جزء شمارهٔ ۲۳


سورهٔ ۳۶- يس

٢٨ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ

و بعد از آن بر قوم او لشکری از آسمان فرو نفرستادیم [چنانکه در روز بدر و خندق نازل کردیم] و [آنچه از احجار (سنگ‌‌ها) و امطار (باران‌‌ها) و ریاح (بادها) که بر سابقین نازل کردیم] نازل کننده نبودیم

- ترجمه سلطانی

و بعد از آن بر قوم او لشکری از آسمان فرو نفرستادیم و نازل کننده نبودیم

- ترجمه راستین

و ما پس از او (یعنی حبیب) بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم (تا بر ایمان مجبورشان کنند) و هیچ این کار (با ملتی) نکرده‌ایم (و نخواهیم کرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ

که [مؤاخذهٔ ما] جز با صیحه‌‌ای واحد نبود پس آنوقت آنها خاموش شدند

- ترجمه سلطانی

که (مؤاخذهٔ ما) جز با صیحه‌ای واحد نبود پس آنوقت آنها خاموش شدند

- ترجمه راستین

نبود عقوبتشان جز یک صیحه عذاب آسمانی که به ناگاه همه هلاک شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ يَاحَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

ای دریغ بر بندگان، رسولی نزد آنان نیامد مگر آنکه او را استهزاء می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

ای دریغ بر بندگان، رسولی نزد آنان نیامد مگر آنکه او را استهزاء می‌کردند

- ترجمه راستین

وای بر حال این بندگان (گمراه لجوج) که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد جز آنکه او را به تمسخر و استهزا گرفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ

آیا ندیده‌‌اند که چقدر از گذشتگان قبل از آنها را هلاک کردیم که آنها به سویشان بر نمی‌‌گردند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدهاند که چقدر از گذشتگان قبل از آنها را هلاک کردیم که آنها به سویشان بر نمیگردند

- ترجمه راستین

آیا ندیدند چه بسیار طوایفی را پیش از اینها هلاک کردیم که دیگر ابدا به (دیار) اینان باز نگردند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ

و اینکه همه تا کنون جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه سلطانی

و اینکه همه تا کنون جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه راستین

و هیچ کس (از گذشته و آینده در عالم) نیست جز آنکه همه نزد ما حاضر آورده می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ

و زمین مرده نشانه‌‌ای برای آنها است که آن را زنده کردیم و از آن دانه‌‌ای خارج کردیم که از آن می‌‌خورند [و آن دلیل بر علم ما و قدرت ما و اهتمام ما به آنان و عدم اهمال چیزی بلاغایت است و اینکه زنده کردن ما برای آنها جز برای غایتی متقنه نیست]

- ترجمه سلطانی

و زمین مرده نشانه‌ای برای آنها است که آن را زنده کردیم و از آن دانه‌ای خارج کردیم که از آن می‌خورند

- ترجمه راستین

و یک برهان برای آنان (بر این که ما مردگان را زنده می‌کنیم) آن است که زمین مرده را (به باران رحمت) زنده کرده و از آن دانه‌ای که قوت و روزی خلق شود می‌رویانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ

و در آن باغ‌‌هایی از نخل‌‌ها و انگورها قرار دادیم و در آن از چشمه‌‌ها روان ساختیم

- ترجمه سلطانی

و در آن باغ‌هایی از نخل‌ها و انگورها قرار دادیم و در آن از چشمه‌ها روان ساختیم

- ترجمه راستین

و در زمین باغها از نخل خرما و انگور قرار دادیم و در آن چشمه‌های آب جاری کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ

تا از میوهٔ آن بخورند و آنچه که دستان آنان آن را به عمل آورده [از انواع عصیرات (عصاره‌‌ها) و آنچه که آن را از میوه‌‌ها که خشک می‌‌کنند، یا آنچه که از مطلق دانه‌‌ها و میوه‌‌ها می‌‌سازند] آیا پس شکر نمی‌‌کنند [و حال آنکه می‌‌سزد که شکر کنند و مُنعم را در این نعم ملاحظه کنند، و او را به طلب امر او و نهی او و امتثال آن دو تعظیم نمایند]

- ترجمه سلطانی

تا از میوهٔ آن بخورند و آنچه که دستان آنان آن را به عمل آورده آیا پس شکر نمی‌کنند

- ترجمه راستین

تا مردم از میوه آن باغها تناول کنند و از انواع غذاهایی که (از این میوه‌ها و نباتات) به دست خود عمل می‌آورند نیز تغذیه نمایند. آیا نباید شکر آن نعمتها به جای آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ

منزّه است کسی که همگی ازواج (اصناف موالید) را آفرید از آنچه که زمین [از انواع نبات و درختان] می‌‌رویاند و از انفس آنها و از آنچه که نمی‌‌دانند [از اصناف معادن و حیوان که نه آنها را دیده‌‌اند و نه آنها را شنیده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

منزّه است کسی که همگی ازواج (گونه‌ها) را آفرید از آنچه که زمین (از انواع گیاهان) می‌رویاند و از انفس آنها و از آنچه که نمی‌دانند

- ترجمه راستین

پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفریده چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان از آنها آگه نیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَآيَةٌ لَّهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ

و شب برای آنها به عنوان نشانه است که روز را از آن در می‌‌آوریم آنگاه آنوقت آنان به تاریکی درآیند

- ترجمه سلطانی

و شب برای آنها به عنوان نشانه است که روز را از آن در می‌آوریم آنگاه آنوقت آنان به تاریکی درآیند

- ترجمه راستین

و برهان دیگر برای خلق (در اثبات قدرت حق) وجود شب است که ما چون پرده روز را از آن برگیریم ناگهان همه آنان (و همه چیز) در تاریکی فرو می‌روند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

و خورشید که [برای جاری شدنش از منطقهٔ خود مستقرّ] بر قرارگاهی بر آن جریان می‌‌یابد [به حیثی که از آن به غیر آن تجاوز نمی‌‌کند] آن تقدیر عزیزی [که مانعی از امضای امر او و اراده‌‌اش منع نمی‌‌کند] دانا [است که مصالح هر چیز و غایات آن را می‌‌داند که بر آن مترتّب هستند، و برای عدم مانعی برای او از ایجاد آن به این‌‌چنین آن را مشتمل بر این مصالح و غایات ایجاد می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و خورشید که بر قرارگاهی بر آن جریان می‌یابد آن تقدیر عزیزی دانا است

- ترجمه راستین

و نیز خورشید تابان بر مدار معیّن خود دایم بی‌هیچ اختلاف به گردش است. این طرح و تدبیر خدای دانای مقتدر است (و برهان دیگر بر قدرت اوست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ

و ماه را، که برای آن منزل‌‌هایی مقدّر کردیم تا آنکه مانند شاخهٔ خشکیدهٔ [خرما یا انگور] قدیمی [بعد از انتهای سیر خود به منزل اوّل خود] بر‌‌گردد

- ترجمه سلطانی

و ماه را، که برای آن منزل‌هایی مقدّر کردیم تا آنکه مانند شاخهٔ خشکیدهٔ (خرمای) قدیمی (به منزل اوّل خود) بر‌گردد

- ترجمه راستین

و نیز (گردش) ماه را (در) منازل معیّن مقدّر کردیم تا مانند شاخه خشکیده خرما (زرد و لاغر به منزل اول) باز گردد (و این بر قدرت حق برهان دیگری است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ

نه خورشید را بر آن سزد که [برای تباین افلاک آن دو و اختلاف مجارى آن دو و سرعت سیر ماه و کُندی سیر خورشید] ماه را دریابد و نه شب سبقت گیرنده از روز [فایق (چیره) بر آن] است [به حیثی که نگذارد که روز ظاهر شود] و همه [خورشید و ماه و سایر اصناف نجوم هرکدام] در فلکی شناوری می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

نه خورشید را بر آن سزد که ماه را دریابد و نه شب سبقت گیرنده از روز است و همه در فلکی شناوری می‌کنند

- ترجمه راستین

نه (در گردش منظم عالم) خورشید را شاید که به ماه فرا رسد و نه شب بر روز سبقت گیرد و هر یک بر مدار معیّنی (در این دریای بی‌پایان) شناورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

و به عنوان نشانه برای آنها این است که ما ذرّیّهٔ آنها را در کشتی پُر [با اصناف حیوان یا با اصناف اجناس] حمل کردیم

- ترجمه سلطانی

و به عنوان نشانه برای آنها این است که ما ذرّیّهٔ آنها را در کشتی پُر حمل کردیم

- ترجمه راستین

و برهان دیگر برای آنان آن که ما فرزندان آنان (یعنی بشر) را در کشتی پربار سوار گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ

و برای آنها از آنچه [از جنبنده‌‌ها] که سوار شوند مثل آن را خلق کردیم [تا راه رفتن در خشکی برای این ضعفاء آسان شود]

- ترجمه سلطانی

و برای آنها از آنچه که سوار شوند مثل آن را خلق کردیم

- ترجمه راستین

و نیز برای آنها به مانند کشتی چیزی که بر آن سوار شوند خلق کردیم (شاید اتومبیل و ترن و طیّاره مقصود باشد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ

و اگر بخواهیم آنها را غرق می‌‌کنیم پس [به منع غرق شدن و دفع آن از آنها] فریاد‌‌رسی ندارند و آنان [بعد از غرق شدن] نجات داده نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و اگر بخواهیم آنها را غرق می‌کنیم پس فریاد‌رسی ندارند و آنان (بعد از غرق شدن) نجات داده نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و اگر بخواهیم همه را به دریا غرق کنیم که ابدا نه فریاد رسی و نه راه نجاتی یابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ

مگر از جهت رحمت از ما و به جهت بهره‌‌مندی تا مدّتی معیّن

- ترجمه سلطانی

مگر از جهت رحمت از ما و به جهت بهره‌مندی تا مدّتی معیّن

- ترجمه راستین

مگر باز لطف و رحمت ما آنها را نجات دهد و تا وقت معیّن بهره زندگی بخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

و وقتی که به آنها گفته شد که از آنچه که بین دستانتان (نزدتان) است [از حوادث دنیا و عذاب آن، یا از عقبات آخرت و عقوبات آن] و آنچه که پشت سر شما است پروا کنید تا باشد که شما رحم شوید [اعراض کردند و قبول نکردند]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شد که از آنچه که بین دستانتان (نزدتان) است و آنچه که پشت سر شما است پروا کنید تا باشد که شما رحم شوید (اعراض کردند)

- ترجمه راستین

و چون مردم را گویند که در امر گذشته و آینده (دنیا و آخرت) خویش (اندیشه کنید و) تقوا پیشه کنید شاید مورد لطف و رحمت خدا گردید (روی بگردانند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ

و آیه‌‌ای از آیات پروردگارشان نزد آنها نمی‌‌آید مگر آنکه از آن اعراض کننده می‌‌باشند

- ترجمه سلطانی

و آیه‌ای از آیات پروردگارشان نزد آنها نمی‌آید مگر آنکه از آن اعراض کننده می‌باشند

- ترجمه راستین

و بر این مردم (غافل) هیچ از آیات الهی نیاید جز آنکه از آن اعراض کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

و وقتی که به آنان گفته شود که از آنچه که خداوند روزی شما کرده [بر محتاجین] انفاق کنید کسانی که [به خداوند یا به محمّد (ص) یا به علی (ع) و ولایتش] کفر ورزیده‌‌اند به کسانی که ایمان آورده‌‌اند می‌‌گویند آیا کسی را اطعام کنیم که اگر خداوند می‌‌خواست او را اطعام می‌‌کرد که شما [در این گفتار یا در اقرار به خداوند یا به محمّد (ص) یا به علی (ع)] جز در گمراهی واضحی (بدیهی) نیستید

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنان گفته شود که از آنچه که خداوند روزی شما کرده انفاق کنید کسانی که کفر ورزیده‌اند به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند آیا کسی را اطعام کنیم که اگر خداوند می‌خواست او را اطعام می‌کرد که شما جز در گمراهی واضحی (بدیهی) نیستید

- ترجمه راستین

و چون به آنها گویند که از آنچه خدا روزی شما قرار داده (چیزی برای خدا به فقیران) انفاق کنید، کافران به اهل ایمان جواب دهند آیا ما به کسی که اگر خدا می‌خواست به او هم روزی می‌داد اطعام و دستگیری کنیم؟شما پیداست که سخت در غلط و گمراهی هستید (و راه راست آن است که چنان که خدا به فقیران احسان نکرده ما هم نکنیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

و می‌‌گویند: اگر [در اینکه مُبدئی (ایجاد کننده‌‌ای) داریم و اینکه او ما را بعد از مرگ ما بر می‌‌انگیزاند، و اینکه محمّد (ص) به عنوان رسول از او است و اینکه آنچه که او می‌‌گوید راست است] راستگو می‌‌باشید این وعده [عذاب که شما و صاحب شما به ما وعده می‌‌دهید، یا وعدۀ قیامت و زنده کردن ما برای جزاء و عذاب ما در آن هنگام] کِی است

- ترجمه سلطانی

و میگویند: اگر راستگو می‌باشید این وعده کِی است

- ترجمه راستین

و کافران (از روی تمسخر به رسول و مؤمنان) گویند: پس این وعده (قیامت و بهشت و دوزخ) اگر راست می‌گویید کی خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ

منتظر نمی‌‌شوند مگر به [اندازهٔ] صیحه‌‌ای واحد [یعنی همان نفخۀ اَوْلی] که آنان را بر می‌‌گیرد و (در حالی که) آنها [با هم] می‌‌ستیزند

- ترجمه سلطانی

منتظر نمی‌شوند مگر به (اندازهٔ) صیحه‌ای واحد که آنان را بر می‌گیرد و (در حالی که) آنها (با هم) می‌ستیزند

- ترجمه راستین

این منکران قیامت انتظار نکشند جز یک صیحه (اسرافیل حق) را که (به مرگ) همه را فرا گیرد در حالی که (در کارهای دنیا یا در صیحه دوم قیامت) با هم به بحث و جدل مشغول‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ

و استطاعت وصیّت کردن و نه اینکه به خانوادهٔ خود رجوع کنند ندارند

- ترجمه سلطانی

و استطاعت وصیّت کردن و نه اینکه به خانوادهٔ خود رجوع کنند ندارند

- ترجمه راستین

پس (در آن لحظه مرگ) نه توانایی سفارشی دارند و نه به اهل بیت خود رجوع توانند کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ

و در صور دمیده می‌‌شود [یعنی نفخهٔ دوّم] آنوقت آنها از قبر‌‌ها [یعنی قبور خاکی یا قبور برزخی] به سوی پروردگارشان با شتاب راه می‌‌افتند (سرعت می‌‌گیرند)

- ترجمه سلطانی

و در صور دمیده می‌شود آنوقت آنها از قبر‌ها به سوی پروردگارشان با شتاب راه می‌افتند

- ترجمه راستین

و (چون بار دوم) در صور دمیده شود به ناگاه همه از قبرها به سوی خدای خود به سرعت می‌شتابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ قَالُوا يَاوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

[از جهت تحسّر] می‌‌گویند ای وای بر ما چه کسی ما را از مرقدمان برانگیزانْد این آنچه است که رحمان وعده داده و مرسلین راست گفتند

- ترجمه سلطانی

می‌گویند ای وای بر ما چه کسی ما را از مرقدمان برانگیزانْد این آنچه است که رحمان وعده داده و مرسلین راست گفتند

- ترجمه راستین

و گویند: ای وای بر ما، که ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟این همان وعده خدای مهربان است و رسولان همه راست گفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ

که [نفخه (دمیدن) یا بعث (برانگیخته شدن)] جز صیحه‌‌ای واحد نمی‌‌باشد پس آنوقت آنها جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه سلطانی

که (نفخه یا بعث) جز صیحه‌ای واحد نمی‌باشد پس آنوقت آنها جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند

- ترجمه راستین

و آن جز یک صیحه (و یک لحظه بیش) نباشد که ناگاه تمام خلایق محشر به پیشگاه ما حاضر آورده خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

پس امروز به نفسی چیزی ستم نمی‌‌شود و جز به آنچه که عمل می‌‌کردند جزاء داده نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

پس امروز به نفسی چیزی ستم نمی‌شود و جز به آنچه که عمل می‌کردند جزاء داده نمی‌شوند

- ترجمه راستین

پس در آن روز کمترین ظلمی به هیچ کس نشود و جز آنچه عمل کرده‌اید ابدا جزایی نخواهید یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ

همانا اصحاب جنّت امروز در مشغول بودن مسرورند

- ترجمه سلطانی

همانا اصحاب جنّت امروز در مشغول بودن مسرورند

- ترجمه راستین

اهل بهشت آن روز خوش به وجد و نشاط مشغولند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ

آنها و ازواجشان در سایه‌‌ها بر اریکه‌‌ها (تخت‌‌های مزیّن شده) تکیه دهنده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

آنها و ازواجشان در سایه‌ها بر اریکه‌ها (تخت‌های مزیّن شده) تکیه دهنده‌اند

- ترجمه راستین

آنان با زنان و اقرانشان در سایه‌ها (ی درختان بهشت) بر تختها (ی عزّت) تکیه کرده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ

در آنجا برای آنان میوه‌‌هایی [بزرگ و لذیذ] هست و آنچه که می‌‌خواهند (اشتهاء می‌‌کنند یا تمنّا می‌‌کنند) را دارند

- ترجمه سلطانی

در آنجا برای آنان میوههایی (بزرگ و لذیذ) هست و آنچه که می‌خواهند را دارند

- ترجمه راستین

برای آنها در آنجا میوه‌های گوناگون و هر چه بخواهند آماده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ سَلَامٌ قَـوْلًا مِّن رَّبٍّ رَّحِيمٍ

سلام [بر آنها] به عنوان گفتاری از پروردگار رحیم [و آن فوق همهٔ نعم جنان است]

- ترجمه سلطانی

سلام (بر آنها) به عنوان گفتاری از پروردگار رحیم

- ترجمه راستین

(فرشتگان رحمت) بر آنان از خدای مهربان سلام و تحیّت رسانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ

و [به اهل آتش گفته می‌‌شود] ای مجرمان امروز جدا شوید

- ترجمه سلطانی

و ای مجرمان امروز جدا شوید

- ترجمه راستین

و (به فاسقان خطاب شود) ای بد کاران، امروز شما (از صف نیکوان) جدا شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَابَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

ای بنی آدم آیا با شما عهد نکردم همانا شیطان را [به عنوان طاعت مانند عبادت بیشتر مردم برای او در آنچه که به آن امر می‌‌کند و از آن نهی می‌‌نماید، یا عبادت عبودیّت مانند عبادت ابلیسیّه] بندگی نکنید که او برای شما دشمنی واضح است

- ترجمه سلطانی

ای بنی آدم آیا با شما عهد نکردم همانا شیطان را بندگی نکنید که او برای شما دشمنی واضح است

- ترجمه راستین

(خطاب آید) ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ

و اینکه مرا [به عنوان طاعت در طاعت خلفای من و عبادت عبودیّت به استکانت (فرمانبرداری متواضعانه) برای من] بندگی کنید که این راه مستقیم است

- ترجمه سلطانی

و اینکه مرا بندگی کنید که این راه مستقیم است

- ترجمه راستین

و مرا پرستش کنید، که این راه مستقیم (سعادت ابدی) است؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ

و همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمی‌‌کرده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمی‌کرده‌اید

- ترجمه راستین

و همانا خلق بسیاری از شما نوع بشر را (این دیو) به گمراهی کشید، آیا عقل و فکرت کار نمی‌بستید (تا از مکر و فریبش بپرهیزید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ

این جهنّمی است که وعده داده می‌‌شدید

- ترجمه سلطانی

این جهنّمی است که وعده داده می‌شدید

- ترجمه راستین

این همان دوزخی است که به شما (پیروان شیطان) وعده می‌دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ

امروز به (سبب) آنچه که کفر می‌‌ورزیدید به آن وارد شوید

- ترجمه سلطانی

امروز به (سبب) آنچه که کفر می‌ورزیدید به آن وارد شوید

- ترجمه راستین

امروز در آتش آن به کیفر کفرتان داخل شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ

امروز بر دهان‌‌هایشان مهر می‌‌زنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن می‌‌گویند و پاهایشان شهادت می‌‌دهد به آنچه که کسب می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

امروز بر دهان‌هایشان مهر می‌زنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان شهادت می‌دهد به آنچه که کسب می‌کردند

- ترجمه راستین

امروز بر دهان آن کافران مهر خموشی نهیم و دستهایشان با ما سخن گوید و پاهایشان به آنچه می‌کردند گواهی دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ

و اگر می‌‌خواستیم البتّه چشمان آنها را محو می‌‌کردیم [یعنی چشمانشان را در دنیا مسخ می‌‌کردیم تا آنکه در دنیا نبینند یا چشمانشان را در آخرت مسخ کردیم] پس چگونه [طریق و آنچه که در آن هست را] می‌‌دیدند که در این راه [برای سلوک بر آن] سبقت بگیرند

- ترجمه سلطانی

و اگر میخواستیم البتّه چشمان آنها را محو (مسخ) می‌کردیم پس چگونه (راه و آنچه که در آن هست را) می‌دیدند که در این راه سبقت بگیرند

- ترجمه راستین

و اگر ما بخواهیم، دیده‌هایشان را (به گمراهی) محو و نابینا کنیم تا چون به راه سبقت گیرند کجا (با کوری و گمراهی) بصیرت یابند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ

و اگر بخواهیم البتّه آنها را [با تبدیل صور انسانی آنها به صور دیگر] بر جایگاهشان مسخ می‌‌کنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمی‌‌گردند

- ترجمه سلطانی

و اگر بخواهیم البتّه آنها را بر جایگاهشان مسخ می‌کنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمی‌گردند

- ترجمه راستین

و اگر بخواهیم همان جا صورت آنها را مسخ کنیم (تا به شکل سگان و بوزینگان شوند) که نه (از آن صورت یا از آن جا) بتوانند گذشت و نه (به صورت اول) بازگشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ

و کسی که در خلقت عمر [دراز] به او بدهیم را بر می‌‌گردانیم [یعنی در خلقت او به اینکه اعضایش و قوایش را در انتقاص (نقص یافتن) قرار می‌‌دهیم] آیا پس عقل (تعقل نمی‌‌کنند)

- ترجمه سلطانی

و کسی که در خلقت عمر (دراز) به او بدهیم را بر می‌گردانیم آیا پس عقل (تعقل) نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و ما هر کس را عمر دراز دهیم (به پیری) در خلقتش تغییر دهیم. آیا (در این کار) تعقل نمی‌کنند (که اگر عمر به دست طبیعت بود پس از کمال به نقصان باز نمی‌گشت).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ

و به او شعر نیاموختیم [تا قرآنی که بر زبان او جاری می‌‌شود شعر موزون و مقفّی یا کلامی شعرى باشد که حقیقت ندارد و با تمویهاتی (حقّ را باطل یا باطل را حقّ جلوه دادن) و تخییلاتی که حقیقت ندارد زینت شده باشد] و شایستهٔ او نیست، همانا آن [قرآن جاری بر زبانش] جز ذکر و قرآنی [یعنی کلامی جامع دو طرف دنیا و آخرت و احکام قالب و قلب و روح] آشکار [که صدق آن و جامعیّت آن ظاهر است] نیست

- ترجمه سلطانی

و به او شعر نیاموختیم و شایستهٔ او نیست، همانا آن جز ذکر و قرآنی آشکار نیست

- ترجمه راستین

و نه ما او را (یعنی محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را) شعر آموختیم و نه شاعری شایسته مقام اوست، بلکه این کتاب چیزی جز ذکر الهی و قرآن روشن بیان خدا نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ

تا انذار کند کسی را که [بالفطرت] زنده باشد و گفتار [به دخول در آتش] را بر کافران محقّق کند

- ترجمه سلطانی

تا انذار کند کسی را که زنده باشد و گفتار را بر کافران محقّق کند

- ترجمه راستین

تا هر که را زنده‌دل است (به آیاتش پند دهد و از خدا و قیامت) بترساند و بر کافران (نیز به اتمام حجت) وعده عذاب حتم و لازم گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ

آیا ندیده‌‌اند همانا ما از آنچه که دستان ما (ملائکهٔ عمّالهٔ ما) عمل کرده برای آنها چهارپایانی را خلق کرده‌‌ایم و آنها بر آن مالک هستند [به خلاف سایر آنچه که به آن منتفع می‌‌شوند از انواع نبات (گیاه) و اشجار (درختان) و معادن زیرا اکثر آنها برای آنها به عنوان غیر مملوکه هستند]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌اند همانا ما از آنچه که دستان ما عمل کرده برای آنها چهارپایانی را خلق کرده‌ایم و آنها بر آن مالک هستند

- ترجمه راستین

آیا کافران ندیدند که بر آنها به دست (قدرت) خود از جمله آفریدگان چهارپایانی خلقت کردیم تا مالک آنها شوند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ

و آنها را برای آنان رام کردیم و [بعضی] از آنها را سوار می‌‌شوند و از [شیر‌‌های آنها و گوشت‌‌های] آنها می‌‌خورند

- ترجمه سلطانی

و آنها را برای آنان رام کردیم و (بعضی) از آنها را سوار می‌شوند و از آنها می‌خورند

- ترجمه راستین

و آن حیوانات (با عظمت و قوت) را مطیع و رام آنها ساختیم که هم بر آنها سوار شوند و هم از آنها غذا تناول کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ

و برای آنها در آن منافع [دیگر] و نوشیدنی‌‌هایی [از شیرهای آنها] هست آیا پس شکر نمی‌‌کنند [یعنی آیا به آنها نظر نمی‌‌کنند؟! و تفکّر نمی‌‌کنند که خلق امثال آن مشتمل بر آنچه است که مناسب جهتی می‌‌شود که شایسته است که انسان به آن منتفع شود جز از علیم حکیم بصیر قدیر مدبّر ذی عنایت به انسان نیست و این نعم را شکر نمی‌‌کنند؟!]

- ترجمه سلطانی

و برای آنها در آن منافع (دیگر) و نوشیدنی‌هایی هست آیا پس شکر نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و برای آنها در آن حیوانات منافع (بسیاری از پوست و پشم و کرک و غیره) و آشامیدنی‌های فراوان (از شیر و ماست و روغن و غیره) هست، آیا شکر (این نعمتها را) نباید به جای آرند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ

و [در عوض از روی کفران به او و به نعمت‌‌هایش] غیر الله خدایانی را گرفتند تا شاید که آنها [با آلهه] یاری شوند

- ترجمه سلطانی

و غیر الله خدایانی را گرفتند تا شاید که آنها (به آلهه) یاری شوند

- ترجمه راستین

و (مشرکان از جهل) به جای خدا خدایانی دیگر اتخاذ کردند تا مگر (از جانب آنها) یاری شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ

[حال آنکه آلهه] توانایی به یاری کردن آنان ندارند و (حال آنکه) آنان برای آنها (خدایان) به عنوان لشکر حاضر هستند

- ترجمه سلطانی

(حال آنکه آلهه) توانایی به یاری کردن آنان ندارند و (حال آنکه) آنان برای آنها (خدایان) به عنوان لشکر حاضر هستند

- ترجمه راستین

هرگز آن خدایان کمترین نصرتی به آنها نتوانند کرد و خود این مشرکان معبودانشان را سپاهی حاضر خدمت هستند که همگی را (در قیامت در آتش دوزخ) حاضر آرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ

پس گفتار آنان [دربارهٔ خداوند یا دربارهٔ تو، یا دربارهٔ خلافت خلیفهٔ تو] نباید تو را اندوهناک سازد همانا ما آنچه که پنهان می‌‌کنند و آنچه که آشکار می‌‌نمایند را می‌‌دانیم [پس از آنچه که گفتند باک مدار که ما بر اقوال آنان قادر و شنوا و به آنچه که نیّت می‌‌کنند و استحقاق دارند عالم هستیم]

- ترجمه سلطانی

پس گفتار آنان نباید تو را اندوهناک سازد همانا ما آنچه که پنهان میکنند و آنچه که آشکار می‌نمایند را می‌دانیم

- ترجمه راستین

پس سخن این مشرکان تو را محزون نکند. ما هر آنچه پنهان و آشکار گویند همه را می‌دانیم (و به کیفر کفرشان می‌رسانیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ

آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفه‌‌ای [قذره (کثیف) جماد از ضعیف‌‌ترین اشیاء] خلق کردیم آنوقت او [که شخصی قادر قوی ناطق است] ستیزه کننده‌‌ای [دارای عقل و علم و نطق و قدرت و قوّت بر دفع] آشکار (ظاهر یا مظهر) است

- ترجمه سلطانی

آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفه‌ای خلق کردیم آنوقت او ستیزه کننده‌ای آشکار است

- ترجمه راستین

آیا انسان ندید که ما او را از نطفه ناقابل (چنین آراسته) خلقت کردیم؟آن گاه (به جای آنکه شکر گزار باشد) دشمن آشکار ما گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ

و برای ما مَثلی زده [که چه کسی استخوان‌‌ها را زنده می‌‌کند بعد از اخذ آنها و تفتیت (متلاشی شدن) آنها] و خلقت خود را [از نطفه بدون سبق اثری از او] فراموش کرده [و حال آنکه زنده کردن او بعد از بقای روحش و سایر آثار او از مادّه و بدن مثالی و نفس حیوانی و روح و عقل سهل‌‌تر است] گفت: چه کسی استخوان‌‌ها را زنده می‌‌کند و (حال آنکه) آنها پوسیده هستند؟!

- ترجمه سلطانی

و برای ما مَثلی زده و خلقت خود را فراموش کرده گفت: چه کسی استخوان‌ها را زنده می‌کند و (حال آنکه) آنها پوسیده هستند؟!

- ترجمه راستین

و برای ما مثلی (جاهلانه) زد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: این استخوانهای پوسیده را باز که زنده می‌کند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ

بگو: کسی که نخستین بار آن را ایجاد کرد آن را زنده می‌‌کند و او به هر آفرینشی دانا است [آنچه را که از آن باقی است و چگونگی وصل آنها و فصل آنها و وضع آنها در مواضعشان را می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

بگو: کسی که نخستین بار آن را ایجاد کرد آن را زنده می‌کند و او به هر آفرینشی دانا است

- ترجمه راستین

بگو: آن خدایی زنده می‌کند که اول بار آنها را ایجاد کرد و او به هر آفریده‌ای داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ

کسی که از درخت سبز برای شما آتش قرار داد {آن درخت مرخ (نرم و نازک، بید دشتی، زالزالک وحشی، ولیک) است که از آن عود گرفته می‌‌شود و یکی از آن دو به دیگری مالیده می‌‌شود و آتش افروخته می‌‌شود، و چوب بالایی زَند و دیگری پایین زندت (پازند) نامیده می‌‌شود} و آنوقت شما از آن [آتش] می‌‌افروزید

- ترجمه سلطانی

کسی که از درخت سبز برای شما آتش قرار داد و آنوقت شما از آن (آتش) می‌افروزید

- ترجمه راستین

آن خدایی که از درخت سبز و تر برای انتفاع شما آتش قرار داده که (برای حاجتی که خواهید) بر می‌افروزید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ

آیا کسی که آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرده قادر بر این نیست که مثل آنان را [ابتداءً] خلق کند؟! [پس چه رسد به اعادت (باز گرداندن) آنها] بله! و او خلّاق است [خلق کردن بسیار بطور ابتداء و بطور اعادت شأن او است] و [به هر آنچه که خلق کردن خلق در ابتداء یا اعادت لازم می‌‌شود] دانا است

- ترجمه سلطانی

آیا کسی که آسمان‌ها و زمین را خلق کرده قادر بر این نیست که مثل آنان را خلق کند؟! بله! و او خلّاق و دانا است

- ترجمه راستین

آیا آن خدایی که (خلقت با عظمت) آسمانها و زمین را آفریده بر آفرینش (موجود ضعیفی) مانند این کافران قادر نیست (که چون مردند باز آنها را زنده گرداند) ؟چرا (البته قادر است) و او آفریننده و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُـولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ

جز این نیست که امر (شأن) او وقتی که چیزی را اراده کند همانا به او می‌‌گوید: بباش، پس می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که امر (شأن) او وقتی که چیزی را اراده کند همانا به او می‌گوید: بباش، پس می‌باشد

- ترجمه راستین

فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش»بلا فاصله موجود خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

و منزّه است کسی که ملکوت هر چیزی در دست او است و به او بازگردانده می‌‌شوید.

- ترجمه سلطانی

و منزّه است کسی که ملکوت هر چیزی در دست او است و به او بازگردانده می‌شوید.

- ترجمه راستین

پس منزه و پاک است خدایی که (ملک و) ملکوت هر موجود به دست (قدرت) او و بازگشت شما همه خلایق به سوی اوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۷- الصافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ وَالصَّافَّاتِ صَفًّا

قسم [به اصناف ملائکه] به صف زدگان به صف

- ترجمه سلطانی

قسم به صف زدگان به صف

- ترجمه راستین

قسم به صف زدگان (چون فوج فرشتگان یا نماز گزاران یا سپاه اهل ایمان) که صف آرایی کرده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا

و باز دارندگان با راندن

- ترجمه سلطانی

و باز دارندگان با راندن

- ترجمه راستین

قسم به منع و زجر کنندگان (از عمل معصیت کاران، یا رانندگان ابر و باران).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا

و تلاوت کنندگان ذکر

- ترجمه سلطانی

و تلاوت کنندگان ذکر

- ترجمه راستین

قسم به تلاوت کنندگان ذکر (همه کتب آسمانی یا آیات قرآن).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ

همانا خدای شما قطعاً واحد است

- ترجمه سلطانی

همانا خدای شما قطعاً واحد است

- ترجمه راستین

که محققا خدای شما یکی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ

پروردگار آسمان‌‌ها و زمین و آنچه [از اصناف ملائکه و کواکب و اصناف موالید] که بین آن دو است و پروردگار مشرق‌‌ها {و هر مرتبهٔ عالی نسبت به دانی خود متلألئه (تابان) و مشرق است}

- ترجمه سلطانی

پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است و پروردگار مشرق‌ها

- ترجمه راستین

همان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرق‌ها (و مغرب‌ها) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ

همانا ما آسمان دنیا را با زینت کواکب زینت دادیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما آسمان دنیا را با زینت کواکب زینت دادیم

- ترجمه راستین

ما نزدیکترین آسمان را به زیور انجم بیاراستیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ

و از هر شیطان سرکش حفظ کردیم

- ترجمه سلطانی

و از هر شیطان سرکش حفظ کردیم

- ترجمه راستین

و (به شهاب آن انجم) از تسلط هر شیطان سرکش گمراه محفوظ داشتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ

که نمی‌‌شنوند [یعنی گوش نمی‌‌دهند یا قدرت ندارند که بشنوند] به ملأ أعلی (بزرگان متعالی) و [وقتی که بخواهند استراق سمع نمایند] از هر جانب پرتاب می‌‌شوند {یعنی با شهاب‌‌ها رمی (زده) می‌‌شوند، و این شهاب‌‌های محسوسه نمونه‌‌ای از آن و صورت آنها است وگرنه که شهاب‌‌هایی که با آنها رمی می‌‌شوند مناسب بر دو عالم مثال یعنی عالم جنّ و عالم ملائکه هستند}

- ترجمه سلطانی

که نمیشنوند (گوش نمی‌دهند) به ملأ أعلی (بزرگان متعالی) و از هر جانب پرتاب می‌شوند

- ترجمه راستین

تا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ

به جهت دور کردن و آنها عذاب دائم دارند

- ترجمه سلطانی

به جهت دور کردن و آنها عذاب دائم دارند

- ترجمه راستین

هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دائم (قیامت) گرفتار شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ

جز کسی که [مسموع] ربوده شده‌‌ای را قاپیده، پس شهاب شکافنده آن را دنبال کند [و بنفسه آنها را می‌‌شکافد یا جوّ را با ضوء (روشنی) خود می‌‌شکافد]

- ترجمه سلطانی

جز کسی که (مسموع) ربوده شده‌ای را قاپیده، پس شهاب شکافنده آن را دنبال کند

- ترجمه راستین

جز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ

حال از آنها بپرس آیا آنها از لحاظ خلقت سخت‌‌ترند یا کسانی [از ملائکه و جنّ و آسمان‌‌ها و زمین و مابین آن دو و مشرق‌‌ها و کواکب و شهاب‌‌ها] که خلق کردیم، همانا ما آنها را [از ضعیف‌‌ترین چیز] از گل چسبناک خلق کردیم [و آنها از بیشتر مخلوقات بحسب مادّه ضعیف‌‌تر و بحسب صورت کوچکتر و بحسب قوّه اهون (سست‌‌تر) هستند و آنگاه آنها به ما شرک می‌‌ورزند و عصیان می‌‌کنند، و در حالی که غیر آنها با قوّتشان و بزرگیشان ما را واحد می‌‌دانند و از ما اطاعت می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

حال از آنها بپرس آیا آنها از لحاظ خلقت سخت‌ترند یا کسانی که خلق کردیم، همانا ما آنها را از گل چسبناک خلق کردیم

- ترجمه راستین

از این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سخت‌تر است یا موجودات (با عظمت) دیگر که ما خلق کرده‌ایم؟و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ

بلکه تعجّب کردی و مسخره می‌‌کنند [و حال آنکه آنها از سوی تو یا از خداوند یا از توحید خداوند یا از کسی که خداوند را واحد می‌‌داند مسخره می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

بلکه تعجّب کردی و مسخره می‌کنند

- ترجمه راستین

بلکه تو (از انکار منکران) تعجب کردی و آنها هم به تمسخر پرداختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ

و آنوقت که تذکّر داده شوند متذکّر نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و آنوقت که تذکّر داده شوند متذکّر نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و هر گاه به آنها پند و اندرز دهند هیچ متذکر نمی‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ

و وقتی که آیه‌‌ای [یعنی معجزه‌‌ای یا آیتى از آیات بزرگ که آنها انبیاء و اولیاء (ع) هستند یا آیتى از آیات کتاب تدوینی را، یا آیتى در عالم صغیرشان] را ببینند به تمسخر می‌‌گیرند [و در سخریّه کردن به آن یا به صاحب آیت مبالغه می‌‌کنند و شدّت می‌‌دهند]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آیه‌ای را ببینند به تمسخر میگیرند

- ترجمه راستین

و چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ

و می‌‌گویند که این جز سحری واضح نیست

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند که این جز سحری واضح نیست

- ترجمه راستین

و گویند: این خود پیداست که سحری بیش نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ

آیا وقتی که مرده‌‌ایم و خاک و استخوان می‌‌باشیم

- ترجمه سلطانی

آیا وقتی که مرده‌ایم و خاک و استخوان می‌باشیم

- ترجمه راستین

(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته می‌شویم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ

آیا ما یا پدران پیشین ما حتماً برانگیخته می‌‌شویم!؟

- ترجمه سلطانی

آیا ما یا پدران پیشین ما حتماً برانگیخته میشویم!؟

- ترجمه راستین

یا پدران گذشته ما زنده می‌شوند؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ

بگو: بلی و [در آن حال] شما خوار (خاضع) هستید

- ترجمه سلطانی

بگو: بلی و (در آن حال) شما خوار (خاضع) هستید

- ترجمه راستین

بگو: آری شما (و هم پدرانتان) خوار و ذلیل به محشر مبعوث خواهید شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ

و جز این نیست که آن (بعث) فریادی (صیحه‌‌ای، همان نفخهٔ دوّم) واحد است پس آنوقت آنان نظر می‌‌کنند [یعنی می‌‌بینند یا منتظر حساب می‌‌شوند یا منتظر می‌‌شوند که چه به آنان انجام می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و جز این نیست که آن فریادی واحد است پس آنوقت آنان نظر می‌کنند (می‌بینند)

- ترجمه راستین

تنها به یک صیحه (اسرافیل) است که ناگاه همه (زنده شده و از قبرها بر خیزند و عرصه قیامت را) بنگرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَقَالُوا يَاوَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ

و می‌‌گویند: ای وای بر ما این روز دین (جزاء) است

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند: ای وای بر ما این روز دین (جزاء) است

- ترجمه راستین

و گویند: ای وای بر ما، این است روز جزای اعمال.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ

این روز فصل است که آن را تکذیب می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

این روز فصل است که آن را تکذیب می‌کردید

- ترجمه راستین

این است روز حکم (بر نیک و بد) که شما تکذیب آن می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ

کسانی که ظلم کردند و ازواجشان [به مناسبات برای آنها] و آنچه که عبادت می‌‌کردند را گرد آورید

- ترجمه سلطانی

کسانی که ظلم کردند و ازواجشان و آنچه که عبادت می‌کردند را گرد آورید

- ترجمه راستین

(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران (یا پیروان) و آنچه معبود ایشان بود،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ

غیر خداوند، پس آنها را به راه جحیم هدایت کنید

- ترجمه سلطانی

غیر خداوند، پس آنها را به راه جحیم هدایت کنید

- ترجمه راستین

که به جز خدا می‌پرستیدند، و همه را به راه دوزخ راه نمایید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ

[در موقف] متوقّفشان کنید همانا آنان [از آنچه که انجام داده‌‌اند] مسؤل هستند

- ترجمه سلطانی

متوقّفشان کنید همانا آنان مسؤل هستند

- ترجمه راستین

و (در موقف حساب) نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ

شما را چه شده که همدیگر را یاری نمی‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

شما را چه شده که همدیگر را یاری نمی‌کنید

- ترجمه راستین

(به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ

بلکه آنها امروز تسلیم شده هستند

- ترجمه سلطانی

بلکه آنها امروز تسلیم شده هستند

- ترجمه راستین

بلکه در این روز آنها همه سخت تسلیم و ذلیلند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ

و بعضی از آنها (تابعین) بر بعضی دیگر (متبوعین) روی می‌‌آورند [در حالی] که از یکدیگر سؤال [و جواب] می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و بعضی از آنها (تابعین) بر بعضی دیگر (متبوعین) روی می‌آورند (در حالی) که از یکدیگر سؤال می‌کنند

- ترجمه راستین

و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ

[اتباع] می‌‌گویند همانا شما از یمین [در صور اعمال دین و اوامر و نواهی خداوند] به ما در می‌‌آمدید {نظر به رؤسای ضلالت است که دین و ایمان و امامت و ریاست دین را بدون اذنی و اجازه‌‌ای ادّعاء می‌‌کرده‌‌اند زیرا آنها بندگان خدا را که فطرتشان فطرت ایمان و اسلام است از طلب دین و طلب کسی که دینشان را از او بگیرند منع کردند}

- ترجمه سلطانی

(اتباع) می‌گویند همانا شما از یمین (در صور اعمال دین و اوامر و نواهی خداوند) به ما در می‌آمدید

- ترجمه راستین

گویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما می‌آمدید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ

می‌‌گویند: بلکه شما مؤمن نبوده‌‌اید [برای اینکه شما بر صورت اسلام بوده‌‌اید بدون اتیان به شروط آن و عهود آن و شما بر ایمان حقیقی و نه بر اسلام حقیقی نبوده‌‌اید، بلکه شما منتحل به صورت اسلام بودید]

- ترجمه سلطانی

می‌گویند: بلکه شما مؤمن نبوده‌اید

- ترجمه راستین

آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ

و ما بر شما سلطانی (سلطنتی) نداشتیم بلکه شما گروهی طاغی (طغیان کننده از امام و ایمان) بودید [و شما را به ضلال دعوت می‌‌کردیم و شما صورت دعوت ما را که به صورت اعمال دین بود خدیعت بر نفوس خود و وسیله برای مآرب نفسانی خویش قرار دادید]

- ترجمه سلطانی

و ما بر شما سلطانی (سلطنتی) نداشتیم بلکه شما گروهی طاغی (طغیان کننده از امام و ایمان) بودید

- ترجمه راستین

و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ

پس قول پروردگار ما [به عذاب] بر ما [و بر شما] محقّق شد همانا ما البتّه [عذاب را] چشنده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

پس قول پروردگار ما (به عذاب) بر ما محقّق شد همانا ما البتّه (عذاب را) چشنده‌ایم

- ترجمه راستین

پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ

سبب اغواء کردن ما شما را برای این است که ما خود گمراه بودیم

- ترجمه سلطانی

سبب اغواء کردن ما شما را برای این است که ما خود گمراه بودیم

- ترجمه راستین

و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ

زیرا آنها در آنروز در عذاب مشترک هستند [چنانکه در غوایت (گمراهی) مشترک بودند]

- ترجمه سلطانی

زیرا آنها در آنروز در عذاب مشترک هستند

- ترجمه راستین

و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ

همانا ما با مجرمین (مشرکین) این‌‌چنین رفتار می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما با مجرمین این‌چنین رفتار میکنیم

- ترجمه راستین

ما چنین از بد کاران انتقام می‌کشیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ

که وقتی به آنها گفته می‌‌شد خدایی جز الله نیست آنها [از شنیدن آن و قبول آن] استکبار می‌‌ورزیدند

- ترجمه سلطانی

که وقتی به آنها گفته می‌شد خدایی جز الله نیست آنها استکبار میورزیدند

- ترجمه راستین

آنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته می‌شد (از قبول آن) سرکشی می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَيَقُـولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ

و [بدون تحقیقی بر قول او و دین او و بدون تعمّقی در وصف خدایانشان و دینشان] می‌‌گفتند: آیا ما خدایان خود را برای شاعری مجنون ترک کنیم

- ترجمه سلطانی

و میگفتند: آیا ما خدایان خود را برای شاعری مجنون ترک کنیم

- ترجمه راستین

و می‌گفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانه‌ای دست از خدایان خود برداریم؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ

بلکه [شاعر نیست که با تمویه (ظاهر آرایی) حقّ، باطل را آورده باشد و نه با خیالات فاسده به صورت معقولات حقّه، و مجنون و مخبّط (آشفته خاطر) هم نیست، چنانکه انفس شما بر شما جلوه داده و لکن] حقّ را آورده و فرستادگان [که به آنها اعتقاد دارید] را تصدیق کرده است

- ترجمه سلطانی

(شاعر نیست) بلکه حقّ را آورده و فرستادگان (که به آنها اعتقاد دارید) را تصدیق کرده است

- ترجمه راستین

(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ

همانا شما البتّه عذاب دردناک را می‌‌چشید

- ترجمه سلطانی

همانا شما البتّه عذاب دردناک را می‌چشید

- ترجمه راستین

شما (که او را تکذیب کردید امروز) عذاب سخت و دردناک خواهید چشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

و [در آن چشیدن] جز به (سبب) آنچه که [به نفس خود] عمل می‌‌کردید جزاء داده نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و جز به (سبب) آنچه که (به نفس خود) عمل می‌کردید جزاء داده نمی‌شوید

- ترجمه راستین

و جز به کردارتان مجازات نمی‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه سلطانی

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه راستین

(امروز همه مسئولند) جز بندگان پاک برگزیده خدا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ

آنان روزی معلومی دارند [که خدم (خدمت کنندگان) بر آنها از ملائکه و غلمان و حور آن را می‌‌دانند]

- ترجمه سلطانی

آنان روزی معلومی دارند

- ترجمه راستین

آنان را (در بهشت ابد) روزی جسمانی و روحانی (بی حساب) معیّن است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ

میوه‌‌هایی و (در حالی که) آنها [بحسب رزق و مسکن و مقام و معاشر] اکرام شده هستند

- ترجمه سلطانی

میوه‌هایی و (در حالی که) آنها اکرام شده هستند

- ترجمه راستین

میوه‌های گوناگون بهشتی، و هم آنها (در آن عالم جاودانی) بزرگوار و محترمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

در جنّت‌‌های پر نعمت

- ترجمه سلطانی

در جنّت‌های پر نعمت

- ترجمه راستین

در آن بهشت پر نعمت متنعّمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ

بر روی تخت‌‌هایی [در حالی که] روبروی یکدیگر هستند

- ترجمه سلطانی

بر روی تخت‌هایی (در حالی که) روبروی یکدیگر هستند

- ترجمه راستین

بر تختهای عالی رو به روی یکدیگر نشسته‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ

که با جام [خمر] بر آنها می‌‌چرخند از [شراب] صاف

- ترجمه سلطانی

که با جام (خمر) بر آنها می‌چرخند از (شراب) صاف

- ترجمه راستین

(حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور می‌زنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ

سفید [به خلاف خمر دنیا که آن سرخ تیره است] لذّتبخش بر نوشندگان

- ترجمه سلطانی

سفید لذّتبخش بر نوشندگان

- ترجمه راستین

شرابی سپید و روشن که آشامندگان لذت کامل برند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ

که در آن [به خلاف خمر دنیا که در آن غول (سردرد) صداع (سردرد) و خمار (سردرد) هست] سردردی نیست و با [نوشیدن] آن عقل آنها نمی‌‌رود

- ترجمه سلطانی

که در آن سردردی نیست و با (نوشیدن) آن عقل آنها نمی‌رود

- ترجمه راستین

نه در آن می‌خمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ

و کوتاه کنندگان نگاه چشم درشت (مؤنّث) نزد آنان هستند [که چشمانشان را بر ازواج خود می‌‌اندازند که مانند بعضی از ازواج دنیا آنها را به سوی غیر آنان (مذکّر) فراتر نمی‌‌برند]

- ترجمه سلطانی

و کوتاه کنندگان نگاه چشم درشت (مؤنّث) نزد آنان هستند

- ترجمه راستین

و در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ

مانند اینکه آنها (مؤنّث) بیضهٔ (تخم پرنده) پوشیده [از غبار] هستند

- ترجمه سلطانی

مانند اینکه آنها (مؤنّث) بیضهٔ (تخم پرنده) پوشیده (از غبار) هستند

- ترجمه راستین

گویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند[یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش می‌پوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م) ].

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ

پس بعضی از آنها بر بعضی دیگر اقبال کرده از همدیگر سؤال [و جواب] می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

پس بعضی از آنها بر بعضی دیگر اقبال کرده از همدیگر سؤال می‌کنند

- ترجمه راستین

در آنجا مؤمنان بعضی با بعضی به صحبت روی کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ

گوینده‌‌ای از آنها می‌‌گوید همانا من همنشینی داشتم

- ترجمه سلطانی

گوینده‌ای از آنها می‌گوید همانا من همنشینی داشتم

- ترجمه راستین

یکی از آنها گوید: (ای رفیقان بهشتی) مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ يَقُـولُ أَإِنَّكَ لَـمِنَ الْمُصَدِّقِينَ

می‌‌گفت آیا تو به راستی از تصدیق کنندگانی

- ترجمه سلطانی

می‌گفت آیا تو به راستی از تصدیق کنندگانی

- ترجمه راستین

که با من می‌گفت: آیا تو (وعده‌های بهشت و قیامت را) باور می‌کنی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ

آیا وقتی که مرده‌‌ایم و خاک و استخوان می‌‌باشیم آیا ما قطعاً جزاء داده می‌‌شویم؟

- ترجمه سلطانی

آیا وقتی که مرده‌ایم و خاک و استخوان می‌باشیم آیا ما قطعاً جزاء داده می‌شویم؟

- ترجمه راستین

آیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ

[گوینده به همنشین خود] گفت: آیا شما [از حال او] مطّلع هستید

- ترجمه سلطانی

(گوینده به همنشین خود) گفت: آیا شما (از حال او) مطّلع هستید

- ترجمه راستین

باز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا می‌خواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ

آنگاه [گوینده] مطلّع می‌‌شود و او را در میان (وسط) جحیم می‌‌بیند

- ترجمه سلطانی

آنگاه (گوینده) مطلّع می‌شود و او را در میان جحیم می‌بیند

- ترجمه راستین

آن گاه خود بنگرد و او را در میان دوزخ (معذّب) بیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ قَالَ تَاللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ

گفت به خداوند سوگند که نزدیک بود که [او] مرا گمراه نماید

- ترجمه سلطانی

گفت به خداوند سوگند که نزدیک بود که (او) مرا گمراه نماید

- ترجمه راستین

به او گوید: قسم به خدا که نزدیک بود مرا (همچون خود) هلاک گردانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَلَـوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ

و اگر نعمت پروردگارم [یعنی ولایت ولیّ امر من زیرا آن نعمت حقیقی است یا انعام پروردگار من به ولایت] نبود البتّه [آنگاه] از حاضر شدگان [در عذاب] می‌‌بودم

- ترجمه سلطانی

و اگر نعمت (ولایت) پروردگارم نبود البتّه (آنگاه) از حاضر شدگان (در عذاب) می‌بودم

- ترجمه راستین

و اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ

آیا پس ما مرده نیستیم [قرین (همنشین) را با ردّ قول او بر او و انکار آنچه که او در زندگانی دنیا می‌‌گفت استهزاء می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس ما مرده نیستیم

- ترجمه راستین

(و از خوشحالی گوید) آیا دیگر ما را مرگی نخواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

جز مرگ اوّل ما [از زندگانی دنیا] و ما معذّب شده نیستیم

- ترجمه سلطانی

جز مرگ اوّل ما (از زندگانی دنیا) و ما معذّب شده نیستیم

- ترجمه راستین

جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

همانا این [مقام که برای مؤمن گوینده است] البتّه همان پیروزی بزرگ است

- ترجمه سلطانی

همانا این البتّه همان پیروزی بزرگ است

- ترجمه راستین

این است همان سعادت و رستگاری بزرگ.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ لِـمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ

پس عمل کنند‌‌گان باید برای مثل این عمل کنند

- ترجمه سلطانی

پس عمل کنند‌گان باید برای مثل این عمل کنند

- ترجمه راستین

آنان که سعی و عملی می‌کنند باید بر مثل این (بهشت جاودانی) کنند (نه بر دنیای دو روزه فانی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ أَذَلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ

آیا آن پذیرائی بهتر است یا درخت زقّوم (درختی در جهنّم و گیاهی زهر‌‌دار در صحرا به شکل یاسمین)

- ترجمه سلطانی

آیا آن پذیرائی بهتر است یا درخت زقّوم

- ترجمه راستین

آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِـمِينَ

همانا ما آن را به عنوان فتنه برای ستمکاران قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما آن را به عنوان فتنه برای ستمکاران قرار دادیم

- ترجمه راستین

که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ

همانا آن درختی است که در اصل (خاستگاه، سرچشمه) جحیم خارج می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

همانا آن درختی است که در اصل (خاستگاه، سرچشمه) جحیم خارج می‌شود

- ترجمه راستین

آن زقوم به حقیقت درختی است که از بن دوزخ برآید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ

شکوفهٔ آن [در منتهای زشتی] گوئی سرهای شیاطین است

- ترجمه سلطانی

شکوفهٔ آن (در منتهای زشتی) گوئی سرهای شیاطین است

- ترجمه راستین

میوه‌اش (در خباثت) گویی سرهای شیاطین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ

و همانا آنها [برای غایت جوعشان (گرسنگیشان) و شدّت احتیاج آنها به خوردن] البّته از آن می‌‌خورند و شکم‌‌هایشان را از آن پُر کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و همانا آنها البّته از آن می‌خورند و شکم‌هایشان را از آن پُر کننده‌اند

- ترجمه راستین

اهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور می‌خورند که شکمها پر می‌سازند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ

سپس همانا بر آن حتماً [مایعی] داغ را آمیخته می‌‌دارند [یعنی همان غسّاق (زردآبه) یا صدید (چرک خون) مخلوط]

- ترجمه سلطانی

سپس همانا بر آن حتماً (مایعی) داغ را آمیخته می‌دارند

- ترجمه راستین

پس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزه‌ای از شراب سوزان خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ

سپس همانا [برای تتمیم عذاب و تغلیظ آن] محلّ بازگشت آنها حتماً به جحیم است

- ترجمه سلطانی

سپس همانا محلّ بازگشت آنها حتماً به جحیم است

- ترجمه راستین

و باز هم رجوعشان به سوی (عذاب دایم) جهنّم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ

[برای این] که آنها به پدرانشان [و در حالی که] آنها گمراه بودند الفت (أنس و عادت و معاشرت) داشتند [و معذلک از آنها تبعیّت کردند پس به سبب آن مستحقّ این عذاب شدند]

- ترجمه سلطانی

(برای این) که آنها به پدرانشان (و در حالی که) آنها گمراه بودند الفت (أنس و عادت و معاشرت) داشتند

- ترجمه راستین

چرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ

و بر آثار آنها [با علمشان به اینکه آنها گمراهند] با دلهره می‌‌روند (سرعت می‌‌گیرند)

- ترجمه سلطانی

و بر آثار آنها با دلهره می‌روند

- ترجمه راستین

و باز از پی آنها شتابان می‌رفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ

و همانا اکثر پیشینیان قبل از آنها گمراه شدند

- ترجمه سلطانی

و همانا اکثر پیشینیان قبل از آنها گمراه شدند

- ترجمه راستین

و قبل از اینان بیشتر پیشینیان هم سخت گمراه بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ

و البتّه انذار کنندگانی را در [میان] آنها فرستاده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و البتّه انذار کنندگانی را در (میان) آنها فرستاده‌ایم

- ترجمه راستین

و ما رسولانی برای بیم و پند بر آنها فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ

پس نظر کن که عاقبت انذار شدگان (تکذیب کنندگان) چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس نظر کن که عاقبت انذار شدگان چگونه بود

- ترجمه راستین

(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

[به این بیان که عاقبت مردم بدترین عاقبت‌‌ها می‌‌باشد] مگر بندگان مخلَص خداوند [یعنی تصدیق کنندگان بر انبیاء (ع)]

- ترجمه سلطانی

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه راستین

جز بندگان پاک برگزیده خدا (همه هلاک شدند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ

و [بعد از آنکه قوم نوح در تکذیب کردن و انکار کردن و ایذاء ادامه دادند] همانا نوح [با دعاء (نفرین) برای قوم خود] به ما نداء داد و البتّه [او را اجابت کردیم، و خدای را سوگند که] چه نیکو اجابت کننده‌‌ای هستیم

- ترجمه سلطانی

و همانا نوح به ما نداء داد و البتّه چه نیکو اجابت کننده‌ای هستیم

- ترجمه راستین

و همانا نوح ما را (بر یاری خود) ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

و او و اهلش را از محنت بزرگ [اذی قومش و از غرق شدن] نجات دادیم

- ترجمه سلطانی

و او و اهلش را از محنت بزرگ نجات دادیم

- ترجمه راستین

و او را با اهل بیتش (و پیروانش) همه را از اندوه و بلای بزرگ (هلاکت غرق) نجات دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ

و ذرّیّه‌‌اش را آنها را باقی قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و ذرّیّه‌اش را آنها را باقی قرار دادیم

- ترجمه راستین

و نژاد و اولاد او را روی زمین باقی داشتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

و بر او در آیندگان [کسانی که بعد از او آمدند بر زبان آنها جاری] گذاشتیم

- ترجمه سلطانی

و بر او در (زبان) آیندگان گذاشتیم

- ترجمه راستین

و در میان آیندگان نام نیکویش بگذاشتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَـمِينَ

سلام بر نوح در جهانیان

- ترجمه سلطانی

سلام بر نوح در جهانیان

- ترجمه راستین

سلام و تحیّت بر نوح (خدا پرست) در میان عالمیان باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

همانا ما این‌‌چنین [با ترک «لِسَان صِدْقٍ» برای آنان در آیندگان و بقاء علم و کتاب و نبوّت در عقبهٔ آنها و با اعطاء برکت در عقب آنها] به نیکوکاران جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما این‌چنین به نیکوکاران جزاء میدهیم

- ترجمه راستین

ما نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

که او از بندگان مؤمن [مشرّف با تشریف اضافت به] ما بود

- ترجمه سلطانی

که او از بندگان مؤمن ما بود

- ترجمه راستین

که او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ

سپس دیگران را غرق کردیم

- ترجمه سلطانی

سپس دیگران را غرق کردیم

- ترجمه راستین

آن گاه دیگران را همه غرق دریای هلاک گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ

و همانا البتّه ابراهیم از شیعیان (پیروان) او است {یعنی از کسانی که در رسالت و اجراء (جاری داشتن) احکام خداوند بر بندگان و تحمّل اذیّت قوم و صبر بر ابتلاء شدن به آنان شایع (پیروی کننده) از نوح هستند}

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه ابراهیم از شیعیان (پیروان) او است

- ترجمه راستین

و از پیروان نوح (در دعوت به توحید و خدا پرستی) به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

آنوقت که با قلبی سلیم نزد پروردگارش آمد

- ترجمه سلطانی

آنوقت که با قلبی سلیم نزد پروردگارش آمد

- ترجمه راستین

که با قلبی پاک و سالم (از شرک) به سوی پروردگار خویش آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ

آنوقت که به پدرش و به قوم خود گفت چه چیزی را می‌‌پرستید؟

- ترجمه سلطانی

آنوقت که به پدرش و به قوم خود گفت چه چیزی را می‌پرستید؟

- ترجمه راستین

هنگامی که با پدر (یعنی عموی) خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ

آیا خدایی دروغین غیر الله را می‌‌خواهید

- ترجمه سلطانی

آیا خدایی دروغین غیر الله را می‌خواهید

- ترجمه راستین

آیا رواست که به دروغ خدایانی به جای خدای یکتا بر می‌گزینید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَـمِينَ

پس گمان شما به پروردگار عالمیان چیست [حتّی از او به مصنوعی که با انفس خود آن را ساخته‌‌اید روی آورده‌‌اید]

- ترجمه سلطانی

پس گمان شما به پروردگار عالمیان چیست

- ترجمه راستین

پس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان می‌برید (و از قهر و انتقام خدا چگونه نمی‌ترسید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ

پس به نظری در ستارگان نظر کرد

- ترجمه سلطانی

پس به نظری در ستارگان نظر کرد

- ترجمه راستین

آن گاه (ابراهیم تدبیری اندیشید و) به ستارگان آسمان نگاهی کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ

پس گفت همانا من بیمارم

- ترجمه سلطانی

پس گفت همانا من بیمارم

- ترجمه راستین

و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ

پس از او روی گردانیدند [در حالی که به سوی انجام مراسم عید خود] پشت کننده [به او] بودند

- ترجمه سلطانی

پس از او روی گردانیدند (در حالی که) (به سوی انجام مراسم عید خود) پشت کننده (به او) بودند

- ترجمه راستین

قوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ

آنگاه [ابراهیم] به سوی خدایانشان میل کرد (روی آورد) و [با تهکّم به آنها به آنها] گفت آیا [غذایی که نزد شما هست را] نمی‌‌خورید

- ترجمه سلطانی

آنگاه (ابراهیم) به سوی خدایانشان میل کرد (روی آورد) و گفت آیا نمی‌خورید

- ترجمه راستین

ابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمی‌خورید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ

شما را چه شده که حرف نمی‌‌زنید [و جواب مرا نمی‌‌دهید]

- ترجمه سلطانی

شما را چه شده که حرف نمی‌زنید

- ترجمه راستین

چرا سخن نمی‌گویید؟ (شما چه خدایان بی‌اثر باطلی هستید!)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ

پس با ضربه زدنی با قدرت بر آنها رو آورد [و همگی آنها را شکست جز بزرگی را که داشتند]

- ترجمه سلطانی

پس با ضربه زدنی با قدرت بر آنها رو آورد

- ترجمه راستین

و محکم (با تبر) بر بتان زد (و جز بت بزرگ همه را درهم شکست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ

پس به سوی او (ابراهیم) روی آوردند [در حالی که] می‌‌شتافتند

- ترجمه سلطانی

پس به سوی او (ابراهیم) روی آوردند (در حالی که) می‌شتافتند

- ترجمه راستین

قوم (آگه شدند و) با شتاب (از پی انتقام) به سوی او آمدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ

[ابراهیم بعد از آنکه به او رسیدند به آنها] گفت: آیا آنچه که [خودتان] می‌‌تراشید را بندگی می‌‌کنید [و الله را که شایسته است که عبادت شود ترک می‌‌کنید]

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت آیا آنچه که (خودتان) می‌تراشید را بندگی می‌کنید

- ترجمه راستین

ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ

و (حال آنکه) شما و آنچه [از اصنام و غیر آن] که عمل می‌‌کنید (می‌‌سازید) را خداوند خلق کرده است {زیرا موادّ آنها به خلقت او و صُنع آنها به اقدار (قدرت دادن) او است}

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) شما و آنچه که عمل می‌کنید (می‌سازید) را خداوند خلق کرده است

- ترجمه راستین

در صورتی که شما و آنچه (از بتان) می‌سازید همه را خدا آفریده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ

[بعد از آنکه با آنها محاجّه کرد و با او احتجاج نمودند] گفتند: برای او ساختمانی بناء کنید و او را در جحیم (آتش شدید) بیندازید

- ترجمه سلطانی

گفتند برای او ساختمانی بناء کنید و او را در جحیم بیندازید

- ترجمه راستین

(قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانه‌ای بسازید و او را در آتش افکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ

آنگاه حیله‌‌ای [به احراق (سوزاندن) او با آتش] برای او اراده کردند پس [با باطل کردن کید آنها] آنها را پست‌‌ترین‌‌ها قرار دادیم [و او حجّت بر آنها قرار داده شد]

- ترجمه سلطانی

آنگاه حیله‌ای برای او اراده کردند پس آنها را پست‌ترین‌ها قرار دادیم

- ترجمه راستین

نمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ

و گفت که من رهسپار به سوی پروردگارم هستم [او] بزودی مرا هدایت خواهد کرد

- ترجمه سلطانی

و گفت که من رهسپار به سوی پروردگارم هستم (او) بزودی مرا هدایت خواهد کرد

- ترجمه راستین

و ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود می‌روم که البته هدایتم خواهد فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِـحِينَ

پروردگارا [بعضاً] از صالحان [فرزند] به من عطاء کن [که در تنهایی من انیس بر من، و برای عبادتم و دعوتم به عنوان معین (کمک کننده) برای من باشند]

- ترجمه سلطانی

پروردگارا (بعضاً) از صالحان (فرزند) به من عطاء کن

- ترجمه راستین

بار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ

پس [او را بعد از یأس او و یأس زوجه‌‌اش از فرزند به مسؤلش (درخواستش) اجابت کردیم و] به او به پسری بردبار بشارت دادیم

- ترجمه سلطانی

پس به او به پسری بردبار بشارت دادیم

- ترجمه راستین

پس مژده پسر بردباری به او دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَابُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَاأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ

و چون [به او اعطاء کردیم] با او به سعی (نوجوانی) رسید [در خواب دید که خداوند او را به ذبح او امر می‌‌کند و به فرزندش] گفت: ای پسرکم همانا من در خواب می‌‌بینم که تو را ذبح می‌‌کنم، پس نظر کن که چه می‌‌بینی (فکر می‌‌کنی) گفت ای پدرم آنچه را که امر شده‌‌ای انجام بده که ان شاء الله (اگر خداوند بخواهد) مرا از شکیبایان خواهی یافت

- ترجمه سلطانی

و چون با او به سعی (نوجوانی) رسید گفت ای پسرکم همانا من در خواب می‌بینم که تو را ذبح می‌کنم، پس نظر کن که چه می‌بینی (فکر می‌کنی) گفت ای پدرم آنچه را که امر شده‌ای انجام بده که ان شاء الله (اگر خداوند بخواهد) مرا از شکیبایان خواهی یافت

- ترجمه راستین

آن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین می‌بینم که تو را قربانی (راه خدا) می‌کنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ

و چون آن دو [به استسلام (گردن نهادن) بر امر خداوند] تسلیم شدند و او را بر [روی] پیشانی [به زمین] افکند

- ترجمه سلطانی

و چون آن دو (بر امر خداوند) تسلیم شدند (گردن نهادند) و او را بر (روی) پیشانی (به زمین) افکند

- ترجمه راستین

پس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را (برای کشتن) به روی در افکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ وَنَادَيْنَاهُ أَن يَاإِبْرَاهِيمُ

و به او نداء دادیم که ای ابراهیم

- ترجمه سلطانی

و به او نداء دادیم که ای ابراهیم

- ترجمه راستین

و ما در آن حال (که کارد به گلویش کشید) خطاب کردیم که ای ابراهیم،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

همانا رؤیا را [با عزم و اتیان به مأمور] تصدیق کرده‌‌ای همانا ما اینگونه به نیکوکاران پاداش می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

همانا رؤیا را تصدیق کرده‌ای همانا ما اینگونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم

- ترجمه راستین

تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار) . ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ

همانا این البتّه همان امتحانی واضح بود

- ترجمه سلطانی

همانا این البتّه همان امتحانی واضح بود

- ترجمه راستین

این ابتلا همان امتحانی است که (حقیقت حال اهل ایمان را) روشن می‌کند (که در راه خدا از هر چیز می‌گذرند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

و او را با ذبح بزرگی فدیه دادیم

- ترجمه سلطانی

و او را با ذبح بزرگی فدیه دادیم

- ترجمه راستین

و بر او (گوسفندی فرستاده و) ذبح بزرگی فدا ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

و در آیندگان بر او گذاشتیم

- ترجمه سلطانی

و در آیندگان بر او گذاشتیم

- ترجمه راستین

و ثنای او را در میان آیندگان وا گذاردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ

سلام بر ابراهیم

- ترجمه سلطانی

سلام بر ابراهیم

- ترجمه راستین

سلام و تحیّت خدا بر ابراهیم باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

این‌‌چنین به نیکوکاران جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

این‌چنین به نیکوکاران جزاء می‌دهیم

- ترجمه راستین

ما نیکوان را این چنین پاداش نیکو می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

همانا او از بندگان مؤمن ما است

- ترجمه سلطانی

همانا او از بندگان مؤمن ما است

- ترجمه راستین

زیرا او از بندگان با ایمان ما بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِـحِينَ

و اسحاق را به عنوان پیامبری از صالحین به او بشارت دادیم

- ترجمه سلطانی

و اسحاق را به عنوان پیامبری از صالحین به او بشارت دادیم

- ترجمه راستین

و باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِـمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ

و به او و به اسحاق برکت دادیم و از ذرّیّهٔ آن دو [اشخاصی] نیکوکار و [اشخاصی] ظالم آشکاری لنفسه (بر خویش) هستند

- ترجمه سلطانی

و به او و به اسحاق برکت دادیم و از ذرّیّهٔ آن دو (اشخاصی) نیکوکار و (اشخاصی) ظالم آشکاری لنفسه (بر خویش) هستند

- ترجمه راستین

و بر ابراهیم و اسحاق برکت و خیر بسیار عطا کردیم، و از فرزندانشان برخی صالح و نیکوکار و برخی دانسته و آشکار به نفس خود ستمکار شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ

و همانا بر موسی و هارون [با انجاء (نجات دادن) آن دو و انجاء قوم آن دو از شدّت استعباد (برده کشی) و یاری آن دو و اعطاء کتاب و نبوّت و بقاء لسان صدق در آخرین و غیر آن] منّت گذاردیم

- ترجمه سلطانی

و همانا بر موسی و هارون منّت گذاردیم

- ترجمه راستین

و همانا ما بر موسی و هارون منّت گذاردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

و آن دو را و قوم آن دو را از اندوه بزرگ [همان استعباد و قتل اولاد و تفریق (جدا کردن) بین مردان و زنان و تجسّس حیاء زنان برای عیب یا فرزند و ترس قتل فرعون آنها را بعد از خروج آنها از مصر و گرفتن او آنها را و استعباد ثانیّ او و خوف غرق شدن بعد از دخول در دریا] نجات دادیم

- ترجمه سلطانی

و آن دو را و قوم آن دو را از اندوه بزرگ نجات دادیم

- ترجمه راستین

و هر دو را با قومشان از بلای بزرگ (فرعونیان) نجات دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ

و [با انجاء آنها از دشمنانشان و اغراق (غرق کردن) دشمنانشان] به آنها یاری کردیم

- ترجمه سلطانی

و به آنها یاری کردیم

- ترجمه راستین

و آنها را یاری دادیم تا (بر فوعونیان) به حقیقت غالب شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ

پس آنها هم چیره شدند و به آن دو کتاب روشنگر [یعنی نبوّت و رسالت و احکام آن دو و تورات صورت آن دو] دادیم

- ترجمه سلطانی

پس آنها هم چیره شدند و به آن دو کتاب روشنگر دادیم

- ترجمه راستین

و به آن دو (پیغمبر) کتاب (تورات) روشن بیان را عطا کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ

و آن دو را به راه راست هدایت {و آن راه انسانی است که فطریِّ آن ولایت فطری و تکلیفیِّ آن ولایت تکلیفی است} نمودیم

- ترجمه سلطانی

و آن دو را به راه راست هدایت نمودیم

- ترجمه راستین

و هر دو را به راه راست (خداپرستی) هدایت کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ

و بر آن دو در آیندگان گذاردیم

- ترجمه سلطانی

و بر آن دو در آیندگان گذاردیم

- ترجمه راستین

و برایشان نام نیک در میان آیندگان باقی گذاردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٠ سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ

سلام بر موسی و هارون

- ترجمه سلطانی

سلام بر موسی و هارون

- ترجمه راستین

سلام و تحیّت بر موسی و هارون باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

همانا ما این‌‌چنین به نیکوکاران جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما این‌چنین به نیکوکاران جزاء می‌دهیم

- ترجمه راستین

ما چنین نیکوان را پاداش نیکو می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

همانا آن دو از بندگان مؤمن ما بودند

- ترجمه سلطانی

همانا آن دو از بندگان مؤمن ما بودند

- ترجمه راستین

زیرا هر دو از بندگان خاص با ایمان ما بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَـمِنَ الْمُرْسَلِينَ

و همانا الیاس البتّه از فرستادگان بود

- ترجمه سلطانی

و همانا الیاس البتّه از فرستادگان بود

- ترجمه راستین

و همانا الیاس یکی از رسولان بزرگ خدا بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٤ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ

وقتی که [به عنوان مناصح (نصیحت کننده) بر آنها به صورت شفقت] به قومش گفت آیا از خداوند نمی‌‌هراسید

- ترجمه سلطانی

وقتی که به قومش گفت آیا از خداوند نمی‌هراسید

- ترجمه راستین

وقتی که قومش را گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمی‌شوید (که ترک بت و خود پرستی کنید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٥ أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ

آیا بعل (اسم ربّ و بتی از طلا است) را فرا می‌‌خوانید و بهترین آفرینندگان را وا می‌‌گذارید؟!

- ترجمه سلطانی

آیا بعل (اسم ربّ و بتی از طلا است) را فرا می‌خوانید و بهترین آفرینندگان را وا می‌گذارید؟!

- ترجمه راستین

آیا بت بعل نام را (خدا) می‌خوانید و خدای بهترین آفریننده عالم را ترک می‌گویید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٦ اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

الله پروردگارتان را و پروردگار پدران پیشینتان را

- ترجمه سلطانی

الله پروردگارتان را و پروردگار پدران پیشینتان را

- ترجمه راستین

همان خدایی که آفریننده شما و پدران گذشته شماست (نه بتان جماد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٧ فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

پس او را تکذیب کردند، پس همانا آنان البتّه [برای حساب یا در آتش] احضار شدگان هستند

- ترجمه سلطانی

پس او را تکذیب کردند، پس همانا آنان البتّه (برای حساب یا در آتش) احضار شدگان هستند

- ترجمه راستین

قوم الیاس (رسالت) او را تکذیب کردند، بدین سبب (برای انتقام و عذاب به محشر) احضار می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٨ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه سلطانی

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه راستین

(و همه هلاک شوند) جز بندگان پاک و برگزیده خدا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٩ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

و برای او در آیندگان گذاردیم

- ترجمه سلطانی

و برای او در آیندگان گذاردیم

- ترجمه راستین

و از او در میان آیندگان نام نیکو باقی گذاردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٠ سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ

سلام بر اِل یاسین

- ترجمه سلطانی

سلام بر اِل یاسین

- ترجمه راستین

سلام بر الیاس (و آل یاسین) باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣١ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

همانا ما این‌‌چنین به نیکوکاران جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما این‌چنین به نیکوکاران جزاء می‌دهیم

- ترجمه راستین

ما نیکوان را چنین پاداش نیکو می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٢ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

همانا او از بندگان مؤمن ما بود

- ترجمه سلطانی

همانا او از بندگان مؤمن ما بود

- ترجمه راستین

زیرا او از بندگان خاص با ایمان ما بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٣ وَإِنَّ لُوطًا لَّـمِنَ الْمُرْسَلِينَ

و همانا لوط البتّه از فرستادگان بود

- ترجمه سلطانی

و همانا لوط البتّه از فرستادگان بود

- ترجمه راستین

و لوط هم یکی از رسولان خدا بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٤ إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

آنوقت که او و اهلش همگی را نجات دادیم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که او و اهلش همگی را نجات دادیم

- ترجمه راستین

وقتی که ما (خواستیم قوم او را کیفر کنیم) او و اهل بیتش همه را نجات دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٥ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ

جز پیرزنی در بازماندگان

- ترجمه سلطانی

جز پیرزنی در بازماندگان

- ترجمه راستین

به جز پیر زالی (همسر او) که در میان قومی که هلاک شدند باقی ماند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٦ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ

سپس دیگران را در هم کوبیدیم

- ترجمه سلطانی

سپس دیگران را در هم کوبیدیم

- ترجمه راستین

پس (از نجات لوط و اهلش) دیگران که بدکار بودند همه را هلاک ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٧ وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ

و همانا شما [ای اهل مکّه] قطعاً بر [آثار] آنها می‌‌گذرید [در حالی که] صبح کننده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و همانا شما قطعاً بر آنها می‌گذرید (در حالی که) صبح کننده‌اید

- ترجمه راستین

و شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط می‌گذرید (و خرابه‌های آن را به چشم می‌نگرید) در صبح،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٨ وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

و در شب آیا پس عقل (تعقل) نمی‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

و در شب آیا پس عقل (تعقل) نمی‌کنید

- ترجمه راستین

و شام، آیا (چشم عبرت نمی‌گشایید و) عقل را کار نمی‌بندید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٩ وَإِنَّ يُونُسَ لَـمِنَ الْمُرْسَلِينَ

و همانا یونس البتّه از فرستادگان بود

- ترجمه سلطانی

و همانا یونس البتّه از فرستادگان بود

- ترجمه راستین

و یونس نیز یکی از رسولان بزرگ خدا بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٠ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

وقتی که با کشتی پُر فرار کرد

- ترجمه سلطانی

وقتی که با کشتی پُر فرار کرد

- ترجمه راستین

آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤١ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ

آنگاه قرعه انداختند پس از افتادگان [قرعه به نام او] بود

- ترجمه سلطانی

آنگاه قرعه انداختند پس از افتادگان (قرعه به نام او) بود

- ترجمه راستین

(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٢ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ

و ماهی او را بلعید و او [چیزی که] ملامت [شود] آورده بود

- ترجمه سلطانی

و ماهی او را بلعید و او (چیزی که) ملامت (شود) آورده بود

- ترجمه راستین

و ماهی دریا او را به کام فرو برد و او در خور ملامت بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٣ فَلَـوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ

و اگر او از تسبیح کنندگان نمی‌‌بود

- ترجمه سلطانی

و اگر او از تسبیح کنندگان نمی‌بود

- ترجمه راستین

و اگر او به ستایش و تسبیح خدا نپرداختی،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٤ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ

البتّه در شکم آن تا روزی که مبعوث می‌‌شوند می‌‌ماند

- ترجمه سلطانی

البتّه در شکم آن تا روزی که مبعوث می‌شوند می‌ماند

- ترجمه راستین

تا قیامت در شکم ماهی زیست کردی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٥ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ

پس او را به خشکی انداختیم [یعنی مکان خالی از آنچه که او را بپوشاند از درختی یا گیاهی یا بنائی یا کوهی] و (در حالی که) او بیمار بود

- ترجمه سلطانی

پس او را به خشکی انداختیم و (در حالی که) او بیمار بود

- ترجمه راستین

باز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٦ وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ

و بر او درختی از یقطین (کدو) رویاندیم

- ترجمه سلطانی

و بر او درختی از یقطین (کدو) رویاندیم

- ترجمه راستین

و (در آن صحرا) بر او درختی از کدو رویانیدیم (تا به برگش سایه‌بان و پوشش کند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٧ وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ

و او را به سوی یکصد هزار [نفر] فرستادیم یا بیشتر می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

و او را به سوی یکصد هزار (نفر) فرستادیم یا بیشتر می‌شوند

- ترجمه راستین

و او را بر قومی بالغ بر صد هزار یا افزون (به رسالت) فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٨ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ

پس ایمان آوردند و آنها را بهره‌‌مند ساختیم تا وقتی معیّن

- ترجمه سلطانی

پس ایمان آوردند و آنها را بهره‌مند ساختیم تا وقتی معیّن

- ترجمه راستین

و آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهره‌مندشان گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٩ فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ

پس [بعد از آنکه این قصص را برای آنها ذکر کردی که در آنها عبرت برای کسی که عبرت می‌‌گیرد هست] از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟

- ترجمه سلطانی

پس از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟

- ترجمه راستین

پس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا می‌خوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٠ أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ

یا ملائکه [که آنها اشرف خلایق و مبرّا از نقایص ذکورت (نرینگی) و انوثت (مادگی) هستند] را مؤنّث [مبتلیات به انواع نقایص] خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟! [تا آنکه متنبّه شوند که این گفتار آنان مگر از محض خرص (حدس) و تخمینی نیست، و فکر کنند که برای عاقل شایسته نیست که در مثل این مطلب عظیم به ظنّ و تخمین تفوّه نماید]

- ترجمه سلطانی

یا ملائکه را مؤنّث خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟!

- ترجمه راستین

یا آنکه چون ما فرشتگان را خلق می‌کردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥١ أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُـولُونَ

آگاه باشید که آنها از تهمت‌‌هایشان البتّه [سخنی عظیم] می‌‌گویند [که شایسته نیست که گفته شود]

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید که آنها از تهمت‌هایشان البتّه (سخنی بزرگ) می‌گویند

- ترجمه راستین

بدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٢ وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

[می‌‌گویند:] خداوند فرزند آورده! و همانا آنها [بدون احتمال صدق در گفتارشان] البتّه دروغگو هستند

- ترجمه سلطانی

خداوند فرزند آورده! و همانا آنها البتّه دروغگو هستند

- ترجمه راستین

خدا را فرزند می‌باشد. البته دروغ می‌گویند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٣ أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ

آیا دختران را بر پسران برگزید

- ترجمه سلطانی

آیا دختران را بر پسران برگزید

- ترجمه راستین

آیا خدا دختران را بر پسران برگزید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٤ مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ

شما را چه شده چگونه حکم می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

شما را چه شده چگونه حکم می‌کنید

- ترجمه راستین

چرا چنین جاهلانه حکم می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٥ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ

و آیا پس [به قبح آنچه که می‌‌گویید و به خداوند نسبت می‌‌دهید] متذکّر نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و آیا پس متذکّر نمی‌شوید

- ترجمه راستین

آیا (با این ادلّه روشن) باز متذکر نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٦ أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ

یا سلطانی (حجّتی) مبین (واضح یا موضح) دارید

- ترجمه سلطانی

یا سلطانی (حجّتی) واضح دارید

- ترجمه راستین

آیا (برای عقیده باطل خود) دلیل روشنی دارید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٧ فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

پس اگر [در این گفتار و نسبت دادن فرزند به خداوند] راستگو می‌‌باشید کتابتان را بیاورید

- ترجمه سلطانی

پس اگر راستگو می‌باشید کتابتان را بیاورید

- ترجمه راستین

کتاب و برهان‌تان را بیاورید اگر راست می‌گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٨ وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

و بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه [در حساب یا در آتش] احضار شوندگان هستند

- ترجمه سلطانی

و بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه (در حساب یا در آتش) احضار شوندگان هستند

- ترجمه راستین

و (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان می‌دانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥٩ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ

خداوند منزّه است از آنچه که [در حقّ او از فرزند و نسبت دادن و مصاهرت (دامادی)] توصیف می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

خداوند از آنچه (از فرزند یا مصاهرت) که (در حقّ او) توصیف میکنند منزّه است

- ترجمه راستین

خدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت می‌دهند منزّه است (و همه شما مسئولید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٠ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه سلطانی

مگر بندگان مخلَص خداوند

- ترجمه راستین

جز بندگان پاک برگزیده خدا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦١ فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ

پس همانا شما و آنچه [از ملائکه و جنّ و شیاطین و غیر آن از معبودات] که می‌‌پرستید

- ترجمه سلطانی

پس همانا شما و آنچه که میپرستید

- ترجمه راستین

که شما و معبودانتان،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٢ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ

آنچه که شما بر آن (آنچه که عبادت می‌‌کنید یا بر خداوند یا بر این وصف کردن) هستید فتنه کننده [یعنی فاسد کنندهٔ مردم و گمراه کنندگان آنها] هستید {یعنی وقتی که خداوند از آنچه که بدون تحقیقی با افواه (دهان‌‌ها) خود می‌‌گویید و از مادّه و نقایص آن منزّه می‌‌باشد که برای مادّی تصرّف در او ممکن نمی‌‌شود پس همانا شما و معبودات شما قادر بر افتتان (فتنه کردن) مردم بر خلاف امر تکوینی او نیستید}

- ترجمه سلطانی

آنچه که شما بر آن هستید فتنه کننده‌اید

- ترجمه راستین

نتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٣ إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ

مگر کسی که او به جحیم رسیده [داخل در آن محرق (سوخته شده) با آن] است

- ترجمه سلطانی

مگر کسی که او به جحیم رسیده است

- ترجمه راستین

جز آن کس را که اهل دوزخ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٤ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ

و [حال آنکه احدی] از ما نیست مگر [در عبودیّت] مقامی معلوم دارد [که از آن فراتر نمی‌‌رویم]

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه احدی) از ما نیست مگر (در عبودیّت) مقامی معلوم دارد

- ترجمه راستین

(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان می‌گویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٥ وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ

و همانا ما البتّه خود [در عبادت و خدمت] صف بسته‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا ما البتّه خود (در عبادت و خدمت) صف بسته‌ایم

- ترجمه راستین

و همه (به فرمان خدا) نیکو صف آراسته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٦ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ

و همانا ما البتّه خود [بر خداوند] تسبیح کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و همانا ما البتّه خود (بر خداوند) تسبیح کننده‌ایم

- ترجمه راستین

و دایم به تسبیح و ستایش او مشغولیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٧ وَإِن كَانُوا لَيَقُـولُونَ

و اگرچه [مشرکین] می‌‌گفتند

- ترجمه سلطانی

و اگرچه (مشرکین) می‌گفتند

- ترجمه راستین

و همانا کافران می‌گفتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٨ لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ

اگر ذکری [یعنی کتابی از کتب آنها، یا شریعتی از شرایع آنان، یا پیامبری از پیامبران آنان (ع)] از پیشینیان نزد ما می‌‌بود

- ترجمه سلطانی

اگر ذکری از پیشینیان نزد ما می‌بود

- ترجمه راستین

که اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦٩ لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

البتّه ما هم بندگان مخلَص خداوند می‌‌شدیم

- ترجمه سلطانی

البتّه ما هم بندگان مخلَص خداوند می‌شدیم

- ترجمه راستین

ما هم البته از بندگان برگزیده خدا می‌بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٠ فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ

سپس به او [یعنی به ذکر که همان محمّد (ص) است یا قرآن یا شریعت محمّد (ص) یا ولایت علی (ع)] کفر ورزیدند پس خواهند دانست

- ترجمه سلطانی

سپس به او کفر ورزیدند پس خواهند دانست

- ترجمه راستین

و (دروغ می‌گفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧١ وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ

و همانا کلمهٔ ما [به وعده و یاری] برای بندگان مرسل ما سابق گشته است

- ترجمه سلطانی

و همانا کلمهٔ ما (به وعده و یاری) برای بندگان مرسل ما سابق گشته است

- ترجمه راستین

و همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٢ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ

همانا آنها بر آنها نصرت یافته هستند

- ترجمه سلطانی

همانا آنها بر آنها نصرت یافته هستند

- ترجمه راستین

که البته آنها (بر کافران) فتح و فیروزی یابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٣ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ

و همانا لشکر ما بر آنها چیره هستند

- ترجمه سلطانی

و همانا لشکر ما بر آنها چیره هستند

- ترجمه راستین

و همیشه سپاه ما (بر دشمن) غالبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٤ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ

پس از آنها روی بگردان [و از مجادله کردن با آنها و جنگ با آنها اعراض کن] تا وقت معیّن

- ترجمه سلطانی

پس از آنها روی بگردان تا وقت معیّن

- ترجمه راستین

پس اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معیّن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٥ وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

و آنها را بینا کن {زیرا تو بصیرتت باز شده و برای تو ممکن می‌‌شود که چشمان آنها را بر حال فظیعهٔ (بسیار زشت) آنها که آنها را به جحیم و به عذاب دردناک می‌‌کشاند بینا کنی} پس خواهند دید

- ترجمه سلطانی

و آنها را بینا کن پس خواهند دید

- ترجمه راستین

و (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٦ أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ

آیا پس تعجیل عذاب ما را می‌‌خواهند

- ترجمه سلطانی

آیا پس تعجیل عذاب ما را میخواهند

- ترجمه راستین

آیا کافران (به تمسخر، از تو) عذاب ما را با تعجیل می‌طلبند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٧ فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ

و وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس [آنگاه] صبح (وقت) انذار شدگان چه بد است

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس (آنگاه) صبح انذار شدگان چه بد است

- ترجمه راستین

(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٨ وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ

و از آنان روی بگردان تا وقت معیّن

- ترجمه سلطانی

و از آنان روی بگردان تا وقت معیّن

- ترجمه راستین

اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معین.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧٩ وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ

و ببین که خواهند دید

- ترجمه سلطانی

و ببین که خواهند دید

- ترجمه راستین

و (عذاب و ذلّت آنها را) به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٠ سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ

پروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف می‌‌کنند [خصوصاً از آنچه که مشرکین او را وصف می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

پروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف می‌کنند

- ترجمه راستین

پاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بی‌همتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨١ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ

و سلام بر فرستادگان باد

- ترجمه سلطانی

و سلام بر فرستادگان باد

- ترجمه راستین

و سلام و تحیت الهی بر رسولان گرامی او باد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨٢ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَـمِينَ

و ستایش برای الله پروردگار جهانیان است.

- ترجمه سلطانی

و ستایش برای الله پروردگار جهانیان است.

- ترجمه راستین

و ستایش مخصوص خداست که آفریننده جهان‌ها و جهانیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۸- ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ

«ص» قسم به قرآن دارای ذکر

- ترجمه سلطانی

ص، قسم به قرآن دارای ذکر

- ترجمه راستین

ص (رمز خدا و رسول است یا اشاره است به صمد و صانع و صادق از اسماء الهی یا به صفیّ و مصطفی که القاب پیغمبر است) قسم به قرآن صاحب مقام ذکر (و عزّت و شرافت و پند آموز عالمیان).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ

بلکه کسانی که کفر ورزیدند در عزّت و [مناعت (خودداری) از قبول حقّ و تأنّف از او و] اختلاف پراکنی [و در طَرِف (ناپایبندی در دوستی) با خداوند و رسولش] هستند [و لذلک رسالت رسول او و نه کتاب او را قبول نکرده‌‌اند]

- ترجمه سلطانی

بلکه کسانی که کفر ورزیدند در عزّت و اختلاف پراکنی هستند

- ترجمه راستین

(که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسول حق و قرآن بزرگ معجز اوست) بلکه کافران (که منکر اویند) در مقام غرور و سرکشی و عداوت حق هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ

چه بسیار [امّت‌‌های هالکه] از پیشینیان را قبل از آنها هلاک کردیم پس نداء دادند، و [حال آنکه دیگر] هنگام گریختن نبود

- ترجمه سلطانی

چه بسیار از پیشینیان را قبل از آنها هلاک کردیم پس نداء دادند، و (حال آنکه) (دیگر) هنگام گریختن نبود

- ترجمه راستین

ما پیش از اینها طوایف بسیاری را به هلاکت رسانیدیم و آن هنگام فریادها کردند و هیچ راه نجاتی بر آنها نبود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ

و تعجّب کردند که انذار کننده‌‌ای از آنها نزد آنان آمده و کافران گفتند: این جادوگر و بسیار دورغگو است

- ترجمه سلطانی

و تعجّب کردند که انذار کننده‌ای از آنها نزد آنان آمده و کافران گفتند: این جادوگر و بسیار دورغگو است

- ترجمه راستین

و (مشرکان مکّه) تعجب کردند که رسولی از همان نژاد عرب برای تذکر و پند آنان آمد، و آن کافران گفتند: او ساحری دروغگوست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ

آیا خدایان را خدایی واحد قرار داده، همانا این البتّه چیز بسیار عجیبی است

- ترجمه سلطانی

آیا خدایان را خدایی واحد قرار داده، همانا این البتّه چیز بسیار عجیبی است

- ترجمه راستین

آیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت می‌کند) ؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ

و سران آنها زبان گشودند که [از نزد این مرد] بروید [یا بر دین خود مشی کنید] و بر خدایان خود صبر کنید همانا این [کسی است که او از جملهٔ بلایا و مصایب است] البتّه چیزی که [از ما] خواسته می‌‌شود [یا این چیزی که آن را ادّعاء می‌‌کند از ریاست بر بندگان و ترفّع (برتری جُستن) در شهرها چیزی است که هر احدی آن را می‌‌خواهد]

- ترجمه سلطانی

و سران آنها زبان گشودند که بروید و بر خدایان خود صبر کنید همانا این البتّه چیزی که (از ما) خواسته می‌شود

- ترجمه راستین

و گروهی از سران قوم به راه افتاده (و چنین رأی دادند) که باید طریقه خود را ادامه دهید و در پرستش خدایان خود ثابت قدم باشید، این کاری است که مراد همه است (یا این قیام پیغمبر بر محو و نابود ساختن بتان از پیشامدهای بد روزگار است که باید با آن مقاومت کنیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ

آن را در ملّت (آئین) دیگری نشنیده‌‌ایم [یعنی ملّتى که آن غیر این است و ملّتى که آن را درک کرده‌‌ایم] که این جز دروغ بافی نیست

- ترجمه سلطانی

آن را در ملّت دیگری نشنیده‌ایم که این جز دروغ بافی نیست

- ترجمه راستین

این را (که دعوی محمّد است در توحید و یگانگی خدا) در آخرین ملّت (هم که ملّت و آیین مسیح است) نشنیده‌ایم (زیرا ملّت عیسی نیز به سه خدا و اقانیم سه گانه معتقد است) ، این جز بافندگی و دروغ چیز دیگری نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَل لَّمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ

آیا از بین ما، ذکر بر او نازل شده [با اینکه او یتیمی می‌‌باشد که نه مال دارد و نه علم و نه شأن] بلکه آنها در شکّ از ذکر من هستند [نه اینکه آنها به ذکر یقین کردند و انکار کردند که تو او باشی یا تو صاحب آن باشی] بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده‌‌اند [تا آنکه به عذاب من یقین کنند، و به ذکر من یقین نمایند، یعنی که کثرت نعم و فراغت از بلایا آنها را مست کرده که به لذائذ نفوس مشغول شده‌‌اند و ماورای آن را انکار می‌‌نمایند]

- ترجمه سلطانی

آیا از بین ما، ذکر بر او نازل شده بلکه آنها در شکّ از ذکر من هستند بلکه هنوز عذاب مرا نچشیده‌اند

- ترجمه راستین

آیا میان همه ما (بزرگان عرب) قرآن (مخصوصا) بر او فرود آمد؟ (در صورتی که او هیچ امتیازی بر ما نداشت!) بلکه این کافران از (وحی) قرآن من در شک و ریبند، بلکه هنوز عذاب (قهر) مرا نچشیده‌اند (که دست از کفر بر نمی‌دارند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ

یا خزائن رحمت پروردگار چیرهٔ بسیار بخشنده‌‌ات نزد آنها است [تا برای رحمت او که همان نبوّت و نزول ذکر است کسی از اشخاص از دو قریهٔ بزرگ (مکّه و طائف) را که می‌‌خواهند اختیار کنند]

- ترجمه سلطانی

یا خزائن رحمت پروردگار چیرهٔ بسیار بخشنده‌ات نزد آنها است

- ترجمه راستین

آیا گنجهای رحمت خدای تو که در کمال اقتدار و بخشندگی است نزد این مردم است (تا مقام رسالت را به هر که خداهند بخشند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ

یا ملک آسمان‌‌ها و زمین و مابین آن دو را دارند [تا در آنها به آنچه که بخواهند تصرّف کنند و کسی را که می‌‌خواهند در آن رئیس و کسی را که می‌‌خواهند مرئوس قرار دهند، اگر چنین است] پس باید در [این] اسباب [صعود به عرش] بالا روند [و ذکر را برای کسی که می‌‌خواهند پایین بیاورند]

- ترجمه سلطانی

یا ملک آسمان‌ها و زمین و مابین آن دو را دارند (اگر چنین است) پس باید در (این) اسباب (صعود به عرش) بالا روند (و ذکر را برای کسی که می‌خواهند پایین بیاورند)

- ترجمه راستین

یا مگر سلطنت آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست با این کافران است؟پس (اگر چنین است) به هر سبب (که می‌توانند بر آسمانها) بالا روند (تا وحی را بر هر که خواهند فرود آرند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ

هر لشکری از احزاب (گروه‌‌ها) در آنجا شکست خورده هستند

- ترجمه سلطانی

هر لشکری از احزاب (گروه‌ها) در آنجا شکست خورده هستند

- ترجمه راستین

این نالایق سپاه کفر (بدخواه اسلام) از احزاب مغلوب و نابود شدنی در آنجاست. [یعنی در بدر. و این از اخبار غیبی قرآن کریم است. (م).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ

قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخ‌‌ها {به این نام نامیده شده چون فرد را برای عذاب با میخ به زمین میخکوب می‌‌کرد} [پیامبران را] تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخ‌ها (به این نام نامیده شده چون فرد را برای عذاب با میخ به زمین میخکوب می‌کرد) (پیامبران را) تکذیب کردند

- ترجمه راستین

پیش از این مشرکان هم قوم نوح و طایفه عاد (قوم هود) و فرعون (و فرعونیان) صاحب قدرت نیز تکذیب (پیغمبران خدا) کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ

و [قوم] ثمود و قوم لوط و اصحاب أیکه (قوم شعیب) آنان احزاب (گروه‌‌ها) [شکست خورده] هستند [پس به حال آنها و مآل تکذیب آنها و انکار آنها نظر کنید]

- ترجمه سلطانی

و (قوم) ثمود و قوم لوط و اصحاب أیکه (قوم شعیب) آنان احزاب (گروه‌های شکست خورده) هستند

- ترجمه راستین

و طایفه ثمود (امت صالح) و قوم لوط و اصحاب ایکه (امت شعیب) این اقوام هم احزاب و لشکرهای بسیار (بر علیه انبیاء) بودند (و همه هلاک شدند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ

که هیچکدام نبودند مگر اینکه رسولان [خود] را تکذیب کردند آنگاه عقوبت من محقّق شد

- ترجمه سلطانی

که هیچکدام نبودند مگر اینکه رسولان (خود) را تکذیب کردند آنگاه عقوبت من محقّق شد

- ترجمه راستین

و آنان به جز تکذیب انبیا فکری و عملی نداشتند، بدین جهت عقاب من بر آنها حتم و واجب گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَمَا يَنظُرُ هَـؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ

و اینان (منکران قریش) جز صیحهٔ واحده‌‌ای [یعنی صیحۀ هنگام مرگ یا هنگام قیامت، نفخهٔ اوّل یا دوّم] که فواقی (مهلت اندکی) ندارد انتظار نمی‌‌کشند

- ترجمه سلطانی

و اینان جز صیحهٔ واحده‌ای که فواقی (مهلت اندکی) ندارد انتظار نمی‌کشند

- ترجمه راستین

و این مردم جز یک صیحه (آسمانی که بر هلاکشان ندا کند) انتظاری ندارند و دیگر آن را باز گشتی نیست (دیگر ابدا به دنیا باز نمی‌گردند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ

و گفتند [یعنی بعد از صیحه می‌‌گویند: ای] پروردگار ما، قبل از روز حساب سهم ما [از عذاب موعود] را شتاب بده (تعجیل کن)

- ترجمه سلطانی

و گفتند (ای) پروردگار ما، قبل از روز حساب سهم ما (از عذاب موعود) را شتاب بده (تعجیل کن)

- ترجمه راستین

و کافران (به تمسخر) گفتند: ای خدا، حساب نامه اعمال ما را تعجیل کن و پیش از روز حساب انداز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ

بر آنچه که می‌‌گویند صبر کن [و از گفتار آنها اندوه مدار که آنها از ما پیشی نمی‌‌گیرند و بدون اذن ما به تو مکروهی نرسانند و بر هر حال به پروردگارت رجوع کن] و بندهٔ ما داوود قدرتمند را به یاد آور همانا او بسیار رجوع کننده [به پروردگارش] بود [پس تو به پروردگارت رجوع کن]

- ترجمه سلطانی

بر آنچه که می‌گویند صبر کن و بندهٔ ما داوود قدرتمند را به یاد آور همانا او بسیار رجوع کننده (به پروردگارش) بود

- ترجمه راستین

تو بر سخنان (طعن و سخریّه) آنها صبر کن و از بنده ما داود یاد کن که (در اجرای امر ما) بسیار نیرومند بود (از احدی اندیشه نداشت) و دایم توبه و انابه می‌کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ

همانا ما کوه‌‌ها را مسخّر کردیم که با او در شب و در طلوع تسبیح می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

همانا ما کوه‌ها را مسخّر کردیم که با او در شب و در طلوع تسبیح می‌کردند

- ترجمه راستین

ما کوهها را با او مسخر کردیم که شب و روز خدا را تسبیح و ستایش می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ

و پرندگان جمع شده [نزد او] همه بسیار رجوع کننده به او هستند

- ترجمه سلطانی

و پرندگان جمع شده (نزد او) همه بسیار رجوع کننده به او هستند

- ترجمه راستین

و مرغان را مسخر (نغمه خوش او) کردیم که نزد او مجتمع گردند و همه به دربارش از هر جانب باز آیند (و در ستایش خدا با او هم آهنگ شوند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ

و مُلک او را استحکام دادیم [یعنی او را قوی کردیم به حیثی که برای احدی اخلال در مُلک او ممکن نمی‌‌شد] و به او حکمت (آثار ولایت) و فصل الخطاب (منصب داوری، آثار رسالت) دادیم

- ترجمه سلطانی

و مُلک او را استحکام دادیم و به او حکمت و فصل الخطاب (منصب داوری) دادیم

- ترجمه راستین

و ملک و شاهی او را نیرومند ساختیم و به او قوّه درک حقایق و سخن قطعی در داوری (یا تمیز حقّ از باطل) عطا کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ

و آیا خبر منازعان به تو رسیده است آنوقت که از [جانب دیوار] به محراب [یعنی مجلس اشراف] در آمدند

- ترجمه سلطانی

و آیا خبر منازعان به تو رسیده است آنوقت که از (جانب دیوار) به محراب (مجلس اشراف) در آمدند

- ترجمه راستین

و آیا حکایت آن (دو فرشته به صورت) خصم به تو رسیده است که از بالای غرفه عبادتگاه (داود بی‌اجازه) بر او وارد شدند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ

آنوقت بر داوود داخل شدند پس از آنها ترسید [برای اینکه آنها در غیر وقت دخول اغیار و بدون اذن و از غیر محلّ معتاد بر دخول داخل شده بودند]، گفتند: نترس [ما] دو منازع (شاکی) هستیم بعضی از ما بر بعضی تجاوز کرده‌‌اند و بین ما به حقّ حکم کن و ستم نکن [یعنی در حکم کردن اجرت مگیر] و ما را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، راست، درست) [مرضیّ خداوند و عقل] هدایت نما

- ترجمه سلطانی

آنوقت بر داوود داخل شدند پس از آنها ترسید، گفتند نترس (ما) دو منازع (شاکی) هستیم بعضی از ما بر بعضی تجاوز کرده‌اند و بین ما به حقّ حکم کن و ستم نکن و ما را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، راست، درست) هدایت نما

- ترجمه راستین

هنگامی که (در محراب) بر داود داخل شدند و او از آنان سخت هراسان شد (که مبادا دشمن باشند) آنان بدو گفتند: مترس، ما دو تن (یا دو گروه) خصم یکدیگریم که برخی بر دیگری ستم کرده (و به حکومت پیش تو آمده‌ایم) ، میان ما به حق حکم کن و با هیچ یک جور و طرفداری مکن و ما را به راه راست دلالت فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ

همانا این برادر من نود و نه میش (گوسفند ماده) دارد و من یک میش دارم و [او] گفته است که آن را به من واگذار [یعنی مرا مالک آن کن] و در خطاب (مخاصمه) به من چیره شده

- ترجمه سلطانی

همانا این برادر من نود و نه میش دارد و من یک میش دارم و (او) گفته است که آن را به من واگذار و در خطاب به من چیره شده

- ترجمه راستین

این برادر من نود و نه رأس میش داراست و من یک میش، این یک را هم گفته به من واگذار، و با من به قهر و غلبه و تهدید آمیز خطاب کرده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ

گفت مسلماً با درخواست [الحاق] میش تو به گوسفندانش به تو ظلم کرده و همانا بسیاری از شرکاء البتّه بعضی از آنها بر بعضی دیگر تجاوز می‌‌کنند مگر کسانی که ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح کرده‌‌اند و آنها کم هستند و داوود [بعد از آنکه در حکم به ظلم مبادرت نمود] گمان بُرد که جز این نیست که ما او را [با آن] آزموده‌‌ایم (امتحان کرده‌‌ایم) آنگاه [از تبادر (شتافتن) خود در حکم کردن] از پروردگارش طلب آمرزش کرد و [از روی خضوع] به رکوع افتاد و [با اعتذار از خداوند] انابه کرد (بازگشت، رجوع کرد)

- ترجمه سلطانی

گفت مسلماً با درخواست (الحاق) میش تو به گوسفندانش به تو ظلم کرده و همانا بسیاری از شرکاء البتّه بعضی از آنها بر بعضی دیگر تجاوز می‌کنند مگر کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح کرده‌اند و آنها کم هستند و داوود گمان بُرد که جز این نیست که ما او را آزموده‌ایم آنگاه از پروردگارش طلب آمرزش کرد و به رکوع افتاد و بازگشت

- ترجمه راستین

داود گفت: البته بر تو ظلم کرده که خواسته است یک میش تو را به میش‌های (نود و نه گانه) خود اضافه کند، و بسیار معاشران و شریکان در حق یکدیگر ظلم و تعدی می‌کنند مگر آنان که اهل ایمان و عمل صالح هستند که آنها هم بسیار کم‌اند. و (پس از این قضاوت بی‌تأمّل و سریع) داود دانست که ما او را سخت امتحان کرده‌ایم، در آن حال از خدا عفو و آمرزش طلبید و به سجده افتاد و با تواضع و فروتنی (به درگاه خدا) بازگشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ

پس این [مبادرت کردن] را بر او آمرزیدیم و همانا او نزد ما البتّه منزلتی [نزدیک] و سرانجام نیکی داشت

- ترجمه سلطانی

پس این را بر او آمرزیدیم و همانا او نزد ما البتّه منزلتی و سرانجام نیکی داشت

- ترجمه راستین

ما هم از آن کرده عفو کردیم و از او درگذشتیم و او نزد ما بسیار مقرب و نیکو منزلت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ يَادَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ

[گفتیم:] ای داوود: همانا ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حقّ حکم کن و از هوی پیروی مکن که تو را از راه خدا [و همان حکم کردن به حقّ] گمراه می‌‌کند همانا کسانی که از راه خدا گمراه شوند به (سبب) آنکه روز حساب را فراموش کرده‌‌اند [و از هواى نفس تبعیّت نمودند] عذابی شدید دارند

- ترجمه سلطانی

(گفتیم:) ای داوود: همانا ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حقّ حکم کن و از هوی پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه می‌کند همانا کسانی که از راه خدا گمراه شوند به (سبب) آنکه روز حساب را فراموش کرده‌اند عذابی شدید دارند

- ترجمه راستین

(و او را گفتیم که) ای داود، ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه سازد و آنان که از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب و قیامت را فراموش کرده‌اند به عذاب سخت معذّب خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ

و آسمان و زمین و بین آن دو را به باطل خلق نکرده‌‌ایم، آن گمان کسانی است که [به خداوند یا به رسالت یا به خلافت یا به آخرت] کفر ورزیدند پس وای از آتش برای کسانی که کفر ورزیدند

- ترجمه سلطانی

و آسمان و زمین و بین آن دو را به باطل خلق نکرده‌ایم، آن گمان کسانی است که کفر ورزیدند پس وای از آتش برای کسانی که کفر ورزیدند

- ترجمه راستین

و ما آسمان و زمین و هر چه را بین آنهاست بازیچه و باطل خلق نکرده‌ایم، این گمان کافران است، و وای بر کافران از آتش دوزخ.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ

آیا کسانی که ایمان آورد‌‌ند و اعمال صالح کردند را مانند مفسدین در زمین قرار می‌‌دهیم یا پرهیزگاران را مانند فجّار قرار می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

آیا کسانی که ایمان آورد‌ند و اعمال صالح کردند را مانند مفسدین در زمین قرار می‌دهیم یا پرهیزگاران را مانند فجّار قرار می‌دهیم

- ترجمه راستین

آیا ما آنان را که ایمان آورده و به اعمال نیکو پرداختند مانند مردم (بی ایمان) مفسد در زمین قرار می‌دهیم؟یا مردمان با تقوا و خداترس را مانند فاسقان بدکار قرار می‌دهیم (و مانند آنان جزا خواهیم داد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ

[این] کتاب را، آن را بر تو مبارک [یعنی دارای برکت و خیر بر متمسّک به آن] نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و تا به خردمندان تذکّر دهد

- ترجمه سلطانی

(این) کتاب را، آن را بر تو مبارک نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و تا به خردمندان تذکّر دهد

- ترجمه راستین

(این قرآن بزرگ) کتابی مبارک و عظیم الشّأن است که به تو نازل کردیم تا امت در آیاتش تفکر کنند و صاحبان مقام عقل متذکر (حقایق آن) شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

و سلیمان را به داوود بخشیدیم [سلیمان] چه نیک بنده‌‌ای [بود]، همانا او [مثل داوود (ع)] بسیار رجوع کننده بود

- ترجمه سلطانی

و سلیمان را به داوود بخشیدیم چه نیک بنده‌ای، همانا او بسیار رجوع کننده بود

- ترجمه راستین

و به داود (فرزندش) سلیمان را عطا کردیم، او بسیار نیکو بنده‌ای بود، زیرا بسیار به درگاه خدا با تضرع و زاری رجوع می‌کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ

آنوقت که در شب اسب‌‌های صافن (اسب چابک، اسبی که بر کنار سُم دست یا پا می‌‌ایستد) جیّاد (اسب سریع السّیر، خوب، گردن بلند و زیبا) بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)

- ترجمه سلطانی

آنوقت که در شب اسب‌های چابک خوب بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)

- ترجمه راستین

(یاد کن) وقتی که بر او اسبهای بسیار تندرو و نیکو را (هنگام عصر) ارائه دادند (و او به باز دید اسبان پرداخت برای جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ

پس گفت همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه [آفتاب] در حجاب پنهان شد

- ترجمه سلطانی

پس گفت: همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه (آفتاب) در حجاب پنهان شد

- ترجمه راستین

در آن حال گفت: (افسوس) که من از علاقه و حبّ اسبهای نیکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آنکه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ

[سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند] آن [آفتاب] را بر من بازگردانید پس [به عنوان وضو] دست کشیدن به ساق‌‌ها و گردن‌‌ها را آغاز کردند [و به نماز پرداختند]

- ترجمه سلطانی

(سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند) آن (آفتاب) را بر من بازگردانید پس (به عنوان وضو) دست کشیدن به ساق‌ها و گردن‌ها را آغاز کردند (و به نماز پرداختند)

- ترجمه راستین

آن گاه (با فرشتگان موکّل آفتاب) خطاب کرد که (به امر خدا) آفتاب را بر من بازگردانید (چون برگشت اداء نماز کرد) و شروع به دست کشیدن بر ساق و یال و گردن اسبان کرد (و همه را برای جهاد در راه خدا وقف کرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ

و همانا سلیمان را آزمودیم (امتحان کردیم) و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)

- ترجمه سلطانی

و همانا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)

- ترجمه راستین

و همانا ما سلیمان را در مقام امتحان آوردیم و کالبدی بر تخت وی افکندیم (برخی مفسران گفتند: یعنی دیوی را به جای او بر تخت بنشانیدیم. و برخی گفتند: چون گفت که من بر بستر صد زن خویش وارد شوم تا صد فرزند یابم و نگفت ان شاء اللّه و به خواست خدا و ذکر مشیّت الهی استثنا نکرد خدا از همه زنانش یک جسد بی‌جانی بر او به وجود آورد) آن گاه متذکر شد و باز به درگاه خدا توبه و انابه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ

[بعد از آنکه استشعار یافت به اینکه ما او را امتحان کردیم] گفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشنده‌‌ای [یعنی البتّه تو بسیار هبه کننده هستی و عادت تو آن می‌‌باشد و وهاب (بسیار بخشنده) بودن منحصر در تو است، از تو این سؤال را مسئلت می‌‌کنم، اگرچه آن نسبت به ما بزرگ باشد پس آن نسبت به وهابیّت تو حقیر است]

- ترجمه سلطانی

گفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشنده‌ای

- ترجمه راستین

عرض کرد: بار الها، به لطف و کرمت از خطای من در گذر و مرا ملک و سلطنتی عطا فرما که پس از من احدی را نسزد، که تو تنها بخشنده بی عوضی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ

پس [او را اجابت کردیم و آن را به او دادیم و] باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که [اصابت آن را اراده می‌‌کرد که] برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود

- ترجمه سلطانی

پس باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که (اصابت آن را اراده می‌کرد که) برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود

- ترجمه راستین

ما هم باد را مسخر فرمان او کردیم که به امرش هر جا می‌خواست به آرامی روان می‌شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ

و شیاطین را [از] هر بنّائی و غوّاصی [برای او مسخّر کردیم]

- ترجمه سلطانی

و شیاطین را (از) هر بنّائی و غوّاصی (برای او مسخّر کردیم)

- ترجمه راستین

و دیو و شیاطین را هم که بناهای عالی می‌ساختند و از دریا جواهرات گرانبها می‌آوردند نیز مسخر امر او کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ

و دیگران از به هم بسته شدگان در زنجیرها را

- ترجمه سلطانی

و دیگران از به هم بسته شدگان در زنجیرها را

- ترجمه راستین

و دیگران از شیاطین را (که در پی اضلال خلق بودند، به دست او) در غل و زنجیر کشیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ

[در حالی که می‌‌گویند:] این [که به تو دادیم از مُلکى که برای احدى از بشر نبوده یا این اعطاء]، عطای ما است [که به تو عطاء کردیم یا اعطاء کردیم] پس [آنچه که می‌‌خواهی را به کسی که می‌‌خواهی] بده یا [آنچه که می‌‌خواهی را از کسی که می‌‌خواهی] امساک کن بدون حساب [و تقدیری (اندازه کردنی) از تو، بر آنچه که می‌‌دهی و امساک می‌‌کنی]

- ترجمه سلطانی

این (عطاء)، عطای ما است پس بده یا امساک کن بدون حساب

- ترجمه راستین

این (نعمت سلطنت و قدرت) عطای ماست، اینک بی‌حساب به هر که خواهی عطا کن و از هر که خواهی منع.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ

و همانا نزد ما حتماً منزلت و سرانجام نیکی دارد

- ترجمه سلطانی

و همانا نزد ما حتماً منزلت و سرانجام نیکی دارد

- ترجمه راستین

و همانا او نزد ما بسیار مقرب و نیکو منزلت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ

و یادآور بندهٔ ما ایّوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانید

- ترجمه سلطانی

و یادآور بندهٔ ما ایّوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانید

- ترجمه راستین

و یاد کن از بنده ما ایّوب هنگامی که به درگاه خدای خود عرض کرد: (پروردگارا) شیطان مرا سخت رنج و عذاب رسانیده (تو از کرم نجاتم بخش).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ

[او را اجابت کردیم و گفتیم:] با پایت [به زمین] بکوب [پس با پایش به زمین زد و چشمه‌‌ای جوشید، آنگاه به او گفتیم:] این آبی است که با آن شستشو کنند سرد و نوشیدنی است [پس شستشو کرد و نوشید و بهبود یافت مانند بهترین آنچه که می‌‌شد]

- ترجمه سلطانی

با پایت (به زمین) بکوب (آنگاه چشمه‌ای جوشید)، این آبی است که با آن شستشو کنند سرد و نوشیدنی است

- ترجمه راستین

(خطاب کردیم که) پای به زمین زن (زد و چشمه آبی پدید آمد، گفتیم) این آبی است سرد برای شستشو و نوشیدن (در آن شستشو کن و از آن بیاشام تا از هر درد و الم بیاسایی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ

و اهل او [که در ابتدای ابتلای او هلاک شدند] را و مثل آنها [یعنی کسانی که قبل از ابتلای او هلاک شدند] را با آنها به عنوان رحمت از خود [بدون استحقاقی از او] به او بخشیدیم و [از جهت تذکیر] یادآوری برای خردمندان است [تا بر یأس از ما نباشند و حین سلب نعمت از آنها امیدوار رحمت ما باشند]

- ترجمه سلطانی

و اهل او را و مثل آنها را با آنها به عنوان رحمت از خود به او بخشیدیم و یادآوری برای خردمندان است

- ترجمه راستین

و ما اهل و فرزندانی که از او مردند و به قدر آنها هم علاوه به او عطا کردیم تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل (نتیجه صبر در بلا را) متذکر شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

و گیاه‌‌های پیچیده به هم (دسته‌‌ای چوب) را به دستت بگیر و با آن [زوجه‌‌ات را] بزن و سوگندت را نشکن همانا ما او را شکیبا یافتیم [ایّوب] چه خوب بنده‌‌ای! همانا او اوّاب [یعنی بسیار بازگردنده کثیر الرجوع به خداوند] بود

- ترجمه سلطانی

و گیاه‌های پیچیده به هم (دسته‌ای چوب) را به دستت بگیر و با آن بزن و سوگندت را نشکن همانا ما او را شکیبا یافتیم چه خوب بنده‌ای! همانا او اوّاب (بسیار بازگردنده) بود

- ترجمه راستین

و (ایوب را گفتیم) دسته‌ای از چوبهای باریک (خرما) به دست گیر و (بر تن زن خود که بر زدنش قسم یاد کردی) بزن و عهد و قسمت را نشکن (و زن را هم بی گناه نیازار) ما ایوب را بنده صابری یافتیم، نیکو بنده‌ای بود که دایم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْـأَبْصَارِ

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب دولتمند و بینا را به یاد آور [یا یادآوری کن یعنی که آن دو در دنیا دو صاحب نعمت و در امر آخرت دو صاحب بصیرت بودند، تا آنکه تو و نه امّت تو حین نعمت امر آخرت را فراموش نکنید و دنیایتان را مقدّمه برای آخرت خود قرار دهید همانطور که اینان انجام دادند]

- ترجمه سلطانی

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب دولتمند و بینا را به یاد آور (یادآوری کن)

- ترجمه راستین

و باز یاد کن از بندگان خاص ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب که همه (در انجام رسالت) صاحب اقتدار و بصیرت بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ

همانا ما آنها را [به سبب نعمت دادن] با [عبادت کردن] خالص [یعنی تذکر دائمی آنها برای دار آخرت بر خود] خالص کردیم برای یادآوری سرای [آخرت]

- ترجمه سلطانی

همانا ما آنها را با (عبادت) خالص کردن (بر خود) خالص کردیم برای یادآوری سرای (آخرت)

- ترجمه راستین

ما آنان را خالص و پاکدل برای تذکر سرای آخرت گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَـمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ

و همانا آنها نزد ما البتّه از برگزیدگان نیکان هستند

- ترجمه سلطانی

و همانا آنها نزد ما البتّه از برگزیدگان نیکان هستند

- ترجمه راستین

و آنها نزد ما از برگزیدگان و خوبان عالم بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنَ الْأَخْيَارِ

و یاد کن اسماعیل [بن ابراهیم] و یسع و ذو‌‌الکفل را و همه از نیکان را

- ترجمه سلطانی

و یاد کن اسماعیل (بن ابراهیم) و یسع و ذو‌الکفل را و همه از نیکان را

- ترجمه راستین

و باز یاد کن از اسماعیل و یسع و ذو الکفل که همه از نیکوان جهان بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ

این [مذکور از انبیاء و احوال آنان] به عنوان ذکر [یادآوری و عبرت است برای کسی که آخرت را خواسته] است و همانا البتّه حُسن عاقبت برای پرهیزگاران است [چه نبیّ باشند یا نباشد]

- ترجمه سلطانی

این به عنوان ذکر (یادآوری) است و همانا البتّه حُسن عاقبت برای پرهیزگاران است

- ترجمه راستین

این آیات پند و یاد آوری (نیکان) است، و البته در جهان جاودانی برای اهل تقوا بسیار نیکو منزلگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ

جنّت‌‌های عدن [در حالی که] درب‌‌ها بر آنها گشوده شده

- ترجمه سلطانی

جنّت‌های عدن (در حالی که) درب‌ها بر آنها گشوده شده

- ترجمه راستین

باغهای بهشت ابد که درهایش به روی آنان باز است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ

در آنجا تکیه کننده‌‌اند که در آنجا [دوستانشان را] به میوه‌‌های زیاد و شراب دعوت می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

در آنجا تکیه کننده‌اند که در آنجا به میوه‌های زیاد و شراب دعوت می‌کنند

- ترجمه راستین

در آنجا بر تختها تکیه زنند و میوه‌های بسیار خوش و شراب می‌طلبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ

و نزد آنها چشم‌‌پاکان [مؤنّث از غیر ازواجشان] همسن

- ترجمه سلطانی

و نزد آنها چشم‌پاکان (مؤنّث) همسن

- ترجمه راستین

و در خدمت آنها حوران جوان شوهر دوست با عفّتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ

[ما یا ملائکهٔ ما به آنان می‌‌گوییم:] این است آنچه که برای روز حساب وعده داده می‌‌شدید

- ترجمه سلطانی

این است آنچه که برای روز حساب وعده داده می‌شدید

- ترجمه راستین

این (نعمت ابد) همان است که در روز حساب به آنها وعده‌تان می‌دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ

همانا این البتّه روزی ما است که فنائی (انقطاعی) ندارد

- ترجمه سلطانی

همانا این البتّه روزی ما است که فنائی ندارد

- ترجمه راستین

این است همان رزق بی انتهای ابدی ما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ

این و همانا برای طغیانگران البتّه بدترین عاقبت

- ترجمه سلطانی

این و همانا برای طغیانگران البتّه بدترین عاقبت

- ترجمه راستین

حقیقت حال خوبان این است، و اهل کفر و طغیان را بدترین منزلگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ

جهنّم است که به آن می‌‌رسند و چه بد جایگاهی است

- ترجمه سلطانی

جهنّم است که به آن می‌رسند و چه بد جایگاهی است

- ترجمه راستین

آنان به دوزخ در آیند که بسیار بد آرامگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ

این نوشیدنی داغ و خونآبه است که باید آن را بچشند

- ترجمه سلطانی

این نوشیدنی داغ و خونآبه است که باید آن را بچشند

- ترجمه راستین

این است (از قهر حق عذابشان) و آنجا آب گرم عفن حمیم و غسّاق‌[حمیم: آب جوشان. غسّاق: زرداب چرکین گند آلود. (م) ] را هم باید بچشند و بنوشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ

و [چیزهای] دیگری [از عذاب] همشکل اصناف آن

- ترجمه سلطانی

و (چیزهای) دیگری همشکل اصناف آن

- ترجمه راستین

و از این عذابهای گوناگون دیگر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ

این گروهی که با شما وارد شونده‌‌اند در سختی هستند خوشامدی به آنها نیست همانا آنها سوختگان آتشند

- ترجمه سلطانی

این گروهی که با شما وارد شونده‌اند در سختی هستند خوشامدی به آنها نیست همانا آنها سوختگان آتشند

- ترجمه راستین

این گروهی هستند که با شما (رؤسای کفر و ضلالت) به دوزخ در آمدند (در این حال رؤسا گویند) بدا بر حال اینان که در عذاب آتش فروزان شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ

[اتباع به متبوعین (رؤسا) یا بنو عباس به بنی امیّه] می‌‌گویند خوش‌‌آمدی به شما نیست بلکه شما آن را برای ما پیش آوردید و [جهنّم] چه بد منزلگاهی است

- ترجمه سلطانی

(اتباع به متبوعین) می‌گویند خوش‌آمدی به شما نیست بلکه شما آن را برای ما پیش آوردید و چه بد منزلگاهی است

- ترجمه راستین

اهل دوزخ در جواب (رؤسایشان) گویند: بلکه بدا بر احوال خود شما، زیرا شما آن را برای ما پیش فرستادید (و سبب شدید) ، که بسیار آرامگاه بدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ

می‌‌گویند [ای] پروردگار ما کسی که این عذاب را برای ما پیش آورده، پس عذابش را در آتش [برای تأسیس ظلم کردن آنها به آل محّمد (ص) و اتّباع ما از آنها در آن] مضاعف کن

- ترجمه سلطانی

می‌گویند (ای) پروردگار ما کسی که این عذاب را برای ما پیش آورده، پس عذابش را در آتش مضاعف کن

- ترجمه راستین

باز تابعان به درگاه خدا عرض کنند: پروردگارا، آن کس که برای ما این عذاب را پیش فرستاد تو در آتش، عذابش را چندین برابر بیفزا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ

و می‌‌گویند ما را چه شده که مردانی که آنها را از اشرار بشمار می‌‌آوردیم را نمی‌‌بینیم

- ترجمه سلطانی

و می‌گویند ما را چه شده که مردانی که آنها را از اشرار بشمار می‌آوردیم را نمی‌بینیم

- ترجمه راستین

و (اهل دوزخ با یکدیگر) گویند: چه شده که ما مردانی (مؤمن) را که از سفله و اشرار می‌شمردیم نمی‌بینیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ

آیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمان [ما] از آنها زاغ (منحرف) شده

- ترجمه سلطانی

آیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمان (ما) از آنها زاغ (منحرف) شده

- ترجمه راستین

آیا (چون) ما آنها را (در دنیا) مسخره و استهزاء می‌کردیم (اینک به دوزخ در نیامده‌اند) ؟یا (آنها اهل دوزخ هستند و) چشمان ما بر آنها نمی‌افتد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ

همانا آن البتّه حقّ (واقع شده) است که اهل آتش تخاصم [با هم دشمنی] کنند

- ترجمه سلطانی

همانا آن البتّه حقّ است که اهل آتش تخاصم (به هم دشمنی) کنند

- ترجمه راستین

این منازعه اهل آتش دوزخ محقق و حتمی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

[به مشرکین، یا به منافقین از امّتت] بگو: جز این نیست که من انذارکننده‌‌ام [شما را بر توحید یا بر ولایت علی (ع) مجبور نمی‌‌کنم] و جز خدای واحد چیره خدایی نیست [پس حکمی برای قهّار بودن او جز برای او نیست، و معبودی سوای او نیست، و از قِبَل خودم حکم به خلافت نمی‌‌کنم و برای کسی که او را شریک به او قرار دادید حکمی نیست]

- ترجمه سلطانی

بگو جز این نیست که من انذارکننده‌ام و جز خدای واحد چیره خدایی نیست

- ترجمه راستین

بگو که من رسولی منذر (و ناصح) بیش نیستم و جز خدای فرد قهّار (که بر همه عالم غالب و قاهر است) خدایی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

پروردگار آسمان‌‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است [و شرکاء شما در چیزی از آن ربوبیّت ندارند و احدی در خلق او با نصب خلیفه از قِبَل خودش حکمی ندارد] پیروزمند بسیار آمرزنده است

- ترجمه سلطانی

پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است پیروزمند بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

آفریننده آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست، همان خدای مقتدر و بسیار آمرزنده.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ

بگو او [یعنی توحید یا آنچه که از آن به شما خبر دادم از ولایت علی (ع) و امامت او] نَبَأ عظیم (خبر بزرگ) است [برای اینکه ولایت همان خبر است که خبری نیست مگر که همان خبر از او است و امر و نه نهی و نه رسالت و نه نبوّت و نه بشارت و نه انذار و نه وعد و نه وعیدی نیست مگر به او و برای او]

- ترجمه سلطانی

بگو او نَبَأ (خبر) بزرگ است

- ترجمه راستین

بگو آن (حکایت که از قیامت و اهل بهشت و دوزخ برای شما آوردم) خبر بزرگ عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ

که شما از او روگردان هستید {و اعراض از او اعراض از لطیفهٔ انسانی و همان لطفیهٔ الهی و همان ربّ هر مربوب در مقام نازل او و همان اسم ربّ و همان عبودیّتی است که کُنه آن ربوبیّت است و همان ریسمان از خداوند است}

- ترجمه سلطانی

که شما از او روگردان هستید

- ترجمه راستین

(و دریغا که) شما از شنیدن آن خبر بزرگ اعراض می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ

[اگر دربارهٔ ملاء اعلی (بزرگان اعلی) از تو سؤال کردند] آنوقت که [دربارهٔ این نبأ عظیم (خبر بزرگ)] خصومت ورزیدند [به آنها بگو:] من علمی به ملاء اعلی ندارم {یا به آنها خبر بده بر اینکه ملاء اعلی کسانی هستند که التفات به زمین و اهل آن ندارند که برای سبب این علم دربارهٔ این نبأ به اختصام (دشمنی کردن، خصومت ورزی) خود با نفس تو خصومت ورزند و بگو: آنچه که از علم به ملاء اعلی برای من می‌‌باشد اندک است}

- ترجمه سلطانی

آنوقت که خصومت ورزیدند (بگو) من علم به ملاء اعلی ندارم

- ترجمه راستین

مرا بر فرشتگان عالم بالا که (در قضیّه خلق آدم یا غیر آن) خصومت و گفتگو داشتند علمی (پیش از وحی خدا) نبود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ

به من وحی نمی‌‌شود مگر جز این نیست که من فقط یک بیم دهندهٔ آشکار هستم

- ترجمه سلطانی

به من وحی نمی‌شود مگر جز این نیست که من فقط یک بیم دهندهٔ آشکار هستم

- ترجمه راستین

و به من وحی نمی‌رسد جز اینکه من با بیان روشن و آشکار (خلق را از عذاب خدا) بترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ

آنوقت که پروردگارت به ملائکه گفت همانا من خالق بشری از گل هستم

- ترجمه سلطانی

آنوقت که پروردگارت به ملائکه گفت همانا من خالق بشری از گل هستم

- ترجمه راستین

(یاد کن) هنگامی که خدایت به فرشتگان گفت که من بشری از گل خواهم آفرید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ

پس وقتی که او را استوار می‌‌کنم و در آن از روح خود می‌‌دمم پس بر او سجده کننده واقع شوید

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که او را استوار می‌کنم و در آن از روح خود می‌دمم پس بر او سجده کننده واقع شوید

- ترجمه راستین

پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ

پس ملائکه همگی آنها اجماعاً سجده کردند

- ترجمه سلطانی

پس ملائکه همگی آنها اجماعاً سجده کردند

- ترجمه راستین

پس تمام فرشتگان بدون استثنا سجده کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ

مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران بود

- ترجمه سلطانی

مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران بود

- ترجمه راستین

مگر شیطان که غرور و تکبر ورزید و از زمره کافران گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ قَالَ يَاإِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِـمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ

گفت ای ابلیس چه تو را منع کرد که بر آنچه که با دست خویش خلق کردم سجده نکنی استکبار ورزیدی یا از بلندمرتبگان بودی؟

- ترجمه سلطانی

گفت ای ابلیس چه تو را منع کرد که بر آنچه که با دست خویش خلق کردم سجده نکنی استکبار ورزیدی یا از بلندمرتبگان بودی؟

- ترجمه راستین

خدا به شیطان فرمود: ای ابلیس، تو را چه مانع شد که به موجودی (با قدر و شرافت) که من به دو دست (علم و قدرت) خود آفریدم سجده کنی؟آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی (که نمی‌بایست سجده کنند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ

گفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلق کردی و او را از گل آفریدی

- ترجمه سلطانی

گفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلق کردی و او را از گل آفریدی

- ترجمه راستین

شیطان گفت: من از او بهترم، که مرا از آتش (نورانی سرکش) و او را از گل (تیره پست) خلقت کرده‌ای.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ

گفت پس از آن خارج شو پس همانا تو طرد شده هستی

- ترجمه سلطانی

گفت پس از آن خارج شو پس همانا تو طرد شده هستی

- ترجمه راستین

خدا فرمود (ای شیطان جاهل خودبین) اینک از این جایگاه بیرون رو که تو (غرور و تکبر کردی و) سخت رانده درگاه ما شدی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ

و همانا لعنت (دوری) من تا روز دین (جزاء) بر تو است

- ترجمه سلطانی

و همانا لعنت (دوری) من تا روز دین (جزاء) بر تو است

- ترجمه راستین

و بر تو لعنت (و غضب) من تا روز جزا حتمی و محقّق است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ

گفت: پروردگارا پس تا روزی که برانگیخته شوند به من مهلت بده (می‌‌دهی)

- ترجمه سلطانی

گفت: پروردگارا پس تا روزی که برانگیخته شوند به من مهلت بده (می‌دهی)

- ترجمه راستین

شیطان عرض کرد: پروردگارا، پس مهلتم ده که تا روز قیامت زنده مانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ

گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگان هستی

- ترجمه سلطانی

گفت پس همانا تو از مهلت داده شدگان هستی

- ترجمه راستین

خدا فرمود: از مهلت یافتگانت قرار دادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

تا روز وقت معلوم

- ترجمه سلطانی

تا روز وقت معلوم

- ترجمه راستین

تا روز معیّن و وقت معلوم (که صلاح نظام عالم می‌دانیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

[ابلیس] گفت: پس به عزّت تو البتّه همگی آنان را گمراه می‌‌کنم

- ترجمه سلطانی

(ابلیس) گفت: پس به عزّت تو البتّه همگی آنان را گمراه می‌کنم

- ترجمه راستین

شیطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ

مگر بندگان مخلَص تو از آنها را

- ترجمه سلطانی

مگر بندگان مخلَص تو از آنها را

- ترجمه راستین

مگر خاصان از بندگانت را که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ

گفت پس حقّ است و فقط حقّ را می‌‌گویم

- ترجمه سلطانی

گفت پس حقّ است و فقط حقّ را می‌گویم

- ترجمه راستین

خدا فرمود: به حق سوگند و کلام من حق و حقیقت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ

حتماً جهنّم را از تو و از همگی آنانی که از تو پیروی کردند پُر می‌‌سازم

- ترجمه سلطانی

حتماً جهنّم را از تو و از همگی آنانی که از تو پیروی کردند پُر می‌سازم

- ترجمه راستین

که جهنم را از (جنس) تو و پیروانت از آنان تمام پر خواهم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ

[به کفّار مکّه بگو که: این ادّعای من اگر دروغ می‌‌بود پس خالی از این نمی‌‌شد که طالب دنیا می‌‌باشم، و اگر طالب دنیا بودم به تلویح از من طلب مال از شما یا طلب اعتبار ظاهر می‌‌شد و تا الآن چیزی از آن از من ظاهر نشده، یا به آنها] بگو: برای آن از شما پاداشی درخواست نمی‌‌کنم [تا مرا به طمع در اموالتان متّهم کنید و از من اعراض نمایید] و من از به تکلّف افتادگان نیستم [و اگر من دروغگو می‌‌بودم حتماً لامحاله به عنوان متکلّف می‌‌بودم]

- ترجمه سلطانی

بگو برای آن از شما پاداشی درخواست نمی‌کنم و من از به تکلّف افتادگان نیستم

- ترجمه راستین

(ای رسول، به امت) بگو: من مزد رسالت از شما نمی‌خواهم و من (بی حجت و برهان الهی مقام وحی و رسالت را) بر خود نمی‌بندم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَـمِينَ

که آن [به عبارتی علی (ع) یا تبلیغ ولایت او] جز به عنوان یادآوری برای جهانیان نیست

- ترجمه سلطانی

که آن جز به عنوان یادآوری برای جهانیان نیست

- ترجمه راستین

این قرآن نیست جز اندرز و پند برای اهل عالم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ

و البتّه خبر او را بعد از مدّتی [بعد از مرگ یا در روز قیامت، یا در روز بدر، یا بعد از تمام شدن سلطنت من و استکمال آن] خواهی دانست [یعنی نبأ (خبر) تبلیغ من یا نبأ قرآن با نبأ علی (ع) و ولایت او را].

- ترجمه سلطانی

و البتّه حتماً خبر او را بعد از مدّتی خواهی دانست.

- ترجمه راستین

و شما منکران بر صدق و حقیقت این مقال پس از چندی (هنگام مرگ و انتقال به آخرت) به خوبی آگاه می‌شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۳۹- الزمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

تنزیل (نازل کردن تدریجی) این کتاب [یعنی قرآن یا رسالت و نبوّت و احکام آن دو، یا ولایت و آثار آن، یا کتاب ولایت علی (ع) و خلافت او] از خداوند عزیز حکیم است

- ترجمه سلطانی

تنزیل (نازل کردن تدریجی) این کتاب از خداوند عزیز حکیم است

- ترجمه راستین

این کتاب (عظیم الشّأن قرآن) از جانب خدای مقتدر حکیم نازل گردیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ

ما کتاب را به حقّ [که همان مشیّت و همان ولایت علی (ع) و علویّت او است، یعنی به سبب حقّ یا متلبّس به حقّ یا با حقّ] به تو نازل کردیم پس خدای را به عنوان مخلِص بندگی کن {اخلاص طریق الی الله به این است که مبدء سلوک و نه غایت آن بر او مشوب (آمیخته) به چیزی از اغراض نفس و اشراک شیطان نباشد} که دین [یعنی طریق یا اعمال ملّت (آئین)] برای او است

- ترجمه سلطانی

ما کتاب را به حقّ به تو نازل کردیم پس خدای را به عنوان مخلص بندگی کن که دین برای او است

- ترجمه راستین

ما این کتاب را بر تو به حق فرستادیم پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) خدای را پرستش کن در حالی که دین را برای او خالص گردانیده باشی (و دل از غیر حق بگردانی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ

آگاه باشید که دین خالص برای خداوند است و کسانی که غیر از او اولیائی گرفته‌‌اند آنها را بندگی نمی‌‌کنیم مگر تا ما را با نزدیک کردن به خداوند نزدیک کنند همانا خداوند بین آنها حکم می‌‌کند در آنچه که آنها در آن [از امر دین یا از رسالت یا از ولایت علی (ع)] اختلاف می‌‌کنند همانا خداوند کسی که او دروغگو و بسیار کفران کننده است را [برای عدم استعداد او و عدم استحقاق او] هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

آگاه باشید که دین خالص برای خداوند است و کسانی که غیر از او اولیائی گرفته‌اند آنها را بندگی نمی‌کنیم مگر تا ما را با نزدیک کردن به خداوند نزدیک کنند همانا خداوند بین آنها حکم می‌کند در آنچه که آنها در آن اختلاف میکنند همانا خداوند کسی که او دروغگو و بسیار کفران کننده است را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

آگاه باشید که دین خالص (بی هیچ شرک و ریا) برای خداست، و آنان که غیر خدا را (چون بتان و فرعونان) به دوستی و پرستش برگرفتند (گفتند) ما آن بتان را نمی‌پرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خدا نیک مقرب گردانند. خدا البته (این عذر نپذیرد و) میان آنها در آنچه اختلاف می‌کنند حکم خواهد کرد، که خدا هرگز آن کس را که بسیار دروغگو و کافر نعمت است هدایت نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ لَّوْ أَرَادَ اللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

اگر خداوند می‌‌خواست که فرزندی بگیرد [چنانکه ملائکه و مسیح و عُزَیر را به او نسبت دادند] البتّه از آنچه که خلق می‌‌کند [از اصناف ملائکه و انواع بشر و جنّ] آنکه را که می‌‌خواست [از پسران نه آنچه از دختران که به او نسبت دادند] بر می‌‌گزید [حال آنکه] او [از شریک و فرزند و همنشین] منزّه است او خدای واحد و چیره است [که در قهّاریّت خود اجازه نمی‌‌دهد که شریکی و مثلی و مثلاً فرزند داشته باشد، و شریک به عنوان مثل برای او و به عنوان مقابل می‌‌باشد نه به عنوان مقهور]

- ترجمه سلطانی

اگر خداوند می‌خواست که فرزندی بگیرد البتّه از آنچه که خلق می‌کند آنکه را که می‌خواست بر می‌گزید (حال آنکه) او منزّه است او خدای واحد و چیره است

- ترجمه راستین

اگر خدا می‌خواست فرزندی اختیار کند همانا هر که را از مخلوقاتش خواستی بر می‌گزید (و لیکن این نقص است و) او (از هر گونه نقص و آلایش) پاک و منزه است، او خدای فرد قهّار بی‌مانند است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ

آسمان‌‌ها و زمین را به حقّ خلق کرد شب را بر روز می‌‌پیچد [یعنی داخل می‌‌کند، می‌‌پوشاند، تتابع و پشت سر هم بودن را تکرار می‌‌کند] و روز را بر شب می‌‌پیچد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام [بر استمرار] تا وقتی معیّن جاری می‌‌شود، آگاه باشید که او غالب است [که از مرادش منع نمی‌‌شود حیثی که مانعی او را از این تکویر (پیچیدن) و از آن تسخیر منع نمی‌‌کند] و بسیار آمرزنده است [که بندگانش را بر آنچه که آنها در آن هستند از اشراک و نسبت دادن فرزند به او و سایر معاصی مؤاخذه نمی‌‌کند تا شاید که توبه کنند پس بر آنها بیامرزد]

- ترجمه سلطانی

آسمان‌ها و زمین را به حقّ خلق کرد شب را بر روز می‌پیچد و روز را بر شب می‌پیچد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام تا وقتی معیّن جاری می‌شود، آگاه باشید که او غالب و بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

آسمانها و زمین را به حق و راستی (و برای حکمت و غرض ثابتی) ایجاد کرد، شب را بر روز و روز را بر شب بپوشاند و خورشید و ماه را مسخر کرده، هر یک (بر مدار خود) به وقت معیّن گردش می‌کنند. آگه باشید که او خدای مقتدر مطلق و بسیار آمرزنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِّن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ

شما را از نفسی واحد خلق کرد سپس زوج آن را از آن قرار داد و برای شما از چهارپایان هشت زوج (گوسفند و بز و شتر و گاو) نازل (خلق) کرد شما را در شکم‌‌های مادرانتان به عنوان خلقتی بعد از خلقتی [دیگر به عنوان حیوانی استوار بعد از خلق گوشت و استخوان بعد از مضغه و علقه و نطفه] در تاریکی‌‌های سه‌‌گانه [شکم و رحم و مَشیمه (غشاء جنین)] خلق می‌‌کند آن الله [که این مذکورات اوصاف و افعال او هستند] پروردگار شما است که مُلک (مملکت، پادشاهی) [جملهٔ ما یملک از آنچه که سوای او است اوّل آن عالم ملک مقابل ملکوت] فقط از آن اوست [پس پروردگاری را سوای او طلب نکنید]

- ترجمه سلطانی

شما را از نفسی واحد خلق کرد سپس زوج آن را از آن قرار داد و برای شما از چهارپایان هشت زوج نازل (خلق) کرد شما را در شکم‌های مادرانتان به عنوان خلقتی بعد از خلقتی (دیگر) در تاریکی‌های سه‌گانه (شکم و رحم و غشاء جنین) خلق می‌کند آن الله (که این مذکورات اوصاف و افعال او هستند) پروردگار شما است که مُلک (مملکت، پادشاهی) فقط از آن اوست

- ترجمه راستین

او شما را از یک تن (آدم) آفرید پس، از آن جفت او (حوّا) را قرار داد و برای استفاده شما هشت قسم از چهارپایان ایجاد کرد، و شما را در باطن رحم مادران در سه تاریکی (مشیمه و رحم و بطن) با تحولات گوناگون (بدین خلقت زیبا) می‌آفریند، این خداست پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست، هیچ خدایی جز او نیست، پس ای مشرکان (نادان) از درگاه او به کجا می‌برندتان؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

جز او خدایی نیست پس چگونه رویگردان می‌‌شوید اگر کفر بورزید پس همانا خداوند از شما بی‌‌نیاز است و [اهتمام او برای صرف (رو برگرداندن) شما به او جز محض رحمت و تفضّل بر شما نیست، نه برای احتیاج او به شما] و برای بندگانش راضی به کفر نمی‌‌شود و اگر شکر کنید آن را برای شما می‌‌پسندد و بارکشی بار دیگری را نمی‌‌کِشد سپس محلّ بازگشت شما فقط به پروردگارتان است پس به آنچه که عمل می‌‌کردید به شما خبر می‌‌دهد همانا او به ذات سینه‌‌ها [از قبیل ارادات و عزمات و نیّات و خیالات و خطورات یا از قبیل قوا و استعدادات مکمونه در نفوس که صاحبان سینه‌‌ها شعور به آنها ندارند] دانا است

- ترجمه سلطانی

جز او خدایی نیست پس چگونه رویگردان می‌شوید اگر کفر بورزید پس همانا خداوند از شما بی‌نیاز است و برای بندگانش راضی به کفر نمی‌شود و اگر شکر کنید آن را برای شما می‌پسندد و بارکشی بار دیگری را نمی‌کِشد سپس محلّ بازگشت شما فقط به پروردگارتان است پس به آنچه که عمل می‌کردید به شما خبر می‌دهد همانا او به ذات سینه‌ها دانا است

- ترجمه راستین

اگر همه کافر شوید خدا از (طاعت) همه شما البته بی‌نیاز است و کفر (و شرک) را بر بندگانش نمی‌پسندد و اگر (طاعت و) شکرش به جای آرید از شما آن پسند اوست و (بدانید که در قیامت) هرگز بار گناه کسی را دیگری به دوش نخواهد گرفت و پس از این (زندگانی دنیای فانی) باز گشت همه شما به سوی خداست و او شما را به هر چه می‌کرده‌اید آگاه می‌سازد، که او از اسرار دلهای خلق به خوبی آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ

و وقتی که به انسان زیانی برسد [در حالی که] برگشت کننده به سوی او است پروردگارش را می‌‌خواند [یعنی چگونه کفر می‌‌ورزید و وقتی که ضررى به شما می‌‌رسد به او پناه می‌‌برید، نه به غیر او یعنی که شما مفطور بر اقرار به او و التجاء (پناه بردن) به او هستید] سپس وقتی که از جانب خود نعمتی به او بدهد [یعنی تفضّلاً اعطاء کند] فراموش می‌‌کند که قبلاً آن را از او خواسته بود [پس کفر شما و نه کفران شما بر نعم او جز برای ستر (پوشاندن) آنچه که مفطور بر آن هستید نیست]، و [در عوض] برای خداوند همانندهایی [به عنوان امثال و شرکاء مثل اصنام و کواکب، یا برای خداوند از اهویهٔ نفس خویش و مشتهیات آن اندادی (همانندهایی) در وجود خویش] قرار می‌‌دهد تا [مردم را یا اهل مملکت خود را] از راه او گمراه کند، بگو [ای ابا فضیل یا ای ابا فلان یا ای منصرف از باب قلب به باب نفس و مشتهیات آن] اندکی به کفرت بهره‌‌مند باش همانا تو از یاران آتشی [زیرا انصراف از خداوند و از ولایت و از علی (ع)، یا از باب قلب جز برای مبتلی به دواعی (انگیزه‌‌های) نفس نیست، و دواعی نفس جز شُوَاظی (شعله‌‌هایی) از آتش نیست]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به انسان زیانی برسد (در حالی که) برگشت کننده به سوی او است پروردگارش را می‌خواند سپس وقتی که از جانب خود نعمتی به او بدهد (تفضّلاً اعطاء کند) فراموش می‌کند که قبلاً آن را از او خواسته بود، و (در عوض) برای خداوند همانندهایی قرار می‌دهد تا (مردم را) از راه او گمراه کند بگو اندکی به کفرت بهره‌مند باش همانا تو از یاران آتشی

- ترجمه راستین

و (بی چاره) انسان را هر گاه فقر و مصیبت و رنجی پیش آید در آن حال به دعا و توبه و انابه به درگاه خدای خود رود و چون نعمت و ثروتی از سوی خود به او عطا کند خدایی را که از این پیش می‌خواند به کلی فراموش سازد و برای خدای یکتا شریک و همتاهایی قرار دهد تا (خلق را) از راه خدا گمراه سازد. بگو: (ای نگون بخت) اندکی به کفر (و عصیان) لذّت و آسایش جو، که عاقبت از اهل آتش دوزخ خواهی بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ

آیا کسی که او فروتن است که اوقات شب را ساجد و ایستاده (شب‌‌خیز) است و از آخرت حذر می‌‌کند و به رحمت پروردگارش امید دارد [مانند کسی است که این‌‌چنین نیست] بگو آیا کسانی که می‌‌دانند و کسانی که نمی‌‌دانند [و به خداوند کفر می‌‌ورزند، یا به نعم او، یا به رسول (ص)، یا به علی (ع)] متساویند جز این نیست [از عدم تسویت بین آن دو] خردمندان پند می‌‌گیرند

- ترجمه سلطانی

آیا کسی که او فروتن است که اوقات شب را ساجد و ایستاده (شب‌خیز) است و از آخرت حذر می‌کند و به رحمت پروردگارش امید دارد (مانند کسی است که این‌چنین نیست) بگو آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند متساویند جز این نیست که خردمندان پند می‌گیرند

- ترجمه راستین

(آیا آن کس که شب و روز به کفر و عصیان مشغول است بهتر است) یا آن کس که ساعات شب را به طاعت خدا به سجود و قیام پردازد و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهی امیدوار است؟بگو: آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟منحصرا خردمندان متذکر این مطلبند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ قُلْ يَاعِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ

بگو ای بندگان من که ایمان آورده‌‌اید {به او (ص) امر کرد که عبید (بندگان) او را به نسبت عبدیّت (بندگی) آنها به خودش خطاب نماید از جهت اشعار به اینکه او (ص) خلیفهٔ او در زمین او، بلکه در زمین او و آسمان او است، و مظهر است برای جمیع اوصاف او و نسبت‌‌های او، پس هر کس که به عنوان عبد او تعالی باشد عبد خلیفهٔ او (ص) به عنوان عبد طاعت، نه به عنوان عبد عبادت می‌‌باشد} از [سخط] پروردگارتان بهراسید [زیرا عاصی معذّب و مطیع مثاب (ثواب گیرنده) است]، برای کسانی که در این دنیا احسان کرده‌‌اند حسنه هست [و برای کسانی که بدی کردند عقوبت هست]، و زمین خداوند وسیع است [و اگر در سرزمینی متمکّن از احسان نشده‌‌اید پس به سرزمینی دیگر هجرت کنید که در آنجا احسان برای شما ممکن شود، و اگر هجرت ممکن نمی‌‌شود پس برای کسی که بر مشاقّ (سختی‌‌ها، مشقت‌‌ها) احسان کردن در محلّی که احسان کردن بر او شقّ (از دست دادن) می‌‌شود صبر کند] جز این نیست که به صبر کنندگان اجر آنها بدون حساب وفا (به تمامی داده) می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

بگو ای بندگان من که ایمان آورده‌اید از (سخط) پروردگارتان بهراسید، برای کسانی که در این دنیا احسان کرده‌اند حسنه هست، و زمین خداوند وسیع است جز این نیست که به صبر کنندگان اجر آنها بدون حساب وفا (به تمامی داده) می‌شود

- ترجمه راستین

(ای رسول ما، از قول من به امت) بگو: ای بندگان من که ایمان آورده‌اید، خدا ترس و پرهیزکار باشید، که آنان که متّقی و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویی و خوشی است، و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانی ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیاری دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ

بگو همانا من امر شدم که خداوند را [در حالی که] دین را [یعنی طریق سلوک یا اعمال ملّت (دین، آئین) را] برای او [از اشراک شیطان و اشراک نفس و مداخلهٔ هوی] خالص می‌‌کنم عبادت کنم

- ترجمه سلطانی

بگو همانا من امر شدم که خداوند را (در حالی که) دین را برای او خالص می‌کنم عبادت کنم

- ترجمه راستین

بگو که من خود مأمورم که تنها خدا را پرستش کنم و دین را برای او خالص گردانم (و هرگز شرک نیاورم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ

و امر شده‌‌ام تا که اوّل مسلمین باشم [و کسی که می‌‌خواهد که اقدم مسلمین باشد پس باید مُخْلِصاً برای دین او بندگی کند]

- ترجمه سلطانی

و امر شده‌ام تا که اوّل مسلمین باشم

- ترجمه راستین

و باز مأمورم که در اسلام و در تسلیم امر خدا مقام اوّلیّت را دارا باشم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

بگو همانا من از عذاب روزی بزرگ ترسانم که پروردگارم را [در ترک آنچه از اخلاص دین که مرا به آن امر کرده است] عصیان ورزم

- ترجمه سلطانی

بگو همانا من از عذاب روزی بزرگ ترسانم که پروردگارم را عصیان ورزم

- ترجمه راستین

باز بگو که من اگر خدای خود را نافرمانی کنم البته از عذاب روز بزرگ قیامت می‌ترسم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي

بگو فقط خدای را بندگی می‌‌کنم [و امر او را امتثال می‌‌کنم در حالی که] دینم را برای او خالص می‌‌کنم

- ترجمه سلطانی

بگو فقط خدای را بندگی می‌کنم (در حالی که) دینم را برای او خالص می‌کنم

- ترجمه راستین

باز بگو: من خدای یکتا را می‌پرستم و دینم را خاص و خالص برای او می‌گردانم (و غیر او را باطل محض می‌دانم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ

پس هر آنچه را که خواستید غیر او بندگی کنید [و در دین او آنچه را که خواستید شریک کنید] بگو همانا زیانکاران کسانی هستند که به خودشان و به اهالی [داخلی و خارجی] خود زیان زدند آگاه باشید که آن در روز قیامت همان زیانکاری آشکار است

- ترجمه سلطانی

پس هر آنچه را که خواستید غیر او بندگی کنید بگو همانا زیانکاران کسانی هستند که به خودشان و به اهالی (داخلی و خارجی) خود زیان زدند آگاه باشید که آن در روز قیامت همان زیانکاری آشکار است

- ترجمه راستین

شما هم هر که را می‌خواهید جز خدا بپرستید (که از غیر خدا جز زیان نمی‌بینید) . بگو که زیانکاران آنان هستند که خود و اهل بیت خود را (از کفر و عصیان) در قیامت به خسران جاودان در افکنند، آگاه باشید که این همان زیان است که (در قیامت) بر همه آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَاعِبَادِ فَاتَّقُونِ

آنها از فوق خود سایه‌‌بانی و از تحت خود سایه‌‌بانی از آتش دارند آن [مذکور از خسران یا از تظلیل (سایه‌‌بان گرفتن) با ظلل (سایه‌‌بان) از آتش] است که خداوند بندگانش را به آن خوف می‌‌دهد، ای بندگان من پس از من بهراسید

- ترجمه سلطانی

آنها از فوق خود سایه‌بانی و از تحت خود سایه‌بانی از آتش دارند آن (مذکور) است که خداوند بندگانش را به آن خوف می‌دهد، ای بندگان من پس از من بهراسید

- ترجمه راستین

بر آنها از بالا و زیر، سایبان آتش دوزخ است. آن آتشی است که خدا از آن بندگان خود را می‌ترساند، که ای بندگان من از (آتش قهر) من بترسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ

و کسانی که از طاغوت اجتناب کردند که از آن بندگی کنند و به سوی خداوند برگشتند بشارت برای آنان هست پس به بندگان من بشارت بده

- ترجمه سلطانی

و کسانی که از طاغوت اجتناب کردند که از آن بندگی کنند و به سوی خداوند برگشتند بشارت برای آنان هست پس به بندگان من بشارت بده

- ترجمه راستین

و آنان که از پرستش طاغوت دوری جستند و به درگاه خدا با توبه و انابه باز گشتند آنها را بشارت و مژده رحمت است، (ای رسول) تو هم بندگان مرا (به لطف و رحمت من) بشارت آر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَـوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

که سخن را می‌‌شنوند و از احسن آن تبعیّت می‌‌کنند آنان کسانی هستند که خداوند آنها را [به ولایت] هدایت کرده [و به آن تمسّک نموده‌‌اند زیرا هدایت جز با توسّل به ولایت با بیعت خاصّهٔ ولویّه نیست] و آنان [با تلقیح ولایت] همان خردمندان [یعنی دارندگان لُب (مغز)] هستند

- ترجمه سلطانی

که سخن را می‌شنوند و از احسن آن تبعیّت می‌کنند آنان کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده و آنان همان خردمندان هستند

- ترجمه راستین

آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ

آیا پس کسی که بر او کلمهٔ عذاب حقّ (لازم، سزاوار) شده [بهتر هستند؟ یا این مبشّرین] آیا پس تو کسی که در آتش است را نجات می‌‌دهی؟ [یعنی همانا کسی که بر او کلمۀ عذاب حقّ (لازم) شده در آتش واقع است برای وقوع خود در آتش منتظر قیامت نیست و تو قادر نیستی که او را از آن نجات دهی]

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که بر او کلمهٔ عذاب حقّ (لازم، سزاوار) شده آیا پس تو کسی که در آتش است را نجات می‌دهی؟

- ترجمه راستین

آیا کسی که وعده عذاب خدا بر او محقّق و حتمی (و به دوزخ قهر و شقاوت معذّب) است تو (به پند و نصیحت) می‌توانی از آن آتش قهرش برهانی؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ

لکن خداوند به کسانی که از پروردگارشان هراس دارند [یعنی مبشّران] وعده داده که برای آنها [در جنّت] کاخ‌‌هایی هست که از فوق آنها کاخ‌‌هایی بناء شده که از زیر آنها نهر‌‌ها جاری می‌‌شود، خداوند خلاف میعاد نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

لکن خداوند به کسانی که از پروردگارشان هراس دارند وعده داده که (در جنّت) برای آنها کاخ‌هایی هست که از فوق آنها کاخ‌هایی بناء شده که از زیر آنها نهر‌ها جاری می‌شود، خداوند خلاف میعاد نمی‌کند

- ترجمه راستین

لیکن آنان که متّقی و خدا ترس شدند برای آنها (در بهشت رضوان و باغ فردوس جاویدان) کاخ و عمارتها بالای یکدیگر بنا شده است که در جلو آن عمارات نهرهای آب جاری است. (این بهشت ابد) وعده خداست که خدا هرگز وعده خود را خلاف نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی را فرستاد پس آن را در زمین در چشمه‌‌ها داخل کرد سپس با آن کشت‌‌هایی را با اختلاف رنگ‌‌های [اصناف و انواع] آن خارج می‌‌سازد سپس خشک می‌‌شود که آن را زرد شده می‌‌بینی سپس آن را چوب خُرد شده (ریز ریز) قرار می‌‌دهد همانا در آن [از جهت تذکیر] البتّه برای خردمندان [یعنی کسانی که ولایت علی (ع) را با بیعت خاصّهٔ ولویّه قبول کردند] یاد‌‌آوریی هست [به صانع و کمال حکمت او و قدرت او و عنایت او به خلقش مخصوصاً به بنی آدم برای انتفاع آنها به ما‌‌سوای خود و بودن ما‌‌سوای آنها برای انتفاعشان نه ماسوای آنها و به اینکه احیاء به حیات دنیا مثل انبات (رویانیدن) نبات و سبز نمودن آن و انحطاط آن و خشک و زرد شدن آن و اصفرار (ریز ریز شدن) آن است، و نباید به آن مغرور شود و بداند که آن ایضاً بالذّات مقصود نیست، بلکه آن مانند سایر موجودات مقدّمه برای غیر خود است و تا آن را طلب کند و تا بر آن عمل کند]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی را فرستاد پس آن را در زمین در چشمه‌ها داخل کرد سپس با آن کشت‌هایی را با اختلاف رنگ‌های آن خارج می‌سازد سپس خشک می‌شود که آن را زرد شده می‌بینی سپس آن را چوب خُرد شده قرار می‌دهد همانا در آن البتّه برای خردمندان یاد‌آوریی هست

- ترجمه راستین

آیا (نشانه لطف‌های خدا را در دنیا) نمی‌بینی که خدا از آسمان آب باران نازل گردانید و آن را در روی زمین در نهرها و جویها روان ساخت آن گاه انواع نباتات گوناگون بدان برویاند باز (از سبزی و خرّمی) رو به خزان آرد و نخست بنگری که زرد شود و آن گاه خدا (چوب و علف) خشکش گرداند؟همانا در آن صاحبان عقل را تذکر (قدرت و رحمت الهی) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

آیا پس کسی که خداوند سینهٔ او را برای اسلام گشوده [یعنی اولى الالباب (خردمندان) که خداوند سینه‌‌هایشان را برای اسلام گشوده است] و او بر نوری از پروردگارش است {و نور همان ولایت است که آن حافظ او از اتّباع از شیطان است و اصل در آن نور علی (ع) و بعد شیعهٔ او هستند که ولایت او را با بیعت خاصّه قبول کرده‌‌اند، سپس شیعهٔ او که ولایت تکوینی در آنها تنعّش (بلند گرداندن خداوند کسی را) شده و تنعّش این ولایت همان نوری است که در قلب عبد قذف (انداخته) می‌‌شود و از آن تعبیر به علم می‌‌شود} [بهتر است از کسی که خداوند سینه‌‌اش را بر کفر گشوده است یا مثل کسی که خداوند سینه‌‌اش را در ضیق (تنگی) در حرج (مضیقه) قرار داد] پس وای بر قلوب قساوت‌‌دار آنان به خاطر ذکر خداوند [یا اعراض کنندگان از ذکر الله]، آنان در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که خداوند سینهٔ او را برای اسلام گشوده و او بر نوری از پروردگارش است (بهتر است از کسی که خداوند سینه‌اش را بر کفر گشوده است) پس وای بر قلوب قساوت‌دار آنان از ذکر خداوند، آنان در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند

- ترجمه راستین

آیا آن کس را که خدا برای اسلام شرح صدر (و فکر روشن) عطا فرمود که وی به نور الهی روشن است (چنین کس با مردم کافر بی نور تاریک دل یکسان است) ؟پس وای بر آنان که از قساوت (و شقاوت) دلهاشان از یاد خدا فارغ است!اینان هستند که دانسته به ضلالت و گمراهیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

خداوند بهترین سخن [یعنی ولایت علی (ع) زیرا آن نبأ عظیم (خبر بزرگ) و احسن از هر حدیث است و قرآن صورت آن است] را به عنوان کتابی متشابه مثانی (دوتایی) نازل کرد {مراتب عالم هر مرتبه از آن مشابه بر عالی آن و سافل آن است زیرا سافله صورت مفصّلهٔ نازله از عالی است و عالی صورت مجملهٔ بسیطه از سافله است} که پوست‌‌های کسانی که از پروردگارشان خاشعند از آن می‌‌لرزد {و آنان کسانی هستند که ولایت علی (ع) را با بیعت خاصّه قبول کرده‌‌اند، یا ولایت تکوینی او که همان ظهور علم تکوینی در آنها است در ایشان ظاهر شده زیرا علم تکلیفی محصور در کسی است که ولایت تکلیفی را قبول کرده، و علم تکوینی محصور در کسی است که ولایت تکوینی در او ظاهر شده و از حُجب (حجاب‌‌ها) اهویه خارج شده است} سپس با ذکر خدا پوست‌‌هایشان و قلوبشان نرم می‌‌شود [یعنی پوست‌‌های آنان از اقشعرار (لرزیدن) ساکن می‌‌شود و حال آنکه قلوب آنان به ذکر الله مایل یا ساکن است] {و ذکر الله همان ولایت یا ولیّ امر یا ذکر مأخوذ از ولیّ امر یا ملکوت ولیّ امر یا قرآن است}، آن هدایت خداوند است کسی را که بخواهد به آن هدایت می‌‌کند و کسی را که خداوند گمراه کند [یعنی کسی را که او خوار سازد، یا کسی که خداوند او را درنیافته است] پس هیچ هادیی ندارد

- ترجمه سلطانی

خداوند بهترین سخن را به عنوان کتابی متشابه مثانی (دوتایی) نازل کرد که پوست‌های کسانی که از پروردگارشان خاشعند از آن می‌لرزد سپس با ذکر خدا پوست‌هایشان و قلوبشان نرم می‌شود، آن هدایت خداوند است کسی را که بخواهد به آن هدایت می‌کند و کسی را که خداوند گمراه کند پس هیچ هادیی ندارد

- ترجمه راستین

خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است، کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است و در آن ثنای خدا (و خاصان خدا) مکرر می‌شود، که از تلاوت (آیات قهر) آن خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد و (با آیات رحمت) باز آرام و سکونت یابند و دلهایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این (کتاب) همان (رحمت و) هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهبری فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کننده‌ای نخواهد داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُـوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِـمِينَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ

آیا پس کسی که در روز قیامت صورتش را از بدی عذاب پرهیز می‌‌دهد [بهتر است یا کسی که او ایمان آورده] و به ظالمین گفته می‌‌شود بچشید آنچه را که کسب می‌‌کردید [یعنی نفس آنچه را که عمل می‌‌کردید، یا جزای آن را]

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که در روز قیامت صورتش را از بدی عذاب پرهیز می‌دهد (بهتر است یا کسی که او ایمان آورده) و به ظالمین گفته می‌شود بچشید آنچه را که کسب می‌کردید

- ترجمه راستین

آیا آن کس که روز قیامت برای پرهیز از سختی عذاب دوزخ ناچار است که رخسارش را مقابل آتش سپر گرداند (مانند کسی است که از آن عذاب ایمن و آسوده است) ؟و (آن روز) به ظالمان خطاب شود که اینک کیفر ستمهایی که می‌کردید بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ

کسانی که قبل از آنها تکذیب کردند پس از حیثی که نمی‌‌فهمیدند عذاب به آنها آمد

- ترجمه سلطانی

کسانی که قبل از آنها تکذیب کردند پس از حیثی که نمی‌فهمیدند عذاب به آنها آمد

- ترجمه راستین

آنان که پیش از این امت بودند نیز (پیغمبران خود را) تکذیب کردند پس، از جایی که پی نمی‌بردند عذاب (قهر حق) بر آنها فرود آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ

پس خداوند خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشاند و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر می‌‌دانستند [حتماً اجتناب می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

پس خداوند خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشاند و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر میدانستند

- ترجمه راستین

پس خدا عذاب ذلّت و خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشانید در صورتی که عذاب آخرت آنها اگر بدانند بسیار سخت‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

و همانا برای مردم در این قرآن از هر مَثَلی [که مردم در معاش خود و معادشان به آن احتیاج دارند] زده‌‌ایم با ترقّب به اینکه آنها [به احوال خویش و احوال دنیاشان و آخرتشان] متذکّر شوند

- ترجمه سلطانی

و همانا برای مردم در این قرآن از هر مثلی زده‌ایم با ترقّب به اینکه آنها متذکّر شوند

- ترجمه راستین

و ما در این قرآن برای (هدایت) مردم هر گونه مثلهای روشن آوردیم، باشد که خلق متذکر (حقایق آن) شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

قرآنی عربی بدون داشتن کجی [یعنی انحراف از طریق مستقیم انسانی]، با ترقّب به اینکه آنها [از انحراف از طریق انسان] پرهیز کنند

- ترجمه سلطانی

قرآنی عربی بدون داشتن کجی، با ترقّب به اینکه آنها تقوا پیشه کنند

- ترجمه راستین

همان قرآن عربی فصیح که در آن هیچ ناراستی و حکم ناصواب نیست، باشد که مردم (از آن پند گرفته و) پرهیزگار شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

خداوند [برای کافر و مؤمن و منافق و موافق] مَثَل زد [تا آنکه مؤمن مخلص به حال خویش متذکّر شود و پروردگارش را شکر کند و کافر و منافق پس از آن منزجر شود و توبه نماید] شخصی را که دربارهٔ او شرکائی با یکدیگر مخالفت (بد خوئی) می‌‌ورزند و شخصی که تسلیم شخص [دیگری] است آیا آن دو [حالاً یا از جهت حکایت] از لحاظ مَثل متساوی هستند؟ ستایش برای خداوند است، بلکه بیشتر آنها علم ندارند [یا برای طموح (آرزو، جاه طلبی) نظرشان بر متاع فانی دنیا عدم تساوى یا احوال خویش را نمی‌‌دانند تا آنکه این مَثَل را بر احوال خویش نازل کنند و متنبّه شوند و منزجر شوند]

- ترجمه سلطانی

خداوند مَثَل زد شخصی را که دربارهٔ او شرکائی با یکدیگر مخالفت (بد خوئی) می‌ورزند و شخصی که تسلیم شخص (دیگری) است آیا آن دو از لحاظ مَثل متساوی هستند؟ ستایش برای خداوند است، بلکه بیشتر آنها علم ندارند

- ترجمه راستین

خدا (برای کفر و ایمان) مثلی زده (بیاموزید) آیا شخصی که اربابانی متعدد دارد همه مخالف یکدیگر (و هر کدام او را به کاری پر رنج و زحمت می‌گمارند) با آن شخصی که تسلیم امر یک نفر است (که به او مهربان است و هیچ تکلیف سختی نمی‌کند) حال این دو شخص یکسان است؟خدا را سپاس (که حالشان هرگز یکسان نیست) لیکن اکثر این مردم درک (این حقیقت) نمی‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ

همانا تو می‌‌میری و همانا آنها می‌‌میرند {بشارت و تسلیت (دلداری) برای او (ص) و برای موافقین امّت او و به عنوان تهدید برای مخالفین او و منافقین امّت او است}

- ترجمه سلطانی

همانا تو می‌میری و همانا آنها می‌میرند

- ترجمه راستین

(ای رسول عزیز ما) شخص تو و این خلق البته به مرگ از دار دنیا خواهید رفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ

سپس همانا شما در روز قیامت نزد پروردگارتان مجادله می‌‌کنید {تسلیت تامّه برای علی (ع) و شیعهٔ او، و تهدید تامّ برای مخالفین آنها است}

- ترجمه سلطانی

سپس همانا شما در روز قیامت نزد پروردگارتان مجادله می‌کنید.

- ترجمه راستین

آن گاه روز قیامت همه در پیشگاه عدل پروردگار خویش با یکدیگر ستیزه (و دادخواهی) می‌کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای