حزب شمارهٔ ۹۲


سورهٔ ۳۸- ص

٥٢ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ

و نزد آنها چشم‌‌پاکان [مؤنّث از غیر ازواجشان] همسن

- ترجمه سلطانی

و نزد آنها چشم‌پاکان (مؤنّث) همسن

- ترجمه راستین

و در خدمت آنها حوران جوان شوهر دوست با عفّتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ

[ما یا ملائکهٔ ما به آنان می‌‌گوییم:] این است آنچه که برای روز حساب وعده داده می‌‌شدید

- ترجمه سلطانی

این است آنچه که برای روز حساب وعده داده می‌شدید

- ترجمه راستین

این (نعمت ابد) همان است که در روز حساب به آنها وعده‌تان می‌دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ

همانا این البتّه روزی ما است که فنائی (انقطاعی) ندارد

- ترجمه سلطانی

همانا این البتّه روزی ما است که فنائی ندارد

- ترجمه راستین

این است همان رزق بی انتهای ابدی ما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ

این و همانا برای طغیانگران البتّه بدترین عاقبت

- ترجمه سلطانی

این و همانا برای طغیانگران البتّه بدترین عاقبت

- ترجمه راستین

حقیقت حال خوبان این است، و اهل کفر و طغیان را بدترین منزلگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ

جهنّم است که به آن می‌‌رسند و چه بد جایگاهی است

- ترجمه سلطانی

جهنّم است که به آن می‌رسند و چه بد جایگاهی است

- ترجمه راستین

آنان به دوزخ در آیند که بسیار بد آرامگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ

این نوشیدنی داغ و خونآبه است که باید آن را بچشند

- ترجمه سلطانی

این نوشیدنی داغ و خونآبه است که باید آن را بچشند

- ترجمه راستین

این است (از قهر حق عذابشان) و آنجا آب گرم عفن حمیم و غسّاق‌[حمیم: آب جوشان. غسّاق: زرداب چرکین گند آلود. (م) ] را هم باید بچشند و بنوشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ

و [چیزهای] دیگری [از عذاب] همشکل اصناف آن

- ترجمه سلطانی

و (چیزهای) دیگری همشکل اصناف آن

- ترجمه راستین

و از این عذابهای گوناگون دیگر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ

این گروهی که با شما وارد شونده‌‌اند در سختی هستند خوشامدی به آنها نیست همانا آنها سوختگان آتشند

- ترجمه سلطانی

این گروهی که با شما وارد شونده‌اند در سختی هستند خوشامدی به آنها نیست همانا آنها سوختگان آتشند

- ترجمه راستین

این گروهی هستند که با شما (رؤسای کفر و ضلالت) به دوزخ در آمدند (در این حال رؤسا گویند) بدا بر حال اینان که در عذاب آتش فروزان شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ

[اتباع به متبوعین (رؤسا) یا بنو عباس به بنی امیّه] می‌‌گویند خوش‌‌آمدی به شما نیست بلکه شما آن را برای ما پیش آوردید و [جهنّم] چه بد منزلگاهی است

- ترجمه سلطانی

(اتباع به متبوعین) می‌گویند خوش‌آمدی به شما نیست بلکه شما آن را برای ما پیش آوردید و چه بد منزلگاهی است

- ترجمه راستین

اهل دوزخ در جواب (رؤسایشان) گویند: بلکه بدا بر احوال خود شما، زیرا شما آن را برای ما پیش فرستادید (و سبب شدید) ، که بسیار آرامگاه بدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ

می‌‌گویند [ای] پروردگار ما کسی که این عذاب را برای ما پیش آورده، پس عذابش را در آتش [برای تأسیس ظلم کردن آنها به آل محّمد (ص) و اتّباع ما از آنها در آن] مضاعف کن

- ترجمه سلطانی

می‌گویند (ای) پروردگار ما کسی که این عذاب را برای ما پیش آورده، پس عذابش را در آتش مضاعف کن

- ترجمه راستین

باز تابعان به درگاه خدا عرض کنند: پروردگارا، آن کس که برای ما این عذاب را پیش فرستاد تو در آتش، عذابش را چندین برابر بیفزا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ

و می‌‌گویند ما را چه شده که مردانی که آنها را از اشرار بشمار می‌‌آوردیم را نمی‌‌بینیم

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند ما را چه شده که مردانی که آنها را از اشرار بشمار می‌آوردیم را نمی‌بینیم

- ترجمه راستین

و (اهل دوزخ با یکدیگر) گویند: چه شده که ما مردانی (مؤمن) را که از سفله و اشرار می‌شمردیم نمی‌بینیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ

آیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمان [ما] از آنها زاغ (منحرف) شده

- ترجمه سلطانی

آیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمان (ما) از آنها زاغ (منحرف) شده

- ترجمه راستین

آیا (چون) ما آنها را (در دنیا) مسخره و استهزاء می‌کردیم (اینک به دوزخ در نیامده‌اند) ؟یا (آنها اهل دوزخ هستند و) چشمان ما بر آنها نمی‌افتد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ

همانا آن البتّه حقّ (واقع شده) است که اهل آتش تخاصم [با هم دشمنی] کنند

- ترجمه سلطانی

همانا آن البتّه حقّ است که اهل آتش تخاصم (به هم دشمنی) کنند

- ترجمه راستین

این منازعه اهل آتش دوزخ محقق و حتمی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

[به مشرکین، یا به منافقین از امّتت] بگو: جز این نیست که من انذارکننده‌‌ام [شما را بر توحید یا بر ولایت علی (ع) مجبور نمی‌‌کنم] و جز خدای واحد چیره خدایی نیست [پس حکمی برای قهّار بودن او جز برای او نیست، و معبودی سوای او نیست، و از قِبَل خودم حکم به خلافت نمی‌‌کنم و برای کسی که او را شریک به او قرار دادید حکمی نیست]

- ترجمه سلطانی

بگو جز این نیست که من انذارکننده‌ام و جز خدای واحد چیره خدایی نیست

- ترجمه راستین

بگو که من رسولی منذر (و ناصح) بیش نیستم و جز خدای فرد قهّار (که بر همه عالم غالب و قاهر است) خدایی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

پروردگار آسمان‌‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است [و شرکاء شما در چیزی از آن ربوبیّت ندارند و احدی در خلق او با نصب خلیفه از قِبَل خودش حکمی ندارد] پیروزمند بسیار آمرزنده است

- ترجمه سلطانی

پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است پیروزمند بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

آفریننده آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست، همان خدای مقتدر و بسیار آمرزنده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ

بگو او [یعنی توحید یا آنچه که از آن به شما خبر دادم از ولایت علی (ع) و امامت او] نَبَأ عظیم (خبر بزرگ) است [برای اینکه ولایت همان خبر است که خبری نیست مگر که همان خبر از او است و امر و نه نهی و نه رسالت و نه نبوّت و نه بشارت و نه انذار و نه وعد و نه وعیدی نیست مگر به او و برای او]

- ترجمه سلطانی

بگو او نَبَأ (خبر) بزرگ است

- ترجمه راستین

بگو آن (حکایت که از قیامت و اهل بهشت و دوزخ برای شما آوردم) خبر بزرگ عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ

که شما از او روگردان هستید {و اعراض از او اعراض از لطیفهٔ انسانی و همان لطفیهٔ الهی و همان ربّ هر مربوب در مقام نازل او و همان اسم ربّ و همان عبودیّتی است که کُنه آن ربوبیّت است و همان ریسمان از خداوند است}

- ترجمه سلطانی

که شما از او روگردان هستید

- ترجمه راستین

(و دریغا که) شما از شنیدن آن خبر بزرگ اعراض می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ

[اگر دربارهٔ ملاء اعلی (بزرگان اعلی) از تو سؤال کردند] آنوقت که [دربارهٔ این نبأ عظیم (خبر بزرگ)] خصومت ورزیدند [به آنها بگو:] من علمی به ملاء اعلی ندارم {یا به آنها خبر بده بر اینکه ملاء اعلی کسانی هستند که التفات به زمین و اهل آن ندارند که برای سبب این علم دربارهٔ این نبأ به اختصام (دشمنی کردن، خصومت ورزی) خود با نفس تو خصومت ورزند و بگو: آنچه که از علم به ملاء اعلی برای من می‌‌باشد اندک است}

- ترجمه سلطانی

آنوقت که خصومت ورزیدند (بگو) من علم به ملاء اعلی ندارم

- ترجمه راستین

مرا بر فرشتگان عالم بالا که (در قضیّه خلق آدم یا غیر آن) خصومت و گفتگو داشتند علمی (پیش از وحی خدا) نبود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ

به من وحی نمی‌‌شود مگر جز این نیست که من فقط یک بیم دهندهٔ آشکار هستم

- ترجمه سلطانی

به من وحی نمی‌شود مگر جز این نیست که من فقط یک بیم دهندهٔ آشکار هستم

- ترجمه راستین

و به من وحی نمی‌رسد جز اینکه من با بیان روشن و آشکار (خلق را از عذاب خدا) بترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ

آنوقت که پروردگارت به ملائکه گفت همانا من خالق بشری از گل هستم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که پروردگارت به ملائکه گفت همانا من خالق بشری از گل هستم

- ترجمه راستین

(یاد کن) هنگامی که خدایت به فرشتگان گفت که من بشری از گل خواهم آفرید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ

پس وقتی که او را استوار می‌‌کنم و در آن از روح خود می‌‌دمم پس بر او سجده کننده واقع شوید

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که او را استوار می‌کنم و در آن از روح خود می‌دمم پس بر او سجده کننده واقع شوید

- ترجمه راستین

پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

پس ملائکه همگی آنها اجماعاً سجده کردند

- ترجمه سلطانی

پس ملائکه همگی آنها اجماعاً سجده کردند

- ترجمه راستین

پس تمام فرشتگان بدون استثنا سجده کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ

مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران بود

- ترجمه سلطانی

مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران بود

- ترجمه راستین

مگر شیطان که غرور و تکبر ورزید و از زمره کافران گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ قَالَ يَاإِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِـمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ

گفت ای ابلیس چه تو را منع کرد که بر آنچه که با دست خویش خلق کردم سجده نکنی استکبار ورزیدی یا از بلندمرتبگان بودی؟

- ترجمه سلطانی

گفت ای ابلیس چه تو را منع کرد که بر آنچه که با دست خویش خلق کردم سجده نکنی استکبار ورزیدی یا از بلندمرتبگان بودی؟

- ترجمه راستین

خدا به شیطان فرمود: ای ابلیس، تو را چه مانع شد که به موجودی (با قدر و شرافت) که من به دو دست (علم و قدرت) خود آفریدم سجده کنی؟آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی (که نمی‌بایست سجده کنند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ

گفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلق کردی و او را از گل آفریدی

- ترجمه سلطانی

گفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلق کردی و او را از گل آفریدی

- ترجمه راستین

شیطان گفت: من از او بهترم، که مرا از آتش (نورانی سرکش) و او را از گل (تیره پست) خلقت کرده‌ای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

گفت پس از آن خارج شو پس همانا تو طرد شده هستی

- ترجمه سلطانی

گفت پس از آن خارج شو پس همانا تو طرد شده هستی

- ترجمه راستین

خدا فرمود (ای شیطان جاهل خودبین) اینک از این جایگاه بیرون رو که تو (غرور و تکبر کردی و) سخت رانده درگاه ما شدی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ

و همانا لعنت (دوری) من تا روز دین (جزاء) بر تو است

- ترجمه سلطانی

و همانا لعنت (دوری) من تا روز دین (جزاء) بر تو است

- ترجمه راستین

و بر تو لعنت (و غضب) من تا روز جزا حتمی و محقّق است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ

گفت: پروردگارا پس تا روزی که برانگیخته شوند به من مهلت بده (می‌‌دهی)

- ترجمه سلطانی

گفت: پروردگارا پس تا روزی که برانگیخته شوند به من مهلت بده (می‌دهی)

- ترجمه راستین

شیطان عرض کرد: پروردگارا، پس مهلتم ده که تا روز قیامت زنده مانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ

گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگان هستی

- ترجمه سلطانی

گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگان هستی

- ترجمه راستین

خدا فرمود: از مهلت یافتگانت قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

تا روز وقت معلوم

- ترجمه سلطانی

تا روز وقت معلوم

- ترجمه راستین

تا روز معیّن و وقت معلوم (که صلاح نظام عالم می‌دانیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

[ابلیس] گفت: پس به عزّت تو البتّه همگی آنان را گمراه می‌‌کنم

- ترجمه سلطانی

(ابلیس) گفت: پس به عزّت تو البتّه همگی آنان را گمراه می‌کنم

- ترجمه راستین

شیطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

مگر بندگان مخلَص تو از آنها را

- ترجمه سلطانی

مگر بندگان مخلَص تو از آنها را

- ترجمه راستین

مگر خاصان از بندگانت را که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ

گفت پس حقّ است و فقط حقّ را می‌‌گویم

- ترجمه سلطانی

گفت پس حقّ است و فقط حقّ را می‌گویم

- ترجمه راستین

خدا فرمود: به حق سوگند و کلام من حق و حقیقت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ

حتماً جهنّم را از تو و از همگی آنانی که از تو پیروی کردند پُر می‌‌سازم

- ترجمه سلطانی

حتماً جهنّم را از تو و از همگی آنانی که از تو پیروی کردند پُر می‌سازم

- ترجمه راستین

که جهنم را از (جنس) تو و پیروانت از آنان تمام پر خواهم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ

[به کفّار مکّه بگو که: این ادّعای من اگر دروغ می‌‌بود پس خالی از این نمی‌‌شد که طالب دنیا می‌‌باشم، و اگر طالب دنیا بودم به تلویح از من طلب مال از شما یا طلب اعتبار ظاهر می‌‌شد و تا الآن چیزی از آن از من ظاهر نشده، یا به آنها] بگو: برای آن از شما پاداشی درخواست نمی‌‌کنم [تا مرا به طمع در اموالتان متّهم کنید و از من اعراض نمایید] و من از به تکلّف افتادگان نیستم [و اگر من دروغگو می‌‌بودم حتماً لامحاله به عنوان متکلّف می‌‌بودم]

- ترجمه سلطانی

بگو برای آن از شما پاداشی درخواست نمی‌کنم و من از به تکلّف افتادگان نیستم

- ترجمه راستین

(ای رسول، به امت) بگو: من مزد رسالت از شما نمی‌خواهم و من (بی حجت و برهان الهی مقام وحی و رسالت را) بر خود نمی‌بندم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَـمِينَ

که آن [به عبارتی علی (ع) یا تبلیغ ولایت او] جز به عنوان یادآوری برای جهانیان نیست

- ترجمه سلطانی

که آن جز به عنوان یادآوری برای جهانیان نیست

- ترجمه راستین

این قرآن نیست جز اندرز و پند برای اهل عالم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ

و البتّه خبر او را بعد از مدّتی [بعد از مرگ یا در روز قیامت، یا در روز بدر، یا بعد از تمام شدن سلطنت من و استکمال آن] خواهی دانست [یعنی نبأ (خبر) تبلیغ من یا نبأ قرآن با نبأ علی (ع) و ولایت او را].

- ترجمه سلطانی

و البتّه حتماً خبر او را بعد از مدّتی خواهی دانست.

- ترجمه راستین

و شما منکران بر صدق و حقیقت این مقال پس از چندی (هنگام مرگ و انتقال به آخرت) به خوبی آگاه می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۹- الزمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

تنزیل (نازل کردن تدریجی) این کتاب [یعنی قرآن یا رسالت و نبوّت و احکام آن دو، یا ولایت و آثار آن، یا کتاب ولایت علی (ع) و خلافت او] از خداوند عزیز حکیم است

- ترجمه سلطانی

تنزیل (نازل کردن تدریجی) این کتاب از خداوند عزیز حکیم است

- ترجمه راستین

این کتاب (عظیم الشّأن قرآن) از جانب خدای مقتدر حکیم نازل گردیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ

ما کتاب را به حقّ [که همان مشیّت و همان ولایت علی (ع) و علویّت او است، یعنی به سبب حقّ یا متلبّس به حقّ یا با حقّ] به تو نازل کردیم پس خدای را به عنوان مخلِص بندگی کن {اخلاص طریق الی الله به این است که مبدء سلوک و نه غایت آن بر او مشوب (آمیخته) به چیزی از اغراض نفس و اشراک شیطان نباشد} که دین [یعنی طریق یا اعمال ملّت (آئین)] برای او است

- ترجمه سلطانی

ما کتاب را به حقّ به تو نازل کردیم پس خدای را به عنوان مخلص بندگی کن که دین برای او است

- ترجمه راستین

ما این کتاب را بر تو به حق فرستادیم پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) خدای را پرستش کن در حالی که دین را برای او خالص گردانیده باشی (و دل از غیر حق بگردانی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ

آگاه باشید که دین خالص برای خداوند است و کسانی که غیر از او اولیائی گرفته‌‌اند آنها را بندگی نمی‌‌کنیم مگر تا ما را با نزدیک کردن به خداوند نزدیک کنند همانا خداوند بین آنها حکم می‌‌کند در آنچه که آنها در آن [از امر دین یا از رسالت یا از ولایت علی (ع)] اختلاف می‌‌کنند همانا خداوند کسی که او دروغگو و بسیار کفران کننده است را [برای عدم استعداد او و عدم استحقاق او] هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید که دین خالص برای خداوند است و کسانی که غیر از او اولیائی گرفته‌اند آنها را بندگی نمی‌کنیم مگر تا ما را با نزدیک کردن به خداوند نزدیک کنند همانا خداوند بین آنها حکم می‌کند در آنچه که آنها در آن اختلاف میکنند همانا خداوند کسی که او دروغگو و بسیار کفران کننده است را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

آگاه باشید که دین خالص (بی هیچ شرک و ریا) برای خداست، و آنان که غیر خدا را (چون بتان و فرعونان) به دوستی و پرستش برگرفتند (گفتند) ما آن بتان را نمی‌پرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خدا نیک مقرب گردانند. خدا البته (این عذر نپذیرد و) میان آنها در آنچه اختلاف می‌کنند حکم خواهد کرد، که خدا هرگز آن کس را که بسیار دروغگو و کافر نعمت است هدایت نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ لَّوْ أَرَادَ اللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

اگر خداوند می‌‌خواست که فرزندی بگیرد [چنانکه ملائکه و مسیح و عُزَیر را به او نسبت دادند] البتّه از آنچه که خلق می‌‌کند [از اصناف ملائکه و انواع بشر و جنّ] آنکه را که می‌‌خواست [از پسران نه آنچه از دختران که به او نسبت دادند] بر می‌‌گزید [حال آنکه] او [از شریک و فرزند و همنشین] منزّه است او خدای واحد و چیره است [که در قهّاریّت خود اجازه نمی‌‌دهد که شریکی و مثلی و مثلاً فرزند داشته باشد، و شریک به عنوان مثل برای او و به عنوان مقابل می‌‌باشد نه به عنوان مقهور]

- ترجمه سلطانی

اگر خداوند می‌خواست که فرزندی بگیرد البتّه از آنچه که خلق می‌کند آنکه را که می‌خواست بر می‌گزید (حال آنکه) او منزّه است او خدای واحد و چیره است

- ترجمه راستین

اگر خدا می‌خواست فرزندی اختیار کند همانا هر که را از مخلوقاتش خواستی بر می‌گزید (و لیکن این نقص است و) او (از هر گونه نقص و آلایش) پاک و منزه است، او خدای فرد قهّار بی‌مانند است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

آسمان‌‌ها و زمین را به حقّ خلق کرد شب را بر روز می‌‌پیچد [یعنی داخل می‌‌کند، می‌‌پوشاند، تتابع و پشت سر هم بودن را تکرار می‌‌کند] و روز را بر شب می‌‌پیچد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام [بر استمرار] تا وقتی معیّن جاری می‌‌شود، آگاه باشید که او غالب است [که از مرادش منع نمی‌‌شود حیثی که مانعی او را از این تکویر (پیچیدن) و از آن تسخیر منع نمی‌‌کند] و بسیار آمرزنده است [که بندگانش را بر آنچه که آنها در آن هستند از اشراک و نسبت دادن فرزند به او و سایر معاصی مؤاخذه نمی‌‌کند تا شاید که توبه کنند پس بر آنها بیامرزد]

- ترجمه سلطانی

آسمان‌ها و زمین را به حقّ خلق کرد شب را بر روز می‌پیچد و روز را بر شب می‌پیچد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام تا وقتی معیّن جاری می‌شود، آگاه باشید که او غالب و بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

آسمانها و زمین را به حق و راستی (و برای حکمت و غرض ثابتی) ایجاد کرد، شب را بر روز و روز را بر شب بپوشاند و خورشید و ماه را مسخر کرده، هر یک (بر مدار خود) به وقت معیّن گردش می‌کنند. آگه باشید که او خدای مقتدر مطلق و بسیار آمرزنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِّن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ

شما را از نفسی واحد خلق کرد سپس زوج آن را از آن قرار داد و برای شما از چهارپایان هشت زوج (گوسفند و بز و شتر و گاو) نازل (خلق) کرد شما را در شکم‌‌های مادرانتان به عنوان خلقتی بعد از خلقتی [دیگر به عنوان حیوانی استوار بعد از خلق گوشت و استخوان بعد از مضغه و علقه و نطفه] در تاریکی‌‌های سه‌‌گانه [شکم و رحم و مَشیمه (غشاء جنین)] خلق می‌‌کند آن الله [که این مذکورات اوصاف و افعال او هستند] پروردگار شما است که مُلک (مملکت، پادشاهی) [جملهٔ ما یملک از آنچه که سوای او است اوّل آن عالم ملک مقابل ملکوت] فقط از آن اوست [پس پروردگاری را سوای او طلب نکنید]

- ترجمه سلطانی

شما را از نفسی واحد خلق کرد سپس زوج آن را از آن قرار داد و برای شما از چهارپایان هشت زوج نازل (خلق) کرد شما را در شکم‌های مادرانتان به عنوان خلقتی بعد از خلقتی (دیگر) در تاریکی‌های سه‌گانه (شکم و رحم و غشاء جنین) خلق می‌کند آن الله (که این مذکورات اوصاف و افعال او هستند) پروردگار شما است که مُلک (مملکت، پادشاهی) فقط از آن اوست

- ترجمه راستین

او شما را از یک تن (آدم) آفرید پس، از آن جفت او (حوّا) را قرار داد و برای استفاده شما هشت قسم از چهارپایان ایجاد کرد، و شما را در باطن رحم مادران در سه تاریکی (مشیمه و رحم و بطن) با تحولات گوناگون (بدین خلقت زیبا) می‌آفریند، این خداست پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست، هیچ خدایی جز او نیست، پس ای مشرکان (نادان) از درگاه او به کجا می‌برندتان؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

جز او خدایی نیست پس چگونه رویگردان می‌‌شوید اگر کفر بورزید پس همانا خداوند از شما بی‌‌نیاز است و [اهتمام او برای صرف (رو برگرداندن) شما به او جز محض رحمت و تفضّل بر شما نیست، نه برای احتیاج او به شما] و برای بندگانش راضی به کفر نمی‌‌شود و اگر شکر کنید آن را برای شما می‌‌پسندد و بارکشی بار دیگری را نمی‌‌کِشد سپس محلّ بازگشت شما فقط به پروردگارتان است پس به آنچه که عمل می‌‌کردید به شما خبر می‌‌دهد همانا او به ذات سینه‌‌ها [از قبیل ارادات و عزمات و نیّات و خیالات و خطورات یا از قبیل قوا و استعدادات مکمونه در نفوس که صاحبان سینه‌‌ها شعور به آنها ندارند] دانا است

- ترجمه سلطانی

جز او خدایی نیست پس چگونه رویگردان می‌شوید اگر کفر بورزید پس همانا خداوند از شما بی‌نیاز است و برای بندگانش راضی به کفر نمی‌شود و اگر شکر کنید آن را برای شما می‌پسندد و بارکشی بار دیگری را نمی‌کِشد سپس محلّ بازگشت شما فقط به پروردگارتان است پس به آنچه که عمل می‌کردید به شما خبر می‌دهد همانا او به ذات سینه‌ها دانا است

- ترجمه راستین

اگر همه کافر شوید خدا از (طاعت) همه شما البته بی‌نیاز است و کفر (و شرک) را بر بندگانش نمی‌پسندد و اگر (طاعت و) شکرش به جای آرید از شما آن پسند اوست و (بدانید که در قیامت) هرگز بار گناه کسی را دیگری به دوش نخواهد گرفت و پس از این (زندگانی دنیای فانی) باز گشت همه شما به سوی خداست و او شما را به هر چه می‌کرده‌اید آگاه می‌سازد، که او از اسرار دلهای خلق به خوبی آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ

و وقتی که به انسان زیانی برسد [در حالی که] برگشت کننده به سوی او است پروردگارش را می‌‌خواند [یعنی چگونه کفر می‌‌ورزید و وقتی که ضررى به شما می‌‌رسد به او پناه می‌‌برید، نه به غیر او یعنی که شما مفطور بر اقرار به او و التجاء (پناه بردن) به او هستید] سپس وقتی که از جانب خود نعمتی به او بدهد [یعنی تفضّلاً اعطاء کند] فراموش می‌‌کند که قبلاً آن را از او خواسته بود [پس کفر شما و نه کفران شما بر نعم او جز برای ستر (پوشاندن) آنچه که مفطور بر آن هستید نیست]، و [در عوض] برای خداوند همانندهایی [به عنوان امثال و شرکاء مثل اصنام و کواکب، یا برای خداوند از اهویهٔ نفس خویش و مشتهیات آن اندادی (همانندهایی) در وجود خویش] قرار می‌‌دهد تا [مردم را یا اهل مملکت خود را] از راه او گمراه کند، بگو [ای ابا فضیل یا ای ابا فلان یا ای منصرف از باب قلب به باب نفس و مشتهیات آن] اندکی به کفرت بهره‌‌مند باش همانا تو از یاران آتشی [زیرا انصراف از خداوند و از ولایت و از علی (ع)، یا از باب قلب جز برای مبتلی به دواعی (انگیزه‌‌های) نفس نیست، و دواعی نفس جز شُوَاظی (شعله‌‌هایی) از آتش نیست]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به انسان زیانی برسد (در حالی که) برگشت کننده به سوی او است پروردگارش را می‌خواند سپس وقتی که از جانب خود نعمتی به او بدهد (تفضّلاً اعطاء کند) فراموش می‌کند که قبلاً آن را از او خواسته بود، و (در عوض) برای خداوند همانندهایی قرار می‌دهد تا (مردم را) از راه او گمراه کند بگو اندکی به کفرت بهره‌مند باش همانا تو از یاران آتشی

- ترجمه راستین

و (بی چاره) انسان را هر گاه فقر و مصیبت و رنجی پیش آید در آن حال به دعا و توبه و انابه به درگاه خدای خود رود و چون نعمت و ثروتی از سوی خود به او عطا کند خدایی را که از این پیش می‌خواند به کلی فراموش سازد و برای خدای یکتا شریک و همتاهایی قرار دهد تا (خلق را) از راه خدا گمراه سازد. بگو: (ای نگون بخت) اندکی به کفر (و عصیان) لذّت و آسایش جو، که عاقبت از اهل آتش دوزخ خواهی بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ

آیا کسی که او فروتن است که اوقات شب را ساجد و ایستاده (شب‌‌خیز) است و از آخرت حذر می‌‌کند و به رحمت پروردگارش امید دارد [مانند کسی است که این‌‌چنین نیست] بگو آیا کسانی که می‌‌دانند و کسانی که نمی‌‌دانند [و به خداوند کفر می‌‌ورزند، یا به نعم او، یا به رسول (ص)، یا به علی (ع)] متساویند جز این نیست [از عدم تسویت بین آن دو] خردمندان پند می‌‌گیرند

- ترجمه سلطانی

آیا کسی که او فروتن است که اوقات شب را ساجد و ایستاده (شب‌خیز) است و از آخرت حذر می‌کند و به رحمت پروردگارش امید دارد (مانند کسی است که این‌چنین نیست) بگو آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند متساویند جز این نیست که خردمندان پند می‌گیرند

- ترجمه راستین

(آیا آن کس که شب و روز به کفر و عصیان مشغول است بهتر است) یا آن کس که ساعات شب را به طاعت خدا به سجود و قیام پردازد و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهی امیدوار است؟بگو: آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟منحصرا خردمندان متذکر این مطلبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ قُلْ يَاعِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ

بگو ای بندگان من که ایمان آورده‌‌اید {به او (ص) امر کرد که عبید (بندگان) او را به نسبت عبدیّت (بندگی) آنها به خودش خطاب نماید از جهت اشعار به اینکه او (ص) خلیفهٔ او در زمین او، بلکه در زمین او و آسمان او است، و مظهر است برای جمیع اوصاف او و نسبت‌‌های او، پس هر کس که به عنوان عبد او تعالی باشد عبد خلیفهٔ او (ص) به عنوان عبد طاعت، نه به عنوان عبد عبادت می‌‌باشد} از [سخط] پروردگارتان بهراسید [زیرا عاصی معذّب و مطیع مثاب (ثواب گیرنده) است]، برای کسانی که در این دنیا احسان کرده‌‌اند حسنه هست [و برای کسانی که بدی کردند عقوبت هست]، و زمین خداوند وسیع است [و اگر در سرزمینی متمکّن از احسان نشده‌‌اید پس به سرزمینی دیگر هجرت کنید که در آنجا احسان برای شما ممکن شود، و اگر هجرت ممکن نمی‌‌شود پس برای کسی که بر مشاقّ (سختی‌‌ها، مشقت‌‌ها) احسان کردن در محلّی که احسان کردن بر او شقّ (از دست دادن) می‌‌شود صبر کند] جز این نیست که به صبر کنندگان اجر آنها بدون حساب وفا (به تمامی داده) می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

بگو ای بندگان من که ایمان آورده‌اید از (سخط) پروردگارتان بهراسید، برای کسانی که در این دنیا احسان کرده‌اند حسنه هست، و زمین خداوند وسیع است جز این نیست که به صبر کنندگان اجر آنها بدون حساب وفا (به تمامی داده) می‌شود

- ترجمه راستین

(ای رسول ما، از قول من به امت) بگو: ای بندگان من که ایمان آورده‌اید، خدا ترس و پرهیزکار باشید، که آنان که متّقی و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویی و خوشی است، و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانی ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیاری دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ

بگو همانا من امر شدم که خداوند را [در حالی که] دین را [یعنی طریق سلوک یا اعمال ملّت (دین، آئین) را] برای او [از اشراک شیطان و اشراک نفس و مداخلهٔ هوی] خالص می‌‌کنم عبادت کنم

- ترجمه سلطانی

بگو همانا من امر شدم که خداوند را (در حالی که) دین را برای او خالص می‌کنم عبادت کنم

- ترجمه راستین

بگو که من خود مأمورم که تنها خدا را پرستش کنم و دین را برای او خالص گردانم (و هرگز شرک نیاورم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ

و امر شده‌‌ام تا که اوّل مسلمین باشم [و کسی که می‌‌خواهد که اقدم مسلمین باشد پس باید مُخْلِصاً برای دین او بندگی کند]

- ترجمه سلطانی

و امر شده‌ام تا که اوّل مسلمین باشم

- ترجمه راستین

و باز مأمورم که در اسلام و در تسلیم امر خدا مقام اوّلیّت را دارا باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

بگو همانا من از عذاب روزی بزرگ ترسانم که پروردگارم را [در ترک آنچه از اخلاص دین که مرا به آن امر کرده است] عصیان ورزم

- ترجمه سلطانی

بگو همانا من از عذاب روزی بزرگ ترسانم که پروردگارم را عصیان ورزم

- ترجمه راستین

باز بگو که من اگر خدای خود را نافرمانی کنم البته از عذاب روز بزرگ قیامت می‌ترسم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي

بگو فقط خدای را بندگی می‌‌کنم [و امر او را امتثال می‌‌کنم در حالی که] دینم را برای او خالص می‌‌کنم

- ترجمه سلطانی

بگو فقط خدای را بندگی می‌کنم (در حالی که) دینم را برای او خالص می‌کنم

- ترجمه راستین

باز بگو: من خدای یکتا را می‌پرستم و دینم را خاص و خالص برای او می‌گردانم (و غیر او را باطل محض می‌دانم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ

پس هر آنچه را که خواستید غیر او بندگی کنید [و در دین او آنچه را که خواستید شریک کنید] بگو همانا زیانکاران کسانی هستند که به خودشان و به اهالی [داخلی و خارجی] خود زیان زدند آگاه باشید که آن در روز قیامت همان زیانکاری آشکار است

- ترجمه سلطانی

پس هر آنچه را که خواستید غیر او بندگی کنید بگو همانا زیانکاران کسانی هستند که به خودشان و به اهالی (داخلی و خارجی) خود زیان زدند آگاه باشید که آن در روز قیامت همان زیانکاری آشکار است

- ترجمه راستین

شما هم هر که را می‌خواهید جز خدا بپرستید (که از غیر خدا جز زیان نمی‌بینید) . بگو که زیانکاران آنان هستند که خود و اهل بیت خود را (از کفر و عصیان) در قیامت به خسران جاودان در افکنند، آگاه باشید که این همان زیان است که (در قیامت) بر همه آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَاعِبَادِ فَاتَّقُونِ

آنها از فوق خود سایه‌‌بانی و از تحت خود سایه‌‌بانی از آتش دارند آن [مذکور از خسران یا از تظلیل (سایه‌‌بان گرفتن) با ظلل (سایه‌‌بان) از آتش] است که خداوند بندگانش را به آن خوف می‌‌دهد، ای بندگان من پس از من بهراسید

- ترجمه سلطانی

آنها از فوق خود سایه‌بانی و از تحت خود سایه‌بانی از آتش دارند آن (مذکور) است که خداوند بندگانش را به آن خوف می‌دهد، ای بندگان من پس از من بهراسید

- ترجمه راستین

بر آنها از بالا و زیر، سایبان آتش دوزخ است. آن آتشی است که خدا از آن بندگان خود را می‌ترساند، که ای بندگان من از (آتش قهر) من بترسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ

و کسانی که از طاغوت اجتناب کردند که از آن بندگی کنند و به سوی خداوند برگشتند بشارت برای آنان هست پس به بندگان من بشارت بده

- ترجمه سلطانی

و کسانی که از طاغوت اجتناب کردند که از آن بندگی کنند و به سوی خداوند برگشتند بشارت برای آنان هست پس به بندگان من بشارت بده

- ترجمه راستین

و آنان که از پرستش طاغوت دوری جستند و به درگاه خدا با توبه و انابه باز گشتند آنها را بشارت و مژده رحمت است، (ای رسول) تو هم بندگان مرا (به لطف و رحمت من) بشارت آر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَـوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

که سخن را می‌‌شنوند و از احسن آن تبعیّت می‌‌کنند آنان کسانی هستند که خداوند آنها را [به ولایت] هدایت کرده [و به آن تمسّک نموده‌‌اند زیرا هدایت جز با توسّل به ولایت با بیعت خاصّهٔ ولویّه نیست] و آنان [با تلقیح ولایت] همان خردمندان [یعنی دارندگان لُب (مغز)] هستند

- ترجمه سلطانی

که سخن را می‌شنوند و از احسن آن تبعیّت می‌کنند آنان کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده و آنان همان خردمندان هستند

- ترجمه راستین

آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ

آیا پس کسی که بر او کلمهٔ عذاب حقّ (لازم، سزاوار) شده [بهتر هستند؟ یا این مبشّرین] آیا پس تو کسی که در آتش است را نجات می‌‌دهی؟ [یعنی همانا کسی که بر او کلمۀ عذاب حقّ (لازم) شده در آتش واقع است برای وقوع خود در آتش منتظر قیامت نیست و تو قادر نیستی که او را از آن نجات دهی]

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که بر او کلمهٔ عذاب حقّ (لازم، سزاوار) شده آیا پس تو کسی که در آتش است را نجات می‌دهی؟

- ترجمه راستین

آیا کسی که وعده عذاب خدا بر او محقّق و حتمی (و به دوزخ قهر و شقاوت معذّب) است تو (به پند و نصیحت) می‌توانی از آن آتش قهرش برهانی؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ

لکن خداوند به کسانی که از پروردگارشان هراس دارند [یعنی مبشّران] وعده داده که برای آنها [در جنّت] کاخ‌‌هایی هست که از فوق آنها کاخ‌‌هایی بناء شده که از زیر آنها نهر‌‌ها جاری می‌‌شود، خداوند خلاف میعاد نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

لکن خداوند به کسانی که از پروردگارشان هراس دارند وعده داده که (در جنّت) برای آنها کاخ‌هایی هست که از فوق آنها کاخ‌هایی بناء شده که از زیر آنها نهر‌ها جاری می‌شود، خداوند خلاف میعاد نمی‌کند

- ترجمه راستین

لیکن آنان که متّقی و خدا ترس شدند برای آنها (در بهشت رضوان و باغ فردوس جاویدان) کاخ و عمارتها بالای یکدیگر بنا شده است که در جلو آن عمارات نهرهای آب جاری است. (این بهشت ابد) وعده خداست که خدا هرگز وعده خود را خلاف نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی را فرستاد پس آن را در زمین در چشمه‌‌ها داخل کرد سپس با آن کشت‌‌هایی را با اختلاف رنگ‌‌های [اصناف و انواع] آن خارج می‌‌سازد سپس خشک می‌‌شود که آن را زرد شده می‌‌بینی سپس آن را چوب خُرد شده (ریز ریز) قرار می‌‌دهد همانا در آن [از جهت تذکیر] البتّه برای خردمندان [یعنی کسانی که ولایت علی (ع) را با بیعت خاصّهٔ ولویّه قبول کردند] یاد‌‌آوریی هست [به صانع و کمال حکمت او و قدرت او و عنایت او به خلقش مخصوصاً به بنی آدم برای انتفاع آنها به ما‌‌سوای خود و بودن ما‌‌سوای آنها برای انتفاعشان نه ماسوای آنها و به اینکه احیاء به حیات دنیا مثل انبات (رویانیدن) نبات و سبز نمودن آن و انحطاط آن و خشک و زرد شدن آن و اصفرار (ریز ریز شدن) آن است، و نباید به آن مغرور شود و بداند که آن ایضاً بالذّات مقصود نیست، بلکه آن مانند سایر موجودات مقدّمه برای غیر خود است و تا آن را طلب کند و تا بر آن عمل کند]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی را فرستاد پس آن را در زمین در چشمه‌ها داخل کرد سپس با آن کشت‌هایی را با اختلاف رنگ‌های آن خارج می‌سازد سپس خشک می‌شود که آن را زرد شده می‌بینی سپس آن را چوب خُرد شده قرار می‌دهد همانا در آن البتّه برای خردمندان یاد‌آوریی هست

- ترجمه راستین

آیا (نشانه لطف‌های خدا را در دنیا) نمی‌بینی که خدا از آسمان آب باران نازل گردانید و آن را در روی زمین در نهرها و جویها روان ساخت آن گاه انواع نباتات گوناگون بدان برویاند باز (از سبزی و خرّمی) رو به خزان آرد و نخست بنگری که زرد شود و آن گاه خدا (چوب و علف) خشکش گرداند؟همانا در آن صاحبان عقل را تذکر (قدرت و رحمت الهی) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

آیا پس کسی که خداوند سینهٔ او را برای اسلام گشوده [یعنی اولى الالباب (خردمندان) که خداوند سینه‌‌هایشان را برای اسلام گشوده است] و او بر نوری از پروردگارش است {و نور همان ولایت است که آن حافظ او از اتّباع از شیطان است و اصل در آن نور علی (ع) و بعد شیعهٔ او هستند که ولایت او را با بیعت خاصّه قبول کرده‌‌اند، سپس شیعهٔ او که ولایت تکوینی در آنها تنعّش (بلند گرداندن خداوند کسی را) شده و تنعّش این ولایت همان نوری است که در قلب عبد قذف (انداخته) می‌‌شود و از آن تعبیر به علم می‌‌شود} [بهتر است از کسی که خداوند سینه‌‌اش را بر کفر گشوده است یا مثل کسی که خداوند سینه‌‌اش را در ضیق (تنگی) در حرج (مضیقه) قرار داد] پس وای بر قلوب قساوت‌‌دار آنان به خاطر ذکر خداوند [یا اعراض کنندگان از ذکر الله]، آنان در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که خداوند سینهٔ او را برای اسلام گشوده و او بر نوری از پروردگارش است (بهتر است از کسی که خداوند سینه‌اش را بر کفر گشوده است) پس وای بر قلوب قساوت‌دار آنان از ذکر خداوند، آنان در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند

- ترجمه راستین

آیا آن کس را که خدا برای اسلام شرح صدر (و فکر روشن) عطا فرمود که وی به نور الهی روشن است (چنین کس با مردم کافر بی نور تاریک دل یکسان است) ؟پس وای بر آنان که از قساوت (و شقاوت) دلهاشان از یاد خدا فارغ است!اینان هستند که دانسته به ضلالت و گمراهیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

خداوند بهترین سخن [یعنی ولایت علی (ع) زیرا آن نبأ عظیم (خبر بزرگ) و احسن از هر حدیث است و قرآن صورت آن است] را به عنوان کتابی متشابه مثانی (دوتایی) نازل کرد {مراتب عالم هر مرتبه از آن مشابه بر عالی آن و سافل آن است زیرا سافله صورت مفصّلهٔ نازله از عالی است و عالی صورت مجملهٔ بسیطه از سافله است} که پوست‌‌های کسانی که از پروردگارشان خاشعند از آن می‌‌لرزد {و آنان کسانی هستند که ولایت علی (ع) را با بیعت خاصّه قبول کرده‌‌اند، یا ولایت تکوینی او که همان ظهور علم تکوینی در آنها است در ایشان ظاهر شده زیرا علم تکلیفی محصور در کسی است که ولایت تکلیفی را قبول کرده، و علم تکوینی محصور در کسی است که ولایت تکوینی در او ظاهر شده و از حُجب (حجاب‌‌ها) اهویه خارج شده است} سپس با ذکر خدا پوست‌‌هایشان و قلوبشان نرم می‌‌شود [یعنی پوست‌‌های آنان از اقشعرار (لرزیدن) ساکن می‌‌شود و حال آنکه قلوب آنان به ذکر الله مایل یا ساکن است] {و ذکر الله همان ولایت یا ولیّ امر یا ذکر مأخوذ از ولیّ امر یا ملکوت ولیّ امر یا قرآن است}، آن هدایت خداوند است کسی را که بخواهد به آن هدایت می‌‌کند و کسی را که خداوند گمراه کند [یعنی کسی را که او خوار سازد، یا کسی که خداوند او را درنیافته است] پس هیچ هادیی ندارد

- ترجمه سلطانی

خداوند بهترین سخن را به عنوان کتابی متشابه مثانی (دوتایی) نازل کرد که پوست‌های کسانی که از پروردگارشان خاشعند از آن می‌لرزد سپس با ذکر خدا پوست‌هایشان و قلوبشان نرم می‌شود، آن هدایت خداوند است کسی را که بخواهد به آن هدایت می‌کند و کسی را که خداوند گمراه کند پس هیچ هادیی ندارد

- ترجمه راستین

خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است، کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است و در آن ثنای خدا (و خاصان خدا) مکرر می‌شود، که از تلاوت (آیات قهر) آن خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد و (با آیات رحمت) باز آرام و سکونت یابند و دلهایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این (کتاب) همان (رحمت و) هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهبری فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کننده‌ای نخواهد داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُـوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِـمِينَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ

آیا پس کسی که در روز قیامت صورتش را از بدی عذاب پرهیز می‌‌دهد [بهتر است یا کسی که او ایمان آورده] و به ظالمین گفته می‌‌شود بچشید آنچه را که کسب می‌‌کردید [یعنی نفس آنچه را که عمل می‌‌کردید، یا جزای آن را]

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که در روز قیامت صورتش را از بدی عذاب پرهیز می‌دهد (بهتر است یا کسی که او ایمان آورده) و به ظالمین گفته می‌شود بچشید آنچه را که کسب می‌کردید

- ترجمه راستین

آیا آن کس که روز قیامت برای پرهیز از سختی عذاب دوزخ ناچار است که رخسارش را مقابل آتش سپر گرداند (مانند کسی است که از آن عذاب ایمن و آسوده است) ؟و (آن روز) به ظالمان خطاب شود که اینک کیفر ستمهایی که می‌کردید بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ

کسانی که قبل از آنها تکذیب کردند پس از حیثی که نمی‌‌فهمیدند عذاب به آنها آمد

- ترجمه سلطانی

کسانی که قبل از آنها تکذیب کردند پس از حیثی که نمی‌فهمیدند عذاب به آنها آمد

- ترجمه راستین

آنان که پیش از این امت بودند نیز (پیغمبران خود را) تکذیب کردند پس، از جایی که پی نمی‌بردند عذاب (قهر حق) بر آنها فرود آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ

پس خداوند خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشاند و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر می‌‌دانستند [حتماً اجتناب می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

پس خداوند خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشاند و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر میدانستند

- ترجمه راستین

پس خدا عذاب ذلّت و خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشانید در صورتی که عذاب آخرت آنها اگر بدانند بسیار سخت‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

و همانا برای مردم در این قرآن از هر مَثَلی [که مردم در معاش خود و معادشان به آن احتیاج دارند] زده‌‌ایم با ترقّب به اینکه آنها [به احوال خویش و احوال دنیاشان و آخرتشان] متذکّر شوند

- ترجمه سلطانی

و همانا برای مردم در این قرآن از هر مثلی زده‌ایم با ترقّب به اینکه آنها متذکّر شوند

- ترجمه راستین

و ما در این قرآن برای (هدایت) مردم هر گونه مثلهای روشن آوردیم، باشد که خلق متذکر (حقایق آن) شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

قرآنی عربی بدون داشتن کجی [یعنی انحراف از طریق مستقیم انسانی]، با ترقّب به اینکه آنها [از انحراف از طریق انسان] پرهیز کنند

- ترجمه سلطانی

قرآنی عربی بدون داشتن کجی، با ترقّب به اینکه آنها تقوا پیشه کنند

- ترجمه راستین

همان قرآن عربی فصیح که در آن هیچ ناراستی و حکم ناصواب نیست، باشد که مردم (از آن پند گرفته و) پرهیزگار شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

خداوند [برای کافر و مؤمن و منافق و موافق] مَثَل زد [تا آنکه مؤمن مخلص به حال خویش متذکّر شود و پروردگارش را شکر کند و کافر و منافق پس از آن منزجر شود و توبه نماید] شخصی را که دربارهٔ او شرکائی با یکدیگر مخالفت (بد خوئی) می‌‌ورزند و شخصی که تسلیم شخص [دیگری] است آیا آن دو [حالاً یا از جهت حکایت] از لحاظ مَثل متساوی هستند؟ ستایش برای خداوند است، بلکه بیشتر آنها علم ندارند [یا برای طموح (آرزو، جاه طلبی) نظرشان بر متاع فانی دنیا عدم تساوى یا احوال خویش را نمی‌‌دانند تا آنکه این مَثَل را بر احوال خویش نازل کنند و متنبّه شوند و منزجر شوند]

- ترجمه سلطانی

خداوند مَثَل زد شخصی را که دربارهٔ او شرکائی با یکدیگر مخالفت (بد خوئی) می‌ورزند و شخصی که تسلیم شخص (دیگری) است آیا آن دو از لحاظ مَثل متساوی هستند؟ ستایش برای خداوند است، بلکه بیشتر آنها علم ندارند

- ترجمه راستین

خدا (برای کفر و ایمان) مثلی زده (بیاموزید) آیا شخصی که اربابانی متعدد دارد همه مخالف یکدیگر (و هر کدام او را به کاری پر رنج و زحمت می‌گمارند) با آن شخصی که تسلیم امر یک نفر است (که به او مهربان است و هیچ تکلیف سختی نمی‌کند) حال این دو شخص یکسان است؟خدا را سپاس (که حالشان هرگز یکسان نیست) لیکن اکثر این مردم درک (این حقیقت) نمی‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ

همانا تو می‌‌میری و همانا آنها می‌‌میرند {بشارت و تسلیت (دلداری) برای او (ص) و برای موافقین امّت او و به عنوان تهدید برای مخالفین او و منافقین امّت او است}

- ترجمه سلطانی

همانا تو می‌میری و همانا آنها می‌میرند

- ترجمه راستین

(ای رسول عزیز ما) شخص تو و این خلق البته به مرگ از دار دنیا خواهید رفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ

سپس همانا شما در روز قیامت نزد پروردگارتان مجادله می‌‌کنید {تسلیت تامّه برای علی (ع) و شیعهٔ او، و تهدید تامّ برای مخالفین آنها است}

- ترجمه سلطانی

سپس همانا شما در روز قیامت نزد پروردگارتان مجادله می‌کنید.

- ترجمه راستین

آن گاه روز قیامت همه در پیشگاه عدل پروردگار خویش با یکدیگر ستیزه (و دادخواهی) می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای