حزب شمارهٔ ۸۳
٢٢ وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
و هر کس که وجه خود را به سوی خداوند تسلیم کند و (در حالی که) او نیکوکار است پس به آن ریسمان محکم تمسّک جسته و عاقبت امور [منتهی] به خداوند است
- ترجمه سلطانیو هر کس که وجه خود را به سوی خداوند تسلیم کند و (در حالی که) او نیکوکار است پس به آن ریسمان محکم تمسّک جسته و عاقبت امور (منتهی) به خداوند است
- ترجمه راستینو هر کس روی تسلیم و رضا به سوی خدا آرد و نکوکار باشد چنین کس به محکمترین رشته الهی چنگ زده است، و (بدانید که) پایان کارها به سوی خداست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَمَن كَفَرَ فَلَا يَحْزُنكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
و کسی که [به ولایت] کفر بورزد {زیرا تسلیم کردن وجه برای خداوند جز به ولایت نیست، پس کفر که مقابل اسلام وجه لله است جز کفر به ولایت با ترک بیعت با ولیّ امر یا انکار او نمیباشد، یعنی کسی که به علی (ع) کفر بورزد} پس کفر او نباید تو را اندوهناک سازد [زیرا او به تو ضرر نمیرساند و به علی (ع) ضرر نمیرساند و از ما هم فوت نمیشود برای این] که مرجع (بازگشتگاه) آنان به ما است پس به آنچه که عمل میکردهاند به آنها خبر میدهیم همانا خداوند به ذات (درون) سینهها دانا است [یعنی مکموناتی که در سینهها است از قُصُود (قصدها) و نیّات یا از استعداداتی که صاحبان آنها به آنها شعور ندارند، تا چه رسد به اعمال آنها و دقایق اعمال آنان و خفایای آنها]
- ترجمه سلطانیو کسی که کفر بورزد پس کفر او نباید تو را اندوهناک سازد که مرجع (بازگشتگاه) آنان به ما است پس به آنچه که عمل میکردهاند به آنها خبر میدهیم همانا خداوند به ذات (درون) سینهها دانا است
- ترجمه راستین(ای رسول ما) تو از کفر هر که کافر شود محزون مباش، که رجوعشان به سوی ماست و ما آنان را سخت از (کیفر) کردارشان آگه میسازیم، که همانا خدا از اسرار دلهای خلق هم آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِيظٍ
آنها را اندکی برخوردار میسازیم سپس آنان را به عذابی شدید ناگزیر میکنیم
- ترجمه سلطانیآنها را اندکی برخوردار میسازیم سپس آنان را به عذابی شدید ناگزیر میکنیم
- ترجمه راستیناندک زمانی آن کافران را (به لذّات فانی دنیا) برخوردار میسازیم آن گاه (بعد از مرگ) به عذاب سختشان به ناچار گرفتار خواهیم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُـولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
و اگر از آنها سؤال کنی چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده است البتّه حتماً میگویند: خداوند، بگو: ستایش مر خدای راست [که برای ظهور او و ظهور برهان او، کسی که به او شرک ورزید او را انکار نمیکند و خلقت او را انکار نمیکند، یا معنی میدهد: اگر از مخلوقات جمیعاً سؤال کنی که چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده است؟ همه با زبان حالشان که از جهت تکوین ناطق هستند میگویند: که الله خالق آن دو است، و اگرچه به این زبان و نطق خود شعور نداشته باشند] بلکه بیشتر آنان نمیدانند [یعنی علم ندارند بلکه ادراکات آنان جز جهالات نیست، یا برای عدم شعورشان به زبانهای تکوینیّ استعدادی، نمیدانند که زبانهایشان به آن ناطق است]
- ترجمه سلطانیو اگر از آنها سؤال کنی چه کسی آسمانها و زمین را خلق کرده است البتّه حتماً میگویند: خداوند، بگو: ستایش مر خدای راست، بلکه بیشتر آنان نمیدانند
- ترجمه راستینو اگر از این کافران سؤال کنی آن کیست که آسمانها و زمین را آفریده؟البتّه جواب دهند خداست. باز گو: ستایش خدای را (که کافران نیز معترفند) بلکه اکثر آنها (بر این حقیقت که آفریننده جهان خداست اگر به زبان گویند به دل) آگاه نیستند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
آنچه که در آسمانها و زمین است برای خداوند است همانا خداوند، بینیاز است [سوای او بینیازی نیست، و جهت حاجت برای او نمیباشد] و ستوده است [که سوای او حمیدى نیست، به معنی اینکه هر آنچه که تصوّر شود که از صفات کمال داشته باشد برای او حاصل میباشد]
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها و زمین است برای خداوند است همانا خداوند، بینیاز و ستوده است
- ترجمه راستینهر چه در آسمان و زمین است همه ملک خداست، که خدا ذاتش بینیاز و اوصافش همه پسندیده است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
و اگر آنچه از درخت که در زمین هست، قلم باشند که در مرکب این دریا و بعد از آن در [مرکب] هفت دریا زده شوند کلمات خداوند تمام نمیشوند همانا خداوند عزیز است [و عزّت او مانع از آن است که مقاماتش شمرده شود] و حکیم است [که این کلمات غیر متناهی را خارج نمیسازد مگر به قدر استعداد موّاد آنها و استحقاق اعیان ثابتهٔ آنها]
- ترجمه سلطانیو اگر آنچه از درخت که در زمین هست، قلم باشند که در مرکب این دریا و بعد از آن در (مرکب) هفت دریا زده شوند کلمات خداوند تمام نمیشوند همانا خداوند چیره و حکیم است
- ترجمه راستینو اگر هر درخت روی زمین (در کف نویسندگان عالم) قلم شود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خدا (که موجودات بینهایت کتاب آفرینش است) ناتمام بماند، که همانا خدا را اقتدار بینهایت و حکمت بیپایان است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ مَّا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ
خلق کردن شما [جمیعاً] و نه مبعوث کردن شما جز مانند [خلق کردن و برانگیختن] نفس واحد نیست که خداوند [به هر مَسْموع (شنیدنی)] شنوا و [به هر مبصر (دیدنی)] بینا است
- ترجمه سلطانیخلق کردن شما و نه مبعوث کردن شما جز مانند (خلق کردن و برانگیختن) نفس واحد نیست که خداوند شنوا و بینا است
- ترجمه راستینخلقت و بعثت همه شما (خلایق بیشمار در آسانی بر خدا) جز مثل یک تن واحد نیست، که همانا خدا شنوا و بیناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
آیا ندیدهای؟ که خداوند شب را در روز فرو میبرد و روز را در شب فرو میبرد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام [دور فلک] تا زمانی معیّن روان هستند و اینکه خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است [و این نیست جز برای اینکه برای خداوند شأنی از شأن دیگر و نه وصفی از وصف دیگر و نه علمی از علم دیگر او را مشغول نمیدارد]
- ترجمه سلطانیآیا ندیدهای؟ که خداوند شب را در روز فرو میبرد و روز را در شب فرو میبرد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام تا زمانی معیّن روان هستند و اینکه خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه راستینآیا (ای رسول) ندیدی (و ای مردم به حسّ مشاهده نمیکنید) که خدا شب را در روز و روز را در شب داخل کند و خورشید و ماه را مسخّر ساخته که هر یک تا وقت معیّنی (و به نظم ثابت مخصوصی) گردش کنند؟و (نمیدانید که) خدا به هر چه میکنید آگاه است؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ
آن به خاطر این است که او حقّ است و اینکه آنچه که غیر از او میخوانند [از شرکاء، از اصنام و کواکب و غیر آنها، یا از شرکای علی (ع) در ولایت، آن] باطل است و همانا خداوند همو علیّ (بلند مرتبه) و کبیر (بزرگ) است
- ترجمه سلطانیآن به خاطر این است که او حقّ است و اینکه آنچه که غیر از او میخوانند باطل است و همانا خداوند همو علیّ (بلند مرتبه) و کبیر (بزرگ) است
- ترجمه راستیناین قدرت کامل بدین سبب است که خدای یکتا حقّ مطلق و آنچه به جز او به خدایی میخوانند همه باطل محض است و تنها خدا (که حقّ و وجود حقیقی است) بلند مرتبه و بزرگوار است.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
آیا ندیدهای که کشتی در دریا به نعمت خداوند روان میشود تا از آیاتش به شما نشان دهد همانا در آن برای هر بسیار صبر کنندهٔ [بر نظر به اَنعام خداوند و بر توجّه به تسبیب (سبب سازی) خداوند] بسیار شکر کننده [یعنی ناظر به اَنعام خداوند و تعظیم او در انعامش] البتّه نشانههایی هست
- ترجمه سلطانیآیا ندیدهای که کشتی در دریا به نعمت خداوند روان میشود تا از آیاتش به شما نشان دهد همانا در آن برای هر بسیار صبر کنندهٔ بسیار شکر کننده البتّه نشانههایی هست
- ترجمه راستینآیا نمیبینی که چگونه کشتی به دریا به لطف و احسان خدا اسیر میکند تا به شما بعضی از آیات قدرتش را بنمایاند؟همانا در این کار آیاتی (از عجایب حکمتهای خدا) البتّه بر هر شخص صبور (در بلا) و شکر گزار (در نعمت) پدیدار است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ
و وقتی که موجی [از دریا] مانند سایهبانهایی [مرتفع بالای سر آنها] آنها را در بر میگیرد خداوند را میخوانند [در حالی که] مُخلِص بر طریق [دعاء یا طاعت یا مطلق طریق] هستند {وقتی که مانع فطرت از خیال و حیله رفع شود انسانیّت را برای پروردگارش خالص میکند و طریق الی الله از طرق شیطانی خالص میشود} پس چون آنها را [با رساندن] به خشکی نجات دهیم آنگاه تنها عدّهای از آنها میانهرو هستند و جز هر خائن (غدّار، بسیار فریبکار، پیمان شکن) بسیار کفران کننده [یعنی پوشاننده طریق یعنی ولایت و همان طریق قلب الی الله یا بسیار کفران (ناسپاسی) کننده بر نعمتها] آیات ما را انکار نمیکند
- ترجمه سلطانیو وقتی که موجی مانند سایهبانهایی (مرتفع بالای سر آنها) آنها را در بر میگیرد خداوند را میخوانند (در حالی که) مُخلِص بر طریق هستند پس چون آنها را (با رساندن) به خشکی نجات دهیم آنگاه تنها عدّهای از آنها میانهرو هستند و جز هر خائن بسیار کفران کننده (پوشاننده، ناسپاس) آیات ما را انکار نمیکند
- ترجمه راستینو هرگاه که (دریا طوفانی شود و) موجی مانند کوهها آنها را فرو گیرد در آن حال خدا را با عقیده پاک و اخلاص کامل در دین میخوانند و چون باز به ساحل نجاتشان رساند بعضی بر سبیل قصد (طاعت و شکر خدا) باقی مانند (و بعضی به کفر شتابند) و آیات ما را انکار نمیکند جز آن کس که غدّار و عهد شکن و کافر و ناسپاس است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ يَاأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ
ای مردم از پروردگارتان بهراسید و بترسید از روزی که پدر فرزندش را کفایت (بی نیاز) نمیکند (نجات نمیدهد) و نه فرزند که او کفایت (بی نیاز) کنندهٔ پدرش از چیزی میباشد، همانا وعدهٔ خداوند [به آمدن قیامت و نشر کتاب و حساب و مجازات در آن] حقّ است پس حیات دنیا [هیچگاه] نباید شما را مغرور سازد (غافل کند) و غرور (فریب) نباید شما را مغرور (غافل) به خداوند سازد [یعنی شیطان به اینکه آرزوهای شما را طولانی کند و شما را به توبه به هنگام مرگ امیدوار دارد و شما را به معاصی خداوند و جمع دنیا از حلال و حرام جری سازد]
- ترجمه سلطانیای مردم از پروردگارتان بهراسید و بترسید از روزی که پدر فرزندش را کفایت (بی نیاز) نمیکند (نجات نمیدهد) و نه فرزند که او کفایت (بی نیاز) کنندهٔ پدرش از چیزی میباشد، همانا وعدهٔ خداوند حقّ است پس حیات دنیا (هیچگاه) نباید شما را مغرور سازد (غافل کند) و غرور (فریب شیطان) نباید شما را مغرور (غافل) به خداوند سازد
- ترجمه راستینای مردم، از خدا بترسید و بیندیشید از آن روزی که نه هیچ پدری ذرهای به کار فرزند آید و نه هیچ فرزندی ذرهای به کار پدر آید، البتّه وعده خدا حق و حتمی است، پس زنهار شما را زندگانی دنیا فریب ندهد و شیطان فریبنده شما را از (عقاب) خدا (به عفو و کرمش) سخت مغرور نگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
همانا [تنها] خداوند است [نه غیر او] که علم ساعت نزد او است و باران را نازل میکند و میداند آنچه را که در رحمها است و نفسی نمیداند که فردا چه کسب میکند و نفسی نمیداند در کدام سرزمین میمیرد، همانا خداوند دانا و آگاه است {انبیاء و اوصیای آنان (ع) و بعضی اتباعشان به بعضی از این پنج خبر میدادند، و ظاهر این آیه بر ثبوت علم برای خدای تعالی در مرگ انفس و محلّ مرگ آنها دلالت نمیکند قطع نظر از دلالت بر حصر علم به آنها در او تعالی، پس میگوییم: همانا ساعت به ساعت مرگ و احتضار، و همان قیامت صغری، و به ساعت ظهور قائم (ع) و به قیامت کبری تفسیر شده، و اینکه ساعت از سَوْع به معنی ضَیاع (از بین رفتن) و هَلاک است، و همهٔ آنها معنی ضیاع در آنها هست، برای ضیاع تعیّنات به هنگام مرگ و هنگام ظهور قائم (ع) و هنگام قیامت کبری، امّا ساعت مرگ که از آن خبر میدادند بلکه حاذقین از اطبّا از آن خبر میدادند، و امّا ظهور قائم (ع) که همانا آن ملازم با مرگ اختیاری یا اضطراری است، برای اینکه کسی که بمیرد او را میبیند و قائم (ع) نیز هنگام قیامت کبری ظاهر میشود، و قیامت کبری را نبیّ و وصیّ و مؤمن از حیث نبوّت خود و وصایت خود و ایمان خود نمیداند، و لکن چون برای آلهت درجاتی میباشد و کاملین بعد از خروج از جهت خلقیّتشان در جهت حقّیّت و درجات آلهت سیر میکنند تا آنکه بعد از کمال بر اعراف میایستند، و اعراف مقام قیامت کبری است، در علم آنها به ساعت قیامت کبری برای بندگان، از حیثیّت آلهت نه از حیثیّت خلقیّت استبعادی نمیباشد، و تنزیل باران و علم به وقت نزول آن و مکان آن و قدر آن گاهی از انبیاء و اوصیای آنان (ع) و اتباع آنان برمیآید لکن نه از حیثیّت خلقیّت بلکه از جهت آلهت، و همچنین حالتی در بواقی هست، پس علم به این پنج و به هر آنچه که از مدارک بشری غایب است جز برای خداوند نیست چه علم به آنها در مظاهر الهیّه یا در مقام مشیّت یا در مقام احدیّت باشد}.
- ترجمه سلطانیهمانا (تنها) خداوند است که علم ساعت نزد او است و باران را نازل میکند و میداند آنچه را که در رحمها است و نفسی نمیداند که فردا چه کسب میکند و نفسی نمیداند در کدام سرزمین میمیرد، همانا خداوند دانا و آگاه است.
- ترجمه راستینهمانا علم ساعت (قیامت) نزد خداست و او باران را فرو بارد و او آنچه (از نر و ماده و زشت و زیبا) که در رحمهای آبستن است میداند و هیچ کس نمیداند که فردا (از سود و زیان) چه خواهد کرد و هیچ کس نمیداند که به کدام سرزمین مرگش فرا میرسد (و به خاک میرود) ، که تنها خدا دانا و آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ تَنزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَـمِينَ
تنزیل (نزول تدریجی) کتاب، بدون تردیدی در آن، از پروردگار عالمیان است
- ترجمه سلطانیتنزیل (نزول تدریجی) کتاب، بدون تردیدی در آن، از پروردگار عالمیان است
- ترجمه راستینتنزیل این کتاب بزرگ (قرآن) بی هیچ شک از جانب پروردگار عالمیان است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ أَمْ يَقُـولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ
آیا آنها میگویند که او آن [کتاب یا تنزیل کتاب] را افتراء بسته بلکه آن حقّ از پروردگار تو است تا قومی که برای [بودن] آنها [در زمان فَتْرَت و خَمود آثار رسالت و خمود اوصیای رسولان (ع) در آن] قبل از تو بیم دهندهای نیامده را انذار کنی با ترقّب به اینکه [به ولایت که همان طریق آخرت است] هدایت شوند
- ترجمه سلطانیآیا آنها میگویند که او آن را افتراء بسته بلکه آن حقّ از پروردگار تو است تا قومی که برای آنها قبل از تو بیم دهندهای نیامده را انذار کنی با ترقّب به اینکه هدایت شوند
- ترجمه راستینبلکه کافران میگویند قرآن را او از پیش خود (بیمدد وحی خدا) فرابافته. (چنین نیست) بلکه آن به حقّ و راستی از جانب خدا فرستاده شده تا تو قومی را که رسولی پیش از تو به سوی آنان نیامده (از معصیت خدا) بترسانی، باشد که راه هدایت پیش گیرند.
- ترجمه الهی قمشهای٤ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ
خداوند کسی است که آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد غیر از او ولیی و نه شفیعی [به منزلهٔ نصیر] ندارید آیا پس متذکّر نمیشوید؟ {ایّام (روزها) آخرت در عرض ایّام این زمان نیستند، بلکه آنها در طول آن هستند، به معنی اینکه ایّام دنیا قوالبی (قالبهایی) برای ایّام آخرت هستند و آنها به منزله ارواح ایّام دنیا هستند، و هر مرتبه از مراتب آخرت گستردگی آن و احاطهٔ آن نسبت به مراتب دنیا مضاعف (چند برابر) است، و هر روز از ایّام آخرت نسبت به یک روز از ایّام دنیا گستردگیاش با ده و صد و هزار و ده هزار تا پنجاه هزار مضاعف است، این نسبت به ایّام دهر است، و امّا ایّام سرمد برای عدم نهایت آنها و تحدّد آنها پس به چیزی محدود نمیشوند}
- ترجمه سلطانیخداوند کسی است که آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد غیر از او ولیی و نه شفیعی ندارید آیا پس متذکّر نمیشوید؟
- ترجمه راستینخدا آن کسی است که آسمانها و زمین و هر چه در بین آنهاست همه را در مقدار شش روز بیافرید، آن گاه بر عرش (فرمانروایی) قرار گرفت، شما را غیر او هیچ (در عالم) یار و یاور و شفیع و مددکاری نیست، آیا تذکر نمییابید؟
- ترجمه الهی قمشهای٥ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ
او امر را [با ملاحظهٔ حُسْن دَبِر (آخر کار) آن و عاقبت آن] از آسمان [ارواح] به زمین [اشباح بنابر استمرار] تدبیر میکند (نازل میکند) سپس در روزی که مقدارش از آنچه که میشمارید هزار سال است به سوی او عروج میکند
- ترجمه سلطانیاو امر را از آسمان به زمین تدبیر میکند سپس در روزی که مقدارش از آنچه که میشمارید هزار سال است به سوی او عروج میکند
- ترجمه راستیناوست که امر عالم را (به نظام احسن و اکمل) از آسمان تا زمین تدبیر میکند سپس در روزی که مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است باز (حقایق و ارواح) به سوی او بالا میرود.
- ترجمه الهی قمشهای٦ ذَلِكَ عَالِـمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
آن [عظیم بعید (دور) از انظار و اوهام و عقول] دانای نهان (عالم غیب) و آشکار (عالم شهادت) است و چیره است [غالبی است که مانعی او را از مرادش منع نمیکند] و مهربان است [که بندگانش را بدون دعوت و نه داعی (دعوت کننده) وا نمیگذارد و اگرچه بر مخالفت با او و عصیان او اصرار ورزند]
- ترجمه سلطانیآن (عظیم) دانای نهان و آشکار و چیره و مهربان است
- ترجمه راستیناین است همان خدایی که بر غیب و شهود عالم دانا و (بر جهانیان) مقتدر و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ
که هر چیزی را که آن را خلق کرده [به رحمت خویش و علم خود و عنایتش بحسب صورت آن چیز و سیرت آن و مستعدّ قرار دادن آن برای طلب کمالاتش] نیکو نموده و خلقت انسان (آدم یا مطلق انسان) را از گِلی آغاز کرد
- ترجمه سلطانیکه هر چیزی را که آن را خلق کرده نیکو نموده و خلقت انسان را از گِلی آغاز کرد
- ترجمه راستینآن خدایی که هر چیز را به نیکوترین وجه خلقت کرد و آدمی را نخست از خاک (پست بدین حسن و کمال) بیافرید.
- ترجمه الهی قمشهای٨ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ
سپس نسل (خلقت، فرزند) او را از سُلالهای (شیرهای، چکیدهای) [یعنی آنچه که از غذاء در هضم رابع نسل (بیرون زده) میشود] همان آب زبون (پست) قرار داد
- ترجمه سلطانیسپس نسل او را از سُلالهای (شیرهای، چکیدهای) همان آب زبون (پست) قرار داد
- ترجمه راستینآنگاه خلقت نژاد نوع او را از چکیدهای از آب بیقدر (و نطفه بیحس) مقرر گردانید.
- ترجمه الهی قمشهای٩ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ
سپس او را آراست و از روح خود در او دمید و برای شما گوش و چشمان و قلوب قرار داد، چه اندک شکر میکنید
- ترجمه سلطانیسپس او را آراست و از روح خود در او دمید و برای شما گوش و چشمان و قلوب قرار داد، چه اندک شکر میکنید
- ترجمه راستینسپس آن (نطفه بیجان) را نیکو بیاراست و از روح (قدسی الهی) خود در آن بدمید، و شما را دارای گوش و چشمها و قلبها (با حسّ و هوش) گردانید، باز بسیار اندک شکر و سپاسگزاری نعمتهای حق میکنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُم بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ
و گفتند آیا وقتی که [با متلاشی شدن اجزای ما و اعضای ما و اختلاط آنها با خاک زمین] در زمین ناپدید شویم آیا ما در آفرینشی جدید خواهیم بود؟ بلکه آنها به ملاقات پروردگارشان کافرند {چون قول او تعالی در مقام ذمّ آنان میباشد و اینکه این گفتار از آنان از روی علم نیست بلکه محض تخمین و خیال است پس در معنی این میباشد که گفتارشان از روی علم و تحقیق نیست بلکه آنها به ملاقات پروردگارشان یعنی به حساب او در آخرت یا به لقاى پروردگار مضافشان که لقاى فطری کسی که ربّ آنان در ولایت است که از جهت فطرت خود ملاقى او میباشند کافرند و لذلک تمسّک به خیال و اهویهٔ خویش جستهاند و از علم و آثار آن اعراض نمودند}
- ترجمه سلطانیو گفتند آیا وقتی که در زمین ناپدید شویم آیا ما در آفرینشی جدید خواهیم بود؟ بلکه آنها به ملاقات پروردگارشان کافرند
- ترجمه راستینکافران (از روی تعجب و انکار) گویند که آیا پس از آنکه ما در زمین (خاک و در خاک) نابود و گم شدیم باز از نو زنده خواهیم شد؟! (بلی البتّه زنده خواهید شد) بلکه آنها به شهود و لقاء خدایشان کافرند.
- ترجمه الهی قمشهای١١ قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
[در جواب به تعجّب آنان از بعث بعد از ضلال (ناپدید شدن) در زمین به آنها] بگو: [که در زمین گم نمیگردید بلکه] ملک الموت که موکّل بر شما است شما را [با قبض ارواح شما و جمیع اجزای شما و احصاء اَمَد (مدّت) شما و آجال (اجلها) شما] فوت میدهد (میمیراند) [یعنی جمیع شما و جمیع اجزای وجود شما را میگیرد به حیثی که از شما احدی و نه جزوی در زمین باقی نمیماند و چیزی از شما در زمین گم نمیشود تا بگویید چگونه بعد از گم شدن برانگیخته میشویم و جز این نیست که ضال (گم شده) در زمین همان مادّهٔ شما است که از شما نیست] سپس به پروردگارتان بازگردانده میشوید
- ترجمه سلطانیبگو: ملک الموت که موکّل بر شما است شما را فوت میدهد (میمیراند) سپس به پروردگارتان بازگردانده میشوید
- ترجمه راستینبگو: فرشته مرگ که مأمور قبض روح شماست جان شما را خواهد گرفت و پس از مرگ به سوی خدای خود بازگردانیده میشوید.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِـحًا إِنَّا مُوقِنُونَ
و اگر میدیدی آنوقت را که مجرمین سرهایشان را نزد پروردگار [مضاف] خود به زیر انداختهاند [در حالی که میگویند] پروردگارا، ما [بعد از رجوع خود به تو] دیدیم [یا در دنیا لکن عمل نکردیم] و [از تو] شنیدیم [و قبول کردیم یا در دنیا از انبیای تو (ع) شنیدیم لکن عمل نکردیم] پس ما را بازگردان تا عمل صالح کنیم همانا ما [بدون شکّ و ریب] یقین آوردهایم
- ترجمه سلطانیو اگر میدیدی آنوقت را که مجرمین سرهایشان را نزد پروردگار (مضاف) خود به زیر انداختهاند (در حالی که میگویند) پروردگارا، ما دیدیم و شنیدیم پس ما را بازگردان تا عمل صالح کنیم همانا ما یقین آوردهایم
- ترجمه راستینو اگر تو حال بدکاران را (در قیامت) ببینی که چگونه در حضور خدای خود سر به زیر و ذلیلند (و با آه و ناله حسرت) گویند: پروردگارا، اینک (عذاب تو را) به چشم دیدیم و (سخن رسولانت را) به گوش گرفتیم، پس ما را (به دنیا) باز گردان تا صالح و نیکوکار شویم که اکنون (وعده تو را) به چشم یقین مشاهده کردیم!
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ
و اگر میخواستیم البتّه به هر نفسی هدایتش را [یعنی هدایت شدنش و رشدش یا اسباب هدایتش را بدون ملاحظهٔ استعداد و استحقاق] میدادیم [لکن نخواستیم تا مبادا مشیّت ما گزاف غیر مسبوق به ملاحظهٔ استعداد باشد] و لکن قول من حقّ است که حتماً جهنّم را از جنّ و مردم همگی مملوّ میکنم [تا مبادا ارادهٔ من گزاف واقع شود و عذاب معذّبین و ثواب مطیعین (فرمانبرداران) از جهت استعداد آنها میباشد]
- ترجمه سلطانیو اگر میخواستیم البتّه به هر نفسی هدایتش را (بدون ملاحظهٔ استعداد و استحقاق آن) میدادیم و لکن قول من حقّ است که حتماً جهنّم را از جنّ و مردم همگی مملوّ میکنم
- ترجمه راستینو اگر ما (به مشیّت ازلی) میخواستیم، هر نفسی را به کمال هدایتش (به جبر و الزام) میرسانیدیم و لیکن وعده حقّ و حتمی من است که دوزخ را البته از همه (کافران) جنّ و انس پر سازم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
پس به خاطر آنکه ملاقات امروزتان را فراموش کردید بچشید همانا ما شما را فراموش (ترک) کردهایم و عذاب ماندگار را به خاطر آنچه که عمل میکردید بچشید
- ترجمه سلطانیپس به خاطر آنکه ملاقات امروزتان را فراموش کردید بچشید همانا ما شما را فراموش کردهایم و عذاب ماندگار را به خاطر آنچه که عمل میکردید بچشید
- ترجمه راستینپس (خطاب رسد: امروز) شما ای کافران (عذاب را) به کیفر غفلت از ملاقات این روزتان بچشید که ما هم شما را فراموش کردیم (یعنی از نظر لطف انداختیم) و اینک عذاب ابدی را به پاداش اعمال زشتی که میکردید بچشید.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ
[اینان به آیات ما مؤمن نیستند] جز این نیست که کسانی که وقتی که به آن متذکّر میشوند به سجده فرو میافتند به آیات ما ایمان میآورند، و به سبب حمد پروردگارشان [لطیفهٔ انسانیّهٔ خود را که همان وجه ربّ و اسم او و مظهر او و به وجهی خود او است را] تسبیح (تنزیه) میکنند و آنان [از خداوند یا از تسبیح او یا از خُرُور (بر خاک افتادن) و سجود، یا از ایمان و طاعت، یا در انفس خود] استکبار (سرکشی) نمیورزند {مُذْعِن (اذعان کننده) به آیات از آن حیث که آنها آیات عظمت خداوند و قدرت او و سعهٔ او هستند وقتی که به آنها متذکّر میشود از آنها به حدود آنها و تعیّنات آنها نظر نمیکند بلکه به آنها از حیث اینکه آنها آیات عظمت خداوند هستند نظر میکند، پس با آنها عظمت خداوند را متذکّر میشود و به خاطر تذکّر عظمت خداوند و وجدان (یافتن) آن تمالک (خویشتنداری) نمیکند و برای عظمت خداوند سجده کنان فرو میافتد، همانگونه که از مولای ما جعفر صادق (ع) است که او در نماز صیحهای زد و به غش بر خود فرو افتاد پس دربارهٔ آن سؤال شد، پس فرمود: این آیه را تکرار کردم تا آنکه از گویندهاش شنیدم پس جسم من برای معاینهٔ قدرت او ثابت (بر جای) نماند}
- ترجمه سلطانیجز این نیست که کسانی که وقتی که به آن متذکّر میشوند به سجده فرو میافتند به آیات ما ایمان میآورند، و با حمد پروردگارشان تسبیح میکنند و آنان استکبار (سرکشی) نمیورزند
- ترجمه راستینتنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که چون متذکّر آیات ما شوند به سجده رخ بر خاک نهند و تسبیح و تنزیه و ستایش پروردگار کنند و ابدا به کبر و نخوت سر از فرمان حق نکشند.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
پهلوهایشان از بسترها جدا میشود پروردگارشان را به خوف (بیم) و به طمع (امید) میخوانند و از آنچه که روزی آنها کردهایم انفاق میکنند
- ترجمه سلطانیپهلوهایشان از بسترها جدا میشود پروردگارشان را به خوف (بیم) و به طمع (امید) میخوانند و از آنچه که روزی آنها کردهایم انفاق میکنند
- ترجمه راستین(شبها) پهلو از بستر خواب تهی کنند و با بیم و امید (و ناله اشتیاق در نماز شب) خدای خود را بخوانند و آنچه روزی آنها کردهایم (به مسکینان) انفاق کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
پس نفسی نمیداند که برای آنها به آنچه که عمل میکردهاند چه پنهان شدهای از روشنائی چشم به عنوان پاداش هست
- ترجمه سلطانیپس نفسی نمیداند که برای آنها به آنچه که عمل میکردهاند چه پنهان شدهای از روشنائی چشم به عنوان پاداش هست
- ترجمه راستینپس هیچ کس نمیداند که به پاداش نیکوکاریشان چه نعمت و لذّتهای بینهایت که روشنیبخش (دل و) دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا يَسْتَوُونَ
آیا پس کسی که مؤمن میباشد مانند کسی است که فاسق باشد [البتّه که] متساوی نمیشوند
- ترجمه سلطانیآیا پس کسی که مؤمن میباشد مانند کسی است که فاسق باشد (البتّه که) متساوی نمیشوند
- ترجمه راستینآیا آن کس که ایمان آورده (حالش در قیامت) مانند کسی است که کافر بوده؟هرگز یکسان نخواهند بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
امّا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردهاند پس به (سبب) آنچه که عمل میکردهاند جنّتهایی دارند که جایگاهی پذیرا (آماده شده یا به عنوان منزل) برای آنان است
- ترجمه سلطانیامّا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردهاند پس به (سبب) آنچه که عمل میکردهاند جنّتهایی دارند که جایگاهی پذیرا برای آنان است
- ترجمه راستیناما آنان که (در دنیا) با ایمان و نیکو کار بودند به پاداش اعمال صالح منزلگاه پر نعمت در بهشت ابد یابند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ
و امّا کسانی که فسق کردهاند پس جایگاه آنان آتش است هرگاه بخواهند که از آن خارج شوند به آن بازگردانده میشوند {اهل جحیم مثل اهل دنیا از غمی که بر آنان مستولی میشود خروج از جحیم را میخواهند لکن چون ارادهٔ خروجشان از غم میباشد و آنها قائد (جلودار، پیشوا) شوق برای خروج ندارند خارج نمیشوند، بلکه به آن بازگردانده میشوند و اگر ارادهٔ خروجشان از شوق میبود البتّه در اسرع زمان خارج میشدند} و به آنها گفته میشود: عذاب آتشی که آن را تکذیب میکردید بچشید
- ترجمه سلطانیو امّا کسانی که فسق کردهاند پس جایگاه آنان آتش است هرگاه بخواهند که از آن خارج شوند به آن بازگردانده میشوند و به آنها گفته میشود: عذاب آتشی که آن را تکذیب میکردید بچشید
- ترجمه راستینو اما آنان که سر از طاعت حق کشیده و فاسق شدند منزلگاهشان در آتش دوزخ است و هر چه کوشند و خواهند که از آن آتش بیرون آیند باز (فرشتگان عذاب) بدان دوزخ برگردانندشان و گویند: عذاب آتشی را که (در دنیا) تکذیب میکردید اینک بچشید.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
و البتّه حتماً غیر از عذابی بزرگتر [یعنی عذاب احتضار یا قبر یا قیامت] از عذابی پستتر [یعنی عذاب دنیا یا قبر یا برزخ] به ایشان بچشانیم راجیاً به اینکه آنها [از غَیّ (گمراهی)شان] بازگردند
- ترجمه سلطانیو البتّه حتماً غیر از عذابی بزرگتر (عذاب احتضار یا قبر یا قیامت) از عذابی پستتر (عذاب دنیا) به ایشان بچشانیم راجیاً به اینکه آنها بازگردند
- ترجمه راستینو البته ما کافران را عذاب نزدیکتر (و کمتر به بلاهای دنیا یا در برزخ) بچشانیم غیر آن عذاب بزرگتر و شدیدتر (قیامت یا قیام حجّت عصر علیه السّلام) تا مگر (متنبّه و پشیمان از کفر و عصیان شوند و به سوی خدا) باز گردند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ
و کیست ظالمتر از کسی که آیات پروردگارش را یادآوری میشود سپس [با وضوح آیات] از آنها اعراض میکند همانا ما از مجرمین انتقام گیرندهایم
- ترجمه سلطانیو کیست ظالمتر از کسی که آیات پروردگارش را یادآوری میشود سپس از آنها اعراض میکند همانا ما از مجرمین انتقام گیرندهایم
- ترجمه راستینو کدامین کس در عالم از آن کس که به آیات خدا پند و تذکّرش دادند و باز اعراض کرد ستمکارتر است؟البته ما از بدکاران انتقام خواهیم کشید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ
و همانا [به تو کتاب دادیم و] کتاب را به موسی دادیم پس در شکّ از نزول آن مباش و آن را به عنوان هدایت برای بنی اسرائیل قرار دادیم [همانطور که کتاب تو را به عنوان هدایت برای جهانیان قرار دادیم]
- ترجمه سلطانیو همانا کتاب را به موسی دادیم پس در شکّ از نزول آن مباش و آن را به عنوان هدایت برای بنی اسرائیل قرار دادیم
- ترجمه راستینو همانا ما به موسی کتاب (تورات) را عطا کردیم پس تو در ملاقات او (یعنی ملاقات موسی با خدا در قیامت یا شب معراج با تو) هیچ شک مدار، و ما او را سبب هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَـمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ
و چون صبر پیشه کردند [پس تو و پسرانت صبر کنید تا از شما امامانی قرار دهیم] و (در حالی که) به آیات ما یقین داشتند [پس تو و فرزندانت شکّ نکنید] از آنان امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکردند [نه به امر خودشان]
- ترجمه سلطانیو چون صبر پیشه کردند و (در حالی که) به آیات ما یقین داشتند از آنان امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکردند
- ترجمه راستینو برخی از آن بنی اسرائیل را امام و پیشوایانی که خلق را به امر ما (نه به امر خلق) هدایت کنند قرار دادیم برای آنکه (در راه حق) صبر کردند و در آیات ما مقام یقین یافتند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
همانا پروردگار تو، در روز قیامت دربارهٔ آنچه که [از امر وصایت و وصیّ، یا از احکام شریعت، یا از کتاب و ستر (پوشاندن) بعضی از آن و تبدیل بعضی، یا از تصدیق رسولان (ع) و تکذیب آنان] در آن با یکدیگر اختلاف میکردهاند بین آنها (بنی اسرائیل) فصل (داوری) میکند [همانطور که بین قوم تو فصل میکند، پس بر اختلاف آنان یا بین خلق اختلاف کننده اندوه مدار، پس بین قوم تو فصل میکند]
- ترجمه سلطانیهمانا پروردگار تو، در روز قیامت دربارهٔ آنچه که در آن با یکدیگر اختلاف میکردهاند بین آنها فصل (داوری) میکند
- ترجمه راستینالبته خدای تو به روز قیامت در آنچه این مردم (از آیات و احکام الهی) اختلاف کلمه میانگیختند حکم خواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ أَفَلَا يَسْمَعُونَ
آیا به آنها [به قوم تو یا به قوم موسى (ع)] نشان نداد [آیا نیندیشیدهاند] که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کردیم [که اخبار آنان را میشنوند و اگرچه اهلاک آنها را ندیدهاند لکن آثار آنها را میبینند برای اینکه آنها اینک] در مساکن آنان راه میروند همانا در آن البتّه نشانههایی هست آیا پس نمیشنوند
- ترجمه سلطانیآیا به آنها نشان نداد (آیا نیندیشیدهاند) که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کردیم (اینک) در مساکن آنان راه میروند همانا در آن البتّه نشانههایی هست آیا پس نمیشنوند
- ترجمه راستینآیا آن طوایف و قبایلی را که ما پیش از این مردم کنونی هلاک کردیم و اینان اینک در دیارشان به جای آنها رفت و آمد میکنند هلاک آنها موجب هدایت و عبرت اینان نگردید؟البته در این هلاک پیشینیان آیاتی (از پند و عبرت خلق) است، آیا باز هم سخن نمیشنوند؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ
آیا ندیدهاند که ما آب را به سوی زمین بایر سوق میدهیم پس با آن زرعی خارج میکنیم که چهارپایانشان و خودشان از آن میخورند آیا پس نمیبینند؟
- ترجمه سلطانیآیا ندیدهاند که ما آب را به سوی زمین بایر سوق میدهیم پس با آن زرعی خارج میکنیم که چهارپایانشان و خودشان از آن میخورند آیا پس نمیبینند؟
- ترجمه راستینآیا ندیدند که ما آب باران را به سوی زمین خشک بیآب و گیاه میبریم آن گاه حاصلی که خود و چهارپایانشان از آن بخورند میرویانیم؟آیا باز هم چشم بصیرت نمیگشایند (تا لطف رحمت واسع خدا را به خلق بنگرند).
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْفَتْحُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
و میگویند اگر [در این خبر دادن] راستگو میباشید این فتح کِی است {مراد از فتح مسؤل (سؤال شده) یا مستهزء (استهزاء شده) به آن همان ظهور قائم عجّل الله فرجه و استنارت (روشنائی، روشن شدن) زمین به نور پروردگارش و ارتفاع (رفع شدن) اختلاف از اهل آن است، و این در عالم صغیر جز حین موت اختیاری یا اضطراری نیست، زیرا چون رسول خدا (ص) به آنها به ظهور قائم (ع) و ظهور دین و قرار دادن همهٔ ادیان به عنوان دینی واحد خبر داد بر سبیل استفهام یا تَهَکّم (استهزاء، خشم) و استهزاء او سؤال کردند، و آیات (نشانهها) این فتح بسیار است، از اهلاک قرون (مردمان) گذشته و احیاء زمین بعد از مرگ آن و در آنها تفکّر نمیکنند و میگویند: این فتح کِی است؟!}
- ترجمه سلطانیو میگویند اگر (در این خبر دادن) راستگو میباشید این فتح کِی است
- ترجمه راستینو کافران میگویند: این فتح و گشایش (یعنی روز قیامت یا فتح مکه به دست مسلمین که وعد و وعید میدهید) کی خواهد بود اگر راست میگویید؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ
[در جواب آنان] بگو: [که دربارهٔ این فتح عجله نکنید زیرا] کسانی که کفر ورزیدهاند ایمان آوردنشان در روز فتح نفع نمیدهد [زیرا آن، روز بُروز مکسوبات (کسب شدهها) است نه روز کسب خیرات]
- ترجمه سلطانیبگو: کسانی که کفر ورزیدهاند ایمان آوردنشان در روز فتح نفع نمیدهد
- ترجمه راستینبگو که (امروز باید ایمان آرید که) روز فتح، ایمان آنان که کافر بودند سود نبخشد و آنها را مهلت ندهند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ
و به آنها نظر (مهلت داده) نمیشود پس از آنها اعراض کن [یعنی از جواب و سؤال با آنان، یا از دعوت ایشان، یا از خود آنان زیرا آنان به مجاور بودن با تو تأثیر نمیپذیرند] و [برای روز فتح] منتظر باش همانا آنان [هم برای آن روز] منتظرند.
- ترجمه سلطانیو به آنها نظر (مهلت داده) نمیشود پس از آنها اعراض کن و منتظر باش همانا آنان (هم برای آن روز) منتظرند.
- ترجمه راستینپس از آن کافران اعراض و دوری کن و منتظر (فتح و فیروزی خدا) باش، که آنها هم منتظر (قوّت خویش و ضعف و شکست تو) هستند.
- ترجمه الهی قمشهای