جزء شمارهٔ ۱۶
٧٥ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا
[باز خضر] گفت: آیا به تو نگفتم که تو نمیتوانی با من همراهی کنی [و تحّمل همسفری مرا نداری]؟
- ترجمه سلطانی(باز خضر) گفت: آیا به تو نگفتم که تو نمیتوانی با من همراهی کنی (و تحّمل همسفری مرا نداری)؟
- ترجمه راستینگفت: آیا با تو نگفتم که تو هرگز ظرفیت و مقام آنکه با من صبر کنی نخواهی داشت؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا
[موسی با خجالت و سرافکندگی با زبان عذرخواهی] گفت: اگر مجدّد [بر تو اعتراض کرده و] سؤال نمودم مرا از خود بران و عذر تو هم خواسته است
- ترجمه سلطانی(موسی با خجالت و سرافکندگی با زبان عذرخواهی) گفت: اگر مجدّد (بر تو اعتراض کرده و) سؤال نمودم مرا از خود بران و عذر تو هم خواسته است
- ترجمه راستینموسی گفت: اگر بار دیگر از تو مؤاخذه و اعتراضی کردم از آن بعد با من ترک صحبت و رفاقت کن که از (تقصیر) من عذر موجه (بر متارکه دوستی) به دست خواهی داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا
سپس [از آنجا] حرکت کرده [به راه خود ادامه دادند] تا به قریهای (ناصره) رسیدند، از مردم آنجا درخواست خوراک نمودند و آنها نپذیرفتند. [از آنجا عبور میکردند] دیواری دیدند که نزدیک بود فرو ریزد [و از بین برود] و [خضر] آن را راست کرد [و محکم نمود]؛ [موسی] گفت کاش برای این کار اجرتی میگرفتی
- ترجمه سلطانیسپس (از آنجا) حرکت کرده (به راه خود ادامه دادند) تا به قریهای رسیدند، از مردم آنجا درخواست خوراک نمودند و آنها نپذیرفتند. (از آنجا عبور میکردند) دیواری دیدند که نزدیک بود فرو ریزد (و از بین برود) و (خضر) آن را راست کرد (و محکم نمود)؛ (موسی) گفت کاش برای این کار اجرتی میگرفتی
- ترجمه راستینباز با هم روان شدند تا وارد بر شهری شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند، مردم از طعام دادن و مهمانی آنها ابا کردند (آنها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا) در (نزدیکی دروازه آن) شهر به دیواری که نزدیک به انهدام بود رسیدند و آن عالم به استحکام و تعمیر آن پرداخت. باز موسی گفت: روا بود که بر این کار اجرتی میگرفتی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا
[خضر] گفت: [حال که سخن گفتی گاهِ] جدا شدن من و تو است ولی اکنون سّر آنچه را که تو توان تحمّل آن را نداشتی به تو میگویم
- ترجمه سلطانی(خضر) گفت: (حال که سخن گفتی) (گاه) جدا شدن من و تو است ولی اکنون سّر آنچه را که تو توان تحمّل آن را نداشتی به تو میگویم
- ترجمه راستینآن عالم گفت: این (سه بار کمظرفی و بیصبری و اعتراض، عذر) مفارقت بین من و توست، من همین ساعت تو را بر اسرار کارهایم که بر فهم آن صبر و ظرفیت نداشتی آگاه میسازم.
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا
امّا کشتی که [تو دیدی سوراخ کردم] برای این بود که مالکین کشتی [چند نفر] بینوا [و ضعیف] بودند [که از راه کار کردن در دریا ارتزاق مینمودند] و در پی آنها پادشاهی بود که [هر کشتی که سالم بود را] غصب میکرد [و مصادره مینمود] و من [مخصوصاً] آن را معیوب نمودم [که از شرّ غصب شدن خلاص شود]
- ترجمه سلطانیامّا کشتی که (تو دیدی سوراخ کردم) برای این بود که مالکین کشتی (چند نفر) بینوا (و ضعیف) بودند (که از راه کار کردن در دریا ارتزاق مینمودند) و در پی آنها پادشاهی بود که (هر کشتی که سالم بود را) غصب میکرد (و مصادره مینمود) و من (مخصوصاً) آن را معیوب نمودم (که از شرّ غصب شدن خلاص شود)
- ترجمه راستیناما آن کشتی، صاحبش خانواده فقیری بود که در دریا کار میکردند (و از آن کشتی کسب و ارتزاق مینمودند) خواستم چون کشتیها (ی بیعیب) را پادشاه در سر راه به غصب میگرفت این کشتی را ناقص کنم (تا برای آن فقیران باقی بماند).
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا
امّا [کشتن] کودک، برای این بود که پدر و مادر او هر دو مؤمن [و موحّد] بودند ولی [این کودک] اگر بزرگ میشد [ایجاد زحمت نموده] آنها را وادار به طغیان و کفر مینمود
- ترجمه سلطانیامّا (کشتن) کودک، برای این بود که پدر و مادر او هر دو مؤمن (و موحّد) بودند ولی (این کودک) اگر بزرگ میشد (ایجاد زحمت نموده) آنها را وادار به طغیان و کفر مینمود
- ترجمه راستینو اما آن پسر (کافر بود و) پدر و مادر او مؤمن بودند، از آن باک داشتیم که آن پسر آنها را به خوی کفر و طغیان خود درآورد.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا
از اینرو ما اراده کردیم که او را بکشیم و خداوند به جای او [فرزندی] بهتر از او که دارای صفای نفس و صلهٔ رحم باشد به آنها بدهد
- ترجمه سلطانیاز اینرو ما اراده کردیم که او را بکشیم و خداوند به جای او (فرزندی) بهتر از او که دارای صفای نفس و صلهٔ رحم باشد به آنها بدهد
- ترجمه راستینخواستیم تا به جای او خدایشان فرزندی بهتر و صالحتر و مهذبتر و نزدیکتر به ارحام پرستی به آن پدر و مادر بخشد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِـحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا
دیوار هم [که مستقیم نمودیم] از دو کودک یتیم در شهر بود که در زیر آن گنجی نهفته بود و پدرشان شخص نیکی بود خدای تو خواست که آنها به حدّ رشد برسند و دفینه را [که زیر آن دیوار بود] خارج کنند که رحمت [و رأفت] خدای تو بود و این کار را هم به ارادهٔ خود نکردم [بلکه به امر خداوند بود]. این است سرّ آنچه تو نمیتوانستی تحّمل کنی
- ترجمه سلطانیدیوار هم (که مستقیم نمودیم) از دو کودک یتیم در شهر بود که در زیر آن گنجی نهفته بود و پدرشان شخص نیکی بود خدای تو خواست که آنها به حدّ رشد برسند و دفینه را (که زیر آن دیوار بود) خارج کنند که رحمت (و رأفت) خدای تو بود و این کار را هم به ارادهٔ خود نکردم (بلکه به امر خداوند بود). این است سرّ آنچه تو نمیتوانستی تحّمل کنی
- ترجمه راستینو اما آن دیوار از آن دو طفل یتیمی در آن شهر بود که پدری صالح داشتند و زیر آن گنجی برای آن دو نهفته بود، خدایت خواست تا به لطف خود آن اطفال به حد رشد رسند و خودشان گنج را استخراج کنند. و من این کارها نه از پیش خود (بلکه به امر خدا) کردم. این است مآل و باطن کارهایی که تو طاقت و ظرفیت بر انجام آن نداشتی.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا
از تو دربارهٔ ذوالقرنین میپرسند بگو هم اکنون برای شما خلاصهٔ قصّهٔ او را میگویم
- ترجمه سلطانیاز تو دربارهٔ ذوالقرنین میپرسند بگو هم اکنون برای شما خلاصهٔ قصّهٔ او را میگویم
- ترجمه راستینو از تو (ای رسول) سؤال از ذوالقرنین میکنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا
ما او را در روی زمین قدرت و نفوذ دادیم و از هر چیزی وسیلهٔ [وصول بدان و تصرّف در] آن را بدو دادیم
- ترجمه سلطانیما او را در روی زمین قدرت و نفوذ دادیم و از هر چیزی وسیلهٔ (وصول بدان و تصرّف در) آن را بدو دادیم
- ترجمه راستینما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشتهای به دست او دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا
[ذوالقرنین مشغول حرکت و سیر بود] تا به مغرب زمین که خورشید در آنجا غروب میکند رسید و دید خورشید در چشمهای که گل آلود [و دارای گل سیاهی بود] فرو رفت. در آنجا گروهی را دید، ما به او گفتیم که [در اینجا] اگر بخواهی آنها را عذاب کنی یا آنکه با آنها احسان [و مهربانی] کنی مختاری
- ترجمه سلطانی(ذوالقرنین مشغول حرکت و سیر بود) تا به مغرب زمین که خورشید در آنجا غروب میکند رسید و دید خورشید در چشمهای که گل آلود (و دارای گل سیاهی بود) فرو رفت. در آنجا گروهی را دید، ما به او گفتیم که (در اینجا) اگر بخواهی آنها را عذاب کنی یا آنکه با آنها احسان (و مهربانی) کنی مختاری
- ترجمه راستینتا هنگامی که (در سیر خود) به مغرب رسید خورشید را (که در دریای محیط غروب میکرد) چنین یافت که در چشمه آب تیرهای رخ نهان میکند و آنجا قومی را یافت که (چون کافر بودند) به ذوالقرنین دستور دادیم که درباره این قوم یا قهر و عذاب (اگر ایمان نیاوردند) یا لطف و رحمت (اگر ایمان آرند) به جای آور.
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا
او گفت کسانی را [که بر خود یا دیگران] ظلم کرده [و بر کفر اصرار داشته باشند] کیفر میدهیم و در آن عالم نیز که به سوی خداوند میرود به کیفر سخت گرفتار میشود
- ترجمه سلطانیاو گفت کسانی را (که بر خود یا دیگران) ظلم کرده (و بر کفر اصرار داشته باشند) کیفر میدهیم و در آن عالم نیز که به سوی خداوند میرود به کیفر سخت گرفتار میشود
- ترجمه راستینذو القرنین به آن قوم گفت: اما هر کس (از شما) ظلم و ستم کرده او را به کیفر خواهیم رسانید و سپس هم که (بعد از مرگ) به سوی خدا بازگردد خدا او را به عذابی بسیار سخت کیفر خواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا
ولی کسی که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند به او پاداش نیکو میدهیم و در کارهای خودمان برای او [تسهیل میکنیم و] آسان مینمائیم
- ترجمه سلطانیولی کسی که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند به او پاداش نیکو میدهیم و در کارهای خودمان برای او (تسهیل میکنیم و) آسان مینمائیم
- ترجمه راستینو اما هر کس به خدا ایمان آورد و نیکو کردار باشد نیکوترین اجر خواهد یافت و هم ما امر را بر او سهل و آسان گیریم.
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا
تا به مشرق [زمین مسکونی] رسید، دید که [خورشید] در آنجا بر قومی طلوع میکند که تن پوشی [در مقابل آفتاب] ندارند [یا لباسی جز آفتاب ندارند]
- ترجمه سلطانیتا به مشرق (زمین مسکونی) رسید، دید که (خورشید) در آنجا بر قومی طلوع میکند که تن پوشی (در مقابل آفتاب) ندارند (یا لباسی جز آفتاب ندارند)
- ترجمه راستینتا چون به مشرق زمین رسید آنجا دید که خورشید بر قومی میتابد که ما میان آنها و آفتاب ساتری قرار ندادهایم (یعنی لباس و خیمه و مسکنی که از حرارت خورشید سایبان کنند نداشتند).
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَـوْلًا
تا به بین دو سدّ [و دو کوه که بین آنها بعداً سدّ بست] رسید. [در آنجا] گروهی را دید که [لغت و] زبان او را [به خوبی] درک نمیکردند
- ترجمه سلطانیتا به بین دو سدّ (و دو کوه که بین آنها بعداً سدّ بست) رسید. (در آنجا) گروهی را دید که (لغت و) زبان او را (به خوبی) درک نمیکردند
- ترجمه راستینتا چون رسید میان دو سد (دو کوه بین دو کشور در شمال یا جنوب خاک ترکستان) آنجا قومی را یافت که سخنی فهم نمیکردند (و سخت وحشی و زبان نفهم بودند)
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ قَالُوا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا
به ذی القرنین گفتند که [قبیلهٔ] یأجوج و مأجوج در روی زمین فساد میکنند [و باعث زحمت ما هستند] آیا [اجازه میدهی که] ما خرج آن را بپردازیم که تو بین ما و آنها [سدّ و] حائلی ایجاد کنی؟
- ترجمه سلطانیبه ذی القرنین گفتند که (قبیلهٔ) یأجوج و مأجوج در روی زمین فساد میکنند (و باعث زحمت ما هستند) آیا (اجازه میدهی که) ما خرج آن را بپردازیم که تو بین ما و آنها (سدّ و) حائلی ایجاد کنی؟
- ترجمه راستینآنان گفتند: ای ذوالقرنین، قومی به نام یأجوج و مأجوج در این سرزمین (پشت این کوه) فساد (و خونریزی و وحشیگری) بسیار میکنند، آیا چنانچه ما خرج آن را به عهده گیریم سدی میان ما و آنها میبندی (که ما از شر آنان آسوده شویم).
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا
[او با مهربانی] گفت آنچه خداوند به من عنایت کرده برای من بهتر است [و احتیاج به دادن خراج از طرف شما ندارم] فقط شما به من [از حیث کارگر و وسائل و مصالح] کمک کنید تا من بین شما و آنها سدّ بسیار بزرگ (ردم) ایجاد کنم
- ترجمه سلطانی(او با مهربانی) گفت آنچه خداوند به من عنایت کرده برای من بهتر است (و احتیاج به دادن خراج از طرف شما ندارم) فقط شما به من (از حیث کارگر و وسائل و مصالح) کمک کنید تا من بین شما و آنها سدّ بسیار بزرگ (ردم) ایجاد کنم
- ترجمه راستینذوالقرنین گفت: تمکن و ثروتی که خدا به من عطا فرموده (از هزینه شما) بهتر است (نیازی به کمک مادی شما ندارم) اما شما با من به قوت بازو کمک کنید (مرد و کارگر از شما، وسایل و هزینه آن با من) تا سدی محکم برای شما بسازم (که به کلی مانع دستبرد آنها شود).
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا
به من قطعههای بزرگ آهن بدهید، و با آن آهنها بین دو کوه را بالا آورد. [سپس به کارگران] گفت: [شما آتش برافروزید و در آن آهنها] بدمید تا [آنها هم از شدّت حرارت مانند] آتش شدند [آنگاه] گفت شما کمک کنید که بر آنها مس گداخته بریزیم
- ترجمه سلطانیبه من قطعههای بزرگ آهن بدهید، و با آن آهنها بین دو کوه را بالا آورد. (سپس به کارگران) گفت (شما آتش برافروزید و در آن آهنها) بدمید تا (آنها هم از شدّت حرارت مانند) آتش شدند (آنگاه) گفت شما کمک کنید که بر آنها مس گداخته بریزیم
- ترجمه راستینبرایم قطعات آهن بیاورید. (آنگاه دستور داد که زمین را تا به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند) تا چون میان آن دو کوه را برابر ساخت گفت: در آتش بدمید؛ تا چون آهن را بسان آتش بگداخت، گفت: برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا
سپس (آنها قبیله یأجوج و ماجوج) نتوانستند از آن (سدّ) بگذرند و نتوانستند [سوراخی هم ایجاد و] نقب (تونل) بزنند [چون خیلی سخت بود]
- ترجمه سلطانیسپس (آنها قبیله یأجوج و ماجوج) نتوانستند از آن (سدّ) بگذرند و نتوانستند (سوراخی هم ایجاد و) نقب (تونل) بزنند (چون خیلی سخت بود)
- ترجمه راستیناز آن پس آن قوم نه هرگز بر بالای آن سد شدن و نه بر شکستن آن سد و رخنه در آن توانایی یافتند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا
[ذوالقرنین] گفت این (قدرت)، رحمتی است از طرف پروردگار من [که به من عنایت فرمود] و هنگامی که وعدهٔ او [به رسیدن قیامت ظاهر شود این سدّ] منهدم میشود و در وعدهٔ خدای من تخلّف نیست
- ترجمه سلطانی(ذوالقرنین) گفت این (قدرت،) رحمتی است از طرف پروردگار من (که به من عنایت فرمود) و هنگامی که وعدهٔ او (به رسیدن قیامت ظاهر شود این سدّ) منهدم میشود و در وعدهٔ خدای من تخلّف نیست
- ترجمه راستینذو القرنین گفت که این (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتی از خدای من است و آنگاه که وعده خدای من فرا رسد (که روز قیامت یا روز ظهور حضرت ولی اللّه اعظم است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده خدای من محقق و راست است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا
در آنروز آنها را آزاد گذاشتیم که با هم در جنب و جوش بودند [ولی نمیتوانستند خارج شوند] و [هرگاه] در صور دمیده شود همهٔ آنها را با هم مجتمع میکنیم
- ترجمه سلطانیدر آنروز آنها را آزاد گذاشتیم که با هم در جنب و جوش بودند (ولی نمیتوانستند خارج شوند) و (هرگاه) در صور دمیده شود همهٔ آنها را با هم مجتمع میکنیم
- ترجمه راستینو روز آن وعده که فرا رسد (طایفه یأجوج و مأجوج یا) همه خلایق محشر چون موج مضطرب و سرگردان باشند و درهم آمیزند، و نفخه صور دمیده شود و همه خلق را در صحرای قیامت جمع آریم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠١ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا
چون آنها در جلو چشمشان پرده [و حائلی] میباشد که یاد من نمیکنند و گوش شنوا هم ندارند
- ترجمه سلطانیچون آنها در جلو چشمشان پرده (و حائلی) میباشد که یاد من نمیکنند و گوش شنوا هم ندارند
- ترجمه راستینآن کافرانی که بر چشم (قلب) شان پرده (غفلت) بود و از یاد من غافل بودند و (از فرط هوای نفس) هیچ توانایی بر شنیدن (آیات و کلمه الهی) نداشتند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِن دُونِي أَوْلِيَاءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا
آیا پس گمان میکنند کسانی که کفر ورزیدهاند که بندگان مرا غیر از خودم دوست میگیرند ولی ما دوزخ را برای کفّار منزل قرار دادیم
- ترجمه سلطانیآیا پس گمان میکنند کسانی که کفر ورزیدهاند که بندگان مرا غیر از خودم دوست میگیرند ولی ما دوزخ را برای کفّار منزل قرار دادیم
- ترجمه راستینآیا کافران پندارند که بندگان من (چون فرشتگان و حضرت مسیح) را به جای من دوست و یاور خود میگیرند؟! ما برای کافران دوزخ را منزلگاه قرار دادهایم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا
بگو آیا [میخواهید که] شما را از آن کسانی که از همه زیانکارترند آگاه کنیم؟
- ترجمه سلطانیبگو آیا (میخواهید که) شما را از آن کسانی که از همه زیانکارترند آگاه کنیم؟
- ترجمه راستینبگو که آیا میخواهید شما را بر زیانکارترین مردم آگاه سازیم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٠٤ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا
[آنها] کسانی هستند که کوشش آنها منحصر به زندگانی دنیا است و گمراه شدهاند ولی خودشان گمان کنند که کار خوبی میکنند
- ترجمه سلطانی(آنها) کسانی هستند که کوشش آنها منحصر به زندگانی دنیا است و گمراه شدهاند ولی خودشان گمان کنند که کار خوبی میکنند
- ترجمه راستین(زیانکارترین مردم) آنها هستند که (عمر و) سعیشان در راه دنیای فانی تباه گردید و به خیال باطل میپنداشتند که نیکوکاری میکنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٥ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا
آنهایند که به آیات خدایی و به ملاقات [رحمت] او کفر ورزیدهاند و اعمال آنها باطل شده و در روز قیامت برای آنها ارزشی قائل نیستیم
- ترجمه سلطانیآنهایند که به آیات خدایی و به ملاقات (رحمت) او کفر ورزیدهاند و اعمال آنها باطل شده و در روز قیامت برای آنها ارزشی قائل نیستیم
- ترجمه راستینهمین دنیا طلبانند که به آیات خدای خود کافر شدند و (روز) ملاقات خدا را انکار کردند، لذا اعمالشان همه تباه گشته و روز قیامت آنها را هیچ وزن و ارزشی نخواهیم داد.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٦ ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا
و کیفر آنها جهنم است، چون کفر ورزیدهاند و آیات پیغمبران مرا [به استهزاء و] مسخره گرفتهاند
- ترجمه سلطانیو کیفر آنها جهنم است، چون کفر ورزیدهاند و آیات پیغمبران مرا (به استهزاء و) مسخره گرفتهاند
- ترجمه راستیناین است که اینان چون کافر شده و آیات و پیمبران مرا استهزاء کردند به آتش دوزخ کیفر خواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٧ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا
ولی کسانی که ایمان آورده و عمل نیک انجام دادهاند، بهشتها و فردوس [که بالاترین درجات آن میباشد] جایگاه [و محلّ پذیرائی] آنان است
- ترجمه سلطانیولی کسانی که ایمان آورده و عمل نیک انجام دادهاند، بهشتها و فردوس (که بالاترین درجات آن میباشد) جایگاه (و محلّ پذیرائی) آنان است
- ترجمه راستینآنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند البته آنها در بهشت فردوس منزل خواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٩ قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا
بگو اگر [تمام] دریاها مداد و مرکّب برای نوشتن کلمات خدای من باشد، آب دریا تمام میشود پیش از آنکه کلمات خداوند پایان یابد هر چند به همان اندازهٔ دیگر نیز [کمک و] مدد [برای آب دریا] بفرستیم
- ترجمه سلطانیبگو اگر (تمام) دریاها مداد و مرکّب برای نوشتن کلمات خدای من باشد، آب دریا تمام میشود پیش از آنکه کلمات خداوند پایان یابد هر چند به همان اندازهٔ دیگر نیز (کمک و) مدد (برای آب دریا) بفرستیم
- ترجمه راستینبگو که اگر دریا برای (نوشتن) کلمات پروردگار من مرکب شود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به آخر رسد دریا خشک خواهد شد هر چند دریایی دیگر باز ضمیمه آن کنیم (یعنی عوالم وجود که کلمات تکوینی الهی است بیحد و نامتناهی است).
- ترجمه الهی قمشهای١١٠ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِـحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
بگو جز این نیست که من بشری مثل شما هستم [فرقی که هست آن است] که به من وحی میشود که خدای شما خدای یگانه است پس هر کس امیدوار به لقای پروردگار خود باشد باید عملی صالح بجا آورد و در پرستش خداوند یکتا هیچکس را شریک قرار ندهد.
- ترجمه سلطانیبگو جز این نیست که من بشری مثل شما هستم (فرقی که هست آن است) که به من وحی میشود که خدای شما خدای یگانه است پس هر کس امیدوار به لقای پروردگار خود باشد باید عملی صالح بجا آورد و در پرستش خداوند یکتا هیچکس را شریک قرار ندهد.
- ترجمه راستینبگو: جز این نیست که من مانند شما بشری هستم (دعوی احاطه به جهانهای نامتناهی و کلیه کلمات الهی نکنم، تنها فرق من با شما این است) که به من وحی میرسد که خدای شما خدای یکتاست، پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٤ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا
[زکریّا] گفت: پروردگارا همانا استخوانم سست شده و موی سر سپیدی پیری گرفته و به دعای تو (خواست تو) ای پروردگار من، شقی (سرکش) نبودهام
- ترجمه سلطانی(زکریّا) گفت: پروردگارا همانا استخوانم سست شده و موی سر سپیدی پیری گرفته و به دعای (خواست) تو ای پروردگار من، شقی (سرکش) نبودهام
- ترجمه راستینعرض کرد که پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو خود را هرگز محروم ندانستهام.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا
و همانا من [در ارث صوری از تضییع و نزاع و اختلاف، یا در ارث معنوی از اختلاف و تضییع عباد] برای پس از خود از بستگانم خوف دارم [و آنها حلم ندارند که به آن برای آنها تحمّل متاعب هدایت عباد ممکن شود] و زن من نازا میباشد پس از نزد خودت [نه از اسباب، برای یأس من از اسباب] ولیّی به من ببخش [که بحسب ظاهر و باطن، امورم را سرپرستی کند]
- ترجمه سلطانیو همانا من از بستگانم برای پس از خود خوف دارم و زن من نازا میباشد پس از نزد خودت ولیّی به من ببخش
- ترجمه راستینو من از این وارثان کنونی (که پسر عموهای من هستند) برای پس از خود بیمناکم (مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پویند) و زوجه من هم نازا و عقیم است، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٦ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا
که از من ارث ببرد و از خاندان یعقوب ارث ببرد و پروردگارا او را مورد رضایت (پسند) قرار بده
- ترجمه سلطانیکه از من ارث ببرد و از خاندان یعقوب ارث ببرد و پروردگارا او را مورد رضایت قرار بده
- ترجمه راستینکه او وارث من و همه آل یعقوب باشد و تو ای خدا او را وارثی پسندیده و صالح مقرر فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٧ يَازَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا
[پس خداوند در جواب او فرمود:] ای زکریّا همانا ما به تو بشارت میدهیم به پسری که نامش یحیی است قبلاً برای او همنامی قرار ندادهایم
- ترجمه سلطانیای زکریّا همانا ما به تو بشارت میدهیم به پسری که نامش یحیی است قبلاً برای او همنامی قرار ندادهایم
- ترجمه راستینای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش همنام و همانندش (در تقوا) نیافریدیم بشارت میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُـلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا
[زکریّا] گفت پروردگارا چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) زنم نازا میباشد و [خودم نیز] از پیری به فرتوتی رسیدهام
- ترجمه سلطانی(زکریّا) گفت پروردگارا چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) زنم نازا میباشد و (خودم نیز) از پیری به فرتوتی رسیدهام
- ترجمه راستینزکریا (از فرط شوق و شگفتی و برای حصول اطمینان) عرض کرد: الها، مرا از کجا پسری تواند بود در صورتی که زوجه من نازاست و من هم از شدت پیری خشک و فرتوت شدهام؟!
- ترجمه الهی قمشهای٩ قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا
گفت: اینچنین فرمود پروردگار تو که آن بر من آسان است [و معنی میدهد که من حاجتی به اسباب ندارم تا با نظر به اسباب آن را غریب شماری] و (در حالی که) تو را قبل از این خلق کردهام و (حال آنکه) چیزی نبودی [و ایجاد معدوم سختتر از زاینده قرار دادن نازا است]
- ترجمه سلطانیگفت اینچنین فرمود پروردگار تو که آن بر من آسان است و (در حالی که) تو را قبل از این خلق کردهام و (حال آنکه) چیزی نبودی
- ترجمه راستین(فرشتهای از زبان خدا) گفت: چنین خواهد شد؛ پروردگارت گوید: این کار برای من بسیار آسان است و منم که تو را پس از هیچ و معدوم صرف بودن، نعمت وجود بخشیدم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا
[زکریّا] گفت: پروردگارا نشانهای (علامتی) برایم قرار ده [که با آن، میعاد (زمان وعده، مکان وعده) و وقت انجاز (برآورده شدن) را بشناسم] گفت: علامت تو این است که با مردم سه شب [با روزهای آن] تکلّم نمیکنی [یعنی غیر از مناجات با خداوند قادر بر تکلّم با خلق نیستی حال آنکه] سالمی
- ترجمه سلطانی(زکریّا) گفت: پروردگارا نشانهای برایم قرار ده گفت: علامت تو این است که با مردم سه شب تکلّم نمیکنی (حال آنکه) سالمی
- ترجمه راستینزکریا باز عرضه داشت: بارالها، برای من نشانه و حجتی بر این بشارت قرار ده، خدا فرمود: بدین نشان که تا سه شبانهروز با مردم تکلم نکنی (و بر سخن قادر نباشی) با آنکه تندرست هستی.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا
پس [زکریّا] از مصلّی (محراب) بر قوم خود خارج شد و به آنان القاء (ایماء) کرد که صبح و شام [خداوند را] تسبیح کنید
- ترجمه سلطانیپس (زکریّا) از محراب بر قوم خود خارج شد و به آنان القاء کرد که صبح و شام تسبیح کنید
- ترجمه راستینپس زکریا در حالی که از محراب (عبادت) بر قومش بیرون آمد به آنان اشاره کرد که صبح و شام به تسبیح و نماز قیام کنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ يَايَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا
[پس به او پسری دادیم و به او قوّت و کتاب دادیم و گفتیم:] ای یحیی کتاب [نبوّت یا رسالت یا کتاب تورات] را به قوّت [و عزیمت از قلبت] بگیر و در کودکی به او حکم [یعنی رسالت و قدرت محاکمۀ بین خصوم (خصمها)، یا نبوّت و حکم بین مخاصمین از قوایش و لشکریانش در وجودش، یا ولایت و آثار آن را که همان دقّت در علم و عمل است] دادیم
- ترجمه سلطانی(پس به او پسری دادیم و به او قوّت و کتاب دادیم و گفتیم:) ای یحیی کتاب را به قوّت بگیر و در کودکی به او حکم (رسالت یا نبوّت یا ولایت) دادیم
- ترجمه راستین(چون زکریا ذکر تسبیح و نماز کرد ما به او یحیی را عطا کردیم و چون سه ساله شد به وی خطاب کردیم که) ای یحیی، تو کتاب آسمانی ما را به قوت (نبوت) فراگیر، و به او در همان سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا
و حنانی (حکم و رحمت و برکت و هیبت و وقار و مهربانی) و پاکی از نزد خود [به او دادیم] و پرهیزگار بود
- ترجمه سلطانیو حنانی (حکم و رحمت و برکت و هیبت و وقار و مهربانی) و پاکی از نزد خود (به او دادیم) و پرهیزگار بود
- ترجمه راستینو نیز او را به لطف خاص خود رحمت و مهربانی و پاکی و پارسایی دادیم و او طریق تقوا پیش گرفت.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّا
و به والدینش نیکوکار [بود] و [نسبت به خلق] زورگو و [نسبت به حقّ] سرکش نبود
- ترجمه سلطانیو به والدینش نیکوکار (بود) و زورگو (به خلق) و سرکش نبود
- ترجمه راستینو هم در حق پدر و مادر خود بسیار نیکوکار بود و هرگز به احدی ستم نکرد و معصیت خدا را مرتکب نگردید.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا
و سلام بر او [یعنی تحیّت از ما بر او، یا سلامت و امنیّت در برابر آفات بدنی و نفسانی بر او باد] روزی که زاده شد، و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود
- ترجمه سلطانیو سلام بر او (یحیی) روزی که زاده شد، و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود
- ترجمه راستینو سلام حق بر او باد در روز ولادتش و روز وفاتش و روزی که زنده برانگیخته خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا
و در کتاب، مریم را یاد کن آنوقت که از اهل خود در مکان شرقی کنارهگیری کرد (دوری گزید)
- ترجمه سلطانیو در کتاب، مریم را یاد کن آنوقت که از اهل خود در مکان شرقی کنارهگیری کرد
- ترجمه راستینو یاد کن در کتاب خود احوال مریم را آنگاه که از اهل خانه خویش کنار گرفته به مکانی به مشرق (بیت المقدس برای عبادت) روی آورد.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا
و از دید آنان حجابی برگرفت (خلوتی برگزید) پس روح خود [یعنی جبرئیل (ع) یا روحى که او فوق جبرئیل است، بنابر اینکه توجّه به بشر و تربیت آدم جز این نیست که آن از روحى است که او ربّ النّوع انسانی است و او بزرگتر از همهٔ ملائکه است] را نزد او (مریم) فرستادیم که برای او (مریم) به صورت بشری سالم (آراسته) متمثِّل (متصوّر) شد
- ترجمه سلطانیو از دید آنان حجابی برگرفت (خلوتی برگزید) پس روح خود را نزد او (مریم) فرستادیم که برای او (مریم) به صورت بشری سالم (آراسته) متمثِّل شد
- ترجمه راستینو آنگاه که از همه خویشانش به کنج تنهایی محتجب و پنهان گردید ما روح خود را (روح القدس که فرشته اعظم است) بر او فرستادیم و او در صورت بشری زیبا و راست اندام بر او ظاهر شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا
[مریم] گفت: [پناه بر خداوند] من از تو به رحمان پناه میبرم که تو پارسا [یعنی اعتناء کننده به استعاذت (پناهجویی) من خائف از خداوند] باشی
- ترجمه سلطانی(مریم) گفت من از تو به رحمان پناه میبرم که تو پارسا (خائف از خداوند) باشی
- ترجمه راستینمریم گفت: من از تو پناه به خدای رحمان میبرم اگر مرد پرهیزکاری هستی.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا
گفت: جز این نیست که من فرستادهٔ پروردگار تو هستم [پس از من به او استعاذت مَبر] تا پسری پاک [از ذنوب و از آنچه که بشر به آن آلوده میشود یا نامی (نمّو کننده) یا مبارک یا متنعّم یا صالح] به تو ببخشم
- ترجمه سلطانیگفت: جز این نیست که من فرستادهٔ پروردگار تو هستم تا پسری پاک به تو ببخشم
- ترجمه راستینگفت: من فرستاده خدای توام، آمدهام تا تو را پسری بخشم بسیار پاکیزه و پاک سیرت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُـلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا
[مریم] گفت چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) بشری مرا [به طریق نکاح مشروع] لمس نکرده و من بغیّ (نابکار) نبودهام
- ترجمه سلطانی(مریم) گفت چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) بشری مرا لمس نکرده و من بغیّ (نابکار) نبودهام
- ترجمه راستینمریم گفت: از کجا مرا پسری تواند بود در صورتی که دست بشری به من نرسیده و کار ناشایستهای هم نکردهام؟
- ترجمه الهی قمشهای٢١ قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا
گفت: همینطور است، پروردگارت گفت که آن بر من آسان است و [آن را انجام میدهیم] تا او را به عنوان نشانه [دالّ بر آلهت ما و بر سعهٔ (گستردگی) علم ما و قدرت ما بر آنچه که احدی بر آن قادر نیست] برای مردم و به عنوان رحمت از ما [بر آنها] قرار دهیم و [این] امری قضاء شده (حتمی) میباشد
- ترجمه سلطانیگفت: همینطور است، پروردگارت گفت که آن بر من آسان است و تا او را به عنوان نشانه برای مردم و به عنوان رحمت از خود قرار دهیم و (این) امری قضاء شده (حتمی) میباشد
- ترجمه راستینگفت: این چنین کار البته خواهد شد، خدایت فرموده که بسیار بر من آسان است (تا قدرت ما را بر آن دریابی) و تا این پسر را آیت بزرگ و رحمت واسع خود برای خلق گردانیم؛ و قضای الهی بر این کار رفته است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا
پس [مریم] از او آبستن شد و با او (عیسی) در مکانی دور کناره گرفت [و با حمل عزلت گزید]
- ترجمه سلطانیپس (مریم) از او آبستن شد و با (حمل) او (عیسی) در مکانی دور کناره گرفت
- ترجمه راستینپس مریم (به مشاهده جبرئیل، در گریبانش نسیم اهتزازی یافت و) به آن پسر بار برداشت و (برای آنکه از سرزنش قوم جاهل برکنار باشد) با آن به مکانی دور خلوت گزید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَالَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا
و درد زایمان او (مریم) را درگرفت [و] به سوی تنهٔ نخلی [خشک شده آمد و بعد از آنکه مریم عیسی (ع) را متولّد کرد و به او نظر کرد و از روی حیاء و از ترس از سرزنش آنها] گفت: ای کاش قبل از این مُرده بودم و به فراموشی سپرده شده [و کاملاً] فراموش شده بودم
- ترجمه سلطانیو درد زایمان او (مریم) را درگرفت (و) به سوی تنهٔ نخلی (آمد) (و بعد از متولّد شدن عیسی) گفت: ای کاش قبل از این مُرده بودم و به فراموشی سپرده شده (و) فراموش شده بودم
- ترجمه راستینآنگاه درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشانید (و از شدت حزن و اندوه با خود) گفت: ای کاش من از این پیش مرده بودم و از صفحه عالم به کلی نامم فراموش شده بود.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا
آنگاه از زیر آن (نخل) به وی (مریم) نداء داده شد که اندوهگین مباش که پروردگار تو از زیر [پای] تو جویباری [شریف] قرار داده است
- ترجمه سلطانیآنگاه از زیر آن (نخل) به وی (مریم) نداء داده شد که اندوهگین مباش که پروردگار تو از زیر (پای) تو جویباری (شریف) قرار داده است
- ترجمه راستینپس از زیر آن درخت (روح القدس یا فرزندش عیسی) او را ندا کرد که غمگین مباش که خدای تو از زیر قدم تو چشمه آبی جاری کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا
و تنهٔ نخل را به سوی خود تکان بده که بر تو رطب تازه فرو بریزد
- ترجمه سلطانیو تنهٔ نخل را به سوی خود تکان بده که بر تو رطب تازه فرو بریزد
- ترجمه راستینشاخ درخت را به سوی خود حرکت ده تا از آن بر تو رطب تازه فرو ریزد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا
پس [از رطب و آب] بخور و بیاشام و [به این فرزند] چشم روشن بدار [که شایسته نیست که تو به سبب او اندوهناک باشی و به آنچه که از سرزنش جُهّال توهّم کردهای اعتناء مدار] و اگر احدی از بشر را دیدی [که از تو دربارهٔ فرزندت سؤال کرد] پس بگو که من برای رحمان روزه (سکوت) نذر کردهام و امروز هرگز با انسانی سخن نخواهم گفت
- ترجمه سلطانیپس بخور و بیاشام و (به این فرزند) چشم روشن بدار و اگر احدی از بشر را دیدی (که از تو دربارهٔ فرزندت سؤال کرد) پس بگو که من برای رحمان روزه (سکوت) نذر کردهام و امروز هرگز با انسانی سخن نخواهم گفت
- ترجمه راستینپس (از این رطب) تناول کن و (از این چشمه آب) بیاشام و چشم خود (به عیسی) روشن دار، و هر کس از جنس بشر را که ببینی (به اشاره) با او بگو: برای خدای رحمن نذر روزه (سکوت) کردهام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَامَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا
و [مریم] او (عیسی) را نزد قومش آورد و (در حالی که) او (عیسی) را [با خود] حمل میکرد، گفتند: ای مریم همانا چیز حیرت آوری آوردهای
- ترجمه سلطانیو (مریم) او را نزد قومش آورد و (در حالی که) او (عیسی) را (با خود) حمل میکرد، گفتند: ای مریم همانا چیز حیرت آوری آوردهای
- ترجمه راستینآنگاه کودک را برداشته نزد قوم خود آورد گفتند: ای مریم عجب کاری منکر و شگفتآور کردی!
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ يَاأُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا
ای خواهر هارون پدر تو مرد بدی نبود [تا تو این فعل را از او کسب کرده باشی] و مادر تو نابکار نبود
- ترجمه سلطانیای خواهر هارون پدر تو مرد بدی نبود و مادر تو نابکار نبود
- ترجمه راستینای خواهر هارون، تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار (پس تو دختر بکر از کجا فرزند یافتی).
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا
پس [مریم] به او (عیسی) اشاره نمود [که با او سخن بگویید و از او سؤال کنید] گفتند: چگونه با کسی سخن گوییم که کودکی در گهواره میباشد؟
- ترجمه سلطانیپس (مریم) به او (عیسی) اشاره نمود (که از او سؤال کنید) گفتند: چگونه با کسی سخن گوییم که کودکی در گهواره میباشد؟
- ترجمه راستینمریم به اشاره حواله به طفل کرد، آنها گفتند: ما چگونه با طفل گهوارهای سخن گوییم؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
[عیسی] گفت: همانا من بندهٔ خداوند هستم که کتاب [انجیل یا کتاب نبوّت] را به من داده و مرا نبّی قرار داده
- ترجمه سلطانی(عیسی) گفت همانا من بندهٔ خداوند هستم که کتاب را به من داده و مرا نبّی قرار داده
- ترجمه راستینآن طفل (به امر خدا به زبان آمد و) گفت: همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
و مرا مبارک [یعنی کثیر الخیر بسیار نافع یا نامی (نموّ کرده) در خیر] قرار داده هر کجا که باشم و مادام که زندهام مرا به نماز و زکات توصیّه نموده
- ترجمه سلطانیو مرا مبارک قرار داده هر کجا که باشم و مادام که زندهام مرا به نماز و زکات توصیّه نموده
- ترجمه راستینو مرا هر کجا که باشم مایه برکت (و رحمت) گردانید، و تا زندهام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا
و به بسیار نیکی کردن به مادرم و مرا ستمگر (زورگوی متکبّر) و شقی قرار نداده
- ترجمه سلطانیو به بسیار نیکی کردن به مادرم و مرا ستمگر و شقی قرار نداده
- ترجمه راستینو مرا نیکوکار به مادرم ساخت و مرا ستمکار و شقی نگردانید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
و سلام بر من روزی که متولّد شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم
- ترجمه سلطانیو سلام بر من روزی که متولّد شدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم
- ترجمه راستینو سلام حق بر من است روزی که به دنیا آمدم و روزی که از جهان بروم و روزی که (برای زندگانی ابدی) باز زنده برانگیخته شوم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَـوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ
آن [مذکور از کسی که به عبودیّت برای خداوند اقرار کرد] عیسی پسر مریم [است نه کسی که او را به آلهت یا به فرزند بودنش برای خداوند گفتند] قول حقّ (خداوند) است که دربارهٔ او تردید میکنند [شکّ میکنند یا با یکدیگر جدال و نزاع میکنند به اینکه یهود میگویند که او بر غیر رشد خود است یا ساحر است و نصارا میگویند که او ابْنُ اللَّه است، یا او خدا است، یا او یکی از ثلاثه است]
- ترجمه سلطانیآن عیسی پسر مریم قول حقّ است که دربارهٔ او تردید میکنند
- ترجمه راستیناین است (قضیه) عیسی بن مریم که مردم در امر خلقتش شک و ریب دارند، اکنون به سخن حق و صواب، حقیقت حالش بیان گردید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُـولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
برای خداوند نباشد (صحیح نیست) که از [جنس] فرزندی برگیرد [چنانکه بعضی نصارا آن را میگویند] او منزّه است [یعنی نزاهت او منزّه از مجانست با فرزند و احتیاج به همسر است] وقتی که امری قضاء (حکم) شود پس جز این نیست که به او میگوید: بباش، پس میباشد [و بدون پدر بودن عیسی (ع) سببی برای قول به اینکه او فرزند خدا است نیست]
- ترجمه سلطانیبرای خداوند نباشد که از (جنس) فرزندی برگیرد او منزّه است وقتی که امری قضاء (حکم) شود پس جز این نیست که به او میگوید: بباش، پس میباشد
- ترجمه راستینخدا را هرگز نشاید که فرزندی اتخاذ کند، که وی منزه از آن است، (او قادری است که) چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد همین که گوید: «موجود باش»بیدرنگ آن چیز موجود میشود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
و [بگو ای محمّد (ص) که] همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بپرستید این [مذکور از جمع بین اعتقاد به ربوبیّت خداوند و عبادت برای او یا از عبادت و خروج از انانیّت و استقلال به رأی و دخول در تحت امر الهیّ] راه راست [الی الله] است
- ترجمه سلطانیو همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بپرستید این راه راست است
- ترجمه راستینخدای یکتا پروردگار من و شماست، او را پرستید که راه راست همین راه خداپرستی است.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ
پس حزبهایی (گروههایی) از بین آنها اختلاف کردند [بعضی از آنها قائل بودند: که او خداوند است، و بعضی آنها: که او پسر خداوند است، و بعضی آنها: که او واحد از ثلاثه است، و بعضی آنها: که او و مادرش دو خدا هستند] پس وای بر کسانی که [با اعتقاد خلاف دربارهٔ مسیح (ع)] کفر ورزیدهاند از شهادتگاه روز سترگ!
- ترجمه سلطانیپس حزبهایی (گروههایی) از بین آنها اختلاف کردند پس وای بر کسانی که کفر ورزیدهاند از شهادتگاه روز سترگ
- ترجمه راستینآنگاه طوایف مردم (یعنی نصاری) در میان خود (درباره مسیح پسر مریم) اختلاف کردند (برخی او را از کفر و جهل، خدا دانستند و برخی پسر خدا و برخی پسر یوسف نجارش خواندند) ، پس وای بر این مردم کافر از حضور در آن روز بزرگ قیامت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِـمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
آنها روزی که نزد ما میآیند چه شنوا و چقدر بینا هستند! [برای اینکه چشمها در آنروز حدیده (تیز) میگردند] لکن ستمکاران امروز (در دنیا) در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند [یعنی اینکه آنان در دنیا از حقّ، کر و لال و کور هستند، و حدّت (تیزی) چشم در آخرت به آنان نفع نمیرساند]
- ترجمه سلطانیآنها روزی که نزد ما میآیند چه شنوا و چقدر بینا هستند! لکن ستمکاران امروز در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند
- ترجمه راستینروز محشر که خلق به سوی ما بازآیند چقدر شنوا و بینا شوند!ولی امروز (که باید حقیقت را بشنوند و ببینند) مردم ستمکار همه به گمراهی و ضلالت آشکار فرو رفتهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
و [ای محمّد (ص)] آنان را از آنروز حسرت [کفّار بر آنچه که در جنب خداوند افراط کردند یا حسرت کفّار بر تفریط و دونان از مؤمنین برای تقصیرشان در عمل کردن] انذار کن از آنوقتی که امر [خلایق و حسابشان] قضاء شده [و اهل جنّت به جنّت و اهل آتش به آتش داخل میشوند] و (حال آنکه) آنها [اینک] در غفلت هستند و آنها ایمان نمیآورند
- ترجمه سلطانیو آنان را از آنروز حسرت انذار کن از آنوقتی که امر قضاء شده و (حال آنکه) آنها (اینک) در غفلت هستند و آنها ایمان نمیآورند
- ترجمه راستینو (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمیآورند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ
همانا ما زمین و کسانی که بر آن هستند را به ارث میبریم [یعنی انانیّات منقضی میشود و حین قضاى امر برای احدی مالکیّت و انانیّت باقی نمیماند، و ظاهر میشود که زمین و انانیّات که مصدر برای مالکیّت هستند همگی برای خداوند میباشند] و [ذوات آنها بدون املاکشان و انانیّاتشان در حشر به سوی مظاهر قهر یا مظاهر لطف] نزد ما برگردانده میشوند
- ترجمه سلطانیهمانا ما زمین و کسانی که بر آن هستند را به ارث میبریم و نزد ما برگردانده میشوند
- ترجمه راستینتنها ماییم که (پس از فنای خلق و انتقالشان به عالم آخرت) زمین و اهلش را وارث میشویم و همه به سوی ما بازگردانده خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا
و در کتاب، ابراهیم را ذکر کن که او نبیّی بسیار راستگو بود
- ترجمه سلطانیو در کتاب، ابراهیم را ذکر کن که او نبیّی بسیار راستگو بود
- ترجمه راستینو یاد کن در کتاب خود شرح حال ابراهیم را که او شخص بسیار راستگو و پیغمبری بزرگ بود.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَاأَبَتِ لِـمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا
آنوقت که به پدرش گفت ای پدرِ من چرا آنچه که نمیشنود و نمیبیند و تو را از چیزی بینیاز نمیکند را عبادت میکنی؟
- ترجمه سلطانیآنوقت که به پدرش گفت ای پدرِ من چرا آنچه که نمیشنود و نمیبیند و تو را از چیزی بینیاز نمیکند را عبادت میکنی؟
- ترجمه راستینهنگامی که با پدر خود (یعنی عموی خویش آزر) گفت: ای پدر، چرا بتی جماد را که چشم و گوش (و حس و هوشی) ندارد و هیچ رفع حاجتی از تو نتواند کرد پرستش میکنی؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ يَاأَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا
ای پدرِ من همانا علمی نزد من آمده که به تو داده نشده پس از من تبعیّت کن تا تو را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، درست، راست) هدایت کنم
- ترجمه سلطانیای پدرِ من همانا علمی نزد من آمده که به تو داده نشده پس از من تبعیّت کن تا تو را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، درست، راست) هدایت کنم
- ترجمه راستینای پدر، مرا (از وحی خدا) علمی آموختند که تو را آن علم نیاموختهاند، پس تو مرا پیروی کن تا به راه راستت هدایت کنم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ يَاأَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا
ای پدرِ من! شیطان را بندگی مکن همانا شیطان [نسبت] به رحمان سرکش میباشد
- ترجمه سلطانیای پدرِ من! شیطان را بندگی مکن همانا شیطان (نسبت) به رحمان سرکش میباشد
- ترجمه راستینای پدر، هرگز شیطان را نپرست که شیطان سخت با خدای رحمان مخالفت و عصیان کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ يَاأَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا
ای پدر من، همانا من میترسم که عذابی از رحمان به تو برسد آنگاه ولیّی (پیروی، همدمی) برای شیطان باشی
- ترجمه سلطانیای پدر من، همانا من میترسم که عذابی از رحمان به تو برسد آنگاه ولیّی (همدمی) برای شیطان باشی
- ترجمه راستینای پدر، از آن سخت میترسم که از خدای مهربان بر تو قهر و عذاب رسد و (به دوزخ) با شیطان یار و یاور باشی.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَاإِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا
[پدر ابراهیم] گفت: آیا تو از خدایان من روگردانی ای ابراهیم؟ اگر [از آنچه که تو بر آن هستی، از ازدراء (حقیر شمردن) خدایان و رغبت (روی گردانیدن) از آنها یا از ادّعای ارشاد و هدایت] بس نکنی حتماً تو را [با سنگ] سنگسار میکنم [پس از من حذر کن] و مدّتی [طویل] از من دور باش
- ترجمه سلطانی(پدر ابراهیم) گفت: آیا تو از خدایان من روگردانی ای ابراهیم؟ اگر بس نکنی حتماً تو را سنگسار میکنم و مدّتی (طویل) از من دور باش
- ترجمه راستینگفت: ای ابراهیم، تو مگر از خدایان من روگردان و بیعقیده شدی؟چنانچه دست (از مخالفت بتان) برنداری بیگمان تو را سنگسار کنم، و گرنه سالها از من به دور باش.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا
[ابراهیم او را وداع کرد و] گفت: سلام بر تو بزودی از پروردگارم برای تو طلب آمرزش خواهم کرد همانا او به من مهربان میباشد
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت: سلام بر تو بزودی از پروردگارم برای تو طلب آمرزش خواهم کرد همانا او به من مهربان میباشد
- ترجمه راستینباز ابراهیم گفت: سلامت باشی، من از خدای خود برای تو آمرزش خواهم خواست، که او بسیار در حقّ من مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُوا رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا
و از شما و از آنچه که غیر از خداوند میخوانید (عبادت میکنید) کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم (عبادت میکنم) چه بسا که از دعای پروردگارم [مثل شما در دعای خدایانتان] نومید نباشم
- ترجمه سلطانیو از شما و از آنچه که غیر از خداوند میخوانید (عبادت میکنید) کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم (عبادت میکنم) چه بسا که از دعای پروردگارم نومید نباشم
- ترجمه راستینمن از شما و بتانی که به جای خدا میپرتسید دوری کرده و خدای یکتایم را میخوانم و امیدوارم که چون او را بخوانم از درگاه لطفش محروم نمانم (و مرا از شرّ مشرکان حفظ کند).
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا
و چون [با هجرت باطنی از مقام نفس که آن موافق با آنان بود، یا با هجرت به شام] از آنها و از آنچه که غیر از خداوند عبادت میکردند کناره جُست اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر [یک از آن] دو را نبّی قرار دادیم
- ترجمه سلطانیو چون از آنها و از آنچه که غیر از خداوند عبادت میکردند کناره جُست اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر دو را نبّی قرار دادیم
- ترجمه راستینو چون ابراهیم از آن قوم و بتانی که به جای خدا میپرستیدند دوری گزید ما هم (به لطف و رحمت خود) به او اسحاق و (فرزند او) یعقوب را عطا کردیم و به همه شرف نبوت بخشیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا
و از رحمت خویش [آنچه که ممکن است که به انسان موهبت شود] به آنها بخشیدیم و برای آنها زبان صدق (خوشنامی) علی (عالی) قرار دادیم
- ترجمه سلطانیو از رحمت خویش به آنها بخشیدیم و برای آنها زبان صدق (خوشنامی) علی (عالی) قرار دادیم
- ترجمه راستینو آنها را از رحمت خود بهرهمند ساختیم و بر زبان عالمی آوازه نکونامیشان را بلند گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُـولًا نَّبِيًّا
و در کتاب، موسی را ذکر کن همانا او مخلَص بود [یعنی که او عبادتش را از اشراک خالص میکرد، یا خداوند او را برای عبادت یا لنفسه خالص کرد] و رسول و نبیّ بود {رسول صدا را میشنود و در خواب میبیند و ملک را در بیداری معاین دارد و نبّی آن کسی است که در خواب میبیند و صدا را میشنود ولی ملک را معاین نمیدارد و محدّث آن کسی است که نمیبیند و معاین نمیدارد و صدا را میشنود}
- ترجمه سلطانیو در کتاب، موسی را ذکر کن همانا او مخلَص بود و رسول و نبیّ بود
- ترجمه راستینو یاد کن در کتاب خود شرح حال موسی را که او بندهای برگزیده و رسولی بزرگ و مبعوث به پیمبری بود.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا
و از جانب راست کوه به او نداء دادیم و نجواکنان او را نزدیک خود کردیم
- ترجمه سلطانیو از جانب راست کوه به او نداء دادیم و نجواکنان او را نزدیک خود کردیم
- ترجمه راستینو ما او را از جانب راست (وادی مقدس) طور ندا کردیم و به مقام قرب خود برای استماع کلام خویش برگزیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا
و ما از رحمت خود برادرش هارون را [برای معاضدت او و موازرت (وزیر بودن) او و برای اجابت درخواست او] به عنوان [مشارک برای] نبیّ به او موهبت کردیم
- ترجمه سلطانیو ما از رحمت خود برادرش هارون را به عنوان نبیّ به او موهبت کردیم
- ترجمه راستینو از لطف و مرحمتی که داشتیم برادرش هارون پیامبر را نیز (برای مشارکت و مساعدت او) به او عطا کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُـولًا نَّبِيًّا
و اسماعیل [پسر ابراهیم (ع)] را در کتاب ذکر کن، همانا او در وعده صادق بود و او رسول و نبی (پیامبر) بود
- ترجمه سلطانیو اسماعیل را در کتاب ذکر کن، همانا او در وعده صادق بود و او رسول و پیامبر بود
- ترجمه راستینو یاد کن در کتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق و رسول و پیغمبری بزرگوار بود.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا
و اهلش را به نماز و زکات امر میکرد و نزد پروردگارش مرضیّ بود
- ترجمه سلطانیو اهلش را به نماز و زکات امر میکرد و نزد پروردگارش مرضیّ بود
- ترجمه راستینو همیشه اهل بیت خود را به ادای نماز و زکات امر میکرد و او نزد خدایش بندهای پسندیده بود.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا
و در کتاب ادریس {اسم او در تورات به نام اخنوخ است و سبط شیث (ع) و جدّ پدر نوح (ع) بود} را ذکر کن همانا او بسیار راستگو و نبی (پیامبر) بود
- ترجمه سلطانیو در کتاب ادریس را ذکر کن همانا او بسیار راستگو و پیامبر بود
- ترجمه راستینو یاد کن در کتاب خود احوال ادریس را که او شخصی بسیار راستگو و پیغمبری عظیم الشأن بود.
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا
آنان [که ذکرشان مقدّم شد] کسانی هستند که خداوند به آنان [به سبب ولایت] نعمت داده {ولایت مستتبع (به همراه خود آورنده) نبوّت و رسالت است و سایر نعمتها به سبب آن، نعمت میگردند} پیامبرانی از نسل آدم و از [ذریّهٔ] کسانی که با نوح حمل کردیم و از ذریّهٔ ابراهیم و اسرائیل (یعقوب) و از [ذریّهٔ] کسانی که هدایت کردهایم و برگزیدهایم، وقتی که آیات رحمان برای آنها تلاوت شود [برای کمال خضوع آنها بر خداوند و تواضع آنها بر آیات او] سجده کنان و گریان [بر خاک] میافتند
- ترجمه سلطانیآنان کسانی هستند که خداوند به آنان نعمت داده پیامبرانی از نسل آدم و از کسانی که با نوح حمل کردیم و از ذریّهٔ ابراهیم و اسرائیل و از کسانی که هدایت کردهایم و برگزیدهایم، وقتی که آیات رحمان برای آنها تلاوت شود سجده کنان و گریان (بر خاک) میافتند
- ترجمه راستیناینان (که از زکریا تا ادریس اوصافشان یاد شد) همان رسولانی هستند که خدا از میان همه اولاد آدم و اولاد آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و اولاد ابراهیم و یعقوب و دیگر کسان که هدایت کرده و برگزیدیم، آنها را به لطف و انعام خود مخصوص گردانید (و حال آنها در بندگی چنان است) که هرگاه آیات خدای رحمن بر آنها تلاوت شود با گریه (شوق و محبت) روی اخلاص بر خاک نهند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا
پس بعد از آنها خَلْف (ناخَلَف، عقب بد) [آنها] جانشین [آنها] شد نماز را [با ترک آن یا تأخیر آن از مواقیت (اوقات) آن] ضایع کردند و از شهوات پیروی کردند و [در آخرت] غیّ (گمراهی، شرّ، خیبت، ناامیدی، وادیی در جهنّم) را ملاقات خواهند کرد
- ترجمه سلطانیپس بعد از آنها ناخَلَف (آنها) جانشین (آنها) شد نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی کردند و (در آخرت) گمراهی را ملاقات خواهند کرد
- ترجمه راستینسپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا
جز کسی که [از اتّباع از شهوات در افعال] توبه کرد و [با بیعت عامّه یا خاصّه] ایمان آورد [یا اذعان کرد که اعمال، جهت الهیّه و جهت نفسانیّه دارند] و [طبق آنچه که در بیعت او بر او اخذ شده] عمل صالح کرد [یا به امر الهیّ بطور صالح عمل کرد تا صالح گردد، و اقامهٔ نماز کرد نه بطور اضاعت (ضایع کردن) یا بطور اتّباع از شهوات] پس آنان داخل جنّت میشوند و به [نقص] چیزی [از ثواب اعمالشان] ظلم نمیشوند
- ترجمه سلطانیجز کسی که توبه کرد و ایمان آورد و عمل صالح کرد پس آنان داخل جنّت میشوند و به چیزی ظلم نمیشوند
- ترجمه راستینمگر آن کس که توبه کند و ایمان آرد و نیکوکار شود، که آنان در این صورت بیهیچ ستم به بهشت ابد داخل خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا
جنّات (جنّتها) [بطور طبقات هستند و هر طبقهای از آن جنّت است، و جنّت عدن آخرین جنّات است که کسی که به جنّت] عدن (اقامت) [برسد از آن تجاوز نمیکند] که رحمان در غیب به بندگانش وعده داده همانا او وعدهاش قطعاً آمدنی میباشد
- ترجمه سلطانیجنّتهای عدن (اقامت) که رحمان در غیب به بندگانش وعده داده همانا او وعدهاش قطعاً آمدنی میباشد
- ترجمه راستینآن بهشتهای عدنی که خدای مهربان برای بندگان (صالح) خود در غیب این جهان وعده فرمود، و البته وعده خدا یقین به انجام میرسد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا
در آن لغوی نمیشنوند مگر سلام و آنان در آن هر صبح و شام رزق [لایق حال خود و مقام] خود را دارند
- ترجمه سلطانیدر آن لغوی نمیشنوند مگر سلام و آنان در آن هر صبح و شام رزق خود را دارند
- ترجمه راستیندر آن بهشت هرگز سخن لغوی نشنوند بلکه همه گفتارشان سلام (و ستایش یکدیگر) است و در آنجا روزی آنها صبح و شام (بیهیچ رنج) به آنها میرسد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا
این جنّتی است که از بندگان خود به کسانی که متّقی باشند به ارث میدهیم
- ترجمه سلطانیاین جنّتی است که از بندگان خود به کسانی که متّقی باشند به ارث میدهیم
- ترجمه راستیناین همان بهشتی است که ما بندگان پاک متقی خود را بالخصوص وارث آن میگردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا
و ما جز به امر پروردگارت نازل نمیشویم، آنچه که در بین دستان (جلو) ما [یعنی دنیا یا عوالم آخرت] است و آنچه که در پشت ما و آنچه که بین آن [یعنی عالمی که ما در آن واقع هستیم] است برای او است و پروردگار تو [به عنوان تارک تو مانند شخص فراموشکار] فراموشکار نمیباشد [تا آنکه توهّم شود که او از تو غفلت کرده است]، {لذا سرعت نزول او و کندی او جز این نیست که آن منوط به حکم او است}
- ترجمه سلطانیو ما جز به امر پروردگارت نازل نمیشویم، آنچه که در بین دستان (جلو) ما و آنچه که در پشت ما و آنچه که بین آن است برای او است و پروردگار تو فراموشکار نمیباشد
- ترجمه راستینو ما (رسولان و فرشتگان خدا) جز به امر خدای تو از عالم بالا نازل نمیشویم، اوست که بر همه جهانهای پیش رو و پشت سر ما و بین آنها هر چه هست به احاطه علمی آگاه است و پروردگارت هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است پس او را بندگی کن و بر بندگیش شکیبایی بورز آیا همنامی برای او میشناسی
- ترجمه سلطانیپروردگار آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است پس او را بندگی کن و بر بندگیش شکیبایی بورز آیا همنامی برای او میشناسی
- ترجمه راستینهمان خدایی که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست، پس باید همان خدای یکتا را پرستش کنی و البته در راه بندگی او صبر و تحمل کن (که اگر او را به خدایی نپرستی) آیا دیگری را مانند او به نام خدا (یی لایق پرستش) خواهی یافت؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ وَيَقُـولُ الْإِنسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا
و انسان [یعنی این نوع از حیوان] میگوید وقتی که مُردهام آیا قطعاً زنده خارج خواهم شد؟
- ترجمه سلطانیو انسان میگوید وقتی که مُردهام آیا قطعاً زنده خارج خواهم شد؟
- ترجمه راستینو انسان (بیچاره در امر معاد شک کند و) گوید: آیا چون من بمیرم باز به زودی مرا از قبر بیرون آورده و زنده خواهند کرد؟!
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا
و آیا انسان متذکّر نمیشود که ما قبلاً او را [یعنی قبل از وجودش یا قبل از مرگش] خلق کردهایم و [حال آنکه او نه در عوالم عالیه و نه در عالم دانی] چیزی نبود
- ترجمه سلطانیو آیا انسان به یاد نمیآورد که ما قبلاً او را خلق کردهایم و (حال آنکه) (او) چیزی نبود
- ترجمه راستینآیا آدمی (برای ایمان به معاد) متذکر آن نمیشود که اول که هیچ محض و معدوم صرف بود ما او را ایجاد کردیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا
پس قسم به پروردگارت که البتّه حتماً آنان و شیاطین [موکّله بر آنان] را حشر (جمع) میکنیم سپس البتّه حتماً آنها را زانوزده در حول جهنّم حاضر میکنیم
- ترجمه سلطانیپس قسم به پروردگارت که البتّه حتماً آنان و شیاطین را حشر (جمع) میکنیم سپس البتّه حتماً آنها را زانوزده در حول جهنّم حاضر میکنیم
- ترجمه راستینقسم به خدای تو که البته آنها را با شیاطین در قیامت محشور میگردانیم، آنگاه همه را احضار خواهیم کرد تا گرد آتش جهنم به زانو درآیند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا
سپس البتّه حتماً از هر شیعهای (گروهی) [طائفهای را که نبیّی یا امامی را در هدایت یا امامی را در ضلالت مشایعت کردهاند] هر کدام از آنها که به رحمان سرکشتر است را جدا میکنیم
- ترجمه سلطانیسپس البتّه حتماً از هر شیعه (گروه، پیرو) هر کدام از آنها که به رحمان سرکشتر است را جدا میکنیم
- ترجمه راستینسپس هر که عتوّ و سرکشی بر فرمان خدای مهربان بیشتر کرده یک یک را از هر فرقه بیرون آریم (تا به دوزخ درافکنیم).
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا
سپس البتّه ما به کسانی که آنها به سوختن در آن سزاوارتر هستند داناتریم
- ترجمه سلطانیسپس البتّه ما به کسانی که آنها به سوختن در آن سزاوارتر هستند داناتریم
- ترجمه راستینآنگاه ما آنهایی را که سزاوارتر به درآمدن به آتش دوزخند بهتر میشناسیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا
و [کسی] از شما نیست مگر آنکه وارد آن میشود [این] بر پروردگارت حتمی قطعی میباشد
- ترجمه سلطانیو (کسی) از شما نیست مگر آنکه وارد آن میشود (این) بر پروردگارت حتمی قطعی میباشد
- ترجمه راستینو هیچ یک از شما (نوع بشر) باقی نماند جز آنکه به دوزخ وارد شود؛ این حکم حتمی پروردگار توست.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِـمِينَ فِيهَا جِثِيًّا
سپس کسانی که تقوا پیشه کردهاند را نجات میدهیم و ستمکاران را در آن زانوزده وا میگذاریم
- ترجمه سلطانیسپس کسانی که تقوا پیشه کردهاند را نجات میدهیم و ستمکاران را در آن زانوزده وا میگذاریم
- ترجمه راستینپس از ورود همه در دوزخ، ما افرادی را که خداترس و باتقوا بودهاند نجات خواهیم داد و ستمکاران را فرو گذاریم تا در آن آتش به زانو درافتند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَّقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا
و وقتی که آیات ما به عنوان بیّنههایی [واضح یا موضح رسالت تو یا قدرت خداوند بر احیاء بعد از اماتت (میراندن) یا ولایت علی (ع)] برای آنها تلاوت میشود کسانی که [به خداوند یا به رسالت تو یا به ولایت علی (ع)] کفر ورزیدهاند [به خاطر آنها یا به جهت استهزاء خداوند یا دین تو یا علی (ع)] به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند کدامیک از این فریقین (دو گروه) از لحاظ مقام (جایگاه) بهتر و به لحاظ مجمع (مجلس، مجتمع) نیکوتر هستند
- ترجمه سلطانیو وقتی که آیات ما به عنوان بیّنههایی برای آنها تلاوت میشود کسانی که کفر ورزیدهاند به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند کدامیک از این فریقین (دو گروه) از لحاظ مقام (جایگاه) بهتر و به لحاظ مجمع نیکوتر هستند
- ترجمه راستینو هرگاه (در فضیلت مؤمن بر کافر) آیات واضحه ما بر مردم تلاوت شود کافران (غنی و متکبر) به مؤمنان (در مقام مفاخره) گویند: کدام یک از ما دو فرقه مقاماتمان بهتر و مجلس و انجمنمان نیکوتر خواهد بود؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا
و چه بسیار مردمانی را قبل از آنها هلاک کردیم که آنها متموّلتر (مالدارتر) و متجمّلتر بودند
- ترجمه سلطانیو چه بسیار مردمانی را قبل از آنها هلاک کردیم که آنها متموّلتر (مالدارتر) و متجمّلتر بودند
- ترجمه راستیندر صورتی که ما پیش از این کافران چه گروههای بسیاری را که از اینها داراتر و خوشتر بودند همه را هلاک گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا
بگو کسی که در گمراهی باشد پس باید رحمان تا مدّتی به او تمدید (کش دادن، مهلت دادن، مساعدت کردن) نماید تا وقتی که آنچه را که وعده داده میشوند یا عذاب [به معنی قتل و اسارت و غارت و اجلاء وطن و بلایای وارده از خداوند از اسقام (بیماریها) و آلام (دردهای) بدنی و نفسانی] و یا ساعت [مرگ و عذاب آن] را ببینند پس خواهند دانست که چه کسی مکانش بدتر است و از جهت سپاه ضعیفتر است
- ترجمه سلطانیبگو کسی که در گمراهی باشد پس باید رحمان تا مدّتی به او تمدید (کش دادن، مهلت دادن، مساعدت کردن) نماید تا وقتی که آنچه را که وعده داده میشوند یا عذاب و یا ساعت را ببینند پس خواهند دانست که چه کسی مکانش بدتر است و از جهت سپاه ضعیفتر است
- ترجمه راستینبگو که هر کس که به راه کفر و ضلالت رفت خدای مهربان به او مهلت میدهد تا آن ساعت که وعده عذاب را به چشم خود ببینند که یا عذاب (قتل و اسیری) چشد یا ساعت قیامت وی را فرا رسد، پس کافران به زودی خواهند دانست که (از مؤمن و کافر) کدام یک روزگارش بدتر و سپاهش ضعیفتر است!
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا
و خداوند بر هدایت کسانی که هدایت شدهاند میافزاید و باقیات (ماندنیها) صالحات نزد پروردگارت از جهت ثواب (پاداش) بهتر است [از آنچه که به آن از اثاث و تجمّل بهرهمند شدند] و [محل] بازگشتن بهتری است [از آنچه که آن را از اموال و اولاد توهّم میکردند]
- ترجمه سلطانیو خداوند بر هدایت کسانی که هدایت شدهاند میافزاید و باقیات (ماندنیها) صالحات نزد پروردگارت از جهت ثواب (پاداش) بهتر است و (محل) بازگشتن بهتری است
- ترجمه راستینو خدا هدایت یافتگان را بر هدایت میافزاید و اعمال صالحی که (اجرش نعمت) ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا
آیا پس دیدی کسی را که به آیات ما [و اعظم (بزرگترین) آنها علی (ع)] کفر ورزید و گفت: حتماً [در آخرت] به من مال و فرزند داده میشود
- ترجمه سلطانیآیا پس دیدی کسی را که به آیات ما کفر ورزید و گفت: حتماً به من مال و فرزند داده میشود
- ترجمه راستین(ای رسول) دیدی حال آن کس را که به آیات ما کافر شد (مانند عاص بن وائل کافر) و (به خبّاب بن ارت مؤمن به استهزاء و مسخره) گفت: من البته مال و فرزند بسیار (در بهشت هم) خواهم داشت (و آنجا طلب تو را میدهم)؟!
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا
آیا از غیب اطّلاع پیدا کرده [که در آخرت دارای مال و ولد است] یا نزد رحمان عهدی گرفته؟
- ترجمه سلطانیآیا از غیب اطّلاع پیدا کرده یا نزد رحمان عهدی گرفته؟
- ترجمه راستینآیا بر عالم غیب آگاهی یافته یا از خدای رحمن (بر خود) عهدی گرفته است (که در عالم آخرت هم دارای نعمت و ثروت باشد).
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُـولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا
چنین نیست، آنچه که میگوید را خواهیم نوشت [تا به او برای آن جزاء دهیم زیرا آن افتراء و استهزاء است] و [عوض آنچه از مال و ولد که او تصوّر کرده بود] برای او به مدّت زیادی عذاب را طولانی میکنیم
- ترجمه سلطانیچنین نیست، آنچه که میگوید را خواهیم نوشت و برای او به مدّت زیادی عذاب را طولانی میکنیم
- ترجمه راستینهرگز چنین نیست، ما البته آنچه گوید خواهیم نوشت و سخت بر عذابش خواهیم افزود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ وَنَرِثُهُ مَا يَقُـولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا
و آنچه که میگوید را از او به ارث میبریم [یعنی مال و ولد را که ادّعاء میکند که از آن دو در آخرت به او داده میشود به اینکه او را هلاک میکنیم و آنچه را که از مال و ولد در دنیا داشته میگیریم] و [از آنچه که در دنیا دارد و آنچه که در دنیا داشته برای او نمیباشد و آنچه را که ادّعای آن را در آخرت داشته است برای او حاصل نمیشود و در روز قیامت] تنها نزد ما میآید
- ترجمه سلطانیو آنچه که میگوید را از او به ارث میبریم و تنها نزد ما میآید
- ترجمه راستینو آنچه (از مال و متاع و فرزند) که (به مفاخرت و غرور دایم) در گفتار داشت ما وارث آن شویم و او بیکس و تنها به جانب ما بازآید.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا
و غیر الله خدایانی اتّخاذ کردهاند تا [خدایان] برای آنها [یعنی کسانی که کفر ورزیدهاند] به عنوان عزّت باشند
- ترجمه سلطانیو غیر الله خدایانی اتّخاذ کردهاند تا برای آنها به عنوان عزّت باشند
- ترجمه راستینو مشرکان، خدای یگانه را ترک گفته و خدایان باطل (مانند بتها و فراعنه) را برای عزت و احترام دنیوی برگرفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا
چنین نیست آنها (خدایان یا کفّار) عبادت اینان (خدایان یا کفّار) را انکار خواهند کرد و بر (ضدّ) آنها (خدایان یا کفّار) میشوند
- ترجمه سلطانیچنین نیست آنها عبادت اینان را انکار خواهند کرد و بر ضدّ (مخالف) آنها میشوند
- ترجمه راستینچنین نیست، بلکه به زودی پرستش آن خدایان باطل را انکار کنند و به خصومت آنها برخیزند.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا
آیا [به رؤیت باطنی خود] ندیدی؟ که ما [نه غیر ما] شیاطین را بر کافران فرستادیم که آنها را با تحریک کردن تحریک کنند
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی؟ که ما شیاطین را بر کافران فرستادیم که آنها را با تحریک کردن تحریک کنند
- ترجمه راستینآیا ندیدی که ما شیاطین را بر سر کافران فرستادیم تا سخت آنها را تحریک کنند (و به وهم و خیالات باطل دنیا آنان را به گناه اندازند و از سعادت ابد محرومشان سازند).
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا
پس [وقتی میبینی که ما شیاطین را فرستادیم پس به عذاب] علیهم (بر زیان آنها) تعجیل نکن جز این نیست که ما قطعاً با شمردنی [با دقّت روزها و نَفَسها اعمال آنها را] برای آنها میشماریم
- ترجمه سلطانیپس (به عذاب) علیهم (بر زیان آنها) تعجیل نکن جز این نیست که ما قطعاً با شمردنی (به دقّت) برای آنها میشماریم
- ترجمه راستینپس تعجیل در کار آنها مکن که ما حساب (روز و ساعت عذاب) آنان را کاملا در نظر داریم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا
در آنروز که پرهیزگاران را به عنوان وارد شدگان به رحمان حشر میکنیم
- ترجمه سلطانیدر آنروز که پرهیزگاران را به عنوان وارد شدگان به رحمان حشر میکنیم
- ترجمه راستین(یاد آور) روزی که متقیان را به سوی خدای مهربان به اجتماع محشور گردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا
[مطلق بندگان یا مجرمان] شفاعتی را مالک نمیشوند مگر کسی که نزد رحمان عهدی گرفته است [مگر کسی که به ولایت امیر المؤمنین (ع) و ائمّه (ع) بعد از او به او اذن داده شده است]
- ترجمه سلطانیشفاعتی را مالک نمیشوند مگر کسی که نزد رحمان عهدی گرفته است
- ترجمه راستیندر آن روز هیچ کس مالک شفاعت نباشد مگر کسی که (به پرستش حق) از خدای مهربان عهدنامه (توحید کامل و شفاعت) دریافته است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا
نزدیک است که آسمانها از آن تکّه تکّه شوند و زمین بشکافد و کوهها به هدم (شکستن، آوار شدن) فرو ریزند
- ترجمه سلطانینزدیک است که آسمانها از آن تکّه تکّه شوند و زمین بشکافد و کوهها به آوار فرو ریزند
- ترجمه راستیننزدیک است از این گفته زشت و عقیده باطل آسمانها از هم فرو ریزد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی گردد.
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا
و (حال آنکه) برای رحمان شایسته نیست که فرزند بگیرد {برای اینکه او واحد احد است که نه ضدّ دارد و نه ندّ و نه ثانی و اگر فرزندی میداشت برای او ثانی میبود و اگر ثانی میداشت البتّه وحدتش منهدم میشد و به انهدام وحدتش وجوب او منهدم میشد پس منزّه است کسی که ذاتش اقتضای عدم ثانی برای او میکند}
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) برای رحمان شایسته نیست که فرزند بگیرد
- ترجمه راستیندر صورتی که هرگز خدای رحمن را (که منزه از مثل و مانند است) فرزند داشتن سزاوار نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا
همانا هر کس در آسمانها و زمین جز آن نیست که [در روز قیامت] به عنوان بنده نزد رحمان میآید [یا در حال آمده است]
- ترجمه سلطانیهمانا هر کس در آسمانها و زمین جز آن نیست که به عنوان بنده نزد رحمان میآید
- ترجمه راستینبلکه هیچ موجودی در آسمانها و زمین نیست جز اینکه خدا را بنده فرمانبردار است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ لَّقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا
همانا آنها را [از حیث ذوات آنها و اجزای آنها و آنچه که له آنها و آنچه که علیه آنها است] احصاء (حساب، شمارش) کرده و [از حیث اعداد رئوس آنها و افعال آنها و اقوال آنها و احوال آنها و اخلاقشان و جمیع حرکاتشان و لَمَحات (اشارههای پوشیده) آنها] آنها را با شمارشی [دقیق خارج از نحو شمارش کردن شما که موقوف بر زمان و تجسّس است] شمرده است
- ترجمه سلطانیهمانا آنها را احصاء (حساب، شمارش) کرده و با شمارشی (به دقّت) آنها را شمرده است
- ترجمه راستینمحقّقا او به شماره همه موجودات کاملا آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا
و همهٔ آنها در روز قیامت فرداً (منفرداً، به تنهایی) [از آنچه که میپندارد که آن برای او است از کسانی که در دین و دنیا بر او اعتماد دارند و از جمیع اموال و قوا و اعضاء و از جمیع نسب و اضافات و از اخلّاء و احباب] نزد او میآیند
- ترجمه سلطانیو همهٔ آنها در روز قیامت فرداً نزد او میآیند
- ترجمه راستینو تمام آنها روز قیامت منفرد و تنها به پیشگاه حضرتش حضور مییابند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا
همانا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردهاند پس رحمان برای آنها دوستی قرار خواهد داد {حُبّ حقیقی همان ملکوت امام است که بر صدر سالک ظاهر میشود و به آن فکر و حضور و سکینه گفته میشود}
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که ایمان آوردهاند و اعمال صالح کردهاند پس رحمان برای آنها دوستی قرار خواهد داد
- ترجمه راستینهمانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا
پس جز این نیست که آن را بر [یا در] زبان تو آسان کردیم تا با آن به متّقین (کسانی که از طُرُق منحرفهٔ نفسانیّه به ولایت پرهیز کردهاند) بشارت دهی و با آن، قوم ستیزهجو [که به سوی حقّ نمیگروند] را انذار کنی
- ترجمه سلطانیپس جز این نیست که آن را بر زبان تو آسان کردیم تا با آن به متّقین بشارت دهی و با آن، قوم ستیزهجو را انذار کنی
- ترجمه راستینما حقایق این قرآن را بیتردید به زبان تو سهل و آسان کردیم تا به آن اهل تقوا را بشارت دهی و معاندان لجوج را بترسانی.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا
و چه بسیار مردمانی را که قبل از آنان هلاک کردیم آیا از آنها احدی را حسّ میکنی (مییابی)؟ یا از آنها زمزمهای میشنوی؟ [یعنی آنها را عیناً نمیبینی و از آنها صدایی نمیشنوی].
- ترجمه سلطانیو چه بسیار مردمانی را که قبل از آنان هلاک کردیم آیا از آنها احدی را حسّ میکنی (مییابی)؟ یا از آنها زمزمهای میشنوی؟
- ترجمه راستینو چه بسیار اقوامی از اهل عناد را که پیش از این معاندین هلاک ساختیم!آیا چشم تو به احدی از آنها دیگر خواهد افتاد؟یا کمترین صدایی از آنان خواهی شنید؟
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٢ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت (سختی، خستگی) بیفتی [بلکه تا سعادت یابی]
- ترجمه سلطانیقرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت بیفتی
- ترجمه راستینما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنی.
- ترجمه الهی قمشهای٤ تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
فرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمانهای برافراشته را خلق کرد
- ترجمه سلطانیفرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمانهای برافراشته را خلق کرد
- ترجمه راستیناین کتاب بزرگ فرستاده آن کسی است که زمین و آسمانهای بلند را آفرید.
- ترجمه الهی قمشهای٦ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى
آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو [یعنی عالم برزخ یا نفوس متعلّقهٔ به آن دو، منطبعات و مکمونات در آن دو] و آنچه که در زیرِ زمین است [یعنی عالم جنّ یا قوا و استعدادات بعیده و مکمون] فقط برای او است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو و آنچه که در زیرِ زمین است فقط برای او است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین و بین آنها و زیر کره خاک موجود است همه ملک اوست.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَـوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى
و اگر سخن را بلند بگویی [آن را میداند] و همانا او سرّ [یعنی آنچه که از غیر مخفی میباشد] و اخفی (نهانتر) [یعنی آنچه که به ذهن خطور کرده و سپس فراموش شده، آنچه که از نفس مکمون باشد و خود یا دیگری بر آن اطّلاع ندارد] را میداند
- ترجمه سلطانیو اگر سخن را بلند بگویی پس همانا او سرّ و اخفی (نهانتر) را میداند
- ترجمه راستینو اگر به آواز بلند یا آهسته سخن گویی (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفیترین امور جهان کاملا آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى
الله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسمها فقط برای او است
- ترجمه سلطانیالله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسمها فقط برای او است
- ترجمه راستینبه جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو مخصوص اوست خدایی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
[موسی (ع) بعد از رجوعش از مَدین در شبی تاریک راه را گم کرد و سرمای شدید و باد به آنان اصابت نمود و گوسفندانش متفرّق شدند و زوجهٔ او درد زایمان گرفت و خواست که آتش افروزد و زند (چوب بالای آتشزنه) که داشت آتش نیافروخت و به اضطراب شدیدی مضطرب شد و آتشی دید که به آن اُنس (آرامش) گرفت] آنوقت که آتشی را دید و [به جهت تسلیت (دلداری)] به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعهای) از آن بیاورم یا بر آتش [به طریق یا اثر معموره (آبادانی) یا انسانی که مرا بر طریق دلالت کند] راهنمایی یابم
- ترجمه سلطانیآنوقت که آتشی را دید و به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعهای) از آن بیاورم یا بر آتش راهنمایی یابم
- ترجمه راستینآنگاه که آتشی مشاهده کرد و به اهل بیت خود (که در بیابان سرد به آتش محتاج بودند) گفت: اندکی مکث کنید که از دور آتشی به چشم دیدم، باشد که یا پارهای از آن آتش بر شما بیاورم یا از آن (به جایی) راه یابم.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَامُوسَى
پس چون به آن رسید [قلبش به اهلش و گلّهاش تعلّق داشت برای اینکه او آنها را به حالی ترک کرد که عقل ترک آنها را در این حال اجازه نمیدهد] نداء داده شد ای موسی
- ترجمه سلطانیپس چون به آن رسید نداء داده شد ای موسی
- ترجمه راستینچون موسی به آن آتش نزدیک شد (در میان درختی آتشی روشن دید و از آنجا) ندا شد که ای موسی،
- ترجمه الهی قمشهای١٢ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
همانا من، من پروردگار تو هستم پس کفشهایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی
- ترجمه سلطانیهمانا من، من پروردگار تو هستم پس کفشهایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی
- ترجمه راستینمنم پروردگار تو، نعلین (همه علایق غیر مرا) از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدس طوی (و مقام قرب ما) قدم نهادهای.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِـمَا يُوحَى
و من تو را [برای رسالت و وحی] اختیار کردم پس به آنچه که وحی میشود گوش بسپار
- ترجمه سلطانیو من تو را اختیار کردم پس به آنچه که وحی میشود گوش بسپار
- ترجمه راستینو من تو را (به رسالت خود) برگزیدم، در این صورت به سخن وحی گوش فرا ده.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي
همانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن [یعنی به خروج خود از رقّیّت (بردگی) نفست و شیطان و از شراکت نفس خود و شیطان با خداوند در بندگیات برای من بنده شو یا عمل عبید (بنده، برده) را برای من عمل کن] و نماز را برای ذکر من بپادار {یعنی برای اینکه تو را یاد کنم و شرفی اشرف از آن نیست}
- ترجمه سلطانیهمانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن و نماز را برای ذکر من بپادار
- ترجمه راستینمنم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست، پس مرا (به یگانگی) بپرست و نماز را مخصوصا برای یاد من به پادار.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى
همانا [لامحاله] ساعت [به معانی ظهور قائم (ع)، ساعت مرگ، قیامت] میآید (پس منتظر آن باش) میخواهم پنهانش بدارم [زیرا ظهور ساعت از امور خفیّه (پنهان شده) است که نفوس ضعیفه بلکه کامله بر آن اطّلاع نمییابند مگر صاحب ولایت مطلقه] تا هر نفسی به آنچه که سعی میکند جزاء داده شود {ظهور قائم (ع) اعطاء حقّ هر ذیحقّی حقّش را ایجاب میکند}
- ترجمه سلطانیهمانا ساعت میآید میخواهم پنهانش بدارم تا هر نفسی به آنچه که سعی میکند (میکوشد) جزاء داده شود
- ترجمه راستینو محققا ساعت قیامت خواهد رسید و من خواهم که آن ساعت را پنهان دارم تا (مردم آزمایش شوند و) هر نفسی به پاداش اعمالش در (آن روز) برسد.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَّا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى
پس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت میکند پس نباید تو را از آن [یعنی اقامۀ نماز برای ذکر من، یا از نماز برای ذکر من، یا از ساعت ظهور امام عجّل الله فرجه] باز دارد که هلاک خواهی شد
- ترجمه سلطانیپس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت میکند پس نباید تو را از آن باز دارد که هلاک خواهی شد
- ترجمه راستینپس زنهار مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از یاد آن (روز هولناک) بازندارند و غافل نکنند و گرنه هلاک خواهی شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى
[موسی] گفت: این عصایم است که [در راه رفتن] بر آن تکیه میکنم و با آن [برگ درختان را] برای گوسفندانم میتکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: این عصایم است که بر آن تکیه میکنم و با آن (برگ درختان را) برای گوسفندانم میتکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست
- ترجمه راستینموسی عرضه داشت: این عصای من است که بر آن تکیه میزنم و با آن از درختان بر گوسفندانم برگ میریزم و حوائجی دیگر (چون مدد راه رفتن و دفع دشمن و غیره) نیز به آن انجام میدهم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى
پس [موسی] آن را افکند و آنوقت [ناگهان] آن ماری شد که میشتابید
- ترجمه سلطانیپس (موسی) آن را افکند و آنوقت (ناگهان) آن ماری شد که میشتابید
- ترجمه راستینموسی چون آن را به زمین افکند عصا اژدهایی مهیب شد که (به هر سو) میشتافت.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى
گفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت (هیئت) اوّلش برخواهیم گرداند
- ترجمه سلطانیگفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت اوّلش برخواهیم گرداند
- ترجمه راستینباز (حضرت احدیت) فرمود: عصا را برگیر و از آن مترس که ما آن را به حالت اولش برمیگردانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُـوءٍ آيَةً أُخْرَى
و به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج میشود
- ترجمه سلطانیو به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج میشود
- ترجمه راستینو دست به زیر بغل خود بر تا دستی بیهیچ عیب سپید و رخشان بیرون آید و این معجزه دیگر تو خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى
آنوقت که [حین تولّدت و خوف مادرت از قتل تو] به مادرت آنچه که [شایسته بود که] وحی میشد را وحی کردیم
- ترجمه سلطانیآنوقت که به مادرت آنچه که (باید) وحی میشد را وحی کردیم
- ترجمه راستینآن هنگام که (برای حفظ جان تو از بلای فرعونیان) به مادرت وحی مهمی نمودیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي
که او (موسی) را در جعبه بیفکن [که آب در آن نفوذ نکند و اینکه تو را در آن بیندازد] و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او (موسی) را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو (موسی) انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی (تربیت شوی و تکمیل شوی)
- ترجمه سلطانیکه او را در جعبه بیفکن و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی
- ترجمه راستینکه کودک خود را در صندوقی گذار و به دریا افکن و باید که امواج دریا کودک را به ساحل رساند تا دشمن من و آن طفل (یعنی فرعون) از دریا طفل را برگیرد؛ و من به لطف خود از تو بر دلها (ی دشمن و دوست) محبت افکندم (تا تو را دوست بدارند) و تا تربیت و پرورشت زیر نظر من انجام گیرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُـولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَامُوسَى
آنوقت [وقوع تو در دست فرعون، و محبّت او بر تو، و او شیردهندهای برای تو طلب کرد، و پستان نگرفتن تو، و انتظار آنها، و توقّع آنها به شیر خوردن تو، و حاجت شدید آنها به شیردهندهای که به تو شیر دهد] که خواهرت جلو رفت و [به آنها] گفت: آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ [و از خواهرت دلالت بر مادرت را درخواست کردند و فرعون مادرت را احضار کرد] پس تو را [برای ارضاع (شیر دادن) با اجرت و مؤنه (آذوقه)] به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مادرت) روشن شود و اندوه نخورد [یا نخوری] و نفسی [یعنی همان قبطی که با سبطی نزاع میکرد پس موسی (ع) به او یورش سختی برد] را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم [به اینکه به تو الهام کردیم و تو را بر خروج از مصر راهنمایی کردیم] و تو را با فتنههایی (به انواع بلایاء) آزمایش (ابتلاء) کردیم و سالها (ده سال) در اهل مدین ماندی سپس بر قدر [کمال از مدین به سوی من یا به اینجا یا به مصر] آمدی ای موسی
- ترجمه سلطانیآنوقت که خواهرت جلو رفت و گفت آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ پس تو را به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مؤنّث) روشن شود و اندوه نخورد (یا نخوری) و نفسی را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم و تو را با فتنههایی آزمایش کردیم و سالها در اهل مدین ماندی سپس بر قدر (کمال به سوی من) آمدی ای موسی
- ترجمه راستینآنگاه که (از مادر دور افتادی) خواهرت (در پی تو) روان بود (تا تو را نزد فرعونیان یافت) و میگفت: میخواهید یکی را که (شیر و تربیت) این طفل را تکفل کند به شما معرفی کنم؟پس ما (بدین وسیله) تو را به مادرت برگردانیدیم تا به دیدار تو دیدهاش روشن گردد و دیگر اندوه نخورد. و (باز منّت دیگر آنکه) یک نفر (از فرعونیان) را کشتی و ما از غم آن نیز تو را نجات دادیم و بارها تو را به امتحان و ابتلای سخت بیازمودیم، پس چند سالی در میان مردم مدین زیستی تا آنکه حال ای موسی به موقع آمدی (تا به مقام نبوت برسی).
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي
تو و برادرت [همانطور که آن را درخواست کرده بودی] با آیات من [به سوی فرعون و قومش] بروید و در ذکر من [که آن را از شیختان گرفتید بر دوام بر آن یا در تذکّر (به یاد آوردن) من و توجّه به من به قلوبتان هر جا که تقلّب (دچار تردید) شدید، یا حین دعوت به من، یا در رسالت من، یا در ذکر من با زبانهایتان نزد فرعون] سستی نکنید
- ترجمه سلطانیتو و برادرت با آیات من بروید و در ذکر من سستی نکنید
- ترجمه راستیناکنون تو و برادرت با معجزات و آیاتی که به شما دادم (از پی رسالت خود) بروید و سستی در ذکر من (در نزد فرعون) روا مدارید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ فَقُـولَا لَهُ قَـوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى
و با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد
- ترجمه سلطانیو با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد
- ترجمه راستینو با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا (از خدا) بترسد (و ترک ظلم کند).
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى
[بعد از رجوع موسی (ع) به مصر و اعلام هارون (ع) به رسالت، موسی قالاً و هارون حالاً] گفتند: پروردگار ما همانا ما میترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند [که از ما یا از آیات ما سبقت گیرد به قوّتش و عقوبتش یا بر ما اسراف نماید] یا آنکه طغیان کند [یعنی از قساوت او و پادشاهی او میترسیم که به عقوبت کردن از ما سبقت گیرد، یا آنکه نسبت به تو آنچه را که ما به آن راضی نیستیم و آن را تحمّل نمیکنیم اظهار نماید]
- ترجمه سلطانی(موسی و هارون) گفتند پروردگار ما همانا ما میترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند یا آنکه طغیان کند
- ترجمه راستینموسی و هارون عرض کردند: بارالها، میترسیم که فرعون بیدرنگ بر ما ظلم و عقوبت کند یا بر کفر و سرکشی خود بیفزاید.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى
گفت: نترسید که همانا هرآینه من [با معیّت خاصّ] با شما هستم [و معیّت من با شما او را از اسراف بر شما و از طغیان بر من باز میدارد] میشنوم [از او آنچه را که شما آن را نمیشنوید] و [از او آنچه را که شما آن را نمیبینید] میبینم [پس شرّ او را در هر حالی از شما بر میگردانم و به شما دو تا یاری میکنم از حیثی که نه میبینید و نه میبیند]
- ترجمه سلطانیگفت: نترسید (شما دو نفر) که همانا هرآینه من با شما هستم میشنوم و میبینم
- ترجمه راستینخدا فرمود: هیچ نترسید که من با شمایم (و همه گفتار و رفتار شما را با او) میشنوم و میبینم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ فَأْتِيَاهُ فَقُـولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
پس نزد او بروید و بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را [از استعباد (بندگی گرفتن) رها کن و] با ما [به هر بلادی که بخواهیم] بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانهای از پروردگارت نزد تو آمدهایم و [شما دعوتتان را نزد او اظهار کنید و اظهار کنید که آیتى بر دعوتتان دارید، سپس با تحیّت متارکه به نحو تعریض به گمراهی او و دعوت او به اتّباع از هدى به او درود گویید یا به او بگویید:] سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند
- ترجمه سلطانیپس (شما دو نفر) نزد او بروید و (شما دو نفر) بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را با ما بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانهای از پروردگارت نزد تو آمدهایم و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند
- ترجمه راستیناینک هر دو به جانب فرعون رفته و بگویید که ما دو رسول پروردگار توایم، پس بنی اسرائیل را با ما فرست و (بیش از این) عذاب به آنها نکن، که همانا ما با آیت و معجزهای از جانب خدای آفریننده تو نزد تو آمدهایم، و سلام (حق) بر آن کس که طریق هدایت را پیروی کند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى
که همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند
- ترجمه سلطانیکه همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند
- ترجمه راستینبه ما چنین وحی شده که همانا عذاب (سخت خدا) بر آن کس است که (خدا و رسولانش را) تکذیب کند و (از حق) روی بگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
[موسی] گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت [ویژه]اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت (ویژه)اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است
- ترجمه راستینموسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس (به راه کمالش) هدایت کرده است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى
[موسی] گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمیکند و فراموش نمیکند
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمیکند و فراموش نمیکند
- ترجمه راستینموسی پاسخ داد که احوالشان به علم ازلی خدای من در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است؛ هرگز از حال احدی خدای مرا خطا و فراموشی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى
[و گفت:] کسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راههایی در درون آن پدید آورد [که از آنها برای تحصیل منافعتان و آنچه که به آن احتیاج دارید به غیر بلاد خود هدایت شوید، و راههایی برای تحصیل معایشتان از زراعات و تجارات و صناعات، و راههایی برای تحصیل منافع اخرویّهٔ شما از انبیاء (ع) و شرایع آنها و خلفای آنان (ع)] و از آسمان [از جهت علو (بالا)] آبی را نازل کرد پس با آن زوجهایی (گونههایی) از گیاهانی پراکنده [متفرّق مختلف در شکل و رنگ و گل و دانه و میوه و مزاج و خاصیّت و وقت روییدن و وقت دانه دادن و میوه دادن و غیر آن] خارج کردیم
- ترجمه سلطانیکسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راههایی در درون آن پدید آورد و از آسمان آبی را نازل کرد پس با آن زوجهایی (گونههایی) از گیاهانی پراکنده خارج کردیم
- ترجمه راستینهمان خدایی که زمین را آسایشگاه شما قرار داد و در آن راهها برای شما پدید آورد؛ و هم از آسمان آب نازل کرد تا به آن آب آسمانی انواع نباتات مختلف از زمین برویانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى
[در حالی که گویندهاند:] بخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی [عدیده] هست [دالّ بر علم او تعالی و قدرت او و حکمت بالغهٔ او و بر اهتمام او به شأن موالید زمینی] برای دارندگان نهی کننده {یعنی کسانی که با قبول ولایت و اتّباع از شروط عهد آن، عقلاً به عنوان مرجع و منتهى برای همهٔ اعضاء و جوارح بحسب افعال آنها، و برای همهٔ قوا و مدارک بحسب آثار آنها، و به عنوان ناهی (نهی کننده) بر همهٔ آنچه که نشاید، و منتهى به علوم سابقین میباشند}
- ترجمه سلطانیبخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی هست برای دارندگان نهی کننده
- ترجمه راستینشما از آن نعمتها تناول کنید و چهارپایانتان را هم بچرانید، که همانا در این کار آیاتی (از ربوبیت) برای خردمندان پدیدار است.
- ترجمه الهی قمشهای٥٥ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى
از آن شما را خلق کردیم و شما را [بعد از موت طبیعیّ شما] در آن بر میگردانیم و شما را باری دیگر [بعد از انتهاء (منتهی شدن) به اعراف در برزخ] از آن خارج میکنیم
- ترجمه سلطانیاز آن شما را خلق کردیم و شما را در آن بر میگردانیم و شما را باری دیگر از آن خارج میکنیم
- ترجمه راستینما شما را هم از این خاک آفریدیم و هم به این خاک بازمیگردانیم و هم بار دیگر (روز قیامت) از این خاک بیرون میآوریم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى
و همانا آیاتمان را همهاش را [بواسطهٔ موسی] به او نشان دادیم پس [موسی (ع) یا آیات را] تکذیب کرد و [از ایمان به ما و به رسول ما] اباء نمود (سر تافت) [و پنداشت که موسی (ع) مثل ابناء زمان، طالب ملک داثر (غیر قابل اعتناء، نابود شونده) است و]
- ترجمه سلطانیو همانا آیاتمان را همهاش را (بواسطهٔ موسی) به او نشان دادیم پس تکذیب کرد و اباء نمود (سر تافت)
- ترجمه راستینو همانا ما به فرعون (به واسطه موسی) همه آیات روشن خود را نمودیم و او همه را تکذیب کرد و از آنها سرباز زد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَامُوسَى
[فرعون] گفت: ای موسی آیا نزد ما آمدهای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: ای موسی آیا نزد ما آمدهای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟
- ترجمه راستینفرعون گفت: ای موسی، تو آمدهای به طمع آنکه ما را از کشورمان به سحر و شعبده خود بیرون کنی؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٨ فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى
پس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو میآوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) [تا جمیع نظّار بدون مانعی ناظر به ما و به تو باشند] موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم
- ترجمه سلطانیپس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو میآوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم
- ترجمه راستینما هم در مقابل سحر تو سحری البته خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدی معین کن که بیآنکه هیچیک از ما خلف وعده کنیم در سرزمین مسطحی (که خلایق ببینند، برای سحر و ساحری) مهیا شویم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى
گفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند
- ترجمه سلطانیگفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند
- ترجمه راستینموسی گفت: وعده ما و شما روز زینت (یعنی روز عید قبطیان) باشد و مردم پیش از ظهر (به موعد برای مشاهده) همه گرد آورده شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى
پس فرعون [به دور از موسی (ع) یا با جمع کردن جادوگران و اسباب جادو] برگشت و نیرنگش [یعنی آنچه که با آن فریب داده میشود از جادوگران و اسباب سحر آنان] را جمع کرد سپس [به سوی وعدهگاه] آمد
- ترجمه سلطانیپس فرعون برگشت و نیرنگش را جمع کرد سپس آمد
- ترجمه راستینآنگاه فرعون (از موسی) رو گردانید و به تدبیر جمع آوری سحر و ساحران پرداخت، سپس (با ساحران بسیار به وعدهگاه) آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى
موسی به آنها [یعنی فرعون و قومش یا به جادوگران] گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد [از مأمولش (آرزویش، خواستهاش) در افتراء خود] خاب (بیبهره، بینوا، نومید، ناکام) است
- ترجمه سلطانیموسی به آنها گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد خاب (بیبهره، بینوا، نومید، ناکام) است
- ترجمه راستینموسی ساحران را گفت: وای بر شما!زنهار بر خدا (به سحر) دروغ مبندید که به عذابی بنیاد شما را بر باد هلاک دهد، و هر کس به خدا افترا بست سخت زیانکار شد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى
پس در کارشان [در اینکه امر آن دو جادو است یا الهی است یا در مقدّم افکندن] بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را [از موسی (ع) و هارون (ع) یا از دیگران] پنهان داشتند
- ترجمه سلطانیپس در کارشان بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را پنهان داشتند
- ترجمه راستینپس آنها در کارشان به گفت و شنید پرداختند و (در نتیجه گفتند که کار موسی سحر و ساحری نیست ولی) راز خود را پنهان داشتند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى
گفتند که این دو البتّه جادوگرند که [با اجلاء (تبعید) یا با استیلاء بر آن و تملّک بر آن و قطع تصرّف شما از آن] میخواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت افضل (برتر) شما را [از بین] ببرند
- ترجمه سلطانیگفتند که این دو البتّه جادوگرند که میخواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت برتر شما را (از بین) ببرند
- ترجمه راستینفرعونیان گفتند: این دو تن (موسی و هارون) دو ساحرند که میخواهند به سحرانگیزی خود، شما مردم را از سرزمین خود بیرون کنند و طریقه نیکوی شما را (که اطاعت فرعون است) از میان ببرند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٤ فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى
پس کیدتان (ترفند، حیله، چارهجوییتان) را [در باب مقابله با موسی] جمع کنید سپس در یک صف درآیید [زیرا اتّفاق و صفآرایی در مناظره در انظار رعبآورتر و پُر هیبتتر است] و همانا کسی که امروز برتری یابد [و غلبه کند] رستگار شده است
- ترجمه سلطانیپس کیدتان (ترفند، حیله، چارهجوییتان) را جمع کنید سپس در یک صف درآیید و همانا کسی که امروز برتری یابد رستگار شده است
- ترجمه راستینپس (ای ساحران) باید شما با هر مکر و تدبیری توانید مهیا شده و (مقابل این دو ساحر) صف آرایی کنید، که امروز آنکس که غلبه و برتری یابد محققا او فیروزی یافته است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ قَالُوا يَامُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى
[جادوگران به جهت مراعات ادب و از جهت حفظ توقیر (احترام) او، او را مخیّر کردند چون میدانستند که او الهی است و فعل او سحر (جادو) نیست، و لذا او را در تخییر (انتخاب) بر خودشان مقدّم داشتند] گفتند: ای موسی تو میاندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که میاندازد
- ترجمه سلطانی(جادوگران) گفتند: ای موسی تو میاندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که میاندازد
- ترجمه راستینساحران گفتند: ای موسی تو نخست به کار خواهی پرداخت یا ما اول بساط خود بیفکنیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى
[موسی] گفت: بلکه شما بیندازید پس [آنچه را که ساخته بودند انداختند] آنوقت به خیال او میآید که رسنهایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت میکنند
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: بلکه شما بیندازید پس آنوقت به خیال او میآید که رسنهایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت میکنند
- ترجمه راستینموسی گفت: شما اول بساط خود درافکنید، (آنها بساط خویش افکندند) که ناگاه در اثر سحر آنان رسنها و چوبهاشان پنداشتی در نظر به جنبش و رفتار آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى
پس موسی در خودش ترسی احساس کرد
- ترجمه سلطانیپس موسی در خودش ترسی احساس کرد
- ترجمه راستیندر آن حال موسی در دل خویش سخت بترسید (که مبادا امر بر مردم مشتبه شود و میان سحر ساحران با معجز موسی فرق نگذارند و حجت او بر خلق آشکار نگردد).
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى
و آنچه که در دست راست تو است [یعنی عصاء] را بیفکن تا آنچه را که [با حیلههای طبیعی از تصرّفات طبیعیّه یا با حِیَل (حیلهها) شیطانیّه از تمزیج (در هم آمیختن) قوای روحانیّه با قوای طبیعیّه و ترتیب آثاری خارقه بر عادت بر آن] ساختهاند ببلعد همانا آنچه که ساختهاند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمیشود [یعنی و اگرچه به مقامات عالی از سحر خود برسد]
- ترجمه سلطانیو آنچه که در دست راست تو است (عصا) را بیفکن تا آنچه را که ساختهاند ببلعد همانا آنچه که ساختهاند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمیشود
- ترجمه راستینو اینک عصایی که در دست داری بیفکن تا (اژدها شود و یکباره) بساط سحر و ساحری اینان را فرو بلعد، که کار اینان حیله ساحری بیش نیست و ساحر هر جا رود (و هر چه کند) هرگز فلاح و فیروزی نخواهد یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى
[چون موسی (ع) عصایش را افکند] آنگاه جادوگران [از جهت تعظیم خداوند و به جهت تفخیم (بزرگ شمردن) آنچه که دیده بودند] به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم
- ترجمه سلطانیآنگاه جادوگران به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم
- ترجمه راستینپس همه ساحران به سجده افتاده و گفتند: ما به خدای موسی و هارون ایمان آوردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى
[فرعون] گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما [و رئیس شما و معلّم شما در این فنّ] است [و شما بر او مطّلع بودید و بنابر آن توطئه کردهاید] که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف (دست راست و پای چپ یا بلعکس) میبُرم و البتّه شما را حتماً در تنههای درخت خرما به دار میکشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقیتر هستیم
- ترجمه سلطانی(فرعون) گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردهاید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما است که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف میبُرم و البتّه شما را حتماً در تنههای درخت خرما به دار میکشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقیتر هستیم
- ترجمه راستینفرعون گفت: شما چرا پیش از آنکه من اجازه دهم به موسی ایمان آوردید؟معلوم است که او در سحر معلم شما بوده، باری من شما را دست و پا بر خلاف یکدیگر میبرم و بر تنه نخلهای خرما به دار میآویزم و خواهید دانست که عذاب (من و موسی) کدام سختتر و پایندهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
[جادوگران] گفتند: بنابر آنچه از بیّنات (معجزات واضحه و دلایل ظاهره) که نزد ما آمده هرگز [ای فرعون] تو را بر نخواهیم گُزید و [سوگند] بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه [از قتل و قطع و صلب (دارکشیدن) و حبس] که میخواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم میرانی [و آخرت بهتر و ابقی (ماندگارتر) است و ما آخرت را بر دنیا اختیار کردهایم و تو بر آن تسلّط نداری]
- ترجمه سلطانی(جادوگران) گفتند: بنابر آنچه از بیّنات که نزد ما آمده هرگز (ای فرعون) تو را بر نخواهیم گزید و (سوگند) بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه که میخواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم میرانی
- ترجمه راستینساحران به فرعون پاسخ دادند که ما تو را هرگز بر این معجزات آشکار که به ما آمده و بر خدایی که ما را آفریده مقدم نخواهیم داشت، پس در حق ما هر چه توانی بکن که هر ظلمی کنی همین حیات دو روزه دنیاست.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى
همانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای [گذشتهٔ] ما و [خطای حاضر که] آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند [از تو یا از حیات دنیا] بهتر و باقیتر است
- ترجمه سلطانیهمانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای ما و آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند بهتر و باقیتر است
- ترجمه راستینما به راستی به خدای خود ایمان آوردیم تا از خطاهای ما درگذرد و گناه سحری که تو ما را به اجبار بر آن داشتی ببخشد، و (لطف و مغفرت) خدا بهتر و پایندهتر (از حیات فانی دنیا) است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى
همانا کسی که نزد پروردگارش درآید [در حالی که] مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه میمیرد و نه زنده میماند
- ترجمه سلطانیهمانا کسی که نزد پروردگارش درآید (در حالی که) مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه میمیرد و نه زنده میماند
- ترجمه راستینکه همانا هر کس به خدای خود طاغی و گنهکار وارد شود جزاء او جهنّم است که در آنجا نه بمیرد (تا از عذاب برهد) و نه زنده شود (که از لذت زندگی برخوردار باشد).
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى
و کسی که نزد او درآید [در حالی که] مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند
- ترجمه سلطانیو کسی که نزد او درآید (در حالی که) مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند
- ترجمه راستینو هر کس به خدای خود مؤمن باشد و با اعمال صالح بر او وارد شود اجر آنها هم عالیترین درجات بهشتی است.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّى
جنّتهای عدنی که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که [از کفر و معاصی و از آنچه که انسانیّت او را مشوب (آلوده) میکند از شوائب (آلودگیها) بهیمیّت و سبعیّت و شیطانیّت] تزکیه کرده است
- ترجمه سلطانیجنّتهای عدنی که از زیر آنها نهرها جاری میشود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که تزکیه کرده است
- ترجمه راستینآن بهشتهای عدنی که دائم زیر درختانش نهرها جاری است و تا ابد در آنجا (از نعمت و حیات برخوردار) هستند و آن بهشت پاداش کسی است که خود را (از کفر و عصیان و شرک و طغیان) پاک و پاکیزه گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى
و همانا [بعد از آنکه چهل سال یا بیشتر در میان آنها مکث کرد که آنان را به خداوند دعوت کند و این آیات را بر آنها ظاهر سازد و حال آنکه بر طغیان آنها افزود] به موسی وحی کردیم که بندگان مرا [یعنی بنی اسرائیل را] شبانه [از مصر به طرف دریا] ببر [حرکت بده] و [آنگاه] برای آنها راهی خشک در دریا طلب کن [در طریقی که] نه از رسیدن [دشمن] بترسی و نه بهراسی
- ترجمه سلطانیو همانا به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه ببر (حرکت بده) و برای آنها راهی خشک را در دریا طلب کن (در حالی که) نه از رسیدن (دشمن) بترسی و نه بهراسی
- ترجمه راستینو همانا به موسی وحی کردیم که بندگان (مؤمن) مرا شبانه (از شهر مصر) بیرون برو (به اعجاز و لطف ما) راهی خشک از میان دریا بر آنها پدید آور که نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان ترسناک باشی و نه (از غرق شدن) اندیشه داری.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ
پس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد [و آنها را دریافت] و دریا (آب) آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت
- ترجمه سلطانیپس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد و دریا آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت
- ترجمه راستینو فرعون با سپاهش از پی آنها تاختند پس موج دریا چنان آنها را فرو برد که از آنان اثری باقی نگذاشت.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
ای بنی اسرائیل [با غرق کردن فرعون] شما را از دشمنتان نجات دادیم و [برای مناجات موسی (ع) و انزال تورات] در جانب ایمن [کوه] طور [به شرط وفای شما به شروط عهدتان و میثاق بیعتتان] به شما وعده دادیم و [در صحرا] بر شما منّ و سلوی نازل کردیم
- ترجمه سلطانیای بنی اسرائیل شما را از دشمنتان نجات دادیم و به شما در جانب ایمن (کوه) طور وعده دادیم و بر شما منّ و سلوی نازل کردیم
- ترجمه راستینای بنی اسرائیل، محققا ما شما را از شر دشمن نجات دادیم و با شما در جانب راست کوه طور وعده نهادیم (تا به مناجات موسی کلام حق را بشنوید) و (در بیابان که سرگردان شدید) برای قوت شما ترنجبین و مرغ بریان فرستادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى
آنچه که از پاکیزهها روزی شما کردهایم بخورید و در آن تجاوز (زیادهروی) نکنید که خشم من بر شما فرود میآید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است
- ترجمه سلطانیآنچه که از پاکیزهها روزی شما کردهایم بخورید و در آن تجاوز (زیادهروی) نکنید که خشم من بر شما فرود میآید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است
- ترجمه راستین(و دستور دادیم که) از این رزق حلال و پاکیزه که نصیبتان کردیم تناول کنید و در آن (به کفر نعمت و ترک شکرگزاری) طغیان و سرکشی مکنید وگرنه مستحق غضب و خشم من میشوید، و هر کس مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا ثُمَّ اهْتَدَى
و همانا من بر کسی که [بر دستان خلفای ما به انزجار از نفس و مشتهیات آن] توبه کند و [با بیعت عامّهٔ نبویّه که همان اسلام است] ایمان آورد و [موافق با امر کسی که بر دست او با بیعت عامّه بیعت کرده است] عمل صالح کند سپس [با بیعت خاصّهٔ ولویّه به ولایت ولیّ امرش] هدایت شود البتّه بسیار آمرزندهام
- ترجمه سلطانیو همانا من بر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح کند سپس هدایت شود البتّه بسیار آمرزندهام
- ترجمه راستینو البته بر آن کس که (از کفر) توبه کند و (به خدا) ایمان آرد و نکوکار گردد و درست به راه هدایت رود مغفرت و آمرزش من بسیار است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٤ قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى
[موسی (ع)] گفت: آنان همانهایی هستند که بر دنبال من هستند، پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: آنان همانهایی هستند که بر دنبال من هستند پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی
- ترجمه راستینموسی عرضه داشت: هم اینک قوم از پی من هستند و من خود برای خشنودی تو تعجیل کرده و بر آنها تقدم جستم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ
[خدای تعالی] گفت: پس همانا ما بعد از [خروج] تو [از بین آنان] قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است
- ترجمه سلطانی(خدای تعالی) گفت: پس همانا ما بعد از (آمدن) تو قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است
- ترجمه راستینخدا فرمود: همانا ما قوم تو را پس از آمدن تو آزمایش کردیم و سامری آنان را گمراه کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَاقَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي
پس موسی [برای انحراف آنها از خداوند و تحسّر (افسوس) بر آنان برای ابطال آنها بضاعتشان را که همان ایمان است] غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت {برای اینکه هر نبیّی، پدری شفیق (دلسوز) برای امّت خود است و امّت اولاد عزیز او هستند و ایمان آنها به منزلهٔ صحّت کاملهٔ آنها است، و نقصان ایمان آنها و بطلان آن به منزلهٔ مرض و هلاکت است و حال نبیّ در صحّت و مرض و هلاکت به امّت خویش حال پدر شفیق نسبت به اولادش بلکه به مراتب عدیدهای شدیدتر از آن است} [از روی دلسوزی بر آنان] گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعدهای نیکو به شما نداد؟ [به اینکه وعدۀ او را به شما خبر دادم! و اینکه او اعطاء تورات را به من وعده داده که در آن جمیع آنچه که به آن احتیاج دارید هست] آیا پس [فراق] عهد (وعده) بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید
- ترجمه سلطانیپس موسی غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعدهای نیکو به شما نداد؟ آیا پس وعده بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید
- ترجمه راستینموسی (که از فتنه سامری آگاه شد) متأسف و غضبناک به سوی قوم بازگشت و گفت: ای قوم من، مگر خدای شما به شما وعده احسان نداد (که شما را نعمت کتاب بزرگ تورات عطا کند) ؟آیا وعده خدا بر شما طولانی شد، یا مایل شدید که مستوجب قهر و غضب خدای خود شوید، که وعده مرا خلاف کردید (و عهد من شکستید).
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ
[قوم] گفتند موعد تو را به مَلْک [اقتدار، اختیار] خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم (قبطیها) را متحمّل [وادار] شدیم که آنها را [در آتش] اندازیم {یعنی وادار به حمل بارهای سنگین که همان بعضی از زیورآلات قبطیها بود شدیم که آنها را برای عروسی یا برای عید عاریه گرفته بودیم سپس از مصر خارج شدیم بدون ردّ کردن به آنها یا آنها را بعد از غرق شدن آنان از آنچه که دریا آنها را بر ساحل افکنده بود گرفتیم، یا سنگینیها و گناهانی را به خاطر زیورآلات آن قوم حمل کردیم که آنها را عاریه گرفته بودیم و در عدم ردّ کردن به آنها خیانت کردیم، و به سبب خیانت دربارهٔ ادیان (دِینها، بدهیها)مان فریب داده شدیم و سامرى از ما درخواست نمود که آنها را در آتش بیفکنیم تا برای ما خدایی بسازد} و همچنین [مثل زیورآلات انداختن ما در آتش] سامری [هم آنچه که با او بود] انداخت [تا گمان کنیم که او از ما است، یا اینچنین سامرى قبل از ما انداخت تا از او تبعیّت کنیم، و از او تبعیّت کردیم، و افکندیم]
- ترجمه سلطانی(قوم) گفتند موعد تو را به مَلْک (اقتدار، اختیار) خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم را متحمّل (وادار) شدیم که آنها را (در آتش) اندازیم و همچنین سامری (هم) انداخت
- ترجمه راستینقوم به موسی گفتند: ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم و لیکن اسباب تجمل و زینت بسیاری (از فرعونیان) بار دوش ما نهادند و ما آنها را در آتش افکندیم و چنین سامری (فتنهانگیز بر ما) القا کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ
پس برای آنها جسد گوسالهای را خارج کرد که صدایی [یعنی صدای گاو] داشت آنگاه [سامرى و کسانی که شریک او بودند] گفتند: این (گوساله) خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است
- ترجمه سلطانیپس برای آنها جسد گوسالهای را خارج کرد که صدایی داشت آنگاه گفتند این خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است
- ترجمه راستینآنگاه سامری با آن زر و زیورها مجسّمه گوسالهای بساخت که صدایی شگفت داشت و (با این شعبده سامری و پیروانش) گفتند: خدای شما و خدای موسی همین گوساله است که موسی فراموش کرده است.
- ترجمه الهی قمشهای٨٩ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَـوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا
آیا پس نمیبینند (فکر نمیکنید) که [آن] سخنی [و جوابی] را به آنها بر نمیگرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمیشود
- ترجمه سلطانیآیا پس نمیبینند (فکر نمیکنید) که (آن) سخنی را به آنها بر نمیگرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمیشود
- ترجمه راستینآیا این گوسالهپرستان نمینگرند که آن گوساله هیچ حرف و اثری و هیچ خیر و شری به آنها عاید نمیسازد؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَاقَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي
و همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شدهاید و همانا پروردگار شما [که مستحقّ (دارای استحقاق، سزاوار) عبادت است] رحمان است پس از من تبعیّت کنید [همانطور که موسی (ع) مرا بر شما استخلاف (خلیفه کردن) نمود] و از امر من اطاعت کنید [نه از امر سامرى]
- ترجمه سلطانیو همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شدهاید و همانا پروردگار شما رحمان است پس از من تبعیّت کنید و از امر من اطاعت کنید
- ترجمه راستینو هارون هم پیش از آنکه موسی باز آید به آنان گفت: ای قوم، این گوساله اسباب فتنه و امتحان شما گردیده و محققا آفریننده شما خدای مهربان است (نه این گوساله سامری) پس شما پیرو من شوید و امر مرا فرمان برید.
- ترجمه الهی قمشهای٩١ قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى
[قوم] گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود [یعنی بر گوساله ثابت هستیم یعنی بر عبادت او] تا آنکه موسی نزد ما بازگردد
- ترجمه سلطانی(قوم) گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود تا آنکه موسی نزد ما بازگردد
- ترجمه راستینقوم گفتند: ما بر این پرستش گوساله ثابت هستیم تا وقتی که موسی به سوی ما بازگردد.
- ترجمه الهی قمشهای٩٢ قَالَ يَاهَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا
[موسی] گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شدهاند چه تو را منع کرد
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شدهاند چه تو را منع کرد
- ترجمه راستینموسی (چون بازگشت با عتاب به هارون) گفت: ای هارون مانع تو چه بود که چون دیدی که قوم گمراه شدند،
- ترجمه الهی قمشهای٩٣ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي
از اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من [بر تو به خلافت و اصلاح و عدم اتّباع از سبیل مفسدان] عصیان (سرپیچی) کردی؟
- ترجمه سلطانیاز اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من عصیان (سرپیچی) کردی؟
- ترجمه راستیناز پی من نیامدی؟آیا نافرمانی امر من کردی؟!
- ترجمه الهی قمشهای٩٤ قَالَ يَاابْنَأُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي
[هارون] گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه [موی] سرم را، که من ترسیدم [که اگر به تو ملحق شده بودم یا با آنها میجنگیدم] بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداختهای و از سخن من [دربارهٔ خلافت و اصلاح] مراقبت نکردهای
- ترجمه سلطانی(هارون) گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه (موی) سرم را، که من ترسیدم بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداختهای و از سخن من مراقبت نکردهای
- ترجمه راستینهارون گفت: ای برادر مهربان (بر من قهر و عتاب مکن و) سر و ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و به سخنم وقعی ننهادی.
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَاسَامِرِيُّ
[و چون غضب از او ساکت شد و سورت (تیزی، تندی) آن شکست به استعطاف هارون (ع) و اعتذار از آنچه که آن را خلاف میدید موسى (ع) روی بر سامرى کرد و] گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کردهای (چه ساختی؟ و چگونه آن را ساختی؟)
- ترجمه سلطانی(موسی) گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کردهای
- ترجمه راستینآنگاه موسی گفت: ای سامری این فتنه چه بود که تو برپا کردی؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُـولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي
[سامری] گفت: آنچه [از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت] که [دیگران] آن را نمیدیدند را دیدم پس مشتی [از عالم او که همان ملکوت است را] از اثر آن رسول (جبرئیل) را برگرفتم و آن را [در گوساله] انداختم و [آنگاه حرکت کرد و صدا داد] اینچنین [در ساختن گوساله و ریختن خاک بر آن و زینت آن برای من] نفسم برای من آراست
- ترجمه سلطانی(سامری) گفت: آنچه (از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت) که (دیگران) آن را نمیدیدند را دیدم پس مشتی از اثر آن رسول را برگرفتم و آن را انداختم و اینچنین نفسم برای من آراست
- ترجمه راستینسامری گفت: من چیزی را دیدم که قوم ندیدند، من مشتی خاک از اثر قدم رسول (حق، جبرئیل) برگرفته و (در گوساله) ریختم و نفس من چنین (فتنه انگیزی را) به نظرم جلوه داد.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا
گفت: [وقتی که نفس تو برای تو میآراید] پس [از نزد من، یا از دین من، یا از این بلد، یا از بین مردم] برو زیرا در حیات [دنیا] بر تو است که [به عنوان عقوبت بر فعل خود وقتی احدی از مردم را میبینی] بگویی [با من] تماس مدارید و همانا برای [عذاب] تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمیشود و [اینک] به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بودهای البتّه حتماً آن را میسوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده میکنیم (میپراکنیم) پراکنده کردنی
- ترجمه سلطانیگفت: پس برو زیرا در حیات (دنیا) بر تو است که بگویی (با من) تماس مدارید و همانا برای (عذاب) تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمیشود و (اینک) به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بودهای البتّه حتماً آن را میسوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده میکنیم پراکنده کردنی
- ترجمه راستینموسی گفت: از میان ما برو که تو در زندگانی دنیا (به مرضی معذب خواهی شد که همه از تو متنفر شوند و) دایم گویی کسی مرا نزدیک نشود، و (در آخرت) هم وعدهگاهی (در دوزخ) داری که با تو تخلف نخواهد شد، و اکنون این خدایت را که بر پرستش و خدمتش ایستادی بنگر که آن را در آتش میسوزانیم و خاکسترش را به آب دریا میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا
جز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد
- ترجمه سلطانیجز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد
- ترجمه راستینتنها خدای شما آن یگانه خدایی است که جز او هیچ خدایی نیست و علمش به همه ذرات عوالم هستی محیط است.
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا
اینچنین [قصّههایی] از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه میکنیم و از نزد خود به تو ذکری (تذکّری بر امور گذشته) دادهایم
- ترجمه سلطانیاینچنین از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه میکنیم و از نزد خود به تو ذکری دادهایم
- ترجمه راستینو ما اخبار گذشتگان دیگر را این چنین بر تو حکایت خواهیم کرد و از نزد خود این ذکر (یعنی کتاب عظیم الشأن قرآن) را به تو عطا کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٠ مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا
کسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل میکند
- ترجمه سلطانیکسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل میکند
- ترجمه راستینهر کس از این ذکر اعراض کند روز قیامت بار سنگینی از گناه را به دوش خواهد داشت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠١ خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا
در [عذاب] آن [وزر و آتشی که لازمهٔ آن است] ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است
- ترجمه سلطانیدر آن ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است
- ترجمه راستیناینان در عذاب آن اعمال زشت مخلدند و سخت است بسی در قیامت بار اعمال زشتی که به دوش گرفتهاند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا
روزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر میکنیم
- ترجمه سلطانیروزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر میکنیم
- ترجمه راستینروزی که در صور دمیده شود و (در آن روز) بدکاران را کبود چشم محشور کنیم (و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود).
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا
[در حالی که] بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) میکنند که شما جز ده [روز در دنیا، یا در قبرها، یا بین دو نفخ] درنگ نکردهاید
- ترجمه سلطانی(در حالی که) بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) میکنند که شما جز ده (روز) درنگ نکردهاید
- ترجمه راستینو آنها (از هول و هراس آن روز) با یکدیگر آهسته زیر لب گویند که (ای افسوس) ده روزی بیش (در زندگی دنیا) درنگ نکردید (و نعمت ابدی بهشت را برای دنیای فانی از دست بدادید).
- ترجمه الهی قمشهای١٠٤ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُـولُونَ إِذْ يَقُـولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا
ما [از آنها و از حفظه (نگهبانان) بر آنها] داناتریم به آنچه که میگویند آنوقت که افضل (برتر) آنها به لحاظ طریقت (سیرت) میگوید که جز یک روز درنگ نکردهاید {برای اینکه روزهای دنیا، اگرچه با نظر به عرض زمان، متعدّد متکثّر هستند و همچنین ایّام قبر و برزخ و ایّام بین دو نفخ، لکن آنها با نظر به مافوق خود در طول جز روزی واحد نیستند، و برای اینکه حدود کثرات با نظر به مافوق خود رفع و مستهلک میشود}
- ترجمه سلطانیما داناتریم به آنچه که میگویند آنوقت که برتر آنها به لحاظ طریقت (سیرت) میگوید که جز یک روز درنگ نکردهاید
- ترجمه راستینما به آنچه میگویند بهتر آگاهیم، که از آن بدکاران بهتر و درستترینشان به آنها خواهد گفت: شما روزی بیش درنگ نکردید (دریغا چه زود عمر در شهوت و معصیت بگذشت و جرم و عقابش بماند!)
- ترجمه الهی قمشهای١٠٥ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا
و از تو دربارهٔ کوهها میپرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده میکند پراکنده کردنی [یعنی قطع میکند یا ویران میکند پس آنها را مانند شنی قرار میدهد که باد آنها را پراکنده میکند]
- ترجمه سلطانیو از تو دربارهٔ کوهها میپرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده میکند پراکنده کردنی
- ترجمه راستینو (ای رسول) از تو پرسند که کوهها (در روز قیامت) چه میشود؟جواب ده که خدای من کوهها را چنان از بنیاد برکند که خاک شده و خاکش بر باد دهد.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٨ يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا
در آنروز از دعوت کننده [که آنها را به سوی جنّت و جحیم دعوت میکند] تبعیّت میکنند [در حالی که اتّباع او یا وجود او یا داعى در نظرش جز معوجّى نمیباشد] که کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه میشوند پس جز صدای آهستهای (پچ پچی) نمیشنوی
- ترجمه سلطانیدر آنروز از دعوت کننده تبعیّت میکنند (در حالی که) کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه میشوند پس جز صدای آهستهای (پچ پچی) نمیشنوی
- ترجمه راستیندر آن روز خلایق همه از پی کسی که آنها را به راه مستقیم به عرصه قیامت دعوت کند (یعنی اسرافیل) ناچار خواهند رفت، و صداها پیش خدای رحمان خاشع و خاموش گردد که جز زیر لب و آهسته صدایی نخواهی شنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٩ يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَـوْلًا
در آنروز، شفاعت نفع نمیدهد مگر کسی که رحمان به او اذن (اجازه) داده است و به سخن او راضی شده است
- ترجمه سلطانیدر آنروز، شفاعت نفع نمیدهد مگر کسی که رحمان به او اذن داده است و به سخن او راضی شده است
- ترجمه راستیندر آن روز، شفاعت هیچکس سود نبخشد جز آنکس که خدای رحمان به او رخصت شفاعت داده و سخنش را پسندیده باشد.
- ترجمه الهی قمشهای١١٠ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا
[خداوند] میداند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است [یعنی تبعیّت کنندگان از داعى یا پیشِ روی کسی که رحمان به او اذن داده] و آنچه که پشتِ [سر] آنان است و به او (خداوند یا به آنچه که بین دستانشان است و آنچه که پشتشان است) از لحاظ علم احاطه نمیکنند
- ترجمه سلطانیمیداند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است و آنچه که پشتِ (سر) آنان است و به او از لحاظ علم احاطه نمیکنند
- ترجمه راستینو خدا (به علم ازلی) بر همه آینده و گذشته خلایق آگاه است و خلق را ابدا به او احاطه و آگاهی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای١١١ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا
و رویها برای [آن] زندهٔ [به خود] پاینده فروتنی میکنند [به معنی اینکه صاحبان وجوه ذلیل شدهاند و خضوع کردهاند] و قطعاً کسی که ظلم را حمل میکند نومید میشود [از آنچه از ثواب او و قرب به او که بندگان خداوند به آن امید دارند]
- ترجمه سلطانیو رویها برای (آن) زندهٔ (به خود) پاینده فروتنی میکنند و قطعاً کسی که ظلم را حمل میکند نومید میشود
- ترجمه راستینو بزرگان عالم همه در پیشگاه عزت آن خدای حی توانا ذلیل و خاضعند و (در آن روز) هر که بار ظلم و ستم به دوش دارد سخت زبون و زیانکار است.
- ترجمه الهی قمشهای١١٢ وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا
و کسی که از صالحات عمل میکند و (در حالی که) او [با ایمان خاصّ و بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه] مؤمن است {زیرا ایمان عامّ و قبول دعوت ظاهره اثرش از دنیا تجاوز نمیکند و جز این نیست که ثواب بر ایمان خاصّ و قبول ولایت است} آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردن [حقّی] نمیهراسد
- ترجمه سلطانیو کسی که از صالحات عمل میکند و (در حالی که) او مؤمن است آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردنی نمیهراسد
- ترجمه راستینو هر کس اعمالش نیکو است و (به خدا هم) ایمان دارد از هیچ ستم و آسیبی بیمناک نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١١٣ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا
و اینچنین [مثل نازل کردن ما اخبار قیامت و وعید از] آن را به صورت قرآنی [به زبان] عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کردهایم با ترقّب به اینکه آنها (مجرمان یا عرب یا مردم) تقوا پیشه کنند یا [این قرآن عربی] یادآوریی را [یعنی تذکّر امور آخرت و اشتیاق به آن را] به آنها خبر دهد
- ترجمه سلطانیو اینچنین آن را به صورت قرآنی عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کردهایم با ترقّب به اینکه آنها تقوا پیشه کنند یا یادآوریی را به آنها خبر دهد
- ترجمه راستینو ما اینگونه این (قرآن عظیم) را قرآنی با فصاحت کامل عربی بر تو فرستادیم و در آن وعدهها و اهوال قیامت را به انواع گوناگون تذکر دادیم، باشد که مردم پرهیزکار شوند یا پندی از نو بر ایشان آورد.
- ترجمه الهی قمشهای١١٤ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا
پس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و [مخصوصاً] قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و [به وقت حکم قرآن و بیان آن، یا به تفصیل اجمال آن، یا بطور مطلق] بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای
- ترجمه سلطانیپس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای
- ترجمه راستینپس بلند مرتبه است و بزرگوار خدایی که به حق و راستی پادشاه ملک وجود است و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.
- ترجمه الهی قمشهای١١٥ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا
و [به قرآن عجله نکن و عهد و وصیّتی را که به توانی (آرامی) به تو وحى کردهایم فراموش نکن برای اینکه] همانا قبلاً به آدم عهد کردهایم و فراموش کرد و برای او عزمی (ثبات و تمکّن در امر) نیافتیم [و به بلای عظیمی مبتلا شد پس فراموش نکن که مثل ابتلای او مبتلا میشوی]
- ترجمه سلطانیو همانا قبلاً به آدم عهد کردهایم پس فراموش کرد و برای او عزمی نیافتیم
- ترجمه راستینو همانا ما پیش از این با آدم عهدی بستیم (که فریب شیطان نخورد) و او فراموش کرد و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٦ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى
و [به یاد آور] آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید [تا تکریم ما بر او و ابتلای ما بر او را به سبب فراموشی بدانی تا از فراموشی و عدم عزیمت بر حذر باشی] پس [همه] سجده کردند جز ابلیس که [از سجود یا از مطاوعت (پذیرفتن)] اباء کرد
- ترجمه سلطانیو (به یاد آور) آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید پس (همه) سجده کردند جز ابلیس که اباء کرد
- ترجمه راستینو (یاد آر) هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید.
- ترجمه الهی قمشهای١١٧ فَقُلْنَا يَاآدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى
پس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو [تا] را از جنّت خارج کند [یعنی پس به حیثی نباشید که وسوسهاش در شما دو تا اثر کند] که [در نتیجه] مشقّت بری {اِفراد ضمیر برای اشعار به این است که شقاء (مشقّت، بدبختی) زن و سعادت وی تابع شقاء مرد و سعادت او است و مراد از شقاء، تعب (خستگی) در طلب معاش است، زیرا وسوسهٔ او سبب هبوط آن دو به زمین و احتیاج آن دو به مأکول و مشروب و ملبوس و مسکون گردید، و تعب آن، همگی آن، بر عهدهٔ مردان است نه زنان}
- ترجمه سلطانیپس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو (تا) را از جنّت خارج کند که (در نتیجه) مشقّت بری
- ترجمه راستینآنگاه گفتیم: ای آدم محققا این شیطان با تو و جفتت دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی.
- ترجمه الهی قمشهای١١٨ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى
همانا [از مزایای آن] برای تو این است که در اینجا گرسنه نمیشوی و برهنه نمیشوی
- ترجمه سلطانیهمانا (از مزایای آن) برای تو این است که در اینجا گرسنه نمیشوی و برهنه نمیشوی
- ترجمه راستینهمانا برای تو این هست که نه هرگز آنجا گرسنه شوی و نه برهنه و عریان مانی.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٠ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى
پس شیطان او را اغواء کرد (وسوسهاش را به او القاء کرد) گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی (درختی که خوردن از آن سبب جاودانگی گردد) رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟
- ترجمه سلطانیپس شیطان او را اغواء کرد گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟
- ترجمه راستینباز شیطان در او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا (میل داری) تو را بر درخت ابدیت و ملک جاودانی دلالت کنم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٢١ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى
[و آن دو قول او را قبول کردند و به آن فریفته شدند] پس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ [درختان] جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه [طریقی را که به فطرت بر آن بود] گم کرد
- ترجمه سلطانیپس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ (درختان) جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه گم کرد
- ترجمه راستینپس آدم و حوّا (فریب خوردند و) از آن درخت تناول کردند، بدین جهت (لباسهای بهشتی از تنشان دور و عیوب و) عورت آنها در نظرشان پدیدار شد و شروع کردند به ساتری از برگ درختان بهشت خود را پوشاندن. و آدم نافرمانی خدای کرد و گمراه شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٢ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و [او را] هدایت کرد
- ترجمه سلطانیسپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و (او را) هدایت کرد
- ترجمه راستینسپس خدا او را (به مقام نبوتش) برگزید و توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٣ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى
گفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما [شیطان و مار یا ذرّیّه] با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما میآید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمیشود و شقی نمیشود
- ترجمه سلطانیگفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما میآید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمیشود و شقی نمیشود
- ترجمه راستینآنگاه خدا (به آدم و حوا) فرمود: اکنون از عالی رتبه بهشت فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید، پس اگر از جانب من برای شما راهنمایی بیاید آن هنگام هر که از راه من پیروی کند نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٤ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى
و کسی که از ذکر (ولایت و طریق قلب و آخرت) من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا [از ولایت و امام و آیات و نعیم آخرت] محشور میکنیم
- ترجمه سلطانیو کسی که از ذکر من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا محشور میکنیم
- ترجمه راستینو هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٥ قَالَ رَبِّ لِـمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا
میگوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کردهای و (حال آنکه) من [پیش از این] بینا بودهام
- ترجمه سلطانیمیگوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کردهای و (حال آنکه) من (پیش از این) بینا بودهام
- ترجمه راستینگوید: الها، چرا مرا نابینا محشور کردی و حال آنکه من بینا بودم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٢٦ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى
گفت: اینچنین آیات [بزرگ] ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی [یعنی آنها را ترک کردی و از آنها تبعیّت ننمودی] و امروز اینچنین فراموش میشوی [ترک شدهای و به تو اعتناء نمیشود]
- ترجمه سلطانیگفت: اینچنین آیات ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی و امروز اینچنین فراموش میشوی
- ترجمه راستینخدا به او فرماید: (آری) بدین گونه آیات ما برای هدایت تو آمد و همه را به طاق فراموشی و غفلت نهادی، و امروز هم تو فراموش (و بیبهره) خواهی شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٧ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى
و اینچنین جزاء میدهیم کسی را که [در توجّه به دنیا زائد بر قدر واجب و نَدْب (مستحبّ)] اسراف کرده است و به آیات پروردگارش [که همان انبیاء و اولیاء (ع) هستند] ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقیتر است [از نسیان (فراموشی، مورد بی توجّهی واقع شدن) و کور محشور شدن و ضیق معیشت]
- ترجمه سلطانیو اینچنین جزاء میدهیم کسی را که اسراف کرده است و به آیات پروردگارش ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقیتر است
- ترجمه راستینو این چنین ما هر کس را که ظلم و نافرمانی کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد مجازات سخت میکنیم با آنکه عذاب آخرتش سختتر و پایندهتر خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٨ أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى
آیا [آنها را تنبیه (آگاه) نکرد؟!] پس آنها را هدایت (راهنمائی) نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کردهایم که [اینان] در مسکنهای آنان راه میروند قطعاً در آن (اهلاک) البتّه نشانههایی برای دارندگان نهی کننده [یعنی عقول ناهی یا خِرَد یا ائمّه (ع)] هست
- ترجمه سلطانیآیا پس آنها را هدایت نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کردهایم که (اینان) در مسکنهای آنان راه میروند قطعاً در آن البتّه نشانههایی برای دارندگان نهی کننده (خِرَد) هست
- ترجمه راستینآیا این کفار قریش را از مشاهده حال طوایف بسیاری از گذشتگان که ما همه را هلاک کردیم و اینان در منازل و عمارات آنها میروند (عبرت و پند و) هدایت نبود؟بیشک احوال گذشتگان برای خردمندان بسیار مایه عبرت و آیه هدایت است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٩ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى
و اگر کلمهٔ سابق شده از پروردگارت [یعنی کلمۀ وعده دادن به تأخیر عذاب برای امّت مرحومه یا به عدم عذاب با بودن محمّد (ص) در میان آنها] نبود البتّه [اهلاک آنها] به لزوم و اجل معیّن [برای اعمار (عمرها) آنها و مدّت بقایشان در دنیا یا برای عذاب آنها] میبود
- ترجمه سلطانیو اگر «کلمهٔ» سابق شده از پروردگارت (وعده بر تأخیر عذاب) نبود البتّه (عذاب آنها) به لزوم و اجل معیّن میبود
- ترجمه راستیناگر نه این بود که کلمه پروردگار (و تقدیر ازلیش بر این کار) سبقت یافته (که کافران و بدکاران این امت در قیامت به کیفر رسند) همانا عذاب (در دنیا بر آنها) لزوم مییافت و آن اجل معین فرا میرسید.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٠ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى
[وقتی که عذاب آنها به سبب وعدهٔ امهال و انقضای اجل مؤخّر میباشد] پس بر آنچه که [دربارهٔ دین تو یا دربارهٔ خداع (فریبکاری کردن) به تو یا دربارهٔ وصیّ تو و غصب کردن حقّ او و منع کردن او از آن] میگویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب (نماز فجر) و قبل از غروب آن (نماز عصر) و اوقاتی از شب (نماز مغرب و عشاء و نوافل شب) به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف [دو طرف] روز (نماز ظهر و نوافل آن) تسبیح کن باشد که تو راضی شوی [یا راضی کنی]
- ترجمه سلطانیپس بر آنچه که میگویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن و اوقاتی از شب به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف (دو طرف) روز تسبیح کن باشد که تو راضی شوی
- ترجمه راستینپس تو بر آنچه (امت جاهل بر انکار و طعن تو) میگویند صبر و تحمل پیش گیر و خدای را پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب آن و ساعاتی از شب تار و اطراف روز روشن ستایش و تسبیح گو، باشد که (به مقام رفیع شفاعت) خشنود شوی.
- ترجمه الهی قمشهای١٣١ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى
و دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه [از اصناف نعم صوریّه و مستلذّات قوای حیوانیّه] که با آن اصنافی از آنها را بهرهمند ساختهایم تا آنان را در آن فتنه کنیم [یعنی بیازمائیم یا عذاب دهیم] خیره مکن و رزق پروردگارت [که به تو اعطاء کرده یا به آن مترقّب هستی] بهتر و باقیتر است
- ترجمه سلطانیو دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه که با آن اصنافی از آنها را بهرهمند ساختهایم تا آنان را در آن بیازمائیم خیره مکن و رزق پروردگارت بهتر و باقیتر است
- ترجمه راستینو هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه حیات دنیای فانی برای امتحان دادهایم چشم آرزو مگشا، و رزق خدای تو بسیار بهتر و پایندهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٢ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى
و اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمیکنیم ما [نه غیر ما] به تو روزی میدهیم و عاقبت برای تقوا [از اشتغال به جای نماز به غیر آن] است
- ترجمه سلطانیو اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمیکنیم ما به تو روزی میدهیم و عاقبت برای تقوا است
- ترجمه راستینتو اهل بیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن و خود نیز بر نماز و ذکر حق صبور باش، ما از تو روزی (کسی را) نمیطلبیم بلکه ما به تو (و دیگران) روزی میدهیم، و عاقبت نیکو مخصوص (اهل) پرهیزکاری و تقواست.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٣ وَقَالُوا لَـوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى
و گفتند چرا [محمّد (ص) در ادّعای نبوّتش] نشانهای از پروردگارش [دالّ بر صدق او در نبوّتش] نزد ما نمیآورد آیا [آنها را بدون بیّنه ترک کرد] و بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد
- ترجمه سلطانیو گفتند چرا نشانهای از پروردگارش نزد ما نمیآورد و آیا بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد
- ترجمه راستینو کافران گفتند: چرا (محمد) آیت و دلیلی روشن از جانب خدا برای ما نمیآورد؟آیا آیات بیّنه کتب پیشین (چون تورات و انجیل و صحف که در همه ذکر اوصاف نبوت هست) بر آنان نیامد؟
- ترجمه الهی قمشهای١٣٤ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَـوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُـولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى
و اگر ما قبل از او [یعنی محمّد (ص) یا قرآن یا قبل از احتجاج با محمّد (ص) و کتابش] آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً [حجّتشان را بر ما به درشتی (گستاخی) میآوردند و] میگفتند: [ای] پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی [که ما را به سوی تو دعوت کند، و ما را از غفلت خویش بیدار سازد و ما را از جهل خود خارج نماید] تا از آیات (رسولان و خلفا و کتب و احکام) تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه [در دنیا] ذلیل شویم و [در آخرت] خوار شویم
- ترجمه سلطانیو اگر ما قبل از او (محمّد) آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً میگفتند: (ای) پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه ذلیل شویم و خوار شویم
- ترجمه راستینو اگر ما پیش از فرستادن پیغمبر، کافران (و مشرکان قریش) را همه به نزول عذاب هلاک میکردیم البته آنها میگفتند: پروردگارا چرا بر ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم پیش از آنکه به این عذاب و ذلت و خواری گرفتار شویم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٣٥ قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى
بگو: هر کدام [از ما و شما بر آنچه که به آن نائل میشویم و بر آنچه که از عاقبت ظاهر میشود] منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی [از ما و شما] اصحاب راه مستوی است و چه کسی [به صراط] هدایت شده است.
- ترجمه سلطانیبگو: هر کدام (از ما و شما) منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی (از ما و شما) اصحاب راه مستوی است و چه کسی هدایت شده است.
- ترجمه راستینبگو: هر یک (از ما و شما) منتظریم، پس مترصد و منتظر (امر خدا) باشید که به زودی خواهید دانست (ما و شما) کدام به راه مستقیم سعادت رفته و طریق هدایت یافتهایم.
- ترجمه الهی قمشهای