حزب شمارهٔ ۷۳


سورهٔ ۲۵- الفرقان

٢١ وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا

و کسانی که به لقای ما [یا به لقاء حساب ما و ثواب ما و عقاب ما، یا به لقاء مظاهر ما] امید ندارند {و عدم رجاء لقاء یا به عدم اعتقاد به آن است یا به عدم التفات و توجّه به آن، و عدم طلب آن، مانند حال اکثر معتقدان به آخرت} گفتند: چرا ملائکه بر ما نازل نشده‌‌اند یا چرا ما پروردگارمان را نمی‌‌بینیم [که بنفسه تکالیف ما را به ما خبر دهد، یا به ما خبر دهد که محمّد (ص) رسول من است، یا اگر ما ربّى داریم که رسولی به سوی ما می‌‌فرستد پس چرا بر ما ظاهر نمی‌‌شود تا او را ببینیم؟] همانا نزد خودشان استکبار کرده‌‌اند و با عتوّ (تکبّر نمودن و از حدّ خود از ادب تجاوز کردن) بزرگی عتوّ کردند [در استکبار از حدّ گذشتند]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به لقای ما امید ندارند گفتند چرا ملائکه بر ما نازل نشده‌اند یا چرا ما پروردگارمان را نمیبینیم همانا نزد خودشان استکبار کرده‌اند و با عتوّ (تکبّر نمودن و از حدّ خود از ادب تجاوز کردن) بزرگی عتوّ کردند

- ترجمه راستین

و آنان که امید لقای ما را ندارند (و به قیامت معتقد نیستند) گویند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند؟یا چرا ما خدا را به چشم نمی‌بینیم (تا در ایمان، به رسول محتاج نباشیم) ؟همانا آنان در حق خویش راه تکبر و نخوت پیش گرفتند و به سرکشی و طغیانی شدید شتافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُـولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا

روزی که ملائکه را ببینند در آنروز بشارتی برای مجرمان نیست {یعنی آنکه آنان استدعای نزول ملائکه را کرده‌‌اند و (حال آنکه) آنان مجرمانی متدنّس (آلوده) به دنس (آلودگی) مادّه هستند و ملائکه مجرّد از مادّه از دنس آن پاک هستند و مجرّد بر مادّی ظاهر نمی‌‌شود مگر آنکه هلاک شود و وقتی که مادّی غیر مطهّر از ادناس (کثافات) آن هلاک شود برای او بشارتى نمی‌‌باشد بلکه برایش عذاب می‌‌باشد} و [ملائکه] می‌‌گویند: [دیدن ملائکه برای آلودگان به آلودگی مادّه] ممنوعیّتی محروم (تحریم شده) است

- ترجمه سلطانی

روزی که ملائکه را ببینند در آنروز بشارتی برای مجرمان نیست و می‌گویند: (دیدن ملائکه برای آلودگان به آلودگی مادّه) ممنوعیّتی محروم (تحریم شده) است

- ترجمه راستین

روزی که فرشتگان را ببینند مجرمان در آن روز بشارتی (از فرشته) نیابند و به آنها گویند: محروم و ممنوع (از لقاء رحمت و جنّت خدا) باشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا

و به سراغ آنچه از [هر] عملی که عمل کرده‌‌اند [که آن را ذخیره برای آخرتشان احتساب کرده‌‌اند از صدق و امانت و وفاء و دیانت و انفاقات و صلات و اعمالى که بر صورت ملّت الهیّه است] رفتیم و آن را غباری پراکنده قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و به سراغ آنچه از عملی که عمل کرده‌اند رفتیم و آن را غباری پراکنده قرار دادیم

- ترجمه راستین

و ما توجه به اعمال (فاسد بی‌خلوص و حقیقت) آنها کرده و همه را (باطل و نابود چون) غباری پراکنده می‌گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا

در آنروز [یعنی در روز قیامت، یا در روزی که ملائکه را می‌‌بینند] اصحاب جنّت دارای جایگاهی بهتر (منزلی افضل) و استراحتگاهی نیکوتر [بطور مطلق یا از محلّ استراحت اینان در دنیا] هستند

- ترجمه سلطانی

در آنروز اصحاب جنّت دارای جایگاهی بهتر و استراحتگاهی نیکوتر هستند

- ترجمه راستین

اهل بهشت در آن روز مسکن و مقرّی بهتر و آرامش و خوابگاهی نیکوتر خواهند داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنزِيلًا

و روزی که آسمان با ابر شکافته می‌‌شود [در حالی که آسمان متلبّس به این ابر است یا با تراکم این ابر و قوّت آن شکافته می‌‌شود] و ملائکه با تنزیل (نازل شدن تدریجی) نازل می‌‌شوند [زیرا در وقت احتضار، آسمان ارواح شکافته می‌‌شود و ابر حاصل در روح از کدورات نفس به شهوات و غضبات ظاهر می‌‌شود و ملائکه به جهت رحمت یا به جهت نقمت نازل می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

و روزی که آسمان با ابر شکافته می‌شود و ملائکه با تنزیل (نازل شدن تدریجی) نازل می‌شوند

- ترجمه راستین

و (یاد کن) روزی که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام (به امر حق) فرود آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا

فرمانروایی در آنروز به حقّ برای رحمان است و [آن روز] روزی سخت (خشن) بر کافران می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

فرمانروایی در آنروز به حقّ برای رحمان است و (آن روز) روزی سخت (خشن) بر کافران می‌باشد

- ترجمه راستین

پادشاهی به حق در آن روز خاص خدای رحمان است، و بر کافران روز بسیار سختی خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِـمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُـولُ يَالَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُـولِ سَبِيلًا

و روزی است که ظالم [از غایت ندم (پشیمانی) او و تحسّر (حسرت خوردن)] دستان خود را می‌‌گزد می‌‌گوید: ای کاش با [این] رسول راهی [یعنی طریقی به نجات یا طریقی واحد] اتّخاذ می‌‌کردم

- ترجمه سلطانی

و روزی است که ظالم دستان خود را می‌گزد می‌گوید: ای کاش با (این) رسول راهی (به نجات) اتّخاذ می‌کردم

- ترجمه راستین

و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش می‌گرفتم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ يَاوَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا

ای وای بر من ای کاش فلانی را به عنوان دوست نگرفته بودم

- ترجمه سلطانی

ای وای بر من ای کاش فلانی را به عنوان دوست نگرفته بودم

- ترجمه راستین

وای بر من، ای کاش که فلان (مرد کافر و رفیق فاسق) را دوست نمی‌گرفتم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا

که همانا بعد از آنکه [این ذکر با زبان رسول (ص) یا بطور مطلق] نزد من آمد مرا از ذکر [شریعت یا ولایت یا قرآن یا نبیّ یا ولیّ یا علیّ (ع) یا عقل یا فطرت] گمراه کرد و شیطان برای انسان مایهٔ خذول [تهیدست رها شدن، واماندن از اعانت دیگران] می‌‌باشد [برای اینکه او انسان را به امری دعوت می‌‌کند سپس او را ترک می‌‌کند و در وقت حاجت او در دنیا یا در آخرت او را یاری نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

که همانا بعد از آنکه (این ذکر) نزد من آمد مرا از ذکر (شریعت یا ولایت یا قرآن یا نبیّ یا ولیّ یا علیّ (ع) یا عقل یا فطرت) گمراه کرد و شیطان برای انسان مایهٔ خذول (تهیدست رها شدن، واماندن از اعانت دیگران) می‌باشد

- ترجمه راستین

رفاقت او مرا از پیروی قرآن پس از آنکه به من رسید محروم ساخت و گمراه گردانید، آری شیطان برای انسان مایه خذلان (و گمراهی) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَقَالَ الرَّسُـولُ يَارَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا

و رسول [به جهت شکایت از آنان] گفت: ای پروردگار من، همانا قوم من، این قرآن [یعنی جملهٔ قرآن یا قرآن ولایت علیّ (ع) را] را مهجور (دور شده، متروک) گرفتند

- ترجمه سلطانی

و رسول گفت: ای پروردگار من، همانا قوم من، این قرآن را مهجور (دور شده، متروک) گرفتند

- ترجمه راستین

در آن روز رسول (به شکوه از امت در پیشگاه رب العزّه) عرض کند: بارالها (تو آگاهی که) امّت من این قرآن را به کلّی متروک و رها کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا

و این‌‌چنین [مثل قرار دادن دشمنانی برای تو] برای هر پیامبری از مجرمان دشمنی قرار دادیم و پروردگارت به عنوان هادی و یاور کافی است

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین برای هر پیامبری از مجرمان دشمنی قرار دادیم و پروردگارت به عنوان هادی و یاور کافی است

- ترجمه راستین

و همچنین ما برای هر پیغمبری دشمنی از جنس بدکاران (امّتش) قرار دادیم، و تنها خدای تو برای هدایت و نصرت و یاری تو کفایت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَـوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا

کسانی که کفر ورزیده‌‌اند گفتند: چرا همهٔ قرآن یکباره بر او نازل نشد این‌‌چنین [انزال به تفریق، آن را نازل کردیم] تا قلبت را با آن ثبات دهیم {زیرا هرگاه آیه‌‌ای از قرآن بر تو نازل می‌‌شود اُنس تو به رحمان زیاد می‌‌شود، و هر چه اُنس تو افزون می‌‌شود ثبات قلب تو بر دین زیاد می‌‌شود} و آن را با ترتیل (متانت و شکوه، به آرامی، بطور تدریجی) تلاوت کردیم

- ترجمه سلطانی

کسانی که کفر ورزیده‌اند گفتند: چرا همهٔ قرآن یکباره بر او نازل نشد این‌چنین (آن را نازل کردیم) تا قلبت را با آن ثبات دهیم و آن را با ترتیل (متانت و شکوه، به آرامی، بطور تدریجی) تلاوت کردیم

- ترجمه راستین

و باز (کافران جاهل) به اعتراض گفتند که چرا این قرآن (اگر از جانب خداست) یکجا برای رسول نازل نشد؟ما آن را این چنین فرستادیم تا (تدریجا) تو را به آیات آن دل آرام کنیم و اطمینان قلب دهیم و (بدین سبب) آیات آن را بر تو مرتب به ترتیبی روشن و به آهستگی برخواندیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا

و برای تو مَثلی [به حالتی شبیه به حالت تو در ادّعای رسالت] نمی‌‌آوردند مگر آنکه [آن را] به حقّ و با تفسیری نیکوتر [بهتر از بیان آنها برای ابطال رسالت تو] نزد تو آوردیم

- ترجمه سلطانی

و برای تو مَثلی نمی‌آوردند مگر آنکه (آن را) به حقّ و با تفسیری نیکوتر نزد تو آوردیم

- ترجمه راستین

و کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آنکه ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آنها آریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا

[آنان] کسانی [هستند] که بر صورت‌‌هایشان به سوی جهنّم حشر می‌‌شوند آنان مکانی بدتر دارند و از راه گمراه‌‌تر هستند

- ترجمه سلطانی

(آنان) کسانی (هستند) که بر صورت‌هایشان به سوی جهنّم حشر می‌شوند آنان مکانی بدتر دارند و از راه گمراه‌تر هستند

- ترجمه راستین

آنان که به رو به سوی آتش دوزخ برندشان به بدترین مکان شتافته و سخت‌ترین راه ضلالت یافته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا

و [به یاد آور] همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم و برادرش هارون را به عنوان وزیر با او قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور) همانا هرآینه کتاب را به موسی دادیم و برادرش هارون را به عنوان وزیر با او قرار دادیم

- ترجمه راستین

و همانا ما به موسی کتاب (تورات) را عطا کردیم و برادرش هارون را وزیر او قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا

و گفتیم: [شما دو تن] به سوی [این] قومی بروید که آنان آیات ما را دروغ شمردند پس آنان را با تدمیر (نابود کردن، متلاشی کردن) تلف کردیم

- ترجمه سلطانی

و گفتیم: (شما دو تن) به سوی (این) قومی بروید که آنان آیات ما را دروغ شمردند پس آنان را با تدمیر (نابود کردن، متلاشی کردن) تلف کردیم

- ترجمه راستین

آن گاه گفتیم که رو به جانب آن قوم که آیات ما را تکذیب کردند روید. پس آنها را (پس از تکذیب آن دو) سخت هلاک گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِـمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا

و [به یاد آور] قوم نوح چون رسولان را تکذیب کردند آنان را [جمیعاً] غرق کردیم و آنان را برای مردم به عنوان نشانه [دالّ بر قدرت خود و سخط (خشم) ما بر کسی که با رسولان ما مخالفت کند] قرار دادیم و برای ستمکاران [در آخرت] عذابی دردناک آماده کرده‌‌ایم {تصریح به این است که آنان در تکذیب رسولان ظالم هستند}

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور) قوم نوح چون رسولان را تکذیب کردند آنان را غرق کردیم و آنان را برای مردم به عنوان نشانه قرار دادیم و برای ستمکاران عذابی دردناک آماده کرده‌ایم

- ترجمه راستین

و نیز قوم نوح چون رسولان حق را تکذیب کردند ما آنها را به طوفان هلاک سپردیم و آیت عبرت مردم ساختیم، و برای ستمکاران عذاب دردناک مهیا گردانیده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا

و عاد و ثمود و اصحاب رس را و پیشینیان [هلاک شده] بسیاری را بین آنان [مذکور از قوم نوح و عاد و ثمود و اصحاب رسّ و قوم موسى]

- ترجمه سلطانی

و عاد و ثمود و اصحاب رس را و پیشینیان (هلاک شده) بسیاری را بین آنان

- ترجمه راستین

و نیز قوم عاد و ثمود و اصحاب رسّ (شاید قوم شعیب‌اند که نزد چشمه یا چاه آبی که رسّ نامند منزل داشتند) و طوایف دیگر بسیاری بین اینها همه را به کیفر کردارشان هلاک کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَكُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَكُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِيرًا

و برای هر کدام مثل‌‌ها (حکایاتی) زدیم و هر کدام را با هلاکتی [سخت] هلاک کردیم

- ترجمه سلطانی

و برای هر کدام مثل‌ها (حکایاتی) زدیم و هر کدام را با هلاکتی (سخت) هلاک کردیم

- ترجمه راستین

و ما برای هر یک از این طوایف مثلها (و پندها برای هدایت و اتمام حجت) زدیم و همه را به کلی هلاک ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا

و همانا هرآینه بر قریه‌‌ای که بد بارانی [بر آن] باریده شده بود [و آن قریه‌‌های قوم لوط است که سنگ باران شد] گذر کردند آیا پس آنها را نمی‌‌دیدند بلکه [آنها را می‌‌دیدند لیکن] امید به نشور (زنده شدن) [برای ثواب] نداشتند

- ترجمه سلطانی

و همانا هرآینه بر قریه‌ای که بد بارانی (بر آن) باریده شده بود گذر کردند آیا پس آنها را نمی‌دیدند بلکه (آنها را می‌دیدند لیکن) امید به نشور (زنده شدن) نداشتند

- ترجمه راستین

و همانا این کافران آمدند و دیدند آن دیار (قوم لوط) را که بر آن باران عذاب و هلاکت ببارانیدیم، آیا اینان به چشم خود دیار خراب آنها را ندیده‌اند؟ (آری دیدند) و لیکن امید و بیمی از قیامت و کیفر ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُـولًا

و وقتی که تو را بینند تو را جز به استهزاء نمی‌‌گیرند [که] آیا این کسی است که خداوند به عنوان رسول مبعوث کرده است!؟

- ترجمه سلطانی

و وقتی که تو را بینند تو را جز به استهزاء نمی‌گیرند (که) آیا این کسی است که خداوند به عنوان رسول مبعوث کرده است!؟

- ترجمه راستین

این کافران هرگاه تو را ببینند (از حسد) کاری ندارند جز آنکه تو را تمسخر کرده (و گویند) آیا این مرد همان است که خدا به رسالت بر خلق فرستاده؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَـوْلَا أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا

همانا اگر بر آن صبر (پایداری) نمی‌‌کردیم نزدیک بود که البتّه ما را از خدایانمان [به سوی آلهه‌‌ای دیگر] گمراه کند و (حال آنکه) هنگامی که عذاب [حال احتضار] را می‌‌بینند [یا در برازخ یا در قیامت] خواهند دانست که چه کسی [از تو و از آنها] به راه گمراه‌‌تر است

- ترجمه سلطانی

همانا اگر بر آن صبر (پایداری) نمی‌کردیم نزدیک بود که البتّه ما را از خدایانمان گمراه کند و (حال آنکه) هنگامی که عذاب را می‌بینند خواهند دانست که چه کسی (از تو و از آنها) به راه گمراه‌تر است

- ترجمه راستین

نزدیک بود که او ما را اگر بر بت‌پرستی خود پایدار نبودیم به کلی گمراه کند و از پرستش خدایانمان باز دارد. و (این مشرکان که از جهل، توحید را گمراهی خواندند) چون عذاب حق را مشاهده کنند خواهند دانست که گمراه‌تر از آنها در عالم نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا

آیا دیدی؟ کسی را که هوای خود را به عنوان اله (خدای) خود گرفته آیا پس تو بر او وکیل (مراقب) می‌‌باشی؟ [تا از اتّباع آنها از هوى و عدم استماع آنها از تو محزون شوی و به سبب آن دچار ضیق صدر شوی]

- ترجمه سلطانی

آیا دیدی؟ کسی را که هوای خود را به عنوان خدای خود گرفته آیا پس تو بر او وکیل (مراقب) می‌باشی؟

- ترجمه راستین

آیا دیدی حال آن کس را که (از غرور) هوای نفسش را خدای خود ساخته؟آیا تو حافظ و نگهبان او (از هلاکت) توانی شد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا

یا گمان می‌‌کنی که بیشترشان [در مقام تقلید] می‌‌شنوند یا [در مقام تحقیق] تعقّل می‌‌کنند! آنان [در عدم تدبّر و عدم تذکّر مقصود از تخاطب و در محکوم بودن آنها به حکم شهوت خود و غضب خود بدون رادعی (مانعی) که آنها را از خودشان منع نماید] جز مانند چهارپایان نیستند بلکه آنان نسبت به راه گمراه‌‌ترند {برای اینکه انعام مفطور به اتّباع از شهوات و غضبات هستند و از طریق خود که مفطور بر آن هستند گمراه نیستند و جز این نیست که گمراهی آنها نسبت به انسان و طریق او است}

- ترجمه سلطانی

یا گمان میکنی که بیشترشان میشنوند یا تعقّل میکنند! آنان جز مانند چهارپایان نیستند بلکه آنان نسبت به راه گمراهترند

- ترجمه راستین

یا پنداری که اکثر این کافران حرفی می‌شنوند یا فکر و تعقلی دارند؟اینان (در بی‌عقلی) بس مانند چهار پایانند بلکه (نادان‌تر و) گمراه‌ترند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا

آیا ندیدی؟ که پروردگار [مضاف] تو [و همان ربّ او در ولایت است] چگونه سایه را می‌‌گستراند {مراد از ظلّ همانا کسی است که از انانیّتش خارج شده و به حیات خداوند زنده شده و به بقای خداوند بقاء یافته است و آنان انبیاء و اولیاء (ع) هستند زیرا آنان نسبت به خداوند مانند ظلّ نسبت به شاخص هستند از حیث اینکه او از نفس خود، انانیّت و نه استقلال و نه بقایی ندارد} و اگر می‌‌خواست البتّه آن را ساکن قرار می‌‌داد سپس آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم {اگر می‌‌خواست البتّه آفتاب را بر سایه دلیل قرار می‌‌داد لکن او نخواست پس سایه را دلیل بر آفتاب قرار داد زیرا آن با جملهٔ معانی خود و بطونش بر آفتاب دلالت می‌‌کند}

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی؟ که پروردگار تو چگونه سایه را می‌گستراند و اگر می‌خواست البتّه آن را ساکن قرار می‌داد سپس آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که خدای تو چگونه سایه را با آنکه اگر خواستی ساکن کردی (بر سر عالمیان) بگسترانید؟آن گاه آفتاب را بر آن دلیل قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا

سپس [بعد از گستراندن] آن را با جمع کردنی تدریجی به سوی خود قبض (جمع) می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

سپس آن را با جمع کردنی تدریجی به سوی خود قبض (جمع) می‌کنیم

- ترجمه راستین

سپس ظلّ آن آفتاب (منبسط) را به سوی خود تدریجا قبض می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا

و او کسی است که شب را برای شما به عنوان جامه (پوشش) و خواب را [مایهٔ] آرامش [یعنی سبب قطع از دنیا و مشاغل آن یا سبب راحتی یا خواب] قرار داد و روز را سبب جنبیدن قرار داد

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که شب را برای شما به عنوان جامه (پوشش) و خواب را (مایهٔ) آرامش قرار داد و روز را سبب جنبیدن قرار داد

- ترجمه راستین

و او خدایی است که شب را برای شما لباس گردانید (تا همه در سیاه جامه شب مستور شوید) و خواب را مایه سکون و آرامش شما قرار داد و روز روشن را برای جنبش و کار مقرر داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا

و او کسی است که بادها را بین دستان (پیشاپیش) رحمت (باران) خویش به عنوان بشارت فرستاد و از آسمان آب [پاک و] پاک کننده‌‌ای [فی نفسه طاهر (پاک) و بر غیر خود مطهِّر (پاک کننده) از اخباث (آلودگی‌‌ها) و احداث (کثافات) است] نازل کردیم

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که بادها را بین دستان (پیشاپیش) رحمت (باران) خویش به عنوان بشارت فرستاد و از آسمان آب (پاک و) پاک کننده‌ای نازل کردیم

- ترجمه راستین

و او خدایی است که بادها را برای بشارت پیشاپیش باران رحمت خود فرستاد، و از آسمان آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ لِّنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا

تا با آن، سرزمین مرده را زنده کنیم {مرگ بلاد (سرزمین‌‌ها) با سکون عروق (رگ‌‌های) اراضی آن و حبوب (دانه‌‌های) آن از هیجان و حرکت و نمو است و حیات آنها به هیجان این و روییدن آن و نمو آن است} و آن (آب طهور) را به [بعضی] از آنچه که خلق کرده‌‌ایم به چهارپایان و انسان‌‌های بسیاری بنوشانیم

- ترجمه سلطانی

تا با آن، سرزمین مرده را زنده کنیم و آن را به (بعضی) از آنچه که خلق کرده‌ایم به چهارپایان و انسان‌های بسیاری بنوشانیم

- ترجمه راستین

تا به آن باران زمین خشک و مرده را زنده سازیم و آنچه آفریدیم از چهارپایان و آدمیان بسیار همه را از آن سیراب گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا

و همانا آن را [یعنی امر ولایت علیّ (ع) را، یا شمارش نعمت‌‌ها را در قرآن و سایر کتب و بر زبان جانشینان با اشکال مختلف] در بین آنها بیان کردیم تا [به سبب آن] متذکّر شوند [و به مبدء و معاد اقرار کنند] ولی بیشتر مردم اباء (خودداری) کردند [و به ولایت یا به نعمت‌‌هایی شمرده شده از حیث اِنعام ما، یا به نعمت باران و اِنعام ما با آن] جز ناسپاسی [نکردند]

- ترجمه سلطانی

و همانا آن را در بین آنها (با اشکال مختلف) بیان کردیم تا متذکّر شوند ولی بیشتر مردم اباء (خودداری) کردند (و) جز ناسپاسی (نکردند)

- ترجمه راستین

و ما تغییرات و گردش باد و باران (و سایر انقلابات عالم) را بین مردم آوردیم تا پند گرفته و متذکر حق شوند، لیکن اکثر مردم جز راه کفران و جحود پیش نگرفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَّذِيرًا

و اگر می‌‌خواستیم البتّه در هر قریه‌‌ای بیم دهنده‌‌ای مبعوث می‌‌کردیم

- ترجمه سلطانی

و اگر می‌خواستیم البتّه در هر قریه‌ای بیم دهنده‌ای مبعوث می‌کردیم

- ترجمه راستین

و اگر ما می‌خواستیم در بین مردم هر قریه پیغمبری که (خلق را از عذاب خدا) بترساند می‌فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا

پس از کافران [به خداوند یا به تو یا به ولایت در ارادات (خواسته‌‌ها) آنها و اهویهٔ آنان] اطاعت مکن و به خاطر آن [یعنی قرآن یا به خاطر ترک طاعتشان یا به خاطر علیّ (ع)] با جهادی بزرگ با آنها جهاد کن

- ترجمه سلطانی

پس از کافران اطاعت مکن و به خاطر آن با جهادی بزرگ با آنها جهاد کن

- ترجمه راستین

پس تو هرگز تابع کافران مباش و با آنها چنان که مخالفت قرآن و دین حق کنند سخت جهاد و کارزار کن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا

و او کسی است که دو دریا، این گوارا و خوشگوار و این نمکی و شور را، در هم آمیخت [یعنی فرستاد و رها کرد] و بین آن دو برزخی (حایلی) و مانعی ممنوع قرار داد

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که دو دریا، این گوارا و خوشگوار و این نمکی و شور را، در هم آمیخت و بین آن دو برزخی (حایلی) و مانعی ممنوع قرار داد

- ترجمه راستین

و او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است، و بین این دو آب (در عین به هم آمیختن) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا

و او کسی است که از آب [این دو دریا، یا از نطفه] {زیرا انسان مخلوق از نطفه‌‌ای است که آن امشاج (آب مرد و آب زن که به هم آمیخته باشند) از دو طینت سجّینی (گِل آگینی) و علییّنی (جایگاه برینی) است که آن دو از آن دو دریا هستند} بشر را خلق کرد و [بعد از آنکه او را خلق کرد] برای او نسب (قرابت نسبی) و دامادی (قرابت سببی) قرار داد و پروردگار تو [بر خلق کردن بشر از آب و نسبى و سببی قرار دادن او] بسیار توانا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که از آب بشر را خلق کرد پس برای او نسب و دامادی (قرابت سببی) قرار داد و پروردگار تو توانا می‌باشد

- ترجمه راستین

و او خدایی است که از آب (نطفه) بشر را آفرید و بین آنها خویشی نسب و بستگی ازدواج قرار داد، و خدای تو (بر هر چیز) قادر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا

و [حال آنکه مشرکان یا کافران یا محجوبان در حُجُب (حجاب‌‌ها) اجسام یا غافلان یا منکران ولایت] به جای خداوند آنچه را [از درختان و سنگ‌‌ها و کواکب و اصنام و جنّ و شیاطین و اهویه و مهویّات (خواسته‌‌ها) و رؤسای گمراهی] بندگی می‌‌کنند که به آنها نفع نمی‌‌رساند و نه به آنها زیان می‌‌رساند، و [بلکه] کافر پشت کننده بر پروردگار خود باشند

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) به جای خداوند آنچه را بندگی می‌کنند که به آنها نفع نمی‌رساند و نه به آنها زیان می‌رساند، و (بلکه) کافر پشت کننده بر پروردگار خود باشند

- ترجمه راستین

و (این مشرکان نادان) به جای خدا بتهایی که هیچ سود و زیانی به حال آنان ندارد می‌پرستند، و کافر پشت به امر پروردگار خود می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا

و تو را مگر به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم

- ترجمه سلطانی

و تو را مگر به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم

- ترجمه راستین

و ما تو را نفرستادیم مگر برای آنکه (خلق را به رحمت ما) بشارت دهی و (از عذاب ما) بترسانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا

[ای محمّد] بگو: به خاطر آن [یعنی ارسال یا به خاطر تبشیر و انذار] از شما از اجرتی [یعنی چیزی حقیر از اجر] درخواست نمی‌‌کنم [تا مرا متّهم کنید به اینکه ادّعای من به خاطر آن است] جز آنکه (همین بس است که) کسی که بخواهد که به سوی پروردگار خویش [در ولایت یا پروردگار مطلق خود] راهی بگیرد [هر راهی که باشد، یعنی کسی که بخواهد که مؤمن و قابل ولایت گردد، و کفّار که آنها اموات هستند را ترک کن و به آنان و به آنچه که از عبادت غیر خداوند و از ایذاء (اذیّت کردن) تو انجام می‌‌دهند نظر مکن زیرا آنها حراکی (جنبشی) ندارند مگر به خداوند و همهٔ امور تو الی الله است]

- ترجمه سلطانی

بگو: به خاطر آن از شما درخواست اجرتی نمی‌کنم جز آنکه (همین بس است که) کسی که بخواهد که به سوی پروردگار خویش راهی بگیرد

- ترجمه راستین

بگو: من از شما امّت مزد رسالت نمی‌خواهم، اجر من همین بس که هر که بخواهد (از پی من) راهی به سوی خدای خود پیش گیرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا

و بر زنده‌‌ای توکّل [و اعتماد] کن که نمی‌‌میرد [یعنی افعال را از غیر خداوند نبین، بلکه از نسبت دادن افعال به غیر او فانی شو] و با ستایش او [او را از جمیع آنچه که لایق او نیست به سبب حمد او که همان سعهٔ وجود او است] تسبیح (تنزیه) کن و آگاهی او به گناهان بندگانش کافی است [حاجت به نظر کردن تو به آنان ندارد]

- ترجمه سلطانی

و بر زنده‌ای توکّل کن که نمی‌میرد و با ستایش او تسبیح کن و آگاهی او به گناهان بندگانش کافی است

- ترجمه راستین

و تو بر خدای زنده ابدی که هرگز نمیرد توکل کن و به ستایش ذات او وی را تسبیح و تنزیه گو، و هم او که به گناه بندگانش کاملا آگاه است کفایت است (هر که را بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد مؤاخذه می‌کند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا

کسی که آسمان‌‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کرد سپس رحمان بر عرش [که همان جملهٔ مخلوقات است] ایستاد پس از او بپرس که او آگاه است

- ترجمه سلطانی

کسی که آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کرد سپس رحمان بر عرش ایستاد پس از او بپرس که او آگاه است

- ترجمه راستین

آن خدایی که آسمانها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را در شش روز بیافرید آن گاه همین خدای رحمان بر عرش (قدرت و فرمانروایی) قرار گرفت، پس از خداشناسی آگاه، حقیقت را بازجو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِـمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا

و وقتی که به آنها گفته شود بر رحمان سجده کنید [به جهت استهزاء یا از جهت اظهار جهل به او و به عنوان سؤال از او یا از جهت انکار سجده کردن بر او] گویند: و رحمان چیست؟ آیا ما [باید] بر آنچه که تو به ما امر [به سجده کردن بر او] می‌‌کنی سجده کنیم؟ و [امر تو، یا ذکر رحمان، یا ذکر سجدۀ رحمان] بر آنها نفرت [از تو یا از امر تو یا از رحمان یا از سجده کردن را] افزود

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شود بر رحمان سجده کنید گویند: و رحمان چیست؟ آیا ما (باید) بر آنچه که تو به ما امر می‌کنی سجده کنیم؟ و بر آنها نفرت افزود

- ترجمه راستین

و چون به این مردم کافر گفته شود بیایید خدای رحمان را سجده کنید، در جواب گویند: خدای رحمان چیست؟آیا ما به آنچه تو امر می‌کنی سجده کنیم؟و دعوت به خدای یکتا (به جای اطاعت) بر نفرتشان بیفزاید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا

مبارک است کسی که در آسمان [اعمّ از این آسمان مشهود و عوالم ارواح و آسمان‌‌های آن] برج‌‌هایی (رکن‌‌هایی، حصن‌‌هایی، قلعه‌‌هایی) قرار داد و در آنها چراغی [یعنی خورشید، یا کواکب مضیئه (روشنایی دهنده) به انفس خود] و ماهی تابان قرار داد

- ترجمه سلطانی

مبارک است کسی که در آسمان برج‌هایی قرار داد و در آنها چراغی و ماهی تابان قرار داد

- ترجمه راستین

بزرگوار آن خدایی که در آسمان برجها مقرر داشت و در آن چراغ روشن خورشید و ماه تابان را روشن ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّـمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا

و او کسی است که شب را و روز را [برای بروز برکات بروج، یا هر کدام از آن دو را عقیب (دنبال) دیگری یا در کیفیّت روشنایی و تاریکی و سرما و گرما مخالف با دیگری] پشت سر [یکدیگر] قرار داد برای کسی که بخواهد متذکّر شود یا بخواهد شکرگزاری کند {یعنی اینکه آن دو، دو نعمت بزرگ برای انسان هستند برای اینکه جمیع مصالح معاش او بلکه جمیع مصالح معاد او و معاش او منوط به تعاقب (پشت هم آمدن) آن دو است}

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که شب را و روز را پشت سر (یکدیگر) قرار داد برای کسی است که بخواهد متذکّر شود یا بخواهد شکرگزاری کند

- ترجمه راستین

و او خدایی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای آن کس که خواهد به شب یا روز متذکر (خدا) شود یا شکر او به جای آرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا

و بندگان رحمان کسانی هستند که به فروتنی بر زمین راه می‌‌روند {او تعالی خواست که علائم مقام عبدیّت را بیان کند تا سالکان الی الّله به آنچه که از تجلیّات غیبی که ظاهر می‌‌شود مغرور نشوند و گمان نکنند که آنان واصل شده‌‌اند، و از انانیّت و اسارت نفس خارج شده‌‌اند، و مقام عبدیّت و حضور حاصل نموده‌‌اند، زیرا مقام عبدیّت برای سالک حاصل نمی‌‌شود مگر وقتی که از انانیّتش خارج شود و فعلی و صفتی را جز از خدای تعالی نبیند، و ادنی مراتب این مقام بحسب ظهور در مظاهر این است که آن سکینهٔ الهی بر سالک نازل شود و آن را مشاهده کند، نه به نحو شهود مباین به مباین و نه به نحو شهود محلّ بر حالّ که خبر از حلول دهد و نه به نحو شهود متّحد بر متّحد که خبر از اتّحاد دهد، زیرا چیزی از آنها از مقام عبدیّت نیست، بلکه مقام عبدیّت این است که آن سکینه، مالک و محیط گردد به حیثی که برای عبد فعل و صفت و ذات و اراده و شعور باقی نماند} و وقتی که جاهلان آنها را خطاب می‌‌کنند [بطور لیّن به آنها] می‌‌گویند سلام

- ترجمه سلطانی

و بندگان رحمان کسانی هستند که به فروتنی بر زمین راه می‌روند و وقتی که جاهلان آنها را خطاب می‌کنند می‌گویند سلام

- ترجمه راستین

و بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه روند و هرگاه مردم جاهل به آنها خطاب (و عتابی) کنند با سلامت نفس (و زبان خوش) جواب دهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا

و کسانی هستند که با سجده و قیام کردن برای پروردگار خود بیتوته می‌‌کنند [یعنی اینکه لذّت خضوع آنها و تذلّلشان و مناجاتشان بر لذّت خواب و راحت غلبه می‌‌کند پس نمی‌‌خوابند مگر به قدر آنچه که لابدّ (ناچار) از آن هستند و به سجود و قیام بر پروردگارشان تذلّل (خاکساری) می‌‌کنند و با او مناجات می‌‌نمایند]

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که با سجده و قیام کردن برای پروردگار خود بیتوته می‌کنند

- ترجمه راستین

و آنان هستند که شب را به سجده و قیام نماز در برابر خدایشان روز کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ وَالَّذِينَ يَقُـولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا

و کسانی هستند که [دنیا و مشاغل آن را مانع از حضور خود و عذاب بر انفسشان می‌‌بینند و می‌‌بینند که دنیای شاغله (مشغول کننده) جز از جانب جهنّم نیست پس به پروردگارشان پناه می‌‌برند و] می‌‌گویند: [ای] پروردگار ما عذاب جهنّم را از ما برگردان همانا عذاب آن هلاک (آزمندی) می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که می‌گویند: (ای) پروردگار ما عذاب جهنّم را از ما برگردان همانا عذاب آن هلاک (آزمندی) می‌باشد

- ترجمه راستین

و آنان هستند که دایم (به دعا و تضرّع) گویند: پروردگارا عذاب جهنم را از ما بگردان، که سخت عذاب مهلک و دایمی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا

همانا آن بد قرارگاه و جایگاهی است

- ترجمه سلطانی

همانا آن بد قرارگاه و جایگاهی است

- ترجمه راستین

که آنجا بسیار بد قرارگاه و بد منزلگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا

و کسانی هستند که وقتی که انفاق می‌‌کنند اسراف نمی‌‌کنند و اقتار (تنگ گرفتن) نمی‌‌کنند و بین آن دو میانه‌‌رو می‌‌باشد {یعنی علامت عباد الرّحمن توجّه به کثرات و عدالت بین آنها است به اینکه به آنچه که دارند از اموال دنیوی عرضیّ و قوا و حشمت و اعضاء و مدارک نظر می‌‌کنند و آنچه را که حقّ آن این است که از آن انفاق کنند انفاق می‌‌کنند، و امساک می‌‌کنند آنچه را که حقّ آن این است که امساک کنند، و عطاء می‌‌کنند به کسی که حقّ او این است که عطاء شود، و منع می‌‌کنند از کسی که حقّ او این است که منع شود}

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که وقتی که انفاق می‌کنند اسراف نمی‌کنند و اقتار (تنگ گرفتن) نمی‌کنند و بین آن دو میانه‌رو می‌باشد

- ترجمه راستین

و آنان هستند که هنگام انفاق (به مسکینان) اسراف نکرده و بخل هم نورزند، بلکه احسان آنها در حد میانه و اعتدال باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا

و کسانی هستند که [نه به گفتار و نه به حال] با الّله خدای دیگری را نمی‌‌خوانند {زیرا کسی که سکینه بر او نازل شود به حیثی که مالک او گردد برای او جهت دعاء (خواستن) جز خداوند باقی نمی‌‌ماند} و نفسی که خداوند [کشتنش] را حرام کرده را نمی‌‌کشند [بر خلاف کسی که عبد رحمان نگشته است] مگر به [امر] حقّ و زنا نمی‌‌کنند (از شهوات تبعیّت نمی‌‌کنند) و کسی که آن [مذکور] را انجام دهد با جزای گناه مواجه می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که با الّله خدای دیگری را نمیخوانند و نفسی که خداوند (کشتنش) را حرام کرده را نمیکشند مگر به (امر) حقّ و زنا نمی‌کنند و کسی که آن را انجام دهد با جزای گناه مواجه می‌شود

- ترجمه راستین

و آنان هستند که با خدای یکتا کسی را شریک نمی‌خوانند و نفس محترمی را که خدا حرام کرده جز به حق به قتل نمی‌رسانند، و هرگز گرد عمل زنا نمی‌گردند، که هر که این عمل کند کیفر گناهش را خواهد دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا

عذاب برای او در روز قیامت [بالنسبه به عذاب او و حدّ او در دنیا] مضاعف می‌‌شود و با خواری در آن [یعنی در عذاب یا در اَثام (بزه شمردن بر کسی و جزا دادن به گناه، پاداش بدی، عقوبت گناهکار)] ماندگار می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

عذاب برای او در روز قیامت مضاعف می‌شود و با خواری در آن ماندگار می‌شود

- ترجمه راستین

عذابش در قیامت مضاعف شود و با ذلّت و خواری به دوزخ مخلّد گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِـحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا

مگر کسی که [با توبۀ عامّ نبویّه بر دست نبیّ (ص) یا خلیفهٔ نبیّ (ص)] توبه کند و ایمان آوَرَد [یعنی با بیعت عامّه احکام اسلام را قبول کند] و [با توبۀ خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه و بیعت خاصّهٔ ولویّه] به عمل صالح عمل کند پس آنان را خداوند بدی‌‌هایشان را به نیکی‌‌ها تبدیل می‌‌کند و خداوند بسیار آمرزنده است [که آنچه از حدود که لازمهٔ وجود او است که تبدیل نشده و زایل نشده است را بر او می‌‌آمرزد] و مهربان می‌‌باشد [که بعد از تبدیل و غفران به رحمت خود بر او تفضّل می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

مگر کسی که توبه کند و ایمان آوَرَد و به عمل صالح عمل کند پس آنان را خداوند بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا

و کسی که [بر دست محمّد (ص) یا دست علیّ (ع) با توبۀ عامّه یا با توبۀ خاصّه] توبه کرد و [با وفاء کردن به عهدش که در توبۀ او و بیعت او از او گرفته شده] عمل صالح کرد پس همانا او [در حال] متاب (بازگشتن) به سوی خداوند توبه می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و کسی که توبه کرد و عمل صالح کرد پس همانا او (در حال) متاب (بازگشتن) به سوی خداوند توبه می‌کند

- ترجمه راستین

و هر کس توبه کند و نیکوکار شود البته توبه‌اش به درگاه (قبول) خدا خواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا

و کسانی هستند که شهادت دروغ نمی‌‌دهند و وقتی که به لغو بر می‌‌خورند [به مقتضای عبودیّتشان] به کرامت (بزرگواری) گذر می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که شهادت دروغ نمی‌دهند و وقتی که به لغو بر می‌خورند به کرامت (بزرگواری) گذر می‌کنند

- ترجمه راستین

و آنان هستند که به ناحق شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا

و کسانی هستند که وقتی به آیات پروردگارشان [و خصوصاً آیات عظماء (بزرگ) سوای آنکه بشری مثل آنها یا نبیّ یا امام یا ملک یا خدای تعالی در بیداری یا خواب به آنان] تذکّر داده شوند [مانند اکثر مردم که از آیات الهی جز جهات دنیوی موافق با اهویهٔ خویش و آمال خود را متذکّر نمی‌‌شوند و از جهات اخروی کر و کور می‌‌باشند] کر و کور بر آن فرو نمی‌‌افتند (سقوط نمی‌‌کنند)

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که وقتی که به آیات پروردگارشان تذکّر داده می‌شوند کر و کور بر آن فرو نمی‌افتند

- ترجمه راستین

و آنان هستند که هرگاه به آیات خدای خود متذکرشان سازند کر و کورانه در آن آیات ننگرند (بلکه با دل آگاه و چشم بینا مشاهده آن کنند تا بر مقام معرفت و ایمانشان بیفزاید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ وَالَّذِينَ يَقُـولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا

و کسانی هستند که [به مقتضای حفظ آنها حقوق کثرات را و از جملهٔ آنها ارحام آنها و دارندگان انساب آنها از خداوند به مقتضای جهت الهی خود] می‌‌گویند (استدعا می‌‌کنند): [ای] پروردگار ما از ازواج ما و ذرّیّه‌‌های ما برای ما روشنی چشم ببخش و ما را به عنوان پیشوا برای پرهیزکاران قرار بده [یا از متّقین برای ما امامی قرار بده]

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که می‌گویند: (ای) پروردگار ما از ازواج ما و ذرّیّه‌های ما برای ما روشنی چشم ببخش و ما را به عنوان پیشوا برای پرهیزکاران قرار بده (یا از متّقین برای ما امامی قرار بده)

- ترجمه راستین

و آنان هستند که گویند: پروردگارا، ما را زنان و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند، و ما را (سر خیل پاکان و) پیشوای اهل تقوا قرار ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا

آنان هستند که به خاطر آنچه که صبر کردند [یعنی به سبب صبرشان، یا به بلایا یا طاعاتی که بر آنها صبر کرده‌‌اند] با غرفه (جایگاه بلند، غرفۀ معهود یا بنای عالی و جنّت عالیه) جزاء داده می‌‌شوند و در آنجا با تحیّت (درود) و سلام [با امثال خود از مؤمنان یا با ملائکه یا با خداوند] ملاقات [رو در رو] می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

آنان هستند که به خاطر آنچه که صبر کردند با غرفه (جایگاه بلند) جزاء داده می‌شوند و در آنجا با تحیّت (درود) و سلام ملاقات (رو در رو) می‌شوند

- ترجمه راستین

چنین بندگان را به پاداش صبرشان (در راه عبادت) ، عالی غرفه‌های جنّت و قصرهای بهشتی دهند و در آنجا با تحیّت و سلام روبرو شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا

در آن (غرفه) ماندگار هستند چه جایگاه و قرارگاه خوبی است

- ترجمه سلطانی

در آن ماندگار هستند چه جایگاه و قرارگاه خوبی است

- ترجمه راستین

در حالی که در آن بهشت که بسیار نیکو منزل و مقامی است تا ابد مخلّد و متنعّم خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَـوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا

[ای محمّد (ص) به این کفّار] بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما اعتنایی نمی‌‌کند و همانا شما [رسول (ص) یا خداوند را] تکذیب کرده‌‌اید پس بزودی [تکذیب شما] ملازم [بر شما] خواهد بود.

- ترجمه سلطانی

بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما اعتنایی نمی‌کند و همانا شما تکذیب کرده‌اید پس بزودی (تکذیب شما) ملازم (بر شما) خواهد بود.

- ترجمه راستین

بگو که اگر دعای شما (و ناله و زاری و توبه شما) نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟که شما کافران (آیات حق را) تکذیب کردید و به کیفر همیشگی آن گرفتار خواهید شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای