حزب شمارهٔ ۸۶
٦٠ لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا
البتّه اگر منافقین و کسانی که در قلوبشان مرض هست و شایعه پراکنان [یعنی کسانی که اِرْجاف (شایعه پراکنی، تهمت زنی) میکنند یعنی در اخبار فتنهها خوض (فرو رفتن) میکنند و بین مردم فتنه بر میافروزند] در مدینه باز نایستند البتّه حتماً تو را بر آنان بر میگماریم سپس در آنجا جز اندکی در مجاور تو نمیمانند
- ترجمه سلطانیالبتّه اگر منافقین و کسانی که در قلوبشان مرض هست و شایعه پراکنان در مدینه باز نایستند البتّه حتماً تو را بر آنان بر میگماریم سپس در آنجا جز اندکی در مجاور تو نمیمانند
- ترجمه راستینالبته (بعد از این) اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض (و ناپاکی) است و هم آنها که در مدینه (بر ضد اسلام) تبلیغات سوء میکنند (و دل اهل ایمان را مضطرب و هراسان میسازند) دست (از این زشتی و بدکاری) نکشند ما هم تو را بر (قتال) آنها بر انگیزیم (و بر جان و مال آنها مسلط گردانیم) که از آن پس جز اندک زمانی در مدینه در جوار تو زیست نتوانند کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ مَّلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا
لعن (طرد) شدگان هر جا که یافت شدند گرفته شوند و به کشته شدنی سخت کشته شوند [یعنی اگر به رفتار خود پایان ندادند از مدینه به بدترین حال اخراج شوند (در حالی که) جامع بین لعن و طرد از رحمت در دنیا و آخرت، و تضییق (تنگ گرفتن) با قتل و گرفتن، و بین لعن مردم بر آنها و تضییق بر آنها با قتل است]
- ترجمه سلطانیلعن (طرد) شدگان هر جا که یافت شدند گرفته شوند و به کشته شدنی سخت کشته شوند
- ترجمه راستیناین مردم (پلید بدکار) رانده درگاه حقّند، باید هرجا یافت شوند آنان را گرفته و جدّا به قتل رساند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا
این سنّت خداوند است که در میان کسانی [از انبیاء (ع) و امّت مُرْجِف (شایعه پراکن، تهمت زن) آنها] که قبلاً درگذشتهاند بوده و برای سنّت خداوند هرگز تبدیلی نمییابی
- ترجمه سلطانیاین سنّت خداوند است که در میان کسانی که قبلاً درگذشتهاند بوده و برای سنّت خداوند هرگز تبدیلی نمییابی
- ترجمه راستیناین سنّت خدا (و طریقه حقّ) است که در همه ادوار امم گذشته برقرار بوده (که منافقان و فتنه انگیزان را رسولان حق به قتل رسانند) و بدان که سنّت خدا هرگز مبدّل نخواهد گشت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا
مردم از تو دربارهٔ ساعت [یعنی ساعت مرگ و قیامت صغری و ظهور قائم (ع) و آن ایضاً قیامت دیگری است اختیاری یا اضطراری، و قیامت کبری] میپرسند بگو: جز این نیست که علم آن نزد خداوند است [و شما نزد مردم میباشید و علمى که نزد خداوند میباشد را جز کسی که نزد خداوند میباشد و با علم خداوند علم دارد نمیداند] و تو چه میدانی شاید ساعت نزدیک باشد
- ترجمه سلطانیمردم از تو دربارهٔ ساعت میپرسند بگو: جز این نیست که علم آن نزد خداوند است و تو چه میدانی شاید ساعت نزدیک باشد
- ترجمه راستینمردم از تو میپرسند که ساعت قیامت کی خواهد بود؟جواب ده که آن را خدا میداند و بس. و تو چه میدانی (بگو به این مردم غافل) شاید آن ساعت بسیار موقعش نزدیک باشد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا
همانا خداوند کافران [به ساعت] را لعن (طرد) کرده و برای آنان آتشی سوزان آماده کرده است
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند کافران را لعن (طرد) کرده و برای آنان آتشی سوزان آماده کرده است
- ترجمه راستینخدا کافران را لعن کرده و بر آنان آتش افروخته دوزخ مهیّا گردانیده است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا
همیشگی در آن ماندگارند، ولیّ و نه یاوری نمییابند
- ترجمه سلطانیهمیشگی در آن ماندگارند، ولیّ و نه یاوری نمییابند
- ترجمه راستینکه در آن دوزخ همیشه معذّبند و (بر نجات خود) هیچ یار و یاوری نخواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُـولُونَ يَالَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُـولَا
روزی که رویهایشان در آتش زیرورو (دگرگون) میشود میگویند: ای کاش ما از خداوند اطاعت کرده بودیم و از رسول [در حقّ علی (ع)] اطاعت کرده بودیم
- ترجمه سلطانیروزی که رویهایشان در آتش زیرورو (دگرگون) میشود میگویند: ای کاش ما از خداوند اطاعت کرده بودیم و از رسول اطاعت کرده بودیم
- ترجمه راستیندر آن روز صورتهاشان در آتش همی بگردد و (فریاد پشیمانی از دل برکشند و) گویند: ای کاش که ما (در دنیا) خدا و رسول را اطاعت میکردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
و گویند: پروردگارا همانا ما از رؤسای (پیشوایان) خود و بزرگانمان که ما را از راه گمراه کردند اطاعت کردیم
- ترجمه سلطانیو گویند: پروردگارا همانا ما از رؤسای (پیشوایان) خود و بزرگانمان که ما را از راه گمراه کردند اطاعت کردیم
- ترجمه راستینو گویند: ای خدا، ما اطاعت امر بزرگان و پیشوایان (فاسد) خود را کردیم که ما را به راه ضلالت کشیدند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا
[ای] پروردگار ما به آنها [برای گمراه بودنشان و گمراه کردن آنها ما را] عذابی دو چندان بده و آنها را با لعنتی بزرگ لعن (طرد) کن
- ترجمه سلطانی(ای) پروردگار ما عذابی دو چندان به آنها بده و آنها را با لعنتی بزرگ لعن (طرد) کن
- ترجمه راستینو تو ای خدا عذاب آنان را (سخت و) مضاعف ساز و به لعن و غضب بزرگ و شدید گرفتارشان گردان.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا
ای کسانی که ایمان آوردهاید مانند کسانی نباشید که موسی را اذیّت کردند پس خداوند او را از آنچه که [در حقّ او] میگفتند [و او را اذیّت میکردند] مبرّاء نمود و او نزد خداوند وجیه (آبرومند) بود
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید مانند کسانی نباشید که موسی را اذیّت کردند پس خداوند او را از آنچه که میگفتند مبرّاء نمود و او نزد خداوند وجیه (آبرومند) بود
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، شما مانند آن مردمی نباشید که پیغمبرشان موسی را (به تهمت زنا و قتل هارون و دیگر عیبجوییها) بیازردند تا آنکه خدا او را از آنچه گفتند منزّه ساخت (و پاکدامنیش بر همه روشن گردانید) و او نزد خدا (پیغمبری) آبرومند و محترم بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَـوْلًا سَدِيدًا
ای کسانی که ایمان آوردهاید از خداوند پروا کنید و با گفتار استوار [سخن] بگوئید
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید از خداوند پروا کنید و با گفتار استوار (سخن) بگوئید
- ترجمه راستینای اهل ایمان، متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا
تا اعمالتان را [که به آنها عمل میکنید اگر در آن خلل و فساد باشد] برای شما اصلاح کند و ذنوب (گناهان) شما را برای شما بیامرزد و کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند پس همانا به رستگاری عظیمی کامیاب شده است
- ترجمه سلطانیتا اعمالتان را برای شما اصلاح کند و ذنوب (گناهان) شما را برای شما بیامرزد و کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند پس همانا به رستگاری عظیمی کامیاب شده است
- ترجمه راستینتا خدا اعمال شما را (به لطف خود) اصلاح فرماید و از گناهان شما در گذرد. و هر که خدا و رسول را اطاعت کند البته به سعادت و فیروزی بزرگ نائل گردیده است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
همانا ما امانت [همان لطیفهٔ سیّارهٔ انسانیّه] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس اباء کردند که آنها را حمل کنند و از آن هراس داشتند و [لکن] انسان آن را حمل کرد که او بسیار ظالم و بسیار نادان بود
- ترجمه سلطانیهمانا ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس اباء کردند که آنها را حمل کنند و از آن هراس داشتند و (لکن) انسان آن را حمل کرد که او بسیار ظالم و بسیار نادان بود
- ترجمه راستینما بر آسمانها و زمین و کوههای عالم (و قوای عالی و دانی ممکنات) عرض امانت کردیم (و به آنها نور معرفت و طاعت و عشق و محبّت کامل حق یا بار تکلیف یا نماز و طهارت یا مقام خلافت و ولایت و امامت را ارائه دادیم) همه از تحمّل آن امتناع ورزیده و اندیشه کردند و انسان (ناتوان) آن را بپذیرفت، انسان هم (در مقام آزمایش و اداء امانت) بسیار ستمکار و نادان بود (که اکثر به راه جهل و عصیان شتافت).
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ لِّيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا
تا خداوند منافقان و منافقات و مشرکان و مشرکات را عذاب کند و خداوند بر مؤمنین و مؤمنات توبه (التفات) میکند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان میباشد [و غایت بالذّات جز مغفرت خداوند و رحمت او برای مؤمنین نیست].
- ترجمه سلطانیتا خداوند منافقان و منافقات و مشرکان و مشرکات را عذاب کند و خداوند بر مؤمنین و مؤمنات توبه (التفات) میکند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان میباشد.
- ترجمه راستین(این عرض امانت) برای این بود که خدا مرد و زن منافق و مرد و زن مشرک همه را به قهر و عذاب گرفتار کند و از مرد و زن مؤمن (به رحمت) در گذرد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است..
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ
ستایش برای خداوندی است که آنچه که در آسمانها [یعنی آسمانهای ارواح و آسمانهای افلاک] هست و آنچه که در زمین [یعنی زمین دو عالم مثال و عالم طبع] هست برای او هستند و در آخرت ستایش تنها برای او است [یعنی حمد در دار آخرت یا در آخرین مراتب خاصّ او میشود] و او [در فعالش و علومش] حکیم و [به هر چیزی با اتقان عمل و دقّت در علم] آگاه است
- ترجمه سلطانیستایش برای خداوندی است که آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و در آخرت ستایش تنها برای او است و او حکیم و آگاه است
- ترجمه راستینستایش و سپاس مخصوص خداست که هر آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست و در عالم آخرت نیز شکر و سپاس مخصوص خداست (زیرا نعمتهای دنیا و آخرت همه عطای اوست) و او حکیم و آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٢ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ
آنچه که در زمین فرو میرود {یعنی آنچه را که در زمین عالم مثال علْوی داخل میشود از قبیل اشعّهٔ عقول و نفوس، و از صور علوم عقول و نفوس، و از افاضاتی که از عالم علوی که بقاء آنها و رزق آنها به آن است بر آن افاضه میشود، و آنچه را که از آنها به مادون خود از عالم طبع و عالم جنّ افاضه میشود و میداند آنچه را که در زمینی که آن جملهٔ عالم طبع است داخل میشود از اشعّهٔ عقول و نفوس و عالم مثال، و از آنچه که بر آن افاضه میشود از آنچه که بقاء آن و رزق آن به آنها است، و از صوری که بر اجرام آن افاضه میشود، و از وجودی که بر جملهٔ اجزای آن، آنْ به آنْ تجدّد (نو شدن) مییابد و میداند آنچه را که در زمین عنصری داخل میشود از اشعّهٔ عقول و نفوس و عالم مثال و اشعّهٔ کواکب افلاک و صور موالید و قوا و استعدادات که بعد از امتزاج آنها با سایر عناصر و تولّد موالید از آنها در آن داخل میشود و هکذا استعداداتی که در جملهٔ موالید داخل میشوند و میداند آبهایی را که در آن داخل میشوند از اَبحار (دریاها) و اَنهار (نهرها) و اَمطار (بارانها) و آنچه را که از هواء به آن استحاله میشود و از اجزاء رشیّهٔ (ترشح شده، ریزش نم نم، پراکنده شده) هوایی که در تجاویف (حفرهها، جوفها) آن داخل میشوند، و از حبوب (دانهها) و عروق (ریشهها) که در آن داخل میشوند، و میداند آنچه را که از قوا و استعدادات که در زمین که همان عالم جنّ است داخل میشوند، و از اُناسی (مردمان) که در عالم آنها داخل میشوند از اشقیاء که از سنخ آنها میگردند، و از آنچه که بر آنها از علویّین و از قوا و استعدادات که از تأثیر علویّین در آنها متولّد میشوند افاضه میشود، و میداند آنچه را که در عالم برزخ در زبان اقدمین (قدما) مسمّی به «هور قوليا» داخل میشود که آن شهری است که هزار هزار باب دارد، و در نزول هر روز از ابواب مشرقیّ آن از ملائکه نازله داخل میشوند که عدد آنها احصاء نمیشود، و از این ابواب از عالم طبع و عالم جنّ در آن داخل میشود آنچه که احصاء نمیشود، از آنچه که بر مادون آن افاضه میشود و در صعود هر روز بلکه هر آنْ از ملائکهٔ صاعدین (بالا رونده) و نفوس بشری مُنْخَلَعه (خلع شده) از ابدان صاعده (صعود کننده) به مثال علْوی و عالم ارواح، یا نازله (نزول کننده) به عالم جنّ و جحیم در آن داخل میشوند که عدد آنها احصاء نمیشود} و آنچه که از آن خارج میشود {دانستن آن با مقایسه ممکن میشود} و آنچه که از آسمان نازل میشود و آنچه که در آن عروج میکند را میداند و او مهربان است [که به بندگانش و خلقش رحم میکند به اینکه با آنچه که از قبایح (زشتیها) اعمالشان از آنها میبیند و با آنچه که از اعمال بد از آنها به آسمانها بالا میرود که شایسته است که برای آنها عذاب شوند مدد حیات آنها و رزق آنها را از آنها قطع نمیکند] و بسیار آمرزنده است [که قبایح اعمال آنها را از اناسی (مردمان) و ملائکه بلکه از خودشان مستور (پوشیده) میدارد]
- ترجمه سلطانیآنچه که در زمین فرو میرود و آنچه که از آن خارج میشود و آنچه که از آسمان نازل میشود و آنچه که در آن عروج میکند را میداند و او مهربان و بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستیناو هر چه درون زمین رود (از اموات و بذرها و هستهها و قطرات) و هر چه از زمین به درآید (از درختان و حبوبات و چشمهها و معادن) و هر چه از آسمان فرود آید (از فرشتگان و ارواح و ارزاق) و هر چه در آسمان بالا رود (از اعمال صالح و ارواح پاک) همه را میداند و اوست که بسی مهربان و بخشاینده است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِـمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ
و کسانی که کفر ورزیدهاند گفتند: [آن] ساعت (قیامت یا ظهور قائم یا رجعت) نزد ما نمیآید [آن را انکار کردند و به عنوان استهزاء آن را دیر شمردند] بگو: قسم به پرودگارم که دانای غیب است، بلی، حتماً و حتماً نزد شما خواهد آمد، ذرّۀ مثقالی در آسمانها و نه در زمین از او پنهان نمیشود و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر [از آن نیست] مگر آنکه در کتاب مبین (روشنگر) هست
- ترجمه سلطانیو کسانی که کفر ورزیدهاند گفتند: (آن) ساعت نزد ما نمیآید بگو: قسم به پرودگارم که دانای غیب است، بلی، حتماً و حتماً نزد شما خواهد آمد، ذرّۀ مثقالی در آسمانها و نه در زمین از او پنهان نمیشود و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر (از آن نیست) مگر آنکه در کتاب مبین (روشنگر) هست
- ترجمه راستینو کافران (منکر قیامت) گفتند که هرگز ساعت قیامتی بر ما نمیآید، بگو: چرا، به خدای من قسم که البته (ساعت قیامت) شما را خواهد آمد، خدایی که بر غیب جهان آگاه است و مقدار ذرهای (از موجودات عالم) در آسمانها و زمین از او پوشیده نیست و نه کمتر و نه بیشتر از ذرهای جز آنکه در کتاب روشن (علم ازلی حق) ثبت است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ لِّيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ
تا به کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند پاداش دهد آنان آمرزش و روزی کریمانهای دارند [نه تَعَب (خستگی و رنج) در آن هست و نه تَبِعَت (ناگواری) دارد]
- ترجمه سلطانیتا به کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردند پاداش دهد آنان آمرزش و روزی کریمانهای دارند
- ترجمه راستینتا (مطابق آن علم) آنان را که ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند (در قیامت) پاداش نیکو دهد، که آمرزش حق و رزق نیکوی بهشتی مخصوص آنهاست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ
و کسانی که در [جهت ردّ] آیات [آفاقی] ما [از انبیاء و اولیاء (ع) با استهزاء آنها و توهین به آنها و ایذاء آنها و ضرب (زدن) آنها و قتل (کشتن) آنها و اخفاء احوال آنها و اخلاق آنها و سنّت آنان از مردم و تلبیس احکام آنها و در آیات آفاقی دیگر با اخفاء آنها از مردم و از خودشان و در آیات تدوینیّهٔ ما با اخفاء آنها و تحریف آنها و تأویل آنها به آنچه که با باطلشان موافق میشود] کوشش کردند که عاجز کننده [مردم از اعلان (علنی کردن) حقّ آنها و اظهار (آشکار کردن) آیت حقّ آنها یا عاجز کنندگان مدّعیان بر دلالت به این آیات بر حقّ دربارهٔ ادّعایشان یا عاجز کنندگان خداوند و خلفای او] باشند آنها عذابی دردناک از رجز (پلیدی) دارند
- ترجمه سلطانیو کسانی که در (جهت ردّ) آیات ما کوشش کردند که عاجز کننده (بازدارنده از ایمان آوردن مردم) باشند آنها عذابی دردناک از رجز (پلیدی) دارند
- ترجمه راستینو آنان که (از کفر و عناد) در (محو و نابود ساختن) آیات ما سعی و کوشش کردند تا مگر (رسول ما را) ناتوان کنند (و از قهر و قدرت ما بیاسایند) بر آنها عذاب سخت دردناک خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ
و کسانی که علم داده شدهاند [یعنی خداوند علم را در قلب آنها قذف (درج) کرده نه کسانی که علم را کسب کردهاند] میبینند که آنچه که از پرودگارت به تو نازل شده همان حقّ است و به راه [خداوند] پیروزمند ستوده هدایت میکند
- ترجمه سلطانیو کسانی که علم داده شدهاند میبینند که آنچه که از پرودگارت به تو نازل شده همان حقّ است و به راه (خداوند) پیروزمند ستوده هدایت میکند
- ترجمه راستینو آنان که اهل دانش و معرفت گردیدند (یعنی مؤمنان و نیکان اهل کتاب) یقین دارند که قرآنی که بر تو نازل شده است از جانب پروردگار تو به حق نازل گردیده است و رهنمای خلق به راه خدای بیهمتای ستوده صفات است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ
و کسانی که کفر ورزیدهاند [برای استهزاء نبیّ (ص)] گفتند: آیا شما را به مردی راهنمایی کنیم که [به امر عجیبی] به شما خبر میدهد که وقتی که متلاشی، کلّاً پوسیده بشوید، آنگاه [بعد از مرگ با بعث] شما در خلقت جدیدی خواهید بود
- ترجمه سلطانیو کسانی که کفر ورزیدهاند گفتند: آیا شما را به مردی راهنمایی کنیم که (به امر عجیبی) به شما خبر میدهد که وقتی که متلاشی، کلّاً پوسیده بشوید، آنگاه شما در خلقت جدیدی خواهید بود
- ترجمه راستینو کافران (به تمسخر و استهزاء مؤمنان، با مردم) گفتند که آیا میخواهید شما را به مردی رهبری کنیم که شما را خبر میدهد که پس از آنکه مردید و ذرّات جسمتان متفرق و پراکنده گردید از نو باز زنده خواهید شد.
- ترجمه الهی قمشهای٨ أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ
آیا [در نسبت دادن آن به خداوند یا در ادّعای رسالت از خداوند] دروغی را بر خداوند افتراء زده؟ یا او دچار جنون است؟ [که آنچه را که میگوید از روی قصد و شعور نمیگوید] بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند [خود] در عذاب و گمراهی دوری هستند [یعنی این آنها هستند که افترا زنندگان هستند، و این آنها هستند که مانند مجنون هستند، نه رسول]
- ترجمه سلطانیآیا دروغی را بر خداوند افتراء زده؟ یا او دچار جنون است؟ بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند (خود) در عذاب و گمراهیی دور هستند
- ترجمه راستینآیا این مرد دانسته به خدا دروغ میبندد یا جنون بر این گفتارش وا میدارد؟ (اینها که میپندارید هیچ نیست) بلکه (قیامت به زودی بیاید و) آنان که به عالم آخرت ایمان نمیآورند (آن جا) در عذاب و (این جا) در گمراهی دور (از نجات) گرفتارند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ
آیا پس آنچه از آسمان و زمین که بین دستانشان (نزدشان، جلوی آنها) است و آنچه که پشت [سر] آنها است را ندیدهاند [یعنی نظر نکردهاند یا کور شدهاند که ندیدهاند] که اگر بخواهیم زمین را به آنها خسف (پوشانیدن، فرو بردن، ماه گرفتگی) میکنیم یا بر آنها کِسفی (بدحالی، آفتاب گرفتگی) از آسمان فرو میافکنیم همانا [نظر کردن و فکر کردن] در آن برای هر بندۀ بازگشت کنندهای [به باطن خود مشتغل به نفس خود از غیر نفس خود، یا منیب (بازگشت کننده) به پروردگار خود با رجوع به ولیّ امر خود، یا به ولیّ امر خود با توبه کردن بر دست او و بیعت کردن با او] البتّه نشانهای [دالّ بر مبدء و معاد] هست
- ترجمه سلطانیآیا پس آنچه از آسمان و زمین که بین دستانشان (نزدشان) است و آنچه که پشت (سر) آنها است را ندیدهاند (نظر نکردهاند یا کور شدهاند که ندیدهاند) که اگر بخواهیم زمین را به آنها خسف (پوشانیدن، فرو بردن، ماه گرفتگی) میکنیم یا بر آنها کِسفی (بدحالی، آفتاب گرفتگی) از آسمان فرو میافکنیم همانا در آن برای هر بندۀ بازگشت کنندهای البتّه نشانهای هست
- ترجمه راستینآیا (کافران منکر قیامت) به آسمان و زمین که بر آنها از پیش و پس احاطه کرده ننگریستند (تا از حکمت خلقت پی به زندگانی ابدی قیامت برند) که اگر ما بخواهیم آنها را به زمین فرو میبریم یا یک قطعه از آسمان را بر سرشان فرود آوریم؟همانا در آن آیتی (از حکمت و قدرت ما) بر هر بنده خدا شناس با اخلاص به خوبی پدیدار است.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَاجِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ
و همانا از خود فضلی به داوود دادیم [گفتیم] ای کوهها [با ندای او با تسبیح با صدای خود برگردانید] و [ای] پرندگان با او همآواز شوید و آهن را برای او [مثل یک شمع] نرم کردیم [که از او در هر شکلی که اراده کند اطاعت کند]
- ترجمه سلطانیو همانا از خود فضلی به داوود دادیم (گفتیم) ای کوهها و (ای) پرندگان با او همآواز شوید و آهن را برای او نرم کردیم
- ترجمه راستینو ما حظّ و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملا افزودیم (و امر کردیم که) ای کوهها و ای مرغان شما نیز با (تسبیح و نغمه الهی) داود هم آهنگ شوید، و آهن سخت را (چون موم) بر دست او نرم گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١ أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِـحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
که زرههای گشاد بساز و در [ساخت] حلقهها اندازهگیری کن [در حقلههای آن و نَسْج (بافت) آن و مَسامیر (میخها) آن به حیثی که پوشیدن آن ممکن شود و شمشیر و تیر و نیزه را از نفوذ در آن مانع شود، و نه سنگین باشد که پوشنده از حمل آن عاجز شود، و نه سبک که آن مذکورات را از نفوذ منع نکند] و عمل صالح کنید {اهل او و عشیرهٔ او یا امّتش را در خطاب به او ضمّ (همراه) کرده است} همانا من به آنچه که عمل میکنید بصیر هستم
- ترجمه سلطانیکه زرههای گشاد بساز و در (ساخت) حلقهها اندازهگیری کن و عمل صالح کنید همانا من به آنچه که عمل میکنید بصیر هستم
- ترجمه راستین(و به او دستور دادیم) که از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه زره به اندازه و یک شکل گردان و خود با قومت همه نیکوکار باشید که من کاملا به هر چه کنید بینایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ
و برای سلیمان باد را [مسخّر (رام) کردیم] که [سیر] صبحگاهی آن یک ماه [راه بود] و [سیر] عصرگاهی آن یک ماه [راه بود] و چشمهٔ مس گداخته را برای او روان کردیم و از جنّ کسانی بودند که با اجازهٔ پرودگارش در بین دستان (نزد) او (سلیمان) عمل (کار) میکردند و هر کس از آنان که از امر ما سرپیچی کند از عذاب شعلهٔ آتش [در دنیا یا در آخرت] به او میچشانیم
- ترجمه سلطانیو برای سلیمان باد را (رام کردیم) که (سیر) صبحگاهی آن یک ماه (راه بود) و (سیر) عصرگاهی آن یک ماه (راه بود) و چشمهٔ مس گداخته را برای او روان کردیم و از جنّ کسانی بودند که با اجازهٔ پرودگارش در بین دستان (نزد) او عمل (کار) میکردند و هر کس از آنان که از امر ما سرپیچی کند از عذاب شعلهٔ آتش به او میچشانیم
- ترجمه راستینو باد را مسخّر سلیمان ساختیم که (بساطش را) صبحگاه یک ماه راه میبرد و عصر یک ماه، و معدن مس گداخته (یا نفت یا معادن دیگر) را برای او جاری گردانیدیم، و برخی از دیوان به اذن پروردگار در حضورش به خدمت میپرداختند و از آنها هر که سر از فرمان ما بپیچد عذاب آتش سوزانش میچشانیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
آنچه را که میخواست از برجهایی بلند [برای منع آنها از استیلاء بر خود و قدرت بر جنگ کردن در آنها] و تمثالها (تندیسها) و قدحها مانند حوضها (استخرها) و دیگهایی پابرجا [یعنی ثابت بر دیگپایهها که برای بزرگیشان از مکان خود پایین آورده نمیشوند] برای او میساختند ای آل داوود به جهت شکرگزاری عمل کنید و اندکی از بندگان من بسیار شاکر (کثیر الشّکر) هستند
- ترجمه سلطانیآنچه را که میخواست از برجهایی بلند و تمثالها (تندیسها) و قدحها مانند حوضها (استخرها) و دیگهایی پابرجا برای او میساختند ای آل داوود به جهت شکرگزاری عمل کنید و اندکی از بندگان من بسیار شاکر هستند
- ترجمه راستینآن دیوان بر او هر چه میخواست از (کاخ و عمارات و) معابد عالی و نقوش و تمثالها و ظروف بزرگ مانند حوضها و دیگهای عظیم که بر زمین کار گذاشته بودی همه را میساختند. (و گفتیم که) ای آل داود شما شکر و ستایش خدا به جای آرید و (هر چند) از بندگان من عدّه قلیلی شکر گزارند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ
پس چون مرگ را بر او قضاء (حکم) کردیم [کسی] جز جنبندۀ زمین (موریانه) که عصایش را میخورد آنها را به مرگ او راهنمایی نکرد پس چون [بر زمین] افتاد جنّ پیبردند که اگر غیب میدانستند در آن عذاب خوار کننده نمیماندند
- ترجمه سلطانیپس چون مرگ را بر او قضاء (حکم) کردیم (کسی) جز جنبندۀ زمین (موریانه) که عصایش را میخورد آنها را به مرگ او راهنمایی نکرد پس چون (بر زمین) افتاد جنّ پیبردند که اگر غیب میدانستند در آن عذاب خوار کننده نمیماندند
- ترجمه راستینو چون ما بر سلیمان مرگ را مأمور ساختیم (دیوان را) بر مرگ او به جز حیوان زمین (موریانه) که عصای او را میخورد (و جسد سلیمان که تا یک سال بر آن عصا تکیه داشت بر روی زمین افتاد) کسی دیگر به مرگ او رهبر نگشت. پس چون جسد سلیمان به زمین افتاد دیوان که از مرگ سلیمان آگاه شدند اگر از اسرار غیب آگاه بودند تا دیر زمانی در عذاب و ذلّت و خواری باقی نمیماندند (و از اعمال شاقّهای که به اجبار انجام میدادند همان دم که سلیمان مرد دست میکشیدند).
- ترجمه الهی قمشهای١٥ لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ
همانا برای [قوم] سبا [اولاد سبأ بن یشحب بن یعرب بن قحطان] در مسکنشان دو باغستان از [سمت] راست و [سمت] چپ به عنوان نشانه [دالّ بر قدرت حقّ و عنایت او به خلقش و ثَواب او و عِقاب او در دنیا و آخرت] بود، از روزیِ پرودگارتان بخورید و بر او شکر کنید، [این] شهری پاک است و پروردگار بسیار آمرزنده است
- ترجمه سلطانیهمانا برای (قوم) سبا در مسکنشان دو باغستان از (سمت) راست و (سمت) چپ به عنوان نشانه بود، از روزیِ پرودگارتان بخورید و بر او شکر کنید، (این) شهری پاک است و پروردگار بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستینو برای (اولاد و قوم) سبا در وطنشان (سرزمین یمن و شام) از راست و چپ (جنوب و شمال) دو سلسله باغ و بوستان آیتی (از لطف و رحمت حق) بود (همه پر نعمت، و به آنها گفتیم که) بخورید از رزق خدای خود و شکر وی به جای آرید، که مسکنتان شهری نیکو و پر نعمت است و خدای شما غفور (و مهربان) است.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ
پس [از شکر کردن] اعراض کردند [بلکه از نعمت مل (خسته، دلزده) شدند] آنگاه بر آنها سیلی ویرانگر فرستادیم و دو باغستان آنها را به دو باغستان دارای خوردنیهایی (میوههایی) تلخ و درختان شورهزار (گز) و چیزی کم از سدر (کُنار) بدل کردیم
- ترجمه سلطانیپس اعراض کردند آنگاه بر آنها سیلی ویرانگر فرستادیم و دو باغستان آنها را به دو باغستان دارای خوردنیهایی (میوههایی) تلخ و درختان شورهزار (گز) و چیزی کم از سدر بدل کردیم
- ترجمه راستینبا وجود این باز (از شکر خدا و طاعت حق) اعراض کردند، ما هم سیلی سخت بر هلاک ایشان فرستادیم و به جای آن دو نوع باغ پر نعمت دو باغ دیگرشان دادیم که بار درختانش تلخ و ترش و بد طعم و شوره گز و اندکی درخت سدر بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ
با آن به (سبب) آنچه که کفر [ناسپاسی] ورزیدند به آنان جزاء دادیم و آیا جز بسیار کفران کننده [ناسپاس] را مجازات میکنیم؟
- ترجمه سلطانیبا آن به (سبب) آنچه که کفر (ناسپاسی) ورزیدند به آنان جزاء دادیم و آیا جز بسیار کفران کننده (ناسپاس) را مجازات میکنیم؟
- ترجمه راستیناین کیفر کفران آنها بود، و آیا ما تا کسی کفران نکند مجازاتش خواهیم کرد؟
- ترجمه الهی قمشهای١٨ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ
و بین آنها و قریههایی که در آنها برکت دادیم (بلاد شام یا مکّه) قریههای (آبادیهای) آشکاری را [متّصل به هم] قرار دادیم و سیر کردن در میان آنها را مقدّر (میسّر) کرده بودیم [به حیثی که هر صبحرو و شبرویی از قریهای به قریهای دیگر بدون تعب (مشقت) در سیر منتقل میشد] شبها و روزها در امنیّت [از گرسنگی و تشنگی و از سُرّاق (دزدان) و قُطّاع الطّریق (راهزنان)] در آنها [به سوی شام یا به سوی مکّه] سیر کنید
- ترجمه سلطانیو بین آنها و قریههایی که در آنها برکت دادیم قریههای (آبادیهای) آشکاری را (متّصل به هم) قرار دادیم و سیر کردن در میان آنها را مقدّر (میسّر) کرده بودیم شبها و روزها در امنیّت در آنها سیر کنید
- ترجمه راستینو ما به میان آنها و شهرهایی که پر نعمت و برکت گردانیدیم باز قریههایی نزدیک به هم قرار دادیم با فاصله کوتاه و سیر سفری معیّن (و آنها را گفتیم که) در این ده و شهرهای نزدیک به هم شبان و روزان با ایمنی کامل مسافرت کنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
پس [حیثی که به معاصی عمل میکردند کفران نعمت نمودند به اینکه از نعمت و عافیت اظهار ملال کردند، و بُعد مسافت در سفرها را درخواست کردند تا در آنها به حمل زاد (توشه) و مایحتاج خود در اسفار بر فقراء تطاول (گردنکشی) کنند و به زبان حال] گفتند: [ای] پرودگار ما بین سفرهای ما دوری (مسافت) انداز و [با کفران نعمت] به خودشان ظلم کردند پس آنها را [بحسب حالشان و مآلشان] حکایتهایی [از غرایب دهر (روزگار)] قرار دادیم [به حیثی که مردم دربارهٔ آنها و دربارهٔ حال آنها سخن بگویند] و آنها را همگی پراکنده شده (تار و مار) پراکنده کردیم [تا هر کدام به بلدی (سرزمینی) ملحق شدند] همانا در آن برای هر بسیار صبر کنندهٔ [از معاصی و بر طاعات و بر مصائب] {زیرا غیر صبّار (بسیار صبر کننده) برای اسیر شهوات و غضبات و مورد (محلّ ورود) بر بلایا بودن او فراغت نداشته باشد تا در آن تأمّل کند و با آن بر چیز دیگری استدلال کند است} بسیار شاکر [در نعمت ناظر به انعام و به مُنعم] {و امّا غافل از مُنعم و انعام پس، از نعمت و زوال آن و تغیّر آن تصرّف مُنعم را در آن درک نمیکند تا از نعمت و تبدّلات آن بر صفات مُنعم و علم او و حکمت او و قدرت او استدلال کند} البتّه نشانههایی هست [دالّ بر قدرت ما بر خَسْف (فرو بردن، پوشاندن) و اِسْقاط کسف (فرود آوردن بدحالی) و بر علم ما و حکمت ما و تدبیر ما بر امور بندگان خود، و جزای هر کدام از آنان بحسب حالش، و بر اینکه ما شَکور (بسیار شکرگزار) را به مزید و کفور (بسیار کفران کننده) را با سلب نعمت جزاء میدهیم]
- ترجمه سلطانیپس گفتند: (ای) پرودگار ما بین سفرهای ما دوری (مسافت) انداز و به خودشان ظلم کردند پس آنها را حکایتهایی قرار دادیم و آنها را همگی پراکنده شده (تار و مار) پراکنده کردیم همانا در آن برای هر بسیار صبر کنندهٔ بسیار شاکر البتّه نشانههایی هست
- ترجمه راستینباز آنها گفتند: بار الها، سفرهای ما را دور و دراز گردان، و (به این تقاضای بیجا) بر خویش ستم کردند، ما هم آنها را داستانها و مثلهای عبرت آموز کردیم و به کلی متفرق و پراکنده ساختیم. در این عقوبت برای مردمان پر صبر و شکر آیاتی (از عبرت و حکمت) آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ
و همانا ابلیس گمان خود را بر آنها راست نشان داد پس جز گروهی از مؤمنین [همه] از او پیروی کردند
- ترجمه سلطانیو همانا ابلیس گمان خود را بر آنها راست نشان داد پس جز گروهی از مؤمنین (همه) از او پیروی کردند
- ترجمه راستینو شیطان گمان باطل خود را درباره مردم، سخت به صدق و حقیقت رساند، پس جز فرقه کمی از اهل ایمان همه پیرو او شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ
و (حال آنکه) او بر آنها سلطهای نداشت مگر تا کسی که به آخرت ایمان میآورد را از کسی که او از آن در شکّ است معلوم کنیم {یعنی تا علم ما ظاهر شود یا تا متعلّق علم ما ظاهر شود} و پرودگار تو [حاجت به این امتحان ندارد و] بر هر چیزی پاسدارنده است [پس همه چیز را با جمیع صفات آن و آثار آن میداند پس تسلیط شیطان جز برای ظهور معلوم او بر شما نیست]
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) او بر آنها سلطهای نداشت مگر تا کسی که به آخرت ایمان میآورد را از کسی که او از آن در شکّ است معلوم کنیم و پرودگار تو بر هر چیزی پاسدارنده است
- ترجمه راستیندر صورتی که شیطان بر مردمان تسلطی نداشت (بلکه از حرص دنیا پیرو او شدند. و شیطان را بر این نداشتیم) مگر برای آنکه (به امتحان) آن کس را که به عالم قیامت ایمان آورد از آن کس که شک دارد معلوم گردانیم. و خدای تو بر هر چیز نگهبان و آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ
بگو: کسانی که غیر از الله [بدون اذن خداوند، یا در حالی که عبادت آنها غیر از خداوند است] میپنداشتید [شرکائی برای خداوند هستند] را [در حوایج خود] بخوانید آنها در آسمانها و نه در زمین مالک مثقال ذرّهای نمیشوند [و بر جلب نفع برای شما و نه بر دفع ضرّ تملّک نمیکنند و قادر نمیشوند] و در آن دو [در چیزی از آن دو و نه در چیزی از آنچه که در آن دو است نه به استقلال و نه به شراکت] شراکتی ندارند و از آنها پشتیبانی ندارند [بلکه به نحو مُظاهِرَت (پشتیبانی، مظاهر بودن، مُعاضِدَت) برای خداوند مدخلیّتی در آن دو ندارند]
- ترجمه سلطانیبگو: کسانی را که (بدون اذن) غیر از الله میپنداشتید بخوانید آنها در آسمانها و نه در زمین مالک مثقال ذرّهای نمیشوند و در آن دو شراکتی ندارند و از آنها پشتیبانی ندارند
- ترجمه راستین(ای رسول ما، مشرکان را) بگو: آنهایی را که به جز خدا شما مؤثر پنداشتید بخوانید (خواهید دانست که) هیچ یک مقدار ذرهای در آسمانها و زمین مالک نیستند و با خدا شرکتی در خلقت آسمان و زمین نداشته و به او در آفرینش یاری و کمکی نکردهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِـمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ
و [بلکه آنها شافعیّت (شافع بودن) یا مشفوعیّت (شفاعت شدن) نزد او ندارند برای اینکه] شفاعت نزد او جز برای کسی که [در شافعیّت یا در مشفوعیّت] به او اجازه داده شده نفع نمیرساند [و حال آنکه به آنها در شافعیّت یا در مشفوعیّت اذن نداده، و امامات و بیان احکام برای مردم و قضاوات و امر به معروف و نهی از منکر و اجراء (جاری کردن) توبه و اخذ صدقات و اخذ بیعت از بندگان برای خداوند و ریاسات دینی همگی آنها نحوی شفاعت نزد خداوند هستند و چیزی از آنها جز برای کسی که خداوند بلاواسطه مانند انبیاء (ع) یا بواسطه مانند اوصیاء (ع) به او اذن داده جایز و مباح نیست] {پس وای! سپس وای! بر کسی که خودش را به عنوان عَلم برای مردم نصب کرده و محاکمات یا فتاوی یا امامت یا اخذ صدقات یا اخذ بیعت از بندگان را بدون اذن و اجازهٔ از خداوند تصدّی نموده زیرا او مُفتَر (افتراء زننده) بر خداوند است و چه کسی ظالمتر از آن کسی است که به خداوند دروغ افتراء میبندد} [پس خلق در حیرت و وحشت هستند] تا آنوقتی که اضطراب از قلوب آنها رفع شود [یعنی بعضی از آنها به بعضی دیگر یا به ملائکه یا به شافعان (شفاعت کنندگان)] میگویند: پروردگار شما چه گفت؟ آنها میگویند: حقّ را و او علیّ (والا) و کبیر (بزرگ) است
- ترجمه سلطانیو شفاعت نزد او جز برای کسی که به او اجازه داده شده نفع نمیرساند تا آنوقتی که اضطراب از قلوب آنها رفع شود (به آنها) میگویند: پروردگار شما چه گفت؟ آنها میگویند: حقّ را و او علیّ (والا) و کبیر (بزرگ) است
- ترجمه راستینو شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست (پس از اینان چشم شفاعت مدارید و خاصّان و انبیاء را در دنیا و آخرت شفیع خود قرار دهید) تا چون (آن خاصان) از دلهاشان اضطراب (جلال و سطوت الهی) بر طرف شود پرسند: خدای شما (در باب شفاعت) چه فرمود؟پاسخ دهند که حقّ (و درستکاری و شفاعت مؤمنان نه مشرکان و منافقان) فرمود، و اوست خدای بلند مرتبه بزرگوار (و هیچ کس را جرأت مخالفت امرش نیست).
- ترجمه الهی قمشهای