جزء شمارهٔ ۲۶


سورهٔ ۴۶- الأحقاف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ حم

«حم»

- ترجمه سلطانی

حم

- ترجمه راستین

حم (قسم به خدای حمید و مجید که)

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

تنزیل (نزول تدریجی) کتاب از سوی خداوند غالب حکیم است

- ترجمه سلطانی

تنزیل (نزول تدریجی) کتاب از سوی خداوند غالب حکیم است

- ترجمه راستین

تنزیل این قرآن عظیم از جانب خدای مقتدر حکیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِينَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ

آسمان‌‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است را خلق نکرده‌‌ایم مگر به حقّ [مخلوقٌ به] و با اَجل (مدّت) معیّن [برای آسمان‌‌های عالم صغیر و زمین آن و همچنین آسمان‌‌های عالم کبیر و زمین آن] و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند از آنچه که [از عقوبت بر ترک متابعت و ترک ولایت به آنها الحاق می‌‌شود (می‌‌رسد)] بیم داده شده‌‌اند [از عدم التفات آنها به آن و عدم تدبّرشان برای دفع آن بر حسبان (پندار) خود که ما آنها را عبث و لغو خلق کرده‌‌ایم] روگردانند

- ترجمه سلطانی

آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است را خلق نکرده‌ایم مگر به حقّ و با اجل (مدّت) معیّن و کسانی که کفر ورزیده‌اند از آنچه که بیم داده شده‌اند روگردانند

- ترجمه راستین

ما آسمانها و زمین و آنچه را بین آنهاست جز به حق (و برای حکمت و مصلحت خلق) و جز در وقت معیّن نیافریده‌ایم و آنان که کافرند از هر چه پند و اندرزشان کنند و بیمشان دهند روی می‌گردانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

[به مشرکین به خداوند و به مشرکین به ولایت] بگو: چه فکر می‌‌کنید دربارهٔ آنچه که غیر از خداوند [از اصنام و کواکب و اهواء و شیاطین و ملائکه، یا دربارهٔ آنچه که به جای خلفای خداوند یا بدون اذن خداوند از رؤسای ضلالت] می‌‌خوانید؟ به من نشان دهید که از زمین چه خلق کرده‌‌اند یا چه شراکتی در آسمان‌‌ها دارند؟ [تا بدان مستحقّ عبادت شدن شوند] اگر راستگو می‌‌باشید کتابی (نوشته‌‌ای) قبل از این یا اثری علمی را برای من بیاورید [یعنی اگر شما دلیلی عقلی ندارید پس از کتاب آسمانی یا غیر آسمانی دلیلی نقلی بیاورید که تقلید از آن ممکن شود یا اثری علمی، یعنی برای من نوشته‌‌ای یا حدیث منقولی بیاورید که از علمی ناشی شده باشد که اعتماد به آن جواز اشراک شرکاء در آن را ممکن سازد]

- ترجمه سلطانی

بگو: چه فکر می‌کنید دربارهٔ آنچه که غیر از خداوند می‌خوانید؟ به من نشان دهید که از زمین چه خلق کرده‌اند یا چه شراکتی در آسمان‌ها دارند؟ اگر راستگو می‌باشید کتابی قبل از این یا اثری علمی را برای من بیاورید

- ترجمه راستین

بگو: جز خدا همه آن بتهایی که به خدایی می‌خوانید به من نشان دهید که آیا در زمین چیزی آفریده‌اند؟یا شرکتی با خدا در خلقت آسمانها دارند؟اگر از کتب آسمانی پیشین دلیلی بر خدایی بتان دارید یا کمتر اثر و نشان بر درستی عقیده شرک یافته‌اید اگر راست می‌گویید بر من بیاورید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ

و چه کسی گمراه‌‌تر از آن کسانی است که به جای خداوند کسانی را می‌‌خوانند که [اگر دعاى آنها را بشنوند] تا روز قیامت بر آنها استجابت نمی‌‌کنند و آنها از دعای آنها غافلند [چه رسد به شنیدن آن و اجابت آنها]

- ترجمه سلطانی

و چه کسی گمراه‌تر از آن کسانی است که به جای خداوند کسانی را می‌خوانند که تا روز قیامت بر آنها استجابت نمی‌کنند و آنها از دعای آنها غافلند

- ترجمه راستین

و کیست گمراه‌تر از آن که جز خدا کسی را بپرستد که هیچ در حوائج تا قیامت او را اجابت نکند و از هر چه بخوانندشان خود بی خبر باشند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ

و وقتی که مردم محشور شوند آنها دشمنان آنان خواهند بود و به عبادت خود کافر (منکر) خواهند شد

- ترجمه سلطانی

و وقتی که مردم محشور شوند آنها دشمنان آنان خواهند بود و به عبادت خود کافر (منکر) خواهند شد

- ترجمه راستین

و چون در قیامت خلق محشور شوند آنجا معبودان باطل با مشرکان دشمن و از پرستش آنها بیزارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَـمَّا جَاءَهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ

و وقتی که آیات روشن (واضح الدلاله یا موضح) ما برای آنها تلاوت شود کسانی که نسبت به حقّ کفر ورزیدند چون نزد آنها آمد [یعنی بعد از آنکه حقّیّت آنها ظاهر شد دربارهٔ آیات] گفتند این جادویی واضح است

- ترجمه سلطانی

و وقتی که آیات روشن (واضح یا موضح) ما برای آنها تلاوت شود کسانی که نسبت به حقّ کفر ورزیدند چون نزد آنها آمد گفتند این جادویی واضح است

- ترجمه راستین

و هر گاه آیات روشن ما را بر مردم تلاوت کنند آنان که کافر شدند چون آیات الهی آمد گویند که این کتاب سحر آشکارایی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أَمْ يَقُـولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

یا می‌‌گویند: آن را افتراء بسته است [در جوابشان] بگو: اگر آن را افتراء بسته باشم پس شما چیزی [از عذاب خدا را از من دفع نکنید و چیزی از اَوْزار (بارهای سنگین) مرا تحمّل ننمایید، برای اینکه شما] در برابر خداوند بر من مالک نمی‌‌شوید [تا آن را از من دفع نمایید]، او به آنچه که به آن فرو می‌‌روید [یعنی اندفاع (تن در دادن، با سر فرو رفتن) می‌‌کنید از گفتار به اینکه قرآن سِحر یا افتراء است] داناتر است او به عنوان شاهد بین من و شما کافی است و او بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

یا می‌گویند: آن را افتراء بسته است بگو: اگر آن را افتراء بسته باشم پس شما در برابر خداوند چیزی بر من مالک نمی‌شوید او به آنچه که به آن فرو می‌روید (تن در می‌دهید) داناتر است او به عنوان شاهد بین من و شما کافی است و او بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

بلکه کافران می‌گویند که (محمّد) خود این آیات قرآن را فرا بافته است. بگو: اگر این قرآن را من از خود بافته باشم شما از قهر خدا هیچ قدرت بر نجات من ندارید، او به افکاری که در آن فرو می‌روید داناتر است، گواه میان من و شما هم او کافی است و اوست خدای بسیار آمرزنده و مهربان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ

[به آنها] بگو: [چرا رسالت را غریب می‌‌شمارید؟ و حال آنکه مثل سایر رسولان می‌‌باشم و] من بدعی (پدیدهٔ جدیدی) از رسولان نیستم [یعنی یکی از آنها هستم و رسولان مثل من بشر بوده‌‌اند و می‌‌خوردند و می‌‌آشامیدند و نکاح می‌‌کردند و در بازارها راه می‌‌رفتند و احکام را از سوی خداوند می‌‌آوردند و به توحید دعوت می‌‌کردند] و [بحسب اقتضای بشریّتم] نمی‌‌دانم که با من و با شما چه خواهد کرد [پس چه بر شما است که از من علم غیب را طلب می‌‌کنید؟!] من جز از آنچه که به من وحی می‌‌شود تبعیّت نمی‌‌کنم [و از آن به آنچه که اشتهاء (میل) دارید یا اشتهاء دارم تجاوز نمی‌‌کنم] و من [بحسب رسالتم] جز بیم دهنده‌‌ای واضح نیستم [و اگرچه بحسب ولایتم هادی شما می‌‌باشم و بر آنچه که بر آن قدرت ندارید قادرم و به آنچه که نمی‌‌دانید عالمی مُبین (ظاهر الانذار و ظاهر الصّدق یا واضح کننده) هستم]

- ترجمه سلطانی

بگو: من بدعی (پدیدهٔ جدیدی) از رسولان نیستم و نمی‌دانم که با من و با شما چه خواهد کرد من جز از آنچه که به من وحی می‌شود تبعیّت نمی‌کنم و من جز بیم دهنده‌ای واضح نیستم

- ترجمه راستین

بگو: من از بین رسولان، اولین پیغمبر نیستم (که تازه در جهان آوازه رسالت بلند کرده باشم تا تعجب و انکار کنید) و نمی‌دانم که با من و شما عاقبت چه می‌کنند؟من جز آنچه بر من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و جز آنکه با بیان روشن (خلق را آگاه کنم و از خدا) بترسانم وظیفه‌ای ندارم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَكَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ

بگو آیا دیدید (به من خبر دهید) اگر [قرآن یا قرآن ولایت علیّ (ع) یا وحی به من یا این که آن را از رسالت یا ولایت علیّ (ع) ادّعاء می‌‌کنم] از نزد خداوند باشد و شما به آن کفر ورزیده‌‌اید و شاهدی از بنی اسرائیل [با تورات] بر مثل آن گواهی داده و [آن شاهد] ایمان آورده [باشد] و [با این حال شما از ایمان به او] استکبار ورزیدید، [آیا پس ظالم نبوده‌‌اید؟ یا پس آیا مواخذه نمی‌‌شوید؟] همانا خداوند مردمان ظالم را هدایت نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

بگو آیا دیدید (به من خبر دهید) اگر (قرآن یا قرآن ولایت علیّ (ع) یا وحی به من که ادّعاء می‌کنم) از نزد خداوند باشد و شما به آن کفر ورزیده‌اید و شاهدی از بنی اسرائیل (با تورات) بر مثل آن گواهی داده و (آن شاهد) ایمان آورده (باشد) و (با این حال شما از ایمان به او) استکبار ورزیدید، (آیا پس ظالم نبوده‌اید؟) همانا خداوند مردمان ظالم را هدایت نمی‌کند

- ترجمه راستین

بگو: چه تصور می‌کنید، اگر از جانب خدا باشد و شما به آن کافر شوید در صورتی که از بنی اسرائیل شاهدی (چون عبد الله سلام عالمی) بر حق بودن قرآن گواهی دهد و ایمان آرد و شما تکبر ورزید (جز آن است که به عذاب خدا گرفتار می‌شوید) ؟آری البته خدا مردم ستمکار را هدایت نخواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَّا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُـولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ

و کسانی که [به خداوند و به رسولش یا به ولایت] کفر ورزیده‌‌اند دربارهٔ (در حقّ) کسانی که ایمان آورده‌‌اند گفتند اگر [این رسول یا این قرآن یا این امر از رسالت یا ولایت] خیر (بهتر) می‌‌بود، با آن از ما پیشی نمی‌‌گرفتند [زیرا ما به آن از آنها سزاوارتر می‌‌بودیم، برای اینکه مؤمنین در نظرشان اراذل مردم و حالاً بدترین آنها بودند و امر آخرت را با امر دنیا قیاس کردند و جز آنچه که در انظار حسّیّه خیر (خوب) شمرده می‌‌شود را خیر نمی‌‌دانستند] و آنوقت که به آن هدایت نشدند پس بزودی خواهند گفت که این دروغی قدیمی است [یعنی می‌‌گویند: این دروغ امثالش سابق شده و حال آنکه قبل از آن، کتاب موسى بود و آنها به آن اعتراف می‌‌کنند و آن شاهدى بر صدق این است]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند دربارهٔ کسانی که ایمان آورده‌اند گفتند اگر (این رسول یا قرآن یا این امر از رسالت و ولایت) خیر (بهتر) می‌بود، با آن از ما پیشی نمی‌گرفتند (زیرا ما به آن از آنها سزاوارتر می‌بودیم) و آنوقت که به آن هدایت نشدند پس بزودی خواهند گفت که این دروغی قدیمی است

- ترجمه راستین

و کافران گفتند: اگر دین اسلام بهتر (از بت‌پرستی) بود مردم (فقیر زبونی) از ما در ایمان به آن سبقت نمی‌گرفتند. و آنها چون به قرآن هدایت نمی‌شوند خواهند گفت که این کتاب دروغی از گفتار پیشینیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا كِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَانًا عَرَبِيًّا لِّيُنذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ

و (حال آنکه) قبل از آن، کتاب موسی به عنوان پیشوا و سبب رحمت بود و این کتابی تصدیق کنندهٔ [کتاب موسی] به زبان عربی است [که منافی مخالف آن نیست تا آنکه به کتاب موسى اقرار کنند و منکر تصدیق کنندهٔ کتاب موسی شوند]، تا به کسانی که ظلم کرده‌‌اند بیم دهد و به عنوان بشارت برای نیکوکاران است [و این انذار و این بشارت دلیل صدق او است]

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) قبل از آن، کتاب موسی به عنوان پیشوا و سبب رحمت بود و این کتابی تصدیق کنندهٔ (کتاب موسی) به زبان عربی است، تا به کسانی که ظلم کرده‌اند بیم دهد و به عنوان بشارت برای نیکوکاران است

- ترجمه راستین

و پیش از قرآن کتاب تورات بر موسی که امام و پیشوای مهربان خلق بود نازل گردید و این کتاب قرآن مصدّق کتب آسمانی پیشین به زبان فصیح عربی نازل شده تا ستمکاران عالم را (از عذاب خدا) بترساند و نیکوکاران را بشارت (به رحمت ایزد) دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

همانا کسانی که گفتند: «پروردگار ما الله است» سپس استقامت ورزیدند پس نه خوفی بر آنان است و نه آنها محزون می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که گفتند: «پروردگار ما الله است» سپس استقامت ورزیدند پس نه خوفی بر آنان است و نه آنها محزون می‌شوند

- ترجمه راستین

آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و بیمی و حزن و اندوهی (در دنیا و عقبی) نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

آنان اصحاب جنّت هستند که به (سبب) پاداش به آنچه که عمل می‌‌کردند در آن جاویدانند

- ترجمه سلطانی

آنان اصحاب جنّت هستند که به (سبب) پاداش به آنچه که عمل می‌کردند در آن جاویدانند

- ترجمه راستین

آنان اهل بهشتند و به پاداش اعمال نیک همیشه در بهشت ابد مخلّد خواهند بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِـحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ

و به انسان دربارهٔ احسان کردن به والدینش وصیّت کردیم مادرش او را با دشواری حمل کرد و او را با دشواری وضع [حمل] کرد و [مدّت] حمل او و جدا کردنش [از شیر] سی ماه است تا آنوقت که به اشدّ [رشد] خود برسد و به چهل سالگی برسد [سزاوار است که] بگوید پروردگارا مرا مشتاق کن [یعنی به من الهام کن یا به من ولع بده] که نعمتت که تو به من و به والدینم نعمت کردی را شکر کنم و اینکه عمل صالحی کنم که تو از آن راضی شوی و در ذرّیّه‌‌ام برایم اصلاح کن همانا من [از آنچه که مرا از تو مشغول می‌‌دارد] به سوی تو بازگشته‌‌ام و همانا من از مسلمین (تسلیم شدگان، مخلصین، منقادین) هستم

- ترجمه سلطانی

و به انسان دربارهٔ احسان کردن به والدینش وصیّت کردیم مادرش او را با دشواری حمل کرد و او را با دشواری وضع (حمل) کرد و (مدّت) حمل او و جدا کردنش (از شیر) سی ماه است تا آنوقت که به اشدّ (رشد) خود برسد و به چهل سالگی برسد (سزاوار است که) بگوید پروردگارا مرا مشتاق کن که نعمتت که تو به من و به والدینم نعمت کردی را شکر کنم و اینکه عمل صالحی کنم که تو از آن راضی شوی و در ذرّیّه‌ام برایم اصلاح کن همانا من به سوی تو بازگشته‌ام و همانا من از مسلمین (تسلیم شدگان) هستم

- ترجمه راستین

و ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر خود سفارش کردیم، که مادر با رنج و زحمت بار حمل او کشید و باز با درد و مشقّت وضع حمل نمود و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری او بود تا وقتی که طفل به حد رشد رسید و آدمی چهل ساله گشت (و عقل و کمال یافت آن گاه سزد که) عرض کند: بار خدایا، مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی شکر بیاموز و به کار شایسته‌ای که رضا و خشنودی تو در آن است موفق دار و فرزندان مرا صالح گردان، من به درگاه تو باز آمدم و از تسلیمان فرمان تو شدم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ أُولَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجَاوَزُ عَن سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ

آنان کسانی هستند که نیکوترین آنچه که عمل کرده‌‌اند را از آنها می‌‌پذیریم و از بدی‌‌هایشان در می‌‌گذریم آنها در میان اصحاب جنّت [خواهند بود] این وعدهٔ راستی است که به آنها وعده داده می‌‌شد

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که نیکوترین آنچه که عمل کرده‌اند را از آنها می‌پذیریم و از بدی‌هایشان در می‌گذریم آنها در میان اصحاب جنّت (خواهند بود) این وعدهٔ راستی است که به آنها وعده داده می‌شد

- ترجمه راستین

این بندگانند که به نیکوترین اعمال خود مقبول درگاه ما شده و در زمره اهل بهشت از گناهانشان می‌گذریم. این وعده صدقی است که به آنها بشارت می‌داده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَّكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُـولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ

و [یاد آور] کسی را که به والدینش گفت: اُف بر شما دوتا! آیا شما دو تا به من وعده می‌‌دهید که [به صورت زنده از قبرم زنده] بیرون آورده می‌‌شوم و (در حالی که) قبل از من قرن‌‌ها (پیشینیان) درگذشته‌‌اند [و احدی از آنها برنگشته و از قبرش زنده خارج نشده] و آن دو از خداوند استغاثه [با ناله طلب یاری کردن] می‌‌کنند که: وای (عجب) بر تو ایمان بیاور همانا وعدهٔ خداوند حقّ است، آنگاه او می‌‌گوید: این جز افسانه‌‌های پیشینیان نیست

- ترجمه سلطانی

و (یاد آور) کسی را که به والدینش گفت: اُف بر شما دوتا! آیا شما دو تا به من وعده می‌دهید که (از قبرم زنده) بیرون آورده می‌شوم و (در حالی که) قبل از من قرن‌ها (پیشینیان) درگذشته‌اند و آن دو از خداوند استغاثه (طلب یاری کردن با ناله) می‌کنند که: وای (عجب) بر تو ایمان بیاور همانا وعدهٔ خداوند حقّ است، آنگاه او می‌گوید: این جز افسانه‌های پیشینیان نیست

- ترجمه راستین

و (چقدر ناخلف است) فرزندی که پدر و مادر را گفت: افّ بر شما باد، آیا به من وعده می‌دهید که پس از مرگ مرا زنده کرده و از قبر بیرون می‌آرند در صورتی که پیش از من گروه و طوایف بسیاری رفتند (و یکی باز نیامد) ؟آن گاه پدر و مادر به خداست غاثه کنند (که پروردگارا، تو فرزند ما را هدایت کن و به او گویند) که وای بر تو، ایمان بیار، البته وعده خدا بر حق و حقیقت است، باز (آن نا اهل فرزند) گوید: این سخنان جز افسانه و اوهام پیشینیان نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ أُولَئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا خَاسِرِينَ

آنان کسانی هستند که گفتار (دستور) بر (زیان) آنها محقّق شده [به اینکه آنها اهل آتش هستند]

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که گفتار (دستور) بر (زیان) آنها محقّق شده است

- ترجمه راستین

اینان در میان طوایف بسیاری از جن و انس که از این پیش (به کفر) مردند کسانی هستند که وعده عذاب خدا بر آنها حتم است و اینها به حقیقت زیانکاران عالمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

در میان امّت‌‌هایی از جن و انس که قبل از آنها درگذشته‌‌اند، همانا آنها زیانکار بودند و هر کدام [از فریقین یا هر فردی از افراد فریقین] درجاتی [و درکاتی ناشی] از آنچه که عمل می‌‌کردند دارند و تا [خداوند جزای] اعمالشان را بطور تمام به آنها بدهد و به آنها ظلم نمی‌‌شود

- ترجمه سلطانی

در میان امّت‌هایی از جن و انس که قبل از آنها درگذشته‌اند، همانا آنها زیانکار بودند و هر کدام از آنچه که عمل می‌کردند درجاتی دارند و تا (خداوند جزای) اعمالشان را بطور تمام به آنها بدهد و به آنها ظلم نمی‌شود

- ترجمه راستین

و برای تمام (مردم مؤمن و کافر) به مقتضای اعمالشان درجاتی معین است (در عالم قیامت تا عدل خدا درباره آنها آشکار شود) و تا همه را به پاداش و مزد اعمال خود کاملا برساند و هیچ ستمی به آنها نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنتُمْ تَفْسُقُونَ

و روزی که کسانی که کفر ورزیده‌‌اند بر آتش عرضه می‌‌شوند [به آنها گفته می‌‌شود:] در زندگانی دنیوی خود [با اشتغال به دنیا و اتّباع از اهواء] پاکی‌‌های خود را [یعنی جهات الهی‌‌تان را از بین] بردید [تا آنکه شیطان از شما تمکّن یافت، و کسی که شیطان از او تمکّن یابد جهات الهی او از او فرار می‌‌کنند] و از آنها [یعنی در آنها یا به سبب آنها] بهره جستید پس امروز به خاطر آنچه که در زمین به غیر حقّ استکبار می‌‌ورزیدید و به (سبب) آنچه که فسق می‌‌کردید با این عذاب خوار کننده [یعنی عذابى که سبب هَوان (خواری) می‌‌باشد پس مضاعف می‌‌باشد برای اینکه آن عذاب جسم و نفس می‌‌باشد] جزاء داده می‌‌شوید {مراد از استکبار ظهور با انانیّت و تحقیر خلق است، و مراد از فِسق، خروج از طاعت کسی است که شایسته است که اطاعت شود}

- ترجمه سلطانی

و روزی که کسانی که کفر ورزیده‌اند بر آتش عرضه می‌شوند (به آنها گفته می‌شود:) در زندگانی دنیوی خود پاکی‌های خود را (از بین) بردید و از آنها بهره جستید پس امروز به خاطر آنچه که در زمین به غیر حقّ استکبار می‌ورزیدید و به (سبب) آنچه که فسق می‌کردید با این عذاب خوار کننده جزاء داده می‌شوید

- ترجمه راستین

و روزی که کافران را بر آتش دوزخ عرضه کنند (فرشتگان قهر و عذاب به آنها گویند) شما (لذّات بهشتی و) خوشیهایتان را در زندگانی دنیا (به شهوت رانی و ظلم و عصیان) از بین بردید و بدان لذّات دنیوی بر خوردار و دلباخته بودید، پس امروز به عذاب ذلّت و خواری مجازات می‌شوید چون در زمین به ناحق تکبر می‌کردید و راه فسق و تبهکاری پیش می‌گرفتید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

و به یاد آور برادر [قبیلهٔ] عاد (هود) را آنوقت که قومش را در اَحقاف (شهرهای قوم هود) انذار کرد (بیم داد) و از بین دستان (پیش از) او و از پشت (پس از) او انذار کنندگانی (رسولانی) گذشته بودند که: جز خداوند را بندگی نکنید همانا من از عذاب روزی عظیم بر شما می‌‌ترسم

- ترجمه سلطانی

و به یاد آور برادر (قبیلهٔ) عاد را (هود) آنوقت که قومش را در اَحقاف (شهرهای قوم هود) انذار کرد (بیم داد) و از بین دستان (پیش از) او و از پشت (پس از) او انذار کنندگانی (رسولانی) گذشته بودند که: جز خداوند را بندگی نکنید همانا من از عذاب روزی عظیم بر شما می‌ترسم

- ترجمه راستین

و یاد آر حال هود پیغمبر قوم عاد را که چون در سرزمین احقاف امتش را وعظ و اندرز کرد و (از قهر خدا) بترسانید و پیش از هود و بعد از او هم بسیار پیمبر بر انذار خلق آمد. باری هود قومش را گفت: هرگز جز خدای عالم کسی را نپرستید که من بر شما از عذاب روز بزرگ قیامت می‌ترسم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

گفتند: آیا نزد ما آمده‌‌ای تا ما را از خدایانمان منصرف کنی؟ پس اگر [در ادّعای رسالت و وحی شدن به تو و توعید (وعده دادن) عذاب] از راستگویان می‌‌باشی آنچه را [از عذاب از سوی خداوند] که به ما وعده می‌‌دهی برای ما بیاور

- ترجمه سلطانی

گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما را از خدایانمان منصرف کنی؟ پس اگر از راستگویان می‌باشی آنچه را که به ما وعده می‌دهی برای ما بیاور

- ترجمه راستین

قوم هود در پاسخ گفتند: آیا تو آمده‌ای ما را از پرستش بتان که خدایان ما هستند منع کنی؟! پس تو (زود) وعده عذابی را که به ما می‌دهی بیار اگر راست می‌گویی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ

[آن نذیر (انذار کننده) یا هود] گفت: جز این نیست که علم [به وقت عذاب] نزد خداوند است و [من علم به وقت آن ندارم تا از آن به شما خبر بدهم یا نسبت به شما در آن تعجیل کنم] من آنچه را که برای آن فرستاده شده‌‌ام به شما ابلاغ می‌‌کنم {و این و امثال آن خروج از انانیّت و اظهار عجز دربارهٔ تصرّف در ملک خداوند و بندگانش است و آن شیمهٔ (خوی) انبیاء و اولیاء (ع) است} و لکن شما را قومی می‌‌بینم که جهل می‌‌ورزید [یعنی منغمر (عقل از دست داده، فرو رفته) در جهل یا متّصف به جهل هستید، یا جهل می‌‌ورزید که رسولان به رحمت مبعوث شده‌‌اند نه به عذاب و به آن وعده می‌‌دهند و در آنچه که وعده می‌‌دهند نرمی به خرج می‌‌دهند]

- ترجمه سلطانی

گفت: جز این نیست که علم نزد خداوند است و من آنچه را که برای آن فرستاده شده‌ام به شما ابلاغ می‌کنم و لکن شما را قومی می‌بینم که جهل می‌ورزید

- ترجمه راستین

هود در جواب گفت: علمش نزد خداست و من آنچه را که بر آن رسالت داشتم به شما ابلاغ کردم و لیکن شما را بسیار مردم نادانی می‌بینم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ

پس چون آن [موعود (وعده داده شده)] را دیدند که به صورت ابری به سوی وادی‌‌های آنها روی آورنده است، گفتند: که این ابر باران دهنده به ما است، [فرمود:] بلکه آن آنچه [از عذاب] است که آن را تعجیل کرده بودید بادی است که در آن عذابی دردناک هست

- ترجمه سلطانی

پس چون آن (موعود) را دیدند که به صورت ابری به سوی وادی‌های آنها روی آورنده است، گفتند: که این ابر باران دهنده به ما است، بلکه آن آنچه است که آن را تعجیل کرده بودید بادی است که در آن عذابی دردناک هست

- ترجمه راستین

پس چون آن عذاب را به شکل ابری دیدند که بر رودخانه‌هاشان روی آورد گفتند: این ابری است که بر ما باران می‌بارد. (هود به آنها گفت: چنین نیست) بلکه اثر عذابی است که به تعجیل درخواستید، این باد سختی است که در آن عذابی دردناک است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لَا يُرَى إِلَّا مَسَاكِنُهُمْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ

که هر چیزی [از انفس و اموال] را به امر پروردگارش زیروزبر می‌‌کند، آنگاه صبح کردند [در حالی] که جز خانه‌‌هایشان دیده نمی‌‌شد این‌‌چنین به قوم مجرم جزاء می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

که هر چیزی را به امر پروردگارش زیروزبر می‌کند، آنگاه صبح کردند (در حالی) که جز خانه‌هایشان دیده نمی‌شد این‌چنین به قوم مجرم جزاء می‌دهیم

- ترجمه راستین

این بادی است که هر چیزی را به امر خدای خود نابود و هلاک می‌سازد. پس شبی صبح کردند که جز خانه‌های ویران آنها دیده نمی‌شد (و اثری از آنان نماند) . بلی ما بدین گونه قوم بدکار را کیفر می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

و همانا در آنچه که آنها را متمکّن کرده بودیم شما را در آن متمکّن نکرده‌‌ایم و برای آنان گوش و چشمان و فؤادهایی (دل‌‌هایی) قرار داده بودیم [همانطور که آنها را برای شما قرار داده‌‌ایم] پس گوش آنها و نه چشمانشان و نه فؤادهایشان آنها را از چیزی [از عذاب خداوند] بی نیاز نکرد [پس شما به گوشتان و چشمانتان و فؤادهایتان و دقّت تدبیرتان به آن مغرور نشوید] آنوقت آیات خداوند را جحد (نفی و انکار) می‌‌کردند [همانطور که شما آنها را جحد می‌‌کردید] و آنچه که آن را استهزاء می‌‌کردند [وزر گفتار و عملی که با آن استهزاء می‌‌کردند یا عذاب را که استهزاء می‌‌کردند] آنها را احاطه کرد

- ترجمه سلطانی

و همانا در آنچه که آنها را متمکّن کرده بودیم شما را در آن متمکّن نکرده‌ایم و برای آنان گوش و چشمان و فوادهایی (دل‌هایی) قرار داده بودیم پس گوش آنها و نه چشمانشان و نه فؤادهایشان آنها را از چیزی (از عذاب خداوند) بی نیاز نکرد آنوقت آیات خداوند را جحد (نفی و انکار) می‌کردند و آنچه که آن را استهزاء می‌کردند آنها را احاطه کرد

- ترجمه راستین

و به آن قوم عاد تمکین و قوتی دادیم که شما امت را چنان نیروی بدنی ندادیم و با آنکه بر آنها گوش و چشم و قلب مدرک قرار دادیم (تا با قوای ادراکی خداشناس شوند) هیچ این قوای مدرکه آنها را از عذاب نرهانید بدین جهت که آیات خدا را انکار می‌کردند، و آن عذابی که بدان استهزا می‌کردند به آنها فرا رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُم مِّنَ الْقُرَى وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و همانا آنچه از قریه‌‌ها که حول شما است [مانند قریه‌‌های ثمود و قوم لوط و شعیب] را هلاک کرده‌‌ایم و آیات [قولی و کتبی] را [در الفاظ و نقوش مختلف و آیات تکوینی آفاقی و انفسی را در زمان‌‌های مختلف و مکان‌‌های متعدّد و صور مختلف] صرف [یعنی به اشکال گوناگون بیان] کردیم با ترقّب به اینکه آنها بازگردند

- ترجمه سلطانی

و همانا آنچه از قریه‌ها که حول شما است را هلاک کرده‌ایم و آیات را صرف (به اشکال گوناگون بیان) کردیم با ترقّب به اینکه آنها بازگردند

- ترجمه راستین

و ما چه بسیار اهل شهر و دیار را که در اطراف شما بودند (به کیفر کفر) همه را هلاک کردیم و آیات (عبرت برای مردم) را به گونه‌های مختلف بیان داشتیم تا مگر (از کفر و گناه به درگاه خدا) باز گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ فَلَـوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ

پس چرا کسانی که به جای خداوند برای قربانی (تقرّب جُستن) اتّخاذ کرده بودند [یعنی آن خدایان آنها که با آنها به خداوند تقرّب می‌‌جویند و می‌‌گویند: اینان شفیعان ما نزد خداوند هستند] آنها را یاری نکردند [یعنی اگر این خدایان شفیعان شما می‌‌باشند و شما را در برابر عذاب خدوند یاری می‌‌نمایند پس چرا به سابقانی که عذاب به آنها حالّ (فرود آمدن) شد خدایانشان یاری نکردند] بلکه از آنها زائل شدند [و با آنها ثابت نماندند] و آن [اتّخاذ] افک (دروغ) آنها [و صرف (روی گردانیدن) آنها از طریق حقّ] و آنچه بود که افتراء می‌‌بستند

- ترجمه سلطانی

پس چرا کسانی که به جای خداوند برای قربانی (تقرّب جُستن) اتّخاذ کرده بودند آنها را یاری نکردند بلکه از آنها زائل شدند و آن (اتّخاذ) افک (دروغ) آنها و آنچه بود که افتراء می‌بستند

- ترجمه راستین

پس چرا جز خدا معبودانی که به آنها تقرب می‌جستند هیچ آنها را یاری نکردند؟بلکه از نظرشان محو و نابود شدند؟و این خدایی آن بتها سخنان بی حقیقت و دروغی بود که خود می‌بافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ

و [به یاد آور یا به قومت یادآوری کن] آنوقتی را که گروهی از جنّ را به سوی تو برگرداندیم که قرآن را بشنوند و چون در آنجا [نزد نبی (ص) یا نزد قرآن] حاضر شدند [بعضی از آنها به بعضی دیگر] گفتند: ساکت شوید [که قرائت او را بدون مانع بشنویم] پس چون قضاء (فارغ) شد انذارکنان به سوی قوم خود بازگشتند

- ترجمه سلطانی

و (به یاد آور یا یادآوری کن) آنوقتی را که گروهی از جنّ را به سوی تو برگرداندیم که قرآن را بشنوند و چون در آنجا (نزد نبی) حاضر شدند گفتند: ساکت شوید پس چون قضاء (فارغ) شد انذار کنان به سوی قوم خود بازگشتند

- ترجمه راستین

و (یاد آر) وقتی که ما تنی چند از جنّیان را متوجه تو گردانیدیم که استماع آیات قرآن کنند، چون نزد رسول رسیدند با هم گفتند: گوش فرا دهید. چون قرائت تمام شد به سوی قومشان برای هشدار (و تبلیغ و هدایت) باز گردیدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ قَالُوا يَاقَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ

[در حالی که] گفتند ای قوم ما، همانا ما کتابی را شنیده‌‌ایم که بعد از موسی نازل شده که بر آنچه [از کتب] که بین دستش (از پیش) است مصدّق [تصدیق کننده] است که به سوی حقّ و به سوی طریق مستقیم هدایت می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) گفتند ای قوم ما، همانا ما کتابی را شنیده‌ایم که بعد از موسی نازل شده که بر آنچه (از کتب) که بین دستش (از پیش) است مصدّق (تصدیق کننده) است که به سوی حقّ و به سوی طریق مستقیم هدایت می‌کند

- ترجمه راستین

گفتند: ای طایفه ما، ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی نازل شده در حالی که کتب آسمانی تورات و انجیل را که در مقابل او بود به راستی تصدیق می‌کرد و (خلق را) به سوی حق و طریق راست هدایت می‌فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ يَاقَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ

ای قوم ما، دعوت کنندهٔ خداوند را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا [خداوند یا داعی (دعوت کننده)] از گناهانتان برای شما بیامرزد و شما را در برابر عذابی دردناک پناه دهد

- ترجمه سلطانی

ای قوم ما، دعوت کنندهٔ خداوند را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا (او) از گناهانتان برای شما بیامرزد و شما را در برابر عذابی دردناک پناه دهد

- ترجمه راستین

ای طایفه ما، شما هم داعی حق (محمد مصطفی ص) را اجابت کنید و به او ایمان آرید تا خدا از گناهانتان در گذرد و شما را از عذاب دردناک قیامت نگاه دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَمَن لَّا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءُ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

و کسی که دعوت کنندهٔ خداوند را اجابت نکند پس در زمین عاجز کننده نیست و غیر از او ولیی ندارد، [سپس] آنها در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند

- ترجمه سلطانی

و کسی که دعوت کنندهٔ خداوند را اجابت نکند پس در زمین عاجز کننده نیست و غیر از او ولیی ندارد، (سپس) آنها در گمراهی واضحی (بدیهی) هستند

- ترجمه راستین

و هر که داعی حق را اجابت نکند در زمین مفر و پناهی از قهر خدا نتواند یافت و جز او هیچ یار و یاوری نخواهد داشت و چنین کسان در ضلالت و گمراهی آشکار هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

آیا ندیده‌‌اند که خداوندی که آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرده و از خلق آنها ناتوان نشده قادر است بر اینکه مردگان را زنده کند؟ بلی همانا او به هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

آیا ندیده‌اند که خداوندی که آسمان‌ها و زمین را خلق کرده و از خلق آنها ناتوان نشده قادر است بر اینکه مردگان را زنده کند؟ بلی همانا او به هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

آیا کافران ندیدند خدایی که آسمانها و زمین را آفرید و هیچ از آفرینش آنها فرو نماند البته هم او قادر بر آن است که مردگان را باز زنده کند؟آری البته او بر هر چیز قادر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ

و [یاد آوری کن] آنروزی [را] که کسانی که کفر ورزیده‌‌اند بر آتش عرضه می‌‌شوند [به آنها گفته می‌‌شود:] آیا این حقّ نیست، می‌‌گویند: بلی قسم به پروردگار ما، می‌‌گوید: پس بچشید عذاب را به خاطر آنکه [به خدا یا به رسول یا به آخرت یا به ولایت] کفر می‌‌ورزیدید

- ترجمه سلطانی

و (یاد آوری کن) آنروزی (را) که کسانی که کفر ورزیده‌اند بر آتش عرضه می‌شوند (به آنها گفته می‌شود:) آیا این حقّ نیست می‌گویند: بلی قسم به پروردگار ما، می‌گوید: پس بچشید عذاب را به خاطر آنکه کفر می‌ورزیدید

- ترجمه راستین

و روزی که کافران را بر آتش دوزخ عرضه کنند (به آنها گویند) آیا این وعده دوزخ حقیقت نبود؟گویند: بلی به پروردگارمان سوگند که حق بود. خدا گوید: پس امروز به کیفر کفرتان سختی عذاب دوزخ را بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ

[پس وقتی که امر اینان بر آنچه که ذکر شد می‌‌باشد] پس صبر کن همانطور که پیامبران الوالعزم (دارندهٔ عزم) صبر کردند {و مشهور از اخبار ما این است که رسولان أُولُو الْعَزم پنج تن هستند، نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (ع) و محمّد (ص) و أُولُو الْعَزم نامیده شدند برای اینکه شریعت آنها بر آنچه که از شرایع سابق بوده ناسخ است و بر همهٔ خلایق حتم (واجب) بود به خلاف سایر انبیاء (ع) زیرا شریعت آنان شریعت از سابق خود بود} و برای آنها طلب تعجیل [عذاب] مکن [زیرا لامحاله عن قریب (نزدیک) می‌‌باشد]، گویی که آنها در روزی که آنچه [از عذاب] که به آنها وعده داده می‌‌شود را می‌‌بینند جز ساعتی از یک روز را [در تنّعم دنیا] درنگ نکرده‌‌اند [یعنی اینکه مکث در دنیا و اگرچه زمانی طولانی باشد جز مانند ساعتى نیست؛ پس چرا تو عذاب عن قریب وارد بر آنها را استعجال (طلب عجله) می‌‌کنی] این به عنوان ابلاغ است پس آیا جز مردمان فاسق هستند که [از حیات انسانی] هلاک می‌‌شوند.

- ترجمه سلطانی

پس صبر کن همانطور که پیامبران الوالعزم (دارندهٔ عزم) صبر کردند و برای آنها طلب تعجیل (عذاب) مکن، گویی که آنها در روزی که آنچه که به آنها وعده داده می‌شود را می‌بینند جز ساعتی از یک روز را درنگ نکرده‌اند این به عنوان ابلاغ است پس آیا جز مردمان فاسق هستند که (از حیات انسانی) هلاک می‌شوند.

- ترجمه راستین

(ای رسول ما) تو هم مانند پیغمبران اولوا العزم (در تبلیغ دین خدا و تحمل اذیّت امت) صبور باش و بر امت به عذاب تعجیل مکن تا روزی که آنچه وعده داده شده به چشم ببینند آن روز پندارند که (در دنیا) به جز ساعتی از روز درنگ نداشتند. (این قرآن و آیات وعده و وعیدش) تبلیغ رسالت و اتمام حجتی است، پس آیا (به قیامت) جز مردم (شهوت پرست) فاسق هیچ کس هلاک خواهد شد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۴۷- محمد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ

کسانی که [به خدا یا به رسول (ص) یا به آخرت یا به علیّ (ع) و ولایت او] کفر ورزیده‌‌اند {مقصود کفر به ولایت است به قرینهٔ «سَبِیلِ اللَّه» زیرا سبیل الله جز ولایت نیست} و از راه خدا اعراض [یا منع] کردند [خداوند] اعمالشان را [که در اسلام آنها را عمل کردند] تباه کرده است

- ترجمه سلطانی

کسانی که کفر ورزیده‌اند و از راه خدا اعراض (یا منع) کردند (خداوند) اعمالشان را تباه کرده است

- ترجمه راستین

آنان که کافر شدند و راه دین خدا را (بر خلق) بستند خداوند اعمال آنها را تباه و باطل ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ

و کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اند [یعنی اسلام آورده‌‌اند] و به صالحات [که لازمهٔ بیعت عامّهٔ آنها است] عمل کردند و به آنچه که [دربارهٔ علیّ (ع)] بر محمّد (ص) نازل شد [با قبول ولایت او و بیعت با او] و [ولایتی که بر محمّد (ص) نازل شده و آن] همان حقّ از پروردگارشان است ایمان آورده‌‌اند سیّئاتشان را از آنها پوشانده (زدوده) و اندیشهٔ آنان (حالشان یا قلبشان) را اصلاح کرده است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند و به صالحات عمل کردند و به آنچه که بر محمّد (ص) نازل شد و آن حقّ از پروردگارشان است ایمان آورده‌اند سیّئاتشان را از آنها پوشانده (زدوده) و اندیشهٔ آنان را اصلاح کرده است

- ترجمه راستین

و آنان که گرویدند و نیکوکار شدند و به قرآنی که بر محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) نازل شد که البته بر حق و از جانب خدایشان بود ایمان آوردند خدا از گناهانشان درگذشت و امر (دنیا و دین) آنها را اصلاح فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ

آن [اِضْلال (گمراه کردن) و تکفیر سیّئات (زدودن یا پوشاندن بدی‌‌ها) و اصلاحِ حال] به خاطر این است که کسانی که [به ولایت] کفر ورزیدند از باطل [یعنی از اهواء خود و از اعداء (دشمنان) امیر المؤمنین (ع)] پیروی کرده‌‌اند و به خاطر این است که کسانی که [به ولایت و امیر المؤمنین (ع)] ایمان آوردند از حقّ که از پروردگارشان است پیروی کرده‌‌اند این‌‌چنین [مَثَل زدن برای علیّ (ع) و دشمنانش به نحو عموم است که اعداء آل محمّد (ص) ملتفت به آن نشوند تا آن را اسقاط نمایند] خداوند مَثَل‌‌های آنها [یعنی اوصاف آنها یا حکایات آنها یا مَثَل‌‌هایی که احوال آنان را تشبیه می‌‌کند] را برای مردم می‌‌زند

- ترجمه سلطانی

آن (اصلاح حال ایشان) به خاطر این است که کسانی که کفر ورزیدند از باطل پیروی کرده‌اند و به خاطر این است که کسانی که ایمان آوردند از حقّ که از پروردگارشان است پیروی کرده‌اند این‌چنین خداوند مثل‌های آنها را برای مردم می‌زند

- ترجمه راستین

این (تباهی حال کافران و اصلاح مؤمنان) بدان سبب است که کافران پیرو (آراء و عقاید اهل) باطل گردیدند و اهل ایمان پیرو (قرآن) حق که از جانب خدایشان نازل گردید شدند. این گونه صریح خدا مثال حال مردم را بیان می‌کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ

پس وقتی که به کسانی که کفر ورزیده‌‌اند برخوردید پس گردن بزنید (با گردن زدن، آنها را بزنید) تا آنوقت که آنان را در هم بکوبید سپس محکم در زنجیر [بند] کنید پس بعد از آن یا منّت گذارید و یا به فداء (اخذ مال در مقابل آزاد کردن، فدیه گرفتن) [آزاد کنید] تا اینکه جنگ سنگینی‌‌اش فروکش کند {یعنی اینکه گردن زدن و اسیر نمودن اشخاص جز مادامی که حرب (جنگ) برپا است نیست و وقتی که حرب منقضی (تمام) شد پس بر آنان تعرّض نکنید، یا معنی می‌‌دهد تا محارب و حربى در بلاد شما باقی نماند پس رفع محاربه از بین، علّت غایی محاربه می‌‌باشد}، آن [حکم خداوند بحسب اسباب آن است] و [لیکن] اگر خداوند می‌‌خواست البتّه [بدون امر کردن به شما به جنگیدن با آنها] از آنها انتقام می‌‌گرفت و لکن [خواست] تا بعضی از شما را با بعضی دیگر آزمایش کند {زیرا در جهاد تحصیل خصال عظیمی است که تحصیل آنها جز با آن ممکن نمی‌‌شود، و تهدیدی عظیم برای کفّار است تا قبل از استیصال (درماندگی) به توبه کردن رغبت کنند} و کسانی که در راه خدا کشته شده‌‌اند پس هرگز اعمالشان گم (ضایع) نخواهد شد

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که به کسانی که کفر ورزیده‌اند برخوردید پس گردن (آنها را) بزنید تا آنوقت که آنان را در هم بکوبید سپس محکم در زنجیر (بند) کنید پس بعد از آن یا منّت گذارید و یا به فداء (اخذ مال در مقابل آزاد کردن، فدیه گرفتن) (آزاد کنید) تا اینکه جنگ سنگینی‌اش فروکش کند، آن (حکم خداوند بحسب اسباب آن است) و (لیکن) اگر خداوند می‌خواست البتّه از آنها انتقام می‌گرفت و لکن (خواست) تا بعضی از شما را با بعضی دیگر آزمایش کند و کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند پس هرگز اعمالشان گم (ضایع) نخواهد شد

- ترجمه راستین

شما مؤمنان چون (در میدان جنگ) با کافران رو به رو شوید باید (شجاعانه) آنها را گردن زنید تا آن گاه که از خونریزی بسیار دشمن را از پا در آوردید پس از آن، اسیران جنگ را محکم به بند کشید که بعدا یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فدا گیرید تا در نتیجه جنگ سختیهای خود را فروگذارد. این حکم فعلی است، و اگر خدا بخواهد خود از کافران انتقام می‌کشد (و همه را بی زحمت جنگ شما هلاک می‌کند) و لیکن (با این جنگ کفر و ایمان) می‌خواهد شما را به یکدیگر امتحان کند، و آنان که در راه خدا کشته شدند خدا هرگز اعمالشان را ضایع نگرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ

بزودی آنها را [به آنچه از کمالات انسانی و درجات جنان که سزاوار است که به آن هدایت شوند] هدایت خواهد کرد و بالشان (اندیشه‌‌شان) را اصلاح خواهد کرد [تا حین تلذّذات انسانیشان آنچه که حال آنان را تغییر می‌‌دهد نباشد]

- ترجمه سلطانی

بزودی آنها را هدایت خواهد کرد و اندیشه‌شان را اصلاح خواهد کرد

- ترجمه راستین

آنها را البته به راه سعادت هدایت کند و امورشان را اصلاح فرماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ

و آنها را در جنّتی داخل خواهد کرد که [خداوند] آن را به آنها شناسانده است [به اینکه در آن آنچه که انفس به آن اشتهاء دارند و چشمان لذّت می‌‌برند هست و در آن آنچه که بر قلب بشر خطور نکرده هست]

- ترجمه سلطانی

و آنها را در جنّتی داخل خواهد کرد که آن را به آنها شناسانده است

- ترجمه راستین

و در بهشتی که قبلا به منزل و مقاماتشان همه را شناسا کرده وارد کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید اگر خداوند را یاری کنید او [نیز] شما را یاری می‌‌کند و قدم‌‌های شما را [در دینتان که همان ولایت علیّ (ع) است] ثابت نگه می‌‌دارد

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر خداوند را یاری کنید او (نیز) شما را یاری می‌کند و قدم‌های شما را ثابت نگه می‌دارد

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، شما اگر خدا را یاری کنید (یعنی دین و پیغمبر خدا را) خدا هم شما را یاری کند و ثابت قدم گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ

و کسانی که [به ولایت] کفر ورزیده‌‌اند پس [وای بر] آنها [با لغزش خود] لغزیدند و اعمالشان را تباه گرداند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که کفر ورزیده‌اند پس (وای بر) آنها (با لغزش خود) لغزیدند و اعمالشان را تباه گرداند

- ترجمه راستین

و آنان که کافر شدند نابود و هلاک شوند و خدا اعمالشان را ضایع و باطل سازد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ

آن به خاطر این است که آنها به آنچه که خداوند [دربارهٔ علی (ع)] نازل کرده است کراهت داشتند پس اعمالشان را تباه ساخت

- ترجمه سلطانی

آن به خاطر این است که آنها به آنچه که خداوند نازل کرده است کراهت داشتند پس اعمالشان را تباه ساخت

- ترجمه راستین

این (هلاک کفار) بدان سبب است که آنها از قرآنی که خدا نازل فرمود کراهت و اعراض داشتند پس خدا اعمالشان را محو و نابود فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا

و آیا در زمین [یعنی زمین طبع یا زمین قرآن یا اخبار یا سِیَر (سیره‌‌ها) یا زمین عالم صغیر] سیر نکرده‌‌اند تا نظر کنند که عاقبت کسان قبل از آنها [از کسانی که آیات خدا را تکذیب کردند و خلفای خداوند را تصدیق ننمودند] چگونه بوده است [تا از قبح فعل خود و تکذیبشان و از عقوبت او متنبّه شوند] خداوند آنها را واژگون (زیرورو) کرد و برای کافران [ولایت] امثال آن [عذاب‌‌ها] هست

- ترجمه سلطانی

و آیا در زمین سیر نکرده‌اند تا نظر کنند که عاقبت کسان قبل از آنها چگونه بوده است خداوند آنها را واژگون (زیرورو) کرد و برای کافران امثال آن (عذاب‌ها) هست

- ترجمه راستین

آیا در زمین به سیر و سفر نمی‌روند تا به چشم خود عاقبت حال پیشینیان را مشاهده کنند که چگونه آنها را خدا هلاک کرد؟و این کافران هم مانند آنها به کیفر کفر خود البته می‌رسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ

آن [تدمیر (واژگونی، زیرورو کردن)] به خاطر این است که خداوند مولای کسانی است که [به ولایت] ایمان آورده‌‌اند [نه کسانی که به آن کفر ورزیده‌‌اند] و اینکه کافران [به ولایت] مولایی ندارند

- ترجمه سلطانی

آن به خاطر این است که خداوند مولای کسانی است که ایمان آورده‌اند و اینکه کافران مولایی ندارند

- ترجمه راستین

این (معامله خدا با کافران و مؤمنان) بدان سبب است که البته خدا یار و مولای مؤمنان است و کافران هیچ مولا و یاور و یاری ندارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ

همانا خداوند کسانی که ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح کرده‌‌اند را در جنّت‌‌هایی داخل می‌‌کند که از زیر آنها نهرها جاری می‌‌شود {مراد از ایمان بیعت خاصّهٔ ولویّه یا حالت حاصله به آن است، یا بیعت عامّهٔ نبویّه است و مراد از عمل صالح بیعت خاصّه است} و کسانی که [به ولایت ولیّ امرشان] کفر ورزیده‌‌اند همانطور که چهارپایان می‌‌خورند بهره (لذّت) می‌‌برند و می‌‌خورند [یعنی مانند چهارپایان بدون نظر به عاقبت خویش و عاقبت تمتّع خویش تمتّع (بهره‌‌مند شدن) می‌‌برند] و آتش مأوای آنها است

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح کرده‌اند را در جنّت‌هایی داخل می‌کند که از زیر آنها نهرها جاری می‌شود و کسانی که کفر ورزیده‌اند همانطور که چهارپایان می‌خورند بهره می‌برند و می‌خورند و آتش مأوای آنها است

- ترجمه راستین

البته خدا آنان را که ایمان آورده و نیکوکار شوند در بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند و آنان که به راه کفر شتافتند به تمتّع و شهوت‌رانی و شکم‌پرستی مانند حیوانات پردازند و عاقبت منزل آنها آتش دوزخ خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ

و چه بسیار شهرهایی که آنها قوی‌‌تر از قریهٔ تو (مکّه) بودند که تو را [از آن] اخراج کردند آنها را هلاک کردیم و (حال آنکه) یاوری نداشتند

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار شهرهایی که آنها قوی‌تر از قریهٔ تو بودند که تو را (از آن) اخراج کردند آنها را هلاک کردیم و (حال آنکه) یاوری نداشتند

- ترجمه راستین

چه شهرهای بسیار که از (شهر مکّه) وطن تو که کفّار از آن خارجت کردند محکم بنیان‌تر بود ما اهلش را هلاک کردیم و بر نجات خود هیچ یاوری نداشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُم

آیا پس [تمیزی نزد ما نبوده؟ که] کسی که بر بیّنه‌‌ای از پروردگارش می‌‌باشد [و او علی (ع) است] مانند کسانی است که عمل بد آنها برایشان زینت داده شده و از هواهایشان پیروی کرده‌‌اند؟! [و آنها منافقین هستند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس کسی که بر بیّنه‌ای از پروردگارش می‌باشد مانند کسانی است که عمل بد آنها برایشان زینت داده شده و از هواهایشان پیروی کرده‌اند؟!

- ترجمه راستین

آیا آن کس که از خدای خود حجت علمی و برهانی (مانند قرآن) در دست دارد مانند کسانی است که عمل زشتشان در نظر زیبا جلوه کرده و پیرو هوای نفسانی خود شدند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ

مَثل جنّتی که به تقوا پیشگان وعده داده شده که در آن نهرهایی از آب غیر بدبو [یعنی غیر متغیّر بحسب طعم و بو و رنگ] و نهرهایی از شیر هست که طعم آنها تغییر نمی‌‌کند و انهاری از شراب که برای نوشندگان لذّتبخش است {و خمر (شراب) جنّت در آن حرمت و نه نجاست و نه سردرد خماری و نه بوی بد و نه مَرارت (تلخی) طعم نیست} و نهرهایی از عسل صاف شده [از آنچه که با عسل دنیوی مخلوط می‌‌شود] و در آن برایشان از هر میوه‌‌ای [دنیوی و اخروی از ثمرات (میوه‌‌ها) علوم و مشاهدات و تسبیح و تحمید] هست و آمرزشی از پروردگارشان است [که فوق همه است] مانند کسی است که او در آتش ماندگار است؟ [یعنی آیا کسانی که در جنّت در این نعمت‌‌ها می‌‌باشند مانند کسانی هستند که آنها در آتش خالد (همیشگی، جاودانه) هستند] و [به او] آب گرم (داغ) نوشانند و روده‌‌هایشان را [از فرط حرارتش] قطع (پاره) می‌‌کند [و این در مقابل انهارى است که به متّقین وعده داده شده]

- ترجمه سلطانی

مَثل جنّتی که به تقوا پیشگان وعده داده شده که در آن نهرهایی از آب غیر بدبو و نهرهایی از شیر هست که طعم آنها تغییر نمی‌کند و انهاری از شراب که برای نوشندگان لذّتبخش است و نهرهایی از عسل صاف شده و در آن برایشان از هر میوه‌ای هست و آمرزشی از پروردگارشان است مانند کسی است که او در آتش ماندگار است؟ و (به او) آب داغ نوشانند و روده‌هایشان را قطع (پاره) می‌کند

- ترجمه راستین

داستان بهشتی که به متقیان وعده دادند این است که در آن باغ بهشت نهرهایی از آب زلال دگرگون ناشدنی است و نهرها از شیر بی آنکه هرگز طعمش تغییر کند و نهرها از شراب ناب که نوشندگان را به حد کمال لذّت بخشد و نهرها از عسل مصفّی و تمام انواع میوه‌ها بر آنان مهیّاست و (فوق همه لذّات) مغفرت و لطف پروردگارشان، (آیا حال آن که در این بهشت ابد است) مانند کسی است که در آتش مخلّد است و آب جوشنده حمیم به خوردشان دهند تا اندرونشان را پاره پاره گرداند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ

و [عدّه‌‌ای] از آنها [از منافقین] کسانی هستند که به تو گوش می‌‌سپارند [مقصود آنان از استماع (شنیدن) استهزاء تو است، یا از آنها کسانی هستند که آنها بر قلبشان مهر نهاده شده، و به تو استماع (گوش فرا دادن) می‌‌کنند و کلام تو را نمی‌‌فهمند] تا آنوقت که از نزد تو خارج شوند [برای عدم تَفَطُّن (فهمیدن) آنها کلام تو را] به کسانی که علم داده شده‌‌اند می‌‌گویند: «الان چه گفت؟» آنان کسانی هستند که خداوند بر قلوبشان مهر نهاده و از هواهایشان تبعیّت کرده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و (عدّه‌ای) از آنها کسانی هستند که به تو گوش می‌سپارند تا آنوقت که از نزد تو خارج شوند به کسانی که علم داده شده‌اند می‌گویند: «الان چه گفت؟» آنان کسانی هستند که خداوند بر قلوبشان مهر نهاده و از هواهایشان تبعیّت کرده‌اند

- ترجمه راستین

و بعضی از مردم منافق به گفتارت کاملا گوش می‌دهند تا وقتی که از حضورت خارج شوند با اهل علم (اصحابت به تمسخر و اهانت) می‌گویند: رسول باز از سر نو چه گفت؟اینان هستند که خدا بر دلهاشان مهر (قهر) نهاد و پیرو هوای نفس خود گردیدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ

و (حال آنکه) کسانی که [به ولایت علی (ع)] هدایت شده‌‌اند [خداوند یا محمّد (ص)، یا آنچه که محمّد (ص) فرمود، یا استهزاء منافقین] بر آنها هدایت افزوده و تقوایشان را به آنها داده است

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) کسانی که هدایت شده‌اند هدایت بر آنها افزوده شده و تقوایشان را به آنها داده است

- ترجمه راستین

و آنان که هدایت یافتند خدا بر هدایت و ایمانشان بیفزود و (پاداش) تقوای آنها را به آنان عطا فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ

پس آیا منتظر [چیزی] جز ساعت هستند که ناگهانی نزد آنها بیاید؟ و (حال آنکه) علامات آن آمده است {از علامات آن در عالم کبیر بعثت محمّد (ص) و انشقاق قمر و نزول آخرین کتاب است، و در عالم صغیر اوّلین علامات، نزول عقل از عالم علوی خود در آن است، سپس تغییراتی است که در آن می‌‌باشد، سپس امراضی که بر او وارد می‌‌شود و غیر آن از آنچه که دلالت بر زوال او و دثور (فرسودگی) او می‌‌کند} پس یادآوری آنان برای آنها وقتی که [آن ساعت] نزد آنها بیاید چگونه است [یادآوری آنان نفع نمی‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

پس آیا منتظر (چیزی) جز ساعت هستند که ناگهانی نزد آنها بیاید؟ و (حال آنکه) علامات آن آمده است پس یادآوری آنان برای آنها وقتی که (آن ساعت) نزد آنها بیاید چگونه است (یادآوری آنان نفع نمی‌دهد)

- ترجمه راستین

(کافران که ایمان نمی‌آرند) باز انتظاری دارند جز آنکه ساعت قیامت ناگاه فرا رسد؟که شروط و علائم قیامت بسیاری پدید آمد، و پس از آنکه قیامت بیاید در آن حال تذکر و یادآوری آنان چه فایده بخشد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ

پس بدان: که خدایی جز الله نیست و برای ذنب (گناه) خود و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار کن و خداوند محلّ حرکت شما [تَقَلُّب (دگرگون شدن، گردش کردن) شما و انتقالات شما را] و جایگاه شما [در مراتب آخرت که آن بحسب مراتب مردم بسیار است] را می‌‌داند {زیرا شما از اوّل استقرار نطفه‌‌تان و موادّتان در ارحام تا آخر دنیا انتقالاتی دارید و همچنین در برازخ تا اعراف}

- ترجمه سلطانی

پس بدان: که خدایی جز الله نیست و برای ذنب (گناه) خود و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار کن و خداوند محلّ حرکت شما و جایگاه شما را می‌داند

- ترجمه راستین

باز هم بدان که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست و تو بر گناه خود[منظور از گناه آن حضرت نافرمانی خدا نیست، زیرا پیامبر (ص) معصوم است. به تفاسیر مراجعه شود. (م) ]و برای مردان و زنان با ایمان آمرزش طلب، و خدا منازل انتقال شما به عالم آخرت و مسکن همیشگی شما همه را می‌داند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَيَقُـولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَـوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ

و کسانی که ایمان آورده‌‌اند [یعنی مطلق مسلمین یا منافقین از آنها یا مؤمنین با بیعت خاصّهٔ ولویّه] می‌‌گویند: چرا [در امر جهاد یا بطور مطلق] سوره‌‌ای نازل نمی‌‌شود و وقتی که سوره‌‌ای محکم نازل می‌‌شود و در آن جنگ ذکر می‌‌شود [یعنی در آن حکم دربارهٔ جنگ بنابر سبیل عزیمت (الزام) ذکر شود] کسانی که در قلوبشان مرض هست را می‌‌بینی که [همانند] نظر کردن [فرد] بی‌‌هوش از [شدّت ترس و وحشت] مرگ به تو نظر می‌‌کنند پس بر آنان

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند: چرا سوره‌ای نازل نمی‌شود و وقتی که سوره‌ای محکم نازل می‌شود و در آن جنگ ذکر می‌شود کسانی که در قلوبشان مرض هست را می‌بینی که (همانند) نظر کردن (فرد) بی‌هوش از (ترس) مرگ به تو نظر می‌کنند پس بر آنان

- ترجمه راستین

و مؤمنان می‌گویند: چه شده که سوره‌ای (در حکم جهاد کفّار) نازل نشد؟در صورتی که چون سوره‌ای محکم و صریح آید و در آن ذکر جنگ شود آنان را که دلهاشان مریض (نفاق) است بنگری که مانند کسی که از ترس، حال بی هوشی بر او دست می‌دهد در تو نگاه می‌کنند، آری مرگ و هلاک بر آنها سزاوارتر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ طَاعَةٌ وَقَـوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ

طاعت و گفتار نیک سزاوارتر است، و وقتی که امری عزم (اتّخاذ تصمیم) می‌‌شود پس اگر [دربارهٔ آنچه که گفتند که چرا سوره‌‌ای نازل نشد یا در مطلق آنچه که گفتند و با زبانشان اقرار کردند از ایمان و تصدیق به خداوند و رسول (ص) و قبول احکام، یا در آنچه که به آن اقرار کردند از امارت علیّ (ع) و تسلیم شدن به او به امیر بودن امیر المؤمنین] نسبت به خداوند صدق داشته باشند البتّه برای آنها بهتر [از آنچه از ایّام دنیا و تمتّعات (بهره‌‌مندی) آن که آنها آن را خیر می‌‌پنداشتند] می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

طاعت و گفتار نیک سزاوارتر است، و وقتی که امری عزم (اتّخاذ تصمیم) می‌شود پس اگر نسبت به خداوند صدق داشته باشند البتّه برای آنها بهتر می‌باشد

- ترجمه راستین

(راه سعادت) طاعت خدا و گفتار نیکو است و پس از آنکه امر (دین یا کار جنگ) به عزم و لزوم پیوست اگر (منافقین) با خدا به راستی رفتار کنند بر آنها بهتر خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ

و آیا امید بسته‌‌اید که تولّی یابید (ولیّ بشوید) [به جای علیّ (ع) یا که متولّی امور مردم شوید، یا که مردم از شما روی بگردانند] که در زمین فساد کنید [یعنی اگر شما متولّی شوید شأنی سوای افساد برای شما نمی‌‌باشد پس برای شما شایسته است که حین تولّی (حکومت کردن) به غیر از او امید مدارید] و [پیوندهای] ارحام [صوری و معنوی]تان را قطع کنید

- ترجمه سلطانی

و آیا امید بسته‌اید که تولّی یابید (ولیّ بشوید) که در زمین فساد کنید و (پیوندهای) ارحامتان را قطع کنید

- ترجمه راستین

شما منافقان اگر (از فرمان خدا و اطاعت قرآن) روی بگردانید آیا جز این امید می‌برید که در زمین فساد و قطع رحم کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ

آنان کسانی هستند که خداوند آنها را لعن (دور) کرده و آنان را [از ادراک جهت اخرویّه] کر کرده و چشمانشان را کور نموده است

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که خداوند آنها را لعن (دور) کرده و آنان را کر کرده و چشمانشان را کور نموده است

- ترجمه راستین

همین منافقانند که خدا آنها را لعن کرده و گوش و چشمشان را کر و کور گردانید (تا به جهل و شقاوت بمیرند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا

آیا [می‌‌توانند در آیات و قرآن تأمّل کنند] پس در قرآن تدبّر نمی‌‌کنند یا قفل‌‌های آن بر قلوب [نهاده شده] است [و قدرت بر تدبّر ندارند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس در قرآن تدبّر نمی‌کنند یا قفل‌های آن بر قلوب (نهاده شده) است

- ترجمه راستین

آیا منافقان در آیات قرآن تفکر نمی‌کنند یا بر دلهاشان خود قفل‌ها (ی جهل و نفاق) زده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ

همانا کسانی که بعد از آنکه [با قول خداوند و قول رسولش] هدایت (ولایت و طریق آن) برای آنها روشن شد به ادبار (عقب) خود برگشتند {سالک بر طریق دین را تشبیه به کسی کرده که راهی را می‌‌پیماید، و بازگشت کنندهٔ از دین را به کسی که از راهی بر عقب خود بر می‌‌گردد، و این حال مسلمینی است که به محمّد (ص) اسلام آوردند سپس با او در اوامر او مخالفت کردند} شیطان [زشتی‌‌ها را] برای آنها زینت داد و آنها را در آرزوهای دور و دراز افکند

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که بعد از آنکه هدایت برای آنها روشن شد به ادبار (عقب) خود برگشتند شیطان (زشتی‌ها را) برای آنها زینت داد و آنها را در آرزوهای دور و دراز افکند

- ترجمه راستین

آنان که پس از بیان شدن راه هدایت بر آنها باز به دین پشت کرده و مرتد شدند شیطان کفر را در نظرشان جلوه‌گر ساخت و به آمال و آرزوهای دراز فریبشان داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ

آن به خاطر این است که به کسانی که از آنچه که خداوند [دربارهٔ علیّ (ع) و خلافت او] نازل کرد کراهت داشتند گفتند که در بعضی از امور از شما اطاعت خواهیم کرد و (حال آنکه) خداوند پنهانکاری آنها را می‌‌داند

- ترجمه سلطانی

آن به خاطر این است که به کسانی که از آنچه که خداوند نازل کرد کراهت داشتند گفتند که در بعضی از امور از شما اطاعت خواهیم کرد و (حال آنکه) خداوند پنهانکاری آنها را می‌داند

- ترجمه راستین

این (برگشتن از دین) برای آن بود که آن منافقان به دشمنان قرآن (پنهانی) گفتند: ما البته با شما (بر مخالفت محمّد) تا بتوانیم موافقت می‌کنیم. و خدا از این سخن پنهانی آنها آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ

پس [حالشان] چگونه می‌‌باشد آنوقتی که ملائکه آنان را می‌‌میرانند [در حالی که] بر روی آنها و پشت آنان [ضربه] می‌‌زنند {آنان آن دو و بنو امیّه هستند که کراهت داشتند از آنچه که خداوند دربارهٔ ولایت علیّ (ع) نازل کرد}

- ترجمه سلطانی

پس (حالشان) چگونه می‌باشد آنوقتی که ملائکه آنان را می‌میرانند (در حالی که) بر روی آنها و پشت آنان (ضربه) می‌زنند

- ترجمه راستین

پس با چه حال سختی اینان رو به رو شوند هنگامی که فرشتگان (عذاب) جانشان بگیرند و بر روی و پشت آنها (تازیانه قهر) زنند؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ

آن (زدن) به خاطر این است که آنها از آنچه که خداوند را به خشم می‌‌آورد پیروی کردند و از رضوان او [یعنی از ولایت علیّ (ع)] کراهت داشتند {زیرا رحمت و رضا و رضوان و نعمت همگی ولایت علیّ (ع) هستند} پس [خداوند یا آن اتّباع و کراهت] اعمالشان را حبط (هدر) کرد

- ترجمه سلطانی

آن (زدن) به خاطر این است که آنها از آنچه که خداوند را به خشم می‌آورد پیروی کردند و از رضوان او کراهت داشتند پس اعمالشان را هدر کرد

- ترجمه راستین

این عذاب بدین سبب است که از پی راهی که موجب خشم خداست رفتند و راه رضا و خشنودی او را خوش نداشتند خدا هم اعمالشان را محو و باطل گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ

آیا کسانی که در قلوبشان مرض هست گمان کرده‌‌اند که خداوند هرگز کینه توزی‌‌های شدید آنها را [نسبت به رسولش و به مؤمنین] آشکار (ظاهر) نخواهد کرد [یعنی همانا این ظنّ فاسدی است و ما اضغان (کینه‌‌توزی، دشمنی) آنان را خارج (آشکار، بیرون انداختن) می‌‌کنیم]

- ترجمه سلطانی

آیا کسانی که در قلوبشان مرض هست گمان کرده‌اند که خداوند هرگز کینه توزی‌های شدید آنها را آشکار نخواهد کرد

- ترجمه راستین

آیا آنان که در دل مرض (نفاق پنهان) دارند پندارند که خدا کینه درونی آنها را آشکار نمی‌سازد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَـوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ

و البتّه اگر می‌‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌‌دادیم [یعنی اگر می‌‌خواستیم آنها را به تو بشناسانیم حتماً آنها را به تو نشان می‌‌دادیم تا آنها را با سیمایشان و نفاق باطنیشان بشناسی] تا حتماً آنان را به سیمایشان بشناسی و البتّه [اگر هنوز با سیمایشان آنها را نشناخته‌‌ای] مطمئناً آنان را در لحن گفتار می‌‌شناسی و خداوند اعمال شما را می‌‌داند [چه آنها را کتمان کنید یا آنها را اعلان (علنی کردن) نمائید]

- ترجمه سلطانی

و البتّه اگر می‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌دادیم تا حتماً آنان را به سیمایشان بشناسی و البتّه مطمئناً آنان را در لحن گفتار می‌شناسی و خداوند اعمال شما را می‌داند

- ترجمه راستین

اگر ما می‌خواستیم حقیقت آنها را (به وحی) بر تو آشکار می‌ساختیم تا به باطن آنها از سیمای ظاهرشان پی برده و در طیّ سخن کاملا آنها را بشناسی. و (ای منافقان و ای مؤمنان) خدا به همه کارهای شما آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ

و حتماً شما را [در امر به جهاد، یا در مطلق تکلیف یا به بلایا و حوادث دهر، یا به خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن / دادن) و وسوسهٔ شیطان و القای شُبَه (شبهه‌‌ها) در قلوبتان] می‌‌آزمائیم تا از میان شما، مجاهدان و صبر کنندگان را بشناسیم [یعنی تا علم ما ظاهر شود یا در مظاهر خویش بشناسیم] و اخبار شما را امتحان کنیم [که از خودتان به آنها خبر می‌‌دهید از اینکه شما به خدا و رسولش ایمان آورده‌‌اید و رسول او را در آنچه که آن را آورده تصدیق کرده‌‌اید، یا اخبار شما که از شما خبر می‌‌دهند را می‌‌آزمائیم از اینکه شما بر خلاف آنچه که رسول (ص) آن را دربارهٔ علیّ (ع) فرمود تدبیر کرده‌‌اید، یا اخبار شما از غیر خود را که به آن خبر می‌‌دهید می‌‌آزمائیم]

- ترجمه سلطانی

و حتماً شما را می‌آزمائیم تا از میان شما، مجاهدان و صبر کنندگان را بشناسیم و اخبار شما را امتحان کنیم

- ترجمه راستین

و البته ما (به حکم جهاد) شما را در مقام امتحان می‌آوریم تا (مقام) آن را که در راه خدا جهاد و مجاهده و کوشش دارد و (بر رنج آن) صبر می‌کند معلوم سازیم و اخبار و اظهارات شما (منافقان) را نیز (به مقام عمل) بیازماییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُـولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ

همانا کسانی که [به ولایت] کفر ورزیدند و صدّ شدند [یعنی اعراض کردند یا غیر خود را منع کردند] از راه خدا [که همان علیّ (ع) و ولایت او است] و بعد از آنکه راه هدایت برای آنان روشن شد رسول را آزردند هرگز چیزی به خداوند [یا به تو یا به علی (ع)] ضرر نخواهند زد و [خداوند] بزودی اعمال آنها را [که آنها را در اسلام عمل کردند] حبط (هدر) خواهد کرد

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که کفر ورزیدند و مانع شدند (یا اعراض کردند) از راه خدا و بعد از آنکه راه هدایت برای آنان روشن شد رسول را آزردند هرگز چیزی به خداوند ضرر نخواهند زد و (خداوند) بزودی اعمال آنها را هدر خواهد کرد

- ترجمه راستین

آنان که کافر شدند و راه خدا را (به روی خلق) بستند و با رسول او پس از آنکه راه هدایت بر آنها روشن شد باز مخالفت کردند به خدا ضرری نمی‌رسانند (و زیان مخالفت بر خود آنهاست) و اعمال آنها را خدا البته بی اثر و محو و نابود می‌گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از خداوند اطاعت کنید و از رسول اطاعت کنید [دربارهٔ آنچه که آن دو از ولایت علیّ (ع) به شما دربارهٔ آن امر کردند تا اعمال شما باطل نشود] و [با ترک طاعت آن دو] اعمالتان را باطل نکنید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خداوند اطاعت کنید و از رسول اطاعت کنید و اعمالتان را باطل نکنید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، خدا را اطاعت کنید و رسول او را اطاعت کنید و اعمال خود را ضایع و باطل نگردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ

همانا کسانی که [به ولایت] کفر ورزیدند و از راه خدا [که همان ولایت است] جلوگیری کردند سپس مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند پس هرگز (ابداً) خداوند آنها را نخواهد آمرزید

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که کفر ورزیدند و از راه خدا جلوگیری کردند سپس مردند و (در حالی که) آنها کافر بودند پس هرگز خداوند آنها را نخواهد آمرزید

- ترجمه راستین

آنان که کافر شدند و راه خدا را (به روی خلق) بستند و به حال کفر مردند دیگر ابدا خدا آنها را نخواهد بخشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ

پس [ای مؤمنین از مجاهدت و جنگ کردن با کفّار، یا از مجاهدت و محاجّه با منافقین مخاصم با علی (ع)] سستی نکنید (ضعیف نشوید) و [برای ضعفتان از مخاصمت با آنها] به صلح دعوت نکنید و (حال آنکه) شما برترید و خداوند با شما است و هرگز اعمال شما را رها (ضایع) نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

پس سستی نکنید و به صلح دعوت نکنید و (حال آنکه) شما برترید و خداوند با شما است و هرگز اعمال شما را رها نمی‌کند

- ترجمه راستین

پس (شما ای اهل ایمان در کار دین) سستی روا مدارید و (از ترس جنگ، کافران را) دعوت به صلح مکنید، که شما غالب و بلند مقام‌تر خواهید بود و خدا با شماست و از (ثواب) اعمال شما هیچ نمی‌کاهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ

همانا زندگانی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست [پس وقتی که دنیا لعب (بازی) اطفال است پس چرا شما به آن تعلّق دارید و برای آن از جنگ با آنان یا محاجّه با آنان ضعیف (ناتوان) می‌‌شوید] و اگر [به علی (ع)] ایمان آورید و [از مخالفت با او] بپرهیزید اجر شما را به شما می‌‌دهد و اموال شما را از شما مسئلت (درخواست) نمی‌‌کند [تا ایمان به او بر شما گران آید]

- ترجمه سلطانی

همانا زندگانی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست و اگر ایمان آورید و بپرهیزید اجر شما را به شما می‌دهد و اموال شما را از شما مسئلت (درخواست) نمی‌کند

- ترجمه راستین

البته زندگانی دنیا به جز بازیچه و هوسرانی نیست و اگر ایمان آرید و پرهیزکار شوید پاداش اعمال شما را خواهد داد و از اموال شما چیزی (مزد هدایت) نمی‌خواهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ إِن يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ

اگر آن [اموال] را از شما بخواهد و به شما اصرار کند شما بخل می‌‌ورزید و کینه‌‌هایتان [که آنها در قلوب شما مکمونه هستند] خارج (ظاهر) می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

اگر آن (اموال) را از شما بخواهد و به شما اصرار کند شما بخل می‌ورزید و کینه‌هایتان خارج (ظاهر) می‌شود

- ترجمه راستین

اگر از مال شما خدا چیزی به اصرار هم بخواهد باز بخل می‌ورزید و کینه و خبث درونی شما را آشکار می‌سازد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ هَاأَنتُمْ هَـؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُم

بدانید که شما همان‌‌هایی هستید که دعوت می‌‌شوید تا در راه خدا انفاق کنید [نه آنکه به رسول ما اعطاء کنید، و دعوت شده‌‌اید تا چیز اندکی از اموال خود را در راه خدا انفاق کنید نه آنکه بسیاری از اموالتان را اعطاء کنید] پس از شما کسانی هستند که [در انفاق کردن آنچه که خداوند فرض (واجب) کرده و در غیر آن] بخل می‌‌ورزند و کسی که بخل می‌‌ورزد جز این نیست که دربارهٔ خودش [یعنی از روی تجاوز دربارهٔ خیر خودش] بخل می‌‌ورزد و خداوند بی‌‌نیاز است [پس برای حاجت خود به آن شما را به انفاق امر نمی‌‌کند] و شما درویش هستید [و برای حاجت شما به انفاق در استکمالتان شما را به انفاق کردن امر می‌‌کند] و اگر [از ایمان به علیّ (ع) یا از طاعت رسول (ص) در آنچه که از انفاق و غیر آن شما را به آن امر کرده] روی برگردانید قومی غیر شما را جایگزین خواهد کرد سپس آنها [در اینکه با دهان‌‌هایشان بگویند آنچه را که در قلوبشان نیست] مثل شما نخواهند بود.

- ترجمه سلطانی

بدانید که شما همان‌هایی هستید که دعوت می‌شوید تا در راه خدا انفاق کنید پس از شما کسانی هستند که بخل می‌ورزند و کسی که بخل می‌ورزد جز این نیست که دربارهٔ خودش بخل می‌ورزد و خداوند بی‌نیاز است و شما درویش هستید و اگر روی برگردانید قومی غیر شما را جایگزین خواهد کرد سپس آنها مثل شما نخواهند بود.

- ترجمه راستین

آری شما همان مردمید که برای انفاق در راه (تبلیغ دین) خدا دعوت می‌شوید باز بعضی از شما بخل می‌ورزند، و هر که بخل کند بر ضرر خود اوست و گرنه خدا (از خلق) بی نیاز است و شما فقیر و نیازمندید. و اگر شما روی بگردانید خدا قومی غیر شما که مانند شما (بخیل) نیستند (بلکه بسی از شما بهتر و فداکارترند) به جای شما پدید آرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۴۸- الفتح

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا

همانا ما برای تو فتح (پیروزی) آشکاری را گشودیم {فتح، نَصْر (پیروزی، یاری) است و در معنی علم و در انبساط قلب و اتّصال آن به عالم ملکوت و مشاهدات آن استعمال می‌‌شود، و در آنچه است که از انواع فضل خداوند از جهت باطن یا از جهت ظاهر به انسان می‌‌رسد، و گفته شده: معنای آن: برای تو قضاء کردیم، برای تو آسان کردیم، و به تو اعلام کردیم، و تو را ارشاد نمودیم، و بلاد را برای تو فتح کردیم، و تو را با حجّت و معجزه بر دشمنان پیروز گرداندیم تا معاندی برای اسلام باقی نماند است، و گفته شده مراد از آن فتح مکّه برای او (ص)، و صلح حدیبیّه است}

- ترجمه سلطانی

همانا ما برای تو پیروزی آشکاری را گشودیم

- ترجمه راستین

(ای رسول ما غم مدارکه) البته ما تو را به فتح آشکاری فیروز می‌گردانیم (که نه بس شهر مکّه بلکه شهر دلهای اهل عالم را فتح کنی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا

تا خداوند آنچه از ذنب تو که پیش آمده و آنچه که منبعد پیش می‌‌آید را بر تو بیامرزد {ذنب (گناه) هر انسان بحسب مقام او و منزلت او است، و حسنات (خوبی‌‌ها) نیکان سیئات (بدی‌‌ها) مقرّبین است، و توبهٔ انبیاء از التفات به غیر خداوند است، همانطور که توبهٔ اولیاء از خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) قلوب است} و نعمتش را بر تو تمام کند {اتمام نعمت نیست مگر برای کسی که باب لاهوت برای او باز شده و از ملکوت و جبروت که آن دو از عالم امکان هستند به لاهوت که آن فوق امکان است عروج کرده است، و آن ممکن نمی‌‌شود مگر با این فتح مذکور} و تو را به راه راست [و آن خروج از افراط و تفریط است] هدایت کند

- ترجمه سلطانی

تا خداوند آنچه از ذنب تو که پیش آمده و آنچه که منبعد پیش می‌آید را بر تو بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند و تو را به راه راست هدایت کند

- ترجمه راستین

تا خدا از گناه گذشته و آینده تو در گذرد (مفسرین در این آیه گویند: مراد از گناه پیغمبر گناه او بود به عقیده مشرکان که دعوت او را به توحید خدا بزرگترین گناه او می‌شمردند و مقصود از گناه گذشته و آینده دعوت قبل از هجرت و بعد از هجرت بود) و نعمت خود را بر تو به حد کمال رساند و تو را به راه مستقیم (شرع اسلام به وحی خود) هدایت کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَيَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا

و خداوند تو را بطوری غالب (شکست ناپذیر) یاری دهد

- ترجمه سلطانی

و خداوند تو را بطوری غالب (شکست ناپذیر) یاری دهد

- ترجمه راستین

و خدا تو را به نصرتی با عزت و کرامت یاری کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا

او کسی است که سکینه را در قلوب مؤمنان نازل کرد تا ایمان [شهودی] را با ایمان [علمی و حالی] خود بیفزایند {زیرا وقتی که ملکوت ولیّ امر بر مؤمن ظاهر می‌‌شود ایمان علمیّ او قرین ایمان شهودی او می‌‌گردد} و لشکریان آسمان‌‌ها و زمین برای خداوند است و خداوند دانا است [به مصالح شما و وقت استعداد (آمادگی) شما برای انزال سکینه و وقت اصلاح شما با آن و افساد شما به آن را می‌‌داند، و می‌‌داند وقت صلاح شما را با تأیید شما با جنود و عدم تأیید شما] و حکیم می‌‌باشد [که آنچه که انجام می‌‌دهد را انجام نمی‌‌دهد مگر بعد از مراقبت بر جمیع دقایق احوال شما و استحقاق شما و انجام نمی‌‌دهد آنچه را که انجام می‌‌دهد مگر با اتقان در فعلش به حیثی که خلل در آن راه نمی‌‌یابد]

- ترجمه سلطانی

او کسی است که سکینه را در قلوب مؤمنان نازل کرد تا ایمان (شهودی) را با ایمان (علمی و حالی) خود بیفزایند و لشکریان آسمان‌ها و زمین برای خداوند است و خداوند دانا و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

اوست خدایی که سکینت و وقار بر دلهای مؤمنان آورد تا بر یقین و ایمانشان بیفزاید، و سپاه قوای آسمانها و زمین همه لشکر خداست و خدا دانا و به حکمت نظام آفرینش آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ لِّيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَكَانَ ذَلِكَ عِندَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِيمًا

تا مؤمنین و مؤمنات را در جنّت‌‌هایی داخل کند که از تحت آنها نهرها جاری می‌‌شود در آن جاویدانند و بدی‌‌هایشان را از آنها می‌‌پوشاند (می‌‌زداید) و آن [ادخال (داخل کردن) و تکفیر (پوشاندن، زایل کردن)] نزد خداوند کامیابی بزرگی می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

تا مؤمنین و مؤمنات را در جنّت‌هایی داخل کند که از تحت آنها نهرها جاری می‌شود در آن جاویدانند و بدی‌هایشان را از آنها می‌پوشاند (می‌زداید) و آن نزد خداوند کامیابی بزرگی می‌باشد

- ترجمه راستین

این (فتح یا فزودن ایمان) برای آن است که خدا می‌خواهد مردان و زنان مؤمن را تا ابد در بهشت‌هایی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند و گناهانشان را تمام ببخشد و این به حقیقت نزد خدا فیروزی بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا

و منافقین و منافقات [یعنی کسانی که با محمّد (ص) یا در حقّ علیّ (ع) نفاق ورزیدند] را عذاب کند و [مردان] شرک آورندگان [به خداوند یا به رسول یا به ولایت و همین منظور الیه است] و [زنان] شرک آورندگان را که با گمان بد [که رسول خود را در سفر او به مکّه یاری نکند] نسبت به خداوند گمان برنده هستند، دایرهٔ (پیشامد) بد بر [خود] آنها باد [که آن را از هلاک آنان به دست قریش برای مؤمنین گمان می‌‌کنید] و خداوند بر آنها غضب کرد و آنها را لعن (دور) نمود و جهنّم را برای آنها آماده کرده است و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه سلطانی

و منافقین و منافقات را عذاب کند و شرک آورندگان (مذکّر) و شرک آورندگان (مؤنّث) را که با گمان بد نسبت به خداوند گمان برنده هستند، دایرهٔ (پیشامد) بد بر (خود) آنها باد و خداوند بر آنها غضب کرد و آنها را لعن (دور) نمود و جهنّم را برای آنها آماده کرده است و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه راستین

و نیز خدا خواهد تا همه منافقان و مشرکان را از مرد و زن عذاب کند که آنها به خدا بد گمان بودند (و وعده فتح خدا را دروغ پنداشتند) در صورتی که (وعده خدا صدق است و) روزگار بد و هلاکت ابد بر خود آنهاست و خدا بر آنان خشم و لعن کرد و جهنم را که بسیار بد منزلگاهی است بر ایشان مهیّا ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا

و لشکریان آسمان‌‌ها و زمین برای خداوند است و خداوند چیره [است که بنابر آنچه که اراده می‌‌کند مغلوب نمی‌‌شود] و حکیم است [که انجام نمی‌‌دهد مگر آنچه را که صلاح مؤمنین در آن است و به اهویهٔ مؤمنین یا منافقین نظر نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و لشکریان آسمان‌ها و زمین برای خداوند است و خداوند چیره و حکیم است

- ترجمه راستین

و سپاه قوای آسمانها و زمین لشکر خداست و خدا بسیار مقتدر و به تدبیر نظام عالم داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا

همانا ما تو را به عنوان شاهد [بر آنان با حالت و گفتارت، و کسی که به تو اتّصال یابد برای او شهادت می‌‌دهی پس داخل جنّت می‌‌شود، و کسی که به تو متّصل نشود علیه او شهادت می‌‌دهی و عذاب می‌‌شود] و به عنوان بشارت دهنده و به عنوان انذار کننده [برای مؤمنین و کافرین] فرستادیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما تو را به عنوان شاهد و به عنوان بشارت دهنده و به عنوان انذار کننده فرستادیم

- ترجمه راستین

ما شخص تو را به عالم فرستادیم که شاهد (نیک و بد امت) باشی و (خلق را به لطف و رحمت حق) بشارت دهی و (از قهر و عذاب او) بترسانی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ لِّتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا

تا به خداوند و رسول او ایمان آورید و او را گرامی بدارید و به او ارج نهید و بامدادان و شامگاهان او را تسبیح کنید

- ترجمه سلطانی

تا به خداوند و رسول او ایمان آورید و او را گرامی بدارید و به او ارج نهید و بامدادان و شامگاهان او را تسبیح کنید

- ترجمه راستین

تا شما (صالحان امت) به خدا و رسول او ایمان آورده و (دین) او را یاری کنید و به تعظیم جلالش صبح و شام تسبیح او گویید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا

همانا کسانی که با تو بیعت می‌‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌‌کنند [برای اینکه تو مظهر برای خداوند هستی و مظهر در حین ظهور ظاهرٌ فیه حکمی ندارد و نیست جز اینکه حکم فقط برای ظاهر است] دست خداوند بالای دست‌‌های آنها است [نه دست تو] و کسی که [با نقض شروط آن و عدم اتیان آنها پیمان] بشکند [یا با اعراض از آن و فسخ آن نقض بیعت کند] پس جز این نیست که بر (زیان) خودش می‌‌شکند [برای اینکه ضررش عائد به او است] و کسی که به آنچه که بر آن با خداوند عهد بسته است وفا کند پس بزودی پاداشی بزرگ [که توصیف آن ممکن نمی‌‌شود] به او داده خواهد شد

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند دست خداوند بالای دست‌های آنها است و کسی که (پیمان) بشکند پس جز این نیست که بر (زیان) خودش می‌شکند و کسی که به آنچه که بر آن با خداوند عهد بسته است وفا کند پس بزودی به او پاداشی بزرگ داده خواهد شد

- ترجمه راستین

همانا مؤمنانی که (در حدیبیّه) با تو بیعت می‌کنند به حقیقت با خدا بیعت می‌کنند (چون تو خلیفه خدایی و همانا دست تو) دست خداست بالای دست آنها، پس از آن هر که نقض بیعت کند بر زیان و هلاک خویش به حقیقت اقدام کرده و هر که به عهدی که با خدا بسته است وفا کند به زودی خدا به او پاداش بزرگ عطا خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ سَيَقُـولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُـولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

بزودی از اعراب تخلّف کنندگان [یعنی کسانی که در سال حدیبیّه رسول خدا (ص) از آنها استنفار (درخواست کوچ کردن) کرد سپس آنان پوزش خواستند و عذر آوردند به اشتغال به اموالشان و اهالى (خانواده‌‌ها) خود و جز این نیست که خوف آنها از قریش آنها را به تخلّف واداشت] به تو خواهند گفت: اموال ما و اهل ما، ما را مشغول داشتند پس برای [تخلّف] ما استغفار کن، [حال آنکه] آنچه که در قلوبشان نیست را با زبان‌‌هایشان می‌‌گویند، بگو: پس چه کسی در برابر خداوند اگر ضرر زدنی را به شما بخواهد یا برای شما نفعی بخواهد چیزی را برای شما مالک می‌‌شود بلکه خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است [پس حذر کنید از آنچه که عمل می‌‌کنید]

- ترجمه سلطانی

بزودی از اعراب تخلّف کنندگان (در سال حدیبیّه) به تو خواهند گفت: اموال ما و اهل ما، ما را مشغول داشتند پس برای ما استغفار کن، (حال آنکه) آنچه که در قلوبشان نیست را با زبان‌هایشان می‌گویند، بگو: پس چه کسی در برابر خداوند اگر ضرر زدنی را به شما بخواهد یا برای شما نفعی بخواهد چیزی را برای شما مالک می‌شود بلکه خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه است

- ترجمه راستین

اعراب بادیه که (از حضور در جنگها و در سفر فتح مکّه تخلّف می‌ورزند و) باز نهاده می‌شوند خواهند گفت که ما را (محافظت) اهل بیت و اموالمان (از آمدن در رکابت) بازداشت، اینک از خدا بر گناه ما آمرزش طلب. (این مردم منافق) چیزی که هیچ به دل عقیده ندارند به زبان می‌آورند، به آنها بگو: اگر خدا اراده کند که ضرر یا نفعی به شما رساند آن کیست که خلاف آن کاری تواند کرد؟بلکه خدا به هر چه می‌کنید آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَنقَلِبَ الرَّسُـولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنتُمْ قَوْمًا بُورًا

[اموال شما و اهالى شما، شما را مشغول نداشتند] بلکه [از قریش ترسیدید] گمان کردید که رسول و مؤمنان هرگز ابداً نزد خانواده‌‌هایشان باز نخواهند گشت و (حال آنکه) آن در قلوب شما زینت داده شد (مستحکم شد) [به حیثی که غیر آن را احتمال نمی‌‌دادید] و با گمان کردن بد [نسبت به خدا و رسول او] به گمان افتادید و شما مردمانی هلاکت یافته [از حیات انسانی] می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

بلکه گمان کردید که رسول و مؤمنان هرگز ابداً نزد خانواده‌هایشان باز نخواهند گشت و (حال آنکه) آن در قلوب شما زینت داده شد (مستحکم شد) و با گمان کردن بد به گمان افتادید و شما مردمانی هلاکت یافته می‌باشید

- ترجمه راستین

بلکه شما پنداشتید که رسول و مؤمنان به او (همه کشته می‌شوند و) به سوی (وطن و) اهل بیت خود دیگر بر نخواهند گشت و این خیال در دل شما به خطا جلوه کرد و بسیار گمان بد و اندیشه باطلی کردید و مردمی در خور قهر و هلاکت بودید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَمَن لَّمْ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا

و کسی که به خداوند و رسولش ایمان نیاورد [و به آن دو با گمان بد گمان بُرده] پس همانا ما برای کافران آتشی سوزان مهیّا کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

و کسی که به خداوند و رسولش ایمان نیاورد پس همانا ما برای کافران آتشی سوزان مهیّا کرده‌ایم

- ترجمه راستین

و هر که به خدا و رسول او ایمان نیاورد ما هم بر آن کافران عذاب آتش دوزخ را مهیّا ساخته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِـمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا

و مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌‌ها و زمین برای خداوند است کسی را که بخواهد می‌‌آمرزد و کسی را که بخواهد [بحسب استعداد هر کدام] عذاب می‌‌کند [زیرا مشیّت او گزاف نیست] و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است [ترجیح جانب رجاء است]

- ترجمه سلطانی

و مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌ها و زمین برای خداوند است کسی را که بخواهد می‌آمرزد و کسی را که بخواهد عذاب می‌کند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و ملک آسمانها و زمین همه خاصّ خداست، او هر که را بخواهد می‌بخشد و هر که را بخواهد عذاب می‌کند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ سَيَقُـولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُـولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا

بزودی تخلّف کنندگان وقتی که به سوی غنیمت‌‌ها (مغانم خیبر) روانه می‌‌شوید تا آنها را بگیرید [به شما] خواهند گفت: بگذارید که ما از شما تبعیّت کنیم می‌‌خواهند که کلام خداوند را تبدیل کنند بگو: هرگز از ما تبعیّت نخواهید کرد، خداوند قبلاً دربارهٔ شما مانند آن را گفته است [که شما در مغانم خیبر با ما نمی‌‌باشید] و بزودی خواهند گفت: بلکه به ما حسد می‌‌ورزید، بلکه [آنها اینگونه هستند که از امر آخرت در مخاطبات] جز اندکی نمی‌‌فهمند [فلذلک گفتار شما و منع شما را بر حسد که آن از اوصاف دنیا است حمل می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

بزودی تخلّف کنندگان وقتی که به سوی غنیمت‌ها روانه می‌شوید تا آنها را بگیرید خواهند گفت: بگذارید که ما از شما تبعیّت کنیم می‌خواهند که کلام خداوند را تبدیل کنند بگو: هرگز از ما تبعیّت نخواهید کرد، خداوند قبلاً دربارهٔ شما مانند آن را گفته است و بزودی خواهند گفت: بلکه به ما حسد می‌ورزید، بلکه (آنها اینگونه هستند که) جز اندکی نمی‌فهمند

- ترجمه راستین

کسانی که (در حدیبیّه تخلّف کردند و) باز نهاده شدند و همراهی با شما ننمودند باز چون برای (فتح خیبر و) گرفتن غنایم حرکت کنید خواهند گفت: بگذارید تا ما هم از شما تبعیت کنیم (و همراه شما بیاییم) . غرضشان این است که سخن خدا را (که فرمود غنایم خیبر را تنها حاضران حدیبیّه خواهند گرفت) تغییر دهند. بگو: شما به حقیقت هرگز ما را پیروی نمی‌کنید، خدا از این پیش درباره شما چنین خبر داده. باز (آن مردم بی وفای بد عهد) خواهند گفت: (چنین نیست) بلکه شما با ما حسد می‌ورزید. بلکه ایشان جز عدّه قلیلی همه جاهل و نادانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا

به تخلّف کنندگان از اعراب بگو: بزودی به سوی قومی سخت سلحشور فرا خوانده خواهید شد که با آنان بجنگید یا اسلام آورند پس اگر اطاعت کنید خداوند به شما پاداشی نیک (غنیمت و جنّت) می‌‌دهد و اگر روی گردانید همانطور که قبلاً روی گرداندید شما را با عذابی دردناک عذاب می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

به تخلّف کنندگان از اعراب بگو: بزودی به سوی قومی سخت سلحشور فرا خوانده خواهید شد که با آنان بجنگید یا اسلام آورند پس اگر اطاعت کنید خداوند به شما پاداشی نیک می‌دهد و اگر روی گردانید همانطور که قبلاً روی گرداندید شما را با عذابی دردناک عذاب می‌کند

- ترجمه راستین

با اعرابی که (از جنگ) باز نهاده شدند بگو: (اگر به حقیقت قصد متابعت دارید) به زودی برای جنگ با قومی شجاع و نیرومند (فارس و روم) دعوت می‌شوید که با آنها یا جنگ و مبارزه کنید یا آنکه مسلمان شوند. اگر اطاعت کردید خدا به شما اجر نیکو خواهد داد و اگر نافرمانی کنید چنانکه از این پیش (در حدیبیّه) مخالفت کردید خدا شما را به عذابی دردناک معذّب خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ لَّيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَن يَتَـوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا

بر کور حرجی نیست و بر لنگ حرجی نیست و بر بیمار حرجی نیست و کسی [از غیر عذر آورندگان یا از مطلق مسلمین] که از خداوند و رسول او اطاعت نماید او را در جنّت‌‌هایی داخل می‌‌کند که نهرها در تحت آنها جاری می‌‌شود و کسی که روی گرداند او را با عذابی دردناک عذاب می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

بر کور حرجی نیست و بر لنگ حرجی نیست و بر بیمار حرجی نیست و کسی که از خداوند و رسول او اطاعت نماید او را در جنّت‌هایی داخل می‌کند که نهرها در تحت آنها جاری می‌شود و کسی که روی گرداند او را با عذابی دردناک عذاب می‌کند

- ترجمه راستین

برای شخص نابینا و لنگ و مریض (در تخلّف از جنگ) حرج و گناهی نیست، و هر که خدا و رسول او را فرمان برد او را به باغهای بهشتی داخل کند که زیر درختانش نهرها جاری است و هر که مخالفت کند او را به عذابی دردناک معذّب نماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ لَّقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا

همانا خداوند از مؤمنین در آنوقت که با تو در زیر درخت بیعت کردند راضی شد و آنچه [از صدق و توبه و انابه] که در قلوب آنان است را دانست [پس به سبب آن از آنها راضى شد] پس سکینه را بر آنان نازل نمود {برای اینکه آنها از انانیّت خویش خارج شدند و سکینه همان صورت ملکوتی است که وقتی که عبد از انانیّتش خارج شود در خانهٔ قلب داخل می‌‌شود} و فتحی قریب (فتح خیبر) را به آنان پاداش داد {آنها چون با رسول خدا (ص) مخالفت کردند و با قریش جنگیدند و با انهزام (شکست خوردن) سختی شکست خوردند برای مخالفتشان با رسول خدا (ص) پشیمان شدند و نزد خداوند توبه کردند و از رسولش استغفار نمودند و از صمیم قلب با او بیعت کردند و حین این بیعت اصلاً انانیّت نداشتند و لذلک مستحقّ نزول سکینه گشتند، و رسول در این بیعت با آنها شرط کرد که با او مخالفت نکنند و با گفتار او و امر او مخالفت ننمایند، و بعد از آن چیزی که او انجام می‌‌دهد را علیه (بر زیان او) انکار نکنند}

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند از مؤمنین در آنوقت که با تو در زیر درخت بیعت کردند راضی شد و دانست آنچه را که در قلوب آنان است پس سکینه را بر آنان نازل نمود و فتحی قریب را به آنان پاداش داد

- ترجمه راستین

خدا از مؤمنانی که زیر درخت (معهود حدیبیّه) با تو بیعت کردند به حقیقت خشنود گشت و از وفا و خلوص قلبی آنها آگاه بود که وقار و اطمینان کامل بر ایشان نازل فرمود و به فتحی نزدیک (که فتح خیبر بود) پاداش داد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا

و غنیمت‌‌هایی بسیاری را [همان مغانم خیبر] که آنها را می‌‌گیرند و خداوند چیره [بر مراد خود مغلوب نمی‌‌شود] و حکیم می‌‌باشد [که انجام نمی‌‌دهد آنچه را که انجام می‌‌دهد و وعده نمی‌‌دهد آنچه را که وعده می‌‌دهد مگر برای حکمت و غایتی متقنه]

- ترجمه سلطانی

و غنیمت‌هایی بسیاری را که آنها را می‌گیرند و خداوند چیره و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

و به غنیمتهای فراوان که (از خیبریان) خواهند گرفت موفق داشت، و خدا مقتدر و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا

خداوند غنیمت‌‌های بسیاری را به شما وعده کرده که آنها را می‌‌گیرید [این آنچه است که خداوند تا روز قیامت به مؤمنین (ع) ایفاء می‌‌کند یا آن، مغانم مکّه و هوازن است] پس این را برای شما پیش انداخت و دستان مردم [یعنی قریش یا دستان اعراب و غیر آنان را با قوّت اسلام، یا دستان اهل خیبر و هم‌‌سوگندهای آنان] را از شما بازداشت و تا [ای محمّد (ص) یا تا غنیمتی باشد که خداوند آن را برای شما معجّل کرد (پیش انداخت)] به عنوان آیت برای مؤمنین باشی و شما را به راه مستقیم [یعنی ولایت یا راه راست واقع بین افراط و تفریط در هر امری] هدایت کند

- ترجمه سلطانی

خداوند غنیمت‌های بسیاری را به شما وعده کرده که آنها را می‌گیرید پس این را برای شما پیش انداخت و دستان مردم را از شما بازداشت و تا به عنوان آیت برای مؤمنین باشی و شما را به راه مستقیم هدایت کند

- ترجمه راستین

خدا به شما (لشکر اسلام) وعده گرفتن غنیمتهای بسیار داده که این (یک غنیمت خیبر) را برای شما تعجیل در انجام آن فرمود و دست مردم (کافر) را از سر شما کوتاه کرد (تا همپیمانان یهود عبرت گیرند) و تا (این فتح و غنیمت) آیت و دلیل اهل ایمان (بر صدق وعده خدا) باشد و خدا شما را به راه راست هدایت فرماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا

و [مغانم] دیگری را که شما به آنها دست نیافته‌‌اید {و گفته شده آنها غنیمت‌‌هایی هستند که خداوند آنها را برای مسلمین تا روز قیامت زیاد می‌‌کند، یا قریه‌‌هایی هستند که خداوند برای مسلمین تا روز قیامت آنها را فتح می‌‌کند، یا آن غنیمت‌‌های مکّه و هوازن است، یا قریهٔ مکّه است، یا مراد غنائم فارس و روم یا ملک آن دو است} [حال آنکه] خداوند به آنها احاطه دارد [و از ید او خارج نمی‌‌شود] و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است [و قدرت او اختصاص به فی‌‌ء غنائم و فتح بلاد (شهرها) و نصرت (یاری کردن) انبیاء و خذلان (خوار کردن) کفّار ندارد]

- ترجمه سلطانی

و (مغانم) دیگری را که شما به آنها دست نیافته‌اید (حال آنکه) خداوند به آنها احاطه دارد و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

و خدا به شما باز وعده غنیمتهای دیگری فرموده که هنوز بر آن قادر نیستید و علم خدا محیط بر آن است و خدا بر هر چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا

و اگر کسانی که کفر ورزیده‌‌اند [در روز حدیبیّه] با شما جنگ می‌‌کردند البتّه پشت بر می‌‌گرداندند (فرار می‌‌کردند) سپس ولیّ و نه یاوری نمی‌‌یافتند

- ترجمه سلطانی

و اگر کسانی که کفر ورزیده‌اند (در روز حدیبیّه) با شما جنگ می‌کردند البتّه پشت بر می‌گرداندند (فرار می‌کردند) سپس ولیّ و نه یاوری نمی‌یافتند

- ترجمه راستین

و اگر کافران با شما مسلمین به جنگ برخیزند از قتال شما پشت گردانیده و فرار کنند و دیگر هیچ ناصر و یاوری برای خود نیابند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا

سنّت خداوند است که از قبل سپری شده (چنین بوده است) [یعنی خداوند یاری کردن انبیاء و شکست کفّار را اگر با انبیاء جنگ می‌‌کردند قبل از این زمان سنّت کرده است] و تو هرگز برای سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت

- ترجمه سلطانی

سنّت خداوند است که از قبل سپری شده (چنین بوده است) و تو هرگز برای سنّت خداوند تبدیلی نخواهی یافت

- ترجمه راستین

سنّت الهی (و قانون نظام ربّانی) بر این بوده (که حق بر باطل غالب شود) و ابدا در سنّت خدا تغییری نخواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا

و او کسی است که [با رعب در قلوب آنها و نهی شما از جنگ کردن با آنها و امر به صلح] دستان آنها را از شما و دستان شما را از آنها در درون مکّه [یعنی حدیبیّه] بازداشت بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز نمود [یعنی بعد از آنکه شما را مُشرف بر ظفر (پیروزی) بر آنها قرار داد یا بعد از آنکه شما را در بدر و روز خندق و در اُحد بر آنها پیروز نمود] و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بیناست

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که دستان آنها را از شما و دستان شما را از آنها در درون مکّه بازداشت بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز نمود و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بیناست

- ترجمه راستین

و او خدایی است که دست کفّار را از سر شما و دست شما را هم به زمین مکّه پس از فیروزیتان از سر آنها کوتاه کرد (که به امر خدا پیغمبر روز فتح مکّه برای حفظ جان دشمنان خانه‌هایی را پناه قرار داد) و خدا به هر چه می‌کنید بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَـوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِّيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا

آنان کسانی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و هَدْی (قربانی) شما را از اینکه به محلّش [یعنی محلّ نحر، مکّه] برسد مانع شدند و اگر مردانی مؤمن و زنانی مؤمن [در مکّه] نبودند که شما آنها را نمی‌‌شناختید [و ممکن بود] که پایمالشان کنید و بدون علم عار [ننگ ناشی از برخورد با] آنها دامنگیر شما می‌‌شد [عیبی که مشرکان با آن به شما عیب بگیرند به اینکه بگویند: اهل دین خود را کشتند، یا اثم (گناه) و جنایت یا دیه و کفّاره است] تا خداوند کسی [از مؤمنین] را که [به سلامت (سالم ماندن) او از قتل و اذی و لحوق (الحاق) کفّاره و دیه و از کافران به دخول وی در اسلام] می‌‌خواهد در رحمت خویش داخل کند [یعنی شما را نسبت به آنها بر می‌‌انگیختیم یا شما را داخل مکّه می‌‌کردیم یعنی پس شما را از دخول منع کردیم تا خداوند داخل کند] اگر از یکدیگر جدا (متمایز) می‌‌شدند حتماً از میان آنها (از اهل مکّه) کسانی که کفر ورزیده بودند را با عذابی دردناک عذاب می‌‌کردیم [پس برای حرمت اختلاط مؤمنین با کافران، و برای حفظ نفوس مؤمنینى که در مکّه بودند از قتل و اذی، و برای حفظ نفوس کسانی که با محمّد (ص) بودند از لحوق عیب، و برای حفظ نفوس مؤمنینى که در اصلاب کافران بودند، خداوند آنها را عذاب نکرد]

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و هَدْی (قربانی) شما را از اینکه به محلّش برسد مانع شدند و اگر مردانی مؤمن و زنانی مؤمن (در مکّه) نبودند که شما آنها را نمی‌شناختید (و ممکن بود) که پایمالشان کنید و بدون علم عار (ننگ) (ناشی از برخورد با) آنها دامنگیر شما می‌شد تا خداوند کسی را که می‌خواهد در رحمت خویش داخل کند اگر از یکدیگر جدا (متمایز) می‌شدند حتماً از میان آنها کسانی که کفر ورزیده بودند را با عذابی دردناک عذاب می‌کردیم

- ترجمه راستین

هم آنان بودند که کافر شدند و راه مسجد الحرام را بر شما بستند و قربانی شما را از رسیدن به محل خود (مکّه) منع کردند. و اگر مردان مؤمن و زنان مؤمنه‌ای که شما اکنون نمی‌شناسید (در مکه) وجود نداشتند که اگر حمله کنید آنها را ندانسته پامال هلاک می‌سازید پس دیه و غرامت خون آن مؤمنان به گردن شما می‌ماند (اگر این قضیّه نبود به شما اجازه حمله به مکه داده می‌شد و لیکن این اجازه به تأخیر افتاد) تا خدا هر که را بخواهد در رحمت خود داخل گرداند (و به نور اسلام هدایت کند) . اگر (عناصر کفر و ایمان) از یکدیگر جدا بودند همانا کسانی از آنان را که کافرند به عذابی دردناک معذّب می‌ساختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا

آنوقت که کسانی که کفر ورزیده‌‌اند حمیّت را در قلوب خود حمیّت جاهلی قرار دادند پس خداوند سکینهٔ خود را بر رسولش و بر مؤمنین نازل کرد و کلمهٔ تقوا را ملازم آنها کرد {مراد از کلمۀ تقوى همان سکینه یا ولایت است که آن مورث سکینه است، یا سجّیهٔ تقوا از انحراف به طُرق منحرفه است} [یعنی آنها را در سکینه یا ولایت یا تقوا متمکّن (توانمند) نمود] و آنها به آن (به این کلمه یا به سکینه یا به مکّه) سزاوارتر و اهل (شایسته) آن بودند و خداوند به هر چیزی دانا است [و مقدار استحقاق هر کدام و سزاوارتر بودن هر یک را نسبت به دیگری می‌‌داند]

- ترجمه سلطانی

آنوقت که کسانی که کفر ورزیده‌اند حمیّت را در قلوب خود حمیّت جاهلی قرار دادند پس خداوند سکینهٔ خود را بر رسولش و بر مؤمنین نازل کرد و کلمهٔ تقوا را ملازم آنها کرد و آنها به آن سزاوارتر و اهل (شایسته) آن بودند و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

آن گاه که کافران در دلها ناموس و حمیّت، آن هم حمیّت جاهلیّت پروردند (که نگذاشتند در عهدنامه صلح حدیبیّه کلمه بسم اللّه و رسول اللّه بنویسند و مؤمنان را بر سر حمیّت و غیرت ایمانی آوردند) پس خدا وقار و اطمینان خاطر بر رسول خود و بر مؤمنان نازل کرد و آنان را با کلمه (اخلاص و مقام) تقوا ملازم کرد که آنها سزاوارتر بر این مقام بودند و اهلیّت آن داشتند و خدا به همه امور عالم داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ لَّقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا

همانا خداوند رؤیای رسولش را به حقّ تصدیق کرد {به عنوان جواب است برای آنچه که بعد از جلوگیری از آنها از ورود به مکّه گفتند که محمّد (ص) ما را به دخول به مکّه وعده داد و حال آنکه ما داخل نشدیم و حلق (تراشیدن) نکردیم و تقصیر (کوتاه کردن) نکردیم}، شما آنوقت که خداوند بخواهد حتماً در امنیّت داخل مسجد الحرام می‌‌شوید حلق کنندگان (تراشندگان) سرهایتان و قصر (کوتاه) کنندگان خواهید بود [در حالی که] نمی‌‌ترسید، و [خداوند از صلاح در اجمالِ وعده و عدم تصریح به وقت آن] می‌‌داند آنچه را که شما نمی‌‌دانستید {زیرا در جلوگیری از شما از مسجد الحرام و صلح شما با قریش به سبب آن صدّ (جلوگیری کردن) منافع بسیاری برای اسلام و اهل آن و قوّت عظیم و نشر برای اسلام هست} و به غیر از آن (دخول) پیروزی نزدیکی را (فتح خیبر یا صلح حدیبیّه) قرار داد {زیرا با آن صلح، مسلمین با مشرکان اختلاط کردند و از اظهار اسلام متمکّن شدند و احکام اسلام به گوش مشرکان رسید و در آن رغبت کردند و با آن اسلام تقویّت شد و محمّد (ص) و اصحابش در سال مقبل و همان سنهٔ هفتم از هجرت در کمال شوکت و عزّت داخل مکّه شدند}

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند رؤیای رسولش را به حقّ تصدیق کرد، شما آنوقت که خداوند بخواهد حتماً در امنیّت داخل مسجد الحرام می‌شوید حلق کنندگان (تراشندگان) سرهایتان و قصر (کوتاه) کنندگان خواهید بود (در حالی که) نمی‌ترسید، پس (خداوند) می‌داند آنچه را که شما نمی‌دانستید و به غیر از آن پیروزی نزدیکی را قرار داد

- ترجمه راستین

البته خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار و محقق ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به خواست خدا البته به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها بتراشید و اعمال تقصیر بی ترس و هراس به جای آرید، و خدا آنچه را (از مصالح صلح حدیبیه) شما نمی‌دانستید می‌دانست و قبل از آن (که فتح مکه کنید) فتح نزدیک (حدیبیّه و خیبر) را مقرر داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا

و او کسی است که رسولش را با هدایت [به احکام اسلام که آن مابه الاهتدا به ایمان است] و دین حقّ [یعنی ولایت که آن دین و طریق حقّ الی الله تعالی است] فرستاد تا آن را بر دین، همگی آن را ظاهر (پیروز) سازد {به اینکه جمیع ادیان را تحت آن قرار دهد و دین او را محیط به همه قرار دهد} و خداوند به عنوان شهید (بسیار شاهد) [بر رسولش] کافی است [چه اقرار کنید یا اقرار نکنید]

- ترجمه سلطانی

و او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حقّ فرستاد تا آن را بر دین، همگی آن را ظاهر (پیروز) سازد و خداوند به عنوان شهید (بسیار شاهد) کافی است

- ترجمه راستین

او خدایی است که رسول خود را با هدایت (قرآن) و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و (بر حقیقت این سخن) گواهی خدا کافی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا

محمّد رسول (فرستادهٔ) خداوند است و کسانی که [در مرتبهٔ رسولان خداوند] با او هستند بر کفّار، سختگیر با یکدیگر مهربان هستند آنها را بسیار در [حالت] رکوع و سجده می‌‌بینی [در حالی که] فضل از خداوند و رضوان را می‌‌طلبند {فضل عبارت است از آنچه که خداوند بحسب مقام کثرت بندگان به آنها افاضه می‌‌کند و رضوان عبارت است از آنچه که او آن را بحسب مقام وحدتشان بر آنان افاضه می‌‌کند و به عبارت دیگر فضل جزای اعمال مأخوذه بحسب قبول رسالت و همان احکام قالب است، و رضوان جزای اعمال مأخوذه بحسب قبول ولایت و همان احکام قلب و روح است} نشانهٔ آنان از اثر سجده کردن در رخسارشان هست آن مَثل آنها در تورات هست [که آن حال نشأت موسی (ع) است] و مَثَل آنان در انجیل هست [که آن حال نشأت عیسی (ع) است] {سالک دارای دو شأن سلوک و شأن جذب است، و او با شأن سلوک اداء حقوق می‌‌کند و کثرات وجود خویش را از قوایش و لشکریانش اقامه می‌‌دارد و با شأن جذب از کثرات به وحدت روی می‌‌گرداند} مانند زراعتی است که جوانه‌‌اش را خارج کرده پس به آن نیرو داده آنگاه سخت شده و بر ساقه‌‌هایش ایستاده که [با حسنش و استغلاظش (محکم شدنش)] زارعین را متعجّب می‌‌کند تا کفّار را به آنها به خشم آورد، خداوند وعده داده است به کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اند و [با بیعت خاصّه] اعمال صالح کردند که برای آنها آمرزشی [یعنی پوشاندنی بر مَساوی (بدی‌‌ها) آنها] و پاداشی بزرگ هست [که ممکن نمی‌‌شود که وصف شود].

- ترجمه سلطانی

محمّد رسول (فرستادهٔ) خداوند است و کسانی که با او هستند بر کفّار، سختگیر با یکدیگر مهربان هستند آنها را بسیار در (حالت) رکوع و سجده می‌بینی (در حالی که) فضل از خداوند و رضوان را می‌طلبند نشانهٔ آنان از اثر سجده کردن در رخسارشان هست آن مَثل آنها در تورات هست و مَثَل آنان در انجیل هست، مانند زراعتی است که جوانه‌اش را خارج کرده پس به آن نیرو داده آنگاه سخت شده و بر ساقه‌هایش ایستاده که زارعین را متعجّب می‌کند تا کفّار را به آنها به خشم آورد، خداوند وعده داده است به کسانی که ایمان آورده‌اند و اعمال صالح کردند که برای آنها آمرزشی و پاداشی بزرگ هست.

- ترجمه راستین

محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را می‌طلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانه‌های نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنها در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که (مثل حال آن رسول) به دانه‌ای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخه‌ای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را (در تماشای خود) حیران کند (همچنین محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحابش از ضعف به قوّت رسند) تا کافران عالم را (از قدرت و قوّت خود) به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهانش ببخشد و اجر عظیم عطا کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۴۹- الحجرات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

ای کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آورده‌‌اید بین دستان (پیشاپیش) خداوند و رسولش پیشی نگیرید [به معنی اینکه احدی را بر خداوند و رسولش (ص)، یا امری را بر امر خداوند و رسولش (ص) مقدّم ندارید، یا امری را پیشاپیش رسول او (ص) بدون اجازهٔ او اختیار نکنید، یا امر خودتان را به عنوان مقدّم بر امر خداوند قرار ندهید به اینکه در اعمال معادیّه، امر نفس و غایات نفسانی را نصب العین خود غافل از امر خداوند قرار دهید، و به اینکه در اعمال معاشیّه نظرتان به آنچه که انفس شما آنها را بدون نظر در آنها به امر خداوند و نهی او زینت دهد باشد] و از [سخط] خداوند [در اقدام بر امور شرعی] بهراسید همانا خداوند [به آنچه که در امر خلافت می‌‌گویید، یا بر آنچه که انفس شما هنگام اعمال معادیّه و معاشیّهٔ شما به شما امر می‌‌کند] شنوا و [به نیّات شما و دقایق اعمالتان و احوالتان و مکنونات شما که شما بر آن اطّلاع ندارید] دانا است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید بین دستان (پیشاپیش) خداوند و رسولش پیشی نگیرید و از خداوند بهراسید همانا خداوند شنوا و دانا است

- ترجمه راستین

ای کسانی که ایمان آورده‌اید (در هیچ کار) بر خدا و رسول تقدّم مجویید و از خدا پروا کنید، که خدا شنوا و داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَـوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید صدایتان را فوق صدای نبیّ بلند نکنید و با گفتار بلند [چه بلند‌‌تر از صدای او (ص) باشد یا نباشد] مانند بلند گفتن بعضی از شما به بعضی دیگر با او سخن نرانید [و کراهت بدارید] که اعمالتان تباه شود و (حال آنکه) شما نمی‌‌فهمید {زیرا رفع (بلند کردن) صوت نزد او به عنوان ترک برای تعظیم او یا به عنوان اظهار برای تحقیر او است و هر دو مورث بر حبط (تباهی) عمل هستند}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید صدایتان را فوق صدای نبیّ بلند نکنید و با گفتار بلند مانند بلند گفتن بعضی از شما به بعضی دیگر با او سخن نرانید که اعمالتان تباه شود و (حال آنکه) شما نمی‌فهمید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، فوق صوت پیغمبر صدا بلند مکنید و بر او فریاد بر مکشید چنانکه با یکدیگر بلند سخن می‌گویید، که اعمال نیکتان (در اثر بی ادبی) محو و باطل شود و شما فهم نکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ

همانا کسانی که صدایشان را نزد رسول خدا فرو می‌‌اندازند (پایین می‌‌آورند) آنان کسانی هستند که خداوند قلوبشان را بر تقوا امتحان کرده {مؤمن ممتحن (امتحان شده) کسی است که خداوند سینه‌‌اش را با نزول سکینه در آن و ظهور ملکوت امام بر او شرح کرده است} برای آنان آمرزش و اجری عظیم هست

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که صدایشان را نزد رسول خدا فرو می‌اندازند (پایین می‌آورند) آنان کسانی هستند که خداوند قلوبشان را بر تقوا امتحان کرده است، برای آنان آمرزش و اجری عظیم هست

- ترجمه راستین

آنان که نزد رسول خدا به صدای آرام و آهسته سخن گویند آنها هستند که در حقیقت خدا دلهایشان را برای تقوا آزموده. آنهایند که آمرزش و اجر عظیم دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ

همانا کسانی که تو را از ورای حجره‌‌ها (اطاق‌‌ها) نداء می‌‌دهند اکثرشان عقل (تعقل) نمی‌‌کنند [و لذلک تو را تعظیم نمی‌‌دارند و تو را مثل یکی از خود قرار می‌‌دهند]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که تو را از ورای حجره‌ها (اطاق‌ها) نداء می‌دهند اکثرشان عقل (تعقل) نمی‌کنند

- ترجمه راستین

به حقیقت مردمی که تو را از پشت حجره‌هایت به صدای بلند می‌خوانند اکثر مردم بی عقل و شعوری هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و اگر که آنها صبر کنند تا به ایشان خارج شوی البتّه برای آنها بهتر می‌‌باشد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه سلطانی

و اگر که آنها صبر کنند تا به ایشان خارج شوی البتّه برای آنها بهتر می‌باشد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و اگر آنها صبر می‌کردند تا وقتی که تو بر ایشان خارج شوی بسیار بر آنها بهتر بود و (باز هم اگر توبه کنند) خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید اگر فاسقی به شما خبری آورد پس بررسی کنید مبادا [یعنی کراهت بدارید که] به گروهی به (سبب) جهالت [به حال آنها] آسیب رسانید که از آنچه که انجام داده‌‌اید پشیمان شوید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر فاسقی به شما خبری آورد پس بررسی کنید مبادا به گروهی به (سبب) جهالت (به حال آنها) آسیب رسانید که از آنچه که انجام داده‌اید پشیمان شوید

- ترجمه راستین

ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ

و بدانید که رسول خدا در میان شما است [پس اخبار را با عرض کردن به او بررسی کنید و در عمل به آن از او استیذان (درخواست اجازه کردن) کنید تا بر فعل خویش پشیمان نگردید، یا آن تمهید (مقدمه چینی) برای مابعدش در مفهوم و معنی موضوعی است که افراد موضوع آن مورد نظرند] که اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت کند حتماً سختی خواهید کشید و لکن خداوند ایمان را برای شما محبوب کرد و آن را در قلوبتان زینت داد و کفر و فسوق (آلودگی به گناه) و عصیان را برای شما کریه ساخت [پس نخواهید که رسول (ص) را وادار بر اتّباع از خود بکنید] آنان همان رشد (هدایت) یافتگان

- ترجمه سلطانی

و بدانید که رسول خدا در میان شما است که اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت کند حتماً سختی خواهید کشید و لکن خداوند ایمان را برای شما محبوب کرد و آن را در قلوبتان زینت داد و کفر و فسوق (آلوده شدن به گناه) و عصیان را برای شما کریه ساخت آنان همان رشد (هدایت) یافتگان

- ترجمه راستین

و بدانید رسول خدا در میان شماست، که اگر در بسیاری از امور رأی شما را پیروی کند خود به رنج و زحمت می‌افتید و لیکن خدا مقام ایمان را محبوب شما گردانید و در دلهاتان نیکو بیاراست و کفر و فسق و معصیت را زشت و منفور در نظرتان ساخت. اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

به عنوان فضل از خداوند و به عنوان نعمت هستند {فضل به محمّد (ص) و رسالتش و احکام رسالتش و قبول رسالت او، و نعمت به علیّ (ع) و ولایت او و آثار ولایت او و قبول ولایت او تفسیر شده است} و خداوند [به احوال شما و دقایق مایصلحکم (آنچه که صلاح شما می‌‌شود/ آنچه که شما را اصلاح می‌‌کند)] بسیار دانا [است و لذلک ایمان را در قلوب شما زینت داد و کفر را ناپسند نمود] و حکیم است [که آنچه را که انجام می‌‌دهد جز برای غایتی محکم متقن انجام نمی‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

به عنوان فضل از خداوند و به عنوان نعمت هستند و خداوند بسیار دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

این مقام بر آنان به فضل خدا و نعمت الهی حاصل گردید و خدا (به احوال بندگان) دانا و (به صلاح نظام عالم) آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ

و اگر دو طایفه از مؤمنین با هم جنگیدند پس بین آنها را صلح دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدّی کرد پس با آن که تعدّی می‌‌کند جنگ کنید تا [با رجوع به رسول و آنچه که به آن حکم کرده] به امر خداوند بازگردد پس اگر برگشت آنگاه بین آن دو را به عدل صلح دهید و دادگری نمایید [در جمیع امور حتّی در عبادات که بر خودتان ضیق (تنگ) نگیرید] همانا خداوند دادگران را دوست می‌‌دارد

- ترجمه سلطانی

و اگر دو طایفه از مؤمنین با هم جنگیدند پس بین آنها را صلح دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تعدّی کرد پس با آن که تعدّی می‌کند جنگ کنید تا به امر خداوند بازگردد پس اگر برگشت آنگاه بین آن دو را به عدل صلح دهید و دادگری نمایید همانا خداوند دادگران را دوست می‌دارد

- ترجمه راستین

و اگر دو طایفه از اهل ایمان با هم به قتال و دشمنی برخیزند البته شما مؤمنان بین آنها صلح برقرار دارید و اگر یک قوم بر دیگری ظلم کرد با آن طایفه ظالم قتال کنید تا به فرمان خدا باز آید، پس هر گاه به حکم حق برگشت با حفظ عدالت میان آنها را صلح دهید و همیشه (با هر دوست و دشمنی) عدالت کنید که خدا بسیار اهل عدل و داد را دوست می‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

جز این نیست که مؤمنان برادرند پس [وقتی که اختلاف بین مؤمنین (دو مؤمن) واقع می‌‌شود چه به حدّ جنگ برسد یا نرسد] بین دو برادرتان اصلاح کنید [یعنی آن دو را صلح بدهید] و از [سخط (خشم)] خداوند [در حیف (ستم کردن) و میل به یکی از طرفین] بهراسید باشد که [بنابر اصلاح شما و عدم میل شما رحم شوید، یا تا شاید ای متخالفان (اختلاف کنندگان) و اصلاح کنندگان جمیعاً] رحم شوید

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که مؤمنان برادرند پس بین دو برادرتان اصلاح کنید و از خداوند بهراسید باشد که رحم شوید

- ترجمه راستین

به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران ایمانی خود صلح دهید و خداترس و پرهیزکار باشید، باشد که مورد لطف و رحمت الهی گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِـمُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کند چه بسا که [گروه مسخور (مسخره شده) از سوی آنها] بهتر از آنها (ساخرین، مسخره کنندگان) باشند و نه زنانی از سوی زنانی [دیگر مسخره شوند] چه بسا که بهتر از آنها (زنان) باشند و از خودتان {حیث اینکه مؤمنین هر کدام از آنها به منزلهٔ نفس دیگری است} عیب‌‌جویی مکنید و به همدیگر با القاب [بد] لقب ندهید (تنابز نکنید) [به اینکه بعضی از شما بعضی دیگر را با لقب سوئی لقب دهد] چه بد است به فسوق [یعنی خروج از عهد محمّد (ص) و عقد او و شروط عقد او به آن] نام نهادن بعد از ایمان، و کسانی که [از سخریّه (مسخره کردن) و لُمَز (اشاره کردن با گوشهٔ چشم) و نَبَز (عیب نهادن) با القاب] توبه نکنند پس آنان همان ستمگرانند

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید نباید گروهی گروه دیگر را مسخره کند چه بسا که بهتر از آنها باشند و نه زنانی از سوی زنانی (دیگر) (مسخره شوند) چه بسا که بهتر از آنها (مؤنّث) باشند و از خودتان عیب‌جویی مکنید و به همدیگر با القاب (بد) لقب ندهید چه بد است به فسوق (آلودگی به گناه) نام نهادن بعد از ایمان، و کسانی که (از مسخره کردن) توبه نکنند پس آنان همان ستمگرانند

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، مؤمنان هرگز نباید قومی قوم دیگر را مسخره و استهزا کنند، شاید آن قوم که مسخره می‌کنند از خود آنان بهتر باشند. و نیز بین زنان با ایمان قومی دیگری را سخریّه نکنند که بسا آن قوم از خود آن زنان بهتر باشند، و هرگز عیبجویی (از همدینان) خود مکنید و به نام و لقب‌های زشت یکدیگر را مخوانید که پس از ایمان به خدا نام فسق (بر مؤمن نهادن) بسیار زشت است و هر که توبه نکند چنین کسان بسیار ظالم و ستمکارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از بسیاری از گمان‌‌ها اجتناب کنید همانا بعضی از ظنّ‌‌ها گناه هستند و [دربارهٔ عورات مؤمنین] تجسّس نکنید [تا آنکه برای شما گمان بد حاصل شود] و نباید بعضی از شما غیبت [یعنی ذکر بدی در غیاب] بعضی [دیگر] را کند [یعنی بعضی از شما نباید بعضی دیگر را در غیبت او به بدی یاد کند] {و غیبت آن است که عیبی را برای مؤمنی که خداوند آن را پوشانده است با زبانت یا با سایر جوارحت با تصریح یا با کنایه و تلویح علیه (بر زیان او) در غیاب او ظاهر سازی، و حیثی که اظهار تو را ندانسته باشد، و امّا عیوبی که در مؤمن نبوده پس نسبت دادن آنها به او در حضورش یا غیابش به عنوان بهتان می‌‌باشد و اشدّ از غیبت می‌‌باشد} آیا احدی از شما دوست می‌‌دارد که گوشت برادرش را [در حالی که] مرده است بخورد {تمثیل غیبت به خوردن گوشت مرده برای این است که اسماء قوالب مسمیّات هستند و حکم بر حیال (قبال) خود ندارند، و کسی که مؤمنی را به سوئی یاد کند آن جز با تخلیّهٔ مؤمن از لطیفهٔ ایمانش، و ذکر او بر زبانش و شنیدن آن با گوشش به منزلهٔ گوشت خالی از روح ممضوغ (خاییده شده) او با دهانش و داخل در شکمش از او ممکن نمی‌‌باشد، زیرا دخول آن در شکمش از طریق گوشش مانند دخول در شکمش از طریق حلقش است} پس از آن کراهت دارید و از خداوند بهراسید [و غیبت نکنید و اگر غیبت کردید توبه کنید] همانا خداوند بسیار توّاب (التفات کننده) و مهربان است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید همانا بعضی از ظنّ‌ها گناه هستند و تجسّس نکنید و نباید بعضی از شما غیبت (ذکر بدی در غیاب) بعضی (دیگر) را کند آیا احدی از شما دوست می‌دارد که گوشت برادرش را (در حالی که) مرده است بخورد پس از آن کراهت دارید و از خداوند بهراسید همانا خداوند بسیار توّاب (التفات کننده) و مهربان است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است) و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ

ای مردم همانا ما شما را از مذکّری و مؤنّثی [یعنی از این دو جنس یا از آدم و حوّاء (ع)] خلق کردیم و شما را شعوب و قبائلی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید [نه آنکه تفاخر کنید و تنابز (همدیگر را به لقب بد خواندن) نمائید و تلامز (به عیب با گوشهٔ چشم اشاره به دیگری کردن) نمائید و مسخره کنید و اغتاب (غیبت کردن) نمایید] همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است [و کرامت و شرف به نسب و حسب و مال و جمال و کثرت اولاد و خلوّ (خالی بودن) از عیوب نیست] همانا خداوند [به متّقى از شما و اتقى و به شقی و اشقی] دانا و [به آنچه که علم شما به آن تعلّق نمی‌‌گیرد از بواطن امور شما و قدر استعداد شما و استحقاق شما] آگاه است

- ترجمه سلطانی

ای مردم همانا ما شما را از مذکّری و مؤنّثی خلق کردیم و شما را شعوب و قبائلی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است همانا خداوند دانا و آگاه است

- ترجمه راستین

ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

اعراب گفتند: ایمان آوردیم {اسلام دخول در تحت احکام قالب است که به محض اقرار زبانی و بیعت عامّهٔ نبویّه حاصل می‌‌شود و آن در حقیقت انقیاد به سلطنت خلقیّه است نه حکومت الهی، و اگر با آن اعتقاد به حکومت الهیّه و انقیاد در قلب باشد اسلام حقیقی می‌‌باشد و در حقیقت مسلم نام می‌‌گیرند وگرنه مسلم ظاهری می‌‌باشند نه حقیقی، و ایمان دخول در تحت احکام قلب است که با بیعت خاصّهٔ ولویّه حاصل می‌‌شود و جز انقیاد قلب برای کسی که بر دست او ایمان آورد نیست، و به عبارتٍ اخری: اسلام حقیقی قبول رسالت است کما اینکه اسلام ظاهری قبول احکام رسالت است، و ایمان قبول احکام نبوّت و ولایت است} بگو: شما ایمان نیاورده‌‌اید و لکن بگویید اسلام آوردیم و ایمان [که همان کیفیّت نازلهٔ از امام با بیعت در قلب مؤمن است] هنوز [برای عدم وقوع این بیعت از شما] در قلوب شما داخل نشده و [لکن] اگر از خداوند و رسولش اطاعت کنید [تا آنکه حقیقت اسلام با طاعت کردن در شما محقّق شود] از اعمالتان [به انفس آن و از اجور آن] چیزی را برای شما کم نمی‌‌گذارد (نقص نمی‌‌کند) که خداوند بسیار آمرزنده [است که زلّات (لغزش‌‌ها) شما را از شما می‌‌آمرزد و به عدم ایمان شما و به اینکه اسلام ظاهر سوای منافع دنیوی نفع نمی‌‌دهد نظر نمی‌‌کند] و مهربان است [که با انواع فضلش بر شما تفضّل می‌‌کند و به عدم استحقاق شما نظر نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

اعراب گفتند: ایمان آوردیم بگو: شما ایمان نیاورده‌اید و لکن بگویید: اسلام آوردیم و ایمان هنوز در قلوب شما داخل نشده و (لکن) اگر از خداوند و رسولش اطاعت کنید از اعمالتان چیزی را برای شما کم نمی‌گذارد که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

اعراب (بر تو منّت گذارده و) گفتند: ما (بی جنگ و نزاع) ایمان آوردیم، بگو: شما که ایمانتان (از زبان) به قلب وارد نشده به حقیقت هنوز ایمان نیاورده‌اید لیکن بگویید ما اسلام آوردیم (و از خوف جان به ناچار تسلیم شدیم) ، و اگر خدا و رسول وی را اطاعت کنید او از (اجر) اعمال شما هیچ نخواهد کاست (و از گناه گذشته می‌گذرد) که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ

جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که به خداوند و رسول او ایمان آورده‌‌اند [یعنی با بیعت خاصّه بیعت کرده‌‌اند که با آن ایمان و دخول در تحت احکام قلب و قبول احکام ولایت حاصل می‌‌شود و بر آن باقی می‌‌مانند تا آنکه آثار ولایت بر آنها ظاهر می‌‌شود و به حدود قلب می‌‌رسند] سپس تردید نکرده‌‌اند و با اموالشان [از اعراض دنیویّه و اعراض نفسانیّه و قوای بدنیّه و وجاهت انسانیّه] و انفسشان [از انانیّاتشان که آن اصل سیّئات (بدی‌‌ها) آنها و شرور آنها است] در راه خدا جهاد کردند، آنان همان راستگویان [خارج شدگان از اعوجاج] هستند

- ترجمه سلطانی

جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که به خداوند و رسول او ایمان آورده‌اند سپس تردید نکرده‌اند و با اموالشان و انفسشان در راه خدا جهاد کردند، آنان همان راستگویانند

- ترجمه راستین

منحصرا مؤمنان واقعی آن کسانند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و بعدا هیچ گاه شک و ریبی به دل راه ندادند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند. اینان به حقیقت راستگو هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

[به اینان که ایمان را بر زبان‌‌هایشان اظهار می‌‌دارند] بگو: آیا شما خداوند را به دین خود آگاه می‌‌سازید و (حال آنکه) خداوند آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست را می‌‌داند و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه سلطانی

بگو آیا شما خداوند را به دین خود آگاه می‌سازید و (حال آنکه) خداوند آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست را می‌داند و خداوند به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

بگو: آیا شما می‌خواهید خدا را به دین خود آگاه سازید (که اظهار دیانت می‌کنید) ؟و حال آنکه خدا آنچه در آسمانها و زمین است همه را می‌داند و به کلّیّه امور عالم داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

بر تو منّت می‌‌گذارند که اسلام آورده‌‌اند بگو برای اسلام آوردنتان بر من منّت ننهید [برای اینکه اسلام نعمت برای شما و نه برای من نیست بلکه آن مقدّمه برای ایمان است که آن نعمت برای شما و برای من است] بلکه خداوند بر شما منّت می‌‌نهد [بر شما نعمت می‌‌کند یا آن را به عنوان نعمت بر شما بر می‌‌شمرد] که شما را برای ایمان هدایت کرد [که شما را در اسلام که آن آنچه است که با آن هدایت به ایمان که همان نعمت است داخل کرده است] اگر [در ادّعای اسلام] راستگو می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

بر تو منّت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند بگو برای اسلام آوردنتان بر من منّت ننهید بلکه خداوند بر شما منّت می‌نهد که شما را برای ایمان هدایت کرد اگر (در ادّعای اسلام) راستگو می‌باشید

- ترجمه راستین

آنها بر تو به مسلمان شدن منّت می‌گذارند، بگو: شما به اسلام خود بر من منّت منهید بلکه اگر راست می‌گویید (و ایمان حقیقی دارید) خدا بر شما منّت دارد که شما را به سوی ایمان هدایت فرموده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

همانا خداوند غیب آسمان‌‌ها و زمین [و خفیّات امور شما و صدق نیّات شما و مکمونات شما از قوا و استعدادات مکمونه که به آن خبرت (آگاهی) ندارید] را می‌‌داند و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید بینا است [و اغراض شما را در آنها می‌‌داند].

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند غیب آسمان‌ها و زمین را می‌داند و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید بینا است.

- ترجمه راستین

خدا اسرار غیب آسمانها و زمین را می‌داند و به آنچه شما بندگان می‌کنید بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۰- ق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ

«ق» {اسم برای خداوند یا برای نبیّ (ص)، یا برای قرآن، یا برای کوه محیط به دنیا است، و آن از کوه‌‌های عالم برزخ یا مثال یا خود عالم برزخ است برای اینکه خلف (پشت) آن عالم مثال است} و قسم به قرآن مجید [که تو البتّه رسول خدا هستی، یا که آنها حتماً برانگیخته می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

«ق» و قسم به قرآن مجید

- ترجمه راستین

ق (قسم به قدس و قدرت و) قسم به قرآن با مجد و عظمت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ

بلکه تعجّب کردند [یعنی تو را تکذیب نکردند برای اینکه آنها تو را به عنوان کاذب یافتند بلکه تو را برای تعجّب خود از رسالت بشر تکذیب کردند] که انذار کننده‌‌ای از آنها نزد آنها آمده است و کافران [به رسالت تو] گفتند این [که آن را از رسالت از خداوند ادّعاء می‌‌کند] چیزی عجیب است

- ترجمه سلطانی

بلکه تعجّب کردند که انذار کننده‌ای از آنها نزد آنها آمده است و کافران گفتند این چیزی عجیب است

- ترجمه راستین

(که منکران ایمان نیاوردند) بلکه از آمدن رسولی از خودشان که آنها را هشدار و اندرز دهد به شگفت آمده و کفار (نادان) گفتند: این (دعوی رسالت و خبر از قیامت) بسیار چیز عجیبی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ

آیا وقتی که مردیم و خاک شدیم [آنگاه زنده می‌‌شویم و بر می‌‌گردیم] آن (زنده شدن بعد از مرگ) بازگشتنی بعید است

- ترجمه سلطانی

آیا وقتی که مردیم و خاک شدیم (آنگاه زنده می‌شویم و بر می‌گردیم) آن بازگشتنی بعید است

- ترجمه راستین

آیا ما پس از آنکه مردیم و یکسره خاک شدیم (باز زنده می‌شویم) ؟این بازگشت بسیار بعید است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ

همانا آنچه که زمین از آنها می‌‌کاهد را می‌‌دانیم و کتابی پاسدارنده [یعنی حافظ جمیع آنچه که دارند از قوا و اعضاء و حافظ بر اسماء آنها و اعداد آنها و اعمال آنها از خیر و شرّ، یا محفوظ از تغییر و تبدیل] نزد ما هست

- ترجمه سلطانی

همانا آنچه که زمین از آنها می‌کاهد را می‌دانیم و کتابی پاسدارنده نزد ما هست

- ترجمه راستین

(تعجب نکنند که) ما به آنچه زمین از آنها بکاهد کاملا آگاهیم و کتابی نگاهدارنده (لوح محفوظ که مشتمل بر همه حقایق عالم است) نزد ماست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَـمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَّرِيجٍ

بلکه چون نزد آنها آمد حقّ را تکذیب کردند [یعنی تکذیب آنها نسبت به بعث برای وجود برهان علیه (بر آن) نیست، بلکه برای این است که آنها باطل گشته‌‌اند، و باطل حقّ را و از آن رسالت تو و خلافت علیّ (ع) و قرآن و بعث را تصدیق نمی‌‌کند] و آنها در امر مشوّشی (مختلطی) [از اهویهٔ بهیمیّه و استعلاء (برتری طلبی) سبعیّه و حیل (حیله‌‌ها) شیطانیّه هستند یا آنها در امرى مختلط (درآمیزنده) از حال محمّد (ص) هستند و می‌‌گویند که او مجنون یا شاعر یا ساحر یا کاهن است] هستند

- ترجمه سلطانی

بلکه چون نزد آنها آمد حقّ را تکذیب کردند و آنها در امر مشوّشی هستند

- ترجمه راستین

بلکه کافران چون (رسول) حق آمد او را تکذیب کردند و (در کار بزرگ رسالت و قرآن با عظمت) در حالی مضطرب و سرگردان ماندند (گاهی از جهل، افسانه پیشینیان شمردند و گاهی سحر و شعر پنداشتند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ

آیا [از حدود انفسشان خارج نشده‌‌اند و از نکس (کجی) خود راست نشده‌‌اند] پس به آسمان بالای خود نظر نکرده‌‌اند که چگونه آن را بناء کرده‌‌ایم [به حیثی که بقاء موالید زمین بدون این بناء ممکن نمی‌‌شود] و آن را [با کواکب] زینت داده‌‌ایم [به حیثی که اثر آن به زمین و موالیدش متّصل می‌‌شود و اگر آثار این کواکب نبود بقای آنها ممکن نمی‌‌شد] و [حال آنکه بحسب صورت] شکاف‌‌هایی ندارد [و مثل بناء بانین (بناء کنندگان) از بشر نیست که بر آنان ممکن نمی‌‌شود که بدون فروج (شکاف‌‌ها) بناء کنند و در خلقت آن خلل و نقصی نیست تا برای احدی ممکن شود که بگوید: اگر چنین بود البتّه بهتر می‌‌بود]

- ترجمه سلطانی

آیا پس به آسمان بالای خود نظر نکرده‌اند که چگونه آن را بناء کرده‌ایم و آن را زینت داده‌ایم و (حال آنکه) شکاف‌هایی ندارد

- ترجمه راستین

پس مگر (منکران حق) آسمان را فراز خود نمی‌نگرند که ما چگونه بنای محکم اساس نهاده‌ایم و آن را به زیور (ستارگان رخشان) آراسته‌ایم و هیچ شکاف و خللی در آن راه ندارد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ

و زمین را، آن را [به حیثی] گستراندیم [که زندگی بر آن و انتفاع به آن با زراعات و تجارات و امارات ممکن می‌‌شود] و در آن کوه‌‌های استوار افکندیم و در آن از هر زوجی (صنفی) [گیاهی] شاداب رویاندیم [و با آن انبات (رویانیدن) زندگی کردن شما و زندگی کردن انعام (چهارپایان) شما سهل می‌‌شود و این از محض طبیعت نیست بلکه از مبدئی دانای توانای رحیم حکیم مدبّر است]

- ترجمه سلطانی

و زمین را، آن را گستراندیم و در آن کوه‌های استوار افکندیم و در آن از هر زوجی (صنفی) (گیاهی) شاداب رویاندیم

- ترجمه راستین

و زمین را نمی‌نگرند که آن را بگستردیم و در آن کوههای استوار بیفکندیم و هر نوع گیاه با حسن و طراوت از آن برویانیدیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ

به عنوان روشنگر و یادآوری برای هر بندهٔ برگشت کننده [به پروردگارش] است

- ترجمه سلطانی

به عنوان روشنگر و یادآوری برای هر بندهٔ برگشت کننده است

- ترجمه راستین

تا موجب بصیرتی باشد (در برهان الهیّت) و تذکری برای هر بنده‌ای که رو به درگاه خدا آرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ

و از آسمان آبی مبارک (پر برکت) نازل کردیم پس با آن، باغ‌‌ها و دانهٔ درو شونده [که از شأن آن این است که درو شود] رویاندیم

- ترجمه سلطانی

و از آسمان آبی مبارک نازل کردیم پس با آن، باغ‌ها و دانهٔ درو شونده رویاندیم

- ترجمه راستین

و ما از آسمان رحمت آب باران با برکت را نازل کردیم و باغهای میوه و دانه‌های درو شدنی برویانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِيدٌ

و نخل‌‌های بلند (طوال) که بر آنها غنچه‌‌ها بر هم چیده شده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

و نخل‌های بلند که بر آنها غنچه‌ها بر هم چیده شده‌اند

- ترجمه راستین

و نیز نخلهای بلند خرما که میوه آن منظم روی هم چیده شده است برانگیختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ رِّزْقًا لِّلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ

به عنوان روزی برای بندگان [یعنی با آن شکوفه بعد از بلوغ آن و نُضج (رسیدن میوه) آن به عنوان رزق به بندگان روزی می‌‌دهیم، یا در حالی که شکوفه به عنوان رزق برای بندگان است] و با آن (آب) سرزمین مرده را زنده کردیم همچنین است خروج [بعد از مرگ، پس شما را چه شده که مردن درختان و زمین‌‌ها را از برگ‌‌ها و گیاه و زنده کردن آنها بعد از آن را می‌‌بینید و احیاء بشر بعد از مرگ را انکار می‌‌کنید]

- ترجمه سلطانی

به عنوان روزی برای بندگان و با آن سرزمین مرده را زنده کردیم همچنین است خروج (بعد از مرگ)

- ترجمه راستین

اینها را رزق بندگان قرار دادیم و به باران زمین مرده را زنده ساختیم (تا خلق بدانند که) همچنین پس از مرگ سر از خاک بیرون می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ

قبل از آنها قوم نوح و اصحاب رسّ تکذیب کردند [که پیامبرشان را در زمین رَسّ (اخفاء، دفن کردن) کردند]

- ترجمه سلطانی

قبل از آنها قوم نوح و اصحاب رسّ تکذیب کردند

- ترجمه راستین

پیش از اینان هم قوم نوح و اصحاب رسّ (که پیغمبر خود را به چاه افکندند) و قوم ثمود هم تکذیب رسولان کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ

و [قوم] ثمود و [قوم] عاد و [قوم] فرعون و برادران لوط [در معاشرت]

- ترجمه سلطانی

و (قوم) ثمود و (قوم) عاد و (قوم) فرعون و برادران لوط (در معاشرت)

- ترجمه راستین

و قوم عاد و فرعون و قوم لوط.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ

و اصحاب ایکه (قوم شعیب) و قوم تُبّع (پادشاه یمن) همه، رسولان را تکذیب کردند پس وعیدِ من محقّق شد

- ترجمه سلطانی

و اصحاب ایکه (قوم شعیب) و قوم تُبّع (پادشاه یمن) همه، رسولان را تکذیب کردند پس وعیدِ من محقّق شد

- ترجمه راستین

و اصحاب ایکه (امت شعیب) و قوم تبّع (پادشاه یمن) همه رسولان حق را تکذیب کردند تا وعده عذاب من بر آنان حتم و واجب گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ

آیا پس به خلق کردن [بار] اوّل درمانده شدیم [که از اعاده به آن عاجز شویم؟] بلکه آنها در تردید از آفرینش جدید [در اشتباه] هستند [و لذلک خلقت جدید را انکار کرده‌‌اند، نه آنکه آنان بر عدم اعاده برهانی دارند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس به خلق کردن (بار) اوّل درمانده شدیم بلکه آنها در تردید از آفرینش جدید هستند

- ترجمه راستین

آیا در اول بار که آفرینش را آوردیم هیچ درماندیم؟ (پس در خلقت معاد دیگر بار هم عاجز نیستیم) بلکه این منکران در شک و ریب از خلقت نو (و نشأه معاد) اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ

و همانا انسان را خلق کرده‌‌ایم و می‌‌دانیم نفس او [از خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) قلوب او] چه به او وسوسه می‌‌کند و ما از رگ گردن به او نزدیک‌‌تریم

- ترجمه سلطانی

و همانا انسان را خلق کرده‌ایم و می‌دانیم نفس او به او چه وسوسه می‌کند و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم

- ترجمه راستین

و ما انسان را خلق کرده‌ایم و از وساوس و اندیشه‌های نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ

آنوقت که دو دریافت کننده نشسته از راست و از چپ دریافت می‌‌کنند [یعنی ما نزدیکتر به او هستیم وقتی که دو دریافت کننده آنچه را که تلفّظ می‌‌کند و آنچه که آن را انجام می‌‌دهد دریافت می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

آنوقت که دو دریافت کننده نشسته از راست و از چپ دریافت می‌کنند

- ترجمه راستین

آن گاه که دو ملک دریافت دارنده (یعنی فرشتگان مراقب و حاضر مأمور نگارش اعمال خیر و شر او) از طرف راست و چپ (به مراقبت او) بنشسته و (اعمال آدمی را) دریافت می‌دارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ

سخنی تلفّظ نمی‌‌کند مگر که رقیبی [بسیار مراقب بر اعمال او] نزد او آماده [برای نوشتن] است

- ترجمه سلطانی

سخنی تلفّظ نمی‌کند مگر که رقیبی (مراقبی) نزد او آماده (برای نوشتن) است

- ترجمه راستین

سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشته‌ای مراقب و آماده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ

و مستی مرگ [یعنی بیهوشی حاصله به هنگام آن در نفخهٔ اوّل] حقّ را آورد [حقّ را تغییر نمی‌‌دهد تا اماره‌‌ای (نشانه‌‌ای) کاذب باشد]، آن، آنچه است که از آن عدول (فرار) می‌‌کردی

- ترجمه سلطانی

و مستی (بیهوشی) مرگ حقّ را آورد (حقّ را تغییر نمی‌دهد)، آن، آنچه است که از آن عدول (فرار) می‌کردی

- ترجمه راستین

و (به هوش آیید که) هنگام بیهوشی و سختی مرگ به حق و حقیقت فرا رسید، آری همان مرگی که از آن دوری می‌جستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ

و در آنروز وعید [با نفخهٔ دوّم] در صور دمیده شد

- ترجمه سلطانی

و در آنروز وعید در صور دمیده شد

- ترجمه راستین

و آن گاه در صور بدمند (و ملایک ندا کنند که) این است روز تهدید (های الهی به خلق).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ

و هر نفسی که با آن سوق دهنده‌‌ای و شهادت دهنده‌‌ای هست آمد {سَائِق ملک موکّل بر انسان است که او را به محشر و به آخرت سوق می‌‌دهد، و او را از وقوف در مواقف باز می‌‌دارد، و شهید ملک موکّل بر او است که در هر موطن با او حاضر می‌‌شود و در جمیع اعمالش حفظ می‌‌کند و بر او شهادت می‌‌دهد}

- ترجمه سلطانی

و هر نفسی که با آن سوق دهنده‌ای و شهادت دهنده‌ای هست آمد

- ترجمه راستین

و هر نفسی را فرشته‌ای (برای حساب به محشر) کشاند و فرشته‌ای (بر نیک و بدش) گواهی دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ لَّقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ

[حال آنکه] همانا تو [در دنیا] از این در غفلت بوده‌‌ای آنگاه پرده‌‌ات را از تو بر انداختیم [و در این روز می‌‌بینی آنچه که آن را در دنیا نمی‌‌دیدی] و چشم تو امروز تیز [بین] است [و در این روز دقایق آنچه که در دنیا قادر بر دیدن آن نبودی را ببین]

- ترجمه سلطانی

(حال آنکه) همانا تو از این در غفلت بوده‌ای آنگاه پرده‌ات را از تو بر انداختیم و چشم تو امروز تیز (بین) است

- ترجمه راستین

و تو (ای آدمی نادان) از این (روز سخت مرگ) در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ

و قرین او [یعنی ملک موکل بر او] گفت این [مکتوب] آنچه است که [آن را بر او نوشته‌‌ام] نزد من آماده [برای اظهار] است

- ترجمه سلطانی

و (ملک) قرین او گفت این (مکتوب) آنچه است که (آن را بر او نوشته‌ام) نزد من آماده (برای اظهار) است

- ترجمه راستین

و قرین وی (یعنی فرشته موکّل و شاهد او بدو) گوید: این همان اعمالی است که نزد من (برای امروز تو) محفوظ و مهیّاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ

شما دو تا هر کفر ورزندهٔ پر عناد را در جهنّم بیفکنید

- ترجمه سلطانی

شما دو تا هر کفر ورزندهٔ پر عناد را در جهنّم بیفکنید

- ترجمه راستین

(و خطاب آید که) امروز هر کافر معاند را به دوزخ درافکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ

منّاع للخیر (بسیار منع بر خیر کنندهٔ) تجاوزکار [که به حدود خداوند تعدّى (تجاوز) می‌‌کند، یا مُعتد (تعدّی کننده) بر بندگان است] تردید افکن [شاکّ (شکّ انداز) دربارهٔ خداوند، یا دربارهٔ رسول او، یا دربارهٔ خلافت خلیفهٔ او] را

- ترجمه سلطانی

بسیار منع بر خیر کنندهٔ تجاوزکار تردید افکن را

- ترجمه راستین

همان کافری که از هر کار خیر مانع می‌گشت و (به حق خدا و خلق) ستم می‌کرد و (در کار خدا و قیامت) به شک و ریب بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ

که با الله خدای دیگری [از اصنام و کواکب و اهویه] را قرار داد [یا با مظاهر خداوند خلیفهٔ دیگری مثل نمرود و فرعون را در زمین قرار داد] پس شما دو تا او را در عذاب سخت افکنید

- ترجمه سلطانی

که با الله خدای دیگری را قرار داد پس شما دو تا او را در عذاب سخت افکنید

- ترجمه راستین

همان کافر مشرک که با خدای یکتا خدای دیگری جعل کرد، پس او را در عذاب سخت جهنم درافکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ

قرین او [یعنی شیطان مقیّض (مقدّر شده) بر او] گفت ای پروردگار ما، من او را به طغیان نینداختم و لکن [او خود] در گمراهی دوری [از حقّ] بود [یعنی که او در فطرت ضالّ (گمراه) بود، و او را بر آن اعانت (کمک) کردم نه آنکه گمراهی را برای او پدید آوردم]

- ترجمه سلطانی

قرین او گفت ای پروردگار ما، من او را به طغیان نینداختم و لکن (او خود) در گمراهی دوری بود

- ترجمه راستین

آن گاه قرین او (شیطان) گوید: بار الها، من او را به طغیان و عصیان نکشیدم بلکه او خود در ضلالت دور (از اطاعت و سعادت) افتاد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ

[خداوند] گفت نزد من مخاصمه نکنید و وعید را از پیش به شما فرستاده بودم [و آن را نشنیدید و ارتداع (بازایستادن) نکردید پس حجّتی نزد من ندارید]

- ترجمه سلطانی

(خداوند) گفت نزد من مخاصمه نکنید و وعید را از پیش به شما فرستاده بودم

- ترجمه راستین

(آن گاه خدا به عتاب) گوید: در حضور من خصومت مکنید که من قبلا وعده عذاب را به شما گوشزد کردم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَـلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ

گفتار [به عذاب بر کسی که عذاب را بر او مسجّل کردم] نزد من تبدیل نمی‌‌شود و من بر بندگان ستمکار نیستم [و بدون سببی کسی را عذاب نمی‌‌کنم و بدون داعی کسی را عفو نمی‌‌کنم]

- ترجمه سلطانی

گفتار نزد من تبدیل نمی‌شود و من بر بندگان ستمکار نیستم

- ترجمه راستین

دیگر وعده عذاب من مبدّل نخواهد شد و هیچ (در کیفر) ستمی به بندگان نخواهم کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ يَوْمَ نَقُولُ لِـجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُـولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ

روزی که به جهنّم می‌‌گوییم که آیا پُر شده‌‌ای؟ و [در جواب] می‌‌گوید آیا بیش از این هست

- ترجمه سلطانی

روزی که به جهنّم می‌گوییم که آیا پُر شده‌ای؟ و می‌گوید آیا بیش از این هست

- ترجمه راستین

روزی که جهنّم را گوییم: آیا مملوّ (از وجود کافران) شدی؟و او گوید: آیا (دوزخیان) بیش از این هم هستند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ

و برای پرهیزگاران جنّت نزدیک گردانیده شده نه دور

- ترجمه سلطانی

و برای پرهیزگاران جنّت نزدیک گردانیده شده نه دور

- ترجمه راستین

و بهشت را برای اهل تقوا نزدیک آرند تا هیچ دور از آن نباشند (و رنج حرکت نکشند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ

این آنچه است که برای هر بسیار توبه کنندهٔ پاسدارنده [یعنی حافظ خودش از تدنّس (آلوده شدن) به ادناس (کثافات) معاصی، یا محفوظ از معاصی] وعده داده می‌‌شدید

- ترجمه سلطانی

این آنچه است که برای هر بسیار توبه کنندهٔ پاسدارنده (خویش از آلودگی) وعده داده می‌شدید

- ترجمه راستین

این بهشت همان است که وعده داده شدید، برای هر بنده‌ای که به درگاه خدا بازگشته و نفس را (از حرام) نگه داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ مَّنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ

[آن] کسی که به نهان از رحمان بترسد و قلبی منیب [راجع (رجوع کننده) به سوی خداوند] بیاورد

- ترجمه سلطانی

(آن) کسی که به نهان از رحمان بترسد و قلبی منیب (بازگشت کننده) بیاورد

- ترجمه راستین

آن کس که از خدای مهربان در باطن ترسید و با قلب خاشع و نالان به درگاه او باز آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ

به سلامت [از هر آفتی] در آن داخل شوید که آن روز جاودانگی است

- ترجمه سلطانی

به سلامت در آن داخل شوید که آن روز جاودانگی است

- ترجمه راستین

در آن بهشت با تحیّت و سلام حق در آیید که این روز دخول ابدی در بهشت جاودانی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ

آنچه را که می‌‌خواهند در آنجا برای آنها هست و نزد ما بیشتر [هم] هست [زیرا نزد ما آنچه که به بال (اندیشه) آنها خطور نمی‌‌کند هست تا که آن را بخواهند]

- ترجمه سلطانی

آنچه را که می‌خواهند در آنجا برای آنها هست و نزد ما بیشتر (هم) هست

- ترجمه راستین

بر آن بندگان در آنجا هر چه بخواهند مهیّاست و باز افزون‌تر از آن نزد ما خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ

و چه بسیار از مردمان پیشین را که قبل از آنها (قریش یا اهل مکّه) هلاک کردیم آنان [به جهت قوّت] سخت‌‌تر از آنها بودند پس به سرزمین‌‌ها راه جستند آیا گریزگاهی [و مَخلصی از هلاکت] هست (یافتند)؟!

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار از مردمان پیشین را که قبل از آنها هلاک کردیم آنان (به جهت قوّت) سخت‌تر از آنها بودند پس به سرزمین‌ها راه جستند آیا گریزگاهی (یافتند) هست؟!

- ترجمه راستین

و چقدر طوایفی را پیش از اینان ما هلاک کردیم که با قهر و قوّت‌تر از اینان بودند و در هر دیار راه جستند. آیا هیچ راه نجاتی یافتند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِـمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ

همانا در آن (اخبار یا در آن اهلاک) البتّه یادآوریی هست برای کسی که قلبی داشته باشد یا گوش کند و (حال آنکه) او شهید [یعنی حاضر الذهن نزد گوینده] است

- ترجمه سلطانی

همانا در آن البتّه یادآوریی هست برای کسی که قلبی داشته باشد یا گوش کند و (حال آنکه) او شهید است

- ترجمه راستین

در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلب هوشیاری داشته باشد یا گوش فرا دهد و توجه کامل کند و گواهی دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ

و همانا آسمان‌‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کردیم و خستگیی به ما نرسید [تا آنکه به استراحت احتیاج پیدا کنیم]

- ترجمه سلطانی

و همانا آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آن دو است را در شش روز خلق کردیم و خستگیی به ما نرسید

- ترجمه راستین

و همانا ما آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست همه را در شش روز آفریدیم و هیچ رنج و خستگی به ما نرسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُـولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ

پس به آنچه که [در حقّ خداوند] می‌‌گویند [به آنچه که به جناب (ساحت) او و در حقّ تو و در حقّ علیّ (ع) لایق نمی‌‌شود] صبر کن و قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب [یعنی در جمیع اوقات] به ستایش پروردگارت تسبیح کن

- ترجمه سلطانی

پس به آنچه که می‌گویند صبر کن و قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب به ستایش پروردگارت تسبیح کن

- ترجمه راستین

پس تو (ای رسول) بر آنچه می‌گویند (و می‌کنند از آزار و تکذیب) صبر کن (تا ما آنها را کیفر دهیم) و به حمد و ستایش خدایت تسبیح‌گو پیش از طلوع خورشید (به نماز صبح) و پیش از غروب آن (به نماز ظهر و عصر).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ

و [بعضی] از شب [او را تسبیح کن] و پشت [بعد از] سجده‌‌ها پس او را تسبیح کن

- ترجمه سلطانی

و از شب و پشت (بعد از) سجده‌ها پس او را تسبیح کن

- ترجمه راستین

و باز برخی از شب را (به نماز مغرب و عشاء) و هم در عقب سجده‌ها به تسبیح خدا پرداز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ

و [تو در حال حاضر به نداى منادى در روز قیامت یا در روز ظهور قائم (ع)] گوش فرا ده {زیرا تو بالفعل نداى آن منادى را برای خروجت از مرقد خویش و شهود قیامتت یا خروج قائم (ع) می‌‌شنوی} روزی که منادی [برای بعث و حساب] از مکانی نزدیک [به همهٔ مردم] نداء می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و گوش فرا ده روزی که منادی از مکانی نزدیک نداء می‌کند

- ترجمه راستین

و به ندای منادی حق (اسرافیل) روزی که از مکان نزدیک (مردگان را برای زنده شدن) ندا کند گوش فرا دار (که هم اکنون به گوش دلت ندای او را بشنوی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ

روزی که صیحه [برای حساب و قیام نزد خداوند، یا صیحۀ قائم یا صیحه به خروج قائم (ع)] را به حقّ می‌‌شنوند آن روز خروج [از مراقد (گورها)] است

- ترجمه سلطانی

روزی که صیحه را به حقّ می‌شنوند آن روز خروج است

- ترجمه راستین

روزی که خلق آن صیحه به حق را بشنوند آن روز هنگام خروج (از قبرها) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ

همانا ما [در دنیا] زنده می‌‌کنیم و می‌‌میرانیم و محلّ برگشت [در آخرت] به ما است

- ترجمه سلطانی

همانا ما (در دنیا) زنده می‌کنیم و می‌میرانیم و محلّ برگشت (در آخرت) به ما است

- ترجمه راستین

البته ما خلق را زنده ساخته و می‌میرانیم و بازگشت همه به سوی ماست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ

روزی که زمین به سرعت از آنها شکافته می‌‌شود آن حشری است که بر ما آسان است [و آن در رجعت یا در قیامت است]

- ترجمه سلطانی

روزی که زمین به سرعت از آنها شکافته می‌شود آن حشری است که بر ما آسان است

- ترجمه راستین

روزی که زمین از (احاطه بر) آنها بشکافد و همه (به عرصه قیامت) بشتابند و این جمع‌آوری خلق بر ما سهل و آسان باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُـولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ

ما به آنچه که [در حقّ ما، یا در حقّ تو یا در حقّ علیّ (ع)] می‌‌گویند داناتریم و تو بر آنها مسلّط (زورگو) نیستی پس کسی را که از وعیدِ من خوف می‌‌دارد با قرآن یادآوری کن.

- ترجمه سلطانی

ما به آنچه که می‌گویند داناتریم و تو بر آنها زورگو نیستی پس کسی را که از وعیدِ من خوف می‌دارد با قرآن یادآوری کن.

- ترجمه راستین

ما به گفتار مردم (مغرض نادان) داناتریم و تو بر آن مردم، جبّار و مسلّط نیستی (تو رسول حقّی) پس آن کس را که از وعده عذاب قیامت من ترسان است به آیات قرآن متذکر ساز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۱- الذاريات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا

سوگند به باد‌‌های پاشاننده [یعنی بادها، یا زنانی که اولاد می‌‌آورند، یا اسبابی که خلائق را می‌‌پراکند از ملائکه و غیر آنها]

- ترجمه سلطانی

سوگند به باد‌های پاشاننده

- ترجمه راستین

قسم به نفس بادهای عالم که (به امر حق بذرافشانی کنند و تخم نباتات را به هر جا) نیکو بپرا کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا

و حمل کنندگان بار سنگین [یعنی ابرهای حامل باران‌‌ها، یا بادهای حامل ابر، یا زنان حامله]

- ترجمه سلطانی

و حمل کنندگان بار سنگین

- ترجمه راستین

قسم به ابرها که بار سنگین (باران را به امر حق) به دوش گیرند (تا به هر جا مأمورند فرو بارند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا

و جاری شوندگان به سهولت (کشتی‌‌ها) [یا باد‌‌های جاری شونده در مهاب (وزیدن‌‌گاه‌‌ها) خود، یا کواکب جاری در مناطق خویش]

- ترجمه سلطانی

و جاری شوندگان به سهولت

- ترجمه راستین

قسم به کشتی‌ها که آسان (به روی آب) روان شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا

و تقسیم کنندگان امر [یعنی ملائکه‌‌ای که ارزاق و باران‌‌ها و غیر آنها را تقسیم می‌‌کنند، یا باد‌‌هایی که باران‌‌ها و ابر‌‌ها را تقسیم می‌‌کنند، یا جمیع آنچه که چیزی را تقسیم می‌‌کند از ملائکه و بادها و انبیاء و اولیاء]

- ترجمه سلطانی

و تقسیم کنندگان امر

- ترجمه راستین

قسم به فرشتگان که کار جهانیان را (به اذن خدا) قسمت کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ

همانا البتّه آنچه [از ثواب و عقاب و حشر و حساب] که وعده داده می‌‌شوید جز راست نیست

- ترجمه سلطانی

همانا البتّه آنچه که وعده داده می‌شوید جز راست نیست

- ترجمه راستین

قسم به اینان که آنچه شما را وعده دادند همه صدق و حقیقت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ

و همانا پاداش (جزاء) حتماً واقع می‌‌شود [یا این دین که او آن را ادّعاء می‌‌کند البتّه واقع یعنی حقّ و صدق است]

- ترجمه سلطانی

و همانا پاداش حتماً واقع می‌شود

- ترجمه راستین

و البته جزای اعمال، روزی واقع خواهد گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ

قسم به آسمان دارندهٔ راه‌‌ها [یعنی مسیر کواکب]

- ترجمه سلطانی

قسم به آسمان دارندهٔ راه‌ها

- ترجمه راستین

قسم به آسمان که در آن راههای بسیار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ

همانا شما [در این دین واقع حقّ] البتّه در گفتاری مختلف هستید [به اینکه بعضی از شما تصدیق می‌‌کند و بعضی از شما تکذیب می‌‌کند، یا با تصدیق و تکذیب دربارهٔ محمّد (ص) و به اینکه او مجنون یا شاعر است یا معَلّم از غیر خود است یا کاهن است، یا دربارهٔ قرآن به اینکه آن سحر و کهانت و رجز و افسانه‌‌های پیشینیان است، یا دربارهٔ علیّ (ع) خلیفهٔ او]

- ترجمه سلطانی

همانا شما البتّه در گفتاری مختلف هستید

- ترجمه راستین

که شما (مردم نادان) در اختلاف سخن باز ماندید (و حقیقت قرآن و رسول حق را نیافته شعر و سحر و ساحرش خواندید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ

از او منحرف می‌‌شود کسی که منحرف شد [یعنی از دین یا محمّد (ص) یا قرآن یا علیّ (ع) و ولایتش]

- ترجمه سلطانی

از او منحرف می‌شود کسی که منحرف شد

- ترجمه راستین

از این قرآن هر که را شایسته فهم آن نبود هم آخر روگردان کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ

کشته باد (مرگ بر) دروغگویان [یعنی لعنت بر گویندگان در دین و خلافت امیر المؤمنین (ع) به ظنّ و تخمین] {استعمال قُتِلَ در لعن برای این است که کسی که خداوند او را لعنت کند او را از حیات انسانی می‌‌کُشد}

- ترجمه سلطانی

کشته باد (مرگ بر) دروغگویان

- ترجمه راستین

کشته باد و نابود آنان که دروغ بندند (و قرآن را سحر و فسانه برخوانند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ

کسانی که آنها در غفلت [از آنچه که به آنها ذکر کردیم بحسب فطرتشان از طریق آخرت و نعیم آن، یا از آنچه که در عالم ذرّ به یاد آنها آوردیم، یا از خداوند و از مُنعم و انعام او] سهل انگارند [کسانی که آنها از هر چیزی از جهل و شهوات و غضبات و شیطنت و کبر و عُجب (خودپسندی) و فخر در غفلت هستند]

- ترجمه سلطانی

کسانی که آنها در غفلت سهل انگارند

- ترجمه راستین

آنان که در ضلالت و غفلت زیستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ

[از روی استهزاء و انکار] سؤال می‌‌کنند که روز دین (جزاء) کی است؟

- ترجمه سلطانی

سؤال می‌کنند که روز دین (جزاء) کی است؟

- ترجمه راستین

باز می‌پرسند که پس این روز جزاکی خواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ

روزی است که آنها در آتش دوزخ آزموده می‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

روزی است که آنها در آتش دوزخ آزموده می‌شوند

- ترجمه راستین

آن روز خواهد بود که آنها را به آتش بسوزانند و معذّب کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ

فتنهٔ خویش [یعنی عذابتان و حریقتان یا فسادتان در دنیا] را بچشید این است که به آن عجله می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

فتنهٔ خویش را بچشید این است که به آن عجله می‌کردید

- ترجمه راستین

(و خطاب قهر کنند که) اینک بچشید کیفر خود را، این همان عذابی است که خود به تعجیل می‌خواستید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ

همانا پرهیزگاران در جنّات و چشمه‌‌سار‌‌ها هستند

- ترجمه سلطانی

همانا پرهیزگاران در جنّات و چشمه‌سار‌ها هستند

- ترجمه راستین

(آن روز) متقیان همه در بهشت و بر لب چشمه‌های آب غنوده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ

دریافت کنندگان آنچه که پروردگار آنان به آنان داده است همانا آنها قبل از آن محسن (نیکوکار) بودند [یا دارای حسن و همان ولایت بودند]

- ترجمه سلطانی

دریافت کنندگان آنچه که پروردگار آنان به آنان داده است همانا آنها قبل از آن محسن (نیکوکار، دارای حُسن) بودند

- ترجمه راستین

همان نعمتها که خدایشان به آنها عطا کند فراگیرند چرا که پیش از آن مردمی نیکوکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ

و از شب اندکی را می‌‌خوابیدند

- ترجمه سلطانی

و از شب اندکی را می‌خوابیدند

- ترجمه راستین

از شب اندکی را خواب می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ

و آنها در سحر‌‌ها طلب آمرزش می‌‌کردند {انسان صغیر مانند انسان کبیر در وجودش شب و روز و خورشید و ماه هست، و شب او مراتب طبعش و نفس حیوانی او است، و روز او مراتب ملکوتش است، و خورشید او عقلش، و ماه او نفسش است که مستضیئه (روشنی یافته) به نور عقل است، و تا انسان از خانهٔ طبع خود و نفسش خارج نشود غفران مَساوی (بدی‌‌ها) او ممکن نمی‌‌شود و اگرچه هر روز هزار بار استغفار کند، و وقتی که از حدود نفس حیوانی‌‌اش خارج شود و به حدود قلبش و عقلش که آن در صغیر به منزله اسحار (سحرها) در کبیر است نزدیک شود با زبان حال خود غفران مَساوی خود را از پروردگارش سؤال (درخواست) می‌‌کند و خداوند او را اجابت می‌‌کند و او را می‌‌آمرزد چه با زبان قال خود سؤال کند یا سؤال نکند}

- ترجمه سلطانی

و آنها در سحر‌ها طلب آمرزش می‌کردند

- ترجمه راستین

و سحرگاهان از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ

و در اموالشان حقّی [از منفعت کسب او] برای سائل (درخواست کننده) و محروم هست

- ترجمه سلطانی

و در اموالشان حقّی برای سائل (درخواست کننده) و محروم هست

- ترجمه راستین

و در اموالشان بر فقیر سائل و محروم حقّی منظور می‌داشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ

و در زمین نشانه‌‌هایی (دلالت کننده‌‌هایی) [بر مُبدء و علم او و قدرت او و عنایت او به خلقش و رأفت او] برای یقین داران هست

- ترجمه سلطانی

و در زمین نشانه‌هایی برای یقین داران هست

- ترجمه راستین

و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادله‌ای (از قدرت الهی) پدیدار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ

و در انفس شما، آیا پس نمی‌‌نگرید

- ترجمه سلطانی

و در انفس شما، آیا پس نمی‌نگرید

- ترجمه راستین

و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمی‌نگرید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ

و روزی [خاصّ به شما از حیث انسانیّت شما یا اسباب رزق نباتی شما و ارزاق انسانی] شما و آنچه [از نعیم جنّت] که وعده داده می‌‌شوید در آسمان است {زیرا جنّت و نعیمش در آسمان صوری به معنی این است که آن مظهر برای آن و در آسمان‌‌های عالم ارواح است، زیرا محلّ جنّت و نعیم آخرت عالم ملکوت و جبروت است}

- ترجمه سلطانی

و روزی شما و آنچه که وعده داده می‌شوید در آسمان است

- ترجمه راستین

و روزی شما با همه وعده‌ها که به شما می‌دهند در آسمان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ

پس قسم به پروردگار آسمان و زمین همانا آن مثل آنچه که سخن می‌‌گویید البتّه حقّ است [یعنی آنچه که وعده داده می‌‌شوید یا رزق بودن و در آسمان بودن آنچه که وعده داده می‌‌شوید، یا که معهود مقصود از هر قصّه و حکایت و همان ولایت، ولایت علیّ (ع) البتّه حقّ است، مثل نطق شما که در آن شکّ نمی‌‌کنید، یا رزق شما در آسمان مثل آنچه که شما نطق می‌‌کنید یعنی معانی غیبی را درک می‌‌کنید است که آن از آسمان به سوی شما نازل می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

پس قسم به پروردگار آسمان و زمین همانا آن مثل آنچه که سخن می‌گویید البتّه حقّ است

- ترجمه راستین

پس به خدای آسمان و زمین قسم که این (وعده و رزق مقدّر) به مانند تکلّمی که با یکدیگر می‌کنید حقّ و حقیقت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ

آیا حدیث میهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است

- ترجمه سلطانی

آیا حدیث میهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است

- ترجمه راستین

آیا حکایت مهمانان گرامی ابراهیم (فرشتگان) به تو رسیده است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ

آنوقت که بر او داخل شدند آنگاه گفتند: سلام، [ابراهیم] گفت: سلام [ای] گروه ناشناس [یا در نفس خود گفت: اینان قومى ناشناس برای من هستند]

- ترجمه سلطانی

آنوقت که بر او داخل شدند آنگاه گفتند: سلام، (ابراهیم) گفت: سلام (ای) گروه ناشناس

- ترجمه راستین

هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند و او جواب سلام گفت و فرمود که شما مردمی ناشناس می‌باشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ

و [ابراهیم] پنهانی [در خفاء از مهمان‌‌هایش با تعجیل برای پذیرائی] به سوی خانواده‌‌اش رفت و گوساله‌‌ای فربه آورد

- ترجمه سلطانی

و (ابراهیم) پنهانی به سوی خانواده‌اش رفت و گوساله‌ای فربه آورد

- ترجمه راستین

آن‌گاه پنهانی نزد اهل بیت خود رفت و کباب گوساله فربهی نزد مهمانان باز آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ

پس آن را نزدیک آنها (میهمانان) بُرد، گفت: آیا نمی‌‌خورید

- ترجمه سلطانی

پس آن را نزدیک آنها (میهمانان) بُرد، گفت: آیا نمی‌خورید

- ترجمه راستین

غذا را نزد آنها گذارد (آنها توجهی به غذا نکردند) ابراهیم گفت: شما غذا تناول نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ

و [ابراهیم] در پنهان از آنها ترسید، [میهمانان] گفتند: نترس [برای اینکه ما رسولان پروردگار تو هستیم] و او (ابراهیم) را به پسری دانا بشارت دادند

- ترجمه سلطانی

و (ابراهیم) در پنهان از آنها ترسید، (میهمانان) گفتند: نترس و او (ابراهیم) را به پسری دانا بشارت دادند

- ترجمه راستین

آن گاه (از اینکه بی‌اجازه بر او وارد شده و غذا هم نخوردند) سخت از آنها بیم و اندیشه کرد، آن فرشتگان گفتند: هیچ مترس، و او را به پسری دانا (یعنی اسحاق) بشارت دادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ

پس [ساره] زن او (ابراهیم) [بعد از بشارت] اقبال نمود و در جیغ کشیدنی [یا در جماعت] به روی خود سیلی زد و گفت: من پیرزن و عقیم هستم [یعنی چگونه بزایم و حال آنکه وقت اقتضای سنّ حمل عاقر (نازا) بودم و حالا عجوزی (پیرزنی) گشته‌‌ام که حمل از شأن من نیست]

- ترجمه سلطانی

پس (ساره) زن او (ابراهیم) در جیغ کشیدنی اقبال نمود و به روی خود سیلی زد و گفت: من پیرزن و عقیم هستم

- ترجمه راستین

در آن حال زن ابراهیم (ساره) با فریاد شادمانی روی به آنها آورد و (از شوق) سیلی به صورت زد و گفت: (ای عجب) من زنی پیر و نازا هستم (چگونه پسری توانم زایید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ قَالُوا كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ

[میهمانان] گفتند: پروردگار تو این‌‌چنین فرموده [و جز این نیست که از آن به تو خبر می‌‌دهیم]، همانا او همان حکیم دانا است [که دقایق امور را می‌‌داند و امور متقنه را صنع می‌‌کند که غیر او از ادراک آن و صنع آن عاجز می‌‌شود و می‌‌داند که تو عقیم می‌‌باشی و پیرزن گشته‌‌ای و بر زاینده قرار دادن عقیم و دارندهٔ حیض و فرزند قرار دادن پیرزن قادر است]

- ترجمه سلطانی

(میهمانان) گفتند: پروردگار تو این‌چنین فرموده، همانا او همان حکیم دانا است.

- ترجمه راستین

فرشتگان گفتند: خدای تو چنین فرموده که او به مصالح خلق آگاه و (به حال بندگان) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای