حزب شمارهٔ ۸۸
١٥ يَاأَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
ای مردم شما نسبت به خداوند درویش هستید و خداوند اوست که غنی و ستوده است
- ترجمه سلطانیای مردم شما نسبت به خداوند درویش هستید و خداوند اوست که غنی و ستوده است
- ترجمه راستینای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بینیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
و [نفس قابله] بارکشی بار دیگری را بار نمیکشد و اگر [نفس] گرانباری به حِمل [آنچه که حَمل میشود] آن فرا بخواند [یعنی اگر بخواند هر آنچه را که ممکن میشود که فرا خوانده شود] چیزی را از آن حَمل نمیکند و اگرچه [مدعو] خویشاوند باشد [که به فطرت قرابتش بر او مهربان است] جز این نیست که تو انذار میکنی کسانی را که در نهان از پروردگارشان میترسند و نماز [فطری که آن «حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» (ریسمانی از خدا) است که همان ولایت تکوینی است] را اقامهٔ میکنند، و کسی که زکات میدهد (تزکیه میکند) جز این نیست که به سود خودش پاک میشود و بازگشت (سرانجام) به سوی خداوند است [و به آنان بر اقامۀ صلات و ایتاء زکات پاداش میدهد]
- ترجمه سلطانیو بارکشی بار دیگری را بار نمیکشد و اگر گرانباری به حِمل (آنچه که حَمل میشود) آن فرا بخواند چیزی را از آن حَمل نمیکند و اگرچه خویشاوند باشد جز این نیست که تو انذار میکنی کسانی را که در نهان از پروردگارشان میترسند و اقامهٔ نماز (فطری) میکنند، و کسی که زکات میدهد (تزکیه میکند) جز این نیست که به سود خودش پاک میشود و بازگشت (سرانجام) به سوی خداوند است
- ترجمه راستینو هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و آن که بارش سنگین است اگر دیگری را هر چند خویش (و پدر و فرزند هم) باشد کمک بر سبکباری خود طلبد ابدا باری از دوشش برداشته نشود. و تو تنها آنان را که در خلوت و پنهانی از خدای خود میترسند و نماز به پا میدارند توانی خدا ترس و پرهیزگار گردانی. و هر کس خود را (از کفر و گناه و اخلاق زشت) پاک و منزه ساخت سود و سعادتش بر خود اوست و بازگشت همه به سوی خداست.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ
و [در تمیز اشیاء، و در تمیز حسن و قبیح و ضارّ (زیانآور) و نافع (سودآور)] کور و بینا متساوی نمیشوند [تا آنکه کسانی که از پروردگارشان خشیت نمیدارند با کسانی که در انذار خشیت میدارند متساوى شوند]
- ترجمه سلطانیو کور و بینا متساوی نمیشوند
- ترجمه راستینو هرگز (کافر تاریک جان) کور و (مؤمن روشن روان) بینا یکسان نیستند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ
و نه تاریکی و نه نور [تا آنکه کسانی که قلوبشان به نور علم مستنیر (نور گرفتن) میشود و به آن از پروردگارشان خشیت میدارند با غیر آنها متساوى شوند]
- ترجمه سلطانیو نه تاریکی و نه نور
- ترجمه راستینو هیچ ظلمت با نور مساوی نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ
و زندگان و نه مردگان متساوی نمیشوند، همانا خداوند به کسی که بخواهد میشنواند و تو به کسانی که در قبرها هستند [یا در قبور نفوس حیوانی خود و ابدان طبیعیشان منغمر (فرورفته) میباشند] شنواننده نیستی
- ترجمه سلطانیو زندگان و نه مردگان متساوی نمیشوند، همانا خداوند به کسی که بخواهد میشنواند و تو به کسانی که در قبرها هستند شنواننده نیستی
- ترجمه راستینو ابدا زندگان (علم و ایمان) با مردگان (جهل و عصیان) برابر نیستند. (ای رسول بدان که) خدا هر که را بخواهد شنوا (ی کلام حق) سازد و اما تو آن کس را که در گورستان (کفر و جهالت و شهوت پرستی) فرو رفته هرگز شنوا نتوانی کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ
همانا ما تو را به حقّ [یعنی به ولایت] به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده [برای مؤمن و کافر] فرستادیم و هیچ امّتی نیست مگر آنکه در آن بیم دهندهای خالی کرده (قبلاً بوده یا خلوت کرده) است
- ترجمه سلطانیهمانا ما تو را به حقّ به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده فرستادیم و هیچ امّتی نیست مگر آنکه در آن بیم دهندهای خالی کرده (قبلاً بوده یا خلوت کرده) است
- ترجمه راستینما تو را به حق و راستی به سوی خلق فرستادیم تا (خوبان را به بهشت باد) بشارت دهی و (بدان را از قهر حق) بترسانی، و هیچ امتی نبوده جز آنکه در میانشان ترسانندهای (و رهنمایی) بوده است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ
و اگر تو را تکذیب کنند [محزون نشو زیرا این سنّت قدیمه است] که کسانی که قبل از اینها [بودند] رسولان آنها بیّنات (احکام نبوی) و زُبِر (احکام ولوی) و کتاب روشنیبخش را نزد آنها آوردند [ایشان] را تکذیب کردند
- ترجمه سلطانیو اگر تو را تکذیب کنند (محزون نشو) که کسانی که قبل از اینها (بودند) رسولان آنها بیّنات (احکام نبوی) و زُبُر (احکام ولوی) و کتاب روشنیبخش را نزد آنها آوردند (ایشان) را تکذیب کردند
- ترجمه راستینو اگر امت تو را تکذیب کردند پیشینیان هم پیغمبران خود را که با آیات و معجزات و کتب و حجّتهای روشن برای هدایتشان آمدند همه را تکذیب کردند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ
سپس آنان که [به رسولانشان] کفر ورزیدند [و آنها را تکذیب کردند] گرفته شدند پس [بنگر به عقوبت] انکار کننده که چگونه بود
- ترجمه سلطانیسپس آنان که کفر ورزیدند گرفته شدند پس (بنگر به عقوبت) انکار کننده که چگونه بود
- ترجمه راستینمن هم از آن کافران مؤاخذه شدید کردم پس (بنگر که) قهر و عذاب من چگونه (و چه سخت) بود.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ
آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی نازل کرد و با آن میوهها را به رنگهای مختلف آنها خارج کردیم و از کوهها راههای سفید و سرخ با رنگهای مختلف آنها و سیاههای سیاه
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی نازل کرد و با آن میوهها را به رنگهای مختلف آنها خارج کردیم و از کوهها راههای سفید و سرخ با رنگهای مختلف آنها و سیاههای سیاه
- ترجمه راستینآیا ندیدی که خدا باران را از آسمان فرود آورد، و به آن انواع میوههای گوناگون و رنگارنگ پدید آوردیم؟و (در زمین) از کوهها طرق زیاد و اصناف و رنگهای مختلف سفید و سرخ و سیاه هست (که خدا خلقت فرمود).
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ
و از مردم و جنبندگان و چهارپایان به اینچنین به رنگهای مختلف آنها، جز این نیست که دانایان از بندگان او از خداوند خشیّت دارند {دلالات و انذارات برای کسی که خداوند در قلب او نور علم نینداخته نفع ندارد، و چون اغلب مردم از نور علم خالی میباشند این در آنان نفع نمیکند، و انسان مراتبی دارد و برای هر مرتبهای از آن خوف و رجاء و نحوی از علم هست غیر آنچه که برای مرتبهٔ دیگر هست، و نخستین مراتب او مرتبهٔ نفس امّارهٔ او است، و در این مرتبه ادراکات او جز ظنون نامیده نمیشوند و ادراکاتش جز محصوره بر لوازم حیات دنیا نمیباشند زیرا مبلغش (محلّ رسیدنش) از علم آن است و خوف او و رجای او جز در آنچه که متعلّق به حیات دنیا میشود نمیباشد، و دوّمین مراتب او مرتبهٔ نفس لوّامهٔ او است و در این مرتبه ادراکات او از ظنون و علوم و ذوق و وجدان مخلوط میشوند برای اینکه او در این هنگام گاهی در شأن نفس امّاره ظاهر میشود و به احکام آن بر او حکم میشود، و گاهی در شأن نفس مطمئنّه ظاهر میشود که به احکام آن بر او حکم میشود، و سوّمین مراتب او مرتبهٔ نفس مطمئنّه است و در این مرتبه ادراکات او علوم و ذوق و وجدان میباشند، و خوف او از خداوند و از سخطات (خشمها) او و فراق او میباشد و آن خوف خشیت نامیده میشود، برای اینکه خشیت حالت حاصله از امتزاج استشعار قهر و لطف و خوف و محبّت است، و تا انسان به آن مقام نرسیده هنوز برای او محبّت برای خداوند حاصل نشده و هنوز برای او خشیت از او حاصل نشده و خوف او وقتی که خوفی داشته باشد فقط خوف صرف از قهر او میباشد، و چهارمین مراتب او مرتبهٔ قلب او است و در این مرتبه ادراکات او شهودی و ذوقی و وجدانی میباشند و خوف او هیبت میباشد، زیرا مشاهده کننده خداوند را جز محیط به خودش نمیبیند و شأن محاط جز هیبت از محیط نیست و بعد از آن سطوت و سحق و محق میباشد} همانا خداوند چیره و بسیار آمرزنده است
- ترجمه سلطانیو از مردم و جنبندگان و چهارپایان به اینچنین به رنگهای مختلف آنها، جز این نیست که دانایان از بندگان او از خداوند خشیّت دارند همانا خداوند چیره و بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستینو از اصناف مردم و اجناس جنبندگان و حیوانات نیز رنگهای مختلف هست (که خدا آفرید) و از میان اصناف بندگان تنها مردمان عالم و دانا مطیع و خدا ترسند. البته خدا عزیز و توانا و بسیار بخشنده گناهان است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ
همانا کسانی که [خشیت دارند] کتاب خداوند را تلاوت میکنند و نماز بپا میدارند و از آنچه که به آنها روزی دادهایم در پنهان و آشکار انفاق میکنند به تجارتی امید دارند که هرگز تباه (فاسد) نمیشود
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که (خشیت دارند) کتاب خداوند را تلاوت میکنند و نماز بپا میدارند و از آنچه که به آنها روزی دادهایم در پنهان و آشکار انفاق میکنند به تجارتی امید دارند که هرگز تباه نمیشود
- ترجمه راستینآنها که کتاب خدا را تلاوت کرده و نماز به پا میدارند و از آنچه ما روزیشان کردهایم پنهان و آشکار (به فقیران) انفاق میکنند (از لطف خدا) امید تجارتی دارند که هرگز زیان و زوال نخواهد یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ
تا به اجرهای آنها وفا شود و از فضل خویش به آنها زیاد میکند همانا او بسیار آمرزنده است [و آنها را بر مَساوی (بدیها) آنها محاسبه نمیکند و ترک محاسبه زیادتی ناشی از فضل او گردیده] و بسیار سپاسگزار است [و لامحاله آنها را به مقتضای شکرش افزون میکند]
- ترجمه سلطانیتا به اجرهای آنها وفا شود و از فضل خویش به آنها زیاد میکند همانا او بسیار آمرزنده و بسیار سپاسگزار است
- ترجمه راستینتا خدا به آنها پاداش کامل عطا کند و از فضل و کرم باز بر ثوابشان بیفزاید که او (خطای مؤمنان را) بسیار بیامرزد و به شکر گزاران احسان فراوان کند.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ
و آنچه از کتاب [نبوّت و از صورت قرآن] که به تو وحی کردهایم همان حقّ است [که حقّى سوای آن نیست] تصدیق کننده است بر آنچه که بین دستان (نزد) او است همانا خداوند به بندگانش البتّه آگاه است [و بواطن امور آنها را میداند] و بینا است [که ظواهر امور آنان را میداند]
- ترجمه سلطانیو آنچه از کتاب که به تو وحی کردهایم همان حقّ است تصدیق کننده است بر آنچه که بین دستان (نزد) او است همانا خداوند به بندگانش البتّه آگاه و بینا است
- ترجمه راستینو آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) بر تو وحی فرستادیم آن حق است که کتب آسمانی (تورات و انجیل) را که پیش از اوست تصدیق میکند (و آنها حقانیت آن را تصدیق میکنند. تو از تکذیب کافران میندیش که) همانا خدا به اعمال بندگان خود کاملا بصیر و آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِـمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ
سپس کتاب [که همان احکام رسالت و نبوّت است و قرآن صورت آن است] را به کسانی از بندگانمان که [با قبول ما آنها را یعنی با قبول خلیفهٔ ما آنها را با بیعت کردن] برگزیدیم میراث دادیم [و ایراث (ارث دادن) آن عبارت از قبول آنها است این احکام را با بیعت عامّهٔ صحیحهٔ اسلامیّه، یا قبول آنها این را با بیعت خاصّهٔ ایمانیّه] و از آنها [افرادی به سبب وقوف در مربض (چراگاه) بهیمیّت خود و سبعیّت خود و شیطنت خود بدون خروج او به انسانیّتش] ستمکار بر خودشان هستند و از آنها [افرادی] مقتصد (معتدل) هستند [که به سوی انسانیّت خود خارج شده و هنوز در آن به انتهاء نرسیده و برای تکمیل غیر خود باز نگشته] و از آنها سبقت گیرنده به خیرات [جمیعاً] به اجازهٔ خداوند هست [و او کسی است که به منتهای آنچه که شایسته است که بحسب شأن خود و استعدادش برسد رسیده سپس برای تکمیل غیر خود باز گشته زیرا او دیگران را به جملهٔ خیرات یا به بعضی از آنها سبقت گرفته است] آن همان فضل بزرگ است {این آیه شامل هر کسی که با بیعت عامّهٔ اسلامیّهٔ صحیحه بیعت کرده است میشود نه بیعت فاسده مانند کسانی که با خلفای جور بیعت کردند چه با بیعت خاصّهٔ ایمانی بیعت کرده باشد یا نه، و چه از مقام خود که قبل از بیعت در آن بوده ترقّی کرده یا ترقّی نکرده باشد، یا جز کسی که با بیعت ایمانی بیعت کرده است را شامل نمیشود زیرا مسلم و اگرچه نسبت نبوّت به کسی که با او با بیعت اسلامیّه بیعت کرده، و نسبت اخوّت به کسی که با این بیعت، بیعت کرده است داشته باشد لکن آن برای غایت خفای آن مانند این است که آن نبوده است و لذلک این نسبت سلطان آن به آخرت نمیرسد و از آن جز حفظ خون و مال و عِرض و جریان مناکح و مواریث حاصل نمیشود، و اجر جز بر ایمان نمیباشد، پس وارث از نبیّ یا خلیفۀ او جز کسی که با او به بیعت ایمانی بیعت کرده نیست و به سبب این بیعت است که نسبت ابوّت و بُنوّت (پدری و فرزندی) بین آن دو، و نسبت اخوّت بین او و سایر مؤمنین محقّق میشود، و سلطان آن الی آخرت باقی میباشد، این بحسب ظاهر آیه است زیرا داخلین در اسلام و داخلین در ایمان به قدر قوّت نسبتشان و ضعف آن به رسول (ص) وارث کتاب رسالت از او هستند و وارث کتاب قرآن از او میشوند}
- ترجمه سلطانیسپس کتاب را به کسانی از بندگانمان که برگزیدیم میراث دادیم و از آنها (افرادی) ستمکار بر خودشان و از آنها (افرادی) مقتصد (معتدل) هستند و از آنها سبقت گیرنده به خیرات (جمیعاً) به اجازهٔ خداوند هست آن همان فضل بزرگ است
- ترجمه راستینآن گاه (پس از آن پیمبران سلف) ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم (یعنی رسول خاتم و آلش صلّی اللّه علیه و آله را) وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها (یعنی فرزندان او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر (با جان و دل) به دستور حق سبقت گیرند. این رتبه در حقیقت همان فضل بزرگ (و عطای بیمنتهای الهی) است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ
جنّتهای عدنی که در آنها داخل میشوند در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته میشوند و لباسشان در آنجا پرنیان [لایق به جنّت] است [نه از جنس حریر دنیا]
- ترجمه سلطانیجنّتهای عدنی که در آنها داخل میشوند در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته میشوند و لباسشان در آنجا پرنیان است
- ترجمه راستینهمان بهشت ابدی که در آن داخل شوند و با زر و گوهرهای آن (به دست و بدن) زیور گردند و جامه حریر و پرند در بر کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ
و [بعد از آنکه مقامشان و طهارتشان از هر آنچه که لایق انسان نمیشود را دیدند] میگویند: ستایش بر خدایی که حزن را از ما بُرد همانا پروردگار ما البتّه بسیار آمرزنده است [برای اینکه او آنچه که ما را اندوهناک میکند را بُرد و بر ما پوشاند] و بسیار سپاسگزار است [بر اعمال اندک ما بواسطهٔ نسبت ما به اولیاء ما آنچه که اعطای آن را تصوّر نمیکردیم به ما اعطاء کرد]
- ترجمه سلطانیو میگویند: ستایش بر خدایی که حزن را از ما بُرد همانا پروردگار ما البتّه بسیار آمرزنده و بسیار سپاسگزار است
- ترجمه راستینو گویند: حمد خدا را که حزن و اندوه ما ببرد، همانا خدای ما بسیار بخشنده جرم گناهکاران و پاداش دهنده سپاس شکر گزاران است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ
که از فضل خویش [نه به سبب استحقاق ما] ما را در سرای اقامت جای داد که در آن رنجی به ما نمیرسد و در آن به ما خستگی نمیرسد
- ترجمه سلطانیکه از فضل خویش (نه به سبب استحقاق ما) ما را در سرای اقامت جای داد که در آن رنجی به ما نمیرسد و در آن به ما خستگی نمیرسد
- ترجمه راستینشکر آن خدای را که از لطف و کرم، ما را به منزل دائمی (بهشت) وارد کرد، که در اینجا هیچ رنج و المی به ما نرسد و ابدا ضعف و خستگی نخواهیم یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ
و کسانی که [به خداوند یا به محمّد (ص) یا به آل او (ع) یا به ایمان یا به کتاب یا به نعمت ولایت یا به مطلق نعم] کفر ورزیدند آتش جهنّم دارند که بر آنها قضا نمیشود (نمیگذرد، حکم نمیشود) که بمیرند [و از عذاب آن استراح (طلب راحتی) نمایند] و عذاب آن از آنها خفیف نمیشود، اینچنین به هر بسیار ناسپاس جزاء میدهیم
- ترجمه سلطانیو کسانی که کفر ورزیدند آتش جهنّم دارند که بر آنها قضا نمیشود (نمیگذرد، حکم نمیشود) که بمیرند و عذاب آن از آنها خفیف نمیشود، اینچنین به هر بسیار ناسپاس جزاء میدهیم
- ترجمه راستینو آنان که کافر شدند عذاب ایشان آتش دوزخ است که نه حکم مرگ بر آنان رود تا بمیرند و نه از عذابش کاسته شود (تا آسوده شوند) . این گونه هر کافر لجوجی را کیفر میکنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِـحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِـمِينَ مِن نَّصِيرٍ
و آنها در آن فریاد میکنند [ای] پروردگار ما، ما را خارج کن تا عمل صالح کنیم غیر آنچه که عمل میکردیم، آیا به شما عمر طولانی ندادیم تا آنکه کسی که متذکّر میشود در آن متذکّر شود و (حال آنکه) بیم دهنده نزد شما آمد پس بچشید که برای ستمکاران هیچ یاوری [که عذاب را از آنها دفع کند] نیست
- ترجمه سلطانیو آنها در آن فریاد میکنند (ای) پروردگار ما، ما را خارج کن تا عمل صالح کنیم غیر آنچه که عمل میکردیم، آیا به شما عمر طولانی ندادیم تا آنکه کسی که متذکّر میشود در آن متذکّر شود و (حال آنکه) بیم دهنده نزد شما آمد پس بچشید که برای ستمکاران هیچ یاوری نیست
- ترجمه راستینو آن کفّار در آتش دوزخ فریاد و ناله کنند که ای پروردگار، ما را (از این عذاب) بیرون آور تا بر خلاف گذشته به اعمال نیک بپردازیم. (خطاب شود) آیا شما را به اندازهای عمر ندادیم که هر که اهل تذکر و پند شنیدن است در این مدت متذکر شود (و به توبه پردازد) ؟و آیا بیم دهندگان بر شما نیامدند؟پس (امروز) عذاب دوزخ را بچشید که ستمکاران را هیچ یار و نجات دهندهای نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ إِنَّ اللَّهَ عَالِـمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
همانا خداوند عالم غیب آسمانها و زمین است همانا او به درون سینهها دانا است
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند عالم غیب آسمانها و زمین است همانا او به درون سینهها دانا است
- ترجمه راستینخدا به اسرار غیب آسمانها و زمین داناست و به افکار و اندیشه دلها هم کاملا آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا
او کسی است که شما را در زمین [لنفسه] به عنوان جانشین [بر گذشتگان] قرار داد پس کسی که [به خداوند یا به نبوّت یا به ولایت یا به نعمت خلافت یا به مطلق نعم] کفر بورزد پس کفر او بر (زیان) خود او است و به کافران کفرشان نزد پروردگارشان جز دشمنی نیفزاید و به کافران کفرشان جز خسارت نیفزاید {زیرا مقت (منفوری) پروردگار لامحاله مورث خسارت عبد است}
- ترجمه سلطانیاو کسی است که شما را در زمین، به عنوان جانشین (بر گذشتگان) قرار داد پس کسی که کفر بورزد پس کفر او بر (زیان) خود او است و به کافران کفرشان نزد پروردگارشان جز دشمنی نیفزاید و به کافران کفرشان جز خسارت نیفزاید
- ترجمه راستیناوست خدایی که شما را در زمین جانشین (امم گذشته) قرار داد، اینک هر کس کافر شود زیان کفر بر خود اوست و کفر کافران نزد خدایشان چیزی جز خشم و غضب حق بر آنان نیفزاید و کفر کافران چیزی جز خسارت و زیان بر آنها نخواهد افزود.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَيِّنَتٍ مِّنْهُ بَلْ إِن يَعِدُ الظَّالِـمُونَ بَعْضُهُم بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا
[به این مشرکین به خداوند یا به ولایت یا مشرکین اهویهٔ خود به امر پروردگارشان] بگو: که به من شرکایتان را که غیر خداوند میخوانید نشان دهید، به من نشان دهید که چه چیزی را از زمین خلق کردهاند [چه رسد از آسمان] آیا شراکتی در آسمانها دارند یا به آنها کتابی دادهایم [که در آن اذن (اجازه) از ما در اشراک آنها هست؟!] که آنها بنابر بیّنهای از آن [یعنی از کتاب یا از خداوند در اشراک] هستند [تا آنکه در اتّباع شرکاء معذور باشند؟!] بلکه اگر ستمکاران [یعنی مشرکین یا شرکاء در ولایت] بعضی از آنان [از رؤسایشان یا] بعضاً [از مرئوسین به یکدیگر] وعده دهند جز غرور (وعدهٔ فریب) نیست
- ترجمه سلطانیبگو: که به من شرکایتان را که غیر خداوند میخوانید نشان دهید، به من نشان دهید که چه چیزی را از زمین خلق کردهاند آیا شراکتی در آسمانها دارند یا به آنها کتابی دادهایم که آنها بنابر بیّنهای از آن هستند بلکه اگر ستمکاران بعضی از آنان (از رؤسایشان یا) بعضاً (از مرئوسین) (به یکدیگر) وعده دهند جز غرور (وعدهٔ فریب) نیست
- ترجمه راستین(ای رسول ما، مشرکان را) بگو: شما که خدای یگانه را رها کرده و بتان را شریک خدا میخوانید با من بگویید و نشان دهید که این بتان چه چیزی از زمین آفریدهاند؟یا آیا شرکتی در خلقت آسمانها (با خدا) داشتهاند؟یا کتابی به آنها دادهایم که (بر عقیده شرک خود) از آن برهانی آرند؟ (هیچ یک از اینها نیست) بلکه ستمکاران مشرک را حجّتی جز وعده دروغی که به آن یکدیگر را میفریبند چیزی در دست نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
همانا خداوند آسمانها و زمین را که زایل شوندهاند نگه میدارد و اگر آن دو زائل شوند آیا بعد از او احدی آن دو را نگه میدارد همانا او بردبار است [فلذلک در عذاب شرکاء و عبادت کنندگانشان شتاب نمیکند] و بسیار آمرزنده میباشد [که بر کسی از آنها که توبه کند میآمرزد]
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند آسمانها و زمین را که زایل شوندهاند نگه میدارد و اگر آن دو زائل شوند آیا بعد از او احدی آن دو را نگه میدارد همانا او بردبار و بسیار آمرزنده میباشد
- ترجمه راستینمحققا خدا آسمانها و زمین را از اینکه از جای خود بلغزند نگاه میدارد، و اگر رو به لغزش و انحراف از مسیر خود نهند گذشته از او هیچ کس آنها را محفوظ نتواند داشت، (و بدانید) که خدا (بر کفر و گناه خلق) بسیار بردبار و آمرزنده است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَّيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا
و آنان با سوگندی سخت (غلیظ) به خداوند قسم یاد کردند که اگر انذارکنندهای نزد آنان بیاید حتماً هدایت یافتهتر از یکی از این دو امّت (یهود و نصاری) میباشند پس چون انذار کنندهای [یعنی محمّد (ص)] نزد آنها آمد جز دور شدن [از نذیر (بیم دهنده)] به آنان نیفزود [چه رسد که هدایت یا هدایت یافتهتر شوند]
- ترجمه سلطانیو آنان با سوگندی سخت به خداوند قسم یاد کردند که اگر انذارکنندهای نزد آنان بیاید حتماً هدایت یافتهتر از یکی از این دو امّت میباشند پس چون انذار کنندهای نزد آنها آمد جز دور شدن به آنان نیفزود
- ترجمه راستینو (مشرکان عرب) محکمترین قسم به نام خدا یاد میکردند که اگر بیم کنندهای از جانب خدا برای (هدایت) آنها بیاید از هر یک از امم (یهود و نصاری زودتر و) بهتر هدایت یابند. و آن گاه که بیم کنندهای آمد بر آنها چیزی جز مخالفت و نفرت نیفزود.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا
طلب بزرگی کردن در زمین و حیلهٔ بد و مکر بد جز صاحبش را هلاک نمیکند پس آیا جز سنّت گذشتگان [دربارهٔ رسولان و تکذیب کنندگان ماکر با تعذیب آنها و احاطت وبال مکرشان به خود] را منتظرند؟ (انتظار دارند) پس هرگز بر سنّت خداوند تبدیلی [از مستحقّ به غیر مستحقّ] نخواهی یافت و هرگز بر سنّت خداوند تحویلی [از مستحقّ به غیر مستحقّ] نخواهی یافت
- ترجمه سلطانیطلب بزرگی کردن در زمین و حیلهٔ بد و مکر بد جز صاحبش را هلاک نمیکند پس آیا جز سنّت گذشتگان را منتظرند؟ پس هرگز بر سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت و هرگز بر سنّت خداوند تحویلی (از مستحقّ به غیر مستحقّ) نخواهی یافت
- ترجمه راستینبدین جهت که میخواستند در زمین تکبر و گردنکشی کنند و مکر در اعمال بد اندیشند، و مکر زشت و فکر بدکاری جز بر صاحبش احاطه نکند، پس آیا اینان جز آنکه به طریقه امم گذشته هلاک شوند انتظاری دارند؟و طریقه خدا (در هلاک بداندیشان) را هرگز مبدّل نخواهی یافت و طریقه حق (و سنّت الهی) را هرگز تغییر پذیر نخواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا
آیا در زمین سیر نکردهاند [تا آثار رسولان و آثار تصدیق کنندگان آنها و تکذیب کنندگان آنها را مشاهده کنند] تا نظر کنند که عاقبت کسانی که قبل از آنها بودهاند چگونه بوده است [و از آنها عبرت بگیرند و از تصدیق کنندگان تأسّی نمایند و از مثل افعال تکذیب کنندگان و اقوال آنها اجتناب نمایند] و (حال آنکه) از اینان قویتر بودند و چیزی در آسمانها و نه در زمین برای خداوند نباشد تا او را [از انفاذ امر او و امضاء سنّت او] عاجز نماید، همانا او [به جملهٔ اشیاء] دانا است [که تکذیب تکذیب کننده و استکبار او و مکر او و تصدیق تصدیق کننده و تسلیم او را میداند] و [بر آنچه که اراده میکند] توانا میباشد
- ترجمه سلطانیآیا در زمین سیر نکردهاند تا نظر کنند که عاقبت کسانی که قبل از آنها بودهاند چگونه بوده است و (حال آنکه) از اینان قویتر بودند و چیزی در آسمانها و نه در زمین برای خداوند نباشد تا او را عاجز نماید، همانا او دانا و توانا میباشد
- ترجمه راستینآیا این مردم در روی زمین سیر نکردند تا عاقبت کار ستمکاران پیش از خود را که نیرو و اقتدارشان هم بسیار بیش از اینان بود (به دیده عبرت) بنگرند که چگونه شد؟و هیچ موجودی در آسمانها و زمین از قدرت خدا نتواند کاست، که همانا خدا در ازل و ابد عالم قادر مطلق است..
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا
و اگر خداوند مردم را به آنچه که کسب کردهاند مؤاخذه میکرد بر پشت آن (زمین) جنبندهای نمیماند و لکن آنان را به زمانی معیّن به تأخیر میاندازد و وقتی که اجل آنها فرا رسد پس همانا خداوند به بندگانش بینا میباشد [و به هر کدام به اعمال وی جزاء میدهد و احدی از او فوت نمیشود].
- ترجمه سلطانیو اگر خداوند مردم را به آنچه که کسب کردهاند مؤاخذه میکرد بر پشت آن (زمین) جنبندهای نمیماند و لکن آنان را به زمانی معیّن به تأخیر میاندازد و وقتی که اجل آنها فرا رسد پس همانا خداوند به بندگانش بینا میباشد.
- ترجمه راستینو اگر خدا از کردار زشت خلق مؤاخذه کند در پشت زمین هیچ جنبندهای باقی نگذارد و لیکن (کیفر) خلق را به تأخیر میافکند تا به وقت معیّن (که حکمتش اقتضا کند) و چون هنگام اجل آنان فرا رسد خدا به احوال بندگانش کاملا بیناست (و مقدار مجازات و عفو هر کسی را میداند).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٦ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ
تا قومی را به آنچه که پدرانشان انذار شده بودند انذار نمایی و (حال آنکه) آنها [از خداوند و عقاب او و ثواب او و امر او و نهی او] غافل هستند
- ترجمه سلطانیتا قومی را به آنچه که پدرانشان انذار شده بودند انذار نمایی و (حال آنکه) آنها غافل هستند
- ترجمه راستینتا قومی که پدرانشان به کتب آسمانی پیشین بیم داده (و وعظ و اندرز) شدند تو هم خود آنها را (به این قرآن) بیم دهی (و از قهر حق بترسانی) که ایشان سخت غافلند.
- ترجمه الهی قمشهای٧ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
همانا گفتار [به دخول در آتش یا به عذاب] بر اکثر آنان محقّق شده و آنان [با بیعت بر دست او یا دستان خلفای او (ع) به ولایت علیّ (ع)] ایمان نمیآورند
- ترجمه سلطانیهمانا گفتار بر اکثر آنان محقّق شده و آنان ایمان نمیآورند
- ترجمه راستینالبته وعده عذاب ما بر اکثر آنان حتمی و لازم گردید از این رو ایمان نمیآورند.
- ترجمه الهی قمشهای٨ إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ
همانا ما در گردنهای آنها غلّهایی [همان صور اعمال آنان یا جزای اعمالشان را] قرار دادیم و آن [برای سعهٔ آنها و احاطت آنها به جمیع ابدانشان] تا چانهها است که سرهای آنها را بالا نگه داشته
- ترجمه سلطانیهمانا ما در گردنهای آنها غلّهایی قرار دادیم و آن تا چانهها است که سرهای آنها را بالا نگه داشته
- ترجمه راستینما هم بر گردن آنها تا زنخ زنجیرهای عذاب نهادیم در حالی که (از جهل و عناد مانند شتر) سر بلند کرده و چشم بر بستهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ
و از بین دستانشان [پیش رویشان از جهت دنیا یا از جهت آخرت] سدّی و از پشت سر آنان سدّی قرار دادیم [تا از جهت دنیایشان چیزی نبینند که به آن عبرت بگیرند و نه از جهت آخرتشان] و به آنها [از جمیع جوانبشان] پرده افکندیم و آنها نمیبینند
- ترجمه سلطانیو از بین دستانشان (پیش رویشان از جهت دنیا یا از جهت آخرت) سدّی و از پشت سر آنان سدّی قرار دادیم و به آنها پرده افکندیم و آنها نمیبینند
- ترجمه راستینو (راه خیر را) از پیش و پس بر آنها سد کردیم و بر چشم (هوش) شان هم پرده افکندیم پس هیچ (راه حق) نمیبینند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
و آنها را انذار کنی یا آنها را انذار نکنی بر آنها مساوی (یکسان) است ایمان نمیآورند
- ترجمه سلطانیو آنها را انذار کنی یا آنها را انذار نکنی بر آنها مساوی است ایمان نمیآورند
- ترجمه راستینو تو آنها را بترسانی یا نترسانی یکسان است (چون دانسته با حق عناد میورزند) هرگز ایمان نمیآورند.
- ترجمه الهی قمشهای١١ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ
جز این نیست که کسی را انذار میکنی که از ذکر تبعیّت کند {ذکر همان ولایت تکوینی و تکلیفی است و اینکه محمّد (ص) و علی (ع) برای متّحد بودن آن دو با ولایت، آن دو به عنوان ذکر میباشند، و اینکه قرآن نیز صورت ولایت است، و اینکه ذکر لسانی و خیالی صورت آن ذکر است، و مقصود از ذکر در اینجا همان ولایت تکوینی است که آن عبارت از فطرت انسانیّت است}، پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد {زیرا کسی که فطرت انسانیّت را تبعیّت میکند بحسب فطرتش علم به خداوند دارد، و کسی که علم به خداوند دارد به او خشیت دارد، و انذار جز بر کسی که به فطرتش توجّه دارد و خداوند در قلبش نور علم را قذف کرده و از پروردگارش خشیت دارد نفع نمیرساند} و به او به آمرزشی [بزرگ برای جمیع مَساویش (بدیهایش)] و پاداشی کریم بشارت بده [که نقصان و نه نفاد (نیست شدن) در آن نیست و در آن بر مأجور منّت نیست]
- ترجمه سلطانیجز این نیست که کسی را انذار میکنی که از ذکر تبعیّت کند پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد و به او به آمرزش (ی بزرگ) و پاداشی کریم بشارت بده
- ترجمه راستینتو تنها کسی را بترسانی و اندرز کنی (و سودمند افتد) که پیرو آیات قرآن شده و از (قهر) خدای مهربان به خلوت و در پنهان میترسد، اینان را به مغفرت خدا و پاداش با لطف و کرم او بشارت ده.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ
همانا ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه [از اعمالی که به صور خود بر آنها باقی نمیماند] که پیش فرستادهاند و آثار آنها [از علوم و اخلاق و آثار اعمالی که به آن عمل کردهاند که آثار آنها بر نفوس آنان باقی است] را مینویسیم و هر چیزی [غیر از این مذکورات] که آن را برشمردهایم در امامی [یعنی لوح محفوظ یا قلم اعلی یا امامی که خداوند بنفسه به او به هر چیزی علم داده] آشکار هست
- ترجمه سلطانیهمانا ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه که پیش فرستادهاند و آثار آنها را مینویسیم و هر چیزی که آن را برشمردهایم در امامی (لوح محفوظ یا قلم اعلی) آشکار هست
- ترجمه راستینما مردگان را باز زنده میگردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آیندهشان همه را ثبت خواهیم کرد، و در لوح محفوظ و روشن خدا (یا قلب امام خلیفة اللّه) همه چیز را به شماره آوردهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ
و برای آنان مَثل اصحاب قریه (انطاکیه) را بزن (ذکر کن) [تا آنکه به قبح احوالشان و افعالشان تنبّه یابند] آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند
- ترجمه سلطانیو برای آنان مَثل اصحاب قریه را بزن (ذکر کن) آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند
- ترجمه راستینبرای این مردم حال آن قریه (انطاکیه) را مَثَل زن که رسولان حق برای هدایت آنها آمدند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ
آنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس [آن دو را] با سوّمی (شمعون یا پیامبری از خدای تعالی) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه سلطانیآنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس (آن دو را) با سوّمی (شمعون) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه راستینکه نخست دو تن از رسولان را فرستادیم و چون تکذیب کردند باز رسول سومی برای مدد و نصرت مأمور کردیم، و همه گفتند: ما (از جانب خدا) به رسالت برای هدایت شما آمدهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ
[به اعتقاد اینکه رسالت از خداوند مجرّد از موّاد و منافی نقایص آن میشود] گفتند: شما جز بشری مثل ما نیستید و [خدای] رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمیگویید
- ترجمه سلطانیگفتند شما جز بشری مثل ما نیستید و (خدای) رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمیگویید
- ترجمه راستینگفتند: شما جز اینکه مانند ما مردم بشری هستید مقام دیگری ندارید و هرگز خدای رحمان چیزی را فرو نفرستاده است و جز اینکه شما مردم دروغگویی هستید هیچ در کار نیست.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ
گفتند پروردگار ما میداند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه سلطانیگفتند پروردگار ما میداند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم
- ترجمه راستینرسولان باز گفتند: خدای ما میداند که محققا ما فرستاده او به سوی شما هستیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفتهایم اگر [از آنچه که میگویید] پایان ندهید حتماً شما را سنگسار میکنیم و حتماً [علاوه بر رجم] عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید
- ترجمه سلطانیگفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفتهایم اگر پایان ندهید حتماً شما را سنگسار میکنیم و حتماً عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید
- ترجمه راستینباز منکران گفتند که ما وجود شما را به فال بد گرفتیم، اگر (از این دعوی) دست بر ندارید البته سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما رنج و شکنجه سخت خواهد رسید.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ
گفتند: تطیّر کردن [فال بد زدن] شما با [خود] شما است آیا چون اندرز داده شدید [تطیّر میزنید یا وعید میدهید] بلکه شما [در جمیع امور] قومی اسرافکار هستید [و غریب نیست در اینکه بعد از آنکه به شما تذکّر داده شد به اینکه ما جز حقّ نمیگوییم ما را عذاب کنید]
- ترجمه سلطانیگفتند: تطیّر کردن (فال بد زدن) شما با (خود) شما است آیا چون اندرز داده شدید (تطیّر میزنید) بلکه شما (در جمیع امور) قومی اسرافکار هستید
- ترجمه راستینرسولان گفتند: آن فال بد که میگویید اگر بفهمید و متذکر شوید (آن جهلی است که) با خود شماست، بلکه شما مردم مسرف (و پر هوا و هوس) هستید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَاقَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ
و مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید
- ترجمه سلطانیو مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید
- ترجمه راستینو مردی شتابان از دورترین نقاط شهر (انطاکیه، حبیب نام) فرا رسید گفت: ای قوم من، این رسولان خدا را پیروی کنید.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ
از کسانی تبعیّت کنید که از شما درخواست اجر نمیکنند [فلذلک برای عدم نظر به دنیای شما احقّ به اتّباع میباشند که همّی جز آخرت شما ندارند] و آنها [برای ظهور اهتداء (هدایت شدن) آنها از اقوالشان و افعالشان] هدایت شده هستند
- ترجمه سلطانیاز کسانی تبعیّت کنید که از شما درخواست اجر نمیکنند و آنها هدایت شده هستند
- ترجمه راستیناز آنان که هیچ اجر و مزد رسالتی از شما نمیخواهند و خود (به راه حق) هدایت یافتهاند پیروی کنید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
و مرا چه شده که کسی که مرا آفریده است را عبادت نکنم؟ [و فاطر به عبادت از هر معبود اَوْلی است] و به او بازگردانده میشوید [و کسی که آخر الامر رجوع خلق به او میباشد اَوْلی است به اینکه عبادت شود]
- ترجمه سلطانیو مرا چه شده که کسی که مرا آفریده است را عبادت نکنم؟ و به او بازگردانده میشوید
- ترجمه راستینو چرا باید من خدای آفریننده خود را نپرستم در صورتی که بازگشت شما (و همه خلایق) به سوی اوست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ
آیا غیر او خدایی بگیرم که اگر رحمان به ضرّی (ضرر رساندنی) اراده کند شفاعت آنها چیزی از من بینیاز ننماید و [حال آنکه آنها از آن] نجات نمیدهند
- ترجمه سلطانیآیا غیر او خدایی بگیرم که اگر رحمان به ضرّی (ضرر رساندنی) اراده کند شفاعت آنها چیزی از من بینیاز ننماید و (حال آنکه) (آنها از آن) نجات نمیدهند
- ترجمه راستینآیا من به جای آن خدای آفریننده یکتا خدایانی را معبود خود گیرم که اگر آن خدای رحمن بخواهد به من رنج و زیانی رسد هیچ شفاعت آن خدایان از من دفع زیان نکرده و نجاتم نتوانند داد؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
[خطاب بر رسولان (ع) یا بر اهل قریه گفت:] همانا من به پروردگار شما ایمان آوردم پس از من بشنوید
- ترجمه سلطانیهمانا من به پروردگار شما ایمان آوردم پس از من بشنوید
- ترجمه راستینپس، از من (ای رسولان) بشنوید (و گواه باشید) که به خدای (فرستنده) شما ایمان آوردم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ
گفته شد [یعنی ملک یا خداوند بعد از قتل او به جهت بشارت به او قبل از دخول یا از جهت اکرام و از جهت اعزاز گفتند] داخل جنّت شو، گفت: ای کاش قوم من میدانستند
- ترجمه سلطانیگفته شد داخل جنّت شو، گفت: ای کاش قوم من میدانستند
- ترجمه راستین(و به این مرد با ایمان پس از کشته شدن، در عالم برزخ) گفته شد: بیان داخل بهشت شو، گفت: ای کاش ملّت من هم (از این نعمت بزرگ) آگاه بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ
آنچه را که پروردگارم بر من آمرزیده است و مرا از اکرام شدگان قرار داده
- ترجمه سلطانیآنچه را که پروردگارم بر من آمرزیده است و مرا از اکرام شدگان قرار داده.
- ترجمه راستینکه خدا چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و کرم قرار داد.
- ترجمه الهی قمشهای