جزء شمارهٔ ۱۸


سورهٔ ۲۳- المؤمنون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ

همانا مؤمنان [با ایمان خاصّ و بیعت ولویّه و قبول دعوت باطنه] رستگار شده‌‌اند {زیرا مؤمن به معنی مسلم اگر به عنوان واقف (متوقّف شده) بر اسلامش باشد غیر سالک یا واصل به ایمان است که فلاح نداشته باشد و منفعت او سوای منافع راجع به دنیا از حفظ خون و جواز تناکح و توارث و معامله به نحو معاملهٔ مسلمین از عدم جواز غیبت او و هتک عِرض (آبرو) او و غیر ذلک نمی‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

همانا مؤمنان رستگار شده‌اند

- ترجمه راستین

همانا اهل ایمان به فیروزی و رستگاری رسیدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ

کسانی که در نمازشان (دعائشان) {یعنی خواندن خداوند برای حضور نزد داعی (دعاء کننده) و به معنی هر آنچه که با آن خداوند دعاء (خوانده) می‌‌شود از فعل یا قول یا هیئت یا فکر یا تخیّل، و ذکر مأخوذ از صاحب اجازه چه جلیّ باشد یا خفی، و هکذا فکر مصطلح صوفیّه از تمثّل ملکوت شیخ نزد سالک چه با تعمّل (کوشش) از سالک باشد یا به غیر تعمّل از او، و چون مقصود از دعای خداوند، به هر صورتی که باشد دخول او در بیت قلب داعی یا حضور داعی نزد او است، و حضور سالک نزد خداوند جز با کسر (شکستن) انانیّت خود و خروج از وجود خود نمی‌‌شود و آن جز به محبّت بر خداوند و استشعار هیبت او از او نمی‌‌شود} خاشع هستند

- ترجمه سلطانی

کسانی که در نمازشان خاشع هستند

- ترجمه راستین

آنان که در نماز خود خاضع و خاشعند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ

و کسانی که از لغو [یعنی فعل یا قولی که به آن اعتناء نمی‌‌شود و فایدهٔ مطلوب از آن بر آن مترتّب نمی‌‌شود] روی گردان هستند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که از لغو روی گردان هستند

- ترجمه راستین

و آنان که از لغو و سخن باطل اعراض و احتراز می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ

و کسانی که زکات [دادن] را انجام دهنده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که زکات (دادن) را انجام دهنده‌اند

- ترجمه راستین

و آنان که زکات (مال خود را به فقرا) می‌دهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ

و کسانی که آنها فروجشان (عورات مرد و زن) را [از وَطی یا نظر کردن] حفظ کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که آنها فروجشان را حفظ کننده‌اند

- ترجمه راستین

و آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگاه می‌دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ

مگر بر ازواجشان یا آنچه که دستانشان مالک شده (کنیزان نه بردگان)، پس همانا آنها سرزنش نمی‌‌شوند {با اینکه مضاجعت اگر به امر خداوند و از جهتی که خداوند به آن رضایت دارد باشد صاحب آن مأجور است برای اینکه اکثر مردم مانند سایر افعالشان، مضاجعتشان جز محض تَشَهّی (اشتهاء نمودن) نفس نمی‌‌باشد پس اجر و پاداش در آن ندارند}

- ترجمه سلطانی

مگر بر ازواجشان یا آنچه که دستانشان مالک شده (کنیزان) پس همانا آنها سرزنش نمی‌شوند

- ترجمه راستین

مگر بر جفتهاشان (که زنان عقدی آنها باشند) یا کنیزان ملکی متصرفی آنها که هیچ‌گونه ملامتی (در مباشرت این زنان) بر آنها نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ

پس کسی که ورای آن [مذکور] را طلب کند پس آنان همان تجاوزگران هستند

- ترجمه سلطانی

پس کسی که ورای آن را طلب کند پس آنان همان تجاوزگران هستند

- ترجمه راستین

و کسی که غیر این (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنین کسانی ستمکار و متعدی خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ

و آنها کسانی هستند که اماناتشان [یعنی از هر آنچه که نزد انسان ودیعه شده تا محفوظ سالم نامی و نموّ داده شده برای صاحب آن باشد و وقتی که صاحب آن، طالب آن شود آن را به او تسلیم نماید] و عهدشان (بیعت عامّه و خاصّه) را رعایت کننده‌‌اند {مراعات عهد به این است که آن را ترک ننماید و شروط آن را ترک نکند و آن را نقض نکند}

- ترجمه سلطانی

و آنها کسانی هستند که اماناتشان و عهدشان را رعایت کننده‌اند

- ترجمه راستین

و آنان که به امانتها و عهد و پیمان خود کاملا وفا می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ

و کسانی که آنها نمازهایشان را محافظت کننده هستند {محافظت مواظبت بر چیزی است با ذبّ (حمایت) و دفاع از آن، و حفظ آن از ضیاع و ضایع شدن}

- ترجمه سلطانی

و کسانی که آنها نمازهایشان را محافظت کننده هستند

- ترجمه راستین

و آنان که بر نمازهاشان (و همه اوقات و شرایط ظاهر و باطن نماز) محافظت دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ

آنان [در حقیقت] همان وارثان هستند

- ترجمه سلطانی

آنان همان وارثان هستند

- ترجمه راستین

چنین کسان وارث (مقام عالی بهشت) اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

کسانی هستند که فردوس [یعنی طبقات جنان و طبقهٔ بالای آن] را به ارث می‌‌برند آنان در آن جاودانه‌‌اند

- ترجمه سلطانی

کسانی هستند که فردوس را به ارث می‌برند آنان در آن جاودانه‌اند

- ترجمه راستین

که بهشت فردوس ارث آن خوبان و منزلگاه ابدی آن پاکان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ

و همانا [جنس] انسان را از چکیده‌‌ای {اشاره به نطفه است قبل از انفصال آن از اصلاب (استخوان‌‌های پشت) و ترائب (استخوان‌‌های سینه) و قبل از آنکه به عنوان نطفه نامیده شود} از گِل {اشاره به گل آدم یا مطلق غذاء یا غذای هضم شده در معده یا کبد یا عروق یا اعضاء است، زیرا همگی به وجهی تراب (خاک) خلیط (مخلوط شده) با آب هستند که خلطی تمام‌‌تر و رساتر از گل معروف هستند} خلق کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا انسان را از چکیده‌ای از گِل خلق کرده‌ایم

- ترجمه راستین

و همانا ما آدمی را از گل خالص آفریدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ

سپس آن را نطفه‌‌ای [مستقر] در جایگاهی با منزلت (استوار) {اشاره به رَحِم است} قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

سپس آن را نطفه‌ای در جایگاهی با منزلت (استوار) قرار دادیم

- ترجمه راستین

آن‌گاه او را نطفه گردانیده و در جای استوار (صلب و رحم) قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ

سپس نطفه را به صورت علقه (خون لخته شده) خلق کردیم (گردانیدیم) پس لختهٔ خون را پارهٔ گوشتی خلق کردیم (گردانیدیم) سپس گوشت را به صورت استخوان خلق کردیم (گردانیدیم) پس بر استخوان‌‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را [به صورت] خلقی دیگر ایجاد کردیم {خلق در مکوّنات مادّیات استعمال می‌‌شود، و انشاء دربارهٔ مجرّدات، و گاهی خلق به خلق آنچه که به مادّه و مدّت احتیاج دارد اختصاص می‌‌یابد مانند موالید، و اختراع به آنچه که به مادّه دون مدّت احتیاج دارد مانند آسمان‌‌ها و عناصر، و انشاء متقدّرات مجرّد از مادّه و مدّت، و ابداع مجرّدات از همه و به هر دو معنی انشاء درجهٔ اعلی (بالاتر) از خلق هستند} و خجسته است خدایی که بهترین خلق کنندگان است {یعنی همانا خالقیّت حقیقی اگرچه منحصر در خداوند می‌‌باشد پس وسائط او برای خلق کردن او از ملائکه و قوا و صنّاع (صنعتگرها، عوامل) بسیار هستند و خدای تعالی بهتر از همه است برای عدم احتیاج خود در خلق کردنش به چیزی از مثال سابق و مادّه و مدد و آلت و قوا و جوارح و اعضاء}

- ترجمه سلطانی

سپس نطفه را به صورت علقه (خون لخته شده) گردانیدیم پس لختهٔ خون را پارهٔ گوشتی گردانیدیم سپس گوشت را به صورت استخوان گردانیدیم پس بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم سپس آن را (به صورت) خلقی دیگر ایجاد کردیم و خجسته است خدایی که بهترین خلق کنندگان است

- ترجمه راستین

آن‌گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم (و پیکری کامل کردیم) پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ ثُمَّ إِنَّكُم بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ

سپس همانا شما بعد از آن البتّه مردگانی خواهید بود

- ترجمه سلطانی

سپس همانا شما بعد از آن البتّه مردگانی خواهید بود

- ترجمه راستین

باز شما آدمیان همه خواهید مرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ

سپس شما قطعاً در روز قیامت برانگیخته می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

سپس شما قطعاً در روز قیامت برانگیخته می‌شوید

- ترجمه راستین

و آن‌گاه روز قیامت به یقین تمام مبعوث خواهید شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ

و همانا فوق [سر] شما هفت طریقه (آسمان) خلق کرده‌‌ایم {و شما باید قبل از مرگ یا بعد از مرگ بر آنها مرور کنید پس خودتان را برای مرور بر آنها آماده کنید و برای خودتان دلیلی (راهنمایی) برای مرور بر آنها طلب کنید که شما به آنها نادان‌‌تر از طرق زمین هستید} و ما از خلق غافل نمی‌‌باشیم [تا آنچه را که خلق به آن احتیاج دارند مهمل گذاریم و آن را برای آنان خلق نکنیم پس آنچه که در سیر بر طُرُق آسمانی به آن احتیاج دارید را طلب کنید که بیابید]

- ترجمه سلطانی

و همانا فوق (سر) شما هفت طریقه (آسمان) خلق کرده‌ایم و ما از خلق غافل نمی‌باشیم

- ترجمه راستین

و همانا مافوق شما (خاکیان) هفت آسمان (عالم پاک) را فراز یکدیگر آفریدیم و لحظه‌ای از توجه به خلق غافل نبوده و نخواهیم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ

و از آسمان [یعنی از جهت علو (بالا) یا از ابر] آب را به اندازه [معیّنی] نازل کردیم [به حیثی که از آن بهره‌‌مند شوید و اماکن شما و نه زراعات شما با آن فاسد نشود] سپس آن را در زمین ساکن کردیم (جای دادیم) [تا زراعات و بهائم شما با آن آب نوشانیده شوند و در سایر منافع خود از آن منتفع شوید] و ما البتّه بر از بین بردن آن توانائیم [و حال آنکه آن را از روی ترحّم بر شما در زمین ابقا کردیم]

- ترجمه سلطانی

و از آسمان آب را به اندازه (معیّنی) نازل کردیم سپس آن را در زمین ساکن کردیم (جای دادیم) و ما البتّه بر از بین بردن آن توانائیم

- ترجمه راستین

و ما آب را به قدر معین از آسمان نازل و در زمین ساکن ساختیم و محققا بر بردن و نابود ساختن آن نیز قادریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَأَنشَأْنَا لَكُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَّكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ

پس با آن باغ‌‌هایی از خرما و انگور برای شما ایجاد کردیم که در آنها میوه‌‌های بسیاری برای شما هست و از آنها (از باغ‌‌ها یا از میوه‌‌ها) می‌‌خورید

- ترجمه سلطانی

پس با آن باغ‌هایی از خرما و انگور برای شما ایجاد کردیم که در آنها میوه‌های بسیاری برای شما هست و از آنها می‌خورید

- ترجمه راستین

آن‌گاه ما به آن آب برای شما باغها و نخلستانهای خرما و انگور ایجاد کردیم که شما را در آنها میوه‌های گوناگون بسیاری است که از آن تناول می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآكِلِينَ

و درختی که از کوه سیناء می‌‌روید دانهٔ روغنی می‌‌رویاند و نانخورشی برای خورندگان است

- ترجمه سلطانی

و درختی که از کوه سیناء می‌روید دانهٔ روغنی می‌رویاند و نانخورشی برای خورندگان است

- ترجمه راستین

و نیز درختی که از طور سینا برآید و روغن زیت بار آورد و نان خورش مردم گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ

و همانا در چهارپایان [اهلی] البتّه برای شما از آنچه [از البان (شیرها)] که در شکم‌‌های آنان به شما می‌‌نوشانیم [از جهت اعتبار (عبرت گرفتن) و از جهت استدلال بر عنایت او تعالی به شما و کمال حکمت او و قدرت او] عبرتی هست و برای شما در آنها [به سبب تسخیر آنها برای شما از پشت (سواری و بارکشی)ها و پشم‌‌ها و موی‌‌ها و کرک‌‌ها و تجمّل به آنها] منافع زیادی هست و از [گوشت و چربی] آنها می‌‌خورید

- ترجمه سلطانی

و همانا در چهارپایان (اهلی) البتّه برای شما از آنچه که در شکم‌های آنان به شما می‌نوشانیم عبرتی هست و برای شما در آنها منافع زیادی هست و از آنها می‌خورید

- ترجمه راستین

و بی‌شک برای شما در (مطالعه حال) چهارپایان و حیوانات اهلی عبرت خواهد بود که از شیر آنها به شما می‌آشامانیم و در آنها برای شما منافع بسیاری است (مانند فرشها و لباسها و اثاثیه و باربری و فواید بسیار دیگر) و از گوشت آنها نیز تناول می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ

و بر آنها و بر کشتی‌‌ها [در خشکی و دریا] حمل می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و بر آنها و بر کشتی‌ها حمل می‌شوید

- ترجمه راستین

و بر آن چهارپایان و نیز بر کشتیها سوار می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ

و همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم پس گفت: ای قوم من، خدای را بندگی کنید خدایی غیر او ندارید آیا پس [اصنام را می‌‌پرستید و از سخط (خشم) او] نمی‌‌ترسید

- ترجمه سلطانی

و همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم پس گفت: ای قوم من، خدای را بندگی کنید خدایی غیر او ندارید آیا پس نمی‌ترسید

- ترجمه راستین

و همانا ما پیغمبر خود نوح را (به رسالت) به سوی امتش فرستادیم. نوح به قوم خود گفت که خدا را پرستید که جز آن ذات یکتا شما را خدایی نیست، آیا شما مردم خداترس و باتقوا نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ

پس سرانی از قوم او که کفر می‌‌ورزیدند [به اتباع] گفتند: این جز بشری مثل شما نیست [یعنی بین او و شما فرقی نیست تا غیر شما مستحقّ تفضّل (برتر بودن) بر شما باشد و به جای شما مستحقّ رسالت باشد] که می‌‌خواهد بر شما برتری یابد [و شما را اتباع خودش قرار دهد] و اگر خداوند می‌‌خواست [که رسولى برای ما بفرستد] البتّه ملائکه را [برای رسالت] نازل می‌‌کرد ما چنین [چیزی یعنی به ارسال رسولى از بشر یا به آنچه از توحید که ما را به آن دعوت می‌‌کند] در [سخنان] پدران پیشین (نیاکان) خود نشنیده‌‌ایم [تا از آن غریبی (شگفت زدگی) نکنیم و آن را انکار نکنیم]

- ترجمه سلطانی

پس سرانی از قوم او که کفر می‌ورزیدند گفتند: این جز بشری مثل شما نیست که می‌خواهد بر شما برتری یابد و اگر خداوند می‌خواست البتّه ملائکه را نازل می‌کرد ما چنین (چیزی) در (سخنان) پدران پیشین (نیاکان) خود نشنیده‌ایم

- ترجمه راستین

اشراف قوم او که کافر شدند (به مردم) گفتند که این شخص جز آنکه بشری است مانند شما که می‌خواهد بر شما برتری یابد فضیلت دیگری ندارد و اگر خدا می‌خواست (رسول بر بشر بفرستد) همانا از جنس فرشتگان می‌فرستاد، ما این سخنانی که این شخص می‌گوید در میان پدران پیشین خود هیچ نشنیده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ

او جز مردی دیوانه (مجنون) نیست پس تا مدّتی برای او منتظر شوید [یعنی او را تحمّل کنید و منتظر افاقت (بهبودی) او شوید]

- ترجمه سلطانی

او جز مردی دیوانه نیست پس تا مدّتی برای او منتظر شوید

- ترجمه راستین

این شخص جز مردی دیوانه به شمار نیست، پس باید تا مدتی با او (مدارا کنید و) انتظار برید (تا یا از مرض جنون بهبود یابد یا بمیرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ

[آن رسول] گفت: پروردگارا مرا به خاطر آنچه که مرا تکذیب کردند [علیهم (بر آنها)] یاری نما

- ترجمه سلطانی

گفت: پروردگارا مرا به خاطر آنچه که مرا تکذیب کردند یاری نما

- ترجمه راستین

نوح عرض کرد: خدایا، تو مرا بر اینان که تکذیب من کردند یاری فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ

پس [بعد از دعای او و اجابت ما بر او و امهال (مهلت دادن) ما بر آنها به مدّت متمادی تا کسانی که داخل در دین او بودند از او برگشتند] به او وحی کردیم که کشتی‌‌ای را در [برابر] چشمان ما و [بر اساس] وحی ما [با تعلیم صنع (ساخت) آن به تو] بساز پس وقتی که [آن را ساختی و] امر ما آمد و تنور جوشید [که فوران آن را با آب علامت اهلاک قوم تو و غرق آنان قرار دادیم] پس از هر [حیوان] دو جفت [نوع] دو تا (نر و ماده) [تا مبادا نوع مستأصل (ریشه کَن) شود] و خانواده‌‌ات را در آن داخل کن مگر کسانی از آنها که قول بر آنها سابق شده و با من دربارۀ کسانی که ظلم کرده‌‌اند سخن مگوی زیرا آنها غرق شونده هستند

- ترجمه سلطانی

پس به او وحی کردیم که کشتی‌ای را در (برابر) چشمان ما و (بر اساس) وحی ما بساز پس وقتی که امر ما آمد و تنور جوشید پس از هر (حیوان) دو جفت (نوع) دو تا (نر و ماده) و خانواده‌ات را در آن داخل کن مگر کسانی از آنها که قول بر آنها سابق شده و با من دربارۀ کسانی که ظلم کرده‌اند سخن مگوی زیرا آنها غرق شونده هستند

- ترجمه راستین

ما هم به او وحی کردیم که در حضور ما و به وحی و دستور ما به ساختن کشتی پرداز، تا آن‌گاه که فرمان (طوفان از جانب) ما آمد و آب از تنور فوران کرد پس در آن کشتی با خود از هر نوع جفتی (نر و ماده) همراه بر و اهل بیت خود را هم جز آن کس که در علم ازلی ما هلاک او گذشته (یعنی زن و فرزند نااهلت را) تمام به کشتی بنشان، و به شفاعت ستمکاران با من سخن مگو، که البته آنها باید همه غرق شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ

پس وقتی که تو و کسانی که با تو هستند بر کشتی مستقرّ شدید آنگاه بگو: ستایش برای خداوندی است که ما را از این قوم ستمکار نجات داد

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که تو و کسانی که با تو هستند بر کشتی مستقرّ شدید آنگاه بگو: ستایش برای خداوندی است که ما را از این قوم ستمکار نجات داد

- ترجمه راستین

پس چون با همراهانت در کشتی نشستی بگو: ستایش خدای را که ما را از (ظلم) ستمکاران نجات داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ

و بگو پروردگارا مرا [از کشتی و از مقام حضور و اطلاق به مقام غیبت و کثرات] در منزلگاهی مبارک (پُر برکت) [برای من در مالم و اولادم و اعوانم] فرود آور و تو بهترین منزل دهندگان (فرود آورندگان) هستی

- ترجمه سلطانی

و بگو پروردگارا مرا در منزلگاهی مبارک (پُر برکت) فرود آور و تو بهترین منزل دهندگان (فرود آورندگان) هستی

- ترجمه راستین

و باز بگو: پروردگارا، مرا به منزلی مبارک فرود آور که تو بهترین کسی هستی که به منزل خیر و سعادت توانی فرود آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِن كُنَّا لَمُبْتَلِينَ

همانا در آن [قصص (قصّه‌‌ها، قصّه سرایی) یا در ارسال نوح (ع) و دعوت او و اهلاک قومش] البتّه نشانه‌‌هایی [عدیده] هست [بر مُبدء و توحید او و علم او و قدرت او و توانی (مهلت دادن) او نسبت به عاصیان (عصیان کنندگان) از خلق خود و رحمت او و تدبیر او] و همانا البتّه ما ابتلاء (آزمایش) کننده بوده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

همانا در آن البتّه نشانه‌هایی هست و همانا البتّه ما ابتلاء (آزمایش) کننده بوده‌ایم

- ترجمه راستین

همانا در این حکایت آیت و عبرتهاست و البته ما (بندگان را به این‌گونه حوادث) آزمایش کننده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ

سپس بعد از آنها مردمان دیگری را ایجاد کردیم {آنها قوم هود یا قوم صالح بوده‌‌اند}

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از آنها مردمان دیگری را ایجاد کردیم

- ترجمه راستین

پس از هلاک قوم نوح باز قوم دیگری ایجاد کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُـولًا مِّنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ

پس رسولی از [خود] آنها [یعنی هود یا صالح] را در میان آنها فرستادیم که خداوند را بندگی کنید شما خدایی غیر از او ندارید آیا پس نمی‌‌ترسید

- ترجمه سلطانی

پس رسولی از (خود) آنها را در میان آنها فرستادیم که خداوند را بندگی کنید شما خدایی غیر از او ندارید آیا پس نمی‌ترسید

- ترجمه راستین

و در میان آن قوم باز رسولی از خودشان (یعنی هود را) فرستادیم که خدای یکتا را پرستش کنید که جز او شما را خدایی نیست، آیا خداترس و باتقوا نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ

و سران قوم او [همان] کسانی که کفر ورزیده بودند و ملاقات آخِرت را دروغ انگاشته بودند و در زندگانی دنیا به آنها رفاه داده بودیم [و نعمتی که به آنها نعمت داده بودیم آنها را أبطر (گستاخ) کرده بود قولاً مانند منکران بعث یا فعلاً و حالاً مانند اکثر اهل هر زمانه‌‌ای] گفتند: این جز بشری مثل شما نیست که از آنچه که شما از آن می‌‌خورید می‌‌خورد و از آنچه که شما می‌‌نوشید می‌‌نوشد

- ترجمه سلطانی

و سران قوم او (همان) کسانی که کفر ورزیده بودند و ملاقات آخِرت را دروغ انگاشته بودند و در زندگانی دنیا به آنها رفاه داده بودیم گفتند: این جز بشری مثل شما نیست که از آنچه که شما از آن می‌خورید می‌خورد و از آنچه که شما می‌نوشید می‌نوشد

- ترجمه راستین

و باز اشراف و اعیان قوم وی که کافر شدند و عالم آخرت را تکذیب کردند و ما متنعّمشان در حیات دنیا کرده بودیم (به مردم) گفتند که این شخص بشری مانند شما بیش نیست که از هر چه شما بشر می‌خورید و می‌آشامید او هم می‌خورد و می‌آشامد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِّثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ

و اگر شما از بشری مثل خود اطاعت کنید آنوقت شما [برای ضیاع (ضایع کردن) بضاعتتان که همان عقول شما است با اطاعت از بشرى مثل خود] البتّه زیانکار خواهید بود

- ترجمه سلطانی

و اگر شما از بشری مثل خود اطاعت کنید آنوقت شما البتّه زیانکار خواهید بود

- ترجمه راستین

و شما مردم اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید بسیار زیانکار خواهید بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَجُونَ

آیا به شما وعده می‌‌دهد که وقتی که شما می‌‌میرید و خاک و استخوان می‌‌شوید آنگاه شما [از قبرها] خارج شونده‌‌اید؟!

- ترجمه سلطانی

آیا به شما وعده می‌دهد که وقتی که شما می‌میرید و خاک و استخوان می‌شوید آنگاه شما (از قبرها) خارج شونده‌اید؟!

- ترجمه راستین

آیا به شما نوید می‌دهد که پس از آنکه مردید و استخوانهای شما هم پوسید و خاک شد باز (از گور) بیرونتان آرند؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِـمَا تُوعَدُونَ

دریغاء، دریغاء برای آنچه که به شما وعده داده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

دریغاء، دریغاء برای آنچه که به شما وعده داده می‌شود

- ترجمه راستین

هیهات، هیهات که این وعده‌ها که به شما می‌دهند راست باشد!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ

که [حیاتی] جز این حیات دنیایی ما نیست (وجود ندارد) چه بمیریم و چه زنده بمانیم هیچوقت [از قبرها] برانگیخته نخواهیم شد

- ترجمه سلطانی

که (حیاتی) جز این حیات دنیایی ما نیست (وجود ندارد) چه بمیریم و چه زنده بمانیم هیچوقت (از قبرها) برانگیخته نخواهیم شد

- ترجمه راستین

زندگانی جز این چند روزه حیات دنیایمان بیش نیست که زنده شده و خواهیم مرد و دیگر هرگز برانگیخته نخواهیم شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ

همانا او جز مردی که بر خداوند به دروغ افتراء می‌‌زند نیست و ما به او مؤمن [یعنی اذعان کننده، یا موقن (یقین دارنده) بر گفتۀ او] نیستیم

- ترجمه سلطانی

همانا او جز مردی که بر خداوند به دروغ افتراء می‌زند نیست و ما به او مؤمن نیستیم

- ترجمه راستین

و این شخص جز آنکه مردی است که دروغ و افترا بر خدا می‌بندد هیچ مزیّت ندارد و ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ

گفت: پروردگارا به خاطر آنکه مرا تکذیب می‌‌کنند به من یاری ده

- ترجمه سلطانی

گفت: پروردگارا به خاطر آنکه مرا تکذیب می‌کنند به من یاری ده

- ترجمه راستین

آن رسول هم عرض کرد: خدایا، مرا بر این قوم که تکذیب من کردند یاری فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَّيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ

[خداوند به عنوان اجابت بر دعای او] گفت: اندکی از آن [طولی] نمی‌‌کشد تا پشیمان شوند

- ترجمه سلطانی

گفت: اندکی از آن (طولی) نمی‌کشد تا پشیمان شوند

- ترجمه راستین

خدا فرمود: اندک زمانی نگذرد که این قوم سخت پشیمان خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ

پس آنها را غرّشی (صدای وحشتناکی) به حقّ فرا گرفت و آنها را خاشاکی قرار دادیم پس برای گروه ستمگران دوری (هلاکت ثابتی) هست

- ترجمه سلطانی

پس آنها را غرّشی (صدای وحشتناکی) به حقّ فرا گرفت و آنها را خاشاکی قرار دادیم پس برای گروه ستمگران دوری (هلاکت ثابتی) هست

- ترجمه راستین

تا آن‌گاه که صیحه و بانگ آسمانی (عذاب) آنها را بگرفت و ما آنان را خار و خاشاک بیابان ساختیم، که ستمکاران را (از رحمت الهی) دوری باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِينَ

سپس بعد از آنان مردمان دیگری را ایجاد کردیم [و آنان در موعد مقدّر بر ایشان هلاک شدند]

- ترجمه سلطانی

سپس بعد از آنان مردمان دیگری را ایجاد کردیم

- ترجمه راستین

پس از هلاک اینان باز اقوامی دیگر پدید آوردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ

هیچ امّتی از اجلش پیشی نمی‌‌گیرد و نه تأخیر می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

هیچ امّتی از اجلش پیشی نمی‌گیرد و نه تأخیر می‌کند

- ترجمه راستین

هیچ قومی از اجل خود پس و پیش نخواهند افتاد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ

سپس رسولانمان را پی در پی فرستادیم هرگاه رسولشان نزد امّتی آمد او را تکذیب کردند پس بعضی از آنها را در پی [هلاکت] بعضی دیگر [هلاک] کردیم و [سرگذشت] آنها را داستان‌‌هایی قرار دادیم [که دربارهٔ آنها داستان گویند و با قصص آنها افسانه کنند] پس برای قومی که ایمان نمی‌‌آورند دوری (هلاکت ثابتی) هست

- ترجمه سلطانی

سپس رسولانمان را پی در پی فرستادیم هرگاه رسولشان نزد امّتی آمد او را تکذیب کردند پس بعضی از آنها را در پی (هلاکت) بعضی دیگر (هلاک) کردیم و (سرگذشت) آنها را داستان‌هایی قرار دادیم پس برای قومی که ایمان نمی‌آورند دوری (هلاکت ثابتی) هست

- ترجمه راستین

سپس پیغمبران خود را پی در پی فرستادیم و هر قومی که رسول بر آنها آمد آن رسول را تکذیب و انکار کردند، ما هم آنها را از پی یکدیگر همه را هلاک کردیم و داستانهای هلاک آن اقوام را عبرت دیگران ساختیم، که قوم بی‌ایمان را (از رحمت خدا) دوری باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

سپس موسی و برادرش هارون را با آیات [نهگانهٔ] خود [یا با معجزاتمان یا با احکام خویش] و سلطانی (دلیلی) واضح فرستادیم

- ترجمه سلطانی

سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و سلطانی (دلیلی) واضح فرستادیم

- ترجمه راستین

آن‌گاه موسی و برادرش هارون را فرستادیم با آیات و معجزات خود و حجّت روشن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ

به سوی فرعون و سران او پس [در برابر موسی (ع) و قبول دین او] استکبار ورزیدند و [آنها بحسب دنیا به سبب غلبۀ آنان بر اهل سرزمین خویش و علوّ (برتری) آنان بر کسانی که در مصر بودند] قومی برتری طلب بودند

- ترجمه سلطانی

به سوی فرعون و سران او پس استکبار ورزیدند و (آنها) قومی برتری طلب بودند

- ترجمه راستین

به سوی فرعون و اشراف قومش، آنها هم تکبر و نخوت کردند، زیرا آنان مردمی متکبّر و سرکش بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ

پس گفتند: آیا ما به دو بشری مثل خود ایمان بیاوریم و (حال آنکه) قوم آن دو بردگان ما هستند [یعنی آن دو نه به خود و نه به قوم خود برتریی ندارند و عاقل کسی که جهت برتریی در او نیست را برتر نمی‌‌دارد بلکه ما بر آن دو با استعباد (به بندگی گرفتن) قوم آن دو برتری داریم برای اینکه قبطی‌‌ها در اعمال (کارها) سبطی‌‌ها را به بردگی می‌‌کشیدند یا برای اینکه سبطی‌‌ها مثل قبطی‌‌ها فرعون را عبادت می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

پس گفتند: آیا ما به دو بشری مثل خود ایمان بیاوریم و (حال آنکه) قوم آن دو بردگان ما هستند

- ترجمه راستین

از این رو گفتند: چرا ما به دو بشر مثل خودمان ایمان آریم در صورتی که طایفه این دو مرد ما را اطاعت و بندگی می‌کنند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ

پس آن دو را تکذیب کردند و [بعد از تکذیب کردن بلافرجه (بدون مهلت)] از هلاک شدگان [از حیات انسانی نه حیوانی یا از مهلکین (هلاک شدگان) به اغراق (غرق شدن)] بودند

- ترجمه سلطانی

پس آن دو را تکذیب کردند و از هلاک شدگان بودند

- ترجمه راستین

پس موسی و هارون را تکذیب کرده و بدین سبب همه هلاک شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ

و [لکن بعد از مدّتی] همانا هرآینه به موسی کتاب [نبوّت و احکام آن یا تورات را] دادیم با ترقّب به اینکه هدایت شوند

- ترجمه سلطانی

و همانا هرآینه به موسی کتاب دادیم با ترقّب به اینکه هدایت شوند

- ترجمه راستین

و همانا ما به موسی کتاب تورات را فرستادیم، باشد که آنها هدایت شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ

و پسر مریم و مادرش را به عنوان آیت (نشانه) قرار دادیم و آن دو را در جای بلندی (مکان مرتفع) دارای [جایِ] قرار و آب روان (جاری) پناه دادیم

- ترجمه سلطانی

و پسر مریم و مادرش را به عنوان آیت (نشانه) قرار دادیم و آن دو را در جای بلندی دارای (جایِ) قرار و آب روان پناه دادیم

- ترجمه راستین

و ما پسر مریم و مادرش را آیت و معجزه بزرگ گردانیدیم و هر دو را به سرزمین بلندی که آنجا مکانی هموار و چشمه‌سار بود (شام و بیت المقدس) منزل دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ يَاأَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِـحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ

ای رسولان از پاکیزه‌‌ها بخورید و به صالح [بزرگ یعنی همان ولایت و توجّهات و استعدادات و الهامات و مشاهدات متعلّق به آن] عمل کنید همانا من به آنچه [از اعمال قالبی و قلبی] که عمل می‌‌کنید دانا هستم

- ترجمه سلطانی

ای رسولان از پاکیزه‌ها بخورید و به صالح (بزرگ) عمل کنید همانا من به آنچه که عمل می‌کنید دانا هستم

- ترجمه راستین

ای رسولان، از غذاهای پاکیزه (حلال) تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح پردازید که من به هر چه می‌کنید آگاهم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ

و [به رسولان گفتیم:] همانا این امّت شما [یعنی دین شما یا جماعت شما که آمّون (مؤمنان، ایمان داران) به شما، مؤتمن (اقتداء کننده) به شما هستند] امّتی واحد است {یعنی ای رسولان شما ائمّه بر بندگان ما هستید، پس به اعمال قالبیّهٔ مرضیّه بر نفوس و بر ما عمل کنید تا امّت‌‌های شما از شما تأسّی کنند و از شما منزجر نشوند و از شما و از دینتان متنفّر نشوند، و به اعمال قلبی عمل کنید که با آن توجّه شما به ما و استفاضهٔ (طلب فیض کردن، فیض بردن) شما از ما است تا تربیت شما بر بندگان ما بحسب ظاهر و باطن تمام شود، برای اینکه من به آنچه اعمال قالبیّه و قلبیّه‌‌ای که می‌‌کنید دانا هستم، و برای اینکه این امّت شما است و باید منظور از اعمال شما، صلاح حال آنان باشد} و من پروردگار شما هستم [که آنچه که قوام شما به آن است و آنچه که صلاح شما و صلاح امّت‌‌هایتان به آن است را بر شما افاضه می‌‌کنم، پس در عدم مراقبت حال امّت‌‌ها و عدم توجّه به من برای اخذ آنچه که صلاح امّت‌‌ها به آن] پس از من بترسید

- ترجمه سلطانی

و همانا این امّت شما امّتی واحد است و من پروردگار شما هستم پس از من بترسید

- ترجمه راستین

و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه یک امت شمایند و من یگانه خدای شما هستم، پس از من بترسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ

پس [امّت هر رسولی در زمان او بواسطهٔ مراقبت رسول (ع) و اجتماع آنها بر ملّت او امّت واحدى بودند، پس بعد از رفتن رسولشان به خاطر استبداد به رأی بعضی از آنان و عدم انقیادشان بر وصیّ رسولشان و اختیار کردن هر کدام مذهبی و مسلکی را] امرشان (امر دینشان) را بین خود به فرقه‌‌هایی قطعه قطعه (متفرّق) کردند که هر حزبی (گروهی) به آنچه که نزد آنها است شادمانند

- ترجمه سلطانی

پس امرشان را بین خود به فرقه‌هایی قطعه قطعه کردند که هر حزبی (گروهی) به آنچه که نزد آنها است شادمانند

- ترجمه راستین

آن‌گاه مردم (با وجود این سفارش خدا) امر (دین) خود را پاره پاره کردند (و در آیین، فرقه فرقه شدند) و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ

پس آنها را تا چندی (مدّتی) [یعنی تا حین (وقت) عذاب به دست تو یا به دست خلیفهٔ تو یا تا حین مرگ و ظهور علیّ (ع)] در غفلت خویش رها کن (واگذار)

- ترجمه سلطانی

پس آنها را تا چندی (مدّتی) در غفلت خویش رها کن

- ترجمه راستین

پس بگذار که این بی‌خبران در جهل و غفلت خود به سر برند تا هنگامی معین (که روز مرگ و قیامت باشد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِينَ

آیا می‌‌پندارند که چون آنان را با مال و فرزندان مدد می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

آیا می‌پندارند که چون آنان را با مال و فرزندان مدد می‌کنیم

- ترجمه راستین

آیا این مردم کافر می‌پندارند این که ما آنها را مدد به مال و فرزندان می‌کنیم،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لَّا يَشْعُرُونَ

در [دادن] خیرات به آنها شتاب می‌‌کنیم؟ [پس به خاطر آن از وصیّ تو استنکاف می‌‌کنند!] بلکه شعور نمی‌‌ورزند [که آن استدراج و مکر برای آنها است و لذا می‌‌پندارند و استنکاف می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

در (دادن) خیرات به آنها شتاب می‌کنیم؟ بلکه شعور نمی‌ورزند

- ترجمه راستین

برای آن است که می‌خواهیم در حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا کنیم؟ (نه چنین است) بلکه (برای امتحان است و) آنها نمی‌فهمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ

همانا کسانی که آنها از ترس پروردگارشان بیمناک هستند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که آنها از ترس پروردگارشان بیمناک هستند

- ترجمه راستین

همانا آن مؤمنانی که از خوف خدا ترسان و هراسانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ

و آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان [یعنی به جملهٔ آیات او بخصوص به آیات بزرگ او از انبیاء و اولیاء (ع)] ایمان می‌‌آورند (اذعان می‌‌کنند)

- ترجمه سلطانی

و آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان ایمان می‌آورند

- ترجمه راستین

و آنان که به آیات خدای خود ایمان می‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ وَالَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ

و آنان کسانی هستند که [بعد از اسلام یا ایمان] به پروردگار [مضاف] خود [و همان ربّ آنان در ولایت] شریک نمی‌‌آورند [به اینکه بر دست غیر آنان بیعت کنند یا به غیر آنان توجّه کنند یا از غیر آنان اطاعت کنند یا از هوایشان تبعیّت کنند]

- ترجمه سلطانی

و آنان کسانی هستند که به پروردگار خود شریک نمی‌آورند

- ترجمه راستین

و آنان که هرگز به پروردگارشان مشرک نمی‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ

و کسانی هستند که آنچه که داده شده‌‌اند را می‌‌دهند [از صدقات یا از جملهٔ اعمال الهی] و (در حالی که) قلوبشان ترسان [از تقصیرشان در اعمال] است از اینکه آنها [با تقصیر] به سوی پروردگارشان بازگشت کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و کسانی هستند که آنچه که داده شده‌اند را می‌دهند و (در حالی که) قلوبشان ترسان است از اینکه آنها به سوی پروردگارشان بازگشت کننده‌اند

- ترجمه راستین

و آنان که آنچه وظیفه بندگی و ایمان است به جای آورده و باز از این که (روزی) به خدای خود رجوع می‌کنند دلهاشان ترسان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ

آنان در خیرها شتاب می‌‌کنند و آنان به خاطر آنها از یکدیگر سبقت گیرنده‌‌اند {یعنی متّصف به سبقت هستند یا در قرب نزد خداوند یا به سوی طاعت یا ثواب یا جنّت سابق از مردم هستند یا آنها قبل از آخرت یا قبل از مردم آخذ (اخذ کننده) آن هستند}

- ترجمه سلطانی

آنان در خیرها شتاب می‌کنند و آنان به خاطر آنها از یکدیگر سبقت گیرنده‌اند

- ترجمه راستین

چنین بندگانی تعجیل در خیرات می‌کنند و اینان هستند که به کارهای نیکو سبقت می‌جویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

و نفسی را تکلیف نمی‌‌کنیم مگر به وسع آن و نزد ما کتابی است [همان کتاب اعمال آنان که حفظه (نگهبانان) آن را می‌‌نویسند یا همان کتاب سابق بر وجود آنان از الواح عالیه] که به حقّ نطق می‌‌کند و [با زیادت عقاب یا با عقوبت کردن بدون استحقاق] به آنان ستم نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

و نفسی را تکلیف نمی‌کنیم مگر به وسع آن و نزد ما کتابی است که به حقّ نطق می‌کند و به آنان ستم نمی‌شود

- ترجمه راستین

و ما هیچ نفسی را بیش از وسع و توانایی او تکلیف نمی‌کنیم و نزد ما کتابی است (از لوح محفوظ الهی) که آن کتاب سخن به حق گوید و به هیچ کس هرگز ستم نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ

بلکه قلوب آنان از این [کتاب یا از اوصاف اخیار سابقین یا از اتّصاف اخیار به این اوصاف یا از قرآن از آنچه ذکر شد در غفلت] فرو رفته (غرق شده) و آنان اعمال [دیگر]ی غیر آن [تفرّق در دین] دارند که آنها به آن [یعنی به فَرِح (شادمانی) به آنچه که نزد آنها است و اعجاب به آرای خود، یا غیر از آن جهل و غمرت (غفلت عمیق) از آنچه که عبادت به خاطر هوی می‌‌باشد چه به صورت عبادات باشد یا به صورت معاصی] عمل کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

بلکه قلوب آنان (در غفلت) از این فرو رفته (غرق شده) و آنان اعمالی (دیگر) غیر آن دارند که آنها به آن (اعمال) عمل کننده‌اند

- ترجمه راستین

بلکه دلهای کافران از این (کتاب حق) در جهل و غفلت است و اعمالی که این کافران عامل آنند غیر اعمال آن اهل ایمان است (که در آیات سابق ذکر شد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ

تا آنکه وقتی که مترفین (متنعّمان مصرّ بر نافرمانی) آنها را به عذاب بگیریم آنوقت آنها [به استغاثه و التماس] فریاد می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

تا آنکه وقتی که مترفین (متنعّمان مصرّ بر نافرمانی) آنها را به عذاب بگیریم آنوقت آنها (به استغاثه و التماس) فریاد می‌کنند

- ترجمه راستین

(این کافران به همین کردار بد مشغولند) تا آن‌گاه که ما متنعّمان آنها را به عذاب بگیریم در آن حال فریاد آنها بلند شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ

امروز فریاد نکنید که شما از سوی ما یاری نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

امروز فریاد نکنید که شما از سوی ما یاری نمی‌شوید

- ترجمه راستین

(و ما فرماییم که) امروز فریاد مکنید، که از ما به شما هیچ مدد و یاری نخواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ

همانا آیات من بر شما خوانده می‌‌شد آنگاه شما رو به سوی پیشینیانتان می‌‌گرداندید (رجوع می‌‌کردید)

- ترجمه سلطانی

همانا آیات من بر شما خوانده میشد آنگاه شما رو به سوی پیشینیانتان می‌گرداندید

- ترجمه راستین

زیرا همانا آیات من بر شما تلاوت می‌شد و شما واپس می‌رفتید (و بر کفر می‌افزودید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ

[در حالی که] در شب نشینی [با یکدیگر] که یاوه گویی می‌‌کردید [یعنی از محمّد (ص) قطع می‌‌کردید یا مسخره یا استهزاء می‌‌کردید یا فحش می‌‌دادید و] به آن استکبارورز بودید [یعنی به بیت یا به بلد (شهر) مکّه، و شهرت افتخار آنان و استکبار آنان به بلد الحرام و بیت الحرام، یا به قرآن زیرا تلاوت آیات بر آن دلالت می‌‌کند، یا به محمّد (ص) زیرا جاری بودن آن بر زبان‌‌هایشان در محافل آنان قرینه برای آن است]

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) در شب نشینی (با یکدیگر) که یاوه گویی می‌کردید به آن استکبارورز بودید

- ترجمه راستین

در حالتی که به هذیان و افسانه‌های شبانه خود (از شنیدن کلام خدا) تکبر و دوری می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَـوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ

آیا پس در این گفتار تدبّر نکرده‌‌اند [یعنی آیا به تو و به ادّعای رسالتت اکتراث (پروا کردن) نکرده‌‌اند و اینکه در قرآن تدبّر نکرده‌‌اند یا آیا در گفتار تو تدبّر نمی‌‌کرده‌‌اند تا بدانند که آن از روی هوای نفسانی و امراض قلبیّه و اغراض دنیویّه نیست] یا آنچه [از کتاب و شریعت و رسول] که برای نیاکانشان نیامده برای آنها آمده؟

- ترجمه سلطانی

آیا پس در این گفتار تدبّر نکرده‌اند یا آنچه که برای نیاکانشان نیامده برای آنها آمده؟

- ترجمه راستین

آیا در این سخن (خدا و قرآن بزرگ) فکر و اندیشه نمی‌کنند (تا حقانیت آن را درک کنند) یا آنکه کتاب و رسول تنها بر اینان آمده و بر پدران پیشین آنها نیامده؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ

یا رسولشان را [به نسب و حسب و به صدق و امانت از اوّل نشو (رشد) او] نشناختند که آنها [نه برای شریعت و کتاب، برای عدم معرفتشان به حال او] او را انکار کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

یا رسولشان را نشناختند که آنها او را انکار کننده‌اند

- ترجمه راستین

یا آنکه اینان رسول خود را نشناخته‌اند که او را انکار و تکذیب می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ أَمْ يَقُـولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ

یا به او می‌‌گویند که مجنون است [و برای آن او را انکار می‌‌کنند] بلکه [هیچ چیزی از آنها نیست و لکن او] حقّ را برای آنان آورد [که از سنخ آنان نبود برای اینکه آنها باطل و از جهت سنخ بر باطل بودند] و بیشتر آنان از حقّ نا‌‌خوشنود (بیزار) هستند

- ترجمه سلطانی

یا به او میگویند که مجنون است بلکه (او) حقّ را برای آنان آورد و بیشتر آنان از حقّ نا‌خوشنود (بیزار) هستند

- ترجمه راستین

یا آنکه می‌گویند که این رسول را جنونی عارض شده (که دعوی رسالت می‌کند) ؟ (چنین نیست) بلکه دین حق را بر آنها آورده و لیکن اکثر آنها از حق روگردان و متنفرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ

و اگر حقّ از هواءهای آنها پیروی می‌‌کرد {حقّ مطلق همان الله است، و حقّ مضاف مشیّت او و همان فعل او تعالی است سپس ولایت، سپس نبوّت، سپس رسالت، سپس هر آنچه است که در آن حقّ بودن غالب و بطلان (باطل بودن) مغلوب باشد} حتماً آسمان‌‌ها و زمین و کسانی که در آنها هستند فاسد می‌‌شدند {برای اینکه أهواء آنان از آنچه که در آن مشتهیات نفوس آنها است تجاوز نمی‌‌کند بدون ملاحظهٔ غایتی برای آن مشتهیات و بدون ملاحظهٔ حقوق کسانی که در عالم صغیر آنها و کسانی که در عالم کبیر هستند و اگر این حقوق مراعات نشود البتّه آسمان‌‌ها و زمین و کسانی که در آنها در عالم صغیر هستند فاسد می‌‌شوند و کسانی که در عالم کبیر هستند فاسد می‌‌شوند} بلکه ذکر (رسول یا قرآن یا شریعت یا سلطنت) آنها را برای آنها آوردیم پس آنان از ذکرشان [که ما آن را برای آنان آورده‌‌ایم] اعراض کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و اگر حقّ از هواءهای آنها پیروی می‌کرد حتماً آسمان‌ها و زمین و کسانی که در آنها هستند فاسد میشدند بلکه ذکر آنها را برای آنها آوردیم پس آنان از ذکرشان اعراض کننده‌اند

- ترجمه راستین

و اگر حق تابع هوای نفس آنان شود همانا آسمانها و زمین و هر که در آنهاست فاسد خواهد شد. (و کافران از جهل نسبت جنون به رسول ما دادند؛ چنین نیست) بلکه ما اندرز قرآن بزرگ را بر آنها فرستادیم و آنان از این اندرز خود اعراض کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

یا از آنها خرجی را سؤال (درخواست) کن [یعنی بلکه چیزی مانع از آن نیست و لکن از آنان خرجی را سؤال کن که آن خرج بر آنان سنگینی کند، پس رسالت تو را لذلک انکار می‌‌کنند، پس اگر از آنها سؤال می‌‌کرده‌‌ای پس دیگر چنین سؤالى را از آنها مکن] و مزد پروردگارت بهتر است [برای تو از هر مزدی زیرا مزد او همهٔ ما سوای او است] و او بهترین روزی دهندگان است

- ترجمه سلطانی

یا از آنها خرجی را سؤال (درخواست) کن و مزد پروردگارت بهتر است و او بهترین روزی دهندگان است

- ترجمه راستین

مگر تو از این امت خرج و مزد رسالت می‌خواهی؟ (هرگز!) مزدی که خدا به تو دهد (از هر چیز) بهتر است، که خدا بهترین روزی دهنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

و همانا تو البتّه آنها را به راه مستقیم (راست) دعوت می‌‌کنی [یعنی انکار آنان برای این نیست که تو آنان را به راهی معوّج (کج) فرا می‌‌خوانی که عقول آنان آن را قبول نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و همانا تو البتّه آنها را به راه مستقیم (راست) دعوت می‌کنی

- ترجمه راستین

و البته تو خلق را به راه راست می‌خوانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ

و همانا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌‌آورند [در معنی لکن آنان که به آخرت اذعان نمی‌‌کنند] البتّه از راه منحرف شونده‌‌اند [یعنی عدول کننده‌‌اند و لذا انکار می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و همانا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند البتّه از راه منحرف شونده‌اند

- ترجمه راستین

و لیکن آنان که به آخرت ایمان نمی‌آورند از آن راه راست برمی‌گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ

و اگر بر آنان رحم می‌‌کردیم و آنچه که [موجب] ضرری به آنان است را برطرف می‌‌نمودیم قطعاً در طغیانشان لجاجت می‌‌کردند [و به خصومت ادامه می‌‌دادند حال آنکه] سرگردان (متردّد) هستند

- ترجمه سلطانی

و اگر بر آنان رحم می‌کردیم و آنچه که (موجب) ضرری به آنان است را برطرف می‌نمودیم قطعاً در طغیانشان لجاجت می‌کردند (حال آنکه) سرگردان هستند

- ترجمه راستین

و اگر ما با آنها مهربانی کرده و هر گونه الم و رنج و عذابی که دارند برطرف سازیم آنها سخت‌تر در طغیان و سرکشی خود فرو می‌روند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ

و همانا آنان را به عذاب (قتل در روز بدر یا گرسنگی و قتل و خوف) گرفتیم امّا بر پروردگارشان استکانت (تسلیم شدن، افتادگی کردن، تن در دادن) نکردند و تضرّع (زاری و التماس) نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و همانا آنان را به عذاب گرفتیم امّا بر پروردگارشان استکانت (افتادگی) نکردند و تضرّع (زاری و التماس) نمیکنند

- ترجمه راستین

و همانا ما آنها را به عذاب سخت گرفتار کردیم و باز آن کافران به تضرع و توبه و ناله رو به درگاه خدای خود نیاوردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ

حتّی وقتی که دری از عذاب شدید را علیهم (بر آنها) باز می‌‌کنیم آنوقت [ناگهان] آنان در آن [حال یعنی در باب یا در عذاب] ناامید [متحیّر مأیوس از خیر یا مبتلا به شرّ] هستند

- ترجمه سلطانی

حتّی وقتی که دری از عذاب شدید را علیهم (بر آنها) باز می‌کنیم آنوقت (ناگهان) آنان در آن (حال) ناامید هستند

- ترجمه راستین

تا آنکه بر آنها دری از بلا و عذاب سخت گشودیم که دیگر ناگاه در آن عذاب (از هر سو) نومید شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ

و او کسی است که برای شما گوش و چشم‌‌ها و قلب‌‌ها را انشاء (ایجاد) کرد چه شکرگزاری کمی می‌‌کنید {یعنی نعمت‌‌ها را در وجه خود استعمال نمی‌‌کنید}

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که برای شما گوش و چشم‌ها و قلب‌ها را انشاء (ایجاد) کرد چه کم شکرگزاری می‌کنید

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که برای شما گوش و چشمها و قلبها آفرید (ولی) عده بسیار کمی از شما شکر او به جای می‌آورید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

و او کسی است که شما را در زمین آفرید (خلق کرد) و به او حشر می‌‌شوید [یعنی آنکه او مبدء شما و معاد شما است، پس ترک کردن نظر در نعمت‌‌های او و ترک کردن تدبّر در امر او و نهی او سزاوار نیست]

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که شما را در زمین آفرید و به او حشر می‌شوید

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که شما را در زمین پدید آورد و باز (روز قیامت) رجوع و حشر شما به سوی او خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

و او کسی است که زنده می‌‌کند و می‌‌میراند و رفت و آمد شب و روز برای او است آیا پس [در آن] تعقّل نمی‌‌کنید؟ [که بدانید که کسی که همهٔ آنها در دست او است حقیق است به اینکه بر او تضرّع شود و از او سؤال شود و منقاد او شود]

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که زنده میکند و میمیراند و رفت و آمد شب و روز برای او است آیا پس تعقّل نمیکنید؟

- ترجمه راستین

و اوست خدایی که زنده گرداند و بمیراند و اختلاف و حرکت شب و روز به امر اوست، آیا شما عقل خود را کار نمی‌بندید (تا خداشناس شوید و اطاعت امر او کنید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ

بلکه [از پدران نادانشان و گذشتگان گمراهشان تقلید کردند و] مثل آنچه که پیشینیان گفتند را گفتند

- ترجمه سلطانی

بلکه مثل آنچه که پیشینیان گفتند را گفتند

- ترجمه راستین

بلکه این مردم کافر هم همان سخن کافران پیشین را گفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ

گفتند: آیا وقتی که ما می‌‌میریم و خاک و استخوان می‌‌شویم آیا حتماً ما برانگیخته می‌‌شویم

- ترجمه سلطانی

گفتند: آیا وقتی که ما می‌میریم و خاک و استخوان می‌شویم آیا حتماً ما برانگیخته میشویم

- ترجمه راستین

که گفتند: از کجا که چون ما مردیم و استخوانی پوسیده و خاک شدیم باز مبعوث و زنده شویم؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ

همانا این قبلاً به ما و به پدران ما وعده داده شده بود [و اگر حقّ بود حتماً در این مدّت مدید اثرش ظاهر می‌‌شد] همانا این [چیزی] جز افسانهٔ پیشینیان نیست

- ترجمه سلطانی

همانا این قبلاً به ما و به پدران ما وعده داده شده بود همانا این (چیزی) جز افسانهٔ پیشینیان نیست

- ترجمه راستین

از این وعده‌ها بسیار به ما و پیش از این به پدران ما داده شد ولی اینها جز افسانه‌های پیشینیان نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ قُل لِّـمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

بگو اگر که شما می‌‌دانید، زمین و کسانی که در آن هستند برای کیست؟ [یعنی آنکه آنان اقرار می‌‌کنند که خالق، همان الله است، پس اقرار را به یادشان بیاور سپس آگاهشان ساز بر اینکه ابداء سخت‌‌تر از اعادت است]

- ترجمه سلطانی

بگو اگر که شما می‌دانید، زمین و کسانی که در آن هستند برای کیست؟

- ترجمه راستین

بگو که زمین و هر کس که در او موجود است از کیست اگر شما فهم و دانش دارید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ سَيَقُـولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ

خواهند گفت برای خداوند است، [یعنی اینکه آنان در جواب تو اقرارشان را ظاهر می‌‌کنند به اینکه او مُبدء است پس آنان را بعد از آن آگاه ساز و] بگو: آیا پس متذکّر نمی‌‌شوید [که اعادت سهلتر از ابداء است]

- ترجمه سلطانی

خواهند گفت برای خداوند است، بگو: آیا پس متذکّر نمیشوید

- ترجمه راستین

البته جواب خواهند داد که از خداست، بگو: پس چرا متذکر (قدرت خدا) نمی‌شوید (تا به عالم آخرت ایمان آرید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

بگو: پروردگار آسمان‌‌های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟ [یعنی خالق آن دو و مدبّر امور آن دو با عظمت آن دو و کثرت آنچه که در آن دو است از ملائکه و کواکب، چه کسی است؟]

- ترجمه سلطانی

بگو: پروردگار آسمان‌های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟

- ترجمه راستین

باز به آنها بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه و خداوند عرش بزرگ کیست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ سَيَقُـولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ

خواهند گفت: خداوند، [پس به آنها] بگو آیا پس [از سِخَط (خشم) او در مخالفت کردن با او و مخالفت کردن با رسول او (ص) در انکار اعادت یا مطلقاً] نمی‌‌ترسید؟

- ترجمه سلطانی

خواهند گفت: خداوند، بگو آیا پس نمی‌ترسید؟

- ترجمه راستین

البته باز جواب دهند که آنها از خداست، بگو: پس چرا متقی و خداترس نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

بگو: ملکوت هر چیزی به دست کیست؟ [یعنی تدبیر هر چیزی و تصرّف در آن و تسلّط بر آن به دست چه کسی است؟] {زیرا ملکوت همان باطن اشیاء است که مسلّط بر آنها است و به هر تصرّفی که بخواهد متصرّف در آنها است} و (حال آنکه) او کسی است که پناه می‌‌دهد (فریادرس است) و علیه (بر او) پناه داده نمی‌‌شود [یعنی احدی نیست که فریادرس مغضوب او شود] اگر می‌‌دانستید

- ترجمه سلطانی

بگو: ملکوت هر چیزی به دست کیست؟ و (حال آنکه) او کسی است که پناه می‌دهد و علیه (بر او) پناه داده نمی‌شود اگر می‌دانستید

- ترجمه راستین

باز بگو: آن کیست که (ملک و) ملکوت همه عالم به دست اوست و او به همه پناه دهد و از همه حمایت کند ولی از (عذاب) او کسی پناه نتواند داد؟اگر می‌دانید (کیست باز گویید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ سَيَقُـولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ

خواهند گفت: خداوند، بگو: پس چگونه فریفته می‌‌شوید (فریب می‌‌خورید) [یعنی چگونه حقّ با وضوح آن به شما به عنوان باطل تخییل (به خیال و ظنّ افکندن) می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

خواهند گفت: خداوند، بگو: پس چگونه فریفته می‌شوید

- ترجمه راستین

محققا خواهند گفت که اینها همه از خداست. بگو: پس چرا به فریب و فسون مفتون می‌شوید؟ (و از خدا غافل می‌گردید؟)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

بلکه [انکار آنها و آن گفتارشان از روی خفاء دلیل مدّعا و نه از روی ظهور دلیل انکار نیست لکن] حقّ [که همان ولایت در مظهر رسول (ص) است که در وجودش جز حقّ و بعث و حشر نیست] را برای آنان آوردیم و (حال آنکه) آنان البتّه (بطور مطلق) دروغگویند [یعنی در وجودشان جهت صدق نیست]

- ترجمه سلطانی

بلکه حقّ را برای آنان آوردیم و (حال آنکه) آنان البتّه دروغگویند

- ترجمه راستین

بلکه ما حق را به ایشان فرستادیم و آنها دروغ می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ

خداوند فرزندی نگرفته و اگر با او خدائی می‌‌بود البتّه آنوقت هر خدایی آنچه را که خلق کرده، می‌‌بُرد و البتّه بعضی از آنها بر بعضی علوّ (برتری) می‌‌جُستند [حال آنکه] خداوند منزّه است از آنچه [از فرزند و شریک] که وصف می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

خداوند فرزندی نگرفته و اگر با او خدائی می‌بود البتّه آنوقت هر خدایی آنچه را که خلق کرده، می‌بُرد و البتّه بعضی از آنها بر بعضی علوّ (برتری) می‌جُستند (حال آنکه) خداوند منزّه است از آنچه که وصف می‌کنند

- ترجمه راستین

خدا هرگز فرزندی اتخاذ نکرده و هرگز خدایی با او شریک نبوده، که اگر شریکی بود در این صورت هر خدایی مخلوق خود را به سویی بردی (و نظم وحدانی عالم از هم گسیختی) و بعضی از خدایان بر بعضی دیگر علو و برتری جستی!خدا از آنچه مشرکان گویند پاک و منزه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ عَالِـمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ

دانای غیب و شهود است و از آنچه که شریک می‌‌آورند فراتر است

- ترجمه سلطانی

دانای غیب و شهود است و از آنچه که شریک میآورند فراتر است

- ترجمه راستین

او دانا به عالم غیب و شهود است و ذات پاکش از شرک و شریک که برایش آرند برتر و والاتر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ

بگو: پروردگارا امید است که آنچه که به آنان وعده داده می‌‌شود را به من نشان دهی (بنمایانی)

- ترجمه سلطانی

بگو: پروردگارا امید است که آنچه که به آنان وعده داده می‌شود را به من نشان دهی (بنمایانی)

- ترجمه راستین

بگو: بارالها، اگر وعده‌های عذاب این کافران را به من بنمایانی،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ

پروردگارا پس مرا در این قوم ستمکار قرار مده

- ترجمه سلطانی

پروردگارا پس مرا در این قوم ستمکار قرار مده

- ترجمه راستین

پس مرا در میان قوم ستمکار وامگذار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ وَإِنَّا عَلَى أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ

و همانا ما بر اینکه آنچه که به آنها وعده می‌‌دهیم را به تو نشان دهیم (بنمایانیم) البتّه قادر هستیم

- ترجمه سلطانی

و همانا ما بر اینکه آنچه که به آنها وعده می‌دهیم را به تو نشان دهیم (بنمایانیم) البتّه قادر هستیم

- ترجمه راستین

و البته ما قادریم عذابی را که به کافران وعده می‌دهیم به تو بنمایانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ

بدی را [با خصلتی] دفع کن که آن بهتر است ما به آنچه که توصیف می‌‌کنند داناتریم

- ترجمه سلطانی

بدی را (با خصلتی) دفع کن که آن بهتر است ما به آنچه که توصیف می‌کنند داناتریم

- ترجمه راستین

تو آزار و بدیهای امت را به آنچه نیکوتر است دفع کن ما (جزای) گفتار آنها را بهتر می‌دانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ

و [وقتی که شیطان تو را به بد کردن به بدی کننده وادار می‌‌کند] بگو: پروردگارا از فشارهای [وسوسه‌‌های] شیاطین به تو پناه می‌‌آورم

- ترجمه سلطانی

و بگو: پروردگارا از فشارهای (وسوسه‌های) شیاطین به تو پناه می‌آورم

- ترجمه راستین

و بگو: بارالها، من از وسوسه و فریب شیاطین (انس و جن) به تو پناه می‌آورم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ

و پروردگارا به تو پناه می‌‌آورم از آنکه نزد من حاضر شوند {زیرا حضور آنها جز به خاطر مناسبت آنچه که بین من و آنها است نیست و از حضور آنها مناسبت دیگری متولّد می‌‌شود پس مرا در برابر حضور آنها یعنی از مناسبت من با آنها و تولّد مناسبت دیگری از سوی آنها پناه بده}

- ترجمه سلطانی

و پروردگارا به تو پناه می‌آورم از آنکه نزد من حاضر شوند

- ترجمه راستین

و هم به تو پناه می‌برم بار خدایا از آنکه شیاطین به مجلسم حضور به هم رسانند (و مرا از یاد تو غافل سازند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ

تا آنکه وقت مرگ یکی از آنان فرا می‌‌رسد می‌‌گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید

- ترجمه سلطانی

تا آنکه وقت مرگ یکی از آنان فرا می‌رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید

- ترجمه راستین

(کافران در جهل و غفلتند) تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِـحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ

راقباً به اینکه در آنچه که [در دنیا که آن را ترک کرده‌‌ام یا در اعمالى که آنها را ترک کرده‌‌ام، یا در ولایت که آن را] ترک کرده‌‌ام عمل صالحی کنم [یعنی فردی از اعمال صالح را یا صالح بزرگ همان ولایت علیّ بن ابی طالب (ع) را برای اینکه در آن هنگام برای او ظاهر می‌‌شود که ربّ مضاف علی (ع) می‌‌باشد، و اینکه عملی جز با ولایت او قبول نمی‌‌شود و اینکه صالحى جز این نیست، و اینکه هر صالحى به سبب آن صالح است]، [حال آنکه] چنین نیست، قطعاً آن کلمه‌‌ای است که او گویندهٔ آن است [و اجابت برای آن نیست یا اگر برگردد عمل صالح نمی‌‌کند] و از ورای آنها برزخی هست تا روزی که [یعنی روز قیامت و روز انتهای برزخ و انتقال اهل جنّت به جنّت و اهل آتش به آتش، برای حساب یا برای جنّت و آتش] برانگیخته می‌‌شوند {برزخ همان حاجز (حائل) بین دو شیء است و آنچه که بین عالم طبع و عالم مثال است برای بودن آن بین دنیا و آخرت برزخ نامیده می‌‌شود زیرا دنیا دار ابتلاء و امتحان است و آخرت دار راحت و قرار، و برزخ بین آن دو همان است که انسان بعد از مرگ داخل آن می‌‌شود و در آن مستقرّ نمی‌‌شود بلکه از آن سریعاً یا بطیئاً به تعب (رنج و خستگی) یا به راحت می‌‌گذرد}

- ترجمه سلطانی

راقباً به اینکه در آنچه که ترک کرده‌ام عمل صالحی کنم، (حال آنکه) چنین نیست، قطعاً آن کلمه‌ای است که او گویندهٔ آن است و از ورای آنها برزخی هست تا روزی که برانگیخته می‌شوند

- ترجمه راستین

تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح به جای آرم. (به او خطاب شود که) هرگز نخواهد شد، این کلمه‌ای است که (از حسرت) همی بگوید (و ثمری نمی‌بخشد) و در برابر آنها عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ

پس وقتی که در صور (شاخ) دمیده می‌‌شود دیگر در آنروز نسبی (خویشاوندی) بین آنها نخواهد بود و از یکدیگر سؤال نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که در صور (شاخ) دمیده می‌شود دیگر در آنروز نسبی (خویشاوندی) بین آنها نخواهد بود و از یکدیگر سؤال نمی‌کنند

- ترجمه راستین

پس آن‌گاه که نفخه صور قیامت دمیده شد دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

پس کسانی که موازینشان سنگینی کند پس آنان همان رستگارانند

- ترجمه سلطانی

پس کسانی که موازینشان سنگینی کند پس آنان همان رستگارانند

- ترجمه راستین

پس (در آن روز) هر که اعمالش سنگین و وزین است آنان رستگارانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ

و کسانی که ترازوهایشان سبکی کند پس آنها کسانی هستند که [بضاعتشان که همان فطرت انسانی آنها و مدّت عمرشان است را بدون اکتساب کمال برای نفوس خود ضایع کرده‌‌اند پس بضاعتشان را بدون عوض از بین برده‌‌اند و] به نفس خویش زیان زده‌‌اند و [برای عدم بقاء فطرتی که غیر ملائم بر جحیم و خارج کننده از آن است] در جهنّم ماندگار هستند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ترازوهایشان سبکی کند پس آنها کسانی هستند که به نفس خویش زیان زده‌اند و در جهنّم ماندگار هستند

- ترجمه راستین

و هر که اعمالش سبک وزن است آنان کسانی هستند که نفس خویش را در زیان افکنده، به دوزخ مخلد خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ

چهره‌‌هایشان را آتش می‌‌سوزاند و آنها در آن ترشروی هستند

- ترجمه سلطانی

چهره‌هایشان را آتش می‌سوزاند و آنها در آن ترشروی هستند

- ترجمه راستین

آتش دوزخ صورتهای آنها را می‌سوزاند و در جهنم، زشت منظر خواهند زیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ

[برای توبیخ آنان گفته می‌‌شود:] آیا آیات من بر شما خوانده نمی‌‌شد پس شما آنها را تکذیب می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

آیا آیات من بر شما خوانده نمی‌شد پس شما آنها را تکذیب میکردید

- ترجمه راستین

(و به آنها خطاب شود) آیا آیات من برای شما تلاوت نمی‌شد؟و شما تکذیب آیات من می‌کردید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ

گفتند (می‌‌گویند): [ای] پروردگار ما! شقاوت ما بر ما غلبه کرد [و ما را دَع (رها) نکرد که از آیات تو تبعیّت کنیم و ما را به تکذیب آیات و سوء عاقبت رهنمون شد] و ما [بحسب فطرت] گروهی گمراه بودیم

- ترجمه سلطانی

می‌گویند: (ای) پروردگار ما! شقاوت ما بر ما غلبه کرد و ما گروهی گمراه بودیم

- ترجمه راستین

گویند: بارالها (رحم کن که) شقاوت بر ما غلبه کرد و کار ما به گمراهی کشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِـمُونَ

[ای] پروردگار ما، ما را از آن خارج کن پس اگر [به آنچه که در آن بودیم] بازگشتیم پس همانا ما ظالم هستیم

- ترجمه سلطانی

(ای) پروردگار ما، ما را از آن خارج کن پس اگر (به آنچه که در آن بودیم) بازگشتیم پس همانا ما ظالم هستیم

- ترجمه راستین

پروردگارا، ما را از جهنم بیرون آر، که اگر دیگر بار عصیان تو کردیم همانا بسیار ستمکار (و محکوم به هر گونه کیفر و عذاب سخت) خواهیم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ

گفت: در آن گم شوید [و اِخْسَأ (چِخ، چِخه) کلمه‌‌ای است که برای زجر (راندن، بازداشتن) سگ گفته می‌‌شود] و با من سخن نگویید

- ترجمه سلطانی

گفت در آن گم شوید و با من سخن نگویید

- ترجمه راستین

باز به آنان خطاب سخت شود: (ای سگان) دور شوید و به دوزخ درآیید و با من لب از سخن فروبندید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُـولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ

همانا گروهی (جماعتی) از بندگان من [و همان کسانی که با بیعت خاصّه تولّای علی (ع) را گزیده‌‌اند به من توسّل می‌‌کردند و بر من تضرّع می‌‌نمودند و به من پناه می‌‌آوردند و حالاً و قالاً] می‌‌گفتند: ای پروردگار ما، ما ایمان آورده‌‌ایم پس ما را بیامرز و به ما رحم کن و تو بهترین رحم کنندگان هستی

- ترجمه سلطانی

همانا گروهی از بندگان من می‌گفتند: ای پروردگار ما، ما ایمان آورده‌ایم پس ما را بیامرز و به ما رحم کن و تو بهترین رحم کنندگان هستی

- ترجمه راستین

زیرا شمایید که چون طایفه‌ای از بندگان (صالح) من عرض می‌کردند: بارالها، ما به تو ایمان آوردیم، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما، که تو بهترین مهربانان هستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ

پس شما آنها را به ریشخند می‌‌گرفتید حتّی [به سبب اشتغالتان به استهزای آنها اسبابی برای فراموشی شما گشتند و] ذکر مرا از یاد شما بردند و شما همواره به آنان می‌‌خندیدید [و حال آنکه اینان اولیای من بودند و استهزاء آنها استهزاء من بود]

- ترجمه سلطانی

پس شما آنها را به ریشخند میگرفتید حتّی ذکر مرا از یاد شما بردند و شما همواره به آنان میخندیدید

- ترجمه راستین

در آن وقت (شما کافران) آن بندگان خاص مرا تمسخر می‌کردید تا آنجا که این سبب شد که مرا به کلی فراموش کردید و بر آن خداپرستان خنده و استهزاء می‌نمودید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ

همانا من امروز به آنچه که [بر استهزاء شما و ایذاء (آزار کردن) شما] صبر کردند به آنها پاداش داده‌‌ام که آنان همان رستگاران [یا فائزان به کمالات انسان و لذایذ آن بطور مطلق] هستند

- ترجمه سلطانی

همانا من امروز به آنچه که صبر کردند به آنها پاداش داده‌ام که آنان همان رستگاران هستند

- ترجمه راستین

من هم امروز جزای صبر (بر آزار و سخریه شما) را به آن بندگان پاک خود خواهم داد که آنها امروز سعادتمند و رستگاران عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ

[خداوند یا ملک موکّل به آنان] گفت: چقدر (چه مدّت) به عدد سال [در حین حیات دنیوی یا در زمین قبور بعد از مرگ] در زمین درنگ کردید؟

- ترجمه سلطانی

گفت: چقدر (چه مدّت) به عدد سال (چند سال) در زمین درنگ کردید؟

- ترجمه راستین

(آن‌گاه خدا به کافران) گوید که می‌دانید شما چند سال در زمین درنگ کردید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ

[برای دهشتشان و وحشتشان مدّت درنگشان در دنیا یا در قبرها را اندک شمرده و] گفتند [به مدّت] یک روز، یا بعضی (قسمتی) از یک روز را درنگ کردیم پس، از شمارندگان [یعنی از ملائکهٔ موکّل بر ما به حفظ سال‌‌ها و ماه‌‌ها و روزها که این ملائکه را بر صدق گفتارشان به شهادت می‌‌طلبند] بپرس

- ترجمه سلطانی

گفتند (به مدّت) یک روز، یا بعضی (قسمتی) از یک روز را درنگ کردیم پس، از شمارندگان بپرس

- ترجمه راستین

آنها پاسخ دهند که یک روز بود یا یک جزء از روز؛ (اگر ما خطا می‌گوییم) از شمارندگان (یعنی فرشتگانی که حساب عمر خلق دانند) باز پرس.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَّوْ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

[خداوند یا ملک] گفت: شما جز اندکی درنگ نکرده‌‌اید کاش که شما [آنچه را که خلط کرده‌‌اید] می‌‌دانستید

- ترجمه سلطانی

گفت: شما جز اندکی درنگ نکرده‌اید کاش که شما می‌دانستید

- ترجمه راستین

خدا فرماید: شما اگر (از حال زندگانی خود) آگاه بودید می‌دانستید که مدت درنگتان در دنیا بسیار اندک بوده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ

آیا پس پنداشته‌‌اید که جز این نیست که ما شما را به جهت بازی (بیهوده) خلق کرده‌‌ایم؟! [یعنی می‌‌گوییم: آیا پنداشتید که شما را بدون استکمال بر شما و بدون استبقاء (طلب بقاء) خلق کرده‌‌ایم پس تکذیب کردید و از اهوای خود تبعیّت نمودید و از فرستادگان ما و خلفای ما اعراض کردید] و اینکه شما به سوی ما بازگردانده نمی‌‌شوید؟!

- ترجمه سلطانی

آیا پس پنداشته‌اید که جز این نیست که ما شما را به جهت بازی (بیهوده) خلق کرده‌ایم؟! و اینکه شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟!

- ترجمه راستین

آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریده‌ایم و هرگز به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ

پس متعالی است الله مَلک (پادشاه) حقّ [که برای او باطل از عبث و فعلی که آن غایت نداشته باشد شوب نمی‌‌شود]، خدایی جز او پروردگار عرش کریم نیست [و کسی که پروردگار عرش و همان جملهٔ موجودات باشد حاجت به خلق (مخلوق) ندارد بلکه آنها را خلق می‌‌کند تا به آنها جود (بخشش) کند]

- ترجمه سلطانی

پس متعالی است الله مَلک (پادشاه) حقّ، خدایی جز او پروردگار عرش کریم نیست

- ترجمه راستین

پس (بدانید که) خدای پادشاه به حق، برتر است (از آنکه از او فعل عبث و بیهوده صادر شود) که هیچ خدایی به جز همان پروردگار عرش مبارک نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ

و کسی که با الله [که خدایی جز او نیست] خدای دیگری [از اصنام و کواکب و تاریکی و اهریمن را یا کسی که با علیّ (ع) امام دیگری] را بخواند که برهانی برای او ندارد پس جز این نیست که حساب او نزد پروردگارش است همانا کافران رستگار نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و کسی که با الله خدای دیگری را بخواند که برهانی برای او ندارد پس جز این نیست که حساب او نزد پروردگارش است همانا کافران رستگار نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و هر کس غیر خدا کسی دیگر را به الهیت خواند که هیچ دلیلی بر آن ندارد حساب کار او نزد خدای اوست و البته کافران را (در روز کیفر) فلاح و رستگاری نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ

و بگو: پروردگارا [مَساوی (بدی‌‌ها) ما که از اشتغال به کثرات وجودمان و کثرات خارج از وجودمان از اتّباع از اهویهٔ خود و نظر به غیر تو در فعال خود با ما ملازم (همراه) می‌‌شود را] بیامرز و رحم کن و تو بهترین رحم کنندگان هستی.

- ترجمه سلطانی

و بگو: پروردگارا بیامرز و رحم کن و تو بهترین رحم کنندگان هستی.

- ترجمه راستین

و بگو: بارالها، بیامرز و ببخشای و تو بهترین بخشندگان عالم وجودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۲۴- النور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

این سوره‌‌ای است که آن را نازل کرده‌‌ایم و آن را واجب کرده‌‌ایم [یعنی وقت آن را معیّن کرده‌‌ایم و آن را تعیین نموده‌‌ایم یا آنچه که در آن است را بر مردم واجب کرده‌‌ایم، یا آن را تفصیل داده‌‌ایم و آن را تمیز و آنچه که از احکام در آن است را تمیز (ممتاز) داده‌‌ایم یا آن را اعطاء کرده‌‌ایم] و آیات [تکوینی] روشن را در آن نازل کردیم با ترقّب به اینکه [از حکمت‌‌های آنها و مصالح آنها] متذکّر شوید [و به آنها عمل کنید]

- ترجمه سلطانی

این سوره‌ای است که آن را نازل کرده‌ایم و آن را واجب کرده‌ایم و آیاتی روشن را در آن نازل کردیم با ترقّب به اینکه متذکّر شوید

- ترجمه راستین

این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن (توحید و معارف و احکام الهی) نازل ساختیم، باشد که شما متذکر (آن حقایق) شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ

[دربارهٔ زن] زنا دهنده و [مرد] زنا کننده [حکم آن دو این است] پس به هر یک از آن دو یکصد تازیانه، تازیانه بزنید و بر آن دو [در حالی که] در دین خداوند [هستند] رأفت نگیرید (به خرج ندهید) اگر به خداوند و روز آخِر ایمان دارید و باید گروهی (جماعتی) از مؤمنان عذاب آن دو را مشاهده کنند

- ترجمه سلطانی

(زن) زنا دهنده و (مرد) زنا کننده پس به هر یک از آن دو یکصد تازیانه، تازیانه بزنید و بر آن دو در (اجرای حکم) دین خداوند رأفت نگیرید (به خرج ندهید) اگر به خداوند و روز آخِر ایمان دارید و باید گروهی از مؤمنان عذاب آن دو را مشاهده کنند

- ترجمه راستین

باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ الزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ

زانی نکاح نکند مگر با زانیه یا مشرکه و زانیه با او نکاح نکند مگر زانی یا مشرک و آن بر مؤمنان (مؤمنین و مؤمنات) حرام شده

- ترجمه سلطانی

زانی نکاح نکند مگر با زانیه یا مشرکه و زانیه با او نکاح نکند مگر زانی یا مشرک و آن بر مؤمنان حرام شده

- ترجمه راستین

مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک نکاح نمی‌کند و زن زانیه را هم جز مرد زانی و مشرک به نکاح نخواهد گرفت و این کار بر مردان مؤمن حرام است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

و کسانی که به زنان محصنه [که فرج‌‌هایشان را به عفاف و اسلام و حرّیّت و بلوغ و عقل محصون (محفوظ) می‌‌دارند] اتهام می‌‌زنند سپس چهار شاهد نیاورند پس هشتاد تازیانه به آنها تازیانه بزنید و ابداً (تا ابد) شهادت آنها را قبول نکنید و آنان خود فاسق هستند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به زنان مُحصنه (محفوظه) اتهام می‌زنند سپس چهار شاهد نیاورند پس هشتاد تازیانه به آنها تازیانه بزنید و ابداً (تا ابد) شهادت آنها را قبول نکنید و آنان خود فاسق هستند

- ترجمه راستین

و آنان که به زنان با عفت مؤمنه نسبت زنا دهند آن‌گاه چهار شاهد (عادل) بر دعوی خود نیاورند آنان را به هشتاد تازیانه کیفر دهید، و دیگر هرگز شهادت آنها را نپذیرید، و آنان مردمی فاسق و نادرستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

مگر کسانی که بعد از آن توبه کرده‌‌اند و اصلاح نموده‌‌اند پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

مگر کسانی که بعد از آن توبه کرده‌اند و اصلاح نموده‌اند پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

مگر آنهایی که بعد از آن فسق و بهتان به درگاه خدا توبه کنند و در مقام اصلاح عمل خود برآیند، در این صورت خدا البته بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَـمِنَ الصَّادِقِينَ

و کسانی که به ازواجشان اتهام می‌‌زنند و (حال آنکه) شاهدانی جز خودشان ندارند پس هر یک از آنها چهار بار [به جای چهار شاهد] به خداوند شهادت دهد (سوگند یاد کند) که او حتماً از راستگویان است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به ازواجشان اتهام می‌زنند و (حال آنکه) شاهدانی جز خودشان ندارند پس هر یک از آنها چهار بار (به جای چهار شاهد) به خداوند شهادت دهد (سوگند یاد کند) که او حتماً از راستگویان است

- ترجمه راستین

و آنان که به زنان خود نسبت زنا دهند و جز خود بر آن شاهد و گواهی ندارند (چون حد لازم آید، برای رفع حد) باید از آن زن و مرد نخست مرد چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته او (در این دعوی زنا) از راستگویان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

و پنجمین [بار] این است که لعنت خداوند بر او [باد] اگر از دروغگویان باشد

- ترجمه سلطانی

و پنجمین (بار) این است که لعنت خداوند بر او (باد) اگر از دروغگویان باشد

- ترجمه راستین

و بار پنجم قسم یاد کند که لعن خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَـمِنَ الْكَاذِبِينَ

و عذاب [رجم] از او [زن] برداشته می‌‌شود اگر [زن] با چهار [بار] شهادت دادن نزد خداوند شهادت دهد که او (شوهرش) حتماً از دروغگویان است

- ترجمه سلطانی

و عذاب از او (زن) برداشته می‌شود اگر (زن) با چهار (بار) شهادت دادن نزد خداوند شهادت دهد که او (شوهرش) حتماً از دروغگویان است

- ترجمه راستین

و (چون بعد از این پنج قسم شوهر، بر زن حد لازم آید) برای رفع عذاب حد، آن زن نیز نخست چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته شوهرش دروغ می‌گوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ

و پنجمی اینکه غضب خداوند بر او اگر [شوهرش] از راستگویان باشد

- ترجمه سلطانی

و پنجمی اینکه غضب خداوند بر او اگر (شوهرش) از راستگویان باشد

- ترجمه راستین

و بار پنجم قسم یاد کند که غضب خدا بر او اگر این مرد (در این دعوی) از راستگویان باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ

و اگر فضل خداوند [یعنی رسالت و احکام آن و رسول] و رحمت او [یعنی ولایت و آثار آن و علیّ (ع)] بر شما نبود و همانا خداوند بسیار توبه (التفات) کننده و [بر تفضیح (رسوا کردن) شما یا تعجیل به عقوبت شما] حکیم است

- ترجمه سلطانی

و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود و همانا خداوند بسیار توبه (التفات) کننده و حکیم است

- ترجمه راستین

و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما مؤمنان نبود و اگر نه این بود که خدای مهربان البته توبه‌پذیر است و کار به حکمت کند (حدود و تکلیف را چنین آسان نمی‌گرفت و به توبه رفع عذاب از شما نمی‌کرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ

همانا کسانی که آن بهتان را زده‌‌اند گروهی (جماعتی) از شما هستند، آن را به عنوان شرّ برای خود نپندارید بلکه آن برای شما خیر است هر مردی از آنان [که بهتان زد] چیزی از اثم (بدی) کسب کرده و کسی از آنها [یا از این جماعت] که به بیشتر (معظم) از آن (اثم) دامن می‌‌زند برای او عذابی عظیم هست

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که آن بهتان را زده‌اند جماعتی از شما هستند، آن را به عنوان شرّ برای خود نپندارید بلکه آن برای شما خیر است هر مردی از آنان (که بهتان زد) چیزی از اثم (بدی) کسب کرده و کسی از آنها که به بزرگتر از آن (اثم) دامن می‌زند برای او عذابی عظیم هست

- ترجمه راستین

همانا کسانی که آن بهتان را بستند (و به عایشه تهمت کار ناشایست زدند که رسول و مؤمنان را بیازارند) گروهی همدست از (منافقان) شمایند؛ نپندارید ضرری از آن به آبروی شما می‌رسد بلکه خیر و ثواب نیز (چون بر تهمت صبر کنید از خدا) خواهید یافت؛ هر یک از آنها به عقاب گناه خود خواهند رسید؛ و آن کس از منافقان که رأس و منشأ این بهتان بزرگ گشت هم او به عذابی بزرگ معذب خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ لَّـوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ

چرا وقتی که آن را مؤمنان و مؤمنات شنیدند به خودشان گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمتی واضح است

- ترجمه سلطانی

چرا وقتی که آن را مؤمنان و مؤمنات شنیدند به خودشان گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمتی واضح است

- ترجمه راستین

آیا سزاوار این نبود که چون (از منافقان) چنین بهتان و دروغها شنیدید مردان و زنان مؤمن حسن ظنّشان درباره یکدیگر بیشتر شده و گویند: این دروغی است آشکار؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ لَّـوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ

چرا چهار گواه بر آن نیاوردند و وقتی که گواهانی نیاورده‌‌اند پس آنان نزد خداوند، خود دروغگو هستند

- ترجمه سلطانی

چرا چهار گواه بر آن نیاوردند و وقتی که گواهانی نیاورده‌اند پس آنان نزد خداوند، خود دروغگو هستند

- ترجمه راستین

چرا (منافقان) بر دعوی خود چهار شاهد (عادل) اقامه نکردند؟پس حالی که شاهد نیاوردند البته نزد خدا مردمی دروغزنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

و اگر فضل خداوند و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود در آنچه که در آن افضاء (به گونه‌‌ای روشن بیان کردن) کردید عذابی بزرگ به شما می‌‌رسید

- ترجمه سلطانی

و اگر فضل خداوند و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود در آنچه که در آن افضاء (به گونه‌ای روشن بیان کردن) کردید عذابی بزرگ به شما میرسید

- ترجمه راستین

و اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و عقبی شامل حال شما (مؤمنان) نبود به مجرّد خوض در این‌گونه سخنان (نفاق انگیز) به شما عذابی بزرگ می‌رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُـولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ

آنوقت که آن را با زبان‌‌هایتان انداختید [یعنی نه با قلوبتان یعنی آن را بدون تحقیقی بر آن بین خود می‌‌گرداندید] و آنچه که به آن علم ندارید را با زبان‌‌هایتان [بدون اطلاع قلوبتان و اعتقاد به آن] می‌‌گوئید و آن را سهل می‌‌انگارید [که اثم در آن نیست و تبعت (سؤ عاقبت) ندارد] و (حال آنکه) آن نزد خداوند بزرگ است

- ترجمه سلطانی

آنوقت که آن را با زبان‌هایتان انداختید و آنچه که به آن علم ندارید را با زبان‌هایتان می‌گوئید و آن را سهل می‌انگارید و (حال آنکه) آن نزد خداوند بزرگ است

- ترجمه راستین

زیرا شما آن سخنان را از زبان یکدیگر تلقّی کرده و حرفی بر زبان می‌گفتید که علم به آن نداشتید و این کار را سهل و کوچک می‌پنداشتید در صورتی که نزد خدا (گناهی) بسیار بزرگ بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَلَـوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ

و چرا وقتی که آن را شنیدید نگفتید که برای ما [صحیح] نمی‌‌باشد که این را بگوییم که تو منزّهی و این بهتان بزرگی است

- ترجمه سلطانی

و چرا وقتی که آن را شنیدید نگفتید که برای ما (صحیح) نمی‌باشد که این را بگوییم که تو منزّهی و این بهتان بزرگی است

- ترجمه راستین

چرا به محض شنیدن این سخن نگفتید که هرگز ما را تکلم به این روا نیست، پاک خدایا، این بهتانی بزرگ است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِـمِثْلِهِ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

خداوند به شما وعظ (نصیحت) می‌‌کند که ابداً [مادامی که در این دنیا هستید] بر مثل آن باز نگردید اگر مؤمن می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

خداوند به شما وعظ (نصیحت) می‌کند که ابداً بر مثل آن باز نگردید اگر مؤمن می‌باشید

- ترجمه راستین

خدا به شما (مؤمنان) موعظه و اندرز می‌کند که زنهار دیگر گرد این چنین سخن نگردید اگر اهل ایمانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

و خداوند آیات را [یعنی علامت‌‌های احکام را و آثار آن را یا آیات تدوینی دالّ بر احکام تکلیفیّهٔ قالبی و قلبی را] برای شما روشن می‌‌سازد و خداوند بسیار دانا است [که می‌‌داند برای شما چه شایسته است و چه شایسته نیست و به آنچه که بر افعال شما مترتّب می‌‌شود] و حکیم است [که برای شما حکمى تشریع نمی‌‌کند و شما را از امری منع نمی‌‌کند مگر بنابر حکمت مقتضای آن]

- ترجمه سلطانی

و خداوند آیات را برای شما روشن می‌سازد و خداوند بسیار دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

و خدا آیات خود را برای شما بیان می‌کند، و او (به حقایق امور و سرائر خلق) دانا و (به مصالح بندگان و نظام عالم کاملا) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

همانا کسانی که دوست دارند که فاحشه [یعنی زنا یا آنچه که قبح آن شدید است، یا هر آنچه که خدای عزّ و جلّ از آن نهی کرده است] در میان کسانی که ایمان آورده‌‌اند شایع شود برای آنها عذابی دردناک در دنیا [با حدّی که در شریعت برای آن مقرّر شده یا با عذاب به هنگام احتضار] و آخرت هست و خداوند می‌‌داند [که آنان در دنیا و آخرت عذاب دارند و لذا شما را از عود (برگشتن) منع می‌‌کند] و شما نمی‌‌دانید [و لذا دوست دارید و نمی‌‌ترسید]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که دوست دارند که فاحشه (زنا، خیلی قبیح، هر آنچه که خداوند از آن نهی کرده) در میان کسانی که ایمان آورده‌اند شایع شود برای آنها عذابی دردناک در دنیا و آخرت هست و خداوند میداند و شما نمیدانید

- ترجمه راستین

آنان که (چون عبد اللّه ابیّ سلول و منافقان دیگر) دوست می‌دارند که در میان اهل ایمان کار منکری اشاعه و شهرت یابد آنها را در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهد بود و خدا (فتنه‌گری و دروغشان را) می‌داند و شما نمی‌دانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ

و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود {حذف جواب در اینجا برای اشعار به شدّت قبح و شدّت غضب بر حبّ شیاع فاحشه (دوست داشتن گسترش کارهای خیلی زشت) در مؤمنین است} و همانا خداوند رئوف و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود و همانا خداوند رئوف و مهربان است

- ترجمه راستین

و اگر فضل و رحمت خدا و رأفت و مهربانی او شامل حال شما (مؤمنان) نبود (در عقاب گناهتان تعجیل کردی و توبه نپذیرفتی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید [در اشاعۀ فاحشه و رمى برئ و غیر برئ] از گام‌‌های شیطان تبعیّت نکنید و کسی که از گام‌‌های شیطان پیروی کند [گمراه می‌‌شود و شقی می‌‌شود] زیرا او به فحشاء (بالغه در قُبح) و منکر (آنچه که عقل و عرف آن را خوب نمی‌‌‌‌دانند، آنچه که بالغ در قبح نباشد) امر می‌‌کند و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود احدی از شما ابداً زکی (صالح، متنعّم، صاف از کدورات) نمی‌‌شد و لکن خداوند کسی که بخواهد را پاک می‌‌کند و خداوند [به اقوال مقالی و حالی او] شنوا و [به افعال او و احوال او و نیّات او و استعدادات مکمون او که غیر ظاهر بر او و بر غیر او هستند] دانا است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از گام‌های شیطان تبعیّت نکنید و کسی که از گام‌های شیطان پیروی کند (گمراه و شقی می‌شود) زیرا او به فحشاء و منکر (زشتی) امر میکند و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود احدی از شما ابداً پاک نمی‌شد و لکن خداوند کسی که بخواهد را پاک میکند و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، زنهار پیروی شیطان مکنید، که هر کس قدم به قدم از پی شیطان رفت او به کار زشت منکر وامی‌دارد، و اگر فضل و رحمت خدا شامل شما نبود احدی از شما (از گناه و زشتی) پاک و پاکیزه نشدی، لیکن خدا هر کس را می‌خواهد منزه و پاک می‌گرداند، و خدا شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنكُمْ وَالسَّعَةِ أَن يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و دارندگان فضل و سعه از شما نباید سوگند بخورند [یا اهمال کنند] که به خویشاوندان و مسکینان و مهاجران در راه خدا ندهند و باید که عفو کنند و باید در گذرند آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد و (حال آنکه) خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است [می‌‌آمرزد کسی را که مسئ (بدی کننده) را می‌‌آمرزد و رحم می‌‌کند به کسی که به مسئ احسان می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و دارندگان فضل و سعه از شما نباید سوگند بخورند (یا اهمال کنند) که به خویشاوندان و مسکینان و مهاجران در راه خدا ندهند و باید که عفو کنند و باید در گذرند آیا دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد و (حال آنکه) خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و نباید صاحبان ثروت و نعمت از شما درباره خویشاوندان خود و در حق مسکینان و مهاجران راه خدا از بخشش و انفاق کوتاهی کنند، باید مؤمنان عفو و صفح پیشه کنند و از بدیها درگذرند، آیا دوست نمی‌دارید که خدا هم در حق شما مغفرت (و احسان) فرماید؟و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ

همانا کسانی که به زنان محصنهٔ (محفوظه، شوهردار) غافل (بی خبر) مؤمنه بهتان می‌‌زنند در دنیا و آخرت لعنت شده‌‌اند و عذابی بزرگ دارند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که به زنان محصنهٔ (محفوظه، شوهردار) غافل (بی خبر) مؤمنه بهتان می‌زنند در دنیا و آخرت لعنت شده‌اند و عذابی بزرگ دارند

- ترجمه راستین

کسانی که به زنان باایمان عفیفه (مبرّا و) بی‌خبر از کار بد تهمت زنند محققا در دنیا و آخرت ملعون و محروم از رحمت حق هستند و هم آنان به عذابی بزرگ معذب خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

روزی که زبان‌‌هایشان و دستانشان و پاهایشان علیهم (بر آنان) به آنچه که عمل می‌‌کرده‌‌اند گواهی دهند

- ترجمه سلطانی

روزی که زبان‌هایشان و دستانشان و پاهایشان علیهم (بر آنان) به آنچه که عمل می‌کرده‌اند گواهی دهند

- ترجمه راستین

در روزی که زبان و دست و پای ایشان بر اعمال (ناشایسته) آنها گواهی دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ

در آنروز خداوند دِین (جزای) آنان را الحقّ وفا می‌‌کند (به تمامی می‌‌دهد) و (در حالی که) می‌‌دانند که خداوند همان حقّ آشکار است

- ترجمه سلطانی

در آنروز خداوند دِین (جزای) آنان را الحقّ وفا می‌کند (به تمامی می‌دهد) و (در حالی که) می‌دانند که خداوند همان حقّ آشکار است

- ترجمه راستین

در آن روز خدا حساب و کیفر شایسته آنها را تمام و کامل خواهد پرداخت و خواهند دانست که خداوند حق آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُـولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ

[زنان] ناپاک برای [مردان] ناپاک و [مردان] ناپاک برای [زنان] ناپاک و [زنان] پاک برای [مردان] پاک و [مردان] پاک برای [زنان] پاک، آنان که از آنچه که [دربارهٔ آنان از افک یا از آنچه که ناپاکان] می‌‌گویند مبرّا هستند [یعنی از اینکه مثل قول آنها را بگویند] آمرزش و رزق کریمانه‌‌ای برای آنها هست

- ترجمه سلطانی

(زنان) ناپاک برای (مردان) ناپاک و (مردان) ناپاک برای (زنان) ناپاک و (زنان) پاک برای (مردان) پاک و (مردان) پاک برای (زنان) پاک، آنان که از آنچه که (دربارهٔ آنان) می‌گویند مبرّا هستند، آمرزش و رزق کریمانه‌ای برای آنها هست

- ترجمه راستین

زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک نیز شایسته زنانی بدین صفتند و (بالعکس) زنان پاکیزه نیکو لا یق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه‌اند، و این پاکیزگان از سخنان بهتانی که ناپاکان درباره آنان گویند منزهند و بر ایشان آمرزش و رزق نیکوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید به خانه‌‌هایی [مسکونی] غیر از خانه‌‌های خود داخل نشوید مگر آنکه درخواست اجازه کنید و بر اهل آن سلام کنید که آن برای شما بهتر است، [و آن را برای شما گفتیم، یا این حکم را بر شما نازل کردیم] باشد که [مصالح آن را] به یاد داشته باشید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید به خانه‌هایی (مسکونی) غیر از خانههای خود داخل نشوید مگر آنکه درخواست اجازه کنید و بر اهل آن سلام کنید که آن برای شما بهتر است، باشد که (مصالح آن را) به یاد داشته باشید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، هرگز به هیچ خانه مگر خانه‌های خودتان تا با صاحبش انس و اجازه ندارید وارد نشوید و (چون رخصت یافته و داخل شوید) به اهل آن خانه نخست سلام کنید که این (ورود با اجازه و تحیت، برای حسن معاشرت و ادب انسانیت) شما را بسی بهتر است، باشد که متذکر (شئون یکدیگر و حافظ آداب رفاقت) شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ

پس اگر احدی را در آنجا نیافتید پس در آنجا داخل نشوید {برای اینکه گاهی در خانه‌‌‌‌های دیگران آنچه که اطّلاع یافتن شما بر آن برای شما جایز نیست و آنچه که صاحب خانه آن را از اطلاع دیگری بر آن کراهت دارد یافت می‌‌‌‌شود} تا آنکه به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید، پس برگردید که آن برای شما پاک‌‌‌‌تر (نامی، رشد دهنده‌‌‌‌تر، اصفی، نافع‌‌‌‌تر) است و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید دانا است [پس اگر از طیب (رضایت، میل، خواست) خودتان بازگشتید خداوند آن را می‌‌‌‌داند و به سبب آن به شما جزاء می‌‌‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

پس اگر احدی را در آنجا نیافتید پس در آنجا داخل نشوید تا آنکه به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد برگردید، پس برگردید که آن برای شما پاک‌تر (نافع‌تر) است و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید دانا است

- ترجمه راستین

و اگر کسی را نیافتید باز وارد نشوید تا اجازه یابید، و چون (به خانه‌ای درآمدید و) گفتند: برگردید، به زودی بازگردید که این برای تنزیه و پاکی شما بهتر است، و خدا به هر چه می‌کنید داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ لَّيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ

بر شما گناهی نیست که [بدون استیناس و سلام کردن] داخل خانه‌‌هایی غیر مسکونی شوید که در آنجا متاعی دارید و خداوند می‌‌‌‌داند آنچه را که آشکار می‌‌‌‌کنید و آنچه را که مخفی می‌‌‌‌کنید [از افعال و احوال و اخلاق و نیّات و استعداداتی که هنوز به آنها شعور ندارید]

- ترجمه سلطانی

بر شما گناهی نیست که داخل خانههایی غیر مسکونی شوید که در آنجا متاعی دارید و خداوند میداند آنچه را که آشکار میکنید و آنچه را که مخفی میکنید

- ترجمه راستین

باکی بر شما نیست که به خانه غیر مسکونی که در آن متاعی دارید (بی‌اجازه) در آیید، و (بدانید که) خدا به همه کار آشکار و پنهان شما آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ

به مؤمنان بگو چشمانشان (نگاه‌‌شان) را فرو اندازند و فروج (شرمگاه‌‌ها) خود را [از اینکه کسی که نظر کردن به آن برای او حلال نیست به آن نظر کند] حفظ کنند آن برای آنها پاک‌‌تر (پاکیزه‌‌تر، اصلح) است {برای اینکه آن از ریبه و اشتغال به ملاهی (سرگرمی‌‌ها) نفس دورتر است} همانا خداوند به آنچه [از نظر کردن و ترک نظر] که صُنع می‌‌کنند آگاه است

- ترجمه سلطانی

به مؤمنان بگو چشمانشان (نگاه‌شان) را فرو اندازند و فروج (شرمگاه‌ها) خود را حفظ کنند آن برای آنها پاک‌تر (پاکیزه‌تر، اصلح) است همانا خداوند به آنچه که صُنع می‌کنند آگاه است

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) مردان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از کار زشت با زنان) محفوظ دارند که این بر پاکیزگی (جسم و جان) آنان اصلح است، و البته خدا به هر چه کنید کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

و به مؤمنات بگو: چشمانشان را فرو اندازند و فروجشان را حفظ کنند و زینتشان را مگر آنچه که از آن ظاهر است [از لباس ظاهری و زینت مواضع مستثنات و خود این مواضع که مانند انگشتر و النگو و سرمه و دو گونه و دو کف (پنچه تا مچ دست) و دو قدم (پنجه تا پاشنه پا) در زنان عورت نیست] آشکار نکنند و [مؤمنات] باید روسری‌‌های خود را بر سینه‌‌های خود بیندازند [تا سینه‌‌هایشان آشکار نشود] و نباید زینت‌‌های خود را آشکار نمایند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [مؤمنهٔ] آنها یا آنکه را که دستان آنها (زنان) مالک شده یا تابعان (خدمتگزاران) غیر حاجتدار [به زنان] از مردان یا کودکانی که بر عورات آنها (زنان) [یعنی از حیثی که آنها عورت هستند] آگاهی ندارند و [زنان] به پاهای خود حرکتی ندهند تا آنچه که از زینت خود مخفی کرده‌‌اند معلوم شود و ای مؤمنان همگی به سوی خداوند بازگردید باشد که رستگار شوید

- ترجمه سلطانی

و به مؤمنات بگو: چشمانشان را فرو اندازند و فروجشان را حفظ کنند و زینتشان را مگر آنچه که از آن ظاهر است آشکار نکنند و (مؤمنات) باید روسری‌های خود را بر سینه‌های خود بیندازند و نباید زینت‌های خود را آشکار نمایند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (مؤمنهٔ) آنها یا آنکه را که دستان آنها (زنان) مالک شده یا تابعان (خدمتگزاران) غیر حاجتدار (به زنان) از مردان یا کودکانی که بر عورات آنها (زنان) آگاهی ندارند و (زنان) به پاهای خود حرکتی ندهند تا آنچه که از زینت خود مخفی کرده‌اند معلوم شود و ای مؤمنان همگی به سوی خداوند بازگردید باشد که رستگار شوید

- ترجمه راستین

و زنان مؤمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا) بپوشند و فروج و اندامشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند و زینت و آرایش خود جز آنچه قهرا ظاهر می‌شود (بر بیگانه) آشکار نسازند، و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند جز برای شوهران خود یا پدران یا پدران شوهر یا پسران خود یا پسران شوهر یا برادران خود یا پسران برادران و پسران خواهران خود یا زنان خود (یعنی زنان مسلمه) یا کنیزان ملکی خویش یا مردان اتباع خانواده که رغبت به زنان ندارند یا اطفالی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند (و از غیر این اشخاص مذکور احتجاب و احتراز کنند) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود. و ای اهل ایمان، همه به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِـحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

و ایامی (مجرّدها، مردانی که زوجه ندارند و زنانی که شوهر ندارند) از میان خود [در حالی که آنها از حیث ایمان از شما هستند] و صالحان (مؤمنان) {مراد از صلاح در اینجا اسلام یا متعفّفین (با عفّت‌‌ها) است زیرا او نیز صلاح النّفس است} از بردگان خود و کنیزان خود را نکاح دهید، اگر فقیر (تنگدست) باشند خداوند آنها را از فضل خود [از کثرات] غنی (بی نیاز) می‌‌کند و خداوند دارای وسعت است [که از توسعه بر آنان عاجز نمی‌‌شود و از عول (یاری خواستن) آنها خائف نمی‌‌شود] و [به تسبیبات (سبب‌‌سازی‌‌ها) خفیّه می‌‌داند که نکاح سببی برای غناء است و اگرچه شما آن را ندانید، یا به استعداد همه و صلاح آنها] دانا است

- ترجمه سلطانی

و مجرّدها از میان خود و صالحان از بردگان خود و کنیزان خود را نکاح دهید، اگر فقیر (تنگدست) باشند خداوند آنها را از فضل خود غنی (بی نیاز) می‌کند و خداوند دارای وسعت و دانا است

- ترجمه راستین

و البته باید مردان بی‌زن و زنان بی‌شوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بی‌نیاز و مستغنی خواهد فرمود و خدا رحمتش وسیع و نامتناهی و (به احوال بندگان) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و [مجرّدها، از مرد و زن] کسانی که [به عدم وجدان (یافتن) ازواج برای مردانشان و زنانشان یا عدم وجدان آنچه که در نکاح خود به آن احتیاج دارند از صِداق و نفقه و کسوه (پوشاک) و مسکن یا به خاطر منع کردن اولیاء از نکاح و عدم قدرت بر مخالفت با آنان] نکاح کردن را نمی‌‌یابند باید عفّت نمایند تا آنکه خداوند آنان را از فضل خویش بی‌‌نیاز سازد و کسانی که تقاضای کتابه (قرارداد آزادی بین سیّد و غلام یا کنیز) می‌‌کنند از آنکه (غلامان و کنیزان) دستان شما مالک شده پس اگر خیری را دربارهٔ آنان دانستید با آنان مکاتبه (قرارداد) نمایید و از مالی که خداوند به شما داده به آنها بدهید و کنیزکان خود را که ارادهٔ تحصّن (پاکدامنی) دارند بر بِغاء (روسپیگری، زنا کردن) وادار نکنید تا [با کسب آنها و اجرت بِغاء (روسپیگری)] عَرض زندگانی دنیا را کسب کنید و کسی که آنها را وادار کند پس همانا خداوند بعد از وادار کردن آنها [بر آنان (موالی) پس از توبه کردن یا بر آنها (کنیزکان) بعد از اکراه از رغبت در فعل به سبب مقتضای طبیعتشان] بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که نکاح کردن را نمی‌یابند باید عفّت نمایند تا آنکه خداوند آنان را از فضل خویش بی‌نیاز سازد و کسانی که تقاضای مکاتبه (قرارداد آزادی بین سیّد و غلام یا کنیز) می‌کنند از آنکه دستان شما مالک شده پس اگر خیری را دربارهٔ آنان دانستید با آنان مکاتبه (قرارداد) نمایید و از مالی که خداوند به شما داده به آنها بدهید و کنیزکان خود را که ارادهٔ تحصّن (پاکدامنی) دارند بر روسپیگری وادار نکنید تا عَرض زندگانی دنیا را کسب کنید و کسی که آنها را وادار کند پس همانا خداوند بعد از وادار کردن آنها (بر آنان (موالی) پس از توبه کردن یا بر آنها (کنیزکان) بعد از اکراه از رغبت در فعل به سبب مقتضای طبیعتشان) بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و آنان که وسیله نکاح نیابند باید عفت نفس پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف و فضل خود بی‌نیاز گرداند. و از بردگانتان آنان که تقاضای مکاتبه کنند (یعنی خواهند که خود را از مولا به مبلغی مشروط یا مطلق خریداری کنند) تقاضای آنها را اگر خیر و صلاحی در ایشان مشاهده کنید بپذیرید و (برای کمک به آزاد شدن آنها) از مال خدا که به شما اعطا فرموده (به عنوان زکات و صدقات در وجه مال المکاتبه) به آنها بدهید، و کنیزکان خود را که مایلند به عفت، زنهار برای طمع مال دنیا جبرا به زنا وادار مکنید، که هر کس آنها را اکراه به زنا کند خدا در حق آنها که مجبور بودند بسیار آمرزنده و مهربان است (لیکن شما را که آنها را به زنا مجبور کنید به جای آنان عقاب خواهد کرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَمَثَلًا مِّنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ

و همانا آیاتی روشن کننده (موضح یا واضح) و به عنوان مَثَل (حجّت یا حدیث یا شبیه) از کسانی که قبل از شما بوده‌‌اند و برای پرهیزکاران به عنوان پند بر شما نازل کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا آیاتی روشن کننده و به عنوان مَثَل از کسانی که قبل از شما بوده‌اند و برای پرهیزکاران به عنوان پند بر شما نازل کرده‌ایم

- ترجمه راستین

و همانا ما به سوی شما آیاتی روشن نازل گردانیدیم و داستانی از آنان که پیش از شما درگذشتند و موعظه‌ای برای اهل تقوا فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

خداوند {الله نام ذات حقّ است که هستی او از خود او و غیر قابل انفکاک از او می‌‌باشد که واجب الوجود است و این نام به اعتبار ظهور او است که در اصطلاح مقام مشیّت و اضافهٔ اشراقیّهٔ حقّ نسبت به موجودات نامیده می‌‌شود و این اضافه و نسبت همان فعل و نور حقّ است که بر همهٔ اشیاء تابیده و پهن شده و همهٔ چیزها از عدم بواسطهٔ او به مرحله هستی قدم می‌‌گذارند و از تاریکی به نور و از پنهانی به آشکار بودن می‌‌رسند. و حقیقت یگانهٔ او بدون این عنوان که مقام ظهور است غیب محض می‌‌باشد و نه نامی و نه رسمی و نه خبری از آن در عالم می‌‌باشد} نور [و روشنائی] {نور نام برای ضیاء و روشنی است و نور نام محمّد (ص) و نبوّت یا رسالت آن حضرت یا نام برای علی یا خلافت یا ولایت حضرتش هم می‌‌باشد و گاه هم اطلاق می‌‌شود بر آنچه اشیاء را ظاهر و واضح کند، خواه روشنی و شعاع باشد یا دلیل و برهان یا علامت و آثار، و به این معنی بر کتاب‌‌های آسمانی و خلفای الهی اطلاق می‌‌شود. گاه نیز بر هدایت و راهنمائی و آنچه بدان واسطه هدایت حاصل می‌‌شود اطلاق می‌‌گردد و به این معنی کتاب‌‌های آسمانی و رسالت‌‌های پیامبران و نبوّت‌‌های انبیاء و ولایت‌‌های اولیاء و گفتارها و کردارها و حالات و اخلاق نیکو همه نور محسوب می‌‌گردند} آسمان‌‌ها {آسمان و آسمان‌‌ها اختصاص به افلاک طبیعی و کرات مافوق ما ندارد بلکه هر چه جهت علوّ و بلندی و تأثیر و فاعلیّت در مادون خود داشته باشد نسبت به مادون، آسمان نامیده می‌‌شود، پس عقول کلّیّه طولی و عرضی و نفوس کلّیّه و جزئیّه و افلاک طبیعی همهٔ آنها آسمان می‌‌باشند} و زمین {زمین نام آن چیزی است که جنبهٔ پستی و قبول و تأثّر را دارد و اختصاص به همین زمین تیرهٔ ما ندارد بلکه سراسر عالم طبع و دو عالم مثال سفلی و علوی همهٔ آنها زمین محسوب می‌‌گردند} است، مثال نور او [یعنی صفت یا حکایت نور او] مانند [صفت یا حکایت] مشکات (پنجره‌‌ای) است که در آن [پنجره که نور از آن به خارج نفوذ نمی‌‌کند] مصباحی (چراغی) باشد و چراغ در شیشه‌‌ای جای گرفته که گوئیا آن شیشه ستارهٔ درخشانی است که بر افروخته می‌‌شود از درخت با برکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی که روغن آن [بقدری صفاء دارد] که نزدیک است روشن شود، هر چند آتشی بدان نرسد، نوری است بالای نور [یعنی صفت و مثال نور او که همان مشیّت او می‌‌باشد همچون نورى است بالای نور در شدّت روشنی، چون روشنی او بواسطهٔ صفا و خالص بودن و جلوه داشتن شیشهٔ آن خیلی زیاد و بلکه چند برابر است]، خداوند به نور خود هدایت می‌‌کند [یعنی نورى که بالای نور است، خداوند به سوی او] هر که را بخواهد [هدایت می‌‌کند] و مثل برای مردم می‌‌زند [یعنی به راه مقصود می‌‌رساند یا هر که را بخواهد می‌‌برد و مثل‌‌ها را هم برای آگاه کردن همهٔ مردم بر راه مقصود می‌‌زند تا هر که قابل هدایت باشد راهنمائی شود و هر کس لایق نباشد به گمراهی بماند] و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه سلطانی

خداوند نور (و روشنائی) آسمان‌ها و زمین است، مثال نور او مانند پنجره‌ای است که در آن چراغی باشد و چراغ در شیشه‌ای جای گرفته که گوئیا آن شیشه ستارهٔ درخشانی است که بر افروخته می‌شود از درخت با برکت زیتونی که نه شرقی است و نه غربی که روغن آن (بقدری صفاء دارد که) نزدیک است روشن شود، هر چند آتشی بدان نرسد، نوری است بالای نور، خداوند به نور خود هدایت می‌کند هر که را بخواهد و مثل برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

خدا نور (وجودبخش) آسمانها و زمین است، داستان نورش به مشکاتی ماند که در آن روشن چراغی باشد و آن چراغ در میان شیشه‌ای که از تلألؤ آن گویی ستاره‌ای است درخشان، و روشن از درخت مبارک زیتون که (با آنکه) شرقی و غربی نیست (شرق و غرب جهان بدان فروزان است) و بی‌آنکه آتشی زیت آن را برافروزد خود به خود (جهانی را) روشنی بخشد، پرتو آن نور (حقیقت) بر روی نور (معرفت) قرار گرفته است. و خدا هر که را خواهد به نور خود (و اشراقات وحی خویش) هدایت کند و (این) مثلها را خدا برای مردم (هوشمند) می‌زند (که به راه معرفتش هدایت یابند) و خدا به همه امور داناست!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ

[این چراغ] در خانه‌‌هائی [برافروخته شده] که خداوند اذن داده که بالا برود [و مرتبهٔ رفیع پیدا کند] و نام او برده شود [یعنی خانه‌‌های خلفای الهی از انبیاء اولیاء و سینه‌‌های آنها و دل‌‌هایشان و ولایت یا نبوّت آنها یا خود انبیاء و اولیاء که خانه‌‌های کشف و شهود و وحی و الهام الهی می‌‌باشند]، تسبیح می‌‌کند {تسبیح تنزیه و پاک کردن لطیفه و حقیقت انسانیّت است از آنچه مانع او از رفتن و سلوک به سوی خداوند باشد} در آن [خانه‌‌ها] در صبح و شام

- ترجمه سلطانی

(این چراغ) در خانه‌هائی (برافروخته شده) که خداوند اذن داده که بالا برود (و مرتبهٔ رفیع پیدا کند) و نام او برده شود، تسبیح می‌کند در آن (خانه‌ها) در صبح و شام

- ترجمه راستین

(و آن مشکات) در خانه‌هایی (قرار دارد مانند معابد و مساجد و منازل انبیاء و اولیاء) که خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آنها ذکر او شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ

مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنها را از یاد خدا [یا تذکر و ملاحظهٔ امر و نهی حقّ تعالی در هر کار] و نماز و زکات باز نمی‌‌دارد {ذکر خواه زبانی و ظاهر و خواه در دل و پنهان و خواه در مرتبهٔ صدر و حقیقی و متّحد با مقام صدر باشد که از آن در اصطلاح عرفاء به سکینه و فکر و حضور تعبیر می‌‌شود و آن مثال و جلوهٔ شیخ است که نزد سالک بر اثر قوّت اشتغال او به ذکرى که از صاحب اجازه گرفته پیدا می‌‌شود} و می‌‌ترسند از روزی که دل‌‌ها و دیده‌‌ها زیرورو می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنها را از یاد خدا و نماز و زکات باز نمی‌دارد و می‌ترسند از روزی که دل‌ها و دیده‌ها زیرورو می‌شوند

- ترجمه راستین

پاکمردانی که هیچ کسب و تجارت آنان را از یاد خدا و به پا داشتن نماز و دادن زکات غافل نگرداند و از روزی که دل و دیده‌ها در آن روز حیران و مضطرب است ترسان و هراسانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ

برای اینکه خداوند آنها را جزاء دهد به بهترین عملی که کرده‌‌اند و از فضل خود [بدون نظر به عمل او یا استحقاق او] برای آنها زیاد کند و خدا روزی می‌‌دهد به هر که بخواهد بدون حساب

- ترجمه سلطانی

برای اینکه خداوند آنها را جزاء دهد به بهترین عملی که کرده‌اند و از فضل خود برای آنها زیاد کند و خدا روزی می‌دهد به هر که بخواهد بدون حساب

- ترجمه راستین

تا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب کامل عطا فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید، و خدا هر که را خواهد روزی بی‌حد و حساب بخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ

و کسانی که [به نور یعنی به علیّ (ع) و ولایت او] کفر ورزیده‌‌اند اعمال آنان همانند سرابی در بیابان‌‌های هموار است که تشنه آن را آب می‌‌پندارد تا وقتی که به آن می‌‌رسد آن را چیزی نمی‌‌یابد و تنها خداوند را نزد آن می‌‌یابد پس حساب او را وفا (به تمامی دادن) می‌‌کند و خداوند سریع حساب کننده است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند اعمال آنان همانند سرابی در بیابان‌های هموار است که تشنه آن را آب می‌پندارد تا وقتی که به آن می‌رسد آن را چیزی نمی‌یابد و تنها خداوند را نزد آن می‌یابد پس حساب او را وفا (به تمامی دادن) می‌کند و خداوند سریع حساب کننده است

- ترجمه راستین

و آنان که کافرند اعمالشان در مثل به سرابی ماند در بیابان هموار بی‌آب که شخص تشنه آن را آب پندارد (و به جانب آن شتابد) چون بدانجا رسید هیچ آب نیابد، و (آن کافر) خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش بیند که به حساب کارش تمام و کامل برسد و خدا به یک لحظه حساب تمام خلایق می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ

یا [کسانی که به ولایت کفر ورزیده‌‌اند یا بر صورت اسلام می‌‌باشند و عملشان به صورت عمل مؤمن می‌‌باشد یا بر صورت اسلام نمی‌‌باشند و عمل آنان موافق با عمل مؤمن نمی‌‌باشد، بلکه به خلاف شریعت و به خلاف عمل مؤمن می‌‌باشد پس] مانند تاریکی‌‌هایی در دریای پهناوری است که موجی [از دریا] از بالای آن موجی، [و] از بالای آن ابری او را می‌‌پوشاند، تاریکی‌‌هایی که بعضی از آنها فوق بعضی دیگر هستند [و آن تاریکی دریا و تاریکی شب آن و تاریکی امواج و تاریکی ابر است و] وقتی که [عامل] دستش را خارج کند آن را (دست خود را) نمی‌‌تواند ببیند و کسی که خداوند برای او نوری قرار نداده (او را به نور خود هدایت نکرده) {و مراد از نورى که خداوند آن را برای بندگانش قرار می‌‌دهد ولایت است} پس نوری ندارد

- ترجمه سلطانی

یا مانند تاریکی‌هایی در دریای پهناوری که موجی از بالای آن موجی از بالای آن ابری او را می‌پوشاند تاریکی‌هایی که بعضی از آنها فوق بعضی دیگر هستند (و) وقتی که (عامل) دستش را خارج کند آن را (دست خود را) نمی‌تواند ببیند و کسی که خداوند برای او نوری قرار نداده پس نوری ندارد

- ترجمه راستین

یا (مثل اعمال کافران) به ظلمات دریای موّاج عمیقی ماند که امواج آن (که شک و جهل و اعمال زشت است) بعضی بالای بعضی دیگر دریا را بپوشاند و ابر تیره (کفر) نیز فراز آن برآید تا ظلمت‌ها چنان متراکم فوق یکدیگر قرار گیرد که چون دست بیرون آرد آن را نتواند دید، و هر که را خدا نور (علم و معرفت و ایمان) نبخشید هرگز (جان) روشنی نخواهد یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ

آیا ندیده‌‌ای که خداوند است که [جمیع] کسانی که در آسمان‌‌ها و زمین هستند و پرندگان [در حالی که] بال گشوده‌‌اند بر او تسبیح می‌‌کنند هر کدام نماز خود و تسبیح خود را می‌‌دانند و خداوند به آنچه که انجام می‌‌دهند دانا است [پس به آنان بحسب افعالشان جزاء می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌ای که خداوند است که کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند و پرندگان (در حالی که) بال گشوده‌اند بر او تسبیح می‌کنند هر کدام نماز خود و تسبیح خود را می‌دانند و خداوند به آنچه که انجام میدهند دانا است

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که هر کس در آسمانها و زمین است تا مرغهایی که در هوا پر گشایند همه به تسبیح و ثنای خدا مشغولند؟و همه آنان صلاة و تسبیح خود بدانند، و خدا به هر چه کنند آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ

و ملک آسمان‌‌ها و زمین از آنِ خداوند است [یعنی اینکه او تعالی خالق آنها و مالک آنها است پس چگونه افعال خلقش را در آن نداند؟!] و محلّ بازگشت (سرانجام) به خداوند است

- ترجمه سلطانی

و ملک آسمان‌ها و زمین از آنِ خداوند است و محلّ بازگشت (سرانجام) به خداوند است

- ترجمه راستین

و (بدانید که) ملک و پادشاهی آسمانها و زمین خاص خداست و بازگشت (همه خلایق) به سوی خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْـأَبْصَارِ

آیا ندیده‌‌ای که خداوند ابرها را می‌‌راند سپس بین [قطعات متفرّق] آنها را پیوند می‌‌دهد سپس آنها را فشرده قرار می‌‌دهد پس قطرات [باران] را می‌‌بینی که از خلال آن [ابرها] خارج می‌‌شود و از آسمان از کوه‌‌هایی در آن [بعضاً] تگرگی فرو فرستاده می‌‌شود و آن (ضرر تگرگ) را به کسی [از بندگانش] که بخواهد اصابت می‌‌دهد [پس کِشت او و مال او را هلاک می‌‌سازد و خانه‌‌اش را خراب می‌‌کند] و از کسی که بخواهد آن را باز می‌‌گرداند نزدیک است که درخشش برق آن [یعنی روشنی برق ابر یا تگرگ]، دیده‌‌ها را [برای شدّت درخشش آن] بِبَرَد

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌ای که خداوند ابرها را می‌راند سپس بین (قطعات متفرّق) آنها را پیوند می‌دهد سپس آنها را فشرده قرار می‌دهد پس قطرات (باران) را میبینی که از خلال آن خارج می‌شود و از آسمان از کوه‌هایی در آن (بعضاً) تگرگی فرو فرستاده می‌شود و آن را به کسی که بخواهد اصابت می‌دهد و از کسی که بخواهد آن را باز می‌گرداند نزدیک است که درخشش برق آن، دیده‌ها را بِبَرَد

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که خدا ابر را (از هر طرف) براند و به هم در پیوندد و باز انبوه و متراکم سازد آن گاه بنگری قطرات باران از میان ابر فرو ریزد؟و نیز از آسمان، از کوههایی (از ابرهای منجمد شده) که در آن است تگرگ فرو بارد و زیان آن را به هر که خود خواهد برساند (و اشجار و کشتزار او را تباه گرداند) و آن را از هر که خواهد باز دارد (تا تگرگش زیان نرساند) و روشنی برق آن چنان بتابد که خواهد روشنی دیده‌ها را از بین ببرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْـأَبْصَارِ

خداوند شب و روز را می‌‌گرداند همانا در آن [تقلیب (گرداندن)] البتّه عبرتی برای دارندگان بصیرت هست [کسانی که اشیاء را از حیث حکمت‌‌ها و مصلحت‌‌ها و نَضْد (چیده شدن، هماهنگی) آنها و ترتیب و غایات آنها که مترتّب بر آنها است می‌‌بینند]

- ترجمه سلطانی

خداوند شب و روز را می‌گرداند همانا در آن البتّه عبرتی برای دارندگان بصیرت هست

- ترجمه راستین

خدا شب و روز را (بر یکدیگر) می‌گرداند، همانا صاحبان بصیرت را در این (آیت الهی و حکمت خدا) عبرتی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِّن مَّاءٍ فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

و خداوند هر جنبنده‌‌ای را از آبی (نطفه) خلق کرد پس کسانی (گروهی) از آنها [مانند مارها و ماهی‌‌ها و کرم‌‌ها] بر شکم راه می‌‌روند و کسانی (گروهی) از آنها [مانند انسان‌‌ها و پرندگان و بعضی حشرات زمینی] بر دو پا راه می‌‌روند و کسانی (گروهی) از آنها [مانند چهارپاداران از اَنعام (چهارپایان) و سِباع (درندگان) و غیر آنها] بر چهار [پا] راه می‌‌روند خداوند آنچه را که بخواهد خلق می‌‌کند [یعنی کسانی (گروهی) از آنها که بر بیشتر از چهار پا راه می‌‌روند] همانا خداوند بر هر چیزی [و بر خلق آنچه که بر بیشتر از چهار پا راه برود] بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

و خداوند هر جنبنده‌ای را از آبی خلق کرد پس کسانی (گروهی) از آنها بر شکم راه می‌روند و کسانی (گروهی) از آنها بر دو پا راه میروند و کسانی (گروهی) از آنها بر چهار (پا) راه میروند خداوند آنچه را که بخواهد خلق می‌کند همانا خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

و خدا هر حیوانی را از آب آفرید، که بعضی (مانند مارها) بر شکم روند و برخی (مانند انسان) بر دو پا و برخی (چون اسب و گاو و شتر) بر چهار پا حرکت کنند. و خدا هر چه خواهد بیافریند که خدا بر همه کار تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ لَّقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

همانا آیات [تدوینی در صورت آیات قرآنی که آنها را برای شما تلاوت کرده‌‌ایم و آیات تکوینی در صور طبیعی مثل تسبیح کسانی که در آسمان‌‌ها هستند و ازجاء (سوق دادن) ابرها و انزال باران‌‌ها و تقلیب ایّام و خلق دوّاب (جنبندگان) همگی از آب و مختلف قرار دادن آنها در راه رفتن و غیره] را روشن (واضح یا موضح) [از مقام مشیّت و مقام اقلام و الواح] نازل کرده‌‌ایم و خداوند کسی را که بخواهد به راه راست [یعنی همان ولایت و طریق قلب] هدایت می‌‌نماید

- ترجمه سلطانی

همانا آیات را روشن (واضح یا موضح) نازل کرده‌ایم و خداوند کسی را که بخواهد به راه راست هدایت مینماید

- ترجمه راستین

همانا ما آیات و ادله بسیار روشن فرستادیم. و خدا هر که را خواهد به راه راست هدایت می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَيَقُـولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُـولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَـوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ

و می‌‌گویند: به خداوند و به رسول ایمان آورده‌‌ایم و اطاعت کردیم سپس بعد از آن گروهی از آنان روی می‌‌گردانند [یعنی اینکه ایمان آنان محض قول است] و آنان مؤمن نیستند

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند: به خداوند و به رسول ایمان آورده‌ایم و اطاعت کردیم سپس بعد از آن گروهی از آنان روی می‌گردانند و (حال آنکه) آنان مؤمن نیستند

- ترجمه راستین

و (منافقان هم مانند مؤمنان) می‌گویند که ما به خدا و رسول ایمان آورده و اطاعت می‌کنیم، و لیکن با این همه قول باز گروهی (وقت عمل، از حق) روی می‌گردانند و اصلا آنان ایمان ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ

و وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت می‌‌شوند تا بین آنها حکم (داوری) کند آنوقت گروهی از آنان اعراض کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت می‌شوند تا بین آنها حکم (داوری) کند آنوقت گروهی از آنان اعراض کننده‌اند

- ترجمه راستین

و هر گاه به سوی خدا و رسول خوانده شوند تا (رسول به حکم خدا) میان آنها قضاوت کند گروهی از ایشان (از این دعوت) اعراض می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ

و اگر حقّ بر آنها باشد [در حالی که] اذعان کننده‌‌اند به سوی او می‌‌آیند [و جز این نیست که آنها برای جلب نفع در دنیایشان به او روی آورده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

و اگر حقّ بر آنها باشد (در حالی که) اذعان کننده‌اند به سوی او می‌آیند

- ترجمه راستین

و اگر دعوی خود را بر حق بدانند البته با کمال انقیاد به سوی رسول می‌آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

آیا در دل‌‌های آنان مرض هست [که با یقینشان به او به سبب آن مرض روی می‌‌گردانند] یا [در نبوّت او] تردید کرده‌‌اند آیا می‌‌ترسند که خداوند و رسولش بر آنها ستم روا بدارند بلکه آنان خود ستمگرند [نه خداوند و رسول او]

- ترجمه سلطانی

آیا در دل‌های آنان مرض هست یا تردید کرده‌اند آیا میترسند که خداوند و رسولش بر آنها ستم روا بدارند بلکه آنان خود ستمگرند

- ترجمه راستین

آیا در دلهایشان مرض (جهل و نفاق) است یا شک و ریبی دارند یا می‌ترسند که خدا و رسول (در مقام قضاوت) بر آنها جور و ستمی کنند؟ (خدا ظلم نخواهد کرد) بلکه آنها خود مردمی ظالم و متعدیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ إِنَّمَا كَانَ قَـوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُـولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

جز این نباشد که سخن مؤمنان [که ایمان آنها محض گفتار نمی‌‌باشد] وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت می‌‌شوند تا بین آنها حکم (داوری) کند این است که می‌‌گویند: [این دعوت را یا حکم او را چه له (برای ما) ما باشد چه علینا (بر ما)] شنیدیم و اطاعت کردیم و آنان همان رستگاران هستند

- ترجمه سلطانی

جز این نباشد که سخن مؤمنان وقتی که به سوی خداوند و رسولش دعوت می‌شوند تا بین آنها حکم (داوری) کند این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و آنان همان رستگاران هستند

- ترجمه راستین

آن مؤمنانند که چون به سوی حکم خدا و رسولشان بخوانند تا (رسول به حکم خدا) میان آنها حکم کند (از دل و جان) خواهند گفت که شنیده و اطاعت می‌کنیم. و رستگاران عالم به حقیقت اینها هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ

و کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند و از خداوند بترسد و از او پروا کند پس آنان همان فائزان (پیروز شدگان، رستگاران) هستند

- ترجمه سلطانی

و کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند و از خداوند بترسد و از او پروا کند پس آنان همان فائزان (پیروز شدگان، رستگاران) هستند

- ترجمه راستین

و هر کس فرمان خدا و رسول را اطاعت کند و خدا ترس و پرهیزگار باشد چنین کسان را فیروزی و سعادت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُل لَّا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

و [یعنی گویندگان «آمنّا باللَّه» یا کسانی که روی گردانیدند] با سوگندهای سخت خود به خداوند سوگند یاد کرده‌‌اند که اگر به آنان [به خروج در غزوات] امر کنی البتّه حتماً خارج می‌‌شوند، [به آنان] بگو: سوگند مخورید [زیرا طاعت تو] طاعت معروف (پسندیده) است [که احتیاج به سوگند خوردن ندارد] همانا خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است

- ترجمه سلطانی

و با سوگندهای سخت خود به خداوند سوگند یاد کرده‌اند که اگر به آنان امر کنی البتّه حتماً خارج می‌شوند، بگو: سوگند مخورید (زیرا طاعت تو) طاعت معروف (پسندیده) است (که احتیاج به سوگند خوردن ندارد) همانا خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است

- ترجمه راستین

و منافقان شدیدترین قسم را به نام خدا یاد کنند که اگر تو آنها را امر کنی البته همه (به جهاد دشمن) بیرون خواهند رفت، بگو: سوگند یاد مکنید، که طاعت پسندیده و مطلوب است (نه سوگند دروغ منافقانه. و بترسید که) خدا به هر چه می‌کنید کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُـولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ

[به آنان] بگو: از خداوند [با فعل] اطاعت کنید [نه فقط با قول] و از رسول اطاعت کنید و اگر سرپیچی کنید [چیزی به او ضرر نمی‌‌زنید] پس همانا آنچه که بر (عهدهٔ) او (رسول) است آنچه است که [به او از تبلیغ رسالتش] حمل (مقرّر، وادار) شده [و همانا او (ص) آن (رسالت) را ابلاغ کرده است، نه هدایت شما به طاعت کردن، تا آنکه وبال روی گردانیدن شما بر عهدهٔ او باشد] و بر (عهدهٔ) شما است آنچه که بر شما مقرّر شده [از متابعت از او، پس ضرر روی گردانیدن عائد بر شما است] و اگر از او اطاعت کنید [به ایمان] هدایت می‌‌شوید [که آن بضاعت شما برای آخرت شما و همان ولایت علیّ (ع) است] و بر [عهدهٔ] رسول جز ابلاغ کردن (رساندن) آشکارا (ظاهر) نیست

- ترجمه سلطانی

بگو: از خداوند اطاعت کنید و از رسول اطاعت کنید و اگر سرپیچی کنید پس همانا آنچه که بر (عهدهٔ) او است آنچه است که (به او) حمل (مقرّر، وادار) شده و بر (عهدهٔ) شما است آنچه که بر شما مقرّر شده و اگر از او اطاعت کنید هدایت می‌شوید و بر (عهدهٔ) رسول جز ابلاغ کردن (رساندن) آشکارا نیست

- ترجمه راستین

بگو که خدا را فرمان برید و رسول را اطاعت کنید. پس اگر اطاعت نکردید بر او بار رسالت اوست و بر شما بار تکلیف خویش است، و اگر او را اطاعت کنید هدایت (و سعادت) خواهید یافت، و بر رسول جز ابلاغ روشن رسالت تکلیفی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

خداوند به کسانی از شما که [با بیعت عامّهٔ نبویّه یا با بیعت خاصّهٔ ولویّه] ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح [لازم بر ایمان را] کرده‌‌اند [تا ایمان آنها مستقر شود] وعده کرده که آنها را قطعاً در زمین جانشین [گذشتگان یا خلفاى خودش] می‌‌نماید [به اینکه جبابرهٔ (جبّارها) مسلّط بر آن را از آن خارج می‌‌کند یا آنان را به میل یا با کراهت منقاد اسلام قرار می‌‌دهد] همانطور که کسانی که قبل از آنها بودند را [در عالم صغیر یا عالم کبیر] جانشین نمود و البتّه حتماً آنها را بر دینشان که مورد پسند آنها است متمکّن می‌‌نماید و آنها را بعد از خوفشان به ایمن تبدیل می‌‌کند که مرا عبادت کنند و چیزی [از اصنام و اهویه و شرکاء در ولایت] را به من شرک نورزند و کسانی که بعد از آن کفر بورزند پس آنها خود فاسق (خارج شدگان از حکم خداوند و دین او) هستند

- ترجمه سلطانی

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کرده‌اند وعده کرده که آنها را قطعاً در زمین جانشین می‌نماید همانطور که کسانی که قبل از آنها بودند را (در عالم صغیر یا عالم کبیر) جانشین نمود و البتّه حتماً آنها را بر دینشان که مورد پسند آنها است متمکّن می‌نماید و آنها را بعد از خوفشان به ایمن تبدیل می‌کند که مرا عبادت کنند و چیزی را به من شرک نورزند و کسانی که بعد از آن کفر بورزند پس آنها خود فاسق هستند

- ترجمه راستین

خدا به کسانی از شما بندگان که (به خدا و حجّت عصر علیه السّلام) ایمان آرند و نیکوکار گردند وعده فرمود که (در ظهور امام زمان) در زمین خلافتشان دهد چنانکه امم صالح پیمبران سلف را جانشین پیشینیان آنها نمود، و دین پسندیده آنان را (که اسلام واقعی است بر همه ادیان) تمکین و تسلط عطا کند و به همه آنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی، بی هیچ شائبه، شرک و ریا پرستش کنند، و بعد از آن هر که کافر شود پس آنان به حقیقت همان فاسقان تبهکارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و [در سایر آنچه که به آن امر شده‌‌اید] از رسول اطاعت کنید باشد که به شما رحم شود

- ترجمه سلطانی

و نماز را بپا دارید و زکات بدهید و از رسول اطاعت کنید باشد که به شما رحم شود

- ترجمه راستین

و نماز را به پا دارید و زکات بدهید و رسول ما را اطاعت کنید، باشد که مورد لطف و رحمت شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ

هرگز مپندار کسانی که کفر ورزیده‌‌اند [خدای را از ادراک (دستیابی) به آنها] در زمین عاجز کننده‌‌اند و (حال آنکه) مأوای (جایگاه) آنها آتش است و البتّه بد جایگاهی است

- ترجمه سلطانی

هرگز مپندار کسانی که کفر ورزیده‌اند در زمین عاجز کننده‌اند و (حال آنکه) مأوای (جایگاه) آنها آتش است و البتّه بد جایگاهی است

- ترجمه راستین

(ای رسول) هرگز مپندار که کافران در زمین معجز و قدرتی خواهند یافت، و جایگاهشان (نیز در آخرت) دوزخ است که بسیار منزلگاه بدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِّن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید کسانی که دستان شما مالک [آنها] شده‌‌اند و کسانی از شما که به احتلام نرسیده‌‌اند باید [در هر شبانه روز] قبل از نماز صبح و در نیمروز هنگامی که لباس‌‌هایتان را در می‌‌آورید و بعد از نماز عشاء که سه [وقت آشکار شدن] عورت شما است سه مرتبه از شما اجازه بگیرند بعد از آن [ساعات] بر شما و بر آنان [در ترک استیذان (اجازه گرفتن) و دخول بدون اذن] باکی نیست که [اگر خواستند] بر [گرد] شما بسیار بچرخند (بیایند و بروند) [زیرا] شما ابعاض (اجزاء) یکدیگر هستید این‌‌چنین [تبیین از تبیین احکام با اشاره به علل آنها و حکمت‌‌های آنها است که] خداوند آیات [دیگر] را [و احکام قالبی و قلبی را با حکمت‌‌های آنها و علل آنها] برای شما بیان می‌‌نماید و خداوند [به مصالح آنچه که او شریعت برای شما قرار می‌‌دهد] دانا و حکیم است [که به دقایق حکم نظر می‌‌کند و آنچه را که دقایق حکم بر آن مترتّب می‌‌شود، تشریع می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید کسانی که دستان شما مالک (آنها) شده‌اند و کسانی از شما که به احتلام نرسیده‌اند باید (در هر شبانه روز) قبل از نماز صبح و در نیمروز هنگامی که لباس‌هایتان را در میآورید و بعد از نماز عشاء که سه (وقت آشکار شدن) عورت شما است سه مرتبه از شما اجازه بگیرند بعد از آن (ساعات) بر شما و بر آنان باکی نیست که (اگر خواستند) بر (گرد) شما بسیار بچرخند (بیایند و بروند) (زیرا) شما ابعاض (اجزاء) یکدیگر هستید این‌چنین خداوند آیات (دیگر) را برای شما بیان می‌نماید و خداوند دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید (بدانید که) بندگان ملکی شما و اطفال شما که هنوز به وقت احتلام و زمان بلوغ نرسیده‌اند باید (شبانه روزی) سه مرتبه از شما اجازه ورود بخواهند: یک بار پیش از نماز صبح و دیگر هنگام ظهر که جامه‌ها را از تن برمی‌گیرید و دیگر پس از نماز خفتن، که این سه وقت هنگام عورت و خلوت شماست (اکثر برهنه یا در لباس کوتاهید) و بعد از این سه بار اجازه، دیگر باکی بر شما و آنها نیست که (بی‌دستور) با بندگان و اطفال خود گرد یکدیگر جمع شوید و هر ساعت در کارها به شما مراجعه کنند. خدا آیات را بر شما چنین روشن بیان می‌کند، و خدا (به کار بندگان) دانا و (به مصالح خلق) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

و وقتی که اطفال شما به [سنّ] حُلم (بلوغ) می‌‌رسند پس باید [در جمیع اوقات] اجازه بگیرند همانطور که کسانی که قبل از آنها [بالغ و اجازه گیرنده] بودند اجازه می‌‌گرفتند این‌‌چنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می‌‌کند و خداوند دانا و حکیم است

- ترجمه سلطانی

و وقتی که اطفال شما به (سنّ) حُلم (بلوغ) می‌رسند پس باید اجازه بگیرند همانطور که کسانی که قبل از آنها بودند اجازه می‌گرفتند این‌چنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می‌کند و خداوند دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

و آن گاه که اطفال شما به حد بلوغ و احتلام رسیدند باید مانند سایر بالغان (البته همه وقت) با اجازه وارد شوند. خدا آیات خود را برای شما بدین روشنی بیان می‌کند، و خدا (به صلاح بندگان) دانا و (در وضع تکلیف) محکم کار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الـلَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

و زنان از کار افتاده [که برای یأس آنها از رغبت مردان به آنها و عدم میل مردان به آنان برای کِبَر (زیادی سن) آنها از طلب نکاح نشسته‌‌اند (دست کشیده‌‌اند)] از زنانی که امید نکاح ندارند [برای عدم طمع آنها در آن و عدم طمع مردان دربارهٔ آنها] پس بر آنها باکی نیست که جامه‌‌های رویی خود [جِلْباب (لباس رو، روپوش) و خِمار (مقنعه، روسری)] را درآورند [در حالی که به چیزی از زینت‌‌ها و مواضع آنها] جلوه دهندهٔ زینت نیستند و اگر [با پوشاندن زینت و ترک درآوردن روپوش] عفّت بورزند برای آنها بهتر [از درآوردن] است و خداوند شنوا است [پس به مردان آنچه که آنها را ریب می‌‌کند نگویند] و [به نیّات آنها (زنان)] دانا است [پس به قصد اِرْتیابِ (به ریب اندختن) مردان جامهٔ خود را در نیاورند]

- ترجمه سلطانی

و زنان از کار افتاده از زنانی که امید نکاح ندارند پس بر آنها باکی نیست که جامه‌های رویی خود را درآورند (در حالی که) جلوه دهندهٔ زینت نیستند و اگر (با پوشاندن زینت و ترک درآوردن روپوش) عفّت بورزند برای آنها بهتر است و خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

و زنان سالخورده که (از ولادت و عادت) باز نشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند بر آنان باکی نیست در صورتی که اظهار تجملات و زینت خود نکنند که جامه‌های خود (یعنی لباسهای رو مانند عبا و چادر و روپوش و امثال آن) را نزد نامحرمان برگیرند، و باز هم عفت و تقوا گزینی (و بر نگرفتن جامه) بر آنان (در دین و دنیا) بهتر است، و خدا (به سخنان خلق) شنوا و (به اغراض و نیّات آنها) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ لَّيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنفُسِكُمْ أَن تَأْكُلُوا مِن بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

بر نابینا حرجی (پرهیزی، گناهی) نیست و بر ناتوان حرکتی حرجی نیست و بر مریض حرجی نیست و نه بر خودتان [حرجی] که از خانه‌‌های خویش بخورید یا خانه‌‌های پدرانتان یا خانه‌‌های مادرانتان یا خانه‌‌های برادرانتان یا خانه‌‌های خواهرانتان یا خانه‌‌های عموهایتان یا خانه‌‌های عمّه‌‌هایتان یا خانه‌‌های دایی‌‌هایتان یا خانه‌‌های خاله‌‌هایتان یا آنچه (خانه‌‌هایی) که کلیدهای آن را مالک هستید یا [خانهٔ] دوستتان بر شما گناهی نیست که جمیعاً [با یکدیگر] یا جدا جدا بخورید و وقتی که داخل خانه‌‌ای می‌‌شوید پس به عنوان درودی از نزد خداوند بر خودتان [بعضی از شما بر بعضی یا به اهل خانه‌‌ها] سلام کنید [تا این سلام را بر شما ردّ کنند (بازگردانند)] که مبارک و پاک است خداوند این‌‌چنین آیات [تدوینی در بیان احکام معاشرت] را برای شما بیان می‌‌کند با ترقّب به اینکه شما [در حکمت‌‌ها و مصالح آنها] تعقّل کنید [یا باشد که شما عاقل گردید یا باشد که شما در آداب لازم در معاشرت تعقّل نمایید و آنها را بفهمید و به آنها عمل کنید]

- ترجمه سلطانی

بر نابینا حرجی (پرهیزی، گناهی) نیست و بر ناتوان حرکتی حرجی نیست و بر مریض حرجی نیست و نه بر خودتان که از خانههای خویش بخورید یا خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آنچه (خانه‌هایی) که کلیدهای آن را مالک هستید یا (خانهٔ) دوستتان بر شما گناهی نیست که جمیعاً (با یکدیگر) یا جدا جدا بخورید و وقتی که داخل خانه‌ای می‌شوید پس به عنوان درودی از نزد خداوند بر خودتان سلام کنید که مبارک و پاک است خداوند این‌چنین آیات را برای شما بیان می‌کند با ترقّب به اینکه شما تعقّل کنید

- ترجمه راستین

بر نابینایان و لنگان و بیماران باکی نیست (که به جهاد نروند یا تندرستان با آنها معاشر و همسفره شوند) و نیز باکی بر شما نیست که از خانه‌های خود و پدران خود و مادرانتان و برادران و خواهران و عمو و عمه و خالو و خاله خویش غذا تناول کنید یا آنکه از هر جا که کلید آن در دست شماست یا خانه رفیق خود باکی نیست که از مجموع یا هر یک از این خانه‌ها طعامی خورید. و (با وجود این دستور باز) هرگاه بخواهید به خانه‌ای (از اینها) داخل شوید نخست بر خویش سلام کنید (یعنی چون به خانه یا مسجدی درآیید بر مسلمانان و همدینان خودتان یا اگر کسی نباشد بر نفس خود باز سلام کنید و خلاصه باخبر وارد شوید) که سلام تحیّتی با برکت و نیکو از جانب خداست. خدا آیات خود را این گونه برای شما روشن بیان می‌کند باشد که (در آنها) تعقل کنید (و طریق سعادت و هدایت بازجویید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که به خداوند و رسول او ایمان آورده‌‌اند [و از آنچه که به آن امر شده‌‌اند تخلّف نمی‌‌کنند] و وقتی که با او بر امری [برای مؤمنین می‌‌باشند مانند جمعه و عید و جنگ و مشاورت] جمع شده می‌‌باشند نمی‌‌روند تا آنکه از او [برای رفتن] اجازه بگیرند همانا کسانی که از تو اجازه می‌‌گیرند آنان کسانی هستند که به خداوند و رسولش ایمان دارند پس وقتی که از تو به خاطر بعضی از شؤن (کارهای) خود اجازه می‌‌خواهند، پس به کسانی از آنها که خواستی اجازه بده و برای آنها (اجازه گیرندگان) از خداوند طلب آمرزش کن [زیرا التفات به غیر تو و غیر خداوند وقتی که نزد تو باشند برای آنها معصیت بزرگ است] که خداوند بسیار آمرزنده است [که آنچه را که از توجّه و نظر به غیر تو به آنها ملحق می‌‌شود می‌‌آمرزد، حینی که شایسته نیست که جز به تو نظر کنند] و مهربان است [به آنها بواسطهٔ توجّه به تو و استیذان (طلب اجازه) از تو رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که به خداوند و رسول او ایمان آورده‌اند و وقتی که با او بر امری جمع شده می‌باشند نمیروند تا آنکه از او اجازه بگیرند همانا کسانی که از تو اجازه می‌گیرند آنان کسانی هستند که به خداوند و رسولش ایمان دارند پس وقتی که از تو به خاطر بعضی از شؤن (کارهای) خود اجازه می‌خواهند، پس به کسانی از آنها که خواستی اجازه بده و برای آنها از خداوند طلب آمرزش کن که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

مؤمنان حقیقی آنهایی هستند که به خدا و رسولش ایمان (و انقیاد کامل) دارند و هرگاه در کاری اجتماعشان به حضور رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) لازم باشد حاضر آیند و تا اجازه نخواهند هرگز از محضر او بیرون نمی‌روند. و (ای رسول ما) آنان که از تو اجازه می‌خواهند اینان به حقیقت اهل ایمان به خدا و رسولند، پس چون از تو اجازت طلبند که بعضی مشاغل و امور خود را انجام دهند از آنان هر که را خواهی اجازه ده و بر آنها از خدا طلب مغفرت و آمرزش کن، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ لَّا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُـولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُم بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

فرا خواندن رسول را بین خود مانند فراخواندن بعضی از شما بعضی دیگر را قرار مدهید [به اینکه اسم او یا کنیهٔ او را ذکر کنید یا او را با صوت رفیع (بلند) نداء کنید، بلکه صدایتان را نزد او خَفْض کنید (پایین آورید) و او را به اسم او و کنیه‌‌اش ذکر نکنید، بلکه او را به الفاظ تعظیم مثل یا رسول الله (ص)، و یا نبیّ الله (ص) و امثال آن ذکر نمایید، و نگویید یا محمّد، و یا ابا القاسم] محقّقاً خداوند می‌‌داند کسانی از شما را که [یواشکی] در پشت دیگری در می‌‌روند (می‌‌گریزند) پس باید کسانی که با امر او [یعنی با امر خداوند یا با امر رسول (ص)] مخالفت می‌‌کنند حذر کنند که مبادا فتنه‌‌ای [بلیه (گرفتاری) یا امتحانی] به آنها اصابت نماید [که آنچه از نفاق که در قلوب آنها هست را در دنیا ظاهر نماید] یا عذاب دردناکی [در آخرت] به آنها اصابت کند

- ترجمه سلطانی

فرا خواندن رسول را بین خود مانند فراخواندن بعضی از شما بعضی دیگر را قرار مدهید محقّقاً خداوند می‌داند کسانی از شما را که (یواشکی) در پشت دیگری در می‌روند (می‌گریزند) پس باید کسانی که با امر او مخالفت می‌کنند حذر کنند که مبادا فتنه‌ای به آنها اصابت نماید یا عذاب دردناکی به آنها اصابت کند

- ترجمه راستین

(ای مؤمنان) شما دعای رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و ندا کردن او را مانند ندای بین یکدیگر (بدون حفظ ادب مقام رسالت) قرار مدهید (یا دعای او را مانند دعای خود نامستجاب مپندارید) ، خدا به حال آنان که (برای سرپیچی از حکمش) به یکدیگر پناه برده و از میان شما رخ پنهان می‌دارند آگاه است. پس باید کسانی که امر خدا را مخالفت می‌کنند و از آن روی می‌گردانند بترسند که مبادا به فتنه‌ای بزرگ (تسلط سلطان جور) یا عذاب دردناک دیگر (مانند قتل و اسارت) گرفتار شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ يَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ وَيَوْمَ يُرْجَعُونَ إِلَيْهِ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

آگاه باشید همانا آنچه که در آسمان‌‌ها و زمین است برای خداوند است محقّقاً آنچه [از افعال و احوال و اخلاق و نیّات و خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) و مکموناتی که استشعار به آنها ندارید] که شما بر آن هستید و [الآن و] روزی که به او بازگردانده می‌‌شوید را می‌‌داند پس آنها را به آنچه که عمل می‌‌کرده‌‌اند آگاه می‌‌کند و خداوند به هر چیزی دانا است.

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید همانا آنچه که در آسمان‌ها و زمین است برای خداوند است محقّقاً می‌داند آنچه را که شما بر آن هستید و روزی را که به او بازگردانده می‌شوید پس آنها را به آنچه که عمل می‌کرده‌اند آگاه می‌کند و خداوند به هر چیزی دانا است.

- ترجمه راستین

آگاه باشید که آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست، شما به هر حالی باشید البته خدا از آن آگاه است. و روزی که بندگان را به سوی او بازگردانند (یعنی هنگام مرگ یا قیامت) آن روز به (جزای) هر نیک و بدی که کرده‌اند آگاهشان می‌گرداند، و خدا به هر چیزی کاملا داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۲۵- الفرقان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَـمِينَ نَذِيرًا

بزرگ است کسی که فرقان {فرقان اسم قرآن است به اعتبار نزول آن به مقام فَرْق و عالم فصل، و به اعتبار صدور آن از مقام قلب نبیّ (ص) که از آن به بیت المعمور تعبیر می‌‌شود زیرا مصدر که همان قلب نبیّ (ص) است در این صورت از عالم فرق می‌‌باشد، و به اعتبار فرق گذاشتنش بین حقّ و باطل و محقّ و مبطل، و به اعتبار تفرّق آن در نزول در طول بیست و سه سال، و به اعتبار محکمات آن که همان مُبَیّناتِ (روشن کننده‌‌ها، بیان کننده‌‌ها) معنی است} را بر بنده‌‌اش [محمّد (ص)] نازل کرد تا انذار کننده‌‌ای (بیم دهنده‌‌ای) برای عالمیان (عالم‌‌ها و آن ما سوی الله است، یا آنچه که در جوف فَلَک است) باشد {انذار مختصّ به شأن رسالت است که تنزیل کتاب مشعر به آن است، زیرا کتاب جز برای رسول نمی‌‌باشد به آن اقتصار کرد و تبشیر که آن از شئون ولایت است را ذکر نفرمود}

- ترجمه سلطانی

بزرگ است کسی که فرقان را بر بندهاش نازل کرد تا انذار کننده‌ای (بیم دهنده‌ای) برای عالمیان باشد

- ترجمه راستین

بزرگوار است پاک خداوندی که فرقان را بر بنده خاص خود نازل فرمود تا (به اندرزهای وی) اهل عالم را متذکر و خدا ترس گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا

کسی که مُلک آسمان‌‌ها و زمین برای او است و او فرزندی بر نگرفته و او شریکی در ملک نداشته و هر چیزی را خلق کرده و آن را [یعنی ذات آن و احوال آن و ارزاق آن و مدّت بقاء آن و وقت آن و مکان آن و اجل آن را] با اندازه‌‌ای [دقیق] اندازه نموده

- ترجمه سلطانی

کسی که مُلک آسمان‌ها و زمین برای او است و او فرزندی بر نگرفته و او شریکی در ملک نداشته و هر چیزی را خلق کرده و آن را با اندازه‌ای (دقیق) اندازه نموده

- ترجمه راستین

آن خدایی که پادشاهی آسمانها و زمین از آن اوست و هرگز فرزندی نگرفته و شریکی در ملک هستی نداشته و همه موجودات را او خلق کرده و حد و قدر هر چیز را معین فرموده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا

و (حال آنکه) به جای او [یعنی به جای این کسی که با این اوصاف مذکوره ذکر شد] خدایانی را بر گرفته‌‌اند که چیزی را خلق نمی‌‌کنند و (حال آنکه) خود خلق می‌‌شوند و نفع و نه ضرری را برای خودشان مالک نمی‌‌شوند [چه رسد به اینکه مالکان آسمان‌‌ها و زمین باشند] و مالک مرگ و نه حیات و نه رستاخیز نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) به جای او خدایانی را بر گرفته‌اند که چیزی را خلق نمیکنند و (حال آنکه) خود خلق می‌شوند و نفع و نه ضرری را برای خودشان مالک نمی‌شوند و مالک مرگ و نه حیات و نه رستاخیز نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و (مشرکان نادان) خدا را که مبدأ کل و مرجع همه امور عالم است فراموش کرده و غیر او (یعنی بتهای بی اثر) را به خدایی برگرفتند و حال آنکه آن بتان هیچ چیزی نتوانند آفرید و خودشان هم مخلوقند و نه هیچ بر نفع و ضرر خود قادرند و نه امر موت و حیات و بعث به دست آنهاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا

و کسانی که [از جهت انکار بر رسالت رسول او (ص) و کتاب او به خداوند] کفر ورزیده‌‌اند گفتند که این جز دروغی [بیش] نیست که آن را افتراء کرده و گروهی دیگر او را بر آن کمک کرده‌‌اند و قطعاً مرتکب ظلم و زور (ناراستی و نادرستی) شده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند گفتند که این جز دروغی (بیش) نیست که آن را افتراء کرده و گروهی دیگر او را بر آن کمک کرده‌اند و قطعاً مرتکب ظلم و زور (ناراستی و نادرستی) شده‌اند

- ترجمه راستین

و کافران گفتند این کتاب (که محمّد و حیش می‌شمرد) جز آنکه به دروغ از خود فرابافته و دیگران (از اهل کتاب) نیز (در قصص و احکام) به او کمک کرده‌اند بچیز دیگری نیست. و البته این سخن کافران ظلمی بزرگ (درباره قرآن الهی) و نسبتی نا حق (در حقّ پیغمبر خدا) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا

و گفتند: [این قرآن یا اخباری که محمّد (ص) از آنها خبر می‌‌دهد] افسانه‌‌های پیشینیان است [یعنی مکتوبات قدماء است که به او رسیده یا احادیث متفرّقه‌‌اس (پراکنده‌‌ای) است که نظام ندارند، از پیشینیان بوده و به او رسیده است] که آنها را نوشته و آن صبحگاهان و شامگاهان بر او املاء می‌‌شود [یعنی این افسانه‌‌ها بر او تکرار شده تا آنها را حفظ کند]

- ترجمه سلطانی

و گفتند: (این قرآن یا اخبار محمّد (ص)) افسانه‌های پیشینیان است که آنها را نوشته و آن صبحگاهان و شامگاهان بر او املاء می‌شود

- ترجمه راستین

و باز گفتند که این کتاب افسانه‌های پیشینیان و حکایات سابقین است که خود از آنها نسخه برداشته و (اصحابش) صبح و شام بر او املا و قرائت می‌کنند (تا کامل و آراسته گردانند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا

بگو: آن را کسی نازل کرده که سرّ آسمان‌‌ها و زمین را می‌‌داند [از آسمان‌‌های اجسام و ارواح و همچنین زمین آن دو، و کسی که سرّ آسمان‌‌ها و زمین در عالم کبیر را می‌‌داند که احدی بر آن اطّلاعی ندارد، سرّ و جَهْر (آشکار) شما را از آسمان‌‌های ارواح و زمین اشباح می‌‌داند، پس حذر کنید از اینکه در ملأ یا خلأ بگویید یا انجام دهید یا تخیّل کنید یا نیّت کنید آنچه را که لایق خداوند یا محمّد (ص) یا شما نیست، واگر عاصی و عاتی (سرکش) را مؤاخذه نمی‌‌نماید برای این است] که او بسیار آمرزنده است و مهربان می‌‌باشد [و به آنان رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

بگو: آن را کسی نازل کرده که سرّ آسمان‌ها و زمین را می‌داند که او بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

بگو: این کتاب را آن خدایی فرستاده که از اسرار آسمانها و زمین آگاه است (و شما از این انکار و کفر و گناه باز گردید که) هم او البته بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُـولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَـوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا

و [گمان کردند که رسالت منافی بشریّت و لوازم آن می‌‌شود و لذا به عنوان حجّت بر انکار خود] گفتند: این چه رسولی است که طعام می‌‌خورد و [برای رفع حاجات] در بازارها راه می‌‌رود چرا فرشته‌‌ای به او نازل نشد تا به عنوان انذار کننده‌‌ای با او باشد؟! [و این ایضاً خطاء از آنان است زیرا اگر صحیح می‌‌بود که بشر مَلک را بدون سنخیّت آنها با او، او را ببیند البتّه که او رسول می‌‌بود، بلکه مَلک اگر بر بشر ظاهر شود هلاک می‌‌شود یا مجنون می‌‌شود یا غشّ بر او می‌‌آید]

- ترجمه سلطانی

و گفتند: این چه رسولی است که طعام می‌خورد و در بازارها راه می‌رود چرا فرشتهای به او نازل نشد تا به عنوان انذار کننده‌ای با او باشد؟!

- ترجمه راستین

و باز کافران گفتند: چرا این رسول (اگر به راستی پیغمبر خداست) غذا تناول می‌کند و در (کوچه و) بازارها راه می‌رود؟چرا فرشته محسوس و ظاهری بر او نازل نشده تا به همراه او بیم دهد (و گواه صدق او باشد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِـمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُورًا

یا چرا گنجی به او القاء (اعطاء) نمی‌‌شود؟! یا چرا باغی ندارد که از آن بخورد؟ و ستمکاران گفتند: که جز از مردی جادو شده پیروی نمی‌‌کنید!

- ترجمه سلطانی

یا چرا گنجی به او القاء (اعطاء) نمیشود؟! یا چرا باغی ندارد که از آن بخورد؟ و ستمکاران گفتند: که جز از مردی جادو شده پیروی نمیکنید!

- ترجمه راستین

یا چرا بر این رسول گنجی فرو نیفتد یا چرا باغی ندارد که از میوه‌هایش تناول کند؟و ستمکاران (پس از این همه چون و چراها به مردم) گفتند که شما پیروی نمی‌کنید مگر مردی را که سحر و شعبده از راهش برده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ انظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا

نظر کن که چگونه برای (در حقّ) تو این مثل‌‌ها را زده‌‌اند پس گمراه شدند پس راهی [به آخرت یا به حقّ واقع] توانایی نمی‌‌یابند [یا معنی می‌‌دهد: که از طریق محاجّه (حجّت آوردن) گمراه شده‌‌اند؛ و به راهی، استطاعت به غلبه در محاجّه ندارند]

- ترجمه سلطانی

نظر کن که چگونه برای تو این مثل‌ها را زده‌اند پس گمراه شدند پس راهی (به آخرت یا به حقّ واقع) توانایی نمی‌یابند

- ترجمه راستین

بنگر تا چه داستان و مثلها برای تو زدند؟پس چنان گمراه شدند که دیگر هیچ راه رشد و هدایتی نتوانند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ تَبَارَكَ الَّذِي إِن شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِّن ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَل لَّكَ قُصُورًا

بزرگ است کسی که اگر بخواهد برای تو بهتر از آن را قرار می‌‌دهد [لکن او برای منافات آن با رسالت از خداوند و ترغیب (بی میل کردن) مردم از دنیا آن را نخواسته است] بوستان‌‌هایی که از زیر آنها جویبارها جاری می‌‌شود و برای تو [در آخرت] قصرهایی قرار می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

بزرگ است کسی که اگر بخواهد برای تو بهتر از آن را قرار می‌دهد بوستان‌هایی که از زیر آنها جویبارها جاری می‌شود و برای تو قصرهایی قرار می‌دهد

- ترجمه راستین

بزرگوار است پاک خدایی که اگر خواستی برای تو بهتر از آنچه این کافران گفتند قرار دادی و آن بهشتهایی است که زیر درختانش نهرها جاری است و (در آن بهشت) قصرهای بسیار عالی خاص تو قرار می‌داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِـمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا

بلکه [آنها] ساعت [قیامت] را دروغ شمرده‌‌اند و برای کسی که ساعت [قیامت] را تکذیب کند آتشی افروخته مهیّا کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

بلکه (آنها) ساعت (قیامت) را دروغ شمرده‌اند و برای کسی که ساعت (قیامت) را تکذیب کند آتشی افروخته مهیّا کرده‌ایم

- ترجمه راستین

بلکه این کافران ساعت قیامت را تکذیب کردند و ما آتش سوزان دوزخ را بر آن که قیامت را تکذیب کرد مهیا داشته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِذَا رَأَتْهُم مِّن مَّكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا

وقتی که آنها را از مکان دور ببیند خروش گرما و ناله [صدای آتش گرفتن] را از آن می‌‌شنوند

- ترجمه سلطانی

وقتی که آنها را از مکان دور ببیند خروش گرما و ناله (صدای وحشتناک) را از آن می‌شنوند

- ترجمه راستین

چون آتش دوزخ آنان را از مکانی دور ببیند خروش و فریاد وحشتناک دوزخ را از دور به گوش خود می‌شنوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُّقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا

و وقتی که به مکانی تنگ از آن درافکنده شوند [در حالی که] به هم بسته شده هستند، آنجا درخواست مرگ خواهند کرد

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به مکانی تنگ از آن درافکنده شوند (در حالی که) به هم بسته شده هستند، آنجا درخواست مرگ خواهند کرد

- ترجمه راستین

و چون آن کافران را در زنجیر بسته به مکان تنگی از جهنم درافکنند در آن حال همه فریاد و اویلا از دل برکشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ لَّا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا

درخواست نکنید که امروز مرگ را یکبار، و [بلکه] مرگ را بسیار درخواست می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

درخواست نکنید که امروز مرگ را یکبار، و (بلکه) مرگ را بسیار درخواست می‌کنید

- ترجمه راستین

(و به آنها عتاب شود که) امروز فریاد حسرت و ندامت شما یکی دو تا نیست بلکه بسیار از این آه و واویلاها از دل برکشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا

[به آنها] بگو: آیا این بهتر است یا جنّت جاودانی که به پرهیزگاران وعده داده شد که به عنوان پاداش و بازگشتگاه (سرانجام) برای آنان می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

بگو: آیا این بهتر است یا جنّت جاودانی که به پرهیزگاران وعده داده شد که به عنوان پاداش و بازگشتگاه (سرانجام) برای آنان می‌باشد

- ترجمه راستین

بگو: آیا این بهتر است یا بهشت ابدی که به متّقیان وعده دادند که آن بهشت پاداش و منزل ایشان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ لَّهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ كَانَ عَلَى رَبِّكَ وَعْدًا مَّسْئُولًا

در آنجا آنچه را که بخواهند بطور جاودانه دارند این وعده‌‌ای می‌‌باشد که از پروردگارت سؤال (درخواست) شده

- ترجمه سلطانی

در آنجا آنچه را که بخواهند بطور جاودانه دارند این وعده‌ای می‌باشد که از پروردگارت سؤال (درخواست) شده

- ترجمه راستین

که در آن بهشت هر چه خواهند و آرزو کنند بر آنها حاضر است و آن مقام همیشگی آنهاست، وعده‌ای است بر خدا که مؤمنان از او درخواست کرده‌اند و او اجابت فرموده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُـولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ

و روزی که آنها و آنچه [از افراد بشر و از سایر موالید و از کواکب و اصنام] که به جای الله [یا آنچه را که به عنوان عبادت طاعت غیر (به جای) ولیّ امرشان] عبادت می‌‌کنند را حشر (جمع) می‌‌کند پس [به معبودان] می‌‌گوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنها [خودشان] راه را گم کردند؟

- ترجمه سلطانی

و روزی که آنها و آنچه (از افراد بشر و از سایر موالید و از کواکب و اصنام) که به جای الله عبادت می‌کنند را حشر (جمع) می‌کند پس می‌گوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنها (خودشان) راه را گم کردند؟

- ترجمه راستین

و روزی که این مشرکان را با معبودانی که به جای خدا می‌پرستیدند به عرصه قیامت محشور گرداند، آن گاه بدان معبودان گوید: آیا شما بندگان مرا از راه بردید یا خود به راه ضلالت شتافتند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا

گویند: تو [از بودن امثال ما به عنوان انداد (همانندها، همتایان) برای تو و شرکائی در معبودیّت] منزّهی! سزاوار نباشد بر ما که به جای تو [یعنی بدون اذن تو] اولیائی بگیریم و لکن آنان و پدرانشان را [از مشتهیات دنیوی] بهره‌‌مند ساختی [پس آنها از آخرت به آن مشغول شدند] تا آنکه ذکر {ذکر بر کتب آسمانی و شرایع الهی، و بر رسالت و ولایت، و بر انبیاء و اوصیای آنان (ع)، و بر ولایت تکوینی و بر جهتی که به آن، خداوند از اشیاء یاد می‌‌شود اطلاق می‌‌شود} را فراموش کردند و [در ذرّ یا در اصل فطرتشان] قومی تباه (هلاک) شده بودند [یا گردیدند]

- ترجمه سلطانی

گویند: تو منزّهی! سزاوار نباشد بر ما که به جای تو اولیائی بگیریم و لکن آنان و پدرانشان را بهره‌مند ساختی تا آنکه ذکر (یاد کردن) را فراموش کردند و قومی تباه (هلاک) شده بودند

- ترجمه راستین

آنها گویند: پاک و منزه پروردگارا، ما خود را هرگز سزاوار آن نمی‌دانستیم که جز تو کسی را دوست خود اختیار کنیم، و لیکن تو این کافران و پدرانشان را متمتّع (به دنیا و نعمتهای آن) گردانیدی تا آنکه ذکر تو (و قرآن عظیم تو که سرمایه سعادت بود) را فراموش کردند و مردمی شقی و تبه روزگار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُـولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا

پس [به عابدان گفته می‌‌شود: پس همانا معبودان] شما را به خاطر آنچه که می‌‌گفتید تکذیب کردند و شما [ای مشرکان] در برگرداندن [عذاب از خودتان] و نه یاری کردن [به خودتان] توانایی ندارید [یا معبودان، استطاعت برگرداندن و نه یاری کردن به شما را ندارند، سپس به مکلّفین حاضر فرمود:] و کسی از شما که [با اشراک به خداوند] ظلم کند [یا به هر ظلمى که باشد لکن به شرط اینکه توبه نکند] عذابی بزرگ را به او بچشانیم

- ترجمه سلطانی

و شما را به خاطر آنچه که می‌گفتید تکذیب کردند و شما (ای مشرکان) در برگرداندن (عذاب از خودتان) و نه یاری کردن (به خودتان) توانایی ندارید و کسی از شما که ظلم کند عذابی بزرگ را به او بچشانیم

- ترجمه راستین

پس آن معبودان، شما مشرکان را در آنچه گویید تکذیب کردند (و در اثر آن به عذاب ما گرفتار شدید) پس نه شما توانید آن عذاب را برطرف گردانید و نه یاری خود توانید کرد، و هر کسی از شما بندگان (با شرک آوردن) ظلم و ستم نماید ما او را به عذابی بزرگ گرفتار می‌گردانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا

[سپس به محمّد (ص) فرمود:] و پیش از تو فرستادگانی را نفرستادیم مگر اینکه آنها البتّه طعام می‌‌خوردند و در بازارها راه می‌‌رفتند و بعضی از شما را برای بعضی دیگر [به جهت اِختبار (سنجش، آزمودن) و به عنوان فساد] فتنه (امتحان) قرار دادیم {زیرا خداوند انبیاء و اولیاء (ع) را فتنه و امتحان مؤمنان، و اِختبار و فساد منافقان قرار داد، و مؤمنان را با افعال غیر مرضیّشان ارتیاض (ریاضت کشیدن) و امتحان انبیاء و اولیاء (ع) و با افعال اخروی آنها و اتّصال آنها به رسالت و ولایت اختبار و فساد منافقان قرار داد، و منافقان و کافران را به ایذاء قولی و فعلی آنها برای انبیاء و اولیاء (ع) و همچنین برای مؤمنین به عنوان امتحان قرار داد} که آیا صبر می‌‌کنید و پروردگار تو بینا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و پیش از تو فرستادگانی را نفرستادیم مگر اینکه آنها البتّه طعام می‌خوردند و در بازارها راه می‌رفتند و بعضی از شما را برای بعضی دیگر فتنه قرار دادیم که آیا صبر می‌کنید و پروردگار تو بینا می‌باشد.

- ترجمه راستین

و ما هیچ رسولی پیش از تو به خلق نفرستادیم مگر آنکه آنها هم (مانند تو) غذا می‌خوردند و در میان بازارها راه می‌رفتند (پس امّت به این عذر تکذیب رسالت تو نتوانند کرد) ، و ما بعضی از شما بندگان را سبب آزمایش بعضی دیگر می‌گردانیم تا آیا صبر (در طاعت خدا) خواهید کرد؟و پروردگار تو (به احوال و اعمال همه خلق) بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای