جزء شمارهٔ ۲۷


سورهٔ ۵۱- الذاريات

٣١ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ

[ابراهیم (ع) بعد از آنکه آنها را شناخت و به آنها انس گرفت] گفت: پس کار [خطیر] شما [یعنی امر شما و شغل شما] چیست ای فرستاده‌‌شدگان؟

- ترجمه سلطانی

(ابراهیم) گفت: پس کار (خطیر) شما چیست ای فرستاده‌شدگان؟

- ترجمه راستین

ابراهیم گفت: ای رسولان حق، باز گویید که شما برای چه کار مأمورید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ

[میهمانان] گفتند همانا ما به سوی قوم مجرم فرستاده شده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

(میهمانان) گفتند همانا ما به سوی قوم مجرم فرستاده شده‌ایم

- ترجمه راستین

گفتند: ما بر قوم بدکاری فرستاده شده‌ایم (یعنی قوم لوط).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ

تا بر آنها سنگ‌‌هایی از گِل بفرستیم

- ترجمه سلطانی

تا بر آنها سنگ‌هایی از گِل بفرستیم

- ترجمه راستین

تا بر سر آنها از گل سنگباران کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ

که نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانه‌‌دار شده است

- ترجمه سلطانی

که نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانه‌دار شده است

- ترجمه راستین

که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

پس از مؤمنین کسانی که در آنجا بودند را خارج کردیم

- ترجمه سلطانی

پس از مؤمنین کسانی که در آنجا بودند را خارج کردیم

- ترجمه راستین

پس، از اهل ایمان هر که بود از آن دیار خارج کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ

پس از مسلمین غیر خانه‌‌ای در آنجا نیافتیم

- ترجمه سلطانی

پس از مسلمین غیر خانه‌ای در آنجا نیافتیم

- ترجمه راستین

و در همه آن دیار جز یک خانه (لوط) دیگر مسلم خداپرست نیافتیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ

و در آن برای کسانی که از عذاب الیم می‌‌ترسند نشانه‌‌ای گذاشتیم

- ترجمه سلطانی

و در آن برای کسانی که از عذاب الیم می‌ترسند نشانه‌ای گذاشتیم

- ترجمه راستین

و در آن دیار (که ویران کردیم) برای آنان که از عذاب دردناک (قهر خدا) می‌ترسند آیت عبرتی واگذاردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

و دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ موسی آنوقت که او را با سلطان (حجّت) مبین (آشکار) به سوی فرعون فرستادیم

- ترجمه راستین

و نیز در (رسالت) موسی (آیت عبرت است) که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ

پس [فرعون] با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است [یعنی آنچه که آن را انجام می‌‌دهد از سحر او و به اختیار خویش است، یا او مجنون است، و آنچه از خوارق عادات که بر او ظاهر می‌‌شود جز این نیست که بدون اختیار او از جنّ بر دست او ظاهر می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

پس (فرعون) با رکن (سپاه) خود اعراض کرد و گفت: ساحر یا مجنون است

- ترجمه راستین

و فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ

پس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود

- ترجمه سلطانی

پس او و سپاهش را گرفتیم و آنها را در دریا انداختیم و او درخور ملامت بود

- ترجمه راستین

ما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ

و دربارهٔ [قوم] عاد آنوقت که بر آنها باد عقیم (خشک) فرستادیم {برای عدم تضمّن آن بر منفعتی «عقیم» نامیده شده یا برای اینکه آن آنها را هلاک کرد و آنها را ریشه‌‌کن نمود}

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ (قوم) عاد آنوقت که بر آنها باد خشک فرستادیم

- ترجمه راستین

و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ

[آن باد] بر چیزی که بر آن می‌‌آمد [می‌‌وزید] رها نمی‌‌کرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده [خاکستر] قرار می‌‌داد

- ترجمه سلطانی

(آن باد) بر چیزی که بر آن می‌آمد (می‌وزید) رها نمی‌کرد مگر آنکه آن را مانند استخوان پوسیده (خاکستر) قرار می‌داد

- ترجمه راستین

که آن باد هلاک به چیزی نمی‌گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می‌گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ

و دربارهٔ [قوم] ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهره‌‌مند شوید

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ (قوم) ثمود آنوقت که به آنان گفته شد تا مدّتی بهره‌مند شوید

- ترجمه راستین

و هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن (که وعده انتقام حق فرا می‌رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ

پس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

پس از امر پروردگارشان سرکشی کردند پس صاعقه آنها را در گرفت و (در حالی که) آنها نظر می‌کردند

- ترجمه راستین

آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ

و توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده، ممتنع، مانع شونده) نبودند

- ترجمه سلطانی

و توانایی برخاستن نداشتند و منتصر (غلبه کننده) (ممتنع (مانع شونده)) نبودند

- ترجمه راستین

در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

و قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه سلطانی

و قبل از آنها قوم نوح را، همانا آنها قومی فاسق بودند

- ترجمه راستین

و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ

و آسمان را، آن را به قدرت [یعنی با قوّت] بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم [یا البتّه رزق را بر بندگان توسعه دهنده‌‌ایم، یا دارندهٔ وسعتی هستیم برای بندگان و ارزاق آنها]

- ترجمه سلطانی

و آسمان را، آن را به قدرت بناء کردیم و همانا ما البتّه موسع (وسعت دهنده، قادر) هستیم

- ترجمه راستین

و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ

و زمین را، آن را گستراندیم (بسط دادیم) پس بهترین آماده کنندگان هستیم

- ترجمه سلطانی

و زمین را، آن را گستراندیم پس بهترین آماده کنندگان هستیم

- ترجمه راستین

و زمین را بگستردیم و چه نیکو مهدی بگستردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ

و از هر چیزی دو زوجی (گونه‌‌ای) [برّی و بحری، یا انسی و وحشی، یا از هر چیزی از کیفیّات و کمیّات و چشیدنی‌‌ها و بوییدنی‌‌ها دو ضدّ متنافی مانند گرمی و سردی، و سیاه و سپید، و تلخ و شیرین، و کوتاه و بلند، و حسن و قبیح، الی غیر ذلک] خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما [علم او و حکمت او و قدرت او و عنایت او به خلقش و رأفتش را] یادآور شوید

- ترجمه سلطانی

و از هر چیزی دو زوجی (گونه‌ای) خلق کردیم با ترقّب به اینکه شما یادآور شوید

- ترجمه راستین

و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

پس به سوی خداوند [مُنعم بر شما به این نعم از نفوس امّارهٔ خویش و از شیطان و لشکریانش با استعاذت به او، و از اشرار و شرور آنها با استعانت به او، و از اهویهٔ خود که همان خدایان شما هستند با طاعت بر امر او و نهی او] فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه سلطانی

پس به سوی خداوند فرار کنید همانا من بیم دهندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه راستین

باری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

و با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه سلطانی

و با الله خدای دیگری قرار ندهید همانا من انذار کنندهٔ آشکاری از سوی او برای شما هستم

- ترجمه راستین

و هرگز با خدای یکتا خدایی دیگر نپرستید که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُـولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ

همچنان [قول بر تو از اینکه تو مجنون یا ساحر یا کاهن یا شاعر هستی] نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است

- ترجمه سلطانی

همچنان نزد کسانی که قبل از آنها بودند است، رسولی نیامد مگر آنکه گفتند ساحر یا مجنون است

- ترجمه راستین

همچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ

آیا همدیگر را به آن توصیه کرده‌‌اند؟! [یعنی که اوّلین (پیشینیان) و آخرین (حاضرین) این قول را در حقّ رسول به همدیگر سفارش کرده‌‌اند؟!] بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند [و مقتضای طغیان آنها عدم انقیاد به حقّ تعالی است]

- ترجمه سلطانی

آیا همدیگر را به آن توصیه کرده‌اند؟! بلکه آنها گروهی طغیان کننده هستند

- ترجمه راستین

آیا بر این تکذیب، مردم اعصار به یکدیگر سفارش کرده‌اند؟ (یا نه؟) بلکه این مردم (همه بالذّات) گروهی سرکش و نافرمانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ

پس [از محاجّه کردن و مجادله کردن با آنها بعد از اتمام حجّتت و اصرار آنها بر انکار] از آنها روی برگردان و تو [بعد از آن] ملوم (سرزنش شده) نیستی

- ترجمه سلطانی

پس از آنها روی برگردان و تو (بعد از آن) ملوم (سرزنش شده) نیستی

- ترجمه راستین

پس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ

و یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع می‌‌رساند [و اگرچه کافران و منافقان به آن متذکّر نمی‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

و یادآوری کن زیرا یادآوری به مؤمنین نفع می‌رساند

- ترجمه راستین

و (امّت را) تذکّر و پند می‌ده که پند و تذکّر (اگر کافران را نفع ندهد) مؤمنان را سودمند افتد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

و جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند {مقصود از عبادات و نه از عبديّت (بنده بودن) جز آنکه عارف بر او، متّصل به او، منتهی به او گردند نیست، پس مقصود از قول او مگر برای اینکه مرا بشناسند است لکن آن به این عبارت اداء شده برای اشعار به اینکه معرفت حاصل نمی‌‌شود مگر با عبادت یا با عبدیّت}

- ترجمه سلطانی

و جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بندگی کنند

- ترجمه راستین

و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ

از آنان رزقی [برای خود و نه برای غیر خود] نمی‌‌خواهم و نمی‌‌خواهم که مرا اطعام کنند

- ترجمه سلطانی

از آنان رزقی نمی‌خواهم و نمی‌خواهم که مرا اطعام کنند

- ترجمه راستین

من از (خلق) آنها رزق و طعام (و هیچ گونه سودی) بر خود نخواستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ

همانا خداوند [به هر مرزوقی] بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است [که در رزّاقیّت خود حاجت به مُعین (کمک کننده) ندارد]

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند بسیار روزی دهنده و دارندهٔ قوّت و متین (قوی) است

- ترجمه راستین

همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ

پس همانا برای کسانی که [با انکار مبدء یا معاد به انفسشان] ظلم کرده‌‌اند [یا با عدم انقیاد او و عدم اعطاء حقّ او از تسلیم انفسشان بر او به رسول ظلم کردند، یا نسبت به آل محمّد (ص) به حقّ آنها ظلم کردند، از عدم تسلیم انفسشان بر آنان و از غصب حقوق آنها] مثل نصیب اصحاب آنها [که در ظلم به آل محمّد (ص) از آنها تبعیّت کردند] بهره‌‌ای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) [به عذاب] نکنند

- ترجمه سلطانی

پس همانا برای کسانی که ظلم کرده‌اند مثل نصیب اصحاب آنها بهره‌ای (نصیبی) هست پس از من طلب تعجیل (عجله کردن) (به عذاب) نکنند

- ترجمه راستین

پس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان می‌رسد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ

پس وای بر کسانی که [به ولایت علیّ (ع)] کفر ورزیدند از [آن] روزشان [یعنی روز آخر دنیا یا روز قیامت] که وعده داده می‌‌شوند.

- ترجمه سلطانی

پس وای بر کسانی که کفر ورزیدند از (آن) روزشان که وعده داده می‌شوند.

- ترجمه راستین

پس (آن گاه که زمان کیفر فرا رسید) وای بر آنان که کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده می‌دهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۲- الطور

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ وَالطُّورِ

سوگند به طور {طور کوهی است که خداوند بر آن با موسی (ع) سخن گفت، یا مطلق کوه است برای آنچه از انواع برکات و خیرات که در آن هست و برای آنچه که از زیرش آب که آن اصل جمیع برکات است جاری می‌‌شود و باطن آن امام است که وجود عالم و بقای آن و برکات آن به او است، یا مراد جهت نفس علیا است وقتی که انسان به آنجا می‌‌رسد وقتی که بر جانب راست از آن می‌‌باشد به خداوند نزدیک است}

- ترجمه سلطانی

سوگند به طور

- ترجمه راستین

قسم به طور سینا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ

و کتاب (مکتوب) نوشته شده

- ترجمه سلطانی

و کتاب نوشته شده

- ترجمه راستین

قسم به کتاب مسطور (قرآن).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ

در ورقی [پوست نازکی که در آن نوشته می‌‌شود و صحیفهٔ سفید است] گشوده {مراد از آن هیولای عالم است که صور انواع و نفوس آن در آن نوشته شده، یا طبع انسان است که در آن نفس او و قوایش و مدارک آن نوشته شده}

- ترجمه سلطانی

در ورقی گشوده

- ترجمه راستین

که در صحیفه‌ای گشوده فرستاد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ

و خانهٔ آباد {همان قلب او است که آن به وجهی در آسمان چهارم و به وجهی تحت عرش، و به وجهی در آسمان دنیا است، و به حذاء (مقابل) آن قلب صنوبری است که آن در زمین طبع است و آن را ملائکه به حذاء قلب معنوی که آن در آسمان ارواح است بناء کرده‌‌اند}

- ترجمه سلطانی

و خانهٔ آباد

- ترجمه راستین

قسم به بیت المعمور (کعبه اهل زمین یا مسجد ملایک آسمان).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ

و سقف بلند [آسمان، یا عقل که آن به منزلهٔ سقف برای قلب و طبع است]

- ترجمه سلطانی

و سقف بلند (آسمان)

- ترجمه راستین

قسم به طاق بلند آسمان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ

و دریای بر افروخته [یعنی آتش زده شده یا مملو (پُر) زیرا دریاها در روز قیامت گرم می‌‌شوند و آتش می‌‌گیرند] {مراد بحر هیولی است که از آتش غضبات و شهوات و حیل (حیله‌‌ها) شیطانیّه می‌‌سوزد}

- ترجمه سلطانی

و دریای بر افروخته

- ترجمه راستین

قسم به دریای آتش فروزان (که خدا روز قیامت دریا را آتش سازد و بر دوزخیان فرو ریزد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ

همانا عذاب پروردگارت البتّه واقع می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

همانا عذاب پروردگارت البتّه واقع می‌شود

- ترجمه راستین

قسم به این امور که البته عذاب خدای تو واقع خواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ مَّا لَهُ مِن دَافِعٍ

و دفع کننده‌‌ای ندارد

- ترجمه سلطانی

و دفع کننده‌ای ندارد

- ترجمه راستین

هیچ کس دافع آن نخواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا

روزی که آسمان با موج زدن موج زند [یعنی مضطرب می‌‌شود یا تموّج می‌‌یابد یا دور می‌‌زند]

- ترجمه سلطانی

روزی که آسمان با موج زدن موج زند

- ترجمه راستین

روزی که آسمان سخت جنبش کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا

و کوه‌‌ها با سیر کردن سیر کنند [تا آنکه با زمین مساوی می‌‌شوند، یا سیر کوه‌‌ها ظاهر می‌‌شود] {زیرا آنها حرکت می‌‌کنند مانند حرکت کردن ابرها و حال آنکه آنها را جامد می‌‌پنداری}

- ترجمه سلطانی

و کوه‌ها با سیر کردن سیر کنند

- ترجمه راستین

و کوهها تند به گردش آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ

[وقتی که آنروز می‌‌شود] پس وای در آنروز بر تکذیب کنندگان [بر خداوند و رسولش (ص) بطور مطلق، یا دربارهٔ ولایت علیّ (ع)]

- ترجمه سلطانی

پس وای در آنروز بر تکذیب کنندگان

- ترجمه راستین

در آن روز سخت وای بر آنان که (وعده حق و کتاب و رسول او را) تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ

کسانی که آنها در یاوه‌‌گویی [در ملاهی (بازیچه‌‌ها)، یا در انکار مبدء و معاد، یا در انکار رسول (ص)، یا در انکار ولایت علی (ع)] بازی می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

کسانی که آنها در یاوه‌گویی بازی می‌کنند

- ترجمه راستین

آنان که به بازیچه دنیا فرو شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا

در روزی که به سوی آتش جهنّم با رانده شدن هُل داده می‌‌شوند [یعنی به عُنف (خشونت) دفع می‌‌شوند]

- ترجمه سلطانی

در روزی که به سوی آتش جهنّم با رانده شدن هُل داده می‌شوند

- ترجمه راستین

آن روز آنها را سخت به آتش دوزخ برانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ

[خداوند یا ملائکه یا خازنین (نگهبانان) جهنّم می‌‌گویند:] این آتشی است که آن را تکذیب می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

این آتشی است که آن را تکذیب می‌کردید

- ترجمه راستین

این همان آتشی است که تکذیب آن می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ

آیا پس این سحر است یا که شما نمی‌‌بینید {چون گاهی به محمّد (ص) نسبت سحر می‌‌دادند}

- ترجمه سلطانی

آیا پس این سحر است یا که شما نمی‌بینید

- ترجمه راستین

آیا این (آتش دوزخ) هم به نظرتان سحر است یا آنکه هنوز چشم بصیرت باز نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

[به آنها گفته می‌‌شود:] از [حرارت] آن بسوزید [یعنی سوزاندن آن را دریابید] پس چه صبر کنید یا صبر نکنید بر شما یکسان است، جز این نیست که به آنچه که عمل می‌‌کردید جزاء داده می‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

از (حرارت) آن بسوزید پس چه صبر کنید یا صبر نکنید بر شما یکسان است، جز این نیست که به آنچه که عمل می‌کردید جزاء داده می‌شوید

- ترجمه راستین

باری، به دوزخ در شوید که صبر و بی‌صبری به حالتان یکسان است، و بس آنچه کردید امروز همان را جزا یابید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ

همانا پرهیز کنندگان [از تکذیب خداوند و رسولش (ص) دربارهٔ ولایت علیّ (ع) با اقرار بر او و بیعت با او با بیعت خاصّهٔ ولویّه] در جنّت‌‌ها و نعیم هستند

- ترجمه سلطانی

همانا پرهیز کنندگان در جنّت‌ها و نعیم هستند

- ترجمه راستین

متقیان هم در باغهای بهشت پر نعمتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ

متنعّمان [یا مُعجبان (به شگفتی آمده‌‌ها)] به آنچه که پروردگارشان به آنها داده و پروردگارشان آنها را از عذاب جحیم حفظ کرده است

- ترجمه سلطانی

متنعّم به آنچه که پروردگارشان به آنها داده و پروردگارشان آنها را از عذاب جحیم حفظ کرده است

- ترجمه راستین

آنان به نعمتی که خدایشان نصیبشان فرموده دلشادند و خدایشان از عذاب دوزخ محفوظشان داشته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

بخورید و بیاشامید گوارا باد به آنچه که عمل می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

بخورید و بیاشامید گوارا باد به آنچه که عمل می‌کردید

- ترجمه راستین

بخورید و بیاشامید شما را گوارا باد به پاداش اعمال نیکی که انجام می‌دادید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ

[در حالی که] تکیه کننده بر سریرهای (تخت‌‌های) کنار هم زده شده [یعنی بعضی از آنها به بعضی دیگر متّصل] هستند و آنها را به حوراء (زن سپید پوست) عین (درشت چشم) تزویج کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) تکیه کننده بر سریرهای (تخت‌های) کنار هم زده شده هستند و آنها را به حوراء (زن سپید پوست) عین (درشت چشم) تزویج کرده‌ایم

- ترجمه راستین

در حالی که نزدیک هم بر تختها (ی عزّت) تکیه زده‌اند و ما حور العین را همجفت آنان گردانیده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ

و کسانی که [با بیعت عامّه یا با بیعت خاصّه] ایمان آورده‌‌اند و ذریّهٔ آنان که با ایمان آوردن از آنان تبعیّت کردند فرزندان آنان را به آنان ملحقّ می‌‌کنیم و [بواسطهٔ الحاق اولاد] از عمل آنان چیزی کم نمی‌‌کنیم هر مردی (شخصی) در گروی آنچه است که کسب کرده است

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند و ذریّهٔ آنان که با ایمان آوردن از آنان تبعیّت کردند فرزندان آنان را به آنان ملحقّ می‌کنیم و از عمل آنان چیزی کم نمی‌کنیم هر مردی (شخصی) در گروی آنچه است که کسب کرده است

- ترجمه راستین

و آنان که ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان پیرو ایشان شدند ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل آنان هیچ نکاهیم. هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ

و با میوه [شریفی که تعریف آن ممکن نمی‌‌شود] و گوشت [غیر شناخته شده‌‌ای که از جنس گوشت‌‌های دنیا نیست تا آنکه تعریف آن ممکن شود] از آنچه [از گوشت یا از گوشتدار از گوشت پرندگان و غیر پرندگان] که اشتهاء می‌‌کنند به آنان [بنابر تدریج و استمرار] مدد کردیم (عطاء کردیم)

- ترجمه سلطانی

و با میوه و گوشت از آنچه که اشتهاء می‌کنند به آنان مدد کردیم

- ترجمه راستین

و بر آن بهشتیان از هر نوع میوه و گوشت‌های لذیذ که مایل باشند فراوان بیفزاییم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ

در آنجا [از وجد (خوشحالی)] جام شراب را از یکدیگر می‌‌گیرند (تجاذب می‌‌کنند، از یکدیگر در می‌‌کشند)، لغوی و نه تأثیمی (به بزه نسبت دادنی) در آن نیست [مثل کؤوس (کاسه‌‌ها، خمرها) دنیوی حین به هم دادن آن بین خود لغوی جاری نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

در آنجا جام شراب را از یکدیگر می‌گیرند، لغوی و نه تأثیمی (به بزه نسبت دادنی) در آن نیست

- ترجمه راستین

آنها در بهشت جام شراب گوارا را چنان سریع از دست هم بگیرند که گویی منازعه می‌کنند در صورتی که آنجا کار لغو و باطل و نزاع و خلاف و بزهکاری هیچ نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ

و برای آنها غلامانی بر [دور] آنها می‌‌گردند گویی آنها [در حسن و صباحت (خوبرویی) و صفاء و بیاض (سپیدی)] مروارید پوشیده شده (محفوظ از غبارها و کدورات) هستند

- ترجمه سلطانی

و برای آنها غلامانی بر (دور) آنها می‌گردند گویی آنها مروارید پوشیده شده (محفوظ از غبارها و کدورات) هستند

- ترجمه راستین

و پسرانی مانند لؤلؤ مکنون گردشان (بر انجام خدمت) می‌گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ

و [هر] بعضی آنها به بعضی دیگر رو می‌‌کنند [از سبب تنعّم آنها در جنّت] از همدیگر می‌‌پرسند

- ترجمه سلطانی

و بعضی آنها به بعضی دیگر رو می‌کنند از همدیگر می‌پرسند

- ترجمه راستین

و آنها با هم به صحبت رو کرده و از سرگذشت یکدیگر پرسش کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ

می‌‌گویند همانا ما قبلاً (قبل از آخرت) در (بر) اهل خویش مهربان (ترسان از عذاب خداوند) بودیم

- ترجمه سلطانی

می‌گویند همانا ما قبلاً (قبل از آخرت) بر اهل خویش مهربان (ترسان از عذاب خداوند) بودیم

- ترجمه راستین

و با هم گویند: ما از پیش میان اهل و قبیله خود خداترس بودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ

پس خداوند [با این نعمت‌‌ها] بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم [حرارتی که به مسام (سوراخ‌‌های) پوست بدن وارد می‌‌شود] نگهداشت

- ترجمه سلطانی

پس خداوند (با این نعمت‌ها) بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم (حرارتی که به مسام یا سوراخ‌های پوست بدن وارد می‌شود) نگهداشت

- ترجمه راستین

خدا هم بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم دوزخ محفوظ داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ

همانا ما از قبل او را می‌‌خواندیم همانا او همان برّ (نیک) [است که کسی که او را بخواند او را بدون نصرت (یاری) رها نمی‌‌کند] و مهربان است [که بر بندگانش بدون استحقاقی از آنان تفضّل می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

همانا ما از قبل او را می‌خواندیم همانا او همان برّ (نیک) و مهربان است

- ترجمه راستین

زیرا ما از این پیش خدا را به حقیقت پرستش می‌کردیم که او خود (بر بندگانش) بسیار نیکخواه و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ

پس یادآوری کن [و از ردّ آنها و قبول آنان بال (اندیشه، باک) مدار، که آن به بعضی از آنها نفع می‌‌رساند اگر به همهٔ آنها نفع نرساند، یا آخر نفع می‌‌رساند اگر اوّل امر هنوز نفع نرسانده است] که تو به (سبب) نعمت پروردگارت {نعمت همان ولایت است و نبوّت و رسالت صورت آن هستند} [چنانکه می‌‌گویند و تو را به آن دو وصف می‌‌کنند] کاهن {کهانت اِخبار به غیب است به طریق خدمت جنّ} و نه مجنون نیستی

- ترجمه سلطانی

پس یادآوری کن که تو به (سبب) نعمت پروردگارت کاهن و نه مجنون نیستی

- ترجمه راستین

پس (ای رسول ما، خلق را) متذکر ساز که به نعمت پروردگارت از جنون و کهانت هیچ در تو نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ أَمْ يَقُـولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ

یا می‌‌گویند [که او] شاعر است [به آنچه که حقیقتی ندارد سخن می‌‌گوید و آن را مُموّه (به ظاهر راست) می‌‌کند و دور را نزدیک و نزدیک را دور می‌‌کند] و برای او مرگی مشکوک را انتظار داریم [یعنی که ما متربّص (منتظر) هلاکت او هستیم]

- ترجمه سلطانی

یا می‌گویند شاعر است و برای او مرگی مشکوک را انتظار داریم

- ترجمه راستین

بلکه (کافران نادان) گویند: (محمّد) شاعری است ماهر و ما حادثه مرگ او را انتظار داریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ

بگو: منتظر [هلاکت برای من] باشید زیرا من هم با شما از متربّصان (منتظران) [حوادث روزگار برای شما] هستم

- ترجمه سلطانی

بگو: منتظر باشید زیرا من هم با شما از متربّصان (منتظران) هستم

- ترجمه راستین

بگو: شما به انتظار (مرگ من) باشید که من هم از منتظران (مرگ و هلاک شما) هستم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ

آیا احلام [عقول] آنان به این [گفتار و انکار] آنها را امر می‌‌کند یا آنها قومی سرکش هستند [و طغیانشان آنها را بر آن وادار می‌‌سازد نه عقول آنان]

- ترجمه سلطانی

آیا احلام (عقول) آنان به این (گفتار و انکار) آنها را امر می‌کند یا آنها قومی سرکش هستند

- ترجمه راستین

آیا زیرکی و خیالات باطلشان بر این وا می‌دارد (که تکذیب تو کنند) یا (از جهل و کبر و نخوت) خود قومی سرکش و نافرمانند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ أَمْ يَقُـولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ

یا که می‌‌گویند [قرآن را به تعمّل (به کار گرفتن خود) از نزد خودش گفته و] بافتهٔ او است [و از خداوند نیست] بلکه آنها [به خدا یا به تو یا به قرآن یا به ولایت] ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

یا که می‌گویند (قرآن) بافتهٔ او است بلکه آنها ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

بلکه می‌گویند: او قرآن را از پیش خود فرابافته است (چنین نیست) بلکه آنها ایمان نمی‌آورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ

پس اگر راستگو می‌‌باشند [در اینکه تو آن (قرآن) را بافته‌‌ای] باید سخنی مثل آن (قرآن) بیاورند

- ترجمه سلطانی

پس اگر راستگو می‌باشند باید سخنی مثل آن بیاورند

- ترجمه راستین

پس اگر راست می‌گویند آنها هم کلامی مانند قرآن بیاورند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ

آیا بدون چیزی [یعنی غایتی] خلق شده‌‌اند؟ یا آنها خود خالق [انفسشان] هستند [و مبدء دیگری نداشته‌‌اند، و غیر آنها حقّی بر آنها نداشته است]

- ترجمه سلطانی

آیا بدون چیزی (غایتی) خلق شده‌اند؟ یا آنها خود خالق (خودشان) هستند؟

- ترجمه راستین

آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ

یا آسمان‌‌ها و زمین را خلق کرده‌‌اند؟ [تا آنکه آن دو خالق نداشته باشند و از جهت اضطرار به مبدء برای آن دو اقرار نکرده‌‌اند] بلکه یقین نمی‌‌آورند [و در چیزی سخن نمی‌‌گویند مگر از ظنّ (گمان) و تخمین]

- ترجمه سلطانی

یا آسمان‌ها و زمین را خلق کرده‌اند؟ بلکه یقین نمی‌آورند

- ترجمه راستین

یا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ

یا گنج‌‌های پروردگارت نزد آنان است؟ [و به کسانی که بخواهند آنچه که بخواهند می‌‌دهند و به کسانی که می‌‌خواهند از آنچه که بخواهند منع می‌‌کنند پس رسالت را از تو منع کنند و آن را به غیر تو بدهند، یا آنچه را که می‌‌خواهند به خودشان بدهند] یا آنان سلطنتی دارند؟ [تا آنکه احتیاج به غیر خود نیابند]

- ترجمه سلطانی

یا گنج‌های پروردگارت نزد آنان است؟ یا آنان سلطنتی دارند؟

- ترجمه راستین

آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

یا آنها نردبانی دارند [یعنی آنچه که بدان به دیگری بپیوندند]؟ که در آن [یعنی در نردبان (وسیلهٔ اتّصال) اخبار غیب را] می‌‌شنوند [و خبر می‌‌دهند که محمّد (ص) نبیّ نیست، یا خبر می‌‌دهند به آنچه که از امر دینشان و دنیاشان به آن احتیاج دارند، پس حاجت به رسولی نداشته باشند] پس باید حجّتی روشن برای شنوندگانشان بیاورند [که با حجّت واضحی یا موضحی (واضح کننده‌‌ای) آن را تصدیق کند]

- ترجمه سلطانی

یا آنها نردبانی (آنچه که بدان به دیگری بپیوندند) دارند؟ که در آن می‌شنوند پس باید حجّتی روشن برای شنوندگانشان بیاورند

- ترجمه راستین

یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟اگر چنین است شنونده‌شان حجت روشن بیاورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ

یا او دختر دارد و شما پسر دارید؟

- ترجمه سلطانی

یا او دختر دارد و شما پسر دارید؟

- ترجمه راستین

آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ

یا از آنها اجری می‌‌خواهی که آنان از این خسارت [به سبب آن اجر] سنگین شده هستند؟ [و آن آنها را از اقرار به تو منع کرده است]

- ترجمه سلطانی

یا از آنها اجری می‌خواهی که آنان از این خسارت سنگین شده هستند؟

- ترجمه راستین

آیا تو (ای رسول) از آنها اجر رسالت خواهی که زیر بار سنگین غرامت بمانند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ

یا [بدون صعود به آسمان] غیب نزد آنان است؟ که آنان می‌‌نویسند [و آن را می‌‌دانند که تو رسول نیستی یا با آن احتیاج به رسول نمی‌‌یابند]

- ترجمه سلطانی

یا غیب نزد آنان است؟ که آنان می‌نویسند

- ترجمه راستین

آیا علم غیب با آنهاست که از آن عالم خبری نگارند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ

یا کیدی (حیله‌‌ای) اراده می‌‌کنند، و کسانی که [به رسالت تو یا به ولایت علیّ (ع)] کفر ورزیده‌‌اند آنها [خود] کید شده‌‌اند [یعنی که آنها کیدى بزرگ به تو و به وصیّ تو اراده می‌‌کنند و کسانی که به رسالت تو یا به ولایت علیّ (ع) کفر ورزیده‌‌اند آنان کید شده هستند زیرا کید آنها بر تو همان کید خداوند در خذلان (درماندگی، خواری) و منع از حضرت او برای آنها است]

- ترجمه سلطانی

یا کیدی (حیله‌ای) اراده می‌کنند، و کسانی که کفر ورزیده‌اند آنها (خود) کید شده‌اند

- ترجمه راستین

یا که می‌خواهند با تو مکر و تزویری اندیشند؟کافران خود به مکر (و انتقام حق) گرفتارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ

یا آنها خدایی غیر از الله دارند؟ خداوند منزّه است از آنچه [از اصنام و کواکب و اهویه] که شرک می‌‌ورزند

- ترجمه سلطانی

یا آنها خدایی غیر از الله دارند؟ خداوند منزّه است از آنچه که شرک می‌ورزند

- ترجمه راستین

آیا بر آنها خدایی جز خدای یکتا هست؟که خدا از هر چه شرک و شریک او گیرند پاک و منزه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُـولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ

و [حال آنکه آنان در چیزی بر حالت یقین نیستند] اگر ببینند پاره‌‌ای از آسمان را [در حالی که] سقوط کننده است می‌‌گویند ابر روی هم افتاده است

- ترجمه سلطانی

و اگر ببینند پاره‌ای از آسمان را (در حالی که) سقوط کننده است می‌گویند ابر روی هم افتاده است

- ترجمه راستین

این کافران اگر هم سقوط قطعه‌ای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ

پس آنان را رها کن تا آنکه آن روزشان که در آن بیهوش می‌‌شوند [که با صاعقه هلاک می‌‌شوند یا غش می‌‌کنند] را ملاقات کنند

- ترجمه سلطانی

پس آنان را رها کن تا آنکه آن روزشان که در آن بیهوش می‌شوند را ملاقات کنند

- ترجمه راستین

اینان را به (جهل) خود رها کن تا به روز سختشان که آن روز یکسر بیهوش و هلاک می‌شوند عاقبت برسند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ

روزی که کیدشان آنها را از چیزی [از اغناء یا چیزی از عذاب] بی‌‌نیاز نمی‌‌کند و آنها یاری نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

روزی که کیدشان آنها را از چیزی بی‌نیاز نمی‌کند و آنها یاری نمی‌شوند

- ترجمه راستین

آن روزی که مکر و تدبیرشان هیچ به کارشان نیاید و هیچ کس یاریشان نکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

و همانا برای کسانی که ظلم کرده‌‌اند عذابی غیر از آن [روز] هست و لکن بیشتر آنان [آن را] نمی‌‌دانند [که بر انکار تو جرأت می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و همانا برای کسانی که ظلم کرده‌اند عذابی غیر از آن (روز) هست و لکن بیشتر آنان نمی‌دانند

- ترجمه راستین

و برای ستمکاران عالم (در دنیا) عذابی پیش از آن (جهنم قیامت) خواهد بود ولیکن اکثرشان نمی‌دانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ

و بر حکم پروردگارت صبر کن [و به انکار آنها و تهدید آنها بال (اندیشه) مدار] زیرا تو را با چشمان خود [مشاهده می‌‌کنیم و جمیع امورت را شاهد هستیم و از آنها دع (دست برداشتن) نمی‌‌کنیم تا آنکه آنها به تو ضرر برسانند] و حینی که [برای نماز] بلند می‌‌شوی [یا حینی که نزد خداوند می‌‌ایستی] به حمد پروردگارت تنزیه نما

- ترجمه سلطانی

و بر حکم پروردگارت صبر کن زیرا تو را با چشمان خود (مشاهده می‌کنیم) و حینی که بلند می‌شوی به حمد پروردگارت تنزیه نما

- ترجمه راستین

باری بر حکم خدا صبر کن که تو منظور نظر مایی. و چون برخیزی (به نماز یا هر کاری) به ستایش خدای خود تسبیح گوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ

و [در حینی] از شب و [در حین] پشت کردن ستارگان پس او را تنزیه کن.

- ترجمه سلطانی

و (در حینی) از شب و (در حین) پشت کردن ستارگان پس او را تنزیه کن.

- ترجمه راستین

و از شبانگاه هم پاره‌ای به تسبیح خدا پرداز و هنگام فرو رفتن ستارگان هم (به نماز صبح) تسبیح خدا گوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۳- النجم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى

سوگند به ستاره وقتی که [سقوط می‌‌کند و] غروب می‌‌کند [یا وقتی که صعود می‌‌کند و بالا می‌‌رود]

- ترجمه سلطانی

سوگند به ستاره وقتی که غروب می‌کند

- ترجمه راستین

قسم به ستاره چون فرود آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى

[ای قریش] صاحب شما گمراه نشده و بیراهه نرفته [یعنی از طریق حقّ در اعمال و اقوال ظاهره گمراه نشده و در علوم و عقائد باطنه گمراه نشده]

- ترجمه سلطانی

صاحب شما گمراه نشده و بیراهه نرفته

- ترجمه راستین

که صاحب شما (محمّد مصطفی ص) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى

و [به قرآن یا به ولایت یا به مطلق آنچه که به آن سخن می‌‌گوید، یا به احکام شرعیّه] از روی هوی [یعنی هوای نفس خود بدون امر پروردگارش] سخن نمی‌‌گوید

- ترجمه سلطانی

و از روی هوی سخن نمی‌گوید

- ترجمه راستین

و هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى

که او [یعنی نطق او یا قرآن یا امر ولایت] جز وحیی که [به او] وحی می‌‌شود نیست

- ترجمه سلطانی

که (نطق) او جز وحیی که (به او) وحی می‌شود نیست

- ترجمه راستین

سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى

[آن] شدید القوا [یعنی جبرئیل] به او تعلیم داد

- ترجمه سلطانی

(آن) شدید القوا به او تعلیم داد

- ترجمه راستین

او را (جبرئیل) همان (فرشته) بسیار توانا (به وحی خدا) علم آموخته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى

صاحب مرّه [یعنی دارای متانت در عقل خود و ثبات از امر خود]، پس [بر صورت حقیقی که خداوند او را بر آن خلق کرد] ایستاد (استوار شد)

- ترجمه سلطانی

قدرتمند، پس ایستاد

- ترجمه راستین

همان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى

و او (جبرئیل) در افق أعلا (برتر) است {و آن افق عالم عقول است که همان عالم جبروت از جهت لاهوت است، یا مراد این است که محمّد (ص) حین نزول وحی و تعلیم در افق أعلى بود، یعنی افق عالم عقول تا لاهوت، یا عالم نفوس تا عقول، یا عالم مثال تا نفوس، یا افق عالم طبع تا عالم مثال، زیرا در جمیع این آفاق به او (ص) وحی می‌‌شد}

- ترجمه سلطانی

و او (جبرئیل) در افق أعلا (برتر) است

- ترجمه راستین

و آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى

سپس [جبرئیل از افق اعلی به محمّد (ص)] نزدیک شد و [در هوا] نزدیک‌‌تر شد {یا سپس محمّد (ص) از افق أعلى به خداوند نزدیک شد، و از انانیّتش پائین آمد و تحت عرش پائین کشیده شد، پس برای او مقام و مکان و نه انانیّتی که بر آن اعتماد کند باقی نماند، بلکه تدلّى (نزدیک شدن) گشت بدون ذات متدلّى (نزدیک شونده)}

- ترجمه سلطانی

سپس (جبرئیل از افق اعلی به محمّد (ص)) نزدیک شد و (در هوا) نزدیک‌تر شد

- ترجمه راستین

آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى

پس [امتداد و مسافت بین آن دو] به مقدار دو قاب کمان یا [بلکه] کمتر بود {قاب قوس (کمان) مابین مقبض (محل گرفتن) آن تا رأس آن است، و هر قوس دو قاب دارد، و مقصود این است که آن بین آن دو مقدار قاب واحد از کمان است وقتی که انعطاف داده می‌‌شود نه وقتی که مستقیمه باشد، زیرا قوس قطعه‌‌ای از دایره است و هر قوس وقتی که انعطاف داده می‌‌شود دو قوس مابین مقبض آن و رأس آن در هر طرف از آن دارد}

- ترجمه سلطانی

پس به مقدار دو قاب کمان یا (بلکه) کمتر بود

- ترجمه راستین

(بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى

پس به بنده‌‌اش وحی کرد به آنچه که وحی کرد

- ترجمه سلطانی

پس به بنده‌اش وحی کرد به آنچه که وحی کرد

- ترجمه راستین

پس (خدا) به بنده خود وحی فرمود آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى

فؤاد (قلب، دل) [محمّد (ص)] آنچه را که دید دروغ نگفت

- ترجمه سلطانی

فؤاد (دل) آنچه را که دید دروغ نگفت

- ترجمه راستین

آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى

آیا پس او را بر آنچه که می‌‌بیند انکار می‌‌کنید؟ [و آیا با او مجادله می‌‌کنید، و آیا در محاجّه به او غلبه می‌‌کنید و او را انکار می‌‌کنید؟! زیرا آنها در خلافت علیّ (ع) با او مجادله می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

آیا پس او را بر آنچه که می‌بیند انکار می‌کنید؟

- ترجمه راستین

آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى

و همانا در نزولی دیگر [از عرش ربّ یا مرّهٔ (بار) دیگر] او را دید

- ترجمه سلطانی

و همانا در نزولی دیگر او را دید

- ترجمه راستین

و یکبار دیگر هم او را (یعنی جبرئیل را) رسول مشاهده کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى

نزد سدرهٔ (درخت کُنار) آخِر [واقع شده در منتهاى مقامات امکان] {نامیدن درخت نوریّه واقع در منتهاى مقامات به سِدْرَه برای این است که نزد آن جز حیرت و دهشت نیست، و سادر همان متحیّر است و آن درختی است از راست عرش فوق آسمان هفتم که علم هر ملکی به آن منتهى می‌‌شود، و اعمال خلایق از اوّلین و آخرین و ارواح صاعده (بالا رونده) به آن منتهى می‌‌شوند، و کسی که مقیّد به قیود حدود باشد از آن تجاوز نمی‌‌کند، و آن درخت طوبی است، و همان درخت نبوّت است، چنانکه فوق آن، درخت ولایت است}

- ترجمه سلطانی

نزد سدرهٔ (درخت کُنار) آخِر

- ترجمه راستین

در نزد (مقام) سدرة المنتهی (که آن درختی است در سمت راست عرش که منتهای سیر عقلی فرشتگان و ارواح مؤمنان تا آنجاست و بر مقام بالاتر آگاه نیستند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى

که جنّت مأوا در آنجا است [که ممکن از آن تجاوز نمی‌‌کند، به خلاف سایر جنّات زیرا آنها برای بعضی از نفوس معبر هستند نه مأوا و اگرچه برای بعضی دیگر مأوا می‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

که جنّت مأوا در آنجا است

- ترجمه راستین

بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى

آنوقت که سدره (درخت کُنار) را پوشانید آنچه که پوشانیده بود

- ترجمه سلطانی

آنوقت که سدره (درخت کُنار) را پوشانید آنچه که پوشانیده بود

- ترجمه راستین

چون سدره را می‌پوشاند (از نور عظمت حق) آنچه که احدی از آن آگه نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى

چشم [محمّد (ص) حینی که نزد سدره دید] خطاء نکرد و [از حدّ قصد (اعتدال) در دیدن] طغیان (تجاوز) نکرد [تا به عنوان خطاء کننده در ابصار باشد]

- ترجمه سلطانی

چشم خطاء نکرد و طغیان نکرد

- ترجمه راستین

چشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى

و همانا از آیات بزرگ پروردگارش [مثل سِدْرَهٔ مُنتَهَى و جبرئیل را بر صورت او که بر آن خلق شد] را دید

- ترجمه سلطانی

و همانا از آیات بزرگ پروردگارش را دید

- ترجمه راستین

آنجا از بزرگتر آیات حیرت‌انگیز پروردگارش را به حقیقت دید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى

آیا پس لات و عزّی را

- ترجمه سلطانی

آیا پس لات و عزّی را

- ترجمه راستین

آیا دو بت بزرگ لات و عزّای خود را دیدید (که بی اثر است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى

و دیگری سوّمی منات را دیدید؟ [یعنی از این خدایان که آنها را عبادت می‌‌کنید به ما خبر دهید که به شما ضرر می‌‌رسانند یا نفع می‌‌رسانند؟! یا همان دختران خدا را؟]

- ترجمه سلطانی

و دیگری سوّمی منات را دیدید؟

- ترجمه راستین

و منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بی‌نفع و ضرر است).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَى

آیا پسر برای شما است و دختر برای او؟!

- ترجمه سلطانی

آیا پسر برای شما است و دختر برای او؟!

- ترجمه راستین

آیا شما را فرزند پسر و خدا را دختر است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى

این آنوقت [در این صورت] تقسیمی ناراست [دارای جور (ستم)] است

- ترجمه سلطانی

این آنوقت (در این صورت) تقسیمی ناراست است

- ترجمه راستین

اگر چنین بودی باز هم تقسیمی ناروا و نادرست بودی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى

اینها (اصنام) جز اسم‌‌هایی که شما و پدرانتان نام نهاده‌‌اید نیستند، خداوند به آنها حجّتی نازل نکرده [و در نظر کردن به آنها و سجده کردن بر آنها] تبعیّت نمی‌‌کنند مگر از گمان و آنچه که انفس [به صورت] هوی [القاء] می‌‌کنند، و سوگند که البتّه هدایت [یعنی رسول و کتاب او و شریعت او] از سوی پروردگارشان نزد آنها آمد [پس از آن اعراض کردند، و از ظنّ و از آنچه که به آن ضلالت (گمراهی) است تبعیّت نمودند]

- ترجمه سلطانی

اینها (اصنام) جز اسم‌هایی که شما و پدرانتان نام نهاده‌اید نیستند، خداوند به آنها حجّتی نازل نکرده، تبعیّت نمی‌کنند مگر از گمان و آنچه که انفس (به صورت) هوی (القاء) می‌کنند، و سوگند که البتّه هدایت از سوی پروردگارشان نزد آنها آمد

- ترجمه راستین

این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمی‌کنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى

آیا انسان آنچه [از حُسن حال در دنیا و حُسن مآل در آخرت که آن را تمنّا می‌‌کنند داشته باشند، یا از شفاعت اصنام در آخرت] که آرزو می‌‌کند را دارد [و اینچنین نیست]

- ترجمه سلطانی

آیا انسان آنچه که آرزو می‌کند را دارد

- ترجمه راستین

آیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل می‌شود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى

پس آخرت و اولی (دنیا) برای خداوند است [پس برای انسان آنچه که تمنّا می‌‌کند نمی‌‌باشد بلکه آنچه که خداوند برای او اراده کرده است می‌‌باشد]

- ترجمه سلطانی

پس آخرت و اولی (دنیا) برای خداوند است

- ترجمه راستین

در صورتی که (انسان مالک هیچ نیست و) دنیا و آخرت همه ملک خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِـمَن يَشَاءُ وَيَرْضَى

و چه بسیار از ملائکه در آسمان‌‌ها هستند که شفاعتشان از چیزی [از اغناء، یا چیزی از عذاب خداوند] بی‌‌نیاز نمی‌‌کند مگر بعد از آنکه خداوند [به آنها در شفاعت کردن] به کسی که بخواهد و راضی شود اجازه دهد [پس آنان چرا ملائکه را عبادت می‌‌کنند نه خداوند را و ملائکه را به آنچه که خداوند از آن راضى نمی‌‌شود می‌‌نامند]

- ترجمه سلطانی

و چه بسیار از ملائکه در آسمان‌ها هستند که شفاعتشان از چیزی بی‌نیاز نمی‌کند مگر بعد از آنکه خداوند به کسی که بخواهد و راضی شود اجازه دهد

- ترجمه راستین

و بسیار ملک در آسمانها هست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کس که خدا بخواهد و از او خشنود باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى

همانا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌‌آورند البتّه ملائک را با نامگذاری مؤنّث نامگذاری می‌‌کنند [و می‌‌گویند که ملائکه دختران خداوند هستند]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند البتّه ملائک را با نامگذاری مؤنّث نامگذاری می‌کنند

- ترجمه راستین

آنان که به آخرت ایمان ندارند فرشتگان را نام دختران خدا نهادند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا

و به آن علمی ندارند، همانا جز از گمان پیروی نمی‌‌کنند و همانا ظنّ به چیزی از حقّ بی‌‌نیاز نمی‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و به آن علمی ندارند، همانا جز از گمان پیروی نمی‌کنند و همانا ظنّ به چیزی از حقّ بی‌نیاز نمی‌کند

- ترجمه راستین

و حال آنکه هیچ علم به آن ندارند و جز در پی گمان و پندار نمی‌روند و ظنّ و گمان هم در فهم حق و حقیقت هیچ سودی ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا

پس از کسی که از یاد ما روی می‌‌گرداند و جز زندگانی دنیا را نخواسته است اعراض کن {زیرا کسی که از قلب و صاحبش اعراض کند از جملهٔ افعالش و اقوالش و علومش اراده‌‌ای (خواسته‌‌ای) جز انتفاع در جهت حیات دنیا نداشته باشد، پس او اگر نماز می‌‌گزارد نماز بگزارد که تا مبادا حادثه‌‌ای برای او حادث شود که در حیاتش به او ضرر بزند، و اگر روزه می‌‌دارد نیز همچنین است، و اگر علم برای او حاصل شود، وجه علمش جز به دنیا نمی‌‌باشد و علم او جهل مشابه به علم می‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

پس از کسی که از یاد ما روی می‌گرداند و جز زندگانی دنیا را نخواسته است اعراض کن

- ترجمه راستین

پس از هر کسی که از یاد ما (و قرآن ما) رو گردانید و جز زندگانی دنیای فانی را نخواست به کلی اعراض کن.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى

آن [مبلغ (محلّ رسیدن) یعنی حیات دنیا، یا طلب حیات دنیا] محلّ بلوغ (رسیدن) آنها [یا بلوغ آنها] از علم است [که علم آنها از آن به آخرت تجاوز نمی‌‌کند] و همانا پروردگارت او به کسی که از راه او گمراه شده داناتر است و او داناتر است به کسی که هدایت شده

- ترجمه سلطانی

آن محلّ رسیدن آنها از علم است و همانا پروردگارت او به کسی که از راه او گمراه شده داناتر است و او داناتر است به کسی که هدایت شده

- ترجمه راستین

منتهای علم و فهم این مردم تا همین حد است، خدا به حال آن که از راه حق گمراه شد و آن که هدایت یافت کاملا آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى

و آنچه که در آسمان‌‌ها و آنچه که در زمین [و آنچه که در آن دو] هست برای خداوند است تا به کسانی که بد کرده‌‌اند به آنچه که عمل کرده‌‌اند جزاء دهد [یعنی مادام که تو مقبل بر آنها هستی خداوند احدی از آنها را عذاب نمی‌‌کند، پس از آنها اعراض کن تا به کسانی که بد کردند جزاء دهد] و به کسانی که احسان کرده‌‌اند [به خصلت یا عاقبت یا نعمت نیک] به نیکی جزاء دهد

- ترجمه سلطانی

و آنچه که در آسمان‌ها و آنچه که در زمین هست برای خداوند است تا به کسانی که بد کرده‌اند به آنچه که عمل کرده‌اند جزاء دهد و به کسانی که احسان کرده‌اند به نیکی جزاء دهد

- ترجمه راستین

و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى

کسانی که جز لمم [یعنی عارضهٔ سبک دیوانگی، گناه خُرد] از گناهان بزرگ و فواحش [یعنی زشتی‌‌های بزرگ از گناهان، فاحشه قبیح‌‌ترین اثم (گناه) یا همان زنا است] اجتناب می‌‌کنند، همانا پروردگار تو آمرزشش دارای وسعت (گسترده) است او به شما داناترین است آنوقت که شما را از زمین ایجاد کرد [پس چگونه حال شما را حین زندگی دنیویتان یا حین بعث (برانگیختن) شما نمی‌‌داند] و آنوقت که شما در شکم‌‌های مادرانتان به صورت جنین بودید پس برای خودتان پاکی اظهار نکنید، او به کسی که تقوا پیشه کرده داناتر است [یعنی طهارت (پاکی) انفس خود را اظهار نکنید و آن را نزد خداوند و نزد رسولش مدح ننمایید که او به حال شما از شما داناتر است]

- ترجمه سلطانی

کسانی که جز لمم (عارضهٔ سبک دیوانگی، گناه خُرد) از گناهان بزرگ و فواحش (زشتی‌های بزرگ) اجتناب می‌کنند، همانا پروردگار تو آمرزشش دارای وسعت (گسترده) است او به شما داناترین است آنوقت که شما را از زمین ایجاد کرد و آنوقت که شما در شکم‌های مادرانتان به صورت جنین بودید پس برای خودتان پاکی اظهار نکنید، او به کسی که تقوا پیشه کرده داناتر است

- ترجمه راستین

آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیره‌ای یا تخیّل و وسوسه‌ای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است، او به حال شما آگاه‌تر است آن گاه که شما را از خاک زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است از شما داناتر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى

آیا پس دیدی آن کسی را که روی گرداند

- ترجمه سلطانی

آیا پس دیدی آن کسی را که روی گرداند

- ترجمه راستین

(ای رسول) دیدی آن کس را که روی (از جنگ احد) بگردانید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى

و اندکی اعطاء کرد و بُخل ورزید

- ترجمه سلطانی

و اندکی اعطاء کرد و بُخل ورزید

- ترجمه راستین

و اندک صدقه‌ای داد سپس به کلّی قطع احسان کرد؟ (مفسّرین گفتند: آیات مربوط به عثمان است که شتری با بار به عبد اللّه سعد داد که در محشر بار گناه عثمان را به دوش گیرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى

آیا علم غیب نزد او است و او [با بصیرتش] می‌‌بیند؟ [که غیر او ذنوب او را از او متحمّل می‌‌شود، یا می‌‌بیند که او از ذنوب پاک گشته، یا می‌‌بیند که عقوبتی بر او نیست]

- ترجمه سلطانی

آیا علم غیب نزد او است و او (با بصیرتش) می‌بیند؟

- ترجمه راستین

آیا علم غیب نزد اوست و او (به احوال آن جهان) بیناست (که می‌داند رفیقش می‌تواند بار گناه او را به دوش گیرد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى

آیا خبر نشده به آنچه که در صحف موسی است؟

- ترجمه سلطانی

آیا خبر نشده به آنچه که در صحف موسی است؟

- ترجمه راستین

یا که آگه نشد به آنچه (راجع به مجازات) در تورات موسی عمران است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى

و [آیا خبر نشده] به ابراهیم که وفا کرد [یعنی در وفا به عهد خداوند که از او اخذ شد رسید]

- ترجمه سلطانی

و (آیا خبر نشده) به ابراهیم که وفا کرد (در وفا به عهد خداوند که از او اخذ شد رسید)

- ترجمه راستین

و هم در صحف ابراهیم خلیل وفادار؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى

بارکشی بار دیگری را نمی‌‌کشد

- ترجمه سلطانی

بارکشی بار دیگری را نمی‌کشد

- ترجمه راستین

که هیچ کس بار گناه دیگری را (در قیامت) به دوش نخواهد گرفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى

و اینکه انسان جز آنچه که [خود] سعی [و جدیّت] کرده ندارد

- ترجمه سلطانی

و اینکه انسان جز آنچه که (خود) سعی (و جدیّت) کرده ندارد

- ترجمه راستین

و (نمی‌داند) اینکه برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایی) نخواهد بود؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى

و اینکه سعی او دیده خواهد شد

- ترجمه سلطانی

و اینکه سعی او دیده خواهد شد

- ترجمه راستین

و اینکه البته پاداش سعی و عمل او را (در دنیا و برزخ) به وی بنمایند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى

سپس با جزائی وفا شده‌‌تر (تمام‌‌تر) به او جزاء داده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

سپس با جزائی وفا شده‌تر (تمام‌تر) به او جزاء داده می‌شود

- ترجمه راستین

سپس (در آخرت) پاداش کامل آن را به او بدهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى

و اینکه [انتهاء همه و انتهاء اعمال آنها] منتهی به پروردگار تو است [پس به آنها بنفسه جزای وفاء شده‌‌تر را می‌‌دهد پس آنها را چه شده که غیر او را عبادت می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و اینکه (انتهاء همه) منتهی به پروردگار تو است

- ترجمه راستین

و اینکه کار خلق عالم به سوی خدا منتهی می‌شود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى

و اینکه اوست که می‌‌خنداند و به گریه می‌‌اندازد [خوشحال می‌‌کند و اندوهناک می‌‌نماید یا اوست که آسمان را با رفع ابرها می‌‌خنداند و آسمان را با باراندن گریان می‌‌سازد]

- ترجمه سلطانی

و اینکه اوست که می‌خنداند و به گریه می‌اندازد

- ترجمه راستین

و هم اوست که (بندگان را) شاد و خندان سازد و غمین و گریان گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا

و اینکه اوست که می‌‌میراند و زنده می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌کند

- ترجمه راستین

و هم اوست که بمیراند و باز زنده فرماید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى

و اینکه اوست که دو زوج (جنس) نر و ماده را خلق می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

و اینکه اوست که دو زوج (جنس) نر و ماده را خلق می‌کند

- ترجمه راستین

و اوست که خلق را (برای انس با هم) جفت نر و ماده آفریده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى

از نطفه‌‌ای آنوقت که ریخته می‌‌شود [آنوقتی که منى را از خون متحوّل می‌‌کند، یا آنوقتی که به رحم نازل می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

از نطفه‌ای آنوقت که ریخته می‌شود

- ترجمه راستین

از نطفه‌ای آفریده که (از مردان به رحم زنان) می‌ریزد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى

و اینکه ایجاد دیگر بر او است

- ترجمه سلطانی

و اینکه ایجاد دیگر بر او است

- ترجمه راستین

و هم بر اوست که ایجاد نشأه آخرت کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى

و اینکه اوست که غنی می‌‌کند و سرمایه می‌‌دهد [یعنی با اموال غنى می‌‌نماید و آنها را مدخّر (اندوزنده) اصول اموال و بضاعات آنها قرار می‌‌دهد]

- ترجمه سلطانی

و اینکه اوست که غنی می‌کند و سرمایه می‌دهد

- ترجمه راستین

و هم اوست که (بندگان را) بی‌نیاز کند و سرمایه (هر سعادت) بخشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى

و اینکه او پروردگار [کوکب] شعری است [که قریش و قومی از عرب آن را عبادت می‌‌کردند]

- ترجمه سلطانی

و اینکه او پروردگار (کوکب) شعری است

- ترجمه راستین

و هم اوست آفریننده ستاره شعری (پس آفریننده را پرستید نه ستاره را).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى

و اینکه اوست که عاد اوّل را هلاک کرد

- ترجمه سلطانی

و اینکه اوست که عاد اوّل را هلاک کرد

- ترجمه راستین

و هم اوست که نخستین قوم عاد را هلاک ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى

و ثمود را، پس [احدی از آنها را] باقی نگذاشت

- ترجمه سلطانی

و ثمود را، پس (احدی از آنها را) باقی نگذاشت

- ترجمه راستین

و قوم ثمود را، و هیچ باقی نگذاشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى

و قوم نوح را قبل از [عاد و ثمود]، زیرا آنها ستمکارتر و سرکش‌‌تر بودند

- ترجمه سلطانی

و قوم نوح را قبل از (عاد و ثمود)، زیرا آنها ستمکارتر و سرکش‌تر بودند

- ترجمه راستین

و پیش از اینان قوم نوح را که ظالم و سرکش‌تر بودند هلاک گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى

و شهر زیرورو شده [یعنی قریه‌‌های قوم لوط] را هلاک نمود

- ترجمه سلطانی

و شهر زیرورو شده (قریه‌های قوم لوط) را هلاک نمود

- ترجمه راستین

و شهرهای قوم لوط را واژگون ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى

و به آنها پوشانید آنچه که [با عذاب] پوشانید [پس آنها را چه شده که به غیر او نظر می‌‌کنند، و از غیر او استمداد می‌‌نمایند و غیر او را عبادت می‌‌کنند یا تبعیّت می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

و به آنها پوشانید آنچه که (با عذاب) پوشانید

- ترجمه راستین

تا آنکه بر آنها عذابی بسیار سخت احاطه کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَى

پس به کدام نعمت‌‌های پروردگارت تردید می‌‌کنی

- ترجمه سلطانی

پس به کدام نعمت‌های پروردگارت تردید می‌کنی

- ترجمه راستین

پس (ای بشر) به کدام یک از نعمتهای پروردگارت جدل و انکار می‌کنی؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى

این [محمّد (ص)] بیم دهنده‌‌ای از بیم دهندگان پیشین است

- ترجمه سلطانی

این بیم دهنده‌ای از بیم دهندگان پیشین است

- ترجمه راستین

این رسول هم مانند رسولان پیشین ترساننده خلق (از قهر خدا) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ أَزِفَتِ الْآزِفَةُ

نزدیک شونده نزدیک شده

- ترجمه سلطانی

نزدیک شونده نزدیک شده

- ترجمه راستین

روز قیامت بسیار نزدیک شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ

غیر از خداوند ظاهر کننده‌‌ای ندارد

- ترجمه سلطانی

غیر از خداوند ظاهر کننده‌ای ندارد

- ترجمه راستین

هیچ کس غیر خدا آن روز را آشکار نتواند ساخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ

آیا پس از این سخن تعجّب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

آیا پس از این سخن تعجّب می‌کنید

- ترجمه راستین

آیا از این سخن تعجب می‌کنید،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ

و [از روی انکار] می‌‌خندید و نمی‌‌گریید

- ترجمه سلطانی

و می‌خندید و نمی‌گریید

- ترجمه راستین

و (به فسوس و مسخره بر آن) می‌خندید و (به روزگار سخت خود) نمی‌گریید،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ وَأَنتُمْ سَامِدُونَ

و شما متکبّرید

- ترجمه سلطانی

و شما متکبّرید

- ترجمه راستین

و شما سخت غافلید (از این خواب غفلت برخیزید و).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا

پس بر خداوند سجده کنید و عبادت کنید [تا حین ورود بر او مستأنس (اُنس دارنده) باشید نه مستوحش (وحشت کننده)].

- ترجمه سلطانی

پس بر خداوند سجده کنید و عبادت کنید.

- ترجمه راستین

بعد از این به سجده و عبادت خدا پردازید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۴- القمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ

ساعت نزدیک شد {ساعت به ساعت ظهور قائم (ع) و به ساعت قیامت و به حالت احتضار تفسیر شده و همه به امری واحد که همان وقت قیام نزد خداوند است راجع می‌‌شوند، و چون رسول خدا (ص) خاتم رسولان می‌‌باشد و بعد از او رسولی و رسالتی نمی‌‌باشد برای انتهای مراتب رسالت به او پس مرتبه‌‌ای از رسالت نمی‌‌باشد مگر آنکه آن در وجود او مجتمع شده است، امّت او نیز آخر امم می‌‌باشد، و بعد از امّت او امّتی نمی‌‌باشد، و قیامت در عرض زمان نیست و جز این نیست که آن در طول آن است، و وقتی که امّت محمّد (ص) آخر امّت‌‌ها می‌‌باشد مرتبهٔ زمانیّه‌‌ای بعد از مرتبت آنان نمی‌‌باشد و بعد از مرتبهٔ آنان خروج از زمان می‌‌باشد، و خروج از زمان همان قیام نزد خداوند است، و قیامت به امّت محمّد (ص) نزدیک می‌‌باشد} و ماه شکافته شد {قمر اسم کوکبی است که نور را از غیر خود می‌‌گیرد و به نفسه به عنوان مُنیر (نور دهنده) نمی‌‌باشد، و در عالم صغیر قلب به عنوان مظهر قمر است، یا قمر به عنوان مظهر قلب است زیرا قلب ایضاً نور را از روح می‌‌گیرد و به نور او مُستنیر می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

ساعت (قیامت) نزدیک شد و ماه شکافته شد

- ترجمه راستین

آن ساعت (قیامت یا قیام رسول حق) نزدیک آمد و ماه آسمان شکافته شد (این آیه راجع به شقّ القمر است که کفّار از رسول اکرم درخواست کردند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُـولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ

و آیه [و امارات (علامات) آن ظاهر شد] {مثل سفید شدن موی سر و ریش و افتادن دندان‌‌ها و ضعف نور چشم و قلّت (کم شدن) شهوت طعام و سفاد (جفتگیری) و رخاوت (سستی) اعصاب و امراض وارده و فوت جیران (همسایگان) و اقران (نزدیکان)، یا آیتى از آیات قدرت خداوند و علم او و حکمت او را، یا آیتى از آیات عظمای او را، یا آیت عاجز کننده بر آنها از آوردن مثل آن} را می‌‌بینند [و شایسته است که متذکّر شوند و توبه کنند و انابه نمایند و به هر چیزی متنبّه شوند لکن از آن] اعراض می‌‌کنند و می‌‌گویند جادویی مستمر [یعنی قوی یا مستمر از زمان‌‌های سابق] است [که به هر سحر علو (برتری) می‌‌یابد]

- ترجمه سلطانی

و آیه را می‌بینند (لکن) اعراض می‌کنند و می‌گویند جادویی مستمر است

- ترجمه راستین

و اگر کافران، بزرگ آیت و معجزی (چون شکافتن ماه) هم ببینند باز اعراض کرده و گویند که این سحری نیرومند و کامل است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ

و دروغ بستند و از هواهایشان پیروی کردند و هر امری [از تکذیب و تصدیق و خیر و شرّ و طاعت و معصیت در الواح عالیه] تقریر شده [و در صحفی است که به دستان کرام بَرَرَه (نیکان) و در الواح نفوس عامله هست و از ما چیزی فوت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و دروغ بستند و از هواهایشان پیروی کردند و هر امری (در الواح عالیه) تقریر شده

- ترجمه راستین

و آنها (رسول حق را) تکذیب کرده و پیرو هوای نفس باطل خود شدند و هر (حق و باطل) امری را عاقبت (در بهشت یا دوزخ) مقرّی خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ

و همانا البتّه از اخبار آنچه که در آن [به جهت انزجار از معاصی و تکذیب] بازدارنده هست [از اخبار انبیاء (ع) و امّت‌‌های گذشتهٔ آنان و وقایع واقع شده به آنان، یا از انباء (اِخبار) آخرت و ثواب و عقاب] نزد آنها آمد

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه از اخبار آنچه که در آن بازدارنده هست نزد آنها آمد

- ترجمه راستین

و اخباری که مایه عبرت و انزجار از معصیت است کاملا به مردم رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ

حکمت [به غایت] رسیده (کامله) [یعنی این مواعظ (موعظه‌‌ها)، یا این قرآن یا آنچه که از انباء (اِخبار) نزد آنها آورده شده حکمت بالغه است]، پس بیم دادن‌‌ها بی‌‌نیاز نمی‌‌کند [وقتی که این حکمت بالغه که در آن مُزْدَجَر (بازدارنده) هست از عذاب خداوند بی‌‌نیاز نمی‌‌کند پس کدام بیم دادن‌‌ها از چیزی بی‌‌نیاز می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

حکمت (کامله، به غایت) رسیده، پس بیم دادن‌ها بی‌نیاز نمی‌کند

- ترجمه راستین

(قرآن) حکمت بالغه خداست و (اگر از آن پند نگیرید) دیگر از این پس هیچ اندرز و پند (شما را) سودی نخواهد بخشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ

پس روزی که داعی [یعنی فراخواننده، ملک الموت در نفخهٔ اوّل یا در نفخهٔ دوّم] به چیزی نامأنوس (ناشناس) فراخواند از آنها روی بگردان [یعنی وقتی که بیم دادن‌‌ها به آنها نفع نمی‌‌رساند پس در دعوت کردن زحمت مکش و از آنان روی بگردان، یا در روز احتضار از آنها روی بگردان تا با مشاهدهٔ بدی احوالشان به ستوه نیایی، یا از آنان روی برگردان وقتی که در روز قیامت برای شفاعت تو عرضه می‌‌شوند، یا در روز قیامت از آنها روی برگردان برای اینکه آنان در آنروز عذاب را می‌‌بینند]

- ترجمه سلطانی

پس روزی که داعی (دعوت کننده) به چیزی نامأنوس (ناشناس) دعوت کند از آنها روی بگردان

- ترجمه راستین

پس روی از کافران بگردان (تا) روزی که ندا کننده‌ای (چون اسرافیل، خلق را) به عالمی حیرت آور و قیامتی هول‌انگیز دعوت کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ

[در حالی که] چشمانشان را به زیر انداخته از قبرها [یعنی قبرهای طبیعیّ دنیوی، یا مثالیّ اخروی] خارج می‌‌شوند گویی که آنان [از غایت فزع (بی‌‌تابی) مانند] ملخ‌‌هایی منتشر (پراکنده شده) [در روی زمین هستند که حرکاتشان انضباط و نه جهت ندارد]

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) چشمانشان را به زیر انداخته از قبرها خارج می‌شوند گویی که آنان ملخ‌هایی منتشر (پراکنده)

- ترجمه راستین

که (از هول آن) کافران به خواری چشم بر هم نهند و سر از قبرها بر آورده مانند ملخ به عرصه محشر منتشر شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ مُّهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُـولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ

شتابنده به سوی داعی هستند، کافران می‌‌گویند این روز دشواری است

- ترجمه سلطانی

شتابنده به سوی داعی هستند، کافران می‌گویند این روز دشواری است

- ترجمه راستین

در آن حال منادی محشر را ناچار به سرعت اجابت کنند، کافران با هم گویند: این روز همان روز سخت است (که ما انکار می‌کردیم).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ

قبل از آنها قوم نوح تکذیب کردند پس بندهٔ ما (نوح) را تکذیب کردند [پس از تکذیب آنها در ضیق (تنگنا) مباش که آن برای امثال آنها دَیْدَن (رسم، رویه) است] و گفتند: دیوانه است و [از خوی آنان] منزجر شد

- ترجمه سلطانی

قبل از آنها قوم نوح تکذیب کردند پس بندهٔ ما را تکذیب کردند و گفتند: دیوانه است و (از خوی آنان) منزجر شد

- ترجمه راستین

پیش از اینان هم قوم نوح بنده ما نوح را تکذیب کردند و گفتند: او مردی دیوانه است، و (با زجر و ستم بسیار که از آنها کشید از دعوت به حق) بازداشته شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ

پس [بعد از آنکه شدیداً منزجر شد] پروردگارش را خواند که من مغلوبم پس [با اهلاک (هلاک کردن) مرا بر آنها] منتصر (پیروز، غالب) کن

- ترجمه سلطانی

پس پروردگارش را خواند که من مغلوبم پس (مرا بر آنها) منتصر (پیروز، غالب) کن

- ترجمه راستین

تا آنکه به درگاه خدایش دعا کرد که من سخت مغلوب قوم شده‌ام تو مرا یاری فرما.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ

پس درب‌‌های آسمان را با آبی ریزان [پشت هم بطور مستمر غیر منقطع] باز کردیم

- ترجمه سلطانی

پس درب‌های آسمان را با آبی ریزان باز کردیم

- ترجمه راستین

ما هم درهای آسمان گشودیم و سیلابی از آسمان فرو ریختیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ

و در زمین چشمه‌‌ها را شکافتیم و آب [آسمان و زمین] بنابر امری که مقدّر شده بود (همان اهلاک قوم) به هم رسید

- ترجمه سلطانی

و در زمین چشمه‌ها را شکافتیم و آب (آسمان و زمین) بنابر امری که مقدّر شده بود به هم رسید

- ترجمه راستین

و در زمین چشمه‌ها جاری ساختیم تا آب آسمان و زمین با هم به طوفانی که مقدّر حتمی بود اجتماع یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ

و او را بر [کشتی] دارای صفحات و میخ‌‌ها حمل کردیم

- ترجمه سلطانی

و او را بر (کشتی) دارای صفحات و میخ‌ها حمل کردیم

- ترجمه راستین

و نوح را در کشتی محکم اساس برنشاندیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِّمَن كَانَ كُفِرَ

که [با حافظ بودن ما] در [پیش] چشمان ما جاری شود به عنوان پاداش برای [نوح] کسی که به او کفر ورزیده شد

- ترجمه سلطانی

که در (پیش) چشمان ما جاری شود به عنوان پاداش برای (نوح) کسی که به او کفر ورزیده شد

- ترجمه راستین

که آن کشتی با نظر و حفظ و عنایت ما روان می‌گشت (و چنین کردیم) تا به نوح که مورد کفر و انکار قوم قرار گرفت پاداش دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه آن را [یعنی غفلت به قوم نوح را، یا کشتی را به عینها یا با خبر آن در مردم] به عنوان نشانه ترک کردیم [که به آن عبرت گرفته شود، یا به عنوان نشانه بر قدرت ما و انتقام ما یا بر صدق انبیاء ما است] پس آیا پندپذیری (عبرت گیرنده‌‌ای) [از این آیه] هست؟

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه آن را به عنوان نشانه ترک کردیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه راستین

و آن کشتی را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت خلق شود، آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

پس عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

پس (ای بدکاران عالم بنگرید که) سختی عذاب و تنبیه من چگونه بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری [تذکّر و اتّعاظ (پند دادن)] آسان نمودیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان نمودیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

[قوم] عاد [بعد از قوم نوح] تکذیب کردند پس عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

(قوم) عاد تکذیب کردند پس عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

قوم عاد نیز (پیغمبرشان هود را) تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ

همانا ما در روزی شوم بطور پی در پی بادی سرد توفنده بر آنها فرستادیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما در روزی شوم بطور پی در پی بادی سرد توفنده بر آنها فرستادیم

- ترجمه راستین

ما بر هلاک آنها تند بادی در روز نحسی پایدار فرستادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ

که مردم را بر می‌‌کَنْد گویی که آنها تنه‌‌های نخل ریشه‌‌کن شده [یعنی منقطع از ریشه‌‌هایشان] هستند

- ترجمه سلطانی

که مردم را بر می‌کَنْد گویی که آنها تنه‌های نخل ریشه‌کن شده هستند

- ترجمه راستین

که آن باد مردم را از جا بر می‌کند چنانکه ساق درخت خرما از ریشه افکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

پس [بنگر که] عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس (بنگر که) عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا ما البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌‌پذیری هست

- ترجمه سلطانی

و همانا ما البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌پذیری هست

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ

[قوم] ثمود [بعد از قوم عاد] بیم دهنده‌‌ها را تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

(قوم) ثمود بیم دهنده‌ها را تکذیب کردند

- ترجمه راستین

قوم ثمود هم آیات حق را تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ

پس گفتند آیا ما از یک بشری از [نوع] خود پیروی کنیم؟ همانا آنوقت ما البتّه در گمراهی و جنون می‌‌باشیم

- ترجمه سلطانی

پس گفتند آیا ما از یک بشری از (نوع) خود پیروی کنیم؟ همانا آنوقت ما البتّه در گمراهی و جنون می‌باشیم

- ترجمه راستین

و گفتند: آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟در این صورت به گمراهی و جنون سخت در افتاده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ

آیا از بین ما ذکر [یا کتاب یا وحی یا مواعظ یا احکام رسالت] بر او القاء شده [و حال آنکه در بین ما کسی هست که او سزاوارتر از او (صالح) به آن است] بلکه او (صالح) بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه سلطانی

آیا از بین ما ذکر بر او القاء شده بلکه او بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه راستین

آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بی‌باک و خودپسندی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ

بزودی در فردا خواهند دانست که چه کسی بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه سلطانی

بزودی در فردا خواهند دانست که چه کسی بسیار دروغگو و متکبّر است

- ترجمه راستین

این منکران به زودی فردای قیامت کاملا معلومشان شود که دروغگوی بی‌باک و خودپسند کیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ

همانا ما فرستندهٔ ماده شتر به عنوان آزمایش برای آنها بودیم پس [بطور ناظر بر حال آنها] مراقب آنها باش و [در صبر کردن] پافشاری کن

- ترجمه سلطانی

همانا ما فرستندهٔ ماده شتر به عنوان آزمایش برای آنها بودیم پس مراقب آنها باش و (در صبر کردن) پافشاری کن

- ترجمه راستین

ما (به صالح گفتیم که) برای امتحان آنها ناقه را (به درخواست آنها از سنگ) بیرون می‌فرستیم و تو مراقب حالشان باش و (بر آزارشان) صبر پیشه گیر.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ

و به آنها خبر بده که سهم‌‌آبهٔ (نوبت) هر کدام از آب چشمه بین آنها حاضر شده [برای صاحب آن] است [که ناقه (ماده شتر) در نوبت آنها مزاحم آنها نشود و در نوبت آن، مزاحم آن نشوند]

- ترجمه سلطانی

و به آنها خبر بده که سهم‌آبهٔ هر کدام از آب چشمه بین آنها حاضر شده (برای صاحب آن) است

- ترجمه راستین

و به آنها خبر ده که نوشیدن آب چشمه بین آنها و ناقه تقسیم شده (که یک روز سهم ناقه و روزی برای آنهاست) و هر یک بر سهم خود حاضر آیند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ

پس به یار خود نداء دادند پس [با شمشیر بر قتل آن] دست یازید پس [شتر را] پِی‌‌کرد

- ترجمه سلطانی

پس به یار خود نداء دادند پس (با شمشیر) دست یازید پس (شتر را) پِی‌کرد

- ترجمه راستین

آن قوم شقی صاحب و رئیس خود را خواندند تا مجهز شد و ناقه را پی کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

پس [بنگر که] عذاب من و بیم دادن‌‌های من چگونه بود

- ترجمه سلطانی

پس (بنگر که) عذاب من و بیم دادن‌های من چگونه بود

- ترجمه راستین

پس (باز بنگرید که) عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ

همانا ما بانگی واحد [همان صیحۀ جبرئیل، یا صیحۀ صاعقه را] بر آنها فرستادیم پس مانند چوب خرده‌‌های خشک [کنار آغل] بودند

- ترجمه سلطانی

همانا ما بانگی واحد بر آنها فرستادیم پس مانند چوب خرده‌های خشک (کنار آغل) بودند

- ترجمه راستین

ما بر هلاک آنها یک صیحه (عذاب آسمانی) فرستادیم و همه مانند گیاه خشک و خرد شدند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پندپذیری هست؟

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ

قوم لوط بیم دادن‌‌های [رسولان را یا انذار] را تکذیب کردند

- ترجمه سلطانی

قوم لوط بیم دادن‌های (رسولان) را تکذیب کردند

- ترجمه راستین

قوم لوط نیز آیات و رسول حق را تکذیب کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ

همانا بر آنان طوفان شن فرستادیم مگر بر آل لوط که آنها را در سَحَرگاهان نجات دادیم

- ترجمه سلطانی

همانا بر آنان طوفان شن فرستادیم مگر بر آل لوط که آنها را در سَحَرگاهان نجات دادیم

- ترجمه راستین

ما هم جز خانواده لوط که به وقت سحر نجاتشان دادیم همه آنان را به سنگباران هلاک نابود کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ نِّعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ

به عنوان نعمت (نجات) از نزد خود این‌‌چنین به کسی که شکر می‌‌کند [یعنی نعم ما را آنها را در آنچه که به خاطر آن خلق شده‌‌اند صرف می‌‌کند، یا با تعظیم ما در انعام ما] پاداش می‌‌دهیم

- ترجمه سلطانی

به عنوان نعمت از نزد خود این‌چنین به کسی که شکر می‌کند پاداش می‌دهیم

- ترجمه راستین

نجات اهل بیت لوط هم به نعمت و لطف ما بود، بلی ما چنین شکرگزاران را پاداش می‌دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَلَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ

و همانا البتّه [لوط] آنها را از عذاب سخت ما [از سطوت (هجمه، حمله‌‌ور شدن) ما به عذاب] انذار نمود پس به بیم دادن‌‌های ما تشکیک کردند

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه (لوط) آنها را از عذاب سخت ما انذار نمود پس به بیم دادن‌های ما تشکیک کردند

- ترجمه راستین

لوط آن قوم را از قهر و مؤاخذه ما ترسانید باز آنها در آیات ما شک و انکار کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ

و همانا البتّه مهمانانش را از او طلبیدند و ما چشمان آنها را محو (مسخ) کردیم پس بچشید عذاب مرا و انذار مرا

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه مهمانانش را از او طلبیدند و ما چشمان آنها را محو کردیم پس بچشید عذاب مرا و انذار مرا

- ترجمه راستین

و قوم از او مهمانانش را (که فرشتگانی زیبا بودند، بر سوء قصد) طلبیدند، ما هم چشم آنها را بی‌نور و نابینا کردیم (و گفتیم که) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَلَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ

و همانا البتّه عذابی مستقر [غیر زائل (رونده، عبور کننده) از آنها، در آنها] در بامدادان به آنها صبح کرد (هجمه کرد، صبح بخیر گفت)

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه عذابی مستقر (غیر زائل) در بامدادان به آنها صبح کرد (هجمه کرد، صبح بخیر گفت)

- ترجمه راستین

و شبی به صبحگاه رسید که (مرگ آمد و) عذاب دایم (دوزخ) گریبانشان گرفت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ

پس [به آنها گفتیم:] بچشید عذاب مرا و بیم دادن‌‌های مرا [یعنی آنچه که به آن انذار شدید را]

- ترجمه سلطانی

پس بچشید عذاب مرا و بیم دادن‌های مرا

- ترجمه راستین

(و گفتیم) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌‌پذیری هست

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه قرآن را برای یادآوری آسان کردیم پس آیا پند‌پذیری هست

- ترجمه راستین

و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ

و همانا البتّه انذارات (هشدارها) به [فرعون و] آل فرعون آمد

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه انذارات (هشدارها) به آل فرعون آمد

- ترجمه راستین

و بر ارشاد فرعونیان هم رسول و آیات الهی آمد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ

آیات [نه‌‌گانهٔ ما یا آیات آفاقی و انفسی ما، یا آیات عظمای (رسولان)] ما را همگی را دروغ شمردند پس آنان را همچون گرفتن غالبی مقتدر گرفتیم

- ترجمه سلطانی

آیات (نه‌گانهٔ) ما را همگی را دروغ شمردند پس آنان را همچون گرفتن غالبی مقتدر گرفتیم

- ترجمه راستین

آنها همه آیات ما را تکذیب کردند، ما هم به قهر و اقتدار خود از آنها سخت مؤاخذه کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِّنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُم بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ

[ای قریش یا ای اهل مکّه، یا ای عرب، یا ای مردم] آیا کفّار شما بهتر از ایشان (هالکان گذشته) هستند یا در کتاب‌‌های آسمانی برائتی دارید؟

- ترجمه سلطانی

آیا کفّار شما بهتر از ایشان هستند یا در کتاب‌های آسمانی برائتی دارید؟

- ترجمه راستین

آیا کفار شما (مکّیان) بهتر (و قوی‌تر) از آن امم گذشته‌اند یا شما را برائت و امانی در کتب (آسمانی از عذاب خدا) هست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ أَمْ يَقُـولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ

یا [بلکه آیا آنها به جماعت خود و عصابت (دسته، جمعیّت، دوز و کلک) خود اعتماد می‌‌کنند و] می‌‌گویند ما جمیع منتصر (پیروز، یاری دهنده به یکدیگر) هستیم

- ترجمه سلطانی

یا می‌گویند ما جمیع منتصر (پیروز، یاری دهنده به یکدیگر) هستیم

- ترجمه راستین

بلکه می‌گویند: ما با هم مجتمع و بسیاریم و پیروزیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ

[این] جمع بزودی شکست خواهند خورد [اگرچه بر جماعتشان اتّکال کننده باشند] و پشت می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

(این) جمع بزودی شکست خواهند خورد و پشت می‌کنند

- ترجمه راستین

به زودی آن جماعت (در جنگ بدر) شکست خورده و به جنگ پشت کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ

بلکه ساعت (قیامت یا مرگ) موعد آنها [و کسانی] است [که در دنیا عذابی به عنوان نمونه از عذاب ساعت دارند] و (حال آنکه) ساعت هولناک‌‌تر (شدیدتر) و تلخ‌‌تر است

- ترجمه سلطانی

بلکه ساعت موعد آنها است و (حال آنکه) ساعت هولناک‌تر و تلخ‌تر است

- ترجمه راستین

بلکه ساعت قیامت وعده‌گاه آنهاست و آن روزی بسیار سخت‌تر و ناگوارتر (از روز بدر) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ

همانا مجرمین [در دنیا] در گمراهی و [در آخرت] در جنون هستند

- ترجمه سلطانی

همانا مجرمین در گمراهی و در جنون هستند

- ترجمه راستین

البته بدکاران عالم (در دنیا) به گمراهی و (در آخرت) در آتش سوزان دوزخند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ

روزی که بر رویشان در آتش کشیده می‌‌شوند، بچشید مسّ کردن شعله را

- ترجمه سلطانی

روزی که بر رویشان در آتش کشیده می‌شوند، بچشید مسّ کردن شعله را

- ترجمه راستین

روزی که آنها را به رو در آتش دوزخ کشند (و گویند) اینک الم جهنم را بچشید!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ

همانا ما هر چیزی را، آن را به اندازه (قدری مخصوص) خلق کردیم

- ترجمه سلطانی

همانا ما هر چیزی را، آن را به اندازه خلق کردیم

- ترجمه راستین

ما هر چه آفریدیم به اندازه آفریدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ

و امر ما [در خلق عالم و جمیع آنچه که در آن است در آسانی و سرعت] جز [فعلهٔ] واحدی مانند نگاه سریع با چشم نیست

- ترجمه سلطانی

و امر ما مگر (فعلهٔ) واحدی مانند نگاه سریع با چشم نیست

- ترجمه راستین

و فرمان ما (در همه عالم) یکی است (و هیچ تبدیل‌پذیر نیست چه در امر ایجاد و چه در کار معاد، و در سرعت) به مانند چشم به هم زدنی انجام یابد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ

و همانا البتّه پیروان شما [یعنی امثال شما از منکران رسالت و توحید خداوند] را هلاک کردیم پس آیا پندپذیری [متّعظ (پند گیرنده) به تذکّر (یادآوری) احوال آنان] هست

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه پیروان شما را هلاک کردیم پس آیا پندپذیری هست

- ترجمه راستین

و ما بسیاری از پیشینیان امثال شما را هلاک کردیم آیا کسی هست که از آن پند و عبرت گیرد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ

و هر چیزی که آن را انجام داده‌‌اند در نامه‌‌ای [در الواح عالیه یا در صحیفه‌‌های اعمال ثبت] است [و چیزی از آنها و از ما فوت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و هر چیزی که آن را انجام داده‌اند در نامه‌ای (ثبت) است

- ترجمه راستین

و هر عملی که کردند در کتب‌نامه عملشان ثبت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ

و هر کوچک و بزرگی [از ذوات و اعمال و اعراض قبل از خلقتش در اقلام عالیه و لوح محفوظ و الواح قدریّه، یا بعد از خلقتش در صحائف نفوسشان و در صحف کرام الکاتبین] نوشته شده

- ترجمه سلطانی

و هر کوچک و بزرگی نوشته شده

- ترجمه راستین

و هر امر کوچک و بزرگ (در آنجا) نگاشته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ

همانا پرهیزگاران در جنّات و نهرها (مجاری آب) هستند

- ترجمه سلطانی

همانا پرهیزگاران در جنّات و نهرها هستند

- ترجمه راستین

محققا اهل تقوا در باغها و کنار نهرها (ی بهشت ابد) منزل گزینند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ

در نشستنگاه صدق نزد پادشهی مقتدر {صِدْق علی الاطلاق همان استقامت انسان در جمیع آنچه است که انسانیّت او آن را اقتضاء می‌‌کند و تمکّن او در آن است از خروج از جمیع حدود و دخول در مقام اطلاق و اتّصاف به جمیع صفات الهی، و تمکّن در کلّ آن}.

- ترجمه سلطانی

در نشستنگاه صدق نزد پادشهی مقتدر.

- ترجمه راستین

در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزّت و سلطنت جاودانی متنعّمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۵- الرحمن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ الرَّحْمَنُ

رحمان

- ترجمه سلطانی

رحمان

- ترجمه راستین

خدای بخشنده،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ عَلَّمَ الْقُرْآنَ

قرآن را تعلیم داد

- ترجمه سلطانی

قرآن را تعلیم داد

- ترجمه راستین

(به رسولش) قرآن آموخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ خَلَقَ الْإِنسَانَ

انسان را خلق کرد

- ترجمه سلطانی

انسان را خلق کرد

- ترجمه راستین

انسان را خلق کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ

به او بیان آموخت

- ترجمه سلطانی

به او بیان آموخت

- ترجمه راستین

به او تعلیم نطق و بیان فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ

خورشید و ماه را با حسابی [یعنی نظمی در نزد خود خلق کرد]

- ترجمه سلطانی

خورشید و ماه را با حسابی (نظمی) (در نزد خود خلق کرد)

- ترجمه راستین

خورشید و ماه به حساب معیّن به گردشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ

و بوته (گیاه بی ساقه) و درخت [آن دو بر او] سجده می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و بوته (گیاه بی ساقه) و درخت (آن دو بر او) سجده می‌کنند

- ترجمه راستین

و گیاهان و درختان هم به سجده او سر به خاک اطاعت نهاده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ

و آسمان [یعنی آسمان عالم طبع و آسمان ارواح و آسمان روح انسان و آسمان ولایت] را آن را بالا برد [به حیثی که چشمان شما به آنچه که آنها بر آن هستند نمی‌‌رسد] و میزان را قرار داد

- ترجمه سلطانی

و آسمان را آن را بالا برد و میزان را قرار داد

- ترجمه راستین

و آسمان را او کاخی رفیع گردانید و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ

که در میزان سرکشی [یعنی تجاوز از حدّ اعتدال به افراط] نکنید

- ترجمه سلطانی

که در میزان سرکشی نکنید

- ترجمه راستین

(و حکم کرد) که هرگز در میزان (عدل و احکام شرع من) تعدّی و نافرمانی مکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ

و وزن را به قسط (دادگری) اقامه کنید و از میزان نکاهید [نهی از تفریط در آن است]

- ترجمه سلطانی

و وزن را به قسط (دادگری) اقامه کنید و از میزان نکاهید

- ترجمه راستین

و هر چیز را به ترازوی عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزان کم فروشی و نادرستی مکنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ

و زمین، آن را برای خلایق قرار داد

- ترجمه سلطانی

و زمین، آن را برای خلایق قرار داد

- ترجمه راستین

و زمین را (با هزاران نعمت) برای (زندگانی) خلق مقرّر فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ

که در آن میوه‌‌ها هست و نخل و خرمای غلاف‌‌دار

- ترجمه سلطانی

که در آن میوه‌ها هست و نخل و خرمای غلاف‌دار

- ترجمه راستین

که در آن میوه‌های گوناگون و نخل خرمای با پوشش برگ و شکوفه و غلاف است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ

و دانهٔ کاه‌‌دار و ریحان

- ترجمه سلطانی

و دانهٔ کاه‌دار و ریحان

- ترجمه راستین

و هم حبوبات متنوع که دارای برگ و گل است و نیز ریاحین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید؟!

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟!

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ

انسان را مانند سبوها (سفال‌‌ها) از گِل خلق کرد

- ترجمه سلطانی

انسان را مانند سبوها (سفال‌ها) از گِل خلق کرد

- ترجمه راستین

انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ

و جان (جن، ابو الجن) را از آمیخته‌‌ای از آتش [خالص از دود] خلق کرد

- ترجمه سلطانی

و جان (جن، ابو الجن) را از آمیخته‌ای از آتش خلق کرد

- ترجمه راستین

و جنّیان را از رخشنده شعله آتش خلق کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ

پروردگار دو مشرق {مراد مشرق آفتاب در تابستان و مشرق آن در زمستان است} و پروردگار دو مغرب {به همچنین}

- ترجمه سلطانی

پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب

- ترجمه راستین

آن خدایی که آفریننده دو مشرق و دو مغرب است (یکی مشرق و مغرب تابستان مطلع سرطان، و یکی زمستان مطلع جدی).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ

دو دریا [شیرین گوارا و تلخ شور] را رها کرد که آن دو [بدون امتزاجی (آمیخته شدنی) به هم] تلاقی می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

دو دریا (شیرین گوارا و تلخ شور) را رها کرد که آن دو (به هم) تلاقی می‌کنند

- ترجمه راستین

اوست که دو دریا (ی آب شور و گوارا) را به هم در آمیخت تا به هم برخورد کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ

بین آن دو برزخی (حائلی) هست که آن دو بر هم غلبه نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

بین آن دو برزخی (حائلی) هست که آن دو بر هم غلبه نمی‌کنند

- ترجمه راستین

و میان آن دو دریا برزخ و فاصله‌ای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمی‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ

از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج می‌‌کند

- ترجمه سلطانی

از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج می‌کند

- ترجمه راستین

از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ

و برای او هستند کشتی‌‌های بادبان برافراشته در دریا مانند کوه‌‌ها [مانند جبال طوّال (بلند، طویل)]

- ترجمه سلطانی

و برای او هستند کشتی‌های بادبان برافراشته در دریا مانند کوه‌ها

- ترجمه راستین

و او راست کشتیهای بزرگ بادبان برافراشته مانند کوه که به دریا در گردشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ

هر کسی بر آن [یعنی بر زمین] است فانی است {زیرا ذوات همه بحسب حدود و ماهیّات فانى هستند، و بحسب وجود که همان وجه الله الباقى است باقیات هستند}

- ترجمه سلطانی

هر کسی بر آن (بر زمین) است فانی است

- ترجمه راستین

هر که روی زمین است دستخوش مرگ و فناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ

و وجه دارای جلال و اکرام پروردگارت باقی می‌‌ماند {زیرا وجود اصلاً فناء و عدم قبول نمی‌‌کند، وگرنه اتّصاف شیء به ضدّ آن لازم می‌‌آمد و جز این نیست که موجودات بحسب حدود خود عدم و فناء را قبول می‌‌کنند نه بحسب وجودات خود}

- ترجمه سلطانی

و وجه دارای جلال و اکرام پروردگارت باقی می‌ماند

- ترجمه راستین

و زنده ابدی ذات خدای با جلال و عظمت توست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ

کسانی که در آسمان‌‌ها و زمین هستند از او سؤال (درخواست) می‌‌کنند {زیرا او غنی علی الاطلاق است و همه با زبان‌‌های فقرشان و استعدادشان و حالشان به او محتاج، سائل از او هستند، کما اینکه اکثر با زبان‌‌های اقوالشان سائل از او هستند} هر روز او در شأنی است

- ترجمه سلطانی

کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند از او سؤال (درخواست) می‌کنند هر روز او در شأنی است

- ترجمه راستین

هر که در آسمانها و زمین است همه از او (حوائج خود را) می‌طلبند و او هر روز به شأن و کاری (در تکمیل و افاضه به خلق) پردازد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ

بزودی ای جنّ و انس بر شما ظاهر خواهیم کرد

- ترجمه سلطانی

بزودی ای جنّ و انس بر شما ظاهر خواهیم کرد

- ترجمه راستین

ای گروه انس و جنّ به زودی به حساب کار شما هم خواهیم پرداخت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ يَامَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ

ای گروه جنّ و انس اگر توانستید که [با نفوذ در جهات چهارگانهٔ آن] از اقطار (چهار جهت) آسمان‌‌ها و زمین نفوذ کنید [و تحت آن دو فرار کننده از خداوند یا فرار کننده از ملائکهٔ او یا خارج شونده از ملک او خارج شوید] پس نفوذ کنید، نمی‌‌توانید نفوذ کنید مگر با سلطانی [از خداوند و آن ولیّ او است که به عنوان واسطه بین او و خلقش می‌‌باشد یا مگر با سلطانی و آن سکینه‌‌ای است که خداوند آن را بر کسی از بندگانش که می‌‌خواهد نازل می‌‌کند، پس اگر او این سکینه را نازل نمود و تمکّن داد نفوذ و خروج از اقطار آسمان‌‌ها و زمین به عالم ملکوت و جبروت برای انسان سهل است همانطور که محمّد (ص) نفوذ کرد و از ملکوت و جبروت خارج شد]

- ترجمه سلطانی

ای گروه جنّ و انس اگر توانستید که از اقطار (چهار جهت) آسمان‌ها و زمین نفوذ کنید پس نفوذ کنید، نمی‌توانید نفوذ کنید مگر با سلطانی (از او)

- ترجمه راستین

ای گروه جنّ و انس، اگر می‌توانید از اطراف آسمانها و زمین (و از قبضه قدرت الهی) بیرون شوید، بیرون شوید (ولی این خیال محالی است زیرا) هرگز خارج از ملک و سلطنت خدا نتوانید شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ

بر شما شراره‌‌هایی از آتش و مس فرستاده می‌‌شود پس نمی‌‌توانید دفاع کنید

- ترجمه سلطانی

بر شما شراره‌هایی از آتش و مس فرستاده می‌شود پس نمی‌توانید دفاع کنید

- ترجمه راستین

(اگر به کفر و طغیان گرایید) بر شما شراره‌های آتش و مس گداخته فروریخته شود و هیچ نصرت و نجاتی نیابید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ

پس وقتی که آسمان [در عالم صغیر] منشق شود {زیرا در حال احتضار آسمان روح حیوانی منشق می‌‌شود و روح انسانی از آن منفلق (نیمه شده) می‌‌شود، و وقتی که آسمان دنیا در عالم صغیر منشق می‌‌شود در نظر کسی که آسمانش در عالم او منشق شده آسمان دنیا در عالم کبیر منشق می‌‌شود} آنگاه مانند روغن گُلگون (سرخ رنگ) می‌‌باشد {یعنی مانند نور گیاه در انشقاق (شکفته شدن) آن و انفلاق (جدا شدن) میوه از آن و عدم احتیاج به آن، یا سرخ و زرد و سفید گشته یعنی به الوان (رنگ‌‌ها) مختلف مانند رنگ نور زیرا روغن وقتی که بعضی از آن روی بعضی دیگر ریخته می‌‌شود رنگ‌‌های آنها مختلف می‌‌شوند و دُردی زیت ایضاً رنگ‌‌هایش مختلف می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که آسمان منشق شود آنگاه مانند روغن گُلگون (سرخ رنگ) می‌باشد

- ترجمه راستین

پس آن‌گاه که آسمان شکافته شود تا چون گل سرخ گون و چون روغن مذاب و روان گردد (آن روز سخت هولناک از گنه پشیمان شوید).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ

و در آنروز هیچ انسی و نه جنّی از ذنبش (گناهش) سؤال نمی‌‌شود {برای آنچه از دهشت و غشی و حیرت که او را فرا گرفته که با آنها موقع سؤالى از او باقی نمی‌‌ماند}

- ترجمه سلطانی

و در آنروز هیچ انسی و نه جنّی از ذنبش (گناهش) سؤال نمی‌شود

- ترجمه راستین

پس در آن روز هیچ از گناه انس و جنّ باز نپرسند (چون خدا و فرشتگان از گناهان خلق آگاهند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ

مجرمان به سیمایشان شناخته می‌‌شوند {مراد از سیما علامتی است که بر آنها از سواد (سیاهی) وجه و زرقت (آبی آسمانی) چشم‌‌ها بر آنان است، یا آنچه که از قتر (تنگی) و ذلّت آنها را می‌‌پوشاند} پس آنها به ناصیه‌‌ها (پیشانی‌‌ها) و اقدام (پاها) گرفته می‌‌شوند {یعنی که زبانه کشیدن‌‌ها آنها را می‌‌گیرد و بین پیشانی‌‌هایشان و پاهای آنها را با غل جمع می‌‌کند سپس آنها را در آتش می‌‌کشاند، یا زبانه‌‌ها آنها را به پیشانی‌‌هایشان و پاهایشان می‌‌گیرد و آنها را به سوی آتش می‌‌کشاند}

- ترجمه سلطانی

مجرمان به سیمایشان شناخته می‌شوند پس آنها به ناصیه‌ها (پیشانی‌ها) و اقدام (پاها) گرفته می‌شوند

- ترجمه راستین

(آن روز) بدکاران به سیمایشان شناخته شوند، پس موی پیشانی آنها را با پاهایشان بگیرند (و در آتش دوزخ افکنند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ

[به آنها گفته می‌‌شود:] این جهنّمی است که مجرمان آن را تکذیب می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

این جهنّمی است که مجرمان آن را تکذیب می‌کردند

- ترجمه راستین

این همان دوزخی است که بدکاران تکذیب می‌کردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ

بین آن و آب داغ دور می‌‌زنند

- ترجمه سلطانی

بین آن و آب داغ دور می‌زنند

- ترجمه راستین

اینک میان آن جهنّم و در حمیم سوزان آن می‌گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَلِـمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ

و برای کسی که از مقام پروردگارش ترسان است [یعنی از مقام پروردگارش نسبت به خودش و اینکه او در مقامى است که او را می‌‌بیند و گفتارش را می‌‌شنود، یا از مقام خود نزد پروردگارش برای حساب] دو بهشت هست {هر کدام از آن دو بحسب دو صفحهٔ نفس عمّاله و علّامه و آن که بحسب صفحهٔ عمّالهٔ آن است جنّت نعیم و دیگری جنّت رضوان می‌‌باشد و آن این است که قوّهٔ عمّاله‌‌اش از قبیح، و قوّه علّامه‌‌اش از شیطنت منع کرده است}

- ترجمه سلطانی

و برای کسی که از مقام پروردگارش ترسان است دو بهشت هست

- ترجمه راستین

و هر که از مقام (قهر و کبریایی) خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ ذَوَاتَا أَفْنَانٍ

دو دارندهٔ انواع [درختان و میوه‌‌ها]

- ترجمه سلطانی

دو دارندهٔ انواع (درختان و میوه‌ها)

- ترجمه راستین

در آن دو بهشت انواع گوناگون میوه‌ها و نعمتهاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ

در آن دو [بهشت]، دو چشمه جاری می‌‌شوند [یعنی در هر کدام از دو جنّت دو چشمه هست یا در هر کدام از آن دو، چشمه‌‌ای هست]

- ترجمه سلطانی

در آن دو (بهشت)، دو چشمه جاری می‌شوند

- ترجمه راستین

در آن دو بهشت دو چشمه آب (تسنیم و سلسبیل) روان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ فِيهِمَا مِن كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ

در آن دو [بهشت] از هر میوه‌‌ای از میوه‌‌های جنّات دو زوج (گونه، نوع) [یعنی تر و خشک، یا معروف از ثمار (میوه‌‌ها) و غریب از آنها] هست {یا مراد آنچه که در آن حظّ برای علّامه و آنچه که در آن حظّ برای عمّاله است هست، زیرا ثمار دنیا که باصره از آنها لذّت می‌‌برد همانطور ذائقه از آن لذّت می‌‌برد و در جنان دو کیفیّت با محالّ آن دو متمایز می‌‌شوند یا صنفی مستقدر (اندازه‌‌گیری شده) برای مقام تقدّر انسان و صنفی مجرّد برای مقام تجرّد او هست}

- ترجمه سلطانی

در آن دو (بهشت) از هر میوه‌ای دو زوج (گونه، نوع) هست

- ترجمه راستین

در آن دو بهشت از هر میوه‌ای دو نوع است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ

تکیه دهندگان بر تخت‌‌هایی (مبل‌‌هایی) که باطن (آستر، در لغت قبطیان روکش) آنها از دیبای ستبر (حریر شخین یا سفت) است و چیدن ثمرهٔ (میوه) دو جنّت (بوستان) نزدیک (پائین، در دسترس) است [یعنی میوه‌‌هایی که از شأن آنها این است که به خورندگان نزدیک هستند که چیده شوند حتّی ایستاده و نشسته و خوابیده آنها دسترس هستند]

- ترجمه سلطانی

تکیه دهندگان بر تخت‌هایی (مبل‌هایی) که باطن (آستر، در لغت قبطیان روکش) آنها از دیبای ستبر است و چیدن ثمرهٔ (میوه) دو جنّت (بوستان) نزدیک (پائین، در دسترس) است

- ترجمه راستین

در حالتی که بهشتیان بر بسترهایی که آستر آنها از حریر و استبرق است (در کمال عزّت) تکیه زده‌اند و میوه درختانش در همان تکیه گاه در دسترس آنهاست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ

در آنها [در جنان، زنان] کوتاه کنندهٔ نگاه (مأخوذ به حیا) [بر شوهران خود] هستند که قبل از آنان، انسانی و نه جنّی آنها را طمث (لمس، اُنس، ازالهٔ بکارت) نکرده [یا چشم‌‌ها از نظر کردن به آنها برای تلألؤ (درخشش) آنها کوتاه می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

در آنها (زنان) کوتاه کنندهٔ نگاه (مأخوذ به حیا) هستند که قبل از آنان، انسانی و نه جنّی آنها (مؤنّث) را طمث (لمس، اُنس، ازالهٔ بکارت) نکرده

- ترجمه راستین

در آن بهشتها زنان زیبای با حیائی است (که به چشم پر ناز جز به شوهر خود ننگرند) و دست هیچ کس از جن و انس پیش از آنها بدان زنان نرسیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ

گویی [در صفاء و شفیف (شفافیّت، جامهٔ نازک و بدن نما)] یاقوت و مرجان هستند

- ترجمه سلطانی

گویی یاقوت و مرجان هستند

- ترجمه راستین

آن زنان حور العین (در صفا و لطافت) گویی یاقوت و مرجانند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ

آیا جزای احسان جز احسان است {یعنی آنچه که به عنوان جزاء کسی که بر او معرفت نعمت شده یعنی معرفت امام، جز جنّت است؟}

- ترجمه سلطانی

آیا جزای احسان جز احسان است

- ترجمه راستین

آیا پاداش نکویی و احسان جز نکویی و احسان است؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ

و غیر آن دو [بهشت] دو بهشت هست [غیر از دو جنّت اوّل که بحسب قوّه عمّالهٔ انسانیش و قوّه علّامهٔ انسانیش دارد دو جنّت بحسب دو قوّهٔ عمّالهٔ جزئیّه و علّامهٔ جزئیّه‌‌اش هست]

- ترجمه سلطانی

و غیر آن دو (بهشت) دو بهشت هست

- ترجمه راستین

و ورای آن دو بهشت دو بهشت دیگر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ مُدْهَامَّتَانِ

دو خرّمگاه [یعنی از خضرت (سبز بودن) آن دو، آن دو به سواد (سیاهی) می‌‌زنند زیرا حُسن خضرت این است که به سواد بزند یا از کثرت اغصان (شاخه‌‌ها) درختان آن دو و التفاف (بهم پیچیده شدن) آن دو و کثرت اوراق (برگ‌‌ها) آنها]

- ترجمه سلطانی

دو خرّمگاه

- ترجمه راستین

که درختان آن دو بهشت در منتهای سبزی و خرّمی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ

در آن دو، دو چشمهٔ فواره هست

- ترجمه سلطانی

در آن دو، دو چشمهٔ فواره هست

- ترجمه راستین

در آن دو بهشت دیگر هم دو چشمه آب گوارا می‌جوشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ

در آن دو میوه‌‌ها و خرما و انار هست

- ترجمه سلطانی

در آن دو میوه‌ها و خرما و انار هست

- ترجمه راستین

در آن دو بهشت نیز هرگونه میوه خوش و خرما و انار بسیار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ

در آنجا زنان خوب خوبرو هستند [زنانی خوش‌‌اخلاق‌‌تر از زنان دنیا یا از حور]

- ترجمه سلطانی

در آنجا زنان خوب خوبرو هستند

- ترجمه راستین

در آن بهشتها نیکو زنان با حسن و جمال بسیارند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ

حور زنان چشم‌‌پاک [مأخوذ به حیا] در خیمه‌‌ها

- ترجمه سلطانی

حور زنان چشم‌پاک (مأخوذ به حیا) در خیمه‌ها

- ترجمه راستین

حورانی در سراپرده‌های خود (مستور از چشم بیگانگان).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ

قبل از آنها، آنها [مؤنّث] را انسانی و نه جنّی طمث (لمس، اُنس، ازالهٔ بکارت) نکرده

- ترجمه سلطانی

قبل از آنها، آنها را انسانی و نه جنّی طمث (لمس، اُنس، ازالهٔ بکارت) نکرده

- ترجمه راستین

که پیش از شوهران دست هیچ کس از جن و انس بدان زنان نرسیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ

[در حالی که] بر رفرف (بالش) سبز و فرش‌‌های زیبا تکیه کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) بر رفرف (بالش) سبز و فرش‌های زیبا تکیه کننده‌اند

- ترجمه راستین

در حالتی که بهشتیان (با حور العین) بر رفرف سبز (وجد و عزّت) و بساط زیبا (ی فخر و دولت) تکیه زده‌اند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ

پس کدامین نعمت‌‌های پروردگارتان را تکذیب می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

پس کدامین نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید

- ترجمه راستین

(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ

مبارک است اسم پروردگار دارندهٔ جلال و کرامتت {اسم رَبّ بطور مطلق همان اسم اعظم است که او علیّ (ع) به علویّتش است}.

- ترجمه سلطانی

مبارک است اسم پروردگار دارندهٔ جلال و کرامتت.

- ترجمه راستین

بزرگوار و مبارک نام پروردگار توست که خداوند جلال و عزّت و احسان و کرامت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۶- الواقعة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ

وقتی که واقع شونده [یعنی قیامت] واقع شود

- ترجمه سلطانی

وقتی که واقع شونده واقع شود

- ترجمه راستین

هنگامی که آن واقعه بزرگ (قیامت) واقع می‌گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ

دروغی بر وقوع آن نیست

- ترجمه سلطانی

دروغی بر وقوع آن نیست

- ترجمه راستین

که در وقوعش هیچ کذب و جای هیچ شک و ریب نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ

[جمعی را] پائین آورنده و [جمعی را] بالا برنده است [یعنی جماعتی از انس و جنّ را خفض (پایین آوردن) می‌‌کند و جماعتی را رفع (بالا بردن) می‌‌کند، یا فرقه‌‌ای از قوای نفس را خفض می‌‌کند و دیگری را رفع می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

(جمعی را) پائین آورنده و (جمعی را) بالا برنده است

- ترجمه راستین

آن روز (قومی را به دوزخ) خوار و ذلیل کند و (طایفه‌ای را به جنّت) سربلند و رفیع گرداند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا

وقتی که زمین با لرزاندنی لرزانده شود

- ترجمه سلطانی

وقتی که زمین با لرزاندنی لرزانده شود

- ترجمه راستین

آن‌گاه که زمین شدید به حرکت و لرزه در آید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا

و کوه‌‌ها با نرم شدن خمیر شوند

- ترجمه سلطانی

و کوه‌ها با نرم شدن خمیر شوند

- ترجمه راستین

و کوههای سخت متلاشی شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا

پس گَرد پراکنده‌‌ای شود

- ترجمه سلطانی

پس گَرد پراکنده‌ای شود

- ترجمه راستین

و مانند ذرّات گرد در هوا پراکنده گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً

و شما اصنافی سه‌‌گانه شوید

- ترجمه سلطانی

و شما اصنافی سه‌گانه شوید

- ترجمه راستین

و شما خلایق بر سه دسته مختلف شوید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ

پس اصحاب راست، چه اصحاب نیکبختی

- ترجمه سلطانی

پس اصحاب راست، چه اصحاب نیکبختی

- ترجمه راستین

گروهی راستان، اصحاب یمین باشند که چقدر حالشان (در بهشت ابد) نیکوست!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ

و اصحاب چپ، چه اصحاب نگونبختی

- ترجمه سلطانی

و اصحاب چپ، چه اصحاب نگونبختی

- ترجمه راستین

و گروهی ناراستان، اصحاب شومی و شقاوتند که چقدر روزگارشان (در دوزخ) سخت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ

و سابقان (اصحاب یمین) سبقت (پیشی) گیرندگانند [معنی می‌‌دهد سابقان بر اصحاب یمین آنان به سبقت معروفند، یا سابقان بر اصحاب یمین آنها علی الاطلاق در جملهٔ کمالات سابق هستند، یا سابقان، آنها انبیاء (ع) معروف به سبق هستند، یا سابقین در فضل، آنها سابقان اصحاب یمین هستند، یا سابقین در ایمان، آنها سابقان بر کلّ هستند]

- ترجمه سلطانی

و سابقان سبقت (پیشی) گیرندگانند

- ترجمه راستین

و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ

آنان مقرّبان هستند

- ترجمه سلطانی

آنان مقرّبان هستند

- ترجمه راستین

آنان به حقیقت مقربان درگاهند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ

در جنّت‌‌های پر نعمت

- ترجمه سلطانی

در جنّت‌های پر نعمت

- ترجمه راستین

آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّمند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ

جمع کثیری از [آنها از] اوّلین [در زمان هستند و آنها از زمان آدم (ع) تا زمان خاتم (ص)، یا از اوّلین در بیعت و قبول ولایت، یا از اوّلین در رتبه هستند]

- ترجمه سلطانی

جمع کثیری از اوّلین

- ترجمه راستین

آنها جمعی بسیار از امم پیشینیان هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ

و [عدّهٔ] قلیلی از متأخّران [از آنها]

- ترجمه سلطانی

و (عدّهٔ) قلیلی از متأخّران

- ترجمه راستین

و عدّه قلیلی از متأخّران (یا بسیاری از مقدّمان امّت محمّد ص و قلیلی از مردم آخر زمان این امّت باشند).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ

بر سریر‌‌های زربفت هستند

- ترجمه سلطانی

بر سریر‌های زربفت هستند

- ترجمه راستین

آنان بر سریرهای زربفت مرصّع به انواع جواهر تکیه زنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ مُّتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ

[در حالی که] روبروی هم بر آنها تکیه کننده‌‌اند

- ترجمه سلطانی

(در حالی که) روبروی هم بر آنها تکیه کننده‌اند

- ترجمه راستین

همه (شادان) با یاران و دوستان رو به روی یکدیگر بر آن سریرهای عزّت می‌نشینند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ

پسرانی (غلمان‌‌هایی) [که در جنّت] جاویدانند [از حیث غلمان بودنشان همواره جوان هستند] بر [دور] آنها می‌‌چرخند

- ترجمه سلطانی

پسرانی (که در جنّت) جاویدانند (از حیث غلمان بودنشان همواره جوان هستند) بر (دور) آنها می‌چرخند

- ترجمه راستین

و پسرانی زیبا که حسن و جوانیشان همیشگی و ابدی است گرد آنها به خدمت می‌گردند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ

با تُنگ‌‌ها و کوزه‌‌ها و باده‌‌هایی (جاریه) از شراب

- ترجمه سلطانی

با تُنگ‌ها و کوزه‌ها و باده‌هایی (جاریه) از شراب

- ترجمه راستین

با کوزه‌ها (ی بلورین) و مشربه‌ها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ لَّا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ

که از آن [مانند خمر دنیا] سردرد نمی‌‌گیرند و بی‌‌عقل نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

که از آن سردرد نمی‌گیرند و بی‌عقل نمی‌شوند

- ترجمه راستین

نه هرگز از آنها (هر چه نوشند) دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ

و میوه [یعنی با میوه بر دور آنان می‌‌چرخند] از آنچه که اختیار کنند

- ترجمه سلطانی

و میوه از آنچه که اختیار کنند

- ترجمه راستین

و میوه خوش از هر چه برگزینند،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ

و گوشت پرندگان از آنچه که اشتهاء نمایند

- ترجمه سلطانی

و گوشت پرندگان از آنچه که اشتهاء نمایند

- ترجمه راستین

و گوشت مرغان و هر غذا که مایل باشند،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ وَحُورٌ عِينٌ

و حور عین

- ترجمه سلطانی

و حور عین

- ترجمه راستین

و زنان سیه چشم زیبا صورت،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ

مانند امثال مروارید مکنون (پنهان، درخشان)

- ترجمه سلطانی

مانند امثال مروارید مکنون (پنهان، درخشان)

- ترجمه راستین

که (در بهاء و لطافت) چون درّ و لؤلؤ مکنونند (بر آنها مهیّاست).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

به عنوان پاداش برای آنچه که [در دار دنیا] عمل می‌‌کردند

- ترجمه سلطانی

به عنوان پاداش برای آنچه که عمل می‌کردند

- ترجمه راستین

(این نعمتهای الهی) پاداش اعمال نیک آن بهشتیان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا

در آنجا لغوی و نه تأثیمی (نسبت بد دادن) [همانطور که در دنیا می‌‌شنوند را] نشنوند

- ترجمه سلطانی

در آنجا لغوی و نه تأثیمی (نسبت بد دادن) نشنوند

- ترجمه راستین

نه آنجا هیچ حرفی لغو و بیهوده شنوند و نه به یکدیگر گناهی بربندند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا

مگر سلام گفتنی به سلام

- ترجمه سلطانی

مگر سلام گفتنی به سلام

- ترجمه راستین

هیچ جز سلام و تحیّت و احترام هم نگویند و نشنوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ

و اصحاب یمین، چه اصحاب یمینی [یعنی بر کدام وصف اصحاب یمین]

- ترجمه سلطانی

و اصحاب یمین، چه اصحاب یمینی

- ترجمه راستین

و اصحاب یمین هم چه خوش روزگارند!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ

در کُنار (درختان سدر) شاخه بریده

- ترجمه سلطانی

در کُنار (درختان سدر) شاخه بریده

- ترجمه راستین

در سایه درختان سدر پرمیوه بی‌خار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ

و درختان موز روی هم چیده شده

- ترجمه سلطانی

و درختان موز روی هم چیده شده

- ترجمه راستین

و درختان پربرگ سایه‌دار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ

و سایه‌‌ای ممتد (غیر مقطوع)

- ترجمه سلطانی

و سایه‌ای ممتد

- ترجمه راستین

و در سایه بلند درختان.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ وَمَاءٍ مَّسْكُوبٍ

و آبی ریزان (دائم الجریان)

- ترجمه سلطانی

و آبی ریزان

- ترجمه راستین

و در طرف نهر آبهای روان زلال.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ

و میوه‌‌های بسیار

- ترجمه سلطانی

و میوه‌های بسیار

- ترجمه راستین

و میوه‌های بسیار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ

که نه قطع شدنی و نه منع شدنی هستند

- ترجمه سلطانی

که نه قطع شدنی و نه منع شدنی هستند

- ترجمه راستین

که هیچ وقت منقطع نشود و هیچ کس بهشتیان را از آن میوه‌ها منع نکند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ

و فُرُش (تخت‌‌ها، مبل‌‌ها) بلند (عالی) [یا مراد از فُرُش زنان است، یعنی زنان عالیات (محترمه، بَرین، بلند مرتبه)]

- ترجمه سلطانی

و تخت‌های (مبل‌های) بلند (عالی)

- ترجمه راستین

و فرشهای پربها (یا فراش و زنان زیبا).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاءً

همانا ما آنها (زنان) را با ایجاد کردنی [عجیب با طراوت] ایجاد کرده‌‌ایم [یعنی جوان با طراوت زیبا بعد از آنکه پیر کریه گشته بودند، یا حور العین را ایجاد کردیم بدون طروّ (پوسیدگی) حالات بر آنها، بلکه آنها را بالغ با طراوت ایجاد کردیم]

- ترجمه سلطانی

همانا ما آنها (مؤنّث) را با ایجاد کردنی (عجیب با طراوت) ایجاد کرده‌ایم

- ترجمه راستین

که آنها را ما در کمال حسن و زیبایی بیافریده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا

و آنها را باکره قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

و آنها را باکره قرار دادیم

- ترجمه راستین

و همیشه آن زنان را با کره گردانیده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ عُرُبًا أَتْرَابًا

دوستدار زوجش [یا عاشقه بر او، یا خندان]، همسال

- ترجمه سلطانی

شوهر دوست، همسال

- ترجمه راستین

و شوهر دوست و با غنج و ناز و جوان و همسالان دلنواز.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ

برای اصحاب یمین

- ترجمه سلطانی

برای اصحاب یمین

- ترجمه راستین

این نعمتهای بهشتی مخصوص اصحاب یمین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ

جمع بسیاری از اوّلین [از اصحاب یمین]

- ترجمه سلطانی

جمع بسیاری از اوّلین

- ترجمه راستین

که جمعی از پیشینیان،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ

و جمع بسیاری از آخِرین (متأخرین) [از اصحاب یمین]

- ترجمه سلطانی

و جمع بسیاری از آخِرین (متأخرین)

- ترجمه راستین

و جمعی از امت رسول آخر زمان هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ

و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالی (نگونبختی)

- ترجمه سلطانی

و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالی

- ترجمه راستین

و اما اصحاب شومی و شقاوت (که نامه عملشان به دست چپ است) چقدر روزگارشان سخت است!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ

در بادی گرم [که حرارت آتش آن در منافذ بدن داخل می‌‌شود] و آبی داغ

- ترجمه سلطانی

در بادی گرم و آبی داغ

- ترجمه راستین

آنها در عذاب باد سموم و آب گرم باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ

و سایه‌‌ای از دود غلیظ [از دودی اسود (سیاه) یا کوهی اسود در جهنّم]

- ترجمه سلطانی

و سایه‌ای از دود غلیظ

- ترجمه راستین

و سایه‌ای از دود آتش دوزخ.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ

نه سرد است و نه ارجمند [که نظر کردن به آن لذّت دهد]

- ترجمه سلطانی

نه سرد است و نه ارجمند

- ترجمه راستین

که نه هرگز سرد شود و نه خوش نسیم گردد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ

همانا آنها قبل از آن مُترف (ثروتمند) بودند

- ترجمه سلطانی

همانا آنها قبل از آن مُترف (ثروتمند) بودند

- ترجمه راستین

این عذاب آنها را بدین سبب است که از این پیش به ناز و نعمت پرداختند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ

و بر پیمانشکنی بزرگ اصرار داشتند

- ترجمه سلطانی

و بر پیمانشکنی بزرگ اصرار داشتند

- ترجمه راستین

و بر گناه بزرگ (شرک و عناد) لجاجت و اصرار داشتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ وَكَانُوا يَقُـولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ

و می‌‌گفتند آیا وقتی که مُردیم و خاک و استخوان شدیم آیا ما به راستی زنده می‌‌شویم

- ترجمه سلطانی

و می‌گفتند آیا وقتی که مُردیم و خاک و استخوان شدیم آیا ما به راستی زنده می‌شویم

- ترجمه راستین

و دایم می‌گفتند: آیا ما چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز هم ما زنده می‌شویم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ

یا پدران گذشتهٔ ما

- ترجمه سلطانی

یا پدران گذشتهٔ ما

- ترجمه راستین

و آیا پدران گذشته ما زنده خواهند شد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ

[به آنان] بگو همانا اوّلین و آخرین (متأخرین)

- ترجمه سلطانی

بگو همانا اوّلین و آخرین (متأخرین)

- ترجمه راستین

بگو: البته تمام خلق اولین و آخرین،

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ

البتّه در روز معلوم در میقات جمع شده هستند

- ترجمه سلطانی

البتّه در روز معلوم در میقات جمع شده هستند

- ترجمه راستین

همه در وعده گاه روز معیّن محشر گرد آورده می‌شوند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ

سپس همانا شما ای گمراهان تکذیب کننده

- ترجمه سلطانی

سپس همانا شما ای گمراهان تکذیب کننده

- ترجمه راستین

آن گاه شما ای گمراهان منکر (قیامت).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ

البتّه خورنده از درختی از زقّوم هستید

- ترجمه سلطانی

البتّه خورنده از درختی از زقّوم هستید

- ترجمه راستین

از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ

و شکم‌‌ها را از آن پُر کننده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و شکم‌ها را از آن پُر کننده‌اید

- ترجمه راستین

تا آنکه شکم را از آن پر می‌سازید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ

و بر آن از آب گرم نوشنده‌‌اید

- ترجمه سلطانی

و بر آن از آب گرم نوشنده‌اید

- ترجمه راستین

آن‌گاه همه از آب گرم جهنم بر روی آن می‌آشامند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ

و (در حالی که) نوشندگانی تشنه هستید

- ترجمه سلطانی

و (در حالی که) نوشندگانی تشنه هستید

- ترجمه راستین

بدان‌سان از عطش، آن آب را می‌نوشید که شتران تشنه آب می‌آشامند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ

این پذیرائی آنها در روز جزاء است

- ترجمه سلطانی

این پذیرائی آنها در روز جزاء است

- ترجمه راستین

این است طعام و شراب کافران در روز جزا.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَـوْلَا تُصَدِّقُونَ

ما شما را آفریدیم [نه غیر ما] پس چرا [به مخلوق بودن خویش] تصدیق نمی‌‌کنید [تا آنکه خالق خویش را تصدیق کنید]

- ترجمه سلطانی

ما شما را آفریدیم پس چرا تصدیق نمی‌کنید

- ترجمه راستین

ما شما را بیافریدیم پس چرا تصدیق نمی‌کنید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ

آیا پس می‌‌بینید که چه منی می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

آیا پس می‌بینید که چه منی می‌کنید

- ترجمه راستین

آیا ندیدید (و به حقیقت در نیافتید) که نخست شما نطفه‌ای (بی‌قدر و قابلیّت) بودید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ

آیا شما آن را خلق می‌‌کنید یا ما خالق هستیم

- ترجمه سلطانی

آیا شما آن را خلق می‌کنید یا ما خالق هستیم

- ترجمه راستین

آیا شما خود آن نطفه را (به صورت فرزند انسان) می‌آفرینید یا ما آفریننده‌ایم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ

ما مرگ را بین شما مقدّر کرده‌‌ایم [نه غیر ما] و ما مغلوب (شکست خورده) نیستیم

- ترجمه سلطانی

ما مرگ را بین شما مقدّر کرده‌ایم و ما مغلوب (شکست خورده) نیستیم

- ترجمه راستین

ما مرگ را بر همه شما مقدّر ساختیم و هیچ کس بر قدرت ما سبق نتواند برد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ

بر اینکه امثال شما را تبدیل کنیم و شما را ایجاد کنیم در آنچه (عالمی) که نمی‌‌دانید [یعنی شأن ما و شغل ما بر استمرار تبدیل خلق به خلقى دیگر و اخراج خلق اوّل از قبور ابدان و انشاء (ایجاد) آنان در عالم دیگر است نظیر اخراج جنین از رحم و انشاء او در عالمی که آن را نمی‌‌داند و تبدیل او به جنینی دیگر و از آن برای ما مانعی نیست]

- ترجمه سلطانی

بر اینکه امثال شما را تبدیل کنیم و شما را ایجاد کنیم در آنچه (عالمی) که نمی‌دانید

- ترجمه راستین

در اینکه شما را فانی کرده و خلقی دیگر مثل شما بیافرینیم و شما را به صورتی (در جهانی دیگر) که اکنون از آن بی‌خبرید برانگیزیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَـوْلَا تَذَكَّرُونَ

و همانا البتّه نشأت (پدید آمدن، پرورش یافتن) اوّل را دانستید [یعنی نشأت دنیا و تبدیل ما برای گیاه به گیاهی دیگر و انشاء گیاه در نشأت حیوان و انسان و تبدیل حیوان و انشاء او در عالم حیوانی دیگر یا انسانی، و تبدیل نطفه از صورتی به صورتی و از مقامی به مقامی و از حالتی به حالتی و هر آنچه که از احوال و صور بر آن دچار می‌‌شود از سابقش اعلی و اشرف می‌‌باشد، و همانا دنیا جز مانند رحم برای جنین نیست، و اینکه نقل جنین از رحم به دنیا جز نقل از زندان به پهنهٔ وسیع نیست] پس چرا [نقل خود را از دنیا به آخرت] متذکّر نمی‌‌شوید

- ترجمه سلطانی

و همانا البتّه نشأت (پدید آمدن، پرورش یافتن) اوّل را دانستید پس چرا متذکّر نمی‌شوید

- ترجمه راستین

و بی‌شک شما از نشأه اوّل خود آگاه شدید (که از عدم به وجودتان آوردیم) پس چرا متذکر (عالم آخرت) نمی‌شوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ

آیا پس دیدید آنچه را که کشت می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

آیا پس دیدید آنچه را که کشت می‌کنید

- ترجمه راستین

آیا دیدید تخمی را که در زمین می‌کارید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ

آیا شما آن را زرع می‌‌کنید یا ما زارع هستیم [یعنی آیا شما آن را می‌‌رویانید و آن را به مقام بلوغ حبّ (دانه) و حصاد (درو) می‌‌رسانید یا ما فاعل آن هستیم؟ شما نباید بگویید که رویانیدن و رساندن به حصاد فعل بشر است زیرا]

- ترجمه سلطانی

آیا شما آن را زرع می‌کنید یا ما زارع هستیم

- ترجمه راستین

آیا شما آن تخم را می‌رویانید یا ما رویاننده‌ایم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ

اگر بخواهیم البتّه آن را خاشاک [هشیمی (خشکه‌‌هایی) لایق برای آتش] می‌‌کنیم پس همچنان به سخن گفتن (لطیفه گوئی) ادامه می‌‌دهید

- ترجمه سلطانی

اگر بخواهیم البتّه آن را خاشاک می‌کنیم پس همچنان به سخن گفتن (لطیفه گوئی) ادامه می‌دهید

- ترجمه راستین

اگر ما بخواهیم کشت و زرع شما را خشک و تباه می‌سازیم تا با حسرت و ندامت به سخنان بیهوده پردازید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ

که حتماً ما مُغرَم (شرّ دائم دیده، هلاک شده، عذاب شده، شیفته) هستیم

- ترجمه سلطانی

که حتماً ما مُغرَم (شرّ دائم دیده، هلاک شده، عذاب شده، شیفته) هستیم

- ترجمه راستین

(و گویید) که ما سخت در زیان و غرامت افتادیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ

بلکه ما [گروهی] محروم [از ارزاق] هستیم

- ترجمه سلطانی

بلکه ما (گروهی) محروم (از ارزاق) هستیم

- ترجمه راستین

بلکه به کلی محروم گردیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ

آیا پس آبی که می‌‌نوشید را دیدید

- ترجمه سلطانی

آیا پس آبی که می‌نوشید را دیدید

- ترجمه راستین

آیا آبی را که شما می‌نوشید متوجهید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ

آیا شما آن را از ابر نازل کردید یا ما نازل کننده‌‌ایم [نمی‌‌توانید که بگویید آن را بشر نازل کرد زیرا ما]

- ترجمه سلطانی

آیا شما آن را از ابر نازل کردید یا ما نازل کننده‌ایم

- ترجمه راستین

آیا شما آن آب را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَـوْلَا تَشْكُرُونَ

اگر می‌‌خواستیم آن را تلخ قرار می‌‌دادیم پس چرا شما [با تعظیم مُنعم به این نعم با امتثال اوامر او و نواهی او] تشکّر نمی‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

اگر می‌خواستیم آن را تلخ قرار می‌دادیم پس چرا شما تشکّر نمی‌کنید

- ترجمه راستین

اگر می‌خواستیم آن آب را شور و تلخ می‌گردانیدیم، پس چرا شکرگزاری نمی‌کنید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ

آیا پس آتشی را که می‌‌افروزید دیدید

- ترجمه سلطانی

آیا پس آتشی را که می‌افروزید دیدید

- ترجمه راستین

آیا آتشی که روشن می‌کنید می‌نگرید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِئُونَ

آیا شما درخت آن را [یعنی درختی که شما از آن زَند (آتش زنه) و زَنده (پازند، چوب زیرین آتش زنه) می‌‌گیرید و آن دو از درخت سبز گرفته می‌‌شوند، پس زند با پازند خراشیده می‌‌شود و آتش جرقّه می‌‌زند] ایجاد کردید یا ما ایجاد کننده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

آیا شما درخت آن را ایجاد کردید یا ما ایجاد کننده‌ایم

- ترجمه راستین

آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ

ما آنها را [یعنی آتش یا درخت را] به عنوان یادآوری [بر تصرّف حقّ تعالی و قرار دادن هر چیزی از سنخ آن مانند آتش، یا به عنوان تذکره بر قدرت حقّ و عنایت او به خلقش حیثی که از درخت سبز آتشی خارج می‌‌کند که در بسیاری از معایشتان از آن نفع می‌‌برید] و به عنوان متاع [آنچه که از آن تمتّع (بهره جستن) می‌‌شود] برای صحرانشینان قرار دادیم

- ترجمه سلطانی

ما آنها را به عنوان یادآوری و به عنوان متاع برای صحرانشینان قرار دادیم

- ترجمه راستین

ما آن را مایه پند و عبرت و توشه مسافران (کوه و بیابان عالم) گردانیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ

پس [تو خدای را] به (سبب) اسم پروردگار عظیمت تسبیح کن

- ترجمه سلطانی

پس (خدای را) به (سبب) اسم پروردگار عظیمت تسبیح کن

- ترجمه راستین

پس (ای رسول) به نام بزرگ خدای خود تسبیح گو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ

پس به مواقع ستارگان قسم [ن]می‌‌خورم

- ترجمه سلطانی

پس به مواقع ستارگان قسم (ن)می‌خورم

- ترجمه راستین

سوگند به مواقع نزول ستارگان (یا آیات کریمه قرآن).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ

و همانا آن البتّه قسمی بزرگ است اگر بدانید

- ترجمه سلطانی

و همانا آن البتّه قسمی بزرگ است اگر بدانید

- ترجمه راستین

و این سوگند اگر بدانید بسی سوگند بزرگی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ

همانا آن البتّه قرآن کریم است [یعنی آنچه که متلوّ (تلاوت شده) بر تو یا موحی (وحی شده) به تو است، یا قرآن ولایت علیّ (ع) قرآن کریم عزیز خطیر (بسیار عالیقدر) است]

- ترجمه سلطانی

همانا آن البتّه قرآن کریم است

- ترجمه راستین

که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ

در کتابی مکنون (پوشیده و پنهان) [همان کتاب عقول که آن امام مبین است، یا کتاب نفوس کلّیّه که همان کتاب محفوظ است]

- ترجمه سلطانی

در کتابی مکنون (پوشیده و پنهان)

- ترجمه راستین

که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ

که جز پاکان آن را لمس نمی‌‌کنند [به حریم قدس آن نمی‌‌رسد مگر کسی که از الواث (آلودگی‌‌ها) معاصی و محرّمات، و ادناس (کثافات) توجّه به کثرات و انانیّات، و ارجاس (پلیدی‌‌ها) حدود و تعیّنات پاک شود]

- ترجمه سلطانی

که جز پاکان آن را لمس نمی‌کنند

- ترجمه راستین

که جز دست پاکان (و فهم خاصّان) بدان نرسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَـمِينَ

تنزیل (به تدریج نازل) شده از پروردگار عالمیان است

- ترجمه سلطانی

تنزیل (به تدریج نازل) شده از پروردگار عالمیان است

- ترجمه راستین

تنزیلی از پروردگار عالم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ

شما ادهان (ظاهر کردن خلاف باطن، غش کردن، خوار داشتن) کننده‌‌اید [یعنی خلاف آنچه که در قلبتان هست را اظهار می‌‌کنید]

- ترجمه سلطانی

شما ادهان (ظاهر کردن خلاف باطن، غش کردن، خوار داشتن) کننده‌اید

- ترجمه راستین

آیا با این سخن (آسمانی) باز انکار و نفاق می‌ورزید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ

و روزی خود [یعنی رزق انسانی خود را که همان حظّ شما از قرآن و استمداد حیات انسانیّت از آن است] را قرار می‌‌دهید که شما تکذیب کنید

- ترجمه سلطانی

و روزی خود را قرار می‌دهید که شما تکذیب کنید

- ترجمه راستین

و بهره خود را تکذیب آن قرار می‌دهید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ فَلَـوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ

و اگرچه آنوقت [ارواح یا انفاس] به حلقوم می‌‌رسد

- ترجمه سلطانی

و اگرچه آنوقت (ارواح یا انفاس) به حلقوم می‌رسد

- ترجمه راستین

پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ

و شما در این هنگام [به احوال خود و خروج ارواحتان] نظر می‌‌کنید [یا به حال محتضران و خروج ارواحشان نظر می‌‌کنید و لکن علاج آنها و ردّ (برگرداندن) ارواحشان برای شما ممکن نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

و شما در این هنگام (به احوال خود و ارواحتان) نظر می‌کنید

- ترجمه راستین

و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) می‌نگرید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ

و (حال آنکه) ما از شما به او (محتضر) نزدیک‌‌تریم و لکن شما [ما را یا قرب ما را] نمی‌‌بینید

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) ما از شما به او (محتضر) نزدیک‌تریم و لکن شما نمی‌بینید

- ترجمه راستین

و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ فَلَـوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ

پس چرا اگر بدون دین [یعنی بدون جزاء یا بدون محاسب، یا غیر مملوک] می‌‌بودید

- ترجمه سلطانی

پس چرا اگر بدون دین (جزا) می‌بودید

- ترجمه راستین

پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده‌ای نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

آن (روح) را بر نمی‌‌گردانید اگر [در تکذیب کردنتان که نه ثوابی هست و نه عقابی و نه جزائی و نه خدایی] راستگو می‌‌باشید

- ترجمه سلطانی

آن (روح) را بر نمی‌گردانید اگر راستگو می‌باشید

- ترجمه راستین

روح را دوباره به بدن مرده باز نمی‌گردانید اگر راست می‌گویید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ

و امّا اگر [متوفّی] از مقرّبین [یعنی سابقین] باشد

- ترجمه سلطانی

و امّا اگر (متوفّی) از مقرّبین (یعنی سابقین) باشد

- ترجمه راستین

پس (بدانید آن که بمیرد) اگر از مقربان درگاه خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ

پس روح (آسایش) و ریحان و جنّت نعیم دارد

- ترجمه سلطانی

پس روح (آسایش) و ریحان و جنّت نعیم دارد

- ترجمه راستین

آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ

و اگر از اصحاب یمین باشد

- ترجمه سلطانی

و اگر از اصحاب یمین باشد

- ترجمه راستین

و اگر از اصحاب یمین است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ

پس سلام از اصحاب یمین بر تو [است ای محمّد (ص)، یعنی که آنها در جنّات بحسب مراتب دانی تو مجاور بر تو می‌‌باشند و بر تو با سلام تحیّت سلام می‌‌دهند یا سلامت از آنها بر تو است به معنی اینکه آنان به منزلهٔ اجزاء تو هستند و آنها از آفات آخرت سلامت هستند و سلامت آنها سلامت تو است یا سلام بر تو است ای کسی که او از اصحاب یمین است]

- ترجمه سلطانی

پس سلام از اصحاب یمین بر تو

- ترجمه راستین

پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ

و امّا اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد

- ترجمه سلطانی

و امّا اگر از تکذیب کنندگان گمراه باشد

- ترجمه راستین

و اما اگر از منکران و گمراهان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ

پس از حمیم (آب داغ) [برای او] آماده شده

- ترجمه سلطانی

پس از حمیم (آب داغ) (برای او) آماده شده

- ترجمه راستین

نصیبش حمیم جهنم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ

و درآمدن در جحیم [و ادخال در آتش]

- ترجمه سلطانی

و درآمدن در جحیم

- ترجمه راستین

و جایگاهش آتش دوزخ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ

همانا این [مذکور از اصناف سه‌‌گانه] البتّه همان حقّ الیقین است {شیء متیقّن سه حالت دارد: پس همانا مدرک متیقّن یا در مقام علم متیقّن است، یا در مقام شهود به معنی اینکه مدرک به بصر او یا به بصیرت او برای او مشهود می‌‌باشد، یا در مقام تحقّق است به معنی اینکه مدرک متحقّق به مدرک و ذات او گشته باشد مثال آن متیقّن به آتش با ادراک دود است که آن از آثار آن یا به شهود آن است، یا به عین آتش گشتن او، و اوّلی همان علم الیقین، و دوّمی عین الیقین، و سوّمی حقّ الیقین است}

- ترجمه سلطانی

همانا این (مذکور) البتّه همان حقّ الیقین است

- ترجمه راستین

این (وعد و وعید) البته یقین و حق و حقیقت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ

پس به اسم پروردگار عظیمت تسبیح کن [یعنی خداوند را به سبب اسم پروردگارت تسبیح کن].

- ترجمه سلطانی

پس به اسم پروردگار عظیمت تسبیح کن.

- ترجمه راستین

پس به نام بزرگ خدای خود تسبیح گوی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای
سورهٔ ۵۷- الحديد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

١ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

آنچه که در آسمان‌‌ها و زمین است خداوند را تسبیح می‌‌کنند {تسبیح از هر چیزی همان تنزیه لطیفهٔ الهیّهٔ او و وجههٔ ربّانیّت او از نقایص مادّه و حدود آن می‌‌باشد} و او غالب [است، غالبی که غلبهٔ او اقتضای تسبیح همه چیز است] و حکیم است [که صنع هر چیزی را متقن نمود به حیثی که چیزی یافت نمی‌‌شود مگر که آن بر او مسبّح (تسبیح کننده) است]

- ترجمه سلطانی

آنچه که در آسمان‌ها و زمین است خداوند را تسبیح می‌کنند و او غالب و حکیم است

- ترجمه راستین

هر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش یکتا خدایی که مقتدر و حکیم است مشغولند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌‌ها و زمین برای او است، زنده می‌‌کند و می‌‌میراند [بر استمرار، هر چیزی را با اخراج او از قوا و استعدادات زنده می‌‌کند و آن چیز را از فعلیّات ناقصه می‌‌میراند] و او بر هر چیزی [از میراندن و زنده کردن و غیر آن] بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌ها و زمین برای او است، زنده می‌کند و می‌میراند و او بر هر چیزی بسیار توانا است

- ترجمه راستین

آن خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، او زنده می‌گرداند و باز می‌میراند و اوست که بر همه چیز تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣ هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ

او [در ترکیب موجودات] اوّل است و [در تحلیل آنها] آخر است {نظیر وحدت در اعداد، زیرا مراتب اعداد همگی ترکیب آنها از وحدت است نه غیر، و تحلیل آنها به وحدت است نه غیر} و ظاهر است و باطن است {زیرا مراتب اعداد ظواهر آنها و بواطن آنها جز وحدت نیست، و آنچه که تمیّز بین مراتب به آن است جز به عنوان اعتباری عدمی نیست} و او به هر چیزی دانا است {زیرا علم او عین ذات او است و برای احاطهٔ او به همهٔ اشیاء به عنوان اوّل و آخر و ظاهر و باطن از جمیع می‌‌باشد}

- ترجمه سلطانی

او اوّل است و آخر است و ظاهر است و باطن است و او به هر چیزی دانا است

- ترجمه راستین

اوّل و آخر هستی و پیدا و پنهان وجود همه اوست و او به همه امور عالم داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

او کسی است که آسمان‌‌ها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد، آنچه که در زمین داخل می‌‌شود و آنچه که از آن خارج می‌‌شود و آنچه که از آسمان نازل می‌‌شود و آنچه که در آن بالا می‌‌رود را می‌‌داند، و او با شما است در هر کجا که باشید {معیّت (همراهی) قیّومی به عنوان لازمه برای رحمت رحمانی است، زیرا او تعالی به وجود فعلیش همهٔ اشیاء است و قوام آنها و فعلیّت آنها و اوّل آنها و آخر آنها و ظاهر آنها و باطن آنها است} و خداوند بیناست به آنچه که عمل می‌‌کنید

- ترجمه سلطانی

او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز خلق کرد سپس بر عرش ایستاد، آنچه که در زمین داخل می‌شود و آنچه که از آن خارج می‌شود و آنچه که از آسمان نازل می‌شود و آنچه که در آن بالا می‌رود را می‌داند، و او با شما است در هر کجا که باشید، و خداوند بیناست به آنچه که عمل می‌کنید

- ترجمه راستین

اوست خدایی که آسمانها و زمین را در شش روز (و شش مرتبه کلی ظهور وجود) بیافرید آن‌گاه بر عرش (تدبیر عالم) قرار گرفت، او هر چه در زمین فرو رود و هر چه از آن برآید و آنچه از آسمان نازل شود و آنچه به آن بالا رود همه را می‌داند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه کنید بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌‌ها و زمین برای او است و امور به خداوند بازگردانده می‌‌شود

- ترجمه سلطانی

مُلک (مملکت، پادشاهی) آسمان‌ها و زمین برای او است و امور به خداوند بازگردانده می‌شود

- ترجمه راستین

آسمانها و زمین همه ملک اوست و رجوع تمام امور عالم به سوی خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

شب را در روز داخل می‌‌کند و روز را در شب داخل می‌‌کند و او به ذات سینه‌‌ها [از نیّات و خطورات و خیالات و حالات و سجیّات (سرشت‌‌ها) یا از قوا و استعدادات که صاحبان سینه‌‌ها از آنها خبر ندارند] دانا است

- ترجمه سلطانی

شب را در روز داخل می‌کند و روز را در شب داخل می‌کند و او به ذات سینه‌ها دانا است

- ترجمه راستین

شب را در (پرده زرین) روز نهان کند و روز را در (خیمه سیاه) شب پنهان سازد و به اسرار دلهای خلق هم او آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧ آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ

به خداوند و رسول او ایمان بیاورید و از آنچه که خداوند شما را در آن جانشین قرار داده [از اموال دنیوی و اعراض و حشمت و اعضاء و قوا و از نسبت دادن افعال و اوصاف به خودتان و از انانیّات خود] انفاق کنید، پس کسانی از شما که [با بیعت عامّه یا بیعت خاصّه] ایمان آورده‌‌اند و انفاق کردند پاداش بزرگی برای آنها هست

- ترجمه سلطانی

به خداوند و رسول او ایمان بیاورید و از آنچه که خداوند شما را در آن جانشین قرار داده انفاق کنید، پس کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و انفاق کردند پاداش بزرگی برای آنها هست

- ترجمه راستین

(الا ای بندگان) به خدا و رسول او ایمان آرید و از آنچه شما را در آن وارث گذشتگان گردانید (به راه خدا) انفاق کنید، پس بر آنان که از شما ایمان آوردند و انفاق کردند پاداش بزرگ (بهشت ابد) خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨ وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُـولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

و شما را چه شده که به خداوند ایمان نمی‌‌آورید [یعنی اذعان نمی‌‌کنید، یا با بیعت عامّهٔ نبویّه اسلام نمی‌‌آورید، یا با بیعت خاصّهٔ ولویّه ایمان نمی‌‌آورید] و (حال آنکه) رسول شما را دعوت می‌‌کند تا به پروردگار [مطلق] خود [که او ربّ الارباب است] ایمان بیاورید و [حال آنکه خداوند در عالم ذرّ] از شما [به ایمان به خداوند یا با بیعت با محمّد (ص) یا با بیعت با علیّ (ع)] پیمان گرفته که مؤمن [یعنی تصدیق کنندهٔ اذعان کننده یا بیعت کننده با بیعت عامّهٔ اسلامی] باشید

- ترجمه سلطانی

و شما را چه شده که به خداوند ایمان نمی‌آورید و (حال آنکه) رسول شما را دعوت می‌کند تا به پروردگار خود ایمان بیاورید و (حال آنکه) (خداوند) از شما (در عالم ذرّ) پیمان گرفته که مؤمن باشید

- ترجمه راستین

و برای چه شما به خدا ایمان نیاورید در صورتی که رسول حق شما را (به آیات و معجزات) به راه ایمان به پروردگارتان دعوت می‌کند و خدا هم (در فطرت و عقل) از شما پیمان ایمان گرفته است اگر (قابلیت) ایمان دارید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَـرَءُوفٌ رَّحِيمٌ

او کسی است که آیاتی روشن [از آیات قرآنی و معجزات نبوی] را بر بندهٔ خود نازل می‌‌کند [که او رسول (ص) داعی (دعوت کننده) بر شما به ایمان به علیّ (ع) است] تا شما را از تاریکی‌‌ها به نور [یعنی از ظلمات (تاریکی‌‌ها) مادّه و شبهات و شکوک و اهویه و تعلّقات به نور تجرّد و یقین و اطلاق (رها شدن) از اهویه و تعلّقات] خارج سازد و همانا خداوند البتّه به شما رئوف و مهربان است

- ترجمه سلطانی

او کسی است که آیاتی روشن را بر بندهٔ خود نازل می‌کند تا شما را از تاریکی‌ها به نور خارج سازد و همانا خداوند البتّه به شما رئوف و مهربان است

- ترجمه راستین

اوست خدایی که بر بنده خود (محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله) آیات قرآن روشن بیان را نازل می‌کند تا شما را از ظلمات (جهل و عصیان) بیرون آرد و به نور (علم و ایمان) رهبری کند و خدا بسیار در حق شما مشفق و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠ وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُولَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ

و شما را چه شده که در راه خدا انفاق نمی‌‌کنید [در حالی که شما در سبیل الله (راه خدا) که همان جهاد است، یا سبیل حجّ یا سبیل هجرت به سوی رسول (ص) یا به سوی امام است هستید، یا در حالی که شما در طریق قلب و سلوک به او و الی الله هستید] و (حال آنکه) میراث آسمان‌‌ها و زمین برای خداوند است {آسمان‌‌های ارواح و مافیها و زمین‌‌های اشباح و مافیها میراث مقام مشیّت هستند که آنها را انسان کامل و عقول از مشیّت به ارث می‌‌برند، و مابعد عقول از عقول، و مابعد نفوس از نفوس، و مابعد عالم مثال از عالم مثال آنها را به ارث می‌‌برند، و همه از خدای تعالی است} [پس چرا اندیشهٔ آنچه که برای خدا می‌‌باشد را ندارید که از آن به امر او تعالی انفاق نمی‌‌کنید]، متساوی نمی‌‌شود کسی از شما که قبل از فتح انفاق کرد و جنگ نمود [و کسی که بعد از فتح انفاق کرد و جنگید]، آنان از لحاظ درجه بالاتر از کسانی هستند که بعداً انفاق کردند و جنگ نمودند و به هر دو خداوند وعدهٔ نیک [یعنی مثوبت (ثواب) نیکو یا عاقبت نیک] داده است و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است

- ترجمه سلطانی

و شما را چه شده که در راه خدا انفاق نمی‌کنید و (حال آنکه) میراث آسمان‌ها و زمین برای خداوند است، متساوی نمی‌شود کسی از شما که قبل از فتح انفاق کرد و جنگ نمود، آنان از لحاظ درجه بالاتر از کسانی هستند که بعداً انفاق کردند و جنگ نمودند و به هر دو خداوند وعدهٔ نیک داده است و خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه است

- ترجمه راستین

و برای چه در راه خدا انفاق نکنید در صورتی که (شما با ملک و مالتان روز مرگ فانی شوید و) وارث تمام (اهل) آسمانها و زمین خداست؟! آن مسلمانانی که پیش از فتح (مکه زمان ضعف اسلام) در راه دین انفاق و جهاد کردند با دیگران مساوی نیستند، آنها اجر و مقامشان بسیار عظیم‌تر از کسانی است که بعد از فتح (و قدرت اسلام) انفاق و جهاد کردند و لیکن خدا به همه وعده نیکوترین پاداش را (که بهشت ابد است) داده و خدا به هر چه کنید آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١ مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ

کیست آنکه به خداوند با قرضی نیکو قرض دهد پس آن را برای او مضاعف می‌‌گرداند [یعنی که آن را به او بطور مضاعف ردّ (برگرداندن) می‌‌کند] و پاداشی کریم (بزرگ) برای او هست [که نه امتنان (منّت) در آن هست و نه قصور (کوتاهی) و نه زوال]

- ترجمه سلطانی

کیست آنکه به خداوند با قرضی نیکو قرض دهد پس آن را برای او مضاعف می‌گرداند و پاداشی کریم (بزرگ) برای او هست

- ترجمه راستین

آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد (یعنی قرض الحسنه و صدقه دهد و احسان به فقیران کند) تا خدا بر او چندین برابر گرداند و او را پاداشی با لطف و کرامت باشد؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢ يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

[در آن] روز مؤمنین و مؤمنات را می‌‌بینی نور آنها بین دستانشان و به راست آنها می‌‌دود، [می‌‌گویی یا ملائکه می‌‌گویند، یا گفته می‌‌شود:] امروز به شما بشارت به جنّت‌‌هایی است که از زیر آنها نهرها جاری می‌‌شوند، در آنها جاویدان هستید آن همان پیروزی بزرگ است

- ترجمه سلطانی

(در آن) روز مؤمنین و مؤمنات را می‌بینی که نور آنها بین دستانشان و به راست آنها می‌دود، (گفته می‌شود:) امروز به شما بشارت به جنّت‌هایی است که از زیر آنها نهرها جاری می‌شوند، در آنها جاویدان هستید آن همان پیروزی بزرگ است

- ترجمه راستین

(ای رسول ما یاد آر) روزی که مردان و زنان مؤمن شعشعه نور ایمانشان پیش رو و سمت راست آنها بشتابد (و آنان را مژده دهند که) امروز شما را به بهشتی که نهرها زیر درختانش جاری است بشارت باد که در آن بهشت جاودان خواهید بود. این همان سعادت و فیروزی بزرگ است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣ يَوْمَ يَقُـولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ

روزی که منافقان و منافقات به کسانی که ایمان آورده‌‌اند می‌‌گویند به ما نظر کنید تا از نور شما برگیریم [و چون بین مؤمنین و نور آنها، و منافقین مناسبت نبوده] گفته می‌‌شود که به وراء (پشت سر) خود برگردید [همانطور که در دنیا به ورائتان بر می‌‌گشتید] و التماس نور کنید، و دیواری [حائط (حصار)] بین آنها زده شده که دری دارد که باطن آن [باب یا سور (دیوار)] در آن رحمت است و پشت آن از قِبل (مقابل) آن عذاب هست {زیرا سور همان حجاب حاجز (مانع، حایل) بین ملکوت سفلی و ملکوت علیا است، و باطن آن به سوی ملکوت علیا و در آن رحمت و رضوان است، و ظاهر آن به سوی ملکوت سفلی است و در آن جحیم و نیران آن و انواع عذاب آن هست}

- ترجمه سلطانی

روزی که منافقان و منافقات به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند به ما نظر کنید تا از نور شما برگیریم (به آنها) گفته می‌شود که به وراء (پشت سر) خود برگردید و التماس نور کنید، و دیواری بین آنها زده شده که دری دارد که باطن آن در آن رحمت است و پشت آن از قِبل (مقابل) آن عذاب هست

- ترجمه راستین

و باز آن روز مردان و زنان منافق به اهل ایمان گویند: مشتابید و به ما فرصتی دهید تا ما هم از نور شما روشنایی برگیریم. در پاسخ به آنها گویند: واپس گردید (یعنی اگر می‌توانید به دنیا بازگردید) و از آنجا نور طلبید. در این گفتگو باشند که بین آن دوزخیان با اهل بهشت حصاری حایل گردد و بر آن حصار دری باشد که باطن و درون آن در، بهشت رحمت است و از جانب ظاهر آن عذاب جهنم خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤ يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ

[منافقین و منافقات] به آنها (کسانی که ایمان آورده‌‌اند) نداء می‌‌دهند آیا ما [در انسانیّت، یا در اسلام و بیعت عامّه، یا در ایمان و بیعت خاصّه] با شما نبودیم؟ می‌‌گویند: بلی [در ظاهر اسلام و در ظاهر ایمان با ما بودید] و لکن شما به خودتان فتنه کردید و انتظار [سختی برای محمّد (ص) یا برای مؤمنین] کشیدید و [در دین خویش] تردید کردید [و در آن با ما نبودید] و آرزوها شما را [از طلب آخرت و عمل برای آن] فریب داد تا آنکه امر خداوند [به قبض ارواح شما] آمد و غرور (فریب دهنده) [یعنی شیطان] شما را به خداوند مغرور کرد [حیثی که گفت که خداوند کریم است و زمان توبه وسیع است]

- ترجمه سلطانی

به آنها نداء می‌دهند آیا ما با شما نبودیم؟ می‌گویند: بلی، و لکن شما به خودتان فتنه کردید و انتظار (سختی برای محمّد (ص)) کشیدید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه امر خداوند (به قبض ارواح شما) آمد و غرور (فریب دهنده) شما را به خداوند مغرور کرد

- ترجمه راستین

باز منافقان (بهشتیان را) ندا کنند که آخر نه ما هم با شما بودیم؟آنها جواب دهند: بلی راست می‌گویید لیکن شما (به نفاق با خدا) خود را به فتنه افکندید و انتظار (هلاکت مؤمنان) داشتید و (در کار دین) به شک و ریب بودید و آرزوهای دنیا فریبتان داد تا وقتی که امر خدا (یعنی مرگ) فرا رسید و شیطان فریبنده شما را غافل و مغرور گردانید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٥ فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ

پس [اگر فدیه می‌‌داشتید] امروز از شما و نه از کسانی که [ظاهراً و باطناً] کفر ورزیده‌‌اند فدیه گرفته (قبول) نمی‌‌شود [و شما فدیه‌‌ای هم ندارید] مأوای شما آتش است آن مولای شما است [که متولّى امر شما است، زیرا آن ملکت شما است و غیر آن در شما تصرّف ندارد] و [آتش] بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه سلطانی

پس امروز از شما و نه از کسانی که کفر ورزیده‌اند فدیه گرفته (قبول) نمی‌شود مأوای شما آتش است آن مولای شما است و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است

- ترجمه راستین

پس امروز (بر نجات هیچ یک) از شما منافقان و کافران فدیه و عوض نپذیرند، همه منزلگاهتان آتش دوزخ است و آن آتش شما را سزاوارتر است و بسیار به بد منزلی باز می‌گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٦ أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ

آیا برای کسانی که ایمان آورده‌‌اند وقت آن نرسیده که قلوبشان برای ذکر خداوند و آنچه [از آیات قرآن، یا احکام رسالت، یا قرآن ولایت علیّ (ع)، یا واردات آفاقیّه، یا انفسیّه] که از حقّ نازل شده خاشع شود و مانند کسانی که قبلاً کتاب داده شدند نباشند که مدّت (زمان) بر آنها طول کشید [یعنی زمان وقوف آنها بر مقام حاصلشان برای آنها بدون ترقّی به مقامات مفقوده از آنها طول کشیده] و قلوب آنها قساوت گرفت و بسیاری از آنها فاسق (منافق) گشتند [و فاسقین خارجین (خروج کنندگان) از حکم امامشان گشتند]

- ترجمه سلطانی

آیا برای کسانی که ایمان آورده‌اند وقت آن نرسیده که قلوبشان برای ذکر خداوند و آنچه که از حقّ نازل شده خاشع شود و مانند کسانی که قبلاً کتاب داده شدند نباشند که مدّت (زمان) بر آنها طول کشید و قلوب آنها قساوت گرفت و بسیاری از آنها فاسق گشتند

- ترجمه راستین

آیا نوبت آن نرسید که گرویدگان (ظاهری از باطن به خدا بگروند و) دلهاشان به یاد خدا خاشع گردد و به آنچه از حق نازل شد بذل توجه کنند و مانند کسانی که پیش از این برایشان کتاب آسمانی آمد (یعنی یهود و نصاری) نباشند که دوره طولانی (زمان فترت) بر آنها گذشت و دلهاشان زنگ قساوت گرفت و بسیاری فاسق و نابکار شدند؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٧ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ

بدانید که خداوند زمین را پس از مرگ آن زنده می‌‌کند {گویی که بعد از آنکه آنها را از وقوف بر حذر داشت و آنها را بر آن توبیخ کرد جمعی از واقفین از رحمت مأیوس شدند و گفتند: پس ما جز قساوت قلب نداریم پس به جهت رفع یأس از آنها و از جهت ترجیح به جانب رجاء فرمود: بدانید که خداوند زمین قلوب مؤمنین را با ذکر خدا در دنیا یا با نور امام در آخرت زنده می‌‌کند و از روح خدا مأیوس نشوید} همانا آیات [تدوینی و آیات آفاقی و انفسی] را برای شما بیان کرده‌‌ایم با ترقّب به اینکه شما عقل (تعقّل) کنید (عاقل گردید)

- ترجمه سلطانی

بدانید که خداوند زمین را پس از مرگ آن زنده می‌کند همانا آیات را برای شما بیان کرده‌ایم با ترقّب به اینکه شما عقل (تعقل) کنید

- ترجمه راستین

بدانید که خداست که زمین را پس از مرگ (خزان) زنده می‌گرداند. ما آیات و ادلّه (قدرت خود) را برای شما بیان کردیم تا مگر فکر و عقل به کار بندید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٨ إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ

همانا مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده [یا به معنی کسانی که خداوند و رسولش را تصدیق کرده‌‌اند] و [کسانی که] قرضی نیکو به خداوند قرض داده‌‌اند [یا مراد از تصدّق انفاق بر فقراء و مراد از اقراض (قرض دادن) به خداوند، صلهٔ (بخشش، وابستگی، نزدیکی) به امام (ع) می‌‌باشد]، برای آنها مضاعف می‌‌شود و اجر کریمی برای آنها هست

- ترجمه سلطانی

همانا مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و (کسانی که) قرضی نیکو به خداوند قرض داده‌اند، برای آنها مضاعف می‌شود و اجر کریمی برای آنها هست

- ترجمه راستین

همانا مردان و زنانی که در راه خدا (به فقیران) صدقه و احسان کنند و به خدا قرض نیکو دهند (یعنی به محتاجان قرض الحسنه دهند) احسان آنها را چندین برابر سازند و پاداش با لطف و کرامت نیز خواهند داشت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٩ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ

و کسانی که به خداوند و رسولش ایمان آورده‌‌اند آنان همان بسیار راستگویان و شهداء [بسیار مشاهده کنندگان] نزد پروردگارشان هستند پاداششان و نورشان را دارند و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند و آیات ما را تکذیب کردند آنها اصحاب جحیم هستند

- ترجمه سلطانی

و کسانی که به خداوند و رسولش ایمان آورده‌اند آنان همان بسیار راستگویان و شهداء (بسیار مشاهده کنندگان) نزد پروردگارشان هستند پاداششان و نورشان را دارند و کسانی که کفر ورزیده‌اند و آیات ما را تکذیب کردند آنها اصحاب جحیم هستند

- ترجمه راستین

و آنان که به خدا و رسولانش ایمان آوردند به حقیقت راستگویان عالمند و برایشان نزد خدا اجر شهیدان است، پاداش اعمال و نور ایمانشان را (در بهشت) می‌یابند. و آنان که کافر شده و آیات ما را تکذیب کردند آنها اهل آتش دوزخند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٠ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ

بدانید جز این نیست که زندگانی دنیا بازی و سرگرمی است {لَعِب (بازی) آنچه است که غایت خیالی غیر عقلیّه‌‌ای دارد، و لهو (سرگرمی) آنچه است که غایت خیالی مدرک مشعوراً بها نداشته باشد} و زینت و تفاخر بین شما و افزودن در اموال و فرزندان [یعنی تغالب (بر یکدیگر غلبه کردن) در آن] مانند مَثل باران است که رویانیدن آن (باران) کفّار را به اعجاب واداشته سپس می‌‌خشکد و آن را زرد شده می‌‌بینی سپس هیزمی [لایق برای آتش] می‌‌شود و در آخرت عذابی سخت هست و مغفرت و رضوان از خداوند [برای کسی] است [که افتتان (دچار فتنه‌‌ای شدن که مال و خِرد را ببرد، در فتنه افتادن) نشده، یا برای همه است به شرط استعداد و استحقاق] و زندگانی دنیا جز متاع (بهره‌‌مندی) از غرور (فریفته شدن) نیست

- ترجمه سلطانی

بدانید جز این نیست که زندگانی دنیا بازی و سرگرمی است و زینت و تفاخر بین شما و افزودن در اموال و فرزندان مانند مَثل باران است که رویانیدن آن کفّار را به اعجاب واداشته سپس می‌خشکد و آن را زرد شده می‌بینی سپس هیزمی میشود و در آخرت عذابی سخت هست و مغفرت و رضوان از خداوند است و زندگانی دنیا جز متاع (بهره‌مندی) از غرور (فریفته شدن) نیست

- ترجمه راستین

بدانید که زندگانی دنیا به حقیقت بازیچه‌ای است طفلانه و لهو و عیّاشی و زیب و آرایش و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن مال و فرزندان. در مثل مانند بارانی است که گیاهی در پی آن از زمین بروید که برزگران (یا کفار دنیاپرست) را به شگفت آرد و سپس بنگری که زرد و خشک شود و بپوسد. و در عالم آخرت (دنیا طلبان را) عذاب سخت جهنم و (مؤمنان را) آمرزش و خشنودی حق نصیب است. و باری، بدانید که زندگانی دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢١ سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ

به سوی آمرزش از پروردگارتان و به جنّتی که عرض آن مانند عرض آسمان و زمین است که برای کسانی که به خداوند و رسولانش ایمان آورده‌‌اند مهیّا شده سبقت بگیرید، آن [یعنی ایمان به خداوند و رسولان او یا آن مذکور از مغفرت و جنّت] فضل خداوند است که آن را به کسی که می‌‌خواهد می‌‌دهد و خداوند دارندهٔ فضل عظیم است

- ترجمه سلطانی

به سوی آمرزش از پروردگارتان و به جنّتی که عرض آن مانند عرض آسمان و زمین است که برای کسانی که به خداوند و رسولانش ایمان آورده‌اند مهیّا شده سبقت بگیرید، آن فضل خداوند است که آن را به کسی که می‌خواهد می‌دهد و خداوند دارندهٔ فضل عظیم است

- ترجمه راستین

به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهنای آسمان و زمین است و برای اهل ایمان به خدا و پیمبرانش مهیّا گردیده. این فضل خداست که به هر کس خواهد عطا می‌کند و خدا دارای فضل و کرم بسیار عظیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٢ مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ

مصیبتی در زمین [در عالم کبیر از بلایای عامّ وارد بر اموال اهل زمین] و نه در انفس شما اصابت نکرده مگر آنکه قبل از اینکه آن را پدیدار سازیم در کتاب (لوح محفوظ) بوده است {یعنی قبل از آنکه انفس را برأ (از عدم به وجود آوردن) کنیم، یا قبل از آنکه زمین و انفس را برأ کنیم و مقصود این است که مصائب جز به علم ما و قدرت ما و اصابت دادن ما نیست} همانا آن (ثبت کردن) بر خداوند آسان است

- ترجمه سلطانی

مصیبتی در زمین و نه در انفس شما اصابت نکرده مگر آنکه قبل از اینکه آن را پدیدار سازیم در کتاب بوده است همانا آن (ثبت کردن) بر خداوند آسان است

- ترجمه راستین

هر رنج و مصیبتی که در زمین (از قحطی و آفت و فقر و ستم) یا در نفس خویش (چون ترس و غم و درد و الم) به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ ما) پیش از آنکه همه را (در دنیا) ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٣ لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ

تا مبادا که بر مافات (آنچه که فوت شد) خود مأیوس شوید و به ماآت (آنچه که می‌‌آید) خود شاد نشوید [و تا که صبر کنید و راضی شوید هنگام مافات خود و هنگام ماآت خود خداوند را شکر کنید] {و این همان غایت زهد است، زیرا کمال زهد عدم تغییر در فوت ما فی الید (آنچه که در دست است) و در اتیان ما لیس فی الید (آنچه که در دست نیست) است} و خداوند هیچ متکبّر خودستایی را دوست ندارد {مقصود این است که عدم حزن بر فوت شده و عدم فرح گاهی برای اختیال (تکبّر) و فخر است}

- ترجمه سلطانی

تا مبادا که بر مافات (آنچه که فوت شد) خود مأیوس شوید و به ماآت (آنچه که می‌آید) خود شاد نشوید و خداوند هیچ متکبّر خودستایی را دوست ندارد

- ترجمه راستین

(این تقدیر حق را بدانید) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می‌دهد مغرور و دلشاد نگردید، و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٤ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَن يَتَـوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ

کسانی که [به اموالشان و اعراضشان و قوایشان و انانیّاتشان] بخل می‌‌ورزند [و انفاق نمی‌‌کنند و از انانیّات خویش نقص (کاهانیدن) نمی‌‌کنند و بر خداوند و رسولش (ص) منقاد نمی‌‌شوند] و مردم را به بخل امر می‌‌کنند و هر کس [از انفاق کردن و ایمان] روی بگرداند پس [چیزی به خداوند ضرر نمی‌‌رساند] همانا خداوند همان غنی [است که به اموال شما و اعراض شما و انفاق شما از آنچه که شایسته است که از آن انفاق شود حاجت ندارد] و ستوده است [که احتیاجی به ایمان شما و تصدیق شما و تعظیم شما ندارد]

- ترجمه سلطانی

کسانی که بخل می‌ورزند و مردم را به بخل امر می‌کنند و هر کس (از انفاق کردن و ایمان) روی بگرداند پس همانا خداوند همان غنی و ستوده است

- ترجمه راستین

همان متکبرانی که خودشان (در احسان به فقیران) بخل می‌ورزند و مردم را هم به بخل و منع احسان وا می‌دارند. و هر که روی (از اطاعت حق) بگرداند خدا به کلی بی‌نیاز و ستوده صفات است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ

همانا البتّه رسولان خویش را با بیّنه‌‌هایی فرستادیم [با احکام رسالت یا با معجزات دالّه (دلالت کننده) بر صدق آنها پس کسی که ایمان بخواهد پس باید بر ایشان روی آورد] و با آنها کتاب [یعنی کتاب نبوّت و کتب تدوینی و ملل الهی صور آنان هستند] و میزان نازل کردیم تا مردم به قسط (دادگری) قیام نمایند {میزان هر آنچه است که چیز دیگری با آن قیاس می‌‌شود از دو کفّه‌‌دار (ترازو) و قپان و ریسمان بنّاءها و سیرت سلاطین در سلطنت آنها و احکام شرایع قالبیّهٔ ملّیّه و عقل و رسول و رسالت و ولیّ و ولایت و کتب آسمانی، لکن میزانى که مردم با آن به قسط قیام کنند همان ولایت و قبول آن و احکام آن و ولیّ امر است}، و آهن را فرو فرستادیم که در آن سختی شدید و منافع برای مردم هست [برای اینکه آلات بیشتر صنّاع (صنعتگران) و صنایع از آن است] و تا خداوند بداند که چه کسی در غیب [پنهانی] به او و رسولانش یاری می‌‌رساند همانا خداوند قوی و غالب است [که حاجت به یاری شما ندارد برای اینکه او قوی‌‌ای است که بر هر آنچه که اراده کند قدرت دارد عزیزی (غالبی) است که مانعی از مرادش ندارد و غالبی (غلبه کننده‌‌ای) بر او نیست]

- ترجمه سلطانی

همانا البتّه رسولان خویش را با بیّنه‌هایی فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به قسط (دادگری) قیام نمایند، و آهن را فرو فرستادیم که در آن سختی شدید و منافع برای مردم هست و تا خداوند بداند که چه کسی در غیب (پنهانی) به او و رسولانش یاری می‌رساند همانا خداوند قوی و غالب است

- ترجمه راستین

همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، و تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ (هر چند) که خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بی‌نیاز) است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ

و البتّه نوح و ابراهیم را فرستاده‌‌ایم و در ذریّهٔ آن دو نبوّت و کتاب [یعنی رسالت] را قرار دادیم پس [بعضی] از آنها [در غایت اهتداء (هدایت یافتگی)] هدایت یافته [هستند مانند انبیاء و اولیاء (ع) یا در اواسط اهتداء مانند سایر مؤمنین] و بسیاری از آنان فاسق هستند

- ترجمه سلطانی

و البتّه نوح و ابراهیم را فرستاده‌ایم و در ذریّهٔ آن دو نبوّت و کتاب را قرار دادیم پس (بعضی) از آنها هدایت یافته و بسیاری از آنان فاسق هستند

- ترجمه راستین

و البته ما نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندانشان نبوت و کتاب آسمانی قرار دادیم، پس آنها برخی به راه حق هدایت یافتند و بسیاری به فسق و بدکاری شتافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ

سپس رسولان خود [از انبیاء بنی اسرائیل و موسی (ع) و شعیب (ع)] را بر آثار آنها به دنبال آوردیم و عیسی بن مریم را به دنبال آوردیم و به او انجیل دادیم و در قلوب کسانی که از او تبعیّت کردند رأفت و رحمت قرار دادیم و [بالنسبه به دین موسی (ع)] رهبانیّت را بدعت نهادند [نه آنکه آنها آن را در دین ابتداع (نوآوری) کردند تا آنکه بدعت باشد، حال آنکه] جز طلب رضوان خداوند آن را بر آنها مقرّر نکرده بودیم [یعنی آن را در قلوب آنان القاء نکرده بودیم، یا معنی می‌‌دهد که آنان آن را ابتداع کردند و اصلاً آن را بر آنان فرض (واجب) نکرده بودیم و لکن آنها آن را برای ابتغاء رضوان الله ابتداع کردند] و آن را به حقّ رعایت کردن آن مراعات نکردند [به اینکه آن را با اهویّهٔ انفس خویش قرار دادند یا به مقتضای آن عمل نکردند، یا با آن رضوان الله را قصد نکردند، یا با آن به خلیفهٔ خداوند مؤسّس بر آداب سلوک الی الله منتهی نشدند] و به کسانی از آنان که [به محمّد (ص)] ایمان آوردند اجرشان را دادیم و (حال آنکه) بسیاری از آنها [در اتّباع ولیّ امر و خلیفهٔ خداوند] فاسق هستند

- ترجمه سلطانی

سپس رسولان خود را بر آثار آنها به دنبال آوردیم و عیسی بن مریم را به دنبال آوردیم و به او انجیل دادیم و در قلوب کسانی که از او تبعیّت کردند رأفت و رحمت قرار دادیم و رهبانیّت را بدعت نهادند (حال آنکه) جز طلب رضوان خداوند آن را بر آنها مقرّر نکرده بودیم و آن را به حقّ رعایت کردن آن مراعات نکردند و به کسانی از آنان که ایمان آوردند اجرشان را دادیم و (حال آنکه) بسیاری از آنها (در اتّباع ولیّ امر و خلیفهٔ خداوند) فاسق هستند

- ترجمه راستین

و از پی آنان باز رسولان دیگر و سپس عیسی مریم را فرستادیم و به او کتاب آسمانی انجیل را عطا کردیم و در دل پیروان (حقیقی) او رأفت و مهربانی نهادیم و لیکن رهبانیّت و ترک دنیا را از پیش خود بدعت انگیختند، ما بر آنها جز آنکه رضا و خشنودی خدا را طلبند (در کتاب انجیل) ننوشتیم و باز آنها چنان که باید و شاید همه مراعات آن را نکردند، ما هم به آنان که ایمان آوردند پاداش و اجرشان را عطا کردیم و لیکن از آنها بسیاری به راه فسق و تبهکاری شتافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید [بر صورت ملّت محمّد (ص) توقّف نکنید و به بیعت عامّه اکتفاء نکنید بلکه] خداوند را [در جمیع اوامر او و نواهی او] تقوا نمایید [یا در مخالفت کردن با رسول (ص) و مخالفت کردن با قول او دربارهٔ علیّ (ع) از خداوند بپرهیزید] و [با ایمان حقیقی که با بیعت خاصّهٔ ولویّه حاصل می‌‌شود] به رسول او ایمان آورید تا دو سهم (نصیب) از رحمت خود [نصیبی برای قبول رسالت و نصیبی برای قبول ولایت، و به عبارتٍ اخری نصیبی برای بیعت عامّه و نصیبی برای بیعت خاصّه، و به عبارتٍ اخری نصیبی برای اسلام و نصیبی برای ایمان] به شما بدهد و برای شما نوری قرار بدهد که با آن راه بروید {و مقصود از نور همان صورت ولیّ امر است که با بیعت خاصّه در قلب بایع داخل می‌‌شود که ایمان داخل در قلب معبّر از آن است} و [به سبب آن نور] بر شما بیامرزد و خداوند بسیار آمرزنده [است، سجیّهٔ او مغفرت است چه باعث داشته باشد یا نداشته باشد، و کسی که مادّهٔ مغفرت که همان ولایت است را داشته باشد لامحاله مغفور می‌‌باشد] و مهربان است [سجیّهٔ او رحمت است چه باعث داشته باشد یا نداشته باشد]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید خداوند را تقوا نمایید و به رسول او ایمان آورید تا دو سهم (نصیب) از رحمت خود به شما بدهد و برای شما نوری قرار بدهد که با آن راه بروید و بر شما بیامرزد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

ای کسانی که به حق گرویدید، اینک خداترس و متّقی شوید و به رسولش (محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله) نیز ایمان آرید تا خدا شما را از رحمتش دو بهره نصیب گرداند (یکی بر ایمان به رسولان پیشین و یکی بر ایمان به دین رسول ختمی مرتبت) و نوری شما را عطا کند که بدان نور راه (بهشت ابد) پیمایید و از گناه شما درگذرد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ لِّئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ

اهل کتاب بدانند که بر چیزی از فضل خداوند قدرت نمی‌‌یابند و اینکه فضل به دست خداوند است که به کسی که بخواهد به او می‌‌دهد و خداوند دارای فضلی عظیم است.

- ترجمه سلطانی

تا اهل کتاب بدانند که بر چیزی از فضل خداوند قدرت نمی‌یابند و اینکه فضل به دست خداوند است که به کسی که بخواهد به او می‌دهد و خداوند دارای فضلی عظیم است.

- ترجمه راستین

تا آنان که اسلام نیاوردند از اهل کتاب بدانند که آنها هیچ به رحمت و فضل الهی دستی ندارند و هر فضلی و رحمتی به دست خداست، که او به هر که خواهد می‌بخشد و خدا دارای فضل و رحمت بزرگ و بی‌انتها است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای