حزب شمارهٔ ۹۱


سورهٔ ۳۷- الصافات

١٤٥ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ

پس او را به خشکی انداختیم [یعنی مکان خالی از آنچه که او را بپوشاند از درختی یا گیاهی یا بنائی یا کوهی] و (در حالی که) او بیمار بود

- ترجمه سلطانی

پس او را به خشکی انداختیم و (در حالی که) او بیمار بود

- ترجمه راستین

باز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٦ وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ

و بر او درختی از یقطین (کدو) رویاندیم

- ترجمه سلطانی

و بر او درختی از یقطین (کدو) رویاندیم

- ترجمه راستین

و (در آن صحرا) بر او درختی از کدو رویانیدیم (تا به برگش سایه‌بان و پوشش کند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٧ وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ

و او را به سوی یکصد هزار [نفر] فرستادیم یا بیشتر می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و او را به سوی یکصد هزار (نفر) فرستادیم یا بیشتر می‌شوند

- ترجمه راستین

و او را بر قومی بالغ بر صد هزار یا افزون (به رسالت) فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٨ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ

پس ایمان آوردند و آنها را بهره‌‌مند ساختیم تا وقتی معیّن

- ترجمه سلطانی

پس ایمان آوردند و آنها را بهره‌مند ساختیم تا وقتی معیّن

- ترجمه راستین

و آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهره‌مندشان گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٩ فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ

پس [بعد از آنکه این قصص را برای آنها ذکر کردی که در آنها عبرت برای کسی که عبرت می‌‌گیرد هست] از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟

- ترجمه سلطانی

پس از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟

- ترجمه راستین

پس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا می‌خوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٠ أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ

یا ملائکه [که آنها اشرف خلایق و مبرّا از نقایص ذکورت (نرینگی) و انوثت (مادگی) هستند] را مؤنّث [مبتلیات به انواع نقایص] خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟! [تا آنکه متنبّه شوند که این گفتار آنان مگر از محض خرص (حدس) و تخمینی نیست، و فکر کنند که برای عاقل شایسته نیست که در مثل این مطلب عظیم به ظنّ و تخمین تفوّه نماید]

- ترجمه سلطانی

یا ملائکه را مؤنّث خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟!

- ترجمه راستین

یا آنکه چون ما فرشتگان را خلق می‌کردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥١ أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُـولُونَ

آگاه باشید که آنها از تهمت‌‌هایشان البتّه [سخنی عظیم] می‌‌گویند [که شایسته نیست که گفته شود]

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید که آنها از تهمت‌هایشان البتّه (سخنی بزرگ) می‌گویند

- ترجمه راستین

بدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٢ وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

[می‌‌گویند:] خداوند فرزند آورده! و همانا آنها [بدون احتمال صدق در گفتارشان] البتّه دروغگو هستند

- ترجمه سلطانی

خداوند فرزند آورده! و همانا آنها البتّه دروغگو هستند

- ترجمه راستین

خدا را فرزند می‌باشد. البته دروغ می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٣ أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ

آیا دختران را بر پسران برگزید

- ترجمه سلطانی

آیا دختران را بر پسران برگزید

- ترجمه راستین

آیا خدا دختران را بر پسران برگزید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٤ مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

شما را چه شده چگونه حکم می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

شما را چه شده چگونه حکم می‌کنید

- ترجمه راستین

چرا چنین جاهلانه حکم می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٥ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ

و آیا پس [به قبح آنچه که می‌‌گویید و به خداوند نسبت می‌‌دهید] متذکّر نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و آیا پس متذکّر نمی‌شوید

- ترجمه راستین

آیا (با این ادلّه روشن) باز متذکر نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٦ أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ

یا سلطانی (حجّتی) مبین (واضح یا موضح) دارید

- ترجمه سلطانی

یا سلطانی (حجّتی) واضح دارید

- ترجمه راستین

آیا (برای عقیده باطل خود) دلیل روشنی دارید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٧ فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

پس اگر [در این گفتار و نسبت دادن فرزند به خداوند] راستگو می‌‌باشید کتابتان را بیاورید

- ترجمه سلطانی

پس اگر راستگو می‌باشید کتابتان را بیاورید

- ترجمه راستین

کتاب و برهان‌تان را بیاورید اگر راست می‌گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٨ وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

و بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه [در حساب یا در آتش] احضار شوندگان هستند

- ترجمه سلطانی

و بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه (در حساب یا در آتش) احضار شوندگان هستند

- ترجمه راستین

و (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان می‌دانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٩ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ

خداوند منزّه است از آنچه که [در حقّ او از فرزند و نسبت دادن و مصاهرت (دامادی)] توصیف می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

خداوند از آنچه (از فرزند یا مصاهرت) که (در حقّ او) توصیف میکنند منزّه است

- ترجمه راستین

خدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت می‌دهند منزّه است (و همه شما مسئولید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٠ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه سلطانی

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه راستین

جز بندگان پاک برگزیده خدا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦١ فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ

پس همانا شما و آنچه [از ملائکه و جنّ و شیاطین و غیر آن از معبودات] که می‌‌پرستید

- ترجمه سلطانی

پس همانا شما و آنچه که میپرستید

- ترجمه راستین

که شما و معبودانتان،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٢ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ

آنچه که شما بر آن (آنچه که عبادت می‌‌کنید یا بر خداوند یا بر این وصف کردن) هستید فتنه کننده [یعنی فاسد کنندهٔ مردم و گمراه کنندگان آنها] هستید {یعنی وقتی که خداوند از آنچه که بدون تحقیقی با افواه (دهان‌‌ها) خود می‌‌گویید و از مادّه و نقایص آن منزّه می‌‌باشد که برای مادّی تصرّف در او ممکن نمی‌‌شود پس همانا شما و معبودات شما قادر بر افتتان (فتنه کردن) مردم بر خلاف امر تکوینی او نیستید}

- ترجمه سلطانی

آنچه که شما بر آن هستید فتنه کننده‌اید

- ترجمه راستین

نتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٣ إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ

مگر کسی که او به جحیم رسیده [داخل در آن محرق (سوخته شده) با آن] است

- ترجمه سلطانی

مگر کسی که او به جحیم رسیده است

- ترجمه راستین

جز آن کس را که اهل دوزخ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٤ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ

و [حال آنکه احدی] از ما نیست مگر [در عبودیّت] مقامی معلوم دارد [که از آن فراتر نمی‌‌رویم]

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه احدی) از ما نیست مگر (در عبودیّت) مقامی معلوم دارد

- ترجمه راستین

(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان می‌گویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٥ وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ

و همانا ما البتّه خود [در عبادت و خدمت] صف بسته‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا ما البتّه خود (در عبادت و خدمت) صف بسته‌ایم

- ترجمه راستین

و همه (به فرمان خدا) نیکو صف آراسته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٦ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ

و همانا ما البتّه خود [بر خداوند] تسبیح کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا ما البتّه خود (بر خداوند) تسبیح کننده‌ایم

- ترجمه راستین

و دایم به تسبیح و ستایش او مشغولیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٧ وَإِن كَانُوا لَيَقُـولُونَ

و اگرچه [مشرکین] می‌‌گفتند

- ترجمه سلطانی

و اگرچه (مشرکین) می‌گفتند

- ترجمه راستین

و همانا کافران می‌گفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٨ لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ

اگر ذکری [یعنی کتابی از کتب آنها، یا شریعتی از شرایع آنان، یا پیامبری از پیامبران آنان (ع)] از پیشینیان نزد ما می‌‌بود

- ترجمه سلطانی

اگر ذکری از پیشینیان نزد ما می‌بود

- ترجمه راستین

که اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٩ لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

البتّه ما هم بندگان مخلَص خداوند می‌‌شدیم

- ترجمه سلطانی

البتّه ما هم بندگان مخلَص خداوند می‌شدیم

- ترجمه راستین

ما هم البته از بندگان برگزیده خدا می‌بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٠ فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

سپس به او [یعنی به ذکر که همان محمّد (ص) است یا قرآن یا شریعت محمّد (ص) یا ولایت علی (ع)] کفر ورزیدند پس خواهند دانست

- ترجمه سلطانی

سپس به او کفر ورزیدند پس خواهند دانست

- ترجمه راستین

و (دروغ می‌گفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧١ وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ

و همانا کلمهٔ ما [به وعده و یاری] برای بندگان مرسل ما سابق گشته است

- ترجمه سلطانی

و همانا کلمهٔ ما (به وعده و یاری) برای بندگان مرسل ما سابق گشته است

- ترجمه راستین

و همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٢ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ

همانا آنها بر آنها نصرت یافته هستند

- ترجمه سلطانی

همانا آنها بر آنها نصرت یافته هستند

- ترجمه راستین

که البته آنها (بر کافران) فتح و فیروزی یابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٣ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ

و همانا لشکر ما بر آنها چیره هستند

- ترجمه سلطانی

و همانا لشکر ما بر آنها چیره هستند

- ترجمه راستین

و همیشه سپاه ما (بر دشمن) غالبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٤ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ

پس از آنها روی بگردان [و از مجادله کردن با آنها و جنگ با آنها اعراض کن] تا وقت معیّن

- ترجمه سلطانی

پس از آنها روی بگردان تا وقت معیّن

- ترجمه راستین

پس اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معیّن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٥ وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

و آنها را بینا کن {زیرا تو بصیرتت باز شده و برای تو ممکن می‌‌شود که چشمان آنها را بر حال فظیعهٔ (بسیار زشت) آنها که آنها را به جحیم و به عذاب دردناک می‌‌کشاند بینا کنی} پس خواهند دید

- ترجمه سلطانی

و آنها را بینا کن پس خواهند دید

- ترجمه راستین

و (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٦ أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ

آیا پس تعجیل عذاب ما را می‌‌خواهند

- ترجمه سلطانی

آیا پس تعجیل عذاب ما را میخواهند

- ترجمه راستین

آیا کافران (به تمسخر، از تو) عذاب ما را با تعجیل می‌طلبند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٧ فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ

و وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس [آنگاه] صبح (وقت) انذار شدگان چه بد است

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس (آنگاه) صبح انذار شدگان چه بد است

- ترجمه راستین

(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٨ وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ

و از آنان روی بگردان تا وقت معیّن

- ترجمه سلطانی

و از آنان روی بگردان تا وقت معیّن

- ترجمه راستین

اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معین.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٩ وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

و ببین که خواهند دید

- ترجمه سلطانی

و ببین که خواهند دید

- ترجمه راستین

و (عذاب و ذلّت آنها را) به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٠ سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ

پروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف می‌‌کنند [خصوصاً از آنچه که مشرکین او را وصف می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

پروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف می‌کنند

- ترجمه راستین

پاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بی‌همتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨١ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ

و سلام بر فرستادگان باد

- ترجمه سلطانی

و سلام بر فرستادگان باد

- ترجمه راستین

و سلام و تحیت الهی بر رسولان گرامی او باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٢ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَـمِينَ

و ستایش برای الله پروردگار جهانیان است.

- ترجمه سلطانی

و ستایش برای الله پروردگار جهانیان است.

- ترجمه راستین

و ستایش مخصوص خداست که آفریننده جهان‌ها و جهانیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۸- ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ

«ص» قسم به قرآن دارای ذکر

- ترجمه سلطانی

ص، قسم به قرآن دارای ذکر

- ترجمه راستین

ص (رمز خدا و رسول است یا اشاره است به صمد و صانع و صادق از اسماء الهی یا به صفیّ و مصطفی که القاب پیغمبر است) قسم به قرآن صاحب مقام ذکر (و عزّت و شرافت و پند آموز عالمیان).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ

بلکه کسانی که کفر ورزیدند در عزّت و [مناعت (خودداری) از قبول حقّ و تأنّف از او و] اختلاف پراکنی [و در طَرِف (ناپایبندی در دوستی) با خداوند و رسولش] هستند [و لذلک رسالت رسول او و نه کتاب او را قبول نکرده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

بلکه کسانی که کفر ورزیدند در عزّت و اختلاف پراکنی هستند

- ترجمه راستین

(که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسول حق و قرآن بزرگ معجز اوست) بلکه کافران (که منکر اویند) در مقام غرور و سرکشی و عداوت حق هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ

چه بسیار [امّت‌‌های هالکه] از پیشینیان را قبل از آنها هلاک کردیم پس نداء دادند، و [حال آنکه دیگر] هنگام گریختن نبود

- ترجمه سلطانی

چه بسیار از پیشینیان را قبل از آنها هلاک کردیم پس نداء دادند، و (حال آنکه) (دیگر) هنگام گریختن نبود

- ترجمه راستین

ما پیش از اینها طوایف بسیاری را به هلاکت رسانیدیم و آن هنگام فریادها کردند و هیچ راه نجاتی بر آنها نبود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ

و تعجّب کردند که انذار کننده‌‌ای از آنها نزد آنان آمده و کافران گفتند: این جادوگر و بسیار دورغگو است

- ترجمه سلطانی

و تعجّب کردند که انذار کننده‌ای از آنها نزد آنان آمده و کافران گفتند: این جادوگر و بسیار دورغگو است

- ترجمه راستین

و (مشرکان مکّه) تعجب کردند که رسولی از همان نژاد عرب برای تذکر و پند آنان آمد، و آن کافران گفتند: او ساحری دروغگوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ

آیا خدایان را خدایی واحد قرار داده، همانا این البتّه چیز بسیار عجیبی است

- ترجمه سلطانی

آیا خدایان را خدایی واحد قرار داده، همانا این البتّه چیز بسیار عجیبی است

- ترجمه راستین

آیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت می‌کند) ؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ

و سران آنها زبان گشودند که [از نزد این مرد] بروید [یا بر دین خود مشی کنید] و بر خدایان خود صبر کنید همانا این [کسی است که او از جملهٔ بلایا و مصایب است] البتّه چیزی که [از ما] خواسته می‌‌شود [یا این چیزی که آن را ادّعاء می‌‌کند از ریاست بر بندگان و ترفّع (برتری جُستن) در شهرها چیزی است که هر احدی آن را می‌‌خواهد]

- ترجمه سلطانی

و سران آنها زبان گشودند که بروید و بر خدایان خود صبر کنید همانا این البتّه چیزی که (از ما) خواسته می‌شود

- ترجمه راستین

و گروهی از سران قوم به راه افتاده (و چنین رأی دادند) که باید طریقه خود را ادامه دهید و در پرستش خدایان خود ثابت قدم باشید، این کاری است که مراد همه است (یا این قیام پیغمبر بر محو و نابود ساختن بتان از پیشامدهای بد روزگار است که باید با آن مقاومت کنیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ

آن را در ملّت (آئین) دیگری نشنیده‌‌ایم [یعنی ملّتى که آن غیر این است و ملّتى که آن را درک کرده‌‌ایم] که این جز دروغ بافی نیست

- ترجمه سلطانی

آن را در ملّت دیگری نشنیده‌ایم که این جز دروغ بافی نیست

- ترجمه راستین

این را (که دعوی محمّد است در توحید و یگانگی خدا) در آخرین ملّت (هم که ملّت و آیین مسیح است) نشنیده‌ایم (زیرا ملّت عیسی نیز به سه خدا و اقانیم سه گانه معتقد است) ، این جز بافندگی و دروغ چیز دیگری نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَل لَّمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ

آیا از بین ما، ذکر بر او نازل شده [با اینکه او یتیمی می‌‌باشد که نه مال دارد و نه علم و نه شأن] بلکه آنها در شکّ از ذکر من هستند [نه اینکه آنها به ذکر یقین کردند و انکار کردند که تو او باشی یا تو صاحب آن باشی] بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده‌‌اند [تا آنکه به عذاب من یقین کنند، و به ذکر من یقین نمایند، یعنی که کثرت نعم و فراغت از بلایا آنها را مست کرده که به لذائذ نفوس مشغول شده‌‌اند و ماورای آن را انکار می‌‌نمایند]

- ترجمه سلطانی

آیا از بین ما، ذکر بر او نازل شده بلکه آنها در شکّ از ذکر من هستند بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده‌اند

- ترجمه راستین

آیا میان همه ما (بزرگان عرب) قرآن (مخصوصا) بر او فرود آمد؟ (در صورتی که او هیچ امتیازی بر ما نداشت!) بلکه این کافران از (وحی) قرآن من در شک و ریبند، بلکه هنوز عذاب (قهر) مرا نچشیده‌اند (که دست از کفر بر نمی‌دارند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ

یا خزائن رحمت پروردگار چیرهٔ بسیار بخشنده‌‌ات نزد آنها است [تا برای رحمت او که همان نبوّت و نزول ذکر است کسی از اشخاص از دو قریهٔ بزرگ (مکّه و طائف) را که می‌‌خواهند اختیار کنند]

- ترجمه سلطانی

یا خزائن رحمت پروردگار چیرهٔ بسیار بخشنده‌ات نزد آنها است

- ترجمه راستین

آیا گنجهای رحمت خدای تو که در کمال اقتدار و بخشندگی است نزد این مردم است (تا مقام رسالت را به هر که خداهند بخشند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ

یا ملک آسمان‌‌ها و زمین و مابین آن دو را دارند [تا در آنها به آنچه که بخواهند تصرّف کنند و کسی را که می‌‌خواهند در آن رئیس و کسی را که می‌‌خواهند مرئوس قرار دهند، اگر چنین است] پس باید در [این] اسباب [صعود به عرش] بالا روند [و ذکر را برای کسی که می‌‌خواهند پایین بیاورند]

- ترجمه سلطانی

یا ملک آسمان‌ها و زمین و مابین آن دو را دارند (اگر چنین است) پس باید در (این) اسباب (صعود به عرش) بالا روند (و ذکر را برای کسی که می‌خواهند پایین بیاورند)

- ترجمه راستین

یا مگر سلطنت آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست با این کافران است؟پس (اگر چنین است) به هر سبب (که می‌توانند بر آسمانها) بالا روند (تا وحی را بر هر که خواهند فرود آرند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ

هر لشکری از احزاب (گروه‌‌ها) در آنجا شکست خورده هستند

- ترجمه سلطانی

هر لشکری از احزاب (گروه‌ها) در آنجا شکست خورده هستند

- ترجمه راستین

این نالایق سپاه کفر (بدخواه اسلام) از احزاب مغلوب و نابود شدنی در آنجاست. [یعنی در بدر. و این از اخبار غیبی قرآن کریم است. (م).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ

قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخ‌‌ها {به این نام نامیده شده چون فرد را برای عذاب با میخ به زمین میخکوب می‌‌کرد} [پیامبران را] تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخ‌ها (به این نام نامیده شده چون فرد را برای عذاب با میخ به زمین میخکوب می‌کرد) (پیامبران را) تکذیب کردند

- ترجمه راستین

پیش از این مشرکان هم قوم نوح و طایفه عاد (قوم هود) و فرعون (و فرعونیان) صاحب قدرت نیز تکذیب (پیغمبران خدا) کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ

و [قوم] ثمود و قوم لوط و اصحاب أیکه (قوم شعیب) آنان احزاب (گروه‌‌ها) [شکست خورده] هستند [پس به حال آنها و مآل تکذیب آنها و انکار آنها نظر کنید]

- ترجمه سلطانی

و (قوم) ثمود و قوم لوط و اصحاب أیکه (قوم شعیب) آنان احزاب (گروه‌های شکست خورده) هستند

- ترجمه راستین

و طایفه ثمود (امت صالح) و قوم لوط و اصحاب ایکه (امت شعیب) این اقوام هم احزاب و لشکرهای بسیار (بر علیه انبیاء) بودند (و همه هلاک شدند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ

که هیچکدام نبودند مگر اینکه رسولان [خود] را تکذیب کردند آنگاه عقوبت من محقّق شد

- ترجمه سلطانی

که هیچکدام نبودند مگر اینکه رسولان (خود) را تکذیب کردند آنگاه عقوبت من محقّق شد

- ترجمه راستین

و آنان به جز تکذیب انبیا فکری و عملی نداشتند، بدین جهت عقاب من بر آنها حتم و واجب گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَمَا يَنظُرُ هَـؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ

و اینان (منکران قریش) جز صیحهٔ واحده‌‌ای [یعنی صیحۀ هنگام مرگ یا هنگام قیامت، نفخهٔ اوّل یا دوّم] که فواقی (مهلت اندکی) ندارد انتظار نمی‌‌کشند

- ترجمه سلطانی

و اینان جز صیحهٔ واحده‌ای که فواقی (مهلت اندکی) ندارد انتظار نمی‌کشند

- ترجمه راستین

و این مردم جز یک صیحه (آسمانی که بر هلاکشان ندا کند) انتظاری ندارند و دیگر آن را باز گشتی نیست (دیگر ابدا به دنیا باز نمی‌گردند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ

و گفتند [یعنی بعد از صیحه می‌‌گویند: ای] پروردگار ما، قبل از روز حساب سهم ما [از عذاب موعود] را شتاب بده (تعجیل کن)

- ترجمه سلطانی

و گفتند (ای) پروردگار ما، قبل از روز حساب سهم ما (از عذاب موعود) را شتاب بده (تعجیل کن)

- ترجمه راستین

و کافران (به تمسخر) گفتند: ای خدا، حساب نامه اعمال ما را تعجیل کن و پیش از روز حساب انداز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ

بر آنچه که می‌‌گویند صبر کن [و از گفتار آنها اندوه مدار که آنها از ما پیشی نمی‌‌گیرند و بدون اذن ما به تو مکروهی نرسانند و بر هر حال به پروردگارت رجوع کن] و بندهٔ ما داوود قدرتمند را به یاد آور همانا او بسیار رجوع کننده [به پروردگارش] بود [پس تو به پروردگارت رجوع کن]

- ترجمه سلطانی

بر آنچه که می‌گویند صبر کن و بندهٔ ما داوود قدرتمند را به یاد آور همانا او بسیار رجوع کننده (به پروردگارش) بود

- ترجمه راستین

تو بر سخنان (طعن و سخریّه) آنها صبر کن و از بنده ما داود یاد کن که (در اجرای امر ما) بسیار نیرومند بود (از احدی اندیشه نداشت) و دایم توبه و انابه می‌کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ

همانا ما کوه‌‌ها را مسخّر کردیم که با او در شب و در طلوع تسبیح می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

همانا ما کوه‌ها را مسخّر کردیم که با او در شب و در طلوع تسبیح می‌کردند

- ترجمه راستین

ما کوهها را با او مسخر کردیم که شب و روز خدا را تسبیح و ستایش می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ

و پرندگان جمع شده [نزد او] همه بسیار رجوع کننده به او هستند

- ترجمه سلطانی

و پرندگان جمع شده (نزد او) همه بسیار رجوع کننده به او هستند

- ترجمه راستین

و مرغان را مسخر (نغمه خوش او) کردیم که نزد او مجتمع گردند و همه به دربارش از هر جانب باز آیند (و در ستایش خدا با او هم آهنگ شوند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ

و مُلک او را استحکام دادیم [یعنی او را قوی کردیم به حیثی که برای احدی اخلال در مُلک او ممکن نمی‌‌شد] و به او حکمت (آثار ولایت) و فصل الخطاب (منصب داوری، آثار رسالت) دادیم

- ترجمه سلطانی

و مُلک او را استحکام دادیم و به او حکمت و فصل الخطاب (منصب داوری) دادیم

- ترجمه راستین

و ملک و شاهی او را نیرومند ساختیم و به او قوّه درک حقایق و سخن قطعی در داوری (یا تمیز حقّ از باطل) عطا کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ

و آیا خبر منازعان به تو رسیده است آنوقت که از [جانب دیوار] به محراب [یعنی مجلس اشراف] در آمدند

- ترجمه سلطانی

و آیا خبر منازعان به تو رسیده است آنوقت که از (جانب دیوار) به محراب (مجلس اشراف) در آمدند

- ترجمه راستین

و آیا حکایت آن (دو فرشته به صورت) خصم به تو رسیده است که از بالای غرفه عبادتگاه (داود بی‌اجازه) بر او وارد شدند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ

آنوقت بر داوود داخل شدند پس از آنها ترسید [برای اینکه آنها در غیر وقت دخول اغیار و بدون اذن و از غیر محلّ معتاد بر دخول داخل شده بودند]، گفتند: نترس [ما] دو منازع (شاکی) هستیم بعضی از ما بر بعضی تجاوز کرده‌‌اند و بین ما به حقّ حکم کن و ستم نکن [یعنی در حکم کردن اجرت مگیر] و ما را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، راست، درست) [مرضیّ خداوند و عقل] هدایت نما

- ترجمه سلطانی

آنوقت بر داوود داخل شدند پس از آنها ترسید، گفتند نترس (ما) دو منازع (شاکی) هستیم بعضی از ما بر بعضی تجاوز کرده‌اند و بین ما به حقّ حکم کن و ستم نکن و ما را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، راست، درست) هدایت نما

- ترجمه راستین

هنگامی که (در محراب) بر داود داخل شدند و او از آنان سخت هراسان شد (که مبادا دشمن باشند) آنان بدو گفتند: مترس، ما دو تن (یا دو گروه) خصم یکدیگریم که برخی بر دیگری ستم کرده (و به حکومت پیش تو آمده‌ایم) ، میان ما به حق حکم کن و با هیچ یک جور و طرفداری مکن و ما را به راه راست دلالت فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ

همانا این برادر من نود و نه میش (گوسفند ماده) دارد و من یک میش دارم و [او] گفته است که آن را به من واگذار [یعنی مرا مالک آن کن] و در خطاب (مخاصمه) به من چیره شده

- ترجمه سلطانی

همانا این برادر من نود و نه میش دارد و من یک میش دارم و (او) گفته است که آن را به من واگذار و در خطاب به من چیره شده

- ترجمه راستین

این برادر من نود و نه رأس میش داراست و من یک میش، این یک را هم گفته به من واگذار، و با من به قهر و غلبه و تهدید آمیز خطاب کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ

گفت مسلماً با درخواست [الحاق] میش تو به گوسفندانش به تو ظلم کرده و همانا بسیاری از شرکاء البتّه بعضی از آنها بر بعضی دیگر تجاوز می‌‌کنند مگر کسانی که ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح کرده‌‌اند و آنها کم هستند و داوود [بعد از آنکه در حکم به ظلم مبادرت نمود] گمان بُرد که جز این نیست که ما او را [با آن] آزموده‌‌ایم (امتحان کرده‌‌ایم) آنگاه [از تبادر (شتافتن) خود در حکم کردن] از پروردگارش طلب آمرزش کرد و [از روی خضوع] به رکوع افتاد و [با اعتذار از خداوند] انابه کرد (بازگشت، رجوع کرد)

- ترجمه سلطانی

گفت مسلماً با درخواست (الحاق) میش تو به گوسفندانش به تو ظلم کرده و همانا بسیاری از شرکاء البتّه بعضی از آنها بر بعضی دیگر تجاوز می‌کنند مگر کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح کرده‌اند و آنها کم هستند و داوود گمان بُرد که جز این نیست که ما او را آزموده‌ایم آنگاه از پروردگارش طلب آمرزش کرد و به رکوع افتاد و بازگشت

- ترجمه راستین

داود گفت: البته بر تو ظلم کرده که خواسته است یک میش تو را به میش‌های (نود و نه گانه) خود اضافه کند، و بسیار معاشران و شریکان در حق یکدیگر ظلم و تعدی می‌کنند مگر آنان که اهل ایمان و عمل صالح هستند که آنها هم بسیار کم‌اند. و (پس از این قضاوت بی‌تأمّل و سریع) داود دانست که ما او را سخت امتحان کرده‌ایم، در آن حال از خدا عفو و آمرزش طلبید و به سجده افتاد و با تواضع و فروتنی (به درگاه خدا) بازگشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ

پس این [مبادرت کردن] را بر او آمرزیدیم و همانا او نزد ما البتّه منزلتی [نزدیک] و سرانجام نیکی داشت

- ترجمه سلطانی

پس این را بر او آمرزیدیم و همانا او نزد ما البتّه منزلتی و سرانجام نیکی داشت

- ترجمه راستین

ما هم از آن کرده عفو کردیم و از او درگذشتیم و او نزد ما بسیار مقرب و نیکو منزلت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ يَادَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ

[گفتیم:] ای داوود: همانا ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حقّ حکم کن و از هوی پیروی مکن که تو را از راه خدا [و همان حکم کردن به حقّ] گمراه می‌‌کند همانا کسانی که از راه خدا گمراه شوند به (سبب) آنکه روز حساب را فراموش کرده‌‌اند [و از هواى نفس تبعیّت نمودند] عذابی شدید دارند

- ترجمه سلطانی

(گفتیم:) ای داوود: همانا ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حقّ حکم کن و از هوی پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه می‌کند همانا کسانی که از راه خدا گمراه شوند به (سبب) آنکه روز حساب را فراموش کرده‌اند عذابی شدید دارند

- ترجمه راستین

(و او را گفتیم که) ای داود، ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه سازد و آنان که از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب و قیامت را فراموش کرده‌اند به عذاب سخت معذّب خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ

و آسمان و زمین و بین آن دو را به باطل خلق نکرده‌‌ایم، آن گمان کسانی است که [به خداوند یا به رسالت یا به خلافت یا به آخرت] کفر ورزیدند پس وای از آتش برای کسانی که کفر ورزیدند

- ترجمه سلطانی

و آسمان و زمین و بین آن دو را به باطل خلق نکرده‌ایم، آن گمان کسانی است که کفر ورزیدند پس وای از آتش برای کسانی که کفر ورزیدند

- ترجمه راستین

و ما آسمان و زمین و هر چه را بین آنهاست بازیچه و باطل خلق نکرده‌ایم، این گمان کافران است، و وای بر کافران از آتش دوزخ.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ

آیا کسانی که ایمان آورد‌‌ند و اعمال صالح کردند را مانند مفسدین در زمین قرار می‌‌دهیم یا پرهیزگاران را مانند فجّار قرار می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

آیا کسانی که ایمان آورد‌ند و اعمال صالح کردند را مانند مفسدین در زمین قرار می‌دهیم یا پرهیزگاران را مانند فجّار قرار می‌دهیم

- ترجمه راستین

آیا ما آنان را که ایمان آورده و به اعمال نیکو پرداختند مانند مردم (بی ایمان) مفسد در زمین قرار می‌دهیم؟یا مردمان با تقوا و خداترس را مانند فاسقان بدکار قرار می‌دهیم (و مانند آنان جزا خواهیم داد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ

[این] کتاب را، آن را بر تو مبارک [یعنی دارای برکت و خیر بر متمسّک به آن] نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و تا به خردمندان تذکّر دهد

- ترجمه سلطانی

(این) کتاب را، آن را بر تو مبارک نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و تا به خردمندان تذکّر دهد

- ترجمه راستین

(این قرآن بزرگ) کتابی مبارک و عظیم الشّأن است که به تو نازل کردیم تا امت در آیاتش تفکر کنند و صاحبان مقام عقل متذکر (حقایق آن) شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

و سلیمان را به داوود بخشیدیم [سلیمان] چه نیک بنده‌‌ای [بود]، همانا او [مثل داوود (ع)] بسیار رجوع کننده بود

- ترجمه سلطانی

و سلیمان را به داوود بخشیدیم چه نیک بنده‌ای، همانا او بسیار رجوع کننده بود

- ترجمه راستین

و به داود (فرزندش) سلیمان را عطا کردیم، او بسیار نیکو بنده‌ای بود، زیرا بسیار به درگاه خدا با تضرع و زاری رجوع می‌کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ

آنوقت که در شب اسب‌‌های صافن (اسب چابک، اسبی که بر کنار سُم دست یا پا می‌‌ایستد) جیّاد (اسب سریع السّیر، خوب، گردن بلند و زیبا) بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)

- ترجمه سلطانی

آنوقت که در شب اسب‌های چابک خوب بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)

- ترجمه راستین

(یاد کن) وقتی که بر او اسبهای بسیار تندرو و نیکو را (هنگام عصر) ارائه دادند (و او به باز دید اسبان پرداخت برای جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ

پس گفت همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه [آفتاب] در حجاب پنهان شد

- ترجمه سلطانی

پس گفت: همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه (آفتاب) در حجاب پنهان شد

- ترجمه راستین

در آن حال گفت: (افسوس) که من از علاقه و حبّ اسبهای نیکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آنکه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ

[سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند] آن [آفتاب] را بر من بازگردانید پس [به عنوان وضو] دست کشیدن به ساق‌‌ها و گردن‌‌ها را آغاز کردند [و به نماز پرداختند]

- ترجمه سلطانی

(سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند) آن (آفتاب) را بر من بازگردانید پس (به عنوان وضو) دست کشیدن به ساق‌ها و گردن‌ها را آغاز کردند (و به نماز پرداختند)

- ترجمه راستین

آن گاه (با فرشتگان موکّل آفتاب) خطاب کرد که (به امر خدا) آفتاب را بر من بازگردانید (چون برگشت اداء نماز کرد) و شروع به دست کشیدن بر ساق و یال و گردن اسبان کرد (و همه را برای جهاد در راه خدا وقف کرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ

و همانا سلیمان را آزمودیم (امتحان کردیم) و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)

- ترجمه سلطانی

و همانا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)

- ترجمه راستین

و همانا ما سلیمان را در مقام امتحان آوردیم و کالبدی بر تخت وی افکندیم (برخی مفسران گفتند: یعنی دیوی را به جای او بر تخت بنشانیدیم. و برخی گفتند: چون گفت که من بر بستر صد زن خویش وارد شوم تا صد فرزند یابم و نگفت ان شاء اللّه و به خواست خدا و ذکر مشیّت الهی استثنا نکرد خدا از همه زنانش یک جسد بی‌جانی بر او به وجود آورد) آن گاه متذکر شد و باز به درگاه خدا توبه و انابه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ

[بعد از آنکه استشعار یافت به اینکه ما او را امتحان کردیم] گفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشنده‌‌ای [یعنی البتّه تو بسیار هبه کننده هستی و عادت تو آن می‌‌باشد و وهاب (بسیار بخشنده) بودن منحصر در تو است، از تو این سؤال را مسئلت می‌‌کنم، اگرچه آن نسبت به ما بزرگ باشد پس آن نسبت به وهابیّت تو حقیر است]

- ترجمه سلطانی

گفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشنده‌ای

- ترجمه راستین

عرض کرد: بار الها، به لطف و کرمت از خطای من در گذر و مرا ملک و سلطنتی عطا فرما که پس از من احدی را نسزد، که تو تنها بخشنده بی عوضی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ

پس [او را اجابت کردیم و آن را به او دادیم و] باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که [اصابت آن را اراده می‌‌کرد که] برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود

- ترجمه سلطانی

پس باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که (اصابت آن را اراده می‌کرد که) برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود

- ترجمه راستین

ما هم باد را مسخر فرمان او کردیم که به امرش هر جا می‌خواست به آرامی روان می‌شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ

و شیاطین را [از] هر بنّائی و غوّاصی [برای او مسخّر کردیم]

- ترجمه سلطانی

و شیاطین را (از) هر بنّائی و غوّاصی (برای او مسخّر کردیم)

- ترجمه راستین

و دیو و شیاطین را هم که بناهای عالی می‌ساختند و از دریا جواهرات گرانبها می‌آوردند نیز مسخر امر او کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ

و دیگران از به هم بسته شدگان در زنجیرها را

- ترجمه سلطانی

و دیگران از به هم بسته شدگان در زنجیرها را

- ترجمه راستین

و دیگران از شیاطین را (که در پی اضلال خلق بودند، به دست او) در غل و زنجیر کشیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ

[در حالی که می‌‌گویند:] این [که به تو دادیم از مُلکى که برای احدى از بشر نبوده یا این اعطاء]، عطای ما است [که به تو عطاء کردیم یا اعطاء کردیم] پس [آنچه که می‌‌خواهی را به کسی که می‌‌خواهی] بده یا [آنچه که می‌‌خواهی را از کسی که می‌‌خواهی] امساک کن بدون حساب [و تقدیری (اندازه کردنی) از تو، بر آنچه که می‌‌دهی و امساک می‌‌کنی]

- ترجمه سلطانی

این (عطاء)، عطای ما است پس بده یا امساک کن بدون حساب

- ترجمه راستین

این (نعمت سلطنت و قدرت) عطای ماست، اینک بی‌حساب به هر که خواهی عطا کن و از هر که خواهی منع.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ

و همانا نزد ما حتماً منزلت و سرانجام نیکی دارد

- ترجمه سلطانی

و همانا نزد ما حتماً منزلت و سرانجام نیکی دارد

- ترجمه راستین

و همانا او نزد ما بسیار مقرب و نیکو منزلت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ

و یادآور بندهٔ ما ایّوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانید

- ترجمه سلطانی

و یادآور بندهٔ ما ایّوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانید

- ترجمه راستین

و یاد کن از بنده ما ایّوب هنگامی که به درگاه خدای خود عرض کرد: (پروردگارا) شیطان مرا سخت رنج و عذاب رسانیده (تو از کرم نجاتم بخش).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ

[او را اجابت کردیم و گفتیم:] با پایت [به زمین] بکوب [پس با پایش به زمین زد و چشمه‌‌ای جوشید، آنگاه به او گفتیم:] این آبی است که با آن شستشو کنند سرد و نوشیدنی است [پس شستشو کرد و نوشید و بهبود یافت مانند بهترین آنچه که می‌‌شد]

- ترجمه سلطانی

با پایت (به زمین) بکوب (آنگاه چشمه‌ای جوشید)، این آبی است که با آن شستشو کنند سرد و نوشیدنی است

- ترجمه راستین

(خطاب کردیم که) پای به زمین زن (زد و چشمه آبی پدید آمد، گفتیم) این آبی است سرد برای شستشو و نوشیدن (در آن شستشو کن و از آن بیاشام تا از هر درد و الم بیاسایی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ

و اهل او [که در ابتدای ابتلای او هلاک شدند] را و مثل آنها [یعنی کسانی که قبل از ابتلای او هلاک شدند] را با آنها به عنوان رحمت از خود [بدون استحقاقی از او] به او بخشیدیم و [از جهت تذکیر] یادآوری برای خردمندان است [تا بر یأس از ما نباشند و حین سلب نعمت از آنها امیدوار رحمت ما باشند]

- ترجمه سلطانی

و اهل او را و مثل آنها را با آنها به عنوان رحمت از خود به او بخشیدیم و یادآوری برای خردمندان است

- ترجمه راستین

و ما اهل و فرزندانی که از او مردند و به قدر آنها هم علاوه به او عطا کردیم تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل (نتیجه صبر در بلا را) متذکر شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

و گیاه‌‌های پیچیده به هم (دسته‌‌ای چوب) را به دستت بگیر و با آن [زوجه‌‌ات را] بزن و سوگندت را نشکن همانا ما او را شکیبا یافتیم [ایّوب] چه خوب بنده‌‌ای! همانا او اوّاب [یعنی بسیار بازگردنده کثیر الرجوع به خداوند] بود

- ترجمه سلطانی

و گیاه‌های پیچیده به هم (دسته‌ای چوب) را به دستت بگیر و با آن بزن و سوگندت را نشکن همانا ما او را شکیبا یافتیم چه خوب بنده‌ای! همانا او اوّاب (بسیار بازگردنده) بود

- ترجمه راستین

و (ایوب را گفتیم) دسته‌ای از چوبهای باریک (خرما) به دست گیر و (بر تن زن خود که بر زدنش قسم یاد کردی) بزن و عهد و قسمت را نشکن (و زن را هم بی گناه نیازار) ما ایوب را بنده صابری یافتیم، نیکو بنده‌ای بود که دایم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْـأَبْصَارِ

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب دولتمند و بینا را به یاد آور [یا یادآوری کن یعنی که آن دو در دنیا دو صاحب نعمت و در امر آخرت دو صاحب بصیرت بودند، تا آنکه تو و نه امّت تو حین نعمت امر آخرت را فراموش نکنید و دنیایتان را مقدّمه برای آخرت خود قرار دهید همانطور که اینان انجام دادند]

- ترجمه سلطانی

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب دولتمند و بینا را به یاد آور (یادآوری کن)

- ترجمه راستین

و باز یاد کن از بندگان خاص ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب که همه (در انجام رسالت) صاحب اقتدار و بصیرت بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ

همانا ما آنها را [به سبب نعمت دادن] با [عبادت کردن] خالص [یعنی تذکر دائمی آنها برای دار آخرت بر خود] خالص کردیم برای یادآوری سرای [آخرت]

- ترجمه سلطانی

همانا ما آنها را با (عبادت) خالص کردن (بر خود) خالص کردیم برای یادآوری سرای (آخرت)

- ترجمه راستین

ما آنان را خالص و پاکدل برای تذکر سرای آخرت گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَـمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ

و همانا آنها نزد ما البتّه از برگزیدگان نیکان هستند

- ترجمه سلطانی

و همانا آنها نزد ما البتّه از برگزیدگان نیکان هستند

- ترجمه راستین

و آنها نزد ما از برگزیدگان و خوبان عالم بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنَ الْأَخْيَارِ

و یاد کن اسماعیل [بن ابراهیم] و یسع و ذو‌‌الکفل را و همه از نیکان را

- ترجمه سلطانی

و یاد کن اسماعیل (بن ابراهیم) و یسع و ذو‌الکفل را و همه از نیکان را

- ترجمه راستین

و باز یاد کن از اسماعیل و یسع و ذو الکفل که همه از نیکوان جهان بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ

این [مذکور از انبیاء و احوال آنان] به عنوان ذکر [یادآوری و عبرت است برای کسی که آخرت را خواسته] است و همانا البتّه حُسن عاقبت برای پرهیزگاران است [چه نبیّ باشند یا نباشد]

- ترجمه سلطانی

این به عنوان ذکر (یادآوری) است و همانا البتّه حُسن عاقبت برای پرهیزگاران است

- ترجمه راستین

این آیات پند و یاد آوری (نیکان) است، و البته در جهان جاودانی برای اهل تقوا بسیار نیکو منزلگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ

جنّت‌‌های عدن [در حالی که] درب‌‌ها بر آنها گشوده شده

- ترجمه سلطانی

جنّت‌های عدن (در حالی که) درب‌ها بر آنها گشوده شده

- ترجمه راستین

باغهای بهشت ابد که درهایش به روی آنان باز است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ

در آنجا تکیه کننده‌‌اند که در آنجا [دوستانشان را] به میوه‌‌های زیاد و شراب دعوت می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

در آنجا تکیه کننده‌اند که در آنجا به میوه‌های زیاد و شراب دعوت می‌کنند

- ترجمه راستین

در آنجا بر تختها تکیه زنند و میوه‌های بسیار خوش و شراب می‌طلبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای