جزء شمارهٔ ۱۳


سورهٔ ۱۲- يوسف

٥٣ وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّـوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و نفس خویش را تبرئه نمی‌‌کنم همانا نفس البتّه بسیار امر کننده به بدی است مگر آنکه پروردگارم [به آن] رحم کند همانا پروردگار من [بر امر کردن نفس به بدی] بسیار آمرزنده و [در نگهداشتن من از اتّباع از آن] مهربان است

- ترجمه سلطانی

و نفس خویش را تبرئه نمیکنم همانا نفس البتّه بسیار امر کننده به بدی است مگر آنکه پروردگارم رحم کند همانا پروردگار من بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و من (خودستایی نکرده و) نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمی‌دانم، زیرا نفس امّاره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وا می‌دارد جز آنکه خدای من رحم کند، که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ

و ملک گفت او (یوسف) را نزد من آورید تا [با قرار دادن او از خواصّ خود] او را برای خودم برگزینم پس چون [ملک] با او (یوسف) کلام کرد [و او را صاحب رشد و کمال و کلام یافت و عفّتش و امانتش را سابقاً دانسته بود] گفت: همانا از امروز تو [برای رشدت و عقلت] نزد ما منزلت‌‌دار و [برای ظهور عفّتت و امانتت] امانت‌‌دار هستی

- ترجمه سلطانی

و ملک گفت او (یوسف) را نزد من آورید تا او را برای خودم برگزینم پس چون با او (یوسف) کلام کرد گفت: همانا از امروز تو نزد ما منزلت دار و امانت‌دار هستی

- ترجمه راستین

شاه گفت: او را نزد من آرید تا او را از خاصان خود گردانم. چون با او هرگونه سخن به میان آورد به او گفت: تو امروز نزد ما صاحب منزلت و امین هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ

[یوسف] گفت: مرا بر خزانه‌‌های [نقد و جنس این] سرزمین (مصر) بگمار همانا من [از خیانت بر آنچه که تحت ید من است] پاسدارنده‌‌ام [برای امانتداریم و حسن تدبیرم در حفظ کردن نه خودم خیانت می‌‌کنم و نه خیانت برای غیر من ممکن می‌‌شود] و [به کیفیّت تصرّف و حفظ از فساد و تلف شدن] دانا هستم

- ترجمه سلطانی

(یوسف) گفت: مرا بر خزانه‌های (این) سرزمین بگمار همانا من پاسدارنده و دانا هستم

- ترجمه راستین

(یوسف به شاه) گفت: در این صورت مرا به خزانه‌داری مملکت منصوب دار که من در حفظ دارایی و مصارف آن دانا و بصیرم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

و این‌‌چنین [یوسف را از زندان نجات دادیم و مثل آن تمکینى که متعاقب بلایای عدیده و متاعب کثیره است] به یوسف در [آن] سرزمین مکانت (منزلت) دادیم [و او را نبیّ قرار دادیم] که در آن هر جا که می‌‌خواست [برای تسلّط او بر جمیع آن] سکونت می‌‌گزید، کسی را که بخواهیم با رحمت خود نصیب می‌‌دهیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین به یوسف در (آن) سرزمین مکانت (منزلت) دادیم که در آن هر جا که می‌خواست سکونت می‌گزید، کسی را که بخواهیم با رحمت خود نصیب می‌دهیم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کنیم

- ترجمه راستین

و این چنین ما یوسف را در زمین (مصر) بدین منزلت رسانیدیم که هر جا خواهد جای گزیند و فرمان براند، که هر کس را ما بخواهیم به لطف خاص خود مخصوص می‌گردانیم و اجر هیچ کس از نیکوکاران را (در دنیا) ضایع نمی‌گذاریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

و البتّه اجر آخرت برای کسانی که ایمان آورده‌‌اند و تقوا پیشه کرده‌‌اند [از تمکین یوسف در زمین] بهتر است

- ترجمه سلطانی

و البتّه اجر آخرت برای کسانی که ایمان آورده‌اند و تقوا پیشه کرده‌اند بهتر است

- ترجمه راستین

و البته اجر عالم آخرت برای اهل ایمان و مردم پرهیزکار بسیار بهتر (از اجر و مقام دنیوی) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ

و [بعد از آنکه قحطی واقع شد و قحطی به کنعان نیز اصابت کرد] برادران یوسف [یعنی پسران یعقوب (ع) بجز بنیامین] آمدند [تا برای خانوادهٔ خود آذوقه فراهم کنند] و بر او داخل شدند پس [یوسف از روی فراست و برای عدم تغییر حالشان] آنها را شناخت و (حال آنکه) آنها او را [برای تغییر حال او به جهت سنّ و صورت و مرتبت و هیبت] نشناختند

- ترجمه سلطانی

و برادران یوسف آمدند و بر او داخل شدند پس (یوسف) آنها را شناخت و (حال آنکه) آنها او را نشناختند

- ترجمه راستین

و برادران یوسف (که در کنعان به قحطی مبتلا شدند چهل سال بعد از فروختن یوسف، به مصر) نزد وی آمدند در حالی که او برادران را شناخت ولی آنها وی را نشناختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَّكُم مِّنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنزِلِينَ

و چون [یوسف] آنها را به جهاز (رخت سفر، بار و بنه)شان مجهّز (آماده) کرد [یعنی آنچه که به خاطر آن آمده بودند و آنچه که در سفرشان به آن احتیاج داشتند را برای آنها تهیّه نمود] گفت: برادری که از پدرتان دارید را نزد من بیاورید آیا نمی‌‌بینید که من کیل (پیمانه) را وفا (به تمامی اداء) می‌‌کنم و من بهترین میزبانان هستم [برای آنچه که از حسن ضیافت من بر خود دیدید]

- ترجمه سلطانی

و چون آنها را به جهاز (رخت سفر، بار و بنه)شان مجهّز (آماده) کرد گفت: برادری که از پدرتان دارید را نزد من بیاورید آیا نمیبینید که من کیل (پیمانه) را وفا (تمام دادن) می‌کنم و من بهترین میزبانان هستم

- ترجمه راستین

(برادران از یوسف در مقابل متاعی که آورده بودند طعام خواستند) و یوسف چون بار غلّه آنها را بست گفت: می‌خواهم در سفر دیگر برادر پدری خود (بنیامین) را نزد من بیاورید، نمی‌بینید که من پیمانه را تمام می‌دهم و بهترین میزبانم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلَا تَقْرَبُونِ

پس اگر او را نزد من نیاورید پس پیمانه‌‌ای نزد من ندارید و [با دخول در بلاد من] نزدیک من نشوید

- ترجمه سلطانی

پس اگر او را نزد من نیاورید پس پیمانه‌ای نزد من ندارید و نزدیک من نشوید

- ترجمه راستین

و اگر آن برادر را همران نیاورید نزد من پیمانه خواربار نخواهید داشت و نزدیک من نشوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ

[برادران یوسف] گفتند: خواهیم کوشید تا او را از پدرش درخواست کنیم و همانا ما قطعاً انجام دهنده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

(برادران یوسف) گفتند: خواهیم کوشید تا او را از پدرش درخواست کنیم و همانا ما قطعاً انجام دهنده‌ایم

- ترجمه راستین

برادران گفتند: تا بتوانیم می‌کوشیم که پدرش را راضی کنیم و حتما چنین خواهیم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهـِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و [یوسف] به غلامانش گفت: بضاعت آنها را در بارهایشان بگذارید تا وقتی که نزد اهل خود باز می‌‌گردند تا شاید آنها آن را بشناسند [و به رجوع رغبت نمایند و] تا شاید که آنها بازگردند

- ترجمه سلطانی

و (یوسف) به غلامانش گفت: بضاعت آنها را در بارهایشان بگذارید تا وقتی که نزد اهل خود باز می‌گردند شاید آنها آن را بشناسند تا شاید که آنها بازگردند

- ترجمه راستین

آن گاه یوسف به غلامانش گفت: متاع این کنعانیان را در میان بارهاشان بگذارید که چون نزد کسان خود رفته (و متاع خود را دیدند) آن را بازشناسند، شاید که (این احسان موجب شود) باز نزد من مراجعه کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُوا يَاأَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

و چون [برادران یوسف] نزد پدرشان بازگشتند گفتند: ای پدرِ ما، پیمانه را از ما منع کرد [دستور به منع آن داد اگر برادرمان (بنیامین) را نبریم] پس برادر ما (بنیامین) را با ما بفرست که [با رفع مانع] پیمانه بگیریم و البتّه ما قطعاً او را محافظت کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و چون (برادران یوسف) نزد پدرشان بازگشتند گفتند: ای پدرِ ما، پیمانه از ما منع شده پس برادر ما را با ما بفرست که پیمانه بگیریم و البتّه ما قطعاً او را محافظت کننده‌ایم

- ترجمه راستین

چون برادران نزد پدر بازگشتند گفتند: ای پدر (با همه کرم و سخای خدیو مصر) غلّه (بسیار) به ما عطا نشد (و وعده داد که اگر برادر خود را همراه آورید به شما گندم فراوان خواهم داد) پس برادرمان را با ما فرست تا مقدار کافی غله تهیه کنیم و البته ما کاملا نگهبان او خواهیم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

[یعقوب] گفت: چطور شما را بر او ایمن بدانم همانطور که شما را بر برادرش (یوسف) قبلاً امین دانستم البتّه خداوند بهترین نگهدارنده است و او مهربان‌‌ترین مهربانان است [و بر حفظ او و رحمت او اعتماد می‌‌کنم نه بر قول شما در حقّ یوسف و برادرش]

- ترجمه سلطانی

(یعقوب) گفت: چطور شما را بر او ایمن بدانم همانطور که شما را بر برادرش قبلاً امین دانستم البتّه خداوند بهترین نگهدارنده است و او مهربان‌ترین مهربانان است

- ترجمه راستین

یعقوب گفت: آیا من همان قدر درباره این برادر به شما مطمئن و ایمن باشم که پیش از این درباره برادرش (یوسف) مطمئن بودم؟البته خدا بهترین نگهبان و مهربانترین مهربانان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَاأَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ

و چون [ظرف‌‌های] متاعشان را گشودند بضاعت خود را یافتند که به آنها بازگردانده شده بود، [به شادمانی] گفتند: ای پدرِ ما، ما چه می‌‌خواهیم؟ [یعنی احسانى زیادتر از آن نیست حیثی که از ما نیک پذیرائی کرد و به ما جای داد و بضاعت ما را در رحال (بار و بنه) ما قرار داده است] این بضاعت ما است که به ما بازگردانده شده، [برادرمان (بنیامین) را می‌‌بریم] و برای خانوادهٔ خود آذوقه می‌‌آوریم و از برادرمان نگهداری می‌‌کنیم و [با همراهی برادرمان] یک شتر به پیمانه می‌‌افزائیم، [یعقوب گفت:] آن [پیمانه] پیمانه‌‌ای ناچیز است [بر عاقل شایسته نیست که پسرش را برای مثل آن در معرض مخاوف (خوفگاه‌‌ها) قرار دهد]

- ترجمه سلطانی

و چون متاعشان را گشودند بضاعت خود را یافتند که به آنها بازگردانده شده بود، گفتند: ای پدرِ ما، ما چه می‌خواهیم؟ این بضاعت ما است که به ما بازگردانده شده، و برای خانوادهٔ خود آذوقه می‌آوریم و از برادرمان نگهداری می‌کنیم و یک شتر به پیمانه می‌افزائیم آن پیمانه‌ای ناچیز است

- ترجمه راستین

چون برادران بارها را گشوده و متاعشان را به خود رد شده یافتند گفتند: ای پدر، ما دیگر چه می‌خواهیم؟این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده (با همین مال التجاره باز به مصر می‌رویم) و غله برای اهل بیت خود تهیه کرده و برادر خود را هم در کمال مراقبت حفظ می‌کنیم و بار شتری بر این قوت کم که اکنون آورده‌ایم می‌افزاییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِّنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَن يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ

[یعقوب] گفت هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا آنکه موثقی (پیمان استواری) از خداوند به من بدهید [و سوگند یاد کنید] که حتماً و حتماً او را نزد من می‌‌آورید مگر اینکه به شما احاطه شود [یعنی مگر اینکه منع شوید و مغلوب شوید به حیثی که قادر نشوید یا جمیعاً هلاک شوید و از شما احدی باقی نماند] پس چون موثق (پیمان استوار) خود را به او دادند [یعقوب] گفت: خداوند بر آنچه که می‌‌گوییم وکیل است

- ترجمه سلطانی

(یعقوب) گفت هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا آنکه موثقی (پیمان استواری) از خداوند به من بدهید که حتماً و حتماً او را نزد من می‌آورید مگر اینکه به شما احاطه شود پس چون موثق (پیمان استوار) خود را به او دادند (یعقوب) گفت: خداوند بر آنچه که می‌گوییم وکیل است

- ترجمه راستین

یعقوب گفت: تا شما برای من به خدا عهد و قسم یاد مکنید که او را برگردانید مگر آنکه (به قهر خدا) گرفتار و هلاک شوید من هرگز او را همراه شما نخواهم فرستاد. پس چون برادران عهد و قسم به خدا یاد کردند یعقوب گفت: خدا بر قول ما وکیل و گواه است (و او را فرستاد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَقَالَ يَابَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ

و [یعقوب چون دانست که مَلک و اعوانش آنها را شناخته‌‌اند و می‌‌دانند که آنها پسران یک پدر هستند عین (چشم زخم زدن، جاسوسی کردن) را بر آنها خوف داشت پس بحسب بشریّت آنها را دربارهٔ عین به تدبیر کردن برای آن توصیّه کرد و] گفت ای پسران من از درب واحد داخل مشوید و از دروازه‌‌های متفرّق داخل شوید و شما را در برابر خداوند از چیزی بی‌‌نیاز نمی‌‌کنم که حکم جز برای خداوند نیست، بر او توکّل می‌‌کنم و توکّل کنندگان باید بر او توکّل کنند

- ترجمه سلطانی

و (یعقوب) گفت ای پسران من از درب واحد داخل مشوید و از دروازه‌های متفرّق داخل شوید و شما را در برابر خداوند از چیزی بی‌نیاز نمیکنم که حکم جز برای خداوند نیست، بر او توکّل می‌کنم و توکّل کنندگان باید بر او توکّل کنند

- ترجمه راستین

و گفت: ای پسران من (سفارش می‌کنم که چون به مصر برسید) همه از یک در وارد نشوید بلکه از درهای مختلف درآیید و (بدانید که) من در برابر (قضا و قدر) خدا هیچ سودی به حال شما نخواهم داشت، که فرمانروایی عالم جز خدا را نیست، بر او توکل کردم و باید همه صاحبان مقام توکل هم بر او اعتماد کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغْنِي عَنْهُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّـمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

و چون از حیثی که پدرشان به آنها امر کرد [از ابواب متفرقه] داخل شدند [پدرشان یا تدبیر او یا دخول آنها بحسب تدبیر او نبود] که آنها از چیزی در برابر [تقدیر] خداوند بی نیاز کند جز [اینکه] حاجتی (خواسته‌‌ای) در نفس یعقوب [بود و آن توسّل به تدبیر کردن با توکلّ کردن بر خداوند با علم به عدم اغناء تدبیر در برابر تقدیر است] که آن را بجا آورد برای آنچه که به او تعلیم دادیم و اینکه او البتّه دارای علم است [به اینکه تدبیر از تقدیر بی‌‌نیاز نمی‌‌کند] و لکن بیشتر مردم نمی‌‌دانند [که حذر (دوری کردن) از قدر (حکم خداوند) بی‌‌نیاز نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و چون از حیثی که پدرشان به آنها امر کرد داخل شدند آنها را در برابر خداوند از چیزی بی نیاز نمی‌کرد جز حاجتی (خواسته‌ای) در نفس یعقوب که آن را بجا آورد و اینکه او البتّه دارای علم است برای آنچه که به او تعلیم دادیم و لکن بیشتر مردم نمی‌دانند

- ترجمه راستین

چون آنها به ملک مصر به طریقی که پدر دستور داده بود وارد شدند البته این کار هیچ سودی برایشان در برابر (قضا و قدر) خدا نداشت جز آنکه در دل یعقوب غرضی بود که (از چشم بد گزندی نبینند) ادا نمود، و او بسیار دانشمند بود، زیرا ما او را (به وحی خود) علم آموختیم و لیکن اکثر مردم نمی‌دانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

و چون بر یوسف وارد شدند برادرش (بنیامین) را نزد خود جای داد، [یوسف به بنیامین] گفت: همانا من برادر تو هستم، پس به آنچه [از اسائت (بدی) به من و به تو] که عمل می‌‌کردند اندوه مدار [زیرا آن به عنوان سبب برای رفعت ما و موجبی برای سلطنت ما گشت، و خداوند بین ما و پدرمان و برادرانمان را در نیکوترین حال جمع می‌‌نماید]

- ترجمه سلطانی

و چون بر یوسف وارد شدند برادرش را نزد خود جای داد گفت: همانا من برادر تو هستم، پس به آنچه که عمل می‌کردند اندوه مدار

- ترجمه راستین

و چون برادران بر یوسف وارد شدند او برادر خود را در کنار خویش جای داد و به او اظهار داشت که همانا من برادر توام و دیگر بر آنچه برادران (بر یوسف) می‌کردند محزون مباش.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ

پس چون جهازشان را برای آنها تجهیز کرد فنجانی (مشربه‌‌ای که اطعمه با آن اندازه‌‌گیری می‌‌شود) را در بار بردارش (بنیامین) قرار داد سپس اعلان کننده [از قِبَل سلطان] اعلان کرد که ای کاروان شما حتماً سارقید

- ترجمه سلطانی

پس چون جهازشان را برای آنها تجهیز کرد فنجانی (مشربه‌ای) را در بار بردارش قرار داد سپس اعلان کننده اعلان کرد که ای کاروان شما حتماً سارقید

- ترجمه راستین

چون بار آن قافله را مهیا ساخت جام (زرین شاه) را در رحل برادر نهاد و آن‌گاه از غلامان منادیی ندا کرد که ای اهل قافله، شما بی‌شک دزدید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَيْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ

و (در حالی که) بر آنها رو کرده بودند [برادران] گفتند چه گم کرده‌‌اید؟

- ترجمه سلطانی

و (در حالی که) بر آنها رو کرده بودند (برادران) گفتند چه گم کرده‌اید؟

- ترجمه راستین

آنها رو به غلامان کرده گفتند که مگر چه چیز از شما مفقود شده است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِـمَن جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِيمٌ

گفتند: جام پادشاه را گم کرده‌‌ایم و کسی که آن را بیاورد بار شتری [پاداش] دارد و من ضامن او هستم

- ترجمه سلطانی

گفتند: جام پادشاه را گم کرده‌ایم و کسی که آن را بیاورد بار شتری (پاداش) دارد و من ضامن او هستم

- ترجمه راستین

غلامان گفتند: جام شاه ناپیداست و من (که رئیس انبارم) یک بار شتر طعام ضمانت کنم بر آن کس که جام را پیدا کرده بیاورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ

گفتند: سوگند خدای را که همانا دانسته‌‌اید که ما نیامده‌‌ایم تا در این سرزمین فساد کنیم و ما دزد نمی‌‌باشیم

- ترجمه سلطانی

گفتند: سوگند خدای را که همانا دانسته‌اید که ما نیامده‌ایم تا در این سرزمین فساد کنیم و ما دزد نمی‌باشیم

- ترجمه راستین

برادران گفتند: به خدا سوگند که شما به خوبی حال ما را دانسته و شناخته‌اید که برای فساد در این سرزمین نیامده و دزد نبوده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِن كُنتُمْ كَاذِبِينَ

گفتند: پس جزای آن (سارق یا سرقت) چیست اگر دروغگو بودید

- ترجمه سلطانی

گفتند: پس جزای آن چیست اگر دروغگو بودید

- ترجمه راستین

غلامان گفتند: اگر کشف شد که دروغ می‌گویید کیفر آن چیست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ قَالُوا جَزَاؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِـمِينَ

[برادران] گفتند جزای آن، خود کسی است که در بارش پیدا شود و او [خود] جزای آن است این‌‌چنین به ستمکاران جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

(برادران) گفتند جزای آن، خود کسی است که در بارش پیدا شود و او (خود) جزای آن است این‌چنین به ستمکاران جزاء می‌دهیم

- ترجمه راستین

گفتند: جزاء آن کس که این جام در رحل او یافت شود آن است که هم او را به بندگی برگیرند، که ما (دزدان و) ستمکاران را چنین به کیفر می‌رسانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ

پس قبل از کوله‌‌بار برادرش، در کوله‌‌بارهای آنها شروع [به تجسس] کرد [تا مبادا شکّ برند که آن از فعل آنها بوده] سپس آن را از کوله‌‌بار برادرش استخراج کرد، این‌‌چنین [کیدی] برای یوسف کید کردیم، در دین (در روش او و آداب سیاست) ملک نبود تا برادرش را بگیرد مگر آنکه خداوند می‌‌خواست، درجات کسی را که بخواهیم بالا می‌‌بریم و فوق هر دارندهٔ علمی، بسیار دانائی هست [الی علیمى که علیمى فوق او نیست]

- ترجمه سلطانی

پس قبل از کوله‌بار برادرش، در کوله‌بارهای آنها شروع (به تجسس) کرد سپس آن را از کوله‌بار برادرش استخراج کرد، این‌چنین برای یوسف کید کردیم، در دین ملک نبود تا برادرش را بگیرد مگر آنکه خداوند می‌خواست، درجات کسی را که بخواهیم بالا می‌بریم و فوق هر دارندهٔ علمی، بسیار دانائی هست

- ترجمه راستین

پس (یوسف یا مأمور او) شروع در تحقیق از بارهای ایشان پیش از بار برادر کرد، آخر آن مشربه را از بار برادر خود (بنیامین) بیرون آورد. این تدبیر را ما به یوسف آموختیم، که در آیین ملک این نبود که بتوان آن برادر را به گرو بگیرد، جز آنکه خدا بخواهد (و دستوری از طریق وحی به یوسف بیاموزد. و ما که خدای جهانیم) هر کس را بخواهیم به مراتب بلند می‌رسانیم و (تا مردم بدانند که) فوق هر دانشمندی دانشمندتری وجود دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ قَالُوا إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ

[برادران از شدّت حزن خود و غیظشان] گفتند اگر دزدی می‌‌کند پس همانا برادری داشت که او [نیز] قبلاً دزدی کرده بود پس یوسف آن را در خودش پنهان داشت و آن را برای آنها آشکار نکرد، [در نفس خود] گفت: از جهت [مرتبت و] منزلت شما بدتر هستید و خداوند به آنچه [از نسبت دادن سرقت به یوسف (ع)] که توصیف می‌‌کنید داناتر است

- ترجمه سلطانی

(برادران) گفتند اگر دزدی میکند پس همانا برادری داشت که او (نیز) قبلاً دزدی کرده بود پس یوسف آن را در خودش پنهان داشت و آن را برای آنها آشکار نکرد، گفت: از جهت منزلت شما بدتر هستید و خداوند داناتر است به آنچه که توصیف می‌کنید

- ترجمه راستین

برادران گفتند که اگر این دزدی کند (بعید نیست که) برادرش (یوسف) نیز از این پیش دزدی کرد. یوسف باز قضیه را در دل پنهان کرد و به آنها اظهار نکرد (و در دل) گفت: شما بسیار مردم بدتری هستید و خدا به حقیقت آنچه نسبت می‌دهید آگاه‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ قَالُوا يَاأَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَيْخًا كَبِيرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ

[برادران چون حال پدرشان و حزن او و عهد مؤکّدشان با سوگند در برگرداندن بنیامین را به یاد آوردند منقبض (پریشان حال) شدند و به یوسف التجاء نمودند و بر سبیل تضرّع و استکانت (درماندگی)] گفتند: ای عزیز همانا او پدری پیر و مسنّ دارد [یعنی او در منزلتی است که مستلزم مراعات است] پس یکی از ما را به جای او بگیر که ما تو را از نیکوکاران می‌‌بینیم

- ترجمه سلطانی

(برادران) گفتند: ای عزیز همانا او پدری پیر و مسنّ دارد پس یکی از ما را به جای او بگیر که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم

- ترجمه راستین

برادران گفتند: ای عزیز مصر، او را پدر پیری است (که به او علاقه شدیدی دارد، لطفی کن و) یکی از ما را به جای او نگاه دار، که تو به چشم دل ما از نیکان عالمی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذًا لَّظَالِـمُونَ

[یوسف] گفت به خداوند پناه می‌‌برم که جز آن کسی که متاعمان را نزد او یافته‌‌ایم بگیریم که آنوقت البتّه ما [در گرفتن کسی که خداوند در گرفتن او به من اذن نداده یا در گرفتن کسی که متاع خود را نزد او نیافته‌‌ایم] ستمکاریم

- ترجمه سلطانی

(یوسف) گفت به خداوند پناه می‌برم که جز آن کسی که متاعمان را نزد او یافته‌ایم بگیریم که آنوقت البتّه ما ستمکاریم

- ترجمه راستین

یوسف گفت: معاذ اللّه که ما جز آن که متاع خود را نزد او یافته‌ایم دیگری را بگیریم، که اگر چنین کنیم بسیار مردم ستمکاری هستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُم مَّوْثِقًا مِّنَ اللَّهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ

پس چون [بعد از التجاء و مسئلت و عدم اجابت] از او مأیوس شدند خلاص (جدا) شدند بزرگشان نجوا کنان گفت: آیا نمی‌‌دانید که پدرتان [با استشهاد خداوند در وقت عهد کردن] از شما وثیقه‌‌ای از خداوند اخذ کرد و قبلاً دربارهٔ یوسف افراط نکردید؟ پس هرگز این سرزمین (مصر) را ترک نخواهم کرد تا آنکه پدرم به من اجازه دهد یا خداوند [با استخلاص برادرم یا با فرجی بر من به هر نحوی که بخواهد] بر من حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است

- ترجمه سلطانی

پس چون از او مأیوس شدند خلاص (جدا) شدند بزرگشان نجوا کنان گفت: آیا نمی‌دانید که پدرتان از شما وثیقه‌ای از خداوند اخذ کرد و قبلاً دربارهٔ یوسف افراط نکردید؟ پس هرگز این سرزمین را ترک نخواهم کرد تا آنکه پدرم به من اجازه دهد یا خداوند بر من حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است

- ترجمه راستین

چون برادران از او مأیوس شدند با خود خلوت کرده و در سخن، سرّ خود به میان آوردند، برادر بزرگ گفت: آیا نه این است که پدر از شما عهد و سوگند به نام خدا گرفته است و از این پیش هم درباره یوسف مقصر بودید؟ (ما دیگر با چه آبرو نزد پدر رویم؟) من که هرگز از این سرزمین برنخیزم تا پدرم اجازه دهد یا خدای عالم حکمی درباره من فرماید، که او بهترین حکمفرمایان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ ارْجِعُوا إِلَى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يَاأَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ

نزد پدرتان بازگردید و بگویید ای پدرِ ما [بنابر آنچه که ما مشاهده کردیم] همانا پسر تو سرقت کرد و شهادت ندادیم مگر به آنچه که دانستیم [حیثی که استخراج جام از رحل او را دیدیم] و ما بر غیب نگهبان نمی‌‌باشیم [که باطن امرش و اینکه او سرقت کرده یا بدون جرم به او نسبت دزدی داده شده را بدانیم]

- ترجمه سلطانی

نزد پدرتان بازگردید و بگویید ای پدرِ ما همانا پسر تو سرقت کرد و شهادت ندادیم مگر به آنچه که دانستیم و ما بر غیب نگهبان نمی‌باشیم

- ترجمه راستین

شما نزد پدر باز شوید و بگویید که فرزندت (بنیامین در مصر) سرقت کرد (و بدین جرم گرفتار شد) و ما جز بر آنچه دانستیم گواهی ندادیم و (لیکن حقیقت امر هر چه بود) ما حافظ اسرار غیب نبودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

و از [مردمِ] قریه‌‌ای که ما در آن بودیم و از کاروانی که در میان آن آمدیم سؤال کن و همانا ما البتّه راستگوییم

- ترجمه سلطانی

و از (مردم) قریه‌ای که ما در آن بودیم و از کاروانی که در میان آن آمدیم سؤال کن و همانا ما البتّه راستگوییم

- ترجمه راستین

و از مردم آن شهر و از آن قافله که ما با آن آمدیم حقیقت را جویا شو تا صدق دعوی ما کاملا بر تو معلوم گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

[یعقوب] گفت: بلکه انفس شما امر را برای شما آراسته است پس [بر من] صبری زیبا [بباید] چه بسا خداوند که [هر سهٔ] آنها را جمیعاً نزد من بیاورد همانا او [به عواقب امور] دانا و حکیم است [که در فعال (کارها) خویش آنچه که حکمتش آن را اقتضاء می‌‌کند انجام می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

(یعقوب) گفت: بلکه انفس شما امر را برای شما آراسته است پس (بر من) صبری زیبا (بباید) چه بسا خداوند که آنها را جمیعاً نزد من بیاورد همانا او دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

(آنها نزد پدر آمده و قضیه را اظهار داشتند) یعقوب گفت (این قضیه هم مانند یوسف و گرگ حقیقت ندارد) بلکه چیزی از اوهام عالم نفس بر شما جلوه نموده، پس من باز هم راه صبر نیکو پیش گیرم، که امید است خدا همه ایشان را به من باز رساند، که او خدایی دانا و درستکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَاأَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ

و [برای غایت حزن رغبت در خلوت کردن و عزلت کرد و] از آنان روی گردانْد و گفت: ای افسوس بر یوسف، و دو چشم او از اندوه سفید (نابینا) شد و (در حالی که) او بسیار فرو برندهٔ [خشم] بود

- ترجمه سلطانی

و از آنان روی گردانْد و گفت: ای افسوس بر یوسف، و دو چشم او از اندوه سفید شد پس (در حالی که) او بسیار فرو برندهٔ (خشم) بود

- ترجمه راستین

آن گاه یعقوب (از شدت حزن) روی از آنها بگردانید و گفت: وا اسفا بر فراق یوسف!و از گریه غم چشمانش سفید شد و سوز هجران و داغ دل بنهفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ

[بعد از آنکه دیدند که بعد از مدّتی طولانی و کثرت بلایا، او همچنان یوسف (ع) را ذکر (یاد) می‌‌کند] گفتند: تو را به خداوند سوگند [دیگر] ادامه مده که یوسف را یاد کنی تا آنکه بیمار شوی یا از هلاک شوندگان شوی

- ترجمه سلطانی

گفتند تو را به خداوند سوگند (دیگر) ادامه مده که یوسف را یاد کنی تا آنکه بیمار شوی یا از هلاک شوندگان شوی

- ترجمه راستین

فرزندانش (به ملامت) گفتند: به خدا سوگند که تو آن قدر دائم یوسف یوسف کنی تا از غصه فراقش مریض شوی و یا خود را به دست هلاک سپاری.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

[یعقوب] گفت: جز این نیست که گرفتاری‌‌ام (بلایم) و اندوه خود را نزد خداوند شکایت می‌‌برم [نه نزد شما] و از [قِبَل] خداوند [با وحی کردن او به من به حیات داشتن یوسف و وصال او برای خود، یا از رحمت او و اینکه او مبتلا نمی‌‌کند مگر آنکه بعد از آن فرجی می‌‌آورد] می‌‌دانم آنچه را که شما نمی‌‌دانید

- ترجمه سلطانی

(یعقوب) گفت: جز این نیست که گرفتاری‌ام و اندوه خود را نزد خداوند شکایت می‌برم و از خداوند می‌دانم آنچه را که شما نمی‌دانید

- ترجمه راستین

یعقوب گفت: من با خدا غم و درد دل خود گویم و از (لطف بی‌حساب) خدا چیزی دانم که شما نمی‌دانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ يَابَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ

ای فرزندان من بروید و یوسف و برادرش را جستجو کنید و از روح خداوند (فرج او) ناامید مشوید که جز مردمان کافر از روح خداوند نومید نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

ای فرزندان من بروید و یوسف و برادرش را جستجو کنید و از روح خداوند ناامید مشوید که جز مردمان کافر از روح خداوند نومید نمیشوند

- ترجمه راستین

ای فرزندان من، بروید (به ملک مصر) و از حال یوسف و برادرش تحقیق کرده و جویا شوید و از رحمت خدا نومید مباشید که هرگز جز کافران هیچ کس از رحمت خدا نومید نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَاأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ

پس [در طلب برادرانشان به سوی مصر خارج شدند و] چون بر او (یوسف) داخل شدند گفتند: ای عزیز به ما و خانوادهٔ ما زیان [مجعت (قحطی، گرسنگی)] رسیده و سرمایه‌‌ای اندک (بی ارزش بدون قیمت بالا) آورده‌‌ایم پس [همانطور که سابقاً بر ما به تمام دادی] پیمانه را بر ما وفا کن (تمام بده) و به ما [بدون بهائی یا به برادر ما بنیامین] تصدّق (احسان) نما همانا خداوند به صدقه دهندگان پاداش می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

پس چون بر او داخل شدند گفتند: ای عزیز به ما و خانوادهٔ ما زیان رسیده و سرمایه‌ای اندک آورده‌ایم پس پیمانه را بر ما وفا کن (تمام ده) و به ما تصدّق (احسان) نما همانا خداوند به صدقه دهندگان پاداش می‌دهد

- ترجمه راستین

برادران (به امر پدر باز به مصر نزد یوسف آمده) چون بر او وارد شدند گفتند: ای عزیز مصر، ما با همه اهل بیت خود به فقر و قحطی و بیچارگی گرفتار شدیم و با متاعی ناچیز و بی‌قدر (حضور تو) آمدیم، پس بر قدر احسانت نسبت به ما بیفزا و از ما به صدقه دستگیری کن، که خدا صدقه بخشندگان را نیکو پاداش می‌دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ

[یوسف] گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید؟ آنوقت که شما نادان بودید

- ترجمه سلطانی

(یوسف) گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید؟ آنوقت که شما نادان بودید

- ترجمه راستین

گفت: شما برادران یوسف در دوران جهل و نادانی فهمیدید که با یوسف و برادرش چه کردید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

[برادران از مکالمهٔ او دانستند که او یوسف (ع) است] گفتند: آیا تو واقعاً خود یوسف هستی؟ گفت: من یوسف هستم و این برادرم است، خداوند [با رفع (بالا بردن) منزلت ما و اعطاء ملک و سلطنت به ما] بر ما منّت نهاده است زیرا کسی که [از خداوند در مخالفت کردن با رضای او] پروا کند و [بر بلاء و طاعات و از معاصی] صبر کند پس همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی‌‌سازد

- ترجمه سلطانی

(برادران) گفتند آیا تو واقعاً خود یوسف هستی؟ گفت: من یوسف هستم و این برادرم است، خداوند بر ما منّت نهاده است زیرا کسی که پروا کند و صبر کند پس همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی‌سازد

- ترجمه راستین

آنان گفتند: آیا تو همان یوسف هستی؟پاسخ داد که آری من همان یوسفم و این برادر من (بنیامین) است، خدا بر ما منّت نهاد (و ما را به دیدار هم پس از چهل سال رسانید) که البته هر کس تقوا و صبر پیشه کند خدا اجر نیکوکاران را ضایع نگذارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ

[برادران] گفتند: خدای را سوگند که همانا خداوند تو را بر ما برگزیده و اگرچه البتّه ما خطاکار بودیم

- ترجمه سلطانی

(برادران) گفتند: خدای را سوگند که همانا خداوند تو را بر ما برگزیده و اگرچه البتّه ما خطاءکار بودیم

- ترجمه راستین

برادران گفتند: به خدا که خدا تو را بر ما (به ملک و عزت و عقل و حسن و کمال) برگزید و ما (در حق تو) مقصر و خطاکار بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

[یوسف] گفت: امروز توبیخی بر شما نیست [و از عتاب من مهراسید] خداوند بر شما می‌‌آمرزد [و از عقوبت او نهراسید] و او رحم کننده‌‌ترین رحم کنندگان است

- ترجمه سلطانی

(یوسف) گفت: امروز توبیخی بر شما نیست خداوند بر شما می‌آمرزد و او رحم کننده‌ترین رحم کنندگان است

- ترجمه راستین

یوسف گفت: امروز هیچ خجل و متأثر نباشید، که خدا گناه شما ببخشد و او مهربان‌ترین مهربانان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ

این پیراهن مرا [که با اشک‌‌هایش خیس کرده بود را] ببرید و آن را بر وجه (روی، صورت) پدرم بیفکنید که بینا شود و اهلتان (خانواده‌‌تان) را همگی نزد من بیاورید

- ترجمه سلطانی

این پیراهن مرا ببرید و آن را بر وجه (روی، صورت) پدرم بیفکنید که بینا شود و اهل (خانواده)تان را همگی نزد من بیاورید

- ترجمه راستین

اکنون این پیراهن مرا نزد پدرم (یعقوب) برده و به روی او افکنید تا دیدگانش باز بینا شود آن‌گاه (او و) همه اهل بیت و خویشان خود را (از کنعان به مصر) نزد من آرید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَـوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ

و چون کاروان [برادران یوسف (ع) که پیراهن در آن بود از مصر] فاصله گرفت پدرشان (یعقوب) [به کسانی که نزد او حاضر بودند] گفت: اگر مرا خرفت ندانید همانا من البتّه بوی یوسف را درمی‌‌یابم

- ترجمه سلطانی

و چون کاروان فاصله گرفت پدرشان گفت اگر مرا خرفت ندانید همانا من البتّه بوی یوسف را درمی‌یابم

- ترجمه راستین

و چون کاروان از مصر بیرون آمد یعقوب گفت: اگر مرا تخطئه نکنید من بوی یوسف را می‌شنوم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ

گفتند: سوگند خدای را که البتّه در گمراهی قدیمیت هستی

- ترجمه سلطانی

گفتند: سوگند خدای را که البتّه در گمراهی قدیمیت هستی

- ترجمه راستین

شنوندگان گفتند: قسم به خدا که تو از قدیم الایام تا کنون (از شوق یوسف) حواست پریشان و عقلت مشوّش است (که هنوز بوی یوسف می‌شنوی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ فَلَمَّا أَن جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

پس چون بشیر آمد آن (پیرآهن) را بر روی (صورت) او افکند و بینایی [برای انتعاش (بلند شدن، بهبود) شوق و حرارت غریزی] برگشت، [یعقوب (ع)] گفت: آیا به شما نگفتم [که یوسف زنده است و همانا او را ملاقات می‌‌کنم] من از خداوند آنچه را که شما نمی‌‌دانید می‌‌دانم

- ترجمه سلطانی

پس چون بشیر آمد آن را بر روی (صورت) او افکند و بینایی برگشت گفت: آیا به شما نگفتم من از خداوند آنچه را که شما نمی‌دانید می‌دانم

- ترجمه راستین

پس از آنکه بشیر آمد (و بشارت یوسف آورد) پیراهن او را به رخسارش افکند و دیده انتظارش (به وصل) روشن شد، گفت: به شما نگفتم که از (لطف) خدا به چیزی آگاهم که شما آگه نیستید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ قَالُوا يَاأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ

[برادران] گفتند: ای پدرِ ما، برای ما، از گناهان ما استغفار (طلب آمرزش) کن که همانا ما خطاکار بوده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

(برادران) گفتند: ای پدرِ ما، برای ما، از گناهان ما استغفار (طلب آمرزش) کن که همانا ما خطاءکار بوده‌ایم

- ترجمه راستین

در آن حال برادران یوسف عرضه داشتند: ای پدر بر تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگ مرتکب شده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

[یعقوب] گفت: بزودی از پروردگارم برای شما استغفار خواهم کرد همانا او بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

(یعقوب) گفت: بزودی از پروردگارم برای شما استغفار (طلب آمرزش) خواهم کرد همانا او بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

پدر گفت: به زودی از درگاه خدا برای شما آمرزش می‌طلبم که او بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ

پس چون بر یوسف داخل شدند پدر (یعقوب) و مادرش (راحیل) را نزد خود جای داد و گفت: داخل مصر شوید که ان شاء الله در امن هستید

- ترجمه سلطانی

پس چون بر یوسف داخل شدند پدر و مادرش را نزد خود جای داد و گفت: داخل مصر شوید که ان شاء الله در امن هستید

- ترجمه راستین

پس چون بر یوسف وارد شدند، یوسف پدر و مادر خود را در آغوش آورد و (از آنجا که به استقبالشان آمده بود) گفت: به شهر مصر در آیید که ان شاء اللّه ایمن خواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَاأَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّـمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

و پدر و مادرش را بر تخت بالا نشاند و بر او به سجده افتادند و گفت: ای پدر این تأویل رؤیای پیشین من است که پروردگارم آن را محقّق کرد و به من احسان کرد، آنوقت که مرا از زندان خارج نمود و شما را از صحرا آورد بعد از آنکه شیطان بین من و برادرانم تباهی انداخت (وسوسه کرد و افساد نمود) همانا پروردگار من به آنچه که می‌‌خواهد لطیف (باریک بین) است همانا او دانا و حکیم (کامل در عمل) است

- ترجمه سلطانی

و پدر و مادرش را بر تخت بالا نشاند و بر او به سجده افتادند و گفت: ای پدر این تأویل رؤیای پیشین من است که پروردگارم آن را محقّق کرد و به من احسان کرد، آنوقت که مرا از زندان خارج نمود و شما را از صحرا آورد بعد از آنکه شیطان بین من و برادرانم تباهی انداخت همانا پروردگار من به آنچه که می‌خواهد لطیف (باریک بین) است همانا او دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

و پدر و مادر را بر تخت بنشاند و آنها همگی پیش او (به شکرانه دیدار او، خدا را) سجده کردند، و یوسف در آن حال گفت: ای پدر، این بود تعبیر خوابی که از این پیش دیدم، که خدای من آن خواب را واقع و محقق گردانید و درباره من احسان فراوان فرمود که مرا از تاریکی زندان نجات داد و شما را از بیابان دور به اینجا آورد پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم فساد کرد، که خدای من لطف و کرمش به آنچه مشیّتش تعلق گیرد شامل شود و هم او دانا و محکم کار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِـحِينَ

پروردگارا همانا از مُلک (پادشاهی، مملکت) [ظاهری و باطنی] به من داده‌‌ای و به من [بعضی] از تأویل احادیث (تعبیر رؤیا) را آموخته‌‌ای، ای پدید آورندهٔ آسمان‌‌ها و زمین! تو ولیّ من در دنیا و آخرتی، [سپس طلب حُسن عاقبت کرد همانطور که در دنیا به او احسان شد و گفت:] مرا مسلمان بمیران و به صالحین (کاملین در صلاح) ملحق نما

- ترجمه سلطانی

پروردگارا همانا از مُلک (پادشاهی، مملکت) به من داده‌ای و به من از تأویل احادیث (تعبیر رؤیا) آموخته‌ای، ای پدید آورندهٔ آسمان‌ها و زمین! تو ولیّ من در دنیا و آخرتی، مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق نما

- ترجمه راستین

بار الها، تو مرا از سلطنت (و عزت) بهره‌داری و از علم رؤیا و تعبیر خوابها بیاموختی، ای آفریننده زمین و آسمان، تویی ولی نعمت و محبوب من در دنیا و آخرت، مرا به تسلیم و رضای خود بمیران و به صالحانم بپیوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ

آن [مذکور از قصّهٔ یوسف (ع) و برادرانش و حزن یعقوب (ع) و زن عزیز و مراودت وی و زندان شدن یوسف (ع) و سلطنت او و اجتماع او با پدر و مادرش و برادرانش] از خبر‌‌های غیبی است [که از تو و از غیر تو غایب هستند] که آن را به تو [ای محمّد (ص)] وحی می‌‌کنیم و تو آنوقت که در امرشان اجماع کردند [و عزم کردند بر امری که بر آن اتّفاق کردند] و آنها [نسبت به یعقوب (ع) و یوسف (ع)] مکر می‌‌کردند نزد آنها (برادران یوسف) نبودی [و علم آن برای تو جز به وحی نیست]

- ترجمه سلطانی

آن از خبر‌های غیبی است که آن را به تو وحی می‌کنیم و تو آنوقت که در امرشان اجماع کردند و آنها مکر می‌کردند نزد آنها نبودی

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) این حکایت از اخبار غیب بود که بر تو به وحی می‌رسانیم و (گر نه) تو آنجا که برادران یوسف بر مکر و حیله تصمیم گرفتند حاضر نبودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ

و (لکن) بیشتر مردم [با ظهور امثال این آیات و اخبار مغیّبه (پنهان) از مثل تو که امّی هستی به تو و به رسالت تو] مؤمن نیستند هر چند که [بر ایمان آنها] حریص باشی

- ترجمه سلطانی

و بیشتر مردم هر چند که حریص باشی مؤمن نیستند

- ترجمه راستین

و تو هر چند جهد و ترغیب در ایمان مردم کنی باز اکثر آنان ایمان نخواهند آورد (دل پاکت را زیاد رنجه مدار).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَـمِينَ

و (حال آنکه) بابت آن [یعنی بر تبلیغ یا بر اخبار به انباء غیب یا بر قرآن] از آنها پاداشی را درخواست نمی‌‌کنی [تا آنکه آن مانع از ایمان آنها باشد] آن [تبلیغ یا اخبار به این انباء یا قرآن] جز ذکری برای عالمیان نیست

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) بابت آن از آنها پاداشی را درخواست نمی‌کنی آن جز ذکری برای عالمیان نیست

- ترجمه راستین

و تو از امت خود اجر رسالت نمی‌خواهی، این کتاب غرضی جز آنکه اهل عالم را متذکر و بیدار سازد ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ وَكَأَيِّن مِّنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ

و چه بسیار نشانه‌‌هایی که در آسمان‌‌ها و زمین هست که بر آنها می‌‌گذرند و (در حالی که) ایشان از آنها روگردانند [پس در اعراض آنها از آنچه که از آیات از تو ظاهر می‌‌شود شگفتی نیست]

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار نشانههایی که در آسمان‌ها و زمین هست که بر آنها میگذرند و (در حالی که) ایشان از آنها روگردانند

- ترجمه راستین

و (این مردم بی‌خرد) چه بسیار بر آیات و نشانه‌ها (ی قدرت حق) در آسمانها و زمین می‌گذرند و از آن روی می‌گردانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ

و بیشتر آنها به خداوند ایمان نمی‌‌آورند [یعنی اذعان نمی‌‌کنند یا با ایمان عامّ یا با ایمان خاصّ ایمان نمی‌‌آورند] و جز این نیست که آنها [در وجوب یا در آلهت یا در عبادت یا در طاعت یا در ولایت] مشرکند

- ترجمه سلطانی

و بیشتر آنها به خداوند ایمان نمیآورند و مگر اینکه آنها مشرکند

- ترجمه راستین

و اکثر خلق به خدا ایمان نمی‌آورند مگر آنکه مشرک باشند (و جز خدا امور دیگر را نیز مؤثر در انتظام عالم دانند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

آیا پس [کسانی که رسالت تو را انکار کرده‌‌اند یا کسانی که با اشراک ایمان آورده‌‌اند] ایمن هستند که به آنها عذابی پوشاننده (عقوبتی فراگیر) از خداوند بیاید یا ناگهان (بدون ظهور علامتی) ساعت به آنها فرا رسد و (در حالی که) آنان شعور نمی‌‌ورزند (نمی‌‌فهمند) [تا استعداد (آماده شدن) یابند و برای آن مهیّا شوند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس ایمن هستند که به آنها عذابی پوشاننده از خداوند بیاید یا ناگهان ساعت به آنها فرا رسد و (در حالی که) آنان نمی‌فهمند

- ترجمه راستین

آیا (مردم کافر) ایمن از آنند که عذابی از (قهر) خدا بر آنها احاطه کند یا آنکه ساعت مرگ و قیامتشان ناگهان فرا رسد که در آن حال غافل باشند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ

بگو این [دعوت به توحید و خلاص از شرک و تأسیس قانون معاش به حیثی که به حسن معاد اداء (رساندن) شود] راه من است که من و کسی که از من پیروی می‌‌کند [از دعوت کنندگان به اذن من، بلاواسطه یا بواسطه] بنابر بصیرت [به صحت دعوت خود، برای از روی اذن صریح بودن دعوت من بلاواسطه از خداوند] به خداوند دعوت می‌‌کنم و خداوند منزّه است [یعنی خداوند را از اشراک منزّه می‌‌دانم] و من از مشرکین [در وجود] نیستم [در آنچه که آن را اثبات کرده‌‌ام]

- ترجمه سلطانی

بگو این راه من است که من و کسی که از من پیروی می‌کند بنابر بصیرت به خداوند دعوت می‌کنم و خداوند منزّه است و من از مشرکین نیستم

- ترجمه راستین

بگو: طریقه من و پیروانم همین است که خلق را به خدا با بینایی و بصیرت دعوت کنیم، و خدا را از شرک و شریک منزه دانم و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ

و قبل از تو نفرستادیم مگر مردانی را از اهل شهرها [یعنی از انسان‌‌های متوطّن در زمین] که به آنها وحی می‌‌کنیم، آیا پس در زمین [عالم کبیر یا صغیر یا زمین قرآن یا زمین احکام شریعت یا زمین سیَر (سیره‌‌ها) و اخبار گذشتگان] سیر نکرده‌‌اند تا بنگرند که عاقبت کسانی [از رسولان و مرسل الیهم، مؤمنین و مکذّبین] که قبل از آنها بوده‌‌اند چگونه بوده است [پس از حال آنها عبرت بگیرند و از تکذیب تو منصرف شوند و بر تصدیق تو اقبال نمایند] و البتّه دار آخرت برای کسانی که [از شرک و تکذیب رسولان (ع)] تقوا پیشه کردند بهتر است [از حُسن عاقبت در دنیا] آیا پس [از حسن عاقبت و بدی آن در دنیا، حسن عاقبت و بدی آن در آخرت را] تعقّل نمی‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

و قبل از تو نفرستادیم مگر مردانی را از اهل شهرها که به آنها وحی می‌کنیم، آیا پس در زمین سیر نکرده‌اند تا بنگرند که عاقبت کسانی که قبل از آنها بوده‌اند چگونه بوده است و البتّه دار آخرت برای کسانی که تقوا پیشه کردند بهتر است آیا پس تعقّل نمی‌کنید

- ترجمه راستین

و ما هیچ کس را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آنکه رسولان همه (مانند تو) مردانی بودند از اهل شهرهای دنیا که به وحی ما مؤیّد شدند، (اینان که به انکار رسول به راه کفر و باطل می‌روند) آیا در روی زمین سیر نکرده‌اند تا عاقبت حال پیشینیانشان را (که چگونه هلاک شدند) بنگرند؟و محققا سرای آخرت برای اهل تقوا (از حیات دنیا) بسیار نیکوتر است، آیا تعقل نمی‌کنید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ

[پس در طول تکذیب امّت‌‌های پیشین رسولان (ع) را و مهلت دادن خداوند به آنها را شنیده‌‌اید] حتّی آنوقتی که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند که به آنها دروغ گفته شده یاری ما به آنها رسید [و آن برای این است که او تعالی برای غایت رحمتش به بندگانش به آنها توانی (کندی) می‌‌کند خصوصاً در وعدهٔ نزول عذاب و اهلاک آنها] و کسانی [از رسل (ع) و اتباع آنها] را که خواستیم نجات داده شدند و سختگیری ما نسبت به مردمان مجرم [در هر عصری] برنمی‌‌گردد

- ترجمه سلطانی

حتّی آنوقتی که رسولان مأیوس شدند و گمان کردند که به آنها دروغ گفته شده یاری ما به آنها رسید و کسانی را که خواستیم نجات داده شدند و سختگیری ما نسبت به مردمان مجرم برنمی‌گردد

- ترجمه راستین

(مردم با انبیاء چندان ضدیت کردند) تا آنجا که رسولان مأیوس شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد (یا گمان کردند که دیگر هیچ کس تصدیق آنها نخواهد کرد) در آن حال یاری ما بدیشان فرا رسید تا هر که ما خواستیم نجات داده شد، و نیز قهر و انتقام ما از بدکاران عالم باز گردانده نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

همانا در قصّه‌‌سرایی آنها [قصص اخبار رسل (ع) و امّت‌‌های آنها، مؤمنین و مکذّبین، یا در قصص اخبار یوسف (ع) و پدرش (ع) و برادرانش] برای خردمندان عبرت می‌‌باشد [نه آنهایی که آنها را مانند اسمار (فسانه‌‌ها) می‌‌شنوند] و [این قصص یا این کتاب که در آن قصص آنان هست] حدیثی که افتراء زده می‌‌شود [مانند اسمار مختلف] نمی‌‌باشد و لکن تصدیق آنچه است که [از کتب آسمانی سالفه و اخبار حقّهٔ ماضیه در احوال امم گذشته و شرایع سابقه] بین دستان او است و تفصیل هر چیزی [از احوال یوسف و برادرانش و پدرش یا از امور گذشته و آتیه و سنن حقّه و باطله] هست و برای گروهی که ایمان می‌‌آورند به عنوان هدایت و رحمت است [زیرا آن قرآن یا قصص غیر آنها را گمراه می‌‌کند و نقمت برای آنها می‌‌گردد].

- ترجمه سلطانی

همانا در قصّه‌سرایی آنها برای خردمندان عبرت می‌باشد و حدیثی که افتراء زده می‌شود نمی‌باشد و لکن تصدیق آنچه است که بین دستان او است و تفصیل هر چیزی هست و برای گروهی که ایمان می‌آورند به عنوان هدایت و رحمت است.

- ترجمه راستین

همانا در حکایت آنان برای صاحبان عقل عبرت کامل خواهد بود. این قرآن نه سخنی است که فرا توان بافت لیکن کتب آسمانی پیش از خود را هم تصدیق کرده و هر چیزی را (که راجع به سعادت دنیا و آخرت خلق است) مفصل بیان می‌کند و برای اهل ایمان هدایت و (سعادت و) رحمت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۱۳- الرعد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ

«المر» این آیات کتاب است و آنچه [از قرآن یا احکام یا قصص یا ولایت] که از پروردگارت به تو نازل شده حقّ است و لکن اکثر مردم ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

المر، این آیات کتاب است و آنچه که از پروردگارت به تو نازل شده حقّ است و لکن اکثر مردم ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

المر (رمزی بین خدا و رسول است) این است آیات کتاب خدا و قرآنی که به حق و راستی بر تو از جانب پروردگارت نازل گردید و لیکن اکثر مردمان به آن ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ

خداوند کسی است که آسمان‌‌ها را بدون ستونی که آن را ببینید بر افراشت سپس بر عرش ایستاد و خورشید و ماه را مسخّر کرد که هر کدام برای مدّت معینی (معیّن شده) جاری می‌‌شود، امر [معلوم] را تدبیر می‌‌کند {و آن فعل او است که همان اضافهٔ اشراقیّهٔ او مسمّی به مشیّت و ولایت مطلقه و حقیقت محمّدیّه (ص) است، و معنی تدبیر او انزال او از مقام عالی خود و تعلیق او به هر آنچه است که به آن تعلّق دارد بنابر وفق تدبیر کامل و حکمت بالغه و معنی می‌‌دهد که امر را با تدبیر به اراضی قوابل نازل می‌‌کند، و چون آیات در مقام امر به نحو اجمال هستند و وحدت به وجود واحد جمعی موجود است و بعد از تنزیل به مقام کثرت به وجودات متکثّر مفصّل موجود می‌‌گردد} آیات [تکوینی آفاقی و انفسی و تدوینی قرآنی] را تفصیل می‌‌دهد راجیاً به اینکه شما [با تدبیر امر بنابر آنچه که حکمت آن را اقتضاء می‌‌کند بدون نقص و فتور در آن و با تفصیل آیات دالّ بر کمال قدرت صانع آنها و تکثیر آنها بدانید که آنها صانع علیم حکیم قدیری دارند که به او باز می‌‌گردید و بعد از آن علم] به لقاء (ملاقات) پروردگارتان یقین کنید [و عمل شما بر آنچه که او را راضی می‌‌کند باشد نه بر آنچه که او را به سخط می‌‌آورد]

- ترجمه سلطانی

خداوند کسی است که آسمان‌ها را بدون ستونی که آن را ببینید بر افراشت سپس بر عرش ایستاد و خورشید و ماه را مسخّر کرد که هر کدام برای مدّت معینی جاری می‌شود، امر را تدبیر میکند، آیات را تفصیل می‌دهد راجیاً به اینکه شما به لقاء (ملاقات) پروردگارتان یقین کنید

- ترجمه راستین

خداست آن ذات پاکی که آسمانها را چنان که می‌نگرید بی‌ستون برافراشت آن‌گاه بر عرش (قدرت بر وجود کل) قرار گرفت و خورشید و ماه را مسخّر اراده خود ساخت که هر کدام در وقت خاص به گردش آیند، امر عالم را منظم می‌سازد و آیات (قدرت) را با دلایلی مفصل بیان می‌دارد، باشد که شما به ملاقات پروردگار خود یقین کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

و او کسی است که زمین را گستراند (بسط داد) [برای تسهیل تولید نبات و حیوان در آن و زندگی آنها بر کاملترین وجه] و در آن کوه‌‌هایی [ثابت برای تسهیل اخراج آب از زیر آنها و جاری شدن آن بر وجه زمین تا زروع (کاشته شده‌‌ها) و درختان آب بنوشند] و نهرهایی را قرار داد و از همهٔ ثمره‌‌ها دو زوج (جنس، نوع) دوتایی در آن قرار داد، روز را با شب می‌‌پوشاند (آن را مستور می‌‌کند و به آن محیط می‌‌شود) همانا در آن [مذکور] برای گروهی که تفکّر می‌‌کنند البتّه نشانه‌‌هایی [عدیده] هست

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که زمین را گستراند و در آن کوه‌ها و نهرهایی را قرار داد و از همهٔ ثمره‌ها دو زوج (جنس، نوع) دوتایی در آن قرار داد، روز را با شب می‌پوشاند همانا در آن برای گروهی که تفکّر می‌کنند البتّه نشانههایی هست

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که بساط زمین را بگسترد و در آن کوهها برافراشت و نهرها جاری ساخت و از هرگونه میوه یک جفت پدید آورد، شب تار را به روز روشن بپوشاند، همانا در این امور متفکران را دلایلی روشن (بر قدرت آفریدگار) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

و در زمین قطعه‌‌هایی (تفکیک شده) مجاور هم [به هم چسبیده مختلف در اثر و زرع هستند] و باغ‌‌هایی از درختان انگور و کشتزارها و نخل‌‌های یک پایه (از اصل واحد) و غیر هم پایه هستند که با آب واحدی آب داده می‌‌شوند و بعضی از آنها را [در میوه‌‌ها و دانه‌‌ها از حیث مقدار و شکل و رنگ و طعم] در خوردن بر بعضی دیگر برتری (تمایز) دادیم همانا در اینها برای گروهی که تعقّل می‌‌کنند البتّه نشانه‌‌هایی هست [دالّ بر علم او و قدرت او و کمال حکمت او و بر اینکه انسان‌‌ها و اگرچه از اصل واحدی هستند حتماً در آثار و اعمال و اخلاق مختلف می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

و در زمین قطعه‌هایی (تفکیک شده) مجاور هم و باغ‌هایی از درختان انگور و کشتزارها و نخل‌های یک پایه و غیر هم پایه هستند که با آب واحدی آب داده می‌شوند و بعضی از آنها را در خوردن بر بعضی دیگر برتری (تمایز) دادیم همانا در اینها برای گروهی که تعقّل می‌کنند البتّه نشانه‌هایی هست

- ترجمه راستین

و در زمین قطعاتی مجاور و متصل است (که آثار هر قطعه مباین قطعه دیگر است) زمینی برای تاکستان و باغ انگور قابل است، و یک جا برای زراعت غلاّت، و زمینی برای نخلستان آن هم نخلهای گوناگون که همه با یک آب مشروب می‌شوند ولی ما بعضی را در نوع میوه بر بعضی برتری می‌دهیم، و این امور عاقلان را ادلّه واضحی (بر حکمت صانع) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و اگر [ای محمّد (ص) از انکار آنها معاد را با ظهور دلائل آن] تعجّب کنی پس [تعجّب کردن آنان از اعادت و] قول آنان که آیا وقتی که خاک می‌‌باشیم آیا ما واقعاً در خلقت جدیدی هستیم؟ عجیب است، آنان کسانی هستند که به پروردگارشان [و قدرت او و سعهٔ او و نعمت بالغهٔ (رسا) او در حقّ انسان، و توسعهٔ او و بسط او بحسب مراتب عالم] کفر ورزیده‌‌اند و آنان زنجیرهایی [ناشی شده از طبع و نفس حیوانی] در گردن‌‌هایشان است [که قدرت ندارند بر اینکه سرهایشان را بالا ببرند و مقامات انسان را مشاهده کنند تا بدانند که فساد بدن، او را فانی نمی‌‌کند بلکه او را تقویت می‌‌نماید] و آنان یاران آتشند آنها در آن ماندگارند

- ترجمه سلطانی

و اگر تعجّب کنی پس (تعجّب آنان از اعادت و) قول آنان که آیا وقتی که خاک می‌باشیم آیا ما واقعاً در خلقت جدیدی هستیم؟ عجیب است، آنان کسانی هستند که به پروردگارشان کفر ورزیده‌اند و آنان زنجیرها در گردن‌هایشان است و آنان یاران آتشند آنها در آن ماندگارند

- ترجمه راستین

و اگر تو را جای تعجب (به کار منکران) است عجب قول منکران معاد است که می‌گویند: آیا ما چون خاک شدیم باز از نو خلق خواهیم شد؟اینان هستند که به خدای خود کافر شدند و هم اینان زنجیرها (ی قهر و عذاب) بر گردن دارند و هم اینان اصحاب دوزخند و در آن همیشه معذبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ

و از تو قبل [به جای] نیکی تعجیل در بدی [عذاب و عقوبت] را طلب می‌‌کنند و (حال آنکه) عقوبت‌‌ها قبل از آنها [که در اشتهار امثال گشته‌‌اند] گذشته است [و برای بی‌‌خردیشان و جهلشان از آن عبرت نمی‌‌گیرند] و همانا پروردگارت برای مردم بر ظلمشان البتّه دارای آمرزش است [لذا استعجال آنها به عذاب را اجابت نمی‌‌کند] و همانا پروردگار تو [وقتی که بندگانش را مؤاخذه می‌‌کند] البتّه در مجازات کردن شدید (سخت) است

- ترجمه سلطانی

و از تو قبل (به جای) نیکی تعجیل در بدی (عذاب و عقوبت) را طلب می‌کنند و (حال آنکه) عقوبت‌ها قبل از آنها (که در اشتهار امثال گشته‌اند) گذشته است (و از آن عبرت نمی‌گیرند) و همانا پروردگارت برای مردم بر ظلمشان البتّه دارای آمرزش است (لذا استعجال آنها به عذاب را اجابت نمی‌کند) و همانا پروردگار تو البتّه در مجازات کردن شدید (سخت) است

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) کافران پیش از تقاضای آمرزش و احسان (به تمسخر) از تو تقاضای تعجیل در عذاب می‌کنند؟در صورتی که چه عقوبت‌های عبرت‌آموز بر امّتان کافر گذشته رسید!و خدا بر ظلم خلق هم بسیار صاحب عفو و مغفرت است و هم صاحب قهر و انتقام سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَيَقُـولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند می‌‌گویند چرا نشانه‌‌ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟ جز این نیست که تو [با شأن رسالت نه با شأن ولایت] انذار کننده (بیم دهنده) هستی [پس باکی بر تو نیست، ایمان بیاورند یا ایمان نیاورند، قبول کنند یا قبول نکنند] و برای هر قومی [در زمان تو و بعد از تو] هدایت کننده‌‌ای هست

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند می‌گویند چرا نشانه‌ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟ جز این نیست که تو انذار کننده (بیم دهنده) هستی و برای هر قومی هدایت کنندهای هست

- ترجمه راستین

و باز کافران (به طعنه) می‌گویند که چرا از خدایش بر او آیت و معجزه‌ای فرستاده نشد؟ (باید بدانند که) تنها وظیفه تو اندرز و ترسانیدن (خلق از نافرمانی خدا) است و هر قومی را (از طرف خدا) رهنمایی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ

خداوند می‌‌داند آنچه را که هر مؤنّثی [از هر نوع از حیوان] حمل می‌‌کند و آنچه را که رحم‌‌ها کم می‌‌کنند [به نقصان عدد ایّام از نه ماه و به عدم حمل، و چه در عدد ایّام باشد یا در خلقت، یا در نقص رحم با عدم حمل یا در اسقاط جنین قبل از تمام شدن] و آنچه را که می‌‌افزایند [بر نه ماه یا مطلق زیادت در خلقت یا در عدد ایّام یا در عدد محمول به اینکه دو یا سه باشد] و هر چیزی نزد او به مقدار است [نه از آن تجاوز می‌‌کند و نه از آن کم می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

خداوند می‌داند آنچه را که هر مؤنّثی حمل می‌کند و آنچه را که رحم‌ها کم می‌کنند و آنچه را که می‌افزایند و هر چیزی نزد او به مقدار است

- ترجمه راستین

تنها خدا می‌داند که بار حمل آبستنان عالم چیست و بار رحمها چه نقصان و چه زیادت آرند، و مقدار همه چیز در علم ازلی خدا معین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ عَالِـمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ

دانای غیب (آنچه که از مدارک بشری غایب است) و شهادت (آنچه که مدارک آن را مشاهده می‌‌کند)، بزرگ است [که وصف نمی‌‌شود] و والا (به عظمت خود بر هر چیزی)

- ترجمه سلطانی

دانای غیب و شهادت، بزرگ و والا است

- ترجمه راستین

اوست عالم به عوالم غیب و شهود و بزرگ خدای متعال (برتر از هر وصف و ادراک عقول).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ سَوَاءٌ مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَـوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ

[در علم او] یکسان است از شما کسی که گفتار را سرّ (راز پنهان) کند و کسی که آن را آشکار سازد و کسی که او مخفی کننده در شب است و رهرو (بارز) در روز، برای او (یعنی برای خداوند یا برای کسی که گفتار را پنهان می‌‌کند و کسی که آن را آشکار می‌‌کند)

- ترجمه سلطانی

یکسان است از شما کسی که گفتار را سرّ (راز پنهان) کند و کسی که آن را آشکار سازد و کسی که او مخفی کننده در شب است و رهرو در روز برای او

- ترجمه راستین

در پیشگاه علم ازلی آن کس از شما که سخن به سرّ گوید یا آشکار و آن که در ظلمت شب پنهان است یا در روشنی روز به کار و فعالیت مشغول است، همه یکسانند (و خدا بر همه آگاه است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُـوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ

از بین دستانش (جلو) و از خلف (پشت سر) او تعقیب کنندگانی هستند [ملائکه‌‌ای که بعضی از آنها بعضی را تعقیب می‌‌کنند] که [با حفظ کردنی ناشی از یا به خاطر] امر خداوند او را حفظ می‌‌کنند همانا خداوند آنچه [از نعمت‌‌ها] که در قومی هست را تغییر نمی‌‌دهد تا آنچه [از حُسن حال و طاعت و برّ (نیکی) و صلهٔ ارحام] که در خودشان هست را تغییر دهند و اگر خداوند برای قومی بدیی بخواهد پس بازگرداندنی برای آن نیست و آنها غیر از او متولّیی ندارند [یعنی نه ناصری سوای او هست و نه متولّیى غیر او بر امور مردم هست]

- ترجمه سلطانی

از بین دستانش (جلو) و از خلف (پشت سر) او تعقیب کنندگانی هستند که به امر خداوند او را حفظ می‌کنند همانا خداوند آنچه را که در قومی هست تغییر نمیدهد تا آنچه که در خودشان هست را تغییر دهند و اگر خداوند برای قومی بدیی بخواهد پس بازگرداندنی برای آن نیست و آنها غیر از او متولّیی ندارند

- ترجمه راستین

برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند) ، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ

او کسی است که برق را به خوف و به طمع [به ترسان‌‌ها و طمعکاران] به شما نشان می‌‌دهد و ابرهای سنگین [از آب] را ایجاد می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

او کسی است که برق را به خوف و به طمع به شما نشان می‌دهد و ابرهای سنگین را ایجاد می‌کند

- ترجمه راستین

اوست که برای بیم (از قهر) و امید (به رحمت) خود برق را به شما می‌نماید و ابرهای سنگین را پدید می‌آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ

و رعد به حمد (ستایش) او و ملائکه از ترس [و اجلال] او تسبیح می‌‌کنند و صاعقه‌‌ها را می‌‌فرستد و آن را به کسی که بخواهد اصابت می‌‌دهد [و او را هلاک می‌‌کند] و (در حالی که) آنان [برای غایت جهلشان و عنادشان و عدم تدبّرشان در تسخّرشان تحت این تسخیر کننده‌‌ها] دربارهٔ خداوند [و مبدئیّت او و مرجعیّت او و تفرّد (یگانگی) او در آلهت و استحقاق عبادت و سایر صفات او] مجادله می‌‌کنند و (حال آنکه) او شدید مؤاخذه کننده است

- ترجمه سلطانی

و رعد به حمد (ستایش) او و ملائکه از ترس او تسبیح می‌کنند و صاعقهها را میفرستد و آن را به کسی که بخواهد اصابت می‌دهد و (در حالی که) آنان دربارهٔ خداوند مجادله می‌کنند و (حال آنکه) او شدید مؤاخذه کننده است

- ترجمه راستین

و رعد (و برق و همه قوای عالم غیب و شهود) و جمیع فرشتگان همه از بیم (قهر) خدا به تسبیح و ستایش او مشغولند، و صاعقه‌ها را بر سر هر قومی بخواهد می‌فرستد، باز هم کافران در (قدرت) خدا جدل می‌کنند با آنکه او سخت انتقام است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

دعوت حقّ برای او است و کسانی که غیر از او را می‌‌خوانند [یا دعوت کنندگانی که خلق را به اتّباع از خود بدون اذن خداوند دعوت می‌‌کنند یا در حالی که آنها غیر از خداوند هستند یا مدعوّینی که خلق را بدون اذن خداوند یا به غیر از خداوند دعوت می‌‌کنند، آنها] چیزی را برای آنان استجابت نمی‌‌کنند مگر مانند باز کنندهٔ دو کف [دست] خود به آب است [یعنی مگر مانند اجابت آب بر کسی است که کف دستش را باز کرده] تا [آب] به دهانش برسد و (حال آنکه) او رسانندهٔ آن [آب به دهانش] نیست و دعای کافران [برای خداوند] جز در گمراهی نیست [برای اینکه کافر دعایش بر خداوند دعاء بر شیطان است از حیثی که شعور نمی‌‌ورزد یا دعاء (دعوت) کافران خلق را به سوی خودشان یا به سوی خداوند یا به سوی غیر آن دو نیست، یا دعاء (دعوت) خلق کافران را جز در گمراهی در ضیاع (ضایع شدن) و عدم ترتّب اثر نیست]

- ترجمه سلطانی

دعوت حقّ برای او است و کسانی که غیر از او را می‌خوانند (آنها) چیزی را برای آنان استجابت نمی‌کنند مگر مانند باز کنندهٔ دو کف (دست) خود به آب است تا (آب) به دهانش برسد و (حال آنکه) او رسانندهٔ آن نیست و دعای کافران جز در گمراهی نیست

- ترجمه راستین

دعوت خدا (و رسولانش) به حق و حقیقت است و بتهایی که مشرکان به جای خدا می‌خوانند هیچ حاجتی را از آنها برنیاورند و تنها مانند آن کس‌اند که به سوی آبی دست دراز کند که بیاشامد ولی آب به دهانش نرسد، و دعای کافران جز در (حرمان و) ضلالت نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ

و کسانی که در آسمان‌‌ها و [کسانی که در] زمین هستند به میل و به اکراه و سایه‌‌هایشان در بامدادان و شامگاهان به خداوند سجده می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند به میل و به اکراه و سایه‌هایشان در بامدادان و شامگاهان به خداوند سجده می‌کنند

- ترجمه راستین

هر که در آسمانها و زمین است با همه آثار وجودیش به رغبت و اشتیاق و به اکراه و الزام، شب و روز به سجده (و طاعت) خدا مشغول است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

بگو: پروردگار آسمان‌‌ها و زمین کیست، بگو: الله، بگو: آیا پس [بعد از اعتراف به ربوبیّت او به آن دو] اولیائی را غیر از او گرفته‌‌اید که نفعی و نه ضرری را بر خودشان مالک نمی‌‌شوند [چگونه به غیر خود از امثال آنها را مالک می‌‌شوند چه رسد به تربیت آسمان‌‌ها و زمین خاکی که به آن دو نمی‌‌رسند و به آن دو و نه به علم آن دو احاطه نمی‌‌یابند] بگو آیا نابینا [که طریق ضرّش و نه نفعش را نمی‌‌بیند] و بصیر [که غیر خود را می‌‌بیند و به ضرّ او و نفعش احاطه دارد و طوری که می‌‌خواهد در آن تصرّف می‌‌کند، یا آیا نابینایی مانند مشرک که بین کسی که نه ضرر می‌‌رساند و نه نفع می‌‌رساند و کسی که ضرر می‌‌رساند و نفع می‌‌رساند فرق نمی‌‌گذارد و بصیرى مانند مؤمن که آن را می‌‌بیند و فرق می‌‌گذارد] مساوی می‌‌شود؟ یا آیا ظلمات (تاریکی‌‌ها) [مانند کفر] و نور [مانند ایمان] مساوی می‌‌شوند؟ یا برای خداوند شریکانی قرار داده‌‌اند که مانند خلق کردن او خلق کرده‌‌اند؟ پس خلق کردن (آفرینش) بر آنها مشتبه شده، بگو الله خالق هر چیزی است [و آنها مخلوق هستند چه رسد به خالق بودنشان] و او واحد است [که چیزی در وجود با او باقی نمی‌‌ماند] و قهّار (بسیار چیره) است [که هر چیز فانی (فنا شونده) تحت وجود او مضمحل است و انانیّتی ندارد]

- ترجمه سلطانی

بگو: پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست، بگو: الله، بگو: آیا پس اولیائی را غیر از او گرفته‌اید که نفعی و نه ضرری را بر خودشان مالک نمی‌شوند؟ بگو آیا نابینا و بصیر مساوی هستند؟ یا آیا ظلمات (تاریکی‌ها) و نور مساوی هستند؟ یا برای خداوند شریکانی قرار داده‌اند که مانند خلق کردن او خلق کرده‌اند؟ پس خلق (آفرینش) کردن بر آنها مشتبه شده، بگو الله خالق هر چیزی است و او واحد و قهّار (بسیار چیره) است

- ترجمه راستین

بگو که آفریننده آسمانها و زمین کیست؟بگو: خداست، پس بگو: آیا شما خدا را گذارده و غیر خدا (مانند بتان و فرعونان) را برای نگهبانی و یاری خود برگرفتید در صورتی که آنها بر سود و زیان خود هم قادر نیستند؟آن گاه بگو: آیا چشم نابینا (ی جاهل) و دیده بینا (ی عالم) یکسان است؟یا ظلمات (شرک و بت پرستی) با نور (معرفت و خدا پرستی) مساوی است؟یا آنکه این مشرکان شریکانی برای خدا قرار دادند که آنها هم مانند خدا چیزی خلق کردند و بر مشرکان، خلق خدا و خلق شریکان خدا مشتبه گردید؟ (هرگز چنین نیست) بگو: تنها خدا خالق هر چیز است و او خدای یکتایی است که همه عالم مقهور اراده اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ

از آسمان آب را فرو فرستاد و در مجاریی به اندازهٔ آنها جاری شدند و سیل، کف بالا آمده [بر سیل] را حمل کرد و از آنچه (فلزاتی) که به طلب زیور آن را در آتش می‌‌گدازند یا کالایی [یعنی آنچه که از آن تمتّع می‌‌یابند مانند اوانی (ظروف) و آلات صنایع و غیر آنها] را، خداوند این‌‌چنین حقّ و باطل را با کفی مثل آن (کف آب) [مَثَل] می‌‌زند پس امّا کف که کنار می‌‌رود (افکنده می‌‌شود، سیل آن را بیرون می‌‌افکند) و امّا آنچه که به مردم نفع می‌‌رساند پس [برای انتفاع اهل آن] در زمین مکث می‌‌کند (می‌‌ماند) مَثل‌‌ها را خداوند این‌‌چنین می‌‌زند {یعنی مَثل ظهور حقّ و اختلاط آن با باطل مثل نزول آب و اختلاط آن با کف است}

- ترجمه سلطانی

از آسمان آب را فرو فرستاد و در مجاریی به اندازهٔ آنها جاری شدند و سیل، کف بالا آمده را حمل کرد و از آنچه که به طلب زیور آن را در آتش می‌گدازند یا کالایی را، خداوند این‌چنین حقّ و باطل را با کفی مثل آن (مَثَل) می‌زند پس امّا کف که کنار می‌رود و امّا آنچه که به مردم نفع می‌رساند پس در زمین مکث می‌کند (می‌ماند) مثل‌ها را خداوند این‌چنین می‌زند

- ترجمه راستین

خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی بر آمد چنانکه فلزاتی را نیز که برای تجمل و زینت (مانند طلا و نقره) یا برای اثاث و ظروف (مانند آهن و مس) در آتش ذوب کنند مثل آب کفی برآورد، خدا به مثل این (آب و فلزات و کف روی آنها) برای حق و باطل مثل می‌زند که (باطل چون) آن کف به زودی نابود می‌شود و اما (حق چون) آن آب و فلز که به خیر و منفعت مردم است در زمین درنگ می‌کند. خدا مثلها را بدین روشنی بیان می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ

برای کسانی که به نیکی بر پروردگارشان استجابت کرده‌‌اند {یعنی مَثَل‌‌ها را برای حال آنان و اینان می‌‌زند، یعنی حال آن دو مانند حال آب و کف است، یا مَثَل‌‌ها را می‌‌زند برای بشارت اینان و انذار آنان، یا مَثَل‌‌ها را می‌‌زند برای کسانی که استجابت کرده‌‌اند} و کسانی که بر او استجابت نکرده‌‌اند البتّه اگر آنچه که در زمین دارند را جمیعاً و مثل آن را با آن به او فدیه دهند آنان حساب بدی دارند و مأوای آنان جهنّم است و چه بد جایگاهی (مستقرّی) است

- ترجمه سلطانی

برای کسانی که به نیکی بر پروردگارشان استجابت کرده‌اند و کسانی که بر او استجابت نکرده‌اند البتّه اگر آنچه که در زمین دارند را جمیعاً و مثل آن را با آن به او فدیه دهند آنان حساب بدی دارند و مأوای آنان جهنّم است و چه بد جایگاهی است

- ترجمه راستین

آنان که دعوت حق را اجابت کرده و به خدا ایمان آوردند بر آنها بهترین پاداش و خوش‌ترین زندگانی است، و آنان که اجابت نکردند اگر مالک همه آنچه در روی زمین است باشند هر آینه آن را فدای آسایش خود کنند (مگر از عذاب برهند و هرگز نجات نیابند) ، آنها را حساب سخت و جایگاه دوزخ باشد که بسیار بد آرامگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ

آیا پس کسی که می‌‌داند آنچه که از پروردگارت به تو نازل شده [یعنی تمام قرآن، یا جملهٔ احکام رسالت، یا به ویژه ولایت] حقّ است مانند کسی است که او [از علم آن] کور است؟ جز این نیست که خردمندان [عدم تشابه آن دو را] یادآوری می‌‌کنند [نه اصحاب خیال و ارباب الف و عادات]

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که می‌داند آنچه که از پروردگارت به تو نازل شده حقّ است مانند کسی است که او کور است؟ جز این نیست که خردمندان یادآوری می‌کنند

- ترجمه راستین

آیا مسلمانی که به یقین می‌داند که این قرآن به حق از جانب خدا بر تو نازل شده است با کافر نابینای جاهل یکسان است؟تنها عاقلان متذکر این حقیقتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنقُضُونَ الْمِيثَاقَ

کسانی که به عهد خداوند وفا می‌‌کنند و میثاق (پیمان‌‌) [ولایت را که با وفاء کردن به عهد نبوّت برای آنان حاصل می‌‌شود] را نقض نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

کسانی که به عهد خداوند وفا می‌کنند و پیمان را نقض نمی‌کنند

- ترجمه راستین

عاقلان آنهایند که به عهد خدا وفا می‌کنند و پیمان حق را نمی‌شکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُـوءَ الْحِسَابِ

و کسانی که به آنچه که خداوند امر به پیوستن به آن کرده [از صلهٔ ارحام و وصلت با نبیّ وقت با بیعت عامّه، سپس با ولیّ وقت با بیعت خاصّه، سپس با مسلمین و مؤمنین به قرابت رَحِم معنوی و ولوی، سپس با خویشان خود به سبب قرابت رَحِم جسمانی و صلهٔ رَحِم با نبیّ و ولیّ و همچنین با هر دارندهٔ قرابت با اظهار محبّت و ترحّم و اقلّ آن بشاشت در وجه هنگام ملاقات و سرور و اهداء تحفه‌‌ها و قضای حاجت او است] می‌‌پیوندند و از پروردگارشان خشیت (حالت حاصله از ادراک لذّت وصال محبوب و الم فراق او یا سطوت عذاب او) دارند و از بدی حساب ترسانند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به آنچه که خداوند امر به پیوستن به آن کرده میپیوندند و از پروردگارشان خشیت دارند و از بدی حساب ترسانند

- ترجمه راستین

و هم به آنچه خدا امر به پیوند آن کرده (مانند صله رحم و محبت اهل ایمان و علم) می‌پیوندند و از خدای خود می‌ترسند و از سختی هنگام حساب می‌اندیشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ

و کسانی که به طلب [باز شدن باب قلب] وجه پروردگارشان (ملکوت ولیّ امر) صبر (عدم جزع و عدم خروج به سوی مهویّات و خواسته‌‌ها) کردند و نماز را [با اقامۀ نماز قالبی و حفظ حدود آن و مواقیت آن و ادامهٔ ذکر که همان نماز صدر (سینه) است و اتّصال آن به فکر که همان نماز قلب و همان تمثّل ملکوت شیخ است] را بپا داشتند و از آنچه که به آنان روزی کرده‌‌ایم [از اموال و اعراض دنیوی، و قوا و اعراض و جاه و حشمت و از نسبت دادن افعال و صفات و انانیّات به خودشان] بطور پنهانی و آشکارا [در هر مقامی بحسب همان مقام] انفاق کردند و سیّئه {در حقیقت همان دشمنی علی (ع) و هر فعل و خُلق و حالی که متّصل به جهت آن و طریق آن است} را با حسنه (ولایت) دفع می‌‌کنند آنان عاقبت [خوش] خانه را دارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به طلب وجه (روی) پروردگارشان صبر کردند و نماز را بپا داشتند و از آنچه که به آنان روزی کرده‌ایم بطور پنهانی و آشکارا انفاق کردند و سیّئه را با حسنه دفع می‌کنند آنان عاقبت (خوش) خانه را دارند

- ترجمه راستین

و هم در طلب رضای خدا راه صبر پیش می‌گیرند و نماز به پا می‌دارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند و در عوض بدیهای مردم نیکی می‌کنند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ

جنّت‌‌های عدن (اقامت) هست که در آنها داخل می‌‌شوند و کسانی از پدرانشان و ازواجشان و فرزندانشان که [با تبعیّت از آنان] صالح هستند و ملائکه از هر دری [از ابواب قصرهایشان در جنان] بر آنان وارد می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

جنّت‌های عدن (اقامت) هست که در آنها داخل می‌شوند و کسانی از پدرانشان و ازواجشان و فرزندانشان که صالح هستند و ملائکه از هر دری بر آنان وارد میشوند

- ترجمه راستین

که آن منزل بهشتهای عدن است که در آن بهشتها خود و همه پدران و زنان و فرزندان شایسته آنها داخل می‌شوند در حالی که فرشتگان بر (تهنیت) آنها از هر در وارد می‌گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ

[در حالی که می‌‌گویند:] سلام بر شما به آنچه که صبر کردید و [غرفه‌‌های مؤمنین و قصرهای آنان] چه خوب خانهٔ عاقبتی است

- ترجمه سلطانی

سلام بر شما به آنچه که صبر کردید و چه خوب خانهٔ عاقبتی است

- ترجمه راستین

(و می‌گویند) سلام و تحیت بر شما باد که صبر پیشه کردید، و بس نیک است سرانجام این سرای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ

و کسانی که عهد خداوند را بعد از پیمان بستن نقض می‌‌کنند [یعنی عهد نبوّت را بعد از میثاق آن و تأکّد آن به عهد ولایت] و آنچه را که خداوند امر به پیوستن به آن کرده را قطع می‌‌کنند [و اصل قطع کردن با نقض عهد حاصل می‌‌شود] و در زمین فساد می‌‌کنند آنان لعن (دوری) خداوند را دارند و خانهٔ بدی دارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که عهد خداوند را بعد از پیمان بستن نقض می‌کنند و آنچه را که خداوند امر به پیوستن به آن کرده را قطع می‌کنند و در زمین فساد می‌کنند آنان لعن (دوری) خداوند را دارند و خانهٔ بدی دارند

- ترجمه راستین

و آنان که پس از پیمان بستن (با خدا و رسول) عهد خدا را می‌شکنند و هم از آنچه خدا امر به پیوند آن کرده پاک می‌گسلند و در روی زمین فساد و فتنه بر می‌انگیزند اینان را لعن (خدا) و منزلگاه عذاب سخت دوزخ نصیب است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِـمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ

خداوند برای کسی که می‌‌خواهد روزی [نباتی و حیوانی و انسانی] را بسط می‌‌دهد و تنگ می‌‌کند و به حیات دنیا شادمان شدند و حیات دنیا در برابر (جنب) [حیات] آخرت جز تمتّعی (بهره‌‌مندی اندکی) نیست

- ترجمه سلطانی

خداوند برای کسی که می‌خواهد روزی را بسط می‌دهد و تنگ می‌کند و به حیات دنیا شادمان شدند و حیات دنیا در برابر آخرت جز تمتّعی (بهره‌مندی اندکی) نیست

- ترجمه راستین

خدا هر که را خواهد فراخ روزی و هر که را خواهد تنگ روزی می‌گرداند، و (این مردم کافر) به زندگانی و متاع دنیا دلشادند در صورتی که دنیا در قبال آخرت متاعی (موقت و ناقابل) بیش نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَيَقُـولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند می‌‌گویند: چرا نشانه‌‌ای از پروردگارش بر او نازل نشده [گویی که آنها چیزی از آیات از او را ندیده‌‌اند] بگو همانا خداوند کسی را که بخواهد [با کور قرار دادن او از نظر کردن در عواقب و در دعوت دعوت کننده و در آیات خود] گمراه می‌‌کند و کسی را که انابه کند [و از جهنّام (اعماق) طبع بازگردد و از زندان نفس فرار کند] به سوی او هدایت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند می‌گویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او نازل نشده بگو همانا خداوند کسی را که بخواهد گمراه می‌کند و کسی را که انابه کند به سوی او هدایت می‌کند

- ترجمه راستین

و کافران (مکه) می‌گویند: چرا آیت و حجت قاطعی از خدا بر (اثبات نبوت) او نازل نشد؟تو به آنها بگو که (حجت قاطعی مانند قرآن و معجزات دیگر آمد اکنون) خدا هر که را خواهد گمراه و هر که را که به درگاه او تضرع و انابه کند هدایت می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

کسانی که [با بیعت خاصّهٔ ولویّه] ایمان آورده‌‌اند [و از کسی که بواسطهٔ او ایمان آورده‌‌اند ذکرى اخذ کرده‌‌اند و قلوب آنها با صورت آن ذکر یا با حقیقت آن که همان ملکوت شیخ است اطمینان می‌‌یابد] و با ذکر خداوند قلوبشان اطمینان می‌‌یابد، آگاه باشید که فقط با ذکر خداوند قلوب آرام می‌‌گیرد

- ترجمه سلطانی

کسانی که ایمان آورده‌اند و با ذکر خداوند قلوبشان اطمینان می‌یابد، آگاه باشید که فقط با ذکر خداوند قلوب آرام می‌گیرد

- ترجمه راستین

آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام می‌گیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام‌بخش دلهاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ

کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کردند [تا به ذکر حقیقی منتهی شدند و به آن اطمینان پیدا کردند] خوشا بر آنها و سرانجام نیکی که دارند

- ترجمه سلطانی

کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند خوشا بر آنها و سرانجام نیکی که دارند

- ترجمه راستین

آنان که به خدا ایمان آورده و به کار نیکو پرداختند خوشا بر احوال آنها، و بازگشت و مقام نیکو آنها راست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ

این‌‌چنین تو را در امّتی فرستادیم که قبل از آن امّت‌‌هایی درگذشته‌‌اند [تا امّت‌‌های پیشین برای آنها عبرت باشند] تا آنچه [از قرآن و احکام و قصص گذشتگان بلکه اصل آن ولایت علیّ (ع)] که به تو وحی کرده‌‌ایم را بر آنها برخوانی و [لکن] آنها به رحمان کفر می‌‌ورزند بگو او پروردگار من [و پروردگار هر چیزی] است، خدایی جز او نیست [در جملهٔ امور خود] بر او توکّل کرده‌‌ام و نظرم [در مبدئم و معادم و معاشم] تنها به او است [و به غیر او نظر نمی‌‌کنم]

- ترجمه سلطانی

این‌چنین تو را در امّتی فرستادیم که قبل از آن امّت‌هایی درگذشته‌اند تا آنچه که به تو وحی کرده‌ایم را بر آنها برخوانی و (حال آنکه) آنها به رحمان کفر می‌ورزند بگو او پروردگار من است، خدایی جز او نیست بر او توکّل کرده‌ام و نظرم تنها به او است

- ترجمه راستین

ما تو را میان خلقی به رسالت فرستادیم که پیش از این هم (پیغمبران و) امت‌های دیگر به جایشان بوده و در گذشتند (امر تازه‌ای نیست که تو را به رسالت فرستادیم) تا بر آنها آنچه از ما به وحی بر تو رسد تلاوت کنی در حالی که آنها به خدای مهربان کافر می‌شوند، بگو: او خدای من است و جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و روی امیدم همه به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ

و اگرچه همانا قرآنی (قرائت کردنی) که کوه‌‌ها با آن سیر داده شود یا با آن زمین تکّه شود یا با آن با مردگان صحبت شود [همین قرآن می‌‌باشد]، بلکه امر جمیعاً برای خداوند است آیا پس کسانی که ایمان آورده‌‌اند [از ایمان آوردن مشرکان] مأیوس نشده‌‌اند که اگر خداوند بخواهد البتّه مردم را جمیعاً هدایت می‌‌کند و پیوسته به کسانی که کفر ورزیده‌‌اند به آنها آنچه را که [در کفرشان] صُنع می‌‌کنند گرفتاری [یعنی ناگواری که آنها را از بلایا می‌‌کوباند] اصابت می‌‌دهد یا نزدیک خانه‌‌هایشان [در امثال آنها] فرود می‌‌آید [و آنها را می‌‌هراساند و اثر آن به آنها می‌‌رسد] تا آنکه وعدهٔ خداوند [به عذاب در دنیا از قتل و اسارت و غارت یا وعدهٔ خداوند به قبض ارواح آنان] برسد که خداوند خلاف وعده نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و اگرچه همانا قرآنی (قرائت کردنی) که کوه‌ها با آن سیر داده شود یا با آن زمین تکّه شود یا با آن با مردگان صحبت شود (همین قرآن می‌باشد)، بلکه امر جمیعاً برای خداوند است آیا پس کسانی که ایمان آورده‌اند (از ایمان آوردن مشرکان) مأیوس نشده‌اند که اگر خداوند بخواهد البتّه مردم را جمیعاً هدایت میکند و پیوسته به کسانی که کفر ورزیده‌اند به آنها آنچه را که (در کفرشان) صنع می‌کنند گرفتاری اصابت می‌دهد یا نزدیک خانه‌هایشان فرود می‌آید تا آنکه وعدهٔ خداوند برسد که خداوند خلاف وعده نمی‌کند

- ترجمه راستین

و اگر قرآنی بود که با (اعجاز بیان) آن کوهها به رفتار می‌آمد و زمین از هم می‌شکافت و با مردگان سخن گفته می‌شد (همین قرآن با عظمت است که با وجود آن باز ایمان نمی‌آورند) . بلکه فرمان همه عالم با خداست (هر چه خواهد به مشیّت ازلی می‌کند) آیا مؤمنان هنوز ندانسته‌اند که خدا اگر بخواهد همه مردم را (به الزام و جبر) هدایت می‌کند؟و (این نه مصلحت است زیرا باید) کافران پیوسته از کردار زشتشان به کیفر و سرکوبی رسند یا مصیبتی نزدیک دیار آنها فرود آید تا آن‌گاه که (در محشر هم) وعده خدا (بر هلاک آنها) فرا رسد، که خدا خلاف وعده نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ

و همانا رسولانی قبل از تو استهزاء شده‌‌اند و به کسانی که کفر ورزیده بودند مهلت دادم سپس آنها را گرفتم پس عقوبت من چگونه بود؟

- ترجمه سلطانی

و همانا رسولانی قبل از تو استهزاء شده‌اند و به کسانی که کفر ورزیده بودند مهلت دادم سپس آنها را گرفتم پس عقوبت من چگونه بود؟

- ترجمه راستین

و مردم به رسولان پیش از تو هم استهزاء بسیار کردند من هم به کافران فرصت دادم آن گاه ایشان را به عقوبت گرفته و با چه عقاب سخت به کیفر رسانیدم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَـوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

آیا پس کسی که او قائم بر هر نفسی [مراقب بر آن و به عنوان حافظ اعمال آن بر آن] است به آنچه که کسب می‌‌کند [مانند کسی است که این‌‌چنین نیست]؟ و برای خداوند شرکائی قرار دادند بگو آنها را نام ببرید [آنها را توصیف کنید تا معلوم شود که آیا آنچه که به آن مستحّق عبادت بشوند را دارند؟]، آیا شما او را به آنچه که نمی‌‌داند در زمین هست آگاه می‌‌کنید [بلکه آیا او را به شرکائى که در زمین آنها را نمی‌‌شناسد خبر می‌‌دهید]!؟ یا با ظاهر کردن گفتاری [یعنی آیا او را به امر مخفی که آن را نمی‌‌داند یا به امری جلیّ (آشکار) که هر احدی آن را می‌‌داند خبر می‌‌دهید]؟! بلکه برای کسانی که کفر ورزیده‌‌اند مکر آنها زینت داده شده [یعنی مکر رؤسایشان که برای آنها عبادت شرکاء را وضع کرده‌‌اند و با تمویهات (اموری را خلاف آنچه که هست نمایاندن) خود برای آنها اظهار نموده‌‌اند که شرکاء بر ضرر یا نفع قدرت دارند] و از [این] راه [حقّ] باز داشته شده‌‌اند و کسی را که خداوند گمراه کند پس هادیی برای او نیست {برای اینکه هر هادى هدایتش جز هدایت خداوند نمی‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که او قائم بر هر نفسی است به آنچه که کسب می‌کند (مانند کسی است که این‌چنین نیست) و برای خداوند شرکائی قرار دادند بگو آنها را نام ببرید، آیا شما او را به آنچه که نمی‌داند در زمین هست آگاه می‌کنید!؟ یا با ظاهر کردن گفتاری بلکه برای کسانی که کفر ورزیده‌اند مکر آنها زینت داده شده و از (این) راه باز داشته شده‌اند و کسی را که خداوند گمراه کند پس هادیی برای او نیست

- ترجمه راستین

آیا خدایی که نگهبان همه نفوس عالم با آثارشان است (فراموش کردند) ؟و برای خدا شریکانی جعل کردند، بگو که نام خدایان خود برگویید (که اینها کیستند و اثر اینان چیست و از چه رو مستحق پرستش شدند؟) یا این که شما مردم نادان می‌خواهید خدا را به چیزی که در زمین از آن آگاه نیست آگه سازید؟! یا آنکه به ظاهر سخنی (که خود هم حقیقتی بر آن قائل نیستید) می‌گویید؟بلکه کافران را مکر و فسونشان در نظر زیبا آمده و از راه خدا باز ماندند، و هر کس را خدا به گمراهی واگذارد دیگر هیچ کس وی را هدایت نتواند کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ لَّهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ

آنها در زندگانی دنیا [با انواع بلایا] عذابی دارند و البتّه عذاب آخرت شاقّ‌‌تر است و [در دنیا و نه در آخرت] در برابر خداوند نگهدارنده‌‌ای ندارند

- ترجمه سلطانی

آنها در زندگانی دنیا عذابی دارند و البتّه عذاب آخرت شاقّ‌تر است و در برابر خداوند نگهدارنده‌ای ندارند

- ترجمه راستین

چنین گمراهان در زندگانی دنیا (به انواع بلا) معذبند و البته عذاب عالم آخرت سخت‌تر است، و از (قهر) خدا ابدا نگهداری ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوا وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ

مَثَل جنّتی که به متّقین وعده داده شده [اینگونه است] که از زیر آن نهرها جاری می‌‌شود خوردنی‌‌هایش و سایهٔ آن دائمی است [نه مانند جنان (باغ‌‌ها) دنیا از حیث اینکه خوردنی و سایهٔ آن در تابستان و زمستان منقطع است] این عاقبت [نیک] کسانی است که تقوا پیشه کرده‌‌اند و عاقبت کافران آتش است

- ترجمه سلطانی

مَثَل جنّتی که به متّقین وعده داده شده (اینگونه است) که از زیر آن نهرها جاری می‌شود خوردنی‌هایش و سایهٔ آن دائمی است این عاقبت (نیک) کسانی است که تقوا پیشه کرده‌اند و عاقبت کافران آتش است

- ترجمه راستین

وصف بهشتی که متقیان را وعده دادند چنان است که نهرها زیر درختانش جاری است و مأکولاتش همیشگی و سایه آن برقرار است، این بهشت سرانجام اهل تقواست و سرانجام کافران آتش دوزخ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُوا وَإِلَيْهِ مَآبِ

و کسانی که به آنها کتاب [نبوّت و احکام آن با توبه بر دست تو و قبول احکام از تو] داده‌‌ایم به آنچه که به تو [از صورت این کتاب و همان قرآن، خصوصاً آنچه که از ولایت علی (ع) در آن] نازل شده شادمانند و از احزاب [یعنی فرقه‌‌های متفرّق که به تو ایمان آورده‌‌اند یا ایمان نیاورده‌‌اند] کسانی هستند که بعضی از آن [آنچه که به تو نازل شده است و آنچه که موافق با اهواء آنها و اغراض آنان نیست خصوصاً ولایت علی (ع)] را انکار می‌‌کنند بگو جز این نیست که امر شده‌‌ام که خداوند را بندگی کنم (از او اطاعت کنم) و [چیزی را در طاعت] به او شرک نورزم [پس چگونه بر من صحیح می‌‌شود که در آنچه که به من نازل شده، از اهواء شما اطاعت کنم و بعضی از آن را که موافق با اهواء شما نمی‌‌شود ترک کنم]، به سوی او دعوت می‌‌کنم [نه به غیر او، و به اهواء شما نظر نمی‌‌کنم، چه موافق باشد یا مخالف] و محلّ بازگشتم به او است [و جز به او نظر نمی‌‌کنم، نه به اهواء شما]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به آنها کتاب داده‌ایم به آنچه که به تو نازل شده شادمانند و از احزاب کسانی هستند که بعضی از آن را انکار می‌کنند بگو جز این نیست که امر شده‌ام که خداوند را بندگی کنم و به او شرک نورزم به سوی او دعوت می‌کنم و محلّ بازگشتم به او است

- ترجمه راستین

و آنان که ما بر آنها کتاب فرستادیم (یعنی مؤمنان اهل کتاب و مسلمانان) به این (کتاب با عظمت قرآن) که بر تو نازل شد بسیار خوشوقتند، و جماعتی از آنها (مانند کفار اهل کتاب و قریش) برخی آیات را انکار می‌کنند. بگو: من مأمورم که خدای یکتا را پرستم و هرگز به او شرک نیاورم، به سوی او دعوت می‌کنم و بازگشت من به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ

و این‌‌چنین [مذکور از عبادت خداوند و عدم اشراک و دعوت و رجوع به او] آن را به عنوان حکمتی [صادر از حکمت بالغه‌‌ای که حقیقتی در عالم عقول دارد] عربی نازل کرده‌‌ایم و البتّه اگر [در مخفی کردن آنچه که آن را ناخوش می‌‌دارند و خصوصاً ولایت علی (ع)] از هواء‌‌های آنها تبعیّت کنی بعد از آنکه [بهره‌‌ای] از علم [به حقّ بودن او و مأموریتت که آن را اظهار کنی] به تو آمده در برابر خداوند ولیی برای تو [که متولّى تربیت تو شود] و نه نگهدارنده‌‌ای [تا تو را در سختی‌‌هایت یاری کند] نیست

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین آن را به عنوان حکمتی عربی نازل کرده‌ایم و البتّه اگر از هواء‌های آنها تبعیّت کنی بعد از آنکه (بهره‌ای) از علم به تو آمده در برابر خداوند ولیی برای تو و نه نگهدارنده‌ای نیست

- ترجمه راستین

و همچنین ما قرآن را کتابی با حکمت و فصاحت عربی فرستادیم، و اگر با این علم و دانش که بر تو آمد باز پیرو میل جاهلانه آنها شدی دیگر مدد و نگهبانی از (قهر) خدا نخواهی داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُـولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ

و همانا رسولانی قبل از تو فرستاده‌‌ایم [و تو بِدع (جدیداً پدیدار شده) از فرستادگان نیستی] و برای آنها ازواج و ذرّیّه‌‌ای قرار دادیم [پس شایسته نیست که تو را بر تزویج و ذرّیّه عیب کنند] و برای رسولی [از کسانی که گذشته‌‌اند] نبوده که آیتی جز به اذن خداوند بیاورد [تا آنکه تو را بر عدم اجابت اقتراحشان (درخواستشان) عیب کنند یا تو بر عدم اتیان آیهٔ مقترحه (درخواست شده) محزون شوی] هر اجلی (وقت معیّنی) نوشته‌‌ای (مکتوبه‌‌ای) دارد [یعنی برای هر وقتی حکم مکتوبى هست و برای تو آوردن آیۀ مقترحه در غیر وقت آن ممکن نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و همانا رسولانی قبل از تو فرستادهایم و برای آنها ازواج و ذرّیّه‌ای قرار دادیم و برای رسولی نبوده که آیتی جز به اذن خداوند بیاورد هر وقتی نوشته‌ای (مکتوبه‌ای) دارد

- ترجمه راستین

و محققا ما رسولانی پیش از تو فرستادیم و برای همه آنان (مانند تو) زنان و فرزندان مقرر نمودیم (یعنی همه رسل بشر بودند، یکی فرشته نبود که از لوازم بشری بی‌نیاز باشد) و هیچ پیغمبری را نرسد که بی اذن خدا آیت و معجزی آورد، که هر امری را وقتی معین مرقوم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ

خداوند آنچه را که بخواهد محو می‌‌کند و تثبیت می‌‌کند [پس دعاء و صدقات و صلهٔ ارحام را ترک نکنید] و اُمّ الکتاب نزد او است [که در آن هر چیزی بدون تغییر هست حتّی محو مثبت و اثبات آنچه که نبوده است]

- ترجمه سلطانی

خداوند آنچه را که بخواهد محو میکند و تثبیت میکند و اُمّ الکتاب نزد او است

- ترجمه راستین

خدا هر چه را خواهد (از احکام یا حوادث عالم) محو و هر چه را خواهد اثبات می‌کند و اصل کتاب (آفرینش) نزد اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ

و اگر بعضی از آنچه را که به آنها وعده می‌‌دهیم به تو نشان دهیم یا تو را بمیرانیم [پس بأسی (دشواری) بر تو نیست و بر آن اندوه مخور] و جز این نیست که تنها رساندن بر [عهدهٔ] تو است [و همانا رسانده‌‌ای] و حساب بر [عهدهٔ] ما است [و لامحاله حساب می‌‌کنیم]

- ترجمه سلطانی

و اگر بعضی از آنچه را که به آنها وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم یا تو را بمیرانیم (بر تو دشواری نیست) و جز این نیست که تنها رساندن بر (عهدهٔ) تو است و حساب بر (عهدهٔ) ما است

- ترجمه راستین

و اگر ما (در حیات تو) بر تو برخی از آن وعده عذابی که به کافران دادیم پدیدار کنیم یا آنکه (پیش از آن وقت) تو را به دیدار آخرت بریم، به هر حال بر تو تبلیغ (حکم خدا) و بر ما حساب (خلق) است (و تعیین وقت عذاب و حساب یا عفو بندگان از وظایف نبوت نیست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ

آیا ندیده‌‌اند که ما پیوسته بر آنیم که از زمین از اطراف آن، از آن بکاهیم و خداوند است که حکم می‌‌کند، حکم او ردّ کننده‌‌ای [و نه دفع کننده‌‌ای] ندارد و او سریع حساب کننده است

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌اند که ما پیوسته بر آنیم که از زمین از اطراف آن، از آن بکاهیم و خداوند است که حکم می‌کند، حکم او ردّ کننده‌ای ندارد و او سریع حساب کننده است

- ترجمه راستین

آیا مردم ندیدند که ما (به فرستادن رسولان) عزم سرزمین (کافران جاهل) کرده و از هر طرف آن می‌کاهیم (و بر بلاد و قدرت اهل ایمان می‌افزاییم) ؟و تنها خداست که در جهان فرمان می‌دهد و هیچ کس بر رد حکمش قادر نیست و اوست که در یک لحظه حساب همه خلق بی‌شمار را می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِـمَنْ عُقْبَى الدَّارِ

و قطعاً کسانی که قبل از آنها بوده‌‌اند [به پیامبرانشان (ع) و کسانی که با آنها ایمان آورده بودند] مکر کردند [چنانکه قوم تو مکر می‌‌کنند پس نباید به مکر آنها سست شوند] و مکرها جمیعاً برای خداوند است [از حیث اینکه او بر جمیع اسباب آن و بر انفاذ (نفوذ بخشیدن) آن بحسب مشیّتش قادر است] آنچه که هر نفسی کسب می‌‌کند را می‌‌داند و بزودی کافران خواهند دانست که چه کسی (مکر کننده یا مخلص) خانهٔ عاقبت [خوش] را دارد

- ترجمه سلطانی

و قطعاً کسانی که قبل از آنها بوده‌اند مکر کردند و مکرها جمیعاً برای خداوند است آنچه که هر نفسی کسب می‌کند را می‌داند و بزودی کافران خواهند دانست که چه کسی خانهٔ عاقبت (خوش) را دارد

- ترجمه راستین

و پیش از اینان هم بسیاری کافران مکرها (بر ضد رسولان) کردند (و عاقبت همه هلاک شدند) که همه مکر و تدبیرها نزد خداست، او می‌داند هر کس به چه کار و اندیشه است، و کافران به زودی خواهند یافت که عاقبت خوش و منزل سعادت برای کیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَيَقُـولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند می‌‌گویند رسول نیستی بگو بین من و شما شهادت خداوند و کسی که علم کتاب نزد او است کفایت می‌‌کند.

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند می‌گویند رسول نیستی بگو بین من و شما شهادت خداوند و کسی که علم کتاب نزد او است کفایت می‌کند.

- ترجمه راستین

و کافران بر تو اعتراض کنند که تو رسول خدا نیستی، بگو: تنها گواه بین من و شما خدا و عالمان حقیقی به کتاب (خدا که انبیاء و اولیاء و علماء ربّانیند) کافی خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۱۴- إبراهيم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ

«الر» کتابی است که آن را به تو نازل کردیم تا به اذن پروردگارشان مردم را از ظلمات (تاریکی‌‌های کفر) به سوی نور به راه عزیز ستوده خارج کنی {انسان در اوّل خلقتش طبع محض است و قوّه و استعداد به نبات گشتن خود دارد، سپس بالفعل نبات و بالقوّه حیوان می‌‌گردد، سپس بالفعل حیوان و بالقوّه انسان می‌‌گردد، و باز هم این قوّه تشدید می‌‌شود تا اوان تمیز انسانی و استعداد ادراک کلیّات بدیهی که سایر حیوان آنها را درک نمی‌‌کنند، و در این هنگام برای او نوعی انسانیّت بالفعل حاصل می‌‌شود به حیثی که اطلاق اسم انسان بر او صحیح می‌‌شود، و باز هم تشدید می‌‌شود و قوی می‌‌شود تا اون بلوغ و رشد و تعلّق تکلیف به او و در این هنگام انسانی ممتاز از حیوان نحو امتیازی قوی‌‌تر از امتیاز سابق خود می‌‌گردد، برای اینکه او در این هنگام خیر و شرّ انسانی و طریق تحصیل خیر و دفع شرّ را درک می‌‌کند، لکن او چون هنوز از تحت حکومت نفس خارج نشده و نفس خیری را جز آنچه که ملایم قواهای شهویّه و غضبیّه و شیطانیّه و نه شرّی را جز آنچه که متضادّ این قوا است نمی‌‌بیند، پس او در ظلمات طبع و شهوت و غضب و شیطنت واقع شده و از هر کدام ظلمت‌‌هایی که بعضی از آنها فوق بعضی هستند ناشی می‌‌شود؛ پس اگر توفیق او را مساعدت (کمک) کرد و تحت حکومت نبی با بیعت عامّه یا ولیّ با بیعت خاصّه داخل شد آن نبی یا ولیّ او را از حکومت نفس نجات می‌‌دهد و تدریجاً او را از ظلمات خود خارج می‌‌سازد، و اگر تحت حکومت خلفای الهی داخل نشود تا ابد الاباد در این ظلمات باقی می‌‌ماند، از آن به خدا پناه می‌‌بریم. پس ارسال رسولان و انزال وحی و احکام بر آنها جز برای اخراج بندگان به تدریج از ظلماتشان که در آنها بودند به سوی نور قلب، و از جهنّام انفسشان که آن سنخ جهنّم آخرت است به سوی اوج قلب که آن سنخ جنان آخرت است نیست، و اذن در اخراج عبارت از امر او تعالی به رسولان (ع) به تبلیغ احکام است، و اذن در خروج عبارت از استعداد خلق برای سلوک و خروج از این جهنّام به سوی این جنان و از امر تکوینی و تکلیفی به خروج بر زبان خلفاء است، و قلب صراط به سوی عقل و عقل صراط به سوی حقّ عزیز می‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

الر، کتابی است که آن را به تو نازل کردیم تا به اذن پروردگارشان مردم را از تاریکی‌ها به سوی نور به راه عزیز ستوده خارج کنی

- ترجمه راستین

الر (حروف مقطعه و اسرار الهی است) این قرآن کتابی است که ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدایشان از ظلمات (جهل و کفر) بیرون آری و به عالم نور رسانی و به راه خدای مقتدر ستوده صفات رهسپار گردانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ

الله کسی است که آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و وای (هلاکت) بر کافران [به خداوند یا به محمّد (ص) یا به کتاب یا به نور یا به صراط] از عذابی شدید

- ترجمه سلطانی

الله کسی است که آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و وای بر کافران از عذابی شدید

- ترجمه راستین

خدایی که هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست، و وای بر کافران از عذابی سخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ

کسانی که زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح می‌‌دهند و از راه خدا باز می‌‌دارند و آن را کج می‌‌خواهند، آنان در گمراهی دوری هستند

- ترجمه سلطانی

کسانی که زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند و از راه خدا باز می‌دارند و آن را کج می‌خواهند، آنان در گمراهی دوری هستند

- ترجمه راستین

یعنی آنان که زندگانی دنیا را بر آخرت مقدم و محبوب‌تر دارند و خلق را از راه خدا باز دارند و آن راه راست را (به شک و شبهات) کج کنند، آنان در گمراهی بسیار دورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُـولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

و رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قوم خود تا برای آنان بیان کند و خداوند کسی را که بخواهد گمراه می‌‌کند و کسی را که بخواهد هدایت می‌‌نماید [با خذلان (خودداری از یاری کردن) و توفیق (یاری کردن)] و او چیره است [که از آنچه که می‌‌خواهد منع نمی‌‌شود] و حکیم است [که خذل (خودداری از یاری) نمی‌‌کند و وفق (یاری) نمی‌‌کند مگر از حکمت مقتضی برای او]

- ترجمه سلطانی

و رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قوم خود تا برای آنان بیان کند و خداوند کسی را که بخواهد گمراه می‌کند و کسی را که بخواهد هدایت می‌نماید و او چیره و حکیم است

- ترجمه راستین

و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها (معارف و احکام الهی را) بیان کند، آن‌گاه خدا هر که را خواهد به ضلالت وا می‌گذارد و هر که را خواهد به مقام هدایت می‌رساند و او خدای مقتدر داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُم بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

و همانا موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خود را از تاریکی‌‌ها به نور خارج (بیرون) کند و ایّام خداوند را به آنها یادآوری کن همانا در آن [تذکیر (یادآوری)] البتّه برای هر بسیار صبر کننده [بر بلاء] بسیار شکرگزار [بر نعمت‌‌ها] نشانه‌‌هایی هست

- ترجمه سلطانی

و همانا موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خود را از تاریکی‌ها به نور خارج (بیرون) کند و ایّام خداوند را به آنها یادآوری کن همانا در آن البتّه نشانه‌هایی هست برای هر بسیار صبر کنندهٔ بسیار شکرگزار

- ترجمه راستین

و ما موسی عمران را با آیات خود (با تورات و معجزات، بر فرعونیان) فرستادیم که قومت را از ظلمات (جهل و گمراهی) بیرون آور و به عالم نور رسان و روزهای خدا را به یاد آنها آور، که در این یادآوری بر هر شخصی که صبور و شکرگزار است دلایل روشنی نهفته است (ایّام اللّه را برخی به ایام عهد الست و روزگار عالم ذر، و برخی به ایام ظهور پیغمبران و برخی حوادث عظیم لطف بر مؤمنان و قهر بر کافران تفسیر کرده‌اند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُـوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ

و [به آنها یادآوری کن] آنوقتی را که موسی به قومش گفت که نعمت‌‌های خداوند بر شما را به یاد آورید آنوقتی را که شما را از آل فرعون که [با استعباد (بردگی کشیدن) شما] رنج بدی به شما تحمیل می‌‌کردند نجات داد و پسران شما را ذبح می‌‌کردند و زنان شما را زنده می‌‌گذاشتند و در آن بلائی عظیم [در رنج سخت، ابتلاء یا در نجات دادن، نعمت] از پروردگارتان بود

- ترجمه سلطانی

و (به آنها یادآوری کن) آنوقتی را که موسی به قومش گفت که نعمت‌های خداوند بر شما را به یاد آورید آنوقتی را که شما را از آل فرعون که رنج بدی به شما تحمیل می‌کردند نجات داد و پسران شما را ذبح می‌کردند و زنان شما را زنده می‌گذاشتند و در آن بلائی عظیم از پروردگارتان بود

- ترجمه راستین

و (ای رسول ما) یاد کن وقتی که موسی به قوم خود گفت: به خاطر آورید این نعمت بزرگ خدا را بر خودتان که شما را از فرعونیان نجات داد که آنها شما را به ظلم و شکنجه سخت می‌افکندند و پسرانتان را کشته و دخترانتان را (به ذلت و بیچارگی) زنده می‌گذاشتند و در این امور ابتلا و امتحان بزرگی از جانب خدایتان بر شما بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

و آنوقتی را که اعلام کرد (دانست) پروردگارتان که هرآینه اگر شکر کنید حتماً [نعمت نجات را] به شما افزون می‌‌کنم و هرآینه اگر [با طغیان کردن و ترک عمل به طاعت او] کفر بورزید البتّه که عذاب من قطعاً شدید است

- ترجمه سلطانی

و آنوقتی را که اعلام کرد (دانست) پروردگارتان که هرآینه اگر شکر کنید حتماً به شما افزون می‌کنم و هرآینه اگر کفر بورزید البتّه که عذاب من قطعاً شدید است

- ترجمه راستین

و (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می‌افزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ

و موسی گفت: اگر شما و کسانی که در زمین هستند جمیعاً کفر بورزید پس همانا خداوند البتّه بی‌‌نیاز است [که برای او حاجت به کفر شما حاصل نمی‌‌شود] و ستوده است [به ترک شما از حمد او از محمودیّت او کاسته نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و موسی گفت: اگر شما و کسانی که در زمین هستند جمیعاً کفر بورزید پس همانا خداوند البتّه بی‌نیاز و ستوده است

- ترجمه راستین

و (باز به یاد آرید که) موسی گفت: اگر شما و همه اهل زمین یک مرتبه کافر شوید خدا (از همه) بی‌نیاز و ستوده صفات است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ

آیا خبر کسانی که پیش از شما بوده‌‌اند به شما نرسیده؟ [تا عبرت بگیرید و مثل آنچه که] قوم نوح و عاد و ثمود و کسان بعد از آنها [از رسولان و امّت‌‌های آنها انجام دادند را انجام ندهید] که [عدّه و عدّت (آمادگی) و مدّت و حیّز (مکان) و قصّهٔ] آنها را [کسی] جز خداوند نمی‌‌داند، که رسولانشان بیّنه‌‌هایی (احکام نبوّت) را نزد آنها آوردند [که شاهد بر صدقِ آورندگان آنها است] آنگاه دستانشان را [از شدّت غیظ] بر دهان‌‌های خود نهادند و گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شده‌‌اید کفر ورزیدیم و ما البتّه از آنچه که ما را به آن دعوت می‌‌کنید در شکّ هستیم، تردید کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

آیا خبر کسانی که پیش از شما بوده‌اند به شما نرسیده؟ قوم نوح و عاد و ثمود و کسان بعد از آنها که آنها را (کسی) جز خداوند نمی‌داند، که رسولانشان بیّنه‌هایی را نزد آنها آوردند آنگاه دستانشان را (از شدّت غیظ) بر دهان‌های خود نهادند و گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شده‌اید کفر ورزیدیم و ما البتّه از آنچه که ما را به آن دعوت می‌کنید در شکّ هستیم، تردید کننده‌ایم

- ترجمه راستین

آیا اخبار بسیاری از پیشینیان شما مانند قوم نوح و عاد و ثمود و اقوام بعد از اینها که جز خدا کسی بر احوالشان آگاه نیست به شما نرسیده که پیغمبرانشان آیات و معجزات روشن بر آنها آوردند و آنها (از تعجب و خشم) دست به دهان فرو برده می‌گفتند که ما به هر چه شما پیغمبران مأمور تبلیغ آن هستید کافریم و هم در آنچه شما ما را بدان دعوت می‌کنید شک و تردید داریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

رسولانشان گفتند: آیا دربارهٔ خداوند که آفرینندهٔ آسمان‌‌ها و زمین است شکّی هست؟ او شما را دعوت می‌‌کند تا شما را از ذنوبتان بیامرزد و شما را تا وقتی معیّن به تأخیر اندازد، گفتند: که شما جز بشری مثل ما نیستید [و شما به خودتان از ما امتیازی ندارید تا به آن مستحق اتّباع ما از شما شوید و از آنچه که ما را به آن دعوت می‌‌کنید چیزی جز انصراف از خدایانمان نمی‌‌بینیم و شما] می‌‌خواهید که ما را از آنچه که پدران ما عبادت می‌‌کرده‌‌اند صدّ شوید، پس سلطان (دلیل) آشکاری [یعنی حجّتی موضح بر صدق خود یا حجّیت واضحی] برای ما بیاورید [تا آنکه ما به سبب آن از شما تبعیّت کنیم]

- ترجمه سلطانی

رسولانشان گفتند: آیا دربارهٔ خداوند که آفرینندهٔ آسمان‌ها و زمین است شکّی هست؟ او شما را دعوت می‌کند تا شما را از ذنوبتان بیامرزد و شما را تا وقتی معیّن به تأخیر اندازد، گفتند: که شما جز بشری مثل ما نیستید می‌خواهید که ما را از آنچه که پدران ما عبادت می‌کرده‌اند صدّ شوید، پس سلطان (دلیل) آشکاری برای ما بیاورید

- ترجمه راستین

رسولان در جواب آنها گفتند: آیا در خدا که آفریننده آسمانها و زمین است شک توانید کرد؟خدایی که شما را به مغفرت و آمرزش از گناهانتان می‌خواند و می‌خواهد به اجل معین و عمر طبیعی برساند. باز کافران گفتند: ما شما (پیغمبران) را مثل خود بشری بیشتر نمی‌دانیم که می‌خواهید ما را از آنچه پدران ما می‌پرستیدند منع کنید، پس (اگر به راستی پیغمبر هستید) برای ما حجت و معجزی آشکار (که ما را مجبور به ایمان کند) بیاورید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

رسولانشان به آنها گفتند: که ما جز بشری مثل شما نیستیم [که بحسب بشریّت ادعای امتیاز (ممتاز بودن از) شما را نمی‌‌کنیم] و لکن خداوند [با وحی کردن و ارسال به سوی عباد] بر کسی از بندگانش که بخواهد منّت می‌‌گذارد [و به سبب آن از شما ممتاز می‌‌شویم] و ما را نباشد که جز به اذن خداوند سلطانی (دلیلی) برای شما بیاوریم و مؤمنان تنها باید بر خداوند توکّل کنند [یعنی توکّل می‌‌کنیم و ابلاغ می‌‌کنیم و به شما و به ردّ شما و قبول شما و اذیّت‌‌های شما مبالات (اندیشه) نمی‌‌کنیم]

- ترجمه سلطانی

رسولانشان به آنها گفتند: که ما جز بشری مثل شما نیستیم و لکن خداوند بر کسی از بندگانش که بخواهد منّت می‌گذارد و ما را نباشد که جز به اذن خداوند سلطانی (دلیلی) برای شما بیاوریم و مؤمنان تنها باید بر خداوند توکّل کنند

- ترجمه راستین

رسولان باز به کافران پاسخ دادند که آری ما هم مانند شما بشری بیش نیستیم لیکن خدا بر هر کس از بندگان که بخواهد (به نعمت بزرگ نبوت) منّت می‌گذارد، و ما را نرسد که برای شما آیت و معجزی الاّ به اذن و دستور خدا بیاوریم، و مؤمنان (در هر حال) باید تنها به خدا توکل کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ

و چرا ما بر خداوند توکّل نکنیم و (در حالی که) او ما را به راه‌‌هایمان هدایت کرده است؟ و بر آنچه که شما به ما اذیّت می‌‌رسانید البتّه حتماً صبر می‌‌کنیم و توکّل کنندگان تنها باید بر خداوند توکّل نمایند [یعنی کسی که ارادهٔ توکّل نموده است پس جز بر خداوند توکل نمی‌‌کند زیرا او حقیق (سزاوار) است به اینکه بر او توکّل شود برای اینکه او عالم به جمیع جهات آنچه است که دربارهٔ آن بر او توکّل می‌‌شود و بر حفظ آن قادر است، و در آنچه که وکالت آن بر او است واف (وفاکننده) است]

- ترجمه سلطانی

و چرا ما بر خداوند توکّل نکنیم و (در حالی که) او ما را به راه‌هایمان هدایت کرده است؟ و بر آنچه که شما به ما اذیّت می‌رسانید البتّه حتماً صبر می‌کنیم و توکّل کنندگان تنها باید بر خداوند توکّل نمایند

- ترجمه راستین

و چرا ما بر خدا توکل نکنیم در صورتی که خدا ما را به راه راستمان هدایت فرموده؟و البته (در راه اطاعت و رضای خدا) بر آزار و ستمهای شما صبر خواهیم کرد، و ارباب توکل باید (در همه حال خوش و ناخوش) تنها بر خدا توکل کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِـمِينَ

و کسانی که به رسولانشان کفر ورزیدند گفتند: حتماً شما را از سرزمین خود اخراج می‌‌کنیم یا آنکه شما حتماً به ملّت ما باز می‌‌گردید {آنان بر این اعتقاد بودند که رسولانشان (ع) قبل از اظهار رسالت بر دین آنها بوده‌‌اند} پس پروردگارشان [از جهت تقویت توکّل آنها و صبر آنها] به آنها وحی کرد که ستمکاران را حتماً هلاک می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به رسولانشان کفر ورزیدند گفتند: حتماً شما را از سرزمین خود اخراج می‌کنیم یا آنکه شما حتماً به ملّت ما باز می‌گردید پس پروردگارشان به آنها وحی کرد که ستمکاران را حتماً هلاک می‌کنیم

- ترجمه راستین

باز کافران به رسولان پاسخ دادند که ما البته شما را از شهر و دیار خود بیرون می‌کنیم مگر آنکه به آیین ما برگردید، در این حال (که رسولان مأیوس از ایمان کافران شدند) خدا به آنها وحی فرمود که (غم مخورید) البته ما ستمکاران را هلاک خواهیم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَلَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِـمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ

و هرآینه شما را بعد از آنان حتماً در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد {در عوالم انسانیّت این خطاب بر جمیع رسولان و اسکان آنها در زمین صغیر انسانیّت است و در عالم کبیر برای بعضی از رسولان می‌‌باشد} آن [اهلاک یا اسکان رسولان (ع)] برای [انتفاع] کسی است که از مقام من [و موقف من برای حساب] خوف دارد و از وعید من می‌‌ترسد

- ترجمه سلطانی

و هرآینه شما را بعد از آنان حتماً در آن سرزمین ساکن خواهیم کرد آن برای کسی است که از مقام من خوف دارد و از وعید من می‌ترسد

- ترجمه راستین

و محققا ما شما رسولان (و پیروانتان) را در سرزمین کافران پس از هلاک آنها (با آسایش و ایمنی) ساکن می‌گردانیم و این (آسایش) نصیب کسی است که از مقام من خائف است و از وعده قهر و عقاب من می‌ترسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ

و [رسولان (ع) یا امّت‌‌های منکر یا جمیع] طلب فتح کردند و هر زورگوی سرکش [متکبّر معاند به حقّ منکر او در آن استفتاح (طلب فتح کردن)] نومید شد

- ترجمه سلطانی

و طلب فتح کردند و هر زورگوی سرکش (در آن استفتاح) نومید شد

- ترجمه راستین

و (از خدا) فتح و پیروزی خواستند (و البته فتح و فیروزی بر حسب وعده ما نصیب رسولان خداست) و نصیب هر ستمگر جبار هلاکت و حرمان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَى مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ

جهنم از ورای او است و از آب زرداب (چرکاب و خونی که به سبب آتش از پوست خارج می‌‌شود) نوشانده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

جهنم از ورای او است و از آب زرداب نوشانده می‌شود

- ترجمه راستین

از پی گردنکش عنود آتش دوزخ خواهد بود و آبی که به او آشامند (در دوزخ) آب پلید چرکین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ يَتَجَرَّعُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ

که [برای غایت کراهتش بر آن] آن را جرعه جرعه می‌‌نوشد و به آسانی آن را قورت نمی‌‌دهد (فرو نمی‌‌برد) و مرگ از هر مکان [بحسب اسباب آن] نزد او می‌‌آید و (در حالی که) او مرده نیست [یعنی در آنگاه که او استراحت می‌‌کند] و از ورای آن عذابی غلیظ است {خداوند به منّ خود و فضل خود و احسان قدیم خود ما را پناه دهد}

- ترجمه سلطانی

که آن را جرعه جرعه می‌نوشد و به آسانی آن را قورت نمی‌دهد (فرو نمی‌برد) و مرگ از هر مکان نزد او می‌آید و (در حالی که) او مرده نیست و از ورای آن عذابی غلیظ است

- ترجمه راستین

که آن آب پلید را جرعه جرعه می‌آشامد و هیچ گوارای او نشود، و از هر جانب مرگ به وی روی آور شود ولی نمیرد و فراروی او عذابی سخت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَّا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ

مَثل کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده‌‌اند [یعنی حکایت آنها و شأن آنها در احوالشان و اعمالشان و قبول آن و ردّ آن]، اعمالشان مانند خاکستری است که در روز تندبادی (طوفانی) باد به آن شدید شده است [آن را حمل می‌‌کند و بردن آن را سرعت می‌‌دهد] که بر [جزای] چیزی از آنچه که [در اسلام] کسب کرده‌‌اند توانائی ندارند (نمی‌‌رسند) آن [تعب (رنج) در عمل و عدم قدرت بر چیزی از جزای آن با اینکه احتساب می‌‌کردند که آنها صُنع خوبی می‌‌کنند] همان گمراهی دور است

- ترجمه سلطانی

مَثل کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده‌اند اعمالشان مانند خاکستری است که در روز تندبادی (طوفانی) باد به آن شدید شده است که بر چیزی از آنچه که کسب کرده‌اند توانائی ندارند آن همان گمراهی دور است

- ترجمه راستین

مثل اعمال کسانی که به خدا کافر شدند به خاکستری می‌ماند که در روز تند باد شدید همه به باد فنا رود، که از همه کوشش خود هیچ نتیجه نبرند. این همان ضلالت (و حسرت) دور (از طریق نجات) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ

آیا ندیدی که خداوند آسمان‌‌ها و زمین را به حقّ آفرید [یعنی متلبّس به حقّ برای اینکه باطلی در آن نیست، یا بواسطهٔ حقّ که همان ولایت مطلقه است، پس باکی به انکار آنها و نه نقصی بر آن با آن انکار نیست] اگر بخواهد شما را می‌‌برد و خلق جدیدی را می‌‌آورد

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی که خداوند آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید اگر بخواهد شما را میبرد و خلق جدیدی را می‌آورد

- ترجمه راستین

(ای بشر) آیا ندانستی که خدا آسمانها و زمین را به حق و برای مقصود بزرگی آفریده و اگر بخواهد شما (جنس بشر) همه را در زمین نابود می‌سازد و خلقی دیگر از نو می‌آفریند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ

و آن بر خداوند دشوار نیست

- ترجمه سلطانی

و آن بر خداوند دشوار نیست

- ترجمه راستین

و این کار اصلا بر خدا دشوار نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ

و جمیعاً [در روز قیامت] برای خداوند بارز (حاضر) شده‌‌اند و ضعفاء (اتباع) به کسانی که استکبار کرده بودند (متبوعین) گفتند همانا ما پیرو شما بودیم [به آنها استغاثه (فریادرسی خواستن) می‌‌کنند چنانکه در دنیا گمان می‌‌کردند که آنها در آخرت به آنها غیاث (کمک کردن) می‌‌کنند و رؤساء همان مترئّسان در دین صوری هستند نه رؤسای دنیا و آنها با ذکر تبعیّت خود از ایشان استعطاف (طلب عطوفت) می‌‌کنند] پس آیا شما از چیزی از عذاب خداوند از ما بی‌‌نیاز کننده (دفع کننده از ما) هستید؟ [در جواب آنها] گفتند: اگر خداوند ما را [در دنیا و در اینجا] هدایت می‌‌کرد البتّه شما را هدایت می‌‌کردیم، بر ما [و بر شما] یکسان است چه بی‌‌تابی کنیم یا صبر کنیم، برای ما مفرّی (دررُویی) نیست

- ترجمه سلطانی

و جمیعاً برای خداوند بارز (حاضر) شده‌اند و ضعفاء به کسانی که استکبار کرده بودند گفتند همانا ما پیرو شما بودیم پس آیا شما از چیزی از عذاب خداوند از ما بی‌نیاز کننده هستید؟ گفتند اگر خداوند ما را هدایت می‌کرد البتّه شما را هدایت می‌کردیم، بر ما (و بر شما) یکسان است چه بی‌تابی کنیم یا صبر کنیم، برای ما مفرّی (دررُویی) نیست

- ترجمه راستین

و (روزی که) مردم از قبرها برانگیخته و به پیشگاه خدا حاضر شوند آن گاه ضعیفان به گردنکشان گویند: ما (در دنیا) تابع رأی شما بودیم آیا (امروز) شما هیچ از عذاب خدا ما را کفایت خواهید کرد؟جواب دهند که اگر ما را از خدا سعادت هدایت بود ما هم شما را هدایت می‌کردیم، اکنون هر چه جزع و التماس کنیم یا صبر و تحمل، یکسان است و هیچ (از عذاب) گریزگاهی نداریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَـمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِـمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

و چون امر [دنیا] قضاء شد شیطان گفت همانا خداوند [با زبان مظهر خود محمّد (ص) و علی (ع)] به شما با وعدهٔ حقّ وعده داد و من هم به شما وعده دادم و با شما خلاف [وعده] کردم و من بر شما سلطانی (تسلط و اجباری) نداشتم جز اینکه شما را دعوت کردم [و کفر و عصیان را برایتان زینت دادم] و شما بر من اجابت کردید، پس مرا ملامت مکنید [زیرا من دشمن شما بودم و دشمنی من بر شما مخفی نبود، و کسی که گفتهٔ دشمن را قبول کند سرزنش می‌‌شود] و خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما فریادرس من نیستید همانا من به آنچه که مرا از قبل شریک کرده بودید کفر ورزیدم [یعنی از اشراکتان به من در طاعت به خداوند و از اشراکتان به من به علی (ع) در ولایت بیزاری می‌‌جویم] همانا ستمکاران عذابی دردناک دارند

- ترجمه سلطانی

و چون امر قضاء شد شیطان گفت همانا خداوند به شما با وعدهٔ حقّ وعده داد و من هم به شما وعده دادم و با شما خلاف (وعده) کردم و من بر شما سلطانی (اجباری) نداشتم جز اینکه شما را دعوت کردم و شما بر من اجابت کردید، پس مرا ملامت مکنید و خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما فریادرس من نیستید همانا من به آنچه که مرا از قبل شریک کرده بودید کفر ورزیدم همانا ستمکاران عذابی دردناک دارند

- ترجمه راستین

و چون حکم (قیامت) به پایان رسید (و اهل بهشت از اهل دوزخ جدا شدند) در آن حال شیطان (برای نکوهش و تمسخر کافران) گوید: خدا به شما به حق و راستی وعده داد و من به خلاف حقیقت شما را وعده دادم و خلف وعده کردم و بر شما (برای وعده دروغ خود) هیچ حجت و دلیل قاطعی نیاوردم و تنها شما را فراخواندم و شما اجابتم کردید، پس (امروز شما ابلهان که سخن بی‌دلیل مرا پذیرفتید) مرا ملامت مکنید بلکه نفس (پر طمع) خود را ملامت کنید، که امروز نه من فریادرس شما خواهم بود و نه شما فریادرس من توانید بود، من به شرکی که شما به (اغوای) من آوردید معتقد نیستم، آری (در این روز) ستمکاران عالم را عذابی دردناک خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ

و کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کردند در جنّت‌‌هایی داخل شوند که از زیر آنها نهرها جاری می‌‌شود در آنجا به اذن پروردگارشان ماندگارند تحیّیتشان در آنجا سلام است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند در جنّت‌هایی داخل شوند که از زیر آنها نهرها جاری می‌شود در آنجا به اذن پروردگارشان ماندگارند تحیّیتشان در آنجا سلام است

- ترجمه راستین

و آنان را که به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند در بهشتهایی برند که زیر درختانش نهرها جاری است و همیشه به فرمان خدای خود در آن بهشت مخلدند و تحیت آنان در آنجا سلام است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ

آیا ندیدی چگونه خداوند مَثلی زد کلمهٔ طیّبه [علی (ع)] را [و دعوت او همان کلمۀ طیّبه است] مانند درختی پاک [از حیث میوه‌‌ها که احدی با میوهٔ آن ضرر نبیند و از حیث بو و سایه و منظر] که اصل آن ثابت است [حرکت نمی‌‌کند و از مکان خود منتقل نمی‌‌شود] و شاخهٔ آن در آسمان است

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی چگونه خداوند مَثلی زد کلمهٔ طیّبه (علی (ع)) را مانند درختی پاک که اصل آن ثابت و شاخهٔ آن در آسمان است

- ترجمه راستین

(ای رسول) آیا ندیدی که چگونه خدا کلمه پاکیزه را به درخت پاک و زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن برقرار باشد و شاخه آن به آسمان (رفعت و سعادت) بر شود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

که به اذن پروردگارش در هر زمان [در تابستان و زمستان و پائیز و بهار] میوه‌‌اش را می‌‌دهد و خداوند برای مردم این مَثل‌‌ها را می‌‌زند [برای اینکه آنها معقولات را جز به صور محسوسه درک نمی‌‌کنند] تا شاید که به یاد آورند

- ترجمه سلطانی

که به اذن پروردگارش در هر زمان میوه‌اش را می‌دهد و خداوند برای مردم این مَثل‌ها را می‌زند تا شاید که به یاد آورند

- ترجمه راستین

و آن درخت پاک و زیبا به اذن خدا همه اوقات میوه‌های مأکول و خوش دهد (مثل جان پاک با دانش و معرفت و افکار و کردار نیکو در منفعت دائم برای خود و دیگران بدان درخت زیبای پر ثمر ماند) . و خدا (این گونه) مثل‌های واضح برای تذکر مردم می‌آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ

و مَثل کلمهٔ خبیثه مانند درخت خبیثه‌‌ای است که از بالای زمین کنده شده [برای اینکه ثبات ندارد] قراری ندارد

- ترجمه سلطانی

و مَثل کلمهٔ خبیثه مانند درخت خبیثه‌ای است که از بالای زمین کنده شده قراری ندارد

- ترجمه راستین

و مثل کلمه کفر (و روح پلید) مانند درخت پلیدی است که ریشه‌اش به قلب زمین نرود بلکه بالای زمین افتد و (زود خشک شود و) هیچ ثبات و بقایی ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَـوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِـمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ

خداوند کسانی را که ایمان آورده‌‌اند با این قول ثابت در حیات دنیا و در آخرت تثبیت می‌‌کند [پس در دینشان و در آخر (پایان) حیات دنیا شکّ نمی‌‌کنند و برای شیطان ممکن نمی‌‌شود که هنگام مرگ آنها را مفتون کند و در آخرت پس به آتش نزدیک نمی‌‌شوند] و خداوند ظالمین را [که از شجرۀ طیّبه به شجرۀ خبیثه روی گردانیدند را] گمراه می‌‌کند [برای اینکه آنها با منع خود از حقّ خود که همان اتّباعشان از شجرۀ طیّبه است به انفس خود ظلم کردند و به آل محمّد (ص) با منع آنها از حقّشان که همان انقیاد آنها بر ایشان است ظلم کردند، و اضلال (گمراه ساختن) آنها از طریق جنان به سوی جحیم می‌‌باشد همانطور که آنها در دنیا از صاحب جنان به سوی صاحب جحیم گمراه شدند] و خداوند آنچه را که می‌‌خواهد می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند با این قول ثابت در حیات دنیا و در آخرت تثبیت می‌کند و خداوند ظالمین را گمراه می‌کند و خداوند آنچه را که می‌خواهد می‌کند

- ترجمه راستین

خدا اهل ایمان را با عقیده ثابت در حیات دنیا و در آخرت پایدار می‌دارد و خداوند ستمکاران را به حال گمراهی وا می‌گذارد و خدا هر چه بخواهد (به اختیار مطلق) می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ

آیا ندیدی کسانی را که نعمت خداوند را به کفر تبدیل کردند و قومشان را در دار نابودی جای دادند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسانی را که نعمت خداوند را به کفر تبدیل کردند و قومشان را در دار نابودی جای دادند

- ترجمه راستین

هیچ ندیدی حال مردمی را که نعمت خدا را به کفر مبدل ساختند و (خود و) قوم خود را به دیار هلاکت رهسپار کردند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ

جهنم آنها را می‌‌سوزاند و چه بد قرارگاهی است

- ترجمه سلطانی

جهنم آنها را می‌سوزاند و چه بد قرارگاهی است

- ترجمه راستین

یعنی به دوزخ که بدترین جایگاه است درآیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلُّوا عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ

و برای خداوند همتایانی [مانند اصنام و کواکب و غیر آنها قرار دادند، یا برای خداوند در عالم صغیر انداد (همتایان) از انانیاّت خود قرار دادند زیرا مبدء انداد در خارج همان اصنام داخلی هستند یا بحسب مظاهر او برای او انداد قرار دادند یعنی برای محمّد (ص) و علی (ع) انداد] قرار دادند تا از راه او [و همان علی (ع) و طریق ولایت] گمراه کنند بگو بهره ببرید زیرا سرانجامتان به آتش است

- ترجمه سلطانی

و برای خداوند همتایانی قرار دادند تا از راه او گمراه کنند بگو بهره ببرید زیرا سرانجامتان به آتش است

- ترجمه راستین

و در مقابل خدا امثال و اضدادی (مانند فرعونان و بتان) جعل کردند که (خود و خلق را) از راه خدا گمراه کنند. (ای رسول ما، به این مردم بت‌تراش و بت پرست) بگو که (این دو روزه دنیا) به لذات دنیوی مشغول باشید که بازگشت شما به آتش دوزخ خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ

به بندگان من کسانی که ایمان آورده‌‌اند بگو: نماز را بپا دارند و از آنچه که به آنها روزی داده‌‌ایم [از اعراض و قوای عمّاله و علّامه و وجاهت و حشمت] بطور پنهانی و بطور علنی انفاق کنند قبل از آنکه روزی بیاید که نه معامله‌‌ای در آن هست و نه [لامحاله] دوستیی [بین احدی تا دوستی برای دوستش شفاعت کند]

- ترجمه سلطانی

به بندگان من کسانی که ایمان آورده‌اند بگو: نماز را بپا دارند و از آنچه که به آنها روزی داده‌ایم بطور پنهانی و بطور علنی انفاق کنند قبل از آنکه روزی بیاید که نه معامله‌ای در آن هست و نه دوستیی

- ترجمه راستین

به آن بندگان من که ایمان آوردند بگو نماز به پا دارند و از آنچه روزی آنها کردیم در نهان و آشکار انفاق کنند پیش از آنکه بیاید روزی که نه چیزی توان خرید و نه دوستی کسی (جز خدا) به کار آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَارَ

خداوند کسی است که آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرد [نه غیر او، پس شما را چه می‌‌شود که شما را به انفاق امر می‌‌کند و بخل می‌‌ورزید با اینکه همه در دست او است] و از آسمان آب را فرو فرستاد و با آن از ثمرات رزقی برای شما خارج کرد و برای شما کشتی را مسخّر نمود تا در دریا به امر او جاری شود و برای شما نهرها را مسخّر کرد

- ترجمه سلطانی

خداوند کسی است که آسمان‌ها و زمین را خلق کرد و از آسمان آب را فرو فرستاد و با آن از ثمرات رزقی برای شما خارج کرد و برای شما کشتی را مسخّر نمود تا در دریا به امر او جاری شود و برای شما نهرها را مسخّر کرد

- ترجمه راستین

خداست آن که آسمانها و زمین را آفرید و باران را از آسمان فرو بارید تا بدان انواع ثمرات و حبوبات را برای روزی شما برآورد، و کشتی‌ها را مسخر شما کرد تا به امر او به روی آب دریا روان شود و نهرها را (به روی زمین) به اختیار شما جاری گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ

و برای شما خورشید و ماه که پیوسته حرکت کننده‌‌اند را مسخّر کرد [بنابر نظامی واحد بدون تغیّر از طریق خود در حرکت] و برای شما شب و روز را مسخّر کرد [و به تسخیر آن دو، اصول معیشت شما تولّد می‌‌یابد و حاصل می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و برای شما خورشید و ماه که پیوسته حرکت کننده‌اند را مسخّر کرد و برای شما شب و روز را مسخّر کرد

- ترجمه راستین

و خورشید و ماه گردنده و شب و روز را برای شما مسخر کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ

و از هر آنچه که [با زبان استعداد] از آن سؤال کرده بودید به شما داد و اگر بشمارید نعمت‌‌های خداوند را [که آنها را به مسئلت شما اعطاء کرده است]، آنها را احصاء نمی‌‌کنید همانا انسان البتّه بسیار ستمکار و بسیار ناسپاس است

- ترجمه سلطانی

و از هر آنچه که از آن سؤال کرده بودید به شما داد و اگر بشمارید نعمت‌های خداوند را، آنها را احصاء نمی‌کنید همانا انسان البتّه بسیار ستمکار و بسیار ناسپاس است

- ترجمه راستین

و از انواع نعمتهایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود، و اگر نعمتهای (بی انتهای) خدا را بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد، (با این همه لطف و رحمت خدا) باز انسان سخت ستمگر و کفر کیش و ناسپاس است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ

و [به یاد آور یا یادآوری کن] آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر (مکّه) را امن (دارای امنیّت) قرار بده و از من و فرزندانم دور بدار که اصنام [مصنوعه یا اصنام اهویه] را بپرستیم

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور یا یادآوری کن) آنوقت که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را امن قرار بده و از من و فرزندانم دور بدار که اصنام را بپرستیم

- ترجمه راستین

و (یادآر) وقتی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا، این شهر (مکه) را مکان امن و امان قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بتان دور دار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

پروردگارا همانا اینان بسیاری از مردم را گمراه کردند [و سبب اضلال (گمراهی) آنان گشتند یا به آنچه که از شیطان از خوارق عادات بر صور آنان ظاهر شده و نیز رؤسای ضلالت که همان اصنام بشریّه هستند بسیاری از مردم را گمراه کرده‌‌اند] پس کسی که از من تبعیّت [حقیقی] کند [که با بیعت عامّه یا خاصّه حاصل می‌‌شود] پس همانا او از من است و کسی که از من نافرمانی کند پس همانا تو بسیار آمرزنده و مهربان هستی [پس با آنها به شأن خود معامله کن نه به شأن آنها]

- ترجمه سلطانی

پروردگارا همانا اینان بسیاری از مردم را گمراه کردند پس کسی که از من تبعیّت کند پس همانا او از من است و کسی که از من نافرمانی کند پس همانا تو بسیار آمرزنده و مهربان هستی

- ترجمه راستین

پروردگارا، این بتان (و بت‌تراشان) بسیاری از مردم را گمراه کردند، پس هر کس (در راه توحید و خداپرستی) پیرو من است او از من است و هر که مخالفت من کند (و راه شرک و عصیان پوید اختیارش با توست که) تو خدای بسیار بخشنده و مهربانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ

[ای] پروردگار ما، همانا من [بعضی] از ذرّیّه‌‌ام را در درّه‌‌ای بدون کشت (وادی مکّه) نزد بیت الحرام (خانهٔ محترم) تو [که تهاون (بی‌‌احترامی) به آن و تعرّض به کسی که در نواحی آن است و آنچه که در آن باشد حرام است] سکنی داده‌‌ام [ای] پروردگار ما، تا اقامهٔ نماز کنند پس [بعضی] از دل‌‌های مردم را قرار ده که به سوی آنها تمایل کنند از ثمرات [درختان طبیعی و ثمرات درختان روحی و آنها دوستی و انقیاد و ذوق و معرفت و وصال و اتّحاد و غیر آنها هستند از آنچه که در معاد ظاهر می‌‌شود] به آنان روزی بده به ترقّب اینکه آنها شکر کنند

- ترجمه سلطانی

(ای) پروردگار ما، همانا من (بعضی) از ذرّیّهام را در درّه‌ای بدون کشت نزد بیت الحرام (خانهٔ محترم) تو سکنی داده‌ام (ای) پروردگار ما، تا اقامهٔ نماز کنند پس (بعضی) از دل‌های مردم را قرار ده که به سوی آنها تمایل کنند از ثمرات به آنان روزی بده به ترقّب اینکه آنها شکر کنند

- ترجمه راستین

پروردگارا، من برخی از ذرّیّه و فرزندان خود را به وادی بی‌کشت و زرعی نزد بیت‌الحرام تو مسکن دادم، پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس تو دلهایی از مردمان را به سوی آنها مایل گردان و به انواع ثمرات آنها را روزی ده، باشد که شکر تو به جای آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِن شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ

[ای] پروردگار ما، همانا تو می‌‌دانی آنچه را که مخفی می‌‌کنیم و آنچه را که علنی می‌‌نمائیم [و تو به حاجات ما و مصالح ما عالمی، از تو سؤال بکنیم یا سؤال نکنیم] و چیزی در زمین و نه در آسمان بر خداوند مخفی نمی‌‌ماند

- ترجمه سلطانی

(ای) پروردگار ما، همانا تو می‌دانی آنچه را که مخفی می‌کنیم و آنچه را که علنی می‌نمائیم و چیزی در زمین و نه در آسمان بر خداوند مخفی نمی‌ماند

- ترجمه راستین

پروردگارا، تو به هر چه ما پنهان و آشکار کنیم بر همه آگاهی (که تو خدایی) و بر خدا البته هیچ چیز در زمین و آسمان پنهان نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ

ستایش برای خدایی است که بر کهنسالی [مشتملاً بر کبر (زیادی) سن و یأس از فرزند] اسماعیل و اسحاق را به من بخشید همانا پروردگار من البتّه شنوای دعاء است

- ترجمه سلطانی

ستایش برای خدایی است که بر کهنسالی اسماعیل و اسحاق را به من بخشید همانا پروردگار من البتّه شنوای دعاء است

- ترجمه راستین

ستایش خدای را که به من در زمان پیری دو فرزندم اسماعیل و اسحاق را عطا فرمود (و درخواست مرا اجابت کرد) که پروردگار من البته دعای بندگان را شنواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ

پروردگارا مرا اقامه کنندهٔ نماز قرار بده و از ذرّیّه‌‌ام [ای] پروردگار ما، دعای مرا [به اجابت] قبول کن

- ترجمه سلطانی

پروردگارا مرا اقامه کنندهٔ نماز قرار بده و از ذرّیّهام (ای) پروردگار ما، دعای مرا قبول کن

- ترجمه راستین

پروردگارا، مرا و از ذرّیّه‌ام نیز کسانی را نمازگزار گردان، و بار الها دعای مرا بپذیر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ

[ای] پروردگار ما مرا و والدینم [آدم (ع) و حوّاء (ع)] را بیامرز و بر مؤمنین در روزی که حساب برپا می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

(ای) پروردگار ما مرا و والدینم را بیامرز و بر مؤمنین در روزی که حساب برپا می‌شود

- ترجمه راستین

بار الها، روزی که (میزان عدل و) حساب به پا می‌شود (تو در آن روز سخت) بر من و والدین من و همه مؤمنان (از کرم) ببخشا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِـمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ

و هرگز مپندار که خداوند از آنچه که ستمکاران عمل می‌‌کنند غافل است جز این نیست که [با امهال (مهلت دادن)] از آنها به تأخیر می‌‌اندازد تا روزی که در آن چشم‌‌ها خیره می‌‌شود (باز می‌‌ماند که قادر نیست که پلک بزند)

- ترجمه سلطانی

و هرگز مپندار که خداوند از آنچه که ستمکاران عمل می‌کنند غافل است جز این نیست که از آنها به تأخیر می‌اندازد تا روزی که در آن چشم‌ها خیره می‌شود

- ترجمه راستین

و (ای رسول ما) هرگز مپندار که خدا از کردار ستمکاران غافل است، بلکه (کیفر) ظالمان را به تأخیر می‌افکند تا آن روزی که چشمها (یشان) در آن روز خیره و حیران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ

[در حالی که] شتابان [سرعت گیرندگان به اجابت داعی (دعوت کننده)] هستند سرهایشان را بالا گرفته‌‌اند (آن را بالا می‌‌برند) که پلک‌‌هایشان به [خود] آنها بر نمی‌‌گردد [یعنی برای کمال دهشتشان و حیرتشان قادر نمی‌‌شوند که به خودشان نگاه کنند] و دل‌‌هایشان [برای فرط وحشت] خالی [از رأی] است

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) شتابان هستند سرهایشان را بالا گرفته‌اند که پلک‌هایشان به (خود) آنها بر نمی‌گردد و دل‌هایشان خالی است

- ترجمه راستین

(در آن روز سخت آن ستمکاران) همه شتابان و هراسان سر به بالا کرده و چشمها واله مانده و دلهاشان به دهشت و اضطراب است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُـولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ

و مردم را انذار کن از روزی که عذاب به آنها می‌‌رسد (می‌‌آید) [و آن روز حضور مرگ است] پس کسانی که ظلم کرده‌‌اند می‌‌گویند: [ای] پروردگار ما، برای ما تا اجلی نزدیک به تأخیر انداز (مهلت بده) که دعوتت را اجابت کنیم و از رسولان تبعیّت کنیم، [به آنها گفته می‌‌شود] آیا شما قبلاً سوگند نخورده بودید که زوالی ندارید

- ترجمه سلطانی

و مردم را انذار کن از روزی که عذاب به آنها می‌رسد پس کسانی که ظلم کرده‌اند می‌گویند: (ای) پروردگار ما، برای ما تا اجلی نزدیک به تأخیر انداز (مهلت بده) که دعوتت را اجابت کنیم و از رسولان تبعیّت کنیم، آیا شما قبلاً سوگند نخورده بودید که زوالی ندارید

- ترجمه راستین

و (ای رسول ما) مردم را از روزی که هنگام عذاب (و کیفر اعمالشان) فرا می‌رسد بترسان (و آگاهشان ساز) که ستمکاران خلق (چون سختی عذاب را بنگرند از حسرت و پشیمانی) خواهند گفت: پروردگارا (عذاب) ما را اندک مدتی به تأخیر افکن تا دعوت تو را اجابت کنیم و پیرو رسولان (تو) شویم (و از هر کار بد بازگردیم. به آنها پاسخ آید که) آیا شما بارها پیش از این سوگند یاد نمی‌کردید که ما را ابدا زوال و هلاکی نخواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَسَكَنتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ

و (حال آنکه) در مسکن کسانی که به خودشان ستم کرده بودند ساکن شده بودید [یعنی به سنّت (روش) آنها سنّت (عمل کردن) می‌‌کردید و در مقام آنها توقّف می‌‌کردید یا در منازل صوری آنها ساکن شدید به حیثی که آثار عذاب آنها و هلاک آنها را مشاهده کردید] و برای شما بیان (روشن) شد که با آنها چه کردیم و برای شما مَثل‌‌ها [موافق با احوال شما و انتقال شما به آخرت] زدیم [یا برای شما مَثل‌‌های کسانی که ظلم کرده بودند را زدیم تا متنبّه شوید و از مِثل افعال آنان اجتناب نمایید]

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) در مسکن کسانی که به خودشان ستم کرده بودند ساکن شده بودید و برای شما بیان (روشن) شد که با آنها چه کردیم و برای شما مَثل‌ها زدیم

- ترجمه راستین

و شما (ستمکاران بودید که) در منازل ستمگران پیش از خود مسکن گزیدید و مشاهده کردید که عاقبت ما چه بر سر آنها آوردیم و بر شما سرگذشت آنها را مثل آوردیم (تا مگر عبرت گیرید و از کار زشت و ستمگری دست کشید، ولی هرگز پند نگرفته و بیدار نشدید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ

و مکرشان را مکر کرده بودند و مکر آنها نزد خداوند [ثابت] است و اگرچه مکر آنها [برای عظمت آن چنان] بود تا کوه‌‌ها از آن زایل (متلاشی) شوند

- ترجمه سلطانی

و مکرشان را مکر کرده بودند و مکر آنها نزد خداوند است و اگرچه مکر آنها (چنان) بود تا کوه‌ها از آن زایل (متلاشی) شوند

- ترجمه راستین

و آن ستمکاران بزرگترین مکر و مهمترین سیاست خویش را به کار بردند ولی مکر آنها پیش (قدرت و تقدیر) خدا (هیچ) است هر چند مکر (و سیاست) آنها به پایه‌ای باشد که کوهها بدان از جای کنده شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ

و هرگز مپندار که خداوند خلف کنندهٔ وعدهٔ [نصرت و اسکان در زمین بدون معاند] خود به رسولانش است همانا خداوند غالب و دارندهٔ انتقام است

- ترجمه سلطانی

و هرگز مپندار که خداوند خلف کنندهٔ وعدهٔ خود به رسولانش است همانا خداوند غالب و دارندهٔ انتقام است

- ترجمه راستین

پس هرگز مپندار که خدا وعده خود با رسولانش را خلاف کند که البته خدا مقتدر و انتقام کشنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ

روزی که [این] زمین تبدیل می‌‌شود به زمینی دیگر و آسمان‌‌ها، و برای خدای واحد بسیار مسلّط بارز شده‌‌اند [به حیثی که هر آنچه که از آنها در دنیا باطن (پوشیده) بود در آنجا ظاهر گشته و زمین اخبارش را می‌‌گوید]

- ترجمه سلطانی

روزی که (این) زمین تبدیل می‌شود به زمینی دیگر و آسمان‌ها، و برای خدای واحد بسیار مسلّط بارز شده‌اند

- ترجمه راستین

روزی که زمین (به امر خدا) به غیر این زمین مبدل شود و هم آسمانها دگرگون شوند و تمام خلق در پیشگاه (حکم) خدای یکتای قادر قاهر حاضر شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ

و مجرمین را در آنروز در زنجیرها بند شدگانی می‌‌بینی [برای اینکه زنجیرهای مکمونشان در دنیا در آنجا بروز می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و مجرمین را در آنروز در زنجیرها بند شدگانی می‌بینی

- ترجمه راستین

و (در آن روز) بدکاران را زیر زنجیر (قهر خدا) مشاهده خواهی کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ سَرَابِيلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ

پیراهن‌‌های آنها از قطران (شیره سیاه) و [از غایت عجز آنها و شدّت ابتلاء آنها] آتش صورت‌‌های آنها را می‌‌پوشاند

- ترجمه سلطانی

پیراهن‌های آنها از قطران (شیره) و آتش صورت‌های آنها را میپوشاند

- ترجمه راستین

(و بینی که) پیراهنهای از مس گداخته آتشین بر تن دارند و در شعله آتش چهره آنها پنهان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ

البتّه خداوند هر نفسی را به آنچه که کسب کرده است جزاء می‌‌دهد همانا خداوند سریع حساب کننده است

- ترجمه سلطانی

البتّه خداوند هر نفسی را به آنچه که کسب کرده است جزاء می‌دهد همانا خداوند سریع حساب کننده است

- ترجمه راستین

(این گونه عذاب برای آن است) تا خدا هر شخص را به کیفر کردارش برساند، که خدا در یک لحظه به حساب خلق خواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ هَذَا بَلَاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ

این [قدر از] رساندن [اعلان] برای مردم [کفایت می‌‌کند] و تا به آن انذار (نصیحت) شوند و تا بدانند که جز این نیست که او خدای واحد است [جز این نیست که الله خداوند و مستحقّ معبودیّت است، واحد است که در معبودیّت ثانی ندارد] و تا خردمندان متذکّر شوند.

- ترجمه سلطانی

این (قدر از) رساندن (اعلان) برای مردم (کفایت می‌کند) و تا به آن انذار شوند و تا بدانند که جز این نیست که او خدای واحد است و تا خردمندان متذکّر شوند.

- ترجمه راستین

این (قرآن عظیم) حجت بالغ برای جمیع مردم است (تا خلایق از آن پند گرفته) و تا بدان وسیله خداشناس و خداترس شوند و تا عموم بشر خدا را به یگانگی بشناسند و صاحبان عقل، متذکر و هوشیار گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای