جزء شمارهٔ ۱۷


سورهٔ ۲۱- الأنبياء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ

برای مردم حساب آنها نزدیک شد [و وقت حساب همان وقت قیامت است] و (در حالی که) آنان در غفلت [از حساب و از آماده شدن برای آن] هستند و اعراض کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

برای مردم حساب آنها نزدیک شد و (در حالی که) آنان در غفلت هستند و اعراض کننده‌اند

- ترجمه راستین

روز حساب مردم بسیار نزدیک شده و مردم سخت غافلند و اعراض می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ

ذکری (پندی) تازه [برای حساب] از پروردگارشان نزد آنان نیامد مگر آنکه آن را [با گوش‌‌های باطنی و ظاهری خود] شنیدند و [حال آنکه با آن] لعب (بازی) می‌‌کنند [به اینکه آن را مانند اسمار (افسانه‌‌ها) قرار می‌‌دهند که حقیقت ندارند، یا غیر آن برای عدم اعتداد (اعتناء) به آن] {لعب آن فعلی است که غایت عقلانی نداشته باشد و غایت خیالی داشته باشد، و لهو آنچه است که غایت عقلانی و نه غایت خیالی نداشته باشد و اگرچه در نفس امر، خالی از غایت غیر مستشعر به آن نباشد}

- ترجمه سلطانی

ذکری (پندی) تازه از پروردگارشان نزد آنان نیامد مگر آنکه آن را شنیدند و (حال آنکه) (با آن) بازی می‌کنند

- ترجمه راستین

این مردم غافل را هیچ پند و موعظه تازه‌ای از جانب پروردگارشان نیاید جز آنکه آن پند را شنیده و باز به بازی دنیا و لهو و لعب عمر می‌گذرانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ

برای لهو (سرگرمی، مشغول بودن) قلوب آنان [به غیر آن]، و کسانی که ظلم کرده‌‌اند پنهانی پچ‌‌پچ کردند که آیا پس این جز بشری مثل شما است؟ [پس به عنوان رسول نمی‌‌باشد و از آنچه که آن خارج از مجرای طبیعی از او صادر می‌‌شود جز سحر نیست] آیا به سوی سِحر می‌‌روید؟ [و آن را قبول می‌‌کنید و بر آن اقبال می‌‌نمایید] و (حال آنکه) شما می‌‌بینید [که بشر رسالتش جایز نیست و اینکه آنچه که آن را بیاورد سحر است یا شما بصیرها حکماء هستید که شایسته نیست که به دعوی که برهان بطلانش با آن است فریفته شوید]

- ترجمه سلطانی

برای سرگرمی قلوب آنان، و کسانی که ظلم کرده‌اند پنهانی پچ‌پچ کردند که آیا پس این جز بشری مثل شما است؟ آیا به سوی سِحر می‌روید؟ و (حال آنکه) شما میبینید

- ترجمه راستین

دلهاشان به لهو و بازیچه دنیا متوجه است؛ و مردم ستمکار پنهان و آهسته با یکدیگر می‌گویند: آیا این شخص جز آن است که بشری مانند شماست؟چرا شما که مردمی بصیر و دانا هستید سحر او را می‌پذیرید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَـوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

[به آنها] گفت [چه سخن را سرّ (پنهان) کنید یا آن را اجهار (آشکار) نمایید پس همانا آن بر خداوند مخفی نمی‌‌شود برای اینکه] پروردگار من گفتار را در آسمان و زمین می‌‌داند و او شنوا و دانا است [و اقوال آنان را می‌‌شنود، چه آنها را پنهان کنند چه آشکار کنند و احوال آنها و ضمایر آنان را می‌‌داند چه آنها را مخفی کنند یا مخفی نکنند]

- ترجمه سلطانی

گفت پروردگار من گفتار را در آسمان و زمین میداند و او شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

پیامبر گفت: خدای من هر حرفی که خلق در آسمان و زمین گویند همه را می‌داند، که او خدای شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ

بلکه گفتند [آن کلام که او آورده سحر است و] خواب‌‌هایی آشفتهٔ پراکنده است بلکه آن را افتراء زده [و از نزد خودش ساخته و آن را به الله تعالی نسبت داده] است بلکه او شاعر (فریب دهنده) است [که آنچه را که حقیقت ندارد با تمویه (خلاف نمایاندن) آن به صورت حقّ ظاهر می‌‌کند] پس باید نشانه‌‌ای نزد ما بیاورد همانطور که پیشینیان [با آیات ظاهره مثل عصا و ید بیضاء و ناقه و احیاء مردگان و ابراء (شفاء دادن) اکمه (کور مادرزاد) و ابرص (پیس، جذامی)] فرستاده شدند

- ترجمه سلطانی

بلکه گفتند خواب‌هایی آشفتهٔ پراکنده است بلکه آنها را افتراء زده بلکه او شاعر (فریب دهنده) است پس باید نشانه‌ای نزد ما بیاورد همانطور که پیشینیان فرستاده شدند

- ترجمه راستین

بلکه این مردم (غافل نادان) گفتند که سخنان قرآن خواب و خیالی بی‌اساس است، بلکه این کلمات را خود فرابافته بلکه شاعر بزرگی است وگرنه باید مانند پیغمبران گذشته آیت و معجزه‌ای برای ما بیاورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ

قبل از آنها [اهل] شهری را که آن را هلاک کردیم [با اقتراح (درخواستن) خود برای آیات] ایمان نیاوردند آیا پس [اگر محمّد (ص) آنچه را که اقتراح کرده‌‌اند برای آنها بیاورد] آنها ایمان می‌‌آورند؟!

- ترجمه سلطانی

قبل از آنها (اهل) شهری را که آن را هلاک کردیم ایمان نیاوردند آیا پس آنها ایمان میآورند؟!

- ترجمه راستین

پیش از اهل مکه هم ما اهل هر شهری که ایمان (به خدا و روز قیامت) نیاوردند همه را هلاک کردیم آیا اهل مکه ایمان خواهند آورد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

و قبل از تو مگر مردانی که به آنها وحی می‌‌کردیم را نفرستادیم [همانطور که به تو وحى می‌‌کنیم] و اگر نمی‌‌دانید از اهل ذکر سؤال کنید

- ترجمه سلطانی

و قبل از تو مگر مردانی که به آنها وحی می‌کردیم را نفرستادیم و اگر نمیدانید از اهل ذکر سؤال کنید

- ترجمه راستین

و ما پیش از تو کسی را به رسالت نفرستادیم جز مردانی (پاک) را که به آنها (هم مانند تو) وحی می‌فرستادیم؛ شما اگر خود نمی‌دانید بروید و از اهل ذکر (و دانشمندان امت) سؤال کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ

و آنها را پیکره‌‌هایی قرار ندادیم که طعام نخورند و جاودانه نبودند [بلکه همهٔ آنان معرضاً برای مرگ غیر ماندگار در دنیا بودند]

- ترجمه سلطانی

و آنها را پیکره‌هایی قرار ندادیم که طعام نخورند و جاودانه نبودند

- ترجمه راستین

و ما پیغمبران را (چون فرشته) بدون بدن دنیوی قرار ندادیم تا به غذا و طعام محتاج نباشند و در دنیا هم همیشه زنده نماندند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ

سپس [آن] وعده را بر ایشان راست (عملی) کردیم [و به آنان وعدۀ یاری دادیم] پس آنان و کسانی که خواستیم را نجات دادیم و مسرفان را هلاک کردیم {اسراف ضدّ قصد (اقتصاد، میانه‌‌روی) است، و قصد، استعمال اموال و اعضاء و قوا و مدارک است در آنچه که شایسته است به قدر آنچه که شایسته است، نه ناقص (کمتر) از آن و نه زائد بر آن}

- ترجمه سلطانی

سپس (آن) وعده را بر ایشان راست (عملی) کردیم پس آنان و کسانی که خواستیم را نجات دادیم و مسرفان را هلاک کردیم

- ترجمه راستین

آن‌گاه ما به وعده‌ای که به آنها دادیم وفا کردیم و آنان را با هر که خواستیم (از شر دشمنان) نجات دادیم و مسرفان ظالم را هلاک گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

[ای قریش یا ای عرب] همانا ما کتابی به سوی شما نازل کرده‌‌ایم که ذکر شما [یعنی صیت (آوازه) شما و شرف شما یا سبب ذکر شما بین خلق یا سبب تذکر دادن شما بر آخرت] در آن هست آیا [اعراض می‌‌کنید] پس تعقّل نمی‌‌کنید؟ [که ذکر شما در آن هست یا عاقل نمی‌‌گردید؟ و ظالم می‌‌گردید]

- ترجمه سلطانی

همانا ما کتابی به سوی شما نازل کرده‌ایم که در آن ذکر شما هست آیا (اعراض می‌کنید) پس تعقّل نمیکنید؟

- ترجمه راستین

همانا ما به سوی شما امت کتابی که مایه شرافت و عزت شماست فرستادیم، آیا نباید در این کتاب بزرگ تعقل کرده و حقایق آن را فهم کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِـمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ

و (حال آنکه) چه بسیار [اهل] شهرهایی را که ستمگر بودند در هم شکستیم و بعد از آنها قومی دیگر را ایجاد کردیم

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) چه بسیار (اهل) شهرهایی را که ستمگر بودند در هم شکستیم و بعد از آنها قومی دیگر را ایجاد کردیم

- ترجمه راستین

و چه بسیار مردم ستمگری در شهر و دیارها بودند که ما آنها را درهم شکسته و هلاک ساختیم و قومی دیگر به جای آنها بیافریدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ

پس چون سخت گرفتن ما را احساس کردند آنوقت [ناگهان] آنها از آن می‌‌گریزند

- ترجمه سلطانی

پس چون سخت گرفتن ما را احساس کردند آنوقت (ناگهان) آنها از آن می‌گریزند

- ترجمه راستین

پس هنگامی که آن ستمکاران عذاب ما را به چشم مشاهده کردند از آن دیار رو به فرار نهادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ

نگریزید و برگردید به آنجایی که در آن رفاه زیادی به شما داده شد و به مسکن‌‌هایتان چه بسا که شما سؤال شوید [یعنی سؤال کنندگان از شما از دنیای شما سؤال کنند همانطور که قبل از آن از شما سؤال می‌‌کردند، یا شاید شما دربارهٔ نعمت‌‌هایتان سؤال شوید که با آنها چه کرده‌‌اید؟ یا دربارهٔ نعمت‌‌هایتان سؤال می‌‌شوید که چرا آنها عذاب را از شما دفع نمی‌‌کنند؟ یا شاید انبیاء (ع) از شما دربارهٔ ایمان به خود سؤال کنند همانطور که قبل از آن از شما سؤال می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

نگریزید و برگردید به آنجایی که در آن رفاه زیادی به شما داده شد و به مسکن‌هایتان چه بسا که شما سؤال شوید

- ترجمه راستین

(در آن حال به آنها خطاب شد که) مگریزید و رو به کامرانیها و خانه‌های خود آرید (و به اصلاح فسادکاری خویش بپردازید) که روزی ممکن است از آن بازخواست شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ قَالُوا يَاوَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِـمِينَ

[بعد از احساس عذاب] گفتند: ای وای برما! همانا ما ستمکار بوده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

گفتند: ای وای برما! همانا ما ستمکار بوده‌ایم

- ترجمه راستین

ظالمان به حسرت و ندامت گفتند: وای بر ما که سخت ستمکار بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ

و پیوسته این [دعوی که همان ندای ویل است] دعوی آنان بوده تا آنها را [مانند گیاه چیده شده] درو شده و خاموش قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و پیوسته این دعوی آنان بوده تا آنها را (مانند گیاه چیده شده) درو شده و خاموش قرار دادیم

- ترجمه راستین

و پیوسته همین گفتار (حسرت بار) بر زبانشان بود تا آنکه ما همه را طعمه شمشیر مرگ و خاموش هلاکت ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ

و آسمان و زمین و آنچه که بین آن دو است را برای [اینکه] بازی [کنیم، غیر ناظر به غایت عقلانی و حکمت‌‌ها و دقایق متقنه] خلق نکردیم

- ترجمه سلطانی

و آسمان و زمین و آنچه که بین آن دو است را برای (اینکه) بازی (کنیم) خلق نکردیم

- ترجمه راستین

و ما آسمان و زمین و آنچه را که بین زمین و آسمان است به بازیچه نیافریدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ

اگر می‌‌خواستیم که به عنوان لهو اتّخاذ کنیم حتماً آن را از نزد خود [به طریقی بهتر از این] اتّخاذ می‌‌کردیم اگر انجام دهنده بودیم

- ترجمه سلطانی

اگر می‌خواستیم که به عنوان لهو اتّخاذ کنیم حتماً آن را از نزد خود اتّخاذ می‌کردیم اگر انجام دهنده بودیم

- ترجمه راستین

اگر می‌خواستیم جهان را به بازی گرفته و کاری بیهوده انجام دهیم می‌کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ

بلکه حقّ [یعنی حقّ مخلوقٌ به، مشیّت مسمّی به ولایت مطلقه] را بر باطل می‌‌افکنیم که آن را در هم شکند پس آنوقت [ناگهان] او هلاک شده (مضمحل) است و وای بر شما از آنچه که [خداوند را به آن] وصف می‌‌کنید [یا از وصف شما خدا را به لعب (بازی) در فعالش بدون ترتّب غایاتی محکم بر آنها، و به صاحبه (زن) و ولد (فرزند)]

- ترجمه سلطانی

بلکه حقّ را بر باطل می‌افکنیم که آن را در هم شکند پس آنوقت (ناگهان) او هلاک شده (مضمحل) است و وای بر شما از آنچه که وصف می‌کنید

- ترجمه راستین

بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و فیروز می‌گردانیم تا باطل را محو و نابود سازد و باطل بی‌درنگ نابود می‌شود، و وای بر شما که خدا را به وصف کار باطل و بازیچه متّصف می‌گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَلَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ

و (حال آنکه) کسانی که در آسمان‌‌ها و زمین هستند برای او هستند [یعنی آنکه او تعالی خالق آنها و مالک آنها و غایت آنها است پس چگونه شرکای او یا صاحبات (زنان) او یا فرزندان او می‌‌باشند!] و کسانی که نزد او هستند [یعنی ملائکۀ مقرّبین که مقام عِندیّت (نزد او بودن) نسبت به او تعالی دارند] از عبادت او استکبار نمی‌‌ورزند و درمانده (خسته) نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند برای او هستند و کسانی که نزد او هستند از عبادت او استکبار نمی‌ورزند و درمانده (خسته) نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست، و فرشتگان و ارواح قدسی که در پیشگاه حضرتش مقربند هیچ‌گاه از بندگیش گردنکشی و سرپیچی نکنند و (از عبادتی که به شوق و رغبت می‌کنند) هرگز خسته و ملول نشوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ

در شب و روز [دائماً با زبان حالشان و قالشان و با فطرت وجودیشان خداوند را] تسبیح (تنزیه) می‌‌کنند [در حالی که از تسبیح کردن] سست نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

در شب و روز تسبیح می‌کنند (در حالی که) سست نمی‌شوند

- ترجمه راستین

همه به شب و روز بی‌آنکه هیچ سستی کنند به تسبیح و ستایش او مشغولند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنشِرُونَ

آیا خدایانی از زمین اتّخاذ کرده‌‌اند که آنها را زنده می‌‌کنند؟

- ترجمه سلطانی

آیا خدایانی از زمین اتّخاذ کرده‌اند که آنها را زنده می‌کنند؟

- ترجمه راستین

مگر این مردم (مشرک نادان) خدایانی از همین زمین برگرفته‌اند که جان آفرین باشند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ

اگر خدایانی، جز الله در آن دو بود [یعنی در آسمان، همانطور که کسانی که به آلهت ملائکه و کواکب قائلند می‌‌گویند، و در زمین، همانطور که کسانی که به آلهت اصنام و گوساله و بعضی از مردم و ابلیس قائلند و همانطور که ثنویّه می‌‌گویند] حتماً آن دو تباه می‌‌شدند پس خداوند پروردگار عرش [که همان جملهٔ مخلوقات است] از آنچه که وصف می‌‌کنند منزّه است [یعنی وقتی که تعدّد مورث ابطال آسمان‌‌ها و زمین است پس خداوند را با تنزیه کردن منزّه بدار]

- ترجمه سلطانی

اگر خدایانی، جز الله در آن دو بود حتماً آن دو تباه می‌شدند پس خداوند پروردگار عرش از آنچه که وصف می‌کنند منزّه است

- ترجمه راستین

اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه می‌یافت، پس (از نظم ثابت عالم) بدانید که پادشاه ملک وجود خدای یکتاست و از توصیف و اوهام مشرکان پاک و منزه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ

از آنچه که انجام می‌‌دهد سؤال نمی‌‌شود و (حال آنکه) از آنها سؤال می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

از آنچه که انجام می‌دهد سؤال نمی‌شود و (حال آنکه) از آنها سؤال می‌شود

- ترجمه راستین

و او بر هر چه می‌کند بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ

آیا در کنار او خدایانی را اتّخاذ کرده‌‌اند؟ بگو: برهان خود را بیاورید این [قرآن] ذکر (حکایت) کسانی است که با من [موجود] هستند و ذکر (حکایت) کسانی است که قبل از من بوده‌‌اند [و در احکام کسانی است که با من هستند و نه در احکام کسانی که قبل از من بوده‌‌اند که دلالت بر اذن او تعالی در اتّخاذ آنچه که آن را به عنوان خدا گرفته‌‌اید نمی‌‌کند] بلکه بیشتر آنان حقّ [اوّل تعالی و صفاتش] را نمی‌‌شناسند [تا اذن او و ترخیص او را در خدا بودن چیزی بدانند پس به آنچه که تخیّل می‌‌کنند مانند مجنون بدون علم به حقّ بودن آن تفوّه (به زبان آوردن) می‌‌کنند] و [از اینرو] آنان [از حقّ] روگردان هستند

- ترجمه سلطانی

آیا در کنار او خدایانی را اتّخاذ کرده‌اند؟ بگو: برهان خود را بیاورید این ذکر (حکایت) کسانی است که با من هستند و ذکر (حکایت) کسانی که قبل از من بوده‌اند بلکه بیشتر آنان حقّ را نمی‌شناسند و آنان روگردان هستند

- ترجمه راستین

آیا خدا را رها کرده و خدایان باطل بی‌اثر را برگرفتند؟بگو: برهانتان چیست؟بیاورید. این ذکر (خدای یکتا و دعوت به توحید، سخن من و عالمان) امت من است و همه انبیاء و دانشمندان پیش از من، اما بیشتر این مشرکان به حق دانا نیستند که از آن اعراض می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُـولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ

و (حال آنکه) رسولی را قبل از تو نفرستادیم مگر آنکه به او وحی کردیم که خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کنید

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) رسولی را قبل از تو نفرستادیم مگر آنکه به او وحی کردیم که خدایی جز من نیست پس مرا بندگی کنید

- ترجمه راستین

و ما هیچ رسولی را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحی کردیم که به جز من خدایی نیست، پس مرا به یکتایی پرستش کنید و بس.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ

و گفتند: [خدایی برگرفته‌‌ایم، یا خداوند برای ما خدایانی قرار داده است و قائلین به اینکه ملائکه دختران خدا هستند و قائلین به اینکه عُزیر پسر خدا است و مسیح پسر خدا است گفتند:] که رحمان فرزندی گرفته است او [از صاحبه (زن) و ولد (فرزند)] منزّه است بلکه [ملائکه و مسیح و عُزیر] بندگانی گرامی [برای خداوند] هستند

- ترجمه سلطانی

و گفتند که رحمان فرزندی گرفته است او منزّه است بلکه (ملائکه و مسیح و عُزیر) بندگانی گرامی هستند

- ترجمه راستین

و مشرکان گفتند که خدای رحمان دارای فرزند است، (حاشا) خدا پاک و منزه از آن است، بلکه (کسانی را که مشرکان فرزند خدا پنداشتند از فرشتگان و مسیح و عزیر) همه بندگان گرامی و مقرب خدا هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَـوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ

که از او در سخن پیشی نمی‌‌جویند و آنها به امر او عمل می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

که از او در سخن پیشی نمی‌جویند و آنها به امر او عمل می‌کنند

- ترجمه راستین

که هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهند کرد و هر چه کنند به فرمان او کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ

آنچه که بین دستانشان (پیش رویشان) و آنچه که پشت [سر] آنها است را می‌‌داند و جز برای کسی که [خداوند از طینت او] راضی باشد شفاعت نمی‌‌کنند و آنان از خشیّت او [نه از غیر خشیّت او] بیمناک هستند

- ترجمه سلطانی

آنچه که بین دستانشان (پیش رویشان) و آنچه که پشت (سر) آنها است را می‌داند و جز برای کسی که (خداوند از طینت او) راضی باشد شفاعت نمیکنند و آنان از خشیّت او بیمناک هستند

- ترجمه راستین

هر چه آنان از ازل کرده و تا ابد می‌کنند همه را خدا می‌داند و هرگز از احدی جز آن کسی که خدا از او راضی است شفاعت نکنند و آنها دائم از خوف (قهر) خدا هراسانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِـمِينَ

و کسی از آنها [از خلق یا از عِبادُ المُکرَمین] که بگوید که من هم در کنار او خدا [یعنی مربّی در طاعت] هستم پس به آن جهنّم را به او جزاء می‌‌دهیم این‌‌چنین ظالمان [به آل محمّد (ص)] را [به سبب غصب حقّ آنان، یا ظالمین را به سبب منع حقّ از مستحقّ و اعطای آن به غیر او] مجازات می‌‌کنیم [زیرا آن جز از انانیّت که آن نحوی از آله بودن در مقابل خدای تعالی و مغایرت با او تعالی است نمی‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

و کسی از آنها که بگوید که من هم در کنار او خدا (مربّی در طاعت) هستم پس به آن جهنّم را به او جزاء می‌دهیم این‌چنین ظالمان (به آل محمّد (ص)) را مجازات می‌کنیم

- ترجمه راستین

و هر کس از آنها بگوید که من خدای عالمم دون خدای به حق، ما او را به آتش دوزخ کیفر خواهیم کرد، که سرکشان و ستمکاران را البته چنین مجازات می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ

آیا کسانی که کفر ورزیده‌‌اند [نظر نکردند و] ندیدند که آسمان‌‌ها و زمین به هم پیوسته بودند سپس آن دو را جدا کردیم و هر چیز زنده‌‌ای را از آب قرار دادیم آیا [از این آیات که همان آیات علم او و حکمت او و قدرت او و تصرّف او تعالی در جلیل و حقیر است اعراض می‌‌کنند؟!] پس ایمان نمی‌‌آورند [و به او اذعان نمی‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

آیا کسانی که کفر ورزیده‌اند ندیدند که آسمان‌ها و زمین به هم پیوسته بودند سپس آن دو را جدا کردیم و هر چیز زنده‌ای را از آب قرار دادیم آیا پس ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین بسته بود ما آنها را بشکافتیم و از آب هر چیز زنده‌ای را آفریدیم؟پس چرا باز (مردم طبیعت و ماده‌پرست) به خدا ایمان نمی‌آورند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَّعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ

و [بعد از جدا کردن آن دو] کوه‌‌ها را در زمین قرار دادیم که مبادا [زمین] آنها (مردم) را تکان بدهد و در آن درّه‌‌های وسیع را به عنوان راه قرار دادیم تا آنها راهی [به معایششان و مصالحشان و منافعشان و دفع مضارّ خود و به سوی شهرهای صوریشان و مواطن حقیقی خود] بیابند

- ترجمه سلطانی

و کوه‌ها را در زمین قرار دادیم که مبادا (زمین) آنها (مردم) را تکان بدهد و در آن درّه‌های وسیع را به عنوان راه قرار دادیم تا آنها راهی بیابند

- ترجمه راستین

و در روی زمین کوههای استوار قرار دادیم تا خلق را از اضطراب زمین حفظ کند، و نیز راهها در کوه و جاده‌های پهناور در زمین برای هدایت و راهیابی مردم مقرر فرمودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ

و آسمان را سقفی محفوظ [از اندراس (کهنه شدن) و فناء تا آن وقت معلوم، یا از وقوع بر زمین، یا از استراق سمع] قرار دادیم و (حال آنکه) آنها از آیات آن اعراض کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم و (حال آنکه) آنها از آیات آن اعراض کننده‌اند

- ترجمه راستین

و آسمان را سقفی محفوظ و طاقی محکم آفریدیم، و این کافران از مشاهده آیات آن اعراض می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

و او کسی است که شب و روز را خلق کرد [که آن دو برای آنان مشهود هستند] و آفتاب و ماه را که [آن دو از اعظم آیات آن هستند و متکوّنی تکوّن نمی‌‌یابد مگر به سبب تأثیر آن دو] هر کدام [از خورشید و ماه] در سپهری (مداری) شناوری می‌‌نمایند

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که شب و روز را خلق کرد و آفتاب و ماه را که هر کدام در سپهری (مداری) شناوری می‌نمایند

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را بیافرید که هر یک در مدار معینی سیر می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ

و برای بشری قبل از تو جاودانگی قرار ندادیم آیا [منتظر مرگ تو هستند نه مرگ خودشان؟!] پس اگر تو بمیری پس آنها جاودانه هستند؟

- ترجمه سلطانی

و برای بشری قبل از تو جاودانگی قرار ندادیم آیا پس اگر تو بمیری پس آنها جاودانه هستند؟

- ترجمه راستین

و ما به هیچ کس پیش از تو عمر ابد ندادیم (تا به تو دهیم) آیا اگر تو بمیری آنان ابدا به دنیا زنده مانند؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ

هر نفسی چشندهٔ مرگ است و شما را با امتحان کردن به بد و خوب می‌‌آزمائیم و به ما بازگردانده می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

هر نفسی چشندهٔ مرگ است و شما را با امتحان کردن به بد و خوب می‌آزمائیم و به ما بازگردانده می‌شوید

- ترجمه راستین

هر نفسی مرگ را می‌چشد، و ما شما را به بد و نیک و خیرات و شرور عالم مبتلا کنیم تا شما را بیازماییم و (هنگام مرگ) به سوی ما بازگردانده می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ

و وقتی که کسانی که [به خداوند یا به تو یا به علی (ع)] کفر ورزیده‌‌اند تو را می‌‌بینند تو را جز به سُخره کردن نمی‌‌گیرند که آیا این همان کسی است که از خدایان شما [به بدی] یاد می‌‌کند؟ و (حال آنکه) آنان خود به ذکر رحمان کافر هستند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که کسانی که کفر ورزیده‌اند تو را می‌بینند تو را جز به سُخره کردن نمی‌گیرند که آیا این همان کسی است که از خدایان شما (به بدی) یاد می‌کند؟ و (حال آنکه) آنان خود به ذکر رحمان کافر هستند

- ترجمه راستین

و کافران هنگام ملاقات تو، تو را جز به استهزاء نگرفته (و گویند) آیا این شخص است که بتان را که خدایان شما هستند (به اهانت و بدی) یاد می‌کند؟و (ای رسول ما بدان که) محققا آنها به ذکر خدای مهربان (و کتاب و آیات او) کافر هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ

[سرشت] انسان از عجله (شتاب) خلق شده، بزودی آیات خود [در مؤاخذهٔ استهزاء کنندگان] را به شما نشان خواهم داد پس درخواست عجله نکنید

- ترجمه سلطانی

(سرشت) انسان از عجله (شتاب) خلق شده، بزودی آیات خود را به شما نشان خواهم داد پس درخواست عجله نکنید

- ترجمه راستین

آدمی در خلقت و طبیعت بسیار شتابکار است، (ای مردم) ما آیات (قدرت و حکمت بالغه) خود را به زودی به شما می‌نمایانیم (و شما را عذاب می‌کنیم) پس تعجیل مدارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و می‌‌گویند: اگر راستگو می‌‌باشید این وعده [قیامت یا عذاب که وعده می‌‌دهید] کی است!؟

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند: اگر راستگو می‌باشید این وعده کی است!؟

- ترجمه راستین

و کافران می‌گویند: این وعده قیامت اگر راست می‌گویید کی خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ

اگر کسانی که کفر ورزیده‌‌اند وقت [احاطهٔ] آتش [به خود] را می‌‌دانستند که نمی‌‌توانند [آن را] از روی خود و از پشت خود باز دارند و یاری هم نخواهند شد [یعنی قدرت دفع عذاب از خودشان را ندارند و معین (کمک کنندهٔ) دیگری هم به آنها کمک نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

اگر کسانی که کفر ورزیده‌اند وقت (احاطهٔ) آتش (به خود) را می‌دانستند که نمی‌توانند (آن را) از روی خود و از پشت خود باز دارند و یاری هم نخواهند شد

- ترجمه راستین

اگر کافران بدانند وقتی که آتش دوزخ هر طرف از پیش روی و پشت سر به آنها احاطه می‌کند که نه خود دفع آن توانند و نه از سوی کسی یاری شوند (آن وقت از قیامت آگاه می‌شوند و دیگر درخواست عذاب نکنند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ

بلکه ناگهانی به آنها می‌‌رسد و آنها را بُهت زده (حیران) می‌‌کند [به حیثی که شعور و تدبیر برای دفع آن برای آنان باقی نمی‌‌ماند] که نه توانایی ردّ (بازگرداندن، دفع کردن) آن را [از خودشان] دارند و نه [برای تدبیر دفع آن یا برای توبه و معذرت، یا برای جبران مافات از خود با اعمال صالحه] به آنها مهلت داده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

بلکه ناگهانی به آنها می‌رسد و آنها را بُهت زده می‌کند که نه توانایی ردّ (بازگرداندن) آن را دارند و نه به آنها مهلت داده میشود

- ترجمه راستین

بلکه واقعه مرگ و قیامت ناگهانی فرا رسد و آنها را مبهوت و حیران کند که نه قدرت بر رد آن داشته و نه بر تأخیر آن مهلتی توانند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

و همانا رسولانی قبل از تو نیز [مورد] استهزاء [واقع] شدند پس آنچه (قول و عملی) که آن را استهزاء می‌‌کردند کسانی از آنها که مسخره می‌‌کردند را فرا گرفت

- ترجمه سلطانی

و همانا رسولانی قبل از تو نیز (مورد) استهزاء (واقع) شدند پس آنچه که آن را استهزاء می‌کردند کسانی از آنها را که مسخره می‌کردند فرا گرفت

- ترجمه راستین

و همانا به رسولان پیش از تو نیز بسیار تمسخر و استهزاء شد تا آنکه کیفر آن استهزاء به آن استهزا کنندگان احاطه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ

بگو چه کسی در شب و روز از شما در برابر رحمان [از عقوبت او یا از قِبَل او اگر برای شما بدی بخواهد] محافظت می‌‌کند (شما را حفظ می‌‌کند؟!) بلکه آنها از ذکر پروردگارشان [یعنی تذکّر پروردگار مطلقشان یا پروردگار مضافشان یا از آنچه که پروردگارشان به آنها از آیات آفاقی و انفسی و آیات عظمی که اعظم آنان علی (ع) است به آنان تذکّر می‌‌دهد، یا مراد از ذکر پروردگارشان ابتداء قرآن یا محمّد (ص) یا علی (ع) است] اعراض کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

بگو چه کسی در شب و روز از شما در برابر رحمان محافظت می‌کند بلکه آنها از ذکر پروردگارشان اعراض کننده‌اند

- ترجمه راستین

بگو: کیست که شما را در شب و روز از (قهر) خدای مهربان محافظت می‌کند؟بلکه این مردم از یاد خدای خود اعراض می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنفُسِهِمْ وَلَا هُم مِّنَّا يُصْحَبُونَ

آیا خدایانی از غیر ما دارند که آنان را [از عذاب ما یا از حوادث زمان] مانع شود؟! [حال آنکه آنها] به خودشان هم نمی‌‌توانند یاری برسانند [پس چگونه است به غیر خود!] و آنها از سوی ما هم محافظت (حفظ) نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

آیا خدایانی از غیر ما دارند که آنها را مانع شود (حال آنکه) (آنها) به خودشان هم نمی‌توانند یاری برسانند و آنها از سوی ما هم محافظت نمی‌شوند

- ترجمه راستین

آیا برای این مشرکان غیر ما خدایانی هست که بتوانند عذاب ما را از اینان منع کنند در صورتی که نه آن خدایان قدرت بر دفاع از خود دارند و نه آنها از سوی ما همراهی و حمایت شوند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ بَلْ مَتَّعْنَا هَٰؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ

بلکه [خدایانی ندارند و] ما اینان را و پدرانشان را [به اموال و اولاد و اعمار (عمرها) و صحّت و امنیت] بهره‌‌مند کردیم تا آنکه عمر آنان طولانی شد [پس به تمتیع (بهره‌‌مند ساختن) ما مغرور شدند و از اهواء خود تبعیّت کردند] آیا پس نمی‌‌بینند که ما [به رسولان خود] به زمین می‌‌آئیم [در حالی که] از اطراف (سنگینی) آن می‌‌کاهیم آیا باز هم آنان [بر امر ما و حکم ما] غالب هستند

- ترجمه سلطانی

بلکه ما اینان را و پدرانشان را بهره‌مند کردیم تا آنکه عمر آنان طولانی شد آیا پس نمی‌بینند که ما (به رسولان خود) به زمین می‌آئیم (در حالی که) از اطراف (سنگینی) آن می‌کاهیم آیا باز هم آنان غالب هستند

- ترجمه راستین

بلکه تنها ماییم که این مردم و پدران پیشینشان را متمتّع (به نعمتهای دنیا) کردیم تا آنکه عمر دراز کردند، آیا مردم نمی‌بینند که ماییم که اراده کنیم و زمین (و اهلش) را از هر طرف (به مرگ و فنا) می‌کاهیم، آیا این خلق (عاجز بر ما) غلبه توانند کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُكُم بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنذَرُونَ

بگو: جز این نیست که به (سبب) وحی به شما هشدار می‌‌دهم و وقتی که هشدار داده می‌‌شوند کران دعاء (ندا) را نمی‌‌شنوند [و نفع نمی‌‌برند]

- ترجمه سلطانی

بگو: جز این نیست که به (سبب) وحی به شما هشدار می‌دهم و وقتی که هشدار داده می‌شوند کران دعاء (ندا) را نمیشنوند

- ترجمه راستین

بگو که من شما را به وحی خدا (از عذابش) می‌ترسانم ولی گوش کر هنگام وعظ و اندرز، سخن و دعوت حق را نمی‌شنود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُـولُنَّ يَاوَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِـمِينَ

و البتّه اگر نفحه‌‌ای (قطعه‌‌ای، اندکی) از عذاب پروردگارت آنها را مسّ (لمس) کند البتّه می‌‌گویند: ای وای بر ما که ما [در اتّخاذ آلهه به غیر از الله یا اولیائی به غیر از ولیّ امر] به یقین ظالم بوده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و البتّه اگر نفحه‌ای (قطعه‌ای، اندکی) از عذاب پروردگارت آنها را مسّ (لمس) کند البتّه می‌گویند: ای وای بر ما که ما به یقین ظالم بوده‌ایم

- ترجمه راستین

و اگر از جانب خدای تو بر این کافران شمّه‌ای از عذاب فرا رسد در آن حال (به حسرت و پشیمانی) خواهند گفت: ای وای بر ما که مردم ستمکاری بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ

و [برای مردم یا برای حساب] در روز قیامت ترازوهای دادگری را می‌‌نهیم پس نفسی به چیزی [با نقص ثواب یا زیادت عقاب] ستم نمی‌‌شود و اگرچه [عمل] به [مقدار] سنگینی دانهٔ خردلی باشد آن را می‌‌آوریم و ما برای حساب کردن کافی هستیم

- ترجمه سلطانی

و (برای مردم یا برای حساب) در روز قیامت ترازوهای دادگری را می‌نهیم پس نفسی به چیزی ستم نمی‌شود و اگرچه (عمل) به سنگینی دانهٔ خردلی باشد آن را می‌آوریم و ما برای حساب کردن کافی هستیم

- ترجمه راستین

و ما ترازوهای عدل را به روز قیامت خواهیم نهاد و هیچ ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانه خردلی باشد در حساب آریم و تنها علم ما برای حسابگری کفایت خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ

و همانا به موسی و هارون فرقان و روشنایی و ذکر را دادیم برای پرهیزکارانی

- ترجمه سلطانی

و همانا به موسی و هارون فرقان و روشنایی و ذکر را دادیم برای پرهیزکارانی

- ترجمه راستین

و همانا ما به موسی و برادرش هارون کتاب تورات را عطا کردیم که جدا سازنده میان حق و باطل و روشنی‌بخش (دلها) و یادآور متقیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ

که در غیب (پنهانی) از پروردگارشان خشیت دارند و (در حالی که) آنها از ساعت بیمناکند

- ترجمه سلطانی

که در غیب (پنهانی) از پروردگارشان خشیت دارند و (در حالی که) آنها از ساعت بیمناکند

- ترجمه راستین

متقیان همانهایی هستند که از خدای خود در نهان می‌ترسند و از ساعت قیامت و روز جزا سخت هراسانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ

و این ذکری مبارک (پر از برکت و خیرات) است [و آن میزان اهل این زمان در دنیا است] که آن را نازل کردیم آیا پس شما آن را انکار کننده‌‌اید؟

- ترجمه سلطانی

و این ذکری مبارک است که آن را نازل کردیم آیا پس شما آن را انکار کننده‌اید؟

- ترجمه راستین

و این قرآن کتابی است با اندرز و تذکر و برکت بسیار که ما آن را فرستادیم، آیا شما آن را انکار خواهید کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِـمِينَ

و همانا ما از قبل [آنچه موجب] رشد ابراهیم [است] را به او داده‌‌ایم و به آن آگاه بودیم

- ترجمه سلطانی

و همانا ما از قبل رشد ابراهیم را به او داده‌ایم و به آن آگاه بودیم

- ترجمه راستین

و همانا ما پیش از این ابراهیم را کاملا به رشد و کمال خود رسانیدیم (تا بیرق توحید و خداپرستی را در عالم برافرازد) و ما به شایستگی او بر این مقام دانا بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ

آنوقت که به پدرش و قومش گفت: این تماثیل (تندیس‌‌ها) چیست؟ که شما به آنها معتکف (مشغول، سرگرم) هستید

- ترجمه سلطانی

آنوقت که به پدرش و قومش گفت: این تماثیل (تندیس‌ها) چیست؟ که شما به آنها معتکف (مشغول، سرگرم) هستید

- ترجمه راستین

هنگامی که با پدرش (یعنی عمویش) و با قومش گفت: این مجسمه‌های بی‌روح و بتهای بی‌اثر چیست که شما به خدایی می‌پرستید و بر آن عمری متوقف شده‌اید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ

[در جواب مثل اهل هر زمانه‌‌ای] گفتند: پدرانمان را عبادت کنندهٔ آنها یافتیم

- ترجمه سلطانی

گفتند: پدرانمان را عبادت کنندهٔ آنها یافتیم

- ترجمه راستین

آنها ابراهیم را پاسخ دادند که ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافته‌ایم (و ما پیروی آنها خواهیم کرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

[ابراهیم] گفت همانا شما و پدرانتان در گمراهی واضحی (بدیهی) بوده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت همانا شما و پدرانتان در گمراهی واضحی (بدیهی) بوده‌اید

- ترجمه راستین

ابراهیم گفت: همانا شما خود و پدرانتان همه سخت در گمراهی بوده و هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ

گفتند: آیا تو حقّ را نزد ما آورده‌‌ای یا تو از بازیگران هستی [یعنی راست می‌‌گویی یا مزاح می‌‌کنی؟!]

- ترجمه سلطانی

گفتند: آیا تو حقّ را نزد ما آورده‌ای یا تو از بازیگران هستی (بازی می‌کنی)؟!

- ترجمه راستین

قوم به ابراهیم گفتند: آیا تو (بر علیه شرک و اثبات توحید) حرف حق و حجت قاطعی برای ما آورده‌ای یا سخنی به بازیچه و هزل می‌رانی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ

[ابراهیم بعد از انکار ربوبیّت آنها برای حصر ربوبیّت در خداوند] گفت: بلکه پروردگار شما پروردگار آسمان‌‌ها و زمین است که آنها (مؤنّث) را آفریده و من از مشاهده کنندگان بر آن هستم [یعنی این گفتار من از روی مزاح و لعب نیست بلکه از روی جدّ و مواطات (موافقت) قلب است]

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت: بلکه پروردگار شما پروردگار آسمان‌ها و زمین است که آنها (مؤنّث) را آفریده و من از مشاهده کنندگان بر آن هستم

- ترجمه راستین

ابراهیم پاسخ داد که خدای شما همان خدایی است که آفریننده آسمانها و زمین است و من بر این سخن به یقین گواهی می‌دهم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ

و به خداوند سوگند که بعد از آنکه پشت کردید و (در حالی که) رفته‌‌اید حتماً برای اصنام (بتان) شما چاره‌‌ای خواهم کرد [یعنی آنچه که ملایم آنها نباشد را حتماً در خفاء به آنها می‌‌کنم]

- ترجمه سلطانی

و به خداوند سوگند که بعد از آنکه پشت کردید و (در حالی که) رفته‌اید حتماً برای اصنام (بتان) شما چاره‌ای خواهم کرد

- ترجمه راستین

و به خدا قسم که من این بتهای شما را چاره‌ای کنم (و با هر تدبیری توانم درهم می‌شکنم) بعد از آنکه شما (برای تفرج و رسوم عید به صحرا روید و از بتخانه) روی گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ

پس آنها را شکسته شده (تکه تکه) قرار داد مگر بزرگ آنها را [در ساخت یا در تعظیم و فأس (تیشه، تبر کوچک) را در گردن او آویخت و خارج شد] تا شاید آنها به سوی او بازگردند

- ترجمه سلطانی

پس آنها را شکسته شده (تکه تکه) قرار داد مگر بزرگ آنها را تا شاید آنها به سوی او بازگردند

- ترجمه راستین

(در آن موقع به بتخانه شد) و همه بتها را درهم شکست به جز بت بزرگ آنها را تا (در مقام شکایت) به او رجوع کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَـمِنَ الظَّالِـمِينَ

گفتند: کسی که این [کار] را با خدایان ما انجام داده قطعاً او [با قرار دادن خود در معرض قتل و سیاست (تنبیه)] از ستمکاران [بر نفس خود] است

- ترجمه سلطانی

گفتند: کسی که این (کار) را با خدایان ما انجام داده قطعاً او از ستمکاران است

- ترجمه راستین

قوم ابراهیم گفتند: کسی که چنین کاری با خدایان ما کرده همانا بسیار ستمکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ

گفتند: [قبل از آن] شنیدیم که جوانی دربارهٔ آنها سخن می‌‌راند [و عیبجویی می‌‌کرد]، به او ابراهیم گفته می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

گفتند: شنیدیم که جوانی دربارهٔ آنها سخن میراند (عیبجویی می‌کرد)، به او ابراهیم گفته میشود

- ترجمه راستین

(آنان که لعن بتان را از ابراهیم شنیده بودند) گفتند که ما جوانی ابراهیم نام را شنیده‌ایم که بتان را (به بدی و زشتی) یاد می‌کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ

گفتند: پس او را در برابر چشمان مردمان بیاورید [تا آنکه او را بشناسند] باشد (امید است) که [آنها به آنچه که از او شنیده‌‌اید یا بر اقرار او] شهادت دهند [یا باشد که آنها برای عذاب او و عقوبت او حاضر شوند، پس او را آوردند و از او سؤال کردند]

- ترجمه سلطانی

گفتند: پس او را در برابر چشمان مردمان بیاورید باشد (امید است) که شهادت دهند

- ترجمه راستین

قوم گفتند: او را حاضر سازید در حضور جماعت تا بر این کار او گواهی دهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَاإِبْرَاهِيمُ

[در وادار کردن او بر اقرار] گفتند: ای ابراهیم آیا تو این [کار] را با خدایان ما کرده‌‌ای؟

- ترجمه سلطانی

گفتند: ای ابراهیم آیا تو این (کار) را با خدایان ما کرده‌ای؟

- ترجمه راستین

به او گفتند: ای ابراهیم آیا تو با خدایان ما چنین کردی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ

[ابراهیم] گفت: بلکه این [بت] که بزرگ آنها است آن [کار] را کرده است پس از [جمیع] آنها بپرسید اگر سخن می‌‌گویند

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت: بلکه این (بت) که بزرگ آنها است آن (کار) را کرده است پس از آنها بپرسید اگر سخن می‌گویند

- ترجمه راستین

ابراهیم (در مقام احتجاج) گفت: بلکه این کار را بزرگ آنها کرده است، شما از این بتان سؤال کنید اگر سخن می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِـمُونَ

آنگاه به خودشان رجوع کردند و [با عقولشان صدق گفتار او را درک کردند و بعضی از آنان خطاب بر جمیع آنها] گفتند: همانا که شما قطعاً ستمکار هستید

- ترجمه سلطانی

آنگاه به خودشان رجوع کردند و گفتند: همانا که شما قطعاً ستمکار هستید

- ترجمه راستین

آن‌گاه با خود فکر کردند و باهم گفتند: البته شما ستمکارید (که این بتان عاجز و بی‌اثر را می‌پرستید نه ابراهیم که آنها را درهم شکسته است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَـؤُلَاءِ يَنطِقُونَ

سپس سرهایشان را به زیر انداختند [و اعتراف کردند به آنچه که آن حجّت علیهم بود، سپس با او محاجّه کردند به آنچه که آن حجّت علیهم است و گفتند ای ابراهیم:] تو قطعاً می‌‌دانی که اینها سخن نمی‌‌گویند

- ترجمه سلطانی

سپس سرهایشان را به زیر انداختند (گفتند:) تو قطعاً می‌دانی که اینها سخن نمی‌گویند

- ترجمه راستین

و سپس همه سر به زیر شدند و گفتند: تو می‌دانی که این بتان را نطق و گویایی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ

[بعد از آنکه دانسته شد که آنها بر دفع ضرر از خودشان قدرت ندارند دانسته شد که آنها بر جلب نفع و دفع ضرر از غیر نیز قدرت ندارند، و آنچه که نه نطق می‌‌کند و نه نفع میرساند و نه ضرر می‌‌رساند استحقاق عبادت را ندارد، ابراهیم (ع)] گفت: آیا پس چیزی را به جای خداوند می‌‌پرستید که به شما نفع نمی‌‌رساند و به شما ضرر نمی‌‌رساند

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت: آیا پس به جای خداوند چیزی را میپرستید که به شما نفع نمیرساند و به شما ضرر نمیرساند

- ترجمه راستین

ابراهیم گفت: پس چرا خدا را (که هر نفعی به دست اوست) رها کرده و بتهایی را می‌پرستید که هیچ نفع و ضرری برای شما ندارند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِـمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

اُف بر شما و بر آنچه که به جای خداوند می‌‌پرستید [یعنی انزجار از آنان و از معبودهایشان را اظهار کرد]، آیا پس تعقّل نمی‌‌کنید؟!

- ترجمه سلطانی

اُف بر شما و بر آنچه که به جای خداوند میپرستید، آیا پس تعقّل نمیکنید؟!

- ترجمه راستین

اف بر شما و بر آنچه به جز خدای یکتا می‌پرستید، آیا شما عقل خود را هیچ‌کار نمی‌بندید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ

[بعد از عجز از حجّت آوردن] گفتند: [به گفتار او نظر نکنید که شما در محاجّه با او توانایی ندارید] او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر کننده می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر کننده می‌باشید

- ترجمه راستین

قوم گفتند: ابراهیم را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید اگر (بر رضای خدایان) کاری خواهید کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ قُلْنَا يَانَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ

گفتیم: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت (بی‌‌گزند) باش

- ترجمه سلطانی

گفتیم: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت (بی‌گزند) باش

- ترجمه راستین

(پس آن قوم آتشی سخت افروختند و ابراهیم را در آن افکندند) ما خطاب کردیم که ای آتش سرد و سالم برای ابراهیم باش (آتش به خطاب خدا گل و ریحان گردید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ

و خواستند که به او حیله کنند پس آنان را زیانکارترین [افراد] قرار دادیم [برای اینکه آنها آنچه که با آن نور خدا را در زمین خاموش کنند انجام می‌‌دادند]

- ترجمه سلطانی

و خواستند که به او حیله کنند پس آنان را زیانکارترین (افراد) قرار دادیم

- ترجمه راستین

و قوم در مقام کید و کینه او برآمدند و ما (کیدشان را باطل کرده) آنها را به سخت‌ترین زیان و حسرت انداختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَـمِينَ

و او و لوط را [با رساندن] به سرزمینی که در آن به عالمیان برکت داده‌‌ایم (شام) رهانیدیم

- ترجمه سلطانی

و او و لوط را (با رساندن به شام) به سرزمینی که در آن به عالمیان برکت داده‌ایم رهانیدیم

- ترجمه راستین

و ما ابراهیم را با (برادرزاده‌اش) لوط (از شر نمرودیان) برهانیدیم و به (شام) سرزمینی که مایه برکت جهانیان قرار دادیم آنها را بفرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِـحِينَ

و [بعد از خروج او به سوی شام و باقی ماندن او در آنجا به مدّتی مدید] اسحاق را به او بخشیدیم و یعقوب را به عنوان عطیه‌‌ای (هدیه‌‌ای) و همگی را صالح قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و اسحاق را به او بخشیدیم و یعقوب را به عنوان عطیه‌ای (هدیه‌ای) و همگی را صالح قرار دادیم

- ترجمه راستین

و به او اسحاق و افزون بر آن (فرزندزاده‌اش) یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته (مقام نبوت) گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌‌کردند [نه به امر شیطان و نه به امر انفس خود و نه با شراکت چیزی از آن دو] و به آنان به انجام [کارهای] نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات وحی کردیم و آنان بندهٔ ما بودند [نه غیر ما، از شیطان و نفس و هوی]

- ترجمه سلطانی

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می‌کردند و به آنان به انجام (کارهای) نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات وحی کردیم و آنان بندهٔ ما بودند

- ترجمه راستین

و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا (خلق را) به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را (از انواع عبادات و خیرات) و خصوص اقامه نماز و اداء زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ

و لوط را که به او از حکمت [عملی] و علم دادیم و او را از قریه‌‌ای که اعمال خبیث می‌‌کردند نجات دادیم زیرا آنان قومی بد[کار] و فاسق بودند

- ترجمه سلطانی

و لوط را که به او از حکمت و علم دادیم و او را از قریه‌ای که اعمال خبیث می‌کردند نجات دادیم زیرا آنان قومی بدکار و فاسق بودند

- ترجمه راستین

و لوط را هم مقام حکمفرمایی (و یا حکمت و نبوت) و علم عطا نمودیم و او را از شهری که اهلش به اعمال زشت (و کار پلید لواط) می‌پرداختند نجات دادیم که آنها بسیار بدکار و فاسق مردمی بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِـحِينَ

و او را در [دار] رحمت خود (ولایت) داخل کردیم [به اینکه او را محقّق به آن نمودیم] که او از صالحین [مستعدّ آن] بود

- ترجمه سلطانی

و او را در رحمت خود داخل کردیم که او از صالحین بود

- ترجمه راستین

و او را در رحمت خود داخل کردیم زیرا که از مردم بسیار صالح و نیکوکار به شمار بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

و نوح را که قبلاً آنوقت که نداء کرد پس بر او اجابت کردیم پس او و اهلش را از [آن] بلای (اندوه) عظیم [که احدی از انبیاء به آن مبتلا نشدند، و آن غرق تمام دنیا و اهل آن یا شدّت اذیّت قوم او است] نجات دادیم

- ترجمه سلطانی

و نوح را که قبلاً آنوقت که نداء کرد پس بر او اجابت کردیم پس او و اهلش را از (آن) بلای (اندوه) عظیم نجات دادیم

- ترجمه راستین

و (یاد کن حکایت) نوح را که پیش از این (خدا را به یاری خود) خواند، ما هم او را پاسخ دادیم و او و اهل بیتش (و گرویدگانش) را از اندوه و بلای سخت (طوفان) نجات دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ

و او را از [آن] قومی که آیات [آفاقی] ما [از آیات بزرگ و کوچک، و انفسی از واردات الهی و زاجرات (باز دارندگان) عقلانی و مَلَکی و منامات (خواب‌‌ها) مُنذِر (هشدار دهنده) و مُبَشّر (بشارت دهنده)] را دروغ می‌‌شمردند یاری کردیم (نجات دادیم، رها ساختیم) که آنها قوم بدی بودند و آنان را جمیعاً غرق کردیم

- ترجمه سلطانی

و او را از (آن) قومی که آیات ما را دروغ می‌شمردند یاری کردیم که آنها قوم بدی بودند و آنان را جمیعاً غرق کردیم

- ترجمه راستین

و او را بر دفع آن قومی که آیات ما را تکذیب کردند نصرت دادیم، که آن قوم بسیار بدکار (و کافر) بودند و ما همه آنها را یکسر (به طوفان) غرق کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ

و داوود و سلیمان را آنوقت که آن دو دربارهٔ کشت (زراعت) داوری می‌‌کردند آنوقت که شبانه و بدون چوپان گوسفندان قوم در آن چریده بودند و (در حالی که) ما شاهد داوری آنان بودیم

- ترجمه سلطانی

و داوود و سلیمان را آنوقت که آن دو دربارهٔ کشت (زراعت) داوری می‌کردند آنوقت که شبانه و بدون چوپان گوسفندان قوم در آن چریده بودند و (در حالی که) ما شاهد داوری آنان بودیم

- ترجمه راستین

و (یاد کن احوال) داود و سلیمان را وقتی که درباره گوسفندان بی‌شبانی که در مزرعی چریدند (و آن را تباه کردند) قضاوت می‌نمودند (که از شیرشان صاحب زرع به قدر زراعتش استفاده کند) و ما بر حکم آنها گواه بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ

پس آن [یعنی حکم و داوری کردن] را به سلیمان فهماندیم و به هر یک حکمی (قضاوت، حکمت) و علمی دادیم و با داوود کوه‌‌ها را و پرندگان را مسخّر کردیم که تسبیح می‌‌کردند و ما [قبل از آن] انجام دهنده بودیم

- ترجمه سلطانی

پس آن (حکم) را به سلیمان فهماندیم و به هر یک حکمی (قضاوت، حکمت) و علمی دادیم و با داوود کوه‌ها را و پرندگان را مسخّر کردیم که تسبیح می‌کردند و ما انجام دهنده بودیم

- ترجمه راستین

و ما آن قضاوت را به سلیمان به وحی آموختیم و به هر یک (از سلیمان و داود) مقام حکمفرمایی و دانش عطا کردیم و کوهها و مرغان را مسخر داود گردانیدیم که با (آهنگ تسبیح و نغمه) او تسبیح می‌کردند، و ما این معجزات را از او پدید آوردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ

و برای شما صنعت لباس [یعنی زره سازی] را به او تعلیم دادیم تا شما را از سختی‌‌هایتان حفظ کند پس آیا شما شکرگزار هستید؟ [یعنی وقتی که امر بر این منوال می‌‌باشد پس برای این نعمت بزرگ خداوند را شکر کنید]

- ترجمه سلطانی

و برای شما صنعت لباس (زره سازی) را به او تعلیم دادیم تا شما را از سختی‌هایتان حفظ کند پس آیا شما شکرگزار هستید؟

- ترجمه راستین

و ما به داود صنعت زره ساختن برای شما آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد، آیا شکر به جای می‌آورید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِـمِينَ

و برای سلیمان تند باد را [مسخّر کردیم] که به امر او (سلیمان) به سوی سرزمینی که در آن برکت داده بودیم (شام) جریان می‌‌یافت و ما به هر چیزی عالم می‌‌باشیم [پس اعطای ما، آنچه که می‌‌دهیم و به کسی که می‌‌دهیم و امساک ما، آنچه که امساک می‌‌کنیم از کسی که امساک می‌‌کنیم از روی علم به اعطاء و امساک و مصالح مترتّبه بر آن دو است]

- ترجمه سلطانی

و برای سلیمان تند باد را که به امر او به سوی سرزمینی که در آن برکت داده بودیم جریان می‌یافت و ما به هر چیزی عالم می‌باشیم

- ترجمه راستین

و باد تند سیر صرصر را ما مسخر سلیمان گردانیدیم که به امر او بدان سرزمین (سرزمین شامات) که با برکت برای جهانیان کردیم حرکت می‌کرد، و ما به همه امور عالم داناییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ

و از شیاطین کسانی برایش غوّاصی می‌‌کردند و اعمال دیگری غیر از آن را [مانند بنای مُدُن (شهرها) و قُصور (قصرها) عجیب و عمل (ساختن) جُفون (کاسه‌‌ها) بزرگ مانند جَوَاب (حوض) و اختراع صنایع غریب و صنع (ساختن) آنچه که می‌‌خواست از محاریب (محراب‌‌ها) و تماثیل (تندیس‌‌ها)] عمل می‌‌کردند و ما حافظ (مراقب) آنان بودیم

- ترجمه سلطانی

و از شیاطین کسانی برایش غوّاصی می‌کردند و اعمال دیگری غیر از آن را عمل می‌کردند و ما حافظ (مراقب) آنان بودیم

- ترجمه راستین

و نیز برخی از دیوان را مسخر سلیمان کردیم که به دریا برای او غواصی کنند و یا به کارهای دیگر در دستگاه او بپردازند، و ما نگهبان دیوان (برای حفظ ملک سلیمان) بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

و ایوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که به من رنج رسیده و تو مهربان‌‌ترین مهربانان هستی

- ترجمه سلطانی

و ایوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که به من رنج رسیده و تو مهربان‌ترین مهربانان هستی

- ترجمه راستین

و (یاد کن حال) ایوب را وقتی که پروردگار خود را خواند که مرا بیماری و رنج سخت رسیده و تو (بر بندگانت) از همه مهربانان عالم مهربان‌تری.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ

پس بر او استجابت کردیم و آنچه از رنج [از اوجاع (دردها) و امراض] که به او بود را برطرف کردیم و خانواده‌‌اش را و مثل آنها را با آنها به عنوان رحمت از نزد خود [بر او، نه از استحقاق او و نه از نزد مظاهر] و یادآوری برای عبادت کنندگان به او [باز] دادیم

- ترجمه سلطانی

پس بر او استجابت کردیم و آنچه از رنج که به او بود را برطرف کردیم و خانواده‌اش را و مثل آنها را با آنها به عنوان رحمت از نزد خود و یادآوری برای عبادت کنندگان به او (باز) دادیم

- ترجمه راستین

پس ما دعای او را مستجاب کردیم و درد و رنجش را برطرف ساختیم و اهل و فرزندانش را (که از او گرفته بودیم) با عده دیگر به مثل آنها باز به او عطا کردیم تا هم لطف و رحمتی در حق او کرده باشیم و هم اهل عبادت متذکر (لطف و احسان ما) شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل همه از صبر کنندگان بودند

- ترجمه سلطانی

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل همه از صبر کنندگان بودند

- ترجمه راستین

و (نیز یاد آر حال) اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را که همه بندگان صابر ما بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِـحِينَ

و آنان را در رحمت خویش داخل کردیم همانا آنان از صالحین بودند

- ترجمه سلطانی

و آنان را در رحمت خویش داخل کردیم همانا آنان از صالحین بودند

- ترجمه راستین

و ما آنها را به رحمت (خاص) خود درآوردیم، زیرا آنان از نیکان عالم به شمار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِـمِينَ

و ذو النّون آنوقت که غضبناک [به قوم خود یا به پروردگارش] رفت پس گمان کرد که ما هرگز بر او سخت (تنگ) نخواهیم گرفت [یا هرگز آنچه که آن را بر او قضاء (حکم) کرده‌‌ایم بر او قضاء نمی‌‌کنیم، یا هرگز بر اخذ او قادر نمی‌‌باشیم] پس در تاریکی‌‌ها [به معنی تاریکی‌‌های شب یا ظلمت دریا یا بطن حوت] نداء داد که خدایی جز تو نیست تو منزّهی همانا من از ستمکاران بودم [اوّلاً از انانیّت خود تبرّی (بیزاری) جست بعد از آنکه دید که انانیّت او و رأی او سبب هلاکت او گشته و الهت و رأی را برای او تعالی اثبات نمود، سپس او را از آنچه که مورث نقص در رأی او و وجود او است تنزیه کرد، سپس اعتراف کرد به اینکه دعای او برای قومش و انانیّت او در مقابل انانیّت خداوند ظلمی از او بر قومش و بر خودش بوده است، و چون آن از او کنایه از سؤال (درخواست) نجات بود فرمود تعالی:]

- ترجمه سلطانی

و ذو النّون آنوقت که غضبناک رفت پس گمان کرد که ما هرگز بر او سخت نخواهیم گرفت پس در تاریکی‌ها نداء داد که خدایی جز تو نیست تو منزّهی همانا من از ستمکاران بودم

- ترجمه راستین

و (یاد آر حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‌افکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ

پس بر او استجابت کردیم و او را از غم [در بطن حوت یا غم خطاء کردن و مغاضبه (به همدیگر خشم کردن)] نجات دادیم و این‌‌چنین [نجات دادن از بطن حوت به سبب تبرّی (بیزاری جُستن) از انانیّت، و استقلال به رأی، و اثبات انانیّت برای خداوند، و تنزیه او از معرفت بشر، و اعتراف به ظلم کردن در اثبات انانیّت، و معرفت بر نفس، است که] مؤمنین را نجات می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

پس بر او استجابت کردیم و او را از غم نجات دادیم و این‌چنین مؤمنین را نجات می‌دهیم

- ترجمه راستین

پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

و زکریّا آنوقت که به پروردگارش نداء داد که پروردگارا مرا [بدون فرزند و بدون عقب (ذریّه، فرزند) که از من ارث ببرد] تنها مگذار و تو بهترین وارث‌‌ها هستی

- ترجمه سلطانی

و زکریّا آنوقت که به پروردگارش نداء داد که پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترین وارث‌ها هستی

- ترجمه راستین

و (یاد آر حال) زکریا را هنگامی که خدای خود را ندا کرد که بار الها، مرا یک تن و تنها وامگذار (و به من فرزندی که وارث من باشد عطا فرما) که تو بهترین وارث اهل عالم هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ

پس بر او استجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و زوجه‌‌اش را برای او اصلاح کردیم همانا آنها در [کارهای] خیر می‌‌شتافتند و ما را از روی رغبت و از روی بیم می‌‌خواندند و برای ما خاشع بودند [نه برای غیر ما]

- ترجمه سلطانی

پس بر او استجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و زوجه‌اش را برای او اصلاح کردیم همانا آنها در (کارهای) خیر می‌شتافتند و ما را از روی رغبت و از روی بیم می‌خواندند و برای ما خاشع بودند

- ترجمه راستین

ما هم دعای او را مستجاب کردیم و یحیی را به او عطا فرمودیم و جفتش را (که نازا بود) برای او شایسته (همسری و قابل ولادت) گردانیدیم، زیرا آنها در کارهای خیر تعجیل می‌کردند و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَـمِينَ

و [مریم] کسی که فرج خویش را حفظ کرد پس در او از روح خود دمیدیم [که همان ربّ النّوع انسان است، و اضافت آن به نفس او تعالی برای تشریف آن است یا منفوخ (نفخ شده) ناشی از روح ما است] و او (مریم) و پسرش (مسیح) را به عنوان نشانه [دالّ بر علم ما و قدرت ما و حکمت ما] برای عالمیان قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و (مریم) کسی که فرج خویش را حفظ کرد پس در او از روح خود دمیدیم و او (مریم) و پسرش (مسیح) را به عنوان نشانه برای عالمیان قرار دادیم

- ترجمه راستین

و (یاد کن حال) آن زن (یعنی مریم) را که دامنش را پاکیزه نگاه داشت و ما در آن از روح خود بدمیدیم و او را با فرزندش (عیسی) معجز و آیتی بزرگ برای اهل عالم قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ

همانا این امّت شما امّتی (جماعتی) واحد [از حیث طریق] است و من پروردگار شما هستم پس مرا بندگی کنید

- ترجمه سلطانی

همانا این امّت شما امّتی واحد است و من پروردگار شما هستم پس مرا بندگی کنید

- ترجمه راستین

این طریقه شما آیین یگانه (و پاک اسلام) است و من یکتا پروردگار و آفریننده شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ

و امرشان را [یعنی امر دینشان را یا امر امامتشان را به اینکه هر کدام برای خودش دینی و طریقی یا امامی و مقتدایی قرار داد یا به اتباع آنان امر کرد به اینکه هر کدام از آنان اتباعشان را بر اهویهٔ عدیده قرار دهد] بین خود تکه تکه کردند [یعنی گفتیم: که این امّت‌‌های شما امّت واحد هستند و (حال آنکه) تکه تکه کردند]، [حال آنکه] همگی به ما برگشت کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و امرشان را بین خود تکه تکه کردند، (حال آنکه) همگی به ما برگشت کننده‌اند

- ترجمه راستین

و امت (با این سفارش) باز در کار دین، بین خود تفرقه و اختلاف انداختند (و ملت واحد را پریشان و متفرق ساختند ولی) باز رجوع همه به سوی ما خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ

پس هر کس که [به بعضی] از صالح‌‌ها عمل کند و (در حالی که) او [با ایمان عامّ و بیعت عامّهٔ نبویّه، یا با ایمان خاصّ و بیعت خاصّهٔ ولویّه] مؤمن است پس کوشش او نادیده گرفته (ضایع) نمی‌‌شود و همانا ما برای او می‌‌نویسیم

- ترجمه سلطانی

پس هر کس که از صالح‌ها عمل کند و (در حالی که) او مؤمن است پس کوشش او نادیده گرفته نمی‌شود و همانا ما برای او می‌نویسیم

- ترجمه راستین

پس هر کس اعمالش نیکو و دارای ایمان است سعیش (در راه دین) ضایع نخواهد شد و ما آن را کاملا می‌نویسیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ

و حرام (محال) است بر [اهل] دیاری که آن را [از حیات انسانی] هلاک گردانده‌‌ایم، همانا آنها [هرگز] بر نمی‌‌گردند {یعنی عدم رجوع آنان به جزای ما و عقوبت ما یا رجوع آنها به ثواب ما ممتنع است}

- ترجمه سلطانی

و حرام است بر (اهل) دیاری که آن را هلاک گردانده‌ایم آنها هرگز بر نمی‌گردند

- ترجمه راستین

و اهل دیاری را که ما هلاک گردانیم دیگر زندگانی بر آنها حرام است و هرگز (به دنیا یا به ایمان) باز نخواهند گشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ

تا آنوقتی که [سدّ] یأجوج و مأجوج گشوده شود و آنان از هر بلندایی [با شتاب] سرازیر شوند

- ترجمه سلطانی

تا آنوقتی که (سدّ) یأجوج و مأجوج گشوده شود و آنان از هر بلندایی (با شتاب) سرازیر شوند

- ترجمه راستین

تا روزی که راه یأجوج و مأجوج باز شود و آنان از هر جانب (پست و) بلند زمین شتابان درآیند (که روز قیامت یا قیام ولی عصر علیه السّلام مقصود است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَاوَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِـمِينَ

و وعدهٔ حقّ [یعنی ساعت احتضار یا ظهور قائم عجّل الله فرجه یا قیامت صغری] نزدیک شود پس آنوقت [ناگهان] همان چشمان کسانی که کفر ورزیده‌‌اند خیره می‌‌شود [در حالی که می‌‌گویند] ای وای بر ما که از این در غفلت بوده‌‌ایم [و دربارهٔ آن فکر نمی‌‌کردیم و آن را قبول نمی‌‌کردیم و برای آن آماده نشدیم] بلکه ما [به غفلت از این اکتفاء نکردیم، و عامل بر ضدّ این و] ظالم بوده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و وعدهٔ حقّ نزدیک شود پس آنوقت (ناگهان) همان چشمان کسانی که کفر ورزیده‌اند خیره می‌شود (در حالی که می‌گویند) ای وای بر ما که از این در غفلت بوده‌ایم بلکه ما ظالم بوده‌ایم

- ترجمه راستین

و وعده (ثواب و عقاب) حق بسیار نزدیک شود و ناگهان چشم کافران از حیرت بی‌حرکت فرو ماند (و فریاد کنند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم بلکه سخت به راه ستمکاری شتافتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ

همانا شما و آنچه که بجای خداوند عبادت می‌‌کنید هیزم جهنّم هستید که شما در آن وارد شونده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

همانا شما و آنچه که بجای خداوند عبادت می‌کنید هیزم جهنّم هستید که شما در آن وارد شونده‌اید

- ترجمه راستین

(و به آن کافران خطاب شود) البته شما و آنچه غیر خدا می‌پرستید امروز همه آتش افروز دوزخید و در آن آتش وارد می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ لَوْ كَانَ هَـؤُلَاءِ آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ

اگر اینان خدا بودند به آن وارد نمی‌‌شدند و هرکدام [از عابدان و معبودان] در آن جاویدان هستند

- ترجمه سلطانی

اگر اینان خدا بودند به آن وارد نمی‌شدند و هرکدام (از عابدان و معبودان) در آن جاویدان هستند

- ترجمه راستین

اگر این بتان (که شما می‌پرستید) به راستی خدایان بودند به دوزخ نمی‌شدند در صورتی که (شما و بتانتان) همه در آتش مخلد خواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ

در آن نفس‌‌های تند خسته‌‌ای دارند و آنها در آنجا [برای شدّت هول و عدم استشعار آنها به اصوات یا برای کر بودنشان یا آنچه که به آنها نفع می‌‌رساند و آنان را راحت می‌‌کند را] نمی‌‌شنوند

- ترجمه سلطانی

در آن نفس‌های تند خسته‌ای دارند و آنها در آنجا نمی‌شنوند

- ترجمه راستین

آن کافران را در دوزخ زفیر و ناله بسیار دردناکی است و در آنجا هیچ سخنی (که مایه امید و نشاط شود) نخواهند شنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ

همانا کسانی که برای آنها [سرنوشت] نیکی از ما سابق شد آنان از [عذاب آن و مسّ کردن اَلَم (درد)] آن دور نگهداشته شده هستند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که برای آنها از ما (سرنوشت) نیکی سابق شد آنان از آن دور نگهداشته شده هستند

- ترجمه راستین

و البته (مؤمنان) آنان که توفیق و وعده نیکوی ما (در سرنوشت ازلی) بر آنها سبقت یافته از آن دوزخ به دور خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ

صدای [ضعیفی از] آن را [هم] نمی‌‌شنوند و آنها در آنچه که خودشان اشتهاء دارند جاودانه‌‌اند

- ترجمه سلطانی

صدای (ضعیفی از) آن را (هم) نمی‌شنوند و آنها در آنچه که خودشان اشتهاء دارند جاودانه‌اند

- ترجمه راستین

آنها هرگز آواز جهنم را نخواهند شنید و به آنچه مشتاق و مایل آنند تا ابد متنعّمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ

آنها را [آن] بی‌‌قراری اکبر محزون نمی‌‌کند و ملائکه با آنان ملاقات می‌‌کنند [در حالی که می‌‌گویند] امروز، روز [پاداش] شما است که به شما وعده داده می‌‌شد

- ترجمه سلطانی

آنها را (آن) بی‌قراری اکبر محزون نمی‌کند و ملائکه با آنان ملاقات می‌کنند (در حالی که می‌گویند) امروز، روز (پاداش) شما است که به شما وعده داده میشد

- ترجمه راستین

و هیچ گاه فزع اکبر و هنگامه بزرگ قیامت آنها را محزون نخواهد ساخت و با آنان فرشتگان (رحمت) ملاقات کنند (و گویند) این است آن روز (سعادت) شما که در دنیا به شما وعده می‌دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ

روزی که آسمان را مانند در هم پیچیدن طوماری برای نوشتن در هم می‌‌پیچیم آن را همانطور که در اوّل خلقت آغاز کرده بودیم باز می‌‌گردانیم این وعده‌‌ای [حتمی] بر ما است همانا ما انجام دهنده خواهیم بود {مقصود از جهت فرد نه بنابر تعیین از خلق یا مخلوق نیست بلکه مراد جنس خلق یا جمیع افراد آن است، و معنی می‌‌دهد همانطور که خلقت را در اوّلین مراتب خلقت آغاز کردیم، یا خلقت را در اوّلین مراتب خلقت اعاده می‌‌کنیم، و مراد اوّلین مراتب خلقت یا اوّلین افراد خلق شده است، و اوّلین مراتب خلقت در جملهٔ عوالم مرتبهٔ مشیّت است، و اوّلین افراد خلق شده همان کسی است که در مشیّت مسمّی به فرد لاهوتی می‌‌باشد، و «اوّل خلق» در عالم خلق مقابل امر همان مادّهٔ مستعدّهٔ متمیّزه از بین موادّ برای شی‌‌ء مخصوص است، مانند نطفهٔ مستقرّه در رحم، و معنی می‌‌دهد مانند کسی که آن را آغاز کردیم در حالی که آن «اوّل خلق» است، یا مانند کسی که آن را در اوّل مراتب خلق آغاز کردیم، یا مانند کیفیّتی که در «اوّل خلق» آن را آغاز کردیم آن را اعاده می‌‌کنیم}

- ترجمه سلطانی

روزی که آسمان را مانند در هم پیچیدن طوماری برای نوشتن در هم می‌پیچیم آن را همانطور که در اوّل خلقت آغاز کرده بودیم باز می‌گردانیم این وعده‌ای (حتمی) بر ما است همانا ما انجام دهنده خواهیم بود

- ترجمه راستین

روزی که آسمانها را مانند طومار در هم پیچیم و به حال اول که آفریدیم باز برگردانیم، این وعده ماست که البته انجام خواهیم داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

و همانا بعد از ذکر کردن در زبور [در کتاب داوود (ع) یا در کتاب آسمانی یا در کتاب یا در ارواح عالیه] نوشتیم که زمین [عالم صغیر یا کبیر] را بندگان صالح من آن را به ارث می‌‌برند

- ترجمه سلطانی

و همانا بعد از ذکر کردن در زبور نوشتیم که زمین را بندگان صالح من آن را به ارث می‌برند

- ترجمه راستین

و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ

همانا البتّه برای گروه عبادت کنندگان در این [وعده به ایراث (ارث بردن) زمین] بلاغ (کفایت یا بلوغ به مقصود) هست

- ترجمه سلطانی

همانا البتّه برای گروه عبادت کنندگان در این (وعده) بلاغ (کفایت به مقصود) هست

- ترجمه راستین

بی‌شک در این قرآن برای اهل عبادت مایه وصول به مقصد حق نهفته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَـمِينَ

و ما تو را مگر به جهت رحمت برای عالمیان نفرستادیم

- ترجمه سلطانی

و ما تو را مگر به جهت رحمت برای عالمیان نفرستادیم

- ترجمه راستین

و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ

[پس به آنان] بگو: جز این نیست که به من وحی می‌‌شود، جز این نیست که خدای شما خدایی یکتا است پس آیا شما مسلم (تسلیم شده) [مخلص در عبادت از اشراک به خدای تعالی] هستید؟

- ترجمه سلطانی

بگو: جز این نیست که به من وحی می‌شود، جز این نیست که خدای شما خدایی یکتا است پس آیا شما مسلم (تسلیم شده) هستید

- ترجمه راستین

بگو که بر من به یقین و درست این وحی می‌رسد که خدای شما خدایی است یکتا، پس آیا شما تسلیم (امر او) خواهید شد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ

پس اگر [از توحید یا از وصیّت تو و ولایت خلیفهٔ تو] روی گردانیدند پس [به آنان] بگو: من [توحید یا ولایت را] به شما بطور یکسان اعلام کردم و [خود] در نمی‌‌یابم که آیا آنچه که به شما وعده داده می‌‌شود نزدیک است یا بعید (دور)

- ترجمه سلطانی

پس اگر روی گردانیدند پس بگو: من به شما بطور یکسان اعلام کردم و (خود) در نمی‌یابم که آیا آنچه که به شما وعده داده می‌شود نزدیک است یا بعید (دور)

- ترجمه راستین

و چنانچه کافران (از حق) رو گردانیدند به آنان بگو: من (بر حسب وظیفه رسالت) شما را یکسان آگاه کردم و دیگر نمی‌دانم که آن وعده روز سخت قیامت که به شما دادند دور یا نزدیک خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَـوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ

همانا او گفتار آشکارا را می‌‌داند و آنچه [از گفتار] را که [در نفوستان] کتمان می‌‌کنید می‌‌داند {یعنی خداوند، نه غیر او جهر از قول (گفتار آشکارا) و خفایای از آن را می‌‌داند، و این از مخفیّات مغیبات است، و مراد از جهر از قول همان کلام مجهور (آشکار شده) است، و مکتوم ضدّ آن است، یا مراد از مجهور مطلق گفتار است که بر زبان ظاهر می‌‌شود و مکتوم آنچه است که از قبیل حدیث نفس می‌‌باشد، یا مجهور مطلق آنچه است که بر نفس ظاهر می‌‌شود چه به طریق حدیث نفس باشد یا جاری شده بر زبان، و مکتوم آنچه است که هنوز بر نفس ظاهر نشده است، یا مجهور مطلق آنچه است که بر اعضاء ظاهر می‌‌شود از افعال و اقوال، و مکتوم آنچه است که بر اعضاء ظاهر نشده است از احوال و اخلاق و علوم، یا مجهور، مطلق آنچه است که بر نفس ظاهر شده از افعال و اقوال و صفات و احوال و علوم، و مکتوم آنچه است که هنوز بر نفس ظاهر نشده است از مکموناتی که انسان بر آن اطّلاع نیافته است}

- ترجمه سلطانی

همانا او می‌داند گفتار آشکارا را و میداند آنچه را که کتمان می‌کنید

- ترجمه راستین

همانا خدا به همه سخنان آشکار و اندیشه‌های پنهان شما آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ

و در نمی‌‌یابم شاید آن آزمونی برای شما است {یعنی شاید امر ولایت یا علی (ع) یا آنچه که وعده داده می‌‌شوید، یا جهالت وقت آنچه که وعده داده می‌‌شوید، یا تأخیر عذاب، به عنوان امتحان برای شما است، یا گمراهی، یا رسوایی، یا اذابه (ری‌‌گیری) و تخلیص (خالص شدن) است} و بهره‌‌مندی تا مدّتی [محدود] است

- ترجمه سلطانی

و در نمی‌یابم شاید آن آزمونی برای شما و بهره‌مندی تا مدّتی (محدود) است

- ترجمه راستین

و خود ندانم شاید این (تأخیر عذاب) برای شما امتحانی باشد و تمتّعی (در دنیا) تا به هنگامی (که مرگ فرا رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ قَالَ رَبِّ احْكُم بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ

گفت: پروردگارا [خودت] به حقّ حکم کن [یعنی از مشیّت خود خارج شو، امورت را به پروردگارت واگذار کن، و از او اصلاح به حقّ را مسئلت کن] و پروردگار ما رحمانی (بخشایشگری) کمک کننده است بر آنچه که شما توصیف می‌‌کنید [از تکذیب من و شمردن کتاب من از اساطیر (افسانه‌‌ها)، یا از اشراک به خداوند، یا از انکار بعث (برانگیخته شدن) یا از انکار ولایت و اتّفاق بر اینکه این امر را به علی (ع) ترک (واگذار) نکنید].

- ترجمه سلطانی

گفت: پروردگارا (خودت) به حقّ حکم کن و پروردگار ما رحمانی (بخشایشگری) کمک کننده است بر آنچه که شما توصیف می‌کنید.

- ترجمه راستین

رسول گفت: الها، تو به حق (میان ما) حکم کن، و پروردگار ما همان خدای مهربان است و بر ابطال آنچه شما بر خلاف حق می‌گویید تنها از او یاری باید خواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۲۲- الحج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ يَاأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ

ای مردم از [سخط (خشم)] پروردگارتان [و از عقوبت او با ترک مخالفت با اوامر او و نواهی او] بپرهیزید همانا زلزلهٔ ساعت [یعنی ساعت ظهور قائم عجّل الله فرجه هنگام احتضار به موت اختیاری یا اضطراری و ساعت قیامت صغری، یا ساعت قیامت کبری و ظهور ولایت کلّیّه] چیز بزرگی است [زیرا حال احتضار و زلزلۀ آن در عالم صغیر امری است که نفوس بشری و مدارک حیوانی آن را تحمّل نمی‌‌کنند برای اینکه آن برای خراب کردن نفوس بشری و مدارک حیوانی و مبانی دانیه (پست) است]

- ترجمه سلطانی

ای مردم از پروردگارتان بهراسید همانا زلزلهٔ ساعت چیز بزرگی است

- ترجمه راستین

ای مردمان، خدا ترس و پرهیزکار باشید که زلزله روز قیامت بر خلایق بسیار حادثه بزرگ و واقعه سختی خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ

روزی که آن را ببینید [برای غایت دهشت و وحشت] هر شیر دهنده‌‌ای (مؤنّث) فراموش می‌‌کند از آنکه شیر بدهد و هر بارداری [یعنی آنچه که در آن چیز دیگری مکمون (پنهان) می‌‌باشد] بار خود را می‌‌نهد [برای اینکه آن روزی است که زمین سنگینی‌‌هایش و مکموناتش را خارج (بیرون) می‌‌کند] و مردم را [زایل العقول از غایت حیرت و وحشت] مست می‌‌بینی و (حال آنکه) آنان مست نیستند [تا به لذّت مستی و کیف آن ملتذّ باشند] و لکن عذاب خداوند شدید است [فلذا عقول آنان زایل می‌‌شود نه برای کیف مُسکر (مستی آور)]

- ترجمه سلطانی

روزی که آن را ببینید هر شیر دهنده‌ای (مؤنّث) فراموش می‌کند از آنکه شیر بدهد و هر بارداری بار خود را می‌نهد و مردم را مست میبینی و (حال آنکه) آنان مست نیستند و لکن عذاب خداوند شدید است

- ترجمه راستین

آن روز که آن هنگامه بزرگ را مشاهده کنید خواهید دید که هر زن شیرده طفل خود را (از هول) فراموش کند و هر آبستن بار رحم را بیفکند، و مردم را (از وحشت آن روز) بی‌خود و مست بنگری در صورتی که مست نیستند و لیکن عذاب خدا سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ

و از مردم کسی هست که دربارهٔ خداوند [یعنی در ذات او و صفات او و احکام او و مظاهر او و خلفای او، و منجمله مجادله در احکام بندگان و نظر دادن دربارهٔ آنان به رأی و استحسان بدون اذنی از خداوند و اجازه‌‌ای از خلفای او] بدون علمی مجادله می‌‌کند [زیرا علم به خداوند و صفات او و احکام او و خلفای او جز به شهود و وجدان حاصل نمی‌‌شود و آنان در آن یا با تقلید از صاحب شهود و وجدان قاصر هستند و آنان از او مستنکف (سر باز زننده) هستند] و از هر شیطان متمرّدی (نافرمانی) تبعیّت می‌‌کند [و با اتّباع از او برایش جز جهل و عتوّ (تکبّر نمودن و از حدّ خود از ادب تجاوز کردن) حاصل نمی‌‌شود، پس برای او علم و نه تقلید از اهل علم حاصل نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و از مردم کسی هست که دربارهٔ خداوند بدون علمی مجادله می‌کند و از هر شیطان متمرّدی (نافرمانی) تبعیّت می‌کند

- ترجمه راستین

و از مردم کسی هست که از جهل و نادانی در کار خدا جدل کند و از پی هر شیطان گمراه کننده‌ای رود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَـوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ

بر او مقرّر شده که کسی که او را دوست بگیرد پس همانا وی را گمراه کند و او را به سوی عذاب [آتش] شعله‌‌ور رهنمون سازد

- ترجمه سلطانی

بر او مقرّر شده که کسی که او را دوست بگیرد پس همانا وی را گمراه کند و او را به سوی عذاب (آتش) شعله‌ور رهنمون سازد

- ترجمه راستین

(در لوح تقدیر) بر آن شیطان چنین فرض و لازم شده که هر کس او را دوست و پیشوای خود سازد وی او را گمراه کند و به عذاب سوزان دوزخش رهبر شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ

[خطاب بر زنادقه یعنی کسانی که در باطن کافر می‌‌باشند و تظاهر به ایمان می‌‌کنند از منکران بعث فرمود:] ای مردم اگر دربارهٔ بر‌‌انگیخته شدن در ریب (تردید، تزلزل در اعتقاد ثابت و اضطراب در آن) می‌‌باشید پس [بدانید که] همانا ما شما را از خاک آفریده‌‌ایم سپس از نطفه‌‌ای، سپس از عَلَقه‌‌ای (خون بسته شده‌‌ای) سپس از مُضغه‌‌ای (گوشت نرمی) شکل گرفته (خلقت تامّه) و شکل ناگرفته (خلقت ناتمام) تا برای شما [کیفیّت بعث شما را از این بعث مشهود برای شما] بیان کنیم و [آب را] در رحم‌‌ها می‌‌ریزیم [برای مدّتی تا دلیلی بر بقای شما در برزخ‌‌ها و قبل از بعث باشد مثل بقای شما در رحم‌‌ها] آنچه را که می‌‌خواهیم [یعنی مدّت مشیّت ما، یا هر که را که از نطفه‌‌ها بخواهیم قرار می‌‌دهیم و هر که را که بخواهیم از ارحام زایل می‌‌کنیم] تا مدّتی معیّن [شش تا نه ماه] سپس شما را به صورت طفلی خارج می‌‌کنیم سپس [شما را نمو می‌‌دهیم و به شما بقاء می‌‌دهیم] تا به رشد خود برسید و از شما کسانی فوت می‌‌شوند و از شما کسی به عمر پست‌‌تر [یعنی وقت خرفت بودن و عدم فهمیدن دقایق مقصود و مصنوع] ردّ می‌‌شود تا اینکه چیزی بعد از علم [پیدا کردن] نداند و زمین را خشک (مرده، خالی از گیاه) می‌‌بینی و وقتی که آب را بر آن نازل می‌‌کنیم می‌‌جنبد و می‌‌روید و از هر زوجی (صنفی، گونه‌‌ای) تر و تازه‌‌ای (نیکویی خوشآیند) می‌‌رویاند

- ترجمه سلطانی

ای مردم اگر دربارهٔ بر‌انگیخته شدن در ریب (تردید) می‌باشید پس (بدانید که) همانا ما شما را از خاک آفریده‌ایم سپس از نطفه‌ای، سپس از علقه‌ای (خون بسته شده‌ای) سپس از مضغه‌ای (گوشت نرمی) شکل گرفته و شکل ناگرفته تا برای شما بیان کنیم و (آب را) در رحم‌ها می‌ریزیم آنچه را که می‌خواهیم تا مدّتی معیّن سپس شما را به صورت طفلی خارج می‌کنیم سپس تا به رشد خود برسید و از شما کسانی فوت می‌شوند و از شما کسی به عمر پستتر ردّ می‌شود تا اینکه چیزی بعد از علم (پیدا کردن) نداند و زمین را خشک (مرده) میبینی و وقتی که آب را بر آن نازل می‌کنیم می‌جنبد و می‌روید و از هر زوجی (صنفی، گونه‌ای) تر و تازه‌ای می‌رویاند

- ترجمه راستین

ای مردم، اگر شما در (روز قیامت و قدرت خدا بر) بعث مردگان شک و ریبی دارید (برای رفع شک خود بدین دلیل توجه کنید که) ما شما را نخست از خاک آفریدیم آن گاه از آب نطفه، آن گاه از خون بسته، آنگاه از پاره‌ای گوشت با آفرینشی تمام و ناتمام، تا (در این انتقال و تحولات قدرت خود را) بر شما آشکار سازیم و (از نطفه‌ها) آنچه را مشیّت ما تعلق گیرد در رحمها قرار می‌بخشیم تا به وقتی معین، آن گاه شما را به صورت طفلی (چون گوهر از صدف رحم) بیرون آریم تا (زیست کرده و) سپس به حد بلوغ و رشد خود برسید و برخی از شما (در این بین) بمیرد و برخی به سن پیری و دوران ضعف و ناتوانی رسد تا آنجا که پس از دانش و هوش خرف شود و هیچ فهم نکند، و (دلیل دیگر از ادله قدرت خدا بر معاد آن که) زمین را بنگری وقتی خشک و بی‌گیاه باشد آن گاه چون باران بر آن فرو باریم سبز و خرم شود و (تخم‌ها در آن) نمو کند و از هر نوع گیاه زیبا برویاند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

آن به این [سبب] است که الله، او حقّ است [که عالم، مُبْدِء (آغاز کننده) قادر علیم حکیمی دارای عنایت و رأفت به خلق خود دارد، و اگر آن مُبدء نبود این تقلیبات که حکمای عقلاء از ادراک دقایق آن و ادراک نَضْد (چینش، بر هم نهادن) اسباب آن عاجز می‌‌شوند واقع نمی‌‌شد] و همانا اوست که مردگان را زنده می‌‌کند [و وقتی که زمین مرده و نه نطفۀ مرده را رها نمی‌‌کند و آن دو را زنده می‌‌کند پس چگونه انسان را که او اشرف کلّ است رها می‌‌کند و بعد از مرگش او را زنده نمی‌‌کند] و همانا او بر هر چیزی بسیار توانا است [پس البتّه که انسان را مرده رها نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

آن به این (سبب) است که الله، او حقّ است و همانا اوست که مردگان را زنده می‌کند و همانا او بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

این (آثار قدرت) دلیل است که خدا حق است و هم او البته مردگان را زنده خواهد کرد و او محققا بر هر چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ

و همانا آن ساعت آمدنی است {به سبب اینکه عالم مادّه به رُمّت (پوسیدگی) خود ذاتاً متجدّده است و صفت از نقص به کمال است و این معنی در ترقّی بودن کون (هستی) و متجدّد از نقص به کمال است که لامحاله از حجاب‌‌هایش که همان حدود مانعه از حضور نزد پروردگارش است خارج می‌‌شود و خارج شدهٔ از حدود، نزد پروردگار می‌‌ایستد و ساعت جز قیام نزد پروردگار مضاف که او قائم آل محمّد (ص) است نیست}شکّی در آن نیست [یعنی بعد از ملاحظه ترقّیات نطف (نطفه‌‌ها) و حبوب و عروق، شکّی دربارهٔ آن باقی نمی‌‌ماند] و همانا الله [شیمهٔ (رسم) او این است که او لامحاله] کسانی که در قبرها هستند را زنده می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و همانا آن ساعت آمدنی است، شکّی در آن نیست و همانا الله کسانی که در قبرها هستند را زنده میکند

- ترجمه راستین

و محققا ساعت قیامت بی‌هیچ شک بیاید و خدا به یقین مردگان را از قبرها برانگیزد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ

و از مردم کسی که دربارهٔ خداوند بدون علمی و نه هدایتی و نه کتابی روشنگر جدل می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و از مردم کسی که دربارهٔ خداوند بدون علمی و نه هدایتی و نه کتابی روشنگر جدل میکند

- ترجمه راستین

و از مردم کس هست که از روی جهل و گمراهی و بی‌هیچ هدایت و کتاب و حجت روشن در کار خدا جدل می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ

[از روی تکبّر] تنه‌‌اش را بر می‌‌گرداند تا که از راه خدا گمراه کند، در دنیا برای او خواری (رسوایی) هست و در روز قیامت عذاب آتش را به او بچشانیم

- ترجمه سلطانی

(از روی تکبّر) تنه‌اش را بر می‌گرداند تا که از راه خدا گمراه کند، در دنیا برای او خواری (رسوایی) هست و در روز قیامت عذاب آتش را به او بچشانیم

- ترجمه راستین

با تکبر و نخوت از حق اعراض کرده تا (خلق را) از راه خدا گمراه گرداند، چنین کسی را در دنیا ذلت و خواری نصیب باشد و در آخرت عذاب آتش سوزانش خواهیم چشانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَـلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ

[در حالی که به او می‌‌گوییم:] آن به (سبب) آنچه است که دستانت مقدّم کرده و همانا خداوند ستم کننده بر بندگان نیست

- ترجمه سلطانی

آن به (سبب) آنچه است که دستانت مقدّم کرده و همانا خداوند ستم کننده بر بندگان نیست

- ترجمه راستین

این عذاب آتش به سزای همان اعمال زشتی است که با دست خود پیش فرستادی و این که خدا هرگز کمترین ستم در حق بندگان نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ

و کسی از مردم که خداوند را بر حرف (تردید، لفظ، حاشیه، کنار) عبادت می‌‌کند پس اگر خیری [بدنی] به او برسد به او اطمینان می‌‌یابد و اگر فتنه‌‌ای [بدنی] به او برسد بر وجه خود بر می‌‌گردد، در دنیا و آخرت زیان کرده (مغبون شده) است آن [خسران (زیان) که همان حرمان (بی بهرگی) از مستلذّات انسانی در دنیا و آخرت و از مستلذّات حیوانی است] همان زیان آشکار است

- ترجمه سلطانی

و کسی از مردم که خداوند را بر حرف (تردید، لفظ، حاشیه، کنار) عبادت می‌کند پس اگر خیری به او برسد به او اطمینان می‌یابد و اگر فتنه‌ای به او برسد بر وجه خود بر می‌گردد، در دنیا و آخرت زیان کرده (مغبون شده) است آن همان زیان آشکار است

- ترجمه راستین

و از مردم کس هست که خدا را به زبان و به ظاهر می‌پرستد (نه از باطن و حقیقت) از این رو هرگاه خیر و نعمتی به او رسد اطمینان خاطر پیدا کند و اگر آزمونی (از شر و فقر و آفتی) به او رسد (از دین خدا) رو بگرداند. چنین کس در دنیا و آخرت زیانکار است و این (نفاق و دورویی) زیانی است که بر همه کس آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ

که غیر از [یعنی بدون اذن] خداوند، آنچه که به او ضرر نمی‌‌رساند و آنچه که به او نفع نمی‌‌رساند را می‌‌خواند [برای اینکه مدعوّ و معبودش در حقیقت هوای نفس او است و او می‌‌پندارد که در طرفی (سمتی، گوشه‌‌ای) از دین، خدا را عبادت می‌‌کند]، آن همان گمراهی دور است

- ترجمه سلطانی

که غیر از خداوند، آنچه که به او ضرر نمی‌رساند و آنچه که به او نفع نمی‌رساند را می‌خواند، آن همان گمراهی دور است

- ترجمه راستین

(این کافر نگون‌بخت) خدا را رها کرده و چیزی را می‌خواند (و می‌پرستد) که هیچ نفع و ضرری به حال او ندارد، و این حقا همان گمراهی دور (از هر سعادت) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَدْعُو لَـمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ

کسی را می‌‌خواند که البتّه ضررش از نفعش نزدیکتر است البتّه بد مولایی و بد همدمی است

- ترجمه سلطانی

کسی را می‌خواند که البتّه ضررش از نفعش نزدیکتر است البتّه بد مولایی و بد همدمی است

- ترجمه راستین

چیزی را که به ضرر نزدیک‌تر از نفع است می‌خواند (و می‌پرستد) ، وی بسیار بد یاوری یافته و بسیار بد دمساز و پشتیبانی اختیار کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ

همانا خداوند کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کرده‌‌اند را در جنّت‌‌هایی داخل می‌‌کند که نهرها از تحت آنها جاری می‌‌شود همانا خداوند آنچه را که اراده کند انجام می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کرده‌اند را در جنّت‌هایی داخل می‌کند که نهرها از تحت آنها جاری می‌شود همانا خداوند آنچه را که اراده کند انجام می‌دهد

- ترجمه راستین

همانا خدا آنان را که اهل ایمان و نیکوکارند داخل بهشت‌هایی کند که زیر درختانش نهرها جاری است، که خدا هر چه اراده کند خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ

کسی که گمان می‌‌کرد که هرگز خداوند در دنیا و آخرت او را یاری نخواهد کرد [و آن آنها را خشمگین می‌‌نماید] پس باید سببی (ریسمانی) به آسمان [یعنی به جای بلند خانه‌‌اش] بیندازد (آویزان کند) سپس باید [با خفه کردن نَفَس خود را] قطع کند، پس باید نظر کند که آیا [این] کید او [در اختناق خودش] آنچه که [او را] به خشم می‌‌آورد را می‌‌بَرد؟

- ترجمه سلطانی

کسی که گمان میکرد که هرگز خداوند در دنیا و آخرت او را یاری نخواهد کرد پس باید سببی (ریسمانی) به آسمان (جای بلند) بیندازد (آویزان کند) سپس باید (با خفه کردن نفس خود را) قطع کند، پس باید نظر کند که آیا (این) کید او (در اختناق خودش) آنچه که (او را) به خشم می‌آورد را می‌بَرد؟

- ترجمه راستین

آن کس که پندارد خدا هرگز او را (یعنی رسولش را) در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد (و اینک نصرت‌های الهی را در حق او می‌بیند) پس طنابی به سقف بندد و خود را از آن بیاویزد تا خفه شود، آن گاه بنگرد که آیا این حیله و کید او خشمش را از بین می‌برد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ

و این‌‌چنین آن را [یعنی قرآن را] با آیاتی روشن (واضح یا واضح کننده) [به تو] نازل کردیم و همانا خداوند کسی را که بخواهد هدایت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و این‌چنین آن را با آیاتی روشن نازل کردیم و همانا خداوند کسی را که بخواهد هدایت می‌کند

- ترجمه راستین

و ما همچنین (مانند سایر کتب آسمانی) این قرآن بزرگ را به صورت آیاتی روشن فرستادیم، و خدا (به این آیات) هر که را بخواهد هدایت می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

همانا کسانی که ایمان آورده‌‌اند [یعنی با بیعت بر دست محمّد (ص) اسلام آورده‌‌اند] و کسانی که یهودی شدند (بر یهودیت بودند) و ستاره‌‌پرستان (خارج شده از دین و آنان که ستارگان را عبادت می‌‌کردند) و مسیحیان و زرتشتیان و آنان که [اصنام را یا غیر آنها را با خدا] شریک کردند همانا خداوند در روز قیامت بین آنان جدا می‌‌کند (تمیز می‌‌دهد) [و اگرچه در دنیا متشابه غیر ممتاز بودند] همانا خداوند بر هر چیزی همواره شاهد است

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانی که یهودی شدند و ستاره‌پرستان و مسیحیان و زرتشتیان و آنان که شریک کردند همانا خداوند در روز قیامت بین آنان جدا می‌کند (تمیز می‌دهد) همانا خداوند بر هر چیزی همواره شاهد است

- ترجمه راستین

البته خدا بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و گبران و آنان که به خدا شرک آوردند محققا روز قیامت جدایی افکند (و هر کس را به جایگاه استحقاقش برد) که خدا بر (احوال و پاداش) همه موجودات عالم (بصیر و) گواه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ

آیا ندیده‌‌ای؟ که خداوند [چنین است که] کسانی که در آسمان‌‌ها هستند و کسانی که در زمین هستند و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌‌ها و روییدنی‌‌ها و جنبندگان و بسیاری از مردم بر او سجده می‌‌کنند {یعنی به غایت خضوع، خضوع می‌‌کنند و خضوع در هر یک بحسب حال خود است، و غایت خضوع برای مختاران این است که از ارادهٔ خود و اختیارات خود و انانیّات خود خارج شوند، و تحت اختیار مسجود له و انانیّت او داخل شوند}، و بسیاری هستند که عذاب بر آنها حقّ (واجب) شده، و کسی را که خداوند خوار نماید پس گرامی دارنده‌‌ای ندارد همانا خداوند آنچه که بخواهد می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌ای؟ که خداوند (چنین است که) کسانی که در آسمان‌ها هستند و کسانی که در زمین هستند و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و روییدنی‌ها و جنبندگان و بسیاری از مردم بر او سجده می‌کنند و بسیاری هستند که عذاب بر آنها حقّ (واجب) شده، و کسی را که خداوند خوار نماید پس گرامی دارنده‌ای ندارد همانا خداوند آنچه که بخواهد می‌کند

- ترجمه راستین

آیا (ای هوشمند به چشم بصیرت) مشاهده نکردی که هر که در آسمانها و هر که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از آدمیان همه (با کمال شوق) به سجده خدا (و اطاعت او) مشغولند و بسیاری از مردم هم (در اثر کفر و عصیان) مستوجب عذاب حق شدند؟و هر که را خدا خوار و ذلیل گرداند دیگر کسی او را عزیز و گرامی نتواند کرد که البته خدا هر چه مشیّت کامله‌اش تعلق گیرد خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ

این دو، دو دشمن هم هستند که دربارهٔ پروردگارشان با هم دشمنی دارند (مجادله می‌‌کنند) پس کسانی که کفر ورزیده‌‌اند [یعنی کسانی که دربارهٔ خداوند بدون علم مجادله می‌‌کنند] برای آنها جامه‌‌هایی از آتش بریده شده که از بالای سرشان آب جوشان ریخته می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

این دو، دو دشمن هم هستند که دربارهٔ پروردگارشان با هم دشمنی دارند پس کسانی که کفر ورزیده‌اند برای آنها جامه‌هایی از آتش بریده شده که از بالای سرشان آب جوشان ریخته میشود

- ترجمه راستین

این دو گروه (مؤمن و کافر) مخالف و دشمن یکدیگرند که در (دین) خدای خود باهم به جدال برخاستند، و کافران را لباسی از آتش دوزخ به قامت بریده‌اند و بر سر آنان آب سوزان جهنم فرو ریزند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ

که با آن آنچه که در شکم‌‌هایشان است و پوست‌‌ها گداخته (بریان) می‌‌شوند [یعنی اثر آن از ظاهرشان به باطنشان می‌‌رسد و باطنشان و ظاهرشان بریان می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

که با آن آنچه که در شکم‌هایشان است و پوست‌ها گداخته می‌شوند

- ترجمه راستین

که آنچه در درون آنهاست (از امعاء و احشاء همه) و پوست بدنشان به آن آب سوزان گداخته شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ

و برای (مخصوص) آنها عمودهایی (گرزهایی) آهنین هست

- ترجمه سلطانی

و برای (مخصوص) آنها عمودهایی (گرزهایی) آهنین هست

- ترجمه راستین

و گرزگران و عمودهای آهنین بر (سر) آنها مهیا باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ

هرگاه که بخواهند از آن خارج شوند از روی غم [نه از روی شوق]، {زیرا آنها اگر شوق داشتند و ارادهٔ خروج از روی شوق به سوی مراتب عالی داشتند لامحاله خارج می‌‌شدند، زیرا قائدِ (افسار، ریسمان) شوق آنها را می‌‌کشاند و آنها را در جحیم وا نمی‌‌گذاشت} در آن [با این گرزها] بازگردانده می‌‌شوند و [به آنان گفته می‌‌شود که] عذاب آتش [سوزان] را بچشید

- ترجمه سلطانی

هرگاه که بخواهند از آن خارج شوند از روی غم (اندوه) در آن بازگردانده می‌شوند و (به آنان گفته می‌شود که) عذاب آتش (سوزان) را بچشید

- ترجمه راستین

هرگاه خواهند از دوزخ به درآیند تا از غم و اندوه آن نجات یابند باز (فرشتگان عذاب) آنان را به دوزخ برگردانند و (گویند باز باید) عذاب آتش سوزان را بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ

همانا خداوند کسانی را که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کرده‌‌اند در جنّاتی داخل می‌‌کند که از تحت آنها نهرها جاری می‌‌شود {نهرهای معنوی از هر مرتبه‌‌ای بر مادون خود از مراتب جنان الی عالم طبع جریان دارند} و در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می‌‌شوند و لباسشان در آنجا حریر است

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کرده‌اند در جنّاتی داخل می‌کند که از تحت آنها نهرها جاری می‌شود و در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می‌شوند و لباسشان در آنجا حریر است

- ترجمه راستین

البته خداوند آنان را که ایمان آوردند و نیکوکار شدند همه را در بهشت‌هایی داخل گرداند که زیر درختانش نهرها جاری است و در آنجا طلا و مروارید بر دست زیور بندند و تن به جامه حریر بیارایند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَـوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ

و با سخنان پاکیزه هدایت شوند [یعنی خداوند آنها را با اقوالی از اذکار و تحیّات و افکار و تخیّلات ارشاد کرده بود که با آنها نفوسشان پاک می‌‌شد] و آنان به راه [خداوند] ستوده هدایت شوند (هدایت شده‌‌اند)

- ترجمه سلطانی

و با سخنان پاکیزه هدایت شوند (شده‌اند) و آنان به راه (خداوند) ستوده هدایت شوند (شده‌اند)

- ترجمه راستین

و به گفتار خوش و طریق خدای ستوده هدایت شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ

همانا کسانی که کفر ورزیده‌‌اند و [مردم را] از راه خدا {یعنی همان راه قلب، که تکوینی آن ولایت تکوینیّه و تکلیفی آن ولایت تکلیفیّه است، و سوای آن راهی به خداوند نیست} و از مسجد الحرام [صوری یا معنوی و همان قلب] که آن را برای مردم، چه مقیم در آنجا و چه مسافر (غیر مقیم)، یکسان قرار داده‌‌ایم باز می‌‌دارند و کسی که در آنجا الحاد (بازگشت) به ظلم را بخواهد از عذابی دردناک به او بچشانیم

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که کفر ورزیده‌اند و (مردم را) از راه خدا و از مسجد الحرام که آن را برای مردم، چه مقیم در آنجا و چه مسافر (غیر مقیم)، یکسان قرار داده‌ایم باز میدارند و کسی که در آنجا الحاد (بازگشت) به ظلم را بخواهد از عذابی دردناک به او بچشانیم

- ترجمه راستین

آنان که کافر شده و (مردم را) از راه خدا منع می‌کنند و نیز از مسجد الحرامی که (ما حرمت احکام) آن را برای اهل آن شهر و بادیه‌نشینان یکسان قرار دادیم مانع می‌شوند، و هر کسی که در آنجا اراده الحاد و تعدی کرده و (به خلق) ظلم و ستم کند همه را (به کیفر کفر و ظلمشان) از عذابی دردناک می‌چشانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ

و [به یاد آور یا یادآوری کن] آنوقتی را که برای ابراهیم مکان خانه (کعبه) را جای دادیم (تعیین کردیم) که چیزی را با من شریک قرار نده و خانهٔ [ظاهری و باطنی] مرا [از اصنام ظاهره و باطنه و از نجاسات ظاهره و لوث (آلودگی) رذایل باطنه] برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک کن

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور یا یادآوری کن) آنوقتی را که برای ابراهیم مکان خانه را جای دادیم (تعیین کردیم) که چیزی را با من شریک قرار نده و خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک کن

- ترجمه راستین

و (یاد آر) آن گاه که ما ابراهیم را در آن بیت الحرام تمکین دادیم (و به او وحی کردیم) که با من هیچ کس را شریک و انباز نگیر و خانه مرا برای طواف حاجیان و نمازگزاران و رکوع و سجود کنندگان (از لوث بتان و بت پرستان) پاک و پاکیزه دار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ

و در میان مردم برای حجّ [یعنی به قصد بیت برای مناسک مخصوص] اعلام کن که [با پای] پیاده و بر هر مرکب نحیفی از هر راه وسیع دوری که می‌‌آیند نزد تو بیایند

- ترجمه سلطانی

و در میان مردم برای حجّ اعلام کن که (با پای) پیاده و بر هر مرکب نحیفی از هر راه وسیع دوری که می‌آیند نزد تو بیایند

- ترجمه راستین

و در میان مردم به (اداء مناسک) حج اعلام کن تا خلق پیاده و سواره بر شتران لاغر اندام تیزرو از هر راه دور به سوی تو جمع آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ لِّيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ

تا برای منافعی [دینی و دنیوی] که دارند شاهد (حاضر) شوند و در روزهای معلومی اسم خداوند را بر آنچه که از چهارپایان ناگویا روزی شما کرده ذکر کنند پس از آن بخورید و به درماندهٔ فقیر بخورانید

- ترجمه سلطانی

تا برای منافعی که دارند شاهد (حاضر) شوند و در روزهای معلومی اسم خداوند را بر آنچه که از چهارپایان ناگویا روزی شما کرده ذکر کنند پس از آن بخورید و به درماندهٔ فقیر بخورانید

- ترجمه راستین

تا (در آنجا) بر سر منافع (دنیوی و اخروی بسیار) خود حضور یابند و نام خدا را در ایامی معین یاد کنند که آنها را از حیوانات بهائم (یعنی شتر و گاو و گوسفند) روزی داده است. پس از آن تناول کرده و فقیران بیچاره را نیز (از قربانیها) طعام دهید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ

سپس باید ژولیدگی خود را بزدایند و باید نذرهایشان را وفا (اداء) کنند و باید بیت قدیم را طواف کنند

- ترجمه سلطانی

سپس باید ژولیدگی خود را بزدایند و باید نذرهایشان را وفا (اداء) کنند و باید بیت قدیم را طواف کنند

- ترجمه راستین

آن گاه باید مناسک حج و حلق و تقصیر را به جای آرند (یعنی سر بتراشند و ناخن و موی بسترند تا از احرام به درآیند) و به هر نذر و عهدی که (در حج) کردند (یا به هر پیمانی که با خدا و خلق بسته‌اند) وفا کنند و طواف را گرد خانه عتیق (بیت الحرام کعبه) به جای آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَـوْلَ الزُّورِ

این، چنین است و کسی که حرمت [مورد احترام]های خداوند را بزرگ بدارد پس آن [تعظیم] نزد پروردگارش برای او بهتر [یا خوب] است و چهارپایان [نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو] برای شما حلال شد مگر آنچه [از حیوان مردار و خفه شده و آنچه برای غیر خدا صدا به آن بلند شده] که بر شما خوانده می‌‌شود پس از پلیدی از بت‌‌ها اجتناب کنید و از گفتار زور (باطل) اجتناب کنید

- ترجمه سلطانی

این، چنین است و کسی که حرمت (مورد احترام)های خداوند را بزرگ بدارد پس آن نزد پروردگارش برای او بهتر (خوب) است و چهارپایان (نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو) برای شما حلال شد مگر آنچه (از حیوان مردار و خفه شده و آنچه برای غیر خدا صدا به آن بلند شده) که بر شما خوانده می‌شود پس از پلیدی از بت‌ها اجتناب کنید و از گفتار زور (باطل) اجتناب کنید

- ترجمه راستین

این است (احکام حج) و هر کس اموری را که خدا حرمت نهاده بزرگ و محترم شمارد البته این برایش نزد خدا بهتر خواهد بود. و چهارپایان غیر آنچه تلاوت خواهد شد[در سوره مائده آیه 3 آمده است. (م) ] همه برای شما حلال گردید، پس از پلید حقیقی یعنی بتها اجتناب کنید و نیز از قول باطل (مانند دروغ و شهادت ناحق و سخنان لهو و غنا) دوری گزینید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ

[در حالی که] برای خداوند راستین [به معنی حقّگرا، پاکدین، خالص از انانیّت و هوی و اگرچه هوای خلاصی از هوی باشد] هستید نه مشرک به او، و کسی که [به هر نحوی از اشراک حتّی اشراک به هوای اجتناب از هوی] به خداوند شرک بورزد پس مانند این است که از آسمان فرو افتاده و پرندگان [اهویه] او را می‌‌ربایند یا باد [شهوت و غضب و جهل] او را به مکانی دور می‌‌بَرد

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) برای خداوند راستین (حقّگرا، پاکدین) هستید نه مشرک به او، و کسی که به خداوند شرک بورزد پس مانند این است که از آسمان فرو افتاده و پرندگان (اهویه) او را می‌ربایند یا باد (شهوت و غضب و جهل) او را به مکانی دور می‌بَرد

- ترجمه راستین

و خاص و خالص بی‌هیچ شائبه شرک خدا را پرستید، و هر کس به خدا شرک آرد (در عجز و بیچارگی) بدان ماند که از آسمان درافتد و مرغان (در فضا) بدنش را به منقار (قطعه قطعه) بربایند یا بادی تند او را به مکانی دور (از هر وسیله نجات) درافکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ

این چنین است و کسی که شعائر خدا را بزرگ بدارد پس آن قطعاً از تقوای قلوب است

- ترجمه سلطانی

این چنین است و کسی که شعائر خدا را بزرگ بدارد پس آن قطعاً از تقوای قلوب است

- ترجمه راستین

این است (سخن حق) و هر کس شعائر (دین) خدا را بزرگ و محترم دارد این از صفت دلهای باتقواست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ

در آنها برای شما [از سوار شدن بر پشت آنها و پشم و شیر و بچّه‌‌های آنها] منافعی هست تا وقتی معیّن [تا اینکه هَدْی (قربانی) قرار داده شوند] سپس محلّ آنها [یعنی قربانی‌‌ها و مناسک حجّ] تا بیت عتیق (مکّه و حول آن) است

- ترجمه سلطانی

در آنها برای شما منافعی هست تا وقتی معیّن سپس محلّ آنها (قربانی‌ها و مناسک حجّ) تا بیت عتیق است

- ترجمه راستین

شما را در این شعائر و احکام الهی (یا این شتران یا تجارات) تا وقتی معین منفعتهاست، آن گاه محل هدی و سایر مناسک حج، حرم و بیت العتیق است (که پرستشگاه دیرین و معبد محترم خداست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِّيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ

و برای هر امّتی آئینی قرار دادیم تا اسم خداوند را بر آنچه که از دام‌‌های چهارپا روزی آنها کرده ذکر کنند پس خدای شما خدای واحد است پس بر او اسلام آورید (تسلیم شوید) و به فروتنان بشارت ده

- ترجمه سلطانی

و برای هر امّتی آئینی قرار دادیم تا اسم خداوند را بر آنچه که از دام‌های چهارپا روزی آنها کرده ذکر کنند پس خدای شما خدای واحد است پس بر او اسلام آورید (تسلیم شوید) و به فروتنان بشارت ده

- ترجمه راستین

و ما برای هر امتی شریعت و معبدی مقرر فرمودیم تا به ذکر نام خدا پردازند که آنها را از بهائم (یعنی گاو و گوسفند و شتر) روزی داد پس خدای شما خدایی است یکتا، همه تسلیم (فرمان) او باشید، و تو (ای رسول ما) متواضعان و مطیعان را (به سعادت ابدی) بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ

[همان] کسانی که وقتی که [نزد آنان] ذکر خداوند می‌‌شود دل‌‌هایشان می‌‌ترسد و بر آنچه که به آنها اصابت می‌‌کند صبر کننده‌‌اند و [کسانی که] نماز بپا می‌‌دارند و از آنچه که روزی آنها کرده‌‌ایم انفاق می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

(همان) کسانی که وقتی که ذکر خداوند میشود دل‌هایشان می‌ترسد و بر آنچه که به آنها اصابت می‌کند صبر کننده‌اند و (کسانی که) نماز بپا می‌دارند و از آنچه که روزی آنها کرده‌ایم انفاق می‌کنند

- ترجمه راستین

آنهایی که چون یاد خدا شود دلهاشان هراسان شود و (در راه او) هر چه مصیبت بینند صبور باشند و نماز به پا دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

و شتران فربه‌‌ای که آنها را برای شما از شعائر خدا [یعنی از جملهٔ علائم دین او یا مناسک خانهٔ او] قرار داده‌‌ایم در آنها برای شما خیری هست پس اسم خداوند را بر آنها (شتران) ببرید [در حالی که] ایستاده [برای قربانی] هستند پس وقتی که بر پهلوهایشان افتادند پس از آنها بخورید و به قانع (قناعت کننده) و به تنگدست اطعام کنید، این‌‌چنین آنها را برای شما مسخّر کردیم به ترقّب به اینکه شما شکر کنید

- ترجمه سلطانی

و شتران فربه‌ای که آنها را برای شما از شعائر خدا قرار داده‌ایم در آنها برای شما خیری هست پس اسم خداوند را بر آنها (شتران) ببرید (در حالی که) ایستاده (برای قربانی) هستند پس وقتی که بر پهلوهایشان افتادند پس از آنها بخورید و به قانع (قناعت کننده) و به تنگدست اطعام کنید، این‌چنین آنها را برای شما مسخّر کردیم به ترقّب به اینکه شما شکر کنید

- ترجمه راستین

و (نحر) شتران فربه را برای شما از شعائر خدا (و احکام حج) مقرر داشتیم که در آن قربانی شما را خیر و صلاح است، پس هنگام ذبح آنها تا برپا ایستاده‌اند نام خدا را یاد کنید و چون پهلوشان به زمین افتد (و نحر کامل شوند) از گوشت آنها تناول نموده و به فقیر وسائل هم اطعام کنید. ما این چنین این بهائم را مسخر و مطیع شما ساختیم تا شکر (نعمتهای ما را) به جای آرید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ

هرگز گوشت‌‌های آنها و نه خون‌‌های آنها به خداوند نخواهد رسید و لکن تقوای شما به او می‌‌رسد این‌‌چنین آنها را برای شما مسخّر کردیم تا خدای را بر آنچه که قربانی کرده‌‌اید بزرگ بدارید و به نیکوکاران بشارت ده

- ترجمه سلطانی

هرگز گوشت‌های آنها و نه خون‌های آنها به خداوند نخواهد رسید و لکن تقوای شما به او می‌رسد این‌چنین آنها را برای شما مسخّر کردیم تا خدای را بر آنچه که قربانی کرده‌اید بزرگ بدارید و به نیکوکاران بشارت ده

- ترجمه راستین

(بدانید که) هرگز گوشت و خون این قربانیها نزد خدا (به درجه قبول) نمی‌رسد لیکن تقوای شماست که به (پیشگاه قبول) او خواهد رسید. این چنین این بهایم را مسخر شما ساخته تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت فرمود تکبیر و تسبیح گویید (و شکر نعمتش به جای آرید) و تو (ای رسول) نیکوکاران را (به سعادت ابد) بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ

[کفّار و بلایا و موذیان و جنود شیاطین بر مؤمنین هجوم می‌‌آورند و لکن] همانا خداوند از کسانی که ایمان آورده‌‌اند دفاع می‌‌کند همانا خداوند هر خیانتکار ناسپاسی را دوست نمی‌‌دارد (بغض می‌‌دارد)

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند همانا خداوند هر خیانتکار ناسپاسی را دوست نمیدارد

- ترجمه راستین

خدا مؤمنان را از هر مکر و شر دشمن نگاه می‌دارد، که خدا هرگز خیانتکار کافر ناسپاس را دوست نمی‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ

به کسانی [از مؤمنین] که جنگ می‌‌کنند اجازه داده شد به اینکه آنها ستم کنند و همانا خداوند بر یاری آنان البتّه بسیار قادر است

- ترجمه سلطانی

به کسانی که جنگ می‌کنند اجازه داده شد به اینکه آنها ستم کنند و همانا خداوند بر یاری آنان البتّه بسیار قادر است

- ترجمه راستین

به مسلمانان که مورد قتل (و غارت) قرار گرفته‌اند رخصت (جنگ با دشمنان) داده شد، زیرا آنها از دشمن سخت ستم کشیدند و همانا خدا بر یاری آنها قادر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُـولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَـوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

[همان] کسانی که از دیارشان به ناحقّ اخراج شده‌‌اند جز این است که می‌‌گفتند الله پروردگار ما است و اگر خداوند مردم را بعضی از آنها را با بعضی دیگر دفع نمی‌‌کرد حتماً صومعه‌‌ها [یعنی معابد نصاری برای راهبان آنها، برای حقّ بودن آنها تا زمان رسول] و کلیساها [همان معابد مشترک آنها] و کنیسه‌‌ها [یعنی معابد یهود] و مساجدی که در آنها اسم خداوند بسیار ذکر می‌‌شود منهدم می‌‌شدند و البتّه خداوند قطعاً به کسی که او را یاری کند یاری می‌‌کند همانا خداوند البتّه قوی و چیره است

- ترجمه سلطانی

(همان) کسانی که از دیارشان به ناحقّ اخراج شده‌اند جز این است که می‌گفتند الله پروردگار ما است و اگر خداوند مردم را بعضی از آنها را با بعضی دیگر دفع نمی‌کرد حتماً صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مساجدی که در آنها اسم خداوند بسیار ذکر میشود منهدم می‌شدند و البتّه خداوند قطعاً به کسی که او را یاری کند یاری می‌کند همانا خداوند البتّه قوی و چیره است

- ترجمه راستین

آن مؤمنانی که به ناحق از خانه‌هاشان آواره شده (و جرمی نداشتند) جز آنکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست. و اگر خدا (رخصت جنگ ندهد و) دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعه‌ها و دیرها و کنشت‌ها و مساجدی که در آن (نماز و) ذکر خدا بسیار می‌شود همه خراب و ویران شود. و هر که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد، که خدا را منتهای اقتدار و توانایی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ

[همان] کسانی که اگر آنها را در زمین متمکّن کنیم نماز بپا می‌‌دارند و زکات می‌‌دهند و به معروف امر می‌‌کنند و از منکر نهی می‌‌نمایند و عاقبت امور برای خداوند است

- ترجمه سلطانی

(همان) کسانی که اگر آنها را در زمین متمکّن کنیم نماز بپا می‌دارند و زکات می‌دهند و به معروف امر می‌کنند و از منکر نهی می‌نمایند و عاقبت امور برای خداوند است

- ترجمه راستین

(آنان که خدا را یاری می‌کنند) آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا می‌دارند و زکات می‌دهند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و (از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند چون می‌دانند که) عاقبت کارها به دست خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ

و اگر تو را تکذیب می‌‌کنند [یعنی دروغگو می‌‌شمارند پس اندوه مدار] و همانا قبل از آنان، قوم نوح و عاد و ثمود [پیامبران خود را] تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

و اگر تو را دروغگو می‌شمارند و همانا قبل از آنان، قوم نوح و عاد و ثمود تکذیب کردند

- ترجمه راستین

و اگر کافران امت، تو را تکذیب کنند (افسرده خاطر مباش که) پیش از اینان قوم نوح و عاد و ثمود نیز (رسولان حق را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ

و قوم ابراهیم و قوم لوط

- ترجمه سلطانی

و قوم ابراهیم و قوم لوط

- ترجمه راستین

و همچنین قوم ابراهیم و قوم لوط.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ

و اصحاب مَدْیَن [پیامبران خود را تکذیب کردند]، و موسی تکذیب شد و برای کافران به تأخیر انداختم [یعنی به آنان مهلت دادم و عمرشان را طولانی کردم] سپس آنها را گرفتم پس [بنگر] نکیر (تغیّر، امر سخت و دشوار) من چگونه می‌‌باشد [یعنی انکار من بر آنها به سبب آنچه که انجام می‌‌دادند و تبدیل کردن من نعمت‌‌هایشان را به نقمت، یا چگونه بود انتقال دادن من آنان را از حالتی که خوشحالشان می‌‌کرد به حالتی که ناراحتشان می‌‌کرد]

- ترجمه سلطانی

و اصحاب مدین (پیامبران خود را)، و موسی تکذیب شد و برای کافران به تأخیر انداختم سپس آنها را گرفتم پس (بنگر) نکیر (تغیّر، امر سخت و دشوار) من چگونه می‌باشد

- ترجمه راستین

و نیز (قوم شعیب) اصحاب مدین (همه رسولان خود را تکذیب نمودند) و موسی نیز تکذیب شد و من هم کافران را (برای امتحان) مهلت دادم سپس آنها را (به عقوبت) گرفتم، و چقدر مؤاخذه و عقاب من (بر کافران) سخت است!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِـمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ

و چه بسیار شهرهایی که [اهل] آنها را هلاک کردیم و [آنها] ستمکار بودند و [در حال حاضر] آنها خالی [از سکنه] هستند [مشتمل] بر سقف‌‌های خود [ویران شده‌‌اند] و چاه‌‌های آب تعطیل (بلا استفاده) شده و کاخ‌‌های برافراشته [بی صاحب مانده]

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار شهرهایی که (اهل) آنها را هلاک کردیم و (آنها) ستمکار بودند و (در حال حاضر) آنها خالی (از سکنه) هستند بر سقفهای خود (ویران شده‌اند) و چاه‌های آب تعطیل (بلا استفاده) شده و کاخ‌های برافراشته (بی صاحب مانده)

- ترجمه راستین

پس چه بسیار شهر و دیاری که ما اهلش را در آن حال که به ظلم و ستم مشغول بودند به خاک هلاک نشاندیم و اینک آن شهرها از بنیاد ویران است و چه چاه و قناتهای آب که معطل بماند و چه قصرهای عالی بی‌صاحب گشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ

آیا [از راه رفتن با پاها یا از سیر کردن با نظرها باز داشته شده بودند؟] که [با پاهایشان یا با نظرهایشان] در زمین سیر نکرده‌‌اند؟ [تا به احوال گذشتگان نیکوکار و بدکار نظری بیندازند که آن نظر مورث تفکّر آنها و حصول عقل برای آنها شود] تا آنها قلب‌‌هایی داشته باشند که با آنها تعقّل کنند یا گوش‌‌هایی که با آنها بشنوند [یعنی تا برای آنان مقام تحقیق یا مقام تقلید و انقیاد حاصل شود] پس همانا چشم‌‌ها [یی که در سر دارند] نیست که [به سبب ترک کردن سیر و نظر] نابینا می‌‌شود و لکن قلب‌‌هایی که در سینه‌‌ها است کور می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

آیا پس در زمین سیر نکرده‌اند؟ تا آنها قلب‌هایی داشته باشند که با آنها تعقّل کنند یا گوش‌هایی که با آنها بشنوند پس همانا چشم‌ها نیست که نابینا می‌شود و لکن قلب‌هایی که در سینهها است کور میشود

- ترجمه راستین

آیا (این کافران) در روی زمین به سیر و تماشا نرفتند تا دلهاشان بینش و هوش یابد و گوششان به حقیقت شنوا گردد؟که (این کافران را) چشمهای سر گرچه کور نیست لیکن چشم باطن و دیده دلها کور است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ

و از تو طلب تعجیل [آن] عذاب را [که به آن وعده داده شده] می‌‌کنند و (حال آنکه) خداوند هرگز وعده‌‌اش را خلاف نمی‌‌کند و همانا یک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال از آنچه که شما می‌‌شمارید است

- ترجمه سلطانی

و از تو طلب تعجیل (آن) عذاب را می‌کنند و (حال آنکه) خداوند هرگز وعدهاش را خلاف نمیکند و همانا یک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال از آنچه که شما میشمارید است

- ترجمه راستین

و کافران (به سخریه) از تو تقاضای تعجیل در عذاب می‌کنند و هرگز خدا در وعده خود (به عذاب آنان) خلف نخواهد کرد، و همانا یک روز نزد خدا (و از نظر حلم او) چون هزار سال به حساب شماست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِـمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ

و چه بسیار شهرهایی که به [اهل] آنها مهلت دادم [همانطور که به قوم تو مهلت دادم] و (حال آنکه) آنها [مثل قوم تو] ستمکار بودند سپس آنها را [در دنیا قبل از احتضار به انواع مؤاخذت و در حین احتضار با حضور ملائکهٔ عذاب و ملک الموت] گرفتم و محل بازگشت (سرانجام) به من است

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار شهرهایی که به (اهل) آنها مهلت دادم و (حال آنکه) آنها (مثل قوم تو) ستمکار بودند سپس آنها را گرفتم و محل بازگشت (سرانجام) به من است

- ترجمه راستین

و بسا شهر و دیاری که به اهلش با آنکه ستمکار بودند مهلت دادم تا روزی آنها را به انتقام گرفتم و بازگشت (خلق) به سوی من است (و هر نیک و بد را جزا خواهم داد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ قُلْ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

بگو ای مردم جز این نیست که من برای شما بیم دهندهٔ آشکاری [یعنی ظاهر الحجّت و الصّدق یا مُظهر صدق خود و انذار خود] هستم

- ترجمه سلطانی

بگو ای مردم جز این نیست که من برای شما بیم دهندهٔ آشکاری هستم

- ترجمه راستین

بگو که ای مردم، من برای شما رسول ترساننده مشفقی آشکار بیش نیستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ

پس کسانی که [با ایمان عامّ و بیعت عامّهٔ نبویّه] ایمان آورده‌‌اند و به صالحات [ی که آنها را بعد از بیعت از من گرفتند] عمل کردند ایشان آمرزش و روزی کریمانه‌‌ای دارند

- ترجمه سلطانی

پس کسانی که ایمان آورده‌اند و به صالحات عمل کردند ایشان آمرزش و روزی کریمانه‌ای دارند

- ترجمه راستین

پس آنان که ایمان آوردند و نیکوکار گردیدند بر آنها آمرزش حق و رزق با لطف و کرامت عالی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ

و کسانی که دربارهٔ آیات ما [با ردّ و ابطال و منع و جحود (انکار)] سعی کردند عاجز شده هستند آنان اصحاب جحیم هستند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که دربارهٔ آیات ما سعی کردند عاجز شده هستند آنان اصحاب جحیم هستند

- ترجمه راستین

و آنان که در رد و انکار آیات ما سعی و کوشش کردند تا ما را به زانو درآورند آنها اهل آتش دوزخند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُـولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

و قبل از تو رسولی و نه نبیّی نفرستادیم مگر وقتی که [چیزی از مشتهیات قوای حیوانی یا انسانی را از جهت دنیا یا از جهت آخرت] آرزو کند شیطان در آرزوی او [چیزی را خلاف متمنّاى او وقتی که حاصل می‌‌شود یا حصول آن نزدیک می‌‌شود] القاء می‌‌کند پس خداوند آنچه که شیطان القاء می‌‌کند را می‌‌زداید سپس خداوند آیات خود را محکم می‌‌کند [به اینکه از قلوب مؤمنین و نه از نظر نبیّ (ص) تغییر و نه تبدیل و نه تزویل نمی‌‌کند] و خداوند بسیار دانا است [و صلاح بندگانش را می‌‌داند در اینکه شیطان را خالی (رها) نگذارد تا آنچه را که می‌‌خواهد در متمنّى نبیّ (ص) القاء کند، تا با آن، خالص و مغشوش را اختبار (آزمودن) کند و مؤمن از منافق متمایز شود] و حکیم است [که جز برای غایات متقنه و جز با نظر به استعدادات مکمونه انجام نمی‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

و قبل از تو رسولی و نه نبیّی نفرستادیم مگر وقتی که آرزو کند شیطان در آرزوی او القاء می‌کند پس خداوند آنچه که شیطان القاء می‌کند را می‌زداید سپس خداوند آیات خود را محکم میکند و خداوند بسیار دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

و ما پیش از تو هیچ رسول و پیمبری نفرستادیم جز آنکه چون آیاتی (برای هدایت خلق) تلاوت کرد شیطان (جن و انس) در آن آیات الهی القاء دسیسه کرد، آن گاه خدا آنچه شیطان القاء می‌کند محو و نابود می‌سازد سپس آیات خود را محکم و استوار می‌گرداند، و خدا دانا (به حقایق امور) و درستکار (در نظام عالم) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِـمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ

تا آنچه که شیطان القاء می‌‌کند را برای کسانی که در قلوب آنها مرض هست و قلبشان سخت است به عنوان فتنه (اختبار، آزمایش، گمراهی، گناه، کفر، رسوایی، عذاب، گمراه کردن، ذوب کردن طلا و نقره، محنت، اختلاف در آراء) قرار بدهد و همانا ستمکاران البتّه در ستیزهٔ دوری هستند

- ترجمه سلطانی

تا آنچه که شیطان القاء میکند را به عنوان آزمایش برای کسانی که در قلوب آنها مرض هست و قلبشان سخت است قرار بدهد و همانا ستمکاران البتّه در ستیزهٔ دوری هستند

- ترجمه راستین

تا خدا به آن القائات شیطان کسانی را که دلهایشان مبتلا به مرض (نفاق و شک یا کفر) و قساوت است بیازماید (و باطن آنها را پدیدار سازد) و همانا (کافران و) ستمکاران عالم سخت در ستیزه و دشمنی دور (از حق) می‌باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

و تا کسانی که علم داده شده‌‌اند [که آن نوری است که خداوند در قلب کسی که می‌‌خواهد می‌‌افکند یا علمی است که آن تمیز دقایق کثرات و احکام آنها است] بدانند که آن [القاء یا القاء شده، یا کتاب نبیّ (ص) یا دین او یا استخلاف (نصب خلیفه) او همان] حقّ [نازل شده] از پروردگار تو است [که به صورت باطل و بر زبان شیطان یا دست او است] و به او ایمان آورند پس قلوب آنها برای او فروتن شوند [یعنی به او اذعان کنند و منقاد او شوند یا با او با بیعت خاصّه یا عامّه بیعت کنند]، و همانا خداوند البتّه کسانی که ایمان (اسلام) آورده‌‌اند را به راه مستقیم [ولایت علی (ع)] هدایت کننده است [یا همانا خداوند حتماً کسانی که با قبول ولایت و بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه و دخول ایمان در قلب ایمان آورده‌‌اند را در همهٔ امور حتّی در قرآن و آنچه که شیطان آن را در آنچه که رسول (ص) آن را تمنّا می‌‌کند القاء می‌‌کند و آنچه که شیطان آن را القاء می‌‌کند، به راه راست هدایت می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و تا کسانی که علم داده شده‌اند بدانند که آن حقّ از پروردگار تو است و به او ایمان آورند پس قلوب آنها برای او فروتن شوند، و همانا خداوند البتّه کسانی که ایمان آورده‌اند را به راه مستقیم هدایت کننده است

- ترجمه راستین

و تا آنکه اهل علم و معرفت به یقین بدانند که این آیات قرآن به حق از جانب پروردگار تو نازل گردیده که بدان ایمان آورند و دلهاشان پیش او خاضع و خاشع شود، و البته خدا اهل ایمان را به راهی راست هدایت خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ

و همواره کسانی که [به خداوند یا به تو یا به کتاب تو یا به آنچه که دربارهٔ خلیفه‌‌ات گفته‌‌ای یا به ولایت] کفر ورزیده‌‌اند در شکّ از آن هستند تا آنکه آن ساعت [مرگ و آن ساعت ظهور قائم (ع) و قیام قیامت صغرا است] به ناگاه به آنها برسد یا عذاب روز[ی که اعمال آنان در آن روز] بی ثمر [است] به آنها برسد

- ترجمه سلطانی

و همواره کسانی که کفر ورزیده‌اند در شکّ از آن هستند تا آنکه آن ساعت ناگهانی به آنها برسد یا عذاب روز(ی که اعمال آنان در آن روز) بی ثمر (است) به آنها برسد

- ترجمه راستین

و آنان که کافرند در (اینکه نزول) قرآن (از جانب خداست یا در وعد و وعید قرآن) همیشه شک دارند تا وقتی که ناگهان ساعت مرگ (یا قیامت) فرا رسد یا عذاب روز عقیم بی‌خیر (که شب آسایش و خیر و سعادت در پی ندارد) بر آنها فرود آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

مُلک (مملکت، پادشاهی) در آنروز [احتضار یا روز قیامت] برای خداوند است که بین آنان حکم می‌‌کند پس کسانی که ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح کرده‌‌اند در جنّات نعیم هستند

- ترجمه سلطانی

مُلک (مملکت، پادشاهی) در آنروز برای خداوند است که بین آنان حکم می‌کند پس کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح کرده‌اند در جنّات نعیم هستند

- ترجمه راستین

در آن روز سلطنت و حکمفرمایی تنها مخصوص خداست، که میان آنان حکم می‌کند، پس آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند در بهشت پر نعمتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند و آیات ما را دروغین شمردند پس آنان عذابی خفّت‌‌بار دارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند و آیات ما را دروغین شمردند پس آنان عذابی خفّت‌بار دارند

- ترجمه راستین

و آنان که کافر شده و تکذیب آیات ما کردند آنها را عذابی خوار کننده و ذلّت بار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

و کسانی که [بعد از آنکه ایمان آوردند] در راه خدا هجرت کرده‌‌اند سپس کشته شدند یا مُردند خداوند البتّه به آنان روزی نیکویی روزی می‌‌دهد و همانا خداوند البتّه او بهترین روزی دهندگان است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که در راه خدا هجرت کرده‌اند سپس کشته شدند یا مُردند خداوند البتّه به آنان روزی نیکویی روزی می‌دهد و همانا خداوند البتّه او بهترین روزی دهندگان است

- ترجمه راستین

و آنان که در راه خدا از وطن خود هجرت گزیده و کشته شدند یا مرگشان فرا رسید البته خدا رزق و روزی نیکویی (در بهشت ابد) نصیبشان می‌گرداند، و همانا خداوند بهترین رزق و روزی بخشنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ

البتّه آنها را با داخل کردنی که از آن خشنود می‌‌شوند داخل می‌‌کند و همانا خداوند البتّه دانا [به احوال جنگ کنندگان با آنها و به احوال آنها است] و [لکن او] حلیم (بردبار) است [و در عقوبت کردن جنگ کنندگان عجله نمی‌‌کند و از بندگانش به حلم و عدم تعجیل در مکافات کسی که به آنها بدی کرده است یا با آنها جنگ نموده است راضی می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

البتّه آنها را با داخل کردنی که از آن خشنود می‌شوند داخل می‌کند و همانا خداوند البتّه دانا و بردبار است

- ترجمه راستین

و بی‌گمان آنها را (در بهشت) منزلی عنایت کند که بسیار بدان خشنود باشند، و همانا خدا (بر احوال خلق) دانا و (بر گناهانشان) بردبار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ

این‌‌چنین است و کسی که [ظالم را] عقوبت (مجازات) کند به مثل آنچه که به او عقاب (ظلم) شده سپس به او [عقوبت کننده یا مظلوم اوّل] ستم شود البتّه خداوند قطعاً او را یاری خواهد کرد همانا خداوند البتّه بسیار بخشاینده و بسیار آمرزنده است [یعنی خداوند معاقب مقتصّ (قصاص کننده) که به او بغى شده است را یاری خواهد کرد برای اینکه او زلّات (لغزش‌‌ها) او را که لازمهٔ آن از اتّباع او از هوی در اقتصاص (قصاص کردن) است عفو کننده است به حیثی که عفو کردن از او مرضی (پسندیده) می‌‌باشد یا ظالم را بعد از بغى به او یاری خواهد کرد برای اینکه او بعد از آنکه به مثل ظلمش عقوبت شد از ظلمش عفو می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

این‌چنین است و کسی که (ظالم را) عقوبت (مجازات) کند به مثل آنچه که به او عقاب (ظلم) شده سپس به او (عقوبت کننده یا مظلوم اوّل) ستم شود البتّه خداوند قطعاً او را یاری خواهد کرد همانا خداوند البتّه بسیار بخشاینده و بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

(سخن حق) این است، و هر کس به همان قدر ظلمی که به او شده در مقام انتقام برآید و باز بر او ظلم شود البته خدا او را یاری می‌کند (در این آیه ترغیب خلق است برگرفتن حق مظلوم از ظالم) ، همانا خدا را عفو و آمرزش بسیار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ

آن [اذن در قصاص و یاری مقتصّ که به او بغى شده یا به ظالم که به او بغى کرده بعد از اقتصاص (قصاص گرفتن) از او] به (سبب) این است که خداوند شب را در روز داخل می‌‌کند [یعنی شب اقتصاص را در جای روز عفو، یا شب ظلم را در مکان روز عدل داخل می‌‌کند، یا از شبِ رذایل می‌‌کاهد و به روزِ خصایل می‌‌افزاید] و روز را در شب داخل می‌‌کند [از روزِ خصایل کم می‌‌کند و در شبِ رذایل می‌‌افزاید، پس اقتصاص مقتصّ و ظلم ظالم هر دو به تسخیر خداوند و امر تکوینی او است پس اگر هر کدام از آن دو که زائد بر قدر ترخیص انجام دهد با یاری کردن کسی که بر او بغى شده عقوبت می‌‌کند] و همانا خداوند [به آنچه که باغى (ظلم کننده) و مُقتص (قصاص کننده) و مقتصٌّ منه (قصاص شونده) آن را می‌‌گویند] شنوا و [به آنچه که آن را انجام می‌‌دهند] بصیر است

- ترجمه سلطانی

آن به (سبب) این است که خداوند شب را در روز داخل می‌کند و روز را در شب داخل می‌کند و همانا خداوند شنوا و بصیر است

- ترجمه راستین

این است (برهان حق) که خدا شب تار را در روز روشن پنهان می‌کند و روز روشن را در شب تار، و خدا (به صدای اهل عالم) شنوا و (به دقایق امور خلق) بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ

آن [ایلاج (داخل کردن در همدیگر) و شنوایی و بینایی] به (سبب) این است که خداوند همان حقّ [کامل در حقّیّت] است [به حیثی که هیچ باطلی او را شوب (آلوده) نمی‌‌کند] و همانا آنچه که غیر از او [از اهویه و آمال داعیه بر اصنام و اصنام و کواکب و عناصر و خصوصاً رؤسای ضلالت] می‌‌خوانند آن باطل [در بطلان کامل] است [به حیثی که آن را شایبه حقّ نمی‌‌رود] و همانا خداوند همان العلی (برتر مطلق) و الکبیر (بزرگ مطلق) است [که به همه چیز علوّ (برتری) دارد و به آن احاطه دارد و به آن علم دارد و بر تصرّف در آن به هر نحوی که بخواهد قدرت دارد]

- ترجمه سلطانی

آن به (سبب) این است که خداوند همان حقّ است و همانا آنچه که غیر از او میخوانند آن باطل است و همانا خداوند همان العلی (برتر مطلق) و الکبیر (بزرگ مطلق) است

- ترجمه راستین

حقیقت این است که خدای یکتا حق مطلق است و هر چه جز او خوانند باطل صرف است، و علوّ مقام و بزرگی شأن مخصوص ذات پاک خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آب را فرو فرستاد پس زمین را سرسبز می‌‌کند همانا خداوند البتّه [در ذاتش] لطیف و آگاه است [پس مدرکی (درک کننده‌‌ای) لطیف او را در صفات لطیفش در فعالش درک نمی‌‌کند پس دقایق صنع او و غایات مترتّبه بر آن و حِکم مودعه (ودیعه شده) در آن را جز او درک نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آب را فرو فرستاد پس زمین را سرسبز می‌کند همانا خداوند البتّه لطیف و آگاه است

- ترجمه راستین

(ای بشر) آیا ندیدی که خدا از آسمان آبی فرو بارد و زمین سبز و خرم گردد؟ (این دلیل قدرت و رحمت آفریننده است) ، همانا خدا را (با خلق) عنایت و لطف بسیار است و (به دقیق‌ترین امور عالم) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ

[آسمان‌‌ها و] آنچه که در آسمان‌‌ها هست و [زمین و] آنچه که در زمین هست برای او هستند و همانا خداوند البتّه همان [به ذات خود] بی‌‌نیاز و ستوده است

- ترجمه سلطانی

آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و همانا خداوند البتّه همان بینیاز و ستوده است

- ترجمه راستین

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه ملک خداست و تنها خداست که بی‌نیاز و به همه اوصاف کمال آراسته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَـرَءُوفٌ رَّحِيمٌ

آیا ندیده‌‌ای که خداوند آنچه که در زمین هست را برای شما مسخّر کرده؟ و کشتی در دریا به امر [تکوینی] او روان است و آسمان [از افلاک و کواکب و ابرها و باران‌‌های آن] را [همگی در احیاز (جاها) خود و مراکز خود] نگه می‌‌دارد از اینکه بر زمین فرو افتد [یعنی از وقوع بر آن] مگر به اذن او [یعنی وقتی که خداوند اذن دهد در وقوع آن بر زمین، بر آن می‌‌افتد]، همانا خداوند به مردم البتّه رئوف [خیرخواه] و مهربان است

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌ای که خداوند آنچه که در زمین هست را برای شما مسخّر کرده؟ و کشتی در دریا به امر او روان است و آسمان را نگه می‌دارد از اینکه بر زمین فرو افتد مگر به اذن او، همانا خداوند به مردم البتّه رئوف (خیرخواه) و مهربان است

- ترجمه راستین

(ای بشر) آیا ندیدی که هر چه در زمین است خدا مسخر شما گردانید و کشتی به فرمان او در دریا سیر می‌کند و آسمان را (دستور) او نگاه می‌دارد که بر زمین نیفتد مگر به اذن او؟همانا خدا به مردم بسیار رئوف و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ

و او کسی است که شما را [از جماد بودن به حیات حیوانی یا از حیوانیّت به حیات بشری، یا از بشریّت به حیات انسانی] احیاء (زنده) کرد سپس شما را [به هنگام مرگ از حیات حیوانی و بشری یا ایضاً به هنگام نفخهٔ اوّل از حیات انسانی] می‌‌میراند سپس شما را [به حیات انسانی یا بهیمی یا سبعی یا شیطانی به هنگام رجعت] زنده می‌‌کند همانا انسان البتّه [به نعمت احیاء اوّل] بسیار ناسپاس است

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که شما را احیاء (زنده) کرد سپس شما را می‌میراند سپس شما را زنده می‌کند همانا انسان البتّه بسیار ناسپاس است

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که شما را اول بار زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز دوباره زنده کند، (با وجود این آیت قدرت و نعمت بزرگ) باز انسان بسیار ناسپاس و کافر کیش است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ لِّكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ

برای هر امّتی منسکی (روشی، شرعتی یا راهی از عبادات) [یا ذبیحه‌‌ای را که با آن تقرّب جویند، یا مکان عبادتی، یا محلّ ذبح و قربانی کردنی را] قرار داده‌‌ایم که آنها آن را انجام دهند و نباید در این امر [یعنی امر عبادت تو یا امر حجّ تو یا شریعت تو یا مساجد تو یا ذبیحهٔ تو] با تو منازعه کنند و به سوی پروردگارت دعوت کن همانا تو البتّه بر راه راست هستی

- ترجمه سلطانی

برای هر امّتی منسکی (روشی) قرار داده‌ایم که آنها آن را انجام دهند و نباید در این امر با تو منازعه کنند و به سوی پروردگارت دعوت کن همانا تو البتّه بر راه راست هستی

- ترجمه راستین

ما برای هر امتی پرستشگاهی مقرر کردیم تا به خدا توجه کنند (و آنجا جهت وحدت و انس و الفت آن امت شود) پس (ای رسول) نباید مردم (در امر کعبه و قربانگاه و سایر دستورهای الهی) با تو به منازعت برخیزند و تو (خلق را) به سوی خدا دعوت کن که خود به راهی راست و هدایتی کامل هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ

و اگر [در امر ذبیحه یا در مکان آن یا در اکل (خوردن) ذبیحه نه میته یا در سایر آنچه که مَنْسَک به آنها تفسیر شده] با تو مجادله کردند پس [بر سبیل متارکه و عدم تعرّض بر مجادله] بگو که خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید داناتر است

- ترجمه سلطانی

و اگر با تو مجادله کردند پس بگو که خداوند به آنچه که عمل میکنید داناتر است

- ترجمه راستین

و اگر (کافران) با تو (در اوامر حق) جدل و خصومت کنند آنها را بازگو که خدا به آنچه می‌کنید بهتر آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

خداوند در روز قیامت در آنچه که دربارهٔ آن با یکدیگر اختلاف می‌‌کردید بین [ما و] شما [یا بین شما ای متخالفان (مخالفت کنندگان با یکدیگر)] حکم خواهد کرد

- ترجمه سلطانی

خداوند در روز قیامت در آنچه که دربارهٔ آن با یکدیگر اختلاف میکردید بین شما حکم خواهد کرد

- ترجمه راستین

خدا در روز قیامت میان شما در آنچه (با من) خلاف و نزاع می‌کردید حکم خواهد فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ

آیا ندانسته‌‌ای که خداوند آنچه که در آسمان و زمین است [و اختلاف شما] را می‌‌داند [و بین شما حکم خواهد کرد] که آن در کتاب است همانا آن بر خداوند آسان است

- ترجمه سلطانی

آیا ندانسته‌ای که خداوند آنچه که در آسمان و زمین است (و اختلاف شما) را میداند (و بین شما حکم خواهد کرد) که آن در کتاب است همانا آن بر خداوند آسان است

- ترجمه راستین

(ای بشر) آیا ندانستی که خدا از آنچه در آسمان و زمین است آگاه است؟و این (جهان و همه حوادث آن) در کتابی (کتاب علم خدا) محفوظ و مسطور است و این (حفظ و نگهبانی) بر خدا کاری بسیار سهل است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُـنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِـمِينَ مِن نَّصِيرٍ

[و با تو مجادله می‌‌کنند] و به جای خداوند آنچه که سلطانی (دلیلی) برای آن نازل نشده را عبادت می‌‌کنند و آنها به آن [یعنی خلیفه‌‌ای که آنها از جهت خلافت او و مطاع بودن او به او] علمی ندارند {یعنی همانا مطاع و لابدّ است که از خداوند مأذون باشد و اینکه برای مطیع (اطاعت کننده) است که علم به مأذون بودن او از خداوند حاصل کند پس کسی که از مطاعی اطاعت کند (در حالی که) می‌‌داند که او از جانب خداوند مأذون نمی‌‌باشد یا از مطاعی که نمی‌‌داند که او مأذون است یا غیر مأذون مشرک و ظالم می‌‌باشد، برای اینکه او طاعتش را که آن بزرگترین حقوق است در غیر موضع آن وضع کرده که آن کسی است که مأذون از خداوند نبوده یا به مأذون بودن او علمى نداشته و آن را از ذی حقّ آن که همان امام مأذون از خداوند است منع کرده است} و ظلم کنندگان [که طاعت خویش را در غیر موضع آن وضع کرده‌‌اند در امر آخرت] یاوری ندارند {زیرا یاری کننده همان امام یا کسی است که امام او را برای یاری‌‌کردن نصب کرده است}

- ترجمه سلطانی

و به جای خداوند آنچه که سلطانی (دلیلی) برای آن نازل نشده را عبادت می‌کنند و آنها به آن علمی ندارند و ظلم کنندگان یاوری ندارند

- ترجمه راستین

و (این مشرکان) خدا را رها کرده و چیزی غیر او را می‌پرستند که بر پرستش آن هیچ دلیل و برهانی نفرستاده و نه خود علم و بصیرتی بدان دارند، (مشرکان، نادان و ستمکارند) و هرگز ستمکاران را یار و یاوری نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

و وقتی که آیات واضح [یا موضح] ما [دربارهٔ ولایت علیّ (ع)] برای آنان تلاوت می‌‌شود منکر [از هر چیزی که عقل یا عرف به آن راضی نمی‌‌شود] را در صورت کسانی که [به ولایت او] کفر ورزیده‌‌اند می‌‌شناسی که نزدیک است که [برای شدّت غیظشان] به کسانی که آیات ما را برای آنها تلاوت می‌‌کنند حمله کنند بگو: آیا پس به شما به بدتر از آن خبر بدهم که آن (خبر) آتشی است که خداوند به کسانی که کفر ورزیده‌‌اند وعده داده و بد جایگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آیات واضح ما برای آنان تلاوت می‌شود منکر را در صورت کسانی که کفر ورزیده‌اند می‌شناسی که نزدیک است که به کسانی که آیات ما را برای آنها تلاوت میکنند حمله کنند بگو: آیا پس به شما به بدتر از آن خبر بدهم که آن (خبر) آتشی است که خداوند به کسانی که کفر ورزیده‌اند وعده داده و بد جایگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه راستین

و هرگاه بر این کافران معاند آیات روشن ما تلاوت شود در چهره آن کافران به حدی اثر مخالفت و انکار مشاهده کنی که نزدیک است (از فرط غضب) بر مؤمنانی که آیات ما را بر آنان قرائت می‌کنند حمله‌ور شوند، (به آنها) بگو: آیا شما را به عذابی بدتر از این خبر دهم؟آن آتش دوزخ است که خدا آن را به کافران وعده داده است و آنجا بسیار بد بازگشتگاهی خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ يَاأَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ

ای مردم [برای بیان حال آنها و حال علیّ (ع)] مَثَلی زده شد پس آن را بشنوید: همانا کسانی که به جای خداوند می‌‌خوانید هرگز [حتّی] مگسی را [هم] خلق نخواهند کرد و اگرچه بر [انجام] آن [به تعاون] اجتماع نمایند و اگر مگس از آنها چیزی سلب کند نمی‌‌توانند آن را از او باز پس گیرند [آن] ضعف طالب [برای خواندن این مدعوّ] و مطلوب [بر خلق کوچکترین چیز و دفع آن] است

- ترجمه سلطانی

ای مردم مَثَلی زده شد پس آن را بشنوید: همانا کسانی که به جای خداوند می‌خوانید هرگز (حتّی) مگسی را (هم) خلق نخواهند کرد و اگرچه بر (انجام) آن اجتماع نمایند و اگر مگس از آنها چیزی سلب کند نمی‌توانند آن را از او باز پس گیرند (آن) ضعف طالب (برای خواندن این مدعوّ) و مطلوب (بر خلق کوچکترین چیز و دفع آن) است

- ترجمه راستین

ای مردم (مشرک کافر) مثلی زده شده بدان گوش فرا دارید (تا حقیقت حال خود بدانید): آن بتهای جماد که به جای خدا (معبود خود) می‌خوانید هرگز بر خلقت مگسی هر چند همه اجتماع کنند قادر نیستند، و اگر مگس (ناتوان) چیزی از آنها بگیرد قدرت بر باز گرفتن آن ندارند، (بدانید که) طالب و مطلوب (یعنی بت و بت‌پرست یا عابد و معبود یا مگس و بتان) هر دو ناچیز و ناتوانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

قدر خدای را به حقّ قدر او ندانستند [حیثی که او را با مثال اصنامی که بر چیزی قادر نیستند معادل کردند] همانا خداوند [در مظهر خلیفهٔ خود که همان علیّ (ع) است] البتّه قوی [و دارای قدرت بر هر مقدورى است که اراده کند] و غالب است [که مانعی او را از مرادش منع نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

قدر خدای را به حقّ قدر او ندانستند همانا خداوند البتّه قوی و غالب است

- ترجمه راستین

(این مشرکان) مقام خدا را آن گونه که شایسته اوست نشناختند، (و گرنه جماد ناتوانی را خدا نمی‌خواندند) خدا ذاتی است بی‌نهایت توانا و بی‌همتای شکست ناپذیر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ

خداوند است که از ملائکه و از مردم رسولانی را بر می‌‌گزیند {یعنی اینکه برگزیدن رسولان (ع) چه از ملائکه باشد یا از مردم مقصور بر خداوند است پس شما را چه می‌‌شود که به امر خلافت که همان رسالت مِن الله اِلی الله است اتکال نمی‌‌کنید و به آرای خود خلیفه‌‌ای اختلاق (جعل کردن، بربافتن) می‌‌کنید} همانا خداوند [به اقوال جمیع بندگان از ملائکه و مردم] شنوا و [به دقایق همهٔ مکمونات] بینا است

- ترجمه سلطانی

خداوند است که از ملائکه و از مردم رسولانی را بر می‌گزیند همانا خداوند شنوا و بینا است

- ترجمه راستین

خداست که از میان فرشتگان و آدمیان رسولانی برمی‌گزیند، که همانا خدا (به سخن عالمیان) شنوا و (به لیاقت آنان) بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

آنچه که بین دستانشان [یعنی در مظهر خود که همان علیّ (ع)] است و آنچه که پشت [سر] آنان است را می‌‌داند و امور [در مظهر او] به سوی خداوند باز می‌‌گردند

- ترجمه سلطانی

آنچه که بین دستانشان (نزد آنان) است و آنچه که پشت (سر) آنان است را می‌داند و امور به سوی خداوند باز می‌گردند

- ترجمه راستین

او به علم ازلی آنچه در نظر این مردم پیدا و آنچه ناپیداست همه را می‌داند و بازگشت کلیه امور به سوی خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید رکوع کنید [با رکوع نماز یا بر پروردگارتان تواضع کنید] و سجده کنید [با سجدۀ نماز یا با غایت تواضع بر پروردگارتان تواضع کنید] و پروردگارتان را بندگی کنید [یعنی با رکوع کردنتان و سجود کردنتان از انانیّات خود خارج شوید و احرار (آزادگان) از عبودیّت خودتان و عبید (بندگان) پروردگارتان گردید] و خیر (خوب) را انجام دهید راجیاً به اینکه شما رستگار شوید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید رکوع کنید و سجده کنید و پروردگارتان را بندگی کنید و خیر (خوب) را انجام دهید راجیاً به اینکه شما رستگار شوید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، در برابر خدا رکوع و سجود آرید و (با توجه و بی‌ریا و خالص) پروردگار خود را پرستید و کار نیکو کنید، باشد که رستگار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُـولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

و در راه خدا به حقّ جهاد او جهاد کنید، او شما را برگزید و بر شما در دین، ملّت (آئین) پدر شما ابراهیم تنگنایی قرار نداده، او [یعنی ابراهیم (ع) یا خداوند] از قبل شما را مسلم نامید و تا در این [زمان یا این قرآن یا این عالم] رسول گواه بر شما باشد و شما گواه بر مردم باشید پس نماز را بپا دارید و زکات بدهید و [با اعتصام (پیوستن، پناه آوردن، چنگ زدن) به ولایت] به خداوند متمسِّک شوید او مولای شما و چه خوب مولایی است [یعنی وقتی که مولاى شما باشد پس چه خوب مولایى است] و [او] چه خوب نصیری (یاری کننده‌‌ای) است.

- ترجمه سلطانی

و در راه خدا به حقّ جهاد او جهاد کنید، او شما را برگزید و بر شما در دین، ملّت (آئین) پدر شما ابراهیم تنگنایی قرار نداده، او از قبل شما را مسلم نامید و تا در این (زمان) رسول گواه بر شما باشد و شما گواه بر مردم باشید پس نماز را بپا دارید و زکات بدهید و به خداوند متمسِّک شوید (پناه آورید) او مولای شما و چه خوب مولایی و چه خوب نصیری (یاری کنندهای) است.

- ترجمه راستین

و حق جهاد در راه او را (با دشمنان دین و با نفس امّاره) به جای آرید (و در طلب رضای او به قدر طاقت بکوشید) او شما را برگزیده (و به دین خود سرافراز کرده) و در مقام تکلیف بر شما مشقت و رنج ننهاده (و این آیین اسلام) مانند آیین پدر شما ابراهیم (خلیل است) ، او (خدا) شما امت را پیش از این (در صحف او) و در این قرآن مسلمان نامیده تا این رسول بر شما و شما بر سایر خلق گواه (خداپرستی) باشید، پس نماز به پا دارید و زکات بدهید و به خدا (و کتاب او) متوسل شوید، که او مولی (و پادشاه و نگهبان و حافظ و ناصر) شماست و نیکو مولی و نیکو ناصری است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای