حزب شمارهٔ ۹


سورهٔ ۲- البقرة

٢٥٣ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ

این رسولان، بعضی را [در منقبتی (صفت پسندیده‌‌ای، هنری) غیر منقبت دیگری] بر بعضی دیگر برتری دادیم، خداوند با کسی از آنها سخن گفت و درجات بعضی از آنها را بالا برد، و به عیسی پسر مریم بیّنات (معجزات ظاهرهٔ مذکوره در کتاب) دادیم و او را [با تأییدى خاصّ غیر تأییدى که برای سایر انبیاء بود] با روح القدس تأیید کردیم [و مردم بعد از آمدن رسولان اختلاف کردند و با هم جنگیدند] و اگر خداوند می‌‌خواست کسان بعد از آنها [یعنی کسانی که بعد از آمدن آنها یا بعد از وفات آنها موجود بودند] بعد از آنکه بیّنه‌‌هائی (معجزات یا دللایل واضح یا موضح) نزد ایشان آمد با هم جنگ نمی‌‌کردند و لکن اختلاف کردند و از آنان کسانی [با ایمان عام حاصل با بیعت عامّه] ایمان آوردند و از آنان کسانی کفر ورزیدند و اگر خداوند می‌‌خواست با هم جنگ نمی‌‌کردند و لکن خداوند [نه غیر او] آنچه که می‌‌خواهد را انجام می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

این رسولان، بعضی را (در منقبتی) بر بعضی دیگر برتری دادیم، خداوند با کسی از آنها سخن گفت و درجات بعضی از آنها را بالا برد، و به عیسی پسر مریم بیّنات دادیم و او را با روح القدس تأیید کردیم و اگر خداوند می‌خواست کسان بعد از آنها بعد از آنکه بیّنه‌هائی (دللایل واضح یا موضح) نزد ایشان آمد با هم جنگ نمی‌کردند و لکن اختلاف کردند و از آنان کسانی ایمان آوردند و از آنان کسانی کفر ورزیدند و اگر خداوند می‌خواست با هم جنگ نمی‌کردند و لکن خداوند آنچه که می‌خواهد را انجام می‌دهد

- ترجمه راستین

این پیغمبران را برخی بر بعضی برتری و فضیلت دادیم، بعضی را خدا با او سخن گفته و بعضی را رفعت مقام داده، و عیسی پسر مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح القدس نیرو بخشیدیم، و اگر خدا می‌خواست پس از فرستادن پیامبران و معجزات آشکار، مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی‌آمدند، ولیکن آنان برخلاف و دشمنی با هم برخاستند، برخی ایمان آورده و بعضی کافر شدند، و اگر خدا می‌خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و لیکن خدا هر چه مشیّتش قرار گیرد خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید قبل از آنکه روزی (روز مرگ و نه روز قیامت) بیاید که داد و ستدی در آن نیست [نه مالی در آن است که با آن عذاب را افتداء (باز خرید) کنید] و نه دوستی (رفیقی) [نافع است] و نه شفاعتی، از آنچه که روزی شما کرده‌‌ایم [از اموال و قوا و اعراض و بالجمله هر آنچه که در انانیّت شما و حدود آن زیاد می‌‌کند] انفاق کنید و کافران همان ظالمان هستند

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از آنچه که روزی شما کرده‌ایم انفاق کنید قبل از آنکه روزی (روز مرگ و نه روز قیامت) بیاید که داد و ستدی در آن نیست و نه دوستی (نفع می‌رساند) و نه شفاعتی، و کافران همان ظالمان هستند

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آنکه بیاید روزی که نه کسی (برای آسایش خود) چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کار آید، و کافران (دریابند که) خود ستمکار بوده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٥ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ

خداوندی نیست جز ذات یکتای حقّ که زنده و پایدار است، او را چُرت و خواب عارض نمی‌‌شود و همهٔ آسمان‌‌ها و زمین‌‌ها از اوست، کیست که شفاعت کند نزد او مگر با اذن و اجازهٔ خودش، می‌‌داند آنچه را در جلو آنها و آنچه پشت سر آنها است و هیچکدام به علم او احاطه ندارند مگر به همان اندازه که خودش بخواهد، کرسی و تخت عظمت او همهٔ آسمان‌‌ها و زمین را فرا گرفته {کرسى به مقام علم او که محیط به همهٔ موجودات است و عرش به مجموع خلق تفسیر شده است} و از نگاهداری آنها خسته نمی‌‌شود، او است که بسیار بلند و دارای عظمت است

- ترجمه سلطانی

خداوندی نیست جز ذات یکتای حقّ که زنده و پایدار است، او را چُرت و خواب عارض نمی‌شود و همهٔ آسمان‌ها و زمین‌ها از اوست، کیست که شفاعت کند نزد او مگر با اذن و اجازهٔ خودش، می‌داند آنچه را در جلو آنها و آنچه پشت سر آنها است و هیچکدام به علم او احاطه ندارند مگر به همان اندازه که خودش بخواهد، کرسی و تخت عظمت او همهٔ آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته و از نگاهداری آنها خسته نمی‌شود، او است که بسیار بلند و دارای عظمت است

- ترجمه راستین

خدای یکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آنچه در آسمانها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟علم او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آمده و آنچه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آنچه او خواهد، قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی‌زحمت است، و او والا مرتبه و با عظمت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٦ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه حقّ از گمراهی جدا شده [و معلوم] است، هر کس به طاغوت کافر شود {طاغوت به شیطان و کاهن و جادوگر و تمرّد کننده از جنّ و انس و همچنین به بت و هر چیزی که به غیر از خدا عبادت شود تفسیر شده و حقّ این است که طاغوت نفس امّارهٔ انسانی را و هر چیزی را که این نفس امّاره از آن پیروی کند از شیطان و بت‌‌ها و جنّ و کاهن‌‌ها و جادوان و رؤسای ضلالت شامل می‌‌گردد} و [با ایمان خاصّ که حاصل نمی‌‌شود مگر با بیعت نمودن بر دست علی (ع) و جانشینان او (دوازده امام) زیرا ایمان همگانی که بواسطهٔ پیمان همگانی نبوی پیدا می‌‌شود، فقط ظاهر است و اثری از آن در دل داخل نمی‌‌شود] به خداوند ایمان بیاورد چنگ به [بند و] ریسمان محکم خدایی زده که پاره شدنی نیست {امر ولایت که عبارت است از بیعت ویژه و اختصاصی ولایتی و اتّصال به صاحب امر با بستن پیمان، بالاتر و بلندتر از این است که به شرح و بیان درآید زیرا صورت آن که همان پیمان بستن می‌‌باشد هر چند از اعمال جسمانی و محسوس است ولی اتّصال روحانی و معنوی که بر اثر آن پیدا می‌‌شود امری است غیبی و پنهانی که به دیده‌‌ها درک نمی‌‌شود و به مثال هم در واهمه نمی‌‌آید بلکه بالاتر از درک به عقول نیز می‌‌باشد زیرا حدّ و رسم و کیف و کمّی برای آن نیست} و خداوند شنوا و دانا است [یعنی گفته‌‌های او را می‌‌شنود و کارها و اعمال او را می‌‌داند و او را به آنها پاداش نیک می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه حقّ از گمراهی جدا شده (و معلوم) است، هر کس به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان بیاورد چنگ به (بند و) ریسمان محکم خدایی زده که پاره شدنی نیست و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٧ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

خداوند است صاحب اختیار مؤمنین که آنها را از تاریکی‌‌ها به سوی روشنائی هدایت می‌‌کند [و می‌‌برد] و کسانی که کافر به خداوند هستند دوستان آنها طاغوت است که آنها را از نور به تاریکی‌‌ها می‌‌برد؛ آنانند که در دوزخ جای دارند [یعنی این کفّار یا این طاغوت‌‌ها یا همهٔ آنها یاران دوزخ و قرین آتش هستند] و همیشه در آن می‌‌باشند

- ترجمه سلطانی

خداوند است صاحب اختیار مؤمنین که آنها را از تاریکی‌ها به سوی روشنائی هدایت می‌کند (و می‌برد) و کسانی که کافر به خداوند هستند دوستان آنها طاغوت است که آنها را از نور به تاریکی‌ها می‌برد؛ آنانند که در دوزخ جای دارند و همیشه در آن می‌باشند

- ترجمه راستین

خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکیهای جهل بیرون آرد و به عالم نور برد، و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیاطین و دیوهایند که آنها را از عالم نور به تاریکیهای گمراهی در افکنند، این گروه اهل دوزخند و در آن همیشه خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٨ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ

آیا ندیدی کسی (نمرود) را که با ابراهیم دربارهٔ پروردگارش احتجاج کرد که خداوند مُلک را به او داد [بعد از آنکه نمرود به او گفت: اِی ابراهیم پروردگار تو کیست؟] آنوقت ابراهیم گفت: پروردگارم کسی است که زنده می‌‌کند و می‌‌میراند، [نمرود با مغلطه (سخن غلط انداز) و تمویه (عوام فریبی)] گفت: منم که زنده می‌‌کنم (کسی که قتل بر او واجب است را نمی‌‌کُشم) و می‌‌میرانم (با کُشتن کسی که کُشتن او را بخواهم)، ابراهیم [به نمرود] گفت: پس همانا خداوند است که خورشید را از مشرق می‌‌آورد پس [تو] آن را از مغرب بیاور، پس کسی (نمرود) که کفر می‌‌ورزید مبهوت (حجّت او منقطع و متحیّر) شد و [حال آنکه او معینی نداشت که به او کمک کند زیرا معین جز خداوند نیست] و خداوند گروه ستمکاران [به خودشان سپس به خلق سپس به خلفاء خداوند] را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسی را که با ابراهیم دربارهٔ پروردگارش احتجاج کرد که خداوند مُلک را به او داد آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارم کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند، (نمرود) گفت: منم که زنده می‌کنم (نمی‌کُشم) و می‌میرانم (می‌کُشم)، ابراهیم (به او) گفت: پس همانا خداوند است که خورشید را از مشرق می‌آورد پس (تو) آن را از مغرب بیاور، پس آن (نمرود) که کفر می‌ورزید مبهوت (متحیّر) شد و (حال آنکه) خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥٩ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

یا [آیا نگاه نکردی به کسی] مانند کسی که بر قریه‌‌ای گذشت و (در حالی که) آن بر سقف‌‌هایش ویران (خرابه) بود، گفت: خداوند بعد از مرگ [اهل] آن، چگونه این را زنده می‌‌کند [یا این قریه را عمارت می‌‌کند]؟ پس خداوند صد سال او را میراند سپس او را برانگیخت، فرمود: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز درنگ کردم یا قسمتی از روز، فرمود: بلکه صد سال درنگ کردی پس به طعامت و شرابت نظر کن که تغییر نکرده و به الاغت نظر کن [که با بقاء طعامت و شرابت، چگونه پوسیده گشته و استخوان‌‌هایش متفرّق شده‌‌اند] و [آن را نسبت به تو انجام دادیم] تا تو را به عنوان نشانه برای مردم قرار دهیم، و به استخوان‌‌ها [ی الاغت و بدنت] نگاه کن که چگونه آنها را بر می‌‌خیزانیم [آنها را بلند می‌‌کنیم و بعضی آنها را بر بعضی کار می‌‌گذاریم] سپس گوشت بر آن می‌‌پوشانیم پس چون برای او واضح شد گفت: می‌‌دانم [یا بدان] که خداوند بر هر چیزی [و منجمله زنده کردن بعد از میراندن] بسیار قادر است

- ترجمه سلطانی

یا (آیا نگاه نکردی به کسی) مانند کسی که بر قریه‌ای گذشت و (در حالی که) آن بر سقف‌های آن ویران (خرابه) بود، گفت: خداوند بعد از مرگ (اهل) آن چگونه این را زنده می‌کند؟ پس خداوند صد سال او را میراند سپس او را برانگیخت، گفت: چقدر درنگ کردی؟ گفت یک روز درنگ کردم یا قسمتی از روز، گفت بلکه صد سال درنگ کردی پس به طعامت و شرابت نظر کن تغییر نکرده و به الاغت نظر کن و تا تو را به عنوان نشانه برای مردم قرار دهیم، و به استخوان‌ها نگاه کن که چگونه آنها را بر می‌خیزانیم سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم پس چون برای او واضح شد گفت: می‌دانم (یا بدان) که خداوند بر هر چیزی بسیار قادر است

- ترجمه راستین

یا به مانند آن کس (عزیر) که به دهکده‌ای گذر کرد که خراب و ویران شده بود، گفت: (به حیرتم که) خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد!پس خداوند او را صد سال میراند سپس زنده کرد و برانگیخت و بدو فرمود که چند مدّت درنگ نمودی؟جواب داد: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ نمودم، خداوند فرمود (نه چنین است) بلکه صد سال است که به خواب مرگ افتاده‌ای، نظر در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده، و الاغ خود را بنگر (که اکنون زنده‌اش کنیم تا احوال بر تو معلوم شود) و تا تو را حجت و نشانه‌ای برای خلق قرار دهیم (که امر بعثت را انکار نکنند) و بنگر در استخوانهای آن که چگونه درهمش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم. چون این کار بر او روشن گردید، گفت: به یقین می‌دانم که خدا بر هر چیز قادر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٠ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُـزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و آنوقت که ابراهیم گفت: [که زنده کردن خداوند با ردّ کردن روح به بدن میّت است، پس نمرود گفت: و آیا تو آن را معاینه دا‌‌شتی؟ پس ابراهیم نتوانست که بگوید بلی، پس بعد از آن در خلوت از خداوند سؤال کرد و] گفت: پروردگار من نشانم بده که چگونه مرده را زنده می‌‌کنی؟ [تا با آن جواب نمرود را بدهم، خداوند] فرمود: آیا باور (اذعان) نداری؟ [به اینکه من بر آن قدرت دارم و در آخرت آن را انجام می‌‌دهم، ابراهیم] گفت: بلی [به آن اذعان دارم و به آن یقین دارم] و لکن تا [با عیان بعد از بیان] قلبم مطمئن شود، [خداوند] فرمود: [اگر آن را می‌‌خواهی] پس چهار پرنده را بگیر {گفنه شده که چهار پرنده: طاووس مظهر شیطنت مقتضای بر انانیّت باعث تجلّی هر آنْ (لحظه) به رنگی بر نفس خود و بر دیگری و داعیّه بر تعجیب (عُجب داشتن) نفس خود و غیره است، و خروس غضب، و کبوتر شهوت، و اُردک حرص هستند} و آنها را نزد خود جمع کن [تا بر تو ملتبس (مشتبه) نشود سپس آنها را بکُش و قطعه قطعه نما و ممزوج گردان و آنها را جزء جزء کن] سپس بر سر هر کوهی جزئی از آنها را قرار بده سپس آنها را فرا بخوان، ساعی (سعی کننده) نزد تو می‌‌آیند {و مقصود از طیور چهارگانه شیطنت و شهوت و غضب و حرص متولّد از آن دو، یا طول امل (آرزو) متولّد از آنها است زیرا آنها امّهات لشکریان نفس و جهل هستند، و مراد از قتل آنها میراندن آنها از حیات نفسانی است و مراد از احیاء آنها زنده کردن آنها به حیات عقلانی است تا از لشکریان عقل گردند} و بدان [یعنی تا بدانی بعد از زنده کردن مردگان] همانا خداوند عزیز (غالب) [است که چیزی او را از مرادش منع نمی‌‌کند] و حکیم است [تا نگوئی: چرا امر به قتل حیوان و ایذای آن نمود]

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که ابراهیم گفت: پروردگار من نشانم بده که چگونه مرده را زنده می‌کنی؟ (خداوند) گفت: آیا باور نداری؟ (ابراهیم) گفت: بلی و لکن تا قلبم مطمئن شود، (خداوند) گفت: پس چهار پرنده را بگیر و آنها را نزد خود جمع کن (سپس آنها را بکُش و قطعه قطعه نما و ممزوج گردان و آنها را جزء جزء کن) سپس بر سر هر کوهی جزئی از آنها را قرار بده سپس آنها را فرا بخوان، ساعی (کوشا) نزد تو می‌آیند و بدان که خداوند عزیز (غالب) و حکیم است

- ترجمه راستین

و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟خدا فرمود: باور نداری؟گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦١ مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِـمَن يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

[گوئی گفته شده: چگونه است برای کسی که پرنده که آن از لشکریان جهل است را می‌‌کشد مساوی احیاء آن به حیات عقل است؟ پس فرمود:] مَثل کسانی که اموال [حقیقی] خود را [که همان قوای آنان است] در راه خدا انفاق می‌‌کنند مانند مَثل دانه‌‌ای است که هفت خوشه برویاند [و] در هر خوشه صد دانه و خداوند برای کسی که بخواهد مضاعف می‌‌کند [یعنی حدّی برای او نیست] و خداوند دارای وسعت و [به انفاق شما و مقدار منفَق (انفاق شده) و نیّت منفِق (انفاق کننده) و حال منفقٌ علیه] دانا است

- ترجمه سلطانی

مَثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند مانند مَثل دانه‌ای است که هفت خوشه برویاند در هر خوشه صد دانه و خداوند برای کسی که بخواهد مضاعف می‌کند و خداوند دارای وسعت و دانا است

- ترجمه راستین

مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند به مانند دانه‌ای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و (به همه چیز) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٢ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می‌‌کنند سپس در پی آنچه که انفاق کرده‌‌اند منّتی [که به عنوان اعتناء کننده نظر کند] و نه آزاری [که بر او گردن فرازی و اظهار قدرت کند و او را تحقیر کند و طلب تقدّم (پیشی کردن، پیشکش کردن) او کند و از او با کلام خشن استقبال کند و احسان خود را بر او بشمارد] را متعاقب نمی‌‌کنند نزد پروردگارشان اجرشان را دارند و نه بیمی بر آنها است و نه آنها محزون می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند سپس در پی آنچه که انفاق کرده‌اند منّتی و نه آزاری را متعاقب نمی‌کنند نزد پروردگارشان اجرشان را دارند و نه بیمی بر آنها است و نه آنها محزون می‌شوند

- ترجمه راستین

آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند و در پی انفاق منّتی نگذارده و آزاری نکنند، آنها را پاداش نیکو نزد خدا خواهد بود و از هیچ پیشامدی بیمناک نباشند و هرگز اندوهناک نخواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٣ قَـوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ

[پس فرمود:] گفتار نیک و آمرزش [یعنی اغماض مسئول از قبایح سائل و قبایح حاجت یا ستر (پوشاندن) بر سائل و سؤال او، یا ادراک مغفرت خداوند بازاء قول معروف] بهتر از صدقه‌‌ای است که آزاری در پِی آن است و خداوند [از صدقات شما] غنی و بُردبار است [و به عقوبت کردن کسی که در انفاقش منّت می‌‌گذارد و اذیّت می‌‌کند عجله نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

(پس فرمود:) گفتار نیک و آمرزش بهتر از صدقه‌ای است که آزاری در پِی آن است و خداوند غنی و بُردبار است

- ترجمه راستین

(فقیر سائل را به) زبان خوش و طلب آمرزش (رد کردن) بهتر است از صدقه‌ای که پی آن آزار کنند، و خداوند بی‌نیاز و بردبار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ

ای کسانی که [با بیعت عامّه و قبول دعوت ظاهره اسلام] ایمان آورده‌‌اید صدقه‌‌های خود را با منّت گذاشتن و آزار دادن باطل نکنید مانند کسی که مال خود را برای نمایش به مردم انفاق می‌‌کند {عبادات وقتی که داعی الیهای آنها قرب عابد به خداوند باشد به این معنی که قرب مستلزم شدّت حبّ مستلزم خدمت محبوب سبب برای عبادت و قیام به خدمت معبود و امتثال امر محبوب گردد عبادت است، و وقتی داعی انتفاع نفس از خداوند ولو با قرب به خداوند باشد عبادت حقیقی نمی‌‌باشد، و وقتی که داعی انتفاع نفس از غیر است نه حقیقتاً و نه صورتاً عبادت نمی‌‌باشد بلکه حرام و وبال می‌‌باشد} و به خداوند و روز آخِر ایمان نمی‌‌آورد (اذعان نمی‌‌کند) پس مَثل او [یعنی منفق مرائى (انفاق کنندهٔ ریاکار)] مانند مَثل تخته سنگی است که بر روی آن خاکی [صالح برای زرع و نمو آن] هست پس رگبار به آن اصابت می‌‌کند پس آن را بور (طاس از خاک و بذر) رها می‌‌کند که بر چیزی از آنچه که کسب کرده‌‌اند قدرت ندارند و [سوای خداوند معین (کمک کننده) ندارند و حال آنکه] خداوند مردمان کافر را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید صدقه‌های خود را با منّت گذاشتن و آزار دادن باطل نکنید مانند کسی که مال خود را برای نمایش به مردم انفاق می‌کند و به خداوند و روز آخِر ایمان نمی‌آورد پس مَثل او مانند مَثل تخته سنگی است که بر روی آن خاکی (برای زرع) هست پس رگبار به آن اصابت می‌کند پس آن را بور (طاس) (از خاک و بذر) رها می‌کند که بر چیزی از آنچه که کسب کرده‌اند قدرت ندارند و خداوند مردمان کافر را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، صدقات خود را به سبب منّت و آزار تباه نسازید مانند آن که مال خود را از روی ریا (برای جلب توجه دیگران) انفاق کند و ایمان به خدا و روز قیامت ندارد؛ مثل این ریاکاران بدان ماند که دانه را (به جای آنکه در زمین قابلی افشانند) بر روی سنگ صاف غبار گرفته‌ای ریزند و تند بارانی غبار آن بشوید و آن سنگ را همان طور صاف و بی‌گیاه به جای گذارد، که نتوانند هیچ حاصلی از آن به دست آورند. و خداوند گروه کافران را راه (سعادت) ننماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٥ وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِن لَّمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

و مَثَل کسانی که اموال خویش را و از جهت تثبیت [شاکلهٔ طلب خشنودی خداوند] از انفس خویش به جهت طلب خشنودی خداوند انفاق می‌‌کنند مانند مَثل [درختکار] باغی است در محلّی مرتفع که باران زیاد به آن اصابت کند [نه سیل] و [میوهٔ] خوردنی‌‌اش را به دو برابر به بار آورد و اگر باران زیاد بر آن نبارد پس شبنم [به آن] برسد و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بینا است

- ترجمه سلطانی

و مَثَل کسانی که اموال خویش را به طلب خشنودی خداوند و به جهت تثبیت خودشان انفاق می‌کنند مانند مَثل (درختکار) باغی است در محلّی مرتفع که باران زیاد به آن اصابت کند و (میوهٔ) خوردنی‌اش را به دو برابر به بار آورد و اگر باران زیاد بر آن نبارد پس شبنم (به آن) برسد و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بینا است

- ترجمه راستین

و مثل آنان که مالشان را در راه خشنودی خدا انفاق کنند و با کمال اطمینان خاطر، دل به لطف خدا شاد دارند مثل بوستانی است که در زمین بلندی باشد و بر آن باران زیادی به موقع ببارد و حاصلی دو چندان (که منتظرند) دهد، و اگر باران زیاد نیاید، اندک بارد (تا باز به ثمر رسد) ، و خدا (به کار شما) بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٦ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

آیا یکی از شما دوست دارد {تمثیل دیگری است برای کسی که انفاق کرده سپس بعد از آن انفاقش را به منّت و اذیت باطل نموده، انفاق کسی که او در جنّت قلب برای آخرت غرس می‌‌کند را به باغی این‌‌چنین تشبیه کرد و صاحب آن را به صاحب باغی که از اصابت سالخوردگی و از جهت معیل (عائله‌‌مند) بودن او و عیال او به جهت فرزندان ضعیف در حالت شدّت احتیاج است، و منّت او و اذیّت او را به آتشی که می‌‌آید و باغش را می‌‌سوزاند در حالی که او به غیر آن امیدی ندارد} که او باغی از خرما و انگور داشته باشد که از زیر آن نهرها جاری می‌‌شود و در آن از هر میوه‌‌ای دارد و سالخورده شده [حتّی از قیام به امر فرزندانش ضعیف می‌‌باشد و فرزندانش را از این باغ کفایت می‌‌کرده] و فرزندانی ضعیف (عاجز از کسب کردن) دارد پس گردبادی که در آن آتشی هست به آن برسد و [آن را] بسوزاند، خداوند این چنین آیات را برای شما بیان می‌‌کند به این ترقّب که شما فکر کنید [و از ظاهر امثال (مَثل‌‌ها) که همان آیات آفاقی است به ممثّل لها که همان آیات انفسی است منتقل شوید]

- ترجمه سلطانی

آیا یکی از شما دوست دارد که او باغی از خرما و انگور داشته باشد که از زیر آن نهرها جاری می‌شود و در آن از هر میوه‌ای دارد و سالخورده شده و فرزندانی ضعیف دارد پس گردبادی به آن برسد که در آن آتشی هست و بسوزاند، خداوند این چنین آیات را برای شما بیان می‌کند به این ترقّب که شما فکر کنید

- ترجمه راستین

آیا هیچ یک از شما خواهد که او را باغی باشد از درخت خرما و انگور و زیر آن درختان جویهای روان، و در آن هرگونه میوه موجود باشد، آن گاه ضعف و پیری بدو فرا رسد و او را فرزندان خرد و ناتوان باشد، پس در باغ او بادی آتشبار افتد و همه بسوزد؟ (حال کسی که به ریا انفاق کند بدین ماند) . خداوند آیات خود را برای شما این چنین روشن بیان کند، باشد که (در مآل کارها و حقیقت احوال) فکر کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِيهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از پاک‌‌ها آنچه که کسب کرده‌‌اید [حلال آن و جیاد (خوب) آن] و از آنچه که از زمین برای شما خارج کرده‌‌ایم [از پاکیزه‌‌های حبوبتان و میوه‌‌هایتان و استخراج شده‌‌ها از معادنتان] را انفاق کنید و (در حالی که) انفاق می‌‌کنید قصد [انفاق کالای] پست از آن [از آنچه که کسب کرده‌‌اید یا از آنچه که برای شما اخراج کرده‌‌ایم را] نکنید و (حال آنکه) شما [خود] به گرفتن آن [راضی] نیستید مگر آنکه در آن اغماض کنید و بدانید که خداوند غنی است [یعنی که محتاج گاهی پست را برای حاجتش قبول می‌‌کند و خداوند غنیّ است که پَست را اصلاً قبول نمی‌‌کند] و ستوده است [یعنی غنی ذمیم (نکوهش شده) گاهی پست را قبول می‌‌کند به خلاف حمید]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از پاک‌ها آنچه که کسب کرده‌اید و از آنچه که از زمین برای شما خارج کرده‌ایم انفاق کنید و (در حالی که) انفاق می‌کنید قصد (انفاق کالای) پست نکنید و (حال آنکه) شما (خود) به گرفتن آن (راضی) نیستید مگر آنکه در آن اغماض کنید و بدانید که خداوند غنی و ستوده است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، انفاق کنید از بهترین آنچه اندوخته‌اید، و از آنچه برای شما از زمین می‌رویانیم، و بدها را برای انفاق در نظر نگیرید، در صورتی که خود شما جنس بد را نستانید مگر آنکه از بدی آن چشم پوشی کنید؛ و بدانید که خدا بی‌نیاز و ستوده صفات است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٨ الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

شیطان به شما وعدهٔ فقر می‌‌دهد [و شما را با فقر می‌‌ترساند] و شما را به فحشاء (بُخل) امر می‌‌کند و خداوند به شما آمرزش از خود و فضل (فزونی، برتری، کرم) وعده می‌‌دهد و خداوند دارای وسعت است [که از ضیق (تنگی) و فقر نمی‌‌ترسد و در وعده‌‌اش خلاف نیست] و دانا [به مصالح شما] است

- ترجمه سلطانی

شیطان به شما وعده فقر می‌دهد (شما را می‌ترساند) و شما را به فحشاء (بُخل) امر می‌کند و خداوند به شما آمرزش از خود و فضل (فزونی، برتری) وعده می‌دهد و خداوند دارای وسعت و دانا است

- ترجمه راستین

شیطان شما را وعده فقر و بی‌چیزی دهد و به کارهای زشت و بخل وادار کند، و خدا به شما وعده آمرزش و احسان دهد، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و (به همه امور جهان) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦٩ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ

به کسی که بخواهد حکمت می‌‌دهد {حکمت نظری عبارت از ادراک دقایق مصنوع الهی و غایات مترتّبه بر آن است و حکمت عملی عبارت از قدرت بر صنع مصنوع مشتمل بر دقایق صنع و غایات مترتّبه الی غایتی که آن اشرف غایات است نسبت به مقام صانع} و به کسی که حکمت داده شود پس خیر فراوان داده شده و [از حکمت یا با استلزام آن بر خیر کثیر] جز خردمندان پند نمی‌‌گیرند

- ترجمه سلطانی

به کسی که بخواهد حکمت می‌دهد و به کسی که حکمت داده شود پس خیر فراوان داده شده و جز خردمندان (کسی) پند نمی‌گیرند

- ترجمه راستین

خدا فیض حکمت را به هر که خواهد عطا کند، و هر که را به حکمت و دانش رسانند در باره او مرحمت و عنایت بسیار کرده‌اند، و این حقیقت را جز خردمندان متذکر نشوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧٠ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِـمِينَ مِنْ أَنصَارٍ

و آنچه از نفقه [از آنچه که اسم نفقه بر آن اطلاق می‌‌شود کم باشد یا زیاد، در حقّ یا باطل، صحیح یا فاسد، مبطل یا مبقی، سرّی یا علنی] که انفاق کنید یا از نذری که نذر کنید [به مانند آن به آن جزاء داده می‌‌شوید] پس همانا خداوند آن را می‌‌داند [و بر جزا دادن قدرت دارد] و برای ظالمان [یعنی مانعان حقوق از اهالی آنها و معطی (دهنده) آن به غیر اهلش در انفاق و] یاورانی [که عقوبت خدا را از آنها دفع کنند] نیست

- ترجمه سلطانی

و آنچه از نفقه که انفاق کنید یا از نذری که نذر کنید پس همانا خداوند آن را می‌داند و برای ظالمان یاوری نیست

- ترجمه راستین

هر چه انفاق کنید و یا به نذر (و صدقه) دهید همانا خدا می‌داند، و (اگر در حق مسکینان ستم کنید) برای ستمکاران در دو جهان یار و معینی نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧١ إِن تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

اگر صدقات را آشکار کنید پس آن خوب است و اگر آن را مخفی سازید و به فقراء بدهید پس آن (پنهان کردن) برای شما بهتر است و [خداوند] گناهانتان را از شما می‌‌پوشاند و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است

- ترجمه سلطانی

اگر صدقات را آشکار کنید پس آن خوب است و اگر آن را مخفی سازید و به فقراء بدهید پس آن برای شما بهتر است و (خداوند) گناهانتان را از شما می‌پوشاند و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه است

- ترجمه راستین

اگر (به مستحقان) آشکارا صدقه دهید کاری نیکوست، لیکن اگر در پنهانی به فقیران (آبرومند) رسانید برای شما نیکوتر است و خدا (به پاداش آن) برخی از گناهان شما را محو و مستور دارد، و خداوند از (آشکارا و نهان) آنچه می‌کنید آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای