حزب شمارهٔ ۷۴
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٣ لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
مگر تو (ای محمّد) میخواهی خودت را از غصّه هلاک کنی از اینکه آنها [به الله یا به رسالت تو یا به ولایت علی (ع)] مؤمن نمیشوند [و شایسته نیست که برای آن غم بخوری زیرا آن از ارادۀ ما و مشیّت ما خارج نیست برای اینکه ما]
- ترجمه سلطانیمگر تو میخواهی خودت را از غصّه هلاک کنی از اینکه آنها مؤمن نمیشوند
- ترجمه راستین(ای رسول ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمیآورند هلاک سازی!
- ترجمه الهی قمشهای٤ إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ
اگر [ایمان ایشان را] بخواهیم نشانهای [از آیات غیبی خود] را از آسمان بر آنان نازل میکنیم [تا آنکه این آیه آنها را مسخّر نماید و آنان را بر ایمان مذکور مجبور نماید] که گردنهایشان بر آن خاضع شود
- ترجمه سلطانیاگر بخواهیم نشانهای را از آسمان بر آنان نازل میکنیم که گردنهایشان بر آن خاضع شود
- ترجمه راستینما اگر بخواهیم از آسمان آیت قهری نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار (ایمان به) آن فرود آرند.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَمَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ
و (حال آنکه) ذکری نو [که بواسطهٔ جدید بودن آن مقتضی اقبال به آن است] از رحمان نزد آنها نمیآید مگر آنکه از آن روگردان میباشند
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) ذکری نو از رحمان نزد آنها نمیآید مگر آنکه از آن روگردان میباشند
- ترجمه راستینو (وای بر اینان که) هیچ آیت و ذکر تازهای از خدای رحمان بر آنها نیاید جز آنکه از آن اعراض میکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٦ فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
پس البتّه تکذیب کردند پس بزودی اخبار آنچه [یعنی قول یا فعلی] که بدان استهزاء میکردند به آنها خواهد رسید
- ترجمه سلطانیپس البتّه تکذیب کردند پس بزودی اخبار آنچه که بدان استهزاء میکردند به آنها خواهد رسید
- ترجمه راستینهمانا این کافران آیات خدا را تکذیب کردند و به زودی خبر آنچه بدان استهزاء میکنند به آنان خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهای٧ أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ
آیا [این منکران رسالت یا ولایت] به زمین [عالم صغیر و عالم کبیر] ننگریستهاند که در آن کریمانه از هر زوجی (گونهای، جنسی) [از معدن و گیاه و حیوان و انسان] چه بسیار رویانیدهایم
- ترجمه سلطانیآیا به زمین ننگریستهاند که در آن کریمانه از هر زوجی (گونهای، جنسی) چه بسیار رویانیدهایم
- ترجمه راستینآیا در زمین به دیده عبرت نظر نکردند که ما چه انواع گوناگون از نباتات پر سود از آن برویانیدیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٨ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
همانا در آن البتّه نشانهای هست [دالّ بر عدم اهمال ما به انسان] و (لکن) بیشتر آنان [به خداوند ایمان نمیآوردند یا به رسالت تو یا به ولایت علی (ع)] مؤمن نمیباشند [یعنی مذعن (اذعان کننده) به اینکه انبات از ما است]
- ترجمه سلطانیهمانا در آن البتّه نشانهای هست و بیشتر آنان مؤمن نمیباشند
- ترجمه راستینهمانا در این کار آیتی (از لطف و رحمت و علم و قدرت خدا بر هوشمندان) آشکار است و باز اکثر اینان ایمان نمیآورند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
و همانا پروردگار تو البتّه او چیره (غالب) و مهربان است [و با رحمت خود به آنان مهلت میدهد تا شاید توبه نمایند]
- ترجمه سلطانیو همانا پروردگار تو البتّه او چیره و مهربان است
- ترجمه راستینو همانا پروردگار تو بسیار مقتدر و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ
و [به یاد آور] آنوقت که پروردگارت به موسی نداء داد که نزد آن قوم ستمکار برو!
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور) آنوقت که پروردگارت به موسی نداء داد که نزد آن قوم ستمکار برو!
- ترجمه راستینو (یاد آر) هنگامی که خدایت به موسی ندا کرد که اینک به سوی قوم ستمکار روی آور.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ
و سینهام [از معاشرت با آنها و تحمّل متاعب معاشرت با کسانی که بر سنخ من نمیباشند] تنگ میشود و زبانم گویا نیست پس [برای رسالت] به سوی هارون بفرست
- ترجمه سلطانیو سینهام تنگ میشود و زبانم گویا نیست پس به سوی هارون بفرست
- ترجمه راستینو (از کفر آنها) دلتنگ شوم و عقده زبانم (به هدایت آنان) باز نگردد، پس به سوی هارون (برادرم) فرست (تا با من به رسالت روانه شود).
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ
و [موسی (ع) بعد از آنکه استعفاء نمود و هارون را برای رسالت معیّن کرد گفت:] برای آنان بر من گناهی (جرمی) هست، و میترسم که مرا بکشند
- ترجمه سلطانیو برای آنان بر من گناهی (جرمی) هست، و میترسم که مرا بکشند
- ترجمه راستینو بر من از این قوم (قبطی) گناهی است که میترسم به قتلم رسانند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ
[او تعالی] گفت: چنین نیست و [شما دو تا (موسی و هارون)] آیات [نهگانهٔ] ما را [یا احکام و شرایع ما را] ببرید [و نترسید] همانا ما [همراه] با شما شنوا هستیم
- ترجمه سلطانیگفت: چنین نیست و (شما دو تا) (موسی و هارون) آیات ما را ببرید همانا ما (همراه) با شما شنوا هستیم
- ترجمه راستینخدا به موسی فرمود: هرگز (مترس که شما را نمیکشند) ، پس با برادرت هارون بدین معجزات و آیات ما به سوی آنان بروید که ما همه جا با شما هستیم و گفتار شما را میشنویم.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُـولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَـمِينَ
و [هر دو] نزد فرعون بروید و بگویید: همانا ما فرستادهٔ پروردگار جهانیان هستیم
- ترجمه سلطانیو (هر دو) نزد فرعون بروید و بگویید: همانا ما فرستادهٔ پروردگار جهانیان هستیم
- ترجمه راستینهر دو به اتفاق به جانب فرعون روید و بگویید که ما رسول پروردگار جهانیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ
به اینکه بنی اسرائیل را [یعنی کسانی را که به امر تو محبوس میباشند، و کسانی که آنها را به استعباد (بردگی کشیدن) کشیدهای] با ما بفرست
- ترجمه سلطانیبه اینکه بنی اسرائیل را با ما بفرست
- ترجمه راستینبا این پیام که طایفه بنی اسرائیل را با ما (از مصر به فلسطین) بفرست.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ
[فرعون] گفت: آیا تو را [یعنی موسی را] از کودکی در میان خود پرورش ندادیم؟ و سالهایی از عمرت را در میان ما درنگ نکردی؟ [و با عالم یا حکیمی اختلافی (رفت و آمدی) نداشتی و به مجاهدات و عبادات و ریاضات، ریاضت نکشیدی پس چگونه رسول از خدایی گشتی که احدی او را نمیبیند؟! و عالِمی او را نمیشناسد؟! و مادامی که در ما بودی از جهتی سفّاک بودی و نفس محترمی را کشتی]
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: آیا تو (موسی) را از کودکی در میان خود پرورش ندادیم؟ و سالهایی از عمرت را در میان ما درنگ نکردی؟
- ترجمه راستینفرعون گفت: تو نه آن کودکی که ما پروردیم و سالها عمرت در نزد ما گذشت؟
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ
و کردی آن کار خود را که کردی و تو از ناسپاسان [به نعمت من] هستی
- ترجمه سلطانیو کردی آن کار خود را که کردی و تو از ناسپاسان هستی
- ترجمه راستینو آن فعل زشت (قتل نفس) از تو سر زد و (به خدایی ما) کافر بودی؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ
[موسی] گفت: آن را آنوقت کردم و [در آن حال] من از گمراهان بودم [یعنی راهم را که سلوک بر آن را میخواستم گم کرده بودم]
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: آن را آنوقت کردم و (در آن حال) من از گمراهان بودم
- ترجمه راستینموسی گفت: آری من چنین فعلی را مرتکب شدم (ولی نه بر عمد بلکه) در آن هنگام من (برای نجات سبطیان از ظلم قبطیان) به وادی حیرت سرگردان و از گمشدگان (دیار شما) بودم (و کاری به قصد نجات مظلومی کردم به قتل خطایی منتهی شد).
- ترجمه الهی قمشهای٢١ فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَـمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ
و [به سبب گمراهیم از طریق مدارات (مدارا کردن) و قتل من قبطی را] از شما گریختم چون از شما ترسیدم پس پروردگارم [بدون کسب کردن من و معانات (رنج کشیدن) در طلب آن] به من حکمت عطاء کرد و [به محض فضل خود بدون عملی از من در آن] مرا از فرستادگان قرار داد
- ترجمه سلطانیو از شما گریختم چون از شما ترسیدم پس پروردگارم به من حکمت عطاء کرد و مرا از فرستادگان قرار داد
- ترجمه راستینو آن گاه از ترس شما گریختم تا آنکه خدای من مرا علم و حکمت عطا فرمود و از پیغمبران خود قرار داد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ
و [آیا] این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی کشاندهای؟
- ترجمه سلطانیو (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی کشاندهای؟
- ترجمه راستینو (بازگو) این که طایفه بنی اسرائیل را بنده خود کردهای این هم نعمتی است که منّت آن بر من مینهی؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَـمِينَ
فرعون [برای مجادله با او تا او را از بیان قولش و ادّعایش عاجز کند با سؤال کردن از اجزای ادّعای او] گفت: و پروردگار جهانیان چیست؟
- ترجمه سلطانیفرعون گفت: و پروردگار جهانیان چیست؟
- ترجمه راستینباز فرعون به موسی گفت: ربّ العالمین چیست؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ
[موسی] گفت: پروردگار آسمانها و زمین و مابین آن دو است اگر یقین آورنده [یعنی از اهل ایقان] میباشید
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: پروردگار آسمانها و زمین و مابین آن دو است اگر یقین آورنده میباشید
- ترجمه راستینموسی جواب داد: خدای آسمانها و زمین است و آنچه ما بین آنهاست، اگر به یقین باور دارید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ قَالَ لِـمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ
[فرعون به جهت تزییف (تحقیر، تصغیر، سبک نمایاندن) رأی موسی (ع) و به جهت تسفیه (سفیه دانستن) عقل او] به کسانی که در اطراف او بودند گفت: آیا [قول او را] نمیشنوید؟ [که طریق محاجّه (حجّت آوردن) را نمیداند و (در حالی که) دعوی بزرگی را ادّعاء مینماید و تفوّق و ریاست بر اهل عالم را میخواهد]
- ترجمه سلطانی(فرعون) به کسانی که در اطراف او بودند گفت: آیا نمیشنوید؟
- ترجمه راستینفرعون روی به درباریانش کرد و گفت: آیا نمیشنوید (که این مرد چه دعوی بیدلیل میکند).
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ
[فرعون] گفت: همانا رسول شما که به سوی شما فرستاده شده حتماً دیوانه است
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: همانا رسول شما که به سوی شما فرستاده شده حتماً دیوانه است
- ترجمه راستینباز فرعون گفت: این رسولی که به سوی شما به رسالت فرستاده شده سخت دیوانه است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ
[موسی] گفت: پروردگار مشرق و مغرب و مابین آن دو است اگر تعقّل میکردید
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: پروردگار مشرق و مغرب و مابین آن دو است اگر تعقّل میکردید
- ترجمه راستینباز موسی گفت: همان آفریننده مشرق و مغرب (و روز و شب) است و هر چه بین اینها موجود است، اگر شما (در قدرت حق) تعقل کنید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ
[فرعون به جهت تهدید او] گفت: البتّه اگر خدایی غیر از من برگزینی، حتماً تو را از [جملهٔ] زندانیان قرار میدهم
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: البتّه اگر خدایی غیر از من برگزینی، حتماً تو را از (جملهٔ) زندانیان قرار میدهم
- ترجمه راستینباز فرعون گفت: اگر غیر من خدایی را بپرستی البته تو را به زندان خواهم کشید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ
[موسی] گفت: حتّی اگر چیزی واضح [دالّ بر صدق ادّعایم] نزد تو بیاورم؟
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: حتّی اگر چیزی واضح (دال بر صدق ادّعایم) نزد تو بیاورم؟
- ترجمه راستینموسی باز پاسخ داد: اگر هم حجت و معجزی (بر صدق دعوی خود) بر تو آورده باشم (بازم به زندان کشی).
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ
پس [موسی] عصایش را انداخت و آنوقت [ناگهان] آن اژدهایی آشکار [شد]
- ترجمه سلطانیپس (موسی) عصایش را انداخت و آنوقت (ناگهان) آن اژدهایی آشکار (شد)
- ترجمه راستیندر آن موقع موسی عصای خود بیفکند که ناگاه اژدهایی عظیم پدیدار گشت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ
و دستش را در آورد و آنوقت [ناگهان] آن برای ناظران سپید [شد]
- ترجمه سلطانیو دستش را در آورد و آنوقت (ناگهان) آن برای ناظران سپید (شد)
- ترجمه راستینو نیز دست خود (از گریبان) بیرون آورد که ناگاه سپید و رخشان به چشم بینندگان آشکار گردید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ
[فرعون] به سران (صاحب منصبان) پیرامون خود گفت: که این البتّه جادوگر و دانا است
- ترجمه سلطانی(فرعون) به سران (صاحب منصبان) پیرامون خود گفت: که این البتّه جادوگر و دانا است
- ترجمه راستینفرعون رو به درباریانش کرد و گفت: این مرد ساحری بسیار ماهر و داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ
که میخواهد با جادویش شما را از سرزمینتان اخراج کند پس چه امر میکنید [به جهت استمالت (نرمی کردن، دلجویی کردن) قلوب آنها، با آنها دربارهٔ امر او مشورت کرد]
- ترجمه سلطانیکه میخواهد با جادویش شما را از سرزمینتان اخراج کند پس چه امر میکنید
- ترجمه راستینکه میخواهد بدین سحر و شعبدهها شما (مردم مصر) را از کشور خود آواره کند، حال شما چه میفرمایید؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ
[سران] گفتند: او و برادرش را منتظر بدار (مهلت بده) و گرد آورندگانی را به شهرها بفرست
- ترجمه سلطانی(سران) گفتند: او و برادرش را منتظر بدار (مهلت بده) و گرد آورندگانی را به شهرها بفرست
- ترجمه راستینآنها به فرعون گفتند: او و برادرش را زمانی باز دار و افرادی را برای جمع کردن مردم در شهرها بفرست.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِن كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ
تا اگر جادوگران، آنها غالب شدند شاید ما از آنان پیروی کنیم
- ترجمه سلطانیتا اگر جادوگران، آنها غالب شدند شاید ما از آنان پیروی کنیم
- ترجمه راستینباشد که ما هم اگر ساحران غالب شدند از آنان پیروی کنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ
و چون جادوگران آمدند به فرعون گفتند: آیا اگر ما غالب شویم پاداشی [در خور] خواهیم داشت؟
- ترجمه سلطانیو چون جادوگران آمدند به فرعون گفتند: آیا اگر ما غالب شویم پاداشی (در خور) خواهیم داشت؟
- ترجمه راستینو چون ساحران حضور فرعون آمدند با وی گفتند: آیا اگر (بر موسی) غالب آییم اجری خواهیم داشت؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَّـمِنَ الْمُقَرَّبِينَ
[فرعون] گفت: آری و همانا شما آنوقت البتّه از نزدیکان خواهید بود
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: آری و همانا شما آنوقت البتّه از نزدیکان خواهید بود
- ترجمه راستینفرعون گفت: آری البته علاوه بر اجر خدمت از مقربان (درگاهم) نیز خواهید شد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ
موسی به آنان گفت: آنچه که شما اندازندهٔ آن هستید را بیندازید
- ترجمه سلطانیموسی به آنان گفت: آنچه که شما اندازندهٔ آن هستید را بیندازید
- ترجمه راستین(چون ساحران به معارضه حاضر شدند) موسی به آنها گفت: اینک شما بساط سحر خود هر چه میخواهید به کار اندازید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ
پس [جادوگران] ریسمانهایشان و چوبدستیهایشان را انداختند و گفتند: به عزّت فرعون همانا ما حتماً غالب هستیم
- ترجمه سلطانیپس (جادوگران) ریسمانهایشان و چوبدستیهایشان را انداختند و گفتند: به عزّت فرعون همانا ما حتماً غالب هستیم
- ترجمه راستینساحران هم رسن و طنابها و چوبهای سحر خود را بیفکندند و به عزت فرعون قسم یاد کردند که (بر موسی) البته غالب خواهیم شد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ
پس موسی عصایش را انداخت و آنوقت [ناگهان] آن آنچه که دروغ میبستند را بلعید
- ترجمه سلطانیپس موسی عصایش را انداخت و آنوقت (ناگهان) آن آنچه که دروغ میبستند را بلعید
- ترجمه راستیندر آن حال موسی عصای خود را بیفکند که ناگاه (اژدهایی عظیم شد و) همه وسایل سحر انگیزی ساحران را به کام فرو میبرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
[فرعون] گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ همانا او حتماً بزرگ شما است که جادوگری را به شما تعلیم داده، پس البتّه خواهید دانست، دستانتان و پاهایتان را از [جهت] خلاف میبُرَم و حتماً جمیع شما را به دار خواهم زد
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ همانا او حتماً بزرگ شما است که جادوگری را به شما تعلیم داده، پس البتّه خواهید دانست، دستانتان و پاهایتان را از (جهت) خلاف میبُرَم و حتماً جمیع شما را به دار خواهم زد
- ترجمه راستینفرعون به ساحران گفت: چرا بیاجازه من ایمان به موسی آوردید؟همانا معلوم است که این استاد بزرگ شماست که شما را ساحری آموخته!پس به زودی کیفر خود را خواهید دید، دست و پای شما را به اختلاف (دو طرف چپ و راست) قطع میکنم آن گاه همه را به دار میکشم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
[جادوگران] گفتند: ضرری نیست زیرا که ما به پروردگارمان برگشت کنندهایم
- ترجمه سلطانی(جادوگران) گفتند: ضرری نیست زیرا که ما به پروردگارمان برگشت کنندهایم
- ترجمه راستینساحران گفتند: (از این دار و قتل به ما) هیچ زیانی نخواهد رسید چون (بعد از مرگ) به سوی خدای خود باز میگردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ إِنَّا نَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَن كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ
همانا ما طمع داریم که پروردگار ما خطاهای ما را بر ما بیامرزد، که ما نخستین ایمان آورندگان باشیم
- ترجمه سلطانیهمانا ما طمع داریم که پروردگار ما خطاهای ما را بر ما بیامرزد، که ما نخستین ایمان آورندگان باشیم
- ترجمه راستینما از خدا امید آن داریم که به لطف خویش از گناهان ما درگذرد چون اول ما به او ایمان آوردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ
و [بعد از آنکه مدّت مدیدی را در میان آنها سپری کرد] به موسی وحی کردیم که بندگان مرا [از فرعون طلب کن و آنها را] شبانه حرکت بده (بِبَر) [و از مصر خارج کن] زیرا که شما [توسط فرعون و قومش] تعقیب شوندهاید [یعنی شما را تعقیب میکنند]
- ترجمه سلطانیو به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه حرکت بده (بِبَر) زیرا که شما تعقیب شوندهاید
- ترجمه راستینو ما به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه (از شهر مصر) بیرون بر که شما را (فرعونیان) تعقیب خواهند کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ فَأَخْرَجْنَاهُم مِّن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
پس آنان را اخراج کردیم از باغها[ی خوشایند] و چشمهها[ی پُر آب]
- ترجمه سلطانیپس آنان را اخراج کردیم از باغها (ی خوشایند) و چشمهها (ی پُر آب)
- ترجمه راستینپس (با وجود این همه دعویها) ما آنها را از باغهای مصفّا با نهرهای آب روان بیرون کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ
پس چون دو جمع همدیگر را دیدند (نزدیک شدند) یاران موسی [با هراس از فرعون] گفتند: همانا حتماً به [ابدان] ما دست خواهند یافت
- ترجمه سلطانیپس چون دو جمع همدیگر را دیدند یاران موسی گفتند: همانا حتماً به ما دست خواهند یافت
- ترجمه راستینچون دو لشکر روبرو شدند اصحاب موسی گفتند: اینک به دست فرعونیان خواهیم افتاد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ
[موسی به جهت ردع (جلوگیری) از اضطراب آنها] گفت: چنین نیست زیرا پروردگارم [با نصرت (یاری) کردن و حفظ کردن] با من است [پس به نزدیک شدن فرعون و لشکریانش اعتناء نکنید] بزودی مرا [به طریق خلاصی یافتن از آنها] راهنمایی خواهد کرد
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: چنین نیست زیرا پروردگارم با من است بزودی مرا (به طریق خلاصی یافتن از آنها) راهنمایی خواهد کرد
- ترجمه راستینموسی گفت: هرگز چنین نیست، که خدا با من است و مرا به یقین راهنمایی خواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ
[و چون به دریا رسیدند متحیّر توقّف کردند] پس به موسی وحی کردیم که با عصایت به دریا (رود نیل) بزن [پس به دریا زد و] آنگاه [دریا به دوازده طریق مانند کوهی مشبّک بین هر طریق و طریق آب] شکافته (منشقّ) شد و هر پارهای [یعنی هر قطعهای از دریا که با آن بین هر دو طریق جدا میشد] همچون کوهی بزرگ بود
- ترجمه سلطانیپس به موسی وحی کردیم که با عصایت به دریا (رود نیل) بزن آنگاه شکافته شد و هر پارهای همچون کوهی بزرگ بود
- ترجمه راستینپس ما به موسی وحی کردیم که عصای خود را به دریا (ی نیل) زن، چون زد دریا شکافت و آب هر قطعه دریا مانند کوهی بزرگ بر روی هم قرار گرفت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ
و موسی و همراهان او [را داخل دریا کردیم و] همگی را نجات دادیم [به اینکه آنان را از دریا سالم خارج کردیم]
- ترجمه سلطانیو موسی و همراهان او همگی را نجات دادیم
- ترجمه راستینو موسی و کلیه همراهانش را به ساحل سلامت رسانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
همانا در آن البتّه نشانهای [دلالت کننده برای قوم تو بر مُبدء و علم او و قدرتش] هست و [لکن] بیشتر آنان [به موسی (ع) و خدای او] مؤمن نبودند [پس تو برای عدم ایمان قومت به خداوند یا به خود، اندوه مخور]
- ترجمه سلطانیهمانا در آن البتّه نشانهای هست و (لکن) بیشتر آنان مؤمن نبودند
- ترجمه راستینهمانا در این هلاک فرعونیان آیت بزرگی (برای عبرت و موعظه مردم) بود لیکن اکثر خلق ایمان نیاوردند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ
آنگاه که به پدرش و قومش گفت: شما چی میپرستید؟
- ترجمه سلطانیآنگاه که به پدرش و قومش گفت: شما چی میپرستید؟
- ترجمه راستینهنگامی که با پدر (یعنی عمو، زیرا پدران پیغمبران همه موحّدند) و با قومش گفت: شما چه معبودی را میپرستید؟
- ترجمه الهی قمشهای٧١ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ
گفتند: اصنامی را میپرستیم و در سایهٔ آنها [یعنی عبادت آنها] مشغول هستیم
- ترجمه سلطانیگفتند: اصنامی را میپرستیم و در سایهٔ (بندگی) آنها مشغول هستیم
- ترجمه راستینجواب دادند که ما بتهایی را میپرستیم و ثابت بر پرستش آنها بوده و هستیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ
[ابراهیم] گفت: آیا وقتی که آنها را میخوانید [یا چیزی از آنها میخواهید گفتار] شما را میشنوند
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت: آیا وقتی که آنها را میخوانید (یا چیزی از آنها میخواهید) (گفتار) شما را میشنوند
- ترجمه راستینابراهیم گفت: آیا هر گاه این بتهای جماد را بخوانید سخن شما را میشنوند؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ
گفتند: [آنچنان که تو گفتی نیست] بلکه پدرانمان را یافتیم که اینگونه انجام میدادند
- ترجمه سلطانیگفتند: بلکه پدرانمان را یافتیم که اینگونه انجام میدادند
- ترجمه راستینگفتند: (نه) بلکه ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافتهایم (و هر چند جماد بیاثری باشند میپرستیم).
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ
[ابراهیم] گفت: آیا پس به آنچه که میپرستیدهاید تأمّل کردهاید؟!
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت: آیا پس به آنچه که میپرستیدهاید تأمّل کردهاید؟!
- ترجمه راستینابراهیم باز به آنها گفت: آیا میدانید که این بتهایی که شما مردم اینک میپرستید،
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ
و همان کسی که به من طعام میدهد و مرا سیرابم میسازد [امّا با تهیّۀ اسباب مطعوم (خوردنی) و مشروب (آشامیدنی) یا با الهام کردن طریق تحصیل آن دو، یا با تسهیل اِبْتِلاع (بلعیدن) و شُرْب (نوشیدن)]
- ترجمه سلطانیو همان کسی که به من طعام میدهد و مرا سیرابم میسازد
- ترجمه راستینو همان خدایی که مرا غذا میدهد و سیراب میگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ
و کسی است که مرا [بعد از انقضاء اجل من] میمیراند سپس [با نفخهٔ احیا] زندهام میسازد [یا کسی است که مرا مستمرّاً میمیراند، سپس بعد از هر مرگی مرا زنده میکند]
- ترجمه سلطانیو کسی است که مرا میمیراند سپس زندهام میسازد
- ترجمه راستینو همان خدایی که مرا (از حیات چند روزه دنیا) میمیراند و سپس (به حیات ابدی آخرت) زنده میگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ
و کسی است که طمع دارم که در روز دین (روز جزاء) خطای مرا بر من بیامرزد
- ترجمه سلطانیو کسی است که طمع دارم که در روز دین (جزاء) خطای مرا بر من بیامرزد
- ترجمه راستینو همان خدایی که چشم امید دارم که روز جزا گناهم را بیامرزد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِـحِينَ
پروردگارا به من حکم (قضاء، رأی نافذ، حکومت، حکمت) عطاء کن {مقصود، رسالت کامله یا حکم باطنی است که آن از آثار ولایت است} و مرا [با تمکّن در صلاح مطلق] به صالحان ملحق کن
- ترجمه سلطانیپروردگارا به من حکم (قضاء، رأی نافذ، حکومت، حکمت) عطاء کن و مرا به صالحان ملحق کن
- ترجمه راستینبارالها، مرا حکمی ببخش (بر این مشرکان فرمانروایی ده) و به (رسل و) بندگان صالح خود ملحق ساز.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ
و بر پدرم بیامرز [تا آنکه او را به راه قویم (بسیار استوار) هدایت نمایی] همانا او از گمراهان [از طریق] میباشد
- ترجمه سلطانیو بر پدرم بیامرز همانا او از گمراهان میباشد
- ترجمه راستینو از پدرم (یعنی عمویم) درگذر، که وی سخت از گمراهان است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ
در روزی که مال و نه فرزندان نفع نمیرسانند [زیرا نَسَب اعتباری که برای انسان میباشد در آنروز برای انقطاع جسم و اعتبارات آن، قطع میگردد]
- ترجمه سلطانیدر روزی که مال و نه فرزندان نفع نمیرسانند
- ترجمه راستینآن روزی که مال و فرزندان (هیچ به حال انسان) سود نبخشند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ
و به آنها گفته میشود کجا هستند آنهایی را که [بدون اذن خداوند] بندگی میکردید؟
- ترجمه سلطانیو به آنها گفته میشود کجا هستند آنهایی را که بندگی میکردید؟
- ترجمه راستینو به کافران گفته شود: بتهایی که پرستش میکردید به کجا شدند؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ مِن دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنصُرُونَكُمْ أَوْ يَنتَصِرُونَ
به جای خداوند آیا [با دفع عذاب از شما یا انجاء (نجات دادن) شما از عذاب دهندگانتان] شما را یاری میدهند یا [میتوانند] به خود یاری کنند؟
- ترجمه سلطانیبه جای خداوند آیا شما را یاری میدهند یا (میتوانند) به خود یاری کنند؟
- ترجمه راستینآن بتهایی که به جای خدا پرستش میکردید آیا میتوانند به شما اینک یاری کرده یا از جانب خود دفاع کنند؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ
پس آنها [یعنی خدایان بر سرهایشان یا بر وجوهشان] و گمراهان در آن (جحیم) سرنگون [اسقاط (سقوط داده شده، افکنده)] میشوند
- ترجمه سلطانیپس ایشان (آن معبودان) و گمراهان در آن سرنگون (افکنده) میشوند
- ترجمه راستیندر آن حال کافران و معبودان باطلشان هم به رو در آتش دوزخ افتند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ
و جز مجرمان [یعنی گذشتگانی که ما به آنان اقتداء کردیم، یا کسانی امثال خود که به آنها مغرور (فریفته) شدیم، یا خدایانی که ما را فریفتند، یا شیاطین، کسی] ما را گمراه نکرد
- ترجمه سلطانیو جز مجرمان، (کسی) ما را گمراه نکرد
- ترجمه راستینو ما را گمراه نکردند جز قوم تبهکار.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
پس ای کاش برای ما بازگشتی میبود پس البتّه از مؤمنان میشدیم
- ترجمه سلطانیپس ای کاش برای ما بازگشتی میبود پس البتّه از مؤمنان میشدیم
- ترجمه راستینای کاش که بار دیگر (به دنیا) باز میگشتیم تا (به خدای یگانه) ایمان میآوردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ
همانا در آن [چه که از قصّۀ ابراهیم (ع) و احتجاجات او قصّه کردیم، یا در گفتار مشرکین دربارهٔ خداوند یا دربارهٔ ولایت] البتّه نشانهای هست و بیشتر آنان مؤمن نبودند
- ترجمه سلطانیهمانا در آن (داستان) البتّه نشانهای هست و بیشتر آنان مؤمن نبودند
- ترجمه راستینهمانا در این (ندامت گمراهان) آیت عبرتی (برای دیگران) بود و لیک اکثر مردم باز ایمان نیاوردند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٦ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ
آنوقت که برادرشان نوح به آنها گفت: آیا پروا نمیکنید؟
- ترجمه سلطانیآنوقت که برادرشان نوح به آنها گفت: آیا پروا نمیکنید؟
- ترجمه راستینهنگامی که مهربان برادرشان نوح آنها را گفت: آیا خدا ترس و متّقی نمیشوید؟
- ترجمه الهی قمشهای١٠٧ إِنِّي لَكُمْ رَسُـولٌ أَمِينٌ
همانا من [از سوی خداوند] برای شما رسولی امین هستم [که به امانتداری در میان شما معروفم پس قول مرا قبول کنید و به من نسبت دروغ و خیانت ندهید]
- ترجمه سلطانیهمانا من (از سوی خداوند) برای شما رسولی امین هستم
- ترجمه راستینمن برای شما بسیار رسولی امین (و خیر خواهی مشفق) هستم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٨ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ
پس [وقتی که من را به امانتداری میشناسید پس در مخالفت با من] از خداوند پروا کنید و [در آنچه که به شما میگویم] از من اطاعت کنید [و مرا تکذیب نکنید]
- ترجمه سلطانیپس از خداوند پروا کنید و از من اطاعت کنید
- ترجمه راستینپس از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٩ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَـمِينَ
و برای آن (تبلیغ) از شما درخواست مزدی نمیکنم [تا مرا به خاطر آن متّهم کنید و مرا تکذیب نمایید] که مزد من جز بر پروردگار جهانیان نیست
- ترجمه سلطانیو برای آن از شما درخواست مزدی نمیکنم که مزد من جز بر پروردگار جهانیان نیست
- ترجمه راستینو من اجری از شما برای رسالت نمیخواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم.
- ترجمه الهی قمشهای