جزء شمارهٔ ۲۳
٢٨ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ
و بعد از آن بر قوم او لشکری از آسمان فرو نفرستادیم [چنانکه در روز بدر و خندق نازل کردیم] و [آنچه از احجار (سنگها) و امطار (بارانها) و ریاح (بادها) که بر سابقین نازل کردیم] نازل کننده نبودیم
- ترجمه سلطانیو بعد از آن بر قوم او لشکری از آسمان فرو نفرستادیم و نازل کننده نبودیم
- ترجمه راستینو ما پس از او (یعنی حبیب) بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم (تا بر ایمان مجبورشان کنند) و هیچ این کار (با ملتی) نکردهایم (و نخواهیم کرد).
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ
که [مؤاخذهٔ ما] جز با صیحهای واحد نبود پس آنوقت آنها خاموش شدند
- ترجمه سلطانیکه (مؤاخذهٔ ما) جز با صیحهای واحد نبود پس آنوقت آنها خاموش شدند
- ترجمه راستیننبود عقوبتشان جز یک صیحه عذاب آسمانی که به ناگاه همه هلاک شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ يَاحَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
ای دریغ بر بندگان، رسولی نزد آنان نیامد مگر آنکه او را استهزاء میکردند
- ترجمه سلطانیای دریغ بر بندگان، رسولی نزد آنان نیامد مگر آنکه او را استهزاء میکردند
- ترجمه راستینوای بر حال این بندگان (گمراه لجوج) که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد جز آنکه او را به تمسخر و استهزا گرفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ
آیا ندیدهاند که چقدر از گذشتگان قبل از آنها را هلاک کردیم که آنها به سویشان بر نمیگردند
- ترجمه سلطانیآیا ندیدهاند که چقدر از گذشتگان قبل از آنها را هلاک کردیم که آنها به سویشان بر نمیگردند
- ترجمه راستینآیا ندیدند چه بسیار طوایفی را پیش از اینها هلاک کردیم که دیگر ابدا به (دیار) اینان باز نگردند؟
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
و زمین مرده نشانهای برای آنها است که آن را زنده کردیم و از آن دانهای خارج کردیم که از آن میخورند [و آن دلیل بر علم ما و قدرت ما و اهتمام ما به آنان و عدم اهمال چیزی بلاغایت است و اینکه زنده کردن ما برای آنها جز برای غایتی متقنه نیست]
- ترجمه سلطانیو زمین مرده نشانهای برای آنها است که آن را زنده کردیم و از آن دانهای خارج کردیم که از آن میخورند
- ترجمه راستینو یک برهان برای آنان (بر این که ما مردگان را زنده میکنیم) آن است که زمین مرده را (به باران رحمت) زنده کرده و از آن دانهای که قوت و روزی خلق شود میرویانیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ
و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و در آن از چشمهها روان ساختیم
- ترجمه سلطانیو در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و در آن از چشمهها روان ساختیم
- ترجمه راستینو در زمین باغها از نخل خرما و انگور قرار دادیم و در آن چشمههای آب جاری کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
تا از میوهٔ آن بخورند و آنچه که دستان آنان آن را به عمل آورده [از انواع عصیرات (عصارهها) و آنچه که آن را از میوهها که خشک میکنند، یا آنچه که از مطلق دانهها و میوهها میسازند] آیا پس شکر نمیکنند [و حال آنکه میسزد که شکر کنند و مُنعم را در این نعم ملاحظه کنند، و او را به طلب امر او و نهی او و امتثال آن دو تعظیم نمایند]
- ترجمه سلطانیتا از میوهٔ آن بخورند و آنچه که دستان آنان آن را به عمل آورده آیا پس شکر نمیکنند
- ترجمه راستینتا مردم از میوه آن باغها تناول کنند و از انواع غذاهایی که (از این میوهها و نباتات) به دست خود عمل میآورند نیز تغذیه نمایند. آیا نباید شکر آن نعمتها به جای آرند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ
منزّه است کسی که همگی ازواج (اصناف موالید) را آفرید از آنچه که زمین [از انواع نبات و درختان] میرویاند و از انفس آنها و از آنچه که نمیدانند [از اصناف معادن و حیوان که نه آنها را دیدهاند و نه آنها را شنیدهاند]
- ترجمه سلطانیمنزّه است کسی که همگی ازواج (گونهها) را آفرید از آنچه که زمین (از انواع گیاهان) میرویاند و از انفس آنها و از آنچه که نمیدانند
- ترجمه راستینپاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفریده چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان از آنها آگه نیستند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَآيَةٌ لَّهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ
و شب برای آنها به عنوان نشانه است که روز را از آن در میآوریم آنگاه آنوقت آنان به تاریکی درآیند
- ترجمه سلطانیو شب برای آنها به عنوان نشانه است که روز را از آن در میآوریم آنگاه آنوقت آنان به تاریکی درآیند
- ترجمه راستینو برهان دیگر برای خلق (در اثبات قدرت حق) وجود شب است که ما چون پرده روز را از آن برگیریم ناگهان همه آنان (و همه چیز) در تاریکی فرو میروند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٨ وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
و خورشید که [برای جاری شدنش از منطقهٔ خود مستقرّ] بر قرارگاهی بر آن جریان مییابد [به حیثی که از آن به غیر آن تجاوز نمیکند] آن تقدیر عزیزی [که مانعی از امضای امر او و ارادهاش منع نمیکند] دانا [است که مصالح هر چیز و غایات آن را میداند که بر آن مترتّب هستند، و برای عدم مانعی برای او از ایجاد آن به اینچنین آن را مشتمل بر این مصالح و غایات ایجاد میکند]
- ترجمه سلطانیو خورشید که بر قرارگاهی بر آن جریان مییابد آن تقدیر عزیزی دانا است
- ترجمه راستینو نیز خورشید تابان بر مدار معیّن خود دایم بیهیچ اختلاف به گردش است. این طرح و تدبیر خدای دانای مقتدر است (و برهان دیگر بر قدرت اوست).
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
و ماه را، که برای آن منزلهایی مقدّر کردیم تا آنکه مانند شاخهٔ خشکیدهٔ [خرما یا انگور] قدیمی [بعد از انتهای سیر خود به منزل اوّل خود] برگردد
- ترجمه سلطانیو ماه را، که برای آن منزلهایی مقدّر کردیم تا آنکه مانند شاخهٔ خشکیدهٔ (خرمای) قدیمی (به منزل اوّل خود) برگردد
- ترجمه راستینو نیز (گردش) ماه را (در) منازل معیّن مقدّر کردیم تا مانند شاخه خشکیده خرما (زرد و لاغر به منزل اول) باز گردد (و این بر قدرت حق برهان دیگری است).
- ترجمه الهی قمشهای٤٠ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
نه خورشید را بر آن سزد که [برای تباین افلاک آن دو و اختلاف مجارى آن دو و سرعت سیر ماه و کُندی سیر خورشید] ماه را دریابد و نه شب سبقت گیرنده از روز [فایق (چیره) بر آن] است [به حیثی که نگذارد که روز ظاهر شود] و همه [خورشید و ماه و سایر اصناف نجوم هرکدام] در فلکی شناوری میکنند
- ترجمه سلطانینه خورشید را بر آن سزد که ماه را دریابد و نه شب سبقت گیرنده از روز است و همه در فلکی شناوری میکنند
- ترجمه راستیننه (در گردش منظم عالم) خورشید را شاید که به ماه فرا رسد و نه شب بر روز سبقت گیرد و هر یک بر مدار معیّنی (در این دریای بیپایان) شناورند.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
و به عنوان نشانه برای آنها این است که ما ذرّیّهٔ آنها را در کشتی پُر [با اصناف حیوان یا با اصناف اجناس] حمل کردیم
- ترجمه سلطانیو به عنوان نشانه برای آنها این است که ما ذرّیّهٔ آنها را در کشتی پُر حمل کردیم
- ترجمه راستینو برهان دیگر برای آنان آن که ما فرزندان آنان (یعنی بشر) را در کشتی پربار سوار گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ
و برای آنها از آنچه [از جنبندهها] که سوار شوند مثل آن را خلق کردیم [تا راه رفتن در خشکی برای این ضعفاء آسان شود]
- ترجمه سلطانیو برای آنها از آنچه که سوار شوند مثل آن را خلق کردیم
- ترجمه راستینو نیز برای آنها به مانند کشتی چیزی که بر آن سوار شوند خلق کردیم (شاید اتومبیل و ترن و طیّاره مقصود باشد).
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ
و اگر بخواهیم آنها را غرق میکنیم پس [به منع غرق شدن و دفع آن از آنها] فریادرسی ندارند و آنان [بعد از غرق شدن] نجات داده نمیشوند
- ترجمه سلطانیو اگر بخواهیم آنها را غرق میکنیم پس فریادرسی ندارند و آنان (بعد از غرق شدن) نجات داده نمیشوند
- ترجمه راستینو اگر بخواهیم همه را به دریا غرق کنیم که ابدا نه فریاد رسی و نه راه نجاتی یابند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
و وقتی که به آنها گفته شد که از آنچه که بین دستانتان (نزدتان) است [از حوادث دنیا و عذاب آن، یا از عقبات آخرت و عقوبات آن] و آنچه که پشت سر شما است پروا کنید تا باشد که شما رحم شوید [اعراض کردند و قبول نکردند]
- ترجمه سلطانیو وقتی که به آنها گفته شد که از آنچه که بین دستانتان (نزدتان) است و آنچه که پشت سر شما است پروا کنید تا باشد که شما رحم شوید (اعراض کردند)
- ترجمه راستینو چون مردم را گویند که در امر گذشته و آینده (دنیا و آخرت) خویش (اندیشه کنید و) تقوا پیشه کنید شاید مورد لطف و رحمت خدا گردید (روی بگردانند).
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ
و آیهای از آیات پروردگارشان نزد آنها نمیآید مگر آنکه از آن اعراض کننده میباشند
- ترجمه سلطانیو آیهای از آیات پروردگارشان نزد آنها نمیآید مگر آنکه از آن اعراض کننده میباشند
- ترجمه راستینو بر این مردم (غافل) هیچ از آیات الهی نیاید جز آنکه از آن اعراض کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
و وقتی که به آنان گفته شود که از آنچه که خداوند روزی شما کرده [بر محتاجین] انفاق کنید کسانی که [به خداوند یا به محمّد (ص) یا به علی (ع) و ولایتش] کفر ورزیدهاند به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند آیا کسی را اطعام کنیم که اگر خداوند میخواست او را اطعام میکرد که شما [در این گفتار یا در اقرار به خداوند یا به محمّد (ص) یا به علی (ع)] جز در گمراهی واضحی (بدیهی) نیستید
- ترجمه سلطانیو وقتی که به آنان گفته شود که از آنچه که خداوند روزی شما کرده انفاق کنید کسانی که کفر ورزیدهاند به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند آیا کسی را اطعام کنیم که اگر خداوند میخواست او را اطعام میکرد که شما جز در گمراهی واضحی (بدیهی) نیستید
- ترجمه راستینو چون به آنها گویند که از آنچه خدا روزی شما قرار داده (چیزی برای خدا به فقیران) انفاق کنید، کافران به اهل ایمان جواب دهند آیا ما به کسی که اگر خدا میخواست به او هم روزی میداد اطعام و دستگیری کنیم؟شما پیداست که سخت در غلط و گمراهی هستید (و راه راست آن است که چنان که خدا به فقیران احسان نکرده ما هم نکنیم).
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَيَقُـولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
و میگویند: اگر [در اینکه مُبدئی (ایجاد کنندهای) داریم و اینکه او ما را بعد از مرگ ما بر میانگیزاند، و اینکه محمّد (ص) به عنوان رسول از او است و اینکه آنچه که او میگوید راست است] راستگو میباشید این وعده [عذاب که شما و صاحب شما به ما وعده میدهید، یا وعدۀ قیامت و زنده کردن ما برای جزاء و عذاب ما در آن هنگام] کِی است
- ترجمه سلطانیو میگویند: اگر راستگو میباشید این وعده کِی است
- ترجمه راستینو کافران (از روی تمسخر به رسول و مؤمنان) گویند: پس این وعده (قیامت و بهشت و دوزخ) اگر راست میگویید کی خواهد بود؟
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ
منتظر نمیشوند مگر به [اندازهٔ] صیحهای واحد [یعنی همان نفخۀ اَوْلی] که آنان را بر میگیرد و (در حالی که) آنها [با هم] میستیزند
- ترجمه سلطانیمنتظر نمیشوند مگر به (اندازهٔ) صیحهای واحد که آنان را بر میگیرد و (در حالی که) آنها (با هم) میستیزند
- ترجمه راستیناین منکران قیامت انتظار نکشند جز یک صیحه (اسرافیل حق) را که (به مرگ) همه را فرا گیرد در حالی که (در کارهای دنیا یا در صیحه دوم قیامت) با هم به بحث و جدل مشغولاند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٠ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
و استطاعت وصیّت کردن و نه اینکه به خانوادهٔ خود رجوع کنند ندارند
- ترجمه سلطانیو استطاعت وصیّت کردن و نه اینکه به خانوادهٔ خود رجوع کنند ندارند
- ترجمه راستینپس (در آن لحظه مرگ) نه توانایی سفارشی دارند و نه به اهل بیت خود رجوع توانند کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ
و در صور دمیده میشود [یعنی نفخهٔ دوّم] آنوقت آنها از قبرها [یعنی قبور خاکی یا قبور برزخی] به سوی پروردگارشان با شتاب راه میافتند (سرعت میگیرند)
- ترجمه سلطانیو در صور دمیده میشود آنوقت آنها از قبرها به سوی پروردگارشان با شتاب راه میافتند
- ترجمه راستینو (چون بار دوم) در صور دمیده شود به ناگاه همه از قبرها به سوی خدای خود به سرعت میشتابند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٢ قَالُوا يَاوَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
[از جهت تحسّر] میگویند ای وای بر ما چه کسی ما را از مرقدمان برانگیزانْد این آنچه است که رحمان وعده داده و مرسلین راست گفتند
- ترجمه سلطانیمیگویند ای وای بر ما چه کسی ما را از مرقدمان برانگیزانْد این آنچه است که رحمان وعده داده و مرسلین راست گفتند
- ترجمه راستینو گویند: ای وای بر ما، که ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟این همان وعده خدای مهربان است و رسولان همه راست گفتند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ
که [نفخه (دمیدن) یا بعث (برانگیخته شدن)] جز صیحهای واحد نمیباشد پس آنوقت آنها جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند
- ترجمه سلطانیکه (نفخه یا بعث) جز صیحهای واحد نمیباشد پس آنوقت آنها جمیعاً نزد ما حاضر شده هستند
- ترجمه راستینو آن جز یک صیحه (و یک لحظه بیش) نباشد که ناگاه تمام خلایق محشر به پیشگاه ما حاضر آورده خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
پس امروز به نفسی چیزی ستم نمیشود و جز به آنچه که عمل میکردند جزاء داده نمیشوند
- ترجمه سلطانیپس امروز به نفسی چیزی ستم نمیشود و جز به آنچه که عمل میکردند جزاء داده نمیشوند
- ترجمه راستینپس در آن روز کمترین ظلمی به هیچ کس نشود و جز آنچه عمل کردهاید ابدا جزایی نخواهید یافت.
- ترجمه الهی قمشهای٥٦ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ
آنها و ازواجشان در سایهها بر اریکهها (تختهای مزیّن شده) تکیه دهندهاند
- ترجمه سلطانیآنها و ازواجشان در سایهها بر اریکهها (تختهای مزیّن شده) تکیه دهندهاند
- ترجمه راستینآنان با زنان و اقرانشان در سایهها (ی درختان بهشت) بر تختها (ی عزّت) تکیه کردهاند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ
در آنجا برای آنان میوههایی [بزرگ و لذیذ] هست و آنچه که میخواهند (اشتهاء میکنند یا تمنّا میکنند) را دارند
- ترجمه سلطانیدر آنجا برای آنان میوههایی (بزرگ و لذیذ) هست و آنچه که میخواهند را دارند
- ترجمه راستینبرای آنها در آنجا میوههای گوناگون و هر چه بخواهند آماده است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَابَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ
ای بنی آدم آیا با شما عهد نکردم همانا شیطان را [به عنوان طاعت مانند عبادت بیشتر مردم برای او در آنچه که به آن امر میکند و از آن نهی مینماید، یا عبادت عبودیّت مانند عبادت ابلیسیّه] بندگی نکنید که او برای شما دشمنی واضح است
- ترجمه سلطانیای بنی آدم آیا با شما عهد نکردم همانا شیطان را بندگی نکنید که او برای شما دشمنی واضح است
- ترجمه راستین(خطاب آید) ای آدم زادگان، آیا به شما سفارش ننمودم که شیطان را نپرستید، زیرا روشن است که او دشمن بزرگ شماست؟!
- ترجمه الهی قمشهای٦١ وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
و اینکه مرا [به عنوان طاعت در طاعت خلفای من و عبادت عبودیّت به استکانت (فرمانبرداری متواضعانه) برای من] بندگی کنید که این راه مستقیم است
- ترجمه سلطانیو اینکه مرا بندگی کنید که این راه مستقیم است
- ترجمه راستینو مرا پرستش کنید، که این راه مستقیم (سعادت ابدی) است؟!
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
و همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمیکردهاید
- ترجمه سلطانیو همانا خلق بسیاری از شما را گمراه کرده آیا پس تعقّل نمیکردهاید
- ترجمه راستینو همانا خلق بسیاری از شما نوع بشر را (این دیو) به گمراهی کشید، آیا عقل و فکرت کار نمیبستید (تا از مکر و فریبش بپرهیزید).
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
امروز بر دهانهایشان مهر میزنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن میگویند و پاهایشان شهادت میدهد به آنچه که کسب میکردند
- ترجمه سلطانیامروز بر دهانهایشان مهر میزنیم و (حال آنکه) دستانشان با ما سخن میگویند و پاهایشان شهادت میدهد به آنچه که کسب میکردند
- ترجمه راستینامروز بر دهان آن کافران مهر خموشی نهیم و دستهایشان با ما سخن گوید و پاهایشان به آنچه میکردند گواهی دهد.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ
و اگر میخواستیم البتّه چشمان آنها را محو میکردیم [یعنی چشمانشان را در دنیا مسخ میکردیم تا آنکه در دنیا نبینند یا چشمانشان را در آخرت مسخ کردیم] پس چگونه [طریق و آنچه که در آن هست را] میدیدند که در این راه [برای سلوک بر آن] سبقت بگیرند
- ترجمه سلطانیو اگر میخواستیم البتّه چشمان آنها را محو (مسخ) میکردیم پس چگونه (راه و آنچه که در آن هست را) میدیدند که در این راه سبقت بگیرند
- ترجمه راستینو اگر ما بخواهیم، دیدههایشان را (به گمراهی) محو و نابینا کنیم تا چون به راه سبقت گیرند کجا (با کوری و گمراهی) بصیرت یابند؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ
و اگر بخواهیم البتّه آنها را [با تبدیل صور انسانی آنها به صور دیگر] بر جایگاهشان مسخ میکنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمیگردند
- ترجمه سلطانیو اگر بخواهیم البتّه آنها را بر جایگاهشان مسخ میکنیم آنگاه استطاعت گذشتن ندارند و بر نمیگردند
- ترجمه راستینو اگر بخواهیم همان جا صورت آنها را مسخ کنیم (تا به شکل سگان و بوزینگان شوند) که نه (از آن صورت یا از آن جا) بتوانند گذشت و نه (به صورت اول) بازگشت.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ
و کسی که در خلقت عمر [دراز] به او بدهیم را بر میگردانیم [یعنی در خلقت او به اینکه اعضایش و قوایش را در انتقاص (نقص یافتن) قرار میدهیم] آیا پس عقل (تعقل نمیکنند)
- ترجمه سلطانیو کسی که در خلقت عمر (دراز) به او بدهیم را بر میگردانیم آیا پس عقل (تعقل) نمیکنند
- ترجمه راستینو ما هر کس را عمر دراز دهیم (به پیری) در خلقتش تغییر دهیم. آیا (در این کار) تعقل نمیکنند (که اگر عمر به دست طبیعت بود پس از کمال به نقصان باز نمیگشت).
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ
و به او شعر نیاموختیم [تا قرآنی که بر زبان او جاری میشود شعر موزون و مقفّی یا کلامی شعرى باشد که حقیقت ندارد و با تمویهاتی (حقّ را باطل یا باطل را حقّ جلوه دادن) و تخییلاتی که حقیقت ندارد زینت شده باشد] و شایستهٔ او نیست، همانا آن [قرآن جاری بر زبانش] جز ذکر و قرآنی [یعنی کلامی جامع دو طرف دنیا و آخرت و احکام قالب و قلب و روح] آشکار [که صدق آن و جامعیّت آن ظاهر است] نیست
- ترجمه سلطانیو به او شعر نیاموختیم و شایستهٔ او نیست، همانا آن جز ذکر و قرآنی آشکار نیست
- ترجمه راستینو نه ما او را (یعنی محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را) شعر آموختیم و نه شاعری شایسته مقام اوست، بلکه این کتاب چیزی جز ذکر الهی و قرآن روشن بیان خدا نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ لِّيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ
تا انذار کند کسی را که [بالفطرت] زنده باشد و گفتار [به دخول در آتش] را بر کافران محقّق کند
- ترجمه سلطانیتا انذار کند کسی را که زنده باشد و گفتار را بر کافران محقّق کند
- ترجمه راستینتا هر که را زندهدل است (به آیاتش پند دهد و از خدا و قیامت) بترساند و بر کافران (نیز به اتمام حجت) وعده عذاب حتم و لازم گردد.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ
آیا ندیدهاند همانا ما از آنچه که دستان ما (ملائکهٔ عمّالهٔ ما) عمل کرده برای آنها چهارپایانی را خلق کردهایم و آنها بر آن مالک هستند [به خلاف سایر آنچه که به آن منتفع میشوند از انواع نبات (گیاه) و اشجار (درختان) و معادن زیرا اکثر آنها برای آنها به عنوان غیر مملوکه هستند]
- ترجمه سلطانیآیا ندیدهاند همانا ما از آنچه که دستان ما عمل کرده برای آنها چهارپایانی را خلق کردهایم و آنها بر آن مالک هستند
- ترجمه راستینآیا کافران ندیدند که بر آنها به دست (قدرت) خود از جمله آفریدگان چهارپایانی خلقت کردیم تا مالک آنها شوند؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ
و آنها را برای آنان رام کردیم و [بعضی] از آنها را سوار میشوند و از [شیرهای آنها و گوشتهای] آنها میخورند
- ترجمه سلطانیو آنها را برای آنان رام کردیم و (بعضی) از آنها را سوار میشوند و از آنها میخورند
- ترجمه راستینو آن حیوانات (با عظمت و قوت) را مطیع و رام آنها ساختیم که هم بر آنها سوار شوند و هم از آنها غذا تناول کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
و برای آنها در آن منافع [دیگر] و نوشیدنیهایی [از شیرهای آنها] هست آیا پس شکر نمیکنند [یعنی آیا به آنها نظر نمیکنند؟! و تفکّر نمیکنند که خلق امثال آن مشتمل بر آنچه است که مناسب جهتی میشود که شایسته است که انسان به آن منتفع شود جز از علیم حکیم بصیر قدیر مدبّر ذی عنایت به انسان نیست و این نعم را شکر نمیکنند؟!]
- ترجمه سلطانیو برای آنها در آن منافع (دیگر) و نوشیدنیهایی هست آیا پس شکر نمیکنند
- ترجمه راستینو برای آنها در آن حیوانات منافع (بسیاری از پوست و پشم و کرک و غیره) و آشامیدنیهای فراوان (از شیر و ماست و روغن و غیره) هست، آیا شکر (این نعمتها را) نباید به جای آرند؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٤ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَّعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ
و [در عوض از روی کفران به او و به نعمتهایش] غیر الله خدایانی را گرفتند تا شاید که آنها [با آلهه] یاری شوند
- ترجمه سلطانیو غیر الله خدایانی را گرفتند تا شاید که آنها (به آلهه) یاری شوند
- ترجمه راستینو (مشرکان از جهل) به جای خدا خدایانی دیگر اتخاذ کردند تا مگر (از جانب آنها) یاری شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ
[حال آنکه آلهه] توانایی به یاری کردن آنان ندارند و (حال آنکه) آنان برای آنها (خدایان) به عنوان لشکر حاضر هستند
- ترجمه سلطانی(حال آنکه آلهه) توانایی به یاری کردن آنان ندارند و (حال آنکه) آنان برای آنها (خدایان) به عنوان لشکر حاضر هستند
- ترجمه راستینهرگز آن خدایان کمترین نصرتی به آنها نتوانند کرد و خود این مشرکان معبودانشان را سپاهی حاضر خدمت هستند که همگی را (در قیامت در آتش دوزخ) حاضر آرند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ فَلَا يَحْزُنكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ
پس گفتار آنان [دربارهٔ خداوند یا دربارهٔ تو، یا دربارهٔ خلافت خلیفهٔ تو] نباید تو را اندوهناک سازد همانا ما آنچه که پنهان میکنند و آنچه که آشکار مینمایند را میدانیم [پس از آنچه که گفتند باک مدار که ما بر اقوال آنان قادر و شنوا و به آنچه که نیّت میکنند و استحقاق دارند عالم هستیم]
- ترجمه سلطانیپس گفتار آنان نباید تو را اندوهناک سازد همانا ما آنچه که پنهان میکنند و آنچه که آشکار مینمایند را میدانیم
- ترجمه راستینپس سخن این مشرکان تو را محزون نکند. ما هر آنچه پنهان و آشکار گویند همه را میدانیم (و به کیفر کفرشان میرسانیم).
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ أَوَلَمْ يَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ
آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفهای [قذره (کثیف) جماد از ضعیفترین اشیاء] خلق کردیم آنوقت او [که شخصی قادر قوی ناطق است] ستیزه کنندهای [دارای عقل و علم و نطق و قدرت و قوّت بر دفع] آشکار (ظاهر یا مظهر) است
- ترجمه سلطانیآیا انسان ندیده است که ما او را از نطفهای خلق کردیم آنوقت او ستیزه کنندهای آشکار است
- ترجمه راستینآیا انسان ندید که ما او را از نطفه ناقابل (چنین آراسته) خلقت کردیم؟آن گاه (به جای آنکه شکر گزار باشد) دشمن آشکار ما گردید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٨ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ
و برای ما مَثلی زده [که چه کسی استخوانها را زنده میکند بعد از اخذ آنها و تفتیت (متلاشی شدن) آنها] و خلقت خود را [از نطفه بدون سبق اثری از او] فراموش کرده [و حال آنکه زنده کردن او بعد از بقای روحش و سایر آثار او از مادّه و بدن مثالی و نفس حیوانی و روح و عقل سهلتر است] گفت: چه کسی استخوانها را زنده میکند و (حال آنکه) آنها پوسیده هستند؟!
- ترجمه سلطانیو برای ما مَثلی زده و خلقت خود را فراموش کرده گفت: چه کسی استخوانها را زنده میکند و (حال آنکه) آنها پوسیده هستند؟!
- ترجمه راستینو برای ما مثلی (جاهلانه) زد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: این استخوانهای پوسیده را باز که زنده میکند؟
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
بگو: کسی که نخستین بار آن را ایجاد کرد آن را زنده میکند و او به هر آفرینشی دانا است [آنچه را که از آن باقی است و چگونگی وصل آنها و فصل آنها و وضع آنها در مواضعشان را میداند]
- ترجمه سلطانیبگو: کسی که نخستین بار آن را ایجاد کرد آن را زنده میکند و او به هر آفرینشی دانا است
- ترجمه راستینبگو: آن خدایی زنده میکند که اول بار آنها را ایجاد کرد و او به هر آفریدهای داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ
کسی که از درخت سبز برای شما آتش قرار داد {آن درخت مرخ (نرم و نازک، بید دشتی، زالزالک وحشی، ولیک) است که از آن عود گرفته میشود و یکی از آن دو به دیگری مالیده میشود و آتش افروخته میشود، و چوب بالایی زَند و دیگری پایین زندت (پازند) نامیده میشود} و آنوقت شما از آن [آتش] میافروزید
- ترجمه سلطانیکسی که از درخت سبز برای شما آتش قرار داد و آنوقت شما از آن (آتش) میافروزید
- ترجمه راستینآن خدایی که از درخت سبز و تر برای انتفاع شما آتش قرار داده که (برای حاجتی که خواهید) بر میافروزید.
- ترجمه الهی قمشهای٨١ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
آیا کسی که آسمانها و زمین را خلق کرده قادر بر این نیست که مثل آنان را [ابتداءً] خلق کند؟! [پس چه رسد به اعادت (باز گرداندن) آنها] بله! و او خلّاق است [خلق کردن بسیار بطور ابتداء و بطور اعادت شأن او است] و [به هر آنچه که خلق کردن خلق در ابتداء یا اعادت لازم میشود] دانا است
- ترجمه سلطانیآیا کسی که آسمانها و زمین را خلق کرده قادر بر این نیست که مثل آنان را خلق کند؟! بله! و او خلّاق و دانا است
- ترجمه راستینآیا آن خدایی که (خلقت با عظمت) آسمانها و زمین را آفریده بر آفرینش (موجود ضعیفی) مانند این کافران قادر نیست (که چون مردند باز آنها را زنده گرداند) ؟چرا (البته قادر است) و او آفریننده و داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُـولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ
جز این نیست که امر (شأن) او وقتی که چیزی را اراده کند همانا به او میگوید: بباش، پس میباشد
- ترجمه سلطانیجز این نیست که امر (شأن) او وقتی که چیزی را اراده کند همانا به او میگوید: بباش، پس میباشد
- ترجمه راستینفرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش»بلا فاصله موجود خواهد شد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
و منزّه است کسی که ملکوت هر چیزی در دست او است و به او بازگردانده میشوید.
- ترجمه سلطانیو منزّه است کسی که ملکوت هر چیزی در دست او است و به او بازگردانده میشوید.
- ترجمه راستینپس منزه و پاک است خدایی که (ملک و) ملکوت هر موجود به دست (قدرت) او و بازگشت شما همه خلایق به سوی اوست.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
٥ رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه [از اصناف ملائکه و کواکب و اصناف موالید] که بین آن دو است و پروردگار مشرقها {و هر مرتبهٔ عالی نسبت به دانی خود متلألئه (تابان) و مشرق است}
- ترجمه سلطانیپروردگار آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است و پروردگار مشرقها
- ترجمه راستینهمان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرقها (و مغربها) است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ
که نمیشنوند [یعنی گوش نمیدهند یا قدرت ندارند که بشنوند] به ملأ أعلی (بزرگان متعالی) و [وقتی که بخواهند استراق سمع نمایند] از هر جانب پرتاب میشوند {یعنی با شهابها رمی (زده) میشوند، و این شهابهای محسوسه نمونهای از آن و صورت آنها است وگرنه که شهابهایی که با آنها رمی میشوند مناسب بر دو عالم مثال یعنی عالم جنّ و عالم ملائکه هستند}
- ترجمه سلطانیکه نمیشنوند (گوش نمیدهند) به ملأ أعلی (بزرگان متعالی) و از هر جانب پرتاب میشوند
- ترجمه راستینتا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ
جز کسی که [مسموع] ربوده شدهای را قاپیده، پس شهاب شکافنده آن را دنبال کند [و بنفسه آنها را میشکافد یا جوّ را با ضوء (روشنی) خود میشکافد]
- ترجمه سلطانیجز کسی که (مسموع) ربوده شدهای را قاپیده، پس شهاب شکافنده آن را دنبال کند
- ترجمه راستینجز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند.
- ترجمه الهی قمشهای١١ فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ
حال از آنها بپرس آیا آنها از لحاظ خلقت سختترند یا کسانی [از ملائکه و جنّ و آسمانها و زمین و مابین آن دو و مشرقها و کواکب و شهابها] که خلق کردیم، همانا ما آنها را [از ضعیفترین چیز] از گل چسبناک خلق کردیم [و آنها از بیشتر مخلوقات بحسب مادّه ضعیفتر و بحسب صورت کوچکتر و بحسب قوّه اهون (سستتر) هستند و آنگاه آنها به ما شرک میورزند و عصیان میکنند، و در حالی که غیر آنها با قوّتشان و بزرگیشان ما را واحد میدانند و از ما اطاعت میکنند]
- ترجمه سلطانیحال از آنها بپرس آیا آنها از لحاظ خلقت سختترند یا کسانی که خلق کردیم، همانا ما آنها را از گل چسبناک خلق کردیم
- ترجمه راستیناز این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سختتر است یا موجودات (با عظمت) دیگر که ما خلق کردهایم؟و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ
بلکه تعجّب کردی و مسخره میکنند [و حال آنکه آنها از سوی تو یا از خداوند یا از توحید خداوند یا از کسی که خداوند را واحد میداند مسخره میشوند]
- ترجمه سلطانیبلکه تعجّب کردی و مسخره میکنند
- ترجمه راستینبلکه تو (از انکار منکران) تعجب کردی و آنها هم به تمسخر پرداختند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
و وقتی که آیهای [یعنی معجزهای یا آیتى از آیات بزرگ که آنها انبیاء و اولیاء (ع) هستند یا آیتى از آیات کتاب تدوینی را، یا آیتى در عالم صغیرشان] را ببینند به تمسخر میگیرند [و در سخریّه کردن به آن یا به صاحب آیت مبالغه میکنند و شدّت میدهند]
- ترجمه سلطانیو وقتی که آیهای را ببینند به تمسخر میگیرند
- ترجمه راستینو چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
آیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم
- ترجمه سلطانیآیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم
- ترجمه راستین(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته میشویم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٩ فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ
و جز این نیست که آن (بعث) فریادی (صیحهای، همان نفخهٔ دوّم) واحد است پس آنوقت آنان نظر میکنند [یعنی میبینند یا منتظر حساب میشوند یا منتظر میشوند که چه به آنان انجام میشود]
- ترجمه سلطانیو جز این نیست که آن فریادی واحد است پس آنوقت آنان نظر میکنند (میبینند)
- ترجمه راستینتنها به یک صیحه (اسرافیل) است که ناگاه همه (زنده شده و از قبرها بر خیزند و عرصه قیامت را) بنگرند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ
کسانی که ظلم کردند و ازواجشان [به مناسبات برای آنها] و آنچه که عبادت میکردند را گرد آورید
- ترجمه سلطانیکسانی که ظلم کردند و ازواجشان و آنچه که عبادت میکردند را گرد آورید
- ترجمه راستین(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران (یا پیروان) و آنچه معبود ایشان بود،
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
و بعضی از آنها (تابعین) بر بعضی دیگر (متبوعین) روی میآورند [در حالی] که از یکدیگر سؤال [و جواب] میکنند
- ترجمه سلطانیو بعضی از آنها (تابعین) بر بعضی دیگر (متبوعین) روی میآورند (در حالی) که از یکدیگر سؤال میکنند
- ترجمه راستینو در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ
[اتباع] میگویند همانا شما از یمین [در صور اعمال دین و اوامر و نواهی خداوند] به ما در میآمدید {نظر به رؤسای ضلالت است که دین و ایمان و امامت و ریاست دین را بدون اذنی و اجازهای ادّعاء میکردهاند زیرا آنها بندگان خدا را که فطرتشان فطرت ایمان و اسلام است از طلب دین و طلب کسی که دینشان را از او بگیرند منع کردند}
- ترجمه سلطانی(اتباع) میگویند همانا شما از یمین (در صور اعمال دین و اوامر و نواهی خداوند) به ما در میآمدید
- ترجمه راستینگویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما میآمدید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
میگویند: بلکه شما مؤمن نبودهاید [برای اینکه شما بر صورت اسلام بودهاید بدون اتیان به شروط آن و عهود آن و شما بر ایمان حقیقی و نه بر اسلام حقیقی نبودهاید، بلکه شما منتحل به صورت اسلام بودید]
- ترجمه سلطانیمیگویند: بلکه شما مؤمن نبودهاید
- ترجمه راستینآنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ
و ما بر شما سلطانی (سلطنتی) نداشتیم بلکه شما گروهی طاغی (طغیان کننده از امام و ایمان) بودید [و شما را به ضلال دعوت میکردیم و شما صورت دعوت ما را که به صورت اعمال دین بود خدیعت بر نفوس خود و وسیله برای مآرب نفسانی خویش قرار دادید]
- ترجمه سلطانیو ما بر شما سلطانی (سلطنتی) نداشتیم بلکه شما گروهی طاغی (طغیان کننده از امام و ایمان) بودید
- ترجمه راستینو ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ
پس قول پروردگار ما [به عذاب] بر ما [و بر شما] محقّق شد همانا ما البتّه [عذاب را] چشندهایم
- ترجمه سلطانیپس قول پروردگار ما (به عذاب) بر ما محقّق شد همانا ما البتّه (عذاب را) چشندهایم
- ترجمه راستینپس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
که وقتی به آنها گفته میشد خدایی جز الله نیست آنها [از شنیدن آن و قبول آن] استکبار میورزیدند
- ترجمه سلطانیکه وقتی به آنها گفته میشد خدایی جز الله نیست آنها استکبار میورزیدند
- ترجمه راستینآنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته میشد (از قبول آن) سرکشی میکردند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ وَيَقُـولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ
و [بدون تحقیقی بر قول او و دین او و بدون تعمّقی در وصف خدایانشان و دینشان] میگفتند: آیا ما خدایان خود را برای شاعری مجنون ترک کنیم
- ترجمه سلطانیو میگفتند: آیا ما خدایان خود را برای شاعری مجنون ترک کنیم
- ترجمه راستینو میگفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانهای دست از خدایان خود برداریم؟!
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
بلکه [شاعر نیست که با تمویه (ظاهر آرایی) حقّ، باطل را آورده باشد و نه با خیالات فاسده به صورت معقولات حقّه، و مجنون و مخبّط (آشفته خاطر) هم نیست، چنانکه انفس شما بر شما جلوه داده و لکن] حقّ را آورده و فرستادگان [که به آنها اعتقاد دارید] را تصدیق کرده است
- ترجمه سلطانی(شاعر نیست) بلکه حقّ را آورده و فرستادگان (که به آنها اعتقاد دارید) را تصدیق کرده است
- ترجمه راستین(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤٧ لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ
که در آن [به خلاف خمر دنیا که در آن غول (سردرد) صداع (سردرد) و خمار (سردرد) هست] سردردی نیست و با [نوشیدن] آن عقل آنها نمیرود
- ترجمه سلطانیکه در آن سردردی نیست و با (نوشیدن) آن عقل آنها نمیرود
- ترجمه راستیننه در آن میخمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ
و کوتاه کنندگان نگاه چشم درشت (مؤنّث) نزد آنان هستند [که چشمانشان را بر ازواج خود میاندازند که مانند بعضی از ازواج دنیا آنها را به سوی غیر آنان (مذکّر) فراتر نمیبرند]
- ترجمه سلطانیو کوتاه کنندگان نگاه چشم درشت (مؤنّث) نزد آنان هستند
- ترجمه راستینو در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ
مانند اینکه آنها (مؤنّث) بیضهٔ (تخم پرنده) پوشیده [از غبار] هستند
- ترجمه سلطانیمانند اینکه آنها (مؤنّث) بیضهٔ (تخم پرنده) پوشیده (از غبار) هستند
- ترجمه راستینگویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند[یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش میپوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م) ].
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ
آیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم آیا ما قطعاً جزاء داده میشویم؟
- ترجمه سلطانیآیا وقتی که مردهایم و خاک و استخوان میباشیم آیا ما قطعاً جزاء داده میشویم؟
- ترجمه راستینآیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٥٤ قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ
[گوینده به همنشین خود] گفت: آیا شما [از حال او] مطّلع هستید
- ترجمه سلطانی(گوینده به همنشین خود) گفت: آیا شما (از حال او) مطّلع هستید
- ترجمه راستینباز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا میخواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید).
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ وَلَـوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
و اگر نعمت پروردگارم [یعنی ولایت ولیّ امر من زیرا آن نعمت حقیقی است یا انعام پروردگار من به ولایت] نبود البتّه [آنگاه] از حاضر شدگان [در عذاب] میبودم
- ترجمه سلطانیو اگر نعمت (ولایت) پروردگارم نبود البتّه (آنگاه) از حاضر شدگان (در عذاب) میبودم
- ترجمه راستینو اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
جز مرگ اوّل ما [از زندگانی دنیا] و ما معذّب شده نیستیم
- ترجمه سلطانیجز مرگ اوّل ما (از زندگانی دنیا) و ما معذّب شده نیستیم
- ترجمه راستینجز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ أَذَلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
آیا آن پذیرائی بهتر است یا درخت زقّوم (درختی در جهنّم و گیاهی زهردار در صحرا به شکل یاسمین)
- ترجمه سلطانیآیا آن پذیرائی بهتر است یا درخت زقّوم
- ترجمه راستینآیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
و همانا آنها [برای غایت جوعشان (گرسنگیشان) و شدّت احتیاج آنها به خوردن] البّته از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پُر کنندهاند
- ترجمه سلطانیو همانا آنها البّته از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پُر کنندهاند
- ترجمه راستیناهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور میخورند که شکمها پر میسازند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ
سپس همانا بر آن حتماً [مایعی] داغ را آمیخته میدارند [یعنی همان غسّاق (زردآبه) یا صدید (چرک خون) مخلوط]
- ترجمه سلطانیسپس همانا بر آن حتماً (مایعی) داغ را آمیخته میدارند
- ترجمه راستینپس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزهای از شراب سوزان خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ
[برای این] که آنها به پدرانشان [و در حالی که] آنها گمراه بودند الفت (أنس و عادت و معاشرت) داشتند [و معذلک از آنها تبعیّت کردند پس به سبب آن مستحقّ این عذاب شدند]
- ترجمه سلطانی(برای این) که آنها به پدرانشان (و در حالی که) آنها گمراه بودند الفت (أنس و عادت و معاشرت) داشتند
- ترجمه راستینچرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند.
- ترجمه الهی قمشهای٧٣ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ
پس نظر کن که عاقبت انذار شدگان (تکذیب کنندگان) چگونه بود
- ترجمه سلطانیپس نظر کن که عاقبت انذار شدگان چگونه بود
- ترجمه راستین(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
و [بعد از آنکه قوم نوح در تکذیب کردن و انکار کردن و ایذاء ادامه دادند] همانا نوح [با دعاء (نفرین) برای قوم خود] به ما نداء داد و البتّه [او را اجابت کردیم، و خدای را سوگند که] چه نیکو اجابت کنندهای هستیم
- ترجمه سلطانیو همانا نوح به ما نداء داد و البتّه چه نیکو اجابت کنندهای هستیم
- ترجمه راستینو همانا نوح ما را (بر یاری خود) ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و او و اهلش را از محنت بزرگ [اذی قومش و از غرق شدن] نجات دادیم
- ترجمه سلطانیو او و اهلش را از محنت بزرگ نجات دادیم
- ترجمه راستینو او را با اهل بیتش (و پیروانش) همه را از اندوه و بلای بزرگ (هلاکت غرق) نجات دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٠ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
همانا ما اینچنین [با ترک «لِسَان صِدْقٍ» برای آنان در آیندگان و بقاء علم و کتاب و نبوّت در عقبهٔ آنها و با اعطاء برکت در عقب آنها] به نیکوکاران جزاء میدهیم
- ترجمه سلطانیهمانا ما اینچنین به نیکوکاران جزاء میدهیم
- ترجمه راستینما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٣ وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ
و همانا البتّه ابراهیم از شیعیان (پیروان) او است {یعنی از کسانی که در رسالت و اجراء (جاری داشتن) احکام خداوند بر بندگان و تحمّل اذیّت قوم و صبر بر ابتلاء شدن به آنان شایع (پیروی کننده) از نوح هستند}
- ترجمه سلطانیو همانا البتّه ابراهیم از شیعیان (پیروان) او است
- ترجمه راستینو از پیروان نوح (در دعوت به توحید و خدا پرستی) به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ
آنوقت که به پدرش و به قوم خود گفت چه چیزی را میپرستید؟
- ترجمه سلطانیآنوقت که به پدرش و به قوم خود گفت چه چیزی را میپرستید؟
- ترجمه راستینهنگامی که با پدر (یعنی عموی) خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟
- ترجمه الهی قمشهای٨٧ فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَـمِينَ
پس گمان شما به پروردگار عالمیان چیست [حتّی از او به مصنوعی که با انفس خود آن را ساختهاید روی آوردهاید]
- ترجمه سلطانیپس گمان شما به پروردگار عالمیان چیست
- ترجمه راستینپس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان میبرید (و از قهر و انتقام خدا چگونه نمیترسید).
- ترجمه الهی قمشهای٩٠ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
پس از او روی گردانیدند [در حالی که به سوی انجام مراسم عید خود] پشت کننده [به او] بودند
- ترجمه سلطانیپس از او روی گردانیدند (در حالی که) (به سوی انجام مراسم عید خود) پشت کننده (به او) بودند
- ترجمه راستینقوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند).
- ترجمه الهی قمشهای٩١ فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ
آنگاه [ابراهیم] به سوی خدایانشان میل کرد (روی آورد) و [با تهکّم به آنها به آنها] گفت آیا [غذایی که نزد شما هست را] نمیخورید
- ترجمه سلطانیآنگاه (ابراهیم) به سوی خدایانشان میل کرد (روی آورد) و گفت آیا نمیخورید
- ترجمه راستینابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمیخورید؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٥ قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ
[ابراهیم بعد از آنکه به او رسیدند به آنها] گفت: آیا آنچه که [خودتان] میتراشید را بندگی میکنید [و الله را که شایسته است که عبادت شود ترک میکنید]
- ترجمه سلطانی(ابراهیم) گفت آیا آنچه که (خودتان) میتراشید را بندگی میکنید
- ترجمه راستینابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟
- ترجمه الهی قمشهای٩٦ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
و (حال آنکه) شما و آنچه [از اصنام و غیر آن] که عمل میکنید (میسازید) را خداوند خلق کرده است {زیرا موادّ آنها به خلقت او و صُنع آنها به اقدار (قدرت دادن) او است}
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) شما و آنچه که عمل میکنید (میسازید) را خداوند خلق کرده است
- ترجمه راستیندر صورتی که شما و آنچه (از بتان) میسازید همه را خدا آفریده.
- ترجمه الهی قمشهای٩٧ قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
[بعد از آنکه با آنها محاجّه کرد و با او احتجاج نمودند] گفتند: برای او ساختمانی بناء کنید و او را در جحیم (آتش شدید) بیندازید
- ترجمه سلطانیگفتند برای او ساختمانی بناء کنید و او را در جحیم بیندازید
- ترجمه راستین(قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانهای بسازید و او را در آتش افکنید.
- ترجمه الهی قمشهای٩٨ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ
آنگاه حیلهای [به احراق (سوزاندن) او با آتش] برای او اراده کردند پس [با باطل کردن کید آنها] آنها را پستترینها قرار دادیم [و او حجّت بر آنها قرار داده شد]
- ترجمه سلطانیآنگاه حیلهای برای او اراده کردند پس آنها را پستترینها قرار دادیم
- ترجمه راستیننمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم).
- ترجمه الهی قمشهای٩٩ وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ
و گفت که من رهسپار به سوی پروردگارم هستم [او] بزودی مرا هدایت خواهد کرد
- ترجمه سلطانیو گفت که من رهسپار به سوی پروردگارم هستم (او) بزودی مرا هدایت خواهد کرد
- ترجمه راستینو ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود میروم که البته هدایتم خواهد فرمود.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٠ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِـحِينَ
پروردگارا [بعضاً] از صالحان [فرزند] به من عطاء کن [که در تنهایی من انیس بر من، و برای عبادتم و دعوتم به عنوان معین (کمک کننده) برای من باشند]
- ترجمه سلطانیپروردگارا (بعضاً) از صالحان (فرزند) به من عطاء کن
- ترجمه راستینبار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٢ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَابُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَاأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
و چون [به او اعطاء کردیم] با او به سعی (نوجوانی) رسید [در خواب دید که خداوند او را به ذبح او امر میکند و به فرزندش] گفت: ای پسرکم همانا من در خواب میبینم که تو را ذبح میکنم، پس نظر کن که چه میبینی (فکر میکنی) گفت ای پدرم آنچه را که امر شدهای انجام بده که ان شاء الله (اگر خداوند بخواهد) مرا از شکیبایان خواهی یافت
- ترجمه سلطانیو چون با او به سعی (نوجوانی) رسید گفت ای پسرکم همانا من در خواب میبینم که تو را ذبح میکنم، پس نظر کن که چه میبینی (فکر میکنی) گفت ای پدرم آنچه را که امر شدهای انجام بده که ان شاء الله (اگر خداوند بخواهد) مرا از شکیبایان خواهی یافت
- ترجمه راستینآن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی (راه خدا) میکنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٣ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ
و چون آن دو [به استسلام (گردن نهادن) بر امر خداوند] تسلیم شدند و او را بر [روی] پیشانی [به زمین] افکند
- ترجمه سلطانیو چون آن دو (بر امر خداوند) تسلیم شدند (گردن نهادند) و او را بر (روی) پیشانی (به زمین) افکند
- ترجمه راستینپس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را (برای کشتن) به روی در افکند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠٥ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
همانا رؤیا را [با عزم و اتیان به مأمور] تصدیق کردهای همانا ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم
- ترجمه سلطانیهمانا رؤیا را تصدیق کردهای همانا ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم
- ترجمه راستینتو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار) . ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش میدهیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٢ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِـحِينَ
و اسحاق را به عنوان پیامبری از صالحین به او بشارت دادیم
- ترجمه سلطانیو اسحاق را به عنوان پیامبری از صالحین به او بشارت دادیم
- ترجمه راستینو باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٣ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِـمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ
و به او و به اسحاق برکت دادیم و از ذرّیّهٔ آن دو [اشخاصی] نیکوکار و [اشخاصی] ظالم آشکاری لنفسه (بر خویش) هستند
- ترجمه سلطانیو به او و به اسحاق برکت دادیم و از ذرّیّهٔ آن دو (اشخاصی) نیکوکار و (اشخاصی) ظالم آشکاری لنفسه (بر خویش) هستند
- ترجمه راستینو بر ابراهیم و اسحاق برکت و خیر بسیار عطا کردیم، و از فرزندانشان برخی صالح و نیکوکار و برخی دانسته و آشکار به نفس خود ستمکار شدند.
- ترجمه الهی قمشهای١١٤ وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
و همانا بر موسی و هارون [با انجاء (نجات دادن) آن دو و انجاء قوم آن دو از شدّت استعباد (برده کشی) و یاری آن دو و اعطاء کتاب و نبوّت و بقاء لسان صدق در آخرین و غیر آن] منّت گذاردیم
- ترجمه سلطانیو همانا بر موسی و هارون منّت گذاردیم
- ترجمه راستینو همانا ما بر موسی و هارون منّت گذاردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٥ وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
و آن دو را و قوم آن دو را از اندوه بزرگ [همان استعباد و قتل اولاد و تفریق (جدا کردن) بین مردان و زنان و تجسّس حیاء زنان برای عیب یا فرزند و ترس قتل فرعون آنها را بعد از خروج آنها از مصر و گرفتن او آنها را و استعباد ثانیّ او و خوف غرق شدن بعد از دخول در دریا] نجات دادیم
- ترجمه سلطانیو آن دو را و قوم آن دو را از اندوه بزرگ نجات دادیم
- ترجمه راستینو هر دو را با قومشان از بلای بزرگ (فرعونیان) نجات دادیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٧ وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ
پس آنها هم چیره شدند و به آن دو کتاب روشنگر [یعنی نبوّت و رسالت و احکام آن دو و تورات صورت آن دو] دادیم
- ترجمه سلطانیپس آنها هم چیره شدند و به آن دو کتاب روشنگر دادیم
- ترجمه راستینو به آن دو (پیغمبر) کتاب (تورات) روشن بیان را عطا کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١١٨ وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
و آن دو را به راه راست هدایت {و آن راه انسانی است که فطریِّ آن ولایت فطری و تکلیفیِّ آن ولایت تکلیفی است} نمودیم
- ترجمه سلطانیو آن دو را به راه راست هدایت نمودیم
- ترجمه راستینو هر دو را به راه راست (خداپرستی) هدایت کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٢٤ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ
وقتی که [به عنوان مناصح (نصیحت کننده) بر آنها به صورت شفقت] به قومش گفت آیا از خداوند نمیهراسید
- ترجمه سلطانیوقتی که به قومش گفت آیا از خداوند نمیهراسید
- ترجمه راستینوقتی که قومش را گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمیشوید (که ترک بت و خود پرستی کنید).
- ترجمه الهی قمشهای١٢٥ أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ
آیا بعل (اسم ربّ و بتی از طلا است) را فرا میخوانید و بهترین آفرینندگان را وا میگذارید؟!
- ترجمه سلطانیآیا بعل (اسم ربّ و بتی از طلا است) را فرا میخوانید و بهترین آفرینندگان را وا میگذارید؟!
- ترجمه راستینآیا بت بعل نام را (خدا) میخوانید و خدای بهترین آفریننده عالم را ترک میگویید؟
- ترجمه الهی قمشهای١٢٧ فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
پس او را تکذیب کردند، پس همانا آنان البتّه [برای حساب یا در آتش] احضار شدگان هستند
- ترجمه سلطانیپس او را تکذیب کردند، پس همانا آنان البتّه (برای حساب یا در آتش) احضار شدگان هستند
- ترجمه راستینقوم الیاس (رسالت) او را تکذیب کردند، بدین سبب (برای انتقام و عذاب به محشر) احضار میشوند.
- ترجمه الهی قمشهای١٣٧ وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ
و همانا شما [ای اهل مکّه] قطعاً بر [آثار] آنها میگذرید [در حالی که] صبح کنندهاید
- ترجمه سلطانیو همانا شما قطعاً بر آنها میگذرید (در حالی که) صبح کنندهاید
- ترجمه راستینو شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط میگذرید (و خرابههای آن را به چشم مینگرید) در صبح،
- ترجمه الهی قمشهای١٤٠ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
وقتی که با کشتی پُر فرار کرد
- ترجمه سلطانیوقتی که با کشتی پُر فرار کرد
- ترجمه راستینآن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود).
- ترجمه الهی قمشهای١٤١ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
آنگاه قرعه انداختند پس از افتادگان [قرعه به نام او] بود
- ترجمه سلطانیآنگاه قرعه انداختند پس از افتادگان (قرعه به نام او) بود
- ترجمه راستین(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید.
- ترجمه الهی قمشهای١٤٥ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ
پس او را به خشکی انداختیم [یعنی مکان خالی از آنچه که او را بپوشاند از درختی یا گیاهی یا بنائی یا کوهی] و (در حالی که) او بیمار بود
- ترجمه سلطانیپس او را به خشکی انداختیم و (در حالی که) او بیمار بود
- ترجمه راستینباز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٤٨ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ
پس ایمان آوردند و آنها را بهرهمند ساختیم تا وقتی معیّن
- ترجمه سلطانیپس ایمان آوردند و آنها را بهرهمند ساختیم تا وقتی معیّن
- ترجمه راستینو آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهرهمندشان گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤٩ فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ
پس [بعد از آنکه این قصص را برای آنها ذکر کردی که در آنها عبرت برای کسی که عبرت میگیرد هست] از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟
- ترجمه سلطانیپس از آنها بپرس آیا دختران برای پروردگارت هستند و پسران برای آنها؟
- ترجمه راستینپس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا میخوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟
- ترجمه الهی قمشهای١٥٠ أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ
یا ملائکه [که آنها اشرف خلایق و مبرّا از نقایص ذکورت (نرینگی) و انوثت (مادگی) هستند] را مؤنّث [مبتلیات به انواع نقایص] خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟! [تا آنکه متنبّه شوند که این گفتار آنان مگر از محض خرص (حدس) و تخمینی نیست، و فکر کنند که برای عاقل شایسته نیست که در مثل این مطلب عظیم به ظنّ و تخمین تفوّه نماید]
- ترجمه سلطانییا ملائکه را مؤنّث خلق کردیم و (آنگاه) آنها شاهد بودند؟!
- ترجمه راستینیا آنکه چون ما فرشتگان را خلق میکردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟
- ترجمه الهی قمشهای١٥١ أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُـولُونَ
آگاه باشید که آنها از تهمتهایشان البتّه [سخنی عظیم] میگویند [که شایسته نیست که گفته شود]
- ترجمه سلطانیآگاه باشید که آنها از تهمتهایشان البتّه (سخنی بزرگ) میگویند
- ترجمه راستینبدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و میگویند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥٨ وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
و بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه [در حساب یا در آتش] احضار شوندگان هستند
- ترجمه سلطانیو بین او و جنّ نسبت قرار دادند همانا جنّ دانسته است که آنها البتّه (در حساب یا در آتش) احضار شوندگان هستند
- ترجمه راستینو (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان میدانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای١٥٩ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
خداوند منزّه است از آنچه که [در حقّ او از فرزند و نسبت دادن و مصاهرت (دامادی)] توصیف میکنند
- ترجمه سلطانیخداوند از آنچه (از فرزند یا مصاهرت) که (در حقّ او) توصیف میکنند منزّه است
- ترجمه راستینخدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت میدهند منزّه است (و همه شما مسئولید).
- ترجمه الهی قمشهای١٦٢ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ
آنچه که شما بر آن (آنچه که عبادت میکنید یا بر خداوند یا بر این وصف کردن) هستید فتنه کننده [یعنی فاسد کنندهٔ مردم و گمراه کنندگان آنها] هستید {یعنی وقتی که خداوند از آنچه که بدون تحقیقی با افواه (دهانها) خود میگویید و از مادّه و نقایص آن منزّه میباشد که برای مادّی تصرّف در او ممکن نمیشود پس همانا شما و معبودات شما قادر بر افتتان (فتنه کردن) مردم بر خلاف امر تکوینی او نیستید}
- ترجمه سلطانیآنچه که شما بر آن هستید فتنه کنندهاید
- ترجمه راستیننتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید.
- ترجمه الهی قمشهای١٦٤ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ
و [حال آنکه احدی] از ما نیست مگر [در عبودیّت] مقامی معلوم دارد [که از آن فراتر نمیرویم]
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه احدی) از ما نیست مگر (در عبودیّت) مقامی معلوم دارد
- ترجمه راستین(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان میگویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است.
- ترجمه الهی قمشهای١٦٨ لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ
اگر ذکری [یعنی کتابی از کتب آنها، یا شریعتی از شرایع آنان، یا پیامبری از پیامبران آنان (ع)] از پیشینیان نزد ما میبود
- ترجمه سلطانیاگر ذکری از پیشینیان نزد ما میبود
- ترجمه راستینکه اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٧٠ فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
سپس به او [یعنی به ذکر که همان محمّد (ص) است یا قرآن یا شریعت محمّد (ص) یا ولایت علی (ع)] کفر ورزیدند پس خواهند دانست
- ترجمه سلطانیسپس به او کفر ورزیدند پس خواهند دانست
- ترجمه راستینو (دروغ میگفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست.
- ترجمه الهی قمشهای١٧١ وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ
و همانا کلمهٔ ما [به وعده و یاری] برای بندگان مرسل ما سابق گشته است
- ترجمه سلطانیو همانا کلمهٔ ما (به وعده و یاری) برای بندگان مرسل ما سابق گشته است
- ترجمه راستینو همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است.
- ترجمه الهی قمشهای١٧٥ وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
و آنها را بینا کن {زیرا تو بصیرتت باز شده و برای تو ممکن میشود که چشمان آنها را بر حال فظیعهٔ (بسیار زشت) آنها که آنها را به جحیم و به عذاب دردناک میکشاند بینا کنی} پس خواهند دید
- ترجمه سلطانیو آنها را بینا کن پس خواهند دید
- ترجمه راستینو (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.
- ترجمه الهی قمشهای١٧٧ فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ
و وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس [آنگاه] صبح (وقت) انذار شدگان چه بد است
- ترجمه سلطانیو وقتی که به ساحت (گستره) آنان نازل شود پس (آنگاه) صبح انذار شدگان چه بد است
- ترجمه راستین(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت.
- ترجمه الهی قمشهای١٨٠ سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
پروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف میکنند [خصوصاً از آنچه که مشرکین او را وصف میکنند]
- ترجمه سلطانیپروردگار تو، پروردگار عزّت، منزّه است از آنچه که وصف میکنند
- ترجمه راستینپاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بیهمتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
«ص» قسم به قرآن دارای ذکر
- ترجمه سلطانیص، قسم به قرآن دارای ذکر
- ترجمه راستینص (رمز خدا و رسول است یا اشاره است به صمد و صانع و صادق از اسماء الهی یا به صفیّ و مصطفی که القاب پیغمبر است) قسم به قرآن صاحب مقام ذکر (و عزّت و شرافت و پند آموز عالمیان).
- ترجمه الهی قمشهای٢ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ
بلکه کسانی که کفر ورزیدند در عزّت و [مناعت (خودداری) از قبول حقّ و تأنّف از او و] اختلاف پراکنی [و در طَرِف (ناپایبندی در دوستی) با خداوند و رسولش] هستند [و لذلک رسالت رسول او و نه کتاب او را قبول نکردهاند]
- ترجمه سلطانیبلکه کسانی که کفر ورزیدند در عزّت و اختلاف پراکنی هستند
- ترجمه راستین(که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسول حق و قرآن بزرگ معجز اوست) بلکه کافران (که منکر اویند) در مقام غرور و سرکشی و عداوت حق هستند.
- ترجمه الهی قمشهای٣ كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوا وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ
چه بسیار [امّتهای هالکه] از پیشینیان را قبل از آنها هلاک کردیم پس نداء دادند، و [حال آنکه دیگر] هنگام گریختن نبود
- ترجمه سلطانیچه بسیار از پیشینیان را قبل از آنها هلاک کردیم پس نداء دادند، و (حال آنکه) (دیگر) هنگام گریختن نبود
- ترجمه راستینما پیش از اینها طوایف بسیاری را به هلاکت رسانیدیم و آن هنگام فریادها کردند و هیچ راه نجاتی بر آنها نبود.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ
و تعجّب کردند که انذار کنندهای از آنها نزد آنان آمده و کافران گفتند: این جادوگر و بسیار دورغگو است
- ترجمه سلطانیو تعجّب کردند که انذار کنندهای از آنها نزد آنان آمده و کافران گفتند: این جادوگر و بسیار دورغگو است
- ترجمه راستینو (مشرکان مکّه) تعجب کردند که رسولی از همان نژاد عرب برای تذکر و پند آنان آمد، و آن کافران گفتند: او ساحری دروغگوست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ
آیا خدایان را خدایی واحد قرار داده، همانا این البتّه چیز بسیار عجیبی است
- ترجمه سلطانیآیا خدایان را خدایی واحد قرار داده، همانا این البتّه چیز بسیار عجیبی است
- ترجمه راستینآیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت میکند) ؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ
و سران آنها زبان گشودند که [از نزد این مرد] بروید [یا بر دین خود مشی کنید] و بر خدایان خود صبر کنید همانا این [کسی است که او از جملهٔ بلایا و مصایب است] البتّه چیزی که [از ما] خواسته میشود [یا این چیزی که آن را ادّعاء میکند از ریاست بر بندگان و ترفّع (برتری جُستن) در شهرها چیزی است که هر احدی آن را میخواهد]
- ترجمه سلطانیو سران آنها زبان گشودند که بروید و بر خدایان خود صبر کنید همانا این البتّه چیزی که (از ما) خواسته میشود
- ترجمه راستینو گروهی از سران قوم به راه افتاده (و چنین رأی دادند) که باید طریقه خود را ادامه دهید و در پرستش خدایان خود ثابت قدم باشید، این کاری است که مراد همه است (یا این قیام پیغمبر بر محو و نابود ساختن بتان از پیشامدهای بد روزگار است که باید با آن مقاومت کنیم).
- ترجمه الهی قمشهای٧ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
آن را در ملّت (آئین) دیگری نشنیدهایم [یعنی ملّتى که آن غیر این است و ملّتى که آن را درک کردهایم] که این جز دروغ بافی نیست
- ترجمه سلطانیآن را در ملّت دیگری نشنیدهایم که این جز دروغ بافی نیست
- ترجمه راستیناین را (که دعوی محمّد است در توحید و یگانگی خدا) در آخرین ملّت (هم که ملّت و آیین مسیح است) نشنیدهایم (زیرا ملّت عیسی نیز به سه خدا و اقانیم سه گانه معتقد است) ، این جز بافندگی و دروغ چیز دیگری نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٨ أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَل لَّمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ
آیا از بین ما، ذکر بر او نازل شده [با اینکه او یتیمی میباشد که نه مال دارد و نه علم و نه شأن] بلکه آنها در شکّ از ذکر من هستند [نه اینکه آنها به ذکر یقین کردند و انکار کردند که تو او باشی یا تو صاحب آن باشی] بلکه هنوز عذاب مرا نچشیدهاند [تا آنکه به عذاب من یقین کنند، و به ذکر من یقین نمایند، یعنی که کثرت نعم و فراغت از بلایا آنها را مست کرده که به لذائذ نفوس مشغول شدهاند و ماورای آن را انکار مینمایند]
- ترجمه سلطانیآیا از بین ما، ذکر بر او نازل شده بلکه آنها در شکّ از ذکر من هستند بلکه هنوز عذاب مرا نچشیدهاند
- ترجمه راستینآیا میان همه ما (بزرگان عرب) قرآن (مخصوصا) بر او فرود آمد؟ (در صورتی که او هیچ امتیازی بر ما نداشت!) بلکه این کافران از (وحی) قرآن من در شک و ریبند، بلکه هنوز عذاب (قهر) مرا نچشیدهاند (که دست از کفر بر نمیدارند).
- ترجمه الهی قمشهای٩ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ
یا خزائن رحمت پروردگار چیرهٔ بسیار بخشندهات نزد آنها است [تا برای رحمت او که همان نبوّت و نزول ذکر است کسی از اشخاص از دو قریهٔ بزرگ (مکّه و طائف) را که میخواهند اختیار کنند]
- ترجمه سلطانییا خزائن رحمت پروردگار چیرهٔ بسیار بخشندهات نزد آنها است
- ترجمه راستینآیا گنجهای رحمت خدای تو که در کمال اقتدار و بخشندگی است نزد این مردم است (تا مقام رسالت را به هر که خداهند بخشند).
- ترجمه الهی قمشهای١٠ أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ
یا ملک آسمانها و زمین و مابین آن دو را دارند [تا در آنها به آنچه که بخواهند تصرّف کنند و کسی را که میخواهند در آن رئیس و کسی را که میخواهند مرئوس قرار دهند، اگر چنین است] پس باید در [این] اسباب [صعود به عرش] بالا روند [و ذکر را برای کسی که میخواهند پایین بیاورند]
- ترجمه سلطانییا ملک آسمانها و زمین و مابین آن دو را دارند (اگر چنین است) پس باید در (این) اسباب (صعود به عرش) بالا روند (و ذکر را برای کسی که میخواهند پایین بیاورند)
- ترجمه راستینیا مگر سلطنت آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست با این کافران است؟پس (اگر چنین است) به هر سبب (که میتوانند بر آسمانها) بالا روند (تا وحی را بر هر که خواهند فرود آرند).
- ترجمه الهی قمشهای١١ جُندٌ مَّا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِّنَ الْأَحْزَابِ
هر لشکری از احزاب (گروهها) در آنجا شکست خورده هستند
- ترجمه سلطانیهر لشکری از احزاب (گروهها) در آنجا شکست خورده هستند
- ترجمه راستیناین نالایق سپاه کفر (بدخواه اسلام) از احزاب مغلوب و نابود شدنی در آنجاست. [یعنی در بدر. و این از اخبار غیبی قرآن کریم است. (م).
- ترجمه الهی قمشهای١٢ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ
قبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخها {به این نام نامیده شده چون فرد را برای عذاب با میخ به زمین میخکوب میکرد} [پیامبران را] تکذیب کردند
- ترجمه سلطانیقبل از آنها قوم نوح و عاد و فرعونِ صاحب میخها (به این نام نامیده شده چون فرد را برای عذاب با میخ به زمین میخکوب میکرد) (پیامبران را) تکذیب کردند
- ترجمه راستینپیش از این مشرکان هم قوم نوح و طایفه عاد (قوم هود) و فرعون (و فرعونیان) صاحب قدرت نیز تکذیب (پیغمبران خدا) کردند.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ
و [قوم] ثمود و قوم لوط و اصحاب أیکه (قوم شعیب) آنان احزاب (گروهها) [شکست خورده] هستند [پس به حال آنها و مآل تکذیب آنها و انکار آنها نظر کنید]
- ترجمه سلطانیو (قوم) ثمود و قوم لوط و اصحاب أیکه (قوم شعیب) آنان احزاب (گروههای شکست خورده) هستند
- ترجمه راستینو طایفه ثمود (امت صالح) و قوم لوط و اصحاب ایکه (امت شعیب) این اقوام هم احزاب و لشکرهای بسیار (بر علیه انبیاء) بودند (و همه هلاک شدند).
- ترجمه الهی قمشهای١٤ إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ
که هیچکدام نبودند مگر اینکه رسولان [خود] را تکذیب کردند آنگاه عقوبت من محقّق شد
- ترجمه سلطانیکه هیچکدام نبودند مگر اینکه رسولان (خود) را تکذیب کردند آنگاه عقوبت من محقّق شد
- ترجمه راستینو آنان به جز تکذیب انبیا فکری و عملی نداشتند، بدین جهت عقاب من بر آنها حتم و واجب گردید.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ وَمَا يَنظُرُ هَـؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَّا لَهَا مِن فَوَاقٍ
و اینان (منکران قریش) جز صیحهٔ واحدهای [یعنی صیحۀ هنگام مرگ یا هنگام قیامت، نفخهٔ اوّل یا دوّم] که فواقی (مهلت اندکی) ندارد انتظار نمیکشند
- ترجمه سلطانیو اینان جز صیحهٔ واحدهای که فواقی (مهلت اندکی) ندارد انتظار نمیکشند
- ترجمه راستینو این مردم جز یک صیحه (آسمانی که بر هلاکشان ندا کند) انتظاری ندارند و دیگر آن را باز گشتی نیست (دیگر ابدا به دنیا باز نمیگردند).
- ترجمه الهی قمشهای١٦ وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ
و گفتند [یعنی بعد از صیحه میگویند: ای] پروردگار ما، قبل از روز حساب سهم ما [از عذاب موعود] را شتاب بده (تعجیل کن)
- ترجمه سلطانیو گفتند (ای) پروردگار ما، قبل از روز حساب سهم ما (از عذاب موعود) را شتاب بده (تعجیل کن)
- ترجمه راستینو کافران (به تمسخر) گفتند: ای خدا، حساب نامه اعمال ما را تعجیل کن و پیش از روز حساب انداز.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
بر آنچه که میگویند صبر کن [و از گفتار آنها اندوه مدار که آنها از ما پیشی نمیگیرند و بدون اذن ما به تو مکروهی نرسانند و بر هر حال به پروردگارت رجوع کن] و بندهٔ ما داوود قدرتمند را به یاد آور همانا او بسیار رجوع کننده [به پروردگارش] بود [پس تو به پروردگارت رجوع کن]
- ترجمه سلطانیبر آنچه که میگویند صبر کن و بندهٔ ما داوود قدرتمند را به یاد آور همانا او بسیار رجوع کننده (به پروردگارش) بود
- ترجمه راستینتو بر سخنان (طعن و سخریّه) آنها صبر کن و از بنده ما داود یاد کن که (در اجرای امر ما) بسیار نیرومند بود (از احدی اندیشه نداشت) و دایم توبه و انابه میکرد.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ
همانا ما کوهها را مسخّر کردیم که با او در شب و در طلوع تسبیح میکردند
- ترجمه سلطانیهمانا ما کوهها را مسخّر کردیم که با او در شب و در طلوع تسبیح میکردند
- ترجمه راستینما کوهها را با او مسخر کردیم که شب و روز خدا را تسبیح و ستایش میکردند.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ
و پرندگان جمع شده [نزد او] همه بسیار رجوع کننده به او هستند
- ترجمه سلطانیو پرندگان جمع شده (نزد او) همه بسیار رجوع کننده به او هستند
- ترجمه راستینو مرغان را مسخر (نغمه خوش او) کردیم که نزد او مجتمع گردند و همه به دربارش از هر جانب باز آیند (و در ستایش خدا با او هم آهنگ شوند).
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
و مُلک او را استحکام دادیم [یعنی او را قوی کردیم به حیثی که برای احدی اخلال در مُلک او ممکن نمیشد] و به او حکمت (آثار ولایت) و فصل الخطاب (منصب داوری، آثار رسالت) دادیم
- ترجمه سلطانیو مُلک او را استحکام دادیم و به او حکمت و فصل الخطاب (منصب داوری) دادیم
- ترجمه راستینو ملک و شاهی او را نیرومند ساختیم و به او قوّه درک حقایق و سخن قطعی در داوری (یا تمیز حقّ از باطل) عطا کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ
و آیا خبر منازعان به تو رسیده است آنوقت که از [جانب دیوار] به محراب [یعنی مجلس اشراف] در آمدند
- ترجمه سلطانیو آیا خبر منازعان به تو رسیده است آنوقت که از (جانب دیوار) به محراب (مجلس اشراف) در آمدند
- ترجمه راستینو آیا حکایت آن (دو فرشته به صورت) خصم به تو رسیده است که از بالای غرفه عبادتگاه (داود بیاجازه) بر او وارد شدند؟
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ
آنوقت بر داوود داخل شدند پس از آنها ترسید [برای اینکه آنها در غیر وقت دخول اغیار و بدون اذن و از غیر محلّ معتاد بر دخول داخل شده بودند]، گفتند: نترس [ما] دو منازع (شاکی) هستیم بعضی از ما بر بعضی تجاوز کردهاند و بین ما به حقّ حکم کن و ستم نکن [یعنی در حکم کردن اجرت مگیر] و ما را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، راست، درست) [مرضیّ خداوند و عقل] هدایت نما
- ترجمه سلطانیآنوقت بر داوود داخل شدند پس از آنها ترسید، گفتند نترس (ما) دو منازع (شاکی) هستیم بعضی از ما بر بعضی تجاوز کردهاند و بین ما به حقّ حکم کن و ستم نکن و ما را به راه سواء (میان دو طرف چیزی، راست، درست) هدایت نما
- ترجمه راستینهنگامی که (در محراب) بر داود داخل شدند و او از آنان سخت هراسان شد (که مبادا دشمن باشند) آنان بدو گفتند: مترس، ما دو تن (یا دو گروه) خصم یکدیگریم که برخی بر دیگری ستم کرده (و به حکومت پیش تو آمدهایم) ، میان ما به حق حکم کن و با هیچ یک جور و طرفداری مکن و ما را به راه راست دلالت فرما.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ
همانا این برادر من نود و نه میش (گوسفند ماده) دارد و من یک میش دارم و [او] گفته است که آن را به من واگذار [یعنی مرا مالک آن کن] و در خطاب (مخاصمه) به من چیره شده
- ترجمه سلطانیهمانا این برادر من نود و نه میش دارد و من یک میش دارم و (او) گفته است که آن را به من واگذار و در خطاب به من چیره شده
- ترجمه راستیناین برادر من نود و نه رأس میش داراست و من یک میش، این یک را هم گفته به من واگذار، و با من به قهر و غلبه و تهدید آمیز خطاب کرده است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ
گفت مسلماً با درخواست [الحاق] میش تو به گوسفندانش به تو ظلم کرده و همانا بسیاری از شرکاء البتّه بعضی از آنها بر بعضی دیگر تجاوز میکنند مگر کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند و آنها کم هستند و داوود [بعد از آنکه در حکم به ظلم مبادرت نمود] گمان بُرد که جز این نیست که ما او را [با آن] آزمودهایم (امتحان کردهایم) آنگاه [از تبادر (شتافتن) خود در حکم کردن] از پروردگارش طلب آمرزش کرد و [از روی خضوع] به رکوع افتاد و [با اعتذار از خداوند] انابه کرد (بازگشت، رجوع کرد)
- ترجمه سلطانیگفت مسلماً با درخواست (الحاق) میش تو به گوسفندانش به تو ظلم کرده و همانا بسیاری از شرکاء البتّه بعضی از آنها بر بعضی دیگر تجاوز میکنند مگر کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند و آنها کم هستند و داوود گمان بُرد که جز این نیست که ما او را آزمودهایم آنگاه از پروردگارش طلب آمرزش کرد و به رکوع افتاد و بازگشت
- ترجمه راستینداود گفت: البته بر تو ظلم کرده که خواسته است یک میش تو را به میشهای (نود و نه گانه) خود اضافه کند، و بسیار معاشران و شریکان در حق یکدیگر ظلم و تعدی میکنند مگر آنان که اهل ایمان و عمل صالح هستند که آنها هم بسیار کماند. و (پس از این قضاوت بیتأمّل و سریع) داود دانست که ما او را سخت امتحان کردهایم، در آن حال از خدا عفو و آمرزش طلبید و به سجده افتاد و با تواضع و فروتنی (به درگاه خدا) بازگشت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ
پس این [مبادرت کردن] را بر او آمرزیدیم و همانا او نزد ما البتّه منزلتی [نزدیک] و سرانجام نیکی داشت
- ترجمه سلطانیپس این را بر او آمرزیدیم و همانا او نزد ما البتّه منزلتی و سرانجام نیکی داشت
- ترجمه راستینما هم از آن کرده عفو کردیم و از او درگذشتیم و او نزد ما بسیار مقرب و نیکو منزلت است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ يَادَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ
[گفتیم:] ای داوود: همانا ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حقّ حکم کن و از هوی پیروی مکن که تو را از راه خدا [و همان حکم کردن به حقّ] گمراه میکند همانا کسانی که از راه خدا گمراه شوند به (سبب) آنکه روز حساب را فراموش کردهاند [و از هواى نفس تبعیّت نمودند] عذابی شدید دارند
- ترجمه سلطانی(گفتیم:) ای داوود: همانا ما تو را در زمین خلیفه قرار دادیم پس بین مردم به حقّ حکم کن و از هوی پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه میکند همانا کسانی که از راه خدا گمراه شوند به (سبب) آنکه روز حساب را فراموش کردهاند عذابی شدید دارند
- ترجمه راستین(و او را گفتیم که) ای داود، ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن و هرگز هوای نفس را پیروی نکن که تو را از راه خدا گمراه سازد و آنان که از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب و قیامت را فراموش کردهاند به عذاب سخت معذّب خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و آسمان و زمین و بین آن دو را به باطل خلق نکردهایم، آن گمان کسانی است که [به خداوند یا به رسالت یا به خلافت یا به آخرت] کفر ورزیدند پس وای از آتش برای کسانی که کفر ورزیدند
- ترجمه سلطانیو آسمان و زمین و بین آن دو را به باطل خلق نکردهایم، آن گمان کسانی است که کفر ورزیدند پس وای از آتش برای کسانی که کفر ورزیدند
- ترجمه راستینو ما آسمان و زمین و هر چه را بین آنهاست بازیچه و باطل خلق نکردهایم، این گمان کافران است، و وای بر کافران از آتش دوزخ.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
آیا کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح کردند را مانند مفسدین در زمین قرار میدهیم یا پرهیزگاران را مانند فجّار قرار میدهیم
- ترجمه سلطانیآیا کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح کردند را مانند مفسدین در زمین قرار میدهیم یا پرهیزگاران را مانند فجّار قرار میدهیم
- ترجمه راستینآیا ما آنان را که ایمان آورده و به اعمال نیکو پرداختند مانند مردم (بی ایمان) مفسد در زمین قرار میدهیم؟یا مردمان با تقوا و خداترس را مانند فاسقان بدکار قرار میدهیم (و مانند آنان جزا خواهیم داد).
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ
[این] کتاب را، آن را بر تو مبارک [یعنی دارای برکت و خیر بر متمسّک به آن] نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و تا به خردمندان تذکّر دهد
- ترجمه سلطانی(این) کتاب را، آن را بر تو مبارک نازل کردیم تا در آیات آن تدبّر کنند و تا به خردمندان تذکّر دهد
- ترجمه راستین(این قرآن بزرگ) کتابی مبارک و عظیم الشّأن است که به تو نازل کردیم تا امت در آیاتش تفکر کنند و صاحبان مقام عقل متذکر (حقایق آن) شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
و سلیمان را به داوود بخشیدیم [سلیمان] چه نیک بندهای [بود]، همانا او [مثل داوود (ع)] بسیار رجوع کننده بود
- ترجمه سلطانیو سلیمان را به داوود بخشیدیم چه نیک بندهای، همانا او بسیار رجوع کننده بود
- ترجمه راستینو به داود (فرزندش) سلیمان را عطا کردیم، او بسیار نیکو بندهای بود، زیرا بسیار به درگاه خدا با تضرع و زاری رجوع میکرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ
آنوقت که در شب اسبهای صافن (اسب چابک، اسبی که بر کنار سُم دست یا پا میایستد) جیّاد (اسب سریع السّیر، خوب، گردن بلند و زیبا) بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)
- ترجمه سلطانیآنوقت که در شب اسبهای چابک خوب بر او عرضه شد (به نمایش گذاشته شد)
- ترجمه راستین(یاد کن) وقتی که بر او اسبهای بسیار تندرو و نیکو را (هنگام عصر) ارائه دادند (و او به باز دید اسبان پرداخت برای جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند).
- ترجمه الهی قمشهای٣٢ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ
پس گفت همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه [آفتاب] در حجاب پنهان شد
- ترجمه سلطانیپس گفت: همانا من به (سبب) دوستی اسبان از ذکر پروردگارم بازماندم تا آنکه (آفتاب) در حجاب پنهان شد
- ترجمه راستیندر آن حال گفت: (افسوس) که من از علاقه و حبّ اسبهای نیکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آنکه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت.
- ترجمه الهی قمشهای٣٣ رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ
[سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند] آن [آفتاب] را بر من بازگردانید پس [به عنوان وضو] دست کشیدن به ساقها و گردنها را آغاز کردند [و به نماز پرداختند]
- ترجمه سلطانی(سلیمان به ملائکه گفت به امر خداوند) آن (آفتاب) را بر من بازگردانید پس (به عنوان وضو) دست کشیدن به ساقها و گردنها را آغاز کردند (و به نماز پرداختند)
- ترجمه راستینآن گاه (با فرشتگان موکّل آفتاب) خطاب کرد که (به امر خدا) آفتاب را بر من بازگردانید (چون برگشت اداء نماز کرد) و شروع به دست کشیدن بر ساق و یال و گردن اسبان کرد (و همه را برای جهاد در راه خدا وقف کرد).
- ترجمه الهی قمشهای٣٤ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
و همانا سلیمان را آزمودیم (امتحان کردیم) و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)
- ترجمه سلطانیو همانا سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم سپس انابه کرد (بازگشت)
- ترجمه راستینو همانا ما سلیمان را در مقام امتحان آوردیم و کالبدی بر تخت وی افکندیم (برخی مفسران گفتند: یعنی دیوی را به جای او بر تخت بنشانیدیم. و برخی گفتند: چون گفت که من بر بستر صد زن خویش وارد شوم تا صد فرزند یابم و نگفت ان شاء اللّه و به خواست خدا و ذکر مشیّت الهی استثنا نکرد خدا از همه زنانش یک جسد بیجانی بر او به وجود آورد) آن گاه متذکر شد و باز به درگاه خدا توبه و انابه کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٥ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ
[بعد از آنکه استشعار یافت به اینکه ما او را امتحان کردیم] گفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشندهای [یعنی البتّه تو بسیار هبه کننده هستی و عادت تو آن میباشد و وهاب (بسیار بخشنده) بودن منحصر در تو است، از تو این سؤال را مسئلت میکنم، اگرچه آن نسبت به ما بزرگ باشد پس آن نسبت به وهابیّت تو حقیر است]
- ترجمه سلطانیگفت: پروردگارا بر من بیامرز، مُلکی به من بده که برای احدی بعد از من نشاید همانا تو بسیار بخشندهای
- ترجمه راستینعرض کرد: بار الها، به لطف و کرمت از خطای من در گذر و مرا ملک و سلطنتی عطا فرما که پس از من احدی را نسزد، که تو تنها بخشنده بی عوضی.
- ترجمه الهی قمشهای٣٦ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ
پس [او را اجابت کردیم و آن را به او دادیم و] باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که [اصابت آن را اراده میکرد که] برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود
- ترجمه سلطانیپس باد را برای او مسخّر کردیم که به امر او به جایی که (اصابت آن را اراده میکرد که) برخورد کند به آرامی (نرمی) جاری شود
- ترجمه راستینما هم باد را مسخر فرمان او کردیم که به امرش هر جا میخواست به آرامی روان میشد.
- ترجمه الهی قمشهای٣٧ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ
و شیاطین را [از] هر بنّائی و غوّاصی [برای او مسخّر کردیم]
- ترجمه سلطانیو شیاطین را (از) هر بنّائی و غوّاصی (برای او مسخّر کردیم)
- ترجمه راستینو دیو و شیاطین را هم که بناهای عالی میساختند و از دریا جواهرات گرانبها میآوردند نیز مسخر امر او کردیم.
- ترجمه الهی قمشهای٣٩ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ
[در حالی که میگویند:] این [که به تو دادیم از مُلکى که برای احدى از بشر نبوده یا این اعطاء]، عطای ما است [که به تو عطاء کردیم یا اعطاء کردیم] پس [آنچه که میخواهی را به کسی که میخواهی] بده یا [آنچه که میخواهی را از کسی که میخواهی] امساک کن بدون حساب [و تقدیری (اندازه کردنی) از تو، بر آنچه که میدهی و امساک میکنی]
- ترجمه سلطانیاین (عطاء)، عطای ما است پس بده یا امساک کن بدون حساب
- ترجمه راستیناین (نعمت سلطنت و قدرت) عطای ماست، اینک بیحساب به هر که خواهی عطا کن و از هر که خواهی منع.
- ترجمه الهی قمشهای٤١ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
و یادآور بندهٔ ما ایّوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانید
- ترجمه سلطانیو یادآور بندهٔ ما ایّوب را آنوقت که به پروردگارش نداء داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانید
- ترجمه راستینو یاد کن از بنده ما ایّوب هنگامی که به درگاه خدای خود عرض کرد: (پروردگارا) شیطان مرا سخت رنج و عذاب رسانیده (تو از کرم نجاتم بخش).
- ترجمه الهی قمشهای٤٢ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
[او را اجابت کردیم و گفتیم:] با پایت [به زمین] بکوب [پس با پایش به زمین زد و چشمهای جوشید، آنگاه به او گفتیم:] این آبی است که با آن شستشو کنند سرد و نوشیدنی است [پس شستشو کرد و نوشید و بهبود یافت مانند بهترین آنچه که میشد]
- ترجمه سلطانیبا پایت (به زمین) بکوب (آنگاه چشمهای جوشید)، این آبی است که با آن شستشو کنند سرد و نوشیدنی است
- ترجمه راستین(خطاب کردیم که) پای به زمین زن (زد و چشمه آبی پدید آمد، گفتیم) این آبی است سرد برای شستشو و نوشیدن (در آن شستشو کن و از آن بیاشام تا از هر درد و الم بیاسایی).
- ترجمه الهی قمشهای٤٣ وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ
و اهل او [که در ابتدای ابتلای او هلاک شدند] را و مثل آنها [یعنی کسانی که قبل از ابتلای او هلاک شدند] را با آنها به عنوان رحمت از خود [بدون استحقاقی از او] به او بخشیدیم و [از جهت تذکیر] یادآوری برای خردمندان است [تا بر یأس از ما نباشند و حین سلب نعمت از آنها امیدوار رحمت ما باشند]
- ترجمه سلطانیو اهل او را و مثل آنها را با آنها به عنوان رحمت از خود به او بخشیدیم و یادآوری برای خردمندان است
- ترجمه راستینو ما اهل و فرزندانی که از او مردند و به قدر آنها هم علاوه به او عطا کردیم تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل (نتیجه صبر در بلا را) متذکر شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٤ وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
و گیاههای پیچیده به هم (دستهای چوب) را به دستت بگیر و با آن [زوجهات را] بزن و سوگندت را نشکن همانا ما او را شکیبا یافتیم [ایّوب] چه خوب بندهای! همانا او اوّاب [یعنی بسیار بازگردنده کثیر الرجوع به خداوند] بود
- ترجمه سلطانیو گیاههای پیچیده به هم (دستهای چوب) را به دستت بگیر و با آن بزن و سوگندت را نشکن همانا ما او را شکیبا یافتیم چه خوب بندهای! همانا او اوّاب (بسیار بازگردنده) بود
- ترجمه راستینو (ایوب را گفتیم) دستهای از چوبهای باریک (خرما) به دست گیر و (بر تن زن خود که بر زدنش قسم یاد کردی) بزن و عهد و قسمت را نشکن (و زن را هم بی گناه نیازار) ما ایوب را بنده صابری یافتیم، نیکو بندهای بود که دایم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.
- ترجمه الهی قمشهای٤٥ وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْـأَبْصَارِ
و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب دولتمند و بینا را به یاد آور [یا یادآوری کن یعنی که آن دو در دنیا دو صاحب نعمت و در امر آخرت دو صاحب بصیرت بودند، تا آنکه تو و نه امّت تو حین نعمت امر آخرت را فراموش نکنید و دنیایتان را مقدّمه برای آخرت خود قرار دهید همانطور که اینان انجام دادند]
- ترجمه سلطانیو بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب دولتمند و بینا را به یاد آور (یادآوری کن)
- ترجمه راستینو باز یاد کن از بندگان خاص ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب که همه (در انجام رسالت) صاحب اقتدار و بصیرت بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٦ إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ
همانا ما آنها را [به سبب نعمت دادن] با [عبادت کردن] خالص [یعنی تذکر دائمی آنها برای دار آخرت بر خود] خالص کردیم برای یادآوری سرای [آخرت]
- ترجمه سلطانیهمانا ما آنها را با (عبادت) خالص کردن (بر خود) خالص کردیم برای یادآوری سرای (آخرت)
- ترجمه راستینما آنان را خالص و پاکدل برای تذکر سرای آخرت گردانیدیم.
- ترجمه الهی قمشهای٤٨ وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنَ الْأَخْيَارِ
و یاد کن اسماعیل [بن ابراهیم] و یسع و ذوالکفل را و همه از نیکان را
- ترجمه سلطانیو یاد کن اسماعیل (بن ابراهیم) و یسع و ذوالکفل را و همه از نیکان را
- ترجمه راستینو باز یاد کن از اسماعیل و یسع و ذو الکفل که همه از نیکوان جهان بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٤٩ هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ
این [مذکور از انبیاء و احوال آنان] به عنوان ذکر [یادآوری و عبرت است برای کسی که آخرت را خواسته] است و همانا البتّه حُسن عاقبت برای پرهیزگاران است [چه نبیّ باشند یا نباشد]
- ترجمه سلطانیاین به عنوان ذکر (یادآوری) است و همانا البتّه حُسن عاقبت برای پرهیزگاران است
- ترجمه راستیناین آیات پند و یاد آوری (نیکان) است، و البته در جهان جاودانی برای اهل تقوا بسیار نیکو منزلگاهی است.
- ترجمه الهی قمشهای٥١ مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ
در آنجا تکیه کنندهاند که در آنجا [دوستانشان را] به میوههای زیاد و شراب دعوت میکنند
- ترجمه سلطانیدر آنجا تکیه کنندهاند که در آنجا به میوههای زیاد و شراب دعوت میکنند
- ترجمه راستیندر آنجا بر تختها تکیه زنند و میوههای بسیار خوش و شراب میطلبند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٣ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ
[ما یا ملائکهٔ ما به آنان میگوییم:] این است آنچه که برای روز حساب وعده داده میشدید
- ترجمه سلطانیاین است آنچه که برای روز حساب وعده داده میشدید
- ترجمه راستیناین (نعمت ابد) همان است که در روز حساب به آنها وعدهتان میدادند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٧ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ
این نوشیدنی داغ و خونآبه است که باید آن را بچشند
- ترجمه سلطانیاین نوشیدنی داغ و خونآبه است که باید آن را بچشند
- ترجمه راستیناین است (از قهر حق عذابشان) و آنجا آب گرم عفن حمیم و غسّاق[حمیم: آب جوشان. غسّاق: زرداب چرکین گند آلود. (م) ] را هم باید بچشند و بنوشند.
- ترجمه الهی قمشهای٥٩ هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ
این گروهی که با شما وارد شوندهاند در سختی هستند خوشامدی به آنها نیست همانا آنها سوختگان آتشند
- ترجمه سلطانیاین گروهی که با شما وارد شوندهاند در سختی هستند خوشامدی به آنها نیست همانا آنها سوختگان آتشند
- ترجمه راستیناین گروهی هستند که با شما (رؤسای کفر و ضلالت) به دوزخ در آمدند (در این حال رؤسا گویند) بدا بر حال اینان که در عذاب آتش فروزان شدند.
- ترجمه الهی قمشهای٦٠ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ
[اتباع به متبوعین (رؤسا) یا بنو عباس به بنی امیّه] میگویند خوشآمدی به شما نیست بلکه شما آن را برای ما پیش آوردید و [جهنّم] چه بد منزلگاهی است
- ترجمه سلطانی(اتباع به متبوعین) میگویند خوشآمدی به شما نیست بلکه شما آن را برای ما پیش آوردید و چه بد منزلگاهی است
- ترجمه راستیناهل دوزخ در جواب (رؤسایشان) گویند: بلکه بدا بر احوال خود شما، زیرا شما آن را برای ما پیش فرستادید (و سبب شدید) ، که بسیار آرامگاه بدی است.
- ترجمه الهی قمشهای٦١ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ
میگویند [ای] پروردگار ما کسی که این عذاب را برای ما پیش آورده، پس عذابش را در آتش [برای تأسیس ظلم کردن آنها به آل محّمد (ص) و اتّباع ما از آنها در آن] مضاعف کن
- ترجمه سلطانیمیگویند (ای) پروردگار ما کسی که این عذاب را برای ما پیش آورده، پس عذابش را در آتش مضاعف کن
- ترجمه راستینباز تابعان به درگاه خدا عرض کنند: پروردگارا، آن کس که برای ما این عذاب را پیش فرستاد تو در آتش، عذابش را چندین برابر بیفزا.
- ترجمه الهی قمشهای٦٢ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ
و میگویند ما را چه شده که مردانی که آنها را از اشرار بشمار میآوردیم را نمیبینیم
- ترجمه سلطانیو میگویند ما را چه شده که مردانی که آنها را از اشرار بشمار میآوردیم را نمیبینیم
- ترجمه راستینو (اهل دوزخ با یکدیگر) گویند: چه شده که ما مردانی (مؤمن) را که از سفله و اشرار میشمردیم نمیبینیم؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٣ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ
آیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمان [ما] از آنها زاغ (منحرف) شده
- ترجمه سلطانیآیا ما آنها را به مسخره گرفتیم یا چشمان (ما) از آنها زاغ (منحرف) شده
- ترجمه راستینآیا (چون) ما آنها را (در دنیا) مسخره و استهزاء میکردیم (اینک به دوزخ در نیامدهاند) ؟یا (آنها اهل دوزخ هستند و) چشمان ما بر آنها نمیافتد؟
- ترجمه الهی قمشهای٦٥ قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
[به مشرکین، یا به منافقین از امّتت] بگو: جز این نیست که من انذارکنندهام [شما را بر توحید یا بر ولایت علی (ع) مجبور نمیکنم] و جز خدای واحد چیره خدایی نیست [پس حکمی برای قهّار بودن او جز برای او نیست، و معبودی سوای او نیست، و از قِبَل خودم حکم به خلافت نمیکنم و برای کسی که او را شریک به او قرار دادید حکمی نیست]
- ترجمه سلطانیبگو جز این نیست که من انذارکنندهام و جز خدای واحد چیره خدایی نیست
- ترجمه راستینبگو که من رسولی منذر (و ناصح) بیش نیستم و جز خدای فرد قهّار (که بر همه عالم غالب و قاهر است) خدایی نیست.
- ترجمه الهی قمشهای٦٦ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است [و شرکاء شما در چیزی از آن ربوبیّت ندارند و احدی در خلق او با نصب خلیفه از قِبَل خودش حکمی ندارد] پیروزمند بسیار آمرزنده است
- ترجمه سلطانیپروردگار آسمانها و زمین و آنچه که بین آن دو است پیروزمند بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستینآفریننده آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست، همان خدای مقتدر و بسیار آمرزنده.
- ترجمه الهی قمشهای٦٧ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ
بگو او [یعنی توحید یا آنچه که از آن به شما خبر دادم از ولایت علی (ع) و امامت او] نَبَأ عظیم (خبر بزرگ) است [برای اینکه ولایت همان خبر است که خبری نیست مگر که همان خبر از او است و امر و نه نهی و نه رسالت و نه نبوّت و نه بشارت و نه انذار و نه وعد و نه وعیدی نیست مگر به او و برای او]
- ترجمه سلطانیبگو او نَبَأ (خبر) بزرگ است
- ترجمه راستینبگو آن (حکایت که از قیامت و اهل بهشت و دوزخ برای شما آوردم) خبر بزرگ عالم است.
- ترجمه الهی قمشهای٦٨ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
که شما از او روگردان هستید {و اعراض از او اعراض از لطیفهٔ انسانی و همان لطفیهٔ الهی و همان ربّ هر مربوب در مقام نازل او و همان اسم ربّ و همان عبودیّتی است که کُنه آن ربوبیّت است و همان ریسمان از خداوند است}
- ترجمه سلطانیکه شما از او روگردان هستید
- ترجمه راستین(و دریغا که) شما از شنیدن آن خبر بزرگ اعراض میکنید.
- ترجمه الهی قمشهای٦٩ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ
[اگر دربارهٔ ملاء اعلی (بزرگان اعلی) از تو سؤال کردند] آنوقت که [دربارهٔ این نبأ عظیم (خبر بزرگ)] خصومت ورزیدند [به آنها بگو:] من علمی به ملاء اعلی ندارم {یا به آنها خبر بده بر اینکه ملاء اعلی کسانی هستند که التفات به زمین و اهل آن ندارند که برای سبب این علم دربارهٔ این نبأ به اختصام (دشمنی کردن، خصومت ورزی) خود با نفس تو خصومت ورزند و بگو: آنچه که از علم به ملاء اعلی برای من میباشد اندک است}
- ترجمه سلطانیآنوقت که خصومت ورزیدند (بگو) من علم به ملاء اعلی ندارم
- ترجمه راستینمرا بر فرشتگان عالم بالا که (در قضیّه خلق آدم یا غیر آن) خصومت و گفتگو داشتند علمی (پیش از وحی خدا) نبود.
- ترجمه الهی قمشهای٧٠ إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
به من وحی نمیشود مگر جز این نیست که من فقط یک بیم دهندهٔ آشکار هستم
- ترجمه سلطانیبه من وحی نمیشود مگر جز این نیست که من فقط یک بیم دهندهٔ آشکار هستم
- ترجمه راستینو به من وحی نمیرسد جز اینکه من با بیان روشن و آشکار (خلق را از عذاب خدا) بترسانم.
- ترجمه الهی قمشهای٧١ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ
آنوقت که پروردگارت به ملائکه گفت همانا من خالق بشری از گل هستم
- ترجمه سلطانیآنوقت که پروردگارت به ملائکه گفت همانا من خالق بشری از گل هستم
- ترجمه راستین(یاد کن) هنگامی که خدایت به فرشتگان گفت که من بشری از گل خواهم آفرید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٢ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
پس وقتی که او را استوار میکنم و در آن از روح خود میدمم پس بر او سجده کننده واقع شوید
- ترجمه سلطانیپس وقتی که او را استوار میکنم و در آن از روح خود میدمم پس بر او سجده کننده واقع شوید
- ترجمه راستینپس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.
- ترجمه الهی قمشهای٧٥ قَالَ يَاإِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِـمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ
گفت ای ابلیس چه تو را منع کرد که بر آنچه که با دست خویش خلق کردم سجده نکنی استکبار ورزیدی یا از بلندمرتبگان بودی؟
- ترجمه سلطانیگفت ای ابلیس چه تو را منع کرد که بر آنچه که با دست خویش خلق کردم سجده نکنی استکبار ورزیدی یا از بلندمرتبگان بودی؟
- ترجمه راستینخدا به شیطان فرمود: ای ابلیس، تو را چه مانع شد که به موجودی (با قدر و شرافت) که من به دو دست (علم و قدرت) خود آفریدم سجده کنی؟آیا تکبر و نخوت کردی یا از فرشتگان بلند رتبه عالم قدس اعلا بودی (که نمیبایست سجده کنند).
- ترجمه الهی قمشهای٧٦ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ
گفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلق کردی و او را از گل آفریدی
- ترجمه سلطانیگفت من بهتر از او هستم؛ مرا از آتش خلق کردی و او را از گل آفریدی
- ترجمه راستینشیطان گفت: من از او بهترم، که مرا از آتش (نورانی سرکش) و او را از گل (تیره پست) خلقت کردهای.
- ترجمه الهی قمشهای٧٧ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
گفت پس از آن خارج شو پس همانا تو طرد شده هستی
- ترجمه سلطانیگفت پس از آن خارج شو پس همانا تو طرد شده هستی
- ترجمه راستینخدا فرمود (ای شیطان جاهل خودبین) اینک از این جایگاه بیرون رو که تو (غرور و تکبر کردی و) سخت رانده درگاه ما شدی.
- ترجمه الهی قمشهای٧٩ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
گفت: پروردگارا پس تا روزی که برانگیخته شوند به من مهلت بده (میدهی)
- ترجمه سلطانیگفت: پروردگارا پس تا روزی که برانگیخته شوند به من مهلت بده (میدهی)
- ترجمه راستینشیطان عرض کرد: پروردگارا، پس مهلتم ده که تا روز قیامت زنده مانم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٢ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
[ابلیس] گفت: پس به عزّت تو البتّه همگی آنان را گمراه میکنم
- ترجمه سلطانی(ابلیس) گفت: پس به عزّت تو البتّه همگی آنان را گمراه میکنم
- ترجمه راستینشیطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٥ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ
حتماً جهنّم را از تو و از همگی آنانی که از تو پیروی کردند پُر میسازم
- ترجمه سلطانیحتماً جهنّم را از تو و از همگی آنانی که از تو پیروی کردند پُر میسازم
- ترجمه راستینکه جهنم را از (جنس) تو و پیروانت از آنان تمام پر خواهم کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨٦ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ
[به کفّار مکّه بگو که: این ادّعای من اگر دروغ میبود پس خالی از این نمیشد که طالب دنیا میباشم، و اگر طالب دنیا بودم به تلویح از من طلب مال از شما یا طلب اعتبار ظاهر میشد و تا الآن چیزی از آن از من ظاهر نشده، یا به آنها] بگو: برای آن از شما پاداشی درخواست نمیکنم [تا مرا به طمع در اموالتان متّهم کنید و از من اعراض نمایید] و من از به تکلّف افتادگان نیستم [و اگر من دروغگو میبودم حتماً لامحاله به عنوان متکلّف میبودم]
- ترجمه سلطانیبگو برای آن از شما پاداشی درخواست نمیکنم و من از به تکلّف افتادگان نیستم
- ترجمه راستین(ای رسول، به امت) بگو: من مزد رسالت از شما نمیخواهم و من (بی حجت و برهان الهی مقام وحی و رسالت را) بر خود نمیبندم.
- ترجمه الهی قمشهای٨٨ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
و البتّه خبر او را بعد از مدّتی [بعد از مرگ یا در روز قیامت، یا در روز بدر، یا بعد از تمام شدن سلطنت من و استکمال آن] خواهی دانست [یعنی نبأ (خبر) تبلیغ من یا نبأ قرآن با نبأ علی (ع) و ولایت او را].
- ترجمه سلطانیو البتّه حتماً خبر او را بعد از مدّتی خواهی دانست.
- ترجمه راستینو شما منکران بر صدق و حقیقت این مقال پس از چندی (هنگام مرگ و انتقال به آخرت) به خوبی آگاه میشوید.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
تنزیل (نازل کردن تدریجی) این کتاب [یعنی قرآن یا رسالت و نبوّت و احکام آن دو، یا ولایت و آثار آن، یا کتاب ولایت علی (ع) و خلافت او] از خداوند عزیز حکیم است
- ترجمه سلطانیتنزیل (نازل کردن تدریجی) این کتاب از خداوند عزیز حکیم است
- ترجمه راستیناین کتاب (عظیم الشّأن قرآن) از جانب خدای مقتدر حکیم نازل گردیده است.
- ترجمه الهی قمشهای٢ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ
ما کتاب را به حقّ [که همان مشیّت و همان ولایت علی (ع) و علویّت او است، یعنی به سبب حقّ یا متلبّس به حقّ یا با حقّ] به تو نازل کردیم پس خدای را به عنوان مخلِص بندگی کن {اخلاص طریق الی الله به این است که مبدء سلوک و نه غایت آن بر او مشوب (آمیخته) به چیزی از اغراض نفس و اشراک شیطان نباشد} که دین [یعنی طریق یا اعمال ملّت (آئین)] برای او است
- ترجمه سلطانیما کتاب را به حقّ به تو نازل کردیم پس خدای را به عنوان مخلص بندگی کن که دین برای او است
- ترجمه راستینما این کتاب را بر تو به حق فرستادیم پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) خدای را پرستش کن در حالی که دین را برای او خالص گردانیده باشی (و دل از غیر حق بگردانی).
- ترجمه الهی قمشهای٣ أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ
آگاه باشید که دین خالص برای خداوند است و کسانی که غیر از او اولیائی گرفتهاند آنها را بندگی نمیکنیم مگر تا ما را با نزدیک کردن به خداوند نزدیک کنند همانا خداوند بین آنها حکم میکند در آنچه که آنها در آن [از امر دین یا از رسالت یا از ولایت علی (ع)] اختلاف میکنند همانا خداوند کسی که او دروغگو و بسیار کفران کننده است را [برای عدم استعداد او و عدم استحقاق او] هدایت نمیکند
- ترجمه سلطانیآگاه باشید که دین خالص برای خداوند است و کسانی که غیر از او اولیائی گرفتهاند آنها را بندگی نمیکنیم مگر تا ما را با نزدیک کردن به خداوند نزدیک کنند همانا خداوند بین آنها حکم میکند در آنچه که آنها در آن اختلاف میکنند همانا خداوند کسی که او دروغگو و بسیار کفران کننده است را هدایت نمیکند
- ترجمه راستینآگاه باشید که دین خالص (بی هیچ شرک و ریا) برای خداست، و آنان که غیر خدا را (چون بتان و فرعونان) به دوستی و پرستش برگرفتند (گفتند) ما آن بتان را نمیپرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خدا نیک مقرب گردانند. خدا البته (این عذر نپذیرد و) میان آنها در آنچه اختلاف میکنند حکم خواهد کرد، که خدا هرگز آن کس را که بسیار دروغگو و کافر نعمت است هدایت نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٤ لَّوْ أَرَادَ اللَّهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
اگر خداوند میخواست که فرزندی بگیرد [چنانکه ملائکه و مسیح و عُزَیر را به او نسبت دادند] البتّه از آنچه که خلق میکند [از اصناف ملائکه و انواع بشر و جنّ] آنکه را که میخواست [از پسران نه آنچه از دختران که به او نسبت دادند] بر میگزید [حال آنکه] او [از شریک و فرزند و همنشین] منزّه است او خدای واحد و چیره است [که در قهّاریّت خود اجازه نمیدهد که شریکی و مثلی و مثلاً فرزند داشته باشد، و شریک به عنوان مثل برای او و به عنوان مقابل میباشد نه به عنوان مقهور]
- ترجمه سلطانیاگر خداوند میخواست که فرزندی بگیرد البتّه از آنچه که خلق میکند آنکه را که میخواست بر میگزید (حال آنکه) او منزّه است او خدای واحد و چیره است
- ترجمه راستیناگر خدا میخواست فرزندی اختیار کند همانا هر که را از مخلوقاتش خواستی بر میگزید (و لیکن این نقص است و) او (از هر گونه نقص و آلایش) پاک و منزه است، او خدای فرد قهّار بیمانند است.
- ترجمه الهی قمشهای٥ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
آسمانها و زمین را به حقّ خلق کرد شب را بر روز میپیچد [یعنی داخل میکند، میپوشاند، تتابع و پشت سر هم بودن را تکرار میکند] و روز را بر شب میپیچد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام [بر استمرار] تا وقتی معیّن جاری میشود، آگاه باشید که او غالب است [که از مرادش منع نمیشود حیثی که مانعی او را از این تکویر (پیچیدن) و از آن تسخیر منع نمیکند] و بسیار آمرزنده است [که بندگانش را بر آنچه که آنها در آن هستند از اشراک و نسبت دادن فرزند به او و سایر معاصی مؤاخذه نمیکند تا شاید که توبه کنند پس بر آنها بیامرزد]
- ترجمه سلطانیآسمانها و زمین را به حقّ خلق کرد شب را بر روز میپیچد و روز را بر شب میپیچد و خورشید و ماه را مسخّر کرده است که هر کدام تا وقتی معیّن جاری میشود، آگاه باشید که او غالب و بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستینآسمانها و زمین را به حق و راستی (و برای حکمت و غرض ثابتی) ایجاد کرد، شب را بر روز و روز را بر شب بپوشاند و خورشید و ماه را مسخر کرده، هر یک (بر مدار خود) به وقت معیّن گردش میکنند. آگه باشید که او خدای مقتدر مطلق و بسیار آمرزنده است.
- ترجمه الهی قمشهای٦ خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِّن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ
شما را از نفسی واحد خلق کرد سپس زوج آن را از آن قرار داد و برای شما از چهارپایان هشت زوج (گوسفند و بز و شتر و گاو) نازل (خلق) کرد شما را در شکمهای مادرانتان به عنوان خلقتی بعد از خلقتی [دیگر به عنوان حیوانی استوار بعد از خلق گوشت و استخوان بعد از مضغه و علقه و نطفه] در تاریکیهای سهگانه [شکم و رحم و مَشیمه (غشاء جنین)] خلق میکند آن الله [که این مذکورات اوصاف و افعال او هستند] پروردگار شما است که مُلک (مملکت، پادشاهی) [جملهٔ ما یملک از آنچه که سوای او است اوّل آن عالم ملک مقابل ملکوت] فقط از آن اوست [پس پروردگاری را سوای او طلب نکنید]
- ترجمه سلطانیشما را از نفسی واحد خلق کرد سپس زوج آن را از آن قرار داد و برای شما از چهارپایان هشت زوج نازل (خلق) کرد شما را در شکمهای مادرانتان به عنوان خلقتی بعد از خلقتی (دیگر) در تاریکیهای سهگانه (شکم و رحم و غشاء جنین) خلق میکند آن الله (که این مذکورات اوصاف و افعال او هستند) پروردگار شما است که مُلک (مملکت، پادشاهی) فقط از آن اوست
- ترجمه راستیناو شما را از یک تن (آدم) آفرید پس، از آن جفت او (حوّا) را قرار داد و برای استفاده شما هشت قسم از چهارپایان ایجاد کرد، و شما را در باطن رحم مادران در سه تاریکی (مشیمه و رحم و بطن) با تحولات گوناگون (بدین خلقت زیبا) میآفریند، این خداست پروردگار شما که سلطان ملک وجود اوست، هیچ خدایی جز او نیست، پس ای مشرکان (نادان) از درگاه او به کجا میبرندتان؟
- ترجمه الهی قمشهای٧ إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
جز او خدایی نیست پس چگونه رویگردان میشوید اگر کفر بورزید پس همانا خداوند از شما بینیاز است و [اهتمام او برای صرف (رو برگرداندن) شما به او جز محض رحمت و تفضّل بر شما نیست، نه برای احتیاج او به شما] و برای بندگانش راضی به کفر نمیشود و اگر شکر کنید آن را برای شما میپسندد و بارکشی بار دیگری را نمیکِشد سپس محلّ بازگشت شما فقط به پروردگارتان است پس به آنچه که عمل میکردید به شما خبر میدهد همانا او به ذات سینهها [از قبیل ارادات و عزمات و نیّات و خیالات و خطورات یا از قبیل قوا و استعدادات مکمونه در نفوس که صاحبان سینهها شعور به آنها ندارند] دانا است
- ترجمه سلطانیجز او خدایی نیست پس چگونه رویگردان میشوید اگر کفر بورزید پس همانا خداوند از شما بینیاز است و برای بندگانش راضی به کفر نمیشود و اگر شکر کنید آن را برای شما میپسندد و بارکشی بار دیگری را نمیکِشد سپس محلّ بازگشت شما فقط به پروردگارتان است پس به آنچه که عمل میکردید به شما خبر میدهد همانا او به ذات سینهها دانا است
- ترجمه راستیناگر همه کافر شوید خدا از (طاعت) همه شما البته بینیاز است و کفر (و شرک) را بر بندگانش نمیپسندد و اگر (طاعت و) شکرش به جای آرید از شما آن پسند اوست و (بدانید که در قیامت) هرگز بار گناه کسی را دیگری به دوش نخواهد گرفت و پس از این (زندگانی دنیای فانی) باز گشت همه شما به سوی خداست و او شما را به هر چه میکردهاید آگاه میسازد، که او از اسرار دلهای خلق به خوبی آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ
و وقتی که به انسان زیانی برسد [در حالی که] برگشت کننده به سوی او است پروردگارش را میخواند [یعنی چگونه کفر میورزید و وقتی که ضررى به شما میرسد به او پناه میبرید، نه به غیر او یعنی که شما مفطور بر اقرار به او و التجاء (پناه بردن) به او هستید] سپس وقتی که از جانب خود نعمتی به او بدهد [یعنی تفضّلاً اعطاء کند] فراموش میکند که قبلاً آن را از او خواسته بود [پس کفر شما و نه کفران شما بر نعم او جز برای ستر (پوشاندن) آنچه که مفطور بر آن هستید نیست]، و [در عوض] برای خداوند همانندهایی [به عنوان امثال و شرکاء مثل اصنام و کواکب، یا برای خداوند از اهویهٔ نفس خویش و مشتهیات آن اندادی (همانندهایی) در وجود خویش] قرار میدهد تا [مردم را یا اهل مملکت خود را] از راه او گمراه کند، بگو [ای ابا فضیل یا ای ابا فلان یا ای منصرف از باب قلب به باب نفس و مشتهیات آن] اندکی به کفرت بهرهمند باش همانا تو از یاران آتشی [زیرا انصراف از خداوند و از ولایت و از علی (ع)، یا از باب قلب جز برای مبتلی به دواعی (انگیزههای) نفس نیست، و دواعی نفس جز شُوَاظی (شعلههایی) از آتش نیست]
- ترجمه سلطانیو وقتی که به انسان زیانی برسد (در حالی که) برگشت کننده به سوی او است پروردگارش را میخواند سپس وقتی که از جانب خود نعمتی به او بدهد (تفضّلاً اعطاء کند) فراموش میکند که قبلاً آن را از او خواسته بود، و (در عوض) برای خداوند همانندهایی قرار میدهد تا (مردم را) از راه او گمراه کند بگو اندکی به کفرت بهرهمند باش همانا تو از یاران آتشی
- ترجمه راستینو (بی چاره) انسان را هر گاه فقر و مصیبت و رنجی پیش آید در آن حال به دعا و توبه و انابه به درگاه خدای خود رود و چون نعمت و ثروتی از سوی خود به او عطا کند خدایی را که از این پیش میخواند به کلی فراموش سازد و برای خدای یکتا شریک و همتاهایی قرار دهد تا (خلق را) از راه خدا گمراه سازد. بگو: (ای نگون بخت) اندکی به کفر (و عصیان) لذّت و آسایش جو، که عاقبت از اهل آتش دوزخ خواهی بود.
- ترجمه الهی قمشهای٩ أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ
آیا کسی که او فروتن است که اوقات شب را ساجد و ایستاده (شبخیز) است و از آخرت حذر میکند و به رحمت پروردگارش امید دارد [مانند کسی است که اینچنین نیست] بگو آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند [و به خداوند کفر میورزند، یا به نعم او، یا به رسول (ص)، یا به علی (ع)] متساویند جز این نیست [از عدم تسویت بین آن دو] خردمندان پند میگیرند
- ترجمه سلطانیآیا کسی که او فروتن است که اوقات شب را ساجد و ایستاده (شبخیز) است و از آخرت حذر میکند و به رحمت پروردگارش امید دارد (مانند کسی است که اینچنین نیست) بگو آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند متساویند جز این نیست که خردمندان پند میگیرند
- ترجمه راستین(آیا آن کس که شب و روز به کفر و عصیان مشغول است بهتر است) یا آن کس که ساعات شب را به طاعت خدا به سجود و قیام پردازد و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهی امیدوار است؟بگو: آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان یکسانند؟منحصرا خردمندان متذکر این مطلبند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ قُلْ يَاعِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ
بگو ای بندگان من که ایمان آوردهاید {به او (ص) امر کرد که عبید (بندگان) او را به نسبت عبدیّت (بندگی) آنها به خودش خطاب نماید از جهت اشعار به اینکه او (ص) خلیفهٔ او در زمین او، بلکه در زمین او و آسمان او است، و مظهر است برای جمیع اوصاف او و نسبتهای او، پس هر کس که به عنوان عبد او تعالی باشد عبد خلیفهٔ او (ص) به عنوان عبد طاعت، نه به عنوان عبد عبادت میباشد} از [سخط] پروردگارتان بهراسید [زیرا عاصی معذّب و مطیع مثاب (ثواب گیرنده) است]، برای کسانی که در این دنیا احسان کردهاند حسنه هست [و برای کسانی که بدی کردند عقوبت هست]، و زمین خداوند وسیع است [و اگر در سرزمینی متمکّن از احسان نشدهاید پس به سرزمینی دیگر هجرت کنید که در آنجا احسان برای شما ممکن شود، و اگر هجرت ممکن نمیشود پس برای کسی که بر مشاقّ (سختیها، مشقتها) احسان کردن در محلّی که احسان کردن بر او شقّ (از دست دادن) میشود صبر کند] جز این نیست که به صبر کنندگان اجر آنها بدون حساب وفا (به تمامی داده) میشود
- ترجمه سلطانیبگو ای بندگان من که ایمان آوردهاید از (سخط) پروردگارتان بهراسید، برای کسانی که در این دنیا احسان کردهاند حسنه هست، و زمین خداوند وسیع است جز این نیست که به صبر کنندگان اجر آنها بدون حساب وفا (به تمامی داده) میشود
- ترجمه راستین(ای رسول ما، از قول من به امت) بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، خدا ترس و پرهیزکار باشید، که آنان که متّقی و نیکوکارند (علاوه بر آخرت) در دنیا (هم) نصیبشان نیکویی و خوشی است، و زمین خدا بسیار پهناور است (اگر در مکانی ایمان و حفظ تقوا مشکل شد به شهر و دیاری دیگر روید و به راه دین صبر پیشه کنید که) البته صابران به حد کامل و بدون حساب پاداش داده خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای١١ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ
بگو همانا من امر شدم که خداوند را [در حالی که] دین را [یعنی طریق سلوک یا اعمال ملّت (دین، آئین) را] برای او [از اشراک شیطان و اشراک نفس و مداخلهٔ هوی] خالص میکنم عبادت کنم
- ترجمه سلطانیبگو همانا من امر شدم که خداوند را (در حالی که) دین را برای او خالص میکنم عبادت کنم
- ترجمه راستینبگو که من خود مأمورم که تنها خدا را پرستش کنم و دین را برای او خالص گردانم (و هرگز شرک نیاورم).
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ
و امر شدهام تا که اوّل مسلمین باشم [و کسی که میخواهد که اقدم مسلمین باشد پس باید مُخْلِصاً برای دین او بندگی کند]
- ترجمه سلطانیو امر شدهام تا که اوّل مسلمین باشم
- ترجمه راستینو باز مأمورم که در اسلام و در تسلیم امر خدا مقام اوّلیّت را دارا باشم.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
بگو همانا من از عذاب روزی بزرگ ترسانم که پروردگارم را [در ترک آنچه از اخلاص دین که مرا به آن امر کرده است] عصیان ورزم
- ترجمه سلطانیبگو همانا من از عذاب روزی بزرگ ترسانم که پروردگارم را عصیان ورزم
- ترجمه راستینباز بگو که من اگر خدای خود را نافرمانی کنم البته از عذاب روز بزرگ قیامت میترسم.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي
بگو فقط خدای را بندگی میکنم [و امر او را امتثال میکنم در حالی که] دینم را برای او خالص میکنم
- ترجمه سلطانیبگو فقط خدای را بندگی میکنم (در حالی که) دینم را برای او خالص میکنم
- ترجمه راستینباز بگو: من خدای یکتا را میپرستم و دینم را خاص و خالص برای او میگردانم (و غیر او را باطل محض میدانم).
- ترجمه الهی قمشهای١٥ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ
پس هر آنچه را که خواستید غیر او بندگی کنید [و در دین او آنچه را که خواستید شریک کنید] بگو همانا زیانکاران کسانی هستند که به خودشان و به اهالی [داخلی و خارجی] خود زیان زدند آگاه باشید که آن در روز قیامت همان زیانکاری آشکار است
- ترجمه سلطانیپس هر آنچه را که خواستید غیر او بندگی کنید بگو همانا زیانکاران کسانی هستند که به خودشان و به اهالی (داخلی و خارجی) خود زیان زدند آگاه باشید که آن در روز قیامت همان زیانکاری آشکار است
- ترجمه راستینشما هم هر که را میخواهید جز خدا بپرستید (که از غیر خدا جز زیان نمیبینید) . بگو که زیانکاران آنان هستند که خود و اهل بیت خود را (از کفر و عصیان) در قیامت به خسران جاودان در افکنند، آگاه باشید که این همان زیان است که (در قیامت) بر همه آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَاعِبَادِ فَاتَّقُونِ
آنها از فوق خود سایهبانی و از تحت خود سایهبانی از آتش دارند آن [مذکور از خسران یا از تظلیل (سایهبان گرفتن) با ظلل (سایهبان) از آتش] است که خداوند بندگانش را به آن خوف میدهد، ای بندگان من پس از من بهراسید
- ترجمه سلطانیآنها از فوق خود سایهبانی و از تحت خود سایهبانی از آتش دارند آن (مذکور) است که خداوند بندگانش را به آن خوف میدهد، ای بندگان من پس از من بهراسید
- ترجمه راستینبر آنها از بالا و زیر، سایبان آتش دوزخ است. آن آتشی است که خدا از آن بندگان خود را میترساند، که ای بندگان من از (آتش قهر) من بترسید.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ
و کسانی که از طاغوت اجتناب کردند که از آن بندگی کنند و به سوی خداوند برگشتند بشارت برای آنان هست پس به بندگان من بشارت بده
- ترجمه سلطانیو کسانی که از طاغوت اجتناب کردند که از آن بندگی کنند و به سوی خداوند برگشتند بشارت برای آنان هست پس به بندگان من بشارت بده
- ترجمه راستینو آنان که از پرستش طاغوت دوری جستند و به درگاه خدا با توبه و انابه باز گشتند آنها را بشارت و مژده رحمت است، (ای رسول) تو هم بندگان مرا (به لطف و رحمت من) بشارت آر.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَـوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
که سخن را میشنوند و از احسن آن تبعیّت میکنند آنان کسانی هستند که خداوند آنها را [به ولایت] هدایت کرده [و به آن تمسّک نمودهاند زیرا هدایت جز با توسّل به ولایت با بیعت خاصّهٔ ولویّه نیست] و آنان [با تلقیح ولایت] همان خردمندان [یعنی دارندگان لُب (مغز)] هستند
- ترجمه سلطانیکه سخن را میشنوند و از احسن آن تبعیّت میکنند آنان کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت کرده و آنان همان خردمندان هستند
- ترجمه راستینآن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ
آیا پس کسی که بر او کلمهٔ عذاب حقّ (لازم، سزاوار) شده [بهتر هستند؟ یا این مبشّرین] آیا پس تو کسی که در آتش است را نجات میدهی؟ [یعنی همانا کسی که بر او کلمۀ عذاب حقّ (لازم) شده در آتش واقع است برای وقوع خود در آتش منتظر قیامت نیست و تو قادر نیستی که او را از آن نجات دهی]
- ترجمه سلطانیآیا پس کسی که بر او کلمهٔ عذاب حقّ (لازم، سزاوار) شده آیا پس تو کسی که در آتش است را نجات میدهی؟
- ترجمه راستینآیا کسی که وعده عذاب خدا بر او محقّق و حتمی (و به دوزخ قهر و شقاوت معذّب) است تو (به پند و نصیحت) میتوانی از آن آتش قهرش برهانی؟!
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ
لکن خداوند به کسانی که از پروردگارشان هراس دارند [یعنی مبشّران] وعده داده که برای آنها [در جنّت] کاخهایی هست که از فوق آنها کاخهایی بناء شده که از زیر آنها نهرها جاری میشود، خداوند خلاف میعاد نمیکند
- ترجمه سلطانیلکن خداوند به کسانی که از پروردگارشان هراس دارند وعده داده که (در جنّت) برای آنها کاخهایی هست که از فوق آنها کاخهایی بناء شده که از زیر آنها نهرها جاری میشود، خداوند خلاف میعاد نمیکند
- ترجمه راستینلیکن آنان که متّقی و خدا ترس شدند برای آنها (در بهشت رضوان و باغ فردوس جاویدان) کاخ و عمارتها بالای یکدیگر بنا شده است که در جلو آن عمارات نهرهای آب جاری است. (این بهشت ابد) وعده خداست که خدا هرگز وعده خود را خلاف نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ
آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی را فرستاد پس آن را در زمین در چشمهها داخل کرد سپس با آن کشتهایی را با اختلاف رنگهای [اصناف و انواع] آن خارج میسازد سپس خشک میشود که آن را زرد شده میبینی سپس آن را چوب خُرد شده (ریز ریز) قرار میدهد همانا در آن [از جهت تذکیر] البتّه برای خردمندان [یعنی کسانی که ولایت علی (ع) را با بیعت خاصّهٔ ولویّه قبول کردند] یادآوریی هست [به صانع و کمال حکمت او و قدرت او و عنایت او به خلقش مخصوصاً به بنی آدم برای انتفاع آنها به ماسوای خود و بودن ماسوای آنها برای انتفاعشان نه ماسوای آنها و به اینکه احیاء به حیات دنیا مثل انبات (رویانیدن) نبات و سبز نمودن آن و انحطاط آن و خشک و زرد شدن آن و اصفرار (ریز ریز شدن) آن است، و نباید به آن مغرور شود و بداند که آن ایضاً بالذّات مقصود نیست، بلکه آن مانند سایر موجودات مقدّمه برای غیر خود است و تا آن را طلب کند و تا بر آن عمل کند]
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی را فرستاد پس آن را در زمین در چشمهها داخل کرد سپس با آن کشتهایی را با اختلاف رنگهای آن خارج میسازد سپس خشک میشود که آن را زرد شده میبینی سپس آن را چوب خُرد شده قرار میدهد همانا در آن البتّه برای خردمندان یادآوریی هست
- ترجمه راستینآیا (نشانه لطفهای خدا را در دنیا) نمیبینی که خدا از آسمان آب باران نازل گردانید و آن را در روی زمین در نهرها و جویها روان ساخت آن گاه انواع نباتات گوناگون بدان برویاند باز (از سبزی و خرّمی) رو به خزان آرد و نخست بنگری که زرد شود و آن گاه خدا (چوب و علف) خشکش گرداند؟همانا در آن صاحبان عقل را تذکر (قدرت و رحمت الهی) است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
آیا پس کسی که خداوند سینهٔ او را برای اسلام گشوده [یعنی اولى الالباب (خردمندان) که خداوند سینههایشان را برای اسلام گشوده است] و او بر نوری از پروردگارش است {و نور همان ولایت است که آن حافظ او از اتّباع از شیطان است و اصل در آن نور علی (ع) و بعد شیعهٔ او هستند که ولایت او را با بیعت خاصّه قبول کردهاند، سپس شیعهٔ او که ولایت تکوینی در آنها تنعّش (بلند گرداندن خداوند کسی را) شده و تنعّش این ولایت همان نوری است که در قلب عبد قذف (انداخته) میشود و از آن تعبیر به علم میشود} [بهتر است از کسی که خداوند سینهاش را بر کفر گشوده است یا مثل کسی که خداوند سینهاش را در ضیق (تنگی) در حرج (مضیقه) قرار داد] پس وای بر قلوب قساوتدار آنان به خاطر ذکر خداوند [یا اعراض کنندگان از ذکر الله]، آنان در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند
- ترجمه سلطانیآیا پس کسی که خداوند سینهٔ او را برای اسلام گشوده و او بر نوری از پروردگارش است (بهتر است از کسی که خداوند سینهاش را بر کفر گشوده است) پس وای بر قلوب قساوتدار آنان از ذکر خداوند، آنان در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند
- ترجمه راستینآیا آن کس را که خدا برای اسلام شرح صدر (و فکر روشن) عطا فرمود که وی به نور الهی روشن است (چنین کس با مردم کافر بی نور تاریک دل یکسان است) ؟پس وای بر آنان که از قساوت (و شقاوت) دلهاشان از یاد خدا فارغ است!اینان هستند که دانسته به ضلالت و گمراهیند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
خداوند بهترین سخن [یعنی ولایت علی (ع) زیرا آن نبأ عظیم (خبر بزرگ) و احسن از هر حدیث است و قرآن صورت آن است] را به عنوان کتابی متشابه مثانی (دوتایی) نازل کرد {مراتب عالم هر مرتبه از آن مشابه بر عالی آن و سافل آن است زیرا سافله صورت مفصّلهٔ نازله از عالی است و عالی صورت مجملهٔ بسیطه از سافله است} که پوستهای کسانی که از پروردگارشان خاشعند از آن میلرزد {و آنان کسانی هستند که ولایت علی (ع) را با بیعت خاصّه قبول کردهاند، یا ولایت تکوینی او که همان ظهور علم تکوینی در آنها است در ایشان ظاهر شده زیرا علم تکلیفی محصور در کسی است که ولایت تکلیفی را قبول کرده، و علم تکوینی محصور در کسی است که ولایت تکوینی در او ظاهر شده و از حُجب (حجابها) اهویه خارج شده است} سپس با ذکر خدا پوستهایشان و قلوبشان نرم میشود [یعنی پوستهای آنان از اقشعرار (لرزیدن) ساکن میشود و حال آنکه قلوب آنان به ذکر الله مایل یا ساکن است] {و ذکر الله همان ولایت یا ولیّ امر یا ذکر مأخوذ از ولیّ امر یا ملکوت ولیّ امر یا قرآن است}، آن هدایت خداوند است کسی را که بخواهد به آن هدایت میکند و کسی را که خداوند گمراه کند [یعنی کسی را که او خوار سازد، یا کسی که خداوند او را درنیافته است] پس هیچ هادیی ندارد
- ترجمه سلطانیخداوند بهترین سخن را به عنوان کتابی متشابه مثانی (دوتایی) نازل کرد که پوستهای کسانی که از پروردگارشان خاشعند از آن میلرزد سپس با ذکر خدا پوستهایشان و قلوبشان نرم میشود، آن هدایت خداوند است کسی را که بخواهد به آن هدایت میکند و کسی را که خداوند گمراه کند پس هیچ هادیی ندارد
- ترجمه راستینخدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است، کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است و در آن ثنای خدا (و خاصان خدا) مکرر میشود، که از تلاوت (آیات قهر) آن خدا ترسان را لرزه بر اندام افتد و (با آیات رحمت) باز آرام و سکونت یابند و دلهایشان به ذکر خدا مشغول گردد. این (کتاب) همان (رحمت و) هدایت خداست که هر که را خواهد به آن رهبری فرماید، و هر کس را خدا به گمراهیش واگذارد دیگر هیچ هدایت کنندهای نخواهد داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ أَفَمَن يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُـوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِـمِينَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ
آیا پس کسی که در روز قیامت صورتش را از بدی عذاب پرهیز میدهد [بهتر است یا کسی که او ایمان آورده] و به ظالمین گفته میشود بچشید آنچه را که کسب میکردید [یعنی نفس آنچه را که عمل میکردید، یا جزای آن را]
- ترجمه سلطانیآیا پس کسی که در روز قیامت صورتش را از بدی عذاب پرهیز میدهد (بهتر است یا کسی که او ایمان آورده) و به ظالمین گفته میشود بچشید آنچه را که کسب میکردید
- ترجمه راستینآیا آن کس که روز قیامت برای پرهیز از سختی عذاب دوزخ ناچار است که رخسارش را مقابل آتش سپر گرداند (مانند کسی است که از آن عذاب ایمن و آسوده است) ؟و (آن روز) به ظالمان خطاب شود که اینک کیفر ستمهایی که میکردید بچشید.
- ترجمه الهی قمشهای٢٥ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ
کسانی که قبل از آنها تکذیب کردند پس از حیثی که نمیفهمیدند عذاب به آنها آمد
- ترجمه سلطانیکسانی که قبل از آنها تکذیب کردند پس از حیثی که نمیفهمیدند عذاب به آنها آمد
- ترجمه راستینآنان که پیش از این امت بودند نیز (پیغمبران خود را) تکذیب کردند پس، از جایی که پی نمیبردند عذاب (قهر حق) بر آنها فرود آمد.
- ترجمه الهی قمشهای٢٦ فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
پس خداوند خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشاند و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر میدانستند [حتماً اجتناب میکردند]
- ترجمه سلطانیپس خداوند خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشاند و البتّه عذاب آخرت بزرگتر است اگر میدانستند
- ترجمه راستینپس خدا عذاب ذلّت و خواری را در زندگانی دنیا به آنها چشانید در صورتی که عذاب آخرت آنها اگر بدانند بسیار سختتر است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٧ وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
و همانا برای مردم در این قرآن از هر مَثَلی [که مردم در معاش خود و معادشان به آن احتیاج دارند] زدهایم با ترقّب به اینکه آنها [به احوال خویش و احوال دنیاشان و آخرتشان] متذکّر شوند
- ترجمه سلطانیو همانا برای مردم در این قرآن از هر مثلی زدهایم با ترقّب به اینکه آنها متذکّر شوند
- ترجمه راستینو ما در این قرآن برای (هدایت) مردم هر گونه مثلهای روشن آوردیم، باشد که خلق متذکر (حقایق آن) شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٨ قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
قرآنی عربی بدون داشتن کجی [یعنی انحراف از طریق مستقیم انسانی]، با ترقّب به اینکه آنها [از انحراف از طریق انسان] پرهیز کنند
- ترجمه سلطانیقرآنی عربی بدون داشتن کجی، با ترقّب به اینکه آنها تقوا پیشه کنند
- ترجمه راستینهمان قرآن عربی فصیح که در آن هیچ ناراستی و حکم ناصواب نیست، باشد که مردم (از آن پند گرفته و) پرهیزگار شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٩ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
خداوند [برای کافر و مؤمن و منافق و موافق] مَثَل زد [تا آنکه مؤمن مخلص به حال خویش متذکّر شود و پروردگارش را شکر کند و کافر و منافق پس از آن منزجر شود و توبه نماید] شخصی را که دربارهٔ او شرکائی با یکدیگر مخالفت (بد خوئی) میورزند و شخصی که تسلیم شخص [دیگری] است آیا آن دو [حالاً یا از جهت حکایت] از لحاظ مَثل متساوی هستند؟ ستایش برای خداوند است، بلکه بیشتر آنها علم ندارند [یا برای طموح (آرزو، جاه طلبی) نظرشان بر متاع فانی دنیا عدم تساوى یا احوال خویش را نمیدانند تا آنکه این مَثَل را بر احوال خویش نازل کنند و متنبّه شوند و منزجر شوند]
- ترجمه سلطانیخداوند مَثَل زد شخصی را که دربارهٔ او شرکائی با یکدیگر مخالفت (بد خوئی) میورزند و شخصی که تسلیم شخص (دیگری) است آیا آن دو از لحاظ مَثل متساوی هستند؟ ستایش برای خداوند است، بلکه بیشتر آنها علم ندارند
- ترجمه راستینخدا (برای کفر و ایمان) مثلی زده (بیاموزید) آیا شخصی که اربابانی متعدد دارد همه مخالف یکدیگر (و هر کدام او را به کاری پر رنج و زحمت میگمارند) با آن شخصی که تسلیم امر یک نفر است (که به او مهربان است و هیچ تکلیف سختی نمیکند) حال این دو شخص یکسان است؟خدا را سپاس (که حالشان هرگز یکسان نیست) لیکن اکثر این مردم درک (این حقیقت) نمیکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٣٠ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ
همانا تو میمیری و همانا آنها میمیرند {بشارت و تسلیت (دلداری) برای او (ص) و برای موافقین امّت او و به عنوان تهدید برای مخالفین او و منافقین امّت او است}
- ترجمه سلطانیهمانا تو میمیری و همانا آنها میمیرند
- ترجمه راستین(ای رسول عزیز ما) شخص تو و این خلق البته به مرگ از دار دنیا خواهید رفت.
- ترجمه الهی قمشهای٣١ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ
سپس همانا شما در روز قیامت نزد پروردگارتان مجادله میکنید {تسلیت تامّه برای علی (ع) و شیعهٔ او، و تهدید تامّ برای مخالفین آنها است}
- ترجمه سلطانیسپس همانا شما در روز قیامت نزد پروردگارتان مجادله میکنید.
- ترجمه راستینآن گاه روز قیامت همه در پیشگاه عدل پروردگار خویش با یکدیگر ستیزه (و دادخواهی) میکنید.
- ترجمه الهی قمشهای