جزء شمارهٔ ۲۲


سورهٔ ۳۳- الأحزاب

٣١ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِـحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا

و هر کس از شما [زنان] که از خداوند و رسولش فرمانبرداری (تواضع، اطاعت) کند و به [هر] صالحی [یا به صالح بزرگ که همان ولایت علی بن ابی طالب (ع) است] عمل کند پاداش او را به او دو برابر می‌‌دهیم و برایش روزی کریمانه‌‌ای آماده کرده‌‌ایم {همهٔ اینها بواسطهٔ شرافت قرب به نبیّ (ص) است، زیرا عصیان فرد قریب (نزدیک) به رسول (ص) از لحاظ قُبح بزرگتر و طاعت او از لحاظ اجر بزرگتر است}

- ترجمه سلطانی

و هر کس از شما (زنان) که از خداوند و رسولش فرمانبرداری (فروتنی) کند و به صالحی عمل کند پاداش او را به او دو برابر می‌دهیم و برایش روزی کریمانه‌ای آماده کرده‌ایم

- ترجمه راستین

و هر که از شما مطیع فرمان خدا و رسول باشد و نیکوکار شود پاداشش را دو بار عطا کنیم و برای او روزی بسیار نیکو (در بهشت ابد) مهیا سازیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ يَانِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَـوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَـوْلًا مَّعْرُوفًا

ای زنان پیامبر شما [به سبب قرب به نبیّ (ص) و شرافت او] مانند احدی از زنان نیستید اگر تقوا پیشه کنید [یعنی اگر بر سجّیهٔ (خصلت) تقوا باشید، یا از سَخَط (خشم) خداوند، یا از اهویهٔ نفس و طرق مختلف نفسانی بهراسید] و در سخن گفتن خضوع (نرمی و نازکی) نکنید که کسی که در دلش مرضی است طمع کند [یعنی گفتارتان را بر مخاطبانتان به حیثی ظاهر نکنید که محبّت شما همراه با آن برای آنان (مردان) ظاهر شود]، و سخن نیک بگویید [یعنی به دور از ریبه (به شکّ و بیم افتادن به حرام در نظر کردن به نامحرم)]

- ترجمه سلطانی

ای زنان پیامبر شما مانند احدی از زنان نیستید اگر تقوا پیشه کنید، و در سخن گفتن خضوع (نرمی و نازکی) نکنید که کسی که در دلش مرضی است طمع کند، و سخن نیک بگویید

- ترجمه راستین

ای زنان پیغمبر، شما مانند دیگر زنان نیستید (بلکه مقامتان رفیع‌تر است) اگر خدا ترس و پرهیزکار باشید، پس زنهار نازک و نرم (با مردان) سخن مگویید مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد (بلکه متین) و درست و نیکو سخن گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا

و در خانه‌‌هایتان قرار (آرام) بگیرید (بمانید) و با زینت نمایی مانند [دوران] جاهلیّت پیشین زینت خود را به نمایش مگذارید و نماز را بپا دارید و زکات بدهید، و [در سایر آنچه که به شما امر می‌‌کنند و شما را نهی می‌‌کنند] از خداوند و رسولش اطاعت کنید جز این نیست که خداوند می‌‌خواهد تا پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را با تطهیر کردن پاک نماید

- ترجمه سلطانی

و در خانه‌هایتان قرار (آرام) بگیرید (بمانید) و با زینت نمایی مانند (دوران) جاهلیّت پیشین زینت خود را به نمایش مگذارید و نماز را بپا دارید و زکات بدهید، و از خداوند و رسولش اطاعت کنید جز این نیست که خداوند می‌خواهد تا پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را با تطهیر کردن پاک نماید

- ترجمه راستین

و در خانه‌هایتان بنشینید و آرام گیرید (و بی‌حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره جاهلیت پیشین با آرایش و خود آرایی بیرون نیایید، و نماز به پا دارید و زکات (مال به فقیران) بدهید و از امر خدا و رسول اطاعت کنید. خدا چنین می‌خواهد که هر رجس و آلایشی را از شما خانواده (نبوت) ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند (ذیل آیه موافق اخبار شیعه و اهل سنت راجع به شخص پیغمبر و علی و فاطمه و حسنین علیهم السّلام است و اگر راجع به زنان پیغمبر بود بایستی ضمیر مؤنث-عنکنّ-ذکر شود و به سیاق جمل صدر آیه باشد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا

و یاد کنید آنچه را که در خانه‌‌هایتان از آیات خداوند تلاوت می‌‌شود [تا بر ذکر از خداوند] و حکمت [باشید] همانا خداوند [در صُنعش] لطیف و آگاه می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و یاد کنید آنچه را که در خانه‌هایتان از آیات خداوند و حکمت تلاوت می‌شود همانا خداوند لطیف و آگاه می‌باشد

- ترجمه راستین

و از آن همه آیات الهی و حکمتی که در خانه‌های شما تلاوت می‌شود متذکر شوید (و پند گیرید، و بدانید) که همانا خدا را (به خلق) لطف و مهربانی است و (به حال همه) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا

همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان [که بر دست محمّد (ص) یا خلفای او با قبول دعوت ظاهره و انقیاد در تحت احکام شریعت با بیعت عامّهٔ نبویّه بیعت کرده و حقیقتاً کسی است که باطناً تحت احکام شریعت منقاد شده به حیثی که خلاف آن از او پدیدار نمی‌‌شود] و مردان مؤمن و زنان مؤمنه [که بر دست محمّد (ص) یا خلفای او با قبول دعوت باطنه و انقیاد در تحت احکام طریقت و قبول احکام قلب، بایع بیعت خاصّهٔ ولویّه است، و حقیقتاً کسی است که متخلّق به اخلاق نیک و مُتَطَهِّر (پاک شده) از رذایل گشته و در قومش به عنوان امینی مهربان، کریم و پسندیده با حیاء الی غیر آن از اخلاق گشته] و مردان فروتن و زنان فروتن [یعنی تواضع کنندگان یا قائمین (بپاشدگان) در نماز، یا مطیع شدگان (مرد) و مطیع شدگان (زن)] و مردان راستگو و زنان راستگو [یعنی خارج شدگان از اعوجاج (کجی) در اقوالشان و افعالشان و احوالشان و اخلاقشان] و مردان صابر و زنان صابر [بر مصائب یا طاعات یا از معاصی] و مردان خاشع و زنان خاشع [متذلّل‌‌های تحت عظمت خداوند خارج شدگان از انانیّت خود و بزرگی خود] و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده [از اعراض دنیوی و قوای بدنی و حشمت و جاه و هر آنچه که انسان آن را به خودش نسبت می‌‌دهد و از انانیّاتشان] و مردان روزه‌‌دار و زنان روزه‌‌دار [از وجود منسوب به خود با منتهی شدن تقوایشان به هنگام حشرشان به رحمان] و مردان حافظ فروج (شکاف‌‌ها، عورات) خود و زنان حافظ فروج خود (فرج‌‌هایشان) [بعد از حشر آنها به اسم رحمان با عود (بازگشت) آنها به کثرات و ملاحظهٔ عوراتی که حین رجوعشان به حقّ تعالی داشتند و غفلت آنها از آنها] و مردان بسیار ذکر خدا کننده و زنان بسیار ذکر خدا کننده برای آنها آمرزش و اجری عظیم مهیّا کرده است

- ترجمه سلطانی

همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمنه و مردان فروتن و زنان فروتن و مردان راستگو و زنان راستگو و مردان صابر و زنان صابر و مردان خاشع و زنان خاشع و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار و مردان حافظ فروج (شکاف‌ها، عورات) خود و زنان حافظ فروج خود و مردان بسیار ذکر خدا کننده و زنان بسیار ذکر خدا کننده برای آنها آمرزش و اجری عظیم مهیّا کرده است

- ترجمه راستین

همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همه آنها خدا مغفرت و پاداشی بزرگ مهیا ساخته است..

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَمَا كَانَ لِـمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا

و برای مؤمن و نه مؤمنه نباشد [که این مغفرت عظیم و آن اجر عظیم را رها کنند] که وقتی که خداوند و رسولش به امری حکم می‌‌کنند آنها از امر (کار) خود اختیاری داشته باشند [برای اینکه آن دو به آنان اولی هستند و به امرشان بینا‌‌تر و به آنان مهربان‌‌تر از آنها هستند] و هر کس که خداوند و رسولش را [در آنچه که آن دو آن را برای آنها اختیار می‌‌کنند، بخصوص در امامتی که آن دو آن را برای آنها اختیار می‌‌کنند] عصیان کند پس به تحقیق با گمراهی آشکاری گمراه شده است

- ترجمه سلطانی

و برای مؤمن و نه مؤمنه نباشد که وقتی خداوند و رسولش به امری حکم می‌کنند آنها از امر (کار) خود اختیاری داشته باشند و هر کس که خداوند و رسولش را عصیان کند پس به تحقیق با گمراهی آشکاری گمراه شده است

- ترجمه راستین

و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار نمایند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول او کند دانسته به گمراهی سختی افتاده است (پیغمبر زینب دختر عمه‌اش را به زید، غلام آزاد کرده خود تزویج کرد و زینب گفت: من از اشراف قریشم غلامی را به شوهری نپذیرم. این آیه نازل شد و پذیرفت).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَإِذْ تَقُـولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا

و آنوقت که گفتی به کسی که خداوند [با اسلام و توفیق بر طاعت تو و خدمت به تو] به او انعام کرده و تو [نیز با عِتْق (آزاد کردن) و زوجت (همسر دادن) و بذل مایحتاج به او] به او نعمت داده‌‌ای که زوجه‌‌ات را برای خود نگهدار و از خداوند بترس [با آنکه می‌‌دانستی که مختار (اختیار شده، انتخاب) خداوند و مختار تو این است که زینب زوجۀ تو گردد] و (حال آنکه) آنچه را که خداوند آن را آشکار می‌‌کند [از مختار تو و مختار خداوند بودن نکاح کردن تو زینب را] در نفس خویش مخفی می‌‌کردی و از مردم [از ملامتشان به اینکه بگویند تمنّای زوجۀ غیر را می‌‌کند] می‌‌ترسیدی و (حال آنکه) خداوند سزاوارتر است که از او بترسی پس چون حاجت زید از او (زینب) قضاء شد [و از او ملّ (خسته، دلزده) شد و او را طلاق داد و عدّهٔ او منقضی شد] او را تزویج تو کردیم تا اینکه بر مؤمنان در [ازدواج با] ازواج داعیه‌‌دارانشان (پسرخوانده‌‌هایشان) وقتی که حاجت از آنها (مؤنّث) قضاء می‌‌شود حرجی نباشد و امر خداوند انجام شده باشد (عملی می‌‌شود)

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که گفتی به کسی که خداوند به او انعام کرده و تو (نیز) به او نعمت داده‌ای که زوجه‌ات را برای خود نگهدار و از خداوند بترس و (حال آنکه) آنچه را که خداوند آن را آشکار می‌کند در نفس خویش مخفی می‌کردی و از مردم می‌ترسیدی و (حال آنکه) خداوند سزاوارتر است که از او بترسی پس چون حاجت زید از او (مؤنّث) قضاء شد او را تزویج تو کردیم تا اینکه بر مؤمنان در (ازدواج با) ازواج داعیه‌دارانشان (پسرخوانده‌هایشان) وقتی که حاجت از آنها (مؤنّث) قضاء می‌شود حرجی نباشد و امر خداوند انجام شده باشد (عملی می‌شود)

- ترجمه راستین

و (یاد کن) وقتی که با آن کس که خدایش نعمت اسلام بخشید و تواش نعمت آزادی (یعنی زید بن حارثه، به نصیحت) می‌گفتی برو زن خود را نگه دار و از خدا بترس (و طلاقش مده) ، و آنچه در دل پنهان می‌داشتی (که زینب را بگیری و حرمت ازدواج با زن پسر خوانده را که در جاهلیّت بود منسوخ کنی) خدا می‌خواست آشکار سازد و تو از (مخالفت و سرزنش) خلق می‌ترسیدی و از خدا سزاوارتر بود بترسی. پس (بدین غرض) چون زید از آن زن کام دل گرفت (و طلاقش داد) او را ما به نکاح تو در آوردیم تا مؤمنان در نکاح زنان پسرخوانده خود که از آنها کامیاب شدند (و طلاق دادند) بر خویش حرج و گناهی نپندارند، و فرمان خدا انجام شدنی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا

بر پیامبر در آنچه که خداوند برای او فرض کرده [یعنی به عنوان مقدّر حتمی مقدّر کرده] حرجی از سنّت خداوند در کسانی [از انبیاء] که قبلاً (قبل از تو) درگذشته‌‌اند نباشد و امر خداوند تقدیری مقدّر شده می‌‌باشد [یعنی اینکه امر او سابقاً در الواح مقدّر شده به حیثی که تخلّفی در آن نمی‌‌باشد، پس آنها را چه شده که دربارهٔ امرى که تقدیر مقدّر غیر متخلّفٍ عنه می‌‌باشد ملامت می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

بر پیامبر در آنچه که خداوند برای او فرض کرده حرجی از سنّت خداوند در کسانی (از انبیاء) که قبلاً درگذشته‌اند نباشد و امر خداوند تقدیری مقدّر شده می‌باشد

- ترجمه راستین

پیغمبر را در حکمی که خدا (در نکاح زنان پسر خوانده) برای او مقرر فرموده گناهی نیست، سنّت الهی در میان آنان که در گذشتند هم این است (که انبیاء را توسعه در امر نکاح و تحلیل برخی محرمات است) و فرمان خدا حکمی نافذ و حتمی و به اندازه و حساب شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا

کسانی که رسالات (پیام‌‌ها، مأموریت‌‌ها) خداوند را می‌‌رسانند و از او می‌‌ترسند و از احدی جز خداوند نمی‌‌ترسند و خداوند به عنوان حسابگر کافی است [پس شایسته است که جز از او نترسد]

- ترجمه سلطانی

کسانی که رسالات (پیام‌ها، مأموریت‌ها) خداوند را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از احدی جز خداوند نمی‌ترسند و خداوند به عنوان حسابگر کافی است

- ترجمه راستین

(این سنّت خداست در حق) آنان که تبلیغ رسالت خدا کنند و از خدا می‌ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی‌ترسند و خدا برای حساب به تنهایی کفایت می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا

محمّد پدر [جسمانی] هیچیک از رجال (مردان، اشخاص، فرزندان ذکور) شما نمی‌‌باشد و لکن رسول خدا [پدر روحانی رجال خود است و او پدر امّت خود است از حیث اینکه آنها مؤمن و مردان و زنان روحانی هستند] و خاتَم (زینت) پیامبران است [یعنی بلکه او برای جمیع مرسلین و امّت‌‌های آنان پدر است برای اینکه او خاتَم آنها است و خاتَم شایسته است که محیط به همه و به عنوان منسوب به هر نسبت پدر به اولاد باشد] و خداوند [نه شما] به هر چیزی دانا است [پس به آنچه که خداوند به آن حکم می‌‌کند نگویید: چرا چنین می‌‌باشد؟ یا اگر آن نمی‌‌شد چنان می‌‌شد!]

- ترجمه سلطانی

محمّد پدر هیچیک از رجال (مردان، اشخاص، فرزندان ذکور) شما نمی‌باشد و لکن رسول خدا و خاتَم (زینت) پیامبران است و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

محمّد (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) پدر هیچ یک از مردان شما (زید یا عمرو) نیست (پس زینب زن فرزند پیغمبر نبود و پس از طلاق او را تواند گرفت) لیکن او رسول خدا و خاتم انبیاست، و خدا همیشه (حکمش وفق حکمت و مصلحت است، زیرا او) بر همه امور عالم آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید خداوند را با ذکر کثیر (بسیار) ذکر کنید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید خداوند را با ذکر کثیر (بسیار) ذکر کنید

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا

و او را [با قول و فعل] در صبح و شام تسبیح کنید

- ترجمه سلطانی

و او را در صبح و شام تسبیح کنید

- ترجمه راستین

و دایم صبح و شام به تسبیح و تنزیه ذات پاکش بپردازید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا

او کسی است که بر شما درود می‌‌گوید [یعنی رحم می‌‌کند یا رحمت را بر شما نازل می‌‌کند] و ملائکهٔ او [برای شما استغفار (طلب آمرزش) می‌‌کنند] تا شما را از [حجاب] تاریکی‌‌ها [یعنی ظُّلُمَات نقایص مادّه و حدود طبع و اهویهٔ نفس و رذایل آن] به سوی نور [ایمان و طاعت و اخلاق حسنه و نور عالم اطلاق] خارج کند و به مؤمنان مهربان می‌‌باشد [برای اینکه فعلیّت اخیرهٔ آنها که آن عبارت از صورت نازله از ولیّ امرشان است رحمت از خداوند و جاذب رحمت دیگری از او است چنانکه آن به وجهی ولیّ امر آنها است]

- ترجمه سلطانی

او کسی است که بر شما درود می‌گوید (رحم می‌کند) و ملائکهٔ او تا شما را از (حجاب) تاریکی‌ها به سوی نور خارج کند و به مؤمنان مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

اوست خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما بندگان رحمت می‌فرستند تا شما را از ظلمت‌ها (ی جهل و نقص و گمراهی) بیرون آرد و به عالم نور (علم و ایمان) رساند، و او بر اهل ایمان بسیار مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا

درود آنها در روزی که او را [یعنی حساب او و حسابگران او را یا مظاهر او و ائمّهٔ خود (ع) را] ملاقات می‌‌کنند سلام است {مؤمن بعد از طیّ برازخ، امامش را ملاقات می‌‌کند چه طیّ کردن برازخ (برزخ‌‌ها) با اختیار و به سلوک باشد تا آنکه نزد امامشان در دنیا حاضر شوند، یا به اضطرار و وصولشان به اعراف و حضور آنها نزد امامشان در آخرت} و برای آنها پاداشی کریمانه [که نه منّت در آن است و نه نقص] آماده کرده است

- ترجمه سلطانی

درود آنها در روزی که او را ملاقات می‌کنند سلام است و برای آنها پاداشی کریمانه آماده کرده است

- ترجمه راستین

تحیّت مؤمنان (و پذیرایی ایشان) روزی که به لقاء رحمت حق نائل شوند سلام (خدا و بشارت لطف الهی) خواهد بود، و بر آنان پاداش با کرامت و شرافت مهیا فرموده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا

ای پیامبر همانا ما تو را به عنوان شاهد [یعنی متحمّل بر شهادت از میان کسانی که نزد آنان و بر آنان فرستاده شده‌‌ای، یا به عنوان مقدّر برای تأدیهٔ شهادت علیهم و لهم، یا به عنوان حاضر بر آنها در اعمالشان] و به عنوان بشارت دهنده [به مؤمنان] و به عنوان بیم دهنده [به کافران] فرستادیم

- ترجمه سلطانی

ای پیامبر همانا ما تو را به عنوان شاهد و به عنوان بشارت دهنده و به عنوان بیم دهنده فرستادیم

- ترجمه راستین

ای پیامبر (گرامی) ما تو را به رسالت فرستادیم تا (بر نیک و بد خلق) گواه باشی و (خوبان را به رحمت الهی) مژده دهی و (بدان را از عذاب خدا) بترسانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا

و به عنوان دعوت کننده به سوی خداوند [برای همهٔ مردم] به اذن خود {زیرا دعوت اگر به اذن خداوند نباشد ضَلال (گمراهی) و اِضْلال (گمراه کردن) می‌‌باشد} و چراغی فروزان [که با تو روشن می‌‌شود و چشم‌‌ها از تو مستنیر (روشن شدن، نور گرفتن) می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

و به عنوان دعوت کننده به سوی خداوند به اذن خود و چراغی فروزان

- ترجمه راستین

و به اذن حق (خلق را) به سوی خدا دعوت کنی و (در این شب ظلمانی جهان) چراغ فروزان عالم باشی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا

[پس به کافران بیم بده و مردم را جمیعاً فرا بخوان] و به مؤمنین بشارت بده به اینکه از خداوند فضلی بزرگ برای آنها هست

- ترجمه سلطانی

و به مؤمنین بشارت بده به اینکه از خداوند فضلی بزرگ برای آنها هست

- ترجمه راستین

و مؤمنان را بشارت ده که خدا را بر آنان فضل (و رحمت عظیم و ثواب) بزرگ خواهد بود (که از حد تصور آنها بیرون است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا

و از کافران و منافقان [در آنچه که در حقّ فقرای مؤمن، یا در ترک تعرّض بر اصنامشان، یا در حقّ علیّ (ع) و خلافتش می‌‌گویند] اطاعت مکن و از اذیّتشان در گذر و [در همهٔ امورت] بر خداوند توکّل کن و خداوند به عنوان وکیل کافی است

- ترجمه سلطانی

و از کافران و منافقان اطاعت مکن و از اذیّتشان در گذر و بر خداوند توکّل کن و خداوند به عنوان وکیل کافی است

- ترجمه راستین

ای رسول، هرگز به فرمان کافران و منافقان مباش و از جور و آزارشان درگذر و کار خود به خدا واگذار، که خدا بر کفالت و کارسازی (امور خلق) کفایت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید وقتی که مؤمنات را به نکاح در می‌‌آوردید سپس [اگر] قبل از آنکه با آنها همبستر شوید آنها را طلاق دادید پس از سوی شما عدّه‌‌ای بر عهدهٔ آنها نیست که [روزهای] آن را بشمارید پس [اگر فریضه‌‌ای (مَهْری) برای آنها فرض کرده بودید از روی وجوب نصف آنچه را که فرض کرده‌‌اید یا اگر فریضه‌‌ای برای آنها فرض نکرده‌‌اید به آنچه که امثال آنها متمتّع می‌‌شوند، یا بعد از آنکه نصف مهر آنها یا نصف مهر الامثال (مهر زنان هم شأن وی) را اداء کردید] آنها (زنان) را [استحباباً] بهره‌‌مند سازید و آنها (زنان) را با تسریحی (رها کردنی) زیبا (به پسندیدگی) رها کنید [طلاق دهید یا از خانه‌‌هایتان بدون اذیّت و منع حقّ بفرستید]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید وقتی که مؤمنات را به نکاح در می‌آوردید سپس (اگر) قبل از آنکه با آنها همبستر شوید آنها را طلاق دادید پس از سوی شما عدّه‌ای بر عهدهٔ آنها نیست که آن را بشمارید پس آنها (زنان) را بهره‌مند سازید و آنها (زنان) را با تسریحی (رها کردنی) زیبا (به پسندیدگی) رها کنید

- ترجمه راستین

ای مردان با ایمان، هر گاه زنان مؤمنه را به عقد خود در آورده و پیش از آنکه با آنها نزدیکی کنید طلاقشان دادید در این صورت از شما نگه داشتن عدّه بر آنها نیست، پس آنها را به چیزی بهره‌مند و به نیکی رها سازید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ الـلَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ الـلَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا

ای پیامبر، ما برای تو حلال کردیم [آن] ازواج تو را که اجر (مَهر) آنها را داده‌‌ای [زیرا مهر، اجر برای بُضع (شرمگاه) است] و آنچه که دستانت مالک شده (کنیزان) از آنچه که خداوند بر تو غنیمت داد و دختران عمویت و دختران عمّه‌‌هایت و دختران داییت و دختران خاله‌‌هایت که با تو هجرت کرده‌‌اند و زن مؤمنه‌‌ای که خودش را به پیامبر بخشیده اگر پیامبر بخواهد که او را نکاح کند این خالص [یعنی فقط مخصوص] برای تو است نه مؤمنین، همانا ما می‌‌دانیم که دربارهٔ (در حقّ) ازواجشان [از عدد و قِسم (تقسیم شب‌‌ها بین زوجات توسط زوج) و در حقّ] آنچه (از کنیزان) که دستانشان مالک شده بر آنان چه فرض (واجب) کرده‌‌ایم [از توسعه بر آنها (مؤنّث) در معیشت و عدم تضییق بر آنها در خدمت و اقتصار بر مملوکه (کنیز) اگر بر ازدواج با حرّه (زن آزاد) اطاقت (توانایی) نداشته باشند، و اقتصار بر حرّهٔ واحده اگر از عدم عدالت بترسند]، تا اینکه بر تو حرجی نباشد [یعنی تو از تقیید خارج شده‌‌ای و مطلق گشته‌‌ای، و شایسته نیست که در آنچه که می‌‌خواهی بر تو حرجى باشد] و خداوند بسیار آمرزنده است [و آنچه را که از تعدّد ازواج بر تو لازم می‌‌شود از تکدّر قلب تو به کثرات و تعدّد ازواج می‌‌آمرزد، یا کسی را که تو را در تعدّد ازواج از روی جهل خود به سبب آن ملامت می‌‌کند می‌‌آمرزد] و مهربان می‌‌باشد [که به تو رحم می‌‌کند، و تو را از آنچه که در دنیا تو را شین (بدنام، بی‌‌آبرو) می‌‌کند از تعدّد ازواج حفظ می‌‌کند، یا در آخرت به تو رحم می‌‌کند با توسعهٔ بر تو در مقامات تو، یا به آنها رحم می‌‌کند پس از آنچه که به خاطر ملامت کردن تو آنها را از ایمان خارج می‌‌کند حفظ می‌‌کند یا در آخرت به آنها رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

ای پیامبر، ما برای تو حلال کردیم (آن) ازواج تو را که اجر (مَهر) آنها (مؤنّث) را داده‌ای و آنچه که دستانت مالک شده (کنیزان) از آنچه که خداوند بر تو غنیمت داد و دختران عمویت و دختران عمّه‌هایت و دختران داییت و دختران خاله‌هایت که با تو هجرت کرده‌اند و زن مؤمنه‌ای که خودش را به پیامبر بخشیده اگر پیامبر بخواهد که او (مؤنّث) را نکاح کند این خالص (فقط مخصوص) برای تو است نه مؤمنین، همانا ما می‌دانیم که دربارهٔ ازواجشان و آنچه (از کنیزان) که دستانشان مالک شده بر آنان چه فرض (واجب) کرده‌ایم، تا اینکه بر تو حرجی نباشد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

ای پیغمبر (گرامی) ما زنانی را که مهرشان ادا کردی بر تو حلال کردیم و نیز کنیزانی را که به غنیمت خدا تو را نصیب کرد و ملک تو شد و نیز دختران عمو و دختران عمّه‌ها و دختران خالو و دختران خاله‌هایت را آنها که با تو از وطن خود هجرت کردند و نیز زن مؤمنه‌ای را که خود را به رسول (بی‌شرط و مهر) ببخشد و رسول هم به نکاحش مایل باشد، که این حکم (هبه و بخشیدن زن و حلال شدن او) مخصوص توست دون مؤمنان، که ما حکم زنان عقدی و کنیزان ملکی مؤمنان را (که پیشتر با شرایط و عدد و حقوق آنها بر شوهر همه را بیان کردیم) می‌دانیم که چه مقرر کرده‌ایم. (این زنان همه را که بر تو حلال کردیم و تو را مانند مؤمنان امّتت به احکام نکاح مقیّد نکردیم) بدین سبب است که بر وجود (عزیز) تو در امر نکاح هیچ حرج و زحمتی نباشد. و خدا را (بر بندگان، خصوص بر تو) مغفرت و رحمت بسیار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ تُرْجِي مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا

[مضاجعت با] کسی از آنها (زنانت) را که می‌‌خواهی به تعویق (تأخیر) انداز و کسی را که می‌‌خواهی نزد خود منزل بده و از کسانی که [از آنها (زنان)] کناره گرفته‌‌ای کسی را طلب کنی پس [بدون عقد جدید] گناهی (باکی) بر تو نیست آن (تخییر و توسعه) نزدیک‌‌تر است به اینکه چشمان آنها (ازواجت) روشن شود و [به ترک قِسم آنها و ترک تسویه بین آنها] محزون نشوند و همگی به آنچه که به آنها داده‌‌ای راضی شوند، و خداوند آنچه که در قلوب شما است را می‌‌داند و خداوند دانا و بردبار می‌‌باشد [پس برای حلم خود، نه جهل خود، و نه عجز خود به عقوبت آنچه که در قلوب شما است نسبت به شما عجله نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

(مضاجعت با) کسی از آنها (زنانت) را که می‌خواهی به تعویق (تأخیر) انداز و کسی را که می‌خواهی نزد خود منزل بده و از کسانی که (از آنها (زنان)) کناره گرفته‌ای کسی را طلب کنی پس گناهی (باکی) بر تو نیست آن نزدیک‌تر است به اینکه چشمان آنها (ازواجت) روشن شود و محزون نشوند و همگی به آنچه که به آنها داده‌ای راضی شوند، و خداوند آنچه که در قلوب شما است را می‌داند و خداوند دانا و بردبار می‌باشد

- ترجمه راستین

تو (ای رسول) هر یک از زنانت را خواهی نوبتش مؤخّر دار و هر که را خواهی به خود بپذیر و هم آن را که (به قهر) از خود راندی اگرش (به مهر) خواندی باز بر تو باکی نیست، این (آزادی و مختار مطلق بودنت) بر زنان بهتر و شادمانی دل و روشنی دیده آنهاست و سبب آنکه محزون نباشند و به آنچه ایشان را عطا کردی همه خشنود باشند. و خدا به هر چه در دل شما مردم است آگاه است و خدا (بر نیک و بد خلق) دانا و (بر عفوشان کریم و بر انتقامشان) بردبار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا

بعد از آن زنان [مذکور در آیهٔ سابق دیگر] برای تو حلال نمی‌‌شود و نه اینکه ازواجی [دیگر غیر مذکورات در آیهٔ سابق] را جایگزین آنها (مؤنّث) کنی و اگرچه حُسن (زیبایی) آنها تو را به شگفت آورد مگر آنچه که دست تو مالک شده (کنیزانت) و خداوند بر هر چیزی [حتّی بر عدد همسران، نسبت به تو و به امّت تو، و بر حصر در عدد و اقتصار بر اشخاص معیّنه بدون زیاد کردن بر آنها (مؤنّث) و بدون طلب تبدیل آنها (مؤنّث)] بسیار مراقب است

- ترجمه سلطانی

بعد از آن زنان (مذکور در آیهٔ سابق) (دیگر) برای تو حلال نمی‌شود و نه اینکه ازواجی (دیگر غیر مذکورات در آیهٔ سابق) را جایگزین آنها (مؤنّث) کنی و اگرچه حُسن (زیبایی) آنها تو را به شگفت آورد مگر آنچه که دست تو مالک شده (کنیزانت) و خداوند بر هر چیزی بسیار مراقب است

- ترجمه راستین

(ای رسول) بعد از این (زنان) دیگر نه عقد هیچ زن بر تو حلال است و نه مبدّل کردن این زنان به دیگر زن هر چند از حسنشان به شگفت آیی و بسیار در نظرت زیبا آیند مگر که کنیزی مالک شوی. و خدا بر هر چیز (و بر حدودش) مراقب و نگهبان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید به خانه‌‌های پیامبر داخل مشوید مگر آنکه به شما اجازه داده شود برای [صرف] خوراکی نه [در حالی که] منتظر پختن آن [شوید، یعنی بعد از دعوت، قبل از نَضْج (پخته شدن) طعام و ادراک (آماده شدن) آن برای خوردن داخل نشوید، زیرا آن، منزل را بر او و بر اهل خانه‌‌اش ضیق (تنگ) می‌‌کند] و لکن وقتی که دعوت می‌‌شوید پس داخل شوید و وقتی که اطعام شدید پس منتشر شوید و سرگرم به سخن مشوید [یعنی برای سخن گفتن با محمّد (ص) یا برای سخن گفتن بعضی از شما با بعضی دیگر] که آن کار شما [برای آنچه که از تنگ کردن منزل بر او و بر اهل بیتش ذکر شد] نبیّ را اذیّت می‌‌کند و [در اینکه به شما امر به خروج کند] از شما حیاء می‌‌کند و (حال آنکه) خداوند از [بیان] حقّ حیاء نمی‌‌کند [و به عدم لَبُثْ (درنگ کردن) نزد او به شما امر می‌‌کند] و وقتی که از آنها (زنان نبیّ) متاعی را درخواست می‌‌کنید پس از آنسوی پرده از آنها درخواست کنید آن برای قلوب شما و قلوب آنها (زنان) پاک‌‌تر [از ریبه] است و بر شما نباشد که رسول خدا را اذیّت کنید و اینکه بعد از او ازواج او را ابداً نکاح نکنید [برای آنچه که سابق شد که ازواج او (ص) مادران آنها هستند]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید به خانه‌های پیامبر داخل مشوید مگر آنکه به شما اجازه داده شود برای (صرف) خوراکی نه (در حالی که) منتظر پختن آن (شوید) و لکن وقتی که دعوت می‌شوید پس داخل شوید و وقتی که اطعام شدید پس منتشر شوید و سرگرم به سخن مشوید که آن کار شما نبیّ را اذیّت می‌کند و از شما حیاء می‌کند و خداوند از (بیان) حقّ حیاء نمی‌کند و وقتی که از آنها (زنان) متاعی را درخواست می‌کنید پس از آنسوی پرده از آنها درخواست کنید آن برای قلوب شما و قلوب آنها (زنان) پاک‌تر است و بر شما نباشد که رسول خدا را اذیّت کنید و اینکه بعد از او ازواج او را ابداً نکاح نکنید

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آوردید به خانه‌های پیغمبر داخل مشوید مگر آنکه اذنتان دهند و بر سفره طعام دعوت کنند در آن حال هم نباید زودتر از وقت آمده و به پختن و آماده شدن آن چشم انتظار گشایید بلکه موقعی که دعوت شده‌اید بیایید و چون غذا تناول کردید زود (از پی کار خود) متفرق شوید نه آنجا برای سرگرمی و انس به گفتگو پردازید، که این کار پیغمبر را آزار می‌دهد و او به شما از شرم اظهار نمی‌دارد ولی خدا را بر اظهار حق خجلتی نیست و هر گاه از زنان رسول متاعی می‌طلبید از پس پرده طلبید، که حجاب برای آنکه دلهای شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است و نباید هرگز رسول خدا را (در حیات) بیازارید و نه پس از وفات هیچ گاه زنانش را به نکاح خود در آورید، که این کار نزد خدا (گناهی) بسیار بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ إِن تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا

که آن کار شما نزد خداوند بسیار بزرگ می‌‌باشد اگر چیزی را آشکار کنید [مانند ارادهٔ نکاح آنها (مؤنّث) به اینکه با زبانتان بگوئید] یا آن را مخفی کنید [به اینکه با زبانتان آن را اظهار نکنید] پس همانا خداوند به هر چیزی دانا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

که آن کار شما نزد خداوند بسیار بزرگ می‌باشد اگر چیزی را آشکار کنید یا آن را مخفی کنید پس همانا خداوند به هر چیزی دانا می‌باشد

- ترجمه راستین

و (از خدا بترسید که) هر چیزی را اگر آشکار یا پنهان کنید خدا (بر آن و) بر همه امور جهان کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ لَّا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا

[در رعایت حجاب] باکی بر آنها (زنان) نیست دربارهٔ پدرانشان و نه پسرانشان و نه برادرانشان و نه پسران برادرانشان و نه پسران خواهرانشان و نه زنانشان [یعنی زنان مؤمنه] و نه آنچه که دستانشان مالک شده (بردگانشان) و [ای زنان] از خداوند پروا کنید که خداوند بر هر چیزی [حتّی بر نیّت شما و آشکار ساختن زینتتان] بسیار شاهد (مشاهده کننده) است

- ترجمه سلطانی

(در رعایت حجاب) باکی بر آنها (زنان) نیست دربارهٔ پدرانشان و نه پسرانشان و نه برادرانشان و نه پسران برادرانشان و نه پسران خواهرانشان و نه زنانشان و نه آنچه که دستانشان مالک شده (بردگانشان) و (ای زنان) از خداوند پروا کنید که خداوند بر هر چیزی بسیار شاهد (مشاهده کننده) است

- ترجمه راستین

و زنان را باکی نیست که بر پدران و فرزندان و برادران و برادرزادگان و خواهر زادگان و زنان مسلمان و کنیزان ملکی (و نابالغ غلامان بی‌ریبه) بی‌حجاب در آیند (و از غیر اینها باید احتجاب کنند) و (ای بانوان) از خدا (در خیانت و زشتی پنهان) بترسید، که خدا بر همه چیز کاملا گواه و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا

همانا خداوند و ملائکهٔ او بر نبیّ درود می‌‌گویند ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید بر او درود گزارید و با تسلیم شدن تسلیم شوید {و چون محمّد (ص) اصل جمیع خلفاء می‌‌باشد و همهٔ خلفاء اَظْلال (سایه‌‌ها) او و شئون او می‌‌باشند هر آنچه که از جمیع خلفاء (ع) حاصل می‌‌شود از او (ص) حاصل می‌‌شود، و هر آنچه که برای جمیع خلفاء لازم می‌‌شود از نظر و خدمت و تعظیم و تذکّر و تأمّل در شؤن آنها برای او به تنهایی لازم می‌‌شود، و کسی که با واحدی از خلفاء بیعت کرده مانند کسی باشد که با محمّد (ص) بیعت کرده است و هر کسی که در اسلام یا ایمان داخل شود برای او عملی به قدر اعظم (بزرگ‌‌تر) و به اجر افخم از توجّه به محمّد (ص) و تذکّر بر او و دعاء برای او و طلب رحمت بر او و انجذاب به سوی او نمی‌‌باشد به حیثی که او یا یکی از خلفای او بحسب ملکوتش بر صدر او ظاهر شود}

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند و ملائکهٔ او بر نبیّ درود می‌گویند ای کسانی که ایمان آورده‌اید بر او درود گزارید و با تسلیم شدن تسلیم شوید

- ترجمه راستین

خدا و فرشتگانش بر (روان پاک) این پیغمبر صلوات و درود می‌فرستند شما هم ای اهل ایمان، بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم و اجلال بر او سلام گویید و تسلیم فرمان او شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا

همانا کسانی که خداوند و رسولش را اذیّت می‌‌کنند خداوند آنها را در دنیا و آخرت لعن (دور کردن) می‌‌کند و برای آنها عذابی خوار کننده آماده کرده است

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که خداوند و رسولش را اذیّت می‌کنند خداوند آنها را در دنیا و آخرت لعن (دور کردن) می‌کند و برای آنها عذابی خوار کننده آماده کرده است

- ترجمه راستین

آنان که خدا و رسول را (به عصیان و مخالفت) آزار و اذیّت می‌کنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده (و از رحمت خود دور گرداند) و بر آنان عذابی با ذلّت و خواری مهیّا ساخته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا

و کسانی که مؤمنین و مؤمنات را بدون آنکه [معصیتی] کسب کرده باشند [که به آن مستحقّ ایذاء شوند] اذیّت می‌‌کنند پس تهمتی (دروغی) را متحمّل شده‌‌اند و [آن] گناهی آشکار است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که مؤمنین و مؤمنات را بدون آنکه (معصیتی) کسب کرده باشند اذیّت می‌کنند پس تهمتی را متحمّل شده‌اند و (آن) گناهی آشکار است

- ترجمه راستین

و آنان که مردان و زنان با ایمان بی‌تقصیر و گناه را بیازارند (بترسند که) دانسته بار تهمت و گناه آشکار بزرگی را برداشته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا

ای پیامبر به ازواجت و دخترانت و زنان مؤمنین بگو که روپوششان را بر خود فرو اندازند {رویشان (مؤنّث) و سایر مواضع زینتشان (مؤنّث) را با جلبابشان (مؤنّث) نمی‌‌پوشاندند (مؤنّث) پس خدای تعالی به آنها امر به پوشاندن وجوه و صدور (سینه‌‌ها) با جلابیب کرد، تا با آن از سایر زنان متمایز شوند، و جِلْباب برای زنان لباس گشادی است که آن را فوق (روی) لباس می‌‌پوشند نه ملحفه (چادر)، یا آن این ملحفه است} که آن نزدیکترین است به اینکه آنها [با تمییز آنها از کنیزان و قِیان (زنان مشاطه‌‌گر) و سایر زنان] شناخته شوند و [مورد] اذیّت [واقع] نشوند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است [پس تقصیر آنها را در آنچه که گذشته می‌‌بخشد و با تعلیم آداب معاشرت به آنها، به آنها رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

ای پیامبر به ازواجت و دخترانت و زنان مؤمنین بگو که روپوششان را بر خود فرو اندازند که آن نزدیکترین است (به تمییز آنها) به اینکه آنها شناخته شوند و (مورد) اذیّت (واقع) نشوند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

ای پیغمبر (گرامی) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار برای اینکه آنها (به عفّت و حرّیت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا (در حق خلق) بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا

البتّه اگر منافقین و کسانی که در قلوبشان مرض هست و شایعه پراکنان [یعنی کسانی که اِرْجاف (شایعه پراکنی، تهمت زنی) می‌‌کنند یعنی در اخبار فتنه‌‌ها خوض (فرو رفتن) می‌‌کنند و بین مردم فتنه بر می‌‌افروزند] در مدینه باز نایستند البتّه حتماً تو را بر آنان بر می‌‌گماریم سپس در آنجا جز اندکی در مجاور تو نمی‌‌مانند

- ترجمه سلطانی

البتّه اگر منافقین و کسانی که در قلوبشان مرض هست و شایعه پراکنان در مدینه باز نایستند البتّه حتماً تو را بر آنان بر می‌گماریم سپس در آنجا جز اندکی در مجاور تو نمی‌مانند

- ترجمه راستین

البته (بعد از این) اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض (و ناپاکی) است و هم آنها که در مدینه (بر ضد اسلام) تبلیغات سوء می‌کنند (و دل اهل ایمان را مضطرب و هراسان می‌سازند) دست (از این زشتی و بدکاری) نکشند ما هم تو را بر (قتال) آنها بر انگیزیم (و بر جان و مال آنها مسلط گردانیم) که از آن پس جز اندک زمانی در مدینه در جوار تو زیست نتوانند کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ مَّلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا

لعن (طرد) شدگان هر جا که یافت شدند گرفته شوند و به کشته شدنی سخت کشته شوند [یعنی اگر به رفتار خود پایان ندادند از مدینه به بدترین حال اخراج شوند (در حالی که) جامع بین لعن و طرد از رحمت در دنیا و آخرت، و تضییق (تنگ گرفتن) با قتل و گرفتن، و بین لعن مردم بر آنها و تضییق بر آنها با قتل است]

- ترجمه سلطانی

لعن (طرد) شدگان هر جا که یافت شدند گرفته شوند و به کشته شدنی سخت کشته شوند

- ترجمه راستین

این مردم (پلید بدکار) رانده درگاه حقّند، باید هرجا یافت شوند آنان را گرفته و جدّا به قتل رساند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا

این سنّت خداوند است که در میان کسانی [از انبیاء (ع) و امّت مُرْجِف (شایعه پراکن، تهمت زن) آنها] که قبلاً درگذشته‌‌اند بوده و برای سنّت خداوند هرگز تبدیلی نمی‌‌یابی

- ترجمه سلطانی

این سنّت خداوند است که در میان کسانی که قبلاً درگذشته‌اند بوده و برای سنّت خداوند هرگز تبدیلی نمی‌یابی

- ترجمه راستین

این سنّت خدا (و طریقه حقّ) است که در همه ادوار امم گذشته برقرار بوده (که منافقان و فتنه انگیزان را رسولان حق به قتل رسانند) و بدان که سنّت خدا هرگز مبدّل نخواهد گشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا

مردم از تو دربارهٔ ساعت [یعنی ساعت مرگ و قیامت صغری و ظهور قائم (ع) و آن ایضاً قیامت دیگری است اختیاری یا اضطراری، و قیامت کبری] می‌‌پرسند بگو: جز این نیست که علم آن نزد خداوند است [و شما نزد مردم می‌‌باشید و علمى که نزد خداوند می‌‌باشد را جز کسی که نزد خداوند می‌‌باشد و با علم خداوند علم دارد نمی‌‌داند] و تو چه می‌‌دانی شاید ساعت نزدیک باشد

- ترجمه سلطانی

مردم از تو دربارهٔ ساعت می‌پرسند بگو: جز این نیست که علم آن نزد خداوند است و تو چه می‌دانی شاید ساعت نزدیک باشد

- ترجمه راستین

مردم از تو می‌پرسند که ساعت قیامت کی خواهد بود؟جواب ده که آن را خدا می‌داند و بس. و تو چه می‌دانی (بگو به این مردم غافل) شاید آن ساعت بسیار موقعش نزدیک باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا

همانا خداوند کافران [به ساعت] را لعن (طرد) کرده و برای آنان آتشی سوزان آماده کرده است

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند کافران را لعن (طرد) کرده و برای آنان آتشی سوزان آماده کرده است

- ترجمه راستین

خدا کافران را لعن کرده و بر آنان آتش افروخته دوزخ مهیّا گردانیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا

همیشگی در آن ماندگارند، ولیّ و نه یاوری نمی‌‌یابند

- ترجمه سلطانی

همیشگی در آن ماندگارند، ولیّ و نه یاوری نمی‌یابند

- ترجمه راستین

که در آن دوزخ همیشه معذّبند و (بر نجات خود) هیچ یار و یاوری نخواهند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُـولُونَ يَالَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُـولَا

روزی که روی‌‌هایشان در آتش زیرورو (دگرگون) می‌‌شود می‌‌گویند: ای کاش ما از خداوند اطاعت کرده بودیم و از رسول [در حقّ علی (ع)] اطاعت کرده بودیم

- ترجمه سلطانی

روزی که روی‌هایشان در آتش زیرورو (دگرگون) می‌شود می‌گویند: ای کاش ما از خداوند اطاعت کرده بودیم و از رسول اطاعت کرده بودیم

- ترجمه راستین

در آن روز صورتهاشان در آتش همی بگردد و (فریاد پشیمانی از دل برکشند و) گویند: ای کاش که ما (در دنیا) خدا و رسول را اطاعت می‌کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا

و گویند: پروردگارا همانا ما از رؤسای (پیشوایان) خود و بزرگانمان که ما را از راه گمراه کردند اطاعت کردیم

- ترجمه سلطانی

و گویند: پروردگارا همانا ما از رؤسای (پیشوایان) خود و بزرگانمان که ما را از راه گمراه کردند اطاعت کردیم

- ترجمه راستین

و گویند: ای خدا، ما اطاعت امر بزرگان و پیشوایان (فاسد) خود را کردیم که ما را به راه ضلالت کشیدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا

[ای] پروردگار ما به آنها [برای گمراه بودنشان و گمراه کردن آنها ما را] عذابی دو چندان بده و آنها را با لعنتی بزرگ لعن (طرد) کن

- ترجمه سلطانی

(ای) پروردگار ما عذابی دو چندان به آنها بده و آنها را با لعنتی بزرگ لعن (طرد) کن

- ترجمه راستین

و تو ای خدا عذاب آنان را (سخت و) مضاعف ساز و به لعن و غضب بزرگ و شدید گرفتارشان گردان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید مانند کسانی نباشید که موسی را اذیّت کردند پس خداوند او را از آنچه که [در حقّ او] می‌‌گفتند [و او را اذیّت می‌‌کردند] مبرّاء نمود و او نزد خداوند وجیه (آبرومند) بود

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید مانند کسانی نباشید که موسی را اذیّت کردند پس خداوند او را از آنچه که می‌گفتند مبرّاء نمود و او نزد خداوند وجیه (آبرومند) بود

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، شما مانند آن مردمی نباشید که پیغمبرشان موسی را (به تهمت زنا و قتل هارون و دیگر عیب‌جویی‌ها) بیازردند تا آنکه خدا او را از آنچه گفتند منزّه ساخت (و پاکدامنیش بر همه روشن گردانید) و او نزد خدا (پیغمبری) آبرومند و محترم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَـوْلًا سَدِيدًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از خداوند پروا کنید و با گفتار استوار [سخن] بگوئید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خداوند پروا کنید و با گفتار استوار (سخن) بگوئید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، متّقی و خدا ترس باشید و همیشه به حقّ و صواب سخن گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا

تا اعمالتان را [که به آنها عمل می‌‌کنید اگر در آن خلل و فساد باشد] برای شما اصلاح کند و ذنوب (گناهان) شما را برای شما بیامرزد و کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند پس همانا به رستگاری عظیمی کامیاب شده است

- ترجمه سلطانی

تا اعمالتان را برای شما اصلاح کند و ذنوب (گناهان) شما را برای شما بیامرزد و کسی که از خداوند و رسولش اطاعت کند پس همانا به رستگاری عظیمی کامیاب شده است

- ترجمه راستین

تا خدا اعمال شما را (به لطف خود) اصلاح فرماید و از گناهان شما در گذرد. و هر که خدا و رسول را اطاعت کند البته به سعادت و فیروزی بزرگ نائل گردیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا

همانا ما امانت [همان لطیفهٔ سیّارهٔ انسانیّه] را بر آسمان‌‌ها و زمین و کوه‌‌ها عرضه کردیم پس اباء کردند که آنها را حمل کنند و از آن هراس داشتند و [لکن] انسان آن را حمل کرد که او بسیار ظالم و بسیار نادان بود

- ترجمه سلطانی

همانا ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم پس اباء کردند که آنها را حمل کنند و از آن هراس داشتند و (لکن) انسان آن را حمل کرد که او بسیار ظالم و بسیار نادان بود

- ترجمه راستین

ما بر آسمانها و زمین و کوههای عالم (و قوای عالی و دانی ممکنات) عرض امانت کردیم (و به آنها نور معرفت و طاعت و عشق و محبّت کامل حق یا بار تکلیف یا نماز و طهارت یا مقام خلافت و ولایت و امامت را ارائه دادیم) همه از تحمّل آن امتناع ورزیده و اندیشه کردند و انسان (ناتوان) آن را بپذیرفت، انسان هم (در مقام آزمایش و اداء امانت) بسیار ستمکار و نادان بود (که اکثر به راه جهل و عصیان شتافت).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ لِّيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا

تا خداوند منافقان و منافقات و مشرکان و مشرکات را عذاب کند و خداوند بر مؤمنین و مؤمنات توبه (التفات) می‌‌کند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌‌باشد [و غایت بالذّات جز مغفرت خداوند و رحمت او برای مؤمنین نیست].

- ترجمه سلطانی

تا خداوند منافقان و منافقات و مشرکان و مشرکات را عذاب کند و خداوند بر مؤمنین و مؤمنات توبه (التفات) می‌کند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد.

- ترجمه راستین

(این عرض امانت) برای این بود که خدا مرد و زن منافق و مرد و زن مشرک همه را به قهر و عذاب گرفتار کند و از مرد و زن مؤمن (به رحمت) در گذرد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است..

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۴- سبإ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ

ستایش برای خداوندی است که آنچه که در آسمان‌‌ها [یعنی آسمان‌‌های ارواح و آسمان‌‌های افلاک] هست و آنچه که در زمین [یعنی زمین دو عالم مثال و عالم طبع] هست برای او هستند و در آخرت ستایش تنها برای او است [یعنی حمد در دار آخرت یا در آخرین مراتب خاصّ او می‌‌شود] و او [در فعالش و علومش] حکیم و [به هر چیزی با اتقان عمل و دقّت در علم] آگاه است

- ترجمه سلطانی

ستایش برای خداوندی است که آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای او هستند و در آخرت ستایش تنها برای او است و او حکیم و آگاه است

- ترجمه راستین

ستایش و سپاس مخصوص خداست که هر آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست و در عالم آخرت نیز شکر و سپاس مخصوص خداست (زیرا نعمتهای دنیا و آخرت همه عطای اوست) و او حکیم و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُورُ

آنچه که در زمین فرو می‌‌رود {یعنی آنچه را که در زمین عالم مثال علْوی داخل می‌‌شود از قبیل اشعّهٔ عقول و نفوس، و از صور علوم عقول و نفوس، و از افاضاتی که از عالم علوی که بقاء آنها و رزق آنها به آن است بر آن افاضه می‌‌شود، و آنچه را که از آنها به مادون خود از عالم طبع و عالم جنّ افاضه می‌‌شود و می‌‌داند آنچه را که در زمینی که آن جملهٔ عالم طبع است داخل می‌‌شود از اشعّهٔ عقول و نفوس و عالم مثال، و از آنچه که بر آن افاضه می‌‌شود از آنچه که بقاء آن و رزق آن به آنها است، و از صوری که بر اجرام آن افاضه می‌‌شود، و از وجودی که بر جملهٔ اجزای آن، آنْ به آنْ تجدّد (نو شدن) می‌‌یابد و می‌‌داند آنچه را که در زمین عنصری داخل می‌‌شود از اشعّهٔ عقول و نفوس و عالم مثال و اشعّهٔ کواکب افلاک و صور موالید و قوا و استعدادات که بعد از امتزاج آنها با سایر عناصر و تولّد موالید از آنها در آن داخل می‌‌شود و هکذا استعداداتی که در جملهٔ موالید داخل می‌‌شوند و می‌‌داند آب‌‌هایی را که در آن داخل می‌‌شوند از اَبحار (دریاها) و اَنهار (نهرها) و اَمطار (باران‌‌ها) و آنچه را که از هواء به آن استحاله می‌‌شود و از اجزاء رشیّهٔ (ترشح شده، ریزش نم نم، پراکنده شده) هوایی که در تجاویف (حفره‌‌ها، جوف‌‌ها) آن داخل می‌‌شوند، و از حبوب (دانه‌‌ها) و عروق (ریشه‌‌ها) که در آن داخل می‌‌شوند، و می‌‌داند آنچه را که از قوا و استعدادات که در زمین که همان عالم جنّ است داخل می‌‌شوند، و از اُناسی (مردمان) که در عالم آنها داخل می‌‌شوند از اشقیاء که از سنخ آنها می‌‌گردند، و از آنچه که بر آنها از علویّین و از قوا و استعدادات که از تأثیر علویّین در آنها متولّد می‌‌شوند افاضه می‌‌شود، و می‌‌داند آنچه را که در عالم برزخ در زبان اقدمین (قدما) مسمّی به «هور قوليا» داخل می‌‌شود که آن شهری است که هزار هزار باب دارد، و در نزول هر روز از ابواب مشرقیّ آن از ملائکه نازله داخل می‌‌شوند که عدد آنها احصاء نمی‌‌شود، و از این ابواب از عالم طبع و عالم جنّ در آن داخل می‌‌شود آنچه که احصاء نمی‌‌شود، از آنچه که بر مادون آن افاضه می‌‌شود و در صعود هر روز بلکه هر آنْ از ملائکهٔ صاعدین (بالا رونده) و نفوس بشری مُنْخَلَعه (خلع شده) از ابدان صاعده (صعود کننده) به مثال علْوی و عالم ارواح، یا نازله (نزول کننده) به عالم جنّ و جحیم در آن داخل می‌‌شوند که عدد آنها احصاء نمی‌‌شود} و آنچه که از آن خارج می‌‌شود {دانستن آن با مقایسه ممکن می‌‌شود} و آنچه که از آسمان نازل می‌‌شود و آنچه که در آن عروج می‌‌کند را می‌‌داند و او مهربان است [که به بندگانش و خلقش رحم می‌‌کند به اینکه با آنچه که از قبایح (زشتی‌‌ها) اعمالشان از آنها می‌‌بیند و با آنچه که از اعمال بد از آنها به آسمان‌‌ها بالا می‌‌رود که شایسته است که برای آنها عذاب شوند مدد حیات آنها و رزق آنها را از آنها قطع نمی‌‌کند] و بسیار آمرزنده است [که قبایح اعمال آنها را از اناسی (مردمان) و ملائکه بلکه از خودشان مستور (پوشیده) می‌‌دارد]

- ترجمه سلطانی

آنچه که در زمین فرو می‌رود و آنچه که از آن خارج می‌شود و آنچه که از آسمان نازل می‌شود و آنچه که در آن عروج می‌کند را می‌داند و او مهربان و بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

او هر چه درون زمین رود (از اموات و بذرها و هسته‌ها و قطرات) و هر چه از زمین به درآید (از درختان و حبوبات و چشمه‌ها و معادن) و هر چه از آسمان فرود آید (از فرشتگان و ارواح و ارزاق) و هر چه در آسمان بالا رود (از اعمال صالح و ارواح پاک) همه را می‌داند و اوست که بسی مهربان و بخشاینده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِـمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند گفتند: [آن] ساعت (قیامت یا ظهور قائم یا رجعت) نزد ما نمی‌‌آید [آن را انکار کردند و به عنوان استهزاء آن را دیر شمردند] بگو: قسم به پرودگارم که دانای غیب است، بلی، حتماً و حتماً نزد شما خواهد آمد، ذرّۀ مثقالی در آسمان‌‌ها و نه در زمین از او پنهان نمی‌‌شود و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر [از آن نیست] مگر آنکه در کتاب مبین (روشنگر) هست

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند گفتند: (آن) ساعت نزد ما نمی‌آید بگو: قسم به پرودگارم که دانای غیب است، بلی، حتماً و حتماً نزد شما خواهد آمد، ذرّۀ مثقالی در آسمان‌ها و نه در زمین از او پنهان نمی‌شود و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر (از آن نیست) مگر آنکه در کتاب مبین (روشنگر) هست

- ترجمه راستین

و کافران (منکر قیامت) گفتند که هرگز ساعت قیامتی بر ما نمی‌آید، بگو: چرا، به خدای من قسم که البته (ساعت قیامت) شما را خواهد آمد، خدایی که بر غیب جهان آگاه است و مقدار ذره‌ای (از موجودات عالم) در آسمانها و زمین از او پوشیده نیست و نه کمتر و نه بیشتر از ذره‌ای جز آنکه در کتاب روشن (علم ازلی حق) ثبت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ لِّيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ

تا به کسانی که ایمان آورده‌‌اند و اعمال صالح کردند پاداش دهد آنان آمرزش و روزی کریمانه‌‌ای دارند [نه تَعَب (خستگی و رنج) در آن هست و نه تَبِعَت (ناگواری) دارد]

- ترجمه سلطانی

تا به کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند پاداش دهد آنان آمرزش و روزی کریمانه‌ای دارند

- ترجمه راستین

تا (مطابق آن علم) آنان را که ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند (در قیامت) پاداش نیکو دهد، که آمرزش حق و رزق نیکوی بهشتی مخصوص آنهاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ

و کسانی که در [جهت ردّ] آیات [آفاقی] ما [از انبیاء و اولیاء (ع) با استهزاء آنها و توهین به آنها و ایذاء آنها و ضرب (زدن) آنها و قتل (کشتن) آنها و اخفاء احوال آنها و اخلاق آنها و سنّت آنان از مردم و تلبیس احکام آنها و در آیات آفاقی دیگر با اخفاء آنها از مردم و از خودشان و در آیات تدوینیّهٔ ما با اخفاء آنها و تحریف آنها و تأویل آنها به آنچه که با باطلشان موافق می‌‌شود] کوشش کردند که عاجز کننده [مردم از اعلان (علنی کردن) حقّ آنها و اظهار (آشکار کردن) آیت حقّ آنها یا عاجز کنندگان مدّعیان بر دلالت به این آیات بر حقّ دربارهٔ ادّعایشان یا عاجز کنندگان خداوند و خلفای او] باشند آنها عذابی دردناک از رجز (پلیدی) دارند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که در (جهت ردّ) آیات ما کوشش کردند که عاجز کننده (بازدارنده از ایمان آوردن مردم) باشند آنها عذابی دردناک از رجز (پلیدی) دارند

- ترجمه راستین

و آنان که (از کفر و عناد) در (محو و نابود ساختن) آیات ما سعی و کوشش کردند تا مگر (رسول ما را) ناتوان کنند (و از قهر و قدرت ما بیاسایند) بر آنها عذاب سخت دردناک خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ

و کسانی که علم داده شده‌‌اند [یعنی خداوند علم را در قلب آنها قذف (درج) کرده نه کسانی که علم را کسب کرده‌‌اند] می‌‌بینند که آنچه که از پرودگارت به تو نازل شده همان حقّ است و به راه [خداوند] پیروزمند ستوده هدایت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که علم داده شده‌اند می‌بینند که آنچه که از پرودگارت به تو نازل شده همان حقّ است و به راه (خداوند) پیروزمند ستوده هدایت می‌کند

- ترجمه راستین

و آنان که اهل دانش و معرفت گردیدند (یعنی مؤمنان و نیکان اهل کتاب) یقین دارند که قرآنی که بر تو نازل شده است از جانب پروردگار تو به حق نازل گردیده است و رهنمای خلق به راه خدای بی‌همتای ستوده صفات است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند [برای استهزاء نبیّ (ص)] گفتند: آیا شما را به مردی راهنمایی کنیم که [به امر عجیبی] به شما خبر می‌‌دهد که وقتی که متلاشی، کلّاً پوسیده بشوید، آنگاه [بعد از مرگ با بعث] شما در خلقت جدیدی خواهید بود

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند گفتند: آیا شما را به مردی راهنمایی کنیم که (به امر عجیبی) به شما خبر می‌دهد که وقتی که متلاشی، کلّاً پوسیده بشوید، آنگاه شما در خلقت جدیدی خواهید بود

- ترجمه راستین

و کافران (به تمسخر و استهزاء مؤمنان، با مردم) گفتند که آیا می‌خواهید شما را به مردی رهبری کنیم که شما را خبر می‌دهد که پس از آنکه مردید و ذرّات جسمتان متفرق و پراکنده گردید از نو باز زنده خواهید شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ

آیا [در نسبت دادن آن به خداوند یا در ادّعای رسالت از خداوند] دروغی را بر خداوند افتراء زده؟ یا او دچار جنون است؟ [که آنچه را که می‌‌گوید از روی قصد و شعور نمی‌‌گوید] بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی‌‌آورند [خود] در عذاب و گمراهی دوری هستند [یعنی این آنها هستند که افترا زنندگان هستند، و این آنها هستند که مانند مجنون هستند، نه رسول]

- ترجمه سلطانی

آیا دروغی را بر خداوند افتراء زده؟ یا او دچار جنون است؟ بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند (خود) در عذاب و گمراهیی دور هستند

- ترجمه راستین

آیا این مرد دانسته به خدا دروغ می‌بندد یا جنون بر این گفتارش وا می‌دارد؟ (اینها که می‌پندارید هیچ نیست) بلکه (قیامت به زودی بیاید و) آنان که به عالم آخرت ایمان نمی‌آورند (آن جا) در عذاب و (این جا) در گمراهی دور (از نجات) گرفتارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ

آیا پس آنچه از آسمان و زمین که بین دستانشان (نزدشان، جلوی آنها) است و آنچه که پشت [سر] آنها است را ندیده‌‌اند [یعنی نظر نکرده‌‌اند یا کور شده‌‌اند که ندیده‌‌اند] که اگر بخواهیم زمین را به آنها خسف (پوشانیدن، فرو بردن، ماه گرفتگی) می‌‌کنیم یا بر آنها کِسفی (بدحالی، آفتاب گرفتگی) از آسمان فرو می‌‌افکنیم همانا [نظر کردن و فکر کردن] در آن برای هر بندۀ بازگشت کننده‌‌ای [به باطن خود مشتغل به نفس خود از غیر نفس خود، یا منیب (بازگشت کننده) به پروردگار خود با رجوع به ولیّ امر خود، یا به ولیّ امر خود با توبه کردن بر دست او و بیعت کردن با او] البتّه نشانه‌‌ای [دالّ بر مبدء و معاد] هست

- ترجمه سلطانی

آیا پس آنچه از آسمان و زمین که بین دستانشان (نزدشان) است و آنچه که پشت (سر) آنها است را ندیده‌اند (نظر نکرده‌اند یا کور شده‌اند که ندیده‌اند) که اگر بخواهیم زمین را به آنها خسف (پوشانیدن، فرو بردن، ماه گرفتگی) می‌کنیم یا بر آنها کِسفی (بدحالی، آفتاب گرفتگی) از آسمان فرو می‌افکنیم همانا در آن برای هر بندۀ بازگشت کننده‌ای البتّه نشانه‌ای هست

- ترجمه راستین

آیا (کافران منکر قیامت) به آسمان و زمین که بر آنها از پیش و پس احاطه کرده ننگریستند (تا از حکمت خلقت پی به زندگانی ابدی قیامت برند) که اگر ما بخواهیم آنها را به زمین فرو می‌بریم یا یک قطعه از آسمان را بر سرشان فرود آوریم؟همانا در آن آیتی (از حکمت و قدرت ما) بر هر بنده خدا شناس با اخلاص به خوبی پدیدار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَاجِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ

و همانا از خود فضلی به داوود دادیم [گفتیم] ای کوه‌‌ها [با ندای او با تسبیح با صدای خود برگردانید] و [ای] پرندگان با او هم‌‌آواز شوید و آهن را برای او [مثل یک شمع] نرم کردیم [که از او در هر شکلی که اراده کند اطاعت کند]

- ترجمه سلطانی

و همانا از خود فضلی به داوود دادیم (گفتیم) ای کوه‌ها و (ای) پرندگان با او هم‌آواز شوید و آهن را برای او نرم کردیم

- ترجمه راستین

و ما حظّ و بهره داود را به فضل و کرم خود کاملا افزودیم (و امر کردیم که) ای کوهها و ای مرغان شما نیز با (تسبیح و نغمه الهی) داود هم آهنگ شوید، و آهن سخت را (چون موم) بر دست او نرم گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِـحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

که زره‌‌های گشاد بساز و در [ساخت] حلقه‌‌ها اندازه‌‌گیری کن [در حقله‌‌های آن و نَسْج (بافت) آن و مَسامیر (میخ‌‌ها) آن به حیثی که پوشیدن آن ممکن شود و شمشیر و تیر و نیزه را از نفوذ در آن مانع شود، و نه سنگین باشد که پوشنده از حمل آن عاجز شود، و نه سبک که آن مذکورات را از نفوذ منع نکند] و عمل صالح کنید {اهل او و عشیرهٔ او یا امّتش را در خطاب به او ضمّ (همراه) کرده است} همانا من به آنچه که عمل می‌‌کنید بصیر هستم

- ترجمه سلطانی

که زره‌های گشاد بساز و در (ساخت) حلقه‌ها اندازه‌گیری کن و عمل صالح کنید همانا من به آنچه که عمل می‌کنید بصیر هستم

- ترجمه راستین

(و به او دستور دادیم) که از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه زره به اندازه و یک شکل گردان و خود با قومت همه نیکوکار باشید که من کاملا به هر چه کنید بینایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ

و برای سلیمان باد را [مسخّر (رام) کردیم] که [سیر] صبحگاهی آن یک ماه [راه بود] و [سیر] عصرگاهی آن یک ماه [راه بود] و چشمهٔ مس گداخته را برای او روان کردیم و از جنّ کسانی بودند که با اجازهٔ پرودگارش در بین دستان (نزد) او (سلیمان) عمل (کار) می‌‌کردند و هر کس از آنان که از امر ما سرپیچی کند از عذاب شعلهٔ آتش [در دنیا یا در آخرت] به او می‌‌چشانیم

- ترجمه سلطانی

و برای سلیمان باد را (رام کردیم) که (سیر) صبحگاهی آن یک ماه (راه بود) و (سیر) عصرگاهی آن یک ماه (راه بود) و چشمهٔ مس گداخته را برای او روان کردیم و از جنّ کسانی بودند که با اجازهٔ پرودگارش در بین دستان (نزد) او عمل (کار) می‌کردند و هر کس از آنان که از امر ما سرپیچی کند از عذاب شعلهٔ آتش به او می‌چشانیم

- ترجمه راستین

و باد را مسخّر سلیمان ساختیم که (بساطش را) صبحگاه یک ماه راه می‌برد و عصر یک ماه، و معدن مس گداخته (یا نفت یا معادن دیگر) را برای او جاری گردانیدیم، و برخی از دیوان به اذن پروردگار در حضورش به خدمت می‌پرداختند و از آنها هر که سر از فرمان ما بپیچد عذاب آتش سوزانش می‌چشانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاءُ مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ

آنچه را که می‌‌خواست از برج‌‌هایی بلند [برای منع آنها از استیلاء بر خود و قدرت بر جنگ کردن در آنها] و تمثال‌‌ها (تندیس‌‌ها) و قدح‌‌ها مانند حوض‌‌ها (استخرها) و دیگ‌‌هایی پابرجا [یعنی ثابت بر دیگپایه‌‌ها که برای بزرگیشان از مکان خود پایین آورده نمی‌‌شوند] برای او می‌‌ساختند ای آل داوود به جهت شکرگزاری عمل کنید و اندکی از بندگان من بسیار شاکر (کثیر الشّکر) هستند

- ترجمه سلطانی

آنچه را که می‌خواست از برج‌هایی بلند و تمثال‌ها (تندیس‌ها) و قدح‌ها مانند حوض‌ها (استخرها) و دیگ‌هایی پابرجا برای او می‌ساختند ای آل داوود به جهت شکرگزاری عمل کنید و اندکی از بندگان من بسیار شاکر هستند

- ترجمه راستین

آن دیوان بر او هر چه می‌خواست از (کاخ و عمارات و) معابد عالی و نقوش و تمثالها و ظروف بزرگ مانند حوضها و دیگهای عظیم که بر زمین کار گذاشته بودی همه را می‌ساختند. (و گفتیم که) ای آل داود شما شکر و ستایش خدا به جای آرید و (هر چند) از بندگان من عدّه قلیلی شکر گزارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ

پس چون مرگ را بر او قضاء (حکم) کردیم [کسی] جز جنبندۀ زمین (موریانه) که عصایش را می‌‌خورد آنها را به مرگ او راهنمایی نکرد پس چون [بر زمین] افتاد جنّ پی‌‌بردند که اگر غیب می‌‌دانستند در آن عذاب خوار کننده نمی‌‌ماندند

- ترجمه سلطانی

پس چون مرگ را بر او قضاء (حکم) کردیم (کسی) جز جنبندۀ زمین (موریانه) که عصایش را می‌خورد آنها را به مرگ او راهنمایی نکرد پس چون (بر زمین) افتاد جنّ پی‌بردند که اگر غیب می‌دانستند در آن عذاب خوار کننده نمی‌ماندند

- ترجمه راستین

و چون ما بر سلیمان مرگ را مأمور ساختیم (دیوان را) بر مرگ او به جز حیوان زمین (موریانه) که عصای او را می‌خورد (و جسد سلیمان که تا یک سال بر آن عصا تکیه داشت بر روی زمین افتاد) کسی دیگر به مرگ او رهبر نگشت. پس چون جسد سلیمان به زمین افتاد دیوان که از مرگ سلیمان آگاه شدند اگر از اسرار غیب آگاه بودند تا دیر زمانی در عذاب و ذلّت و خواری باقی نمی‌ماندند (و از اعمال شاقّه‌ای که به اجبار انجام می‌دادند همان دم که سلیمان مرد دست می‌کشیدند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ

همانا برای [قوم] سبا [اولاد سبأ بن یشحب بن یعرب بن قحطان] در مسکنشان دو باغستان از [سمت] راست و [سمت] چپ به عنوان نشانه [دالّ بر قدرت حقّ و عنایت او به خلقش و ثَواب او و عِقاب او در دنیا و آخرت] بود، از روزیِ پرودگارتان بخورید و بر او شکر کنید، [این] شهری پاک است و پروردگار بسیار آمرزنده است

- ترجمه سلطانی

همانا برای (قوم) سبا در مسکنشان دو باغستان از (سمت) راست و (سمت) چپ به عنوان نشانه بود، از روزیِ پرودگارتان بخورید و بر او شکر کنید، (این) شهری پاک است و پروردگار بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

و برای (اولاد و قوم) سبا در وطنشان (سرزمین یمن و شام) از راست و چپ (جنوب و شمال) دو سلسله باغ و بوستان آیتی (از لطف و رحمت حق) بود (همه پر نعمت، و به آنها گفتیم که) بخورید از رزق خدای خود و شکر وی به جای آرید، که مسکنتان شهری نیکو و پر نعمت است و خدای شما غفور (و مهربان) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَيْ أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ

پس [از شکر کردن] اعراض کردند [بلکه از نعمت مل (خسته، دلزده) شدند] آنگاه بر آنها سیلی ویرانگر فرستادیم و دو باغستان آنها را به دو باغستان دارای خوردنی‌‌هایی (میوه‌‌هایی) تلخ و درختان شوره‌‌زار (گز) و چیزی کم از سدر (کُنار) بدل کردیم

- ترجمه سلطانی

پس اعراض کردند آنگاه بر آنها سیلی ویرانگر فرستادیم و دو باغستان آنها را به دو باغستان دارای خوردنی‌هایی (میوه‌هایی) تلخ و درختان شوره‌زار (گز) و چیزی کم از سدر بدل کردیم

- ترجمه راستین

با وجود این باز (از شکر خدا و طاعت حق) اعراض کردند، ما هم سیلی سخت بر هلاک ایشان فرستادیم و به جای آن دو نوع باغ پر نعمت دو باغ دیگرشان دادیم که بار درختانش تلخ و ترش و بد طعم و شوره گز و اندکی درخت سدر بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ

با آن به (سبب) آنچه که کفر [ناسپاسی] ورزیدند به آنان جزاء دادیم و آیا جز بسیار کفران کننده [ناسپاس] را مجازات می‌‌کنیم؟

- ترجمه سلطانی

با آن به (سبب) آنچه که کفر (ناسپاسی) ورزیدند به آنان جزاء دادیم و آیا جز بسیار کفران کننده (ناسپاس) را مجازات می‌کنیم؟

- ترجمه راستین

این کیفر کفران آنها بود، و آیا ما تا کسی کفران نکند مجازاتش خواهیم کرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ

و بین آنها و قریه‌‌هایی که در آنها برکت دادیم (بلاد شام یا مکّه) قریه‌‌های (آبادی‌‌های) آشکاری را [متّصل به هم] قرار دادیم و سیر کردن در میان آنها را مقدّر (میسّر) کرده بودیم [به حیثی که هر صبحرو و شبرویی از قریه‌‌ای به قریه‌‌ای دیگر بدون تعب (مشقت) در سیر منتقل می‌‌شد] شب‌‌ها و روزها در امنیّت [از گرسنگی و تشنگی و از سُرّاق (دزدان) و قُطّاع الطّریق (راهزنان)] در آنها [به سوی شام یا به سوی مکّه] سیر کنید

- ترجمه سلطانی

و بین آنها و قریه‌هایی که در آنها برکت دادیم قریه‌های (آبادی‌های) آشکاری را (متّصل به هم) قرار دادیم و سیر کردن در میان آنها را مقدّر (میسّر) کرده بودیم شب‌ها و روزها در امنیّت در آنها سیر کنید

- ترجمه راستین

و ما به میان آنها و شهرهایی که پر نعمت و برکت گردانیدیم باز قریه‌هایی نزدیک به هم قرار دادیم با فاصله کوتاه و سیر سفری معیّن (و آنها را گفتیم که) در این ده و شهرهای نزدیک به هم شبان و روزان با ایمنی کامل مسافرت کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

پس [حیثی که به معاصی عمل می‌‌کردند کفران نعمت نمودند به اینکه از نعمت و عافیت اظهار ملال کردند، و بُعد مسافت در سفرها را درخواست کردند تا در آنها به حمل زاد (توشه) و مایحتاج خود در اسفار بر فقراء تطاول (گردنکشی) کنند و به زبان حال] گفتند: [ای] پرودگار ما بین سفرهای ما دوری (مسافت) انداز و [با کفران نعمت] به خودشان ظلم کردند پس آنها را [بحسب حالشان و مآلشان] حکایت‌‌هایی [از غرایب دهر (روزگار)] قرار دادیم [به حیثی که مردم دربارهٔ آنها و دربارهٔ حال آنها سخن بگویند] و آنها را همگی پراکنده شده (تار و مار) پراکنده کردیم [تا هر کدام به بلدی (سرزمینی) ملحق شدند] همانا در آن برای هر بسیار صبر کنندهٔ [از معاصی و بر طاعات و بر مصائب] {زیرا غیر صبّار (بسیار صبر کننده) برای اسیر شهوات و غضبات و مورد (محلّ ورود) بر بلایا بودن او فراغت نداشته باشد تا در آن تأمّل کند و با آن بر چیز دیگری استدلال کند است} بسیار شاکر [در نعمت ناظر به انعام و به مُنعم] {و امّا غافل از مُنعم و انعام پس، از نعمت و زوال آن و تغیّر آن تصرّف مُنعم را در آن درک نمی‌‌کند تا از نعمت و تبدّلات آن بر صفات مُنعم و علم او و حکمت او و قدرت او استدلال کند} البتّه نشانه‌‌هایی هست [دالّ بر قدرت ما بر خَسْف (فرو بردن، پوشاندن) و اِسْقاط کسف (فرود آوردن بدحالی) و بر علم ما و حکمت ما و تدبیر ما بر امور بندگان خود، و جزای هر کدام از آنان بحسب حالش، و بر اینکه ما شَکور (بسیار شکرگزار) را به مزید و کفور (بسیار کفران کننده) را با سلب نعمت جزاء می‌‌دهیم]

- ترجمه سلطانی

پس گفتند: (ای) پرودگار ما بین سفرهای ما دوری (مسافت) انداز و به خودشان ظلم کردند پس آنها را حکایت‌هایی قرار دادیم و آنها را همگی پراکنده شده (تار و مار) پراکنده کردیم همانا در آن برای هر بسیار صبر کنندهٔ بسیار شاکر البتّه نشانه‌هایی هست

- ترجمه راستین

باز آنها گفتند: بار الها، سفرهای ما را دور و دراز گردان، و (به این تقاضای بی‌جا) بر خویش ستم کردند، ما هم آنها را داستانها و مثلهای عبرت آموز کردیم و به کلی متفرق و پراکنده ساختیم. در این عقوبت برای مردمان پر صبر و شکر آیاتی (از عبرت و حکمت) آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ

و همانا ابلیس گمان خود را بر آنها راست نشان داد پس جز گروهی از مؤمنین [همه] از او پیروی کردند

- ترجمه سلطانی

و همانا ابلیس گمان خود را بر آنها راست نشان داد پس جز گروهی از مؤمنین (همه) از او پیروی کردند

- ترجمه راستین

و شیطان گمان باطل خود را درباره مردم، سخت به صدق و حقیقت رساند، پس جز فرقه کمی از اهل ایمان همه پیرو او شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ

و (حال آنکه) او بر آنها سلطه‌‌ای نداشت مگر تا کسی که به آخرت ایمان می‌‌آورد را از کسی که او از آن در شکّ است معلوم کنیم {یعنی تا علم ما ظاهر شود یا تا متعلّق علم ما ظاهر شود} و پرودگار تو [حاجت به این امتحان ندارد و] بر هر چیزی پاسدارنده است [پس همه چیز را با جمیع صفات آن و آثار آن می‌‌داند پس تسلیط شیطان جز برای ظهور معلوم او بر شما نیست]

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) او بر آنها سلطه‌ای نداشت مگر تا کسی که به آخرت ایمان می‌آورد را از کسی که او از آن در شکّ است معلوم کنیم و پرودگار تو بر هر چیزی پاسدارنده است

- ترجمه راستین

در صورتی که شیطان بر مردمان تسلطی نداشت (بلکه از حرص دنیا پیرو او شدند. و شیطان را بر این نداشتیم) مگر برای آنکه (به امتحان) آن کس را که به عالم قیامت ایمان آورد از آن کس که شک دارد معلوم گردانیم. و خدای تو بر هر چیز نگهبان و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ

بگو: کسانی که غیر از الله [بدون اذن خداوند، یا در حالی که عبادت آنها غیر از خداوند است] می‌‌پنداشتید [شرکائی برای خداوند هستند] را [در حوایج خود] بخوانید آنها در آسمان‌‌ها و نه در زمین مالک مثقال ذرّه‌‌ای نمی‌‌شوند [و بر جلب نفع برای شما و نه بر دفع ضرّ تملّک نمی‌‌کنند و قادر نمی‌‌شوند] و در آن دو [در چیزی از آن دو و نه در چیزی از آنچه که در آن دو است نه به استقلال و نه به شراکت] شراکتی ندارند و از آنها پشتیبانی ندارند [بلکه به نحو مُظاهِرَت (پشتیبانی، مظاهر بودن، مُعاضِدَت) برای خداوند مدخلیّتی در آن دو ندارند]

- ترجمه سلطانی

بگو: کسانی را که (بدون اذن) غیر از الله می‌پنداشتید بخوانید آنها در آسمان‌ها و نه در زمین مالک مثقال ذرّه‌ای نمی‌شوند و در آن دو شراکتی ندارند و از آنها پشتیبانی ندارند

- ترجمه راستین

(ای رسول ما، مشرکان را) بگو: آنهایی را که به جز خدا شما مؤثر پنداشتید بخوانید (خواهید دانست که) هیچ یک مقدار ذره‌ای در آسمانها و زمین مالک نیستند و با خدا شرکتی در خلقت آسمان و زمین نداشته و به او در آفرینش یاری و کمکی نکرده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِـمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ

و [بلکه آنها شافعیّت (شافع بودن) یا مشفوعیّت (شفاعت شدن) نزد او ندارند برای اینکه] شفاعت نزد او جز برای کسی که [در شافعیّت یا در مشفوعیّت] به او اجازه داده شده نفع نمی‌‌رساند [و حال آنکه به آنها در شافعیّت یا در مشفوعیّت اذن نداده، و امامات و بیان احکام برای مردم و قضاوات و امر به معروف و نهی از منکر و اجراء (جاری کردن) توبه و اخذ صدقات و اخذ بیعت از بندگان برای خداوند و ریاسات دینی همگی آنها نحوی شفاعت نزد خداوند هستند و چیزی از آنها جز برای کسی که خداوند بلاواسطه مانند انبیاء (ع) یا بواسطه مانند اوصیاء (ع) به او اذن داده جایز و مباح نیست] {پس وای! سپس وای! بر کسی که خودش را به عنوان عَلم برای مردم نصب کرده و محاکمات یا فتاوی یا امامت یا اخذ صدقات یا اخذ بیعت از بندگان را بدون اذن و اجازهٔ از خداوند تصدّی نموده زیرا او مُفتَر (افتراء زننده) بر خداوند است و چه کسی ظالم‌‌تر از آن کسی است که به خداوند دروغ افتراء می‌‌بندد} [پس خلق در حیرت و وحشت هستند] تا آنوقتی که اضطراب از قلوب آنها رفع شود [یعنی بعضی از آنها به بعضی دیگر یا به ملائکه یا به شافعان (شفاعت کنندگان)] می‌‌گویند: پروردگار شما چه گفت؟ آنها می‌‌گویند: حقّ را و او علیّ (والا) و کبیر (بزرگ) است

- ترجمه سلطانی

و شفاعت نزد او جز برای کسی که به او اجازه داده شده نفع نمی‌رساند تا آنوقتی که اضطراب از قلوب آنها رفع شود (به آنها) می‌گویند: پروردگار شما چه گفت؟ آنها می‌گویند: حقّ را و او علیّ (والا) و کبیر (بزرگ) است

- ترجمه راستین

و شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست (پس از اینان چشم شفاعت مدارید و خاصّان و انبیاء را در دنیا و آخرت شفیع خود قرار دهید) تا چون (آن خاصان) از دلهاشان اضطراب (جلال و سطوت الهی) بر طرف شود پرسند: خدای شما (در باب شفاعت) چه فرمود؟پاسخ دهند که حقّ (و درستکاری و شفاعت مؤمنان نه مشرکان و منافقان) فرمود، و اوست خدای بلند مرتبه بزرگوار (و هیچ کس را جرأت مخالفت امرش نیست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

[ای محمّد به جهت الزام آنها بر اقرار به آن مبدء خالق رازق] بگو: چه کسی [با تهیّهٔ اسباب آسمانی و زمینی و حیوانی و نباتی شما] از آسمان‌‌ها و زمین [یا از آسمان‌‌ها با رزق انسانی و از زمین با رزق نباتی و حیوانی] به شما روزی می‌‌دهد؟ بگو: الله، [آنوقت سوای آن جواب ندارند] و همانا ما یا شما البتّه بر هدایت یا در گمراهی واضحی (بدیهی) هستیم

- ترجمه سلطانی

بگو: چه کسی از آسمان‌ها و زمین به شما روزی میدهد؟ بگو: الله، و همانا ما یا شما البتّه بر هدایت یا در گمراهی واضحی (بدیهی) هستیم

- ترجمه راستین

بگو: آن که از (نعم) آسمانها و زمین به شما روزی می‌دهد کیست؟بگو: آن خداست، و ما (که موحدیم) یا شما (که مشرکید) کدام در هدایت یا ضلالتیم (به زودی معلوم شما خواهد شد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ

[به طریق انصاف در مجادله] بگو: از آنچه که ما جرم کرده‌‌ایم [با نسبت دادن اجرام (جرم‌‌ها) به انفس شما] شما سؤال (بازخواست) نمی‌‌شوید و از آنچه که شما عمل می‌‌کنید [با نسبت دادن عمل نه اجرام به آنها] ما سؤال (بازخواست) نمی‌‌شویم

- ترجمه سلطانی

بگو: از آنچه که ما جرم کرده‌ایم شما سؤال (بازخواست) نمی‌شوید و از آنچه که شما عمل می‌کنید ما سؤال (بازخواست) نمی‌شویم

- ترجمه راستین

باز بگو: (خدا داور عدل است، پس) شما مسئول جرم ما نبوده و ما هم مسئول کردار زشت شما هرگز نخواهیم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ

بگو: پروردگار ما [در قیامت] بین ما [و شما] را جمع می‌‌کند سپس بین ما [و شما] به حقّ فتح (حکم) می‌‌کند و او فتّاح (گره گشا، داور) و دانا است

- ترجمه سلطانی

بگو: پروردگار ما بین ما (و شما) را جمع می‌کند سپس بین ما (و شما) به حقّ فتح (حکم) می‌کند و او فتّاح (گره گشا، داور) و دانا است

- ترجمه راستین

باز بگو که خدا بین همه ما جمع کند آن گاه میان ما به حق، فتح و داوری خواهد فرمود و اوست که عقده گشا (ی مشکلات) و دانا (ی اسرار عالم) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُم بِهِ شُرَكَاءَ كَلَّا بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

بگو: کسانی را که به عنوان شریک به او ملحق کرده‌‌اید به من نشان دهید {یعنی بگو: آن شرکائتان برای خداوند را اظهار کنید تا بر شما ظاهر شود که آنها چیزی از وصف شراکت برای خداوند ندارند}، اینطور نیستند، بلکه او خدای [معبود بالحقّ است نه غیر او] غالبی [است که اجازه نمی‌‌دهد در مقابل او ثانی (دوّمی) باشد] و حکیم است [که از ادراک دقایق صنع او و لطایف علم او عقول عقلاء عاجز می‌‌شوند پس چگونه می‌‌شود که مصنوع او یا مصنوع شما با اتّصاف آن به جهل و عدم شعور شریک او باشد تا چه رسد به حکمت]

- ترجمه سلطانی

بگو: کسانی را که به عنوان شریک به او ملحق کرده‌اید به من نشان دهید، اینطور نیستند، بلکه او خدای چیره و حکیم است

- ترجمه راستین

باز بگو: شما به من آنان را که به عنوان شریک به خدا بستید نشان دهید (چه قدرت و اثری در عالم دارند؟) هیچ و هرگز، بلکه خداست آن که مقتدر (بر جهان) و با علم و حکمت (در ایجاد) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

و ما تو را مگر به عنوان بشارت دهنده [برای مؤمنین و برای کسانی که مستعدّ ایمان هستند از حیث ایمانشان و استعدادشان] و به عنوان بیم دهنده [برای کافران و برای مؤمنین و مستعدّان از حیث کفرشان و غفلتشان] برای همهٔ مردم [به عنوان مانعی برای مردم از اتّباع اهویتشان] نفرستادیم و لکن اکثر مردم [رسالت تو را یا عموم رسالت تو را] نمی‌‌دانند [یا آنها جهت علم ندارند تا رسالت تو را بدانند فلذلک رسالت تو را انکار می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و ما تو را مگر به عنوان بشارت دهنده و بیم دهنده برای همهٔ مردم نفرستادیم و لکن اکثر مردم نمی‌دانند

- ترجمه راستین

و ما تو را جز برای اینکه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهی و (از عذابش) بترسانی نفرستادیم، و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و می‌‌گویند اگر راستگو می‌‌باشید این وعده [جمع بین ما و روز فتح (حکم کردن) خداوند] کی است؟

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند اگر راستگو می‌باشید این وعده کی است؟

- ترجمه راستین

و (کافران) می‌گویند: پس این وعده قیامتی که شما پیغمبران می‌دهید اگر راست می‌گویید که خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ قُل لَّكُم مِّيعَادُ يَوْمٍ لَّا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ

بگو روزی که میعاد شما است ساعتی از آن تأخیر نمی‌‌شود و تقدیم نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

بگو روزی که میعاد شما است ساعتی از آن تأخیر نمی‌شود و تقدیم نمی‌شود

- ترجمه راستین

بگو: وعده گاه شما روزی است که ساعتی از آن تقدیم و تأخیر نخواهید داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِـمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَـوْلَ يَقُـولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَـوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ

و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند گفتند هرگز به این قرآن و نه به کسی که آن [از کتبی که ادّعاء می‌‌کنید که آنها از آسمان نازل شده‌‌اند، یا از کتب دالّ بر رسالت تو] بین دستانش است ایمان نخواهیم آورد و اگرچه آنوقت را می‌‌بینی که ستمکاران نزد پروردگارشان متوقّف شده‌‌اند که بعضی از آنها این گفتار را به بعضی [دیگر] رجوع می‌‌دهند [و با هم محاوره (گفتگو) می‌‌کنند و محاوبه (با هم نالیدن از اندوه) می‌‌کنند]، کسانی که مستضعف شده‌‌اند (اتباع) به کسانی که استکبار ورزیده‌‌اند (مخاطبین بر آنها) می‌‌گویند اگر شما نبودید حتماً ما ایمان می‌‌آوردیم [زیرا شما از ایمان آوردن ما را صد کردید]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند گفتند هرگز به این قرآن و نه به کسی که آن بین دستانش است ایمان نخواهیم آورد و اگرچه آنوقت را می‌بینی که ستمکاران نزد پروردگارشان متوقّف شده‌اند که بعضی از آنها این گفتار را به بعضی (دیگر) رجوع می‌دهند، کسانی که مستضعف شده‌اند به کسانی که استکبار ورزیده‌اند می‌گویند اگر شما نبودید حتماً ما ایمان میآوردیم

- ترجمه راستین

و کافران مشرک گفتند: ما هرگز به این قرآن و به کتابهایی که پیش از این فرستاده‌اند (از تورات و انجیل و زبور و غیره) ایمان نخواهیم آورد. (وای بر آنها) و اگر روزی که آن ستمکاران را در پیشگاه خدا باز داشته‌اند مشاهده کنی در حالی که با یکدیگر به خصومت و گفتگو برخاسته و ضعیفان تابع به رؤسای گردنکش خطاب کنند که اگر اغوای شما نبود ما البته ایمان می‌آوردیم!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ

کسانی که استکبار ورزیدند (جواب دهندگان) به کسانی که مستضعف شدند می‌‌گویند: آیا ما با شما در برابر هدایت شدن بعد از آنوقت که [هدایت توسّط رسولان] نزد شما آمد مقابله کردیم بلکه شما [خود] مجرم بودید

- ترجمه سلطانی

کسانی که استکبار ورزیدند به کسانی که مستضعف شدند می‌گویند: آیا ما با شما در برابر هدایت شدن بعد از آنوقت که نزد شما آمد مقابله کردیم بلکه شما (خود) مجرم بودید

- ترجمه راستین

باز رؤسای متکبّر با پیروان ضعیف خویش گویند: آیا با آنکه (از جانب خدا) راه هدایت را به شما نمودند باز ما (به اجبار) شما را از هدایت منع کردیم؟ (هرگز چنین نیست) بلکه شما خود مردم بدکاری بودید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَـمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

و کسانی که مستضعف شدند به کسانی که استکبار ورزیدند می‌‌گویند بلکه فریب شب و روز است {تقصیر خود را به مکر شب و روز نسبت دادند} [یا گمراهی ما به سبب جرم‌‌های ما نیست، بلکه به سبب تکرار مکر شما در شب و روز است] آنوقت که به ما امر کردید که به خداوند کفر بورزیم و برای او همتایانی قرار دهیم و چون عذاب را دیدند پشیمانی را پنهان داشتند و غل‌‌ها را در گردن‌‌های کسانی که کفر ورزیدند قرار دادیم آیا جز آنچه که عمل می‌‌کردند [نفس آنچه که بودند یا جزای آنچه که می‌‌کردند] جزاء داده می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که مستضعف شدند به کسانی که استکبار ورزیدند می‌گویند بلکه فریب شب و روز است آنوقت که به ما امر کردید که به خداوند کفر بورزیم و برای او همتایانی قرار دهیم و چون عذاب را دیدند پشیمانی را پنهان داشتند و غل‌ها را در گردن‌های کسانی که کفر ورزیدند قرار دادیم آیا جز آنچه که عمل می‌کردند جزاء داده می‌شوند

- ترجمه راستین

باز آنان که ضعیف و تابع بودند به رؤسای متکبر جواب دهند: بلکه مکر و فریب شب و روز شما بود که پیوسته ما را وا می‌داشتید که به خدای یکتا کافر شویم و بر او شریکانی قرار دهیم. و چون عذاب قیامت را به چشم مشاهده کنند سخت اظهار پشیمانی کنند، و ما زنجیرهای عقاب به گردن (همه فرماندهان و فرمانبران) اهل کفر نهیم، آیا این رنج و شکنجه جز کیفر کردار زشت آنهاست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ

و در قریه‌‌ای بیم دهنده‌‌ای را نفرستادیم مگر که مُترفین [یعنی متنعّمان مُصرّ بر نافرمانی] آن گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شده‌‌اید کافریم {برای اینکه هر فسادی از متنعّمین افشاء می‌‌شود و امّا اتباع برای عدم عقل انسانی و عدم استعمال عقل جزئی که برای آنها می‌‌باشد پس شأنی جز نظر به رؤساء و کسانی که در دنیا ثروتمند باشند ندارند}

- ترجمه سلطانی

و در قریه‌ای بیم دهنده‌ای را نفرستادیم مگر که مترفین (متنعّمان مصرّ بر نافرمانی) آن گفتند: همانا ما به آنچه که شما به آن فرستاده شده‌اید کافریم

- ترجمه راستین

و ما هیچ رسول بیم دهنده‌ای در دیاری نفرستادیم جز آنکه ثروتمندان عیّاش آن دیار (به رسولان) گفتند: ما به آنچه شما را به رسالت آن فرستاده‌اند کافریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

و گفتند ما به اموال و اولاد زیادتریم [و اگر آنچه از رسالت که آن را ادّعاء می‌‌کنید حقّ باشد برای کثرت اموال ما و کثرت اولاد ما پس ما به آن سزاوارتریم زیرا این کثرت دلالت بر تفضّل خداوند نسبت به ما و قرب ما به او و تعیّن ما در ریاست ما می‌‌کند] و ما [برای قرب ما به خداوند و فضل او بر ما] معذّب نیستیم [پس ما حاجت به شما و به رسالت شما نداریم]

- ترجمه سلطانی

و گفتند ما به اموال و اولاد زیادتریم و ما معذّب نیستیم

- ترجمه راستین

و باز گفتند که ما بیش از شما مال و فرزند داریم و (چون نعمت دنیای ما افزون‌تر است در آخرت هم) هرگز رنج و عذابی نخواهیم داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِـمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

بگو همانا پروردگار من روزی را برای کسی که بخواهد گسترش می‌‌دهد و [به ملاحظهٔ حال نظام کلّ] تنگ می‌‌کند [و برای کرامتِ غنیّ و نه برای هوانِ (خواری) فقیر نیست] و لکن بیشتر مردم [سرّ آن را] نمی‌‌دانند

- ترجمه سلطانی

بگو همانا پروردگار من روزی را برای کسی که بخواهد گسترش میدهد و تنگ می‌کند و لکن بیشتر مردم (آن را) نمی‌دانند

- ترجمه راستین

بگو: خدای من هر که را بخواهد روزی وسیع دهد و (هر که را بخواهد) تنگ روزی گرداند و لیکن اکثر مردم (از این حقیقت) آگاه نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ

و اموال شما و نه اولاد شما نیست که شما را به ما نزدیک کند [تا با آن مستحقّ رسالت یا غیر معذّب باشید] مگر [اموال] کسی که ایمان آورد [و اولاد او] و عمل صالح کند [به اینکه مال را برای خداوند حمل نماید و آن را برای خداوند انفاق کند و اولاد را برای خداوند تربیت نماید] پس آنها به (سبب) آنچه که عمل کردند پاداش مضاعف دارند و آنها در غرفه‌‌ها (جایگاه‌‌های بالا) آسوده هستند {مؤمن چون متوجّه به خداوند و مؤتمر (فرمانبردار) به امر خداوند و منتهی به نهی خداوند است توجّهش به اموال و اولاد از حیث ایمانش از جهت تحمّل بر مشقّات آن از حیث امر خداوند و عدم اهمال آن با انزجار از آنها از حیث نهی خداوند می‌‌باشد و صرف (روی گردانیدن) وجه از جهت توحید به امر خداوند و نهی او توجّه به خداوند با مراعات حقوق کثرات وجود خویش و کثرات خارج مملکت خویش است، و توجّه به خداوند به این کیفیّت تکمیل برای دو صفحهٔ نفس مجرّده و متعلّقه و تتمیم برای جهت وحدت و کثرت است و از دو جهت به عنوان مستحقّ و از دو حیثیّت به عنوان موجب برای اجر می‌‌باشد، و اجر او نسبت به کسی که آن را نداشته باشد به عنوان مضاعف می‌‌باشد به خلاف کافر زیرا توجّه او به اموال و اولاد اغفال از فطرت و اهلاک برای لطیفهٔ انسانیّه است و لذلک در حیات دنیا برای او به عنوان عذاب و به عنوان سبب برای زهوق (باطل شدن) ارواح آنها می‌‌باشد و آنها کافران هستند که نقمت بر آنها می‌‌باشد نه نعمت}

- ترجمه سلطانی

و اموال شما و نه اولاد شما نیست که شما را به ما نزدیک کند مگر کسی که ایمان آورد و عمل صالح کند پس آنها به (سبب) آنچه که عمل کردند پاداش مضاعف دارند و آنها در غرفه‌ها (جایگاه‌های بالا) آسوده هستند

- ترجمه راستین

و هرگز اموال و اولاد شما چیزی که شما را به درگاه ما مقرّب گرداند نیست مگر آنکه با ایمان و عمل صالح کسی مقرّب شود که آنان پاداش اعمال صالحشان مضاعف و افزون است و در غرفه‌های بهشت ابدی (از هر غم و رنج) ایمن و آسوده خاطرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَالَّذِينَ يَسْعَوْنَ فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ فِي الْعَذَابِ مُحْضَرُونَ

و کسانی که در آیات [آفاقی تکوینی و تدوینی و آیات انفسیّهٔ ما خصوصاً آیات بزرگ از انبیاء (ع) و خلفای آنان (ع)] ما می‌‌کوشند که [خداوند را یا انبیاء و اولیاء (ع) را یا مؤمنین مقّر به آیات را] عاجز کنند (مانع شوند) آنها احضار شدگان در عذاب هستند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که در (جهت رد) آیات ما می‌کوشند که عاجز کنند (مانع شوند) آنها احضار شدگان در عذاب هستند

- ترجمه راستین

و آنان که در (محو و نابودی) آیات (و رسل) ما می‌کوشند تا (رسولان) ما را زبون و مغلوب خود کنند آنها را البته برای عذاب و انتقام حاضر خواهند کرد و به کیفر سخت می‌رسانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِـمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

بگو همانا پروردگار من روزی را برای کسی از بندگانش که بخواهد بسط می‌‌دهد و برای او تنگ می‌‌کند و آنچه از هر چیزی که انفاق می‌‌کنید پس او آن را جایگزین می‌‌نماید و او بهترین روزی دهندگان است [از کسی که به او نظر می‌‌کنید از وسائط (واسطه‌‌ها) رزق و از آنچه که آن را وسائط رزق می‌‌شمارید از اسباب آسمانی و زمینی و از قوای عمّاله در ایصال (رسانیدن) رزق حقیقی که همان جوهر متشبّه به جوهر بدن به مرتزق (روزیخور) حقیقی است که همان خلل اعضاء است، این در رزق نباتی است، و همچنین حالتی در رزق حیوانی و انسانی هست، زیرا هر کسی از رازقين (روزی دهندگان) غیر از او، جز آلت ایصال (رسانیدن) رزق نیست، و رازق (روزی دهنده) حقیقی همو خدای تعالی شأنه است که او اسباب ارتزاق و آلات آن را به مرتزق اعطاء کرده است، و به رزق صوری صورت و کیفیّتی به آن اعطاء کرده که مرتزق از آن ارتزاق می‌‌کند، و او کسی است که رزق را بدون عوضی و نه غرضی و نه منّتی عطاء می‌‌کند به خلاف غیر او از وسایط رزق]

- ترجمه سلطانی

بگو همانا پروردگار من روزی را برای کسی از بندگانش که بخواهد بسط می‌دهد و برای او تنگ می‌کند و آنچه از هر چیزی که انفاق می‌کنید پس او آن را جایگزین می‌نماید و او بهترین روزی دهندگان است

- ترجمه راستین

بگو: خدای من هر که از بندگان خود را خواهد وسیع روزی یا تنگ روزی می‌گرداند، و شما هر چه (در راه رضای حق) انفاق کنید به شما عوض می‌بخشد و او بهترین روزی دهندگان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُـولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ

و روزی که آنها (اتباع و متبوعین در ضلالت) همگی را حشر می‌‌کند سپس به ملائکه می‌‌گوید آیا اینان [یعنی مدعیان بر بندگی شما] تنها شما را می‌‌پرستیدند؟

- ترجمه سلطانی

و روزی که آنها همگی را حشر می‌کند سپس به ملائکه می‌گوید آیا اینان تنها شما را می‌پرستیدند؟

- ترجمه راستین

(و یاد آر از آن) روزی که خدا همه مردم را به عرصه محشر جمع آورد آن گاه به فرشتگان گوید: آیا این گروه شما را معبود خود می‌گرفتند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ

می‌‌گویند تو [از شراکت امثال ما] منزّهی، تو ولیّ ما هستی، نه آنها، بلکه [آنها] جنّ را بندگی می‌‌کردند بیشتر آنان به آنها مؤمن هستند [نه به ما]

- ترجمه سلطانی

می‌گویند تو منزّهی، تو ولیّ ما هستی، نه آنها، بلکه (آنها) جنّ را بندگی می‌کردند بیشتر آنان به آنها مؤمن هستند

- ترجمه راستین

فرشتگان گویند: بار الها، تو از هر شرک و نقصی پاک و منزّهی، تو خدا و یاور مایی نه ایشان، بلکه اینان جنّ و شیاطین را می‌پرستیدند و به طوری که اکثرشان گرویده به آنها بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَّفْعًا وَلَا ضَرًّا وَنَقُـولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ

پس امروز [که معبودها عبادت عابدین را انکار می‌‌کنند و همه در امر خود متحیّر و در غایت اضطراب مضطرب هستند] بعضی از شما بر بعضی دیگر نفعی و نه ضرری را مالک نمی‌‌شود {برای اینکه امر در آنروز همگی آن به دست خداوند است به خلاف روز دنیا که آن گاهی توهّم شود که بعضى بر نفع بعضى یا ضرر او قدرت دارند} و به کسانی [از معبودین و مطاعین] که ظلم کردند [به اینکه معبود بودن آنها و مطاع بودن آنان به اذن خداوند نبوده و عابدین و مطیعین به اینکه عبادت آنها و طاعتشان و اشراک آنها به اذنی از خداوند نبوده] می‌‌گوییم: عذاب آتشی را که آن را تکذیب می‌‌کردید بچشید

- ترجمه سلطانی

پس امروز بعضی از شما بر بعضی دیگر نفعی و نه ضرری را مالک نمی‌شود و به کسانی که ظلم کردند می‌گوییم: عذاب آتشی را که آن را تکذیب می‌کردید بچشید

- ترجمه راستین

(و به مشرکان خطاب شود) پس امروز شما هیچ مالک نفع و ضرر یکدیگر نیستند. و ما آنان را که ظلم و ستم کردند گوییم: اینک بچشید عذاب آتشی را که تکذیب آن می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَن يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُّفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَـمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ

و وقتی که آیات واضح ما [دربارهٔ وعد و وعید احکام معادیّه یا معاشیّه] بر آنها تلاوت می‌‌شد می‌‌گفتند: این جز مردی نیست که [با این او] می‌‌خواهد [ظهر (بر پشت کسی یا چیزی سوار شدن) بر ما شود] که شما را از آنچه که پدرانتان عبادت می‌‌کردند باز دارد [و شما را در مبتدعاتش تابع برای خودش قرار دهد] و می‌‌گفتند: این [که می‌‌گوید] جز تهمت افتراء زده شده‌‌ای [بر خداوند] نیست و چون نزد آنها آمد کسانی که نسبت به حقّ کفر ورزیدند گفتند: [در آنچه که آن را ابتداع کرده] که این [که او می‌‌گوید] جز سحری (علوم دقیقه) آشکار نیست [یا اینکه این که آن را از معجزات بر ما ظاهر می‌‌سازد جز سحر حاصل از امتزاج قوای طبیعی با قوای روحانی نیست، یا که این که در حقّ پسر عمویش می‌‌گوید جز صرف (برگرداندن) بر آنچه که خدای تعالی از وجه آن به او گفته است نیست]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آیات واضح ما بر آنها تلاوت می‌شد می‌گفتند: این جز مردی نیست که می‌خواهد شما را از آنچه که پدرانتان عبادت می‌کردند باز دارد و می‌گفتند: این جز تهمت افتراء زده شده‌ای (بر خداوند) نیست و چون نزد آنها آمد کسانی که نسبت به حقّ کفر ورزیدند گفتند: که این جز سحری آشکار نیست

- ترجمه راستین

و چون (توسط رسول) بر کافران آیات روشن ما تلاوت شود گویند: این شخص جز آنکه مردی است که می‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان می‌پرستیدند برگرداند هیچ مزیّت دیگری ندارد. و نیز گفتند: این قرآنش هم جز آنکه خود فرابافته (و به دروغ به خدا نسبت می‌دهد) چیز دیگری نباشد. و کافران چون آیات حقّ بر (هدایت) آنها آمد گفتند که این کتاب جز آنکه سحری آشکار است چیز دیگری نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَمَا آتَيْنَاهُم مِّن كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِن نَّذِيرٍ

و به آنان کتبی را ندادیم که آن را درس کنند [که آنها را قرائت کنند تا صحّت مذهبشان و انکار مذهب تو را به این کتب نسبت دهند] و قبل از تو انذار دهنده‌‌ای به سوی آنها نفرستادیم [تا آنکه آن را به قول انذار دهنده نسبت دهند و جز از عصبیّت (تعصّب ورزیدن) به طریق خود، و از تقلید پدرانشان بدون تحقیقی بر مذهبشان و بر آنچه که دربارهٔ مذهب تو می‌‌گویند و بدون تحقیق بر تقلیدشان نمی‌‌گویند]

- ترجمه سلطانی

و به آنان کتبی را ندادیم که آن را درس کنند و قبل از تو انذار دهنده‌ای به سوی آنها نفرستادیم

- ترجمه راستین

در صورتی که ما هیچ کتاب و سندی که آن را بخوانند (و به آن سند تکذیب تو کنند) و یا رسولی پیش از تو (که به قول او بر ردّ تو دلیل آرند) بر این مشرکان نفرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ

[اینان تو را تکذیب کردند و تکذیبشان امری غریب نیست] و کسانی که قبل از آنها [بودند رسولان مرا را] تکذیب کردند [لکن بین آنها و کسان قبل از آنها فرق عظیمی هست] و [اینها] به معشار (یکدهم) آنچه که به آنها داده بودیم نرسیدند پس رسولانِ مرا تکذیب کردند پس [بنگر که] امر بسیار سخت [من] چگونه بود [یعنی که تو یا شما یا امّت محمّد (ص) اگر نکیر (امر بسیار سخت) من و انکار (سخت گرفتن) مرا بر آنها مشاهده نمی‌‌کنید پس اخبار آنها را که شنیده‌‌اید و آثار مؤاخذت من بر آنها را مشاهده کرده‌‌اید پس قوم تو باید از تکذیب تو و مؤاخذت من حذر کنند]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که قبل از آنها (بودند) تکذیب کردند و (اینها) به معشار (یکدهم) آنچه که به آنها داده بودیم نرسیدند پس رسولانِ مرا تکذیب کردند پس (بنگر که) امر بسیار سخت (من) چگونه بود

- ترجمه راستین

و کفار پیش از اینان هم پیغمبرانشان را تکذیب کردند و این کافران امت تو به عشر آنچه به آن گذشتگان دادیم (از ثروت و جاه) نرسیدند، پس آنها که رسولان مرا تکذیب کردند چگونه به عذاب من گرفتار شدند (اینان هم مانند آنان به کیفر می‌رسند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ

بگو جز این نیست که شما را به [کلمه یا خصلت] واحده‌‌ای وعظ می‌‌کنم (پند می‌‌دهم) که برای خداوند [از اعوجاج خود یا از قعودتان (نشستنتان) از او] قیام نمایید (راست شوید، بپاخیزید) [در حالی که رسالت و ولایت] دو تا و (در حالی که) [ولایت] یکی است سپس [بعد از قیام برای خداوند و خلوص وهم و متفکّر بودن از حکومت شیطان و تصرّف او شایسته است] که بیندیشید که جنونی در صاحب شما نیست [و بدانید که او در کمال عقل و تدبیر است] که او جز به عنوان بیم دهنده‌‌ای به شما از عذاب شدید [برزخ یا قیامت یا جحیم] که بین دستان (پیش روی) شما است نیست

- ترجمه سلطانی

بگو جز این نیست که شما را به (کلمهٔ) واحده‌ای وعظ می‌کنم (پند می‌دهم) که برای خداوند قیام نمایید (راست شوید، بپاخیزید) (در حالی که) (رسالت و ولایت) دو تا و (در حالی که) (ولایت) یکی است سپس (شایسته است) که بیندیشید که جنونی در صاحب شما نیست که او جز به عنوان بیم دهنده‌ای به شما از عذاب شدیدی که بین دستان (پیش روی) شما است نیست

- ترجمه راستین

بگو که من به یک سخن شما را پند می‌دهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید و (درباره من) عقل و فکرت کار بندید تا به خوبی دریابید که صاحب شما امت را جنون نیست، او جز این نیست که رسول خداست و از عذاب سخت روز قیامت که شما را در پیش است می‌ترساند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ

بگو اگر اجری از شما درخواست کردم پس آن برای شما [باشد]، که اجر من جز بر خداوند نیست و او بر هر چیزی بسیار شاهد است [و می‌‌داند که من در آنچه که می‌‌گویم صادقم و اینکه اجرى که من آن را از شما طلب کردم از مودّت دربارهٔ خویشان برای شما نافع است، و اینکه اجر من که آن برای من نافع است جز بر پروردگارم نیست و قیام به ادای آن در وُسع شما نیست]

- ترجمه سلطانی

بگو اگر اجری از شما درخواست کردم پس آن برای شما (باشد)، که اجر من جز بر خداوند نیست و او بر هر چیزی بسیار شاهد است

- ترجمه راستین

باز بگو: آنچه من از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای شما باشد (یعنی هرگز مزدی از شما نخواسته و نمی‌خواهم. و شاید معنی این باشد که مودّت و حبّ ذوی القربی که از شما مزد رسالت خواستم آن هم برای ثواب و سعادت خود شماست) تنها پاداش (رسالت) من بر خداست و بس، و او بر هر چیز دانا و گواه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَـلَّامُ الْغُيُوبِ

بگو همانا پروردگار من حقّ را [بر باطل] می‌‌افکند [و او را دمغ (سرکوب، شرمسار) می‌‌کند، یا با انبیائش (ع) به حقّ قذف می‌‌کند (بیرون می‌‌دهد) یا به حقّ به من بر استمرار قذف (القاء) می‌‌کند زیرا که او] بسیار دانای پنهانی‌‌ها است [و باطل را می‌‌داند و اگرچه در قلوب شما و نفوس شما مکمون باشد، و آن را دمغ (سرخورده، سرشکسته) می‌‌کند و جا و محالّ (محل‌‌ها) حقّ را می‌‌داند و آن را به آنها القاء می‌‌کند، چه راضی شوید یا راضی نشوید]

- ترجمه سلطانی

بگو همانا پروردگار من حقّ را (بر باطل) می‌افکند (زیرا که او) بسیار دانای پنهانی‌ها است

- ترجمه راستین

باز بگو: خدای من حق را (به وحی بر من) القا می‌فرماید و او به اسرار عوالم غیب آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ

[به جهت بشارت به آمدن حقّ و به جهت تهدید بر اهل باطل] بگو حقّ [یعنی ولایت] آمد [زیرا آن به حقیّّت خداوند حقّ است و هر حقّى به حقّیّت او حقّ است] و باطل ابتداء نمی‌‌کند (بیرون می‌‌رود) و بر نمی‌‌گرداند

- ترجمه سلطانی

بگو حقّ آمد و باطل ابتداء نمی‌کند (بیرون می‌رود) و بر نمی‌گرداند

- ترجمه راستین

باز بگو: (کتاب و رسول و یا شمشیر) حق آمد و دیگر باطل در اول و آخر (در دنیا و آخرت) محو و نابود است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ

[به صورت انصاف با آنها] بگو اگر گمراه شده باشم [پس از گمراهی من ضرری بر شما نیست] پس جز این نیست که بر [زیان] خودم گمراه شده‌‌ام و اگر هدایت یافته باشم پس به (سبب) آنچه است که پروردگارم به من وحی می‌‌کند [و من در آن بر شما مفاخرت ندارم] همانا او شنوا و نزدیک است [و گفته‌‌های مرا می‌‌شنود و احوال من و استعداد من و استحقاق مرا می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

بگو اگر گمراه شده باشم (پس از گمراهی من ضرری بر شما نیست) پس جز این نیست که بر (زیان) خودم گمراه شده‌ام و اگر هدایت یافته باشم پس به (سبب) آنچه است که پروردگارم به من وحی می‌کند همانا او شنوا و نزدیک است

- ترجمه راستین

باز بگو: اگر من (به عقیده شما) گمراه شده‌ام زیانش بر من است (نه بر شما) ، و اگر هدایت یافته‌ام آن به وحی خدای من به من است (نه به هوش و تدبیر من) که خدا البته (دعای بندگان را) شنوا و (به قلوب خلق) نزدیک است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ

و اگر ببینی آنوقت [از هول یا صیحه] بی‌‌تابی می‌‌کنند و [از سخت‌‌گیری ما و ملائکهٔ ما برای آنها] گریزی نیست و از مکانی نزدیک [از زیر پاهایشان با خسف (فرو رفتن)] گرفته شده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و اگر ببینی آنوقت (از هول یا صیحه) بی‌تابی می‌کنند و (از سخت‌گیری ما) گریزی نیست و از مکانی نزدیک (زیر پاهایشان) گرفته شده‌اند

- ترجمه راستین

و اگر تو سختی حال مجرمان را مشاهده کنی هنگامی که ترسان و هراسانند، در آن حال هیچ (از عذاب و قهر الهی) فوت نشوند و از مکان نزدیکی دستگیر شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ

و [به قائم (ع) یا به محمّد (ص)] گویند: به او ایمان آوردیم و چگونه است تناوش (فرا گرفتن چیزی را و بازگردیدن) [برای ایمان] برای ایشان از مکانی دور {زیرا آنان در آن هنگام در اسفل (پایین‌‌تر) مراتب نفس می‌‌باشند و ایمان اخذ نمی‌‌شود مگر در اعلی (بالاتر) مراتب نفس}

- ترجمه سلطانی

و گویند: به او ایمان آوردیم و چگونه است تناوش (فرا گرفتن چیزی را و بازگردیدن) برای ایشان از مکانی دور

- ترجمه راستین

و کافران (در آن حال که عذاب دوزخ را به چشم ببینند پشیمان شده و) گویند: ما به حق ایمان آوردیم. و با این همه دوری (از مقام ایمان) کجا بدان مقام در قیامت نائل توانند شد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ

و قبلاً به او کفر ورزیده‌‌اند و از مکان دور در غیب (پنهان) هتاکی می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

و قبلاً به او کفر ورزیده‌اند و از مکان دور در غیب (پنهان) هتاکی می‌کردند

- ترجمه راستین

در صورتی که آنها پیش از این به حق کافر بودند و از جایی دور (از مقام علم و یقین) نسبت ناروا (ی جنون و سحر و کذب به رسول حق) می‌دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ

و بین آنها و آنچه که [به انفس حیوانیشان هنگام مرگ] اشتهاء می‌‌نموده‌‌اند جدایی هست چنانکه نسبت به همانندهای (هم‌‌سنخ‌‌های) آنان قبلاً انجام شد همانا آنها [یعنی اشیاع (همانندها، پیروان) یا رؤسا، یا مجموع] در شکّی تردید افکن بودند.

- ترجمه سلطانی

و بین آنها و آنچه که اشتهاء می‌نموده‌اند جدایی هست چنانکه نسبت به همانندهای آنان قبلاً انجام شد همانا آنها در شکّی تردید افکن بودند.

- ترجمه راستین

و (امروز) میان آنها و آرزوهایشان (که به دنیا بر گردند یا توبه و ایمانشان را بپذیرند تا از عذاب رهایی یابند) به کلی دوری و مباینت افکندند چنان که به امثال آنها از امم گذشته که آنها هم در شک و ریب بودند نیز چنین کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۵- فاطر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

ستایش برای خداوند خالق (آفرینندهٔ) آسمان‌‌ها و زمین، جاعل (قرار دهندهٔ) ملائکهٔ فرستاده شدهٔ [به پیامبرانش و به اوصیای آنها با وحی و الهام و تحدیث (سخن گفتن) و رؤیای صادقه، و به صالحان از بندگانش با الهام و تحدیث و رؤیا، و به جمیع خلقش با الهام و رؤیا و اصلاح امور آنها و جبران نقائصشان و اخراج نفوس آنها از قوا به فعلیّات] بالدار [بحسب عوالمی که در آنها سیر می‌‌کنند و برای اصلاح امور آنها با آن پرواز می‌‌کنند] دو و سه و چهار [بحسب عوالم ملک و ملکوت و جبروت] است و آنچه [از کثرت عدد آنها یا کثرت بال‌‌های آنها] که می‌‌خواهد در این آفرینش می‌‌افزاید همانا خداوند بر هر چیزی [از زیادت در عدد و جمال و بال‌‌ها و اخلاق] بسیار توانا است {رسول ملک را در خواب می‌‌بیند و کلامش را می‌‌شنود و او را در بیداری معاینه می‌‌دارد، و نبیّ در خواب می‌‌بیند و در بیداری معاینه نمی‌‌کند و لکن صدا را می‌‌شنود، و محدّث در خواب نمی‌‌بیند و معاینه نمی‌‌کند و (حال آنکه) صدایش را می‌‌شنود}

- ترجمه سلطانی

ستایش برای خداوند خالق (آفرینندهٔ) آسمان‌ها و زمین، جاعل (قرار دهندهٔ) ملائکهٔ فرستاده شدهٔ بالدار (بحسب عوالمی که در آنها سیر می‌کنند) دو و سه و چهار (بحسب عوالم ملک و ملکوت و جبروت) است و آنچه که می‌خواهد در این آفرینش می‌افزاید همانا خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

سپاس خدای راست که آفریننده آسمانها و زمین است و فرشتگان را رسولان (پیمبران خود) گردانید و دارای دو و سه و چهار بال و پر (قدرت) قرار داد، هر چه بخواهد در آفرینش می‌افزاید که خدا بر (بعث و ایجاد) هر چیز قادر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ مَّا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

آنچه را که خداوند برای مردم از رحمت بگشاید پس بازدارنده‌‌ای بر آن نیست و آنچه که باز داشته شود {یعنی عدم وصول رحمت به بعضی از قوابل (قابل‌‌ها) جز از قِبل آنها نیست نه از قِبل خداوند} پس بعد از او هیچ فرستنده‌‌ای برای آن نیست و او چیره است [که احدی بر منازعت با او قدرت ندارد] و حکیم است [که آنچه که انجام می‌‌دهد را انجام نمی‌‌دهد مگر با ملاحظهٔ غایات عدیدهٔ دقیقه‌‌ای که درک آنها جز برای او و جز با اتقان در صنع ممکن نمی‌‌شود به حیثی که عقول عقلاء از ادراک کیفیّت آن عاجز می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

آنچه را که خداوند برای مردم از رحمت بگشاید پس بازدارنده‌ای بر آن نیست و آنچه که باز داشته شود پس بعد از او هیچ فرستنده‌ای برای آن نیست و او چیره و حکیم است

- ترجمه راستین

دری که خدا از رحمت به روی مردم بگشاید هیچ کس نتواند بست و آن در که او ببندد هیچ کس جز او نتواند گشود، و اوست خدای بی‌همتای با حکمت و اقتدار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ يَاأَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ

ای مردم نعمت خداوند را بر خود به یاد آورید آیا خالقی غیر از خداوند هست که [با تهیّهٔ اسباب آسمانی] از آسمان و [با تهیّهٔ اسباب زمینی از] زمین [یا از آسمان با رزق انسانی و از زمین با رزق حیوانی و نباتی] به شما روزی دهد خدایی جز او نیست پس به کجا منحرف می‌‌شوید [یعنی از او روی می‌‌گردانید]

- ترجمه سلطانی

ای مردم نعمت خداوند را بر خود به یاد آورید آیا خالقی غیر از خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد خدایی جز او نیست پس به کجا منحرف می‌شوید

- ترجمه راستین

ای مردم، متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود، آیا جز خدا آفریننده‌ای هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟هرگز جز آن خدای یکتا خدایی نیست، پس این مشرکان چگونه شما را (از درگاه حق رو به بتان باطل) می‌گردانند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

و اگر تو را تکذیب می‌‌کنند [محزون مشو] پس رسولانی قبل از تو [نیز] تکذیب شده‌‌اند و امور فقط به خداوند باز می‌‌گردد {یعنی تو و تکذیب کنندگان تو به او منتهی می‌‌شوید و هر کدام بحسب خود جزاء داده می‌‌شود، یا بعد از نظر دقیق امور به خداوند باز می‌‌گردد، و تکذیب آنان به او باز می‌‌گردد به معنی اینکه تکذیب آنان جز به امری تکوینی و ترخیصی از خداوند برای مصلحت عائده به تو و به امّت تو نیست پس برای آن ضیق (دلتنگ) مشو}

- ترجمه سلطانی

و اگر تو را تکذیب می‌کنند (محزون مشو) پس رسولانی قبل از تو (نیز) تکذیب شده‌اند و امور فقط به خداوند باز میگردد

- ترجمه راستین

(ای رسول ما غمین مباش) اگر تو را این امت (نادان) تکذیب کنند پیمبران پیش از تو را نیز (امتهاشان) تکذیب کردند و بازگشت امور خلق به سوی خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ

ای مردم همانا وعدهٔ خداوند [به ثواب و عقاب] حقّ است (خلافی در آن نیست) پس زندگانی دنیا نباید شما را مغرور سازد [که از وعدۀ خداوند غفلت ورزید و بر آن عمل نکنید] و غرور (شیطان) نباید شما را به [مغفرت] خداوند مغرور کند [که بعداً توبه می‌‌کنیم]

- ترجمه سلطانی

ای مردم همانا وعدهٔ خداوند حقّ است پس زندگانی دنیا نباید شما را مغرور سازد و غرور (شیطان) نباید شما را به (مغفرت) خداوند مغرور کند (که بعداً توبه می‌کنیم)

- ترجمه راستین

ای مردم، البته وعده (قیامت در کتاب) خدا حق است پس مبادا که زندگانی دنیا (ی فانی) شما را مغرور سازد و مبادا شیطان فریبنده (از قهر و انتقام حق) به (عفو) خدا مغرورتان گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ

همانا شیطان برای شما دشمن است پس شما او را دشمن بگیرید [و او را در آنچه که شما را به آن امر می‌‌کند موافقت نکنید و از او برحذر باشید] جز این نیست که حزبش را دعوت می‌‌کند تا از یاران شعله‌‌ها (آتش) باشند

- ترجمه سلطانی

همانا شیطان برای شما دشمن است پس شما او را دشمن بگیرید جز این نیست که حزبش را دعوت می‌کند تا از یاران شعله‌ها (آتش) باشند

- ترجمه راستین

شیطان سخت شما را دشمن است شما هم او را دشمن دارید، او حزب و سپاهش را فرا می‌خواند تا همه (مانند او) اهل دوزخ باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ

کسانی که کفر ورزیده‌‌اند عذابی سخت دارند و کسانی که [با کفر ورزیدن به او (شیطان) و بیعت با ولیّ امر او با بیعت خاصّه یا عامّه] ایمان آوردند و [با بیعت خاصّه] به صالحات عمل کردند {اگر مراد از ایمان بیعت اسلامیّه باشد یا با عمل کردن به شروط مأخوذ بر آن در بیعت او اگر مراد از ایمان بیعت خاصّه باشد} آنها آمرزش و پاداشی بزرگ دارند

- ترجمه سلطانی

کسانی که کفر ورزیده‌اند عذابی سخت دارند و کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح کردند آنها آمرزش و پاداشی بزرگ دارند

- ترجمه راستین

آنان که به خدا کافر شدند کیفر آنها عذاب سخت دوزخ است و آنان که ایمان آوردند و نیکوکار گردیدند پاداش آنها مغفرت (خدا) و اجر بزرگ (بهشت ابد) خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ

آیا پس کسی که [از شیطان پیروی کرده و قبح عملش را ندیده مانند کسی است که از ولی امرش تبعیت نموده و قبایح اعمالش و نقایص آنها را دیده است؟ کسی که] بدی عملش برای او زینت داده شده پس آن را حُسن می‌‌بیند [چه رسد به رؤیت قبح خود] زیرا خداوند کسی که بخواهد [از طریق مستوی که همان عدم رؤیت حُسن عمل منسوب به نفس است] را گمراه می‌‌کند و کسی که بخواهد را [به طریق مستقیم] هدایت می‌‌کند [که آن رؤیت نقص و قبح از عمل منسوب به نفس است، باشد هر چه که باشد، وقتی که امر چنین می‌‌باشد] پس نفست را با حسرت [خوردن] بر آنان مَبَر [و خودت را بر تتابع (پی در پی بودن) حسرات به خاطر اتّباع آنها بر شیطان هلاک نکن] همانا خداوند به آنچه که می‌‌کنند دانا است

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که بدی عملش برای او زینت داده شده پس آن را حُسن می‌بیند (مانند کسی است که از ولی امرش تبعیت نموده) زیرا خداوند کسی که بخواهد را گمراه می‌کند و کسی که بخواهد را هدایت می‌کند پس نفست را با حسرت (خوردن) بر آنان مَبَر (هلاک نکن) همانا خداوند به آنچه که می‌کنند دانا است

- ترجمه راستین

آیا آن کس که کردار زشتش به چشم زیبا جلوه داده شده و (از خود پسندی) آن را نیکو بیند (مانند مرد حقیقت بین و نیکو کردار است) ؟پس خدا هر که را خواهد به گمراهی واگذارد و هر که را خواهد هدایت فرماید. پس مباد نفس شریفت بر این مردم به غم و حسرت افتد، که خدا به هر چه اینان کنند کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ

و خداوند کسی است که بادها را می‌‌فرستد و ابر را حرکت می‌‌دهد پس آن را به شهر مرده‌‌ای [مستعدّ برای احیاء (زنده شدن)] راندیم پس زمین [آن شهر] را بعد از مرگ آن [از نبات (گیاه) و از اخضرار (سبز کردن) درختان، با نبات و اخضرار اشجار] با آن زنده کردیم زنده شدن [از قبور (قبرها) نفوس شما و غلاف ابدان شما و از قبور برازخ شما نیز] چنین است {زیرا قوا و استعدادات در ابدان و نفوس مثل حبوب (دانه‌‌ها) و عروق (ریشه‌‌ها) در اراضی مکمون شده هستند و خروج آنها از قوّه به فعلیّت با باریدن رحمت الهیّه است، مانند خروج حبوب و عروق به گیاه و درختان و برگ‌‌ها با بارش ابر}

- ترجمه سلطانی

و خداوند کسی است که بادها را می‌فرستد و ابر را حرکت می‌دهد پس آن را به شهر مرده‌ای راندیم پس زمین را بعد از مرگ آن با آن زنده کردیم زنده شدن (از قبور) (نیز) چنین است

- ترجمه راستین

و خداست آن که بادها را بفرستد که ابرها را بر می‌انگیزد و آن ابر را ما به شهر و دیار مرده برانیم و به بارانش زمین را پس از مرگ (خزان) زنده گردانیم. حشر و نشر مردگان هم (به قیامت) همین گونه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ

کسی که عزّت خواسته باشد پس [عزّت را جز نزد خداوند یافت نمی‌‌کند و] عزّت جمیعاً برای خداوند است سخن پاک به سوی او بالا می‌‌رود [و کلمات طیّب شما و اقوال صالح از اذکار عالی و اقوال شما برای اصلاح ذات البین و نصیحت بر بندگان و امر به معروف و نهی از منکر و تعلیم علوم و هدایت خلق به طریق و غیر آن از اقوال به او می‌‌رسد] و عمل صالح او را بالا می‌‌برد [پس گفتاری نیک بگویید و به عمل صالح عمل کنید تا عزیز شوید] و کسانی که بدی‌‌ها را نیرنگ می‌‌کنند [مانند قریش و مکر آنها در دار النَّدوه، یا مانند منافقین امّت و مکرشان در دفع خلافت علیّ (ع)، و برای هر کسی است که بدی را نسبت به بندگان یا به قوای نفس خود یا اهل مملکتش مکر می‌‌کند] {زیرا هر کس که پروردگارش را عصیان می‌‌کند پس او در ارتکاب معصیت خود برای اخفای نفس قبح فعلش بر او و اظهار حسنه بودن آن نزد او مکر می‌‌کند} [بالفعل] عذابی شدید دارند [لکن او آن را مثل صاحب خدر (بی‌‌هوشی) که احساس نمی‌‌کند که آتش عضو او را می‌‌سوزاند است و حال آنکه آن را احساس نمی‌‌کند] و مکر آنان همان است که [آنها را] نابود (هلاک، فاسد) می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

کسی که عزّت خواسته باشد پس (بداند که) عزّت جمیعاً برای خداوند است سخن پاک به سوی او بالا می‌رود و عمل صالح او را بالا می‌برد (پس عزیز می‌کنند) و کسانی که بدی‌ها را نیرنگ می‌کنند عذابی شدید دارند و مکر آنان همان است که (آنها را) نابود (هلاک) می‌کند

- ترجمه راستین

هر که طالب عزت است (بداند که همانا در ملک وجود) تمام عزت خاص خدا (و خداپرستان) است. کلمه نیکو (ی توحید و روح پاک آسمانی) به سوی خدا بالا رود و عمل نیک خالص آن را بالا برد. و بر آنان که به مکر و تزویر اعمال بد کنند عذاب سخت خواهد بود و فکر و مکرشان به کلی نابود خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَاللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ

و خداوند شما را از خاک سپس از نطفه‌‌ای خلق کرد سپس شما را [با ذکورت و انوثت یا شما را اصنافی از مذکّر و مؤنّث، و سفید و سیاه، دمیم (بی‌‌ریخت) و زیبا، و شقی و سعید] ازواجی (گونه‌‌هایی) قرار داد، و مؤنّثی [از شما یا از مطلق حیوان] باردار نمی‌‌شود و [جنینش را] وضع [حمل] نمی‌‌کند مگر به علم او [و از او چیزی غایب نمی‌‌شود پس چگونه مکر آنان یا عمل مؤمنین از او غایب شود] و سالخورده‌‌ای عمر طولانی نمی‌‌کند و از عمر او کاسته نمی‌‌شود مگر آنکه در کتاب هست همانا آن بر خداوند آسان است

- ترجمه سلطانی

و خداوند شما را از خاک سپس از نطفه‌ای خلق کرد سپس شما را ازواجی (گونه‌هایی) قرار داد و مؤنّثی باردار نمی‌شود و وضع (حمل) نمیکند مگر به علم او و سالخورده‌ای عمر طولانی نمی‌کند و از عمر او کاسته نمی‌شود مگر آنکه در کتاب هست همانا آن بر خداوند آسان است

- ترجمه راستین

و خدا شما (نوع بشر) را (نخست مردی) از خاک بیافرید و سپس از نطفه (آن مرد دیگری را) خلق کرد و بعد از آن شما را جفت (مرد و زن) قرار داد، و هیچ زنی بار نگیرد و نزاید جز به علم و اراده او، و کسی عمر طولانی نکند یا از عمرش کاسته نشود جز آنکه همه در کتاب (علم ازلی حق) ثبت است و این (ضبط اعمار و آجال خلق) بر خدا بسیار آسان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

و دو دریا متساوی نمی‌‌شوند، این شیرین و مطبوع و نوشیدنش گوارا، و این شور و تلخ است و از هر کدام گوشت تازه می‌‌خورید و زینتی استخراج می‌‌کنید که آن را می‌‌پوشید و کشتی‌‌ها را در آن شکافنده [آب] می‌‌بینی تا [با تجارات رابحه (سودآور)] از فضل او بر گیرید و با ترقّب به اینکه [این نعمت که خداوند تعالی آن را در کشتی و دو دریا ودیعت کرده است را] شکر کنید

- ترجمه سلطانی

و دو دریا متساوی نمی‌شوند، این شیرین و مطبوع و نوشیدنش گوارا، و این شور و تلخ است و از هر کدام گوشت تازه می‌خورید و زینتی استخراج می‌کنید که آن را می‌پوشید و کشتی‌ها را در آن شکافنده می‌بینی تا از فضل او بر گیرید و با ترقّب به اینکه شکر کنید

- ترجمه راستین

و هرگز آن دو دریا که آب این یک شیرین و گوارا و آن دگر شور و تلخ است یکسان نیستند، با وجود این شما از هر دو، گوشت تازه تناول می‌کنید و زیورها (چون لؤلؤ و مرجان) از آن استخراج کرده که در پوشیده و زیب و زیور تن می‌سازید، و در آن کشتیها روان بینی تا از فضل خدا (کسب و تجارت کرده و روزی) طلبید و باشد که شکر گزار (نعمتش) گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ

شب را در روز داخل می‌‌کند و روز را در شب داخل می‌‌کند و خورشید و ماه را مسخّر نمود که همگی بر موقع معیّن جریان می‌‌یابند آن [موصوف به این اوصاف] الله پروردگار شما است، ملک تنها از آن او است و کسانی را که به جای [یعنی بدون اذن] او می‌‌خوانید [مانند کسانی که مقابل ولیّ امر خوانده می‌‌شوند یا در حالی که آنان بعضاً از غیر او هستند برای هر معبودی سوای او، و او تعالی در اشراک او اذن نداده] پوست (جلد نازک) [بر پشت] هستهٔ خرمایی را مالک نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

شب را در روز داخل می‌کند و روز را در شب داخل می‌کند و خورشید و ماه را مسخّر نمود که همگی بر موقع معیّن جریان می‌یابند آن (موصوف به این اوصاف) الله پروردگار شما است، ملک تنها از آن او است و کسانی را که به جای (بدون اذن) او میخوانید پوست هستهٔ خرمایی را مالک نمی‌شوند

- ترجمه راستین

خداست که شب را درون پرده روز پنهان سازد و روز را درون پرده شب، و خورشید و ماه را مسخّر کرده که هر یک به مقدار معیّن و مدار خاصی می‌گردند، اوست خدای آفریننده و پروردگار شما، که همه ملک هستی از اوست، و به غیر او معبودانی که به خدایی می‌خوانید در جهان دارای پوست هسته خرمایی نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ

اگر آنها را بخوانید دعای شما را نمی‌‌شنوند و اگر بشنوند بر شما استجابت نمی‌‌کنند و در روزِ قیامت به شرک ورزیدن شما [به خودشان] کفر می‌‌ورزند و مثل [آن خدای] آگاه [علی الاطلاق هیچکس] به تو خبر نمی‌‌دهد [و او خبیر مجملهٔ (آرایشگر، خلاصه) امور است و او الله تعالی است]

- ترجمه سلطانی

اگر آنها را بخوانید دعای شما را نمیشنوند و اگر بشنوند بر شما استجابت نمی‌کنند و در روزِ قیامت به شرک ورزیدن شما (به خودشان) کفر میورزند و مثل (آن خدای) آگاه (علی الاطلاق هیچکس) به تو خبر نمی‌دهد

- ترجمه راستین

اگر آنها را بخوانید (چون جمادند) نشنوند و اگر بشنوند (مانند عیسی و عزیر و فرشتگان و فراعنه چون بنده‌اند بی‌اذن خدا) به شما جواب ندهند و روز قیامت از این که آنان را شریک خدا دانستید (و به پرستش آنها پرداختید) بیزاری جویند. و (ای رسول و ای امّت) هیچ کس مانند (خدای) دانا تو را (به حقیقت) آگاه نگرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ يَاأَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ

ای مردم شما نسبت به خداوند درویش هستید و خداوند اوست که غنی و ستوده است

- ترجمه سلطانی

ای مردم شما نسبت به خداوند درویش هستید و خداوند اوست که غنی و ستوده است

- ترجمه راستین

ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ

اگر بخواهد شما را می‌‌برد و خلق جدیدی می‌‌آورد

- ترجمه سلطانی

اگر بخواهد شما را می‌برد و خلق جدیدی می‌آورد

- ترجمه راستین

اگر بخواهد همه شما را به دیار عدم فرستد و خلقی از نو به عرصه وجود آرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَمَا ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ

و آن بر خداوند سخت (دشوار) نیست

- ترجمه سلطانی

و آن بر خداوند سخت (دشوار) نیست

- ترجمه راستین

و هیچ این کار بر خدا دشوار نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ

و [نفس قابله] بارکشی بار دیگری را بار نمی‌‌کشد و اگر [نفس] گرانباری به حِمل [آنچه که حَمل می‌‌شود] آن فرا بخواند [یعنی اگر بخواند هر آنچه را که ممکن می‌‌شود که فرا خوانده شود] چیزی را از آن حَمل نمی‌‌کند و اگرچه [مدعو] خویشاوند باشد [که به فطرت قرابتش بر او مهربان است] جز این نیست که تو انذار می‌‌کنی کسانی را که در نهان از پروردگارشان می‌‌ترسند و نماز [فطری که آن «حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ» (ریسمانی از خدا) است که همان ولایت تکوینی است] را اقامهٔ می‌‌کنند، و کسی که زکات می‌‌دهد (تزکیه می‌‌کند) جز این نیست که به سود خودش پاک می‌‌شود و بازگشت (سرانجام) به سوی خداوند است [و به آنان بر اقامۀ صلات و ایتاء زکات پاداش می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

و بارکشی بار دیگری را بار نمی‌کشد و اگر گرانباری به حِمل (آنچه که حَمل می‌شود) آن فرا بخواند چیزی را از آن حَمل نمی‌کند و اگرچه خویشاوند باشد جز این نیست که تو انذار می‌کنی کسانی را که در نهان از پروردگارشان می‌ترسند و اقامهٔ نماز (فطری) می‌کنند، و کسی که زکات می‌دهد (تزکیه می‌کند) جز این نیست که به سود خودش پاک می‌شود و بازگشت (سرانجام) به سوی خداوند است

- ترجمه راستین

و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و آن که بارش سنگین است اگر دیگری را هر چند خویش (و پدر و فرزند هم) باشد کمک بر سبکباری خود طلبد ابدا باری از دوشش برداشته نشود. و تو تنها آنان را که در خلوت و پنهانی از خدای خود می‌ترسند و نماز به پا می‌دارند توانی خدا ترس و پرهیزگار گردانی. و هر کس خود را (از کفر و گناه و اخلاق زشت) پاک و منزه ساخت سود و سعادتش بر خود اوست و بازگشت همه به سوی خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ

و [در تمیز اشیاء، و در تمیز حسن و قبیح و ضارّ (زیان‌‌آور) و نافع (سودآور)] کور و بینا متساوی نمی‌‌شوند [تا آنکه کسانی که از پروردگارشان خشیت نمی‌‌دارند با کسانی که در انذار خشیت می‌‌دارند متساوى شوند]

- ترجمه سلطانی

و کور و بینا متساوی نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و هرگز (کافر تاریک جان) کور و (مؤمن روشن روان) بینا یکسان نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ

و نه تاریکی و نه نور [تا آنکه کسانی که قلوبشان به نور علم مستنیر (نور گرفتن) می‌‌شود و به آن از پروردگارشان خشیت می‌‌دارند با غیر آنها متساوى شوند]

- ترجمه سلطانی

و نه تاریکی و نه نور

- ترجمه راستین

و هیچ ظلمت با نور مساوی نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ

و نه سایه و نه گرما

- ترجمه سلطانی

و نه سایه و نه گرما

- ترجمه راستین

و هرگز آفتاب و سایه هم رتبه نباشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ

و زندگان و نه مردگان متساوی نمی‌‌شوند، همانا خداوند به کسی که بخواهد می‌‌شنواند و تو به کسانی که در قبرها هستند [یا در قبور نفوس حیوانی خود و ابدان طبیعیشان منغمر (فرورفته) می‌‌باشند] شنواننده نیستی

- ترجمه سلطانی

و زندگان و نه مردگان متساوی نمی‌شوند، همانا خداوند به کسی که بخواهد میشنواند و تو به کسانی که در قبرها هستند شنواننده نیستی

- ترجمه راستین

و ابدا زندگان (علم و ایمان) با مردگان (جهل و عصیان) برابر نیستند. (ای رسول بدان که) خدا هر که را بخواهد شنوا (ی کلام حق) سازد و اما تو آن کس را که در گورستان (کفر و جهالت و شهوت پرستی) فرو رفته هرگز شنوا نتوانی کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِيرٌ

همانا تو جز انذار کننده (بیم دهنده) نیستی [چه بشنوند یا نشنوند]

- ترجمه سلطانی

همانا تو جز انذار کننده نیستی

- ترجمه راستین

تو جز آنکه (خلق را از کیفر اعمال بد) بترسانی به کاری مأمور نیستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ

همانا ما تو را به حقّ [یعنی به ولایت] به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده [برای مؤمن و کافر] فرستادیم و هیچ امّتی نیست مگر آنکه در آن بیم دهنده‌‌ای خالی کرده (قبلاً بوده یا خلوت کرده) است

- ترجمه سلطانی

همانا ما تو را به حقّ به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده فرستادیم و هیچ امّتی نیست مگر آنکه در آن بیم دهنده‌ای خالی کرده (قبلاً بوده یا خلوت کرده) است

- ترجمه راستین

ما تو را به حق و راستی به سوی خلق فرستادیم تا (خوبان را به بهشت باد) بشارت دهی و (بدان را از قهر حق) بترسانی، و هیچ امتی نبوده جز آنکه در میانشان ترساننده‌ای (و رهنمایی) بوده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ

و اگر تو را تکذیب کنند [محزون نشو زیرا این سنّت قدیمه است] که کسانی که قبل از اینها [بودند] رسولان آنها بیّنات (احکام نبوی) و زُبِر (احکام ولوی) و کتاب روشنی‌‌بخش را نزد آنها آوردند [ایشان] را تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

و اگر تو را تکذیب کنند (محزون نشو) که کسانی که قبل از اینها (بودند) رسولان آنها بیّنات (احکام نبوی) و زُبُر (احکام ولوی) و کتاب روشنی‌بخش را نزد آنها آوردند (ایشان) را تکذیب کردند

- ترجمه راستین

و اگر امت تو را تکذیب کردند پیشینیان هم پیغمبران خود را که با آیات و معجزات و کتب و حجّتهای روشن برای هدایتشان آمدند همه را تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ

سپس آنان که [به رسولانشان] کفر ورزیدند [و آنها را تکذیب کردند] گرفته شدند پس [بنگر به عقوبت] انکار کننده که چگونه بود

- ترجمه سلطانی

سپس آنان که کفر ورزیدند گرفته شدند پس (بنگر به عقوبت) انکار کننده که چگونه بود

- ترجمه راستین

من هم از آن کافران مؤاخذه شدید کردم پس (بنگر که) قهر و عذاب من چگونه (و چه سخت) بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی نازل کرد و با آن میوه‌‌ها را به رنگ‌‌های مختلف آنها خارج کردیم و از کوه‌‌ها راه‌‌های سفید و سرخ با رنگ‌‌های مختلف آنها و سیاه‌‌های سیاه

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی نازل کرد و با آن میوه‌ها را به رنگ‌های مختلف آنها خارج کردیم و از کوه‌ها راه‌های سفید و سرخ با رنگ‌های مختلف آنها و سیاه‌های سیاه

- ترجمه راستین

آیا ندیدی که خدا باران را از آسمان فرود آورد، و به آن انواع میوه‌های گوناگون و رنگارنگ پدید آوردیم؟و (در زمین) از کوهها طرق زیاد و اصناف و رنگهای مختلف سفید و سرخ و سیاه هست (که خدا خلقت فرمود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ

و از مردم و جنبندگان و چهارپایان به این‌‌چنین به رنگ‌‌های مختلف آنها، جز این نیست که دانایان از بندگان او از خداوند خشیّت دارند {دلالات و انذارات برای کسی که خداوند در قلب او نور علم نینداخته نفع ندارد، و چون اغلب مردم از نور علم خالی می‌‌باشند این در آنان نفع نمی‌‌کند، و انسان مراتبی دارد و برای هر مرتبه‌‌ای از آن خوف و رجاء و نحوی از علم هست غیر آنچه که برای مرتبهٔ دیگر هست، و نخستین مراتب او مرتبهٔ نفس امّارهٔ او است، و در این مرتبه ادراکات او جز ظنون نامیده نمی‌‌شوند و ادراکاتش جز محصوره بر لوازم حیات دنیا نمی‌‌باشند زیرا مبلغش (محلّ رسیدنش) از علم آن است و خوف او و رجای او جز در آنچه که متعلّق به حیات دنیا می‌‌شود نمی‌‌باشد، و دوّمین مراتب او مرتبهٔ نفس لوّامهٔ او است و در این مرتبه ادراکات او از ظنون و علوم و ذوق و وجدان مخلوط می‌‌شوند برای اینکه او در این هنگام گاهی در شأن نفس امّاره ظاهر می‌‌شود و به احکام آن بر او حکم می‌‌شود، و گاهی در شأن نفس مطمئنّه ظاهر می‌‌شود که به احکام آن بر او حکم می‌‌شود، و سوّمین مراتب او مرتبهٔ نفس مطمئنّه است و در این مرتبه ادراکات او علوم و ذوق و وجدان می‌‌باشند، و خوف او از خداوند و از سخطات (خشم‌‌ها) او و فراق او می‌‌باشد و آن خوف خشیت نامیده می‌‌شود، برای اینکه خشیت حالت حاصله از امتزاج استشعار قهر و لطف و خوف و محبّت است، و تا انسان به آن مقام نرسیده هنوز برای او محبّت برای خداوند حاصل نشده و هنوز برای او خشیت از او حاصل نشده و خوف او وقتی که خوفی داشته باشد فقط خوف صرف از قهر او می‌‌باشد، و چهارمین مراتب او مرتبهٔ قلب او است و در این مرتبه ادراکات او شهودی و ذوقی و وجدانی می‌‌باشند و خوف او هیبت می‌‌باشد، زیرا مشاهده کننده خداوند را جز محیط به خودش نمی‌‌بیند و شأن محاط جز هیبت از محیط نیست و بعد از آن سطوت و سحق و محق می‌‌باشد} همانا خداوند چیره و بسیار آمرزنده است

- ترجمه سلطانی

و از مردم و جنبندگان و چهارپایان به این‌چنین به رنگ‌های مختلف آنها، جز این نیست که دانایان از بندگان او از خداوند خشیّت دارند همانا خداوند چیره و بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

و از اصناف مردم و اجناس جنبندگان و حیوانات نیز رنگهای مختلف هست (که خدا آفرید) و از میان اصناف بندگان تنها مردمان عالم و دانا مطیع و خدا ترسند. البته خدا عزیز و توانا و بسیار بخشنده گناهان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ

همانا کسانی که [خشیت دارند] کتاب خداوند را تلاوت می‌‌کنند و نماز بپا می‌‌دارند و از آنچه که به آنها روزی داده‌‌ایم در پنهان و آشکار انفاق می‌‌کنند به تجارتی امید دارند که هرگز تباه (فاسد) نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که (خشیت دارند) کتاب خداوند را تلاوت می‌کنند و نماز بپا می‌دارند و از آنچه که به آنها روزی داده‌ایم در پنهان و آشکار انفاق می‌کنند به تجارتی امید دارند که هرگز تباه نمی‌شود

- ترجمه راستین

آنها که کتاب خدا را تلاوت کرده و نماز به پا می‌دارند و از آنچه ما روزیشان کرده‌ایم پنهان و آشکار (به فقیران) انفاق می‌کنند (از لطف خدا) امید تجارتی دارند که هرگز زیان و زوال نخواهد یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ

تا به اجرهای آنها وفا شود و از فضل خویش به آنها زیاد می‌‌کند همانا او بسیار آمرزنده است [و آنها را بر مَساوی (بدی‌‌ها) آنها محاسبه نمی‌‌کند و ترک محاسبه زیادتی ناشی از فضل او گردیده] و بسیار سپاسگزار است [و لامحاله آنها را به مقتضای شکرش افزون می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

تا به اجرهای آنها وفا شود و از فضل خویش به آنها زیاد می‌کند همانا او بسیار آمرزنده و بسیار سپاسگزار است

- ترجمه راستین

تا خدا به آنها پاداش کامل عطا کند و از فضل و کرم باز بر ثوابشان بیفزاید که او (خطای مؤمنان را) بسیار بیامرزد و به شکر گزاران احسان فراوان کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ

و آنچه از کتاب [نبوّت و از صورت قرآن] که به تو وحی کرده‌‌ایم همان حقّ است [که حقّى سوای آن نیست] تصدیق کننده است بر آنچه که بین دستان (نزد) او است همانا خداوند به بندگانش البتّه آگاه است [و بواطن امور آنها را می‌‌داند] و بینا است [که ظواهر امور آنان را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

و آنچه از کتاب که به تو وحی کرده‌ایم همان حقّ است تصدیق کننده است بر آنچه که بین دستان (نزد) او است همانا خداوند به بندگانش البتّه آگاه و بینا است

- ترجمه راستین

و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) بر تو وحی فرستادیم آن حق است که کتب آسمانی (تورات و انجیل) را که پیش از اوست تصدیق می‌کند (و آنها حقانیت آن را تصدیق می‌کنند. تو از تکذیب کافران میندیش که) همانا خدا به اعمال بندگان خود کاملا بصیر و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِـمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ

سپس کتاب [که همان احکام رسالت و نبوّت است و قرآن صورت آن است] را به کسانی از بندگانمان که [با قبول ما آنها را یعنی با قبول خلیفهٔ ما آنها را با بیعت کردن] برگزیدیم میراث دادیم [و ایراث (ارث دادن) آن عبارت از قبول آنها است این احکام را با بیعت عامّهٔ صحیحهٔ اسلامیّه، یا قبول آنها این را با بیعت خاصّهٔ ایمانیّه] و از آنها [افرادی به سبب وقوف در مربض (چراگاه) بهیمیّت خود و سبعیّت خود و شیطنت خود بدون خروج او به انسانیّتش] ستمکار بر خودشان هستند و از آنها [افرادی] مقتصد (معتدل) هستند [که به سوی انسانیّت خود خارج شده و هنوز در آن به انتهاء نرسیده و برای تکمیل غیر خود باز نگشته] و از آنها سبقت گیرنده به خیرات [جمیعاً] به اجازهٔ خداوند هست [و او کسی است که به منتهای آنچه که شایسته است که بحسب شأن خود و استعدادش برسد رسیده سپس برای تکمیل غیر خود باز گشته زیرا او دیگران را به جملهٔ خیرات یا به بعضی از آنها سبقت گرفته است] آن همان فضل بزرگ است {این آیه شامل هر کسی که با بیعت عامّهٔ اسلامیّهٔ صحیحه بیعت کرده است می‌‌شود نه بیعت فاسده مانند کسانی که با خلفای جور بیعت کردند چه با بیعت خاصّهٔ ایمانی بیعت کرده باشد یا نه، و چه از مقام خود که قبل از بیعت در آن بوده ترقّی کرده یا ترقّی نکرده باشد، یا جز کسی که با بیعت ایمانی بیعت کرده است را شامل نمی‌‌شود زیرا مسلم و اگرچه نسبت نبوّت به کسی که با او با بیعت اسلامیّه بیعت کرده، و نسبت اخوّت به کسی که با این بیعت، بیعت کرده است داشته باشد لکن آن برای غایت خفای آن مانند این است که آن نبوده است و لذلک این نسبت سلطان آن به آخرت نمی‌‌رسد و از آن جز حفظ خون و مال و عِرض و جریان مناکح و مواریث حاصل نمی‌‌شود، و اجر جز بر ایمان نمی‌‌باشد، پس وارث از نبیّ یا خلیفۀ او جز کسی که با او به بیعت ایمانی بیعت کرده نیست و به سبب این بیعت است که نسبت ابوّت و بُنوّت (پدری و فرزندی) بین آن دو، و نسبت اخوّت بین او و سایر مؤمنین محقّق می‌‌شود، و سلطان آن الی آخرت باقی می‌‌باشد، این بحسب ظاهر آیه است زیرا داخلین در اسلام و داخلین در ایمان به قدر قوّت نسبتشان و ضعف آن به رسول (ص) وارث کتاب رسالت از او هستند و وارث کتاب قرآن از او می‌‌شوند}

- ترجمه سلطانی

سپس کتاب را به کسانی از بندگانمان که برگزیدیم میراث دادیم و از آنها (افرادی) ستمکار بر خودشان و از آنها (افرادی) مقتصد (معتدل) هستند و از آنها سبقت گیرنده به خیرات (جمیعاً) به اجازهٔ خداوند هست آن همان فضل بزرگ است

- ترجمه راستین

آن گاه (پس از آن پیمبران سلف) ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم (یعنی رسول خاتم و آلش صلّی اللّه علیه و آله را) وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها (یعنی فرزندان او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر (با جان و دل) به دستور حق سبقت گیرند. این رتبه در حقیقت همان فضل بزرگ (و عطای بی‌منتهای الهی) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ

جنّت‌‌های عدنی که در آنها داخل می‌‌شوند در آنجا با دستبند‌‌هایی از طلا و مروارید آراسته می‌‌شوند و لباسشان در آنجا پرنیان [لایق به جنّت] است [نه از جنس حریر دنیا]

- ترجمه سلطانی

جنّت‌های عدنی که در آنها داخل می‌شوند در آنجا با دستبند‌هایی از طلا و مروارید آراسته می‌شوند و لباسشان در آنجا پرنیان است

- ترجمه راستین

همان بهشت ابدی که در آن داخل شوند و با زر و گوهرهای آن (به دست و بدن) زیور گردند و جامه حریر و پرند در بر کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ

و [بعد از آنکه مقامشان و طهارتشان از هر آنچه که لایق انسان نمی‌‌شود را دیدند] می‌‌گویند: ستایش بر خدایی که حزن را از ما بُرد همانا پروردگار ما البتّه بسیار آمرزنده است [برای اینکه او آنچه که ما را اندوهناک می‌‌کند را بُرد و بر ما پوشاند] و بسیار سپاسگزار است [بر اعمال اندک ما بواسطهٔ نسبت ما به اولیاء ما آنچه که اعطای آن را تصوّر نمی‌‌کردیم به ما اعطاء کرد]

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند: ستایش بر خدایی که حزن را از ما بُرد همانا پروردگار ما البتّه بسیار آمرزنده و بسیار سپاسگزار است

- ترجمه راستین

و گویند: حمد خدا را که حزن و اندوه ما ببرد، همانا خدای ما بسیار بخشنده جرم گناهکاران و پاداش دهنده سپاس شکر گزاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ

که از فضل خویش [نه به سبب استحقاق ما] ما را در سرای اقامت جای داد که در آن رنجی به ما نمی‌‌رسد و در آن به ما خستگی نمی‌‌رسد

- ترجمه سلطانی

که از فضل خویش (نه به سبب استحقاق ما) ما را در سرای اقامت جای داد که در آن رنجی به ما نمی‌رسد و در آن به ما خستگی نمی‌رسد

- ترجمه راستین

شکر آن خدای را که از لطف و کرم، ما را به منزل دائمی (بهشت) وارد کرد، که در اینجا هیچ رنج و المی به ما نرسد و ابدا ضعف و خستگی نخواهیم یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا كَذَلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ

و کسانی که [به خداوند یا به محمّد (ص) یا به آل او (ع) یا به ایمان یا به کتاب یا به نعمت ولایت یا به مطلق نعم] کفر ورزیدند آتش جهنّم دارند که بر آنها قضا نمی‌‌شود (نمی‌‌گذرد، حکم نمی‌‌شود) که بمیرند [و از عذاب آن استراح (طلب راحتی) نمایند] و عذاب آن از آنها خفیف نمی‌‌شود، این‌‌چنین به هر بسیار ناسپاس جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیدند آتش جهنّم دارند که بر آنها قضا نمی‌شود (نمی‌گذرد، حکم نمی‌شود) که بمیرند و عذاب آن از آنها خفیف نمی‌شود، این‌چنین به هر بسیار ناسپاس جزاء می‌دهیم

- ترجمه راستین

و آنان که کافر شدند عذاب ایشان آتش دوزخ است که نه حکم مرگ بر آنان رود تا بمیرند و نه از عذابش کاسته شود (تا آسوده شوند) . این گونه هر کافر لجوجی را کیفر می‌کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِـحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِـمِينَ مِن نَّصِيرٍ

و آنها در آن فریاد می‌‌کنند [ای] پروردگار ما، ما را خارج کن تا عمل صالح کنیم غیر آنچه که عمل می‌‌کردیم، آیا به شما عمر طولانی ندادیم تا آنکه کسی که متذکّر می‌‌شود در آن متذکّر شود و (حال آنکه) بیم دهنده نزد شما آمد پس بچشید که برای ستمکاران هیچ یاوری [که عذاب را از آنها دفع کند] نیست

- ترجمه سلطانی

و آنها در آن فریاد می‌کنند (ای) پروردگار ما، ما را خارج کن تا عمل صالح کنیم غیر آنچه که عمل می‌کردیم، آیا به شما عمر طولانی ندادیم تا آنکه کسی که متذکّر می‌شود در آن متذکّر شود و (حال آنکه) بیم دهنده نزد شما آمد پس بچشید که برای ستمکاران هیچ یاوری نیست

- ترجمه راستین

و آن کفّار در آتش دوزخ فریاد و ناله کنند که ای پروردگار، ما را (از این عذاب) بیرون آور تا بر خلاف گذشته به اعمال نیک بپردازیم. (خطاب شود) آیا شما را به اندازه‌ای عمر ندادیم که هر که اهل تذکر و پند شنیدن است در این مدت متذکر شود (و به توبه پردازد) ؟و آیا بیم دهندگان بر شما نیامدند؟پس (امروز) عذاب دوزخ را بچشید که ستمکاران را هیچ یار و نجات دهنده‌ای نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ إِنَّ اللَّهَ عَالِـمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

همانا خداوند عالم غیب آسمان‌‌ها و زمین است همانا او به درون سینه‌‌ها دانا است

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند عالم غیب آسمان‌ها و زمین است همانا او به درون سینه‌ها دانا است

- ترجمه راستین

خدا به اسرار غیب آسمانها و زمین داناست و به افکار و اندیشه دلها هم کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا

او کسی است که شما را در زمین [لنفسه] به عنوان جانشین [بر گذشتگان] قرار داد پس کسی که [به خداوند یا به نبوّت یا به ولایت یا به نعمت خلافت یا به مطلق نعم] کفر بورزد پس کفر او بر (زیان) خود او است و به کافران کفرشان نزد پروردگارشان جز دشمنی نیفزاید و به کافران کفرشان جز خسارت نیفزاید {زیرا مقت (منفوری) پروردگار لامحاله مورث خسارت عبد است}

- ترجمه سلطانی

او کسی است که شما را در زمین، به عنوان جانشین (بر گذشتگان) قرار داد پس کسی که کفر بورزد پس کفر او بر (زیان) خود او است و به کافران کفرشان نزد پروردگارشان جز دشمنی نیفزاید و به کافران کفرشان جز خسارت نیفزاید

- ترجمه راستین

اوست خدایی که شما را در زمین جانشین (امم گذشته) قرار داد، اینک هر کس کافر شود زیان کفر بر خود اوست و کفر کافران نزد خدایشان چیزی جز خشم و غضب حق بر آنان نیفزاید و کفر کافران چیزی جز خسارت و زیان بر آنها نخواهد افزود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ قُلْ أَرَأَيْتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَيِّنَتٍ مِّنْهُ بَلْ إِن يَعِدُ الظَّالِـمُونَ بَعْضُهُم بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا

[به این مشرکین به خداوند یا به ولایت یا مشرکین اهویهٔ خود به امر پروردگارشان] بگو: که به من شرکایتان را که غیر خداوند می‌‌خوانید نشان دهید، به من نشان دهید که چه چیزی را از زمین خلق کرده‌‌اند [چه رسد از آسمان] آیا شراکتی در آسمان‌‌ها دارند یا به آنها کتابی داده‌‌ایم [که در آن اذن (اجازه) از ما در اشراک آنها هست؟!] که آنها بنابر بیّنه‌‌ای از آن [یعنی از کتاب یا از خداوند در اشراک] هستند [تا آنکه در اتّباع شرکاء معذور باشند؟!] بلکه اگر ستمکاران [یعنی مشرکین یا شرکاء در ولایت] بعضی از آنان [از رؤسایشان یا] بعضاً [از مرئوسین به یکدیگر] وعده دهند جز غرور (وعدهٔ فریب) نیست

- ترجمه سلطانی

بگو: که به من شرکایتان را که غیر خداوند می‌خوانید نشان دهید، به من نشان دهید که چه چیزی را از زمین خلق کرده‌اند آیا شراکتی در آسمان‌ها دارند یا به آنها کتابی داده‌ایم که آنها بنابر بیّنه‌ای از آن هستند بلکه اگر ستمکاران بعضی از آنان (از رؤسایشان یا) بعضاً (از مرئوسین) (به یکدیگر) وعده دهند جز غرور (وعدهٔ فریب) نیست

- ترجمه راستین

(ای رسول ما، مشرکان را) بگو: شما که خدای یگانه را رها کرده و بتان را شریک خدا می‌خوانید با من بگویید و نشان دهید که این بتان چه چیزی از زمین آفریده‌اند؟یا آیا شرکتی در خلقت آسمانها (با خدا) داشته‌اند؟یا کتابی به آنها داده‌ایم که (بر عقیده شرک خود) از آن برهانی آرند؟ (هیچ یک از اینها نیست) بلکه ستمکاران مشرک را حجّتی جز وعده دروغی که به آن یکدیگر را می‌فریبند چیزی در دست نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا

همانا خداوند آسمان‌‌ها و زمین را که زایل شونده‌‌اند نگه می‌‌دارد و اگر آن دو زائل شوند آیا بعد از او احدی آن دو را نگه می‌‌دارد همانا او بردبار است [فلذلک در عذاب شرکاء و عبادت کنندگانشان شتاب نمی‌‌کند] و بسیار آمرزنده می‌‌باشد [که بر کسی از آنها که توبه کند می‌‌آمرزد]

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند آسمان‌ها و زمین را که زایل شونده‌اند نگه می‌دارد و اگر آن دو زائل شوند آیا بعد از او احدی آن دو را نگه می‌دارد همانا او بردبار و بسیار آمرزنده می‌باشد

- ترجمه راستین

محققا خدا آسمانها و زمین را از اینکه از جای خود بلغزند نگاه می‌دارد، و اگر رو به لغزش و انحراف از مسیر خود نهند گذشته از او هیچ کس آنها را محفوظ نتواند داشت، (و بدانید) که خدا (بر کفر و گناه خلق) بسیار بردبار و آمرزنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَّيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا

و آنان با سوگندی سخت (غلیظ) به خداوند قسم یاد کردند که اگر انذارکننده‌‌ای نزد آنان بیاید حتماً هدایت یافته‌‌تر از یکی از این دو امّت (یهود و نصاری) می‌‌باشند پس چون انذار کننده‌‌ای [یعنی محمّد (ص)] نزد آنها آمد جز دور شدن [از نذیر (بیم دهنده)] به آنان نیفزود [چه رسد که هدایت یا هدایت یافته‌‌تر شوند]

- ترجمه سلطانی

و آنان با سوگندی سخت به خداوند قسم یاد کردند که اگر انذارکننده‌ای نزد آنان بیاید حتماً هدایت یافته‌تر از یکی از این دو امّت می‌باشند پس چون انذار کننده‌ای نزد آنها آمد جز دور شدن به آنان نیفزود

- ترجمه راستین

و (مشرکان عرب) محکم‌ترین قسم به نام خدا یاد می‌کردند که اگر بیم کننده‌ای از جانب خدا برای (هدایت) آنها بیاید از هر یک از امم (یهود و نصاری زودتر و) بهتر هدایت یابند. و آن گاه که بیم کننده‌ای آمد بر آنها چیزی جز مخالفت و نفرت نیفزود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا

طلب بزرگی کردن در زمین و حیلهٔ بد و مکر بد جز صاحبش را هلاک نمی‌‌کند پس آیا جز سنّت گذشتگان [دربارهٔ رسولان و تکذیب کنندگان ماکر با تعذیب آنها و احاطت وبال مکرشان به خود] را منتظرند؟ (انتظار دارند) پس هرگز بر سنّت خداوند تبدیلی [از مستحقّ به غیر مستحقّ] نخواهی یافت و هرگز بر سنّت خداوند تحویلی [از مستحقّ به غیر مستحقّ] نخواهی یافت

- ترجمه سلطانی

طلب بزرگی کردن در زمین و حیلهٔ بد و مکر بد جز صاحبش را هلاک نمی‌کند پس آیا جز سنّت گذشتگان را منتظرند؟ پس هرگز بر سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت و هرگز بر سنّت خداوند تحویلی (از مستحقّ به غیر مستحقّ) نخواهی یافت

- ترجمه راستین

بدین جهت که می‌خواستند در زمین تکبر و گردنکشی کنند و مکر در اعمال بد اندیشند، و مکر زشت و فکر بدکاری جز بر صاحبش احاطه نکند، پس آیا اینان جز آنکه به طریقه امم گذشته هلاک شوند انتظاری دارند؟و طریقه خدا (در هلاک بداندیشان) را هرگز مبدّل نخواهی یافت و طریقه حق (و سنّت الهی) را هرگز تغییر پذیر نخواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا

آیا در زمین سیر نکرده‌‌اند [تا آثار رسولان و آثار تصدیق کنندگان آنها و تکذیب کنندگان آنها را مشاهده کنند] تا نظر کنند که عاقبت کسانی که قبل از آنها بوده‌‌اند چگونه بوده است [و از آنها عبرت بگیرند و از تصدیق کنندگان تأسّی نمایند و از مثل افعال تکذیب کنندگان و اقوال آنها اجتناب نمایند] و (حال آنکه) از اینان قوی‌‌تر بودند و چیزی در آسمان‌‌ها و نه در زمین برای خداوند نباشد تا او را [از انفاذ امر او و امضاء سنّت او] عاجز نماید، همانا او [به جملهٔ اشیاء] دانا است [که تکذیب تکذیب کننده و استکبار او و مکر او و تصدیق تصدیق کننده و تسلیم او را می‌‌داند] و [بر آنچه که اراده می‌‌کند] توانا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

آیا در زمین سیر نکرده‌اند تا نظر کنند که عاقبت کسانی که قبل از آنها بوده‌اند چگونه بوده است و (حال آنکه) از اینان قوی‌تر بودند و چیزی در آسمان‌ها و نه در زمین برای خداوند نباشد تا او را عاجز نماید، همانا او دانا و توانا می‌باشد

- ترجمه راستین

آیا این مردم در روی زمین سیر نکردند تا عاقبت کار ستمکاران پیش از خود را که نیرو و اقتدارشان هم بسیار بیش از اینان بود (به دیده عبرت) بنگرند که چگونه شد؟و هیچ موجودی در آسمانها و زمین از قدرت خدا نتواند کاست، که همانا خدا در ازل و ابد عالم قادر مطلق است..

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا

و اگر خداوند مردم را به آنچه که کسب کرده‌‌اند مؤاخذه می‌‌کرد بر پشت آن (زمین) جنبنده‌‌ای نمی‌‌ماند و لکن آنان را به زمانی معیّن به تأخیر می‌‌اندازد و وقتی که اجل آنها فرا رسد پس همانا خداوند به بندگانش بینا می‌‌باشد [و به هر کدام به اعمال وی جزاء می‌‌دهد و احدی از او فوت نمی‌‌شود].

- ترجمه سلطانی

و اگر خداوند مردم را به آنچه که کسب کرده‌اند مؤاخذه می‌کرد بر پشت آن (زمین) جنبنده‌ای نمی‌ماند و لکن آنان را به زمانی معیّن به تأخیر می‌اندازد و وقتی که اجل آنها فرا رسد پس همانا خداوند به بندگانش بینا می‌باشد.

- ترجمه راستین

و اگر خدا از کردار زشت خلق مؤاخذه کند در پشت زمین هیچ جنبنده‌ای باقی نگذارد و لیکن (کیفر) خلق را به تأخیر می‌افکند تا به وقت معیّن (که حکمتش اقتضا کند) و چون هنگام اجل آنان فرا رسد خدا به احوال بندگانش کاملا بیناست (و مقدار مجازات و عفو هر کسی را می‌داند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۶- يس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ يس

«یس»

- ترجمه سلطانی

یس

- ترجمه راستین

یس (ای سیّد رسولان و ای کاملترین انسان)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ

قسم به قرآن [به عنوان دلیل رسالت او (ص)] حکیم [و حکیم بودن قرآن برای اشتمال آن بر دقایق علوم بلکه دقایق عمل است]

- ترجمه سلطانی

قسم به قرآن حکیم

- ترجمه راستین

قسم به قرآن حکمت بیان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِنَّكَ لَـمِنَ الْمُرْسَلِينَ

همانا تو البتّه از فرستادگان

- ترجمه سلطانی

همانا تو البتّه از فرستادگان

- ترجمه راستین

که تو البته از پیمبران خدایی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

بر راه راست هستی [و آن ولایت تکوینیّه و تکلیفیّه و همان طریق مستقیم به هر خیر و طریق موصل به خداوند است]

- ترجمه سلطانی

بر راه راست هستی

- ترجمه راستین

که به راهی راست فرستاده شدی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ

تنزیل (نازل کردن تدریجی) عزیز (غالب) مهربان است

- ترجمه سلطانی

تنزیل (نازل کردن تدریجی) عزیز (غالب) مهربان است

- ترجمه راستین

(این قرآن تو کتابی است که) از جانب خدای مقتدر مهربان نازل شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ

تا قومی را به آنچه که پدرانشان انذار شده بودند انذار نمایی و (حال آنکه) آنها [از خداوند و عقاب او و ثواب او و امر او و نهی او] غافل هستند

- ترجمه سلطانی

تا قومی را به آنچه که پدرانشان انذار شده بودند انذار نمایی و (حال آنکه) آنها غافل هستند

- ترجمه راستین

تا قومی که پدرانشان به کتب آسمانی پیشین بیم داده (و وعظ و اندرز) شدند تو هم خود آنها را (به این قرآن) بیم دهی (و از قهر حق بترسانی) که ایشان سخت غافلند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

همانا گفتار [به دخول در آتش یا به عذاب] بر اکثر آنان محقّق شده و آنان [با بیعت بر دست او یا دستان خلفای او (ع) به ولایت علیّ (ع)] ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

همانا گفتار بر اکثر آنان محقّق شده و آنان ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

البته وعده عذاب ما بر اکثر آنان حتمی و لازم گردید از این رو ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ

همانا ما در گردن‌‌های آنها غلّ‌‌هایی [همان صور اعمال آنان یا جزای اعمالشان را] قرار دادیم و آن [برای سعهٔ آنها و احاطت آنها به جمیع ابدانشان] تا چانه‌‌ها است که سرهای آنها را بالا نگه داشته

- ترجمه سلطانی

همانا ما در گردن‌های آنها غلّ‌هایی قرار دادیم و آن تا چانه‌ها است که سرهای آنها را بالا نگه داشته

- ترجمه راستین

ما هم بر گردن آنها تا زنخ زنجیرهای عذاب نهادیم در حالی که (از جهل و عناد مانند شتر) سر بلند کرده و چشم بر بسته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ

و از بین دستانشان [پیش رویشان از جهت دنیا یا از جهت آخرت] سدّی و از پشت سر آنان سدّی قرار دادیم [تا از جهت دنیایشان چیزی نبینند که به آن عبرت بگیرند و نه از جهت آخرتشان] و به آنها [از جمیع جوانبشان] پرده افکندیم و آنها نمی‌‌بینند

- ترجمه سلطانی

و از بین دستانشان (پیش رویشان از جهت دنیا یا از جهت آخرت) سدّی و از پشت سر آنان سدّی قرار دادیم و به آنها پرده افکندیم و آنها نمیبینند

- ترجمه راستین

و (راه خیر را) از پیش و پس بر آنها سد کردیم و بر چشم (هوش) شان هم پرده افکندیم پس هیچ (راه حق) نمی‌بینند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

و آنها را انذار کنی یا آنها را انذار نکنی بر آنها مساوی (یکسان) است ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

و آنها را انذار کنی یا آنها را انذار نکنی بر آنها مساوی است ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

و تو آنها را بترسانی یا نترسانی یکسان است (چون دانسته با حق عناد می‌ورزند) هرگز ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ

جز این نیست که کسی را انذار می‌‌کنی که از ذکر تبعیّت کند {ذکر همان ولایت تکوینی و تکلیفی است و اینکه محمّد (ص) و علی (ع) برای متّحد بودن آن دو با ولایت، آن دو به عنوان ذکر می‌‌باشند، و اینکه قرآن نیز صورت ولایت است، و اینکه ذکر لسانی و خیالی صورت آن ذکر است، و مقصود از ذکر در اینجا همان ولایت تکوینی است که آن عبارت از فطرت انسانیّت است}، پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد {زیرا کسی که فطرت انسانیّت را تبعیّت می‌‌کند بحسب فطرتش علم به خداوند دارد، و کسی که علم به خداوند دارد به او خشیت دارد، و انذار جز بر کسی که به فطرتش توجّه دارد و خداوند در قلبش نور علم را قذف کرده و از پروردگارش خشیت دارد نفع نمی‌‌رساند} و به او به آمرزشی [بزرگ برای جمیع مَساویش (بدی‌‌هایش)] و پاداشی کریم بشارت بده [که نقصان و نه نفاد (نیست شدن) در آن نیست و در آن بر مأجور منّت نیست]

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که کسی را انذار می‌کنی که از ذکر تبعیّت کند پس در غیب (پنهان) از رحمان خشیت بدارد و به او به آمرزش (ی بزرگ) و پاداشی کریم بشارت بده

- ترجمه راستین

تو تنها کسی را بترسانی و اندرز کنی (و سودمند افتد) که پیرو آیات قرآن شده و از (قهر) خدای مهربان به خلوت و در پنهان می‌ترسد، اینان را به مغفرت خدا و پاداش با لطف و کرم او بشارت ده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ

همانا ما مردگان را زنده می‌‌کنیم و آنچه [از اعمالی که به صور خود بر آنها باقی نمی‌‌ماند] که پیش فرستاده‌‌اند و آثار آنها [از علوم و اخلاق و آثار اعمالی که به آن عمل کرده‌‌اند که آثار آنها بر نفوس آنان باقی است] را می‌‌نویسیم و هر چیزی [غیر از این مذکورات] که آن را برشمرده‌‌ایم در امامی [یعنی لوح محفوظ یا قلم اعلی یا امامی که خداوند بنفسه به او به هر چیزی علم داده] آشکار هست

- ترجمه سلطانی

همانا ما مردگان را زنده می‌کنیم و آنچه که پیش فرستاده‌اند و آثار آنها را می‌نویسیم و هر چیزی که آن را برشمرده‌ایم در امامی (لوح محفوظ یا قلم اعلی) آشکار هست

- ترجمه راستین

ما مردگان را باز زنده می‌گردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آینده‌شان همه را ثبت خواهیم کرد، و در لوح محفوظ و روشن خدا (یا قلب امام خلیفة اللّه) همه چیز را به شماره آورده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

و برای آنان مَثل اصحاب قریه (انطاکیه) را بزن (ذکر کن) [تا آنکه به قبح احوالشان و افعالشان تنبّه یابند] آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند

- ترجمه سلطانی

و برای آنان مَثل اصحاب قریه را بزن (ذکر کن) آنوقت که فرستادگان به آنجا آمدند

- ترجمه راستین

برای این مردم حال آن قریه (انطاکیه) را مَثَل زن که رسولان حق برای هدایت آنها آمدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ

آنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس [آن دو را] با سوّمی (شمعون یا پیامبری از خدای تعالی) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که به سوی آنها دو نفر (یحیی و یونس) را فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند پس (آن دو را) با سوّمی (شمعون) معزّزشان کردیم پس گفتند همانا ما فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه راستین

که نخست دو تن از رسولان را فرستادیم و چون تکذیب کردند باز رسول سومی برای مدد و نصرت مأمور کردیم، و همه گفتند: ما (از جانب خدا) به رسالت برای هدایت شما آمده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ

[به اعتقاد اینکه رسالت از خداوند مجرّد از موّاد و منافی نقایص آن می‌‌شود] گفتند: شما جز بشری مثل ما نیستید و [خدای] رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمی‌‌گویید

- ترجمه سلطانی

گفتند شما جز بشری مثل ما نیستید و (خدای) رحمان چیزی نازل نکرده است همانا شما جز دروغ نمیگویید

- ترجمه راستین

گفتند: شما جز اینکه مانند ما مردم بشری هستید مقام دیگری ندارید و هرگز خدای رحمان چیزی را فرو نفرستاده است و جز اینکه شما مردم دروغگویی هستید هیچ در کار نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ

گفتند پروردگار ما می‌‌داند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه سلطانی

گفتند پروردگار ما میداند همانا ما البتّه فرستاده شده به سوی شما هستیم

- ترجمه راستین

رسولان باز گفتند: خدای ما می‌داند که محققا ما فرستاده او به سوی شما هستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ

و بر (عهدهٔ) ما جز رساندن آشکار نیست

- ترجمه سلطانی

و بر (عهدهٔ) ما جز رساندن آشکار نیست

- ترجمه راستین

و بر ما جز آنکه واضح ابلاغ رسالت کنیم هیچ تکلیفی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ

گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفته‌‌ایم اگر [از آنچه که می‌‌گویید] پایان ندهید حتماً شما را سنگسار می‌‌کنیم و حتماً [علاوه بر رجم] عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید

- ترجمه سلطانی

گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفته‌ایم اگر پایان ندهید حتماً شما را سنگسار میکنیم و حتماً عذابی دردناکی از سوی ما به شما خواهد رسید

- ترجمه راستین

باز منکران گفتند که ما وجود شما را به فال بد گرفتیم، اگر (از این دعوی) دست بر ندارید البته سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما رنج و شکنجه سخت خواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ قَالُوا طَائِرُكُم مَّعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ

گفتند: تطیّر کردن [فال بد زدن] شما با [خود] شما است آیا چون اندرز داده شدید [تطیّر می‌‌زنید یا وعید می‌‌دهید] بلکه شما [در جمیع امور] قومی اسرافکار هستید [و غریب نیست در اینکه بعد از آنکه به شما تذکّر داده شد به اینکه ما جز حقّ نمی‌‌گوییم ما را عذاب کنید]

- ترجمه سلطانی

گفتند: تطیّر کردن (فال بد زدن) شما با (خود) شما است آیا چون اندرز داده شدید (تطیّر می‌زنید) بلکه شما (در جمیع امور) قومی اسرافکار هستید

- ترجمه راستین

رسولان گفتند: آن فال بد که می‌گویید اگر بفهمید و متذکر شوید (آن جهلی است که) با خود شماست، بلکه شما مردم مسرف (و پر هوا و هوس) هستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَاقَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ

و مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید

- ترجمه سلطانی

و مردی (حبیب نجّار مؤمن آل یس) از اقصاء (دورترین نقاط) شهر سعی کنان (دوان دوان) آمد گفت: ای قوم من، از فرستادگان تبعیّت کنید

- ترجمه راستین

و مردی شتابان از دورترین نقاط شهر (انطاکیه، حبیب نام) فرا رسید گفت: ای قوم من، این رسولان خدا را پیروی کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ

از کسانی تبعیّت کنید که از شما درخواست اجر نمی‌‌کنند [فلذلک برای عدم نظر به دنیای شما احقّ به اتّباع می‌‌باشند که همّی جز آخرت شما ندارند] و آنها [برای ظهور اهتداء (هدایت شدن) آنها از اقوالشان و افعالشان] هدایت شده هستند

- ترجمه سلطانی

از کسانی تبعیّت کنید که از شما درخواست اجر نمیکنند و آنها هدایت شده هستند

- ترجمه راستین

از آنان که هیچ اجر و مزد رسالتی از شما نمی‌خواهند و خود (به راه حق) هدایت یافته‌اند پیروی کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

و مرا چه شده که کسی که مرا آفریده است را عبادت نکنم؟ [و فاطر به عبادت از هر معبود اَوْلی است] و به او بازگردانده می‌‌شوید [و کسی که آخر الامر رجوع خلق به او می‌‌باشد اَوْلی است به اینکه عبادت شود]

- ترجمه سلطانی

و مرا چه شده که کسی که مرا آفریده است را عبادت نکنم؟ و به او بازگردانده می‌شوید

- ترجمه راستین

و چرا باید من خدای آفریننده خود را نپرستم در صورتی که بازگشت شما (و همه خلایق) به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ

آیا غیر او خدایی بگیرم که اگر رحمان به ضرّی (ضرر رساندنی) اراده کند شفاعت آنها چیزی از من بی‌‌نیاز ننماید و [حال آنکه آنها از آن] نجات نمی‌‌دهند

- ترجمه سلطانی

آیا غیر او خدایی بگیرم که اگر رحمان به ضرّی (ضرر رساندنی) اراده کند شفاعت آنها چیزی از من بی‌نیاز ننماید و (حال آنکه) (آنها از آن) نجات نمی‌دهند

- ترجمه راستین

آیا من به جای آن خدای آفریننده یکتا خدایانی را معبود خود گیرم که اگر آن خدای رحمن بخواهد به من رنج و زیانی رسد هیچ شفاعت آن خدایان از من دفع زیان نکرده و نجاتم نتوانند داد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

همانا من آنوقت البتّه در گمراهی واضحی (بدیهی) می‌‌باشم

- ترجمه سلطانی

همانا من آنوقت البتّه در گمراهی واضحی (بدیهی) می‌باشم

- ترجمه راستین

در این صورت پیداست که من بسیار زیانکار خواهم بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ

[خطاب بر رسولان (ع) یا بر اهل قریه گفت:] همانا من به پروردگار شما ایمان آوردم پس از من بشنوید

- ترجمه سلطانی

همانا من به پروردگار شما ایمان آوردم پس از من بشنوید

- ترجمه راستین

پس، از من (ای رسولان) بشنوید (و گواه باشید) که به خدای (فرستنده) شما ایمان آوردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَالَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ

گفته شد [یعنی ملک یا خداوند بعد از قتل او به جهت بشارت به او قبل از دخول یا از جهت اکرام و از جهت اعزاز گفتند] داخل جنّت شو، گفت: ای کاش قوم من می‌‌دانستند

- ترجمه سلطانی

گفته شد داخل جنّت شو، گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند

- ترجمه راستین

(و به این مرد با ایمان پس از کشته شدن، در عالم برزخ) گفته شد: بیان داخل بهشت شو، گفت: ای کاش ملّت من هم (از این نعمت بزرگ) آگاه بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ

آنچه را که پروردگارم بر من آمرزیده است و مرا از اکرام شدگان قرار داده

- ترجمه سلطانی

آنچه را که پروردگارم بر من آمرزیده است و مرا از اکرام شدگان قرار داده.

- ترجمه راستین

که خدا چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و کرم قرار داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای