جزء شمارهٔ ۱۱


سورهٔ ۹- التوبة

٩٣ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَن يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

جز این نیست که سبیل (وزر و ذمّ) بر کسانی است که از تو اجازه می‌‌گیرند و (در حالی که) آنها ثروتمند هستند و راضی شده‌‌اند به اینکه با برجای ماندگان باشند و خداوند بر قلوب آنها مُهر زده است و (حال آنکه) آنها نمی‌‌دانند

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که سبیل (وزر و ذمّ) بر کسانی است که از تو اجازه می‌گیرند و (در حالی که) آنها ثروتمند هستند و راضی شده‌اند به اینکه با برجای ماندگان باشند و خداوند بر قلوب آنها مُهر زده است و (حال آنکه) آنها نمی‌دانند

- ترجمه راستین

منحصرا گناه و عقوبت آنها راست که با وجود تمکن و دارایی از تو رخصت معافیت از جنگ می‌طلبند و خوش دارند که با بازماندگان (یعنی زنان و کودکان) در خانه بنشینند (و به جهاد حاضر نشوند) و خدا بر دل آنها نقش کفر و ظلمت زده به طوری که هیچ درک نکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لَّا تَعْتَذِرُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِـمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

وقتی که [از این جنگ یعنی غزوهٔ تبوک] نزد آنها باز می‌‌گردید نزد شما عذر می‌‌آورند [بعد از رجوع تو و عذر آوردن آنها در جواب آنها] بگو: عذر نیاورید که هرگز شما را باور (تصدیق) نخواهیم کرد هرآینه خداوند از اخبار شما به ما خبر داده و بزودی خداوند عمل شما و رسولش را خواهد دید سپس به عالم غیب و شهادت بازگردانده می‌‌شوید پس شما را به آنچه که عمل می‌‌کردید آگاه می‌‌سازد

- ترجمه سلطانی

وقتی که (از غزوهٔ تبوک) نزد آنها باز می‌گردید نزد شما عذر می‌آورند بگو عذر نیاورید که هرگز از شما باور نخواهیم کرد هرآینه خداوند از اخبار شما به ما خبر داده و بزودی خداوند عمل شما و رسولش را خواهد دید سپس به عالم غیب و شهادت بازگردانده می‌شوید پس شما را به آنچه که عمل می‌کردید آگاه میسازد

- ترجمه راستین

وقتی که شما (از جنگ سالم و فاتح) به سوی آنها بر می‌گردید آنها به عذرهای بی‌جا می‌پردازند، به آنها پاسخ ده که ما هرگز به این عذر تراشی‌ها تصدیق شما نکنیم، بی‌شک خدا حقیقت حال شما را بر ما روشن گردانید، و به زودی خدا و رسولش کردار شما را دیده، آن گاه به سوی خدایی که دانای غیبت و شهود است بازتان گردانند پس شما را به کردارتان واقف کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

بزودی وقتی که نزد آنها بر می‌‌گردید برای اینکه [مبادا] از آنها اعراض کنید [و بر آنها به آنچه که از آنها واقع شده خطاب نکنید و با آنها تعاتب (گستاخی) ننمایید بلکه با آنها مانند سایر مؤمنین موافقت و مرافقت کنید] برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد، و [لکن نه فقط از خطاب کردن بر آنها و عتاب نمودن بر آنها بلکه از معاشرت با آنها و موافقت با آنها] از ایشان اعراض کنید که آنها [بحسب اصل ذواتشان] پلیدند [و طهارت را قبول نمی‌‌کنند تا به احتمال اصلاحشان در عتاب کردن با آنها یا در مرافقت با آنها به شما اجازه داده شود] و به عنوان جزای آنچه که کسب می‌‌کردند جایگاه آنان جهنّم است

- ترجمه سلطانی

بزودی وقتی که نزد آنها بر می‌گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد تا (مبادا) از آنها اعراض کنید، پس (لکن) از ایشان اعراض کنید که آنها پلیدند و به عنوان جزای آنچه که کسب می‌کردند جایگاه آنان جهنّم است

- ترجمه راستین

چون شما به سوی آنها بازگردید قسم‌های مؤکّد به خدا برای شما یاد کنند که از آنها چشم‌پوشی کنید. از آنها اعراض کنید که مردمی پلیدند و به کیفر کردار خود به آتش دوزخ مأوی خواهند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ

برای شما قسم می‌‌خورند تا از آنها راضی شوید پس اگر از آنها راضی شوید پس همانا خداوند از [این] مردمان فاسق راضی نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

برای شما قسم می‌خورند تا از آنها راضی شوید پس اگر از آنها راضی شوید پس همانا خداوند از (این) مردمان فاسق راضی نمی‌شود

- ترجمه راستین

(آن مردم منافق) برای اینکه شما از آنها راضی شوید قسمها یاد می‌کنند، پس اگر شما مؤمنان هم از آنها راضی شوید خدا هرگز از آن گروه فاسق راضی نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

اعراب (اهل صحرا) [برای قساوت قلوبشان و غلظت نفوسشان و عدم گوش دادنشان بر آنچه که آنها را به حقّ نزدیک و آنها را دربارهٔ آخرت ترغیب می‌‌کند و عدم هوشیاری آنها به آنچه که برای آن خلق شده‌‌اند] در کفر و نفاق شدیدتر هستند و سزاوارترند که حدود [یعنی احکام از عبادات و معاملات، یا غایات مقصوده از احکام و آداب و قصص و مواعظ] آنچه که خداوند بر رسولش نازل کرده را ندانند و خداوند دانا (دارای حکمت نظری) و حکیم (دارای حکمت عملی) است

- ترجمه سلطانی

اعراب در کفر و نفاق شدیدتر هستند و سزاوارترند که حدود آنچه که خداوند بر رسولش نازل کرده را ندانند و خداوند دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

اعراب بادیه‌نشین در کفر و نفاق از دیگران سخت‌تر و به جهل و نادانی احکام خدا که بر رسولش فرستاده سزاوارترند، و خدا دانا و حکیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

و از اعراب (بادیه نشینان) کسانی هستند که آنچه که [در جهاد و بر فقرای مسلمین از حقوق مفروضه (واجب شده) یا غیر مفروضه] انفاق می‌‌شوند (شده) را [برای عدم اعتقاد به خداوند و به آخرت و به اجر و عوض از خداوند] به عنوان تاوان (خسران بدون عوض) می‌‌گیرند و در انتظار [وقوع] گرفتاری‌‌ها (حوادث) برای شما هستند [و حال آنکه] گرفتاری بد بر [خود] آنها است و خداوند [بر گفتار آنها] شنوا و [به نیّت آنها] دانا است

- ترجمه سلطانی

و از اعراب (بادیه نشینان) کسانی هستند که آنچه که (در جهاد) انفاق می‌کنند را به عنوان تاوان (خسران بدون عوض) می‌گیرند و در انتظار (وقوع) گرفتاری‌ها (حوادث) برای شما هستند (و حال آنکه) گرفتاری بد بر (خود) آنها است و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

و برخی از اعراب بادیه‌نشین مخارجی را که (در راه جهاد دین) می‌کنند بر خود ضرر و زیانی می‌پندارند و برای شما مسلمین مترصد حوادث و عواقب ناگوارند و حال آنکه عواقب و حوادث بد بر خود آنها خواهد بود و خدا شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُـولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و از اعراب (بادیه نشینان) کسانی هستند که به خداوند و روز آخِر ایمان آورده‌‌اند و آنچه که در راه خدا انفاق می‌‌کنند را به عنوان قِربَت (وسیلهٔ نزدیک شدن) به خداوند و دعاهای رسول می‌‌گیرند آگاه باشید که آنها (دعاهای رسول) وسیلهٔ نزدیک شدن برای آنان است بزودی خداوند آنان را [به سببیّت انفاق آنها برای دعای رسول (ص) و اجابت خداوند بر دعای او (ص) در حقّ آنان] در رحمت خود داخل خواهد کرد همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و از بادیه نشینان کسانی هستند که به خداوند و روز آخِر ایمان آورده‌اند و آنچه که در راه خدا انفاق می‌کنند را به عنوان قِربَت (وسیلهٔ نزدیک شدن) به خداوند و دعاهای رسول می‌گیرند آگاه باشید که آنها (دعاهای رسول) وسیلهٔ نزدیک شدن برای آنان است بزودی خداوند آنان را در رحمت خود داخل خواهد کرد همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و برخی دیگر از همان اعراب بادیه‌نشین ایمان واقعی به خدا و قیامت آورده و آنچه را در راه خدا انفاق می‌کنند موجب تقرب نزد خدا و دعای خیر رسول دانند، آری آگاه شوید که انفاق آنها موجب قربشان به خداست، و البته خدا آنان را در (سرای) رحمت خود داخل می‌گرداند، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

و پیشقدمان نخستین از مهاجرین [که از مکّه به مدینه برای محض خدمت رسول (ص) یا از مطلق اوطان خویش به آنجا مهاجرت کردند] و انصار [که بعد از هجرت او (ص) را یاری کردند] و کسانی که با نیکی کردن از آنان پیروی کرده‌‌اند خداوند از آنها راضی شد و آنها از خداوند راضی شدند و برای آنها جنّت‌‌هایی آماده کرده که از زیر آنها نهرها جاری می‌‌شود همیشه در آن جاودانند، آن رستگاری بزرگ است

- ترجمه سلطانی

و پیشقدمان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که با نیکی کردن از آنان پیروی کرده‌اند خداوند از آنها راضی شد و آنها از خداوند راضی شدند و برای آنها جنّت‌هایی آماده کرده که از زیر آنها نهرها جاری می‌شود همیشه در آن جاودانند، آن رستگاری بزرگ است

- ترجمه راستین

و آنان که سبقت به ایمان گرفتند از مهاجر و انصار (و در دین ثابت ماندند) و آنان که به نیکی پیروی آنان کردند، خدا از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند، و خدا برای همه آنها بهشت‌هایی که از زیر درختان آنها نهرها جاری است مهیا ساخته که در آن بهشت تا ابد متنعّم باشند، این به حقیقت سعادت بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ

و [بعضی] از کسانی از اعراب که حول شما هستند منافق هستند و از اهل مدینه که بر نفاق خوی (عادت) کرده‌‌اند آنها را نمی‌‌شناسی [امّا] ما آنها را می‌‌شناسیم بزودی آنها را دو بار عذاب خواهیم کرد [یک بار برای کفرشان و یک بار برای اظهار اسلامشان به نفاق، یا یک بار با نزع آنها از آمالشان و متمنّیاتشان (آرزوهایشان) و یک بار با مشاهدهٔ آنچه که در آخرت برای آنها آماده شده] سپس آنها [در قیامت] به عذابی بزرگ بازگردانده می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و (بعضی) از کسانی از اعراب که حول شما هستند منافق هستند و از اهل مدینه که بر نفاق خو کرده‌اند آنها را نمیشناسی (امّا) ما آنها را میشناسیم بزودی آنها را دو بار عذاب خواهیم کرد سپس آنها به عذابی بزرگ بازگردانده می‌شوند

- ترجمه راستین

و بعضی از اعراب بادیه‌نشین اطراف شما (اطراف مدینه) منافقند و بعضی اهل شهر مدینه هم منافق و بر نفاق ماهر و ثابتند که تو از آنها آگاه نیستی، ما از آنها آگاهیم، آنان را دو بار عذاب خواهیم کرد (در دنیا قبل از مرگ و در برزخ بعد از مرگ) و عاقبت هم به عذاب سخت ابدی دوزخ بازگردانیده می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِـحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و دیگرانی که به گناه خود اعتراف کردند عملی صالح و بدیی دیگر را در هم آمیختند چه بسا که خداوند بر آنها توبه (التفات) کند همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و دیگرانی که به گناه خود اعتراف کردند عملی صالح و بدیی دیگر را در هم آمیختند چه بسا که خداوند بر آنها توبه (التفات) کند همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و بعضی دیگر از آنها به گناهان خود اعتراف کردند که عمل صالح و فعل قبیح هر دو به جای آوردند، امید باشد که خداوند توبه آنان بپذیرد که البته خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

[خودت یا به توسط عُمّالت] از اموال آنها به عنوان صدقه بگیر که آنها را پاک کنی و آنها را به آن [وسیله] تزکیّه کنی و [حین اخذ (گرفتن) برای آنها به طلب رحمت] بر آنها دعاء کن همانا دعای تو سبب آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه سلطانی

از اموال آنها به عنوان صدقه بگیر که آنها را پاک کنی و آنها را به آن (وسیله) تزکیّه کنی و بر آنها دعاء کن همانا دعای تو سبب آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

تو از اموال مؤمنان صدقات را دریافت دار که بدان صدقات نفوس آنها را پاک و پاکیزه می‌سازی و رشد و برکت می‌دهی، و آنها را به دعای خیر یاد کن که دعای تو در حق آنان موجب تسلّی خاطر آنها شود و خدا شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

آیا ندانسته‌‌اند که خداوند است که او توبه را از بندگانش قبول می‌‌کند و صدقات را می‌‌گیرد و همانا خداوند است که او بسیار توبه (التفات) کننده (کثیر الرجوع به بندگان) و [به بندگان] مهربان است {توبه همان رجوع شخص است از آنچه که الی الله شایسته نیست چه رجوع از جهت باطن به مظهر باطنی خداوند باشد که همان قلب است، یا از جهت ظاهر به مظهر او که همان نبیّ (ص) یا امام (ع) یا خلفای آن دو هستند، و لهذا این رجوع، و قبول توبه به این معنی، اعمال و مواثیق (پیمان‌‌ها) مقرّره‌‌ای است که از زمان آدم (ع) بین آنها جاری می‌‌باشد، و اگرچه برای شرافت آن و ضنّت (بخل شدید) نسبت به آن، از غیر اهلش آن را کتمان کرده‌‌اند و اثرش را از سینه‌‌های کسانی که بر آن اطلاع یافتند و از آن برگشتند محو نمودند، تا مبادا مانند سایر رسوم ملّت مبتذل شود، و در کتاب و سنّت در اغلب همان توبه به همین معنی استعمال شده و قابل (قبول کننده) بر این توبه همان نبیّ (ص) یا خلیفهٔ او است چنانکه آخذ (گیرنده) بر صدقه ایضاً همان نبیّ (ص) یا خلیفهٔ او (ع) هستند}

- ترجمه سلطانی

آیا ندانسته‌اند که خداوند است که او توبه را از بندگانش قبول می‌کند و صدقات را می‌گیرد و همانا خداوند است که او بسیار توبه (التفات) کننده (کثیر الرجوع به بندگان) و مهربان است

- ترجمه راستین

آیا مؤمنان هنوز ندانسته‌اند که محققا خداست که توبه بندگان را می‌پذیرد و صدقه آنها را قبول می‌فرماید و خداست که بسیار توبه پذیر و بر خلق مهربان است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِـمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و بگو عمل کنید پس خداوند و پیامبرش و مؤمنان [خالص بر ایمان متحقّق به آن که آنان خلفاء خداوند بعد از رسول او (ص) هستند] عمل شما را خواهند دید [وگرنه که اکثر مؤمنین ناقص هستند که اطّلاع بر اعمال غیر ندارند] و بزودی به عالم غیب و شهادت بازگردانده خواهید شد آنگاه به شما به آنچه که عمل می‌‌کردید خبر می‌‌دهد [و بنابر آن اگر خیر است آنگاه به خیر و اگر شرّ است آنگاه به شرّ به شما جزاء می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

و بگو عمل کنید پس خداوند و پیامبرش و مؤمنان (خالص بر ایمان متحقّق به آن) عمل شما را خواهند دید و بزودی به عالم غیب و شهادت بازگردانده خواهید شد آنگاه به شما به آنچه که عمل می‌کردید خبر می‌دهد

- ترجمه راستین

و بگو که هر عمل کنید خدا آن عمل را می‌بیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه می‌شوند، آن گاه به سوی خدایی که دانای عوالم غیب و شهود است بازگردانیده شوید و او شما را به کردارتان واقف سازد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

و دیگران تأخیر انداخته شدگان [در انتظار] امر (حکم) خداوند هستند یا آنها را عذاب می‌‌کند و یا بر آنها توبه (التفات) می‌‌کند و خداوند [به استعداد آنها و استحقاق آنها برای هر کدام از توبه و عذاب] دانا و حکیم است [در عمل خود به هر کدام بحسب عمل او جزاء می‌‌دهد و اگرچه به قدر جُویی و مویی باشد]

- ترجمه سلطانی

و دیگران تأخیر انداخته شدگان (در انتظار) امر خداوند هستند یا آنها را عذاب می‌کند و یا بر آنها توبه (التفات) می‌کند و خداوند دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

و برخی دیگر (از گناهکاران) آنهایی هستند که کارشان بر مشیّت خدا موقوف است یا آنان را عذاب کنید و یا از گناهشان درگذرد، و خدا دانا و حکیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّـمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

و کسانی که به جهت ضرر رساندن به یکدیگر و به عنوان کفر (برای حصول یا برای تحصیل ازدیاد کفر) و از جهت تفریق بین مؤمنین و به جهت ارصاد [در کمین نشستن، مراقب بودن] مسجدی اتّخاذ کردند برای کسانی که قبلاً با خداوند و رسول او جنگیده‌‌اند و البتّه سوگند یاد می‌‌کنند که ما جز نیکی (ارادهٔ نیک یا عاقبت نیک یا خصلت نیک) اراده نکرده‌‌ایم و خداوند شهادت می‌‌دهد که آنها البتّه دروغگویند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به جهت ضرر رساندن به یکدیگر و به عنوان (حصول) کفر و از جهت تفریق بین مؤمنین و به جهت ارصاد (در کمین نشستن، مراقب بودن) مسجدی اتّخاذ کردند برای کسانی که قبلاً با خداوند و رسول او جنگیده‌اند و البتّه سوگند یاد می‌کنند که ما جز نیکی اراده نکرده‌ایم و خداوند شهادت می‌دهد که آنها البتّه دروغگویند

- ترجمه راستین

و (گروهی دیگر از منافقانند) آنان که مسجدی برای زیان به اسلام برپا کردند و مقصودشان کفر و عناد و تفرقه کلمه بین مسلمین و ساختن کمینگاهی برای دشمنان دیرینه خدا و رسول بود، و با این همه قسم‌های مؤکّد یاد می‌کنند که ما جز قصد خیر غرضی نداریم، و خدا گواهی می‌دهد که محققا دروغ می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ

هرگز در آنجا [برای اقامهٔ نماز] نایست البتّه مسجدی که از روز اوّل [از ایّام تأسیس آن یعنی مسجد قبا] بر پایهٔ تقوا بناء شده سزاوارتر است که در آن [برای اقامهٔ نماز] بایستی در آنجا مردانی هستند که دوست دارند که [از ارجاس (پلیدی‌‌ها) باطنی و انجاس (نجاست‌‌ها) ظاهری] پاک شوند و خداوند پاکیزه کنندگان را دوست می‌‌دارد

- ترجمه سلطانی

هرگز در آنجا (برای اقامهٔ نماز) نایست البتّه مسجدی که از روز اوّل بر پایهٔ تقوا بناء شده سزاوارتر است که در آن (برای اقامهٔ نماز) بایستی در آنجا مردانی هستند که دوست دارند که پاک شوند و خداوند پاکیزه کنندگان را دوست می‌دارد

- ترجمه راستین

تو (ای رسول ما) هرگز در مسجد آنها (به نماز) مایست که همان مسجد (قبا) که بنیانش از اول بر پایه تقوای محکم بنا گردیده سزاوارتر است به اینکه در آن اقامه نماز کنی، که در آن مسجد مردان پاکی که مشتاق تهذیب نفوس خودند درآیند، و خدا مردان پاک مهذّب را دوست می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ

آیا پس کسی که بنیانش (بنیان وجودش) را بر پروا کردن از خداوند و رضوان اساس کرد بهتر است یا کسی که بنیانش را بر لبهٔ مسیل شکافته شده اساس کرده است؟ که آن را در آتش جهنم فرو می‌‌ریزاند (سقوط می‌‌دهد) [وکسی که اساس بنیانش بر شفیر (کنارهٔ) جهنّم است ظالم است] و خداوند مردمان ظالم را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که بنیانش را بر پروا کردن از خداوند و رضوان اساس کرد بهتر است یا کسی که بنیانش را بر لبهٔ مسیل شکافته شده اساس کرده است؟ که آن را در آتش جهنم فرو می‌ریزاند و خداوند مردمان ستمکار را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

آیا کسی که مسجدی به نیت تقوا تأسیس کرده و رضای حق را طالب است مانند کسی است که بنایی سازد بر پایه سستی در کنار مسیل (لبه پرتگاه دوزخ) که زود به ویرانی کشد و عاقبت او را به آتش دوزخ درافکند؟! و خدا هرگز ستمکاران را هدایت نخواهد فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

[اهل مسجد ضرار] بنیانشان را که بناء کرده‌‌اند پیوسته به عنوان (سبب) تردید (شکّ) در قلوبشان هست تا آنگاه که قلوبشان پاره پاره شود [پس اثری از آن باقی نمی‌‌ماند تا که به تردید متّصف شوند] و خداوند دانا و حکیم است [به اینکه بنیان آنها سبب جهل آنها و بلاهت آنها است]

- ترجمه سلطانی

(آن) بنیانشان را که بناء کرده‌اند پیوسته به عنوان (سبب) تردید در قلوبشان هست تا آنگاه که قلوبشان پاره پاره شود و خداوند دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

بنیانی که آنها بنا کردند دلهای ایشان را همیشه به حیرت و شک و ریب افکند تا آنکه از آن دل برکنند، و خدا دانا و حکیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

همانا خداوند از مؤمنین اموالشان و انفسشان را خرید به اینکه جنّت برای آنها باشد وعده بر آن در تورات و انجیل و قرآن [وعدهٔ] حقّ (ثابت) است {و این بیعت از زمان آدم (ع) تا زمان ظهور دولت خاتم (ص) سنّت قائمهٔ (سنّت پا برجا) بوده است، به حیثی که اهل هر دینی احدی را از اهل آن دین نمی‌‌شمرند مگر به بیعت با صاحب آن دین یا با کسی که او را برای اخذ بیعت از مردم نصب کرده و این بیعت شرایط و آداب مقرّرهٔ مکتومه نزد آنان داشته، و برای شرافت این بیعت و ضنّت (بخل ورزیدن به آن) به ابتذال آن نزد کسی که اهل (شایسته) بر آن نیست در هر دینی بعد از قوّت آن و رحلت صاحب آن و اختیار عامّه بر آن به اغراض فاسدهٔ آنها بر سبیل رسم و ملّت، مخفی می‌‌شده}، در راه خدا می‌‌جنگند و می‌‌کشند و کشته می‌‌شوند و چه کسی به عهد خود وفا کننده‌‌تر از خداوند است پس به بیعتان که [با خدا به توسط مظاهرش] با او بیعت کردید شادمانی جویید و آن [بیع که بر دستان خلفای او بیعت کردید یا آن وعده] همان رستگاری بزرگ است

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند از مؤمنین اموالشان و انفسشان را خرید به اینکه جنّت برای آنها باشد وعده بر آن در تورات و انجیل و قرآن (وعدهٔ) حقّ (ثابت) است، در راه خدا می‌جنگند و میکشند و کشته میشوند و چه کسی به عهد خود وفا کننده‌تر از خداوند است پس به بیعتان که با او بیعت کردید شادمانی جویید و آن همان رستگاری بزرگ است

- ترجمه راستین

همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند پس (دشمنان دین را) به قتل می‌رسانند و (یا خود) کشته می‌شوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفاتر به عهد کیست؟پس از این معامله‌ای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

[برای] توبه کنندگانِ عبید گشتگانِ [یعنی از رقّیّت (بندگی) انفسشان داخل شدگان در رقّیّت مولایشان] ستایش کنندگانِ (معتقدین مشاهده کنندهٔ هر کمال و جمال از خداوند) سیر کنندگانِ [در اراضی عالم صغیر و عالم کبیر و در اخبار امّت‌‌های گذشته و در شرایع انبیاء و مواعظ اولیاء و نصایح آنها و در کتب آسمانی و به ویژه قرآن] رکوع کنندگانِ [با رکوع مخصوص از ارکان نماز صوری یا با اظهار خضوع و ذلّ (ذلّت) بر خداوند و بر خلفای او] سجده کنندگانِ [با سجدۀ نماز یا با مطلق سجده بر خداوند یا با غایت خضوع و تذلّل] امر کنندگانِ به معروف و نهی کنندگانِ از منکر [بر اهالی عوالم خود یا بر اهل عالم کبیر بعد از استکمال اهالی عوالم خود و فراغت از آنها] و حفظ کنندگانِ حدود خداوند [همان احکام الهی از عبادات و معاملات و غایات مقصودهٔ آنها از آنها]، و به مؤمنین [موصوف به اوصاف مذکور] بشارت بده

- ترجمه سلطانی

(برای) توبه کنندگانِ عبید شدگانِ ستایش کنندگانِ سیر کنندگانِ رکوع کنندگانِ سجده کنندگانِ امر کنندگانِ به معروف و نهی کنندگانِ از منکر و حفظ کنندگانِ حدود خداوند، و به مؤمنین بشارت بده

- ترجمه راستین

اینان همان از گناه پشیمانان، خداپرستان، حمد و شکر نعمت‌گزاران، روزه‌داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهی از منکر کنندگان، و نگهبانان حدود الهی‌اند، و مؤمنان را بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ

برای پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌‌اند [صحیح] نباشد که برای مشرکان ولو که خویشاوند باشند بعد از آنکه برای آنان روشن شد که آنها اصحاب دوزخند استغفار کنند

- ترجمه سلطانی

برای پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند (صحیح) نباشد که برای مشرکان ولو که خویشاوند باشند بعد از آنکه برای آنان روشن شد که آنها اصحاب دوزخند استغفار کنند

- ترجمه راستین

پیغمبر و گرویدگان به او نباید برای مشرکان هر چند خویشان آنها باشند از خدا آمرزش طلبند بعد از آنکه آنها را اهل دوزخ شناختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ

و استغفار ابراهیم برای پدرش جز از بابت وعده‌‌ای که به او وعده داده بود نبود [و قبل از آن بود که برای او تبیین (روشن) شود که او از اصحاب جحیم است] و چون برای او روشن شد که او دشمن خداوند است از او بیزاری جست همانا ابراهیم البتّه بسیار آوه (آه و زاری) کننده و بردبار بود

- ترجمه سلطانی

و استغفار ابراهیم برای پدرش جز از بابت وعده‌ای که به او وعده داده بود نبود و چون برای او روشن شد که او دشمن خداوند است از او بیزاری جست همانا ابراهیم البتّه بسیار آوه (آه و زاری) کننده و بردبار بود

- ترجمه راستین

و ابراهیم [چون در آیه قبل فرمود که مؤمن نباید بر خویشانش هم اگر مشرک و کافرند ترحم و شفقت کند ممکن است کسی از جهل اعتراض کند که پس ابراهیم خلیل چرا بر عمویش آزر طلب آمرزش از خدا کرد با آنکه مشرک و کافر بود و در این آیه جواب این اشکال داده شده که دعا و استغفار ابراهیم برای عموی کافرش طبق عهدی بود که با او کرد که اگر ایمان آورد در حقش از خدا طلب رحمت و مغفرت کند و چون بر کفر و شرک باقی ماند ابراهیم هم بر او طلب رحمت و آمرزش نکرد. ] هم که برای پدرش (یعنی عمویش) از خدا آمرزش خواست این نبود مگر به موجب عهدی که با او کرده بود (که ایمان آورد) و چون بر او محقق شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست، که ابراهیم شخصی بسیار خداترس و بردبار بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

و خداوند را نباشد تا قومی را بعد از آنوقت که آنها را [تکویناً با ایصال آنها به مقام انسانیّت یا تکلیفاً با ایصال آنها به کسانی که با آنها با بیعت عامّه یا خاصّه بیعت نمایند] هدایت کرد گمراه کند تا آنکه برای آنها [از جهت تکوین یا از جهت تکلیف برای اتمام حجّت] روشن نماید که از چه پرهیز کنند همانا خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه سلطانی

و خداوند را نباشد تا قومی را بعد از آنوقت که آنها را هدایت کرد گمراه کند تا آنکه برای آنها روشن نماید که از چه پرهیز کنند همانا خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

و خدا بعد از آنکه قومی را هدایت کرد دیگر گمراه نکند تا بر آنها آنچه را باید از آن بپرهیزند معین و روشن بیان کند، که خدا محققا به همه چیز داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

همانا مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌‌ها و زمین برای خداوند است [به حیات حیوانی یا به حیات انسانی] زنده می‌‌کند و [همچنین] می‌‌میراند و شما غیر از خداوند ولیّی [که امور شما را با جلب آنچه که آن نسبت به شما خیر شما است تولّى (سرپرستی) کند] و نه یاری کننده‌‌ای [که شرور شما را از شما دفع کند] ندارید {نبیّ (ص) به ولایتش همان ولیّ است که امور تابع را تولّى می‌‌کند از اصلاح حال او در نفسش، و به نبوّتش و رسالتش همان نصیر است که تابع را به دفع شرور از او یاری می‌‌کند}

- ترجمه سلطانی

همانا مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌ها و زمین برای خداوند است زنده می‌کند و می‌میراند و شما غیر از خداوند ولیّی و نه یاری کننده‌ای ندارید

- ترجمه راستین

محققا و منحصرا ملک و پادشاهی آسمانها و زمین از آن خداست که خلق را زنده کند و بمیراند، و شما را جز خدا سرپرست و یاوری نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ لَّقَد تَّابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ

همانا خداوند بر پیامبر و مهاجرین و انصار که در آن ساعت سخت از او تبعیّت کردند [برای اینکه آنها در غزوهٔ تبوک در سختی و قحطی و شدّت گرما و قلّت (اندک بودن) آب واقع شدند و با رخاء (رفاه) و راحتی و عدم حاجت به جنگ و صلح بر خراج بدون زحمت جنگ از سفر بازگشت] توبه (التفات) کرد، بعد از آنکه نزدیک بود که قلوب گروهی از آنها [از اتّباع از او و اعتقاد به رسالت او] بلغزد سپس [با عصمت (نگهداشتن) آنها از لغزش] بر آنان توبه (التفات) کرد زیرا او نسبت به آنان رئوف و مهربان است

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند بر پیامبر و مهاجرین و انصار که در آن ساعت سخت (عزوهٔ تبوک) از او تبعیّت کردند توبه (التفات) کرد، بعد از آنکه نزدیک بود که قلوب گروهی از آنها بلغزد سپس بر آنان توبه (التفات) کرد زیرا او نسبت به آنان رئوف و مهربان است

- ترجمه راستین

همانا خدا بر پیغمبر و اصحابش از مهاجر و انصار که در ساعت سختی-که نزدیک بود دلهای فرقه‌ای از آنها (از رنج و تعب در سختیهای جنگ تبوک و غیره) بلغزد-پیروی از رسولش کردند باز لطف فرمود و از لغزشهاشان درگذشت، که او درباره رسول و مؤمنان به یقین مشفق و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

و بر آن سه [نفر] که [از غزوهٔ تبوک] تخلّف کردند [رسول خدا (ص) به اصحابش امر کرد که بر آنها سلام نکنند و با آنان کلام نگویند و با آنان معامله نکنند و با آنان مجالست ننمایند] تا آنوقت که [به سبب عدم تکلّم رسول خدا (ص) و نه اصحابش و نه اهل (خانواده) آنها] زمین با گستردگی آن بر آنها تنگ شد و خودشان [با عدم اجتماعشان و عدم تکلّم بعضی از آنها با بعضی دیگر] بر خود تنگ گرفتند و ظنّ بردند (دانستند و یقین کردند) که ملجأیی از خداوند نیست مگر خود او سپس [با رحمت و توفیق] بر آنها توبه (التفات، بازگشت) کرد تا توبه کنند [در حالی که به خداوند صادق هستند و خداوند توبۀ آنها را قبول نمود] که خداوند همان بسیار توبه (التفات) کننده [بر بندگان به رحمت و توفیق، بسیار بازگشت کنندهٔ سهل قبول کننده بر توبۀ آنان] و مهربان است [پس آنان را به رحمتش وا نمی‌‌گذارد که بر عصیان مداومت کنند]

- ترجمه سلطانی

و بر آن سه (نفر) که تخلّف کردند تا آنوقت که زمین با گستردگی آن بر آنها تنگ شد و خودشان بر خود (نیز) تنگ گرفتند و ظنّ بردند که ملجأیی از خداوند نیست مگر خود او سپس بر آنها توبه (التفات) کرد تا توبه کنند که خداوند همان بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان است

- ترجمه راستین

و بر آن سه تن‌[آن سه نفر مرارة بن ربیع و هلال بن امیه و کعب بن مالک بودند که از زحمت جنگ و سختی حال و رنج و تعب و گرما از رفتن به جنگ در تبوک خودداری کردند و بعد در حضور پیغمبر آمدند و عذرخواهی کردند و توبه آنها پذیرفته شد. ] که (از جنگ تبوک) باز نهاده شدند (و مردم به دستور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از آنان بریدند) تا آنکه زمین با همه پهناوری بر آنها تنگ شد و بلکه از خود دلتنگ شدند و دانستند که از (غضب) خدا جز به (لطف) او ملجأ و پناهی نیست، پس خدا بر آنها باز لطف فرمود تا توبه کنند، که خداوند بسیار توبه‌پذیر و مشفق و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید {ایمان گاهی اطلاق می‌‌شود بر اسلام حاصل به بیعت عامّه و قبول دعوت ظاهره و انقیاد نفس و قالب تحت احکام قالب مأخوذه از نبّی (ع) یا خلیفۀ او (ع)، و گاهی اطلاق می‌‌شود بر ایمان خاصّ حاصل به بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه و انقیاد قلب تحت احکام قلب مأخوذه از صاحب احکام قلب و آن ایمان حقیقی است برای صحّت سلب اسم ایمان از اسلام} از خداوند پروا کنید {تقوا (پروا) از سخط خداوند و عذاب او گاهی اطلاق می‌‌شود به اعتبار مطلق انزجار از نفس و مقتضیات آن و آن مقدّم بر اسلام حقیقی است که همان هدایت به ایمان است، و گاهی اطلاق می‌‌شود به اعتبار انصراف از نفس و طرق آن به طریق قلب و سلوک به سوی او، و تقوا به این معنی حاصل نمی‌‌شود مگر با ایمان خاصّ و بیعت ولویّه، برای اینکه انسان تا با این بیعت، بیعت نکند طریق قلب برای او واضح نمی‌‌شود چه رسد به توجّه به آن و سلوک بر آن و ایمان در قلبش داخل نمی‌‌شود} و همراه با صادقان (راستینان، راستگویان) باشید {و همچنانکه گفتار فعل زبان است همچنین افعال و احوال و اخلاق و علوم، گفتار ارکان و جنان است و صیغۀ صادق لغتی است که برای کسی که متّصف به صدق است اطلاق می‌‌شود، چه از غیر تعرّض برای سجیّه بودن آن برای او یا به عنوان عرض، لکن آن در عرف بر کسی که صدق سجیّهٔ او گشته غلبه کرده، پس بنابر این صادق کسی می‌‌باشد که متمکّن در انسانیّت است و هر آنچه که از او صادر می‌‌شود بر آنچه که انسانیّتش آن را اقتضاء می‌‌کند موافق است، و این معنی مخصوص به انسان کامل است و لذا صادقین را در خودشان منحصر کرده‌‌اند} {این آیه معنی می‌‌دهد: ای کسانی که با بیعت عامّهٔ نبویّه اسلام آورده‌‌اید با بیعت خاصّهٔ ولویّه از خداوند تقوا (پروا) کنید و اگر از اهل فکر نمی‌‌باشید بر ذکر مأخوذ از صادقین مداومت کنید، یا بر ذکر و فکر اگر از اهل فکر می‌‌باشید، یا ای کسانی که با بیعت خاصّهٔ ولویّه ایمان آورده‌‌اید از خداوند تقوا (پروا) کنید از انصراف از طریق قلب و بر ذکر و فکر مداومت کنید}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خداوند پروا کنید و همراه با صادقان (راستان، راستگویان) باشید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، خداترس باشید و با مردان راستگوی با ایمان بپیوندید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٠ مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِـحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

برای اهل مدینه و کسانی از اعراب (بادیه نشینان) از اطراف آنها [از اهل شرق و غرب شایسته] نباشد که از رسول خدا تخلّف (سرپیچی) کنند [که او اصل در صدق است و صدق سایر صادقین فرع صدق او است] و نباید خودشان را [به سبب محبّت به خودشان یا در خودشان یا انفسشان] به نفس او رغبت (ترجیح) دهند، آن [عدم جواز تخلّف و رغبت] به (سبب) این است که در راه خدا تشنگی و نه سختی و نه مخمصه (گرسنگی، قحطی) به آنها نمی‌‌رسد و به قدمگاهی قدم نگذارند که کفّار را خشمناک کنند و [آسیب] رساندن از دشمن به آنها نمی‌‌رسد [یا از غلبه و قتل و اسارت و غارت آسیبی به دشمن نمی‌‌رسانند] مگر آنکه به (سبب) آن عمل صالحی برای آنها نوشته می‌‌شود [آنها به سبب اتّباعشان از رسول خدا (ص) نیکوکار هستند و] همانا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

برای اهل مدینه و کسانی از اعراب (بادیه نشینان) از اطراف آنها (شایسته) نباشد که از رسول خدا تخلّف (سرپیچی) کنند و نباید خودشان را به نفس او ترجیح دهند، آن به (سبب) این است که در راه خدا تشنگی و نه سختی و نه مخمصه (گرسنگی) به آنها نمی‌رسد و به قدمگاهی قدم نگذارند که کفّار را خشمناک کنند و (آسیب) رساندن از دشمن به آنها نمی‌رسد (یا آسیبی به دشمن نمی‌رسانند) مگر آنکه به (سبب) آن عمل صالحی برای آنها نوشته می‌شود همانا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند

- ترجمه راستین

اهل مدینه و بادیه‌نشینان اطرافشان نباید هرگز از (همراهی) پیغمبر تخلف کنند و نه هرگز جان خود را از جان او عزیزتر شمارند، زیرا هیچ رنج تشنگی و خستگی و گرسنگی در راه خدا نکشند و هیچ قدمی در جایی که کفار را خشمگین کند ننهند و هیچ دستبردی به دشمنان نرسانند جز آنکه در مقابل هر یک از این رنج و آلام عمل صالحی در نامه اعمالشان نوشته شود که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

و به انفاقی (هزینه‌‌ای) کوچک و نه بزرگ انفاق نمی‌‌کنند و وادیی را نمی‌‌پیمایند مگر آنکه [آن] مقرّر شده باشد تا خداوند به بهترین آنچه که عمل می‌‌کرده‌‌اند به آنها پاداش دهد

- ترجمه سلطانی

و به انفاقی (هزینه‌ای) کوچک و نه بزرگ انفاق نمی‌کنند و وادیی را نمی‌پیمایند مگر آنکه برای آنها مقرّر شده باشد تا خداوند به بهترین آنچه که عمل می‌کرده‌اند به آنها پاداش دهد

- ترجمه راستین

و هیچ مالی کم یا زیاد (در راه خدا) انفاق نکنند و هیچ وادیی نپیمایند جز آنکه در نامه عمل آنها نوشته شود تا خداوند بسیار بهتر از آنچه کردند اجر به آنها عطا فرماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَـوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ

و برای مؤمنین [شایسته] نباشد تا همگی (جمیعاً) دور شوند (عزیمت کنند) پس چرا از هر گروهی عدّه‌‌ای دور نشدند [به جهاد یا به خدمت نبیّ (ص) یا مشایخ او برای تحصیل علم عزیمت نکردند] از جمله طایفه‌‌ای [مستعدّ استکمال دو قوّۀ علمیّه و عملیّه] تا در دین تفقّه (فهم) کنند و تا [بعد از استکمال خود در دو قوّه و اجازت آنها در ارشاد و تعلیم عباد] قومشان را وقتی که نزد آنها رجوع می‌‌کنند انذار کنند راجی به اینکه آنها [از موبقات (هلاک کننده‌‌ها، هلاکتگاه‌‌ها) خودشان] حذر کنند {فقه علم دینیّ است که با آن به علمی دیگر توسّل می‌‌شود و مقصود علوم عقلیّهٔ انسانیّه است، زیرا علم دینی همان علم انسانی عقلی است، عقلی باشد یا خیالی، برای اینکه انسان با انسانیّتش طریق به سوی آخرت و واقع در طریق و سائر (سیر کننده) بر آن است، و از حیث اینکه او به انسانیّتش، سالک بر طریق است علم او در اشتداد و ازدیاد می‌‌باشد، نه آن علم خیالی که با تصرّف واهمه بدون عقل حاصل می‌‌شود چه عقلی نامیده شود یا خیالی، زیرا آن علم نفسیّ حیوانیّ موصول به ملکوت سفلی، صاد (باز گرداننده، مانع) از طریق آخرت است و اگرچه صورت آن صورت علم آخرت باشد، و فقه در صحیحۀ نبوی یا علم به احکام قالبیّه مسمّی به «سنّت قائمه» است و طریق به آنها جز به وحی الهی نیست برای خفاء ارتباط آنها با عالم آخرت و خفاء چگونگی ایصال آنها به او، و اختلاف آن به اختلاف درجات مکلّفین به آنها است و آن حاصل نمی‌‌شود مگر به اخذ و تقلید از نبیّی یا از کسی که آنها را از او اخذ کرده، و یا علم به نفس و اخلاق آن و احوال آن است و همان «فریضۀ عادله» است، و یا علم به عقاید حقّۀ دینیّه است و همان «آیات محکمات» است برای بودن هر کدام از آنها آیت و علامتی از حقّ تعالی و مبدئیّت او و مرجعیّت او، این وقتی است که عقل آن را وسیله مقاصد اُخرویش قرار می‌‌دهد و امّا وقتی که وهم آن را وسیلهٔ آرزوهای دنیویش و مآرب (حاجات) حیوانیتش قرار دهد پس فقه و نه علم نمی‌‌باشد و اشباه مردم آن را فقه و علم نامیده‌‌اند، و مراد از تفقّه کمال فقاهت است چه هیئت (ریخت) برای مبالغه یا غیر آن قرار داده شود یکسان است برای اینکه او تعالی آن را به انذار غیّا (برافراشته) کرده و مراد از انذار آنچه است که در مُنذَر (انذار کرده شده) مؤثّر می‌‌باشد، و انذار در مُنذَر مؤثّر نمی‌‌باشد مگر وقتی که مُنذَر در دو قوّۀ علمیّه و عملیّهٔ خود کامل باشد، وگرنه که لفظ انذار چه بسیار است که بر زبان غیر متفقّه جاری می‌‌شود مانند انذار خلفای جور و علمای آنها و قصّاص (قصّه‌‌گوها)شان و وعّاظ آنها، کسانی که امر می‌‌کردند و امر نمی‌‌بردند و نهی می‌‌کردند و نهی برنمی‌‌داشتند و موعظه می‌‌کردند و متّعظ نمی‌‌شدند و از آن جز وبال اتمام حجّت بر خود را بدون تأثّر (تأثیر گذاشتن) مخاطبین حاصل نمی‌‌کنند، و برای خفاء کمال نفس در این دو قوّه بر متفقّه و بر غیر او در انذار و امر و نهی محتاج به اذن و اجازه از امام یا نائب او می‌‌باشند و سلسلهٔ اجازه در سلسلهٔ علمای ظاهره و باطنه منضبط می‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

و برای مؤمنین (شایسته) نباشد تا همگی دور شوند (عزیمت کنند) پس چرا از هر گروهی عدّه‌ای دور نشدند (عزیمت نکردند) (به جهاد یا به خدمت نبی) از جمله طایفه‌ای تا در دین تفقّه (فهم) کنند و تا قومشان را وقتی که نزد آنها رجوع می‌کنند انذار کنند راجی به اینکه آنها حذر کنند

- ترجمه راستین

و (هنگامی که رسول فرمان خروج برای جنگ دهد) نباید مؤمنان همگی بیرون روند (و رسول را تنها گذارند) پس چرا از هر طایفه‌ای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم دین مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند بیم رسانند، باشد که (از نافرمانی خدا) حذر کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ

ای کسانی که [با ایمان عام] ایمان آورده‌‌اید با کسانی از کفّار که نزدیک شما می‌‌شوند بجنگید تا در شما خشونتی بیابند [تا بر شما جرأت نکنند] و بدانید که خداوند با تقوا پیشگان است [و از اغراض نفس در جنگ از مرایات (ریا کاری‌‌ها) و صیت (آوازه) و غنیمت بپرهیزید که یاری شوید]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید با کسانی از کفّار که نزدیک شما می‌شوند بجنگید تا در شما خشونتی بیابند و بدانید که خداوند با تقوا پیشگان است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، با کافران از آنان که با شما نزدیکترند شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوت و پایداری حس کنند، و بدانید که خدا همیشه با پرهیزکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٤ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُـولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ

[لکن وقتی که به جنگ امر شوند بعضی آنان سست می‌‌شوند] و وقتی که سوره‌‌ای نازل می‌‌شود آنگاه کسانی از آنان [بطور استهزاء] می‌‌گویند که این بر ایمان کدامیک از شما افزود و امّا کسانی که ایمان آورده‌‌اند پس بر ایمان آنها افزوده است و (در حالی که) آنها [برای نزول آن بر خودشان] شادمانی می‌‌کنند [برای اینکه آنها آن را به عنوان نعمت برای خود می‌‌بینند]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که سوره‌ای نازل می‌شود آنگاه کسانی از آنان می‌گویند که این بر ایمان کدامیک از شما افزود و امّا کسانی که ایمان آورده‌اند پس بر ایمان آنها افزوده است و (در حالی که) آنها (برای نزول آن بر خودشان) شادمانی می‌کنند

- ترجمه راستین

و هرگاه سوره‌ای نازل شود برخی (از همین منافقان) هستند که به دیگران می‌گویند: این سوره بر ایمان کدام یک از شما افزود؟آنان که به حقیقت اهل ایمانند همه را بر ایمان بیفزود و شادمان و مسرور شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٥ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ

و امّا [منافقین] کسانی که در قلب‌‌هایشان مرض است پس پلیدیی (شکّ و وسوسه) به پلیدیشان افزوده است و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند

- ترجمه سلطانی

و امّا کسانی که در قلب‌هایشان مرض است پس پلیدیی به پلیدیشان افزوده است و مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند

- ترجمه راستین

و اما آنان که دلهاشان به مرض (شک و نفاق) مبتلاست هم بر خبث ذاتی آنها خباثتی افزود تا به حال کفر جان دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٦ أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ

آیا نمی‌‌بینند؟ که آنها در هر سالی یک یا دو بار [با بلایایی در ابدانشان و در انفسشان یا با جهاد با دشمنان و ظهور آثار صدق نبوّت با غلبۀ آنها با عدم تهیّۀ اسباب غلبه] امتحان می‌‌شوند سپس [از نفاقشان و کفرشان و نیرنگشان] توبه نمی‌‌کنند (باز نمی‌‌گردند) و آنها متذکّر نمی‌‌شوند [که این افتتان (آزمایش) از خداوند است و اینکه او بر عذاب آنها قادر است]

- ترجمه سلطانی

آیا نمیبینند؟ که آنها در هر سالی یک یا دو بار آزمایش می‌شوند سپس توبه نمی‌کنند (باز نمی‌گردند) و آنها متذکّر نمی‌شوند

- ترجمه راستین

آیا (منافقان) نمی‌بینند که آنها در هر سالی یک بار یا دو بار البته امتحان می‌شوند؟باز هم پشیمان نشده و (خدا را) یاد نمی‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٧ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ

و وقتی که سوره‌‌ای نازل می‌‌شود بعضی از آنها [با نگاه‌‌هایشان بطور استهزاء اشاره می‌‌کنند یا از روی غیظ] به بعضی دیگر نظر می‌‌کنند که [اگر بلند شوید و از این مجلس برگردید] آیا احدی شما را می‌‌بیند؟ سپس [از مجلس محمّد (ص)] منصرف می‌‌شوند (بلند می‌‌شوند و به غیظ از او روی می‌‌گردانند) خداوند قلب‌‌های آنها را برگردانده است به (سبب) اینکه آنها قومی هستند که تفقّه (فهم) نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که سورهای نازل می‌شود بعضی از آنها به بعضی دیگر نظر می‌کنند که آیا احدی شما را می‌بیند؟ سپس منصرف می‌شوند خداوند قلب‌های آنها را برگردانده است به (سبب) اینکه آنها قومی هستند که تفقّه (فهم) نمیکنند

- ترجمه راستین

و هرگاه سوره‌ای نازل شود بعضی از آنها به بعضی دیگر نگاه و اشاره کرده، گویند: آیا شما را کسی (از مؤمنان در محضر پیغمبر) دیده و شناخته (یا نه) ؟آن گاه همه بر می‌گردند. خدا دلهاشان را برگرداند، که مردمی بسیار بی‌شعور و نادانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٨ لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُـولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ

همانا رسولی از خود شما [از جنس شما، بشر یا عرب یا انسان کامل بنابر اینکه خطاب بر ائمّه باشد و از شریفترین شما] نزد شما آمده [رنج بردن شما] بر او ناگوار است که شما رنج ببرید بر [حفظ کردن شما و ایمان] شما حریص و به مؤمنین رئوف و مهربان است

- ترجمه سلطانی

همانا رسولی از (جنس) خود شما نزد شما آمده (رنج بردن شما) بر او ناگوار است که شما رنج ببرید بر (حفظ کردن شما و ایمان) شما حریص و به مؤمنین رئوف و مهربان است

- ترجمه راستین

همانا رسولی از جنس شما برای (هدایت) شما آمد که فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می‌آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و به مؤمنان رئوف و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٩ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

پس اگر [از تو و از ایمان به تو] روی گردانیدند پس [از روی پشت گرمی به او و به سبب اعانت او] بگو خداوند مرا کافی است خدایی جز او نیست بر او توکّل کرده‌‌ام و او پروردگار عرش عظیم است.

- ترجمه سلطانی

پس اگر روی گردانیدند پس بگو خداوند مرا کافی است خدایی جز او نیست بر او توکّل کرده‌ام و او پروردگار عرش عظیم است.

- ترجمه راستین

پس (ای رسول) هرگاه مردم روگردانیدند بگو: خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و او رب عرش بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۱۰- يونس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ

«الر» {امثال این حروف از رموزی است که از آن از آنچه که منسلخ از این عالم از مراتب وجود و آیات بزرگ آن را عاین (دیدن به معاینه) می‌‌کند تعبیر می‌‌شود پس ملک با وحی یا با تحدیث آن را القاء می‌‌کند مشاراً بها (اشاره شده به آن) به این مراتب و آیات است، و وقتی که تعبیر از مقصود به آن برای راقدان (آرمیدگان) در فراش طبع اراده شود به مناسبات و تمثیلات تعبیر می‌‌شود چنانکه حقایق برای خفته و با مناسبات و تمثیلات ظاهر می‌‌شود و به تعبیر از خبیر بصیر احتیاج می‌‌یابد} این آیات کتاب حکیم (محکم، دارای حکمت در علم و عمل) است

- ترجمه سلطانی

الر، این آیات کتاب حکیم (محکم) است

- ترجمه راستین

الر (از اسرار وحی الهی است) این است آیات الهی که به حقّ و راستی گویاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُّبِينٌ

آیا برای مردم عجیب می‌‌باشد که به مردی (شخصی، بشری) از آنها وحی نموده‌‌ایم؟ که مردم را انذار کن و به کسانی که ایمان آورده‌‌اند بشارت بده که آنها قدم (سلوک) صدق نزد پروردگارشان دارند! {همانطور که سلوک (پیمودن) بدن به مرکب یا دو پا است همچنین سلوک نفس و مرکب آن و دو پای آن، صدق است} کافران گفتند همانا این [قرآن یا ادّعاء از محمّد (ص) یا تصرّف او در مردم و صرف (برگرداندن) آنها به سوی خودش یا مجموع] حتماً ساحری آشکار است {هر فعل یا قول دقیقی که در نفوس اثر کند و سبب تأثیر آن معلوم نشود را سحر می‌‌نامند چه به تصرّفات ملکوتی سِفلیّه باشد یا عِلویّه یا امتزاجات قوای روحانی با قوای طبیعی یا به تصرّفات طبیعی محض}

- ترجمه سلطانی

آیا برای مردم عجیب می‌باشد که به مردی (شخصی) از آنها وحی نموده‌ایم؟ که مردم را انذار کن و به کسانی که ایمان آورده‌اند بشارت بده که آنها قدم (سلوک) صدق نزد پروردگارشان دارند! کافران گفتند همانا این حتماً ساحری آشکار است

- ترجمه راستین

آیا مردم تعجب کردند از اینکه ما یکی از افراد آنها را به وحی و رسالت خود برگزیدیم (و گفتیم) که خلق را (از عذاب قیامت) بترسان و مؤمنان را بشارت ده که به راستی مقامشان نزد خدا رفیع است!کافران گفتند: این شخص ساحری آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ

همانا پروردگار شما خدایی است که آسمان‌‌ها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد، امر را تدبیر می‌‌کند، شفاعت کننده‌‌ای نیست جز بعد از اجازهٔ او، {شفاعت نزد خداوند در دنیا برای انبیاء (ع) و اوصیای آنان وقت استغفار آنها برای تائبین (توبه کنندگان) بایع (بیعت کننده) بر دست آنها شفاعت ثابت شده است، و استغفار آنها بعد از آن برای آنان شفاعت است، و امر آنان به خیر و نهی آنها از شرّ و نصیحت آنان و موعظهٔ آنان، همگی، نحوی شفاعت هستند، و کسی که جرأت یابد بر امر کردن به خلق و نهی کردن آنها و بیان حلال خداوند و حرام او با فتوا دادن و وعظ کردن که آن را صنعتی مانند سایر صنایع معاشیّه قرار داده‌‌اند و قضاوت بین مردم بدون اجازهٔ بلاواسطه یا بواسطه از خداوند پس اجتراء (تجرّی جستن) بر خداوند است، و اجتراء (تجرّی نمودن) بر خداوند نهایت شقاوت است و این بر کسی که دخل (دخالت، آنچه که از تباهی عقل یا فساد بدن در انسان پدید آید، عیب در حسب، خدعه و فریب، قومی که منتسب به کسانی باشند که از آنها نباشند) کرده و بر اخذ بیعت از مردم بدون اذن از خداوند اجتراء نموده است کسری (شکستی، مخالفتی) عظیم است، چنانکه رسم خلفاء از بنی امیّه و بنی عبّاس بود، و چنانکه متشبّهٔ مبطله به صوفیّه اجتراء نمودند و بدون اذنى از مشایخ معصومین (ع) در آن دخل کردند، و لذلک سلف تا از معصوم (ع) یا از کسی که او را منصوب نموده اجازه نمی‌‌گرفتند حدیث نقل نمی‌‌کردند چه رسد به بیان احکام خداوند به رأی و ظنّ، و مشایخِ اجازه و اجازهٔ روایت، مشهور مسطور و سلسلهٔ اجازت آنها مضبوط است، و همچنین است صوفیّهٔ محقّه که در امر و نهی و بیان احکام و استغفار برای خلق و اخذ بیعت از آنان دخالت نمی‌‌کردند مگر وقتی که اجازه داشتند و سلاسل اجازات آنها نزد آنها مضبوط است، و ذمّ امر به معروف و نهی از منکر و اقدام بر فتیا (فتوا دادن) و وعظ کردن از کسی که اهل آن نیست به خصوص از کسی که آن را وسیله به سوی اغراض فاسدهٔ خود قرار داده، از جمع کردن مال و تبسّط در بلاد (کشور گشائی) و تسلّط بر عباد و صیت (آوازه) و صرف وجوه مردم به آن و ادخال محبّت خود در قلوب آنها، آن در اخبار بسیار وارد شده، خداوند از این عار به ما پناه دهد و ما را از شرّ امثال این اشرار حفظ نماید}، که همان الله پروردگار شما است پس او را بندگی کنید آیا پس [در آن و در اوصاف او و در خدایان ظاهریتان از اصنام و کواکب و غیر مستحقّین بر نیابت آلهیّت و در خدایان باطنیتان از هواهای فاسدتان و اغراض کاسدهٔ (ناروا) خود] متذکّر نمی‌‌شوید؟ [و فکر نمی‌‌کنید؟ که حقیق (شایسته) به عبادت و اطاعت همان الله و مظاهر بشری او نایب (نماینده) او هستند نه خدایان شما که جهت استحقاق عبادت در آنها نیست]

- ترجمه سلطانی

همانا پروردگار شما خدایی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد، امر را تدبیر می‌کند، شفاعت کننده‌ای نیست جز بعد از اجازهٔ او، که همان الله پروردگار شما است پس او را بندگی کنید آیا پس متذکّر نمی‌شوید

- ترجمه راستین

خالق و پروردگار شما به حقیقت خداست که جهان را از آسمانها و زمین در شش روز (یعنی مقدار زمان شش روز یا شش مرتبه وجودی) خلق فرمود. آن گاه ذات مقدسش بر عرش فرمانروایی قرار گرفت، امر آفرینش را نیکو ترتیب می‌دهد، هیچ کس شفیع و واسطه جز به رخصت او نخواهد بود، چنین خدایی به حقیقت پروردگار شماست، او را به یگانگی پرستید، چرا متذکر نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ

بازگشت شما همگی به او است خداوند به [وعده‌‌ای] حقّ وعده داد که او خلق (آفرینش) را ابتداء می‌‌نماید سپس آن را عودت می‌‌دهد تا کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کردند را دادگرانه [به عدالتی که او لایق آن است از جزاء همهٔ اعمال آنان با جزاء دادن بهترین آنها] پاداش دهد و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند آنها به (سبب) آنچه که کفر می‌‌ورزیدند شرابی از آب گرم و عذابی دردناک دارند

- ترجمه سلطانی

بازگشت شما همگی به او است خداوند به حقّ وعده داد که او خلق (آفرینش) را ابتداء می‌نماید سپس آن را عودت می‌دهد تا کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند را دادگرانه پاداش دهد و کسانی که کفر ورزیده‌اند آنها به (سبب) آنچه که کفر می‌ورزیدند شرابی از آب گرم و عذابی دردناک دارند

- ترجمه راستین

بازگشت شما همه به سوی او خواهد بود، این به حقیقت وعده خداست که او در اول، خلق را می‌آفریند و آن‌گاه (به سوی خود) بر می‌گرداند تا آنان را که ایمان آورده و عمل صالح کردند به عدل و احسان، ثواب و جزای خیر دهد و آنان که کافر شدند به کیفر کفرشان به شرابی از آب جوشان دوزخ و عذابی دردناک معذّب خواهند گشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

او کسی است که خورشید را تابان و ماه را درخشان قرار داد و منازلی برای آن مقدّر کرد تا عدد و حساب سال‌‌ها را بدانید، خداوند آن را جز به حقّ (به سبب حقّ یا با غایت حقّه) نیافریده است آیات را برای قومی که می‌‌دانند شرح می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

او کسی است که خورشید را تابان و ماه را درخشان قرار داد و منازلی برای آن مقدّر کرد تا عدد و حساب سال‌ها را بدانید، خداوند آن را جز به (سبب) حقّ (یا با غایت حقّه) نیافریده است آیات را برای قومی که می‌دانند شرح می‌دهد

- ترجمه راستین

اوست خدایی که آفتاب را رخشان و ماه را تابان فرمود و سیر ماه را در منازلی معین کرد تا بدین واسطه شماره سنوات و حساب ایام را بدانید. اینها را خدا جز به حق نیافریده. خدا آیات خود را برای اهل علم و معرفت مفصل بیان می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ

همانا در رفت و آمد شب و روز و آنچه که خداوند در آسمان‌‌ها و زمین خلق کرده برای گروهی که پرهیز می‌‌کنند البتّه آیاتی هست

- ترجمه سلطانی

همانا در رفت و آمد شب و روز و آنچه که خداوند در آسمان‌ها و زمین خلق کرده برای گروهی که پرهیز می‌کنند البتّه آیاتی هست

- ترجمه راستین

به حقیقت در رفت و آمد شب و روز و در هر چیزی که خدا در آسمانها و زمین خلق فرموده برای اهل خرد و تقوا علامت و نشانه‌ها (ی قدرت خدا) پدیدار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ

همانا کسانی که به دیدار ما امید ندارند و به زندگانی دنیا راضی شده‌‌اند و به آن آرام گرفتند و کسانی که از آیات ما غافلند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که به دیدار ما امید ندارند و به زندگانی دنیا راضی شده‌اند و به آن آرام گرفتند و کسانی که از آیات ما غافلند

- ترجمه راستین

البته آنهایی که به لقاء ما دل نسبته و امیدوار نیستند و به زندگی پست دنیا دلخوش و دلبسته‌اند و آنهایی که از آیات و نشانه‌های ما غافلند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

آنان به (سبب) آنچه که کسب می‌‌کردند جایگاهشان آتش است [زیرا غافل هر آنچه که کسب می‌‌کند جاذب او به سوی سفل و جحیم می‌‌باشد و اگرچه کسب او صورت نماز و روزه باشد]

- ترجمه سلطانی

آنان به (سبب) آنچه که کسب می‌کردند جایگاهشان آتش است

- ترجمه راستین

هم اینانند که عاقبت به کردار زشت خود در آتش دوزخ مأوی گیرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُم بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

همانا کسانی که [با بیعت عامّه یا با بیعت خاصّه] ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کردند ربّ [مضاف]شان [که همان ولیّ امر آنها است به سوی ملک خود و ولایت خود] به ایمان [یعنی اسلام آنها یا به ایمان خاصّ آنها یا آنها را در آخرت] در جنّت‌‌های نعیم هدایتشان می‌‌کند که از تحت آنها نهر‌‌هایی جاری می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند ربّشان به (سبب) ایمان آنها در جنّت‌های نعیم هدایتشان می‌کند که از تحت آنها نهر‌هایی جاری می‌شود

- ترجمه راستین

آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند پروردگارشان به سبب همان ایمان آنها را (به راه سعادت و طریق بهشت) رهبری کند، در آن بهشتهای پرنعمت نهرها از زیر پای آنان جاری است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَـمِينَ

دعایشان در آن این است: خدایا! منزّهی تو و درودشان در آنجا سلام است و آخِر دعایشان این است که: ستایش برای خداوند پروردگار جهانیان است

- ترجمه سلطانی

دعایشان در آن این است: خدایا! منزّهی تو و درودشان در آنجا سلام است و آخِر دعایشان این است که: ستایش برای خداوند پروردگار جهانیان است

- ترجمه راستین

و در آن بهشت زبان شوق به تقدیس خدا گشایند که بار الها تو از هر نقص و آلایش پاک و منزهی و درود آنها در بهشت«سلام»است و آخرین سخنشان حمد پروردگار عالمیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُم بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ

و اگر خداوند برای مردم در شرّ [همانند] استعجال (طلب شتاب کردن) آنها به خیر شتاب می‌‌نمود هرآینه آنها اجلشان (مدّتشان) به پایان می‌‌رسید و کسانی که به ملاقات ما امید ندارند را در طغیانشان رها می‌‌کنیم که کوری (جهل) ورزندد

- ترجمه سلطانی

و اگر خداوند برای مردم در شرّ (همانند) استعجال (طلب شتاب کردن) آنها به خیر شتاب می‌نمود هرآینه آنها اجل (مدّت)شان به پایان می‌رسید و کسانی که به ملاقات ما امید ندارند را در طغیانشان رها می‌کنیم که کوری (جهل) ورزندد

- ترجمه راستین

و اگر خدا به عقوبت عمل زشت مردم و دعای شرّی که در حق خود می‌کنند به مانند خیرات تعجیل می‌فرمود مردم همه محکوم مرگ و هلاک می‌شدند و لیکن ما آنان را که به لقای ما امیدوار نیستند به همان حال سرگردانی در کفر و طغیان رها می‌سازیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِـجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

و وقتی که زیانی به انسان می‌‌رسد [در حالی که] بر جنب (به پهلوی) خود [آرمیده] یا [در حال] نشسته یا ایستاده است ما را می‌‌خواند پس چون گرفتاریش را از او برطرف کردیم، می‌‌گذرد، گویی که بابت ضرری که به او رسیده بود ما را نخوانده است این‌‌چنین برای اسراف کنندگان آنچه [از اتّباع شهوات و انهماک (فرورفتن) در آنها] که عمل می‌‌کردند زینت داده شد [تا در غفلت‌‌ها واقع شدند]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که زیانی به انسان می‌رسد (در حالی که) بر جنب (به پهلوی) خود (آرمیده) یا (در حال) نشسته یا ایستاده است ما را می‌خواند پس چون گرفتاریش را از او برطرف کردیم، می‌گذرد، گویی که بابت ضرری که به او رسیده بود ما را نخوانده است این‌چنین برای اسراف کنندگان آنچه که عمل می‌کردند زینت داده شده

- ترجمه راستین

و هرگاه آدمی را رنج و زیانی رسد همان لحظه به هر حالت باشد از خفته و نشسته و ایستاده فورا ما را به دعا می‌خواند و آن گاه که رنج و زیانش را بر طرف سازیم باز به حال غفلت و غرور چنان باز می‌گردد که گویی هیچ ما را برای دفع ضرر و رنجی که به او رسیده بود نخوانده است!اعمال زشت تبهکاران این چنین در نظرشان زیبا جلوه داده شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَـمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ

و هرآینه پیشینیان قبل از شما را هلاک کردیم چون [با غفلت کردن و عدم مبالات (اعتناء) به سخط خداوند و مکر او به خودشان] ظلم کردند و پیامبران آنها بیّنه‌‌هایی نزد آنها آوردند [پس برای غایت غفلتشان به آنها و به بیّنات آنها اکتراث (پروا) نکردند] و [برای غایت غفلتشان و انهماک (غرق شدن)شان در شهوات برای تزیین شیطان اعمال شهویّهٔ آنها را برای آنها] بر آن نبودند که ایمان آورند بدینسان به قوم مجرمان جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

و هرآینه پیشینیان قبل از شما را هلاک کردیم چون ظلم کردند و پیامبران آنها بیّنه‌هایی نزد آنها آوردند و بر آن نبودند که ایمان آورند بدینسان به قوم مجرمان جزاء می‌دهیم

- ترجمه راستین

و محقّقا ما اقوام و مللی را پیش از شما به کیفر ظلمشان سخت به دست هلاک سپردیم و نیز به کیفر آنکه پیغمبرانی با آیات و معجزات بر آنها آمد باز هیچ ایمان نیاوردند. ما این گونه مردم بد عمل را به کیفر می‌رسانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِن بَعْدِهِمْ لِنَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ

سپس شما را بعد از آنها به عنوان جانشین [برای خود یا برای اسلاف (گذشتگان)] در زمین قرار دادیم تا بنگریم که چگونه عمل می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

سپس شما را بعد از آنها به عنوان جانشین در زمین قرار دادیم تا بنگریم که چگونه عمل می‌کنید

- ترجمه راستین

سپس ما بعد از آنها شما را در زمین جانشین کردیم تا بنگریم که چگونه عمل خواهید کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

و وقتی که آیات روشن ما بر آنان تلاوت شود کسانی که به لقای ما امید ندارند می‌‌گویند: قرآنی غیر از این بیاور [و آنان در جهنّام (اعماق) نفس واقع هستند و نفس خبیثه‌‌ای است که به وضعی که برایش حاصل کنند راضی نمی‌‌شود و دائماً غیر وضعی که آن برایش حاصل است را تمنّا می‌‌کند و اینان به اقتضای فطرت نفس تبدیل قرآن را سؤال (درخواست) کردند]، یا آن را تبدیل کن [یعنی این قرآن را ترک کن و بجای آن قرآنى بیاور که از آن راضی شویم، یا آن را با تبدیل کردن آنچه که از آن راضی نمی‌‌شویم به آنچه که از آن راضی شویم تغییر بده]، بگو: برای من [صحیح] نبا‌‌شد که آن را از جانب خودم [بدون امر پروردگارم] تبدیل کنم [یعنی آن را با ترک اصل آن یا با تبدیل آیاتش تغییر دهم] که جز از آنچه که به من وحی می‌‌شود پیروی نمی‌‌کنم [برای من نفسیّت (خودیّت) و امر نفس و اتّباع از امر نفس نیست برای اینکه شأن من و اتّباع من مقصور (محصور) بر امر پروردگارم است] همانا من از عذاب روزی عظیم می‌‌ترسم که پروردگارم را عصیان کنم

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آیات روشن ما بر آنان تلاوت شود کسانی که به لقای ما امید ندارند می‌گویند: قرآنی غیر از این بیاور یا آن را تبدیل کن، بگو: برای من (صحیح) نبا‌شد که آن را از جانب خودم تبدیل کنم که جز از آنچه که به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم همانا من از عذاب روزی عظیم می‌ترسم که پروردگارم را عصیان کنم

- ترجمه راستین

و هرگاه آیات روشن ما بر خلق تلاوت شود منکران معاد که امیدوار به لقاء ما نیستند گویند که قرآنی غیر از این بیاور یا همین را مبدل ساز. بگو: مرا نرسد که از پیش خود قرآن را تبدیل کنم من جز آنچه را که به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم، من اگر عصیان پروردگارم کنم از عذاب روز بزرگ قیامت سخت می‌ترسم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

بگو اگر خداوند می‌‌خواست آن را برای شما تلاوت نمی‌‌کردم و شما را به آن آگاه نمی‌‌کردم [یعنی بر زبان من به شما به آن علم نمی‌‌داد] و عمری را قبل از آن (قبل از قرآن) در میان شما [به مدّت چهل سال] اقامت (درنگ) کرده‌‌ام [و امثال آن از من ظاهر نشد، و از من نشنیده‌‌اید] آیا پس تعقّل نمی‌‌کنید؟ [یعنی با عقولتان درک نمی‌‌کنید یا در مُدرِکاتتان با عقول خود تصرّف نمی‌‌کنید یا عاقل نمی‌‌گردید]

- ترجمه سلطانی

بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما تلاوت نمی‌کردم و شما را به آن آگاه نمی‌کردم و عمری را قبل از آن در میان شما اقامت (درنگ کردن) کرده‌ام آیا پس تعقّل نمی‌کنید؟

- ترجمه راستین

بگو اگر خدا نمی‌خواست هرگز بر شما تلاوت این قرآن نمی‌کردم و او هم شما را به آن آگاه نمی‌ساخت، زیرا من عمری پیش از این میان شما زیستم (که دعوی رسالت نداشتم) آیا عقل و فکرتان را کار نمی‌بندید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ

و چه کسی ظالم تر از کسی است که به دروغ بر خداوند افتراء می‌‌بندد یا آیات او را تکذیب می‌‌کند همانا مجرمان رستگار نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و چه کسی ظالم تر از کسی است که به دروغ بر خداوند افتراء می‌بندد یا آیات او را تکذیب می‌کند همانا مجرمان رستگار نمی‌شوند

- ترجمه راستین

پس کیست ستمکارتر از آن که به خدا نسبت دروغ دهد یا آیات او را تکذیب کند؟و البته بدکاران هرگز به فلاح و رستگاری نخواهند رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُـولُونَ هَـؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ

[آنها افتراء می‌‌بندند و تکذیب می‌‌کنند و جرم می‌‌کنند] و غیر از خداوند آنچه که نه به آنها ضرر می‌‌رساند و نه به آنها نفع می‌‌رساند [از اصنام و کواکب به عبادت عبید (بندگی) و از اهویه و آراء و شیاطین به عبادت اتّباعی، و از غیر کسی که خداوند او را نصب کرده است از رؤسای دنیویهٔ آنها یا رؤسای دینیشان به زعم خود به عبادت به عنوان طاعت] را عبادت می‌‌کنند و [همانطور که وثنی (عابد اصنام) دربارهٔ اصنام، اکثر صابئین (ستاره پرستان) دربارهٔ کواکب، زردشتی‌‌ها دربارهٔ آتش می‌‌گویند، و همانطور که کسانی که مطیع کسانی هستند که به زعم آنها رؤسای دینند می‌‌گویند: اینان واسطه‌‌های بین ما و خداوند هستند، و همانطور که تبعیّت کنندگان اهواء و شیاطینی که در صورت اعمال شرعیّهٔ صادره از اتّباع از نفس و شیاطین می‌‌گویند: اینان وسایل بین ما و خداوند و اسباب قرب ما به خداوند هستند و حال آنکه وسایل شیطان و اسباب قرب به جحیم و نیران هستند] می‌‌گویند اینان شفیعان ما نزد خداوند هستند بگو آیا به خداوند از آنچه [از شفیعان از حیث شفاعت آنها یا به شفاعت آنها] که در آسمان‌‌ها و نه در زمین نمی‌‌داند را خبر می‌‌دهید؟ او منزّه و تعالی (بالاتر) است از آنچه که شریک می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و غیر از خداوند آنچه که نه به آنها ضرر می‌رساند و نه به آنها نفع می‌رساند را عبادت می‌کنند و می‌گویند اینان شفیعان ما نزد خداوند هستند بگو آیا به خداوند به آنچه که در آسمان‌ها و نه در زمین نمی‌داند را خبر می‌دهید؟ او منزّه و تعالی (بالاتر) است از آنچه که شریک می‌کنند

- ترجمه راستین

و بت‌هایی را به جای خدا پرستش می‌کنند که آن بتان به آنها هیچ ضرر و نفعی نمی‌رسانند، و می‌گویند که این بتان شفیع ما نزد خدا هستند بگو: شما می‌خواهید خدا را یاد آور سازید به چیزی که خدا در همه آسمانها و زمین علم به آن ندارد؟خدا از آنچه شریک او قرار می‌دهند منزه و برتر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

و مردم [قبل از بعثت رسولان بشری بر مقتضیات شهوات نفوس خدمتگزار بر آن متوجّه به آن بودند و] جز امّتی واحد نبودند [بعد از بعثت رسولان طائفه‌‌ای از آنها به آنچه که رسولان به آن دعوت کردند از خیرات اخرویّهٔ انسانی انصراف نمودند و طائفه‌‌ای اباء کردند] آنگاه اختلاف کردند [و قبل از بعثت رسولان باطنی از عقول بر مقتضیات نفوس حیوانی خدمتگزار بر آن و بعد از بعثت رسولان باطنی طائفه‌‌ای از قوای آنها به آنچه که رسولان به آن دعوت کردند منصرف شدند و طائفه‌‌ای باقی ماندند، پس اختلاف نمودند و با هم نزاع کردند و با هم جنگ نمودند] و اگر کلمه‌‌ای [یعنی کلمهٔ امهال (مهلت دادن) آنها و آجال (اجل‌‌ها) مؤخّرهٔ معیّنهٔ آنها که در آنچه که ملکِ مصوِّر آن را در رحم‌‌های مادرانشان نوشته بود یا ثبت آن در الواح و اقلام عالیه] که از پروردگارت سابق شد نمی‌‌بود هرآینه [با اظهار حقّ و باطل و تمیز حقّ از مبطل] بین آنها در آنچه که در آن [بر حکمی] اختلاف می‌‌کردند قضاء (حکم) می‌‌شد

- ترجمه سلطانی

و مردم جز امّتی واحد نبودند آنگاه اختلاف کردند و اگر کلمه‌ای که از پروردگارت سابق شد نمی‌بود هرآینه بین آنها در آنچه که در آن اختلاف می‌کردند قضاء (حکم) می‌شد

- ترجمه راستین

و مردم (در فطرت توحید) یک طایفه بیش نبودند پس از آن فرقه فرقه شدند (و به انواع شرک و دینهای باطل گرویدند) و اگر کلمه‌ای که در ازل از حق سبقت یافته (که برای آزمایش مهلت یابند) نبود البته اختلافاتشان خاتمه یافته و حکم به هلاکت کافران داده می‌شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَيَقُـولُونَ لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ

و [از روی استهزاء، یا بطور استظهار (برتری طلبی)] می‌‌گویند چرا نشانه‌‌ای [از آنچه که ما آن را اقتراح (درخواست) کردیم یا از آنچه که دلالت بر رسالت او کند] از پروردگارش بر او (محمّد) نازل نشد پس بگو جز این نیست که غیب برای (مختصّ به) خداوند است [پس آنچه از مفاسد و مصالح که بر انزال این آیه مترتّب می‌‌شود را نه من می‌‌دانم و نه شما، و او می‌‌داند که آیه‌‌ای را برای آنچه که در آن مفاسدی هست نمی‌‌فرستد و در ترک آن مصالحی هست، یا عالم غیب ملک خداوند است در آن تصرّف و نه بر آن تسلّط ندارم تا اقتراح شما را اجابت کنم یا آنچه که می‌‌خواهم را از او نازل کنم] پس منتظر [نزول این آیه] باشید [که از آن آنچه که از عذاب شما و عذاب من و رحمت به شما و به من می‌‌خواهد را نازل می‌‌کند، پس منتظر نزول عذابش باشید] که من هم با شما از منتظران هستم

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند چرا نشانه‌ای از پروردگارش بر او نازل نشد پس بگو جز این نیست که غیب برای خداوند است پس منتظر باشید که من هم با شما از منتظران هستم

- ترجمه راستین

و گویند: چرا بر او آیت و معجزی از جانب خدایش نیامد (که قهرا مردم مطیع شوند) ؟پاسخ ده که دانای غیب خداست و بس، اینک شما منتظر (عذاب خدا) باشید من هم با شما منتظر (نصرت او) می‌باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ

و وقتی که بعد از مسّ (لمس) کردن مردم ناگواری‌‌هایی را به آنها رحمتی (وسعت و صحّت و امنیّت) بچشانیم آنوقت دربارهٔ آیات [کبرای بشری یا صغرای آفاقی و انفسی و تدوینی] ما مکر می‌‌کنند، بگو خداوند در مکر کردن سریعتر (نافذتر و سابق‌‌تر) است هرآینه رسولان ما آنچه را که مکر می‌‌کنید می‌‌نویسند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که بعد از مسّ (لمس) کردن مردم ناگواری‌هایی را به آنها رحمتی بچشانیم آنوقت دربارهٔ آیات ما مکر می‌کنند، بگو خداوند در مکر کردن سریعتر است هرآینه رسولان ما آنچه را که مکر می‌کنید می‌نویسند

- ترجمه راستین

و ما هرگاه بر آدمیان بعد از آنکه آنان را رنج و زیانی رسید رحمتی فرستیم آن‌گاه در محو آیات ما مکر و سیاست به کار می‌برند. بگو: مکر و سیاست الهی سریعتر است، همانا رسولان ما (فرشتگان و قوای عالم) مکرهای شما را می‌نویسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ

او کسی است که در خشکی و دریا شما را سیر می‌‌دهد تا آنوقتی که شما در کشتی می‌‌باشید و باد پاکی (موافقی) آنها را جریان می‌‌دهد و به آن شادمان می‌‌شوند تندبادی طوفانی به آن بیاید و از هر مکان [از امکنهٔ دریا، یعنی از جمیع جوانب کشتی] موج به سوی آنها بیاید و گمان (در معنی یقین) کنند که آنها با آنها (موج‌‌ها) احاطه (هلاک) شده‌‌اند [در حالی که] در دین [یعنی طریق دعا یا طریق نفس الی الله یا اعتقاد توحیدی خود و سائر عقاید دینى یا ملّت (آیین) خود که آن را به عنوان دین از پیامبرشان اخذ کرده‌‌اند] مخلِص برای او هستند، خداوند را می‌‌خوانند که اگر ما را از این نجات دهی حتماً البتّه از شکرگزاران خواهیم شد

- ترجمه سلطانی

او کسی است که در خشکی و دریا شما را سیر می‌دهد تا آنوقتی که شما در کشتی می‌باشید و باد پاکی (موافقی) آنها را جریان می‌دهد و به آن شادمان می‌شوند تندبادی طوفانی به آن بیاید و از هر مکان موج به سوی آنها بیاید و گمان کنند که آنها با آن (موج)ها احاطه شده‌اند (در حالی که) در دین مخلِص برای او هستند خداوند را می‌خوانند که اگر ما را از این نجات دهی حتماً البتّه از شکرگزاران خواهیم شد

- ترجمه راستین

اوست آن که شما را در برّ و بحر سیر می‌دهد تا آن‌گاه که در کشتی نشینید و کشتی با باد ملایمی سرنشینان را به حرکت آرد و آنها بدان شادمان و خوشوقت باشند ناگاه باد تندی بر کشتی بوزد و سرنشینان از هر جانب به امواج خطر در افتند و خود را در ورطه هلاکت ببینند آن زمان خدا را به اخلاص و دین فطرت بخوانند که (بار الها) اگر ما را از این خطر نجات بخشی دیگر همیشه شکر و سپاس تو خواهیم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم مَّتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و چون آنها را نجات دهد آنوقت آنها در زمین به ناحقّ سرکشی می‌‌کنند [یعنی از شکر خارج شدند و قسمشان را شکستند و عهدشان را نقض نمودند] ای مردم جز این نیست که سرکشی شما بر (زیان) خودتان متاع (بهره‌‌مندی) زندگانی دنیا است، سپس مرجع (بازگشتگاه) شما نزد ما است پس به شما خبر می‌‌دهیم به آنچه که عمل می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

و چون آنها را نجات دهد آنوقت آنها در زمین به ناحقّ سرکشی می‌کنند ای مردم جز این نیست که سرکشی شما بر (زیان) خودتان متاع زندگانی دنیا است، سپس مرجع (بازگشتگاه) شما نزد ما است پس به شما خبر می‌دهیم به آنچه که عمل می‌کردید

- ترجمه راستین

اما پس از آنکه خدا از غرق نجاتشان داد باز در زمین به نا حق ظلم و ستمگری آغاز کنند. ای مردم شما هر ظلم و ستم کنید منحصرا به نفس خویش کنید در پی متاع فانی دنیا، آن‌گاه در آخرت به سوی ما باز می‌گردید و شما را به آنچه می‌کرده‌اید آگاه می‌سازیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

جز این نیست که مَثل زندگانی دنیا مانند [مَثَل] آبی است که آن را از آسمان نازل کردیم سپس گیاه زمین به آن مخلوط شد [یعنی زیاد شدند و بعضی انواع آنها در خلال بعضی دیگر تداخل کردند] از آنچه که مردم و چهارپایان می‌‌خورند تا آنکه زمین زیبائیش (رنگ‌‌های گیاهانش) را بر گرفت و آراسته شد [به اصناف نبات و ازهار (شکوفه‌‌ها، گل‌‌ها) آنها و اخضرار (سبز شدن، به رنگ سبز درآمدن) آنها و اختلاف الوان (رنگ‌‌ها، اقسام) ریاحین (گل‌‌ها و گیاه‌‌های سبز و خوشبو) آنها و اشکال آنها و اختلاط (در هم آمیختن) آنها زینت شد به حیثی که ناظر به آنها را به شگفتی وا می‌‌دارد] و اهل آن (زمین یا زخرف) گمان کردند که آنان [به رویانیدن آن و انماء (نمو دادن) نبات آن و ابقای آن به اینکه از آن نفع ببرند] بر آن (زمین یا زخرف) توانا هستند [و حال آنکه] امر ما [به اهلاک آن و استیصال (از ریشه کندن) آنها با عاهات (آفات، فسادها) و آفات] در شب یا روز به آنها رسید پس آنها را درو شده قرار دادیم مانند اینکه در دیروز نروییده [قائم نشده یا نبوده‌‌اند] این‌‌چنین آیات را برای گروهی که فکر می‌‌کنند شرح می‌‌دهیم {تشبیه از این حیث است که نفس انسانی نازله از آسمان ارواح مانند آب نازل از آسمان دنیا است و بدن انسان در استقرار نفس مانند زمین است و آب و قوای آن مانند نبات زمین است در اختلاف انواع آن و اغترار (مغرور شدن، به غفلت افتادن، فریفته شدن) انسان به قوّت قوای آن و اشتداد آن مانند اغترار اهل زمین است به زخرف آن و استیصال قوای انسان به اجل مانند استیصال اصناف نبات با آفات است}

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که مَثل زندگانی دنیا مانند (مَثَل) آبی است که آن را از آسمان نازل کردیم سپس گیاه زمین به آن مخلوط شد از آنچه که مردم و چهارپایان می‌خورند تا آنکه زمین زیبائیش را بر گرفت و آراسته شد و اهل آن گمان کردند که آنان بر آن توانا هستند (و حال آنکه) امر ما در شب یا روز به آنها رسید پس آنها را درو شده قرار دادیم مانند اینکه در دیروز نروییده بودند این‌چنین آیات را برای گروهی که فکر می‌کنند شرح می‌دهیم

- ترجمه راستین

محقّقا در مثل، زندگانی دنیا به آبی ماند که از آسمانها فرو فرستادیم تا به آن باران انواع مختلف گیاه زمین از آنچه آدمیان و حیوانات تغذیه کنند در هم رویند تا آن‌گاه که زمین (از خرمی و سبزی) به خود زیور بسته و آرایش کند و مردمش خود را بر آن قادر و متصرف پندارند ناگهان فرمان ما به شب یا روز در رسد و آن همه زیب و زیور زمین را دور کند و چنان خشک شود که گویی دیروز هیچ نبوده است. این گونه آیات خود را به تفصیل برای اهل فکرت بیان می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

و خداوند [با دعوت عام ظاهرهٔ جاریه بر زبان انبیاء] به دار السّلام (خانهٔ سلامت) دعوت می‌‌کند و کسی که بخواهد [راهی به سوی پروردگارش بر گیرد] را [بعد از قبول نبوّت و بیعت عامّهٔ نبویّه به هدایت خاصّ به سوی ولیّ امر] به راه راست هدایت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و خداوند به دار السّلام دعوت می‌کند و کسی که بخواهد را به راه راست هدایت می‌کند

- ترجمه راستین

و خدا به سر منزل سعادت و سلامت می‌خواند و هر که را می‌خواهد به راه مستقیم هدایت می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

برای کسانی که نیکی کنند [عاقبت] نیک و [چیزی] افزون [همان لوازم اتّصال به ملکوت ولیّ امر از راحتی در دنیا و خلاصی از آلام آن و جنّت و نعیم آن در آخرت] هست و دوده‌‌ای (گرد و غبار تیره‌‌ای) و نه ذلّتی صورتشان را فرو نمی‌‌پوشاند (بر آن پرده نمی‌‌کشد) آنان یاران بهشت هستند که آنها در آن جاودانند

- ترجمه سلطانی

برای کسانی که نیکی می‌کنند (عاقبت) نیک و (چیزی) افزون هست و دوده‌ای (گرد و غبار تیره‌ای) و نه ذلّتی صورتشان را فرو نمی‌پوشاند آنان یاران بهشت هستند که آنها در آن جاودانند

- ترجمه راستین

مردم نیکوکار به نیکوترین پاداش عمل خود و زیادتیی (از لطف خدا) نایل شوند و هرگز بر رخسار آنها گرد خجلت و ذلت ننشیند، آنانند اهل بهشت و در آنجا تا ابد متنعّمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و کسانی که بدی‌‌ها را کسب کرده‌‌اند جزای بدی به مثل آن هست و ذلّتی آنها را فرو می‌‌پوشاند آنها نگهدارنده‌‌ای از سوی خداوند ندارند مانند اینکه [برای غایت حُزن و شدّت الم] قطعه‌‌ای از شبِ تار صورت آنها را پوشانده آنان اصحاب آتشند در آن ماندگارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که بدی‌ها را کسب کرده‌اند جزای بدی به مثل آن هست و ذلّتی آنها را فرو می‌پوشاند آنها نگهدارنده‌ای از سوی خداوند ندارند مانند اینکه قطعه‌ای از شبِ تار صورت آنها را پوشانده آنان اصحاب آتشند در آن ماندگارند

- ترجمه راستین

و کسانی که مرتکب اعمال بد شدند به قدر همان اعمال زشت مجازات شوند و گرد خواری و رسوایی بر رخسارشان نشیند، و نگهبانی از (عذاب) خدا نیابند، گویی روی آنها را قطعه‌هایی از شب ظلمانی پوشانده‌اند، آنان اهل آتش دوزخ و در آن همیشه معذبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ

و روزی که همگی آنها را حشر می‌‌کنیم سپس به کسانی که [به خداوند یا به ولایت] شرک ورزیده‌‌اند می‌‌گوییم: شما و شرکایتان [در الهت (خداوندگاری) او یا در عبادت یا در ولایت یا در طاعت یا در محبّت یا در وجود] بر مکان خود باشید (بمانید و دور نشوید) پس بینشان (بین مؤمنین و کفّار یا بین کفّار و شرکایشان) جدایی می‌‌افکنیم (تفرّقه واقع می‌‌کنیم) و شرکایشان می‌‌گویند شما هرگز ما را نمی‌‌پرستیدید [برای اینکه آنها در حقیقت اهواء (هواهای) خود را عبادت می‌‌کردند و از عبادت اهواء آنها عبادت شرکاى ظاهره متولّد شده است]

- ترجمه سلطانی

و روزی که همگی آنها را حشر می‌کنیم سپس به کسانی که شرک ورزیده‌اند می‌گوییم: شما و شرکایتان بر مکان خود باشید پس بینشان جدایی می‌افکنیم و شرکایشان می‌گویند شما هرگز ما را نمی‌پرستیدید

- ترجمه راستین

و ما روزی همه خلق را جمع آریم آن‌گاه به مشرکان گوییم: شما و بتهاتان در مکان خود بایستید، سپس میانشان جدایی افکنیم، و بتان و سایر معبودان باطل زبان گشوده گویند: شما هرگز ما را پرستش نمی‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ

و خداوند بین ما و شما به عنوان گواه کافی است که البتّه ما از عبادت شما غافل بودیم

- ترجمه سلطانی

و خداوند بین ما و شما به عنوان گواه کافی است که البتّه ما از عبادت شما غافل بودیم

- ترجمه راستین

پس شهادت و حکم خدا میان ما و شما کفایت کند که ما از پرستش شما غافل بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَّا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ

در آن جا (مقام یا زمان) هر نفسی آنچه که پیش از این کرده را [برای حدّت بصر (چشم، بینایی) آنها و صفای ادراکشان حقّ آن را از باطل آن یا صحیح آن را از سقیم آن و جیّد (خوب) آن را از مغشوش آن] می‌‌آزماید (از آن آگاه می‌‌شود، می‌‌شناسد) [و درک می‌‌کند کدام از نفس امّاره و شیطان صادر شده و کدام از عقل با شرکت نفس صادر شده و کدام از عقل صادر شده است سپس اغراض نفس بر آن عارض شده] و [بعد از آنکه اعمالشان را شناختند] به سوی خداوند مولای حقّ خود بازگردانده می‌‌شوند و آنچه [از شرکاء] که افتراء می‌‌بستند [برای باطل بودن آنها] از آنان گم می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

در آن جا (مقام یا زمان) هر نفسی آنچه که پیش از این کرده را می‌آزماید و به سوی خداوند مولای حقّ خود بازگردانده می‌شوند و آنچه که افتراء می‌بستند از آنها گم می‌شود

- ترجمه راستین

در آن روز هر شخصی جزاء اعمال نیک و بدی که پیش از این کرده خواهد دید و همه به سوی خدا معبود و مولای حقیقی خود بازگردانده شوند، و خدایان باطل که به دروغ به خدایی می‌بستند همه از دستشان برود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُـولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ

بگو چه کسی از آسمان و [از] زمین به شما روزی می‌‌دهد یا چه کسی مالک گوش و چشمان است و چه کسی زنده را از مرده بیرون می‌‌آورد و مرده را از زنده بیرون می‌‌آورد و چه کسی امر را تدبیر می‌‌کند و بزودی خواهند گفت خداوند! پس بگو آیا پس پروا نمی‌‌کنید؟! {و مراد از اخراج (خارج کردن) زنده اعمّ است از اخراج حیوان از مادّهٔ مردهٔ آن و انشاء نفس زنده بالذّات از بدن مرده و اخراج آن از او با مرگ یا با خواب و اخراج مؤمن که او زنده به حیات انسانیّت است از کافر که او از آن مرده است و اخراج مثال صاعد (صعود کرده) از عالم طبع و هکذا اخراج مرده از زنده}

- ترجمه سلطانی

بگو چه کسی از آسمان و (از) زمین به شما روزی می‌دهد یا چه کسی مالک گوش و چشمان است و چه کسی زنده را از مرده بیرون می‌آورد و مرده را از زنده بیرون می‌آورد و چه کسی امر را تدبیر می‌کند و بزودی خواهند گفت خداوند! پس بگو آیا پس پروا نمی‌کنید؟!

- ترجمه راستین

مشرکان را بگو: کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد؟یا کیست که گوش و چشمها عطا می‌کند؟و کیست که از مرده زنده و از زنده مرده برمی‌انگیزد؟و کیست که فرمانش عالم آفرینش را منظم می‌دارد؟پس خواهند گفت: خدای یکتاست. به آنها بگو: پس چرا خدا ترس نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ

پس آن (موصوف) الله پروردگار حقّ شما است پس بعد از حقّ (انصراف از او یا بعد از حقیّت) جز گمراهی چه هست؟ پس چرا روی می‌‌گردانید؟

- ترجمه سلطانی

پس آن الله پروردگار حقّ شما است پس بعد از حقّ جز گمراهی چه هست؟ پس چرا روی می‌گردانید؟

- ترجمه راستین

چنین خدای قادر یکتایی به حقیقت پروردگار شماست و بعد از حق و حقیقت چه باشد غیر گمراهی؟پس به کجا می‌برندتان؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

این‌‌چنین کلمهٔ پروردگار تو (یعنی گمراهی یا حکم او به گمراهی یا عدم ایمان آنها) بر (زیان) کسانی که فسق کردند [یعنی از حقّ یا از طاعت عقل یا نبیّ (ص) یا ولیّ (ع) خارج شدند] محقّق شد بر اینکه آنان ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

این‌چنین کلمهٔ پروردگار تو بر (زیان) کسانی که فسق کردند محقّق شد بر اینکه آنان ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

این چنین حکم شقاوت و کلمه عذاب بر فاسقان محقق شد که دیگر ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ

بگو آیا از شرکاء شما کسی هست که خلق را ابتداء کند سپس آن را برگرداند بگو خداوند است که خلق را ابتداء می‌‌کند سپس آن را بر می‌‌گرداند پس چرا منحرف می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

بگو آیا از شرکاء شما کسی هست که خلق را ابتداء کند سپس آن را برگرداند بگو خداوند است که خلق را ابتداء می‌کند سپس آن را بر می‌گرداند پس چرا منحرف می‌شوید

- ترجمه راستین

بگو که آیا هیچ یک از بتان و خدایان شما بر این کار قادر است که در آغاز خلق را بیافریند و سرانجام برگرداند؟بگو: تنها خدای یکتاست که در اول خلایق را خلق کرده آن گاه همه را (به سوی خود) بازمی‌گرداند، پس کجا می‌گردانندتان؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

بگو: آیا از شرکاء شما کسی هست که به حقّ هدایت کند؟ بگو: تنها خداوند است که به حقّ هدایت می‌‌کند، آیا پس کسی که به سوی حقّ هدایت کند شایسته‌‌تر است که پیروی شود یا کسی که نه هدایت می‌‌کند نه هدایت می‌‌شود؟ پس شما را چه شده که اینگونه حکم می‌‌کنید؟!

- ترجمه سلطانی

بگو: آیا از شرکاء شما کسی هست که به حقّ هدایت کند؟ بگو: تنها خداوند است که به حقّ هدایت می‌کند، آیا پس کسی که به سوی حقّ هدایت کند شایسته‌تر است که پیروی شود یا کسی که نه هدایت می‌کند نه هدایت می‌شود؟ پس شما را چه شده که اینگونه حکم می‌کنید؟!

- ترجمه راستین

باز بگو: آیا هیچ یک از بتان و خدایان شما مشرکان (کسی را) به راه حق هدایت تواند کرد؟بگو: تنها خداست که به راه حق هدایت می‌کند، آیا آن که به راه حق رهبری می‌کند سزاوارتر به پیروی است یا آن که خود هدایت نیابد مگر آنکه هدایتش کنند؟پس شما مشرکان را چه شده، چگونه قضاوت می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ

و اکثر آنها جز از گمان پیروی نمی‌‌کنند همانا گمان، به چیزی از حقّ بی‌‌نیاز نمی‌‌کند همانا خداوند به آنچه که انجام می‌‌دهند دانا است

- ترجمه سلطانی

و اکثر آنها جز از گمان پیروی نمی‌کنند همانا گمان، به چیزی از حقّ بی‌نیاز نمی‌کند همانا خداوند به آنچه که انجام می‌دهند دانا است

- ترجمه راستین

و اکثر این مردم جز از خیال و گمان باطل خود از چیزی پیروی نمی‌کنند در صورتی که گمان و خیالات موهوم هیچ از حق بی‌نیاز نمی‌گرداند (و به علم یقین نمی‌رساند) و خدا به هر چه این کافران می‌کنند آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى مِن دُونِ اللَّهِ وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَـمِينَ

و [سزاوار] نباشد تا که به این قرآن افتراء به غیر از خداوند زده شود و لکن تصدیق کنندهٔ آنچه است که پیش از این بوده [از کتب آسمانی حیثی که در عقاید و احکام با آنها مطابقت می‌‌کند] و تفصیل کتاب (کتاب نبوّت و احکام آن) از پروردگار عالمیان است که تردیدی در آن نیست

- ترجمه سلطانی

و (سزاوار) نباشد تا که به این قرآن افتراء به غیر از خداوند زده شود و لکن تصدیق کنندهٔ آنچه است که پیش از این بوده و تفصیل کتابی از پروردگار عالمیان است که تردیدی در آن نیست

- ترجمه راستین

و این قرآن نه بدان پایه است که کسی جز به وحی خدا تواند بافت، لیکن سایر کتب آسمانی را تصدیق می‌کند و کتاب الهی را به تفصیل بیان می‌کند که بی‌هیچ شک نازل از جانب خدای عالمیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ أَمْ يَقُـولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

یا می‌‌گویند آن را افتراء (دروغ بافی) کرده، بگو: [اگر آن را افتراء زده‌‌ام] پس سوره‌‌ای مثل آن بیاورید و غیر از خداوند [چنانکه ادّعاء کرده‌‌اید که آن از غیر خداوند است] کسانی را که می‌‌توانید [برای استعانت] دعوت کنید اگر [در دعوی افتراء زدن] راستگو می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

یا می‌گویند آن را افتراء (دروغ بافی) کرده، بگو: پس سوره‌ای مثل آن بیاورید و غیر از خداوند کسانی را که می‌توانید دعوت کنید اگر راستگو می‌باشید

- ترجمه راستین

بلکه کافران می‌گویند قرآن را (محمد) خود بافته است. بگو: اگر راست می‌گویید شما خود و هم از هر کس نیز می‌توانید کمک بطلبید و یک سوره مانند آن بیاورید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِـمِينَ

بلکه به آنچه که به علم آن احاطه نداشتند دروغ بستند و (حال آنکه) هنوز تأویل آن نزد آنها نیامده است [یعنی انکار کردند آنچه را که هنوز ندانسته‌‌اند و آنچه که هنوز مصادیق آن را معاینه نکرده‌‌اند تا بطلانش را مشاهده کنند]، کسانی که قبل از آنها بودند [از امّت‌‌های سلف پشت سر هم آمده در دنیا] این‌‌چنین تکذیب کردند پس نظر کن که عاقبت ستمکاران چگونه بود

- ترجمه سلطانی

بلکه به آنچه که به علم آن احاطه نداشتند دروغ بستند و (حال آنکه) هنوز تأویل آن نزد آنها نیامده است، کسانی که قبل از آنها بودند این‌چنین تکذیب کردند پس نظر کن که عاقبت ستمکاران چگونه بود

- ترجمه راستین

بلکه انکار چیزی را می‌کنند که علمشان به آن احاطه نیافته و حقیقت و باطن آن هنوز به آنان نرسیده است، پیشینیان هم این چنین رسل و آیات خدا را تکذیب کردند، پس بنگر عاقبت کار ستمکاران عالم به کجا کشید!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَمِنْهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لَّا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ

و [بلکه] از آنها کسانی هستند که [صدق او را می‌‌دانند و از روی عناد انکار می‌‌کنند یا از آنها کسانی که استعداد تصدیق کردن دارند و تصدیق می‌‌کنند و بعد از آن منقاد (فرمانبردار) می‌‌شوند] به او ایمان آورده‌‌اند و از آنها کسانی هستند که به او ایمان نمی‌‌آورند و پروردگار تو به مفسدان [یعنی به جاحدین (نفی و انکار کنندگان) از روی علم یا به مفسدانى که توقّع بر ایمان آنها نیست] داناتر است

- ترجمه سلطانی

و از آنها کسانی هستند که به او ایمان آورده‌اند و از آنها کسانی هستند که به او ایمان نمی‌آورند و پروردگار تو به مفسدان داناتر است

- ترجمه راستین

و برخی از مردم به قرآن ایمان می‌آورند و برخی ایمان نمی‌آورند، و خدای تو حال تبهکاران را بهتر می‌داند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُم بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ

و اگر تو را تکذیب کردند پس [با اعراض از جاهلین یا متارکهٔ (به حال خود رها کردن) آنها] بگو: عمل من برای من است و عمل شما برای شما است، شما از آنچه که عمل می‌‌کنم بیزارید و من از آنچه که عمل می‌‌کنید بیزارم

- ترجمه سلطانی

و اگر تو را تکذیب کردند پس بگو عمل من برای من است و عمل شما برای شما است، شما از آنچه که عمل می‌کنم بیزارید و من از آنچه که عمل می‌کنید بیزارم

- ترجمه راستین

و اگر تو را تکذیب کردند بگو: عمل من برای من و عمل شما برای شما (هر کس جزای خود را خواهد یافت) شما بری از کردار من هستید و من بیزار از کردار شما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ

و از آنها کسانی هستند که [از جهت ردّ و به جهت استهزاء، یا برای سماع (جاسوسی کردن) مقصود از تو] به تو گوش می‌‌سپارند و اگرچه تعقّل نمی‌‌کردند، آیا پس تو [می‌‌توانی] به کر بشنوانی؟ [یعنی اینکه گوش‌‌های انسانی آنها از شنیدن آنچه که انسان آن را می‌‌شنود کر است و عقل ندارند تا به اشارت و نحو آن، افهام (فهماندن) ممکن شود پس آنان مانند بهائم (چهارپایان) هستند]

- ترجمه سلطانی

و از آنها کسانی هستند که به تو گوش می‌سپارند و اگرچه تعقّل نمی‌کردند، آیا پس تو (می‌توانی) به کر بشنوانی؟

- ترجمه راستین

برخی از این منکران (چون قرائت قرآن کنی) به ظاهر به تو گوش کنند (ولی به معنی نمی‌شنوند) آیا تو کران را گر چه هیچ عقل و ادراکی ندارند از کلام خدا توانی چیزی بشنوانی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَمِنْهُم مَّن يَنظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ

و از آنها کسانی که به تو نگاه می‌‌کنند [و از تو بیّنات صدق تو و صدق کتاب تو را مشاهده می‌‌کنند لکن آنها از مشاهدهٔ آثار صدق و دلالت دوال (آنچه که دلیل باشد) آن کور هستند] آیا پس تو [می‌‌توانی] کور [به مشاهدهٔ آثار ربوبیّت و آخرت] را هدایت کنی؟ و اگرچه [با بصیرت عقلی] ندیده باشند [یعنی اگر آنها بصیرت داشته باشند افهام آثار ربوبیّت ممکن می‌‌شود و اگرچه چشم نداشته باشند لکن آنها کورند و دارای بصیرت نیستند]

- ترجمه سلطانی

و از آنها کسانی که به تو نگاه می‌کنند و اگرچه (با بصیرت عقلیّه) نمی‌دیده‌اند آیا پس تو (می‌توانی) کور را هدایت کنی؟

- ترجمه راستین

و برخی از منکران (هنگام تلاوت قرآن به چشم ظاهر) در تو می‌نگرند (ولی به مقام باطن تو پی نمی‌برند) آیا تو کوران را گر چه هیچ نبینند هدایت توانی کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

همانا خداوند چیزی به مردم ظلم نمی‌‌کند و لکن [این] مردم هستند که به خودشان ستم می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند چیزی به مردم ظلم نمی‌کند و لکن (این) مردم هستند که به خودشان ستم می‌کنند

- ترجمه راستین

خدا هرگز به مردم ستم نمی‌کند ولی مردم خود در حق خویش ستم می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ

و روزی که آنها را حشر (جمع) می‌‌کند مانند اینکه جز ساعتی از روز درنگ نکرده‌‌اند [در حالی که بعضی از آنها] یکدیگر را در بین خود می‌‌شناسند، همانا کسانی که ملاقات خداوند را تکذیب کردند [قالاً مانند دهریّون و طبیعیّون و هر کسی که به مبدء بدون معاد اقرار دارد، و حالاً مانند اکثر کسانی که با زبان خود اقرار دارند و حال آنکه حالشان به آنها مساعدت نمی‌‌کند] و هدایت شده نبودند زیان کردند

- ترجمه سلطانی

و روزی که آنها را حشر (جمع) می‌کند مانند اینکه جز ساعتی از روز درنگ نکرده‌اند (در حالی که) یکدیگر را در بین خود می‌شناسند، همانا کسانی که ملاقات خداوند را تکذیب کردند و هدایت شده نبودند زیان کردند

- ترجمه راستین

و روزی که همه خلایق را جمع آرد گویا (در دنیا) ساعتی از روز بیش درنگ نکرده‌اند، (در آن روز) یکدیگر را کاملا می‌شناسند، آنان که لقای خدا را انکار کردند بسیار زیان کرده‌اند و هرگز راه نیافته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ

اگر بعضی از آنچه [از عذاب و انتقام] که به آنها وعده می‌‌دهیم را به تو رؤیت (نشان) دهیم یا تو را [قبل از نشان دادن] وفات دهیم پس [از ما فوت (در رفتن) نمی‌‌شوند] بازگشتگاه آنان به ما است [پس بر تأخیر انتقام اندوهناک مشو] در آن وقت خداوند بر آنچه که می‌‌کنند بسیار گواه است [و آنها را بنابر بدی اعمالشان مجازات می‌‌کنیم بنابر اینکه خداوند بالفعل شاهد بر اعمال آنها و محیط به آنان است]

- ترجمه سلطانی

اگر بعضی از آنچه که به آنها وعده می‌دهیم را به تو نشان دهیم یا تو را (قبل از نشان دادن) وفات دهیم پس بازگشتگاه آنان به ما است در آن وقت خداوند بر آنچه که می‌کنند بسیار گواه است

- ترجمه راستین

و اگر ما بعضی از عقاب آن منکران را که وعده کردیم (در حیات دنیا) به تو نشان دهیم یا (به تأخیر افکنده و پیشتر از عقاب آنها) قبض روح تو کنیم باز بازگشت آنان در قیامت به سوی ماست، آن گاه خدا بر اعمال آنها گواه و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

و هر امّتی رسولی [از خداوند] دارد پس وقتی که رسولشان بیاید بین آنان به دادگری (عدل) قضاء (قضاوت، حکم) می‌‌شود و به آنها ستم نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و هر امّتی رسولی دارد پس وقتی که رسولشان بیاید بین آنان به دادگری قضاء (قضاوت، حکم) می‌شود و به آنها ستم نمی‌شود

- ترجمه راستین

و برای هر امتی رسولی است که هرگاه رسول آنها آمد (و حجت بر آنان تمام شد) میان آنها حکم به عدل شود و بر هیچ کس (در کیفر و پاداش) ستم نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

[از جهت استهزاء موعود (وعده شده) استبطاء (گله از درنگ در انجام کار کردن) نمودند] و می‌‌گویند این وعده کی است؟ اگر راستگو می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند این وعده کی است؟ اگر راستگو می‌باشید

- ترجمه راستین

و (کافران) گویند: پس این وعده قیامت کی خواهد بود اگر شما راستگویید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ

بگو من مالک ضرری و نه نفعی برای خودم نیستم [پس چگونه مالک اقامهٔ قیامت و آوردن عذاب برای غیر از خود باشم!؟] مگر (لکن) آنچه که خداوند خواسته است [واقع می‌‌شود] هر امّتی اجلی دارد [یعنی مدّتی برای آنها مهلت هست یا برای عذاب آنها وقت معیّنی هست] وقتی که اجل آنها بیاید پس ساعتی تأخیر نمی‌‌کنند و نه پیش می‌‌افتند

- ترجمه سلطانی

بگو من مالک ضرری و نه نفعی برای خودم نیستم مگر آنچه که خداوند خواسته است، هر امّتی اجلی دارد وقتی که اجل آنها بیاید پس ساعتی تأخیر نمی‌کنند و نه پیش می‌افتند

- ترجمه راستین

پاسخ ده که من مالک نفع و ضرر خود نیستم (تا چه رسد به دیگران) مگر هر چه خدا خواهد، برای هر امتی اجل معینی است که چون فرا رسد ساعتی پس و پیش نخواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ

بگو آیا اعتقاد دارید اگر عذاب او به هنگام شب یا روز به شما فرا رسد (دیده شود؟) کدام چیز (چه کسی) از او طلب تعجیل [از عذاب] مجرمان را می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

بگو آیا اعتقاد دارید اگر عذاب او به هنگام شب یا روز به شما فرا رسد، چه کسی از او طلب تعجیل (از عذاب) مجرمان را می‌کند

- ترجمه راستین

بگو: مرا خبر دهید که اگر شب یا روز عذاب خدا شما را فرا رسد (چه راه مفری دارید و) گناهکاران چه چیزی را از او به تعجیل می‌طلبند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنتُم بِهِ آلْآنَ وَقَدْ كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ

آیا پس آن وقتی که [عذاب حین ظهور قائم (ع) در عالم کبیر یا عالم صغیر یا حین مرگ یا حین بأس (سختی) علی (ع) بعد از محمّد (ص)] واقع شود به آن ایمان می‌‌آورید؟ [بگو] آیا الآن؟ [ایمان می‌‌آورید] و [حال آنکه از روی استهزاء برای عدم اعتقادتان به آن] طلب تعجیل آن را می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

آیا پس آن وقتی که واقع شود به آن ایمان می‌آورید؟ (بگو) آیا الآن؟ و (حال آنکه) طلب تعجیل آن را می‌کردید

- ترجمه راستین

آیا آن گاه که عذاب واقع شد به او ایمان می‌آورید؟الآن (ایمان آوردید و به جزع و توبه برخاستید) ؟و حال آنکه قبلا عذاب را به تعجیل می‌خواستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ

سپس به کسانی که ظلم کرده‌‌اند گفته می‌‌شود عذاب ماندگار را بچشید آیا جز به (سبب) آنچه که کسب می‌‌کرده‌‌اید جزاء داده می‌‌شوید؟

- ترجمه سلطانی

سپس به کسانی که ظلم کرده‌اند گفته می‌شود عذاب ماندگار را بچشید آیا جز به (سبب) آنچه که کسب می‌کرده‌اید جزاء داده می‌شوید؟

- ترجمه راستین

آن گاه به ستمکاران گویند: بچشید عذاب ابدی را، آیا این عذاب جز نتیجه اعمال زشت شماست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَيَسْتَنبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ

و از تو جویای خبر می‌‌شوند که آیا آن [عذاب یا ولاء علیّ (ع)] حقیقت دارد؟ بگو بلی سوگند به پروردگارم که آن قطعاً حقّ است و شما [جاعلان (قرار دهندگان) خداوند یا از نفاذ (جاری بودن) حکم دربارهٔ علیّ (ع)] عاجزید

- ترجمه سلطانی

و از تو جویای خبر می‌شوند که آیا آن حقیقت دارد؟ بگو بلی سوگند به پروردگارم که آن قطعاً حقّ است و شما عاجزید

- ترجمه راستین

کافران از تو می‌پرسند که آیا این (وعده عذاب) حق است؟بگو: آری قسم به خدای من که البته حق است و شما از آن هیچ مفرّی ندارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَـمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

و اگر هر نفسی که [در حقّ خداوند یا حقّ محمّد (ص) و آل محمّد (ص)] ظلم کند چون عذاب را ببینند آنچه که در زمین هست را داشته باشد البتّه آن را [به جای نفس خود از هول عذاب و شدّت آن] فدیه می‌‌دهد و ندامت (کراهت شماتت دشمنان) را پنهان می‌‌دارند و بین آنها [مؤمنین و منافقین یا بین ظالمین و مظلومین] به دادگری قضاء (حکم) می‌‌شود و [با منع حقّ و عقوبت غیر مستحقّ و با نقص از حقّ و زیادت عقوبت] به آنها ظلم نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و اگر هر نفسی که ظلم کند چون عذاب را ببینند آنچه که در زمین هست را داشته باشد البتّه آن را فدیه می‌دهد و ندامت را پنهان می‌دارند و بین آنها به دادگری قضاء (حکم) می‌شود و به آنها ظلم نمی‌شود

- ترجمه راستین

و اگر در (آن روز) مردم ستمکار مالک روی زمین باشند آرزو کنند که همه دارایی خود را فدا دهند (تا مگر خویشتن را از عذاب برهانند و نتوانند) و چون عذاب را مشاهده کنند حسرت و پشیمانی خود را پنهان دارند (که شماتت از مردم نکشند) و در حق آنها حکم به عدل شود و به آنان هیچ ستمی نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

آگاه باشید همانا [مبدء و مرجع و ملک] آنچه که در آسمان‌‌ها و زمین است برای خداوند است [پس آنچه را که می‌‌خواهد به کسی که بخواهد بدون مانعی از حکم او و نه بازدارنده‌‌ای از فعل او انجام می‌‌دهد]، آگاه باشید همانا وعدۀ خداوند [به عذاب و ثواب] حقّ است [و از قِبل او خُلف نمی‌‌شود] و لکن بیشتر آنان نمی‌‌دانند {یعنی صفت علم ندارند، زیرا علم همان ادراکی است که صاحبش را از سِفل به عِلو حرکت می‌‌دهد}

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید همانا آنچه که در آسمان‌ها و زمین است برای خداوند است، آگاه باشید همانا وعدۀ خداوند حقّ است و لکن بیشتر آنان نمی‌دانند

- ترجمه راستین

آگاه باشید که هر چه در آسمانها و زمین است ملک خداست و هم آگاه باشید که وعده خدا همه حق محض است، ولی اکثر خلق از آن آگه نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

اوست که زنده می‌‌کند و می‌‌میراند و به او بازگردانده می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

اوست که زنده می‌کند و می‌میراند و به او بازگردانده می‌شوید

- ترجمه راستین

خداست که زنده می‌کند و می‌میراند و باز همه به سوی او بازگردانده می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ يَاأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِّـمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ

ای مردم هرآینه [به عنوان دعوت از شرور به خیرات] اندرزی (قرآن) از پروردگارتان نزد شما آمده و شفاء است برای آنچه [از وساوس شیطان و لمّات (لغزش‌‌ها، سبکسری‌‌ها، جنون‌‌ها) نفس و اهویهٔ آن] که در سینه‌‌ها هست و برای مؤمنان هدایت و رحمت است

- ترجمه سلطانی

ای مردم هرآینه اندرزی از پروردگارتان نزد شما آمده و شفاء است برای آنچه که در سینه‌ها هست و برای مؤمنان هدایت و رحمت است

- ترجمه راستین

ای مردم عالم، به حقیقت نامه‌ای که همه پند و اندرز و شفای دلها و هدایت و رحمت بر مؤمنان است از جانب خدایتان آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ

[از روی خوشحالی و سرور] بگو: به فضل خداوند (رسالت و نبوّت) و به رحمت او (ولایت)، پس به آن (فضل و رحمت) باید شادی کنند که آن بهتر است از آنچه [از صورت قران یا از حطام (خاشاک) دنیا] که جمع می‌‌کنند [زیرا آن از آنچه است که آن را با دست‌‌های خود جمع می‌‌کنند سپس می‌‌گویند آن از نزد خداوند است و حال آنکه آن از نزد خداوند نیست]

- ترجمه سلطانی

بگو به فضل خداوند و به رحمت او و به آن پس باید شادی کنند که آن بهتر است از آنچه که جمع می‌کنند

- ترجمه راستین

بگو که باید منحصرا به فضل و رحمت خدا شادمان شوند (و به نزول قرآن مسرور باشند) که آن بهتر و مفیدتر از ثروتی است که می‌اندوزند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ

بگو آیا رزق‌‌هایی را که خداوند بر شما نازل کرده را دیده‌‌اید؟ (دانسته‌‌اید؟) سپس، [بعضی] از آنها [را] حرام و [بعضی را] حلال قرار دادید، بگو آیا خداوند [در تحلیل (حلال کردن) یا تحریم (حرام کردن) به هر نحوی که خواستید بلاواسطه یا با واسطه] به شما اجازه داده؟ یا [در ادّعای اذن (اجازه) یا در نسبت دادن تحلیل و تحریم] بر خداوند افتراء می‌‌بندید؟ [یعنی کسی که ادّعای تبلیغ احکام قالبی کند چنانکه آن شأن علمای شریعت رضوان الله علیهم است یا تبلیغ احکام قلبی کند چنانکه آن شأن علمای طریقت رضوان الله علیهم است و از خداوند بواسطۀ خلفای او مأذون نباشد مفترى باشد] {و لذا از زمان آدم (ع) تا خاتم (ص) و بعد از او تا این زمان ما سلسلۀ اجازه بین فقهاء رضوان الله علیهم و مشایخ صوفیّه منضبط متصّل است}

- ترجمه سلطانی

بگو آیا رزق‌هایی را که خداوند بر شما نازل کرده را دیده‌اید؟ (دانسته‌اید؟) سپس، (بعضی) از آنها (را) حرام و (بعضی را) حلال قرار دادید، بگو آیا خداوند به شما اجازه داده؟ یا بر خداوند افتراء می‌بندید؟

- ترجمه راستین

باز (به مشرکان عرب) بگو: با من بگویید که آیا رزقی که خدا برای شما فرستاده (و حلال فرموده) و شما از پیش خود بعضی را حرام و بعضی را حلال می‌کنید، آیا این به دستور خداست یا بر خدا افترا می‌بندید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ

و کسانی که بر خداوند دروغ می‌‌بندند دربارهٔ روز قیامت چه می‌‌پندارند؟ همانا خداوند البتّه دارندهٔ فضل بر مردم است و لکن اکثر آنها شکر [آنچه را که به آن بر آنها تفضّل می‌‌نماید] نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که بر خداوند دروغ می‌بندند دربارهٔ روز قیامت چه می‌پندارند؟ همانا خداوند البتّه دارندهٔ فضل بر مردم است و لکن اکثر آنها شکر نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و آنان که بر خدا دروغ می‌بندند مگر چه گمان دارند به روز قیامت؟! البته خدا را با بندگان فضل و احسان بسیار است ولی اکثر مردم شکر نمی‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ

و در شأنی نمی‌‌باشی و از قرآن از آن تلاوت نمی‌‌کنی و به عملی عمل نمی‌‌کنید مگر آنکه ما شاهد بر شما می‌‌باشیم آنوقت که در آن وارد شدید (خوض کردید، فرو رفتید) و از پروردگارت به اندازهٔ سنگینی ذرّه‌‌ای در زمین و نه در آسمان پنهان (مفقود) نمی‌‌شود و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن نیست مگر آنکه در کتاب مبین است

- ترجمه سلطانی

و در شأنی نمی‌باشی و از قرآن از آن تلاوت نمی‌کنی و به عملی عمل نمی‌کنید مگر آنکه ما شاهد بر شما می‌باشیم آنوقت که در آن وارد شدید (خوض کردید، فرو رفتید) و از پروردگارت به اندازهٔ سنگینی ذرّه‌ای در زمین و نه در آسمان پنهان نمی‌شود و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن نیست مگر آنکه در کتاب مبین است

- ترجمه راستین

و تو در هیچ حالی نباشی و هیچ آیه‌ای از قرآن تلاوت نکنی و به هیچ عملی تو و امت وارد نشوید جز آنکه ما همان لحظه شما را مشاهده می‌کنیم و هیچ چیز به وزن ذره‌ای در همه زمین و آسمان از خدای تو پنهان نیست و کوچکتر از ذره و بزرگتر از آن هر چه هست همه در کتاب مبین حق (و لوح علم الهی) مسطور است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

آگاه باشید همانا اولیاء خداوند نه خوفی بر آنان است و نه آنان اندوهگین می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید همانا اولیاء خداوند نه خوفی بر آنان است و نه آنان اندوهگین می‌شوند

- ترجمه راستین

آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

کسانی که [با بیعت خاصّه و قبول دعوت باطنه و دخول در امر ائمّه و دخول ایمان در قلوب آنها] ایمان آوردند [نه کسانی که دعوت ظاهره را قبول کرده و با بیعت عامّهٔ نبویّه بیعت کرده و بدون دخول در ایمان داخل در اسلام شده‌‌اند] و تقوا پیشه می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

کسانی که ایمان آوردند و تقوا پیشه می‌کردند

- ترجمه راستین

آنان که اهل ایمان و خداترسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

برای آنها در حیات دنیا و در آخرت بشارت هست، تبدیلی برای کلمات خداوند نیست، آن [مبشّر بودن آنها با عدم تبدّل آن] همان رستگاری بزرگ است

- ترجمه سلطانی

برای آنها در حیات دنیا و در آخرت بشارت هست، تبدیلی برای کلمات خداوند نیست، آن همان رستگاری بزرگ است

- ترجمه راستین

آنها را پیوسته بشارت است هم در حیات دنیا (به مکاشفات در عالم خواب) و هم در آخرت (به نعمتهای بهشت) . سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست، این است فیروزی بزرگ.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ وَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

و گفتار آنها [دربارۀ تو و دربارۀ اتباع تو] نباید تو را اندوهناک سازد که عزّت جمیعاً برای خداوند است او [به اقوال آنها] شنوا و [به احوال آنها] دانا است

- ترجمه سلطانی

و گفتار آنها نباید تو را اندوهناک سازد که عزّت جمیعاً برای خداوند است او شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

و سخن منکران خاطرت را غمگین نسازد، که هر عزت و اقتداری مخصوص خداست و او شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ

آگاه باشید همانا کسانی که در آسمان‌‌ها و کسانی که در زمین هستند برای خداوند هستند و کسانی که غیر از خداوند شریکانی را می‌‌خوانند که تبعیّت کنند، تبعیّت نمی‌‌کنند مگر از ظنّ (گمان) [یعنی از حجّت و برهانی تبعیّت نمی‌‌کنند] و آنها فقط حدس می‌‌زنند (دروغ می‌‌گویند یا به ظنّ می‌‌گویند)

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید همانا کسانی که در آسمان‌ها و کسانی که در زمین هستند برای خداوند هستند و کسانی که غیر از خداوند شریکانی را می‌خوانند که تبعیّت کنند، تبعیّت نمی‌کنند مگر از ظنّ (گمان) و آنها فقط حدس می‌زنند

- ترجمه راستین

آگاه باش که هر که در همه آسمانها و هر که در زمین است ملک خداست و مشرکان که غیر از خدا را می‌خوانند چه چیزی را پیروی می‌کنند؟آنچه پیروی می‌کنند گمان باطلی بیش نیست و جز آنکه دروغی بافند و تخمینی زنند کاری ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ

او کسی است که برای [انتفاع] شما شب را قرار داد تا در آن آرام بگیرید و روز را روشن کننده [قرار داد تا اسباب معیشتتان را طلب کنید]، همانا در این برای گروهی (متدبّر) که می‌‌شنوند (گوش می‌‌دهند، فرمانبردار هستند) البتّه آیاتی [عظیم دالّ بر کمال قدرت صانع و علم او و حکمت او و فضل او و رحمت او] هست

- ترجمه سلطانی

او کسی است که برای شما شب را قرار داد تا در آن آرام بگیرید و روز را روشن کننده، همانا در این برای گروهی که می‌شنوند (گوش می‌دهند) البتّه آیاتی هست

- ترجمه راستین

اوست خداوندی که شب تار را برای آسایش شما و روز را روشن (برای امر معاش) مقرر فرمود، که در آن نشانه‌هایی (از قدرت خدا) برای مردمی که بشنوند پدیدار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُـولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

گفتند خداوند فرزندی بر گرفته است، او منزّه است، او غنی است، آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند که نزد شما به این [قول یا ملصق به این قول] سلطانی (حجّتی) نیست آیا آنچه را که نمی‌‌دانید بر خداوند می‌‌گویید (می‌‌بندید)

- ترجمه سلطانی

گفتند خداوند فرزندی بر گرفته است، او منزّه است، او غنی است، آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند که نزد شما به این (قول) سلطانی (حجّتی) نیست آیا آنچه را که نمی‌دانید بر خداوند می‌گویید (می‌بندید)

- ترجمه راستین

کافران قائل شدند که خدا فرزندی اتخاذ کرده (چنین نیست) او منزه است و هم بی‌نیاز که هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست، و شما کافران و مشرکان بر این قول خود هیچ دلیلی ندارید، آیا بی‌دلیل و از روی جهالت نسبت به خدا چنین دروغ سخن می‌گویید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ

بگو همانا کسانی که بر خداوند دروغی [قولی مخالف با واقع یا گفتاری بدون حجّت] را افتراء می‌‌بندند رستگار نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

بگو همانا کسانی که بر خداوند دروغی را افتراء می‌بندند رستگار نمی‌شوند

- ترجمه راستین

بگو: هرگز آنان که به خدا نسبت دروغ دهند نجات و رستگاری ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ

متاعی (سبب بهره‌‌مندی) در دنیا هست سپس بازگشتگاه آنها به ما است سپس به (سبب) آنچه که کفر می‌‌ورزیدند عذابی شدید به آنها بچشانیم

- ترجمه سلطانی

متاعی (سبب بهره‌مندی) در دنیا هست سپس بازگشتگاه آنها به ما است سپس به (سبب) آنچه که کفر می‌ورزیدند عذابی شدید به آنها بچشانیم

- ترجمه راستین

(این گفتار باطل، همه برای طمع) متاع دنیاست، سپس بازگشتشان به سوی ما خواهد بود و ما آنها را به کیفر کفرشان عذابی سخت بچشانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَاقَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ

و برای آنها خبر نوح را تلاوت کن آنوقت که به قومش گفت ای قوم من، اگر مقام (اقامهٔ) من و یادآوری کردن من به آیات خداوند بر شما گران می‌‌باشد [و اجلاء (بیرون راندن) من یا دفع من از دعوت کردن یا اهلاک مرا اراده می‌‌کنید] پس بر خداوند توکّل کرده‌‌ام پس امرتان را و شریکانتان را عزم کنید سپس امر شما بر شما نباید ملتبس (پوشیده، مبهم) باشد [یعنی در اجماع امر غایت تدبّر را تدبیر کنید تا ضرر آن و نفع آن بر شما مستور (پوشیده) باقی نماند یا عاقبت آن بر شما وبال و غم نگردد] سپس [امرى که بر آن عزم کرده‌‌اید را] دربارهٔ من انجام دهید و به من مهلت ندهید

- ترجمه سلطانی

و برای آنها خبر نوح را تلاوت کن آنوقت که به قومش گفت ای قوم من، اگر مقام (اقامهٔ) من و یادآوری کردن من به آیات خداوند بر شما گران می‌باشد پس بر خداوند توکّل کرده‌ام پس امرتان را و شریکانتان را عزم کنید سپس امر شما بر شما نباید ملتبس (پوشیده) باشد سپس دربارهٔ من انجام دهید و به من مهلت ندهید

- ترجمه راستین

و حکایت نوح را بر اینان باز خوان که به امتش گفت: ای قوم اگر مقام رسالت و اندرز من به آیات خدا بر شما گران می‌آید، من تنها به خدا توکل کردم، شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مکر و تدبیری (بر آزار من) دارید انجام دهید تا امر بر شما پوشیده نباشد و درباره من هر مکر و اندیشه دارید به کار برید و مهلتم ندهید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ

و اگر [برای ضرر دیدنتان در دنیای خود] روی گردانید پس از شما مزدی درخواست نمی‌‌کنم که اجر من جز بر خداوند نیست و امر شده‌‌ام تا از مسلمین (منقاد حکم او) باشم

- ترجمه سلطانی

و اگر روگردانید پس از شما مزدی درخواست نمی‌کنم که اجر من جز بر خداوند نیست و امر شده‌ام تا از مسلمین باشم

- ترجمه راستین

پس اگر شما روی گردانیده (و نصیحت مرا نپذیرفتید) من از شما اجری نخواسته بلکه اجر من تنها بر خداست و من خود از جانب حق مأمورم که از اهل اسلام و تسلیم حکم او باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ

پس او را تکذیب کردند پس او و کسان با او در کشتی را [از اذیّت قوم او یا از غرق شدن] نجات دادیم و آنها را [در زمین به جای خودم یا به جای هلاک شده‌‌ها] جانشین قرار دادیم و کسانی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم پس نظر کن [تا تسلّی یابی و به نصرت ما مطمئن شوی] که عاقبت انذار شدگان چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس او را تکذیب کردند پس او و کسان با او در کشتی را نجات دادیم و آنها را جانشین قرار دادیم و کسانی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم پس نظر کن که عاقبت انذار شدگان چگونه بود

- ترجمه راستین

قوم نوح باز او را تکذیب کردند، ما هم او و پیروانش را که با او در کشتی بودند نجات داده و خلفای روی زمین قرار دادیم و آنان که آیات ما را تکذیب کردند همه را غرق کردیم، بنگر تا عاقبت انذار شدگان به کجا کشید!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ

سپس بعد از او رسولانی را به سوی قوم آنها مبعوث کردیم و با بیّناتی [یعنی معجزاتی دالّ بر صدقشان یا با احکام نبوّت (بیّنات) متعلّق به قالب نه قلب، زیرا احکام قلب زُبُر نامیده می‌‌شوند] نزد آنها آمدند و به آنچه (رسالتی) که آن را قبل از این تکذیب کرده بودند [ثابت] نبودند تا ایمان بیاورند [یعنی در سجیّهٔ آنها قوّهٔ ایمان نبود پس چه رسد به فعلیّت آن] این‌‌چنین [مُهری که آن را بر قلوب آنها طبع کردیم] بر قلب‌‌های تعدّی کنندگان مهر می‌‌زنیم

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از او رسولانی را به سوی قوم آنها مبعوث کردیم و با بیّناتی نزد آنها آمدند و به آنچه که آن را قبل از این تکذیب کرده بودند (ثابت) نبودند تا ایمان بیاورند این‌چنین بر قلب‌های تعدّی کنندگان مهر می‌زنیم

- ترجمه راستین

آن گاه بعد از نوح پیغمبرانی را به امتانشان فرستادیم، آنها با آیات و معجزات بر آن امتها آمدند و آنان هم همان آیاتی را که پیشینیان تکذیب کردند، تکذیب کرده و ایمان نیاوردند. این چنین ما هم بر دل‌های سرکشان مهر برنهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِينَ

سپس بعد از آنها موسی و هارون را با آیات [نُهگانهٔ] خود به سوی فرعون و سران او مبعوث کردیم پس استکبار ورزیدند و قومی مجرم بودند

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از آنها موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و سران او مبعوث کردیم پس استکبار ورزیدند و قومی مجرم بودند

- ترجمه راستین

آن‌گاه بعد از آن رسولان، موسی و هارون را با معجزات خود به سوی فرعون و اشراف مملکت او فرستادیم، آنها هم گردنکشی کردند و مردمی تبهکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ

و چون حقّ از نزد ما نزد آنها آمد، گفتند همانا این البتّه سحری آشکار است

- ترجمه سلطانی

و چون حقّ از نزد ما نزد آنها آمد، گفتند همانا این البتّه سحری آشکار است

- ترجمه راستین

و چون حق از جانب ما بر آنها آمد گفتند: این سحر بودنش بر همه آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ قَالَ مُوسَى أَتَقُـولُونَ لِلْحَقِّ لَـمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ

موسی گفت: آیا شما به حقّ می‌‌گویید [که آن سحر است] چون نزد شما آورده شده آیا این سحر است؟! و (حال آنکه) ساحران رستگار نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

موسی گفت: آیا شما به حقّ می‌گویید چون نزد شما آورده شده آیا این سحر است؟! و (حال آنکه) ساحران رستگار نمی‌شوند

- ترجمه راستین

موسی به آنان گفت: آیا به آیات حق که برای شما آمد نسبت سحر می‌دهید؟آیا این سحر است و حال آنکه ساحران را هرگز فلاح و فیروزی نخواهد بود؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ

گفتند: آیا نزد ما آمده‌‌ای تا ما را التفات (انصراف) دهی از آنچه که پدرانمان را بر آن یافتیم و بزرگی (سلطنت) در زمین (سرزمین مصر) برای شما دو تن باشد و ما به شما دو تن مؤمن نیستیم

- ترجمه سلطانی

گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما را التفات (انصراف) دهی از آنچه که پدرانمان را بر آن یافتیم و بزرگی در زمین برای شما دو تن باشد و ما به شما دو تن مؤمن نیستیم

- ترجمه راستین

پاسخ دادند که آیا تو آمده‌ای که ما را از عقاید و آدابی که پدران خود را بر آن یافته‌ایم بازگردانی تا خود و برادرت هارون در زمین سلطنت یابید و بر ما حکمفرما شوید؟ما هرگز به شما ایمان نخواهیم آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ

و فرعون گفت: هر ساحر استادی (ماهری) را نزد من بیاورید

- ترجمه سلطانی

و فرعون گفت: هر ساحر استادی را نزد من بیاورید

- ترجمه راستین

و فرعون (به اتباعش) گفت: هر کجا ساحری ماهر و داناست همه را نزد من حاضر کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ

و چون ساحران آمدند [و برای معارضه کردن با موسی (ع) آماده شدند] موسی به آنها گفت بیفکنید آنچه را که شما افکننده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و چون ساحران آمدند موسی به آنها گفت بیفکنید آنچه را که شما افکننده‌اید

- ترجمه راستین

آن گاه که ساحران همه حاضر شدند موسی به ساحران گفت که شما اول بساط سحر خود را بیندازید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ

پس چون افکندند موسی گفت: آنچه که آن را به عنوان سحر آورده‌‌اید [آنچه که من آن را آورده‌‌ام الهیّ است و آنچه که شما آن را آورده‌‌اید بشری است، مبنیّ بر اعمال دقیقهٔ خفیّه یا شیطانی مبنیّ بر تمزیج (امتزاج کردن) قوای زمینی با ارواح سِفلیّه] همانا خداوند بزودی آن را باطل خواهد کرد همانا خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

پس چون افکندند موسی گفت: آنچه که آن را به عنوان سحر آورده‌اید همانا خداوند بزودی آن را باطل خواهد کرد همانا خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمی‌کند

- ترجمه راستین

آن‌گاه که ساحران بساط جادو انداختند، موسی گفت: خدا البته سحر شما را باطل خواهد کرد، که خدا هرگز عمل مفسدان را اصلاح نکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ

و خداوند حقّ را با کلمات [تکوینی] خود [از آیات و معجزات و مخصوصاً با کلمات تامّ از انبیاء و اوصیاء] محقّق می‌‌نماید و اگرچه مجرمان اکراه بدارند

- ترجمه سلطانی

و خداوند حقّ را با کلمات خود محقّق می‌نماید و اگرچه مجرمان اکراه بدارند

- ترجمه راستین

و خدا به (آیات و) کلمات خود حق را تا ابد پایدار گرداند هر چند بدکاران عالم راضی نباشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ فَمَا آمَنَ لِـمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَـمِنَ الْمُسْرِفِينَ

و بر ترس از فرعون و سران آنها که مبادا آنها را در فتنه (سختی، عذاب) اندازد جز فرزندانی از قوم او [یعنی جمع قلیلی از جوانان قوم موسی] به موسی ایمان نیاوردند و همانا فرعون در زمین البتّه چیره (غالب، قاهر) بود و همانا او البتّه از اسراف کنندگان بود

- ترجمه سلطانی

و بر ترس از فرعون و سران آنها که مبادا آنها را در فتنه (سختی، عذاب) اندازد جز فرزندانی از قوم او به موسی ایمان نیاوردند و همانا فرعون در زمین البتّه چیره بود و همانا او البتّه از اسراف کنندگان بود

- ترجمه راستین

پس کسی به موسی ایمان نیاورد جز قبیله او آن هم با حال خوف و تقیه از فرعون و مهتران اتباعش که مبادا فرعون در صدد فتنه و قتلشان برآید که فرعون در سرزمین مصر بسیار علوّ و سرکشی داشت و سخت متعدّی و ستمکار بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ وَقَالَ مُوسَى يَاقَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ

و موسی [بعد از آنکه تعذیب فرعون را بر کسی که به او ایمان آورد و اضطراب آنها را از خوف او دید به جهت تسلیت بر آنها و تقویت قلوب آنها با توکّل بر قادر قویّ] گفت ای قوم من، اگر به خداوند ایمان آورده‌‌اید پس بر او توکّل کنید اگر مسلمان (منقاد، فرمانبردار) می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

و موسی گفت ای قوم من، اگر به خداوند ایمان آورده‌اید پس بر او توکّل کنید اگر مسلمان می‌باشید

- ترجمه راستین

و موسی گفت که ای قوم من، شما اگر به حقیقت ایمان به خدا آورده و اگر به راستی تسلیم فرمان او هستید بر او توکل کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ

پس گفتند بر خداوند توکّل کردیم [در حالی که گویندگانی متضرّع بودند گفتند: ای] پروردگار ما، ما را [سبب] فتنه [و شقاء (سختی و بدبختی)] برای [این] قوم ستمکار قرار مده

- ترجمه سلطانی

پس گفتند بر خداوند توکّل کردیم (ای) پروردگار ما، ما را (سبب) فتنه برای (این) قوم ستمکار قرار مده

- ترجمه راستین

پیروان موسی نیز همه گفتند: ما بر خدا توکل کردیم، بار الها ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ

و به رحمت خود ما را از [این] قوم کافر نجات بده

- ترجمه سلطانی

و به رحمت خود ما را از (این) قوم کافر نجات بده

- ترجمه راستین

و ما را به رحمت و لطف خود از شر کافران نجات ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

و به موسی و برادرش وحی کردیم که در مصر خانه‌‌هایی را برای قوم خود آماده کنید و خانه‌‌هایتان را [بناء شده برای عبادت] به عنوان قبله قرار دهید و [در آن یا به سوی آن] نماز بپا دارید و به مؤمنین [به اجابت دعاء آنها و نجات آنها و وراثت آنها بر ملک مصر در دنیا و جنّت در آخرت] بشارت بده

- ترجمه سلطانی

و به موسی و برادرش وحی کردیم که در مصر خانه‌هایی را برای قوم خود آماده کنید و خانه‌هایتان را به عنوان قبله قرار دهید و نماز بپا دارید و به مؤمنین بشارت بده

- ترجمه راستین

و به موسی و برادرش (هارون) وحی کردیم که شما برای پیروانتان در شهر مصر منزل گیرید و (اکنون که از بیم فرعونیان به مساجد نتوانید رفت) ، خانه‌هایتان را قبله و معبد خود قرار دهید و نماز به پا دارید و (تو هم ای رسول) مؤمنان را (به فتح در دنیا و بهشت در آخرت) بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ

و موسی [بطور متبتّل (بریده از ماسوی) در حالی که داعی بر فرعون و قوم او بود به خداوند] گفت: [ای] پروردگار ما، همانا تو به فرعون و سرانش در زندگانی دنیا [از زیور و ملابس و مساکن و اثاث آنها و مراکب] زینت و [از طلا و نقره و ضیاع (دارایی) و اسب و قاطر و گوسفند و شتر] اموال دادی، [ای] پروردگار ما، تا [مردم را با گرایانیدن نظر آنها به اعراض فانیه و اتّباع از کسانی که آنها را در دست او یافته‌‌اند] از راه تو گمراه کنند، [ای] پروردگار ما، اموالشان را نابود کن [تا با آنها به مردم فتنه ننمایند] و [ریسمان‌‌های قساوت را] بر قلوب آنها سخت (محکم) بربند که [اینان] ایمان نمی‌‌آورند تا آنکه [هنگام احتضار] آن عذاب دردناک را ببینند

- ترجمه سلطانی

و موسی گفت (ای) پروردگار ما، همانا تو به فرعون و سرانش در زندگانی دنیا زینت و اموال دادی، (ای) پروردگار ما، تا گمراه کنند از راه تو، (ای) پروردگار ما، اموالشان را نابود کن و بر قلوب آنها سخت بربند که (اینان) ایمان نمی‌آورند تا آنکه آن عذاب دردناک را ببینند

- ترجمه راستین

و موسی عرض کرد: بار الها تو به فرعون و فرعونیان در حیات دنیا ملک و اموال و زیورهای بسیار بخشیدی که-پروردگارا-بدین وسیله بندگان را از راه تو گمراه کنند، بار خدایا، اموال آنها را نابود گردان و دلهایشان را سخت بربند که ایمان نیاورند تا هنگامی که عذاب دردناک را مشاهده کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ

[خداوند] گفت: خواستهٔ شما دو [نفر] اجابت شد پس [شما دو نفر در آنچه از دعوت کردن بر آن هستید] استقامت بورزید و [شما دو تن] از راه کسانی که نمی‌‌دانند [از عدم ثبات بر امر] تبعیّت مکنید

- ترجمه سلطانی

(خداوند) گفت: خواستهٔ شما دو (نفر) اجابت شد پس (شما دو نفر) استقامت بورزید و (شما دو تن) از راه کسانی که نمی‌دانند تبعیّت مکنید

- ترجمه راستین

خدا فرمود: دعای شما مستجاب شد، پس هر دو استوار و پا برجا باشید و از راه مردم جاهل پیروی مکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ

و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم پس فرعون و لشکریانش از روی بغی (سرکشی) و دشمنی آنان را دنبال کردند تا وقتی که [فرعون] به غرق شدن نزدیک شد گفت: ایمان آوردم که خدایی نیست جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند و من از تسلیم شدگانم

- ترجمه سلطانی

و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم پس فرعون و لشکریانش از روی بغی (سرکشی) و دشمنی آنان را دنبال کردند تا وقتی که (فرعون) به غرق شدن نزدیک شد گفت: ایمان آوردم که خدایی نیست جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند و من از تسلیم شدگانم

- ترجمه راستین

و ما بنی اسرائیل را از دریا گذرانیدیم پس آنگه فرعون و سپاهش به ظلم و ستمگری آنها را تعقیب کردند تا چون هنگام غرق فرعون فرا رسید گفت: اینک من ایمان آوردم که حقّا جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان دارند خدایی در عالم نیست و من هم از مسلمانان و اهل تسلیم فرمان او هستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ

[پس به او گفته شد:] آیا الان؟ و (حال آنکه) قبل از این عصیان می‌‌کردی و از مفسدان بودی

- ترجمه سلطانی

آیا الان؟ و (حال آنکه) قبل از این عصیان می‌کردی و از مفسدان بودی

- ترجمه راستین

اکنون باید ایمان بیاوری؟در صورتی که از این پیش عمری به (کفر و) نافرمانی زیستی و از مردم ظالم بدکار بودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِـمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ

پس امروز بدنت را [از آب] نجات می‌‌دهیم [نه روحت را از عذاب یعنی بدنت را بدون روح بر بلندی از زمین خارج می‌‌کنیم تا تو را مشاهده کنند و آن را ببینند] تا برای کسانی که پشت تو هستند [از قبطی‌‌های باقی بعد از تو یا سبطی‌‌هایی که شأن تو در نظرشان بزرگ است و شکّ کردند در اینکه تو بزرگی از بزرگان خلق هستی] به عنوان نشانه‌‌ای [بر کذب تو و ذلّت تو و بر کمال قدرت ما و حکمت ما] باشی و همانا بسیاری از مردم از آیات ما البتّه غافلند [یعنی پس همانا ما البتّه ظاهر کنندهٔ آیات هستیم]

- ترجمه سلطانی

پس امروز بدنت را نجات می‌دهیم تا به عنوان نشانه برای کسانی که پشت تو هستند باشی و همانا بسیاری از مردم از آیات ما البتّه غافلند

- ترجمه راستین

پس ما امروز (تو را غرق دریای هلاک کرده و) بدنت را برای عبرت آیندگان به ساحل نجات می‌رسانیم با آنکه بسیاری از مردم از آیات قدرت ما غافل هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

و همانا بنی اسرائیل را در جایگاه صدق سکنی دادیم و از پاک‌‌ها (ارزاق پاک) روزی آنان کردیم و اختلاف نکردند تا آنکه به آنها علم [به حقّ بودن موسی (ع) و دین او] آمد، همانا پروردگار تو در روز قیامت [با رفع پرده‌‌های خیال و ظهور حقّ و باطل] دربارهٔ آنچه که در آن اختلاف می‌‌کردند بین آنها قضاوت (حکم) می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و همانا بنی اسرائیل را در جایگاه صدق سکنی دادیم و از پاک‌ها روزی آنان کردیم و اختلاف نکردند تا آنکه به آنها علم آمد، همانا پروردگار تو در روز قیامت دربارهٔ آنچه که در آن اختلاف می‌کردند بین آنها قضاوت (حکم) می‌کند

- ترجمه راستین

و محققا ما بنی اسرائیل را (پس از هلاک دشمنان) به مقام صدق (و منزل آسایش) مسکن دادیم و از نعمتهای پاکیزه (در ملک شام و مصر) روزی آنها کردیم، و همیشه بنی اسرائیل (در ایمان به رسول خاتم) اتفاق داشتند تا زمانی که آن رسول با قرآن آسمانی برای هدایت آنها آمد آن‌گاه آغاز اختلاف کردند (و رسالت پیغمبر بزرگ را از عناد و لجاج منکر شدند. ای رسول ما) خدای تو روز قیامت میان آنها در آنچه اختلاف می‌کردند حکم خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ

پس اگر از آنچه که به تو نازل کرده‌‌ایم در شکّ بودی پس از کسانی که کتاب را قبل از تو می‌‌خوانده‌‌اند سؤال کن همانا حقّ [مضاف همان ولایت مطلقه و مظهر آن علیّ (ع) است] از پروردگارت نزد تو آمده پس هرگز از تردید کنندگان مباش

- ترجمه سلطانی

پس اگر از آنچه که به تو نازل کرده‌ایم در شکّ بودی پس از کسانی که کتاب را قبل از تو می‌خوانده‌اند سؤال کن همانا حقّ از پروردگارت نزد تو آمده پس هرگز از تردید کنندگان مباش

- ترجمه راستین

پس اگر شک و ریبی از آنچه به تو فرستادیم در دل داری از خود علمای اهل کتاب که کتاب آسمانی پیش از تو را می‌خوانند بپرس. همانا (کتاب آسمانی) حق از جانب خدایت بر تو آمد و ابدا نباید شک و ریبی در دل راه دهی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ

و هرگز از کسانی که آیات ما [و اصل این آیات همان آیت کبری است که آن ولایت علیّ (ع) است] را دروغ شمردند مباش که در این صورت از زیانکاران می‌‌باشی

- ترجمه سلطانی

و هرگز از کسانی که آیات ما را دروغ شمردند مباش که در این صورت از زیانکاران می‌باشی

- ترجمه راستین

و نباید هرگز از آنان که تکذیب آیات خدا کردند باشی که از زیانکاران عالم خواهی شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ

[از شکّ کنندگان غیر مؤمن مباش که] همانا کسانی که کلمهٔ پروردگارت [اصل این کلمات همان ولایت است] بر آنها تحقّق یافته است [به خدا یا به ولایت یا به عظمت شأن علیّ (ع) یا به رسالت یا به تو] ایمان نمی‌‌آورند [نه کسی که او مثل تو است]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که کلمهٔ پروردگارت بر آنها تحقّق یافته است ایمان نمیآورند

- ترجمه راستین

البته آنان که حکم عذاب خدا بر آنها حتم است ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ

ولو هر آیه‌‌ای [از آیات مقتضی ایمان] نزد آنها بیاید تا آنکه [در هنگام احتضار] آن عذاب دردناک را ببینند [و در آن صورت به نفس نفع نمی‌‌رساند]

- ترجمه سلطانی

ولو هر آیه‌ای نزد آنها بیاید تا آنکه آن عذاب دردناک را ببینند

- ترجمه راستین

اگر چه هر گونه معجزه و آیتی از جانب خدا بر آنان بیاید، تا وقتی که عذاب دردناک را به چشم مشاهده کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ فَلَـوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَـمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ

پس چرا شهری نبود که [مردم آن] ایمان بیاورند تا ایمانشان به آنها نفع رساند مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب بلیّه را در زندگانی دنیا از آنها برطرف کردیم و تا مدّتی [تا وقت آجال (اجل‌‌ها) مقدّرهٔ آنها] آنها را بهره‌‌مند کردیم

- ترجمه سلطانی

پس چرا شهری نبود که (مردم آن) ایمان بیاورند تا ایمانشان به آنها نفع رساند مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب بلیّه را در زندگانی دنیا از آنها برطرف کردیم و تا مدّتی آنها را بهره‌مند کردیم

- ترجمه راستین

پس چرا باید از هیچ شهری در وقتی که ایمانشان سود می‌بخشد ایمان نیاورند (و تا زمان معاینه عذاب لجاجت کنند) و تنها قوم یونس باشند که چون ایمان آوردند ما عذاب ذلت را در دنیا از آنها برداشتیم و تا زمانی معین (که وقت مرگ طبیعی بود) آنها را متمتّع و بهره‌مند گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

و اگر پروردگارت می‌‌خواست البتّه همهٔ کسانی که در زمین هستند جمیعاً ایمان می‌‌آوردند آیا پس تو مردم را ناگزیر (اجبار) می‌‌کنی تا از مؤمنین [تصدیق کنندهٔ تو یا رسالت یا علیّ (ع) یا ولایت یا خداوند، یا با ایمان عامّ حاصل از بیعت عامّهٔ نبویّه یا با ایمان خاصّ حاصل از بیعت خاصّهٔ ولویّ مؤمن] باشند؟

- ترجمه سلطانی

و اگر پروردگارت می‌خواست البتّه همهٔ کسانی که در زمین هستند جمیعاً ایمان می‌آوردند آیا پس تو مردم را ناگزیر (اجبار) می‌کنی تا از مؤمنین باشند؟

- ترجمه راستین

و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ

و بر نفسی نباشد که ایمان بیاورد مگر به اجازهٔ خداوند و بر کسانی که تعقّل نمی‌‌کنند پلیدی قرار می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

و بر نفسی نباشد که ایمان بیاورد مگر به اجازهٔ خداوند و بر کسانی که تعقّل نمی‌کنند پلیدی قرار می‌دهد

- ترجمه راستین

و هیچ یک از نفوس بشر را تا خدا رخصت ندهد ایمان نیاورد و پلیدی (کفر و جهالت) را خدا برای مردم بی‌خرد که عقل را کار نبندند مقرر می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ

بگو نظر (تفکّر) کنید به آنچه [از آیات دالّه بر کمال قدرت او تعالی و حکمت او] که در آسمان‌‌ها و زمین هست [تا به او یقین یابید و ایمان بیاورید]، و آیات و انذار کنندگان، آن قومی را که ایمان نمی‌‌آورند بی‌‌نیاز نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

بگو نظر کنید به آنچه که در آسمان‌ها و زمین هست، و آیات و انذار کنندگان، آن قومی را که ایمان نمی‌آورند بی‌نیاز نمی‌کند

- ترجمه راستین

بگو: در آسمانها و زمین بنگرید تا چه مشاهده می‌کنید. و (گر چه) مردمی را که نخواهند ایمان آورند دلایل و آیات و بیم دادنهای الهی هرگز سودمند نمی‌افتد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ

پس آیا جز مثل روزگار آنانی که قبل از آنها خالی کردند (درگذشتند) انتظار می‌‌کشند بگو: پس انتظار بکشید همانا من [نیز] با شما از منتظران هستم

- ترجمه سلطانی

پس آیا جز مثل روزگار آنانی که قبل از آنها خالی کردند (درگذشتند) انتظار می‌کشند بگو پس انتظار بکشید همانا من (نیز) با شما از منتظران هستم

- ترجمه راستین

پس مردمی که ایمان نمی‌آورند منتظر چیستند جز آنکه روزگار هلاکت و عذابی که پیشینیان دیدند به چشم ببینند؟بگو که شما (نزول عذاب را) ، منتظر باشید که من هم با شما منتظر (نزول فتح و نصرت خدا) می‌باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ

سپس رسولان خود و کسانی که ایمان آورده‌‌اند را نجات می‌‌دهیم این‌‌چنین [حقّی] بر ما حقّ است که مؤمنین را نجات دهیم

- ترجمه سلطانی

سپس رسولان خود و کسانی که ایمان آورده‌اند را نجات می‌دهیم این‌چنین (حقّی) بر ما حقّ است که مؤمنین را نجات دهیم

- ترجمه راستین

آن گاه ما رسولان خود و مؤمنان را نجات می‌دهیم، ما بر خود فرض کردیم که این چنین اهل ایمان را نجات بخشیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ قُلْ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

[بعد از آنکه تو را به نبوّت مبعوث کردم پس دینت را اعلان کن و از آنها نترس و دینت را مخفی نکن و اگرچه قبل از آن خائف خافی (پنهان کننده) بوده‌‌ای] بگو: ای مردم اگر از دین من در شکّ می‌‌باشید پس کسانی که شما غیر از خداوند عبادت می‌‌کنید را عبادت نمی‌‌کنم و لکن آن خدائی را عبادت می‌‌کنم که شما را می‌‌میراند و امر شده‌‌ام تا [به همهٔ معانی ایمان] از مؤمنان باشم

- ترجمه سلطانی

بگو ای مردم اگر از دین من در شکّ می‌باشید پس کسانی که شما غیر از خداوند عبادت می‌کنید را عبادت نمی‌کنم و لکن آن خدائی را عبادت می‌کنم که شما را می‌میراند و امر شده‌ام تا از مؤمنان باشم

- ترجمه راستین

بگو که ای مردم، اگر شما به آیین من شک دارید پس (یقین دارید که) من هرگز خدایان باطلی را که شما می‌پرستید نخواهم پرستید، بلکه تنها خدای یکتایی را که مرگ (و زندگانی) همه شما خلایق به امر اوست می‌پرستم و مأمورم که خود از اهل ایمان باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

و اینکه وجه خود را با راستگرایی برای دین اقامه نما و هرگز [به جملهٔ انواع شرک] از مشرکین مباش

- ترجمه سلطانی

و اینکه وجه خود را با راستگرایی برای دین اقامه نما و هرگز از مشرکین مباش

- ترجمه راستین

و (خدا مرا امر کرده به) این که روی به جانب دین حنیف (اسلام و آیین پاک توحید) آور و هرگز هم آیین مشرکان مباش.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِـمِينَ

و از غیر خداوند آنچه [از اصنام و کواکب و اهواء و مهویّات (خواسته‌‌ها) و کسی که غیر از امام نصب شده] که به تو نفع نمی‌‌رساند و به تو ضرر نمی‌‌رساند را مخوان [زیرا چیزی از اینها بر نفع و ضرر قدرت ندارند مگر به اذن خداوند، و وقتی که در مدعو (خوانده شده) نفع و ضرری متصوّر نشود دعاء (خواندن، خواستن) او لغو می‌‌باشد] پس اگر انجام دادی پس همانا آنوقت تو از ظالمین خواهی بود

- ترجمه سلطانی

و از غیر خداوند آنچه که به تو نفع نمی‌رساند و به تو ضرر نمی‌رساند را مخوان پس اگر انجام دادی پس همانا آنوقت تو از ظالمین خواهی بود

- ترجمه راستین

و غیر از خدای یکتا هیچ یک از این خدایان باطل را که به حال تو نفع و ضرری ندارند به خدایی مخوان و گر نه از ستمکاران خواهی بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

و اگر خداوند به تو زیانی برساند پس برطرف کننده‌‌ای برای آن نیست مگر او و اگر خیری برای تو بخواهد پس مانعی بر فضل او نیست، به کسی از بندگانش که بخواهد به او [خیر را] می‌‌رساند و [بیشتر مستحقّین ضرر را مسّ (لمس) نمی‌‌کنند برای اینکه] او بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و اگر خداوند به تو زیانی برساند پس برطرف کننده‌ای برای آن نیست مگر او و اگر خیری برای تو بخواهد پس مانعی بر فضل او نیست، به کسی از بندگانش که بخواهد به او (خیر را) می‌رساند و او بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و اگر خدا بر تو ضرری خواهد هیچ کس جز او دفع آن ضرر نتواند، و اگر خیر و رحمتی خواهد باز احدی منع فضل او نتواند، که فضل و رحمت خود را به هر کس از بندگان بخواهد البته می‌رساند و اوست خدای بسیار آمرزنده و مهربان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ قُلْ يَاأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ

بگو ای مردم [همانا این] حقّ [همان ولایت علیّ (ع) یا ولایت مطلقه و مظهر آن علیّ (ع) است] از پروردگارتان نزد شما آمده است پس کسی که هدایت شود پس جز این نیست که برای خودش هدایت می‌‌شود [برای اینکه اهتداء جز به ولایت نیست زیرا نبوّت آنچه است که به آن هدایت می‌‌کند] و کسی که گمراه شود پس جز این نیست که علیها (بر زیان خود) گمراه می‌‌شود و من وکیل شما نیستم [تا شما را مجبور بر ولایت کنم و از گمراهی شما مانع شوم]

- ترجمه سلطانی

بگو ای مردم (همانا این) حقّ از پروردگارتان نزد شما آمده است پس کسی که هدایت شود پس جز این نیست که برای خودش هدایت می‌شود و کسی که گمراه شود پس جز این نیست که علیها (بر زیان خود) گمراه می‌شود و من وکیل شما نیستم

- ترجمه راستین

بگو: ای مردم به حقیقت (کتاب و رسول) حق از جانب خدایتان برای شما آمد، پس هر کس هدایت یافت نفعش بر خود اوست و هر کس به راه گمراهی شتافت زیانش بر خود اوست و من نگهبان شما (از مؤاخذه خدا) نیستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ

و از آنچه که به تو وحی می‌‌شود پیروی کن و صبر کن تا خداوند [بین تو و کسی که در امر علیّ (ع) نفاق می‌‌کند] حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است.

- ترجمه سلطانی

و از آنچه که به تو وحی میشود پیروی کن و صبر کن تا خداوند حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است.

- ترجمه راستین

و تو خود از وحی خدای که بر تو می‌رسد پیروی کن و راه صبر پیش گیر تا وقتی که خدا (میان تو و مخالفانت) حکم کند و او بهترین حکمفرمایان عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۱۱- هود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ

«الر» {آن اشاره به مراتب عالم یا مراتب وجود او (ص) است، و او در حال انسلاخش از این حروف مشاهده می‌‌کند که تعبیر از آن جز با مناسبات ممکن نمی‌‌شود و اینکه مراتب عالم یا مراتب وجود او (ص) کتاب حقیقی تکوینی است و همانا کتاب تدوینی صورت این کتاب است} کتابی است که آیات آن محکم شده (خلل و بطلان و تغییر و نسخ در آنها نیست) سپس از نزد حکیم آگاه [کامل در عمل و علم] تفصیل داده شده

- ترجمه سلطانی

الر، کتابی است که آیات آن محکم شده سپس از نزد حکیم آگاه تفصیل داده شده

- ترجمه راستین

الر (اسرار این حرف نزد خدا و رسول است) ، این قرآن کتابی است دارای آیاتی محکم که از جانب خدایی حکیم و آگاه به تفصیل و بسیار روشن بیان گردیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ

تا که جز خداوند را بندگی نکنید همانا من انذار کننده و بشارت دهنده‌‌ای از سوی او برای شما هستم

- ترجمه سلطانی

تا که جز خداوند را بندگی نکنید همانا من انذار کننده و بشارت دهنده‌ای از سوی او برای شما هستم

- ترجمه راستین

(تا تذکر دهد به خلق) که جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستید، که من حقّا برای اندرز و بشارت شما امت آمده‌ام.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ

و اینکه از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به او توبه کنید (بازگردید) که شما را [مادامی که در طریق هستید] به متاعی نیکو بهره‌‌مند سازد تا زمانی (وقتی) نامیده (تعیین) شده [برای خروجتان از دنیا و وصولتان به موطن خود به موت اختیاری یا اضطراری] و به هر دارندهٔ فضلی [در طریق به کثرت مجاهدت و کثرت جنود الهی او در مملکتش] فضلش را می‌‌دهد و اگر [از عبادت خدا و استغفار و توبه] روگردان شوید پس همانا من بر شما بیم عذاب در روز کبیر (قیامت کُبری) را دارم

- ترجمه سلطانی

و اینکه از پروردگارتان طلب آمرزش کنید سپس به او توبه کنید (بازگردید) که شما را (مادامی که در طریق هستید) به متاعی نیکو بهره‌مند سازد تا زمانی نامیده (تعیین) شده (برای خروجتان از دنیا با موت اختیاری یا اضطراری) و به هر دارندهٔ فضلی فضلش را می‌دهد و اگر روی گردانید پس همانا من بر شما بیم عذاب در روز کبیر را دارم

- ترجمه راستین

و (تا به شما بگویم که از گناهانتان) آمرزش از خدا طلبید و به درگاه او توبه و انابه کنید تا شما را تا اجل معین و هنگام مرگ لذت و بهره نیکو بخشید و در حق هر مستحق رحمتی تفضل فرماید، و اگر روی بگردانید سخت از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما می‌ترسم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

بازگشتگاه شما به خداوند است و او بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

بازگشتگاه شما به خداوند است و او بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

رجوع شما به سوی خداست و او بر همه چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ أَلَا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

آگاه باشید همانا آنها [برای حماقتشان] سینه‌‌هایشان را تاه (دولا کردن، خم، پنهان) می‌‌کنند تا از او (خداوند) مخفی شوند [با اینکه او به سرائرشان (رازهایشان) عالم است]، آگاه باشید که حینی که آنها جامه‌‌های خود را بر سر می‌‌کشند [تا مبادا رسول خدا (ص) آنها را ببیند، خداوند] می‌‌داند آنچه [از نیّات] را که پنهان می‌‌دارند [پس پیامبر خود (ص) و مؤمنین را آگاه می‌‌کند] و آنچه [از افعال] را که علنی می‌‌کنند همانا او به ذات [درون، مکنونات] سینه‌‌ها [که هنوز از قوّه به فعل خارج نشده و آنها به آن خبرت (آگاهی) ندارند] دانا است [پس چگونه است به نیّات آنها و خطورات آنها و حالات آنها]

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید همانا آنها سینه‌هایشان (خودشان) را تاه (دولا کردن) می‌کنند تا از او مخفی شوند آگاه باشید که حینی که آنها جامه‌های خود را بر سر می‌کشند می‌داند آنچه را که پنهان می‌دارند و آنچه را که علنی می‌کنند همانا او به ذات (درون) سینهها دانا است.

- ترجمه راستین

آگه باشید که آنان (یعنی منافقان امت) روی دلها از خدا می‌گردانند (و از حضور رسول و استماع کلام خدا دوری جسته و احتراز می‌کنند) تا خود را از او پنهان دارند، آگه باش که هر گه سر در جامه خود بپیچند (که از حق پنهان شوند) خدا هر چه پنهان یا آشکار کنند همه را می‌داند، که او بر درون دلها محققا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای