جزء شمارهٔ ۱۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
منزّه است کسی که بندهاش را در شبی شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی [که در بیت المقدّس است یا به مسجد الاقصایى که آن در آسمان چهارم مسمّی به الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ است که مسجد الاقصى مظهر آن است و آن ملکوت آن است همانطور که مسجد الحرام مظهر آن و آن ملکوت این است] که حول آن [یعنی شام و مصر یا بیت المعمور] را مبارک گردانیدهایم سیر داد تا از آیات خود به او بنمایانیم [آنها را به او نشان دادیم و آنها را دید و بدانها متحقّق شد و به حیثی گشت که سمع و بصرى نبوده مگر آنکه او سمعش و بصرش بوده است و به حالتی گردید که در حقّش گفته شود:] همانا او همان شنوا و بینا است
- ترجمه سلطانیمنزّه است کسی که بندهاش را در شبی شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که حول آن را مبارک گردانیدهایم سیر داد تا از آیات خود به او بنمایانیم همانا او همان شنوا و بینا است
- ترجمه راستینپاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢ وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِن دُونِي وَكِيلًا
و کتاب را به موسی دادیم و آن را برای بنی اسرائیل [مایهٔ] هدایت قرار دادیم که غیر از من وکیلی مگیرید
- ترجمه سلطانیو کتاب را به موسی دادیم و آن را برای بنی اسرائیل (مایهٔ) هدایت قرار دادیم که غیر از من وکیلی مگیرید
- ترجمه راستینو به موسی کتاب (تورات) را فرستادیم و آن را وسیله هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم (و گفتیم) که غیر من هیچ کس را حافظ و کارساز فرا نگیرید.
- ترجمه الهی قمشهای٣ ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا
[ای] ذریّهٔ کسانی که [آنها را] با نوح حمل کردیم، همانا او بندهای بسیار شکرگزار بود
- ترجمه سلطانی(ای) ذریّهٔ کسانی که (آنها را) با نوح حمل کردیم، همانا او بندهای بسیار شکرگزار بود
- ترجمه راستین(ای) فرزندان کسانی که به کشتی نوحشان بردیم (و از هلاک نجاتشان دادیم، چنانکه) نوح بسیار بنده شکرگزاری بود (شما هم مانند او شاکر باشید تا نجات یابید).
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا
و در کتاب [یعنی تورات یا اخبار نبوّت] به بنی اسرائیل حکم کردیم [یعنی به بنی اسرائیل دربارهٔ حکم خود خبر دادیم] که البتّه قطعاً در زمین دو بار فساد میکنید {منظور قتل زکریّا (ع) و قتل یحیی (ع) است} و البتّه حتماً با برتریجویی به بزرگی کردن [با استکبار آنها و طغیان و خروج آنها از طاعت انبیاء (ع)] سر بر میآورید
- ترجمه سلطانیو در کتاب به بنی اسرائیل حکم کردیم که البتّه قطعاً در زمین دو بار فساد میکنید و البتّه حتماً با برتریجویی به بزرگی کردن سر بر میآورید
- ترجمه راستینو در کتاب (تورات، یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهی) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزی میکنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه مییابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی).
- ترجمه الهی قمشهای٥ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا
پس وقتی که نخستین وعده [عقوبت] از آن دو [وعدهٔ عقوبت] {اوّلی به دست بُخْتُ النُصَّر و لشکریانش و عقوبت دوّم با مسلّط کردن فارس بر آنها بوده است} فرا رسد بندگانی نیرومند از خود را بر شما میگماریم که آنان درون [یعنی مواضع مخفی] خانهها را [برای قتل و اسارت و غارت شما] جستجو خواهند کرد و [این] وعده فعلیّت یافته (حتمی) میباشد
- ترجمه سلطانیپس وقتی که نخستین وعده از آن دو (وعده) فرا رسد بندگانی نیرومند از خود را بر شما میگماریم که آنان درون خانهها را (برای قتل و اسارت و غارت شما) جستجو خواهند کرد و (این) وعده فعلیّت یافته (حتمی) میباشد
- ترجمه راستینپس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانههای شما نیز جستجو کنند. و این وعده (انتقام خدا) حتمی است.
- ترجمه الهی قمشهای٦ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا
سپس شما را دوباره بر آنها [یعنی بر کسانی که بر شما گماشته شده بودند] غلبه میدهیم و شما را با اموال و فرزندان مدد میکنیم و شما را با نفراتی بیشتر [از آنچه که هستید یا از آنها] قرار میدهیم
- ترجمه سلطانیسپس شما را دوباره بر آنها غلبه میدهیم و شما را با اموال و فرزندان مدد میکنیم و شما را با نفراتی بیشتر قرار میدهیم
- ترجمه راستینآنگاه شما را به روی آنها برگردانیم و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان مدد بخشیم و عدّه (جنگجویان) شما را بیشتر (از دشمن) گردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧ إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا
[به آنها گفتیم:] اگر نیکی کنید به خودتان نیکی کردهاید و اگر بدی کنید پس آن به خودتان است، و وقتی که وعدهٔ [عقوبت] دیگر فرا رسد [آنها را بر شما میگماریم] تا رخسارتان را تیره (غمگین) کنند و تا داخل مسجد [الاقصای شما] شوند چنانکه بار اوّل داخل آن شدند و تا بر آنچه که غلبه یافتند با نابود کردنی نابود کنند
- ترجمه سلطانیاگر نیکی کنید به خودتان نیکی کردهاید و اگر بدی کنید پس آن به خودتان است، و وقتی که وعدهٔ دیگر فرا رسد (آنها دوباره میآیند) تا رخسارتان را تیره (غمگین) کنند و تا داخل مسجد شوند چنانکه بار اوّل داخل آن شدند و تا بر آنچه که غلبه یافتند با نابود کردنی نابود کنند
- ترجمه راستیناگر نیکی و احسان کردید به خود کردهاید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کردهاید. و آنگاه که وقت (انتقام ظلم) دیگر شما (که کشتن یحیی و زکریاست یا عزم قتل عیسی) فرا رسید (باز بندگانی قوی و جنگ آور را بر شما مسلط میکنیم) تا اثر بیچارگی و خوف و اندوه بر رخسار شما نشانند و به مسجد بیت المقدس (معبد بزرگ شما) مانند بار اول درآیند و به هر چه رسند نابود سازند.
- ترجمه الهی قمشهای٨ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا
چه بسا که پروردگارتان به شما رحم کند و اگر [به طغیانتان] بازگردید [ما هم به عقوبت شما] باز میگردیم و [این عقوبتی دنیوی است که مدّت و انقطاع دارد و در آخرت] جهنّم را به عنوان حصر (زندان) برای کافران قرار دادیم
- ترجمه سلطانیچه بسا که پروردگارتان به شما رحم کند و اگر بازگردید (ما هم) باز میگردیم و جهنّم را به عنوان حصر (زندان) برای کافران قرار دادیم
- ترجمه راستینامید است خدا به شما (اگر توبه کرده و صالح شوید) باز مهربان گردد و اگر (به عصیان و ستمگری) برگردید ما هم (به عقوبت و مجازات شما) بازمیگردیم و جهنم را زندان کافران قرار دادهایم.
- ترجمه الهی قمشهای٩ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا
همانا این قرآن به استوارترین [طریق قلب یا طریقتی استوارتر از طریق نبوّت که همان ولایت است] هدایت میکند و به مؤمنانی که عمل صالح میکنند [یعنی طبق آنچه که از آنها در بیعت خاصهٔ ولویّه گرفته شده عمل میکنند] بشارت میدهد که آنها پاداشی بزرگ دارند
- ترجمه سلطانیهمانا این قرآن به استوارترین (طریق) هدایت میکند و به مؤمنانی که عمل صالح میکنند بشارت میدهد که آنها پاداشی بزرگ دارند
- ترجمه راستینهمانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت میکند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت میدهد.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
و [خبر میدهد] که کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند برای آنها عذابی دردناک مهیّا کردهایم
- ترجمه سلطانیو (خبر میدهد) که کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند برای آنها عذابی دردناک مهیّا کردهایم
- ترجمه راستینو بر آنان که به عالم آخرت ایمان نمیآورند البته عذاب دردناک مهیا ساختهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَيَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا
و انسان به [گونهای] شرّ را میخواهد (میطلبد) که [گویی] خیر خود را میطلبد و انسان همواره عجول میباشد {یعنی بدون صبر و تأمّل آنچه را که نمیداند دعاء (طلب) میکند}
- ترجمه سلطانیو انسان به (گونهای) شرّ را میخواهد که (گویی) خیر خود را میطلبد و انسان همواره عجول میباشد
- ترجمه راستینانسان با شوق و رغبتی که خیر و منفعت خود را میجوید (چه بسا به نادانی) با همان شوق و رغبت شر و زیان خود را میطلبد، و انسان بسیار بیصبر و شتابکار است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُوا فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا
و [دو نور دهندهٔ] شب و روز را دو آیت (خورشید و ماه) قرار دادیم پس آیت شب را محو کردیم و آیت روز را روشنایی بخش قرار دادیم تا فضلی را از پروردگارتان طلب کنید تا [به سبب اختلاف (رفت و آمد) ماه نسبت به اوضاع آن با خورشید در حالت هلال و بدر و محاق] عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزی را، آن را با تفصیل دادنی تفصیل دادیم {یعنی انتظام شب و روز و خورشید و ماه فقط برای انتفاع شما نیست بلکه هر چیزی در عالم از مادّیّات زمینیات و آسمانیات و مجرّدات متقدّرات (اندازهدار) و متعلّقات و غیر متعلّقات آن را با نظمی اَنیق (شگفتانگیز) نظم دادهایم}
- ترجمه سلطانیو شب و روز را دو آیت قرار دادیم پس آیت شب را محو کردیم و آیت روز را روشنایی بخش قرار دادیم تا فضلی را از پروردگارتان طلب کنید تا عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزی را، آن را با تفصیل دادنی تفصیل دادیم
- ترجمه راستینو ما شب و روز را دو آیت و نشانهای (از قدرت خود) قرار دادیم آنگاه آیت شب (روشنی ماه) را زدودیم و آیت روز (خورشید) را تابان ساختیم تا شما در روز (روزی حلال) از فضل خدا طلب کنید و تا آنکه شمار سالها و حساب (اوقات) را عموما بدانید و ما (برای پند و صلاح بندگان) هر چیزی را مفصل بیان کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا
و با هر انسانی پرندهاش (سبب خیر او و شرّ او) را در گردنش ملازم با او کردیم و در روز قیامت برای او کتابی [مکتوب دستان ملائکهٔ ما از آنچه که آن عبارت از الواح نفس او است یا آنچه که خارج از آن است] خارج میکنیم (بیرون میآوریم) که آن را گشوده مییابد
- ترجمه سلطانیو با هر انسانی پرندهاش (سرشتش) را در گردنش ملازم با او کردیم و در روز قیامت برای او کتابی خارج میکنیم (بیرون میآوریم) که آن را گشوده مییابد
- ترجمه راستینو ما مقدرات و نتیجه اعمال هر انسانی را طوق گردن او ساختیم (که ملازم و قرین همیشگی او باشد) و روز قیامت کتابی (که نامه اعمال اوست) بر او بیرون آریم در حالی که آن نامه چنان باز باشد که همه اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا
[در حالی که گویندهاند:] بخوان کتابت را، که امروز به جهت حسابرسی بر تو خودِ تو کافی هستی [حاجت به محساب (حسابرس) دیگری برای تو نیست]
- ترجمه سلطانیبخوان کتابت را، که امروز به جهت حسابرسی بر تو خودِ تو کافی هستی
- ترجمه راستینتو خود کتاب اعمالت را بخوان (و بنگر تا در دنیا چه کردهای) که تو خود تنها برای رسیدگی به حساب خویش کافی هستی.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُـولًا
کسی که هدایت شود پس جز این نیست که برای (به سود) خودش هدایت میشود و کسی که گمراه شود پس جز این نیست که علیها (به زیان خود) گمراه میشود و بارکشی بار دیگری را نمیکشد و ما کسی را عذاب نمیکنیم مگر آنکه رسولی را [یعنی رسول عقل را در عالم صغیر، و یکی از انبیاء و اولیاء (ع) را در عالم کبیر] مبعوث کرده باشیم
- ترجمه سلطانیکسی که هدایت شود پس جز این نیست که برای (به سود) خودش هدایت میشود و کسی که گمراه شود پس جز این نیست که علیها (به زیان خود) گمراه میشود و بارکشی بار دیگری را نمیکشد و ما کسی را عذاب نمیکنیم مگر آنکه رسولی را (قبل از آن) مبعوث کرده باشیم
- ترجمه راستینهر کس راه هدایت یافت تنها به نفع و سعادت خود یافته، و هر که به گمراهی شتافت آن هم به زیان و شقاوت خود شتافته، و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد، و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا
و وقتی که اراده کنیم که قریهای را هلاک کنیم به مُترفین (متنعّمان مُصرّ بر نافرمانی) آن امر میکنیم و آنها در آن فسق (خارج شدن از طریق حقّ و صلاح) میکنند پس گفتار [به نزول عذاب و اهلاک بعد از ارتکاب فسق آنان] بر آن تحقّق مییابد و آن را با درهم کوبیدنی درهم میکوبیم
- ترجمه سلطانیو وقتی که اراده کنیم که قریهای را هلاک کنیم به مُترفین (متنعّمان مُصرّ بر نافرمانی) آن امر میکنیم و آنها در آن فسق (خارج شدن از طریق حقّ و صلاح) میکنند پس گفتار (عذاب) بر آن تحقّق مییابد و آن را با درهم کوبیدنی درهم میکوبیم
- ترجمه راستینو ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم پیشوایان و متنعّمان آن شهر را امر کنیم (به طاعت، لیکن) آنها راه فسق (و تبهکاری و ظلم) در آن دیار پیش گیرند (و مردم هم به راه آنها روند) پس آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت، آن گاه همه را هلاک میسازیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
و چه بسیار جوامعی را که بعد از نوح هلاک کردیم [پس، از اهلاک فاسقین شما باکی نداریم] و پروردگار تو کافی است که به گناهان بندگانش آگاه و بینا است [پس بر گناهان تجرّی نجویید برای آنکه خداوند به آنها علم دارد و او بر آنها مؤاخذه میکند]
- ترجمه سلطانیو چه بسیار جوامعی را که بعد از نوح هلاک کردیم و پروردگار تو کافی است که به گناهان بندگانش آگاه و بینا است
- ترجمه راستینو چه بسیاری از ملل و اقوامی را بعد از نوح هلاک کردیم و تنها خدای تو که بر گناهان بندگانش آگاه و با خبر است کفایت میکند (که به مصلحت هر که را خواهد عفو و هر که را خواهد عقاب کند).
- ترجمه الهی قمشهای١٨ مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِـمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا
کسی که این زودگذر [حاضر و این دنیا و نعیم آن] را بخواهد آنچه را که بخواهیم برای کسی که اراده کنیم برای او در آن عجله میکنیم (زود میدهیم) سپس برای او جهنّم را قرار میدهیم که نکوهیدهٔ مطرود (رانده شده) به آن میرسد
- ترجمه سلطانیکسی که این زودگذر (دنیا) را بخواهد آنچه را که بخواهیم برای کسی که اراده کنیم برای او در آن عجله میکنیم (زود میدهیم) سپس برای او جهنّم را قرار میدهیم که نکوهیدهٔ رانده شده به آن میرسد
- ترجمه راستینهر کس متاع عاجل و زودگذر دنیا را طالب است متاع دنیا را به او میدهیم (لیکن باز) به هر که خواهیم و هر چه مشیّت ازلی ما باشد، سپس (در عالم آخرت به کیفر کردارش) دوزخ را نصیب او کنیم که با نکوهش و مردودی به جهنم درآید.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا
و کسی که آخرت را بخواهد و برای آن بکوشد شایستهٔ آن است و (در حالی که) او مؤمن است پس آنان تلاششان تمجید شده (مُجزیّاً علیه) میباشد
- ترجمه سلطانیو کسی که آخرت را بخواهد و برای آن بکوشد شایستهٔ آن است و (در حالی که) او مؤمن است پس آنان تلاششان تمجید شده میباشد
- ترجمه راستینو هر که طالب حیات آخرت باشد و برای آن به قدر لزوم و طاقت بکوشد البته به شرط ایمان (به خدا) سعی چنین کسانی مقبول و مأجور خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ كُلًّا نُّمِدُّ هَـؤُلَاءِ وَهَـؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا
آنان و اینان هر دو را از عطای پروردگار [مضاف]ت مدد (کمک، یاری) میکنیم و عطای پروردگارت [از قوا و مدارک و آنچه که نیکوکار و بدکار به آن احتیاج دارد از ارزاق و ملبوس (پوشاک) و مسکون و اسبابی که با آنها به تعیّش (زندگانی) و اعمال خوب و بد توسّل میجوید] ممنوع (منع شده) [از آن دو] نمیباشد
- ترجمه سلطانیآنان و اینان هر دو را از عطای پروردگارت مدد (کمک، یاری) میکنیم و عطای پروردگارت ممنوع (منع شده) (از آن دو) نمیباشد
- ترجمه راستینو ما به هر دو فرقه (از دنیا طلبان و آخرت طلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچکس دریغ نخواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا
نظر کن که چگونه بعضی از آنها را بر بعضی دیگر برتری دادهایم [تا بر تفاضل در آخرت تنبّه یابی] و البتّه آخرت درجههای بزرگتر و برتریهای بزرگتری دارد
- ترجمه سلطانینظر کن که چگونه بعضی از آنها را بر بعضی دیگر برتری دادهایم و البتّه آخرت درجههای بزرگتر و برتریهای بزرگتری دارد
- ترجمه راستینبنگر تا ما چگونه (در دنیا) بعضی مردم را بر بعضی فضیلت و برتری بخشیدیم (تا بدانی که) البته مراتب آخرت بسیار بیش از درجات دنیاست و برتری خلایق بر یکدیگر به مراتب افزون از حد تصور است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ لَّا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولًا
با خداوند [در آلهت یا عبادت یا طاعت یا وجود، یا با خداوند بحسب مظاهر او که آنان مظاهر ولایت هستند] خدایی دیگر قرار مده تا نکوهش شده [که خداوند و خواصّ او تو را مذمّت نمایند] و خوار شده (بی بهره) [از یاری خداوند و یاری خواصّ او] وا بمانی {زیرا قاعد (نشسته) متأخّر از همراهان است}
- ترجمه سلطانیبا خداوند خدایی دیگر قرار مده تا نکوهش شده و خوار شده (بی بهره) وا بمانی
- ترجمه راستینهرگز با خدای یکتا شرک و شریک میاور و گر نه به نکوهش و خذلان ابدی خواهی نشست.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَـوْلًا كَرِيمًا
و پروردگارت [از جهت تکوین و از جهت تکلیف] امر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید اگر یکی از آن دو یا هر دوی آنها نزد تو به پیری (سالمندی و سالخوردگی) رسند پس به آن دو اُف مگو [و از آن دو منزجر مشو و انزجارت را به آن دو ظاهر مکن] و بر آن دو داد نزن [و از آن دو قهر نکن به این صورت که آن دو را ناراحت کنی] و به آن دو با گفتاری ارجمند (بطور زیبا، زیبنده) [سخن] بگو
- ترجمه سلطانیو پروردگارت امر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر احسان کنید اگر یکی از آن دو یا هر دوی آنها نزد تو به پیری رسند پس به آن دو اُف مگو و بر آن دو داد نزن و به آن دو با گفتاری ارجمند (زیبنده سخن) بگو
- ترجمه راستینو خدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و چنانکه یکی از آنها یا هر دو در نزد تو پیر و سالخورده شوند (که موجب رنج و زحمت تو باشند) زنهار کلمهای که رنجیده خاطر شوند مگو و بر آنها بانگ مزن و آنها را از خود مران و با ایشان به اکرام و احترام سخنگو.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا
و برای آن دو از روی رحمت [خود] بال ذلَّت بگستران (فروتنی کن) [و برای آن دو در حیاتشان و مماتشان خدای را بخوان] و بگو: پروردگارا به آن دو رحم کن همانطور که آن دو مرا در خردسالی تربیت کردند
- ترجمه سلطانیو برای آن دو از روی رحمت بال ذلَّت بگستران (فروتنی کن) و بگو: پروردگارا به آن دو رحم کن همانطور که آن دو مرا در خردسالی تربیت کردند
- ترجمه راستینو همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو: پروردگارا، چنانکه پدر و مادر، مرا از کودکی (به مهربانی) بپروردند تو در حق آنها رحمت و مهربانی فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُوا صَالِـحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا
پروردگارتان داناتر است به آنچه که در نفوس شما هست اگر صالح باشید پس همانا او البتّه نسبت به بازگردندگان بسیار آمرزنده است
- ترجمه سلطانیپروردگارتان داناتر است به آنچه که در نفوس شما هست اگر صالح باشید پس همانا او البتّه نسبت به بازگردندگان بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستینخدایتان به آنچه در دلهای شماست داناتر است، اگر همانا در دل اندیشه صلاح دارید خدا هر که را با نیّت پاک به درگاه او تضرع و توبه کند البته خواهد بخشید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا
و حقّ دارندهٔ قرابت (خویشاوندان، نزدیکان) را به او بده و به مسکین (کسی که عجز از کسب قوْت او را ساکن کرده) و به در راه مانده (منقطع از بلاد خود در حالی که سیر کننده به سوی آن است) و [هرگز] با اسرافکاری (با اعطاء به غیر مستحّق یا اعطاء به مستحّق زائد از حقّ او) ریخت و پاش مکن
- ترجمه سلطانیو حقّ دارندهٔ قرابت (خویشاوندان، نزدیکان) را به او بده و به مسکین و به در راه مانده و (هرگز) با اسرافکاری ریخت و پاش مکن
- ترجمه راستینو (ای رسول ما) تو خود حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا کن و نیز فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز (در کارها) اسراف روا مدار.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا
همانا تبذیر کنندگان (انفاق کنندگان در غیر طاعت خداوند و به غفلت از امر خداوند) برادران شیاطین میباشند [برای اینکه انفاق وقتی که به امر خداوند نباشد به امر شیطان میباشد زیرا او مترصّد (در کمین) بنده و غفلت او از امر خداوند است، و در او تصرّف و بر او حکومت میکند همانطور که بر شیاطین خود حکومت میکند] و شیطان نسبت به پروردگار خود کفور (بسیار ناسپاس) میباشد {و مبذّر مُنفق بدون التفات به امر خداوند نسبت به پروردگار خود کفور است پس او در کفران ورزیدن (ناسپاسی کردن) به پروردگار خود برادر شیطان است}
- ترجمه سلطانیهمانا تبذیر کنندگان برادران شیاطین میباشند و شیطان نسبت به پروردگار خود بسیار ناسپاس میباشد
- ترجمه راستینکه مبذّران و مسرفان برادران شیطانهایند، و شیطان است که سخت کفران (نعمت) پروردگار خود کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَـوْلًا مَّيْسُورًا
و اگر [از آنچه که به ایتاء حقوق آنها امر شدهای با ترک اعطاء مسئول (درخواست شده) آنها برای عدم استعداد آنها برای این مسئول یا عدم وجدان (یافتن) مسئول آنها حین سؤالشان] از آنها روی میگردانی (اعراض میکنی) رحمتی که آن را از پروردگارت امید داری بخواه [که به آن برای مسئول مستعدّ شوند یا به وسیلهٔ آن مسئول را بیابی و اعطاء برای تو میسّر شود] پس سخنی سهل به آنها بگو [که شنیدنش سهل باشدنه آنکه معسور (دشوار) باشد و آن گفتاری است که با آن قلوبشان خوش میشود]
- ترجمه سلطانیو اگر از آنها روی میگردانی رحمتی که آن را از پروردگارت امید داری بخواه پس سخنی سهل به آنها بگو
- ترجمه راستینو چنانچه از ارحام و فقیران ذوی الحقوق مذکور چون فعلا نادار هستی ولی در آتیه به لطف خدا میدواری اکنون اعراض کرده و توجه به حقوقشان نتوانی کرد باز گفتار خوش به آنان بگو.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا
و دستت را بسته شده به گردنت قرار مده و آن را به هر باز کردنی باز مکن {کنایه از تقتیر (تنگ گرفتن) و اسراف است، زیرا تقتیر و اعطاء در اغلب با قبض ید و بسط آن است} که ملامت شده و حسرت خورده [از مال] بنشینی
- ترجمه سلطانیو دستت را بسته شده به گردنت قرار مده و آن را به هر باز کردنی باز مکن که ملامت شده و حسرت خورده (از مال) بنشینی
- ترجمه راستینو نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محکم به گردنت بستهدار، و نه بسیار باز و گشادهدار، که (هر کدام کنی) به نکوهش و درماندگی خواهی نشست.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِـمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
همانا پروردگارت روزی را برای کسی که بخواهد گسترش میدهد و تنگ مینماید [پس تو با امساک بر خودت و نه بر غیر خود با اعطاء جمیع آنچه که نزد تو است قادر بر بسط روزی نیستی] همانا او به بندگانش آگاه و بینا است [و احوال باطن آنها را میداند و احوال ظاهر آنها را میبیند، و مصالحشان را میداند و آنچه که آنها را اصلاح مینماید میدهد و از آنچه که آنها را فاسد مینماید منع میکند]
- ترجمه سلطانیهمانا پروردگارت روزی را برای کسی که بخواهد گسترش میدهد و تنگ مینماید همانا او به بندگانش آگاه و بینا است
- ترجمه راستینهمانا خدای تو هر که را خواهد روزی وسیع دهد و هر که را خواهد تنگ روزی گرداند، که او به (صلاح کار) بندگان خود کاملا آگاه و بصیر است.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا
و فرزندانتان را از ترس افلاس (تنگدستی) نکشید ما به آنها و به شما روزی میدهیم همانا کشتن آنها خطای بزرگی میباشد
- ترجمه سلطانیو فرزندانتان را از ترس تنگدستی نکشید ما به آنها و به شما روزی میدهیم همانا کشتن آنها خطای بزرگی میباشد
- ترجمه راستینهرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل مرسانید (زنده به گور مکنید) که ما رازق آنها و شما هستیم، زیرا این قتل فرزندان بسیار گناه بزرگی است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا
و به زنا نزدیک نشوید همانا آن فاحشه (کار بسیار زشتی) میباشد و بد راهی است [راهی به سوی آتش است]
- ترجمه سلطانیو به زنا نزدیک نشوید همانا آن فاحشه (کار بسیار زشتی) میباشد و بد راهی است
- ترجمه راستینو هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید، که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا
و نفسی را که خداوند کشتن آن را حرام کرده جز به حقّ [با اسباب مقرّر آن در شرع از ارتداد بعد از ایمان و تکرار بعضی از معاصی که حدّ دارد بعد از مراتب حدّ و قتل نفس و زنا بعد از احصان (داشتن شوهر) و لواط] نکشید {و حقّ همان ولایت میباشد، و ولایت ظهور حقّ اوّل تعالی شأنه است، و بنابر این معنی میدهد: و نفسى را نکشید مگر با فاعلیّت حقّ، نه با فاعلیّت خودتان} و کسی که مظلوماً (غیر مستحقّ به قتل) کشته شود پس همانا برای ولیّش [یعنی کسی که امر او را تصدّی میکند از کسی که او به میراث او اولی (سزاوارتر) است و آنها جمیع ورثه هستند] سلطانی (تسلّطی) قرار دادهایم و [اراده کنندهٔ قتل نفس] نباید در قتل اسراف کند [به اینکه بدون استحقاق کسی را بکشد یا بیشتر از یکی را در برابر یکی بکُشد یا قصاص شونده را مُثله نماید] که او (مقتول یا ولیّ) یاری شده میباشد [یعنی از اسراف نهی کردهایم برای اینکه ولیِّ مقتول منصور میباشد و قادر بر اسراف است]
- ترجمه سلطانیو نفسی را که خداوند کشتن آن را حرام کرده جز به حقّ نکشید و کسی که مظلوماً کشته شود پس همانا برای ولیّش سلطانی (تسلّطی) قرار دادهایم و نباید در قتل اسراف کند که او (ولیِّ مقتول) یاری شده میباشد
- ترجمه راستینو هرگز نفس محترمی که خدا قتلش را حرام کرده مکشید مگر آنکه به حکم حق مستحق قتل شود، و کسی که خونش به مظلومی و ناحق ریخته شود ما به ولیّ او حکومت و تسلط (بر قاتل) دادیم پس (در مقام انتقام) آن ولی در قتل و خونریزی اسراف نکند که او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا
و به مال یتیم نزدیک نشوید [چه رسد به تصرّف در آن] مگر به طرزی (خصلت و صفتی) که آن بهترین است {و بهترین خصلت نزدیک شدن به مال، همان جمع آن و حفظ آن برای او و اگر ممکن باشد انماء (افزون کردن) آن است} تا آنکه به قوّت خود برسد [و آن وقت استحکام جمیع قوا و اعضاء وی است] و به پیمان [عموماً، و به عهد اسلام مأخوذ علیکم (بر شما) در بیعت عامّهٔ نبویّه خصوصاً، تا آنکه وفا به عهود عموماً شما را به وفا به عهد اسلام برساند، و وفا به عهد اسلام شما را به عهد ایمان که با بیعت خاصّهٔ ولویّه اخذ میشود و وفا به آن منتهی نماید] وفا کنید همانا از عهد سؤال میشود [یعنی بعد از تجسّم اعمال از عهد سؤال میشود که آیا به تو وفا کردند یا نه؟ یا از حال عهودشان سؤال میشوند که آیا به آنها وفا کردید یا نه؟]
- ترجمه سلطانیو به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به طرزی که آن بهترین است تا آنکه به قوّت خود برسد و به پیمان وفا کنید همانا از عهد سؤال میشود
- ترجمه راستینو هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید مگر آنکه راه خیر و طریق بهتری (به نفع یتیم) منظور دارید، تا آنکه به حد بلوغ و رشد خود برسد، و همه به عهد خود باید وفا کنید که البته (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
و پیمانه را به تمامی بدهید وقتی که پیمانه میکنید و [وزن شدنیها را] وزن میکنید با ترازوی مستقیم (صحیح) [وزن کنید] آن [در دنیا] بهتر است [برای حسن صیت (آوازه) و خروج از رذیلت سرقت کردن و نیرنگ زدن] و [آن به غایت یا به ارجاع یا به مرجوع بودن به سوی غایات] نیک فرجامتر است {برای اینکه غایت آن در دنیا جلب برکت و در آخرت سهولت محاسبه و حُسن مثوبت (ثواب) است}
- ترجمه سلطانیو پیمانه را به تمامی بدهید وقتی که پیمانه میکنید و وزن میکنید با ترازوی مستقیم (صحیح) (وزن کنید) آن بهتر است و (آن) نیک فرجامتر است
- ترجمه راستینو هر چه را به پیمانه (یا وزن) میسنجید تمام بپیمایید (و کم و گران نفروشید) و (همه چیز را) با ترازوی درست و عادلانه بسنجید، که این کاری بهتر و عاقبتش نیکوتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
و در پی آنچه که به آن علم نداری مرو [یعنی از آن مُدرَک تبعیت نکن] همانا گوش و چشم و فؤاد همهٔ آنان از آن سؤال میشوند
- ترجمه سلطانیو در پی آنچه که به آن علم نداری مرو همانا گوش و چشم و فؤاد همهٔ آنان از آن سؤال میشوند
- ترجمه راستینو (ای انسان) هرگز آنچه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا
و در زمین با تبختر (با ناز و تکبّر خرامیدن، بزرگ منشی کردن) راه مرو همانا تو هرگز نخواهی توانست که زمین را بشکافی (بر پاره کردن آن یا بر سیر بر همهٔ آن قدرت نداری) و در طول (بلندی) هرگز به کوهها نخواهی رسید [یعنی با عظمت جثّهات هرگز به عظمت کوهها نمیرسی]
- ترجمه سلطانیو در زمین با تبختر (با ناز و تکبّر خرامیدن) راه مرو همانا تو هرگز نخواهی توانست که زمین را بشکافی و در طول (بلندی) هرگز به کوهها نخواهی رسید
- ترجمه راستینو هرگز در زمین به کبر و ناز مرو و غرور و نخوت مفروش، که به نیرو زمین را نتوانی شکافت و به کوه در سربلندی نخواهی رسید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِندَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا
همهٔ اینها (این مذکورات) سیّئهٔ (بدی) آن نزد پروردگار تو آن (مذکور از خصال) به عنوان مکروه میباشد
- ترجمه سلطانیهمهٔ اینها سیّئهٔ (بدی) آن نزد پروردگار تو آن به عنوان مکروه میباشد
- ترجمه راستینکه این قبیل کارها و اندیشههای بد گناهش نزد خدا ناپسند است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا
آن [مذکورات] از آنچه است که پروردگارت از حکمت [علمی و عملی] به تو وحی کرده است، و با خداوند خدایی دیگر قرار مده پس در جهنّم سرزنش شده [نزد خودت و نزد خداوند و نزد ملائکه و نزد مردم] و رانده شده [از رحمت] افکنده میشوی
- ترجمه سلطانیآن (مذکورات) از آنچه است که پروردگارت از حکمت به تو وحی کرده است، و با خداوند خدایی دیگر قرار مده پس در جهنّم سرزنش شده و (نزد مردم) رانده شده افکنده میشوی
- ترجمه راستیناینها پارهای از حکمتهاست که پروردگارت به تو وحی کرد، و هرگز با خدای یکتا کسی را به خدایی مپرست و گر نه ملامت زده و مردود به دوزخ درخواهی افتاد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُم بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُـولُونَ قَـوْلًا عَظِيمًا
آیا پس پروردگارتان پسران را برای شما برگزید و [خود] اناث از ملائکه را اتّخاذ کرد؟ همانا شما [با اثبات فرزند برای خداوند و برتری دادن خودتان و نسبت دادن نرینگی و زنانگی به ملائکۀ مجرّدهٔ عالیه از این دو، و توصیف آنها به انوثت] البتّه سخنی بزرگ (سنگین) میگوئید
- ترجمه سلطانیآیا پس پروردگارتان پسران را برای شما برگزید و (خود) اناث از ملائکه را اتّخاذ کرد؟ همانا شما البتّه سخنی بزرگ (سنگین) میگوئید
- ترجمه راستینآیا خدا شما را به فرزندان پسر برگزیده و خود از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟! این رأی و گفتار شما (مشرکان، افترایی عظیم و گناهی) بسیار بزرگ است.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا
و همانا در این قرآن صرف [یعنی به اشکال مختلف بیان] کردهایم تا به یاد آورند [و پند گیرند] و (حال آنکه) جز نفرت (دوری) به آنها نیفزاید
- ترجمه سلطانیو همانا در این قرآن صرف (به اشکال مختلف بیان) کردهایم تا به یاد آورند و (حال آنکه) جز نفرت به آنها نیفزاید
- ترجمه راستینو ما در این قرآن انواع سخنان را نیکو بیان کردیم تا خلق متذکر شوند و از آن پند گیرند و لیکن بدان را به جز نفرت حاصلی نمیافزاید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ قُل لَّوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُـولُونَ إِذًا لَّابْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا
چنانکه میگویند که اگر با او خدایان دیگری میبود آنوقت البتّه راهی به دارندهٔ عرش طلب میکردند بگو:
- ترجمه سلطانیچنانکه میگویند که اگر با او خدایان دیگری میبود آنوقت البتّه راهی به دارندهٔ عرش طلب میکردند بگو:
- ترجمه راستینبگو: اگر با خدای یکتا چنانکه آنها میگویند خدایان دیگری بود در این صورت آن خدایان بر خدای عرش (به تنازع) راه میگرفتند (و تمانع آنان موجب اختلال نظام عالم میشد. پس چون عالم را نظام ثابتی است دلیل است که با خدای یگانه خدایان دیگری نیست).
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُـولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا
او منزّه و تعالی، از آنچه که میگویند عالیتر و برتر است
- ترجمه سلطانیاو منزّه و تعالی، از آنچه که میگویند عالیتر و برتر است
- ترجمه راستینخدا از آنچه (مشرکان نادان) میگویند بسیار برتر و منزهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند [یعنی آنچه که در آنها هست] برای او تسبیح میکنند و هیچ چیزی نیست مگر آنکه با ستایش او تسبیح میکند و لکن شما تسبیح آنان را در نمییابید همانا او بسیار بردبار و بسیار آمرزنده میباشد
- ترجمه سلطانیآسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند برای او تسبیح میکنند و هیچ چیزی نیست مگر آنکه با ستایش او تسبیح میکند و لکن شما تسبیح آنان را در نمییابید همانا او بسیار بردبار و بسیار آمرزنده میباشد
- ترجمه راستینهفت آسمان و زمین و هر که در آنهاست همه به ستایش و تنزیه خدا مشغولند و موجودی نیست در عالم جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آنها را فهم نمیکنید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا
و وقتی که قرآن را قرائت میکنی بین تو و کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند حجابی مستور (پنهان) [در برابر انظار آنان] قرار میدهیم {و حقیقت تو را از آنان مستور (پوشیده) قرار دادیم که آن را نبینند و اگر آن را میدیدند البتّه تو را تکذیب نمیکردند و حتماً از قرائت تو نفرت (دوری، فرار) نمیکردند}
- ترجمه سلطانیو وقتی که قرآن را قرائت میکنی بین تو و کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند حجابی مستور (پنهان) قرار میدهیم
- ترجمه راستینو چون تو قرآن تلاوت کنی ما میان تو و آنها که به قیامت ایمان ندارند حجابی بداریم که آنها از فهم حقایق آن دور و مستور مانند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا
و بر قلوب آنها پوششهایی قرار میدهیم که مبادا آن را بفهمند [یعنی که کراهت ورزند از اینکه آن را بفهمند یا پردههایی که مانع از این هستند که آن را بفهمند] و در گوشهای آنها سنگینی [قرار میدهیم که مبادا آن را بشنوند یعنی مقصود آن را بشنوند وگرنه که لفظ آن برای آنان مسموع بود و لذا فرمود:] و وقتی که در قرآن از پروردگارت به یگانگی او یاد کنی به نفرت پشتشان را بر میگردانند [برای اینکه لفظ آن را میشنوند ولی مقصود آن را درک نمیکنند و آن را مخالف با معتقد خود میبینند]
- ترجمه سلطانیو بر قلوب آنها پوششهایی و در گوشهای آنها سنگینی قرار میدهیم که مبادا آن را بفهمند و وقتی که در قرآن از پروردگارت به یگانگی او یاد کنی به نفرت پشتشان را بر میگردانند
- ترجمه راستینو ما بر دلهای تیره آن کافران پردهای افکندیم که قرآن را فهم نکنند و در گوشهایشان هم سنگینی نهادیم، و چون تو در قرآن خدایت را به وحدانیت و یگانگی یاد کنی آنان روی گردانیده و به پشت گریزان میشوند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُـولُ الظَّالِـمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا
ما به (سبب) آنچه که آن را [از استهزاء و تغلیظ (سخن درشت گفتن)] میشنوند داناتریم وقتی که به تو گوش فرا میدهند و وقتی که نجوا (درِگوشی صحبت) میکنند [یعنی در حالی که نجوا کنندهاند] آنوقت که ستمگران گویند که پیروی نمیکنید مگر از مردی که سحر شده [و مجنون شده و عقل برای او باقی نمانده] است
- ترجمه سلطانیما به آنچه که آن را میشنوند داناتریم وقتی که به تو گوش فرا میدهند و وقتی که نجوا (درِگوشی صحبت کردن) میکنند آنوقت که ستمگران گویند که پیروی نمیکنید مگر از مردی که سحر شده است
- ترجمه راستینما به خیالات باطلی که وقت شنیدن گفتار تو در دل خود میکنند (از خود آنها) آگاهتریم و آنگاه که به رازگویی میپردازند و آن مردم ستمکار گویند که شما جز شخصی مفتون و سحرزده را پیروی نمیکنید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا
نظر کن که چگونه [این] مَثَلها را [با قرار دادن تو یکبار به عنوان مسحور (سحر شده) و یکبار به عنوان مجنون و یکبار به عنوان شاعر و ساحر و کاهن] برای تو زدهاند و [از طریق معرفت تو] گمراه شدهاند و آنان استطاعت به راهی [به سوی معرفت تو و به سوی معرفت آخرت و معاد] ندارند
- ترجمه سلطانینظر کن که چگونه (این) مَثَلها را برای تو زدهاند و گمراه شدهاند و آنان استطاعت به راهی ندارند
- ترجمه راستینبنگر تا چه نسبتها به تو میدهند!پس گمراه شدند و هیچ راه خلاصی نمییابند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
و گفتند: آیا وقتی که ما استخوان و متلاشی شده (خاکی پوسیده) باشیم آیا ما حتماً با خلقتی جدید برانگیخته میشویم؟!
- ترجمه سلطانیو گفتند: آیا وقتی که ما استخوان و متلاشی شده باشیم آیا ما حتماً با خلقتی جدید برانگیخته میشویم؟!
- ترجمه راستینو (کافران به معاد) گفتند: آیا ما چون استخوان پوسیده و غبار پراکنده شویم باز روزی از نو زنده و برانگیخته خواهیم شد؟!
- ترجمه الهی قمشهای٥١ أَوْ خَلْقًا مِّمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُـولُونَ مَن يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُـولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ قَرِيبًا
یا خلقتی از آنچه که [از حیث بُعد از انسانیّت و دنائت در رتبه] در سینههایتان بزرگ میشمارید [پس همانا او شما را بر میگرداند]، و آنها [بر سبیل انکار] خواهند گفت: چه کسی ما را باز میگرداند؟ بگو: کسی که اوّل بار شما را آفرید آنگاه سرهایشان را به سوی تو تکان (حرکت) خواهند داد و خواهند گفت: آن کی است؟! بگو: چه بسا که [در طول زمان] نزدیک باشد
- ترجمه سلطانییا خلقتی از آنچه که در سینههایتان بزرگ میشمارید، و آنها خواهند گفت: چه کسی ما را باز میگرداند؟ بگو: کسی که اوّل بار شما را آفرید آنگاه سرهایشان را به سوی تو تکان خواهند داد و خواهند گفت: آن کی است؟! بگو: چه بسا که نزدیک باشد
- ترجمه راستینیا خلقتی (سختتر از سنگ و آهن) از آنچه در دلتان بزرگ مینماید (باز به امر خدا زنده میشوید) ، پس خواهند گفت: که ما را دوباره زنده میکند؟بگو: همان خدایی که هم اول بار شما را آفرید؛ آنگاه آنها سر به سوی تو جنبانده گویند: پس این وعده کی خواهد بود؟بگو: شاید که از حوادث نزدیک باشد (زیرا مرگ به هر کس نزدیک است و قیامتش به مرگ برپا میشود).
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا
روزی که شما را فرا بخواند آنگاه با ستایش او [بدون امتناع و سرپیچی] استجابت میکنید و (حال آنکه) گمان میکنید که [در قبرها یا در دنیا یا در هر دو] جز [به مدّت] اندکی درنگ نکردهاید
- ترجمه سلطانیروزی که شما را فرا بخواند آنگاه با ستایش او استجابت میکنید و (حال آنکه) گمان میکنید که جز (به مدّت) اندکی درنگ نکردهاید
- ترجمه راستینروزی که خدا شما را بخواند و شما (سر از خاک بیرون کرده و) با حمد و ستایش او را اجابت کنید و تصور میکنید که جز اندک زمانی (در گورها) درنگ نکردهاید.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ وَقُل لِّعِبَادِي يَقُـولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا
و به بندگان [شریف] من بگو: که آنچه که آن بهتر است را بگویند [و به نظر سخط و حقارت به خلق نظر نکنند]، همانا شیطان بین آنان وسوسه (تهییج شرّ) میکند [و توجّه تو شیطان را از آنها دور میکند، و گفتار نیکوی آنها خلق را به الفت و دوری از طاعت شیطان نزدیک میکند] همانا شیطان دشمنی واضح برای انسان میباشد
- ترجمه سلطانیو به بندگان من بگو: که آنچه که آن بهتر است را بگویند، همانا شیطان بین آنان وسوسه میکند همانا شیطان دشمنی واضح برای انسان میباشد
- ترجمه راستینو بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِن يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِن يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا
پروردگارتان به شما داناتر است اگر بخواهد به شما رحم میکند یا اگر بخواهد شما را عذاب میکند و ما تو را به عنوان وکیل بر آنها نفرستادهایم
- ترجمه سلطانیپروردگارتان به شما داناتر است اگر بخواهد به شما رحم میکند یا اگر بخواهد شما را عذاب میکند و ما تو را به عنوان وکیل بر آنها نفرستادهایم
- ترجمه راستینخدا صلاح حال شما را بهتر میداند، اگر بخواهد (و صلاح بداند) به شما لطف و مهربانی کند یا اگر بخواهد (و مصلحت باشد) مجازات و عذاب فرماید، و ما تو را وکیل و نگهبان بندگان نفرستادهایم (بر تو تنها رسالت و اتمام حجت است).
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا
و پروردگارت داناتر است به کسانی که در آسمانها و زمین هستند [و هدایت میکند کسی را که اهل هدایت میباشد، و گمراه میکند کسی را که مستحقّ گمراهی میباشد، و بر تو نیست که بر هدایت آنها حرص ورزی یا بر گمراهیشان اندوهگین شوی بلکه تکلان (توکّل کردن) بر او و رضا به فعل او بر تو است، و ایضاً میداند که چه کسی استیهال (شایستگی) بر نبوّت دارد و چه کسی استیهال ندارد، و از انبیاء چه کسی مستحقّ کمال نبوّت میشود و چه کسی استحقاق نمییابد، و چه کسی استیهال برای خلافت و ولایت دارد و چه کسی استیهال ندارد] و همانا ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر [از کسانی که به نبوّت ایشان اعتقاد دارند] برتری دادهایم [پس چرا آنها برتری تو را بر بعضی از انبیاء (ع) انکار میکنند؟] و به داوود زبور را دادیم [پس چه بر آنها است که نزول قرآن از سوی ما را بر تو انکار میکنند]
- ترجمه سلطانیو پروردگارت داناتر است به کسانی که در آسمانها و زمین هستند و همانا ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادهایم و به داود زبور را دادیم
- ترجمه راستینو خدای تو به آن که در آسمانها و زمین است داناتر (و به قابلیت هر موجودی آگاهتر) است، و همانا ما بعضی از انبیاء را بر بعضی دیگر برتری دادیم و به داوود زبور را عطا کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا
بگو: فرا بخوانید کسانی را [که شرکای خداوند در وجوب هستند، ای ثَنویها؛ یا در الهت (خداوندگاری) ای ثنویها و صابئیها؛ یا در عبادت ای وثنیها و غیر وثنیها، یا در ولایت ای تابعین بر غیر ولی امر، یا در طاعت ای تابعین بر امراء و سلاطین، یا بر علمای سوء و مُبْطلین، یا در وجود و شهود و آنها اکثر مردم هستند] که به جای او پنداشتهاید [بجز کسانی شاذّ و نادر و آنها مقرّبین از انبیاء و اولیای کامل (ع) هستند] و (حال آنکه) گشودن مشکلی را از شما و نه بازگرداندن [آن به غیر شما] را مالک نمیشوند
- ترجمه سلطانیبگو: فرا بخوانید کسانی را که به جای او پنداشتهاید و (حال آنکه) گشودن مشکلی را از شما و نه بازگرداندن (آن به غیر شما) را مالک نمیشوند
- ترجمه راستینبگو: این بتها را که به جز خدا (مؤثر در حوائج خود) میپندارید بخوانید تا ببینید که نه دفع ضرری از شما توانند کرد و نه تغییر حالی به شما توانند داد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا
آنانی را که میخوانند (عبادت میکنند) که وسیلهای به سوی پروردگارشان طلب کنند [تا ببینند] کدامشان [به او] نزدیکتر است و [حال آنکه آنها خود] به رحمت او امید دارند و از عذاب او ترسانند [پس آنان و سایر بندگان در احتیاج به وسیله و در رجاء و خوف با یکدیگر مساوی هستند، پس چگونه وسائلی برای غیر خود باشند؟] همانا عذاب پروردگار تو حذر [دور نگه] داشته شده میباشد
- ترجمه سلطانیآنانی را که میخوانند (عبادت میکنند) که وسیلهای به سوی پروردگارشان طلب کنند (تا ببینند) کدامشان (به او) نزدیکتر است و (حال آنکه خود آنها) به رحمت او امید دارند و از عذاب او ترسانند، همانا عذاب پروردگار تو حذر (دور نگه) داشته شده میباشد
- ترجمه راستینآنهایی که (کافران به خدایی) میخوانند آنان خود به درگاه خدا وسیله تقرب میجویند، تا که مقربتر باشد؟و امیدوار به رحمت و ترسان از عذاب اویند، که البته از عذاب پروردگارت باید سخت هراسان بود.
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ وَإِن مِّن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
و قریّهای نیست مگر آنکه ما آنها را قبل از روز قیامت هلاک کنندهایم یا آنها را با عذاب شدید تعذیب کنندهایم، آن در کتاب، مسطور میباشد
- ترجمه سلطانیو قریّهای نیست مگر آنکه ما آنها را قبل از روز قیامت هلاک کنندهایم یا آنها را با عذاب شدید تعذیب کنندهایم، آن در کتاب، مسطور میباشد
- ترجمه راستینو هیچ شهر و دیاری نیست جز آنکه ما پیش از ظهور روز قیامت اهل آن شهر را یا هلاک کرده یا به عذاب سخت معذب میکنیم. این حکم در کتاب (علم ازلی حق) مسطور است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا
و [سببی] ما را منع نکرد که آیاتی [که قریش آنها را اقتراح (خواستار شدن) کردند] نفرستیم جز اینکه پیشینیان آن [آیات] را تکذیب کردند، [برای اینکه اینان از اسناخ امم گذشته هستند؛ آیا به ثمود نگاه نمیکنند؟] و [همانا] ماده شتری [که آن را اقتراح (درخواست) کرده بودند] به عنوان [آیهای] روشنگر به [قوم] ثمود دادیم پس به [سبب پِی کردن] آن [به انفس خود] ظلم کردند و ما آیات را جز به جهت ترساندن نمیفرستیم [پس چه بر آنها است که بر اقتراح آن جرأت میکنند]
- ترجمه سلطانیو (سببی) ما را منع نکرد که آیاتی نفرستیم جز اینکه پیشینیان آن (آیات) را تکذیب کردند، و به ثمود ماده شتری دادیم به عنوان (آیهای) روشنگر پس به آن ظلم کردند و ما آیات را جز به جهت ترساندن نمیفرستیم
- ترجمه راستینو ما را از فرستادن آیات و معجزات (دلخواه آنان) جز تکذیب پیشینیان چیزی مانع نبود، و به ثمود (قوم صالح) آن ناقه را که آیتی روشن بود (و همه مشاهده کردند) بدادیم، اما درباره آن ظلم کردند (و ناقه را پی نمودند) ، و ما معجزات و آیات را جز برای آنکه (مردم از خدا) بترسند (و هدایت شوند) نمیفرستیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا
و [به یاد آور] آنوقتی را که [با وحی کردن] به تو گفتیم: همانا پروردگارت مردم را احاطه کرد [یعنی از همه سو غلبه و هلاک کرد] و رؤیایی که به تو نشان دادیم و شجرهٔ ملعونه (بنی امیّه) را در قرآن قرار ندادیم مگر به جهت آزمایش برای مردم، و آنها را [با انواع ترساندنها] میترسانیم و (حال آنکه) جز طغیانی بزرگ به آنها نمیافزاید
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور) آنوقتی را که به تو گفتیم: همانا پروردگارت به مردم احاطه (آنها را هلاک) کرد و رؤیایی که به تو نشان دادیم و شجرهٔ ملعونه را در قرآن قرار ندادیم مگر به جهت آزمایش مردم، و آنها را (با انواع ترساندنها) میترسانیم و (حال آنکه) جز طغیانی بزرگ به آنها نمیافزاید
- ترجمه راستینو (ای رسول ما، به یاد آر) وقتی که به تو گفتیم خدا البته به (همه افعال و افکار) مردم محیط است، و ما رؤیایی را که به تو ارائه دادیم و درختی را که به لعن در قرآن یاد شده (درخت نژاد بنی امیه و همه ظالمان عالم) قرار ندادیم جز برای آزمایش و امتحان مردم. و ما آنها را میترسانیم و لیکن آیات بر آنها (از فرط شقاوت) جز طغیان بزرگ چیزی نیفزاید.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِـمَنْ خَلَقْتَ طِينًا
و آنوقتی را که به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید، پس [همه] جز ابلیس سجده کردند، او گفت: آیا به کسی که [او را] از خاکی (گِلی) خلق کردهای سجده کنم؟
- ترجمه سلطانیو آنوقتی را که به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید، پس (همه) جز ابلیس سجده کردند، او گفت: آیا به کسی که (او را) از خاکی (گِلی) خلق کردهای سجده کنم؟
- ترجمه راستینو (یاد آر) وقتی که فرشتگان را امر به سجده آدم کردیم پس همه سجده کردند جز شیطان که گفت: آیا من سجده به آدمی که از گل آفریدی فرود آرم؟!
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا
گفت آیا تو دیدی (تو چه میگویی) که این کسی را که بر من بزرگی دادهای اگر مرا تا روز قیامت مهلت بدهی حتماً ذرّیّهٔ او را [از حیات انسانی] ریشه کَن خواهم کرد، مگر اندکی را [از کسانی که خودشان را برای تو خالص کردهاند]
- ترجمه سلطانیگفت آیا تو دیدی (تو چه میگویی) که این کسی را که بر من بزرگی دادهای اگر مرا تا روز قیامت مهلت بدهی حتماً ذرّیّهٔ او را ریشه کَن خواهم کرد، مگر اندکی را
- ترجمه راستینگفت: با من بگو آیا این آدم خاکی را بر من فضیلت و برتری دادی؟ (ای خدا) اگر اجل مرا تا قیامت به تأخیر افکنی به جز قلیلی (چون معصومین و خواص مؤمنین) همه اولاد آدم را مهار میکنم (و به دار هلاک میکشانم).
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَّوْفُورًا
فرمود: برو و کسی از آنها که از تو تبعیّت کند پس همانا جهنّم به عنوان مجازاتی کامل (مکمل و کثیر) جزای شما است
- ترجمه سلطانیفرمود: برو و کسی از آنها که از تو تبعیّت کند پس همانا جهنّم به عنوان مجازاتی کامل جزای شما است
- ترجمه راستینخدا به شیطان گفت: برو که هر کس از اولاد آدم پیرو تو گردد با تو به دوزخ که پاداش کامل شماست کیفر خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا
و از آنها کسانی را که توانایی داری [که آنها را برای غایت حماقت آنها و خفّت عقل آنان به سوی خود جلب کنی] با صدایت بلغزان [یعنی با جلب کردن به سوی خودت از راه حقّ منحرف کن] و با سوارههایت (سوارکارانت) و با پیادههایت بر آنها [که به آوازت استطاعت جلب آنها به خود را نداری] بتاز و در اموال و اولاد آنها سهیم شو، به آنها وعده بده [که با آنها آنان را مغرور (فریب داده شده) سازی]، و شیطان جز از روی غرور [یعنی فریب با تزئین باطل به صورت حقّ و خطاء به صورت صواب] به آنها وعده نمیدهد
- ترجمه سلطانیو از آنها کسانی را که توانایی داری با صدایت بلغزان (تحریک کن) و با سوارههایت و با پیادههایت بر آنها بتاز و در اموال و اولاد آنها سهیم شو، به آنها وعده بده، و شیطان جز از روی غرور (فریب) به آنها وعده نمیدهد
- ترجمه راستین(برو) و هر که را توانستی با آواز خود تحریک کن و به لغزش افکن، و با جمله لشکر سوار و پیادهات بر آنها بتاز و در اموال و اولاد هم با ایشان شریک شو و به آنها وعده (های دروغ و فریبنده) بده، و (ای بندگان بدانید که) وعده شیطان چیزی جز غرور و فریب نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا
همانا بندگان من [که از بندگی تو خارج شدهاند]، تو بر آنها تسلّطی نداری و پروردگارت [در حفظ آنان از تو و از اغوای تو] به عنوان وکیل کافی است [پس ای محمّد (ص) بر آنها اندوهگین مباش]
- ترجمه سلطانیهمانا بندگان من، تو بر آنها تسلّطی نداری و پروردگارت به عنوان وکیل کافی است
- ترجمه راستینهمانا تو را بر بندگان (خاص) من تسلط نیست و تنها محافظت و نگهبانی خدای تو (ای رسول، از شیطان آنها را) کافی است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ رَّبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا
پروردگار شما کسی است که کشتی را برای شما در دریا میراند (جاری میدارد) تا [با نقل کالاهایتان به بلاد دور و تجارات رابحه (سودآور)تان] از فضل او طلب کنید همانا او به شما مهربان میباشد
- ترجمه سلطانیپروردگار شما کسی است که کشتی را برای شما در دریا میراند تا از فضل او طلب کنید همانا او به شما مهربان میباشد
- ترجمه راستینپروردگار شما همان است که به دریا برای شما کشتیها را به حرکت میآورد تا از فضل خدا (یعنی روزی) طلبید، که او درباره شما بسیار مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنسَانُ كَفُورًا
و وقتی که در دریا به شما ضرری (رنجی) برسد کسانی [از اجرام علوی و اجسام سفلی از بتها و طواغیت (طاغوتها) بشری و غیر آن] را که میخوانید گم میشوند (فرو میریزند) مگر او (خداوند) پس چون شما را [از غرق شدن و دریا] به سوی خشکی نجات دهد، روی میگردانید و انسان بسیار ناسپاس میباشد
- ترجمه سلطانیو وقتی که در دریا به شما ضرری (رنجی) برسد کسانی را که میخوانید گم میشوند (فرو میریزند) مگر او پس چون شما را به سوی خشکی نجات دهد، روی میگردانید و انسان بسیار ناسپاس میباشد
- ترجمه راستینو چون در دریا به شما خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آنهایی که به خدایی میخوانید از یاد شما بروند، و آنگاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید باز از خدا روی میگردانید، و انسان بسیار کفر کیش و ناسپاس است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ أَفَأَمِنتُمْ أَن يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا
آیا پس از اینکه شما را [از دریا] در جانبی (گوشهای) از خشکی فرو بُرد [یعنی نجات یافتید] خود را ایمن میبینید؟ [از اینکه شما را در گوشهای از خشکی غرق کند] یا بر شما باد شنی بفرستد در آن هنگام [نیز] برای خود وکیلی نیابید [همانطور که در دریا نمییافتید]
- ترجمه سلطانیآیا پس از اینکه شما را در جانبی (گوشهای) از خشکی فرو بُرد خود را ایمن میبینید؟ یا بر شما باد شنی بفرستد در آن هنگام (نیز) برای خود وکیلی نیابید (همانطور که در دریا نمییافتید)
- ترجمه راستینآیا مگر ایمنید از این که شما را در خشکی زمین فرو برد یا (تندباد غضبش) بر سرتان سنگ بارد، آنگاه بر خود پناه و نگهبانی نیابید؟!
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ أَمْ أَمِنتُمْ أَن يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِّنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا
آیا خود را ایمن میدانید از اینکه بار دیگر [با مسلّط کردن حرص بر شما تا رنج دریا را از یاد شما ببرد؟] شما را در آن برگرداند؟ آنگاه در هم شکنندهای را از باد بر شما بفرستد [که کشتی شما را بشکند] و شما را به خاطر آنچه که [در نعمت نجات دادن شما در اوّل] کفران کردید غرق کند در آن هنگام در آن (ارسال و اغراق) برای خود در برابر ما پیگیری کنندهای [از مدعوّهایتان که برای انتصار (یاری دادن) و انجاء به تعقیب ما بپردازد] نمییابید
- ترجمه سلطانیآیا خود را ایمن میدانید از اینکه بار دیگر شما را در آن برگرداند؟ آنگاه در هم شکنندهای را از باد بر شما بفرستد و شما را به خاطر آنچه که کفران کردید غرق کند در آن هنگام در آن برای خود در برابر ما پیگیری کنندهای (از مدعوّهایتان) نمییابید
- ترجمه راستینیا مگر از آن ایمنید که بار دیگر خدا شما را به اراده خود به دریا برگرداند و تندبادی بفرستد تا همه را به کیفر کفر به دریا غرق سازد؟آنگاه کسی را از (قهر) ما بدان غرقه کردن دادخواه و فریادرس خود نیابید؟!
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا
و همانا فرزندان آدم را گرامی داشتهایم و آنها را در خشکی [بر حمیر (چارواها، الاغها) و قاطران و اسبان و شتران و غیر آنها از دوّاب (حرکت کنندگان، چهارپایان)، و بر قدرت و مَراکب ملکوتی وقتی که اهل آن میگردند] و دریا [بر کشتیها و بر قدرت و مراکب ملکوتی وقتی که اهل آن گردند] حمل کردیم و به آنها از پاکیزهها [ی نباتی و حیوانی و انسانی] روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از کسانی [از موجودات عالم طبع تماماً و از موجودات ملکوت سفلی و از بعضی از اصناف ملائکه] که خلق کردهایم برتری دادیم
- ترجمه سلطانیو همانا فرزندان آدم را گرامی داشتهایم و آنها را در خشکی و دریا حمل کردیم و به آنها از پاکیزهها روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از کسانی که خلق کردهایم برتری دادیم
- ترجمه راستینو محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا
روزی که هر گروهی را با امامشان فرا میخوانیم {امام کسی است که از او ایتمام میشود و به سیرت او اقتداء میشود و از امر او اطاعت میشود و پا در جای پای او گذاشته میشود چه حقّ باشد یا باطل، مشهود به حواس بشری یا غیر مشهود، آمر بحسب ظاهر یا بحسب باطن، با زبان قال یا با زبان حال، و شامل ائمهٔ حقّ و جور میشود از کسانی که در دنیا ریاست میورزند یا منتحل به ترأّس (ریاستورزی) در دین هستند یا بدون شعور خود به آن او را رئیس قرار دادهاند از سلاطین و اُمراء و خلفای جور و کواکب و اصنام و اَبالسه (ابلیسها) و اهواء} پس کسی که کتاب او به دست راستش داده شود پس آنان کتابشان را میخوانند و به [اندازهٔ] فتیلی (نخ باریک در شکاف هسته خرما) [مورد] ستم [واقع] نمیشوند [یعنی از اجور آنان چیزی کاسته نمیشود]
- ترجمه سلطانیروزی که هر گروهی را با امامشان فرا میخوانیم پس کسی که کتاب او به دست راستش داده شود پس آنان کتابشان را میخوانند و به (اندازهٔ) فتیلی (نخ باریک در شکاف هسته خرما) (مورد) ستم (واقع) نمیشوند
- ترجمه راستین(به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) میخوانیم، پس هر کس نامه عملش را به دست راست دهند آنها نامه خود را قرائت کنند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا
و کسی که در اینجا [از معرفت (شناخت) آخرت و طریق آن] کور باشد پس او در آخرت [نیز] کور است و [از کسی که راه را در دنیا گم کرده] گمراهتر است
- ترجمه سلطانیو کسی که در اینجا کور باشد پس او در آخرت (نیز) کور است و (از کسی که راه را در دنیا گم کرده) گمراهتر است
- ترجمه راستینهر کس در این جهان نابینا (ی کفر و جهل و ضلالت) است در عالم آخرت نیز (از مشاهده بهشتیان و شهود و جمال حق) نابینا و گمراهتر خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا
و همانا نزدیک بود تا تو را از آنچه [از معهودی] که به تو وحی کردهایم {و آن ولایت علی (ع) است} فتنه (فریب دادن) کنند [یعنی با فریب دادنت تو را منصرف نمایند] تا غیر آن را بر ما افتراء ببندی و آنوقت البتّه تو را به دوستی بگیرند
- ترجمه سلطانیو همانا نزدیک بود تا از آنچه که به تو وحی کردهایم به تو فتنه (فریب دادن) کنند تا غیر آن را بر ما افتراء ببندی و آنوقت البتّه تو را به دوستی بگیرند
- ترجمه راستینو نزدیک بود که کافران تو را فریب داده و از آنچه به تو وحی کردیم (که به بتان هیچ اعتنا مکن) غافل شوی و چیز دیگر بر ما فرابندی، آنگاه یقینا مشرکان تو را دوست خود میگرفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ وَلَـوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا
و اگر ما تو را ثابت [قدم] نکرده بودیم البتّه نزدیک بود که چیزی کم به آنان متمایل شوی
- ترجمه سلطانیو اگر ما تو را ثابت (قدم) نکرده بودیم البتّه نزدیک بود که چیزی کم به آنان متمایل شوی
- ترجمه راستینو اگر ما تو را ثابت قدم نمیگردانیدیم نزدیک بود که به آن مشرکان اندک تمایل و اعتمادی پیدا کنی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا
آنوقت البتّه به تو دو برابر [عذاب] در حیات [دنیوی] و دو برابر [عذاب آخرت] در مرگ میچشاندیم سپس در برابر ما برای خود یاری کنندهای نمییافتی [که عذاب را از تو دفع کند]
- ترجمه سلطانیآنوقت البتّه به تو دو برابر در حیات و دو برابر در مرگ میچشاندیم سپس در برابر ما برای خود یاری کنندهای نمییافتی
- ترجمه راستینو در آن صورت به تو جزاء این عمل را میچشاندیم و عذاب تو را در حیات دنیا و پس از مرگ مضاعف میگردانیدیم و آنگاه از (قهر و خشم) ما بر خود هیچ یاوری نمییافتی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ وَإِن كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَّا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا
و اینکه نزدیک بود تا تو را از این سرزمین بیرون رانند تا تو را از آن اخراج کنند و آنوقت جز اندکی پس از تو درنگ نمیکردند
- ترجمه سلطانیو اینکه نزدیک بود تا تو را از این سرزمین بیرون رانند تا تو را از آن اخراج کنند و آنوقت جز اندکی پس از تو درنگ نمیکردند
- ترجمه راستینو نزدیک بود که کافران تو را از سرزمین خود جنبانده تا از آنجا بیرونت کنند، و در این صورت پس از آن اندک زمانی بیش زیست نمیکردند (که به عذاب ما همه هلاک میشدند).
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا
[این دربارهٔ] کسانی که قبل از تو از رسولانمان که فرستادهایم سنّت است [یعنی آن مذکور از فتنۀ قوم تو را ما سنّت کردهایم، و تثبیت ما تو را و استفزاز (خوار کردن) قومت برای ارادهٔ اخراج تو و عدم درنگ کردنشان بعد از تو البتّه سنّت کسانی است که فرستاده بودیم] و برای سنّت ما دگرگونی نمییابی
- ترجمه سلطانی(این دربارهٔ) کسانی که قبل از تو از رسولانمان که فرستادهایم سنّت (ما) است و برای سنّت ما دگرگونی نمییابی
- ترجمه راستینما آیین همه پیمبرانی را که پیش از تو فرستادیم نیز همین (توحید و خداپرستی و هلاک کافران و نجات اهل ایمان) قرار دادیم، و این طریقه ما را تغییرپذیر نخواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ أَقِـمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا
نماز را در وقت انحراف [و زوال] خورشید تا شدّت [تاریکی] شب و قرآن فجر (نماز صبح) را بپادار، همانا [وقت] قرآن فجر (نماز صبح) مشهود میباشد
- ترجمه سلطانینماز را در وقت انحراف (و زوال) خورشید تا شدّت (تاریکی) شب و قرآن فجر (نماز صبح) را بپادار، همانا (وقت) قرآن فجر (نماز صبح) مشهود میباشد
- ترجمه راستیننماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به پا دار (یعنی نماز ظهرین را از اول ظهر و نماز عشائین را از بدو تاریکی شب به پا دار) و نماز صبح را نیز به جای آر که آن نماز به حقیقت مشهود (نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز) است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا
و [پاسی] از شب را پس در آن بیدار باش به عنوان نافله (اضافه، موهبتی) برای تو است، چه بسا که پروردگارت تو را به مقامی ستوده مبعوث کند
- ترجمه سلطانیو (پاسی) از شب را پس در آن بیدار باش به عنوان نافله (اضافه) برای تو است، چه بسا که پروردگارت تو را به مقامی ستوده مبعوث کند
- ترجمه راستینو بعضی از شب را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجّد باش، که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا
و بگو: پروردگارا مرا [در آن مقام] داخل نما [از محلّ] دخول (وارد شدن) به صدق و خارج کن مرا از [محلّ] خروج (خارج شدن) به صدق و برای من از نزد خودت سلطانی نصیر (یاری دهنده) قرار بده {سلطان نصیر همان ولایت مطلقهٔ ظاهره در مظاهر کلّیّه و جزئیّهٔ آن است، و اصل همهٔ مظاهر علی (ع) با بشریّتش است همانطور که او به علویّتش حقیقت ولایت مطلقه است}
- ترجمه سلطانیو بگو: پروردگارا مرا داخل نما (از محلّ) دخول (وارد شدن) به صدق و خارج کن مرا از (محلّ) خروج (خارج شدن) به صدق و برای من از نزد خودت سلطانی یاری دهنده قرار بده
- ترجمه راستینو بگو که بارالها مرا (همیشه به هر جا روم به مکّه یا مدینه یا عالم قبر و محشر) به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنی که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و [بعد از مسئلت تو سلطان نصیر را و اجابت ما بر تو و نزول ولایت کلّیّه معبّر از آن بعد از نزول به سکینه به جهت تَبَجّح (فخر کردن، شاد شدن) به آنچه که به تو اعطاء کردیم] بگو: حقّ (ولایت مطلقه) آمد و باطل نابود شد زیرا باطل نابود شدنی میباشد
- ترجمه سلطانیو بگو: حقّ آمد و باطل نابود شد زیرا باطل نابود شدنی میباشد
- ترجمه راستینو (به امت) بگو که (دین) حق آمد و باطل نابود شد، که باطل خود لایق محو نابودی ابدی است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِـمِينَ إِلَّا خَسَارًا
و از قرآن آنچه که آن [برای ابدان و ارواح] به عنوان شفاء [از هر آفت و داء (درد، رنجوری)] و به عنوان رحمت برای مؤمنین است را نازل میکنیم و به ظالمین جز خسارت نمیافزاید
- ترجمه سلطانیو از قرآن آنچه که آن به عنوان شفاء و به عنوان رحمت برای مؤمنین است را نازل میکنیم و به ظالمین جز خسارت نمیافزاید
- ترجمه راستینو ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا
و وقتی که به انسان نعمت میدهیم [از ما] روی میگرداند (کناره گیری میکند) و (در حالی که) به جانب خود کناره میگیرد (چسبیده است) و وقتی که شرّی (رنجی، آسیبی) او را مسّ میکند [از روح (روان، رحمت، راحت، یاری کردن) خداوند] ناامید (به شدّت مأیوس) میشود
- ترجمه سلطانیو وقتی که به انسان نعمت میدهیم روی میگرداند و به جانب خود کناره میگیرد و وقتی که شرّی (رنجی، آسیبی) او را مسّ میکند ناامید میشود
- ترجمه راستینو ما هرگاه به انسان نعمتی عطا کنیم از آن رو بگرداند و دوری جوید، و هرگاه شر و بلایی به او روی آورد به کلی مأیوس و ناامید شود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا
بگو: همه [از خداوند و افراد بندگان] بر شاکلهٔ خود [از جهت مشتمل بودن بر نیّت که همان شاکلۀ (شکل دهنده) او است] عمل میکنند [یعنی هر یک عمل خود را بر نیّتی و فعلیّتی از نفس خود بناء میکند که همان شاکلۀ حال او و مقام او است] و پروردگار شما به کسی که او راهیافتهتر است داناتر است
- ترجمه سلطانیبگو: همه بر شاکلهٔ خود عمل میکنند و پروردگار شما به کسی که او راهیافتهتر است داناتر است
- ترجمه راستینبگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد، و خدای شما به آن که راهیافتهتر است (از همه کس) آگاهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
و از تو دربارهٔ روح [یعنی روحى که حیات انسانی به آن است و نفس ناطقه نامیده میشود] سؤال میکنند بگو: روح [ناشئه] از امر پروردگار من است [بدون سابق بودن استعداد مادّه تا محسوسه باشد تا آن را با حواس ظاهره یا باطنه درک کنید، یا از عالم امر او است و ادراک شما به آن نمیرسد] و به شما جز اندکی [از شما یا اندکی] از علم داده نشده [و آن علم به محسوس از آثار آن است، و شما به عالم امر علم ندارید]
- ترجمه سلطانیو از تو دربارهٔ روح سؤال میکنند بگو: روح از امر پروردگار من است و به شما جز اندکی از علم داده نشده
- ترجمه راستینو تو را از حقیقت روح میپرسند، جواب ده که روح از (عالم) امر خداست (و بیواسطه جسمانیات به امر الهی به بدنها تعلق میگیرد) و (شما پی به حقیقت آن نمیبرید زیرا) آنچه از علم به شما دادند بسیار اندک است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا
و البتّه اگر بخواهیم حتماً البتّه آنچه که به تو وحی کردهایم [یعنی قرآن را یا احکام نبوی را یا روحى را که آن را به تو وحی میکردیم یا علمی را که به تو دادهایم] را میبردیم سپس با آن (آنچه که وحی کردیم یا با بردن) وکیلی را [یعنی مدافعی که امرت را به او اتکال کنی تا که بر ما مسلّط شود و آنچه را که ما آن را بردهایم مسترد گرداند] برای خود در برابر ما نمییافتی
- ترجمه سلطانیو البتّه اگر بخواهیم حتماً البتّه آنچه که به تو وحی کردهایم را میبردیم سپس با آن وکیلی (مدافعی) را برای خود در برابر ما نمییافتی
- ترجمه راستینو اگر ما بخواهیم آنچه را که به وحی بر تو آوردیم (از قرآن و علم و آیین) همه را باز میبریم و آنگاه تو بر (قهر) ما هیچ کارساز و مددکاری در این باره نخواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ إِلَّا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا
مگر (لکن) به عنوان رحمت از پروردگارت [است که آن را باقی میدارد یا آن را مسترد میگرداند] همانا فضل او بر تو بزرگ میباشد
- ترجمه سلطانیلکن به عنوان رحمت از پروردگارت است همانا فضل او بر تو بزرگ میباشد
- ترجمه راستینمگر رحمت و لطف پروردگار (از تو مدد کند) که فضل (و رحمت) او بر تو بزرگ و بسیار است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا
بگو: قطعاً اگر انس و جنّ مجتمع شوند بر اینکه مثل این قرآن را بیاورند مثل آن را نمیآورند و اگرچه بعضی از آنها پشتیبان بعضی دیگر باشند
- ترجمه سلطانیبگو: قطعاً اگر انس و جنّ مجتمع شوند بر اینکه مثل این قرآن را بیاورند مثل آن را نمیآورند و اگرچه بعضی از آنها پشتیبان بعضی دیگر باشند
- ترجمه راستینبگو که اگر جن و انس متّفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند مثل آن آورند هر چند همه پشتیبان یکدیگر باشند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٩ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا
و همانا برای مردم [یعنی برای انتفاعشان و تذکّرشان] در این قرآن از هر مَثلی صرف [یعنی به اشکال مختلف بیان] کردهایم و (لیکن) بیشتر مردم [از عبرت گرفتن از آنها و استدلال به آنها بر خداوندی ما یا بر صدق نبوّت تو یا بر صدق تو دربارهٔ ولایت علیّ (ع)] جز ناسپاسی کردن [به خداوند یا به نبوّت تو یا به ولایت علیّ (ع)] اباء کردند
- ترجمه سلطانیو همانا برای مردم در این قرآن از هر مَثلی صرف (به شکلهای مختلف بیان) کردهایم و (لیکن) بیشتر مردم (از عبرت گرفتن از آنها) جز ناسپاسی کردن (به خداوند) اباء کردند
- ترجمه راستینو همانا ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثال آوردیم (تا مگر هدایت شوند) لیکن اکثر مردم به جز از کفر و عناد از هر چیز امتناع کردند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنبُوعًا
و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه از زمین آبگاهی (چشمهای) را برای ما روان کنی
- ترجمه سلطانیو گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه از زمین آبگاهی (چشمهای) را برای ما روان کنی
- ترجمه راستینو گفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه از زمین برای ما (به اعجاز) چشمه آبی بیرون آری.
- ترجمه الهی قمشهای٩١ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا
یا تو باغی از خرما و انگور داشته باشی که جویبارهایی را در خلال آن به فوران روان سازی
- ترجمه سلطانییا تو باغی از خرما و انگور داشته باشی که جویبارهایی را در خلال آن به فوران روان سازی
- ترجمه راستینیا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردانی.
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا
یا آسمان را به صورت پاره پاره [یعنی قطعههایی پاره شدهٔ محسوس] بر ما بیندازی آنطور که [در وعده دادنهایت به ما] پنداشتهای یا خداوند و ملائکه را روبروی ما بیاوری
- ترجمه سلطانییا آسمان را به صورت پاره پاره بر ما بیندازی آنطور که پنداشتهای یا خداوند و ملائکه را روبروی ما بیاوری
- ترجمه راستینیا آنکه بنابر پندار و دعوی خودت پارهای از آسمان را بر سر ما فرود آوری یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری.
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُـنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرًا رَّسُولًا
یا خانهای زرّین [از طلا] داشته باشی یا در آسمان بالا رَوی و هرگز به بالا رفتنت ایمان نخواهیم آورد تا آنکه کتابی بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم [که در آن تصدیق نبوّت تو و تصدیق توحید خداوند باشد] بگو: پروردگار من منزّه است [از اینکه بر او تَحَکّم شود یا آنچه را که جهّال از روی عناد و لجاج به او اقتراح (خواستار شدن) میکنند بیاورد] آیا من جز بشری میباشم که رسول است؟
- ترجمه سلطانییا خانهای زرّین داشته باشی یا در آسمان بالا رَوی و هرگز به بالا رفتنت ایمان نخواهیم آورد تا آنکه کتابی بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم بگو: پروردگار من منزّه است آیا من جز بشری میباشم که رسول است؟
- ترجمه راستینیا آنکه خانهای از زر (و کاخی زرنگار) دارا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آنکه بر ما کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو: خدای من منزه است (از آنکه من، او یا فرشتگان او را حاضر سازم) آیا من فرد بشری بیشترم که (از جانب خدا) به رسالت آمدهام؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَن قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولًا
و چه چیزی مردم را آنوقت که هدایت (رسالت یا کتاب آسمانی یا ولایت) نزد آنان آمد منع کرد از اینکه ایمان آورند، جز اینکه گفتند: آیا خداوند بشری را به عنوان رسول فرستاده است؟ [یعنی جز انکارشان رسالت بشر را که بدون اعتقادی و برهانی بر آن میگویند]
- ترجمه سلطانیو چه چیزی مردم را آنوقت که هدایت نزد آنان آمد منع کرد از اینکه ایمان آورند، جز اینکه گفتند: آیا خداوند بشری را به عنوان رسول فرستاده است؟
- ترجمه راستینو مردم را چیزی از (هدایت و) ایمان بازنداشت وقتی که هدایت (قرآن) بر آنان آمد جز این (خیال باطل) که گفتند: آیا خدا بشری را به رسالت فرستاده است؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ قُل لَّوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَّسُولًا
[در جواب انکار آنها نسبت به رسالت بشر بگو که رسول بشر ناگزیر باید بشری باشد تا مجانس آنها شود و به او انس یابند و مَلک مجانس آنها نمیشود؛ بله به آنها] بگو [که خداوند میگوید]: اگر میشد که ملائکه [در حالی که] مطمئن هستند در زمین راه بروند البتّه بر آنها ملکی را به عنوان رسول از آسمان نازل میکردیم
- ترجمه سلطانیبگو: اگر میشد که ملائکه (در حالی که) مطمئن هستند در زمین راه بروند البتّه بر آنها ملکی را به عنوان رسول از آسمان نازل میکردیم
- ترجمه راستینبگو: اگر فرشتگان را در زمین مسکن و قرارگاه بودی ما هم فرشتهای را از آسمان به رسالت بر آنها میفرستادیم (که رسول باید از جنس امت باشد و گرنه حجت و معجزش پذیرفته نشود).
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
[بعد از لجاج آنها و عنادشان به عنوان اعراض کننده از آنها متّکل (تکیه کننده) بر پروردگارت] بگو: خداوند بین من و شما به عنوان گواه کافی است همانا او به بندگانش آگاه و بینا است
- ترجمه سلطانیبگو: خداوند بین من و شما به عنوان گواه کافی است همانا او به بندگانش آگاه و بینا است
- ترجمه راستین(ای پیغمبر، پس از اتمام حجت به امت) بگو: خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به (احوال) بندگانش آگاه و بصیر است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا
و کسی را که خداوند هدایت کند پس او هدایت شده است [یعنی هدایت یافتن به کثرت سؤال و اقتراح نیست، جز این نیست که آن امری الهی است بر کسی از بندگانش که بخواهد نه اختیاری به اختیار عبد و حیلت او] و کسی را که گمراه کند پس هرگز برای آنها به جای او اولیائی (دوستانی) نخواهی یافت و در روز قیامت آنها را به صورت نابینا [بطور مطلق یا از رحمت خداوند و فضل او] و لال و کر [بطور مطلق یا از آنچه که به آنها نفع میرساند] بر رویهایشان [یعنی بطور منکوس (وارونه)] حشر میکنیم، جایگاهشان جهنّم است که هرگاه [شعلهٔ آنها] فرو نشیند به آنها شعلهای [بطور بر افروخته] افزون مینمائیم
- ترجمه سلطانیو کسی را که خداوند هدایت کند پس او هدایت شده است و کسی را که گمراه کند پس هرگز برای آنها به جای او اولیائی (دوستانی) نخواهی یافت و در روز قیامت آنها را به صورت نابینا و لال و کر بر رویهایشان حشر میکنیم، جایگاهشان جهنّم است که هرگاه (شعلهٔ آنها) فرو نشیند به آنها شعلهای افزون مینمائیم
- ترجمه راستینو هر که را خدا رهنمایی کند آن کس به حقیقت هدایت یافته و هر که را به گمراهی واگذارد دیگر جز خدا هیچ (رهنما و) دوست و نگهبانی بر آنها نخواهی یافت و چون روز قیامت شود بر روی صورت (بکشانیم و) کور و گنگ و کر محشورشان خواهیم کرد؛ به دوزخ مسکن کنند که هرگه آن دوزخ آتشش خاموش شود باز شدیدتر بر آنها سوزان و فروزانش کنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ ذَلِكَ جَزَاؤُهُم بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
آن جزای آنها است به خاطر اینکه آنان به آیات ما کفر ورزیدند [و اصل آیات و بزرگترین آنها علیّ (ع) است، و آخرت و معاد را انکار کردند] و گفتند: آیا وقتی که ما استخوانی و پوسیده شده باشیم آیا همانا ما به صورت خلقی جدید مبعوث میشویم؟
- ترجمه سلطانیآن جزای آنها است به خاطر اینکه آنان به آیات ما کفر ورزیدند و گفتند: آیا وقتی که ما استخوانی و پوسیده شده باشیم آیا همانا ما به صورت خلقی جدید مبعوث میشویم؟
- ترجمه راستیناین است کیفر آن کافران چون به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا پس از آنکه ما استخوانی پوسیده و غباری پراکنده شویم از نو باز برانگیخته میشویم؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَّا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِـمُونَ إِلَّا كُفُورًا
آیا ندیدند (نمیاندیشند) که خداوند کسی است که آسمانها و زمین را خلق کرده [و به ابداء او اعتراف کردهاند به اینکه آسمانها و زمین را خلق کرده] قادر است بر اینکه مثل آنها را خلق کند [زیرا آنها و امثال آنها از لحاظ خلق کردن سهلتر از آسمانها و زمین است، و اعادت سهلتر از ابداء است] و برای آنها [یعنی برای انفس آنها یا بر امثال آنها بحسب اعادت یا بحسب حیات دنیا یا بحسب مکث در برازخ قبل از قیامت] اجلی قرار داده که تردیدی در آن نیست و ستمکاران جز کفر [به توحید یا به تو یا به علیّ (ع)] را نخواستند
- ترجمه سلطانیآیا ندیدند (نمیاندیشند) که خداوند کسی است که آسمانها و زمین را خلق کرده قادر است بر اینکه مثل آنها را خلق کند و برای آنها اجلی قرار داده که تردیدی در آن نیست و ستمکاران جز کفر را نخواستند
- ترجمه راستینآیا ندیدند که آن خدایی که آسمانها و زمین را آفرید قادر است که مانند اینها را باز خلق کند و بر آنها وقت روز موعودی که بیشک خواهد آمد مقرر گرداند؟! (آری با این همه آیات و حجت قاطع) باز ستمکاران جز راه کفر و عناد نپیمودند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٠ قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنفَاقِ وَكَانَ الْإِنسَانُ قَتُورًا
بگو: اگر شما مالک خزینههای رحمت پروردگار من (ولایت) شوید آنوقت البتّه از ترس [نِفاد (ته کشیدن) به سبب] انفاق امساک میکردید [برای اینکه شما از بشریّت خود خارج نشدهاید، و بشر در جِبِلَّت (سرشت) او حبّ مال و ترس از نِفاد آن هست] و انسان قتور (دست و دل تنگ) میباشد [یعنی در جبلّت او بُخل هست]
- ترجمه سلطانیبگو: اگر شما مالک خزینههای رحمت پروردگار من شوید آنوقت البتّه از ترس (نِفاد (ته کشیدن) به سبب) انفاق امساک میکردید و انسان قتور (دست و دل تنگ) میباشد
- ترجمه راستینبگو که شما اگر دارای گنجهای رحمت (بیانتهای) خدای من شوید باز هم از ترس فقر و خوف درویشی، بخل از انفاق خواهید کرد، که انسان طبعا بسیار ممسک و بخیل است.
- ترجمه الهی قمشهای١٠١ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَامُوسَى مَسْحُورًا
و همانا هرآینه به موسی نُه آیهٔ روشنگر دادیم [یعنی کسی که در جبلّت او عناد و لجاج هست این آیات در او نفع نمیکنند چنانکه فرعون از موسی (ع) نُه آیت بیّن مشاهده کرد و لجاج او و عنادش زیاد شد] پس از بنی اسرائیل سؤال کن آنوقتی که نزد آنها آمد آنگاه فرعون [بعد از ظهور آیات او از جهت عناد] به او گفت: که ای موسی من البتّه گمان میکنم که تو جادو شدهای (مجنونی)
- ترجمه سلطانیو همانا هرآینه به موسی نُه آیهٔ روشنگر دادیم پس از بنی اسرائیل سؤال کن آنوقتی که نزد آنها آمد آنگاه فرعون به او گفت: که ای موسی من البتّه گمان میکنم که تو جادو شدهای
- ترجمه راستینو همانا ما به موسی نه آیت روشن و معجز آشکار عطا کردیم، این حکایت را از بنی اسرائیل سؤال کن که موسی بر آنها آمد، پس فرعون به او گفت: ای موسی، من تو را سحرزده (یا ساحر و سحر آموز) میپندارم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَافِرْعَوْنُ مَثْبُورًا
گفت: همانا حتماً دانستهای که اینان را مگر پروردگار آسمانها و زمین به عنوان بصیرتهایی نازل نکرده و همانا من البتّه گمان میدارم [یعنی میدانم] که تو ای فرعون [مصروف (روی گردانده شده) از خیر یا] هلاک شده هستی
- ترجمه سلطانیگفت: همانا حتماً دانستهای که اینان را مگر پروردگار آسمانها و زمین به عنوان بصیرتهایی نازل نکرده و همانا من البتّه گمان میدارم (میدانم) که تو ای فرعون هلاک شده هستی
- ترجمه راستینموسی به فرعون پاسخ داد که تو خود کاملا دانستهای که این آیات را برای هدایت و بینایی (خلق) جز خدای آسمانها و زمین نفرستاده و من ای فرعون، تو را شخصی جاهل و لایق هلاک میپندارم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا
پس [فرعون] خواست که آنها را از آن سرزمین بیرون براند [یعنی خارج نماید یا آنها را ریشه کن کند] پس او (فرعون) و کسانی که با او بودند را جمیعاً غرق کردیم [یعنی بر عکس مراد او، وی را از زمین اخراج کردیم]
- ترجمه سلطانیپس (فرعون) خواست که آنها را از آن سرزمین بیرون براند پس او (فرعون) و کسانی که با او بودند را جمیعاً غرق کردیم
- ترجمه راستینآنگاه فرعون اراده آن کرد که موسی و قومش را از زمین (مصر) براندازد، ما هم او و همدستانش را تمام به دریا غرق کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٤ وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا
و بعد از آن به بنی اسرائیل گفتیم: در [این] سرزمین [که فرعون خواست که شما را از آنجا بیرون براند] ساکن شوید پس وقتی که وعدهٔ [دار] آخرت فرا رسد شما (بنی اسرائیل و قوم فرعون) را با هم (مختلط شده) میآوریم
- ترجمه سلطانیو بعد از آن به بنی اسرائیل گفتیم: در (این) سرزمین ساکن شوید پس وقتی که وعدهٔ (دار) آخرت فرا رسد شما را با هم میآوریم
- ترجمه راستینو بعد از آن بنی اسرائیل را فرمان دادیم که در آن زمین ساکن شوید تا از آن پس که وعده آخرت فرا رسد همه شما را باز جمعا مبعوث گردانیم (و هر کس را به کیفر و پاداش عمل خود برسانیم).
- ترجمه الهی قمشهای١٠٥ وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا
و آن را به [سبب حقّ یا با غایت حقّ یا متلبّس به] حقّ نازل کردیم و به حقّ نازل شد و تو را مگر به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم
- ترجمه سلطانیو آن را به حقّ نازل کردیم و به حقّ نازل شد و تو را مگر به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم
- ترجمه راستینو ما این آیات (قرآن عظیم) را به حق فرستادیم و به حق و راستی هم نازل شد، و نفرستادیم تو را جز برای آنکه بشارت دهی و بترسانی.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٦ وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا
و قرآن [یعنی امری مجتمع مجمل عظیم] را آن را فرق (بخش بخش) کردیم تا آن را با تأنّی بر مردم قرائت کنی و آن را [از مقام جمع خود که همان مشیّت و ولایت است] بطور نازل کردنی تدریجی نازل کردیم
- ترجمه سلطانیو قرآن را آن را فرق (بخش بخش) کردیم تا آن را با تأنّی بر مردم قرائت کنی و آن را بطور نازل کردنی تدریجی نازل کردیم
- ترجمه راستینو قرآنی را جزء جزء (و به تدریج) بر تو فرستادیم که تو نیز بر مردم به تدریج قرائت کنی (و با صبر و تأنّی به هدایت خلق پردازی) ، و این قرآن کتابی از تنزیلات بزرگ ماست.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٧ قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا
بگو: چه به آن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید [یعنی ایمان آوردنتان و عدم ایمانتان نزد من و نزد خداوند یکسان است و جز این نیست که نفع آن به سوی شما بر میگردد] همانا کسانی که قبل از آن علم داده شدهاند [یعنی قبل از قرآن مثل اهل کتاب که صدق بعثتم و صدق کتابم را قبل از ظهور من از کتبشان میدانستند] وقتی که برای آنها تلاوت میشود [از روی تأثّر از آن و از روی انسلاخ از بشریّتشان و از روی شکر خداوند برای انجاز (وفای به) وعدهٔ خود و برای وصول به مطلوبشان] سجده کنان بر چانهها [روی بر خاک] میافتند
- ترجمه سلطانیبگو: چه به آن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید همانا کسانی که قبل از آن علم داده شدهاند وقتی که برای آنها تلاوت میشود سجده کنان بر چانهها (روی بر خاک) میافتند
- ترجمه راستینبگو که شما به این کتاب ایمان بیاورید یا نیاورید (مرا یکسان است که) البته آنها که پیش از این به مقام علم و دانش رسیدند هرگاه این آیات بر ایشان تلاوت شود همه با کمال خضوع و فروتنی سر طاعت بر حکم آن فرود آورند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٨ وَيَقُـولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا
و میگویند: پروردگار ما منزّه است وعدهٔ پروردگار ما قطعاً انجام شدنی است
- ترجمه سلطانیو میگویند: پروردگار ما منزّه است وعدهٔ پروردگار ما قطعاً انجام شدنی است
- ترجمه راستینو گویند: پروردگار ما پاک و منزه است، البته وعده خدای ما محققا واقع خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٩ وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا
و بر چانهها میافتند [در حالی که] اشک میریزند و [این سجده] خشوع آنها را [به جهت تأثّر از آن] میافزاید
- ترجمه سلطانیو بر چانهها میافتند (در حالی که) اشک میریزند و (این سجده) خشوع آنها را (به جهت تأثّر از آن) میافزاید
- ترجمه راستینو آنها با چشم گریان همه سر به خاک عبودیت نهاده، و پیوسته بر فروتنی و ترسشان (از خدا) میافزاید.
- ترجمه الهی قمشهای١١٠ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا
بگو: الله را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر کدام از آن دو را که بخوانید [شما را به او میرساند] پس اسماء حُسنا برای او هستند [نه برای غیر او] و در نمازت صدا را بلند مکن و آن را آهسته هم مکن و بین آن راهی بطلب
- ترجمه سلطانیبگو: الله را بخوانید یا رحمان را بخوانید هر کدام از آن دو را که بخوانید (شما را به او میرساند) پس اسماء حُسنا برای او هستند و در نمازت صدا را بلند مکن و آن را آهسته هم مکن و بین آن راهی بطلب
- ترجمه راستینبگو که خواه خدا را به اسم اللّه یا به اسم رحمان بخوانید، به هر اسمی بخوانید اسماء نیکو همه مخصوص اوست. و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلکه حدّ وسط را اختیار کن.
- ترجمه الهی قمشهای١١١ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا
و بگو: ستایش برای خداوندی است که فرزندی نگرفته است و شریکی برای او در ملک (مملکت) نمیباشد و از روی ذلّت (زبونی) [احتیاج به] ولیّی ندارد و او را به جهت بزرگی بزرگ بدار.
- ترجمه سلطانیو بگو: ستایش برای خداوندی است که فرزندی نگرفته است و شریکی برای او در ملک (پادشاهی، مملکت) نمیباشد و از روی ذلّت (زبونی) (احتیاج به) ولیّی ندارد و او را به جهت بزرگی بزرگ بدار.
- ترجمه راستینو بگو: ستایش مخصوص خداست که نه هرگز فرزندی برگرفته و نه شریکی در ملک خود دارد و نه هرگز عزت و اقتدار او را نقصی رسد که به دوست و مددکاری نیازمند شود، و پیوسته ذات الهی را به بزرگترین اوصاف کمال ستایش کن.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا
ستایش برای خداوندی است که کتاب [نبوّت و صورت آن قرآن] را بر بندهاش [محمّد (ص)] نازل کرد و برای آن کجی قرار نداده
- ترجمه سلطانیستایش برای خداوندی است که کتاب را بر بندهاش نازل کرد و برای آن کجی قرار نداده
- ترجمه راستینستایش و سپاس مخصوص خداست که بر بنده خاص خود (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) این کتاب بزرگ (قرآن) را نازل کرد و در آن هیچ نقص و کژی ننهاد.
- ترجمه الهی قمشهای٢ قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِّن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا
[راست و] استوار است تا از سختی (عذاب) شدید [در دنیا به قتل و اَسْر (اسیر کردن) و نَهْب (غارت) و در آخرت به عذاب برزخ و قیامت و جحیم] از نزد او (بندهای که کتاب بر او نازل شد یا خداوند) بترساند و مژده دهد به مؤمنانی که اعمال صالح میکنند که آنها اجری نیکو [یعنی جنّت و نعیم آن، و البتّه رضوان خداوند بزرگتر است] دارند
- ترجمه سلطانی(راست و) استوار است تا از سختی (عذاب) شدیدی از نزد او (بندهای که کتاب بر او نازل شد یا خداوند) بترساند و مژده دهد به مؤمنانی که اعمال صالح میکنند که آنها اجری نیکو دارند
- ترجمه راستینکتابی است در نهایت استواری تا (به این کتاب بزرگ خلق را) از عذاب سخت خود بترساند و اهل ایمان را که اعمال آنها نیکوست به اجر بسیار نیکو بشارت دهد.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا
و انذار مینماید کسانی را که گفتند: خداوند فرزندی برگرفته است [یعنی کسانی را که گفتند: ملائکه دختران خداوند هستند و کسانی که گفتند: عُزیر پسر خداوند است و مسیح پسر خداوند است و ما فرزندان خداوند هستیم]
- ترجمه سلطانیو انذار مینماید کسانی را که گفتند: خداوند فرزندی برگرفته است
- ترجمه راستینو بترساند آنان را که گفتند: خدا فرزندی (برای خود) برگرفته است.
- ترجمه الهی قمشهای٥ مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِن يَقُـولُونَ إِلَّا كَذِبًا
آنها و نه پدرانشان علمی به آن ندارند کلام بزرگی است که از دهان آنها خارج میشود همانا آنها جز دروغی نمیگویند [که شوب صدقی در آن نیست]
- ترجمه سلطانیآنها و نه پدرانشان علمی به آن ندارند کلام بزرگی است که از دهان آنها خارج میشود همانا آنها جز دروغی نمیگویند (شوب صدقی در آن نیست)
- ترجمه راستینآنها نه خود و نه پدرانشان از روی علم و دانش سخن نمیگویند، این کلمه بزرگی است که از دهنشان خارج میشود و جز دروغ چیزی نمیگویند.
- ترجمه الهی قمشهای٦ فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا
پس مگر تو میخواهی از بابت تأسّف [بر روی گردانیدن آنها از ایمان] که به این سخن [یعنی حدیث اصحاف کهف، یا قرآن جملگی، یا حدیث ولایت علیّ (ع) و همین مقصود است] ایمان نمیآورند [از جهت شفقت به آنان و از جهت حرص بر ایمان آنها به علی (ع)] خودت را [با غم خوردن] بر پِی آنها هلاک کنی
- ترجمه سلطانیپس مگر تو میخواهی از بابت تأسّف که به این سخن ایمان نمیآورند (با غم خوردن) خودت را بر پِی آنها هلاک کنی
- ترجمه راستیننزدیک است که اگر امت تو به این سخن (قرآن) ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاک سازی!
- ترجمه الهی قمشهای٧ إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
همانا ما آنچه که بر زمین است را به عنوان زینت برای آنان قرار دادهایم تا آنها را بیازماییم که کدامشان در عمل کردن نیکوتر هستند
- ترجمه سلطانیهمانا ما آنچه که بر زمین است را به عنوان زینت برای آنان قرار دادهایم تا آنها را بیازماییم که کدامشان در عمل کردن نیکوتر هستند
- ترجمه راستینما آنچه را که در زمین جلوهگر است زینت و آرایش ملک زمین قرار دادیم تا مردم را امتحان کنیم که کدام یک عملشان نیکوتر خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا
و همانا ما البتّه آنچه را که بر آن است به عنوان خاکی (بیابانی) خشک قرار دهندهایم
- ترجمه سلطانیو همانا ما البتّه آنچه را که بر آن است به عنوان خاکی (بیابانی) خشک قرار دهندهایم
- ترجمه راستینو ما آنچه را زیور زمین گردانیدیم باز همه را به دست ویرانی و فنا میدهیم و زمین را دشتی خشک و بیگیاه خواهیم ساخت.
- ترجمه الهی قمشهای٩ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا
آیا [تو] گمان میکنی که اصحاب کهف و رقیم از آیات [و علامات] ما عجیب [و شگفتآور] میباشند؟! [یعنی تو نباید چنین گمان کنی، چون ما آیات بسیار بزرگی به تو نشان دادیم و قضیّهٔ اصحاب کهف و ایمان آنان در برابر آنچه ما به تو دادیم بسیار آسان است]
- ترجمه سلطانیآیا (تو) گمان میکنی که اصحاب کهف و رقیم از آیات (و علامات) ما عجیب (و شگفتآور) میباشند؟!
- ترجمه راستینتو پنداری که (قصه) اصحاب کهف و رقیم (در مقابل این همه آیات قدرت و عجایب حکمتهای ما) از آیات عجیب ماست؟!
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
[تو] آن زمان [را بیاد بیاور] که یاران غار [التجاء نموده و استغاثه کردند و] عرض کردند: خدایا به ما از نزد خودت رحمت [و مهربانی] عنایت کن و ما را در کار خود [یعنی در امر دین ما که سبب دوری از کفّار و فرار از اشرار و برگزیدن راه نیکان و اخیار شده، راه صحیح و خوبی به ما نشان ده و همچنین در امر زندگانی خودمان که بدان سبب راهی برای امرار معاش و زندگی با مردم داشته باشیم] راهنمایی فرما
- ترجمه سلطانی(تو) آن زمان (را بیاد بیاور) که یاران غار عرض کردند: خدایا به ما از نزد خودت رحمت (و مهربانی) عنایت کن و ما را در کار خود راهنمایی فرما
- ترجمه راستینآنگاه که آن جوانمردان (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند و از درگاه خدا مسئلت کردند بار الها، تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیّا ساز.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا
ما برگوشهای آنها در آن غار سالها پردهای کشیدیم [که مانع آنها از شنیدن صداها و آوازها میشد یا بواسطهٔ خواب یا بر اثر مرگ که چندین سال طول کشید]
- ترجمه سلطانیما برگوشهای آنها در آن غار سالها پردهای کشیدیم
- ترجمه راستینپس ما (در آن غار از خواب) بر گوش و هوش آنها تا چند سالی پرده بیهوشی زدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِـمَا لَبِثُوا أَمَدًا
سپس آنان را برانگیختیم تا ظاهر شود که کدامیک از دو دسته [یعنی حزب خدا که امّت و پیروان تو نیز از آنها میباشند و از تو حکایت آنها را میشنوند یا حزب شیطان و مشرکین یا کسانی که با تو محاجّه میکنند درست شمردهاند] میتوانند مدّت خواب آنها را بشمارند
- ترجمه سلطانیسپس آنان را برانگیختیم تا ظاهر شود که کدامیک از دو دسته میتوانند مدّت خواب آنها را بشمارند
- ترجمه راستینپس از آن خواب آنان را برانگیختیم تا معلوم گردانیم کدام یک از آن دو گروه (مؤمنان اهل کتاب که در خواب اصحاب کهف اختلاف داشتند) مدت درنگ در آن غار را بهتر احصا خواهند کرد (و پی به قدرت خدا میبرند).
- ترجمه الهی قمشهای١٣ نَّحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى
ما خبر و قصّهٔ آنها را به حقّ [و صدق] برای تو میگوییم. آنها جوانانی بودند که به خدای خودشان ایمان آورده [یعنی ایمان هدایتی است از طرف خداوند و به سوی خداوند] و [چون آنان، آن را به توفیق او پیدا کرده بودند از اینرو] ما هدایت آنها را زیاد کردیم
- ترجمه سلطانیما خبر و قصّهٔ آنها را به حقّ برای تو میگوییم. آنها جوانانی بودند که به خدای خودشان ایمان آورده و ما هدایت آنها را زیاد کردیم
- ترجمه راستینما قصه آنان را بر تو به درستی حکایت خواهیم کرد. آنها جوانمردانی بودند که به خدای خود ایمان آوردند و ما بر مقام (ایمان و) هدایتشان بیفزودیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهًا لَّقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا
[ما] دلهای آنها را به همدیگر ربط [و پیوند] دادیم [و آن هنگامی بود که به حال همدیگر و اتّحاد در دین خود که یکتاپرستی است آگاه شدند] که [در مقابل کفر] ایستادند و گفتند پروردگار ما خداوند آسمانها و زمین است ما خدای دیگری را غیر از او نمیپرستیم [بلکه کارکنی هم غیر از او نمیدانیم] که اگر غیر از او را بپرستیم از راه منحرف شدهایم
- ترجمه سلطانی(ما) دلهای آنها را به همدیگر ربط (و پیوند) دادیم که (در مقابل کفر) ایستادند و گفتند پروردگار ما خداوند آسمانها و زمین است ما خدای دیگری را غیر از او نمیپرستیم که اگر غیر از او را بپرستیم از راه منحرف شدهایم
- ترجمه راستینو دلهای (پاک) آنها را سخت استوار و دلیر ساختیم آنگاه که آنها قیام کرده و گفتند: خدای ما پروردگار آسمانها و زمین است و ما هرگز جز خدای یکتا هیچ کس را به خدایی نمیخوانیم، که اگر بخوانیم سخت راه خطا و ظلم پیمودهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ هَـؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّـوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا
اینان ملّت ما هستند که خدایان دیگری غیر از خدای یکتا گرفتهاند چرا دلیل و برهان بر آن نمیآورند؟ در این صورت کیست که ظالمتر باشد از کسی که بر خداوند دروغ ببندد [یعنی بر خداوند نسبت دهد آنچه را که بدان اذن نداده خواه حقّ باشد و خواه باطل]
- ترجمه سلطانیاینان ملّت ما هستند که خدایان دیگری غیر از خدای یکتا گرفتهاند چرا دلیل و برهان بر آن نمیآورند؟ در این صورت کیست که ظالمتر باشد از کسی که بر خداوند دروغ ببندد
- ترجمه راستیناین قوم ما که خدایانی غیر خدای یگانه برگرفتند چرا هیچ دلیلی روشن بر خدایی آنها نمیآورند؟پس چه کسی ستمکارتر از آن کس که افترا و دروغ بر خدا میبندد؟!
- ترجمه الهی قمشهای١٦ وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا
اکنون که از مشرکین و آنچه غیر از خداوند پرستش میکنند دوری کردید [اکنون برای فرار از آنان] در غار جای گیرید [و با خدا خلوت کنید تا خداوند اجابت درخواست شما بنماید] که خداوند شما را مشمول رحمت خود قرار دهد و برای شما در کارتان آرامشی عنایت کند [که بواسطهٔ آن بتوانید با مردم مدارا کنید که حال صبر بر آزار آنها و عفو از بد کردن آنها و نصیحت به نیکوکارانشان و نیکویی کردن به همهٔ آنها به شما بدهد]
- ترجمه سلطانیاکنون که از مشرکین و آنچه غیر از خداوند پرستش میکنند دوری کردید در غار جای گیرید که خداوند شما را مشمول رحمت خود قرار دهد و برای شما در کارتان آرامشی عنایت کند
- ترجمه راستینو آنگاه اصحاب کهف با یکدیگر گفتند که شما چون از این مشرکان و خدایان باطلشان که جز خدا میپرستند دوری جستید باید به غار کوه گریخته و پنهان شوید تا خدا از رحمت خود به شما گشایش و توسعه بخشد و اسباب کار شما را با (روزی حلال و) آسایش مهیّا سازد. (آنگاه به غار کوه رفته و به خواب شدند..
- ترجمه الهی قمشهای١٧ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا
[غاری که جای گرفتند طوری بود که] خورشید هنگام طلوع در طرف راست آنان و در غروب در طرف چپ بود و [آن غار وسیع بود که] آنها از آفتاب صدمه نمیدیدند این [خود] از آیات خدایی است، هر کس خداوند او را هدایت کند راه یافته و هر که را گمراه کند برای او ولیّ [و صاحب اختیاری] که او را راهنمایی کند نخواهی دید
- ترجمه سلطانی(غاری که جای گرفتند طوری بود که) خورشید هنگام طلوع در طرف راست آنان و در غروب در طرف چپ بود و (آن غار وسیع بود که) آنها از آفتاب صدمه نمیدیدند این (خود) از آیات خدایی است، هر کس خداوند او را هدایت کند راه یافته و هر که را گمراه کند برای او ولیّ (و صاحب اختیاری) که او را راهنمایی کند نخواهی دید
- ترجمه راستینو گردش آفتاب را چنان مشاهده میکنی که هنگام طلوع از سمت راست غار آنها برکنار و هنگام غروب نیز از جانب چپ ایشان به دور میگردد و آنها در فضای گسترده غار قرار دارند (و کاملا از حرارت خورشید در آسایشند) . این حکایت جوانمردان کهف یکی از آیات الهی است؛ هر کس را خدا راهنمایی کند او به حقیقت هدایت یافته و هر که را در گمراهی واگذارد دیگر هرگز برای چنین کس هیچ یار راهنمایی نخواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا
آنها را بیدار گمان میکنی [یعنی هر که آنها را ببیند گمان میبرد آنها بیدارند زیرا چشمهای آنها باز وگوئیا به شخص وارد و اطراف خود نظر میکنند یا گمان میکند که آنها زندهاند چون جسد و بدن آنها تازه و با طراوت و مانند زندگان است] ولی آنان خوابند [یا مردهاند] و آنها را به طرف راست و چپ میگردانیم [تا تصرّفات زمین در بدن آنها اثر نکرده و پوسیدگی یا از هم پاشیدگی در بدن آنها پیدا نشود] و سگ آنها [هم جلو درب غار مانند دربانی] خسبیده و دستهای خود را پهن کرده [که] اگر تو بر آنها مطّلع شوی و ببینی از آنها فرار میکنی و دلت پر از ترس و وحشت میشود
- ترجمه سلطانیآنها را بیدار گمان میکنی ولی آنان خوابند (یا مردهاند) و آنها را به طرف راست و چپ میگردانیم و سگ آنها (هم جلو درب غار مانند دربان) خسبیده و دستهای خود را پهن کرده (که) اگر تو بر آنها مطّلع شوی و ببینی از آنها فرار میکنی و دلت پر از ترس و وحشت میشود
- ترجمه راستینو آنها را بیدار پنداری و حال آنکه در خوابند و ما (برای رفع خستگی) آنان را به پهلوی راست و چپ میگردانیدیم و سگ آنها دو دست بر در آن غار گسترده داشت، و اگر بر حال ایشان مطلع شدی از آنها گریختی و از هیبت و عظمت آنان بسیار هراسان گردیدی.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا
همانطور [که آنها را میرانیدیم] برانگیختیم [یعنی همانطور که خواباندن آنها نشانی و آیت بزرگی از ما بود همینطور بیدار کردن ما آنها را آیه و علامت دیگری از غرائب و عجائب قدرت ما بود] که خودشان از [حال] همدگر سؤال کردند چقدر ما توقّف کردیم [و خوابیدیم]، [دیگران] گفتند [گمان میکنیم] یک روز یا قسمتی از روز را خوابیدیم [ولی پس از آنکه متوجّه شدند قیافهٔ آنها تغییر کرده و موها و ناخنها بلند شده تعجّب کرده و] گفتند: خداوند بهتر میداند که چقدر در اینجا ماندیم؛ [خوب است] یک نفر از خودمان را با پول به شهر بفرستیم تا جستجو کند و هر جا خوراک بهتری باشد بخرد، و خیلی با مدارا و نرمی رفتار کند که ما را نشناسند [و مغبون هم نشود و هیچکدام خود را یا رفقا را معرفی نکند]
- ترجمه سلطانیهمانطور (که آنها را میرانیدیم) برانگیختیم که خودشان از همدگر سؤال کردند چقدر ما توقّف کردیم (و خوابیدیم)، (دیگران) گفتند یک روز یا قسمتی از روز را خوابیدیم (دیگری) گفت خداوند بهتر میداند که چقدر در اینجا ماندیم؛ (خوب است) یک نفر از خودمان را با پول به شهر بفرستیم تا جستجو کند و هر جا خوراک بهتری باشد بخرد، و خیلی با مدارا و نرمی رفتار کند که ما را نشناسند (و مغبون هم نشود و هیچکدام خود را یا رفقا را معرفی نکند)
- ترجمه راستینو همچنین (که خوابشان کردیم) آنان را از خواب برانگیختیم تا (از زمان خوابشان که بر خود آنها مشتبه و نامعلوم بود) از یکدیگر بپرسند، یکی پرسید: چند مدت (در غار) درنگ کردید؟جواب دادند: یک روز تمام یا که برخی از روز. دیگر بار گفتند: خدایتان داناتر است که چند مدت در غار بودهاید، باری شما یکی را با این درهمهاتان به شهر بفرستید و باید بنگرد که کدامشان طعام پاکیزهتر و حلالتر دارند تا از آن روزیی برایتان فراهم آرد و باید با دقت و ملاحظه این کار را انجام دهد و نباید هیچکس را از حال شما آگاه سازد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا
که اگر بفهمند، شما را [با بدترین وضعی میکشند یا] سنگسار میکنند یا مجبور میکنند که به کیش آنها برگردید [در صورتی که خداوند بر شما نعمت داده و شما را از آنها و دین آنها خلاصی و نجات عنایت فرموده و اگر بخواهید به آن کیش برگردید] در این صورت رستگار نخواهید بود
- ترجمه سلطانیکه اگر بفهمند، شما را (میکشند یا) سنگسار میکنند یا مجبور میکنند که به کیش آنها برگردید در این صورت رستگار نخواهید بود
- ترجمه راستینزیرا که اگر (این مردم کافر) بر شما آگهی و ظفر یابند شما را یا سنگسار خواهند کرد یا به آیین خودشان برمیگردانند و در آن صورت دیگر روی رستگاری نخواهید دید.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا
[همانطور که ما آنها را بر حالشان و طول مدّت خواب آگاه کردیم تا بیشتر نسبت به قدرت ما بصیرت پیدا کنند و بدانند که به سوی ما بر میگردند] همچنین ما دیگران را نیز بر حال آنها آگاه کردیم که بدانند وعدهٔ خداوند [بر برانگیخته شدن و زنده شدن پس از مرگ] حقّ (صحیح و راست) است و شکّی نیست که روز قیامت خواهد آمد، [این اطّلاع دادن دیگران بر حال آنها هنگامی بود که دربارهٔ آنها] گفتگو میکردند [و با همدگر گفتند] که [خوب است] در آنجا ساختمانی بکنیم [چون] خدای آنها بر حالشان آگاهتر است [و ما در آن باره گفتگو نکنیم]. کسانی که در کار آنها بیشتر وارد [و در شهر متنفّذ] بودند، گفتند در آنجا معبدی میسازیم [که عبادت خداوند بشود]
- ترجمه سلطانیهمچنین ما دیگران را نیز بر حال آنها آگاه کردیم که بدانند وعدهٔ خداوند (دربارهٔ آنها) حقّ است و شکّی نیست که روز قیامت خواهد آمد، (این اطّلاع دادن دیگران بر حال آنها هنگامی بود که دربارهٔ آنها) گفتگو میکردند (و با همدگر گفتند) که (خوب است) در آنجا ساختمانی بکنیم (چون) خدای آنها بر حالشان آگاهتر است (و ما در آن باره گفتگو نکنیم). کسانی که در کار آنها بیشتر وارد (و در شهر متنفّذ) بودند، گفتند در آنجا معبدی میسازیم (که عبادت خداوند بشود)
- ترجمه راستینو این چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا (به روز معاد و زنده کردن مردگان) به حق بوده و ساعت قیامت البته بیهیچ شک خواهد آمد، آنگاه که میانشان تنازع و خلاف در امر آنها بود (یعنی در عدد یا آیین آنها که قائل به معاد و قیامت بودند) پس بعضی گفتند: باید گرد آنها حصار و بنایی بسازیم (که در حبس از خلق مستور و ممنوع شوند) خدا به احوال آنها آگاهتر است و آنان که بر واقع احوال آنها ظفر و اطلاع یافتند (یعنی خداپرستان و نیکان امت با خود) گفتند: البته بر ایشان مسجدی بنا کنیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ سَيَقُـولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُـولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُـولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا
[بعضی از آنها (از اهل کتاب و از قریش و از امّت تو) دربارهٔ عدد اصحاب کهف به اختلاف] میگویند سه نفر بودند و چهارمی سگ آنها بود. [بعضی هم] میگویند پنج نفر بودند و ششمی سگ آنها بود و از روی بی اطّلاعی چیزی میگویند و [جمعی هم] میگویند هفت نفر بودند و هشتمی سگ آنها بود. بگو خدای من به شمارهٔ آنها آگاهتر است و نمیداند آن را مگر عدّهٔ کمی، پس در آن باره گفتگو مکن مگر ظاهری و به حدس و در آن باره از دیگری هم سؤال مکن [و اقتصار کن بر آنچه ما به تو وحی میکنیم برای اینکه آنها آنچه میگویند از روی علم و بصیرت نیست]
- ترجمه سلطانی(بعضی از آنها) (دربارهٔ عدد اصحاب کهف) میگویند سه نفر بودند و چهارمی سگ آنها بود. (بعضی هم) میگویند پنج نفر بودند و ششمی سگ آنها بود و از روی بی اطّلاعی چیزی میگویند و (جمعی هم) میگویند هفت نفر بودند و هشتمی سگ آنها بود. بگو خدای من به شمارهٔ آنها آگاهتر است و نمیداند آن را مگر عدّهٔ کمی، پس در آن باره گفتگو مکن مگر ظاهری و به حدس و در آن باره از دیگری هم سؤال مکن
- ترجمه راستینبعضی خواهند گفت که عده آن اصحاب کهف سه نفر بود چهارمین هم سگ آنها، و برخی دیگر از روی خیالبافی و غیبگویی میگویند عده آنها پنج نفر بود ششمین سگ آنها، و برخی دیگر گویند: هفت نفر بودند و هشتمین سگ آنها. بگو: خدای من به عده آنها آگاهتر است، که بر عدد آنها به جز افراد قلیلی (مانند انبیاء و اولیاء که از طرف حق به وحی دانستهاند) هیچ کس آگاه نیست، پس تو (با اهل کتاب) درباره آنها مجادله مکن جز آنکه هر چه به ظاهر وحی دانستی اظهار کن و دیگر هرگز فتوا از احدی در این باب مپرس.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا
{در جواب سؤالی که دربارهٔ سه موضوع پرسیده بودند آن حضرت فرمود فردا بیائید و استثناء (الّا ان یشاء الله) نگفت و چهل روز از آن حضرت وحی قطع شد} هیچگاه مگو که من فردا فلان کار را میکنم
- ترجمه سلطانیهیچگاه مگو که من فردا فلان کار را میکنم
- ترجمه راستینو تو هرگز درباره چیزی مگو که من این کار را فردا خواهم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا
مگر آنکه به مشیّت [و خواست] خداوند موکول کنی و هر موقع فراموش کردی [و غفلت عارض شد فوراً] یاد خداوند بکن [و ذکر او بنما] و بگو امید است که خداوند مرا به راه نزدیکتر هدایت کند
- ترجمه سلطانیمگر آنکه به مشیّت (و خواست) خداوند موکول کنی و هر موقع فراموش کردی (و غفلت عارض شد) (فوراً) یاد خداوند بکن (و ذکر او بنما) و بگو امید است که خداوند مرا به راه نزدیکتر هدایت کند
- ترجمه راستینمگر آنکه بگویی (ان شاء اللّه) اگر خدا بخواهد، و چون فراموش کنی باز خدا را به یاد آر و به خلق بگو (این قدر بر سر قصه یاران کهف بحث و جدل بر پا مکنید که) امید است خدای من مرا به حقایقی بهتر و علومی برتر از این قصه هدایت فرماید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا
آنها در غارشان سیصد سال و نه سال خوابیدند
- ترجمه سلطانیآنها در غارشان سیصد سال و نه سال خوابیدند
- ترجمه راستینو آنها در کهف کوه سیصد سال، نه سال هم افزون درنگ کردند (یهود بر علی علیه السّلام در این آیه اعتراض کردند که نه سال زیاده در تورات ما نیست. حضرت پاسخ داد که این نه سال بر این است که سال شما شمسی و سال ما قمری است).
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا
بگو که خداوند داناتر است به مدّت درنگ آنها در غار، غیب و پنهان آسمان و زمین در اختیار اوست چقدر خداوند بینا و شنواست [و بینائی و شنوایی او بالاتر از حدّ تصوّر ما و ادراکات ما و احاطهٔ به هر چه تصوّر ادراک آن میشود میباشد]، برای آنها ولیی جز خداوند نیست و در حکم [و امر] خود هیچکس را شریک قرار نمیدهد
- ترجمه سلطانیبگو که خداوند داناتر است به مدّت درنگ آنها در غار، غیب و پنهان آسمان و زمین در اختیار اوست چقدر خداوند بینا و شنواست، برای آنها ولیی جز خداوند نیست و در حکم (و امر) خود هیچکس را شریک قرار نمیدهد
- ترجمه راستینبگو: خدا به زمان اقامت آنان (در غار کوه) داناتر است که او به همه اسرار غیب آسمانها و زمین محیط است، و چقدر هم بینا و شنواست!و هیچ کس جز او سرپرست و نگهبان خلق نیست واحدی را در حکم خود شریک نمیسازد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا
و آنچه که از کتاب پروردگارت [دربارهٔ اِخبار قصص گذشتگان] به تو وحی شده است را تلاوت کن، برای کلام او تبدیل کنندهای نیست و هرگز غیر از او پناهی نخواهی یافت
- ترجمه سلطانیو آنچه که از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است را تلاوت کن، برای کلام او تبدیل کنندهای نیست و هرگز غیر از او پناهی نخواهی یافت
- ترجمه راستینو آنچه از کتاب خدا بر تو وحی شد (بر خلق) تلاوت کن، که کلمات او را هیچ کس تغییر نتواند داد، و هرگز جز درگاه او پناهی نخواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا
و خودت را همراه با آنانی که در صبح و شب پروردگارشان را میخوانند [در حالی که] وجه [ملکوتی] او را میخواهند {و آن سکینهای است که خداوند آن را بر مؤمنین نازل میکند، و همان ذکری است که با آن قلوب مؤمنین آرام میشود} به صبر وادار کن {صبر همان حبس نفس از جَزَع (بیتابی) یا از هوای آن است و معنی میدهد: نفست را از پیروی هوای خود حبس کن} و چشمانت را از آنها برنگردان که زینت حیات دنیا را بخواهی و اطاعت مکن از کسی که قلب او را از ذکر خود [همان رسول (ص) یا امیر المؤمنین (ع) است، یا ذکر مأخوذ از صاحب ذکر است] غافل کردهایم و از هوای خود تبعیّت میکند و کارش افراط [از حدّ در خروج از تحت حکم عقل] میباشد
- ترجمه سلطانیو خودت را همراه با آنانی که در صبح و شب پروردگارشان را میخوانند (در حالی که) وجه او را میخواهند به صبر وادار کن و چشمانت را از آنها برنگردان که زینت حیات دنیا را بخواهی و اطاعت مکن از کسی که قلب او را از ذکر خود غافل کردهایم و از هوای خود تبعیّت میکند و کارش افراط میباشد
- ترجمه راستینو همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدای خود را میخوانند و رضای او را میطلبند وادار کن، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد از آن رو که به زینتهای دنیا مایل باشی، و هرگز از آن که ما دل او را از یاد خود غافل کردهایم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداخته متابعت مکن.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِـمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا
و [به غافلان لائم (ملامت کننده) بر تو دربارهٔ مجالست با فقراء] بگو: حقّ [آنچه است که] از [جانب] پروردگار شما است [و آن صبر کردن با فقراء است] و کسی که بخواهد پس باید ایمان بیاورد (تسلیم من شود) [یا بگو: ولایت همان حقّ از پروردگار شما است پس کسی که میخواهد پس باید با بیعت خاصّهٔ ولویّه ایمان بیاورد] و کسی که بخواهد پس البتّه کفر میورزد ما برای ستمکاران [به خودشان در کفر ورزیدن به تو یا در ترک ولایت و غصب خلافت] آتشی را آماده کردهایم که سُرادقش (دود و غبارش) آنها را احاطه کرده است [و اگرچه به آن شعور ندارند و برای آنها ظاهر خواهیم ساخت که آن محیط به آنها میباشد] و اگر استغاثه کنند با آبی مانند فلز گداخته [دُردی روغن تفتیده (گداخته) یا نُحاس (مس) مذاب] فریادخواهی میشوند که [برای فرط حرارت آن و گندیدگیَ آن حینی که به دهان نزدیک میشود] صورتها را بریان میکند [و مُهل (گنداب، مس گداخته، قیح و چرک زخم لاشهٔ مرده)] چه بد نوشیدنی است و [آتش] چه بد متکائی (تکیه گاهی) است
- ترجمه سلطانیو بگو: حقّ (آنچه است که) از (جانب) پروردگار شما است و کسی که بخواهد پس باید ایمان بیاورد و کسی که بخواهد پس البتّه کفر میورزد ما برای ستمکاران آتشی آماده کردهایم که سُرادقش (دود و غبارش) آنها را احاطه کرده است و اگر استغاثه کنند با آبی مانند فلز گداخته فریادخواهی میشوند که صورتها را بریان میکند چه بد نوشیدنی و چه بد آرامگاهی است
- ترجمه راستینو بگو: دین حق همان است که از جانب پروردگار شما آمد، پس هر که میخواهد ایمان آرد و هر که میخواهد کافر شود، ما برای کافران ستمکار آتشی مهیا ساختهایم که شعلههای آن مانند خیمههای بزرگ گرد آنها احاطه کند و اگر (از شدت عطش) شربت آبی درخواست کنند آبی مانند مس گداخته سوزان به آنها دهند که رویها را بسوزاند و آن آب بسیار بد شربتی و آن دوزخ بسیار بد آسایشگاهی است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا
همانا کسانی که [با بیعت خاصّهٔ ولویّه به ولایت] ایمان آوردهاند [یا با بیعت عامّهٔ نبویّه به تو اسلام آوردند] و [با اتّصال به ولایت] اعمال صالح کردهاند ما اجر کسی را که عمل نیک کرده ضایع نمیکنیم
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردهاند ما اجر کسی را که عمل نیک کرده ضایع نمیکنیم
- ترجمه راستینآنان که ایمان آوردند و نیکوکار شدند ما هم اجر نیکوکاران را ضایع نخواهیم گذاشت.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا
آنان جنّتهای عدنی دارند که از تحت آنها نهرها جاری میشود، در آن با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند و لباسهایی سبز از ابریشم نازک و ابریشم ضخیم میپوشند [در حالی که] در آنجا بر تختها تکیه دهنده هستند [داخل شدن در جنّت و آراسته شدن به زینتهای آن] چه خوب پاداشی و [تختها] چه نیکو جایگاهی [برای نشستن] است
- ترجمه سلطانیآنان جنّتهای عدنی دارند که از تحت آنها نهرها جاری میشود، در آن با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند و لباسهایی سبز از ابریشم نازک و ابریشم ضخیم میپوشند (در حالی که) در آنجا بر تختها تکیه دهنده هستند چه خوب پاداشی و چه نیکو جایگاهی (برای نشستن) است
- ترجمه راستینآنهایند که بهشتهای عدن که نهرها زیر درختانش جاری است خاص آنهاست در حالی که آنان را در آن بهشت به دستبندها و زیورهای زرین بیارایند و لباسهای سبز حریر و دیبا درپوشند و بر تختها تکیه زنند، که آن بهشت نیکو اجری و خوش آرامگاهی است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا
و برای آنها [یعنی برای حال مؤمن و کافر و یا برای حال مخلص و منافق] مَثل بزن [حکایت حال] دو مرد (شخص) را که برای هر یک از آن دو، دو باغ از انگورها قرار دادیم و اطراف آن دو را با نخل پوشاندیم [یعنی آن دو را محاط (احاطه شده) با نخل قرار دادیم] و بین آن دو زراعتی را قرار دادیم [که از آن دو میوههای او و خورش او و نان او حاصل میشد]
- ترجمه سلطانیو برای آنها مثل بزن دو مرد را که برای هر یک از آن دو، دو باغ از انگورها قرار دادیم و اطراف آن دو را با نخل پوشاندیم و بین آن دو زراعتی را قرار دادیم
- ترجمه راستینو دو مرد (مؤمن و کافر) را برای امت مثل آر که به یکی از آنها دو باغ انگور دادیم و به نخل خرما اطرافش را پوشاندیم و عرصه میان آنها را کشتزار (برای گندم و سایر حبوبات) قرار دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِم مِّنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا
هر یک از این دو باغ خوردنیهای خود را [از میوهها و خرما و حبوبات] میدادند و از او (صاحب خود) چیزی را ظلم (دریغ) نمیکردند [از أُکل (ثمر، رزق، محصول) چیزی به آفت نقص نمیشد یا با تغییر بحسب سالها مانند سایر بوستانها زیرا آنها همانطور که میسزد در سالی میوه بسیار میدهند و در سالی دیگر میوهشان کم میشود] و در میان آن دو نهری جاری کردیم [تا شُرب (آبیاری) آن دو مدام باشد و در آب دادن آن دو خسته نشوند و بهاء آن دو را زیاد نماید]
- ترجمه سلطانیهر یک از این دو باغ خوردنیهای خود را میدادند و از او (صاحب خود) چیزی را ظلم (دریغ) نمیکردند و در میان آن دو نهری جاری کردیم
- ترجمه راستینآن دو باغ کاملا میوههای خود را بیهیچ آفت و نقصان بداد و در وسط آنها جوی آبی نیز روان ساختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا
و او (صاحب آن دو باغ) ثَمر (میوه، ثروت، مال بسیار از آن دو) داشت پس [به جهت افتخار کردن بر او] و (در حالی که) او با وی سخن میکرد به دوست [فقیر] خود گفت: من از تو مالدارتر و به لحاظ نفر چیرهتر هستم
- ترجمه سلطانیو او (صاحب آن دو باغ) ثروت داشت پس به دوست (فقیر) خود گفت: و (در حالی که) او با وی سخن میکرد من از تو مالدارتر و به لحاظ نفر چیرهتر هستم
- ترجمه راستینو این مرد که دو باغ میوه بسیار داشت با رفیق خود (که مردی مؤمن و فقیر بود) در مقام گفتگو و مفاخرت برآمد و گفت: من از تو به دارایی بیشتر و از حیث خدم و حشم نیز عزیزتر و توانمندترم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِـمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا
و او [با دوستش] داخل باغش شد و (در حالی که) [با فخر و عُجب و غرور و غفلت از خداوند] ظالم بر نفس خود بود [به جهت اغترار (مغرور شدن) به صورت سرسبز آنها و غفلت از خداوند و قدرت او] گفت: گمان نمیکنم که این ابداً [هرگز] نابود شود
- ترجمه سلطانیو او داخل باغش شد و (در حالی که) ظالم بر نفس خود بود گفت: گمان نمیکنم که این ابداً (هرگز) نابود شود
- ترجمه راستینو روزی به باغ خود در حالی که به نفس خود ستمکار بود (چون عمر را به کفر و گناه و غفلت از خدا میگذرانید با کمال غرور) داخل شد، گفت: گمان ندارم هرگز این باغ نابود شود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا
و گمان نمیکنم که ساعت [قیامت] برپا شود و البتّه اگر [فرضاً چنانکه میپنداری] به سوی پروردگارم بازگردانده شوم البتّه حتماً بهتر از این را خواهم یافت
- ترجمه سلطانیو گمان نمیکنم که ساعت (قیامت) برپا شود و البتّه اگر به سوی پروردگارم بازگردانده شوم البتّه حتماً بهتر از این را خواهم یافت
- ترجمه راستینو نیز گمان نمیکنم که روز قیامتی به پا شود و اگر (به فرض هم خدا و قیامتی باشد و) من به سوی خدای خود بازگردم البته (در آن جهان نیز) از این باغ دنیا منزلی بهتر خواهم یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا
دوستش به او گفت و (در حالی که) او با وی گفتگو میکرد: آیا کفر میورزی به کسی که تو را از خاک خلق کرده سپس از نطفهای سپس تو را به صورت مردی راست [با خلقتی تمام] در آورد
- ترجمه سلطانیو (در حالی که) او با وی گفتگو میکرد دوستش به او گفت: آیا کفر میورزی به کسی که تو را از خاک خلق کرده سپس از نطفهای سپس تو را به صورت مردی راست (با خلقتی تمام) در آورد
- ترجمه راستینرفیق (با ایمان و فقیر) او در مقام گفتگو (و اندرز) بدو گفت: آیا به خدایی که نخست از خاک و بعد از نطفه تو را آفرید و آنگاه مردی کامل و آراسته خلقت ساخت کافر شدی؟!
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ لَّكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا
لکن من [میگویم:] او الله، پروردگار من است، و احدی را شریک پروردگارم نمیکنم
- ترجمه سلطانیلکن من (میگویم:) او الله، پروردگار من است، و احدی را شریک پروردگارم نمیکنم
- ترجمه راستینلیکن من پروردگارم آن خدای یکتاست و هرگز به خدای خود احدی را شریک نخواهم ساخت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ وَلَـوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا
و چرا آنوقت که داخل باغت شدی [به جهت اقرار به قدرت او و اینکه همه به مشیّت او است] نگفتی «ما شاء الله» (آنچه که خداوند بخواهد) قوّتی جز به خداوند نیست اگر میبینی که من از لحاظ مال و فرزند از تو کمتر هستم
- ترجمه سلطانیو چرا آنوقت که داخل باغت شدی نگفتی «ما شاء الله» (آنچه که خداوند بخواهد) قوّتی جز به خداوند نیست اگر میبینی که من از لحاظ مال و فرزند از تو کمتر هستم
- ترجمه راستینو تو چرا وقتی به باغ خود درآمدی نگفتی که همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قوهای نیست؟اگر تو مرا از خود به مال و فرزند کمتر دانی (به خود مغرور مشو که).
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا
پس چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو را [در دنیا یا در آخرت] به من بدهد و از آسمان بر آن صاعقهای بفرستد پس به خاکی [خشک بدون گیاه] لغزنده [تبدیل] گردد {یعنی برای عدم گیاه و درخت در آن بر خود بلغزد}
- ترجمه سلطانیپس چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو را به من بدهد و از آسمان بر آن صاعقهای بفرستد پس به خاکی (خشک بدون گیاه) لغزنده (تبدیل) گردد
- ترجمه راستینامید است خدا مرا بهتر از باغ تو (در آخرت و دنیا) بدهد و بر بوستان تو آتشی فرستد که باغت یکسره نابود و با خاک صرف یکسان گردد.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا
یا آب آن [در زمین] فرو برود پس هرگز نخواهی توانست که آن را [با تنقیه (لایروبی کردن) مجرای آن و تجدید منبع آن و اخراج آب از آن] طلب کنی
- ترجمه سلطانییا آب آن فرو برود پس هرگز نخواهی توانست که آن را طلب کنی
- ترجمه راستینیا آبش به زمین فرو رود و دیگر هرگز نتوانی آب به دست آری (و باغت از بیآبی خشک شود).
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُـولُ يَالَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا
و به میوههایش احاطه کرد [و تمام اموالش یا میوهٔ باغش هلاک شد همانگونه که دوستش به او گفته بود و او را انذار کرده بود] و صبح کرد [در حالی که] دستانش را [بر دو رانش] میزد به خاطر (از جهت تحسّر) آنچه که برای آن خرج کرده بود و (در حالی که) آن بر داربستهای خود فرو ریخته بود [و مُوهای (انگور) آن بر داربستهایی که مُوها بر آنها بودند افتاده بودند] و [به عنوان تذکّر (یادآوری) آنچه که دوستش او را با آن ترسانده بود] میگوید: ای کاش احدی را با پروردگارم شریک نمیکردم
- ترجمه سلطانیو به میوههایش احاطه کرد و صبح کرد (در حالی که) دستانش را (بر رانش) میزد به خاطر آنچه که برای آن خرج کرده بود و (در حالی که) آن بر داربستهای خود فرو ریخته بود و میگوید: ای کاش احدی را با پروردگارم شریک نمیکردم
- ترجمه راستینو ثمره و میوههایش همه نابود گردید و او (از شدت حزن و اندوه) بر آنچه در باغ خرج کرده بود دست بر دست میزد که بنا و اشجارش همه ویران و خشک شده بود، و میگفت: ای کاش من احدی را به خدای خود شریک نمیساختم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ وَلَمْ تَكُن لَّهُ فِئَةٌ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنتَصِرًا
و او گروهی را نداشت که [با دفع اهلاک یا ردّ مُهْلِک] به جای خداوند او را یاری کنند و [خود نیز، بنفسه از اهلاک خداوند و به عنوان ممتنع (امتناع کننده) از آن] غالب نبود
- ترجمه سلطانیو او گروهی را نداشت که به جای خداوند او را یاری کنند و (خود نیز) غالب نبود
- ترجمه راستینو ابدا جز خدا هیچ گروهی نبود که آن گنهکار کافر را از قهر و خشم خدا یاری و حمایت کند و نه خود مدافع خویش بود.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ هُنَالِكَ الْـوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا
آنجا [در آن حال ظاهر میشود که] ولایت برای خداوند حقّ [بوده] است او [به ذات خود برای متّقین کامل در تقوا] بهترین ثواب (پاداش) است [و او بهتر از هر ثوابى است] و [او به ذات خود عاقبت بر اهل تقوا] بهترین عاقبت است [و عاقبتى نیکوتر از او نیست]
- ترجمه سلطانیآنجا (در آن حال) (ظاهر میشود که) ولایت برای خداوند حقّ (بوده) است او بهترین ثواب (پاداش) و بهترین عاقبت است
- ترجمه راستینآنجا ولایت و حکمفرمایی خاص خداست که به حق فرمان دهد و بهترین اجر و ثواب و عاقبت نیکو را هم او عطا کند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا
و برای آنها مَثَل زندگانی دنیا را بزن (یادآوری کن) که مانند آبی است که ما آن را از آسمان نازل کردهایم و گیاه زمین [بعد از روییدن آن و نمو آن و اشتداد (قوی شدن) آن] با آن درآمیخت پس گیاه خشک (شکسته شده) گردید که بادها آن را پراکنده (متفرّق) میکنند و خداوند بر هر چیزی [از انزال آب و رویانیدن زمین و قرار دادن نبات به صورت قوی مختلط سپس قرار دادن آن به صورت چوبهای خشک متفرّق] توانمند است
- ترجمه سلطانیو برای آنها مَثَل زندگانی دنیا را بزن که مانند آبی است که ما آن را از آسمان نازل کردهایم و گیاه زمین با آن درآمیخت پس گیاه خشک گردید که بادها آن را پراکنده میکنند و خداوند بر هر چیزی توانمند است
- ترجمه راستینو برای امت، زندگانی دنیا را چنین مثل زن که ما آب بارانی از آسمان نازل کنیم و به آن آب، درختان و نباتات گوناگون زمین درهم پیچیده و خرم بروید، سپس همه درهم شکسته و خشک شود و به دست بادها زیر و زبر و پراکنده گردد، و خدا بر هر چیز اقتدار کامل دارد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا
مال (ثروت) و پسران زینتهای زندگانی دنیا هستند [و با زوال آن زایل میشوند] و باقی ماندنیهای شایسته [نه زائل شدنیهای فاسد و اینها آنچه هستند که نفوس به آنها همّت میگمارند از مال و پسران و آنچه که در پی آن دو میآید و آنچه که ملازم آن دو است] نزد پروردگارت به عنوان ثواب (پاداش) بهتر و به جهت امید بستن بهتر هستند [پس شایسته است که انسان آن را طلب کند و آن را به عنوان آرزو قرار دهد نه مال و پسران را]
- ترجمه سلطانیمال (ثروت) و پسران زینتهای زندگانی دنیا هستند و باقی ماندنیهای شایسته نزد پروردگارت به عنوان ثواب (پاداش) بهتر و به جهت امید بستن بهتر هستند
- ترجمه راستینمال و فرزندان زیب و زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که (تا قیامت) باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا
و روزی که کوهها را [با قرار دادن آنها به صورت گرد و غبار پراکنده در جوّ] حرکت میدهیم و زمین را بارز (صاف و هموار) میبینی و آنها را حشر میکنیم پس احدی از آنها [نه محسن و نه مُسئ] را رها نمیسازیم
- ترجمه سلطانیو روزی که کوهها را حرکت میدهیم و زمین را بارز (صاف و هموار) میبینی و آنها را حشر میکنیم پس احدی از آنها را رها نمیسازیم
- ترجمه راستینو (یاد کن) روزی که ما کوهها را به رفتار آریم و زمین را صاف و بدون پست و بلندی آشکارا ببینی و همه را (در صف محشر از قبرها) برانگیزیم و یکی را فرو نگذاریم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا لَّقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّن نَّجْعَلَ لَكُم مَّوْعِدًا
و بر پروردگارت [در صفوف عدیده بحسب مراتب آنها در قُرب و بُعد] به صف عرضه میشوند [به آنان میگوییم:] همانا نزد ما آمدهاید همانطور که بار اوّل شما را خلق کردیم بلکه میپنداشتید که هرگز برای شما موعدی قرار نخواهیم داد
- ترجمه سلطانیو بر پروردگارت به صف عرضه میشوند همانا نزد ما آمدهاید همانطور که بار اوّل شما را خلق کردیم بلکه میپنداشتید که هرگز برای شما موعدی قرار نخواهیم داد
- ترجمه راستینو خلایق را در صفی بر خدا عرضه کنند (و به کافران گفته شود: دیدید) همان گونه که اول بار شما را آفریدیم باز به سوی ما باز آمدید، اما شما (به خیال باطل) پنداشتید که هرگز برای شما وعده گاهی نمینهیم (و معادی در کار نیست).
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُـولُونَ يَاوَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا
و کتاب [اعمال خلایق بین دستان محاسب] گذارده میشود پس مجرمان را بیمناک میبینی از آنچه که در آن است و میگویند: ای وای (افسوس) بر ما این چه کتابی است؟ [فعل] صغیرهای و نه کبیرهای را فرو نمیگذارد مگر آنکه آن را احصاء کرده (شمرده) است و [جزای یا نفس یا ترسیم] آنچه را که عمل کردهاند [در کتاب] حاضر مییابند و پروردگار تو به احدی ستم نمیکند
- ترجمه سلطانیو کتاب (بین دستان محاسب) گذارده میشود پس مجرمان را بیمناک میبینی از آنچه که در آن است و میگویند: ای وای بر ما این چه کتابی است؟ صغیرهای و نه کبیرهای را فرو نمیگذارد مگر آنکه آن را احصاء کرده (شمرده) است و (جزای) آنچه را که عمل کردهاند (در کتاب) حاضر مییابند و پروردگار تو به احدی ستم نمیکند
- ترجمه راستینو کتاب اعمال نیک و بد خلق را پیش نهند، آن گاه اهل عصیان را از آنچه در نامه عمل آنهاست ترسان و هراسان بینی در حالی که (با خود) گویند: ای وای بر ما، این چگونه کتابی است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر مویی فرو نگذاشته جز آنکه همه را احصا کرده است؟! و در آن کتاب همه اعمال خود را حاضر بینند و خدا به هیچ کس ستم نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِـمِينَ بَدَلًا
و [به یاد آنها بیاور وقت قول ما را قبل از خلقتشان] آنوقت که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، و سجده کردند جز ابلیس که از جن بود پس از امر پروردگارش فسق (نافرمانی، انحراف) کرد آیا پس شما او [که از پروردگارش که او را خلق کرد و او را تربیت کرد و به او انعام کرد اطاعت نکرد] و ذرّیّهٔ او را به جای من ولی میگیرید؟ [پس شایسته نیست که وَلیّ قرار داده شود زیرا خارج از امر مُنعم، از او احسان کردن بر نمیآید] و (حال آنکه) آنها دشمن شما هستند [ابلیس و ذرّیهٔ او] بد بدلی [از خداوند] برای ستمکاران (جعل کنندگان ولایت بر غیر مستحقّ) هستند [یا او ولىّ ظالمین است و کسی که ولىّ ظالمین است شایسته نیست که به عنوان ولیّ گرفته شود]
- ترجمه سلطانیو آنوقت که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، و سجده کردند جز ابلیس که از جن بود پس از امر پروردگارش فسق (نافرمانی، انحراف) کرد آیا پس شما او و ذرّیّهٔ او را به جای من ولی میگیرید؟ و (حال آنکه) آنها دشمن شما هستند (ابلیس و ذرّیهٔ او) بد بدلی (از خداوند) برای ستمکاران هستند
- ترجمه راستینو (یاد آر) وقتی که به فرشتگان فرمان دادیم که بر آدم همه سجده کنید، و آنها تمام سر به سجده فرود آوردند جز شیطان که از جنس جن (دیو) بود بدین جهت از طاعت خدای خود سرپیچید، پس آیا (شما فرزندان آدم) مرا فراموش کرده و شیطان و فرزندانش را دوست خود میگیرید در صورتی که آنها شما را سخت دشمنند؟ظالمان را (که به جای خدا شیطان را به طاعت برگزیدند) بسیار بد بدلی است.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ مَّا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا
آنها را در خلق آسمانها و زمین و نه در خلق خودشان گواه نگرفتم [پس چگونه خالق آن دو یا متصّرفین در آن دو باشند، و کسی که تسلّط و نه تصرّف در آن دو ندارد شایسته نیست که او به عنوان ولیّ گرفته شود، و آنها شاعر به کیفیّت خلقت خود نیستند تا چه رسد به خلقت غیر خود و تصرّف در آن] و من گمراه کنندگان را به عنوان بازودار [یار و کمککار] برنگرفتم
- ترجمه سلطانیآنها را در خلق آسمانها و زمین و نه در خلق خودشان گواه نگرفتم و من گمراه کنندگان را به عنوان بازودار (یار و کمککار) برنگرفتم
- ترجمه راستینمن در وقت آفرینش آسمانها و زمین و یا خلقت خود این مردم آنها را حاضر و گواه نساختم (و کمک از کسی نخواستم) و هرگز گمراه کنندگان را به مددکاری نگرفتم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ وَيَوْمَ يَقُـولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقًا
و [به آنان یادآوری کن] روزی که میگوید: نداء بدهید به شرکای من [بر زعم خود، اعمّ از شرکاء در وجوب و آلهت و عبودیّت و طاعت و ولایت و وجود] که گمان میکردید [که آنها شُرَکاء هستند]، پس آنها را میخوانند امّا آنها جوابشان را نمیدهند و (در حالی که) بین آنها هلاکتگاهی قرار دادهایم [که بعضی از آنها به بعضی نمیرسند]
- ترجمه سلطانیو روزی که میگوید: نداء بدهید به شرکای من که گمان میکردید، پس آنها را میخوانند امّا آنها جوابشان را نمیدهند و (در حالی که) بین آنها هلاکتگاهی قرار دادهایم
- ترجمه راستینو (یاد آر) روزی که خدا به کافران گوید: اکنون آنان را که شریک من گمان داشتید بخوانید (تا به فریاد شما رسند) ، آنها بخوانند و هیچ یک اجابت نکنند، و میان همه آنها (یعنی مشرکان و معبودانشان) جایگاهی سخت مهلک مقرر سازیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا
و مجرمان آتش را میبینند آنگاه درمییابند که آنها واقع شوندگان در آن خواهند بود و از آن گریزگاهی نخواهند یافت
- ترجمه سلطانیو مجرمان آتش را میبینند آنگاه درمییابند که آنها واقع شوندگان در آن خواهند بود و از آن گریزگاهی نخواهند یافت
- ترجمه راستینو آنگاه مردم بدکار آتش دوزخ را به چشم مشاهده کنند و بدانند که در آن خواهند افتاد و از آن ابدا مفرّی ندارند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا
و همانا برای مردم در این قرآن از هر مَثلی [که تذکّر داده شود و عبرت (سرمشق) شود و به آن حقّ درک شود] آوردهایم و انسان [برای غلبهٔ نسیان و غفلت بر او متذکّر نمیشود و حقّ بر او مخفی میشود و] بیش از هر چیزی [که از آن جدل پدید میآید] جدل [و خصومت] میکند
- ترجمه سلطانیو همانا در این قرآن از هر مَثلی برای مردم آوردهایم و انسان بیش از هر چیزی جدل میکند
- ترجمه راستینو ما در این قرآن هرگونه مثال و بیان برای (هدایت) خلق آوردیم و لیکن آدمی بیشتر از هر چیز (با سخن حق) به جدال و خصومت برخیزد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا
و چه [چیزی] مردم را منع کرد از اینکه [با ایمان خاصّ و بیعت با علی (ع)] ایمان آورند آنوقت که هدی (هدایت) نزد آنها آمد {هدایت مخصوص شأن ولایت است، چنانکه انذار مخصوص شأن نبوّت است} و [با استغفار حاصل در ضمن بیعت یا با استغفار عامّ حاصل به ندامت بر مَساوی (بدیها) و طلب مغفرت لسانی] از پروردگارشان استغفار (طلب آمرزش) کنند، جز [انتظار] آنکه سنّت پیشینیان آنان را فرو بگیرد یا [استعداد] عذاب آنها را از روبرو (به صورت مشهود) فرو بگیرد
- ترجمه سلطانیو چه (چیزی) مردم را منع کرد از اینکه ایمان آورند آنوقت که هدی (هدایت) نزد آنها آمد و از پروردگارشان استغفار (طلب آمرزش) کنند، جز (انتظار) آنکه سنّت پیشینیان آنان را فرو بگیرد یا (استعداد) عذاب آنها را از روبرو فرو بگیرد
- ترجمه راستینو چون هدایت (الهی قرآن) به خلق رسید چیزی مردم را منع نکرد که آن هدایت را بپذیرند و به درگاه پروردگار خود توبه و استغفار کنند به جز آنکه (خواستند مستحق شوند تا) سنّت (عقوبت و هلاک) پیشینیان به اینان هم برسد و یا با مجازات و عذاب خدا روبرو شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا
و ما فرستادگان را نمیفرستیم مگر به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده و کسانی که کفر ورزیدهاند با [قول] باطل مجادله میکنند تا با آن (با جدل به مبدء باطل) حقّ را باطل (بی اعتبار) کنند [یعنی از ثبات و استقرار زایل کنند] و آیات مرا و آنچه را که [به آن] انذار شدهاند را به تمسخر گرفتند
- ترجمه سلطانیو ما فرستادگان را نمیفرستیم مگر به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده و کسانی که کفر ورزیدهاند به باطل مجادله میکنند تا با آن حقّ را باطل (بی اعتبار) کنند و آیات مرا و آنچه را که (به آن) انذار شدهاند را به تمسخر گرفتند
- ترجمه راستینو ما رسولان را جز برای بشارت (نیکان) و ترسانیدن (بدان) نمیفرستیم و کافران با سخنان بیهوده باطل میخواهند جدل کرده و حق را پایمال کنند، و آیات مرا و آنچه برای تنبیه و انذارشان آمد به استهزاء گرفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا
و چه کسی ستمکارتر از کسی است که به آیات پروردگارش {و اعظم آیات، انبیاء و اولیاء (ع) هستند} تذکّر داده شده و [برای عدم اقبال بر انبیاء (ع) و عدم قبول مواعظ (پندها) آنان و عناد با آنها و عدم تدبّر در سایر آیات و عدم تنبّه به آنها] از آنها اعراض کرده و آنچه [از مَساوی (بدیها)] که دستانش پیشتر کرده بود را فراموش کرده است همانا ما بر دلهای آنان حجابهایی (درپوشهایی) قرار دادهایم که مبادا (به عنوان کراهت از آنکه یا برای اینکه) آن را بفهمند و در گوشهایشان سنگینی [قرار دادهایم که آنها را از شنیدن و تقلید منع میکند] و اگر آنها را به هدایت بخوانی پس آنوقت هرگز [برای انحصار هدایت در تحقیق و تقلید و آنها از این دو ممنوع (منع شده) هستند] ابداً هدایت نخواهند شد
- ترجمه سلطانیو چه کسی ستمکارتر از کسی است که به آیات پروردگارش تذکّر داده شده و از آنها اعراض کرده و آنچه که دستانش پیشتر کرده بود را فراموش کرده است همانا ما بر دلهای آنان حجابهایی قرار دادهایم که مبادا آن را بفهمند و در گوشهایشان سنگینی (قرار دادهایم) و اگر آنها را به هدایت بخوانی پس آنوقت هرگز ابداً هدایت نخواهند شد
- ترجمه راستینو کیست ستمکارتر از آن کسی که متذکر آیات خدایش ساختند و بدانها پندش دادند و باز از آنها اعراض کرد و از اعمال زشتی که کرده بود به کلی فراموش کرد و ما (پس از اتمام حجت) بر دلهایشان پردهها (ی جهل و قساوت) انداختیم تا دیگر آیات ما را فهم نکنند، و گوش آنها را (از شنیدن سخن حق) سنگین ساختیم و اگر به هدایتشان بخوانی دیگر ابدا هدایت نخواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ يُؤَاخِذُهُم بِمَا كَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن يَجِدُوا مِن دُونِهِ مَوْئِلًا
و پروردگار تو بسیار آمرزنده و دارندهٔ رحمت است اگر آنها را به خاطر آنچه که کسب کردهاند مؤاخذه میکرد البتّه عذاب را برای آنها تعجیل میکرد [یعنی اینکه طبع (مُهْر خوردن) قلوب و سنگینی گوشها به سبب عمل آنها است و از رحمت او است که عذاب بر آنها تعجیل نمیشود] بلکه برای [عذاب] آنها موعدی هست که هرگز در برابر آن [موعد یا خداوند] ملجأئی (پناهگاهی) نخواهند یافت
- ترجمه سلطانیو پروردگار تو بسیار آمرزنده و دارندهٔ رحمت است اگر آنها را به خاطر آنچه که کسب کردهاند مؤاخذه میکرد البتّه عذاب را برای آنها تعجیل میکرد بلکه برای (عذاب) آنها موعدی هست که هرگز در برابر آن پناهگاهی نخواهند یافت
- ترجمه راستینو خدای تو بسیار آمرزنده و بینهایت دارای کرم و رحمت است، اگر خواهد تا خلق را به کردارشان مؤاخذه کند همانا در عذابشان تعجیل و تسریع کند و لیکن برای (عذاب) آنان وقت معین (در عالم قیامت) مقرر است که از آن هرگز پناه و گریزگاهی نخواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَـمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا
و [اهل] این شهرها (قریههای امّتهای گذشته) را هلاکشان کردیم چون [با معاصی و اعراض از آیات به خودشان یا به عناد یا به خلق با صدّ و منع از آیات به آیات] ظلم میکردند و برای هلاکت آنها [نیز] موعدی را قرار دادیم
- ترجمه سلطانیو (اهل) این شهرها را هلاکشان کردیم چون ظلم میکردند و برای هلاکت آنها (نیز) موعدی را قرار دادیم
- ترجمه راستینو این است شهر و دیارهایی که اهل آن را چون ظلم و ستم کردند هلاک ساختیم و بر وقت هلاکشان موعدی معلوم مقرر گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا
[به یاد بیاور] زمانی [را] که موسی به [یوشع] همراه [و شاگرد] خود گفت من دست از طلب بر ندارم تا آنکه به محلّ تلاقی دو دریا برسم یا سالهای متمادی [و هشتاد سال] بگذرد
- ترجمه سلطانی(به یاد بیاور) زمانی (را) که موسی به (یوشع) همراه (و شاگرد) خود گفت من دست از طلب بر ندارم تا آنکه به محلّ تلاقی دو دریا برسم یا سالهای متمادی (هشتاد سال) بگذرد
- ترجمه راستینو (به یاد آر) وقتی که موسی به شاگردش (یوشع که وصی و خلیفه او بود) گفت: من دست از طلب برندارم تا به مجمع البحرین (به محل برخورد دو دریا) برسم یا سالها عمر در طلب بگذرانم.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا
چون به محلّ تلاقی دو دریا رسیدند ماهی را [که برای خوراک تهیّه دیده بودند] فراموش کردند، و در دریا به حرکت آمد و رفت
- ترجمه سلطانیچون به محلّ تلاقی دو دریا رسیدند ماهی را (که برای خوراک تهیّه دیده بودند) فراموش کردند، و در دریا به حرکت آمد و رفت
- ترجمه راستینو چون موسی و شاگردش بدان مجمع البحرین رسیدند ماهی غذای خود را فراموش کردند و آن ماهی راه به دریا برگرفت و رفت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا
چون [از محلّ تلاقی دو دریا] گذشتند [موسی به یوشع] گفت غذای ما را بیاور که در این سفر [خیلی] خسته شدهایم
- ترجمه سلطانیچون (از محلّ تلاقی دو دریا) گذشتند (موسی به یوشع) گفت غذای ما را بیاور که در این سفر (خیلی) خسته شدهایم
- ترجمه راستینپس چون که از آن مکان بگذشتند موسی به شاگردش گفت: چاشت ما را بیاور که ما در این سفر رنج بسیار دیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا
ناگاه [یوشع به خاطرش آمد و با تعجّب] گفت: موقعی که ما روی سنگ جا گرفتیم، من ماهی را فراموش کردم و این فراموشی هم از طرف شیطان بود، و [ماهی هم] ناگهان راه دریا را پیش گرفت و از دست من خارج شد
- ترجمه سلطانیناگاه (یوشع به خاطرش آمد و با تعجّب) گفت موقعی که ما روی سنگ جا گرفتیم، من ماهی را فراموش کردم و این فراموشی هم از طرف شیطان بود، و (ماهی هم) ناگهان راه دریا را پیش گرفت و از دست من خارج شد
- ترجمه راستینوی گفت: در نظر داری آنجا که بر سر سنگی منزل گرفتیم؟من (آنجا) ماهی را فراموش کردم و آن را جز شیطان از یادم نبرد و شگفت آنکه ماهی بریان راه دریا گرفت و برفت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا
[موسی] گفت [چرا نگفتی]، چون [همین موضوع بود که] من انتظار آن را داشتم، برگردیم؛ سپس همان راهی را که آمده بودند برگشتند [تا به مجمع البحرین رسیدند]
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت (چرا نگفتی)، چون (همین موضوع بود که) من انتظار آن را داشتم، برگردیم؛ سپس همان راهی را که آمده بودند برگشتند (تا به مجمع البحرین رسیدند)
- ترجمه راستینموسی گفت: آنجا همان مقصدی است که ما در طلب آن بودیم، و از آن راهی که آمدند به آنجا برگشتند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا
ناگهان [در آن محل] بندهای از بندگان ما را یافتند [که او را مشمول رحمت خود قرار داده] و از نزد خود به او علم آموخته بودیم
- ترجمه سلطانیناگهان (در آن محل) بندهای از بندگان ما را یافتند (که او را مشمول رحمت خود قرار داده) و از نزد خود به او علم آموخته بودیم
- ترجمه راستیندر آنجا بندهای از بندگان خاص ما را یافتند که او را رحمت و لطف خاصی از نزد خود عطا کردیم و هم از نزد خود وی را علم (لدنّی و اسرار غیب الهی) آموختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا
موسی [به خضر] گفت: آیا [اجازه میدهی که] من [همراهی و] پیروی تو بکنم که از آنچه خداوند به تو تعلیم داده به من هم تعلیم دهی و راهنمایی کنی؟
- ترجمه سلطانیموسی (به خضر) گفت آیا (اجازه میدهی که) من (همراهی و) پیروی تو بکنم که از آنچه خداوند به تو تعلیم داده به من هم تعلیم دهی و راهنمایی کنی؟
- ترجمه راستینموسی به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آیا من تبعیت (و خدمت) تو کنم تا از علم لدنّی خود مرا بیاموزی؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا
[خضر در جواب به موسی] گفت: که تو نمیتوانی با من صبرکنی
- ترجمه سلطانی(خضر در جواب به موسی) گفت: که تو نمیتوانی با من صبرکنی
- ترجمه راستینآن عالم پاسخ داد که تو هرگز نمیتوانی که (تحمل اسرار کرده و) با من صبر پیشه کنی.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا
[موسی] گفت: به خواست خداوند مرا صابر خواهی دید و در هیچ امری نافرمانی تو نخواهم کرد
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: به خواست خداوند مرا صابر خواهی دید و در هیچ امری نافرمانی تو نخواهم کرد
- ترجمه راستینموسی گفت: به خواست خدا مرا با صبر و تحمل خواهی یافت و هرگز در هیچ امر با تو مخالفت نخواهم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا
[خضر (ع) در جواب به موسی (ع)] گفت: پس اگر [بخواهی] پیروی من بکنی از من علّت هیچ امری را سؤال نکن تا [خودم بعداً] برای تو شرح دهم
- ترجمه سلطانی(خضر (ع) در جواب به موسی (ع)) گفت: پس اگر (بخواهی) پیروی من بکنی از من علّت هیچ امری را سؤال نکن تا (خودم بعداً) برای تو شرح دهم
- ترجمه راستینآن عالم گفت: پس اگر تابع من شدی دیگر از هر چه من کنم هیچ سؤال مکن تا وقتی که من خود تو را از آن راز آگاه سازم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا
سپس [از آنجا] حرکت کردند [و به راه افتادند] تا در کنار دریا کشتیئی را سوار شدند. [خضر بعداً] کشتی را سوراخ کرد، [موسی به عنوان اعتراض خود] گفت: آیا سوراخ میکنی که سرنشینان [کشتی] را غرق کنی؟ بسیار کار ناپسندی میکنی!
- ترجمه سلطانیسپس (از آنجا) حرکت کردند (و به راه افتادند) تا در کنار دریا کشتیئی را سوار شدند. (خضر بعداً) کشتی را سوراخ کرد، (موسی به عنوان اعتراض خود) گفت: آیا سوراخ میکنی که سرنشینان (کشتی) را غرق کنی؟ بسیار کار ناپسندی میکنی!
- ترجمه راستینسپس هر دو با هم برفتند تا وقتی که در کشتی سوار شدند. آن عالم کشتی را بشکست، موسی گفت: ای مرد، آیا کشتی شکستی تا اهل آن را به دریا غرق کنی؟! بسیار کار منکر و شگفتی به جای آوردی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا
[خضر] گفت: من به تو گفتم، که تو نمیتوانی [کارهای من را تحّمل نمائی و] با من صبر کنی
- ترجمه سلطانی(خضر) گفت: من به تو گفتم، که تو نمیتوانی (کارهای من را تحّمل نمائی و) با من صبر کنی
- ترجمه راستینگفت: آیا من نگفتم که هرگز ظرفیت و توانایی آنکه با من صبر کنی نداری؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا
[موسی ناگهان به خود آمد و پیمانی را که با خضر بسته بود به یاد آورد و شرمسار شده و] درخواست کرد که [من غفلت کرده و] فراموش نمودم، بر من مگیر و سختگیری به من منما
- ترجمه سلطانی(موسی ناگهان به خود آمد و پیمانی را که با خضر بسته بود به یاد آورد و شرمسار شده و) درخواست کرد که (من غفلت کرده و) فراموش نمودم، بر من مگیر و سختگیری به من منما
- ترجمه راستینموسی گفت: (این یک بار) بر من مگیر که شرط خود را فراموش کردم و مرا تکلیف سخت طاقت فرسا نفرما.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا
سپس [از کشتی بیرون آمده] حرکت کردند تا پسر بچهای را دیدند [که با چند نفر همسال خود مشغول بازی است، خضر] او را کشت، [ناگاه موسی] زبان اعتراض گشود که چرا شخص بیگناهی را [که مرتکب قتلی نشده] کشتی؟! بسیار کار ناشایستی کردی!
- ترجمه سلطانیسپس (از کشتی بیرون آمده) حرکت کردند تا پسر بچهای را دیدند (که با چند نفر همسال خود مشغول بازی است، خضر) او را کشت، (ناگاه موسی) زبان اعتراض گشود که چرا شخص بیگناهی را (که مرتکب قتلی نشده) کشتی؟! بسیار کار ناشایستی کردی!
- ترجمه راستینو باز هم روان شدند تا به پسری برخوردند، او پسر را (بیگفتگو) به قتل رسانید. باز موسی گفت: آیا نفس محترمی که کسی را نکشته بود بیگناه کشتی؟همانا کار بسیار منکر و ناپسندی کردی.
- ترجمه الهی قمشهای