حزب شمارهٔ ۹۷


سورهٔ ۴۱- فصلت

٤٧ إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَمَا تَخْرُجُ مِن ثَمَرَاتٍ مِّنْ أَكْمَامِهَا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكَائِي قَالُوا آذَنَّاكَ مَا مِنَّا مِن شَهِيدٍ

علم به آن ساعت [حین مرگ، قیامت، ظهور قائم (ع)] فقط به او ارجاع می‌‌شود (علم آن مختصّ به او تعالی است) و میوه‌‌ها از غلافشان خارج نمی‌‌شوند و ماده‌‌ای حامل (باردار) نمی‌‌شود و وضع (حمل) نمی‌‌کند مگر با علم او [و علم هر کس از افراد بشر که آن را می‌‌داند از علم او تعالی است] و [یاد آور یا یاد آوری کن] روزی را که به آنها نداء می‌‌دهد که کجایند شریکان من [که آنها را شریکان من در وجوب یا در عبادت یا در طاعت قرار می‌‌دادید، یا شرکاى من بحسب مظاهر من و خلفای من از مقابلین با علی (ع)]، می‌‌گویند: به تو اعلام می‌‌کنیم [به ضلال (گریختن) آنها از ما یا به برائت خود از آنها یا] از ما شهادت دهنده‌‌ای نیست [یعنی از میان ما شاهدى که به شراکت برای آنها شهادت بدهد نیست، یا از ما احدی نیست که آنها را برای گریختنشان از ما مشاهده کند، یا اشراکشان را انکار می‌‌کنند و می‌‌گویند: احدی از ما نمی‌‌باشد که به شریک بودن آنها در دنیا شهادت دهد]

- ترجمه سلطانی

علم به آن ساعت فقط به او ارجاع می‌شود و میوه‌ها از غلافشان خارج نمی‌شوند و ماده‌ای حامل (باردار) نمی‌شود و وضع (حمل) نمی‌کند مگر با علم او و (یاد آور یا یاد آوری کن) روزی را که به آنها نداء می‌دهد که کجایند شریکان من، می‌گویند: به تو اعلام می‌کنیم از ما شهادت دهنده‌ای (بر چنین چیزی) نیست

- ترجمه راستین

از ساعت قیامت تنها خدا آگاه است، و هیچ میوه‌ای از غنچه خود بیرون نیاید و هیچ آبستنی بار بر ندارد و نزاید مگر به علم ازلی او. و (یاد آر) روزی که خدا به مشرکان خطاب کند: آن معبودان باطلی که شریک من پنداشتید کجا رفتند؟مشرکان گویند: بار الها، ما حضور تو عرضه داشتیم که از ما هیچ کس گواه نیست (که تو شریک داشته‌ای. یعنی از شرک بیزاری می‌جویند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَدْعُونَ مِن قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ

و آنچه [از اصنام و کواکب و ائمهٔ ضلال (گمراهی) و مطلق رؤساء] را که قبلاً می‌‌خواندند از آنها گم شده و باور (یقین) می‌‌کنند که هیچ مفرّی (گریزگاهی) ندارند

- ترجمه سلطانی

و آنچه را که قبلاً می‌خواندند از آنها گم شده و باور (یقین) می‌کنند که هیچ مفرّی (گریزگاهی) ندارند

- ترجمه راستین

و معبودان باطلی که در دنیا عبادت می‌کردند همه از نظرشان محو و نابود شود و آن زمان بدانند که (از آتش قهر خدا) هیچ مفرّ و نجاتی بر آنها نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ لَّا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاءِ الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ

انسان از خواستن خیر خسته نمی‌‌شود و اگر بدی به او برسد آنگاه مأیوس و ناامید می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

انسان از خواستن خیر خسته نمی‌شود و اگر بدی به او برسد آنگاه مأیوس و ناامید می‌شود

- ترجمه راستین

آدمی (حریص، از خدا) به دعا دایم تمنّای خیر می‌کند و هرگز خستگی و سیری ندارد و لیکن اگر به وی شرّ و آسیبی رسد (از رحمت الهی) زود مأیوس و ناامید می‌گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُـولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ

و اگر بعد از ضرّی (رنجی) که به او رسیده رحمتی از خود به او بچشانیم البتّه حتماً می‌‌گوید این به خاطر خود من است و باور ندارم که ساعت برپا شود و اگر به سوی پرودگارم بازگردانده شوم همانا البتّه نزد او برای من جایگاه بهتری هست {حین استیحاش (وحشت کردن) و غلبهٔ همّ (اندوه)، خیال مانند شیطان فرار می‌‌کند و سلطان عقل ظاهر می‌‌شود، و وقتی که خوف رفع می‌‌شود حکم را به عقل وا نمی‌‌گذارد و با انانیّتش ظاهر می‌‌شود و مبدء و معاد را انکار می‌‌کند، چنانکه آن شأن او و شأن شیطان است}، پس البتّه حتماً به کسانی که کفر ورزیده‌‌اند به آنچه که عمل می‌‌کرده‌‌اند [بر خلاف آنچه که آن را گمان می‌‌کردند] خبر می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

و اگر بعد از ضرّی (رنجی) که به او رسیده رحمتی از خود به او بچشانیم البتّه حتماً می‌گوید این به خاطر خود من است و باور ندارم که ساعت برپا شود و اگر به سوی پرودگارم بازگردانده شوم همانا البتّه نزد او برای من جایگاه بهتری هست، پس البتّه حتماً به کسانی که کفر ورزیده‌اند به آنچه که عمل می‌کرده‌اند خبر می‌دهیم

- ترجمه راستین

و اگر ما به انسان (مغرور کم ظرف) پس از رنج و ضرری که به او رسیده نعمت و رحمتی نصیب کنیم البته خواهد گفت که این نعمت برای من (از لیاقت من) است، و گمان نمی‌کنم که قیامتی بر پا شود و به فرض اینکه به سوی خدایم برگردم باز هم برای من نزد خدا بهترین نعمت خواهد بود. ما البته کافران را به (کیفر) اعمالشان آگاه می‌سازیم و عذابی بسیار سخت می‌چشانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ

و البتّه به آنها از عذابی غلیظ (شدید) بچشانیم و وقتی که به انسان نعمت دهیم [از ما و از شکر نعم ما] اعراض می‌‌کند از ما دور می‌‌شود و به جانب خویش کناره می‌‌گیرد [و گمان می‌‌کند که این نعمت بنابر استحقاق او بوده است و انعام (نعمت دادن) ما و اینکه این نعمت عاریه بر او بوده و او مدخلیّتی در آن نداشته را فراموش می‌‌کند] و وقتی که به او شرّی رسد آنگاه [برای حفظ انانیّتش و وجودش] دعایی عریض دارد

- ترجمه سلطانی

و البتّه به آنها از عذابی غلیظ (شدید) بچشانیم و وقتی که به انسان نعمت دهیم اعراض می‌کند از ما دور می‌شود و به جانب خویش کناره می‌گیرد و وقتی که به او شرّی رسد آنگاه دعایی عریض دارد

- ترجمه راستین

و ما هر گاه به انسان (بی‌حوصله کم ظرف) نعمتی عطا کنیم رو بگرداند و (از شکر خدا) دوری جوید، و هر گاه شرّ و بلایی به او روی آورد آن گاه دایم زبان به دعا گشاید (و اظهار عجز نماید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُم بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ

بگو: آیا دیدید که اگر [این اِنعام یا این رسول یا این قرآن یا قرآن ولایت علی (ع) یا انتصاب علی (ع)] از نزد خداوند باشد سپس به آن کفر ورزیده باشید، چه کسی گمراه‌‌تر از آن کسی است که او [در طرفیّت با خداوند یا با رسول (ص)] در ستیزه‌‌ای دور (عمیق) است

- ترجمه سلطانی

بگو: آیا دیدید که اگر (این اِنعام) از نزد خداوند باشد سپس به آن کفر ورزیده باشید، چه کسی گمراه‌تر از آن کسی است که او در ستیزه‌ای دور (عمیق) است

- ترجمه راستین

(کافران را) بگو: چه می‌پندارید اگر (قرآن) از جانب خدا باشد و شما به آن کافر شده باشید آیا گمراه‌تر از آن کس که (مانند شما) به کفر و شقاق دور (از راه سعادت) است در جهان کسی تواند بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

بزودی آیات خود را [با نقص در اموالشان و انفسشان با انواع بلایایی که خارج از عادت آنها می‌‌باشد] در آفاق و در انفس آنها [با انواع امراض و اوجاع (دردها، دردمندی‌‌ها)] به آنها نشان می‌‌دهیم تا برای آنها روشن شود که او حقّ است [پس توبه می‌‌کند آن کسی که توبه می‌‌کند و شقاوت می‌‌ورزد آن کسی که شقاوت می‌‌ورزد] آیا به پروردگارت کفایت نمی‌‌کند که او بر هر چیزی بسیار شاهد (حاضر) است

- ترجمه سلطانی

بزودی آیات خود را در آفاق و در انفس آنها به آنها نشان می‌دهیم تا برای آنها روشن شود که او حقّ است آیا به پروردگارت کفایت نمی‌کند که او بر هر چیزی بسیار شاهد (حاضر) است

- ترجمه راستین

ما آیات (قدرت و حکمت) خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان کاملا هویدا و روشن می‌گردانیم تا ظاهر و آشکار شود که خدا (و آیات حکمت و قیامت و رسالتش همه) بر حق است. آیا همین حقیقت که خدا بر همه موجودات عالم پیدا و گواه است کفایت (از برهان) نمی‌کند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطٌ

آگاه باشید که آنها از ملاقات پروردگارشان در شکّ هستند، آگاه باشید که او به هر چیزی محیط است.

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید که آنها از ملاقات پروردگارشان در شکّ هستند، آگاه باشید که او به هر چیزی محیط است.

- ترجمه راستین

الا (ای اهل ایمان) بدانید که کافران از لقای خدای خود در شک و انکارند و باز بدانید که خدا را بر همه موجودات عالم احاطه کامل است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۴۲- الشورى

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ حم

«حم»

- ترجمه سلطانی

حم

- ترجمه راستین

حم‌

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ عسق

«عسق»

- ترجمه سلطانی

عسق

- ترجمه راستین

عسق (اسرار کتاب خداست)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ كَذَلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

این‌‌چنین [وحیی که قبل از آن از اخبار مغیبات و از احکام و مواعظ به تو ابلاغ کردیم] خداوند چیره و حکیم به تو و به کسانی که قبل از تو بودند وحی می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

این‌چنین خداوند چیره و حکیم به تو و به کسانی که قبل از تو بودند وحی می‌کند

- ترجمه راستین

این گونه به سوی تو و رسولان پیش از تو خدای مقتدر دانا وحی می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ

آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و او علی و عظیم است

- ترجمه سلطانی

آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و او علی و عظیم است

- ترجمه راستین

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه ملک اوست و او خدای بلند مرتبه بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِـمَن فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

نزدیک است که آسمان‌‌ها از [جهت] فوق آنها شکافته (متلاشی) شوند و ملائکه با ستایش پروردگارشان تسبیح می‌‌کنند و برای کسانی که در زمین هستند (مؤمنان زمین) طلب آمرزش می‌‌کنند آگاه باشید همانا خداوند همان بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

نزدیک است که آسمان‌ها از فوق آنها شکافته (متلاشی) شوند و ملائکه با ستایش پروردگارشان تسبیح می‌کنند و برای کسانی که در زمین هستند طلب آمرزش می‌کنند آگاه باشید همانا خداوند همان بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

نزدیک است که آسمانها از فراز هم یکی پس از دیگری شکافته (و درهای آن به وحی رسولان باز) شود، و فرشتگان (رحمت) به ستایش خدای خود تسبیح گویند و برای اهل زمین از خدا مغفرت و آمرزش طلبند (و ندا کنند که) الا ای بندگان، بدانید که خداست آن ذاتی که بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ

و کسانی را به جای او به عنوان ولیّ گرفتند [یعنی در حالی که آنها به عنوان اولیاء غیر از او هستند، یا بدون اذن او اولیائى گرفتند] خداوند پاسدارندهٔ آنها است و [لیکن] تو [با رسالتت] بر آنها وکیل نیستی

- ترجمه سلطانی

و کسانی را به جای او به عنوان ولیّ گرفتند خداوند پاسدارندهٔ آنها است و (لیکن) تو (با رسالتت) بر آنها وکیل نیستی

- ترجمه راستین

و آنان که غیر خدا را معبود و محبوب خویش برگرفتند خدا رقیب و نگهبان بر (اعمال) آنهاست و تو وکیل (کار و مسئول کردار) آنان نخواهی بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ

و این‌‌چنین [وحیی که از قبل] به عنوان قرآنی [به زبان] عربی به تو وحی کردیم تا [اهالی] امّ القری (مکّه، مادر شهرها، پایتخت) و کسانی که حول آن هستند [از اهل زمین جمیعاً] را انذار کنی و از «روز جمع» [شدن] که تردیدی در آن نیست بیم دهی که گروهی از مجتمعین در جنّت و گروهی [از آنان] در آتش افروخته هستند

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین (از قبل) به عنوان قرآنی (به زبان) عربی به تو وحی کردیم تا (اهالی) امّ القری (مکّه، مادر شهرها، پایتخت) و کسانی که حول آن هستند را انذار کنی و از «روز جمع» (شدن) که تردیدی در آن نیست بیم دهی که گروهی از مجتمعین در جنّت و گروهی (از آنان) در آتش افروخته هستند

- ترجمه راستین

و این چنین قرآن فصیح عربی را ما به تو وحی کردیم تا مردم امّ القری (شهر مکه) و هر که را که در اطراف آن است (از خدا) بترسانی و هم از (سختی) روز بزرگ قیامت که همه جمع آیند و هیچ شک در آن نیست و گروهی در بهشت جاودان و فرقه‌ای در آتش سوزان روند بیم دهی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِـمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

و اگر خداوند می‌‌خواست البتّه آنها را امّتی (آیینی) واحد [بر دینی واحد و مذهبی واحد و ارادهٔ واحدى که همان ارادهٔ طاعت است] قرار می‌‌داد و لکن کسی را که بخواهد [بحسب استعداد او] در رحمت خویش داخل می‌‌کند و ستمکاران ولیّی [که امور آنها را تولّى (سرپرستی) کند و خیرات (خوبی‌‌ها) را به سوی آنها جذب کند] و نه یاری کننده‌‌ای [که ضرّ (رنج، آسیب) را از آنها دفع کند و آنها را در سختی‌‌هایشان یاری دهد] ندارند

- ترجمه سلطانی

و اگر خداوند می‌خواست البتّه آنها را امّتی (آیینی) واحد قرار می‌داد و لکن کسی را که بخواهد (بحسب استعداد او) در رحمت خویش داخل می‌کند و ستمکاران ولیّی و نه یاری کننده‌ای ندارند

- ترجمه راستین

و اگر خدا می‌خواست (و در ازل صلاح نظام عالم می‌دانست) تمام خلایق را (به قهر) یک فرقه (مؤمن) قرار می‌داد و لیکن (برای امتحان چنین نخواسته تا) هر که را بخواهد به رحمت خود داخل کند و ستمکاران را هیچ یار و ناصری نباشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

بلکه غیر او را به عنوان ولیّ گرفتند [پس سود نمی‌‌برند حال آنکه] خداوند، او ولیّ است و اوست که مردگان [از حیات حیوانی، یا مردگان از حیات انسانی که همان ولایت تکلیفی است] را زنده می‌‌کند و اوست که بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

بلکه غیر او را به عنوان ولیّ گرفتند (حال آنکه) خداوند، او ولیّ است و اوست که مردگان را زنده می‌کند و اوست که بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

آری، مشرکان غیر خدا را یار و دوستدار خود برگرفتند و حال آنکه خدا منحصرا دوست و یاور بندگان است و اوست که مردگان را زنده می‌کند و اوست که بر هر چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

و در آنچه از چیزی که در آن با یکدیگر اختلاف [پیدا] کرده‌‌اید پس حکم آن [راجع] به خداوند است، [به آنان بگو با شما هستم] آن [موصوف به این اوصاف] الله پروردگار من است [در آنچه که مرا از آن می‌‌ترسانید] بر او توکّل کرده‌‌ام و [در جمیع امورم] به سوی او انابه می‌‌کنم (باز می‌‌گردم) [یا در آخر امرم به ذات خود باز می‌‌گردم]

- ترجمه سلطانی

و در آنچه از چیزی که در آن با یکدیگر اختلاف (پیدا) کرده‌اید پس حکم آن (راجع) به خداوند است، (به آنها بگو:) آن (موصوف) الله پروردگار من است بر او توکّل کرده‌ام و به سوی او انابه می‌کنم (باز می‌گردم)

- ترجمه راستین

و آنچه در آن اختلاف و نزاع کردید حکم آن به خدا (و احکام خدا) راجع است، همان خدا (ی آفریننده عالم و آدم) پروردگار من است که بر او توکل کرده و به درگاه او به تضرّع باز می‌گردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ

آفرینندهٔ آسمان‌‌ها و زمین است برای شما از خود شما ازواجی و از چهارپایان زوج‌‌هایی قرار داد که شما را در آن [بستر نر و مادگی] زیاد می‌‌کند [یعنی شما را تکثیر می‌‌کند و شما را در قرار دادن ازواجى از خود شما و ازواجى از چهارپایان بثّ (پخش کردن، گستراندن) می‌‌کند] هیچ چیزی مثل او نیست و او شنوا و بینا است

- ترجمه سلطانی

آفرینندهٔ آسمان‌ها و زمین است برای شما از خود شما ازواجی و از چهارپایان زوج‌هایی قرار داد که شما را در آن (بستر نر و مادگی) زیاد می‌کند هیچ چیزی مثل او نیست و او شنوا و بینا است

- ترجمه راستین

خدا آفریننده آسمانها و زمین است، برای شما آدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار داد و نیز چهار پایان را جفت (نر و ماده) آفرید، و به این تدبیر (ازدواج) شما را خلق بی‌شمار کند. آن خدای یکتا را هیچ مثل و مانندی نیست و او شنوا و بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِـمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

خزانه‌‌های آسمان‌‌ها و زمین برای او هستند، روزی را برای کسی که بخواهد [بنابر قدر استعداد او] گشایش می‌‌دهد و تنگ می‌‌کند همانا او به هر چیزی دانا است [و مقدار استعداد هر یک و استحقاق او را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

خزانه‌های آسمان‌ها و زمین برای او هستند، روزی را برای کسی که بخواهد (بنابر قدر استعداد او) گشایش می‌دهد و تنگ می‌کند همانا او به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

کلید (گنج نعمتهای) آسمانها و زمین او راست، هر که را خواهد رزق وسیع دهد و هر که را خواهد تنگ روزی کند، که او به هر چیز آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ

برای شما از دین آنچه را که با آن به نوح وصیّت کرد و آنچه را که به تو وحی کرده‌‌ایم و آنچه که ابراهیم و موسی و عیسی را به آن وصیّت کردیم را تشریع کرد [یعنی برای شما مَشْرَع (راه) و جادّه‌‌ای قرار داد] که: دین (طریق الی الله) را بر پا بدارید و از یکدیگر در آن (در دین) تفرّق (فرقه فرقه شدن، پراکندگی) نجویید [یعنی در اعمالی که لازمهٔ طریق است یا نفس طریق یا دربارهٔ علیّ (ع) و ولایت او به اینکه هر یک، عملی و طریقی را که مغایر با عمل دیگری و طریق او است اختیار کند، یا به اینکه هر کدام طُرُق عدیده و اعمال مختلفی داشته باشد، یا در عملش اهویهٔ عدیده و اغراض بسیار باشد]، آنچه که [از توحید و حصر عبادت در خداوند یا از ولایت] آنها را به آن دعوت می‌‌کنی بر مشرکین [به خداوند یا به ولایت] گران است خداوند کسی را که بخواهد بر می‌‌گزیند [یعنی با اجتباء (برگزیدن) ولایت می‌‌دهد، پس تو برای اِدْبار (پشت کردن، روگردان شدن) آنها از خداوند یا از علیّ (ع) اندوهناک مباش] و کسی که به سوی او انابه کند (بازگردد، رجوع کند) را به سوی خود هدایت می‌‌کند [یعنی می‌‌رساند یا راه می‌‌برد]

- ترجمه سلطانی

برای شما از دین آنچه را که با آن به نوح وصیّت کرد و آنچه را که به تو وحی کرده‌ایم و آنچه که ابراهیم و موسی و عیسی را به آن وصیّت کردیم را تشریع (راه گذاشتن) کرد که: دین را بر پا بدارید و از یکدیگر در آن تفرّق (فرقه فرقه شدن، پراکندگی) نجویید، آنچه که آنها را به آن دعوت می‌کنی بر مشرکین گران است خداوند کسی را که بخواهد بر می‌گزیند و کسی که به سوی او انابه کند (بازگردد) را به سوی خود هدایت می‌کند

- ترجمه راستین

خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید. مشرکان را که به خدای یگانه و ترک بتان دعوت می‌کنی (قبولش) بسیار در نظرشان بزرگ می‌آید. (باری از انکار آنها میندیش که) خدا هر که را بخواهد به سوی خود (و مقام رسالت خویش) برمی‌گزیند و هر که را به درگاه خدا به تضرّع و دعا باز آید هدایت می‌فرماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ

و از روی بغی (حسادت و دشمنی، سرکشی) در بین خود از یکدیگر متفرّق نشدند مگر بعد از آنکه علم [به صحّت دین پیامبرشان] نزد آنها آمد و اگر کلمه‌‌ای از پروردگارت [دربارهٔ مهلت دادن به آنها] تا مدّتی معیّن سابق نمی‌‌شد حتماً بین آنها [به اهلاک منکران و خلاص شدن مقرّان (اقرار کنندگان) از بین منکران (انکار کنندگان)] قضاء (حکم) شده بود و همانا کسانی که بعد از آنها [بعد از انبیاء (ع) و امّت‌‌های آنان] کتاب را به ارث بردند البتّه دربارهٔ آن در شکّی تردید افکن هستند

- ترجمه سلطانی

و از روی بغی (حسادت و دشمنی، سرکشی) در بین خود از یکدیگر متفرّق نشدند مگر بعد از آنکه علم (به صحّت دین پیامبرشان) نزد آنها آمد و اگر کلمه‌ای از پروردگارت (دربارهٔ مهلت دادن به آنها) تا مدّتی معیّن سابق نمی‌شد حتماً بین آنها قضاء (حکم) شده بود و همانا کسانی که بعد از آنها کتاب را به ارث بردند البتّه دربارهٔ آن در شکّی تردید افکن هستند

- ترجمه راستین

و مردم (در دین) راه تفرقه و اختلاف نپیمودند مگر پس از آنکه علم و برهان (از جانب حق) بر آنها آمد و لیکن دانسته برای تعدی و ظلم به یکدیگر اختلاف کردند، و اگر آن کلمه (رحمت) از (لطف) خدا سبقت نگرفته بود (که) تا وقتی معین (تعجیل در عذاب نکند) البته میان مردم (ستمکار) حکم (به هلاک) می‌شد. و آنان که پس از گذشتگان وارث کتاب آسمانی شدند (مانند یهود و نصارا) در آن کتاب آسمانی سخت در شک و ریب بماندند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ

پس [تو نیز] به آن [یعنی به دین و اقامۀ آن، یا به علیّ (ع) و ولایت او] دعوت کن {زیرا اسلام یعنی شریعتِ (راه) هدایت به ولایت، و اگر ولایت نبود اسلام فایده‌‌ای نمی‌‌داشت} و همانطور که امر شده‌‌ای استقامت (اعتدال) بورز [و در دین تمکّن (پای نهادن و جای گرفتن) بدار] و از اهویهٔ آنها [در دین یا در ولایت امیر المؤمنین (ع)] تبعیّت مکن و بگو: به آنچه که خداوند از کتاب [در امّت‌‌های پیشین و در این زمان] نازل کرده ایمان آورده‌‌ام و امر شده‌‌ام تا بین شما عدالت کنم [و از عدالت بین شما اقامۀ مردی از شما به عنوان امام شما است برای رفع اختلاف بین شما بعد از وفات من و اقامۀ (راست کردن) عِوَج (کجی، انحراف) شما]، الله پروردگار ما و پروردگار شما است، اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما است [و آنچه که از امر و نهی که به شما می‌‌گویم نفع آن برای شما و ضرر آن بر شما است نفع و نه ضرر از آن بر من نیست تا آنکه مرا دربارهٔ آن متّهم کنید، برای ظهور حقّ و برهان آن و عدم حاجت به محاجّه] حجّتی (خصومتی، محاجّه‌‌ای) بین ما و شما نیست خداوند بین ما را جمع می‌‌کند و بازگشت (سرانجام) به او است

- ترجمه سلطانی

پس (تو نیز) به آن دعوت کن و همانطور که امر شده‌ای استقامت بورز و از اهویهٔ آنها تبعیّت مکن و بگو: به آنچه که خداوند از کتاب نازل کرده ایمان آورده‌ام و امر شده‌ام تا بین شما عدالت کنم الله پروردگار ما و پروردگار شما است، اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما است، حجّتی (خصومتی) بین ما و شما نیست خداوند بین ما را جمع می‌کند و بازگشت (سرانجام) به او است

- ترجمه راستین

بدین سبب تو همه را (به دین اسلام و کلمه توحید) دعوت کن و چنانکه مأموری پایداری کن و پیرو هوای نفس مردم مباش و بگو که من به کتابی که خدا فرستاد (قرآن) ایمان آورده‌ام و مأمورم که میان شما به عدالت حکم کنم، خدای یگانه پروردگار همه ما و شماست، (پاداش) عمل ما بر ما و عمل شما بر شماست (و پس از تبلیغ رسالت) دیگر هیچ حجت و گفت و گویی بین ما و شما باقی نیست. خدا (روز جزا برای حکم حق) میان ما جمع می‌کند و بازگشت همه به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ

و کسانی که بعد از آنکه [استفتاح (طلب گشایش) آنها] مورد اجابت واقع شده دربارهٔ خداوند احتجاج (مجادله، اعتراض) می‌‌کنند [یعنی با خداوند دربارۀ علیّ (ع) بعد از مرگ یا دربارهٔ قیامت یا دربارهٔ عبادت خداوند و معصیت او بعد از مرگ یا در قیامت احتجاج می‌‌کنند، یا با خلفای خداوند و مؤمنین دربارهٔ حقّ خداوند یعنی در دین او، یا دربارهٔ حقّ بودن او و ثبوت او یا دربارهٔ عبادت او یا دربارهٔ اشراک به او یا دربارهٔ سلوک به سوی او یا دربارهٔ توحید او یا دربارهٔ مظاهر او یعنی در نبوّت آنها و خلافتشان خصوصاً دربارهٔ خلافت علی (ع)، یا در اعادت (باز گرداندن) او، و فی الجمله در جملهٔ صفات حقیقیّه یا اضافیّهٔ او و در جملهٔ افعال او و در مظاهر او احتجاج می‌‌کنند] حجّت آنها نزد پروردگارشان باطل است و بر آنها [برای ظالم بودن آنها در محاجّۀ خود] غضب هست و آنها عذاب شدیدی دارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که بعد از آنکه (استفتاح آنها) مورد اجابت واقع شده دربارهٔ خداوند محاجّه (مجادله، اعتراض) می‌کنند حجّت آنها نزد پروردگارشان باطل است و بر آنها غضب هست و آنها عذاب شدیدی دارند

- ترجمه راستین

و آنان که در دین خدا (از حسد و عناد با رسولش) جدل و احتجاج برانگیزند پس از آنکه خلق دعوت او را پذیرفتند حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است و بر آنها قهر و غضب و عذاب سخت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ

خداوند کسی است که کتاب را [یعنی کتاب نبوّت و رسالت یا کتاب ولایت و قرآن صورت همه است] و میزان را به حقّ نازل کرده و تو درک نمی‌‌کنی شاید که ساعت نزدیک باشد [پس بر عدم مؤاخذهٔ آنها اندوهناک مشو]

- ترجمه سلطانی

خداوند کسی است که کتاب را و میزان را به حقّ نازل کرده و تو درک نمی‌کنی شاید که ساعت نزدیک باشد

- ترجمه راستین

خداست آن که کتاب (آسمانی) را به حق و نیز ترازوی عدالت را فرستاد، و تو چه دانی؟ممکن است ساعت قیامت بسیار نزدیک باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ

کسانی که به آن ایمان نمی‌‌آورند (اذعان نمی‌‌کنند) [آن را مسخره می‌‌کنند و] تعجیل آن را می‌‌طلبند و کسانی که ایمان آورده‌‌اند [یعنی به آن اذعان نمودند و کسانی که با بیعت عامّه اسلام آورده‌‌اند یا با بیعت خاصّه ایمان آورده‌‌اند برای علمشان به حساب بر جلیل و قلیل در آن] ترسان از آن هستند و می‌‌دانند که آن حقّ (ثابت) است، آگاه باشید همانا کسانی که دربارهٔ ساعت [یعنی ساعت ظهور قائم یا ساعت قیامت یا ساعت رجعت یا ساعت مرگ] تردید می‌‌کنند البتّه در گمراهی دوری هستند

- ترجمه سلطانی

کسانی که به آن ایمان نمی‌آورند تعجیل آن را می‌طلبند و کسانی که ایمان آورده‌اند ترسان از آن هستند و می‌دانند که آن حقّ است، آگاه باشید همانا کسانی که دربارهٔ ساعت تردید می‌کنند البتّه در گمراهی دوری هستند

- ترجمه راستین

آنان که به ساعت قیامت ایمان نمی‌آورند (به تمسخر) تقاضای تعجیل در ظهور قیامت می‌کنند، امّا اهل ایمان از آن روز سخت ترسانند و می‌دانند که آن روز (و همه وعده‌های آخرت) بر حق است. الا (ای مردم) بدانید آنان که در قیامت جدل و انکار می‌کنند سخت در گمراهی دور (از سعادت) اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ

خداوند به بندگانش لطیف (مهربان) است، به کسی که بخواهد [علم و فهم و ایمان را] روزی می‌‌دهد [و ساعت آنها را به تأخیر می‌‌اندازد تا شاید آنها توبه کنند و متذکّر شوند و اعتراف نمایند] و او قوی [است که بر آنچه که بخواهد قادر است] و غالب است [که مانعی او را از فعل او منع نمی‌‌کند، پس تأخیر در مؤاخذهٔ آنها برای عجز و نه برای مانعی به آن در برابر او نیست بلکه برای لطف او نسبت به آنها است]

- ترجمه سلطانی

خداوند به بندگانش لطیف (مهربان) است، به کسی که بخواهد روزی می‌دهد و او قوی و غالب است

- ترجمه راستین

خدا را به بندگان لطف و محبت بسیار است، هر که را بخواهد روزی می‌دهد و او توانای مطلق و مقتدر و غالب است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ

کسی که [با سعی خویش] زراعت (کشت) آخرت را خواسته باشد برای او در کشت او می‌‌افزائیم [و به قدر سعی او به او می‌‌دهیم و آن را بنابر سعی او افزون می‌‌کنیم] و کسی که کشت دنیا را خواسته باشد از آن به او می‌‌دهیم [یعنی به قدر زرع او یا کمتر از آن] و او در آخرت نصیبی (سهمی) ندارد [برای اینکه او برای آخرت کشت نکرده است]

- ترجمه سلطانی

کسی که زراعت (کشت) آخرت را خواسته باشد برای او در کشت او می‌افزائیم و کسی که کشت دنیا را خواسته باشد از آن به او می‌دهیم و او در آخرت نصیبی (سهمی) ندارد

- ترجمه راستین

هر کس حاصل کشت آخرت را بخواهد ما بر تخمی که کاشته می‌افزاییم و هر که تنها حاصل کشت دنیا را بخواهد او را هم از آن نصیب می‌کنیم ولی در آخرت (از نعمت ابدی آن چون نخواسته) نصیبی نخواهد یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَـوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِـمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

آیا آنها شریکانی [برای خداوند] دارند که برای آنها دینی که خداوند اجازهٔ آن را نداده [از آنچه که آن را ملّت قرار داده‌‌اند] تشریع کرده‌‌اند؟ و اگر کلمهٔ فصل [یعنی لطیفهٔ انسانیّه، فاصل انسان از سایر حیوان و همان ولایت تکوینی] نبود البتّه بین آنها قضاوت می‌‌شد و (حال آنکه) همانا ستمکاران عذابی دردناک دارند [یعنی ظالمین به آل محمّد (ص) در دنیا و در حال حاضر عذابی دردناک دارند لکن برای خدارت (گیجی، منگی) اعضایشان به آن شعور ندارند، یا در آخرت عذابی دردناک دارند لکن برای عدم تَیَقُّن (یقین داشتن) آنها به عذاب در آخرت به آنها ستم کردند]

- ترجمه سلطانی

آیا آنها شریکانی دارند که برای آنها دینی که خداوند اجازهٔ آن را نداده تشریع کرده‌اند؟ و اگر کلمهٔ فصل (لطیفهٔ انسانیّه) نبود البتّه بین آنها قضاوت می‌شد و همانا ستمکاران عذابی دردناک دارند

- ترجمه راستین

آیا خدایان باطل مشرکان بر آنها شرع و احکامی که خدا اجازه نفرموده جعل کرده‌اند؟و اگر کلمه فصل (یعنی حکم تأخیر عذاب) نبود میان آنها (به هلاکت) حکم می‌شد، و ستمکاران را البته (روزی) عذاب دردناک خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ تَرَى الظَّالِـمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ

[در حال] ستمگران را از [جزای] آنچه [از اعمال] که کسب کرده‌‌اند ترسان می‌‌بینی [یا در آخرت خواهی دید] و آن [در دنیا] واقع به آنها است [و لکن به آن شعور نمی‌‌ورزند یا در آخرت] و کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کردند در باغ‌‌های جنّات هستند، آنچه را که بخواهند نزد پروردگارشان دارند، آن [مذکور] همان فضل کبیر است

- ترجمه سلطانی

ستمگران را از آنچه که کسب کرده‌اند ترسان می‌بینی و آن واقع به آنها است و کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند در باغ‌های جنّات هستند، آنچه را که بخواهند نزد پروردگارشان دارند، آن همان فضل کبیر است

- ترجمه راستین

(در آن روز) ظالمان را بینی که از (کیفر) کردار خود سخت ترسان و هراسانند و البته به کیفر خواهند رسید، و آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند در باغهای بهشت منزل یافته و نزد خدای خود هر چه خواهند بر آنان مهیّاست. این همان فضل و رحمت نامنتهای خداست (که نصیب اهل ایمان است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ

آن [مذکور عظیم القدر بعید المنزلت] چیزی است که خداوند به آن دسته از بندگانش که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کرده‌‌اند بشارت می‌‌دهد {مراد از ایمان در امثال این عبارت اسلام حاصل به بیعت عامّه، یا نفس بیعت عامّه است، و مراد از عمل صالح، ایمان حاصل به بیعت خاصّه یا نفس بیعت خاصّه است، یا مراد از ایمان، ایمان خاصّ حاصل به بیعت خاصّه یا نفس این بیعت است، و مراد از عمل صالح، عمل کردن به شروط این بیعت است}، بگو: به خاطر آن [یعنی برای این امری که من در آن هستم از تبلیغ رسالت خداوند و فراخواندن شما به ایمان به خداوند] از شما درخواست اجری (مزدی) نمی‌‌کنم [تا مرا به طلب دنیا در ادّعایم متّهم کنید] مگر دوستی کردن (دوست داشتن) دربارۀ نزدیکان و کسی که نیکیی انجام دهد برای او در آن نیکیی می‌‌افزائیم همانا خداوند بسیار آمرزنده است [که آنچه از سیّئه که قبل از این حسنه (ولایت) کسب کرده است را می‌‌آمرزد] و بسیار سپاسگزار است [و اقتضاء شکور بودن او زیادت در این حسنه تا ده برابر الی ما شاء الله است]

- ترجمه سلطانی

آن چیزی است که خداوند به آن دسته از بندگانش که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کرده‌اند بشارت می‌دهد، بگو: به خاطر آن از شما درخواست اجری (مزدی) نمی‌کنم مگر دوستی کردن (دوست داشتن) دربارۀ نزدیکان و کسی که نیکیی انجام دهد برای او در آن نیکیی می‌افزائیم همانا خداوند بسیار آمرزنده و بسیار سپاسگزار است

- ترجمه راستین

این (بهشت ابد) همان است که خدا به بندگانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند بشارت آن را داده است. بگو: من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید (و دوستدار آل محمّد باشید، که این اجر هم به نفع امت و برای هدایت یافتن آنهاست) ، و هر که کاری نیکو انجام دهد ما نیز در آن مورد بر نیکوییش بیفزاییم که خدا بسیار آمرزنده گناهان و پذیرنده شکر بندگان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَمْ يَقُـولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِن يَشَإِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

آیا آنها می‌‌گویند: بر خداوند دروغی را افتراء بسته است؟ و (حال آنکه) اگر خداوند بخواهد بر قلب تو مهر می‌‌زند [تا آنکه بر خداوند افتراء ببندی، پس نعمت مُهر نکردن و وحی کردن به خود را شکر کن] و خداوند باطل را محو می‌‌سازد و حقّ را با کلمات خود محقّق می‌‌کند همانا او به ذات سینه‌‌ها دانا است [و آنچه که در قلوب منافقین از دشمنی تو و دشمنی اهل بیت تو داخل می‌‌شود را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

آیا آنها می‌گویند: بر خداوند دروغی را افتراء بسته است؟ و (حال آنکه) اگر خداوند بخواهد بر قلب تو مهر می‌زند و خداوند باطل را محو می‌سازد و حقّ را با کلمات خود محقّق می‌کند همانا او به ذات سینه‌ها دانا است

- ترجمه راستین

بلکه (مردم نادان) خواهند گفت: او (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بر خدا دروغ بسته (که محبّت اهل بیت را بر امت واجب کرده. چنین نیست و هرگز رسولی بر خدا دروغ نتواند بست که) اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر می‌نهد و به کلمات (وحی) خود سخن باطل را محو و نابود و حق را ثابت و برقرار می‌گرداند، که خدا به اسرار دلهای خلق کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ

و او کسی است که توبه را از بندگانش قبول می‌‌کند و بدی‌‌ها را عفو می‌‌نماید {اکثر آنچه که از ذکر توبه در کتاب وارد شده مراد از آنها توبه‌‌ای می‌‌باشد که بر دستان خلفای او تعالی در ضمن میثاق و بیعت اتّفاق می‌‌افتد، و قابل این توبه در ظاهر خلیفهٔ خداوند است همان که بیعت بر دست او اتّفاق می‌‌افتد} و آنچه را که انجام می‌‌دهید می‌‌داند

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که توبه را از بندگانش قبول می‌کند و بدی‌ها را عفو می‌نماید و آنچه را که انجام می‌دهید می‌داند

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که توبه بندگانش را می‌پذیرد و گناهان را می‌بخشد و هر چه کنید می‌داند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ

و [درخواست] کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کردند را [یعنی در دعایشان بطور مطلق آنها را اجابت می‌‌کند، یا در دعای آنها برای خدا و لقای او، یا در دعای آنان برای برادرانشان به ظهر الغیب (دعاء کردن برای دیگری بدون اطلاع وی)] اجابت می‌‌کند و از فضل خویش [زیاده بر درخواست آنها] به آنها افزون می‌‌کند و کافران [به ولایت علی (ع)] عذاب سختی دارند

- ترجمه سلطانی

و (درخواست) کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند را اجابت می‌کند و از فضل خویش (زیاده بر درخواست آنها) به آنها افزون می‌کند و کافران عذاب سختی دارند

- ترجمه راستین

و دعای آنان را که ایمان آورده و نیکوکار شوند مستجاب می‌گرداند و از فضل و کرم خود بر ثواب آنها می‌افزاید، و برای کافران عذابی سخت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای