حزب شمارهٔ ۷۱
٢١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید [در اشاعۀ فاحشه و رمى برئ و غیر برئ] از گامهای شیطان تبعیّت نکنید و کسی که از گامهای شیطان پیروی کند [گمراه میشود و شقی میشود] زیرا او به فحشاء (بالغه در قُبح) و منکر (آنچه که عقل و عرف آن را خوب نمیدانند، آنچه که بالغ در قبح نباشد) امر میکند و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود احدی از شما ابداً زکی (صالح، متنعّم، صاف از کدورات) نمیشد و لکن خداوند کسی که بخواهد را پاک میکند و خداوند [به اقوال مقالی و حالی او] شنوا و [به افعال او و احوال او و نیّات او و استعدادات مکمون او که غیر ظاهر بر او و بر غیر او هستند] دانا است
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید از گامهای شیطان تبعیّت نکنید و کسی که از گامهای شیطان پیروی کند (گمراه و شقی میشود) زیرا او به فحشاء و منکر (زشتی) امر میکند و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود احدی از شما ابداً پاک نمیشد و لکن خداوند کسی که بخواهد را پاک میکند و خداوند شنوا و دانا است
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، زنهار پیروی شیطان مکنید، که هر کس قدم به قدم از پی شیطان رفت او به کار زشت منکر وامیدارد، و اگر فضل و رحمت خدا شامل شما نبود احدی از شما (از گناه و زشتی) پاک و پاکیزه نشدی، لیکن خدا هر کس را میخواهد منزه و پاک میگرداند، و خدا شنوا و داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
و دارندگان فضل و سعه از شما نباید سوگند بخورند [یا اهمال کنند] که به خویشاوندان و مسکینان و مهاجران در راه خدا ندهند و باید که عفو کنند و باید در گذرند آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد و (حال آنکه) خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است [میآمرزد کسی را که مسئ (بدی کننده) را میآمرزد و رحم میکند به کسی که به مسئ احسان میکند]
- ترجمه سلطانیو دارندگان فضل و سعه از شما نباید سوگند بخورند (یا اهمال کنند) که به خویشاوندان و مسکینان و مهاجران در راه خدا ندهند و باید که عفو کنند و باید در گذرند آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد و (حال آنکه) خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینو نباید صاحبان ثروت و نعمت از شما درباره خویشاوندان خود و در حق مسکینان و مهاجران راه خدا از بخشش و انفاق کوتاهی کنند، باید مؤمنان عفو و صفح پیشه کنند و از بدیها درگذرند، آیا دوست نمیدارید که خدا هم در حق شما مغفرت (و احسان) فرماید؟و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ
همانا کسانی که به زنان محصنهٔ (محفوظه، شوهردار) غافل (بی خبر) مؤمنه بهتان میزنند در دنیا و آخرت لعنت شدهاند و عذابی بزرگ دارند
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که به زنان محصنهٔ (محفوظه، شوهردار) غافل (بی خبر) مؤمنه بهتان میزنند در دنیا و آخرت لعنت شدهاند و عذابی بزرگ دارند
- ترجمه راستینکسانی که به زنان باایمان عفیفه (مبرّا و) بیخبر از کار بد تهمت زنند محققا در دنیا و آخرت ملعون و محروم از رحمت حق هستند و هم آنان به عذابی بزرگ معذب خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
روزی که زبانهایشان و دستانشان و پاهایشان علیهم (بر آنان) به آنچه که عمل میکردهاند گواهی دهند
- ترجمه سلطانیروزی که زبانهایشان و دستانشان و پاهایشان علیهم (بر آنان) به آنچه که عمل میکردهاند گواهی دهند
- ترجمه راستیندر روزی که زبان و دست و پای ایشان بر اعمال (ناشایسته) آنها گواهی دهد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ
در آنروز خداوند دِین (جزای) آنان را الحقّ وفا میکند (به تمامی میدهد) و (در حالی که) میدانند که خداوند همان حقّ آشکار است
- ترجمه سلطانیدر آنروز خداوند دِین (جزای) آنان را الحقّ وفا میکند (به تمامی میدهد) و (در حالی که) میدانند که خداوند همان حقّ آشکار است
- ترجمه راستیندر آن روز خدا حساب و کیفر شایسته آنها را تمام و کامل خواهد پرداخت و خواهند دانست که خداوند حق آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُـولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
[زنان] ناپاک برای [مردان] ناپاک و [مردان] ناپاک برای [زنان] ناپاک و [زنان] پاک برای [مردان] پاک و [مردان] پاک برای [زنان] پاک، آنان که از آنچه که [دربارهٔ آنان از افک یا از آنچه که ناپاکان] میگویند مبرّا هستند [یعنی از اینکه مثل قول آنها را بگویند] آمرزش و رزق کریمانهای برای آنها هست
- ترجمه سلطانی(زنان) ناپاک برای (مردان) ناپاک و (مردان) ناپاک برای (زنان) ناپاک و (زنان) پاک برای (مردان) پاک و (مردان) پاک برای (زنان) پاک، آنان که از آنچه که (دربارهٔ آنان) میگویند مبرّا هستند، آمرزش و رزق کریمانهای برای آنها هست
- ترجمه راستینزنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک نیز شایسته زنانی بدین صفتند و (بالعکس) زنان پاکیزه نیکو لا یق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونهاند، و این پاکیزگان از سخنان بهتانی که ناپاکان درباره آنان گویند منزهند و بر ایشان آمرزش و رزق نیکوست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید به خانههایی [مسکونی] غیر از خانههای خود داخل نشوید مگر آنکه درخواست اجازه کنید و بر اهل آن سلام کنید که آن برای شما بهتر است، [و آن را برای شما گفتیم، یا این حکم را بر شما نازل کردیم] باشد که [مصالح آن را] به یاد داشته باشید
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید به خانههایی (مسکونی) غیر از خانههای خود داخل نشوید مگر آنکه درخواست اجازه کنید و بر اهل آن سلام کنید که آن برای شما بهتر است، باشد که (مصالح آن را) به یاد داشته باشید
- ترجمه راستینای اهل ایمان، هرگز به هیچ خانه مگر خانههای خودتان تا با صاحبش انس و اجازه ندارید وارد نشوید و (چون رخصت یافته و داخل شوید) به اهل آن خانه نخست سلام کنید که این (ورود با اجازه و تحیت، برای حسن معاشرت و ادب انسانیت) شما را بسی بهتر است، باشد که متذکر (شئون یکدیگر و حافظ آداب رفاقت) شوید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ
پس اگر احدی را در آنجا نیافتید پس در آنجا داخل نشوید {برای اینکه گاهی در خانههای دیگران آنچه که اطّلاع یافتن شما بر آن برای شما جایز نیست و آنچه که صاحب خانه آن را از اطلاع دیگری بر آن کراهت دارد یافت میشود} تا آنکه به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید، پس برگردید که آن برای شما پاکتر (نامی، رشد دهندهتر، اصفی، نافعتر) است و خداوند به آنچه که عمل میکنید دانا است [پس اگر از طیب (رضایت، میل، خواست) خودتان بازگشتید خداوند آن را میداند و به سبب آن به شما جزاء میدهد]
- ترجمه سلطانیپس اگر احدی را در آنجا نیافتید پس در آنجا داخل نشوید تا آنکه به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید، پس برگردید که آن برای شما پاکتر (نافعتر) است و خداوند به آنچه که عمل میکنید دانا است
- ترجمه راستینو اگر کسی را نیافتید باز وارد نشوید تا اجازه یابید، و چون (به خانهای درآمدید و) گفتند: برگردید، به زودی بازگردید که این برای تنزیه و پاکی شما بهتر است، و خدا به هر چه میکنید داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ لَّيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ
بر شما گناهی نیست که [بدون استیناس و سلام کردن] داخل خانههایی غیر مسکونی شوید که در آنجا متاعی دارید و خداوند میداند آنچه را که آشکار میکنید و آنچه را که مخفی میکنید [از افعال و احوال و اخلاق و نیّات و استعداداتی که هنوز به آنها شعور ندارید]
- ترجمه سلطانیبر شما گناهی نیست که داخل خانههایی غیر مسکونی شوید که در آنجا متاعی دارید و خداوند میداند آنچه را که آشکار میکنید و آنچه را که مخفی میکنید
- ترجمه راستینباکی بر شما نیست که به خانه غیر مسکونی که در آن متاعی دارید (بیاجازه) در آیید، و (بدانید که) خدا به همه کار آشکار و پنهان شما آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ
به مؤمنان بگو چشمانشان (نگاهشان) را فرو اندازند و فروج (شرمگاهها) خود را [از اینکه کسی که نظر کردن به آن برای او حلال نیست به آن نظر کند] حفظ کنند آن برای آنها پاکتر (پاکیزهتر، اصلح) است {برای اینکه آن از ریبه و اشتغال به ملاهی (سرگرمیها) نفس دورتر است} همانا خداوند به آنچه [از نظر کردن و ترک نظر] که صُنع میکنند آگاه است
- ترجمه سلطانیبه مؤمنان بگو چشمانشان (نگاهشان) را فرو اندازند و فروج (شرمگاهها) خود را حفظ کنند آن برای آنها پاکتر (پاکیزهتر، اصلح) است همانا خداوند به آنچه که صُنع میکنند آگاه است
- ترجمه راستین(ای رسول ما) مردان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از کار زشت با زنان) محفوظ دارند که این بر پاکیزگی (جسم و جان) آنان اصلح است، و البته خدا به هر چه کنید کاملا آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
و به مؤمنات بگو: چشمانشان را فرو اندازند و فروجشان را حفظ کنند و زینتشان را مگر آنچه که از آن ظاهر است [از لباس ظاهری و زینت مواضع مستثنات و خود این مواضع که مانند انگشتر و النگو و سرمه و دو گونه و دو کف (پنچه تا مچ دست) و دو قدم (پنجه تا پاشنه پا) در زنان عورت نیست] آشکار نکنند و [مؤمنات] باید روسریهای خود را بر سینههای خود بیندازند [تا سینههایشان آشکار نشود] و نباید زینتهای خود را آشکار نمایند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [مؤمنهٔ] آنها یا آنکه را که دستان آنها (زنان) مالک شده یا تابعان (خدمتگزاران) غیر حاجتدار [به زنان] از مردان یا کودکانی که بر عورات آنها (زنان) [یعنی از حیثی که آنها عورت هستند] آگاهی ندارند و [زنان] به پاهای خود حرکتی ندهند تا آنچه که از زینت خود مخفی کردهاند معلوم شود و ای مؤمنان همگی به سوی خداوند بازگردید باشد که رستگار شوید
- ترجمه سلطانیو به مؤمنات بگو: چشمانشان را فرو اندازند و فروجشان را حفظ کنند و زینتشان را مگر آنچه که از آن ظاهر است آشکار نکنند و (مؤمنات) باید روسریهای خود را بر سینههای خود بیندازند و نباید زینتهای خود را آشکار نمایند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (مؤمنهٔ) آنها یا آنکه را که دستان آنها (زنان) مالک شده یا تابعان (خدمتگزاران) غیر حاجتدار (به زنان) از مردان یا کودکانی که بر عورات آنها (زنان) آگاهی ندارند و (زنان) به پاهای خود حرکتی ندهند تا آنچه که از زینت خود مخفی کردهاند معلوم شود و ای مؤمنان همگی به سوی خداوند بازگردید باشد که رستگار شوید
- ترجمه راستینو زنان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آنچه قهرا ظاهر میشود (بر بیگانه) آشکار نسازند، و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود یا پدران یا پدران شوهر یا پسران خود یا پسران شوهر یا برادران خود یا پسران برادران و پسران خواهران خود یا زنان خود (یعنی زنان مسلمه) یا کنیزان ملکی خویش یا مردان اتباع خانواده که رغبت به زنان ندارند یا اطفالی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند (و از غیر این اشخاص مذکور احتجاب و احتراز کنند) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود. و ای اهل ایمان، همه به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار شوید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِـحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
و ایامی (مجرّدها، مردانی که زوجه ندارند و زنانی که شوهر ندارند) از میان خود [در حالی که آنها از حیث ایمان از شما هستند] و صالحان (مؤمنان) {مراد از صلاح در اینجا اسلام یا متعفّفین (با عفّتها) است زیرا او نیز صلاح النّفس است} از بردگان خود و کنیزان خود را نکاح دهید، اگر فقیر (تنگدست) باشند خداوند آنها را از فضل خود [از کثرات] غنی (بی نیاز) میکند و خداوند دارای وسعت است [که از توسعه بر آنان عاجز نمیشود و از عول (یاری خواستن) آنها خائف نمیشود] و [به تسبیبات (سببسازیها) خفیّه میداند که نکاح سببی برای غناء است و اگرچه شما آن را ندانید، یا به استعداد همه و صلاح آنها] دانا است
- ترجمه سلطانیو مجرّدها از میان خود و صالحان از بردگان خود و کنیزان خود را نکاح دهید، اگر فقیر (تنگدست) باشند خداوند آنها را از فضل خود غنی (بی نیاز) میکند و خداوند دارای وسعت و دانا است
- ترجمه راستینو البته باید مردان بیزن و زنان بیشوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بینیاز و مستغنی خواهد فرمود و خدا رحمتش وسیع و نامتناهی و (به احوال بندگان) آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
و [مجرّدها، از مرد و زن] کسانی که [به عدم وجدان (یافتن) ازواج برای مردانشان و زنانشان یا عدم وجدان آنچه که در نکاح خود به آن احتیاج دارند از صِداق و نفقه و کسوه (پوشاک) و مسکن یا به خاطر منع کردن اولیاء از نکاح و عدم قدرت بر مخالفت با آنان] نکاح کردن را نمییابند باید عفّت نمایند تا آنکه خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز سازد و کسانی که تقاضای کتابه (قرارداد آزادی بین سیّد و غلام یا کنیز) میکنند از آنکه (غلامان و کنیزان) دستان شما مالک شده پس اگر خیری را دربارهٔ آنان دانستید با آنان مکاتبه (قرارداد) نمایید و از مالی که خداوند به شما داده به آنها بدهید و کنیزکان خود را که ارادهٔ تحصّن (پاکدامنی) دارند بر بِغاء (روسپیگری، زنا کردن) وادار نکنید تا [با کسب آنها و اجرت بِغاء (روسپیگری)] عَرض زندگانی دنیا را کسب کنید و کسی که آنها را وادار کند پس همانا خداوند بعد از وادار کردن آنها [بر آنان (موالی) پس از توبه کردن یا بر آنها (کنیزکان) بعد از اکراه از رغبت در فعل به سبب مقتضای طبیعتشان] بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه سلطانیو کسانی که نکاح کردن را نمییابند باید عفّت نمایند تا آنکه خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز سازد و کسانی که تقاضای مکاتبه (قرارداد آزادی بین سیّد و غلام یا کنیز) میکنند از آنکه دستان شما مالک شده پس اگر خیری را دربارهٔ آنان دانستید با آنان مکاتبه (قرارداد) نمایید و از مالی که خداوند به شما داده به آنها بدهید و کنیزکان خود را که ارادهٔ تحصّن (پاکدامنی) دارند بر روسپیگری وادار نکنید تا عَرض زندگانی دنیا را کسب کنید و کسی که آنها را وادار کند پس همانا خداوند بعد از وادار کردن آنها (بر آنان (موالی) پس از توبه کردن یا بر آنها (کنیزکان) بعد از اکراه از رغبت در فعل به سبب مقتضای طبیعتشان) بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینو آنان که وسیله نکاح نیابند باید عفت نفس پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف و فضل خود بینیاز گرداند. و از بردگانتان آنان که تقاضای مکاتبه کنند (یعنی خواهند که خود را از مولا به مبلغی مشروط یا مطلق خریداری کنند) تقاضای آنها را اگر خیر و صلاحی در ایشان مشاهده کنید بپذیرید و (برای کمک به آزاد شدن آنها) از مال خدا که به شما اعطا فرموده (به عنوان زکات و صدقات در وجه مال المکاتبه) به آنها بدهید، و کنیزکان خود را که مایلند به عفت، زنهار برای طمع مال دنیا جبرا به زنا وادار مکنید، که هر کس آنها را اکراه به زنا کند خدا در حق آنها که مجبور بودند بسیار آمرزنده و مهربان است (لیکن شما را که آنها را به زنا مجبور کنید به جای آنان عقاب خواهد کرد).
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَمَثَلًا مِّنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ
و همانا آیاتی روشن کننده (موضح یا واضح) و به عنوان مَثَل (حجّت یا حدیث یا شبیه) از کسانی که قبل از شما بودهاند و برای پرهیزکاران به عنوان پند بر شما نازل کردهایم
- ترجمه سلطانیو همانا آیاتی روشن کننده و به عنوان مَثَل از کسانی که قبل از شما بودهاند و برای پرهیزکاران به عنوان پند بر شما نازل کردهایم
- ترجمه راستینو همانا ما به سوی شما آیاتی روشن نازل گردانیدیم و داستانی از آنان که پیش از شما درگذشتند و موعظهای برای اهل تقوا فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
خداوند {الله نام ذات حقّ است که هستی او از خود او و غیر قابل انفکاک از او میباشد که واجب الوجود است و این نام به اعتبار ظهور او است که در اصطلاح مقام مشیّت و اضافهٔ اشراقیّهٔ حقّ نسبت به موجودات نامیده میشود و این اضافه و نسبت همان فعل و نور حقّ است که بر همهٔ اشیاء تابیده و پهن شده و همهٔ چیزها از عدم بواسطهٔ او به مرحله هستی قدم میگذارند و از تاریکی به نور و از پنهانی به آشکار بودن میرسند. و حقیقت یگانهٔ او بدون این عنوان که مقام ظهور است غیب محض میباشد و نه نامی و نه رسمی و نه خبری از آن در عالم میباشد} نور [و روشنائی] {نور نام برای ضیاء و روشنی است و نور نام محمّد (ص) و نبوّت یا رسالت آن حضرت یا نام برای علی یا خلافت یا ولایت حضرتش هم میباشد و گاه هم اطلاق میشود بر آنچه اشیاء را ظاهر و واضح کند، خواه روشنی و شعاع باشد یا دلیل و برهان یا علامت و آثار، و به این معنی بر کتابهای آسمانی و خلفای الهی اطلاق میشود. گاه نیز بر هدایت و راهنمائی و آنچه بدان واسطه هدایت حاصل میشود اطلاق میگردد و به این معنی کتابهای آسمانی و رسالتهای پیامبران و نبوّتهای انبیاء و ولایتهای اولیاء و گفتارها و کردارها و حالات و اخلاق نیکو همه نور محسوب میگردند} آسمانها {آسمان و آسمانها اختصاص به افلاک طبیعی و کرات مافوق ما ندارد بلکه هر چه جهت علوّ و بلندی و تأثیر و فاعلیّت در مادون خود داشته باشد نسبت به مادون، آسمان نامیده میشود، پس عقول کلّیّه طولی و عرضی و نفوس کلّیّه و جزئیّه و افلاک طبیعی همهٔ آنها آسمان میباشند} و زمین {زمین نام آن چیزی است که جنبهٔ پستی و قبول و تأثّر را دارد و اختصاص به همین زمین تیرهٔ ما ندارد بلکه سراسر عالم طبع و دو عالم مثال سفلی و علوی همهٔ آنها زمین محسوب میگردند} است، مثال نور او [یعنی صفت یا حکایت نور او] مانند [صفت یا حکایت] مشکات (پنجرهای) است که در آن [پنجره که نور از آن به خارج نفوذ نمیکند] مصباحی (چراغی) باشد و چراغ در شیشهای جای گرفته که گوئیا آن شیشه ستارهٔ درخشانی است که بر افروخته میشود از درخت با برکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی که روغن آن [بقدری صفاء دارد] که نزدیک است روشن شود، هر چند آتشی بدان نرسد، نوری است بالای نور [یعنی صفت و مثال نور او که همان مشیّت او میباشد همچون نورى است بالای نور در شدّت روشنی، چون روشنی او بواسطهٔ صفا و خالص بودن و جلوه داشتن شیشهٔ آن خیلی زیاد و بلکه چند برابر است]، خداوند به نور خود هدایت میکند [یعنی نورى که بالای نور است، خداوند به سوی او] هر که را بخواهد [هدایت میکند] و مثل برای مردم میزند [یعنی به راه مقصود میرساند یا هر که را بخواهد میبرد و مثلها را هم برای آگاه کردن همهٔ مردم بر راه مقصود میزند تا هر که قابل هدایت باشد راهنمائی شود و هر کس لایق نباشد به گمراهی بماند] و خداوند به هر چیزی دانا است
- ترجمه سلطانیخداوند نور (و روشنائی) آسمانها و زمین است، مثال نور او مانند پنجرهای است که در آن چراغی باشد و چراغ در شیشهای جای گرفته که گوئیا آن شیشه ستارهٔ درخشانی است که بر افروخته میشود از درخت با برکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی که روغن آن (بقدری صفاء دارد که) نزدیک است روشن شود، هر چند آتشی بدان نرسد، نوری است بالای نور، خداوند به نور خود هدایت میکند هر که را بخواهد و مثل برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی دانا است
- ترجمه راستینخدا نور (وجودبخش) آسمانها و زمین است، داستان نورش به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشهای که از تلألؤ آن گویی ستارهای است درخشان، و روشن از درخت مبارک زیتون که (با آنکه) شرقی و غربی نیست (شرق و غرب جهان بدان فروزان است) و بیآنکه آتشی زیت آن را برافروزد خود به خود (جهانی را) روشنی بخشد، پرتو آن نور (حقیقت) بر روی نور (معرفت) قرار گرفته است. و خدا هر که را خواهد به نور خود (و اشراقات وحی خویش) هدایت کند و (این) مثلها را خدا برای مردم (هوشمند) میزند (که به راه معرفتش هدایت یابند) و خدا به همه امور داناست!
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
[این چراغ] در خانههائی [برافروخته شده] که خداوند اذن داده که بالا برود [و مرتبهٔ رفیع پیدا کند] و نام او برده شود [یعنی خانههای خلفای الهی از انبیاء اولیاء و سینههای آنها و دلهایشان و ولایت یا نبوّت آنها یا خود انبیاء و اولیاء که خانههای کشف و شهود و وحی و الهام الهی میباشند]، تسبیح میکند {تسبیح تنزیه و پاک کردن لطیفه و حقیقت انسانیّت است از آنچه مانع او از رفتن و سلوک به سوی خداوند باشد} در آن [خانهها] در صبح و شام
- ترجمه سلطانی(این چراغ) در خانههائی (برافروخته شده) که خداوند اذن داده که بالا برود (و مرتبهٔ رفیع پیدا کند) و نام او برده شود، تسبیح میکند در آن (خانهها) در صبح و شام
- ترجمه راستین(و آن مشکات) در خانههایی (قرار دارد مانند معابد و مساجد و منازل انبیاء و اولیاء) که خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آنها ذکر او شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ
مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنها را از یاد خدا [یا تذکر و ملاحظهٔ امر و نهی حقّ تعالی در هر کار] و نماز و زکات باز نمیدارد {ذکر خواه زبانی و ظاهر و خواه در دل و پنهان و خواه در مرتبهٔ صدر و حقیقی و متّحد با مقام صدر باشد که از آن در اصطلاح عرفاء به سکینه و فکر و حضور تعبیر میشود و آن مثال و جلوهٔ شیخ است که نزد سالک بر اثر قوّت اشتغال او به ذکرى که از صاحب اجازه گرفته پیدا میشود} و میترسند از روزی که دلها و دیدهها زیرورو میشوند
- ترجمه سلطانیمردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنها را از یاد خدا و نماز و زکات باز نمیدارد و میترسند از روزی که دلها و دیدهها زیرورو میشوند
- ترجمه راستینپاکمردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا و به پا داشتن نماز و دادن زکات غافل نگرداند و از روزی که دل و دیدهها در آن روز حیران و مضطرب است ترسان و هراسانند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ
برای اینکه خداوند آنها را جزاء دهد به بهترین عملی که کردهاند و از فضل خود [بدون نظر به عمل او یا استحقاق او] برای آنها زیاد کند و خدا روزی میدهد به هر که بخواهد بدون حساب
- ترجمه سلطانیبرای اینکه خداوند آنها را جزاء دهد به بهترین عملی که کردهاند و از فضل خود برای آنها زیاد کند و خدا روزی میدهد به هر که بخواهد بدون حساب
- ترجمه راستینتا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب کامل عطا فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید، و خدا هر که را خواهد روزی بیحد و حساب بخشد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ
و کسانی که [به نور یعنی به علیّ (ع) و ولایت او] کفر ورزیدهاند اعمال آنان همانند سرابی در بیابانهای هموار است که تشنه آن را آب میپندارد تا وقتی که به آن میرسد آن را چیزی نمییابد و تنها خداوند را نزد آن مییابد پس حساب او را وفا (به تمامی دادن) میکند و خداوند سریع حساب کننده است
- ترجمه سلطانیو کسانی که کفر ورزیدهاند اعمال آنان همانند سرابی در بیابانهای هموار است که تشنه آن را آب میپندارد تا وقتی که به آن میرسد آن را چیزی نمییابد و تنها خداوند را نزد آن مییابد پس حساب او را وفا (به تمامی دادن) میکند و خداوند سریع حساب کننده است
- ترجمه راستینو آنان که کافرند اعمالشان در مثل به سرابی ماند در بیابان هموار بیآب که شخص تشنه آن را آب پندارد (و به جانب آن شتابد) چون بدانجا رسید هیچ آب نیابد، و (آن کافر) خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش بیند که به حساب کارش تمام و کامل برسد و خدا به یک لحظه حساب تمام خلایق میکند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ
یا [کسانی که به ولایت کفر ورزیدهاند یا بر صورت اسلام میباشند و عملشان به صورت عمل مؤمن میباشد یا بر صورت اسلام نمیباشند و عمل آنان موافق با عمل مؤمن نمیباشد، بلکه به خلاف شریعت و به خلاف عمل مؤمن میباشد پس] مانند تاریکیهایی در دریای پهناوری است که موجی [از دریا] از بالای آن موجی، [و] از بالای آن ابری او را میپوشاند، تاریکیهایی که بعضی از آنها فوق بعضی دیگر هستند [و آن تاریکی دریا و تاریکی شب آن و تاریکی امواج و تاریکی ابر است و] وقتی که [عامل] دستش را خارج کند آن را (دست خود را) نمیتواند ببیند و کسی که خداوند برای او نوری قرار نداده (او را به نور خود هدایت نکرده) {و مراد از نورى که خداوند آن را برای بندگانش قرار میدهد ولایت است} پس نوری ندارد
- ترجمه سلطانییا مانند تاریکیهایی در دریای پهناوری که موجی از بالای آن موجی از بالای آن ابری او را میپوشاند تاریکیهایی که بعضی از آنها فوق بعضی دیگر هستند (و) وقتی که (عامل) دستش را خارج کند آن را (دست خود را) نمیتواند ببیند و کسی که خداوند برای او نوری قرار نداده پس نوری ندارد
- ترجمه راستینیا (مثل اعمال کافران) به ظلمات دریای موّاج عمیقی ماند که امواج آن (که شک و جهل و اعمال زشت است) بعضی بالای بعضی دیگر دریا را بپوشاند و ابر تیره (کفر) نیز فراز آن برآید تا ظلمتها چنان متراکم فوق یکدیگر قرار گیرد که چون دست بیرون آرد آن را نتواند دید، و هر که را خدا نور (علم و معرفت و ایمان) نبخشید هرگز (جان) روشنی نخواهد یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ
آیا ندیدهای که خداوند است که [جمیع] کسانی که در آسمانها و زمین هستند و پرندگان [در حالی که] بال گشودهاند بر او تسبیح میکنند هر کدام نماز خود و تسبیح خود را میدانند و خداوند به آنچه که انجام میدهند دانا است [پس به آنان بحسب افعالشان جزاء میدهد]
- ترجمه سلطانیآیا ندیدهای که خداوند است که کسانی که در آسمانها و زمین هستند و پرندگان (در حالی که) بال گشودهاند بر او تسبیح میکنند هر کدام نماز خود و تسبیح خود را میدانند و خداوند به آنچه که انجام میدهند دانا است
- ترجمه راستینآیا ندیدی که هر کس در آسمانها و زمین است تا مرغهایی که در هوا پر گشایند همه به تسبیح و ثنای خدا مشغولند؟و همه آنان صلاة و تسبیح خود بدانند، و خدا به هر چه کنند آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
و ملک آسمانها و زمین از آنِ خداوند است [یعنی اینکه او تعالی خالق آنها و مالک آنها است پس چگونه افعال خلقش را در آن نداند؟!] و محلّ بازگشت (سرانجام) به خداوند است
- ترجمه سلطانیو ملک آسمانها و زمین از آنِ خداوند است و محلّ بازگشت (سرانجام) به خداوند است
- ترجمه راستینو (بدانید که) ملک و پادشاهی آسمانها و زمین خاص خداست و بازگشت (همه خلایق) به سوی خداست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْـأَبْصَارِ
آیا ندیدهای که خداوند ابرها را میراند سپس بین [قطعات متفرّق] آنها را پیوند میدهد سپس آنها را فشرده قرار میدهد پس قطرات [باران] را میبینی که از خلال آن [ابرها] خارج میشود و از آسمان از کوههایی در آن [بعضاً] تگرگی فرو فرستاده میشود و آن (ضرر تگرگ) را به کسی [از بندگانش] که بخواهد اصابت میدهد [پس کِشت او و مال او را هلاک میسازد و خانهاش را خراب میکند] و از کسی که بخواهد آن را باز میگرداند نزدیک است که درخشش برق آن [یعنی روشنی برق ابر یا تگرگ]، دیدهها را [برای شدّت درخشش آن] بِبَرَد
- ترجمه سلطانیآیا ندیدهای که خداوند ابرها را میراند سپس بین (قطعات متفرّق) آنها را پیوند میدهد سپس آنها را فشرده قرار میدهد پس قطرات (باران) را میبینی که از خلال آن خارج میشود و از آسمان از کوههایی در آن (بعضاً) تگرگی فرو فرستاده میشود و آن را به کسی که بخواهد اصابت میدهد و از کسی که بخواهد آن را باز میگرداند نزدیک است که درخشش برق آن، دیدهها را بِبَرَد
- ترجمه راستینآیا ندیدی که خدا ابر را (از هر طرف) براند و به هم در پیوندد و باز انبوه و متراکم سازد آن گاه بنگری قطرات باران از میان ابر فرو ریزد؟و نیز از آسمان، از کوههایی (از ابرهای منجمد شده) که در آن است تگرگ فرو بارد و زیان آن را به هر که خود خواهد برساند (و اشجار و کشتزار او را تباه گرداند) و آن را از هر که خواهد باز دارد (تا تگرگش زیان نرساند) و روشنی برق آن چنان بتابد که خواهد روشنی دیدهها را از بین ببرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْـأَبْصَارِ
خداوند شب و روز را میگرداند همانا در آن [تقلیب (گرداندن)] البتّه عبرتی برای دارندگان بصیرت هست [کسانی که اشیاء را از حیث حکمتها و مصلحتها و نَضْد (چیده شدن، هماهنگی) آنها و ترتیب و غایات آنها که مترتّب بر آنها است میبینند]
- ترجمه سلطانیخداوند شب و روز را میگرداند همانا در آن البتّه عبرتی برای دارندگان بصیرت هست
- ترجمه راستینخدا شب و روز را (بر یکدیگر) میگرداند، همانا صاحبان بصیرت را در این (آیت الهی و حکمت خدا) عبرتی است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و خداوند هر جنبندهای را از آبی (نطفه) خلق کرد پس کسانی (گروهی) از آنها [مانند مارها و ماهیها و کرمها] بر شکم راه میروند و کسانی (گروهی) از آنها [مانند انسانها و پرندگان و بعضی حشرات زمینی] بر دو پا راه میروند و کسانی (گروهی) از آنها [مانند چهارپاداران از اَنعام (چهارپایان) و سِباع (درندگان) و غیر آنها] بر چهار [پا] راه میروند خداوند آنچه را که بخواهد خلق میکند [یعنی کسانی (گروهی) از آنها که بر بیشتر از چهار پا راه میروند] همانا خداوند بر هر چیزی [و بر خلق آنچه که بر بیشتر از چهار پا راه برود] بسیار توانا است
- ترجمه سلطانیو خداوند هر جنبندهای را از آبی خلق کرد پس کسانی (گروهی) از آنها بر شکم راه میروند و کسانی (گروهی) از آنها بر دو پا راه میروند و کسانی (گروهی) از آنها بر چهار (پا) راه میروند خداوند آنچه را که بخواهد خلق میکند همانا خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه راستینو خدا هر حیوانی را از آب آفرید، که بعضی (مانند مارها) بر شکم روند و برخی (مانند انسان) بر دو پا و برخی (چون اسب و گاو و شتر) بر چهار پا حرکت کنند. و خدا هر چه خواهد بیافریند که خدا بر همه کار تواناست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ لَّقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ
همانا آیات [تدوینی در صورت آیات قرآنی که آنها را برای شما تلاوت کردهایم و آیات تکوینی در صور طبیعی مثل تسبیح کسانی که در آسمانها هستند و ازجاء (سوق دادن) ابرها و انزال بارانها و تقلیب ایّام و خلق دوّاب (جنبندگان) همگی از آب و مختلف قرار دادن آنها در راه رفتن و غیره] را روشن (واضح یا موضح) [از مقام مشیّت و مقام اقلام و الواح] نازل کردهایم و خداوند کسی را که بخواهد به راه راست [یعنی همان ولایت و طریق قلب] هدایت مینماید
- ترجمه سلطانیهمانا آیات را روشن (واضح یا موضح) نازل کردهایم و خداوند کسی را که بخواهد به راه راست هدایت مینماید
- ترجمه راستینهمانا ما آیات و ادله بسیار روشن فرستادیم. و خدا هر که را خواهد به راه راست هدایت میکند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ وَيَقُـولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُـولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَـوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ
و میگویند: به خداوند و به رسول ایمان آوردهایم و اطاعت کردیم سپس بعد از آن گروهی از آنان روی میگردانند [یعنی اینکه ایمان آنان محض قول است] و آنان مؤمن نیستند
- ترجمه سلطانیو میگویند: به خداوند و به رسول ایمان آوردهایم و اطاعت کردیم سپس بعد از آن گروهی از آنان روی میگردانند و (حال آنکه) آنان مؤمن نیستند
- ترجمه راستینو (منافقان هم مانند مؤمنان) میگویند که ما به خدا و رسول ایمان آورده و اطاعت میکنیم، و لیکن با این همه قول باز گروهی (وقت عمل، از حق) روی میگردانند و اصلا آنان ایمان ندارند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ
و وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت میشوند تا بین آنها حکم (داوری) کند آنوقت گروهی از آنان اعراض کنندهاند
- ترجمه سلطانیو وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت میشوند تا بین آنها حکم (داوری) کند آنوقت گروهی از آنان اعراض کنندهاند
- ترجمه راستینو هر گاه به سوی خدا و رسول خوانده شوند تا (رسول به حکم خدا) میان آنها قضاوت کند گروهی از ایشان (از این دعوت) اعراض میکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ
و اگر حقّ بر آنها باشد [در حالی که] اذعان کنندهاند به سوی او میآیند [و جز این نیست که آنها برای جلب نفع در دنیایشان به او روی آوردهاند]
- ترجمه سلطانیو اگر حقّ بر آنها باشد (در حالی که) اذعان کنندهاند به سوی او میآیند
- ترجمه راستینو اگر دعوی خود را بر حق بدانند البته با کمال انقیاد به سوی رسول میآیند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِـمُونَ
آیا در دلهای آنان مرض هست [که با یقینشان به او به سبب آن مرض روی میگردانند] یا [در نبوّت او] تردید کردهاند آیا میترسند که خداوند و رسولش بر آنها ستم روا بدارند بلکه آنان خود ستمگرند [نه خداوند و رسول او]
- ترجمه سلطانیآیا در دلهای آنان مرض هست یا تردید کردهاند آیا میترسند که خداوند و رسولش بر آنها ستم روا بدارند بلکه آنان خود ستمگرند
- ترجمه راستینآیا در دلهایشان مرض (جهل و نفاق) است یا شک و ریبی دارند یا میترسند که خدا و رسول (در مقام قضاوت) بر آنها جور و ستمی کنند؟ (خدا ظلم نخواهد کرد) بلکه آنها خود مردمی ظالم و متعدیند.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ إِنَّمَا كَانَ قَـوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُـولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
جز این نباشد که سخن مؤمنان [که ایمان آنها محض گفتار نمیباشد] وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت میشوند تا بین آنها حکم (داوری) کند این است که میگویند: [این دعوت را یا حکم او را چه له (برای ما) ما باشد چه علینا (بر ما)] شنیدیم و اطاعت کردیم و آنان همان رستگاران هستند
- ترجمه سلطانیجز این نباشد که سخن مؤمنان وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت میشوند تا بین آنها حکم (داوری) کند این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و آنان همان رستگاران هستند
- ترجمه راستینآن مؤمنانند که چون به سوی حکم خدا و رسولشان بخوانند تا (رسول به حکم خدا) میان آنها حکم کند (از دل و جان) خواهند گفت که شنیده و اطاعت میکنیم. و رستگاران عالم به حقیقت اینها هستند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
و کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند و از خداوند بترسد و از او پروا کند پس آنان همان فائزان (پیروز شدگان، رستگاران) هستند
- ترجمه سلطانیو کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند و از خداوند بترسد و از او پروا کند پس آنان همان فائزان (پیروز شدگان، رستگاران) هستند
- ترجمه راستینو هر کس فرمان خدا و رسول را اطاعت کند و خدا ترس و پرهیزگار باشد چنین کسان را فیروزی و سعادت خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای