جزء شمارهٔ ۱۶


سورهٔ ۱۸- الكهف

٧٥ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا

[باز خضر] گفت: آیا به تو نگفتم که تو نمی‌‌توانی با من همراهی کنی [و تحّمل همسفری مرا نداری]؟

- ترجمه سلطانی

(باز خضر) گفت: آیا به تو نگفتم که تو نمی‌توانی با من همراهی کنی (و تحّمل همسفری مرا نداری)؟

- ترجمه راستین

گفت: آیا با تو نگفتم که تو هرگز ظرفیت و مقام آنکه با من صبر کنی نخواهی داشت؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا

[موسی با خجالت و سرافکندگی با زبان عذرخواهی] گفت: اگر مجدّد [بر تو اعتراض کرده و] سؤال نمودم مرا از خود بران و عذر تو هم خواسته است

- ترجمه سلطانی

(موسی با خجالت و سرافکندگی با زبان عذرخواهی) گفت: اگر مجدّد (بر تو اعتراض کرده و) سؤال نمودم مرا از خود بران و عذر تو هم خواسته است

- ترجمه راستین

موسی گفت: اگر بار دیگر از تو مؤاخذه و اعتراضی کردم از آن بعد با من ترک صحبت و رفاقت کن که از (تقصیر) من عذر موجه (بر متارکه دوستی) به دست خواهی داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا

سپس [از آنجا] حرکت کرده [به راه خود ادامه دادند] تا به قریه‌‌ای (ناصره) رسیدند، از مردم آنجا درخواست خوراک نمودند و آنها نپذیرفتند. [از آنجا عبور می‌‌کردند] دیواری دیدند که نزدیک بود فرو ریزد [و از بین برود] و [خضر] آن را راست کرد [و محکم نمود]؛ [موسی] گفت کاش برای این کار اجرتی می‌‌گرفتی

- ترجمه سلطانی

سپس (از آنجا) حرکت کرده (به راه خود ادامه دادند) تا به قریه‌ای رسیدند، از مردم آنجا درخواست خوراک نمودند و آنها نپذیرفتند. (از آنجا عبور می‌کردند) دیواری دیدند که نزدیک بود فرو ریزد (و از بین برود) و (خضر) آن را راست کرد (و محکم نمود)؛ (موسی) گفت کاش برای این کار اجرتی می‌گرفتی

- ترجمه راستین

باز با هم روان شدند تا وارد بر شهری شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند، مردم از طعام دادن و مهمانی آنها ابا کردند (آنها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا) در (نزدیکی دروازه آن) شهر به دیواری که نزدیک به انهدام بود رسیدند و آن عالم به استحکام و تعمیر آن پرداخت. باز موسی گفت: روا بود که بر این کار اجرتی می‌گرفتی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا

[خضر] گفت: [حال که سخن گفتی گاهِ] جدا شدن من و تو است ولی اکنون سّر آنچه را که تو توان تحمّل آن را نداشتی به تو می‌‌گویم

- ترجمه سلطانی

(خضر) گفت: (حال که سخن گفتی) (گاه) جدا شدن من و تو است ولی اکنون سّر آنچه را که تو توان تحمّل آن را نداشتی به تو می‌گویم

- ترجمه راستین

آن عالم گفت: این (سه بار کم‌ظرفی و بی‌صبری و اعتراض، عذر) مفارقت بین من و توست، من همین ساعت تو را بر اسرار کارهایم که بر فهم آن صبر و ظرفیت نداشتی آگاه می‌سازم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا

امّا کشتی که [تو دیدی سوراخ کردم] برای این بود که مالکین کشتی [چند نفر] بینوا [و ضعیف] بودند [که از راه کار کردن در دریا ارتزاق می‌‌نمودند] و در پی آنها پادشاهی بود که [هر کشتی که سالم بود را] غصب می‌‌کرد [و مصادره می‌‌نمود] و من [مخصوصاً] آن را معیوب نمودم [که از شرّ غصب شدن خلاص شود]

- ترجمه سلطانی

امّا کشتی که (تو دیدی سوراخ کردم) برای این بود که مالکین کشتی (چند نفر) بینوا (و ضعیف) بودند (که از راه کار کردن در دریا ارتزاق می‌نمودند) و در پی آنها پادشاهی بود که (هر کشتی که سالم بود را) غصب می‌کرد (و مصادره می‌نمود) و من (مخصوصاً) آن را معیوب نمودم (که از شرّ غصب شدن خلاص شود)

- ترجمه راستین

اما آن کشتی، صاحبش خانواده فقیری بود که در دریا کار می‌کردند (و از آن کشتی کسب و ارتزاق می‌نمودند) خواستم چون کشتی‌ها (ی بی‌عیب) را پادشاه در سر راه به غصب می‌گرفت این کشتی را ناقص کنم (تا برای آن فقیران باقی بماند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا

امّا [کشتن] کودک، برای این بود که پدر و مادر او هر دو مؤمن [و موحّد] بودند ولی [این کودک] اگر بزرگ می‌‌شد [ایجاد زحمت نموده] آنها را وادار به طغیان و کفر می‌‌نمود

- ترجمه سلطانی

امّا (کشتن) کودک، برای این بود که پدر و مادر او هر دو مؤمن (و موحّد) بودند ولی (این کودک) اگر بزرگ می‌شد (ایجاد زحمت نموده) آنها را وادار به طغیان و کفر می‌نمود

- ترجمه راستین

و اما آن پسر (کافر بود و) پدر و مادر او مؤمن بودند، از آن باک داشتیم که آن پسر آنها را به خوی کفر و طغیان خود درآورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا

از اینرو ما اراده کردیم که او را بکشیم و خداوند به جای او [فرزندی] بهتر از او که دارای صفای نفس و صلهٔ رحم باشد به آنها بدهد

- ترجمه سلطانی

از اینرو ما اراده کردیم که او را بکشیم و خداوند به جای او (فرزندی) بهتر از او که دارای صفای نفس و صلهٔ رحم باشد به آنها بدهد

- ترجمه راستین

خواستیم تا به جای او خدایشان فرزندی بهتر و صالح‌تر و مهذب‌تر و نزدیکتر به ارحام پرستی به آن پدر و مادر بخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِـحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا

دیوار هم [که مستقیم نمودیم] از دو کودک یتیم در شهر بود که در زیر آن گنجی نهفته بود و پدرشان شخص نیکی بود خدای تو خواست که آنها به حدّ رشد برسند و دفینه را [که زیر آن دیوار بود] خارج کنند که رحمت [و رأفت] خدای تو بود و این کار را هم به ارادهٔ خود نکردم [بلکه به امر خداوند بود]. این است سرّ آنچه تو نمی‌‌توانستی تحّمل کنی

- ترجمه سلطانی

دیوار هم (که مستقیم نمودیم) از دو کودک یتیم در شهر بود که در زیر آن گنجی نهفته بود و پدرشان شخص نیکی بود خدای تو خواست که آنها به حدّ رشد برسند و دفینه را (که زیر آن دیوار بود) خارج کنند که رحمت (و رأفت) خدای تو بود و این کار را هم به ارادهٔ خود نکردم (بلکه به امر خداوند بود). این است سرّ آنچه تو نمی‌توانستی تحّمل کنی

- ترجمه راستین

و اما آن دیوار از آن دو طفل یتیمی در آن شهر بود که پدری صالح داشتند و زیر آن گنجی برای آن دو نهفته بود، خدایت خواست تا به لطف خود آن اطفال به حد رشد رسند و خودشان گنج را استخراج کنند. و من این کارها نه از پیش خود (بلکه به امر خدا) کردم. این است مآل و باطن کارهایی که تو طاقت و ظرفیت بر انجام آن نداشتی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا

از تو دربارهٔ ذوالقرنین می‌‌پرسند بگو هم اکنون برای شما خلاصهٔ قصّهٔ او را می‌‌گویم

- ترجمه سلطانی

از تو دربارهٔ ذوالقرنین می‌پرسند بگو هم اکنون برای شما خلاصهٔ قصّهٔ او را می‌گویم

- ترجمه راستین

و از تو (ای رسول) سؤال از ذوالقرنین می‌کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا

ما او را در روی زمین قدرت و نفوذ دادیم و از هر چیزی وسیلهٔ [وصول بدان و تصرّف در] آن را بدو دادیم

- ترجمه سلطانی

ما او را در روی زمین قدرت و نفوذ دادیم و از هر چیزی وسیلهٔ (وصول بدان و تصرّف در) آن را بدو دادیم

- ترجمه راستین

ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشته‌ای به دست او دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ فَأَتْبَعَ سَبَبًا

پس دنبال کرد یکی از اسباب را

- ترجمه سلطانی

پس دنبال کرد یکی از اسباب را

- ترجمه راستین

او هم رشته‌ای را پی گرفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا

[ذوالقرنین مشغول حرکت و سیر بود] تا به مغرب زمین که خورشید در آنجا غروب می‌‌کند رسید و دید خورشید در چشمه‌‌ای که گل آلود [و دارای گل سیاهی بود] فرو رفت. در آنجا گروهی را دید، ما به او گفتیم که [در اینجا] اگر بخواهی آنها را عذاب کنی یا آنکه با آنها احسان [و مهربانی] کنی مختاری

- ترجمه سلطانی

(ذوالقرنین مشغول حرکت و سیر بود) تا به مغرب زمین که خورشید در آنجا غروب می‌کند رسید و دید خورشید در چشمه‌ای که گل آلود (و دارای گل سیاهی بود) فرو رفت. در آنجا گروهی را دید، ما به او گفتیم که (در اینجا) اگر بخواهی آنها را عذاب کنی یا آنکه با آنها احسان (و مهربانی) کنی مختاری

- ترجمه راستین

تا هنگامی که (در سیر خود) به مغرب رسید خورشید را (که در دریای محیط غروب می‌کرد) چنین یافت که در چشمه آب تیره‌ای رخ نهان می‌کند و آنجا قومی را یافت که (چون کافر بودند) به ذوالقرنین دستور دادیم که درباره این قوم یا قهر و عذاب (اگر ایمان نیاوردند) یا لطف و رحمت (اگر ایمان آرند) به جای آور.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا

او گفت کسانی را [که بر خود یا دیگران] ظلم کرده [و بر کفر اصرار داشته باشند] کیفر می‌‌دهیم و در آن عالم نیز که به سوی خداوند می‌‌رود به کیفر سخت گرفتار می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

او گفت کسانی را (که بر خود یا دیگران) ظلم کرده (و بر کفر اصرار داشته باشند) کیفر می‌دهیم و در آن عالم نیز که به سوی خداوند می‌رود به کیفر سخت گرفتار می‌شود

- ترجمه راستین

ذو القرنین به آن قوم گفت: اما هر کس (از شما) ظلم و ستم کرده او را به کیفر خواهیم رسانید و سپس هم که (بعد از مرگ) به سوی خدا بازگردد خدا او را به عذابی بسیار سخت کیفر خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا

ولی کسی که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند به او پاداش نیکو می‌‌دهیم و در کارهای خودمان برای او [تسهیل می‌‌کنیم و] آسان می‌‌نمائیم

- ترجمه سلطانی

ولی کسی که ایمان بیاورد و عمل صالح بکند به او پاداش نیکو می‌دهیم و در کارهای خودمان برای او (تسهیل می‌کنیم و) آسان می‌نمائیم

- ترجمه راستین

و اما هر کس به خدا ایمان آورد و نیکو کردار باشد نیکوترین اجر خواهد یافت و هم ما امر را بر او سهل و آسان گیریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا

سپس یکی از راه‌‌های دیگر را پیدا کرد و پیروی نمود

- ترجمه سلطانی

سپس یکی از راه‌های دیگر را پیدا کرد و پیروی نمود

- ترجمه راستین

و باز وسیله و رشته‌ای را پی گرفت (و سفر را ادامه داد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا

تا به مشرق [زمین مسکونی] رسید، دید که [خورشید] در آنجا بر قومی طلوع می‌‌کند که تن پوشی [در مقابل آفتاب] ندارند [یا لباسی جز آفتاب ندارند]

- ترجمه سلطانی

تا به مشرق (زمین مسکونی) رسید، دید که (خورشید) در آنجا بر قومی طلوع می‌کند که تن پوشی (در مقابل آفتاب) ندارند (یا لباسی جز آفتاب ندارند)

- ترجمه راستین

تا چون به مشرق زمین رسید آنجا دید که خورشید بر قومی می‌تابد که ما میان آنها و آفتاب ساتری قرار نداده‌ایم (یعنی لباس و خیمه و مسکنی که از حرارت خورشید سایبان کنند نداشتند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا

و همینطور ما بر او احاطه داشته و آگاه بودیم [که در کجاست]

- ترجمه سلطانی

و همینطور ما بر او احاطه داشته و آگاه بودیم (که در کجاست)

- ترجمه راستین

همچنین بود، و البته ما از احوال او کاملا باخبر بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا

بعداً [از آنجا] راه را دنبال کرد

- ترجمه سلطانی

بعداً (از آنجا) راه را دنبال کرد

- ترجمه راستین

باز وسیله و رشته‌ای را پی گرفت (و به سمت شمال سفر را ادامه داد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَـوْلًا

تا به بین دو سدّ [و دو کوه که بین آنها بعداً سدّ بست] رسید. [در آنجا] گروهی را دید که [لغت و] زبان او را [به خوبی] درک نمی‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

تا به بین دو سدّ (و دو کوه که بین آنها بعداً سدّ بست) رسید. (در آنجا) گروهی را دید که (لغت و) زبان او را (به خوبی) درک نمی‌کردند

- ترجمه راستین

تا چون رسید میان دو سد (دو کوه بین دو کشور در شمال یا جنوب خاک ترکستان) آنجا قومی را یافت که سخنی فهم نمی‌کردند (و سخت وحشی و زبان نفهم بودند)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ قَالُوا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا

به ذی القرنین گفتند که [قبیلهٔ] یأجوج و مأجوج در روی زمین فساد می‌‌کنند [و باعث زحمت ما هستند] آیا [اجازه می‌‌دهی که] ما خرج آن را بپردازیم که تو بین ما و آنها [سدّ و] حائلی ایجاد کنی؟

- ترجمه سلطانی

به ذی القرنین گفتند که (قبیلهٔ) یأجوج و مأجوج در روی زمین فساد می‌کنند (و باعث زحمت ما هستند) آیا (اجازه می‌دهی که) ما خرج آن را بپردازیم که تو بین ما و آنها (سدّ و) حائلی ایجاد کنی؟

- ترجمه راستین

آنان گفتند: ای ذوالقرنین، قومی به نام یأجوج و مأجوج در این سرزمین (پشت این کوه) فساد (و خونریزی و وحشیگری) بسیار می‌کنند، آیا چنانچه ما خرج آن را به عهده گیریم سدی میان ما و آنها می‌بندی (که ما از شر آنان آسوده شویم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا

[او با مهربانی] گفت آنچه خداوند به من عنایت کرده برای من بهتر است [و احتیاج به دادن خراج از طرف شما ندارم] فقط شما به من [از حیث کارگر و وسائل و مصالح] کمک کنید تا من بین شما و آنها سدّ بسیار بزرگ (ردم) ایجاد کنم

- ترجمه سلطانی

(او با مهربانی) گفت آنچه خداوند به من عنایت کرده برای من بهتر است (و احتیاج به دادن خراج از طرف شما ندارم) فقط شما به من (از حیث کارگر و وسائل و مصالح) کمک کنید تا من بین شما و آنها سدّ بسیار بزرگ (ردم) ایجاد کنم

- ترجمه راستین

ذوالقرنین گفت: تمکن و ثروتی که خدا به من عطا فرموده (از هزینه شما) بهتر است (نیازی به کمک مادی شما ندارم) اما شما با من به قوت بازو کمک کنید (مرد و کارگر از شما، وسایل و هزینه آن با من) تا سدی محکم برای شما بسازم (که به کلی مانع دستبرد آنها شود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا

به من قطعه‌‌های بزرگ آهن بدهید، و با آن آهن‌‌ها بین دو کوه را بالا آورد. [سپس به کارگران] گفت: [شما آتش برافروزید و در آن آهن‌‌ها] بدمید تا [آنها هم از شدّت حرارت مانند] آتش شدند [آنگاه] گفت شما کمک کنید که بر آنها مس گداخته بریزیم

- ترجمه سلطانی

به من قطعه‌های بزرگ آهن بدهید، و با آن آهن‌ها بین دو کوه را بالا آورد. (سپس به کارگران) گفت (شما آتش برافروزید و در آن آهن‌ها) بدمید تا (آنها هم از شدّت حرارت مانند) آتش شدند (آنگاه) گفت شما کمک کنید که بر آنها مس گداخته بریزیم

- ترجمه راستین

برایم قطعات آهن بیاورید. (آن‌گاه دستور داد که زمین را تا به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند) تا چون میان آن دو کوه را برابر ساخت گفت: در آتش بدمید؛ تا چون آهن را بسان آتش بگداخت، گفت: برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

سپس (آنها قبیله یأجوج و ماجوج) نتوانستند از آن (سدّ) بگذرند و نتوانستند [سوراخی هم ایجاد و] نقب (تونل) بزنند [چون خیلی سخت بود]

- ترجمه سلطانی

سپس (آنها قبیله یأجوج و ماجوج) نتوانستند از آن (سدّ) بگذرند و نتوانستند (سوراخی هم ایجاد و) نقب (تونل) بزنند (چون خیلی سخت بود)

- ترجمه راستین

از آن پس آن قوم نه هرگز بر بالای آن سد شدن و نه بر شکستن آن سد و رخنه در آن توانایی یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

[ذوالقرنین] گفت این (قدرت)، رحمتی است از طرف پروردگار من [که به من عنایت فرمود] و هنگامی که وعدهٔ او [به رسیدن قیامت ظاهر شود این سدّ] منهدم می‌‌شود و در وعدهٔ خدای من تخلّف نیست

- ترجمه سلطانی

(ذوالقرنین) گفت این (قدرت،) رحمتی است از طرف پروردگار من (که به من عنایت فرمود) و هنگامی که وعدهٔ او (به رسیدن قیامت ظاهر شود این سدّ) منهدم می‌شود و در وعدهٔ خدای من تخلّف نیست

- ترجمه راستین

ذو القرنین گفت که این (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتی از خدای من است و آن‌گاه که وعده خدای من فرا رسد (که روز قیامت یا روز ظهور حضرت ولی اللّه اعظم است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده خدای من محقق و راست است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا

در آنروز آنها را آزاد گذاشتیم که با هم در جنب و جوش بودند [ولی نمی‌‌توانستند خارج شوند] و [هرگاه] در صور دمیده شود همهٔ آنها را با هم مجتمع می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

در آنروز آنها را آزاد گذاشتیم که با هم در جنب و جوش بودند (ولی نمی‌توانستند خارج شوند) و (هرگاه) در صور دمیده شود همهٔ آنها را با هم مجتمع می‌کنیم

- ترجمه راستین

و روز آن وعده که فرا رسد (طایفه یأجوج و مأجوج یا) همه خلایق محشر چون موج مضطرب و سرگردان باشند و درهم آمیزند، و نفخه صور دمیده شود و همه خلق را در صحرای قیامت جمع آریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضًا

و در آنروز دوزخ را برای کفّار آماده داریم

- ترجمه سلطانی

و در آنروز دوزخ را برای کفّار آماده داریم

- ترجمه راستین

و در آن روز دوزخ را (که انکار می‌کردند) آشکار به کافران بنماییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا

چون آنها در جلو چشمشان پرده [و حائلی] می‌‌باشد که یاد من نمی‌‌کنند و گوش شنوا هم ندارند

- ترجمه سلطانی

چون آنها در جلو چشمشان پرده (و حائلی) می‌باشد که یاد من نمی‌کنند و گوش شنوا هم ندارند

- ترجمه راستین

آن کافرانی که بر چشم (قلب) شان پرده (غفلت) بود و از یاد من غافل بودند و (از فرط هوای نفس) هیچ توانایی بر شنیدن (آیات و کلمه الهی) نداشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِن دُونِي أَوْلِيَاءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا

آیا پس گمان می‌‌کنند کسانی که کفر ورزیده‌‌اند که بندگان مرا غیر از خودم دوست می‌‌گیرند ولی ما دوزخ را برای کفّار منزل قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

آیا پس گمان می‌کنند کسانی که کفر ورزیده‌اند که بندگان مرا غیر از خودم دوست می‌گیرند ولی ما دوزخ را برای کفّار منزل قرار دادیم

- ترجمه راستین

آیا کافران پندارند که بندگان من (چون فرشتگان و حضرت مسیح) را به جای من دوست و یاور خود می‌گیرند؟! ما برای کافران دوزخ را منزلگاه قرار داده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا

بگو آیا [می‌‌خواهید که] شما را از آن کسانی که از همه زیانکارترند آگاه کنیم؟

- ترجمه سلطانی

بگو آیا (می‌خواهید که) شما را از آن کسانی که از همه زیانکارترند آگاه کنیم؟

- ترجمه راستین

بگو که آیا می‌خواهید شما را بر زیانکارترین مردم آگاه سازیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا

[آنها] کسانی هستند که کوشش آنها منحصر به زندگانی دنیا است و گمراه شده‌‌اند ولی خودشان گمان کنند که کار خوبی می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

(آنها) کسانی هستند که کوشش آنها منحصر به زندگانی دنیا است و گمراه شده‌اند ولی خودشان گمان کنند که کار خوبی می‌کنند

- ترجمه راستین

(زیانکارترین مردم) آنها هستند که (عمر و) سعی‌شان در راه دنیای فانی تباه گردید و به خیال باطل می‌پنداشتند که نیکوکاری می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا

آنهایند که به آیات خدایی و به ملاقات [رحمت] او کفر ورزیده‌‌اند و اعمال آنها باطل شده و در روز قیامت برای آنها ارزشی قائل نیستیم

- ترجمه سلطانی

آنهایند که به آیات خدایی و به ملاقات (رحمت) او کفر ورزیده‌اند و اعمال آنها باطل شده و در روز قیامت برای آنها ارزشی قائل نیستیم

- ترجمه راستین

همین دنیا طلبانند که به آیات خدای خود کافر شدند و (روز) ملاقات خدا را انکار کردند، لذا اعمالشان همه تباه گشته و روز قیامت آنها را هیچ وزن و ارزشی نخواهیم داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا

و کیفر آنها جهنم است، چون کفر ورزیده‌‌اند و آیات پیغمبران مرا [به استهزاء و] مسخره گرفته‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و کیفر آنها جهنم است، چون کفر ورزیده‌اند و آیات پیغمبران مرا (به استهزاء و) مسخره گرفته‌اند

- ترجمه راستین

این است که اینان چون کافر شده و آیات و پیمبران مرا استهزاء کردند به آتش دوزخ کیفر خواهند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا

ولی کسانی که ایمان آورده و عمل نیک انجام داده‌‌اند، بهشت‌‌ها و فردوس [که بالاترین درجات آن می‌‌باشد] جایگاه [و محلّ پذیرائی] آنان است

- ترجمه سلطانی

ولی کسانی که ایمان آورده و عمل نیک انجام داده‌اند، بهشت‌ها و فردوس (که بالاترین درجات آن می‌باشد) جایگاه (و محلّ پذیرائی) آنان است

- ترجمه راستین

آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند البته آنها در بهشت فردوس منزل خواهند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا

و همیشه در آنجا هستند و به جای دیگری هم رغبت ندارند

- ترجمه سلطانی

و همیشه در آنجا هستند و به جای دیگری هم رغبت ندارند

- ترجمه راستین

همیشه در آن بهشت ابد منزل یافته و هرگز از آنجا انتقال نخواهند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا

بگو اگر [تمام] دریاها مداد و مرکّب برای نوشتن کلمات خدای من باشد، آب دریا تمام می‌‌شود پیش از آنکه کلمات خداوند پایان یابد هر چند به همان اندازهٔ دیگر نیز [کمک و] مدد [برای آب دریا] بفرستیم

- ترجمه سلطانی

بگو اگر (تمام) دریاها مداد و مرکّب برای نوشتن کلمات خدای من باشد، آب دریا تمام می‌شود پیش از آنکه کلمات خداوند پایان یابد هر چند به همان اندازهٔ دیگر نیز (کمک و) مدد (برای آب دریا) بفرستیم

- ترجمه راستین

بگو که اگر دریا برای (نوشتن) کلمات پروردگار من مرکب شود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به آخر رسد دریا خشک خواهد شد هر چند دریایی دیگر باز ضمیمه آن کنیم (یعنی عوالم وجود که کلمات تکوینی الهی است بی‌حد و نامتناهی است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِـحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا

بگو جز این نیست که من بشری مثل شما هستم [فرقی که هست آن است] که به من وحی می‌‌شود که خدای شما خدای یگانه است پس هر کس امیدوار به لقای پروردگار خود باشد باید عملی صالح بجا آورد و در پرستش خداوند یکتا هیچکس را شریک قرار ندهد.

- ترجمه سلطانی

بگو جز این نیست که من بشری مثل شما هستم (فرقی که هست آن است) که به من وحی می‌شود که خدای شما خدای یگانه است پس هر کس امیدوار به لقای پروردگار خود باشد باید عملی صالح بجا آورد و در پرستش خداوند یکتا هیچکس را شریک قرار ندهد.

- ترجمه راستین

بگو: جز این نیست که من مانند شما بشری هستم (دعوی احاطه به جهان‌های نامتناهی و کلیه کلمات الهی نکنم، تنها فرق من با شما این است) که به من وحی می‌رسد که خدای شما خدای یکتاست، پس هر کس به لقای (رحمت) پروردگارش امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدایش احدی را با او شریک نگرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۱۹- مريم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ كهيعص

«کهیعص»

- ترجمه سلطانی

کهیعص

- ترجمه راستین

کهیعص (این حروف رموز و اسراری است در میان خدا و رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا

ذکر رحمت پروردگار تو به بنده‌‌اش زکریّا است

- ترجمه سلطانی

ذکر رحمت پروردگار تو به بنده‌اش زکریّا است

- ترجمه راستین

در این آیات پروردگار تو از رحمتش بر بنده خاصّ خود زکریا سخن می‌گوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا

آنوقت که پروردگارش را با ندایی خفی نداء داد

- ترجمه سلطانی

آنوقت که پروردگارش را با ندایی خفی نداء داد

- ترجمه راستین

(یاد کن حکایت او را) وقتی که خدای خود را پنهانی (و از صمیم قلب) ندا کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا

[زکریّا] گفت: پروردگارا همانا استخوانم سست شده و موی سر سپیدی پیری گرفته و به دعای تو (خواست تو) ای پروردگار من، شقی (سرکش) نبوده‌‌ام

- ترجمه سلطانی

(زکریّا) گفت: پروردگارا همانا استخوانم سست شده و موی سر سپیدی پیری گرفته و به دعای (خواست) تو ای پروردگار من، شقی (سرکش) نبوده‌ام

- ترجمه راستین

عرض کرد که پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو خود را هرگز محروم ندانسته‌ام.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا

و همانا من [در ارث صوری از تضییع و نزاع و اختلاف، یا در ارث معنوی از اختلاف و تضییع عباد] برای پس از خود از بستگانم خوف دارم [و آنها حلم ندارند که به آن برای آنها تحمّل متاعب هدایت عباد ممکن شود] و زن من نازا می‌‌باشد پس از نزد خودت [نه از اسباب، برای یأس من از اسباب] ولیّی به من ببخش [که بحسب ظاهر و باطن، امورم را سرپرستی کند]

- ترجمه سلطانی

و همانا من از بستگانم برای پس از خود خوف دارم و زن من نازا می‌باشد پس از نزد خودت ولیّی به من ببخش

- ترجمه راستین

و من از این وارثان کنونی (که پسر عموهای من هستند) برای پس از خود بیمناکم (مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پویند) و زوجه من هم نازا و عقیم است، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا

که از من ارث ببرد و از خاندان یعقوب ارث ببرد و پروردگارا او را مورد رضایت (پسند) قرار بده

- ترجمه سلطانی

که از من ارث ببرد و از خاندان یعقوب ارث ببرد و پروردگارا او را مورد رضایت قرار بده

- ترجمه راستین

که او وارث من و همه آل یعقوب باشد و تو ای خدا او را وارثی پسندیده و صالح مقرر فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ يَازَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا

[پس خداوند در جواب او فرمود:] ای زکریّا همانا ما به تو بشارت می‌‌دهیم به پسری که نامش یحیی است قبلاً برای او همنامی قرار نداده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

ای زکریّا همانا ما به تو بشارت میدهیم به پسری که نامش یحیی است قبلاً برای او همنامی قرار ندادهایم

- ترجمه راستین

ای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش همنام و همانندش (در تقوا) نیافریدیم بشارت می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُـلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا

[زکریّا] گفت پروردگارا چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) زنم نازا می‌‌باشد و [خودم نیز] از پیری به فرتوتی رسیده‌‌ام

- ترجمه سلطانی

(زکریّا) گفت پروردگارا چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) زنم نازا می‌باشد و (خودم نیز) از پیری به فرتوتی رسیده‌ام

- ترجمه راستین

زکریا (از فرط شوق و شگفتی و برای حصول اطمینان) عرض کرد: الها، مرا از کجا پسری تواند بود در صورتی که زوجه من نازاست و من هم از شدت پیری خشک و فرتوت شده‌ام؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا

گفت: این‌‌چنین فرمود پروردگار تو که آن بر من آسان است [و معنی می‌‌دهد که من حاجتی به اسباب ندارم تا با نظر به اسباب آن را غریب شماری] و (در حالی که) تو را قبل از این خلق کرده‌‌ام و (حال آنکه) چیزی نبودی [و ایجاد معدوم سخت‌‌تر از زاینده قرار دادن نازا است]

- ترجمه سلطانی

گفت این‌چنین فرمود پروردگار تو که آن بر من آسان است و (در حالی که) تو را قبل از این خلق کرده‌ام و (حال آنکه) چیزی نبودی

- ترجمه راستین

(فرشته‌ای از زبان خدا) گفت: چنین خواهد شد؛ پروردگارت گوید: این کار برای من بسیار آسان است و منم که تو را پس از هیچ و معدوم صرف بودن، نعمت وجود بخشیدم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا

[زکریّا] گفت: پروردگارا نشانه‌‌ای (علامتی) برایم قرار ده [که با آن، میعاد (زمان وعده، مکان وعده) و وقت انجاز (برآورده شدن) را بشناسم] گفت: علامت تو این است که با مردم سه شب [با روزهای آن] تکلّم نمی‌‌کنی [یعنی غیر از مناجات با خداوند قادر بر تکلّم با خلق نیستی حال آنکه] سالمی

- ترجمه سلطانی

(زکریّا) گفت: پروردگارا نشانه‌ای برایم قرار ده گفت: علامت تو این است که با مردم سه شب تکلّم نمی‌کنی (حال آنکه) سالمی

- ترجمه راستین

زکریا باز عرضه داشت: بارالها، برای من نشانه و حجتی بر این بشارت قرار ده، خدا فرمود: بدین نشان که تا سه شبانه‌روز با مردم تکلم نکنی (و بر سخن قادر نباشی) با آنکه تندرست هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا

پس [زکریّا] از مصلّی (محراب) بر قوم خود خارج شد و به آنان القاء (ایماء) کرد که صبح و شام [خداوند را] تسبیح کنید

- ترجمه سلطانی

پس (زکریّا) از محراب بر قوم خود خارج شد و به آنان القاء کرد که صبح و شام تسبیح کنید

- ترجمه راستین

پس زکریا در حالی که از محراب (عبادت) بر قومش بیرون آمد به آنان اشاره کرد که صبح و شام به تسبیح و نماز قیام کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَايَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا

[پس به او پسری دادیم و به او قوّت و کتاب دادیم و گفتیم:] ای یحیی کتاب [نبوّت یا رسالت یا کتاب تورات] را به قوّت [و عزیمت از قلبت] بگیر و در کودکی به او حکم [یعنی رسالت و قدرت محاکمۀ بین خصوم (خصم‌‌ها)، یا نبوّت و حکم بین مخاصمین از قوایش و لشکریانش در وجودش، یا ولایت و آثار آن را که همان دقّت در علم و عمل است] دادیم

- ترجمه سلطانی

(پس به او پسری دادیم و به او قوّت و کتاب دادیم و گفتیم:) ای یحیی کتاب را به قوّت بگیر و در کودکی به او حکم (رسالت یا نبوّت یا ولایت) دادیم

- ترجمه راستین

(چون زکریا ذکر تسبیح و نماز کرد ما به او یحیی را عطا کردیم و چون سه ساله شد به وی خطاب کردیم که) ای یحیی، تو کتاب آسمانی ما را به قوت (نبوت) فراگیر، و به او در همان سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا

و حنانی (حکم و رحمت و برکت و هیبت و وقار و مهربانی) و پاکی از نزد خود [به او دادیم] و پرهیزگار بود

- ترجمه سلطانی

و حنانی (حکم و رحمت و برکت و هیبت و وقار و مهربانی) و پاکی از نزد خود (به او دادیم) و پرهیزگار بود

- ترجمه راستین

و نیز او را به لطف خاص خود رحمت و مهربانی و پاکی و پارسایی دادیم و او طریق تقوا پیش گرفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّا

و به والدینش نیکوکار [بود] و [نسبت به خلق] زورگو و [نسبت به حقّ] سرکش نبود

- ترجمه سلطانی

و به والدینش نیکوکار (بود) و زورگو (به خلق) و سرکش نبود

- ترجمه راستین

و هم در حق پدر و مادر خود بسیار نیکوکار بود و هرگز به احدی ستم نکرد و معصیت خدا را مرتکب نگردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا

و سلام بر او [یعنی تحیّت از ما بر او، یا سلامت و امنیّت در برابر آفات بدنی و نفسانی بر او باد] روزی که زاده شد، و روزی که می‌‌میرد و روزی که زنده برانگیخته می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و سلام بر او (یحیی) روزی که زاده شد، و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود

- ترجمه راستین

و سلام حق بر او باد در روز ولادتش و روز وفاتش و روزی که زنده برانگیخته خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا

و در کتاب، مریم را یاد کن آنوقت که از اهل خود در مکان شرقی کناره‌‌گیری کرد (دوری گزید)

- ترجمه سلطانی

و در کتاب، مریم را یاد کن آنوقت که از اهل خود در مکان شرقی کناره‌گیری کرد

- ترجمه راستین

و یاد کن در کتاب خود احوال مریم را آن‌گاه که از اهل خانه خویش کنار گرفته به مکانی به مشرق (بیت المقدس برای عبادت) روی آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا

و از دید آنان حجابی برگرفت (خلوتی برگزید) پس روح خود [یعنی جبرئیل (ع) یا روحى که او فوق جبرئیل است، بنابر اینکه توجّه به بشر و تربیت آدم جز این نیست که آن از روحى است که او ربّ النّوع انسانی است و او بزرگتر از همهٔ ملائکه است] را نزد او (مریم) فرستادیم که برای او (مریم) به صورت بشری سالم (آراسته) متمثِّل (متصوّر) شد

- ترجمه سلطانی

و از دید آنان حجابی برگرفت (خلوتی برگزید) پس روح خود را نزد او (مریم) فرستادیم که برای او (مریم) به صورت بشری سالم (آراسته) متمثِّل شد

- ترجمه راستین

و آن‌گاه که از همه خویشانش به کنج تنهایی محتجب و پنهان گردید ما روح خود را (روح القدس که فرشته اعظم است) بر او فرستادیم و او در صورت بشری زیبا و راست اندام بر او ظاهر شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا

[مریم] گفت: [پناه بر خداوند] من از تو به رحمان پناه می‌‌برم که تو پارسا [یعنی اعتناء کننده به استعاذت (پناه‌‌جویی) من خائف از خداوند] باشی

- ترجمه سلطانی

(مریم) گفت من از تو به رحمان پناه میبرم که تو پارسا (خائف از خداوند) باشی

- ترجمه راستین

مریم گفت: من از تو پناه به خدای رحمان می‌برم اگر مرد پرهیزکاری هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا

گفت: جز این نیست که من فرستادهٔ پروردگار تو هستم [پس از من به او استعاذت مَبر] تا پسری پاک [از ذنوب و از آنچه که بشر به آن آلوده می‌‌شود یا نامی (نمّو کننده) یا مبارک یا متنعّم یا صالح] به تو ببخشم

- ترجمه سلطانی

گفت: جز این نیست که من فرستادهٔ پروردگار تو هستم تا پسری پاک به تو ببخشم

- ترجمه راستین

گفت: من فرستاده خدای توام، آمده‌ام تا تو را پسری بخشم بسیار پاکیزه و پاک سیرت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُـلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا

[مریم] گفت چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) بشری مرا [به طریق نکاح مشروع] لمس نکرده و من بغیّ (نابکار) نبوده‌‌ام

- ترجمه سلطانی

(مریم) گفت چگونه پسری داشته باشم؟! و (حال آنکه) بشری مرا لمس نکرده و من بغیّ (نابکار) نبودهام

- ترجمه راستین

مریم گفت: از کجا مرا پسری تواند بود در صورتی که دست بشری به من نرسیده و کار ناشایسته‌ای هم نکرده‌ام؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا

گفت: همینطور است، پروردگارت گفت که آن بر من آسان است و [آن را انجام می‌‌دهیم] تا او را به عنوان نشانه [دالّ بر آلهت ما و بر سعهٔ (گستردگی) علم ما و قدرت ما بر آنچه که احدی بر آن قادر نیست] برای مردم و به عنوان رحمت از ما [بر آنها] قرار دهیم و [این] امری قضاء شده (حتمی) می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

گفت: همینطور است، پروردگارت گفت که آن بر من آسان است و تا او را به عنوان نشانه برای مردم و به عنوان رحمت از خود قرار دهیم و (این) امری قضاء شده (حتمی) می‌باشد

- ترجمه راستین

گفت: این چنین کار البته خواهد شد، خدایت فرموده که بسیار بر من آسان است (تا قدرت ما را بر آن دریابی) و تا این پسر را آیت بزرگ و رحمت واسع خود برای خلق گردانیم؛ و قضای الهی بر این کار رفته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا

پس [مریم] از او آبستن شد و با او (عیسی) در مکانی دور کناره گرفت [و با حمل عزلت گزید]

- ترجمه سلطانی

پس (مریم) از او آبستن شد و با (حمل) او (عیسی) در مکانی دور کناره گرفت

- ترجمه راستین

پس مریم (به مشاهده جبرئیل، در گریبانش نسیم اهتزازی یافت و) به آن پسر بار برداشت و (برای آنکه از سرزنش قوم جاهل برکنار باشد) با آن به مکانی دور خلوت گزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَالَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا

و درد زایمان او (مریم) را درگرفت [و] به سوی تنهٔ نخلی [خشک شده آمد و بعد از آنکه مریم عیسی (ع) را متولّد کرد و به او نظر کرد و از روی حیاء و از ترس از سرزنش آنها] گفت: ای کاش قبل از این مُرده بودم و به فراموشی سپرده شده [و کاملاً] فراموش شده بودم

- ترجمه سلطانی

و درد زایمان او (مریم) را درگرفت (و) به سوی تنهٔ نخلی (آمد) (و بعد از متولّد شدن عیسی) گفت: ای کاش قبل از این مُرده بودم و به فراموشی سپرده شده (و) فراموش شده بودم

- ترجمه راستین

آن‌گاه درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشانید (و از شدت حزن و اندوه با خود) گفت: ای کاش من از این پیش مرده بودم و از صفحه عالم به کلی نامم فراموش شده بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا

آنگاه از زیر آن (نخل) به وی (مریم) نداء داده شد که اندوهگین مباش که پروردگار تو از زیر [پای] تو جویباری [شریف] قرار داده است

- ترجمه سلطانی

آنگاه از زیر آن (نخل) به وی (مریم) نداء داده شد که اندوهگین مباش که پروردگار تو از زیر (پای) تو جویباری (شریف) قرار داده است

- ترجمه راستین

پس از زیر آن درخت (روح القدس یا فرزندش عیسی) او را ندا کرد که غمگین مباش که خدای تو از زیر قدم تو چشمه آبی جاری کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا

و تنهٔ نخل را به سوی خود تکان بده که بر تو رطب تازه فرو بریزد

- ترجمه سلطانی

و تنهٔ نخل را به سوی خود تکان بده که بر تو رطب تازه فرو بریزد

- ترجمه راستین

شاخ درخت را به سوی خود حرکت ده تا از آن بر تو رطب تازه فرو ریزد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا

پس [از رطب و آب] بخور و بیاشام و [به این فرزند] چشم روشن بدار [که شایسته نیست که تو به سبب او اندوهناک باشی و به آنچه که از سرزنش جُهّال توهّم کرده‌‌ای اعتناء مدار] و اگر احدی از بشر را دیدی [که از تو دربارهٔ فرزندت سؤال کرد] پس بگو که من برای رحمان روزه (سکوت) نذر کرده‌‌ام و امروز هرگز با انسانی سخن نخواهم گفت

- ترجمه سلطانی

پس بخور و بیاشام و (به این فرزند) چشم روشن بدار و اگر احدی از بشر را دیدی (که از تو دربارهٔ فرزندت سؤال کرد) پس بگو که من برای رحمان روزه (سکوت) نذر کرده‌ام و امروز هرگز با انسانی سخن نخواهم گفت

- ترجمه راستین

پس (از این رطب) تناول کن و (از این چشمه آب) بیاشام و چشم خود (به عیسی) روشن دار، و هر کس از جنس بشر را که ببینی (به اشاره) با او بگو: برای خدای رحمن نذر روزه (سکوت) کرده‌ام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَامَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا

و [مریم] او (عیسی) را نزد قومش آورد و (در حالی که) او (عیسی) را [با خود] حمل می‌‌کرد، گفتند: ای مریم همانا چیز حیرت آوری آورده‌‌ای

- ترجمه سلطانی

و (مریم) او را نزد قومش آورد و (در حالی که) او (عیسی) را (با خود) حمل می‌کرد، گفتند: ای مریم همانا چیز حیرت آوری آورده‌ای

- ترجمه راستین

آن‌گاه کودک را برداشته نزد قوم خود آورد گفتند: ای مریم عجب کاری منکر و شگفت‌آور کردی!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ يَاأُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا

ای خواهر هارون پدر تو مرد بدی نبود [تا تو این فعل را از او کسب کرده باشی] و مادر تو نابکار نبود

- ترجمه سلطانی

ای خواهر هارون پدر تو مرد بدی نبود و مادر تو نابکار نبود

- ترجمه راستین

ای خواهر هارون، تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار (پس تو دختر بکر از کجا فرزند یافتی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا

پس [مریم] به او (عیسی) اشاره نمود [که با او سخن بگویید و از او سؤال کنید] گفتند: چگونه با کسی سخن گوییم که کودکی در گهواره می‌‌باشد؟

- ترجمه سلطانی

پس (مریم) به او (عیسی) اشاره نمود (که از او سؤال کنید) گفتند: چگونه با کسی سخن گوییم که کودکی در گهواره می‌باشد؟

- ترجمه راستین

مریم به اشاره حواله به طفل کرد، آنها گفتند: ما چگونه با طفل گهواره‌ای سخن گوییم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا

[عیسی] گفت: همانا من بندهٔ خداوند هستم که کتاب [انجیل یا کتاب نبوّت] را به من داده و مرا نبّی قرار داده

- ترجمه سلطانی

(عیسی) گفت همانا من بندهٔ خداوند هستم که کتاب را به من داده و مرا نبّی قرار داده

- ترجمه راستین

آن طفل (به امر خدا به زبان آمد و) گفت: همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا

و مرا مبارک [یعنی کثیر الخیر بسیار نافع یا نامی (نموّ کرده) در خیر] قرار داده هر کجا که باشم و مادام که زنده‌‌ام مرا به نماز و زکات توصیّه نموده

- ترجمه سلطانی

و مرا مبارک قرار داده هر کجا که باشم و مادام که زنده‌ام مرا به نماز و زکات توصیّه نموده

- ترجمه راستین

و مرا هر کجا که باشم مایه برکت (و رحمت) گردانید، و تا زنده‌ام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا

و به بسیار نیکی کردن به مادرم و مرا ستمگر (زورگوی متکبّر) و شقی قرار نداده

- ترجمه سلطانی

و به بسیار نیکی کردن به مادرم و مرا ستمگر و شقی قرار نداده

- ترجمه راستین

و مرا نیکوکار به مادرم ساخت و مرا ستمکار و شقی نگردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا

و سلام بر من روزی که متولّد شدم و روزی که می‌‌میرم و روزی که زنده برانگیخته می‌‌شوم

- ترجمه سلطانی

و سلام بر من روزی که متولّد شدم و روزی که می‌میرم و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم

- ترجمه راستین

و سلام حق بر من است روزی که به دنیا آمدم و روزی که از جهان بروم و روزی که (برای زندگانی ابدی) باز زنده برانگیخته شوم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَـوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ

آن [مذکور از کسی که به عبودیّت برای خداوند اقرار کرد] عیسی پسر مریم [است نه کسی که او را به آلهت یا به فرزند بودنش برای خداوند گفتند] قول حقّ (خداوند) است که دربارهٔ او تردید می‌‌کنند [شکّ می‌‌کنند یا با یکدیگر جدال و نزاع می‌‌کنند به اینکه یهود می‌‌گویند که او بر غیر رشد خود است یا ساحر است و نصارا می‌‌گویند که او ابْنُ اللَّه است، یا او خدا است، یا او یکی از ثلاثه است]

- ترجمه سلطانی

آن عیسی پسر مریم قول حقّ است که دربارهٔ او تردید می‌کنند

- ترجمه راستین

این است (قضیه) عیسی بن مریم که مردم در امر خلقتش شک و ریب دارند، اکنون به سخن حق و صواب، حقیقت حالش بیان گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُـولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ

برای خداوند نباشد (صحیح نیست) که از [جنس] فرزندی برگیرد [چنانکه بعضی نصارا آن را می‌‌گویند] او منزّه است [یعنی نزاهت او منزّه از مجانست با فرزند و احتیاج به همسر است] وقتی که امری قضاء (حکم) شود پس جز این نیست که به او می‌‌گوید: بباش، پس می‌‌باشد [و بدون پدر بودن عیسی (ع) سببی برای قول به اینکه او فرزند خدا است نیست]

- ترجمه سلطانی

برای خداوند نباشد که از (جنس) فرزندی برگیرد او منزّه است وقتی که امری قضاء (حکم) شود پس جز این نیست که به او می‌گوید: بباش، پس می‌باشد

- ترجمه راستین

خدا را هرگز نشاید که فرزندی اتخاذ کند، که وی منزه از آن است، (او قادری است که) چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد همین که گوید: «موجود باش»بی‌درنگ آن چیز موجود می‌شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ

و [بگو ای محمّد (ص) که] همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بپرستید این [مذکور از جمع بین اعتقاد به ربوبیّت خداوند و عبادت برای او یا از عبادت و خروج از انانیّت و استقلال به رأی و دخول در تحت امر الهیّ] راه راست [الی الله] است

- ترجمه سلطانی

و همانا الله پروردگار من و پروردگار شما است پس او را بپرستید این راه راست است

- ترجمه راستین

خدای یکتا پروردگار من و شماست، او را پرستید که راه راست همین راه خداپرستی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ

پس حزب‌‌هایی (گروه‌‌هایی) از بین آنها اختلاف کردند [بعضی از آنها قائل بودند: که او خداوند است، و بعضی آنها: که او پسر خداوند است، و بعضی آنها: که او واحد از ثلاثه است، و بعضی آنها: که او و مادرش دو خدا هستند] پس وای بر کسانی که [با اعتقاد خلاف دربارهٔ مسیح (ع)] کفر ورزیده‌‌اند از شهادتگاه روز سترگ!

- ترجمه سلطانی

پس حزب‌هایی (گروه‌هایی) از بین آنها اختلاف کردند پس وای بر کسانی که کفر ورزیده‌اند از شهادتگاه روز سترگ

- ترجمه راستین

آن‌گاه طوایف مردم (یعنی نصاری) در میان خود (درباره مسیح پسر مریم) اختلاف کردند (برخی او را از کفر و جهل، خدا دانستند و برخی پسر خدا و برخی پسر یوسف نجارش خواندند) ، پس وای بر این مردم کافر از حضور در آن روز بزرگ قیامت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِـمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

آنها روزی که نزد ما می‌‌آیند چه شنوا و چقدر بینا هستند! [برای اینکه چشم‌‌ها در آنروز حدیده (تیز) می‌‌گردند] لکن ستمکاران امروز (در دنیا) در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند [یعنی اینکه آنان در دنیا از حقّ، کر و لال و کور هستند، و حدّت (تیزی) چشم در آخرت به آنان نفع نمی‌‌رساند]

- ترجمه سلطانی

آنها روزی که نزد ما می‌آیند چه شنوا و چقدر بینا هستند! لکن ستمکاران امروز در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند

- ترجمه راستین

روز محشر که خلق به سوی ما بازآیند چقدر شنوا و بینا شوند!ولی امروز (که باید حقیقت را بشنوند و ببینند) مردم ستمکار همه به گمراهی و ضلالت آشکار فرو رفته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

و [ای محمّد (ص)] آنان را از آنروز حسرت [کفّار بر آنچه که در جنب خداوند افراط کردند یا حسرت کفّار بر تفریط و دونان از مؤمنین برای تقصیرشان در عمل کردن] انذار کن از آنوقتی که امر [خلایق و حسابشان] قضاء شده [و اهل جنّت به جنّت و اهل آتش به آتش داخل می‌‌شوند] و (حال آنکه) آنها [اینک] در غفلت هستند و آنها ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

و آنان را از آنروز حسرت انذار کن از آنوقتی که امر قضاء شده و (حال آنکه) آنها (اینک) در غفلت هستند و آنها ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

و (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ

همانا ما زمین و کسانی که بر آن هستند را به ارث می‌‌بریم [یعنی انانیّات منقضی می‌‌شود و حین قضاى امر برای احدی مالکیّت و انانیّت باقی نمی‌‌ماند، و ظاهر می‌‌شود که زمین و انانیّات که مصدر برای مالکیّت هستند همگی برای خداوند می‌‌باشند] و [ذوات آنها بدون املاکشان و انانیّاتشان در حشر به سوی مظاهر قهر یا مظاهر لطف] نزد ما برگردانده می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

همانا ما زمین و کسانی که بر آن هستند را به ارث می‌بریم و نزد ما برگردانده می‌شوند

- ترجمه راستین

تنها ماییم که (پس از فنای خلق و انتقالشان به عالم آخرت) زمین و اهلش را وارث می‌شویم و همه به سوی ما بازگردانده خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا

و در کتاب، ابراهیم را ذکر کن که او نبیّی بسیار راستگو بود

- ترجمه سلطانی

و در کتاب، ابراهیم را ذکر کن که او نبیّی بسیار راستگو بود

- ترجمه راستین

و یاد کن در کتاب خود شرح حال ابراهیم را که او شخص بسیار راستگو و پیغمبری بزرگ بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَاأَبَتِ لِـمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا

آنوقت که به پدرش گفت ای پدرِ من چرا آنچه که نمی‌‌شنود و نمی‌‌بیند و تو را از چیزی بی‌‌نیاز نمی‌‌کند را عبادت می‌‌کنی؟

- ترجمه سلطانی

آنوقت که به پدرش گفت ای پدرِ من چرا آنچه که نمی‌شنود و نمی‌بیند و تو را از چیزی بی‌نیاز نمی‌کند را عبادت می‌کنی؟

- ترجمه راستین

هنگامی که با پدر خود (یعنی عموی خویش آزر) گفت: ای پدر، چرا بتی جماد را که چشم و گوش (و حس و هوشی) ندارد و هیچ رفع حاجتی از تو نتواند کرد پرستش می‌کنی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ يَاأَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا

ای پدرِ من همانا علمی نزد من آمده که به تو داده نشده پس از من تبعیّت کن تا تو را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، درست، راست) هدایت کنم

- ترجمه سلطانی

ای پدرِ من همانا علمی نزد من آمده که به تو داده نشده پس از من تبعیّت کن تا تو را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، درست، راست) هدایت کنم

- ترجمه راستین

ای پدر، مرا (از وحی خدا) علمی آموختند که تو را آن علم نیاموخته‌اند، پس تو مرا پیروی کن تا به راه راستت هدایت کنم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ يَاأَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا

ای پدرِ من! شیطان را بندگی مکن همانا شیطان [نسبت] به رحمان سرکش می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

ای پدرِ من! شیطان را بندگی مکن همانا شیطان (نسبت) به رحمان سرکش می‌باشد

- ترجمه راستین

ای پدر، هرگز شیطان را نپرست که شیطان سخت با خدای رحمان مخالفت و عصیان کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ يَاأَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا

ای پدر من، همانا من می‌‌ترسم که عذابی از رحمان به تو برسد آنگاه ولیّی (پیروی، همدمی) برای شیطان باشی

- ترجمه سلطانی

ای پدر من، همانا من میترسم که عذابی از رحمان به تو برسد آنگاه ولیّی (همدمی) برای شیطان باشی

- ترجمه راستین

ای پدر، از آن سخت می‌ترسم که از خدای مهربان بر تو قهر و عذاب رسد و (به دوزخ) با شیطان یار و یاور باشی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَاإِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا

[پدر ابراهیم] گفت: آیا تو از خدایان من روگردانی ای ابراهیم؟ اگر [از آنچه که تو بر آن هستی، از ازدراء (حقیر شمردن) خدایان و رغبت (روی گردانیدن) از آنها یا از ادّعای ارشاد و هدایت] بس نکنی حتماً تو را [با سنگ] سنگسار می‌‌کنم [پس از من حذر کن] و مدّتی [طویل] از من دور باش

- ترجمه سلطانی

(پدر ابراهیم) گفت: آیا تو از خدایان من روگردانی ای ابراهیم؟ اگر بس نکنی حتماً تو را سنگسار میکنم و مدّتی (طویل) از من دور باش

- ترجمه راستین

گفت: ای ابراهیم، تو مگر از خدایان من روگردان و بی‌عقیده شدی؟چنانچه دست (از مخالفت بتان) برنداری بی‌گمان تو را سنگسار کنم، و گرنه سالها از من به دور باش.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا

[ابراهیم او را وداع کرد و] گفت: سلام بر تو بزودی از پروردگارم برای تو طلب آمرزش خواهم کرد همانا او به من مهربان می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت: سلام بر تو بزودی از پروردگارم برای تو طلب آمرزش خواهم کرد همانا او به من مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

باز ابراهیم گفت: سلامت باشی، من از خدای خود برای تو آمرزش خواهم خواست، که او بسیار در حقّ من مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُوا رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا

و از شما و از آنچه که غیر از خداوند می‌‌خوانید (عبادت می‌‌کنید) کناره می‌‌گیرم و پروردگارم را می‌‌خوانم (عبادت می‌‌کنم) چه بسا که از دعای پروردگارم [مثل شما در دعای خدایانتان] نومید نباشم

- ترجمه سلطانی

و از شما و از آنچه که غیر از خداوند می‌خوانید (عبادت می‌کنید) کناره می‌گیرم و پروردگارم را میخوانم (عبادت می‌کنم) چه بسا که از دعای پروردگارم نومید نباشم

- ترجمه راستین

من از شما و بتانی که به جای خدا می‌پرتسید دوری کرده و خدای یکتایم را می‌خوانم و امیدوارم که چون او را بخوانم از درگاه لطفش محروم نمانم (و مرا از شرّ مشرکان حفظ کند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا

و چون [با هجرت باطنی از مقام نفس که آن موافق با آنان بود، یا با هجرت به شام] از آنها و از آنچه که غیر از خداوند عبادت می‌‌کردند کناره جُست اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر [یک از آن] دو را نبّی قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و چون از آنها و از آنچه که غیر از خداوند عبادت می‌کردند کناره جُست اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و هر دو را نبّی قرار دادیم

- ترجمه راستین

و چون ابراهیم از آن قوم و بتانی که به جای خدا می‌پرستیدند دوری گزید ما هم (به لطف و رحمت خود) به او اسحاق و (فرزند او) یعقوب را عطا کردیم و به همه شرف نبوت بخشیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا

و از رحمت خویش [آنچه که ممکن است که به انسان موهبت شود] به آنها بخشیدیم و برای آنها زبان صدق (خوشنامی) علی (عالی) قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و از رحمت خویش به آنها بخشیدیم و برای آنها زبان صدق (خوشنامی) علی (عالی) قرار دادیم

- ترجمه راستین

و آنها را از رحمت خود بهره‌مند ساختیم و بر زبان عالمی آوازه نکونامی‌شان را بلند گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُـولًا نَّبِيًّا

و در کتاب، موسی را ذکر کن همانا او مخلَص بود [یعنی که او عبادتش را از اشراک خالص می‌‌کرد، یا خداوند او را برای عبادت یا لنفسه خالص کرد] و رسول و نبیّ بود {رسول صدا را می‌‌شنود و در خواب می‌‌بیند و ملک را در بیداری معاین دارد و نبّی آن کسی است که در خواب می‌‌بیند و صدا را می‌‌شنود ولی ملک را معاین نمی‌‌دارد و محدّث آن کسی است که نمی‌‌بیند و معاین نمی‌‌دارد و صدا را می‌‌شنود}

- ترجمه سلطانی

و در کتاب، موسی را ذکر کن همانا او مخلَص بود و رسول و نبیّ بود

- ترجمه راستین

و یاد کن در کتاب خود شرح حال موسی را که او بنده‌ای برگزیده و رسولی بزرگ و مبعوث به پیمبری بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا

و از جانب راست کوه به او نداء دادیم و نجواکنان او را نزدیک خود کردیم

- ترجمه سلطانی

و از جانب راست کوه به او نداء دادیم و نجواکنان او را نزدیک خود کردیم

- ترجمه راستین

و ما او را از جانب راست (وادی مقدس) طور ندا کردیم و به مقام قرب خود برای استماع کلام خویش برگزیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا

و ما از رحمت خود برادرش هارون را [برای معاضدت او و موازرت (وزیر بودن) او و برای اجابت درخواست او] به عنوان [مشارک برای] نبیّ به او موهبت کردیم

- ترجمه سلطانی

و ما از رحمت خود برادرش هارون را به عنوان نبیّ به او موهبت کردیم

- ترجمه راستین

و از لطف و مرحمتی که داشتیم برادرش هارون پیامبر را نیز (برای مشارکت و مساعدت او) به او عطا کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُـولًا نَّبِيًّا

و اسماعیل [پسر ابراهیم (ع)] را در کتاب ذکر کن، همانا او در وعده صادق بود و او رسول و نبی (پیامبر) بود

- ترجمه سلطانی

و اسماعیل را در کتاب ذکر کن، همانا او در وعده صادق بود و او رسول و پیامبر بود

- ترجمه راستین

و یاد کن در کتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق و رسول و پیغمبری بزرگوار بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا

و اهلش را به نماز و زکات امر می‌‌کرد و نزد پروردگارش مرضیّ بود

- ترجمه سلطانی

و اهلش را به نماز و زکات امر می‌کرد و نزد پروردگارش مرضیّ بود

- ترجمه راستین

و همیشه اهل بیت خود را به ادای نماز و زکات امر می‌کرد و او نزد خدایش بنده‌ای پسندیده بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا

و در کتاب ادریس {اسم او در تورات به نام اخنوخ است و سبط شیث (ع) و جدّ پدر نوح (ع) بود} را ذکر کن همانا او بسیار راستگو و نبی (پیامبر) بود

- ترجمه سلطانی

و در کتاب ادریس را ذکر کن همانا او بسیار راستگو و پیامبر بود

- ترجمه راستین

و یاد کن در کتاب خود احوال ادریس را که او شخصی بسیار راستگو و پیغمبری عظیم الشأن بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا

و او را [بحسب رتبه یا بحسب مکان] به مکانی بلند بالا بردیم

- ترجمه سلطانی

و او را به مکانی بلند بالا بردیم

- ترجمه راستین

و مقام او را بلند و مرتبه‌اش را رفیع گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا

آنان [که ذکرشان مقدّم شد] کسانی هستند که خداوند به آنان [به سبب ولایت] نعمت داده {ولایت مستتبع (به همراه خود آورنده) نبوّت و رسالت است و سایر نعمت‌‌ها به سبب آن، نعمت می‌‌گردند} پیامبرانی از نسل آدم و از [ذریّهٔ] کسانی که با نوح حمل کردیم و از ذریّهٔ ابراهیم و اسرائیل (یعقوب) و از [ذریّهٔ] کسانی که هدایت کرده‌‌ایم و برگزیده‌‌ایم، وقتی که آیات رحمان برای آنها تلاوت شود [برای کمال خضوع آنها بر خداوند و تواضع آنها بر آیات او] سجده کنان و گریان [بر خاک] می‌‌افتند

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که خداوند به آنان نعمت داده پیامبرانی از نسل آدم و از کسانی که با نوح حمل کردیم و از ذریّهٔ ابراهیم و اسرائیل و از کسانی که هدایت کرده‌ایم و برگزیده‌ایم، وقتی که آیات رحمان برای آنها تلاوت شود سجده کنان و گریان (بر خاک) می‌افتند

- ترجمه راستین

اینان (که از زکریا تا ادریس اوصافشان یاد شد) همان رسولانی هستند که خدا از میان همه اولاد آدم و اولاد آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و اولاد ابراهیم و یعقوب و دیگر کسان که هدایت کرده و برگزیدیم، آنها را به لطف و انعام خود مخصوص گردانید (و حال آنها در بندگی چنان است) که هرگاه آیات خدای رحمن بر آنها تلاوت شود با گریه (شوق و محبت) روی اخلاص بر خاک نهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا

پس بعد از آنها خَلْف (ناخَلَف، عقب بد) [آنها] جانشین [آنها] شد نماز را [با ترک آن یا تأخیر آن از مواقیت (اوقات) آن] ضایع کردند و از شهوات پیروی کردند و [در آخرت] غیّ (گمراهی، شرّ، خیبت، ناامیدی، وادیی در جهنّم) را ملاقات خواهند کرد

- ترجمه سلطانی

پس بعد از آنها ناخَلَف (آنها) جانشین (آنها) شد نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی کردند و (در آخرت) گمراهی را ملاقات خواهند کرد

- ترجمه راستین

سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا

جز کسی که [از اتّباع از شهوات در افعال] توبه کرد و [با بیعت عامّه یا خاصّه] ایمان آورد [یا اذعان کرد که اعمال، جهت الهیّه و جهت نفسانیّه دارند] و [طبق آنچه که در بیعت او بر او اخذ شده] عمل صالح کرد [یا به امر الهیّ بطور صالح عمل کرد تا صالح گردد، و اقامهٔ نماز کرد نه بطور اضاعت (ضایع کردن) یا بطور اتّباع از شهوات] پس آنان داخل جنّت می‌‌شوند و به [نقص] چیزی [از ثواب اعمالشان] ظلم نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

جز کسی که توبه کرد و ایمان آورد و عمل صالح کرد پس آنان داخل جنّت می‌شوند و به چیزی ظلم نمی‌شوند

- ترجمه راستین

مگر آن کس که توبه کند و ایمان آرد و نیکوکار شود، که آنان در این صورت بی‌هیچ ستم به بهشت ابد داخل خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا

جنّات (جنّت‌‌ها) [بطور طبقات هستند و هر طبقه‌‌ای از آن جنّت است، و جنّت عدن آخرین جنّات است که کسی که به جنّت] عدن (اقامت) [برسد از آن تجاوز نمی‌‌کند] که رحمان در غیب به بندگانش وعده داده همانا او وعده‌‌اش قطعاً آمدنی می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

جنّت‌های عدن (اقامت) که رحمان در غیب به بندگانش وعده داده همانا او وعده‌اش قطعاً آمدنی می‌باشد

- ترجمه راستین

آن بهشتهای عدنی که خدای مهربان برای بندگان (صالح) خود در غیب این جهان وعده فرمود، و البته وعده خدا یقین به انجام می‌رسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا

در آن لغوی نمی‌‌شنوند مگر سلام و آنان در آن هر صبح و شام رزق [لایق حال خود و مقام] خود را دارند

- ترجمه سلطانی

در آن لغوی نمی‌شنوند مگر سلام و آنان در آن هر صبح و شام رزق خود را دارند

- ترجمه راستین

در آن بهشت هرگز سخن لغوی نشنوند بلکه همه گفتارشان سلام (و ستایش یکدیگر) است و در آنجا روزی آنها صبح و شام (بی‌هیچ رنج) به آنها می‌رسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا

این جنّتی است که از بندگان خود به کسانی که متّقی باشند به ارث می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

این جنّتی است که از بندگان خود به کسانی که متّقی باشند به ارث می‌دهیم

- ترجمه راستین

این همان بهشتی است که ما بندگان پاک متقی خود را بالخصوص وارث آن می‌گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا

و ما جز به امر پروردگارت نازل نمی‌‌شویم، آنچه که در بین دستان (جلو) ما [یعنی دنیا یا عوالم آخرت] است و آنچه که در پشت ما و آنچه که بین آن [یعنی عالمی که ما در آن واقع هستیم] است برای او است و پروردگار تو [به عنوان تارک تو مانند شخص فراموشکار] فراموشکار نمی‌‌باشد [تا آنکه توهّم شود که او از تو غفلت کرده است]، {لذا سرعت نزول او و کندی او جز این نیست که آن منوط به حکم او است}

- ترجمه سلطانی

و ما جز به امر پروردگارت نازل نمی‌شویم، آنچه که در بین دستان (جلو) ما و آنچه که در پشت ما و آنچه که بین آن است برای او است و پروردگار تو فراموشکار نمی‌باشد

- ترجمه راستین

و ما (رسولان و فرشتگان خدا) جز به امر خدای تو از عالم بالا نازل نمی‌شویم، اوست که بر همه جهانهای پیش رو و پشت سر ما و بین آنها هر چه هست به احاطه علمی آگاه است و پروردگارت هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا

پروردگار آسمان‌‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است پس او را بندگی کن و بر بندگیش شکیبایی بورز آیا همنامی برای او می‌‌شناسی

- ترجمه سلطانی

پروردگار آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است پس او را بندگی کن و بر بندگیش شکیبایی بورز آیا همنامی برای او می‌شناسی

- ترجمه راستین

همان خدایی که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست، پس باید همان خدای یکتا را پرستش کنی و البته در راه بندگی او صبر و تحمل کن (که اگر او را به خدایی نپرستی) آیا دیگری را مانند او به نام خدا (یی لایق پرستش) خواهی یافت؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ وَيَقُـولُ الْإِنسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا

و انسان [یعنی این نوع از حیوان] می‌‌گوید وقتی که مُرده‌‌ام آیا قطعاً زنده خارج خواهم شد؟

- ترجمه سلطانی

و انسان می‌گوید وقتی که مُرده‌ام آیا قطعاً زنده خارج خواهم شد؟

- ترجمه راستین

و انسان (بیچاره در امر معاد شک کند و) گوید: آیا چون من بمیرم باز به زودی مرا از قبر بیرون آورده و زنده خواهند کرد؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا

و آیا انسان متذکّر نمی‌‌شود که ما قبلاً او را [یعنی قبل از وجودش یا قبل از مرگش] خلق کرده‌‌ایم و [حال آنکه او نه در عوالم عالیه و نه در عالم دانی] چیزی نبود

- ترجمه سلطانی

و آیا انسان به یاد نمی‌آورد که ما قبلاً او را خلق کرده‌ایم و (حال آنکه) (او) چیزی نبود

- ترجمه راستین

آیا آدمی (برای ایمان به معاد) متذکر آن نمی‌شود که اول که هیچ محض و معدوم صرف بود ما او را ایجاد کردیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا

پس قسم به پروردگارت که البتّه حتماً آنان و شیاطین [موکّله بر آنان] را حشر (جمع) می‌‌کنیم سپس البتّه حتماً آنها را زانوزده در حول جهنّم حاضر می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

پس قسم به پروردگارت که البتّه حتماً آنان و شیاطین را حشر (جمع) می‌کنیم سپس البتّه حتماً آنها را زانوزده در حول جهنّم حاضر می‌کنیم

- ترجمه راستین

قسم به خدای تو که البته آنها را با شیاطین در قیامت محشور می‌گردانیم، آن‌گاه همه را احضار خواهیم کرد تا گرد آتش جهنم به زانو درآیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا

سپس البتّه حتماً از هر شیعه‌‌ای (گروهی) [طائفه‌‌ای را که نبیّی یا امامی را در هدایت یا امامی را در ضلالت مشایعت کرده‌‌اند] هر کدام از آنها که به رحمان سرکش‌‌تر است را جدا می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

سپس البتّه حتماً از هر شیعه (گروه، پیرو) هر کدام از آنها که به رحمان سرکش‌تر است را جدا می‌کنیم

- ترجمه راستین

سپس هر که عتوّ و سرکشی بر فرمان خدای مهربان بیشتر کرده یک یک را از هر فرقه بیرون آریم (تا به دوزخ درافکنیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا

سپس البتّه ما به کسانی که آنها به سوختن در آن سزاوارتر هستند داناتریم

- ترجمه سلطانی

سپس البتّه ما به کسانی که آنها به سوختن در آن سزاوارتر هستند داناتریم

- ترجمه راستین

آن‌گاه ما آنهایی را که سزاوارتر به درآمدن به آتش دوزخند بهتر می‌شناسیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا

و [کسی] از شما نیست مگر آنکه وارد آن می‌‌شود [این] بر پروردگارت حتمی قطعی می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و (کسی) از شما نیست مگر آنکه وارد آن می‌شود (این) بر پروردگارت حتمی قطعی می‌باشد

- ترجمه راستین

و هیچ یک از شما (نوع بشر) باقی نماند جز آنکه به دوزخ وارد شود؛ این حکم حتمی پروردگار توست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِـمِينَ فِيهَا جِثِيًّا

سپس کسانی که تقوا پیشه کرده‌‌اند را نجات می‌‌دهیم و ستمکاران را در آن زانوزده وا می‌‌گذاریم

- ترجمه سلطانی

سپس کسانی که تقوا پیشه کرده‌اند را نجات می‌دهیم و ستمکاران را در آن زانوزده وا می‌گذاریم

- ترجمه راستین

پس از ورود همه در دوزخ، ما افرادی را که خداترس و باتقوا بوده‌اند نجات خواهیم داد و ستمکاران را فرو گذاریم تا در آن آتش به زانو درافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَّقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا

و وقتی که آیات ما به عنوان بیّنه‌‌هایی [واضح یا موضح رسالت تو یا قدرت خداوند بر احیاء بعد از اماتت (میراندن) یا ولایت علی (ع)] برای آنها تلاوت می‌‌شود کسانی که [به خداوند یا به رسالت تو یا به ولایت علی (ع)] کفر ورزیده‌‌اند [به خاطر آنها یا به جهت استهزاء خداوند یا دین تو یا علی (ع)] به کسانی که ایمان آورده‌‌اند می‌‌گویند کدامیک از این فریقین (دو گروه) از لحاظ مقام (جایگاه) بهتر و به لحاظ مجمع (مجلس، مجتمع) نیکوتر هستند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آیات ما به عنوان بیّنه‌هایی برای آنها تلاوت می‌شود کسانی که کفر ورزیده‌اند به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند کدامیک از این فریقین (دو گروه) از لحاظ مقام (جایگاه) بهتر و به لحاظ مجمع نیکوتر هستند

- ترجمه راستین

و هرگاه (در فضیلت مؤمن بر کافر) آیات واضحه ما بر مردم تلاوت شود کافران (غنی و متکبر) به مؤمنان (در مقام مفاخره) گویند: کدام یک از ما دو فرقه مقاماتمان بهتر و مجلس و انجمنمان نیکوتر خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا

و چه بسیار مردمانی را قبل از آنها هلاک کردیم که آنها متموّل‌‌تر (مالدارتر) و متجمّل‌‌تر بودند

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار مردمانی را قبل از آنها هلاک کردیم که آنها متموّل‌تر (مالدارتر) و متجمّل‌تر بودند

- ترجمه راستین

در صورتی که ما پیش از این کافران چه گروه‌های بسیاری را که از اینها داراتر و خوشتر بودند همه را هلاک گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا

بگو کسی که در گمراهی باشد پس باید رحمان تا مدّتی به او تمدید (کش دادن، مهلت دادن، مساعدت کردن) نماید تا وقتی که آنچه را که وعده داده می‌‌شوند یا عذاب [به معنی قتل و اسارت و غارت و اجلاء وطن و بلایای وارده از خداوند از اسقام (بیماری‌‌ها) و آلام (دردهای) بدنی و نفسانی] و یا ساعت [مرگ و عذاب آن] را ببینند پس خواهند دانست که چه کسی مکانش بدتر است و از جهت سپاه ضعیف‌‌تر است

- ترجمه سلطانی

بگو کسی که در گمراهی باشد پس باید رحمان تا مدّتی به او تمدید (کش دادن، مهلت دادن، مساعدت کردن) نماید تا وقتی که آنچه را که وعده داده می‌شوند یا عذاب و یا ساعت را ببینند پس خواهند دانست که چه کسی مکانش بدتر است و از جهت سپاه ضعیف‌تر است

- ترجمه راستین

بگو که هر کس که به راه کفر و ضلالت رفت خدای مهربان به او مهلت می‌دهد تا آن ساعت که وعده عذاب را به چشم خود ببینند که یا عذاب (قتل و اسیری) چشد یا ساعت قیامت وی را فرا رسد، پس کافران به زودی خواهند دانست که (از مؤمن و کافر) کدام یک روزگارش بدتر و سپاهش ضعیف‌تر است!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا

و خداوند بر هدایت کسانی که هدایت شده‌‌اند می‌‌افزاید و باقیات (ماندنی‌‌ها) صالحات نزد پروردگارت از جهت ثواب (پاداش) بهتر است [از آنچه که به آن از اثاث و تجمّل بهره‌‌مند شدند] و [محل] بازگشتن بهتری است [از آنچه که آن را از اموال و اولاد توهّم می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

و خداوند بر هدایت کسانی که هدایت شده‌اند می‌افزاید و باقیات (ماندنی‌ها) صالحات نزد پروردگارت از جهت ثواب (پاداش) بهتر است و (محل) بازگشتن بهتری است

- ترجمه راستین

و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت می‌افزاید و اعمال صالحی که (اجرش نعمت) ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا

آیا پس دیدی کسی را که به آیات ما [و اعظم (بزرگترین) آنها علی (ع)] کفر ورزید و گفت: حتماً [در آخرت] به من مال و فرزند داده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

آیا پس دیدی کسی را که به آیات ما کفر ورزید و گفت: حتماً به من مال و فرزند داده می‌شود

- ترجمه راستین

(ای رسول) دیدی حال آن کس را که به آیات ما کافر شد (مانند عاص بن وائل کافر) و (به خبّاب بن ارت مؤمن به استهزاء و مسخره) گفت: من البته مال و فرزند بسیار (در بهشت هم) خواهم داشت (و آنجا طلب تو را می‌دهم)؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا

آیا از غیب اطّلاع پیدا کرده [که در آخرت دارای مال و ولد است] یا نزد رحمان عهدی گرفته؟

- ترجمه سلطانی

آیا از غیب اطّلاع پیدا کرده یا نزد رحمان عهدی گرفته؟

- ترجمه راستین

آیا بر عالم غیب آگاهی یافته یا از خدای رحمن (بر خود) عهدی گرفته است (که در عالم آخرت هم دارای نعمت و ثروت باشد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُـولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا

چنین نیست، آنچه که می‌‌گوید را خواهیم نوشت [تا به او برای آن جزاء دهیم زیرا آن افتراء و استهزاء است] و [عوض آنچه از مال و ولد که او تصوّر کرده بود] برای او به مدّت زیادی عذاب را طولانی می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

چنین نیست، آنچه که می‌گوید را خواهیم نوشت و برای او به مدّت زیادی عذاب را طولانی می‌کنیم

- ترجمه راستین

هرگز چنین نیست، ما البته آنچه گوید خواهیم نوشت و سخت بر عذابش خواهیم افزود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ وَنَرِثُهُ مَا يَقُـولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا

و آنچه که می‌‌گوید را از او به ارث می‌‌بریم [یعنی مال و ولد را که ادّعاء می‌‌کند که از آن دو در آخرت به او داده می‌‌شود به اینکه او را هلاک می‌‌کنیم و آنچه را که از مال و ولد در دنیا داشته می‌‌گیریم] و [از آنچه که در دنیا دارد و آنچه که در دنیا داشته برای او نمی‌‌باشد و آنچه را که ادّعای آن را در آخرت داشته است برای او حاصل نمی‌‌شود و در روز قیامت] تنها نزد ما می‌‌آید

- ترجمه سلطانی

و آنچه که می‌گوید را از او به ارث می‌بریم و تنها نزد ما می‌آید

- ترجمه راستین

و آنچه (از مال و متاع و فرزند) که (به مفاخرت و غرور دایم) در گفتار داشت ما وارث آن شویم و او بی‌کس و تنها به جانب ما بازآید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا

و غیر الله خدایانی اتّخاذ کرده‌‌اند تا [خدایان] برای آنها [یعنی کسانی که کفر ورزیده‌‌اند] به عنوان عزّت باشند

- ترجمه سلطانی

و غیر الله خدایانی اتّخاذ کرده‌اند تا برای آنها به عنوان عزّت باشند

- ترجمه راستین

و مشرکان، خدای یگانه را ترک گفته و خدایان باطل (مانند بتها و فراعنه) را برای عزت و احترام دنیوی برگرفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا

چنین نیست آنها (خدایان یا کفّار) عبادت اینان (خدایان یا کفّار) را انکار خواهند کرد و بر (ضدّ) آنها (خدایان یا کفّار) می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

چنین نیست آنها عبادت اینان را انکار خواهند کرد و بر ضدّ (مخالف) آنها می‌شوند

- ترجمه راستین

چنین نیست، بلکه به زودی پرستش آن خدایان باطل را انکار کنند و به خصومت آنها برخیزند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا

آیا [به رؤیت باطنی خود] ندیدی؟ که ما [نه غیر ما] شیاطین را بر کافران فرستادیم که آنها را با تحریک کردن تحریک کنند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی؟ که ما شیاطین را بر کافران فرستادیم که آنها را با تحریک کردن تحریک کنند

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که ما شیاطین را بر سر کافران فرستادیم تا سخت آنها را تحریک کنند (و به وهم و خیالات باطل دنیا آنان را به گناه اندازند و از سعادت ابد محرومشان سازند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا

پس [وقتی می‌‌بینی که ما شیاطین را فرستادیم پس به عذاب] علیهم (بر زیان آنها) تعجیل نکن جز این نیست که ما قطعاً با شمردنی [با دقّت روزها و نَفَس‌‌ها اعمال آنها را] برای آنها می‌‌شماریم

- ترجمه سلطانی

پس (به عذاب) علیهم (بر زیان آنها) تعجیل نکن جز این نیست که ما قطعاً با شمردنی (به دقّت) برای آنها می‌شماریم

- ترجمه راستین

پس تعجیل در کار آنها مکن که ما حساب (روز و ساعت عذاب) آنان را کاملا در نظر داریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا

در آنروز که پرهیزگاران را به عنوان وارد شدگان به رحمان حشر می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

در آنروز که پرهیزگاران را به عنوان وارد شدگان به رحمان حشر می‌کنیم

- ترجمه راستین

(یاد آور) روزی که متقیان را به سوی خدای مهربان به اجتماع محشور گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا

و مجرمان را به سوی جهنّم می‌‌رانیم [در حالی که] تشنه هستند

- ترجمه سلطانی

و مجرمان را به سوی جهنّم می‌رانیم (در حالی که) تشنه هستند

- ترجمه راستین

و بدکاران را تشنه لب به سوی آتش دوزخ برانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا

[مطلق بندگان یا مجرمان] شفاعتی را مالک نمی‌‌شوند مگر کسی که نزد رحمان عهدی گرفته است [مگر کسی که به ولایت امیر المؤمنین (ع) و ائمّه (ع) بعد از او به او اذن داده شده است]

- ترجمه سلطانی

شفاعتی را مالک نمی‌شوند مگر کسی که نزد رحمان عهدی گرفته است

- ترجمه راستین

در آن روز هیچ کس مالک شفاعت نباشد مگر کسی که (به پرستش حق) از خدای مهربان عهدنامه (توحید کامل و شفاعت) دریافته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا

و گفتند رحمان فرزندی گرفته

- ترجمه سلطانی

و گفتند رحمان فرزندی گرفته

- ترجمه راستین

و کافران گفتند که خدای رحمان فرزند برگرفته!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ لَّقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا

همانا چیز زشتی (عَجیب، فظیع، سهمگین، داهیه، مُنکَر) آورده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

همانا چیز زشتی آورده‌اید

- ترجمه راستین

(ای کافران) همانا شما سخنی بسیار زشت و منکر بر زبان آوردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا

نزدیک است که آسمان‌‌ها از آن تکّه تکّه شوند و زمین بشکافد و کوه‌‌ها به هدم (شکستن، آوار شدن) فرو ریزند

- ترجمه سلطانی

نزدیک است که آسمان‌ها از آن تکّه تکّه شوند و زمین بشکافد و کوه‌ها به آوار فرو ریزند

- ترجمه راستین

نزدیک است از این گفته زشت و عقیده باطل آسمانها از هم فرو ریزد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا

از اینکه برای رحمان فرزندی را ادّعاء کردند

- ترجمه سلطانی

از اینکه برای رحمان فرزندی را ادّعاء کردند

- ترجمه راستین

چرا که برای خدای مهربان فرزندی (مسیح و عزیر و ملایک را) دعوی کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا

و (حال آنکه) برای رحمان شایسته نیست که فرزند بگیرد {برای اینکه او واحد احد است که نه ضدّ دارد و نه ندّ و نه ثانی و اگر فرزندی می‌‌داشت برای او ثانی می‌‌بود و اگر ثانی می‌‌داشت البتّه وحدتش منهدم می‌‌شد و به انهدام وحدتش وجوب او منهدم می‌‌شد پس منزّه است کسی که ذاتش اقتضای عدم ثانی برای او می‌‌کند}

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) برای رحمان شایسته نیست که فرزند بگیرد

- ترجمه راستین

در صورتی که هرگز خدای رحمن را (که منزه از مثل و مانند است) فرزند داشتن سزاوار نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا

همانا هر کس در آسمان‌‌ها و زمین جز آن نیست که [در روز قیامت] به عنوان بنده نزد رحمان می‌‌آید [یا در حال آمده است]

- ترجمه سلطانی

همانا هر کس در آسمان‌ها و زمین جز آن نیست که به عنوان بنده نزد رحمان می‌آید

- ترجمه راستین

بلکه هیچ موجودی در آسمانها و زمین نیست جز اینکه خدا را بنده فرمانبردار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ لَّقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا

همانا آنها را [از حیث ذوات آنها و اجزای آنها و آنچه که له آنها و آنچه که علیه آنها است] احصاء (حساب، شمارش) کرده و [از حیث اعداد رئوس آنها و افعال آنها و اقوال آنها و احوال آنها و اخلاقشان و جمیع حرکاتشان و لَمَحات (اشاره‌‌های پوشیده) آنها] آنها را با شمارشی [دقیق خارج از نحو شمارش کردن شما که موقوف بر زمان و تجسّس است] شمرده است

- ترجمه سلطانی

همانا آنها را احصاء (حساب، شمارش) کرده و با شمارشی (به دقّت) آنها را شمرده است

- ترجمه راستین

محقّقا او به شماره همه موجودات کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا

و همهٔ آنها در روز قیامت فرداً (منفرداً، به تنهایی) [از آنچه که می‌‌پندارد که آن برای او است از کسانی که در دین و دنیا بر او اعتماد دارند و از جمیع اموال و قوا و اعضاء و از جمیع نسب و اضافات و از اخلّاء و احباب] نزد او می‌‌آیند

- ترجمه سلطانی

و همهٔ آنها در روز قیامت فرداً نزد او میآیند

- ترجمه راستین

و تمام آنها روز قیامت منفرد و تنها به پیشگاه حضرتش حضور می‌یابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا

همانا کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کرده‌‌اند پس رحمان برای آنها دوستی قرار خواهد داد {حُبّ حقیقی همان ملکوت امام است که بر صدر سالک ظاهر می‌‌شود و به آن فکر و حضور و سکینه گفته می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کرده‌اند پس رحمان برای آنها دوستی قرار خواهد داد

- ترجمه راستین

همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا

پس جز این نیست که آن را بر [یا در] زبان تو آسان کردیم تا با آن به متّقین (کسانی که از طُرُق منحرفهٔ نفسانیّه به ولایت پرهیز کرده‌‌اند) بشارت دهی و با آن، قوم ستیزه‌‌جو [که به سوی حقّ نمی‌‌گروند] را انذار کنی

- ترجمه سلطانی

پس جز این نیست که آن را بر زبان تو آسان کردیم تا با آن به متّقین بشارت دهی و با آن، قوم ستیزه‌جو را انذار کنی

- ترجمه راستین

ما حقایق این قرآن را بی‌تردید به زبان تو سهل و آسان کردیم تا به آن اهل تقوا را بشارت دهی و معاندان لجوج را بترسانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا

و چه بسیار مردمانی را که قبل از آنان هلاک کردیم آیا از آنها احدی را حسّ می‌‌کنی (می‌‌یابی)؟ یا از آنها زمزمه‌‌ای می‌‌شنوی؟ [یعنی آنها را عیناً نمی‌‌بینی و از آنها صدایی نمی‌‌شنوی].

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار مردمانی را که قبل از آنان هلاک کردیم آیا از آنها احدی را حسّ می‌کنی (می‌یابی)؟ یا از آنها زمزمه‌ای میشنوی؟

- ترجمه راستین

و چه بسیار اقوامی از اهل عناد را که پیش از این معاندین هلاک ساختیم!آیا چشم تو به احدی از آنها دیگر خواهد افتاد؟یا کمترین صدایی از آنان خواهی شنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۲۰- طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ طه

«طه»

- ترجمه سلطانی

طه

- ترجمه راستین

طه (ای مشتاق حق و هادی خلق).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى

قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت (سختی، خستگی) بیفتی [بلکه تا سعادت یابی]

- ترجمه سلطانی

قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در مشقّت بیفتی

- ترجمه راستین

ما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که (از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق) خویشتن را به رنج درافکنی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى

مگر آنکه یادآوریی است برای کسی که خشیت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

مگر آنکه یادآوریی است برای کسی که خشیت می‌کند

- ترجمه راستین

تنها غرض از نزول قرآن آن است که مردم خداترس را متذکر و بیدار سازی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى

فرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمان‌‌های برافراشته را خلق کرد

- ترجمه سلطانی

فرو فرستاده شده از سوی کسی است که زمین و آسمان‌های برافراشته را خلق کرد

- ترجمه راستین

این کتاب بزرگ فرستاده آن کسی است که زمین و آسمانهای بلند را آفرید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى

رحمان که بر عرش ایستاده

- ترجمه سلطانی

رحمان که بر عرش ایستاده

- ترجمه راستین

آن خدای مهربانی که بر عرش (عالم وجود و کلیه جهان آفرینش به علم و قدرت) مستولی و محیط است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى

آنچه که در آسمان‌‌ها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو [یعنی عالم برزخ یا نفوس متعلّقهٔ به آن دو، منطبعات و مکمونات در آن دو] و آنچه که در زیرِ زمین است [یعنی عالم جنّ یا قوا و استعدادات بعیده و مکمون] فقط برای او است

- ترجمه سلطانی

آنچه که در آسمان‌ها و آنچه که در زمین و آنچه که بین آن دو و آنچه که در زیرِ زمین است فقط برای او است

- ترجمه راستین

هر چه در آسمانها و زمین و بین آنها و زیر کره خاک موجود است همه ملک اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَـوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى

و اگر سخن را بلند بگویی [آن را می‌‌داند] و همانا او سرّ [یعنی آنچه که از غیر مخفی می‌‌باشد] و اخفی (نهان‌‌تر) [یعنی آنچه که به ذهن خطور کرده و سپس فراموش شده، آنچه که از نفس مکمون باشد و خود یا دیگری بر آن اطّلاع ندارد] را می‌‌داند

- ترجمه سلطانی

و اگر سخن را بلند بگویی پس همانا او سرّ و اخفی (نهان‌تر) را می‌داند

- ترجمه راستین

و اگر به آواز بلند یا آهسته سخن گویی (یکسان است که) همانا خدا بر نهان و مخفی‌ترین امور جهان کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى

الله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسم‌‌ها فقط برای او است

- ترجمه سلطانی

الله، هیچ خدایی جز او نیست نیکوترین اسم‌ها فقط برای او است

- ترجمه راستین

به جز خدای یکتا که همه اسماء و صفات نیکو مخصوص اوست خدایی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى

و آیا داستان موسی به تو رسید؟

- ترجمه سلطانی

و آیا داستان موسی به تو رسید؟

- ترجمه راستین

و آیا داستان موسی به تو رسیده است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى

[موسی (ع) بعد از رجوعش از مَدین در شبی تاریک راه را گم کرد و سرمای شدید و باد به آنان اصابت نمود و گوسفندانش متفرّق شدند و زوجهٔ او درد زایمان گرفت و خواست که آتش افروزد و زند (چوب بالای آتشزنه) که داشت آتش نیافروخت و به اضطراب شدیدی مضطرب شد و آتشی دید که به آن اُنس (آرامش) گرفت] آنوقت که آتشی را دید و [به جهت تسلیت (دلداری)] به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعه‌‌ای) از آن بیاورم یا بر آتش [به طریق یا اثر معموره (آبادانی) یا انسانی که مرا بر طریق دلالت کند] راهنمایی یابم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که آتشی را دید و به اهل خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم تا شاید کفی (قطعه‌ای) از آن بیاورم یا بر آتش راهنمایی یابم

- ترجمه راستین

آن‌گاه که آتشی مشاهده کرد و به اهل بیت خود (که در بیابان سرد به آتش محتاج بودند) گفت: اندکی مکث کنید که از دور آتشی به چشم دیدم، باشد که یا پاره‌ای از آن آتش بر شما بیاورم یا از آن (به جایی) راه یابم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَامُوسَى

پس چون به آن رسید [قلبش به اهلش و گلّه‌‌اش تعلّق داشت برای اینکه او آنها را به حالی ترک کرد که عقل ترک آنها را در این حال اجازه نمی‌‌دهد] نداء داده شد ای موسی

- ترجمه سلطانی

پس چون به آن رسید نداء داده شد ای موسی

- ترجمه راستین

چون موسی به آن آتش نزدیک شد (در میان درختی آتشی روشن دید و از آنجا) ندا شد که ای موسی،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

همانا من، من پروردگار تو هستم پس کفش‌‌هایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی

- ترجمه سلطانی

همانا من، من پروردگار تو هستم پس کفش‌هایت را درآور که تو در وادی مقدّس طوی هستی

- ترجمه راستین

منم پروردگار تو، نعلین (همه علایق غیر مرا) از خود به دور کن که اکنون در وادی مقدس طوی (و مقام قرب ما) قدم نهاده‌ای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِـمَا يُوحَى

و من تو را [برای رسالت و وحی] اختیار کردم پس به آنچه که وحی می‌‌شود گوش بسپار

- ترجمه سلطانی

و من تو را اختیار کردم پس به آنچه که وحی می‌شود گوش بسپار

- ترجمه راستین

و من تو را (به رسالت خود) برگزیدم، در این صورت به سخن وحی گوش فرا ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي

همانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن [یعنی به خروج خود از رقّیّت (بردگی) نفست و شیطان و از شراکت نفس خود و شیطان با خداوند در بندگی‌‌ات برای من بنده شو یا عمل عبید (بنده، برده) را برای من عمل کن] و نماز را برای ذکر من بپادار {یعنی برای اینکه تو را یاد کنم و شرفی اشرف از آن نیست}

- ترجمه سلطانی

همانا من، من الله هستم خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کن و نماز را برای ذکر من بپادار

- ترجمه راستین

منم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست، پس مرا (به یگانگی) بپرست و نماز را مخصوصا برای یاد من به پادار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى

همانا [لامحاله] ساعت [به معانی ظهور قائم (ع)، ساعت مرگ، قیامت] می‌‌آید (پس منتظر آن باش) می‌‌خواهم پنهانش بدارم [زیرا ظهور ساعت از امور خفیّه (پنهان شده) است که نفوس ضعیفه بلکه کامله بر آن اطّلاع نمی‌‌یابند مگر صاحب ولایت مطلقه] تا هر نفسی به آنچه که سعی می‌‌کند جزاء داده شود {ظهور قائم (ع) اعطاء حقّ هر ذیحقّی حقّش را ایجاب می‌‌کند}

- ترجمه سلطانی

همانا ساعت می‌آید میخواهم پنهانش بدارم تا هر نفسی به آنچه که سعی می‌کند (می‌کوشد) جزاء داده شود

- ترجمه راستین

و محققا ساعت قیامت خواهد رسید و من خواهم که آن ساعت را پنهان دارم تا (مردم آزمایش شوند و) هر نفسی به پاداش اعمالش در (آن روز) برسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَّا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى

پس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت می‌‌کند پس نباید تو را از آن [یعنی اقامۀ نماز برای ذکر من، یا از نماز برای ذکر من، یا از ساعت ظهور امام عجّل الله فرجه] باز دارد که هلاک خواهی شد

- ترجمه سلطانی

پس کسی که به آن ایمان نیاورده و از هوایش تبعیّت می‌کند پس نباید تو را از آن باز دارد که هلاک خواهی شد

- ترجمه راستین

پس زنهار مردمی که به قیامت ایمان ندارند و پیرو هوای نفسند تو را از یاد آن (روز هولناک) بازندارند و غافل نکنند و گرنه هلاک خواهی شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَامُوسَى

و ای موسی این چیست که در دست تو است؟

- ترجمه سلطانی

و ای موسی این چیست که در دست تو است؟

- ترجمه راستین

و ای موسی، اینک بازگو تا چه به دست راست داری؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى

[موسی] گفت: این عصایم است که [در راه رفتن] بر آن تکیه می‌‌کنم و با آن [برگ درختان را] برای گوسفندانم می‌‌تکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: این عصایم است که بر آن تکیه میکنم و با آن (برگ درختان را) برای گوسفندانم می‌تکانم و در آن حاجات دیگری برایم هست

- ترجمه راستین

موسی عرضه داشت: این عصای من است که بر آن تکیه می‌زنم و با آن از درختان بر گوسفندانم برگ می‌ریزم و حوائجی دیگر (چون مدد راه رفتن و دفع دشمن و غیره) نیز به آن انجام می‌دهم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ قَالَ أَلْقِهَا يَامُوسَى

[خدای تعالی] گفت ای موسی آن را بینداز

- ترجمه سلطانی

(خدای تعالی) گفت ای موسی آن را بینداز

- ترجمه راستین

خدا فرمود: ای موسی این عصا بیفکن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى

پس [موسی] آن را افکند و آنوقت [ناگهان] آن ماری شد که می‌‌شتابید

- ترجمه سلطانی

پس (موسی) آن را افکند و آنوقت (ناگهان) آن ماری شد که می‌شتابید

- ترجمه راستین

موسی چون آن را به زمین افکند عصا اژدهایی مهیب شد که (به هر سو) می‌شتافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى

گفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت (هیئت) اوّلش برخواهیم گرداند

- ترجمه سلطانی

گفت: آن را بگیر و نترس که ما آن را به حالت اوّلش برخواهیم گرداند

- ترجمه راستین

باز (حضرت احدیت) فرمود: عصا را برگیر و از آن مترس که ما آن را به حالت اولش برمی‌گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُـوءٍ آيَةً أُخْرَى

و به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و به عنوان نشانهٔ دیگر دستت را به پهلویت بچسبان که بدون بدی (آسیبی) سپید خارج می‌شود

- ترجمه راستین

و دست به زیر بغل خود بر تا دستی بی‌هیچ عیب سپید و رخشان بیرون آید و این معجزه دیگر تو خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى

تا از آیات کبرای خود به تو بنمایانیم

- ترجمه سلطانی

تا از آیات کبرای خود به تو بنمایانیم

- ترجمه راستین

تا باز هم از آیات بزرگ خود به تو ارائه دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

به سوی فرعون برو همانا او طغیان {یعنی از حدّ تجاوز} کرده است

- ترجمه سلطانی

به سوی فرعون برو همانا او طغیان (از حدّ تجاوز) کرده است

- ترجمه راستین

اینک (به رسالت) به جانب فرعون روانه شو که وی سخت طغیان کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي

[موسی] گفت: پروردگارا سینه‌‌ام را برایم بگشای

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: پروردگارا سینه‌ام را برایم بگشای

- ترجمه راستین

موسی عرضه داشت: پروردگارا، شرح صدرم عطا فرما (که از جفا و آزار مردم تنگدل نشوم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي

و کارم را برایم آسان نما [تا مرا ردّ نکنند و به من بُغض ننمایند پس دعوت من بر آنها برایم مشکل شود برای اینکه من نفسی از آنان را کشته‌‌ام و از من قبول کنند]

- ترجمه سلطانی

و کارم را برایم آسان نما

- ترجمه راستین

و کار مرا برایم آسان گردان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي

و گره از زبانم بگشا

- ترجمه سلطانی

و گره از زبانم بگشا

- ترجمه راستین

و عقده را از زبانم بگشا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ يَفْقَهُوا قَوْلِي

که سخنم را بفهمند [زیرا از اخگر آتشی که حین امتحان فرعون تمیز او و رشد او را، آن را داخل دهانش کرد در زبانش لکنت بود]

- ترجمه سلطانی

که سخنم را بفهمند

- ترجمه راستین

تا مردم سخنم را نیکو فهم کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي

و از اهلم دستیاری برایم بگمار

- ترجمه سلطانی

و از اهلم دستیاری برایم بگمار

- ترجمه راستین

و نیز از اهل بیت من یکی را وزیر و معاون من فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ هَارُونَ أَخِي

هارون برادرم را

- ترجمه سلطانی

هارون برادرم را

- ترجمه راستین

برادرم هارون را (وزیر من گردان).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي

پشتم (قوّتم) را با او سفت کن

- ترجمه سلطانی

پشتم را با او سفت کن

- ترجمه راستین

پشت مرا به او محکم کن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي

و او را در امرم شریک ساز

- ترجمه سلطانی

و او را در امرم شریک ساز

- ترجمه راستین

و او را در امر (رسالت با) من شریک ساز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا

تا تو را بسیار تسبیح کنیم

- ترجمه سلطانی

تا تو را بسیار تسبیح کنیم

- ترجمه راستین

تا دائم به ستایش و سپاس تو پردازیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا

و تو را بسیار ذکر کنیم

- ترجمه سلطانی

و تو را بسیار ذکر کنیم

- ترجمه راستین

و تو را بسیار یاد کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا

همانا تو به ما بینایی [و من منفرداً قادر بر انجام این امر نیستم و اینکه هارون برای وزارت من از غیر او اَوْلی است]

- ترجمه سلطانی

همانا تو به ما بینایی

- ترجمه راستین

که همانا بس تویی بصیر به احوال ما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَامُوسَى

گفت: ای موسی همانا درخواستت به تو داده شد

- ترجمه سلطانی

گفت: ای موسی همانا درخواستت به تو داده شد

- ترجمه راستین

پروردگار فرمود: ای موسی آنچه از ما خواستی همه به تو اعطا گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى

و همانا البتّه بار دیگر بر تو منّت گذاشته‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه بار دیگر بر تو منّت گذاشته‌ایم

- ترجمه راستین

و همانا ما بر تو بار دیگر نیز منّت بزرگی نهادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى

آنوقت که [حین تولّدت و خوف مادرت از قتل تو] به مادرت آنچه که [شایسته بود که] وحی می‌‌شد را وحی کردیم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که به مادرت آنچه که (باید) وحی می‌شد را وحی کردیم

- ترجمه راستین

آن هنگام که (برای حفظ جان تو از بلای فرعونیان) به مادرت وحی مهمی نمودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي

که او (موسی) را در جعبه بیفکن [که آب در آن نفوذ نکند و اینکه تو را در آن بیندازد] و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او (موسی) را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو (موسی) انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی (تربیت شوی و تکمیل شوی)

- ترجمه سلطانی

که او را در جعبه بیفکن و آن را در دریا انداز پس دریا باید او را به ساحل بیفکند که او را دشمن من و دشمن او بگیرد و از خودم محبّتی بر تو انداختم و تا در برابر چشم من ساخته شوی

- ترجمه راستین

که کودک خود را در صندوقی گذار و به دریا افکن و باید که امواج دریا کودک را به ساحل رساند تا دشمن من و آن طفل (یعنی فرعون) از دریا طفل را برگیرد؛ و من به لطف خود از تو بر دلها (ی دشمن و دوست) محبت افکندم (تا تو را دوست بدارند) و تا تربیت و پرورشت زیر نظر من انجام گیرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُـولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَامُوسَى

آنوقت [وقوع تو در دست فرعون، و محبّت او بر تو، و او شیردهنده‌‌ای برای تو طلب کرد، و پستان نگرفتن تو، و انتظار آنها، و توقّع آنها به شیر خوردن تو، و حاجت شدید آنها به شیردهنده‌‌ای که به تو شیر دهد] که خواهرت جلو رفت و [به آنها] گفت: آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ [و از خواهرت دلالت بر مادرت را درخواست کردند و فرعون مادرت را احضار کرد] پس تو را [برای ارضاع (شیر دادن) با اجرت و مؤنه (آذوقه)] به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مادرت) روشن شود و اندوه نخورد [یا نخوری] و نفسی [یعنی همان قبطی که با سبطی نزاع می‌‌کرد پس موسی (ع) به او یورش سختی برد] را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم [به اینکه به تو الهام کردیم و تو را بر خروج از مصر راهنمایی کردیم] و تو را با فتنه‌‌هایی (به انواع بلایاء) آزمایش (ابتلاء) کردیم و سال‌‌ها (ده سال) در اهل مدین ماندی سپس بر قدر [کمال از مدین به سوی من یا به اینجا یا به مصر] آمدی ای موسی

- ترجمه سلطانی

آنوقت که خواهرت جلو رفت و گفت آیا شما را به کسی راهنمایی کنم که او را کفالت کند؟ پس تو را به مادرت باز گرداندیم تا چشم او (مؤنّث) روشن شود و اندوه نخورد (یا نخوری) و نفسی را کشتی پس تو را از غم نجات دادیم و تو را با فتنه‌هایی آزمایش کردیم و سال‌ها در اهل مدین ماندی سپس بر قدر (کمال به سوی من) آمدی ای موسی

- ترجمه راستین

آن‌گاه که (از مادر دور افتادی) خواهرت (در پی تو) روان بود (تا تو را نزد فرعونیان یافت) و می‌گفت: می‌خواهید یکی را که (شیر و تربیت) این طفل را تکفل کند به شما معرفی کنم؟پس ما (بدین وسیله) تو را به مادرت برگردانیدیم تا به دیدار تو دیده‌اش روشن گردد و دیگر اندوه نخورد. و (باز منّت دیگر آنکه) یک نفر (از فرعونیان) را کشتی و ما از غم آن نیز تو را نجات دادیم و بارها تو را به امتحان و ابتلای سخت بیازمودیم، پس چند سالی در میان مردم مدین زیستی تا آنکه حال ای موسی به موقع آمدی (تا به مقام نبوت برسی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي

و تو را برای خودم ساختم [یعنی تو را خلق کردم و تو را تربیت کردم و تو را کامل نمودم به کمالی که شایستهٔ حال کُمّلین از رجال است بطور خاصّ]

- ترجمه سلطانی

و تو را برای خودم ساختم

- ترجمه راستین

و تو را برای (مقام رسالت و محبت) خود پروردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي

تو و برادرت [همانطور که آن را درخواست کرده بودی] با آیات من [به سوی فرعون و قومش] بروید و در ذکر من [که آن را از شیختان گرفتید بر دوام بر آن یا در تذکّر (به یاد آوردن) من و توجّه به من به قلوبتان هر جا که تقلّب (دچار تردید) شدید، یا حین دعوت به من، یا در رسالت من، یا در ذکر من با زبان‌‌هایتان نزد فرعون] سستی نکنید

- ترجمه سلطانی

تو و برادرت با آیات من بروید و در ذکر من سستی نکنید

- ترجمه راستین

اکنون تو و برادرت با معجزات و آیاتی که به شما دادم (از پی رسالت خود) بروید و سستی در ذکر من (در نزد فرعون) روا مدارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

به سوی فرعون بروید همانا او سرکشی کرده

- ترجمه سلطانی

به سوی فرعون بروید همانا او سرکشی کرده

- ترجمه راستین

بروید به سوی فرعون که او سخت به راه طغیان شتافته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ فَقُـولَا لَهُ قَـوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى

و با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد

- ترجمه سلطانی

و با او به نرمی سخن بگویید تا که او به یاد آورد یا بترسد

- ترجمه راستین

و با او کمال آرامی و نرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا (از خدا) بترسد (و ترک ظلم کند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى

[بعد از رجوع موسی (ع) به مصر و اعلام هارون (ع) به رسالت، موسی قالاً و هارون حالاً] گفتند: پروردگار ما همانا ما می‌‌ترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند [که از ما یا از آیات ما سبقت گیرد به قوّتش و عقوبتش یا بر ما اسراف نماید] یا آنکه طغیان کند [یعنی از قساوت او و پادشاهی او می‌‌ترسیم که به عقوبت کردن از ما سبقت گیرد، یا آنکه نسبت به تو آنچه را که ما به آن راضی نیستیم و آن را تحمّل نمی‌‌کنیم اظهار نماید]

- ترجمه سلطانی

(موسی و هارون) گفتند پروردگار ما همانا ما می‌ترسیم که بر ما افراط (پیشدستی، زیاده روی) کند یا آنکه طغیان کند

- ترجمه راستین

موسی و هارون عرض کردند: بارالها، می‌ترسیم که فرعون بی‌درنگ بر ما ظلم و عقوبت کند یا بر کفر و سرکشی خود بیفزاید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى

گفت: نترسید که همانا هرآینه من [با معیّت خاصّ] با شما هستم [و معیّت من با شما او را از اسراف بر شما و از طغیان بر من باز می‌‌دارد] می‌‌شنوم [از او آنچه را که شما آن را نمی‌‌شنوید] و [از او آنچه را که شما آن را نمی‌‌بینید] می‌‌بینم [پس شرّ او را در هر حالی از شما بر می‌‌گردانم و به شما دو تا یاری می‌‌کنم از حیثی که نه می‌‌بینید و نه می‌‌بیند]

- ترجمه سلطانی

گفت: نترسید (شما دو نفر) که همانا هرآینه من با شما هستم می‌شنوم و می‌بینم

- ترجمه راستین

خدا فرمود: هیچ نترسید که من با شمایم (و همه گفتار و رفتار شما را با او) می‌شنوم و می‌بینم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ فَأْتِيَاهُ فَقُـولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

پس نزد او بروید و بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را [از استعباد (بندگی گرفتن) رها کن و] با ما [به هر بلادی که بخواهیم] بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانه‌‌ای از پروردگارت نزد تو آمده‌‌ایم و [شما دعوتتان را نزد او اظهار کنید و اظهار کنید که آیتى بر دعوتتان دارید، سپس با تحیّت متارکه به نحو تعریض به گمراهی او و دعوت او به اتّباع از هدى به او درود گویید یا به او بگویید:] سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند

- ترجمه سلطانی

پس (شما دو نفر) نزد او بروید و (شما دو نفر) بگویید که ما دو فرستادهٔ پروردگارت هستیم پس بنی اسرائیل را با ما بفرست و آنها را عذاب مده که با نشانه‌ای از پروردگارت نزد تو آمده‌ایم و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند

- ترجمه راستین

اینک هر دو به جانب فرعون رفته و بگویید که ما دو رسول پروردگار توایم، پس بنی اسرائیل را با ما فرست و (بیش از این) عذاب به آنها نکن، که همانا ما با آیت و معجزه‌ای از جانب خدای آفریننده تو نزد تو آمده‌ایم، و سلام (حق) بر آن کس که طریق هدایت را پیروی کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى

که همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند

- ترجمه سلطانی

که همانا به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که تکذیب کند و روی بگرداند

- ترجمه راستین

به ما چنین وحی شده که همانا عذاب (سخت خدا) بر آن کس است که (خدا و رسولانش را) تکذیب کند و (از حق) روی بگرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَامُوسَى

[فرعون] گفت: ای موسی! پس پروردگار شما [دو نفر] کیست؟

- ترجمه سلطانی

(فرعون) گفت: ای موسی! پس پروردگار شما (دو نفر) کیست؟

- ترجمه راستین

فرعون گفت: ای موسی، خدای شما کیست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى

[موسی] گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت [ویژه]اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: پروردگار ما کسی است که به هر چیزی خلقت (ویژه)اش را اعطاء نموده سپس هدایت نموده است

- ترجمه راستین

موسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس (به راه کمالش) هدایت کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى

[فرعون] گفت: پس حال [مردمان] قرون اوّلیّه چگونه [بوده]؟

- ترجمه سلطانی

(فرعون) گفت: پس حال (مردمان) قرون اوّلیّه چگونه (بوده)؟

- ترجمه راستین

فرعون گفت: پس حال اقوام سلف (که خداشناس و خداپرست نبودند) چیست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى

[موسی] گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمی‌‌کند و فراموش نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: علم آن در کتاب نزد پروردگار من است، پروردگارم اشتباه نمی‌کند و فراموش نمی‌کند

- ترجمه راستین

موسی پاسخ داد که احوالشان به علم ازلی خدای من در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است؛ هرگز از حال احدی خدای مرا خطا و فراموشی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى

[و گفت:] کسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راه‌‌هایی در درون آن پدید آورد [که از آنها برای تحصیل منافعتان و آنچه که به آن احتیاج دارید به غیر بلاد خود هدایت شوید، و راه‌‌هایی برای تحصیل معایشتان از زراعات و تجارات و صناعات، و راه‌‌هایی برای تحصیل منافع اخرویّهٔ شما از انبیاء (ع) و شرایع آنها و خلفای آنان (ع)] و از آسمان [از جهت علو (بالا)] آبی را نازل کرد پس با آن زوج‌‌هایی (گونه‌‌هایی) از گیاهانی پراکنده [متفرّق مختلف در شکل و رنگ و گل و دانه و میوه و مزاج و خاصیّت و وقت روییدن و وقت دانه دادن و میوه دادن و غیر آن] خارج کردیم

- ترجمه سلطانی

کسی که زمین را برای شما به عنوان مهد (گهواره) قرار داد و برای شما راه‌هایی در درون آن پدید آورد و از آسمان آبی را نازل کرد پس با آن زوج‌هایی (گونه‌هایی) از گیاهانی پراکنده خارج کردیم

- ترجمه راستین

همان خدایی که زمین را آسایشگاه شما قرار داد و در آن راهها برای شما پدید آورد؛ و هم از آسمان آب نازل کرد تا به آن آب آسمانی انواع نباتات مختلف از زمین برویانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى

[در حالی که گوینده‌‌اند:] بخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی [عدیده] هست [دالّ بر علم او تعالی و قدرت او و حکمت بالغهٔ او و بر اهتمام او به شأن موالید زمینی] برای دارندگان نهی کننده {یعنی کسانی که با قبول ولایت و اتّباع از شروط عهد آن، عقلاً به عنوان مرجع و منتهى برای همهٔ اعضاء و جوارح بحسب افعال آنها، و برای همهٔ قوا و مدارک بحسب آثار آنها، و به عنوان ناهی (نهی کننده) بر همهٔ آنچه که نشاید، و منتهى به علوم سابقین می‌‌باشند}

- ترجمه سلطانی

بخورید و بچرانید چهارپایانتان را همانا در آن البتّه آیاتی هست برای دارندگان نهی کننده

- ترجمه راستین

شما از آن نعمتها تناول کنید و چهارپایانتان را هم بچرانید، که همانا در این کار آیاتی (از ربوبیت) برای خردمندان پدیدار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى

از آن شما را خلق کردیم و شما را [بعد از موت طبیعیّ شما] در آن بر می‌‌گردانیم و شما را باری دیگر [بعد از انتهاء (منتهی شدن) به اعراف در برزخ] از آن خارج می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

از آن شما را خلق کردیم و شما را در آن بر می‌گردانیم و شما را باری دیگر از آن خارج می‌کنیم

- ترجمه راستین

ما شما را هم از این خاک آفریدیم و هم به این خاک بازمی‌گردانیم و هم بار دیگر (روز قیامت) از این خاک بیرون می‌آوریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى

و همانا آیاتمان را همه‌‌اش را [بواسطهٔ موسی] به او نشان دادیم پس [موسی (ع) یا آیات را] تکذیب کرد و [از ایمان به ما و به رسول ما] اباء نمود (سر تافت) [و پنداشت که موسی (ع) مثل ابناء زمان، طالب ملک داثر (غیر قابل اعتناء، نابود شونده) است و]

- ترجمه سلطانی

و همانا آیاتمان را همه‌اش را (بواسطهٔ موسی) به او نشان دادیم پس تکذیب کرد و اباء نمود (سر تافت)

- ترجمه راستین

و همانا ما به فرعون (به واسطه موسی) همه آیات روشن خود را نمودیم و او همه را تکذیب کرد و از آنها سرباز زد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَامُوسَى

[فرعون] گفت: ای موسی آیا نزد ما آمده‌‌ای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟

- ترجمه سلطانی

(فرعون) گفت: ای موسی آیا نزد ما آمده‌ای تا با سحرت ما را از سرزمینمان خارج کنی؟

- ترجمه راستین

فرعون گفت: ای موسی، تو آمده‌ای به طمع آنکه ما را از کشورمان به سحر و شعبده خود بیرون کنی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى

پس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو می‌‌آوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) [تا جمیع نظّار بدون مانعی ناظر به ما و به تو باشند] موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم

- ترجمه سلطانی

پس البتّه حتماً ما جادویی مثل آن را برای تو می‌آوریم پس بین ما و خود در مکانی مساوی (صاف، مسطّح) موعدی قرار بده که ما و نه تو از آن خلاف نکنیم

- ترجمه راستین

ما هم در مقابل سحر تو سحری البته خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدی معین کن که بی‌آنکه هیچ‌یک از ما خلف وعده کنیم در سرزمین مسطحی (که خلایق ببینند، برای سحر و ساحری) مهیا شویم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى

گفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند

- ترجمه سلطانی

گفت: وعده با شما در روز زینت (جشن) و اینکه مردم هنگام ظُهر حشر (جمع) شوند

- ترجمه راستین

موسی گفت: وعده ما و شما روز زینت (یعنی روز عید قبطیان) باشد و مردم پیش از ظهر (به موعد برای مشاهده) همه گرد آورده شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى

پس فرعون [به دور از موسی (ع) یا با جمع کردن جادوگران و اسباب جادو] برگشت و نیرنگش [یعنی آنچه که با آن فریب داده می‌‌شود از جادوگران و اسباب سحر آنان] را جمع کرد سپس [به سوی وعده‌‌گاه] آمد

- ترجمه سلطانی

پس فرعون برگشت و نیرنگش را جمع کرد سپس آمد

- ترجمه راستین

آن‌گاه فرعون (از موسی) رو گردانید و به تدبیر جمع آوری سحر و ساحران پرداخت، سپس (با ساحران بسیار به وعده‌گاه) آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى

موسی به آنها [یعنی فرعون و قومش یا به جادوگران] گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد [از مأمولش (آرزویش، خواسته‌‌اش) در افتراء خود] خاب (بی‌‌بهره، بینوا، نومید، ناکام) است

- ترجمه سلطانی

موسی به آنها گفت: وای بر شما، به خداوند دروغ افتراء نزنید که ریشهٔ شما را با عذابی بکنَد و البتّه کسی که افتراء ببندد خاب (بی‌بهره، بینوا، نومید، ناکام) است

- ترجمه راستین

موسی ساحران را گفت: وای بر شما!زنهار بر خدا (به سحر) دروغ مبندید که به عذابی بنیاد شما را بر باد هلاک دهد، و هر کس به خدا افترا بست سخت زیانکار شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى

پس در کارشان [در اینکه امر آن دو جادو است یا الهی است یا در مقدّم افکندن] بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را [از موسی (ع) و هارون (ع) یا از دیگران] پنهان داشتند

- ترجمه سلطانی

پس در کارشان بین خود با هم نزاع کردند و نجوا را پنهان داشتند

- ترجمه راستین

پس آنها در کارشان به گفت و شنید پرداختند و (در نتیجه گفتند که کار موسی سحر و ساحری نیست ولی) راز خود را پنهان داشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى

گفتند که این دو البتّه جادوگرند که [با اجلاء (تبعید) یا با استیلاء بر آن و تملّک بر آن و قطع تصرّف شما از آن] می‌‌خواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت افضل (برتر) شما را [از بین] ببرند

- ترجمه سلطانی

گفتند که این دو البتّه جادوگرند که میخواهند شما را با جادوی خود از سرزمینتان بیرون کنند و طریقت برتر شما را (از بین) ببرند

- ترجمه راستین

فرعونیان گفتند: این دو تن (موسی و هارون) دو ساحرند که می‌خواهند به سحرانگیزی خود، شما مردم را از سرزمین خود بیرون کنند و طریقه نیکوی شما را (که اطاعت فرعون است) از میان ببرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى

پس کیدتان (ترفند، حیله، چاره‌‌جویی‌‌تان) را [در باب مقابله با موسی] جمع کنید سپس در یک صف درآیید [زیرا اتّفاق و صف‌‌آرایی در مناظره در انظار رعب‌‌آورتر و پُر هیبت‌‌تر است] و همانا کسی که امروز برتری یابد [و غلبه کند] رستگار شده است

- ترجمه سلطانی

پس کیدتان (ترفند، حیله، چاره‌جویی‌تان) را جمع کنید سپس در یک صف درآیید و همانا کسی که امروز برتری یابد رستگار شده است

- ترجمه راستین

پس (ای ساحران) باید شما با هر مکر و تدبیری توانید مهیا شده و (مقابل این دو ساحر) صف آرایی کنید، که امروز آن‌کس که غلبه و برتری یابد محققا او فیروزی یافته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ قَالُوا يَامُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى

[جادوگران به جهت مراعات ادب و از جهت حفظ توقیر (احترام) او، او را مخیّر کردند چون می‌‌دانستند که او الهی است و فعل او سحر (جادو) نیست، و لذا او را در تخییر (انتخاب) بر خودشان مقدّم داشتند] گفتند: ای موسی تو می‌‌اندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که می‌‌اندازد

- ترجمه سلطانی

(جادوگران) گفتند: ای موسی تو می‌اندازی و یا اینکه ما اوّلین کسی باشیم که می‌اندازد

- ترجمه راستین

ساحران گفتند: ای موسی تو نخست به کار خواهی پرداخت یا ما اول بساط خود بیفکنیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى

[موسی] گفت: بلکه شما بیندازید پس [آنچه را که ساخته بودند انداختند] آنوقت به خیال او می‌‌آید که رسن‌‌هایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: بلکه شما بیندازید پس آنوقت به خیال او می‌آید که رسن‌هایشان و عصاهایشان از جادوی آنها است که آنها حرکت می‌کنند

- ترجمه راستین

موسی گفت: شما اول بساط خود درافکنید، (آنها بساط خویش افکندند) که ناگاه در اثر سحر آنان رسنها و چوبهاشان پنداشتی در نظر به جنبش و رفتار آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى

پس موسی در خودش ترسی احساس کرد

- ترجمه سلطانی

پس موسی در خودش ترسی احساس کرد

- ترجمه راستین

در آن حال موسی در دل خویش سخت بترسید (که مبادا امر بر مردم مشتبه شود و میان سحر ساحران با معجز موسی فرق نگذارند و حجت او بر خلق آشکار نگردد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى

[با وحی به موسی] گفتیم: نترس همانا البتّه تو برتری

- ترجمه سلطانی

گفتیم نترس همانا البتّه تو برتری

- ترجمه راستین

ما گفتیم: مترس که تو البته همیشه غلبه و برتری خواهی داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى

و آنچه که در دست راست تو است [یعنی عصاء] را بیفکن تا آنچه را که [با حیله‌‌های طبیعی از تصرّفات طبیعیّه یا با حِیَل (حیله‌‌ها) شیطانیّه از تمزیج (در هم آمیختن) قوای روحانیّه با قوای طبیعیّه و ترتیب آثاری خارقه بر عادت بر آن] ساخته‌‌اند ببلعد همانا آنچه که ساخته‌‌اند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمی‌‌شود [یعنی و اگرچه به مقامات عالی از سحر خود برسد]

- ترجمه سلطانی

و آنچه که در دست راست تو است (عصا) را بیفکن تا آنچه را که ساخته‌اند ببلعد همانا آنچه که ساخته‌اند کید (ترفند) ساحر است و (حال آنکه) جادوگر از هر جایی که درآید رستگار نمی‌شود

- ترجمه راستین

و اینک عصایی که در دست داری بیفکن تا (اژدها شود و یکباره) بساط سحر و ساحری اینان را فرو بلعد، که کار اینان حیله ساحری بیش نیست و ساحر هر جا رود (و هر چه کند) هرگز فلاح و فیروزی نخواهد یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى

[چون موسی (ع) عصایش را افکند] آنگاه جادوگران [از جهت تعظیم خداوند و به جهت تفخیم (بزرگ شمردن) آنچه که دیده بودند] به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم

- ترجمه سلطانی

آنگاه جادوگران به سجده افتادند، گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم

- ترجمه راستین

پس همه ساحران به سجده افتاده و گفتند: ما به خدای موسی و هارون ایمان آوردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى

[فرعون] گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌‌اید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما [و رئیس شما و معلّم شما در این فنّ] است [و شما بر او مطّلع بودید و بنابر آن توطئه کرده‌‌اید] که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف (دست راست و پای چپ یا بلعکس) می‌‌بُرم و البتّه شما را حتماً در تنه‌‌های درخت خرما به دار می‌‌کشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقی‌‌تر هستیم

- ترجمه سلطانی

(فرعون) گفت: آیا قبل از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ البتّه که او (موسی) بزرگ شما است که به شما جادو آموخته، پس حتماً دستان شما و پاهای شما را در جهت خلاف می‌بُرم و البتّه شما را حتماً در تنه‌های درخت خرما به دار میکشم و البتّه حتماً خواهید فهمید که کدامیک از ما به عذاب شدیدتر و باقی‌تر هستیم

- ترجمه راستین

فرعون گفت: شما چرا پیش از آنکه من اجازه دهم به موسی ایمان آوردید؟معلوم است که او در سحر معلم شما بوده، باری من شما را دست و پا بر خلاف یکدیگر می‌برم و بر تنه نخلهای خرما به دار می‌آویزم و خواهید دانست که عذاب (من و موسی) کدام سخت‌تر و پاینده‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

[جادوگران] گفتند: بنابر آنچه از بیّنات (معجزات واضحه و دلایل ظاهره) که نزد ما آمده هرگز [ای فرعون] تو را بر نخواهیم گُزید و [سوگند] بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه [از قتل و قطع و صلب (دارکشیدن) و حبس] که می‌‌خواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم می‌‌رانی [و آخرت بهتر و ابقی (ماندگارتر) است و ما آخرت را بر دنیا اختیار کرده‌‌ایم و تو بر آن تسلّط نداری]

- ترجمه سلطانی

(جادوگران) گفتند: بنابر آنچه از بیّنات که نزد ما آمده هرگز (ای فرعون) تو را بر نخواهیم گزید و (سوگند) بر کسی که ما را آفریده پس تو آنچه که می‌خواهی بکن، جز این نیست که تو در این زندگانی دنیا حکم می‌رانی

- ترجمه راستین

ساحران به فرعون پاسخ دادند که ما تو را هرگز بر این معجزات آشکار که به ما آمده و بر خدایی که ما را آفریده مقدم نخواهیم داشت، پس در حق ما هر چه توانی بکن که هر ظلمی کنی همین حیات دو روزه دنیاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى

همانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای [گذشتهٔ] ما و [خطای حاضر که] آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند [از تو یا از حیات دنیا] بهتر و باقی‌‌تر است

- ترجمه سلطانی

همانا ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا آنکه خطاهای ما و آنچه از جادو که تو ما را بر آن وادار کردی را برای ما بیامرزد و خداوند بهتر و باقی‌تر است

- ترجمه راستین

ما به راستی به خدای خود ایمان آوردیم تا از خطاهای ما درگذرد و گناه سحری که تو ما را به اجبار بر آن داشتی ببخشد، و (لطف و مغفرت) خدا بهتر و پاینده‌تر (از حیات فانی دنیا) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى

همانا کسی که نزد پروردگارش درآید [در حالی که] مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه می‌‌میرد و نه زنده می‌‌ماند

- ترجمه سلطانی

همانا کسی که نزد پروردگارش درآید (در حالی که) مجرم است پس همانا برای او جهنّمی هست که در آن نه میمیرد و نه زنده میماند

- ترجمه راستین

که همانا هر کس به خدای خود طاغی و گنهکار وارد شود جزاء او جهنّم است که در آنجا نه بمیرد (تا از عذاب برهد) و نه زنده شود (که از لذت زندگی برخوردار باشد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى

و کسی که نزد او درآید [در حالی که] مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند

- ترجمه سلطانی

و کسی که نزد او درآید (در حالی که) مؤمنی است که اعمال صالح کرده پس آنان درجاتی عالی دارند

- ترجمه راستین

و هر کس به خدای خود مؤمن باشد و با اعمال صالح بر او وارد شود اجر آنها هم عالی‌ترین درجات بهشتی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّى

جنّت‌‌های عدنی که از زیر آنها نهرها جاری می‌‌شود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که [از کفر و معاصی و از آنچه که انسانیّت او را مشوب (آلوده) می‌‌کند از شوائب (آلودگی‌‌ها) بهیمیّت و سبعیّت و شیطانیّت] تزکیه کرده است

- ترجمه سلطانی

جنّت‌های عدنی که از زیر آنها نهرها جاری می‌شود در آن ماندگارند و آن جزای کسی است که تزکیه کرده است

- ترجمه راستین

آن بهشتهای عدنی که دائم زیر درختانش نهرها جاری است و تا ابد در آنجا (از نعمت و حیات برخوردار) هستند و آن بهشت پاداش کسی است که خود را (از کفر و عصیان و شرک و طغیان) پاک و پاکیزه گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى

و همانا [بعد از آنکه چهل سال یا بیشتر در میان آنها مکث کرد که آنان را به خداوند دعوت کند و این آیات را بر آنها ظاهر سازد و حال آنکه بر طغیان آنها افزود] به موسی وحی کردیم که بندگان مرا [یعنی بنی اسرائیل را] شبانه [از مصر به طرف دریا] ببر [حرکت بده] و [آنگاه] برای آنها راهی خشک در دریا طلب کن [در طریقی که] نه از رسیدن [دشمن] بترسی و نه بهراسی

- ترجمه سلطانی

و همانا به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه ببر (حرکت بده) و برای آنها راهی خشک را در دریا طلب کن (در حالی که) نه از رسیدن (دشمن) بترسی و نه بهراسی

- ترجمه راستین

و همانا به موسی وحی کردیم که بندگان (مؤمن) مرا شبانه (از شهر مصر) بیرون برو (به اعجاز و لطف ما) راهی خشک از میان دریا بر آنها پدید آور که نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان ترسناک باشی و نه (از غرق شدن) اندیشه داری.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ

پس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد [و آنها را دریافت] و دریا (آب) آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت

- ترجمه سلطانی

پس فرعون با لشکریان خود آنها را دنبال کرد و دریا آنها را بر گرفت آنطور که آنها را فرا گرفت

- ترجمه راستین

و فرعون با سپاهش از پی آنها تاختند پس موج دریا چنان آنها را فرو برد که از آنان اثری باقی نگذاشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى

و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت نکرد

- ترجمه سلطانی

و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت نکرد

- ترجمه راستین

و فرعون پیروان خود را علاوه بر اینکه هدایت نکرد سخت به ضلالت و بدبختی افکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى

ای بنی اسرائیل [با غرق کردن فرعون] شما را از دشمنتان نجات دادیم و [برای مناجات موسی (ع) و انزال تورات] در جانب ایمن [کوه] طور [به شرط وفای شما به شروط عهدتان و میثاق بیعتتان] به شما وعده دادیم و [در صحرا] بر شما منّ و سلوی نازل کردیم

- ترجمه سلطانی

ای بنی اسرائیل شما را از دشمنتان نجات دادیم و به شما در جانب ایمن (کوه) طور وعده دادیم و بر شما منّ و سلوی نازل کردیم

- ترجمه راستین

ای بنی اسرائیل، محققا ما شما را از شر دشمن نجات دادیم و با شما در جانب راست کوه طور وعده نهادیم (تا به مناجات موسی کلام حق را بشنوید) و (در بیابان که سرگردان شدید) برای قوت شما ترنجبین و مرغ بریان فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى

آنچه که از پاکیزه‌‌ها روزی شما کرده‌‌ایم بخورید و در آن تجاوز (زیاده‌‌روی) نکنید که خشم من بر شما فرود می‌‌آید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است

- ترجمه سلطانی

آنچه که از پاکیزه‌ها روزی شما کرده‌ایم بخورید و در آن تجاوز (زیاده‌روی) نکنید که خشم من بر شما فرود می‌آید، و کسی که خشم من بر او فرود آید پس همانا سقوط کرده است

- ترجمه راستین

(و دستور دادیم که) از این رزق حلال و پاکیزه که نصیبتان کردیم تناول کنید و در آن (به کفر نعمت و ترک شکرگزاری) طغیان و سرکشی مکنید وگرنه مستحق غضب و خشم من می‌شوید، و هر کس مستوجب خشم من گردید همانا خوار و هلاک خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا ثُمَّ اهْتَدَى

و همانا من بر کسی که [بر دستان خلفای ما به انزجار از نفس و مشتهیات آن] توبه کند و [با بیعت عامّهٔ نبویّه که همان اسلام است] ایمان آورد و [موافق با امر کسی که بر دست او با بیعت عامّه بیعت کرده است] عمل صالح کند سپس [با بیعت خاصّهٔ ولویّه به ولایت ولیّ امرش] هدایت شود البتّه بسیار آمرزنده‌‌ام

- ترجمه سلطانی

و همانا من بر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح کند سپس هدایت شود البتّه بسیار آمرزنده‌ام

- ترجمه راستین

و البته بر آن کس که (از کفر) توبه کند و (به خدا) ایمان آرد و نکوکار گردد و درست به راه هدایت رود مغفرت و آمرزش من بسیار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَامُوسَى

و ای موسی چه تو را به عجله کردن از قوم خود وا داشت

- ترجمه سلطانی

و ای موسی چه تو را به عجله کردن از قوم خود وا داشت

- ترجمه راستین

و ای موسی بازگو که بر قومت چرا سبقت گرفته و با شتاب به وعده‌گاه آمدی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى

[موسی (ع)] گفت: آنان همان‌‌هایی هستند که بر دنبال من هستند، پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: آنان همان‌هایی هستند که بر دنبال من هستند پروردگارا به سوی تو عجله کردم تا راضی شوی

- ترجمه راستین

موسی عرضه داشت: هم اینک قوم از پی من هستند و من خود برای خشنودی تو تعجیل کرده و بر آنها تقدم جستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ

[خدای تعالی] گفت: پس همانا ما بعد از [خروج] تو [از بین آنان] قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است

- ترجمه سلطانی

(خدای تعالی) گفت: پس همانا ما بعد از (آمدن) تو قوم تو را آزمایش کردیم و سامری آنها را گمراه کرده است

- ترجمه راستین

خدا فرمود: همانا ما قوم تو را پس از آمدن تو آزمایش کردیم و سامری آنان را گمراه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَاقَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي

پس موسی [برای انحراف آنها از خداوند و تحسّر (افسوس) بر آنان برای ابطال آنها بضاعتشان را که همان ایمان است] غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت {برای اینکه هر نبیّی، پدری شفیق (دلسوز) برای امّت خود است و امّت اولاد عزیز او هستند و ایمان آنها به منزلهٔ صحّت کاملهٔ آنها است، و نقصان ایمان آنها و بطلان آن به منزلهٔ مرض و هلاکت است و حال نبیّ در صحّت و مرض و هلاکت به امّت خویش حال پدر شفیق نسبت به اولادش بلکه به مراتب عدیده‌‌ای شدیدتر از آن است} [از روی دلسوزی بر آنان] گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعده‌‌ای نیکو به شما نداد؟ [به اینکه وعدۀ او را به شما خبر دادم! و اینکه او اعطاء تورات را به من وعده داده که در آن جمیع آنچه که به آن احتیاج دارید هست] آیا پس [فراق] عهد (وعده) بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید

- ترجمه سلطانی

پس موسی غضبناک و متأسّف به قوم خود بازگشت گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان وعده‌ای نیکو به شما نداد؟ آیا پس وعده بر شما طولانی شد؟ یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما فرود آید پس با وعدهٔ من مخالفت کردید

- ترجمه راستین

موسی (که از فتنه سامری آگاه شد) متأسف و غضبناک به سوی قوم بازگشت و گفت: ای قوم من، مگر خدای شما به شما وعده احسان نداد (که شما را نعمت کتاب بزرگ تورات عطا کند) ؟آیا وعده خدا بر شما طولانی شد، یا مایل شدید که مستوجب قهر و غضب خدای خود شوید، که وعده مرا خلاف کردید (و عهد من شکستید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ

[قوم] گفتند موعد تو را به مَلْک [اقتدار، اختیار] خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم (قبطی‌‌ها) را متحمّل [وادار] شدیم که آنها را [در آتش] اندازیم {یعنی وادار به حمل بارهای سنگین که همان بعضی از زیورآلات قبطی‌‌ها بود شدیم که آنها را برای عروسی یا برای عید عاریه گرفته بودیم سپس از مصر خارج شدیم بدون ردّ کردن به آنها یا آنها را بعد از غرق شدن آنان از آنچه که دریا آنها را بر ساحل افکنده بود گرفتیم، یا سنگینی‌‌ها و گناهانی را به خاطر زیورآلات آن قوم حمل کردیم که آنها را عاریه گرفته بودیم و در عدم ردّ کردن به آنها خیانت کردیم، و به سبب خیانت دربارهٔ ادیان (دِین‌‌ها، بدهی‌‌ها)مان فریب داده شدیم و سامرى از ما درخواست نمود که آنها را در آتش بیفکنیم تا برای ما خدایی بسازد} و همچنین [مثل زیورآلات انداختن ما در آتش] سامری [هم آنچه که با او بود] انداخت [تا گمان کنیم که او از ما است، یا این‌‌چنین سامرى قبل از ما انداخت تا از او تبعیّت کنیم، و از او تبعیّت کردیم، و افکندیم]

- ترجمه سلطانی

(قوم) گفتند موعد تو را به مَلْک (اقتدار، اختیار) خود خلاف نکردیم و لکن ما بارهای سنگین از زیورآلات آن قوم را متحمّل (وادار) شدیم که آنها را (در آتش) اندازیم و همچنین سامری (هم) انداخت

- ترجمه راستین

قوم به موسی گفتند: ما به میل و اختیار خود خلاف وعده تو نکردیم و لیکن اسباب تجمل و زینت بسیاری (از فرعونیان) بار دوش ما نهادند و ما آنها را در آتش افکندیم و چنین سامری (فتنه‌انگیز بر ما) القا کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ

پس برای آنها جسد گوساله‌‌ای را خارج کرد که صدایی [یعنی صدای گاو] داشت آنگاه [سامرى و کسانی که شریک او بودند] گفتند: این (گوساله) خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است

- ترجمه سلطانی

پس برای آنها جسد گوساله‌ای را خارج کرد که صدایی داشت آنگاه گفتند این خدای شما و خدای موسی است که فراموش کرده است

- ترجمه راستین

آن‌گاه سامری با آن زر و زیورها مجسّمه گوساله‌ای بساخت که صدایی شگفت داشت و (با این شعبده سامری و پیروانش) گفتند: خدای شما و خدای موسی همین گوساله است که موسی فراموش کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَـوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا

آیا پس نمی‌‌بینند (فکر نمی‌‌کنید) که [آن] سخنی [و جوابی] را به آنها بر نمی‌‌گرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

آیا پس نمی‌بینند (فکر نمی‌کنید) که (آن) سخنی را به آنها بر نمی‌گرداند و مالک ضرری و نه نفعی بر آنها نمی‌شود

- ترجمه راستین

آیا این گوساله‌پرستان نمی‌نگرند که آن گوساله هیچ حرف و اثری و هیچ خیر و شری به آنها عاید نمی‌سازد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَاقَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي

و همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شده‌‌اید و همانا پروردگار شما [که مستحقّ (دارای استحقاق، سزاوار) عبادت است] رحمان است پس از من تبعیّت کنید [همانطور که موسی (ع) مرا بر شما استخلاف (خلیفه کردن) نمود] و از امر من اطاعت کنید [نه از امر سامرى]

- ترجمه سلطانی

و همانا هارون قبلاً به آنها گفته بود ای قوم من، جز این نیست که به آن آزمایش شده‌اید و همانا پروردگار شما رحمان است پس از من تبعیّت کنید و از امر من اطاعت کنید

- ترجمه راستین

و هارون هم پیش از آنکه موسی باز آید به آنان گفت: ای قوم، این گوساله اسباب فتنه و امتحان شما گردیده و محققا آفریننده شما خدای مهربان است (نه این گوساله سامری) پس شما پیرو من شوید و امر مرا فرمان برید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى

[قوم] گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود [یعنی بر گوساله ثابت هستیم یعنی بر عبادت او] تا آنکه موسی نزد ما بازگردد

- ترجمه سلطانی

(قوم) گفتند: همچنان معتکف (مشغول) او خواهیم بود تا آنکه موسی نزد ما بازگردد

- ترجمه راستین

قوم گفتند: ما بر این پرستش گوساله ثابت هستیم تا وقتی که موسی به سوی ما بازگردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ قَالَ يَاهَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا

[موسی] گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شده‌‌اند چه تو را منع کرد

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: ای هارون آنوقت که آنان را دیدی که گمراه شده‌اند چه تو را منع کرد

- ترجمه راستین

موسی (چون بازگشت با عتاب به هارون) گفت: ای هارون مانع تو چه بود که چون دیدی که قوم گمراه شدند،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي

از اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من [بر تو به خلافت و اصلاح و عدم اتّباع از سبیل مفسدان] عصیان (سرپیچی) کردی؟

- ترجمه سلطانی

از اینکه از من تبعیّت کنی؟ آیا پس از امر من عصیان (سرپیچی) کردی؟

- ترجمه راستین

از پی من نیامدی؟آیا نافرمانی امر من کردی؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ قَالَ يَاابْنَأُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي

[هارون] گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه [موی] سرم را، که من ترسیدم [که اگر به تو ملحق شده بودم یا با آنها می‌‌جنگیدم] بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداخته‌‌ای و از سخن من [دربارهٔ خلافت و اصلاح] مراقبت نکرده‌‌ای

- ترجمه سلطانی

(هارون) گفت ای پسر مادر نه ریشم را بگیر و نه (موی) سرم را، که من ترسیدم بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداخته‌ای و از سخن من مراقبت نکرده‌ای

- ترجمه راستین

هارون گفت: ای برادر مهربان (بر من قهر و عتاب مکن و) سر و ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و به سخنم وقعی ننهادی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَاسَامِرِيُّ

[و چون غضب از او ساکت شد و سورت (تیزی، تندی) آن شکست به استعطاف هارون (ع) و اعتذار از آنچه که آن را خلاف می‌‌دید موسى (ع) روی بر سامرى کرد و] گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کرده‌‌ای (چه ساختی؟ و چگونه آن را ساختی؟)

- ترجمه سلطانی

(موسی) گفت: ای سامری پس تو چه غلطی کرده‌ای

- ترجمه راستین

آن‌گاه موسی گفت: ای سامری این فتنه چه بود که تو برپا کردی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُـولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي

[سامری] گفت: آنچه [از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت] که [دیگران] آن را نمی‌‌دیدند را دیدم پس مشتی [از عالم او که همان ملکوت است را] از اثر آن رسول (جبرئیل) را برگرفتم و آن را [در گوساله] انداختم و [آنگاه حرکت کرد و صدا داد] این‌‌چنین [در ساختن گوساله و ریختن خاک بر آن و زینت آن برای من] نفسم برای من آراست

- ترجمه سلطانی

(سامری) گفت: آنچه (از اجزای ملکوت یا ملک محکوم به ملکوت) که (دیگران) آن را نمی‌دیدند را دیدم پس مشتی از اثر آن رسول را برگرفتم و آن را انداختم و این‌چنین نفسم برای من آراست

- ترجمه راستین

سامری گفت: من چیزی را دیدم که قوم ندیدند، من مشتی خاک از اثر قدم رسول (حق، جبرئیل) برگرفته و (در گوساله) ریختم و نفس من چنین (فتنه انگیزی را) به نظرم جلوه داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا

گفت: [وقتی که نفس تو برای تو می‌‌آراید] پس [از نزد من، یا از دین من، یا از این بلد، یا از بین مردم] برو زیرا در حیات [دنیا] بر تو است که [به عنوان عقوبت بر فعل خود وقتی احدی از مردم را می‌‌بینی] بگویی [با من] تماس مدارید و همانا برای [عذاب] تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمی‌‌شود و [اینک] به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بوده‌‌ای البتّه حتماً آن را می‌‌سوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده می‌‌کنیم (می‌‌پراکنیم) پراکنده کردنی

- ترجمه سلطانی

گفت: پس برو زیرا در حیات (دنیا) بر تو است که بگویی (با من) تماس مدارید و همانا برای (عذاب) تو موعدی است که هرگز آن خلاف نمی‌شود و (اینک) به خدایت نظر کن که دائماً مشغول آن بوده‌ای البتّه حتماً آن را می‌سوزانیم سپس البتّه حتماً آن را در دریا پراکنده می‌کنیم پراکنده کردنی

- ترجمه راستین

موسی گفت: از میان ما برو که تو در زندگانی دنیا (به مرضی معذب خواهی شد که همه از تو متنفر شوند و) دایم گویی کسی مرا نزدیک نشود، و (در آخرت) هم وعده‌گاهی (در دوزخ) داری که با تو تخلف نخواهد شد، و اکنون این خدایت را که بر پرستش و خدمتش ایستادی بنگر که آن را در آتش می‌سوزانیم و خاکسترش را به آب دریا می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا

جز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که خدای شما الله است که خدایی جز او نیست از نظر علم به هر چیزی وسعت دارد

- ترجمه راستین

تنها خدای شما آن یگانه خدایی است که جز او هیچ خدایی نیست و علمش به همه ذرات عوالم هستی محیط است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا

این‌‌چنین [قصّه‌‌هایی] از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه می‌‌کنیم و از نزد خود به تو ذکری (تذکّری بر امور گذشته) داده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

این‌چنین از اخبار آنچه که سابق شده را بر تو قصّه می‌کنیم و از نزد خود به تو ذکری داده‌ایم

- ترجمه راستین

و ما اخبار گذشتگان دیگر را این چنین بر تو حکایت خواهیم کرد و از نزد خود این ذکر (یعنی کتاب عظیم الشأن قرآن) را به تو عطا کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا

کسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

کسی که از آن اعراض کند پس البتّه او در روز قیامت باری سنگین را حمل می‌کند

- ترجمه راستین

هر کس از این ذکر اعراض کند روز قیامت بار سنگینی از گناه را به دوش خواهد داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا

در [عذاب] آن [وزر و آتشی که لازمهٔ آن است] ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است

- ترجمه سلطانی

در آن ماندگار هستند و در روز قیامت چه بد باری برای آنها است

- ترجمه راستین

اینان در عذاب آن اعمال زشت مخلدند و سخت است بسی در قیامت بار اعمال زشتی که به دوش گرفته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا

روزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

روزی که در صور دمیده شود و مجرمان را در آنروز با چشمانی کبود حشر می‌کنیم

- ترجمه راستین

روزی که در صور دمیده شود و (در آن روز) بدکاران را کبود چشم محشور کنیم (و چشم کبودشان نشانه جرم خواهد بود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا

[در حالی که] بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) می‌‌کنند که شما جز ده [روز در دنیا، یا در قبرها، یا بین دو نفخ] درنگ نکرده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) بین خود با هم نجوا (در گوشی سخن گفتن) میکنند که شما جز ده (روز) درنگ نکرده‌اید

- ترجمه راستین

و آنها (از هول و هراس آن روز) با یکدیگر آهسته زیر لب گویند که (ای افسوس) ده روزی بیش (در زندگی دنیا) درنگ نکردید (و نعمت ابدی بهشت را برای دنیای فانی از دست بدادید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُـولُونَ إِذْ يَقُـولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا

ما [از آنها و از حفظه (نگهبانان) بر آنها] داناتریم به آنچه که می‌‌گویند آنوقت که افضل (برتر) آنها به لحاظ طریقت (سیرت) می‌‌گوید که جز یک روز درنگ نکرده‌‌اید {برای اینکه روزهای دنیا، اگرچه با نظر به عرض زمان، متعدّد متکثّر هستند و همچنین ایّام قبر و برزخ و ایّام بین دو نفخ، لکن آنها با نظر به مافوق خود در طول جز روزی واحد نیستند، و برای اینکه حدود کثرات با نظر به مافوق خود رفع و مستهلک می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

ما داناتریم به آنچه که میگویند آنوقت که برتر آنها به لحاظ طریقت (سیرت) می‌گوید که جز یک روز درنگ نکرده‌اید

- ترجمه راستین

ما به آنچه می‌گویند بهتر آگاهیم، که از آن بدکاران بهتر و درست‌ترینشان به آنها خواهد گفت: شما روزی بیش درنگ نکردید (دریغا چه زود عمر در شهوت و معصیت بگذشت و جرم و عقابش بماند!)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا

و از تو دربارهٔ کوه‌‌ها می‌‌پرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده می‌‌کند پراکنده کردنی [یعنی قطع می‌‌کند یا ویران می‌‌کند پس آنها را مانند شنی قرار می‌‌دهد که باد آنها را پراکنده می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و از تو دربارهٔ کوه‌ها می‌پرسند، پس بگو پروردگارم آنها را پراکنده می‌کند پراکنده کردنی

- ترجمه راستین

و (ای رسول) از تو پرسند که کوهها (در روز قیامت) چه می‌شود؟جواب ده که خدای من کوهها را چنان از بنیاد برکند که خاک شده و خاکش بر باد دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا

پس آن را رها می‌‌کند [به صورت دشتی] هموار و صاف (مستوی)

- ترجمه سلطانی

پس آن را رها می‌کند (به صورت دشتی) هموار و صاف (مستوی)

- ترجمه راستین

آن‌گاه پست و بلندیهای زمین را چنان هموار گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ لَّا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا

که در آن کجی (سرازیری به سبب نشیب) و نه بلندی (فراز) نمی‌‌بینی

- ترجمه سلطانی

که در آن کجی و نه بلندی نمی‌بینی

- ترجمه راستین

که در آن ابدا هیچ بلندی و پستی نخواهی دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا

در آنروز از دعوت کننده [که آنها را به سوی جنّت و جحیم دعوت می‌‌کند] تبعیّت می‌‌کنند [در حالی که اتّباع او یا وجود او یا داعى در نظرش جز معوجّى نمی‌‌باشد] که کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه می‌‌شوند پس جز صدای آهسته‌‌ای (پچ پچی) نمی‌‌شنوی

- ترجمه سلطانی

در آنروز از دعوت کننده تبعیّت می‌کنند (در حالی که) کژی ندارد و صداها در برابر رحمان فروتنانه می‌شوند پس جز صدای آهسته‌ای (پچ پچی) نمی‌شنوی

- ترجمه راستین

در آن روز خلایق همه از پی کسی که آنها را به راه مستقیم به عرصه قیامت دعوت کند (یعنی اسرافیل) ناچار خواهند رفت، و صداها پیش خدای رحمان خاشع و خاموش گردد که جز زیر لب و آهسته صدایی نخواهی شنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَـوْلًا

در آنروز، شفاعت نفع نمی‌‌دهد مگر کسی که رحمان به او اذن (اجازه) داده است و به سخن او راضی شده است

- ترجمه سلطانی

در آنروز، شفاعت نفع نمی‌دهد مگر کسی که رحمان به او اذن داده است و به سخن او راضی شده است

- ترجمه راستین

در آن روز، شفاعت هیچ‌کس سود نبخشد جز آن‌کس که خدای رحمان به او رخصت شفاعت داده و سخنش را پسندیده باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا

[خداوند] می‌‌داند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است [یعنی تبعیّت کنندگان از داعى یا پیشِ روی کسی که رحمان به او اذن داده] و آنچه که پشتِ [سر] آنان است و به او (خداوند یا به آنچه که بین دستانشان است و آنچه که پشتشان است) از لحاظ علم احاطه نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

میداند آنچه که بین دستان (پیش روی) آنها است و آنچه که پشتِ (سر) آنان است و به او از لحاظ علم احاطه نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و خدا (به علم ازلی) بر همه آینده و گذشته خلایق آگاه است و خلق را ابدا به او احاطه و آگاهی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا

و روی‌‌ها برای [آن] زندهٔ [به خود] پاینده فروتنی می‌‌کنند [به معنی اینکه صاحبان وجوه ذلیل شده‌‌اند و خضوع کرده‌‌اند] و قطعاً کسی که ظلم را حمل می‌‌کند نومید می‌‌شود [از آنچه از ثواب او و قرب به او که بندگان خداوند به آن امید دارند]

- ترجمه سلطانی

و روی‌ها برای (آن) زندهٔ (به خود) پاینده فروتنی می‌کنند و قطعاً کسی که ظلم را حمل می‌کند نومید می‌شود

- ترجمه راستین

و بزرگان عالم همه در پیشگاه عزت آن خدای حی توانا ذلیل و خاضعند و (در آن روز) هر که بار ظلم و ستم به دوش دارد سخت زبون و زیانکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا

و کسی که از صالحات عمل می‌‌کند و (در حالی که) او [با ایمان خاصّ و بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه] مؤمن است {زیرا ایمان عامّ و قبول دعوت ظاهره اثرش از دنیا تجاوز نمی‌‌کند و جز این نیست که ثواب بر ایمان خاصّ و قبول ولایت است} آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردن [حقّی] نمی‌‌هراسد

- ترجمه سلطانی

و کسی که از صالحات عمل می‌کند و (در حالی که) او مؤمن است آنگاه از ظلمی و نه از پایمال کردنی نمی‌هراسد

- ترجمه راستین

و هر کس اعمالش نیکو است و (به خدا هم) ایمان دارد از هیچ ستم و آسیبی بیمناک نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا

و این‌‌چنین [مثل نازل کردن ما اخبار قیامت و وعید از] آن را به صورت قرآنی [به زبان] عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کرده‌‌ایم با ترقّب به اینکه آنها (مجرمان یا عرب یا مردم) تقوا پیشه کنند یا [این قرآن عربی] یادآوریی را [یعنی تذکّر امور آخرت و اشتیاق به آن را] به آنها خبر دهد

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین آن را به صورت قرآنی عربی نازل کردیم و در آن وعیدهایی را صرف (تکرار) کرده‌ایم با ترقّب به اینکه آنها تقوا پیشه کنند یا یادآوریی را به آنها خبر دهد

- ترجمه راستین

و ما این‌گونه این (قرآن عظیم) را قرآنی با فصاحت کامل عربی بر تو فرستادیم و در آن وعده‌ها و اهوال قیامت را به انواع گوناگون تذکر دادیم، باشد که مردم پرهیزکار شوند یا پندی از نو بر ایشان آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا

پس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و [مخصوصاً] قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و [به وقت حکم قرآن و بیان آن، یا به تفصیل اجمال آن، یا بطور مطلق] بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای

- ترجمه سلطانی

پس خدایی که فرمانروای به حقّ است متعالی (والا) است و قبل از آنکه وحی آن به تو به انجام برسد به قرائت تعجیل نکن و بگو: پروردگارا علم مرا بیفزای

- ترجمه راستین

پس بلند مرتبه است و بزرگوار خدایی که به حق و راستی پادشاه ملک وجود است و تو (ای رسول) پیش از آنکه وحی قرآن تمام و کامل به تو رسد تعجیل در (تلاوت و تعلیم) آن مکن و دائم بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا

و [به قرآن عجله نکن و عهد و وصیّتی را که به توانی (آرامی) به تو وحى کرده‌‌ایم فراموش نکن برای اینکه] همانا قبلاً به آدم عهد کرده‌‌ایم و فراموش کرد و برای او عزمی (ثبات و تمکّن در امر) نیافتیم [و به بلای عظیمی مبتلا شد پس فراموش نکن که مثل ابتلای او مبتلا می‌‌شوی]

- ترجمه سلطانی

و همانا قبلاً به آدم عهد کرده‌ایم پس فراموش کرد و برای او عزمی نیافتیم

- ترجمه راستین

و همانا ما پیش از این با آدم عهدی بستیم (که فریب شیطان نخورد) و او فراموش کرد و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نیافتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى

و [به یاد آور] آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید [تا تکریم ما بر او و ابتلای ما بر او را به سبب فراموشی بدانی تا از فراموشی و عدم عزیمت بر حذر باشی] پس [همه] سجده کردند جز ابلیس که [از سجود یا از مطاوعت (پذیرفتن)] اباء کرد

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور) آنوقت را که به ملائکه گفتیم بر آدم سجده کنید پس (همه) سجده کردند جز ابلیس که اباء کرد

- ترجمه راستین

و (یاد آر) هنگامی که فرشتگان را گفتیم به آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ فَقُلْنَا يَاآدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى

پس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو [تا] را از جنّت خارج کند [یعنی پس به حیثی نباشید که وسوسه‌‌اش در شما دو تا اثر کند] که [در نتیجه] مشقّت بری {اِفراد ضمیر برای اشعار به این است که شقاء (مشقّت، بدبختی) زن و سعادت وی تابع شقاء مرد و سعادت او است و مراد از شقاء، تعب (خستگی) در طلب معاش است، زیرا وسوسهٔ او سبب هبوط آن دو به زمین و احتیاج آن دو به مأکول و مشروب و ملبوس و مسکون گردید، و تعب آن، همگی آن، بر عهدهٔ مردان است نه زنان}

- ترجمه سلطانی

پس گفتیم: ای آدم همانا این دشمن تو و زوج تو است پس نباید شما دو (تا) را از جنّت خارج کند که (در نتیجه) مشقّت بری

- ترجمه راستین

آن‌گاه گفتیم: ای آدم محققا این شیطان با تو و جفتت دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى

همانا [از مزایای آن] برای تو این است که در اینجا گرسنه نمی‌‌شوی و برهنه نمی‌‌شوی

- ترجمه سلطانی

همانا (از مزایای آن) برای تو این است که در اینجا گرسنه نمی‌شوی و برهنه نمی‌شوی

- ترجمه راستین

همانا برای تو این هست که نه هرگز آنجا گرسنه شوی و نه برهنه و عریان مانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى

و اینکه تو در اینجا تشنه نمی‌‌شوی و آفتاب‌‌زده نمی‌‌شوی

- ترجمه سلطانی

و اینکه تو در اینجا تشنه نمی‌شوی و آفتاب‌زده نمی‌شوی

- ترجمه راستین

و نه هرگز در آنجا به تشنگی و به گرمای آفتاب آزار بینی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٠ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى

پس شیطان او را اغواء کرد (وسوسه‌‌اش را به او القاء کرد) گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی (درختی که خوردن از آن سبب جاودانگی گردد) رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟

- ترجمه سلطانی

پس شیطان او را اغواء کرد گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی رهنمون کنم؟ و مُلکی (مملکتی) که بلاء نگیرد؟

- ترجمه راستین

باز شیطان در او وسوسه کرد، گفت: ای آدم آیا (میل داری) تو را بر درخت ابدیت و ملک جاودانی دلالت کنم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى

[و آن دو قول او را قبول کردند و به آن فریفته شدند] پس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ [درختان] جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه [طریقی را که به فطرت بر آن بود] گم کرد

- ترجمه سلطانی

پس آن دو از آن خوردند آنگاه بدی (شرمگاه)های آن دو بر آن دو نمایان شد و آن دو مبادرت به خصف (بر هم نهادن و چسباندن) از برگ (درختان) جنّت بر خود کردند و آدم به پروردگارش عصیان کرد آنگاه گم کرد

- ترجمه راستین

پس آدم و حوّا (فریب خوردند و) از آن درخت تناول کردند، بدین جهت (لباسهای بهشتی از تنشان دور و عیوب و) عورت آنها در نظرشان پدیدار شد و شروع کردند به ساتری از برگ درختان بهشت خود را پوشاندن. و آدم نافرمانی خدای کرد و گمراه شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى

سپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و [او را] هدایت کرد

- ترجمه سلطانی

سپس پروردگارش او را برگزید و بر او توبه (التفات) کرد و (او را) هدایت کرد

- ترجمه راستین

سپس خدا او را (به مقام نبوتش) برگزید و توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى

گفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما [شیطان و مار یا ذرّیّه] با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما می‌‌آید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمی‌‌شود و شقی نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

گفت: هر دو جمیعاً از آن فرود آیید که بعضی از شما با بعضی دشمن هستید پس امّا هدایتی از من نزد شما می‌آید پس کسی که از هدای من تبعیّت کند پس گمراه نمی‌شود و شقی نمی‌شود

- ترجمه راستین

آن‌گاه خدا (به آدم و حوا) فرمود: اکنون از عالی رتبه بهشت فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید، پس اگر از جانب من برای شما راهنمایی بیاید آن هنگام هر که از راه من پیروی کند نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٤ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى

و کسی که از ذکر (ولایت و طریق قلب و آخرت) من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا [از ولایت و امام و آیات و نعیم آخرت] محشور می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

و کسی که از ذکر من اعراض کند پس همانا معیشت تنگی (دُشخوار) خواهد داشت و او را در روز قیامت نابینا محشور می‌کنیم

- ترجمه راستین

و هر کس از یاد من اعراض کند همانا (در دنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٥ قَالَ رَبِّ لِـمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا

می‌‌گوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کرده‌‌ای و (حال آنکه) من [پیش از این] بینا بوده‌‌ام

- ترجمه سلطانی

می‌گوید: پروردگارا، چرا مرا نابینا محشور کرده‌ای و (حال آنکه) من (پیش از این) بینا بوده‌ام

- ترجمه راستین

گوید: الها، چرا مرا نابینا محشور کردی و حال آنکه من بینا بودم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٦ قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى

گفت: این‌‌چنین آیات [بزرگ] ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی [یعنی آنها را ترک کردی و از آنها تبعیّت ننمودی] و امروز این‌‌چنین فراموش می‌‌شوی [ترک شده‌‌ای و به تو اعتناء نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

گفت: این‌چنین آیات ما نزد تو آمدند پس تو آنها را فرآموش کردی و امروز این‌چنین فراموش می‌شوی

- ترجمه راستین

خدا به او فرماید: (آری) بدین گونه آیات ما برای هدایت تو آمد و همه را به طاق فراموشی و غفلت نهادی، و امروز هم تو فراموش (و بی‌بهره) خواهی شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٧ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى

و این‌‌چنین جزاء می‌‌دهیم کسی را که [در توجّه به دنیا زائد بر قدر واجب و نَدْب (مستحبّ)] اسراف کرده است و به آیات پروردگارش [که همان انبیاء و اولیاء (ع) هستند] ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقی‌‌تر است [از نسیان (فراموشی، مورد بی توجّهی واقع شدن) و کور محشور شدن و ضیق معیشت]

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین جزاء می‌دهیم کسی را که اسراف کرده است و به آیات پروردگارش ایمان نیاورده و البتّه عذاب آخرت شدیدتر و باقی‌تر است

- ترجمه راستین

و این چنین ما هر کس را که ظلم و نافرمانی کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد مجازات سخت می‌کنیم با آنکه عذاب آخرتش سخت‌تر و پاینده‌تر خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٨ أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى

آیا [آنها را تنبیه (آگاه) نکرد؟!] پس آنها را هدایت (راهنمائی) نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کرده‌‌ایم که [اینان] در مسکن‌‌های آنان راه می‌‌روند قطعاً در آن (اهلاک) البتّه نشانه‌‌هایی برای دارندگان نهی کننده [یعنی عقول ناهی یا خِرَد یا ائمّه (ع)] هست

- ترجمه سلطانی

آیا پس آنها را هدایت نکرد؟! که چه بسیار از پیشینیان قبل از آنها را هلاک کرده‌ایم که (اینان) در مسکن‌های آنان راه می‌روند قطعاً در آن البتّه نشانههایی برای دارندگان نهی کننده (خِرَد) هست

- ترجمه راستین

آیا این کفار قریش را از مشاهده حال طوایف بسیاری از گذشتگان که ما همه را هلاک کردیم و اینان در منازل و عمارات آنها می‌روند (عبرت و پند و) هدایت نبود؟بی‌شک احوال گذشتگان برای خردمندان بسیار مایه عبرت و آیه هدایت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٩ وَلَـوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى

و اگر کلمهٔ سابق شده از پروردگارت [یعنی کلمۀ وعده دادن به تأخیر عذاب برای امّت مرحومه یا به عدم عذاب با بودن محمّد (ص) در میان آنها] نبود البتّه [اهلاک آنها] به لزوم و اجل معیّن [برای اعمار (عمرها) آنها و مدّت بقایشان در دنیا یا برای عذاب آنها] می‌‌بود

- ترجمه سلطانی

و اگر «کلمهٔ» سابق شده از پروردگارت (وعده بر تأخیر عذاب) نبود البتّه (عذاب آنها) به لزوم و اجل معیّن می‌بود

- ترجمه راستین

اگر نه این بود که کلمه پروردگار (و تقدیر ازلیش بر این کار) سبقت یافته (که کافران و بدکاران این امت در قیامت به کیفر رسند) همانا عذاب (در دنیا بر آنها) لزوم می‌یافت و آن اجل معین فرا می‌رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٠ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى

[وقتی که عذاب آنها به سبب وعدهٔ امهال و انقضای اجل مؤخّر می‌‌باشد] پس بر آنچه که [دربارهٔ دین تو یا دربارهٔ خداع (فریبکاری کردن) به تو یا دربارهٔ وصیّ تو و غصب کردن حقّ او و منع کردن او از آن] می‌‌گویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب (نماز فجر) و قبل از غروب آن (نماز عصر) و اوقاتی از شب (نماز مغرب و عشاء و نوافل شب) به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف [دو طرف] روز (نماز ظهر و نوافل آن) تسبیح کن باشد که تو راضی شوی [یا راضی کنی]

- ترجمه سلطانی

پس بر آنچه که می‌گویند صبر کن و قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن و اوقاتی از شب به ستایش پروردگارت تسبیح کن و در اطراف (دو طرف) روز تسبیح کن باشد که تو راضی شوی

- ترجمه راستین

پس تو بر آنچه (امت جاهل بر انکار و طعن تو) می‌گویند صبر و تحمل پیش گیر و خدای را پیش از طلوع خورشید و بعد از غروب آن و ساعاتی از شب تار و اطراف روز روشن ستایش و تسبیح گو، باشد که (به مقام رفیع شفاعت) خشنود شوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣١ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى

و دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه [از اصناف نعم صوریّه و مستلذّات قوای حیوانیّه] که با آن اصنافی از آنها را بهره‌‌مند ساخته‌‌ایم تا آنان را در آن فتنه کنیم [یعنی بیازمائیم یا عذاب دهیم] خیره مکن و رزق پروردگارت [که به تو اعطاء کرده یا به آن مترقّب هستی] بهتر و باقی‌‌تر است

- ترجمه سلطانی

و دو چشمانت را به زیبایی (شکوه) زندگانی دنیوی به آنچه که با آن اصنافی از آنها را بهره‌مند ساخته‌ایم تا آنان را در آن بیازمائیم خیره مکن و رزق پروردگارت بهتر و باقی‌تر است

- ترجمه راستین

و هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه حیات دنیای فانی برای امتحان داده‌ایم چشم آرزو مگشا، و رزق خدای تو بسیار بهتر و پاینده‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٢ وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى

و اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمی‌‌کنیم ما [نه غیر ما] به تو روزی می‌‌دهیم و عاقبت برای تقوا [از اشتغال به جای نماز به غیر آن] است

- ترجمه سلطانی

و اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش، از تو رزقی را درخواست نمی‌کنیم ما به تو روزی میدهیم و عاقبت برای تقوا است

- ترجمه راستین

تو اهل بیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن و خود نیز بر نماز و ذکر حق صبور باش، ما از تو روزی (کسی را) نمی‌طلبیم بلکه ما به تو (و دیگران) روزی می‌دهیم، و عاقبت نیکو مخصوص (اهل) پرهیزکاری و تقواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٣ وَقَالُوا لَـوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى

و گفتند چرا [محمّد (ص) در ادّعای نبوّتش] نشانه‌‌ای از پروردگارش [دالّ بر صدق او در نبوّتش] نزد ما نمی‌‌آورد آیا [آنها را بدون بیّنه ترک کرد] و بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد

- ترجمه سلطانی

و گفتند چرا نشانهای از پروردگارش نزد ما نمی‌آورد و آیا بیّنهٔ آنچه که در کتب پیشینیان است نزد آنان نیامد

- ترجمه راستین

و کافران گفتند: چرا (محمد) آیت و دلیلی روشن از جانب خدا برای ما نمی‌آورد؟آیا آیات بیّنه کتب پیشین (چون تورات و انجیل و صحف که در همه ذکر اوصاف نبوت هست) بر آنان نیامد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٤ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَـوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُـولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى

و اگر ما قبل از او [یعنی محمّد (ص) یا قرآن یا قبل از احتجاج با محمّد (ص) و کتابش] آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً [حجّتشان را بر ما به درشتی (گستاخی) می‌‌آوردند و] می‌‌گفتند: [ای] پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی [که ما را به سوی تو دعوت کند، و ما را از غفلت خویش بیدار سازد و ما را از جهل خود خارج نماید] تا از آیات (رسولان و خلفا و کتب و احکام) تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه [در دنیا] ذلیل شویم و [در آخرت] خوار شویم

- ترجمه سلطانی

و اگر ما قبل از او (محمّد) آنها را با عذابی هلاک کرده بودیم قطعاً می‌گفتند: (ای) پروردگار ما، چرا نزد ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو تبعیّت کنیم قبل از آنکه ذلیل شویم و خوار شویم

- ترجمه راستین

و اگر ما پیش از فرستادن پیغمبر، کافران (و مشرکان قریش) را همه به نزول عذاب هلاک می‌کردیم البته آنها می‌گفتند: پروردگارا چرا بر ما رسولی نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم پیش از آنکه به این عذاب و ذلت و خواری گرفتار شویم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٥ قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى

بگو: هر کدام [از ما و شما بر آنچه که به آن نائل می‌‌شویم و بر آنچه که از عاقبت ظاهر می‌‌شود] منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی [از ما و شما] اصحاب راه مستوی است و چه کسی [به صراط] هدایت شده است.

- ترجمه سلطانی

بگو: هر کدام (از ما و شما) منتظریم پس منتظر بمانید که بزودی خواهید دانست که چه کسی (از ما و شما) اصحاب راه مستوی است و چه کسی هدایت شده است.

- ترجمه راستین

بگو: هر یک (از ما و شما) منتظریم، پس مترصد و منتظر (امر خدا) باشید که به زودی خواهید دانست (ما و شما) کدام به راه مستقیم سعادت رفته و طریق هدایت یافته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای