جزء شمارهٔ ۲۸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَـوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ
همانا خداوند سخن زنی که دربارهٔ زوجش با تو مجادله میکند و به خداوند شکوه میبرد را شنید، و خداوند گفتگوهای شما دو نفر را میشنود همانا خداوند شنوا و بینا است
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند سخن زنی که دربارهٔ زوجش با تو مجادله میکند و به خداوند شکوه میبرد را شنید، و خداوند گفتگوهای شما دو نفر را میشنود همانا خداوند شنوا و بینا است
- ترجمه راستین(ای رسول ما) خدا سخن آن زن را که درباره شوهرش با تو به مجادله برخاسته و شکوه او به خدا میبرد محققا شنید و گفتگوهای شما را نیز خدا میشنود که خدا البته شنوا و بیناست. (اوس بن صامت با زن خود خوله بنت ثعلبه ظهار کرد یعنی گفت: «تو بر من چون مادری». و این کار در حکم طلاق و حرمت آور بود. زن نزد رسول آمد و حکم پرسید. رسول حکم به حرمت فرمود. زن باز مجادله کرد و آخر گفت: من به خدا شکوه میکنم از تنهایی و غربت خود. و آیه بعد راجع به حکم ظهار نازل شد و بر این فعل حرام کفّاره معیّن گردید).
- ترجمه الهی قمشهای٢ الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُـولُونَ مُنكَرًا مِّنَ الْقَـوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ
کسانی از شما که از زنان خود ظهار میکنند [که به زن خود بگویند تو برایم همچون پشت مادرم هستی بدانند] آنها (زنان) مادر آنان نیستند {در جاهلیّت اینگونه بود که وقتی که مرد به اهلش (زوجهاش) میگفت: «انت علىّ کظهر امّى» آخر الابد بر او (مرد) حرام میشد} همانا مادرانشان فقط زنهایی هستند که آنان را زاییدهاند و البتّه آنان هرآینه سخن باطل منکری (ناپسندی) را میگویند و همانا خداوند البتّه بخشاینده و بسیار آمرزنده است [که از آنان عفو میکند و وقتی که توبه کردند بر آنها میآمرزد]
- ترجمه سلطانیکسانی از شما که از زنان خود ظهار میکنند (که به زن خود بگویند تو برایم همچون پشت مادرم هستی) (بدانند) آنها (مؤنّث) مادر آنان نیستند همانا مادرانشان فقط زنهایی هستند که آنان را زاییدهاند و البتّه آنان هرآینه سخن باطل منکری (ناپسندی) را میگویند و همانا خداوند البتّه بخشاینده و بسیار آمرزنده است
- ترجمه راستینکسانی از شما که با زنان خود ظهار کنند آنها مادر حقیقی شوهران نخواهند شد بلکه مادر ایشان جز آن که آنها را زاییده نیست و این مردم سخنی ناپسند و باطل میگویند، و خدا را عفو و بخشش بسیار است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِـمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
و کسانی که از زنان خود ظهار میکنند سپس [برای بار دوّم] به آنچه که گفتهاند بر میگردند، پس قبل از آنکه همدیگر را مسّ (لمس) کنند آزاد کردن بردهای [بر عهدهٔ آنان است] شما خود با آن (آزاد کردن برده) وعظ میشوید [یعنی پند میگیرید که از مثل آن خودداری کنید]
- ترجمه سلطانیو کسانی که از زنان خود ظهار میکنند سپس (برای بار دوّم) به آنچه که گفتهاند بر میگردند، پس قبل از آنکه همدیگر را مسّ (لمس) کنند آزاد کردن بردهای (بر عهدهٔ آنان است) شما خود با آن (آزاد کردن برده) وعظ میشوید (پند میگیرید که از مثل آن خودداری کنید)
- ترجمه راستینو آنان که با زنان خود ظهار کنند آنگاه از گفته خود برگردند، پیش از تماس و مجامعت باید بردهای آزاد کنند. به این عمل پند و موعظه میشوید (تا دیگر به این کار حرام اقدام نکنید) و خدا به تمام کردار شما آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ
و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است، پس کسی که [بردهای] نیابد قبل از آنکه یکدیگر را مسّ (لمس) کنند آنگاه دو ماه پیاپی روزه بدارد {اتّصال چیزی از ماه دوّم به ماه اوّل در صدق تتابع دو ماه کفایت میکند} پس کسی که استطاعت ندارد پس شصت مسکین را [به قدر سیر شدن آنها] اطعام کند آن [مذکور از عدم حرمت ابدی با ظهار کردن چنانکه در جاهلیّت بوده و جواز رجوع به زنان بعد از ظهار کردن و این ترتیب در خصال (خصلتها، ویژگیها) کفّاره] برای این است که [تا در شریعت محمّد (ص) رغبت کنید و از آن نفرت (دوری گزیدن) نجوئید برای آنچه از تخفیف که در آن میبینید و] ایمان آورید به خداوند و رسولش و این حدود [حمایت] خداوند است [که تجاوز از آن جایز نیست] و برای کافران [به خداوند و رسولش (ص) یا برای کافران به این حدود] عذابی دردناک هست
- ترجمه سلطانیو خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است، پس کسی که (بردهای) نیابد قبل از آنکه یکدیگر را مسّ (لمس) کنند آنگاه دو ماه پیاپی روزه بدارد پس کسی که استطاعت ندارد پس شصت مسکین را اطعام کند آن (مذکور) برای این است که (رغبت کنید و) ایمان آورید به خداوند و رسولش و این حدود خداوند است و برای کافران عذابی دردناک هست
- ترجمه راستینو هر که برده نیابد (یعنی بر آزاد کردن برده توانایی ندارد) باز باید پیش از جماع دو ماه پی در پی روزه بگیرد، و باز اگر نتواند باید شصت مسکین را طعام دهد. این (حکم کفّاره) برای آن است که شما به خدا و رسول او ایمان (کامل) آرید. و این احکام حدود الهی است و کافران را عذاب دردناک دوزخ مهیّاست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِتَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ
همانا کسانی که با خداوند و رسولش مخالفت میکنند زبون شدهاند همانطور که کسانی قبل از آنها [از قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم (ع) که با خداوند و رسولش دشمنی کردند] زبون شدند و [بر آنان و بر شما] آیاتی [دالّ بر قدرت خود و حکمت ما، یا دالّ بر صدق ما در وعدۀ ما و وعید ما، یا دالّ بر صدق رسول ما] آشکار [یعنی واضح یا موضح و همان آیات تدوینی یا آیات آفاقی و انفسی] را نازل کردهایم و برای کافران [به این آیات یا به خداوند و رسولش (ص)] عذابی خوار کننده هست
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که با خداوند و رسولش مخالفت میکنند زبون شدهاند همانطور که کسانی قبل از آنها زبون شدند و (بر آنان و بر شما) آیاتی آشکار را نازل کردهایم و برای کافران عذابی خوار کننده هست
- ترجمه راستینآنان که با خدا و رسول او سخت مخالفت میکنند آنها هم مانند کافران پیش به رو در (آتش عذاب) افتند. و ما آیات روشن بیان نازل کردیم، و کافران را عذاب ذلت و خواری مهیّاست.
- ترجمه الهی قمشهای٦ يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
روزی که خداوند آنها را جمیعاً بر میانگیزاند و از آنچه که عمل کردهاند به آنها خبر میدهد، خداوند آن (اعمال) را شمرده و [حال آنکه آنها] آن (اعمال) را فراموش کردهاند و خداوند بر هر چیزی بسیار مشاهدهگر (گواه) است
- ترجمه سلطانیروزی که خداوند آنها را جمیعاً بر میانگیزاند و از آنچه که عمل کردهاند به آنها خبر میدهد، خداوند آن (اعمال) را شمرده و (حال آنکه آنها) آن (اعمال) را فراموش کردهاند و خداوند بر هر چیزی بسیار مشاهدهگر (گواه) است
- ترجمه راستیندر روزی که خدا جمیع خلایق را (برای حساب) برانگیزد تا آنها را به (نتیجه) اعمالشان که او تمام را به شماره ضبط فرموده و آنها فراموش کردهاند آگاه سازد، و خدا بر همه موجودات عالم گواه است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
آیا ندیدی {خطاب بر محمّد (ص) یا بر هر کسی است که خطاب به او منتهی میشود، و اگر خطاب بر محمّد (ص) باشد پس معنی میدهد برای تو استغراب (تعجّب کردن) از شهید بودن او بر هر چیزی شایسته نیست برای اینکه تو میبینی و به آثار احاطۀ علم او تعالی به آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین هست نظر میکنی، و اگر خطاب عامّ باشد آنگاه معنی میدهد که استغراب برای ظهور آثار احاطۀ علم او تعالی شایسته نیست و شایسته است که هر بینندهای برای ظهور آن، آن را ببیند} که خداوند آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست را میداند هیچ نجوایی {نجوا به معنی سارّه «به او راز گفت» یا «سرّ» (خوشحال کرد) است، مسارّت (راز گفتن) بین دو نفر یا بیشتر میباشد لکن آن بر حدیث نفس و خطرات (خطورات، در معرض مخاطره قرار گرفتن) قلوب و رؤیای صادق و احلام کاذب اطلاق میشود برای اینکه آنها مسارّت (راز گفتن) شیطان یا ملک با انسان هستند، و گاهی بر مطلق محاوره اطلاق میشود} میان سه [نفر] نمیباشد مگر اینکه او چهارمی آنها است و نه میان پنج [نفر نمیباشد] مگر آنکه او ششمی آنها است و نه کمتر از آن [عدد باشند] و نه بیشتر جز آن نیست که او با آنها است هر کجا که باشند سپس در روز قیامت به آنچه که عمل میکردهاند به آنها خبر میدهد همانا خداوند به هر چیزی دانا است {دربارۀ ابی عبیدهٔ جرّاح و عبد الرّحمن بن عوف و سالم مولی ابی حذیفهٔ و مغیرهٔ بن شعبهٔ و عدّهای دیگر است حیثی که بین خود نوشتهای نوشتند و با هم عهد کردند و با هم پیمان بستند تا اگر محمّد (ص) درگذشت خلافت و نه نبوّت ابداً در بنی هاشم نباشد}
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی که خداوند آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست را میداند هیچ نجوایی میان سه (نفر) نمیباشد مگر اینکه او چهارمی آنها است و نه میان پنج (نفر نمیباشد) مگر آنکه او ششمی آنها است و نه کمتر از آن (عدد باشند) و نه بیشتر جز آن نیست که او با آنها است هر کجا که باشند سپس در روز قیامت به آنچه که عمل میکردهاند به آنها خبر میدهد همانا خداوند به هر چیزی دانا است
- ترجمه راستینآیا ندیدی که آنچه در آسمانها و زمین است خدا بر آن آگاه است؟هیچ رازی سه کس با هم نگویند جز آنکه خدا چهارم آنها و نه پنج کس جز آنکه خدا ششم آنها و نه کمتر از آن و نه بیشتر جز آنکه هر کجا باشند او با آنهاست سپس روز قیامت همه را به (نتیجه نیک و بد) اعمالشان آگاه خواهد ساخت که خدا به کلیه امور عالم داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٨ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَى ثُمَّ يَعُودُونَ لِـمَا نُهُوا عَنْهُ وَيَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُـولِ وَإِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ وَيَقُـولُونَ فِي أَنفُسِهِمْ لَـوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِيرُ
آیا نگاه نکردی به کسانی که از نجوی کردن [یعنی مُسارّت (در گوشی گفتن) یا محاورت (گفتگو)] نهی شدند سپس بر آنچه که از آن نهی شده بودند بر میگردند و به گناه و دشمنی و معصیت (نافرمانی) رسول با هم نجوا میکنند [یعنی با غصب حقّ آل محمّد (ص) و معادات (دشمنی) با آنان و مخالفت با قول رسول (ص) در خود با هم نجوى میکنند] و وقتی که نزد تو میآیند [به جهت اظهار دوستیشان بر تو با تحیّات عالیّه با پنهان کردن نفاقشان از تو و از مؤمنین] به آنچه که خداوند با آن به تو تحیّت نگفته [از روی نفاق] به تو تحیّتی میگویند و در انفس خود [بدون تلفّظی یا در آنچه که بین خودشان بدون اطّلاع دیگران بر آنها است] میگویند چرا خداوند به آنچه که میگوییم ما را عذاب نمیکند {برای اینکه آنها اسلام را قبول کردند و محمّد (ص) را در بیشتر آنچه که او از امر آخرت فرمود تصدیق کردند و لکن او را در خلافت علیّ (ع) تصدیق ننمودند} [حال آنکه] جهنّم بس است که به آن در میآیند که بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است {گفته شده که آیات دربارۀ یهود و منافقین نازل شده که آنان در مابین خود نه مؤمنین نجوی میکردند و به مؤمنین نظر میانداختند و با چشمانشان غمزه (اشاره با چشم و ابرو) میکردند}
- ترجمه سلطانیآیا نگاه نکردی به کسانی که از نجوی کردن نهی شدند سپس بر آنچه که از آن نهی شده بودند بر میگردند و به گناه و دشمنی و معصیت (نافرمانی) رسول با هم نجوا میکنند و وقتی که نزد تو میآیند به آنچه که خداوند با آن به تو تحیّت نگفته (از روی نفاق) به تو تحیّتی میگویند و در انفس خود میگویند چرا خداوند به آنچه که میگوییم ما را عذاب نمیکند، (حال آنکه) جهنّم بس است که به آن در میآیند که بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است
- ترجمه راستینآیا آنان (یعنی یهود و منافقان) را که از نجوا و راز گفتن با هم ممنوع شدند ندیدی که باز هم با یکدیگر بر بزهکاری و دشمنی و مخالفت رسول راز گفتن از سرگرفتند؟و هر گاه حضور تو آیند (از مکر و خدیعت) تو را سلام و تحیّتی گویند که خدا نفرموده است و پیش خود میگویند: (اگر این شخص رسول خداست) چرا خدا بر این سلام (تمسخر آمیزی) که به او میکنیم ما را عذاب نمیکند؟! عذاب دوزخ آنها را کفایت است که در آنجا که بسیار بد منزلگاهی است پیوسته معذّب خواهند شد.
- ترجمه الهی قمشهای٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُـولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که نجوا میکنید پس به گناه و عدوان و نافرمانی رسول نجوا مکنید [یعنی احوالتان را مراقبت کنید و اگر قوّت میل از خود را به آن دیدید پس بدانید که شما هنوز در شأن بهیمه (ستور، حیوان چهارپا) یا سبع (درنده) یا شیطان هستید، پس با دفع این قوّه از خود نفستان را معالجه کنید] و به نیکی [که همان لازمۀ قوّهٔ عاقلۀ شما است] و تقوا [از قوای سهگانه] نجوا کنید [یعنی با اجتماع قوّۀ عاقله خویش را قوی سازید و قوای سهگانۀ خویش را ضعیف نمایید] و از [سخط] خداوند پروا کنید که به او محشور میشوید
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که نجوا میکنید پس به گناه و عدوان و نافرمانی رسول نجوا مکنید و به نیکی و تقوا نجوا کنید و از خداوند پروا کنید که به او محشور میشوید
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، شما هر گاه با هم، سخنی به راز گویید هرگز بر بزهکاری و دشمنی و مخالفت رسول نگویید بلکه بر نیکویی و تقوا راز به میان آرید و از خدا که به سوی او محشور خواهید شد بترسید و پرهیزکار شوید.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
جز این نیست که نجوا از شیطان است [یعنی مطلق نجوا کردن با هم، یعنی نجواى مذکوره و آن نجوا کردن به اثم و عدوان و معصیّت رسول (ص)، یا آن نجواى فاطمه سلام الله علیها و رؤیای او است] تا [شیطان یا تناجى (با هم نجوا کردن)] کسانی که ایمان آوردهاند را محزون کند و چیزی ضرر زننده به آنها نیست مگر به اذن خداوند، و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند [و به نجواى منافقین، یا به نجواى یهود، یا به احلام (خوابهای شوریده) و رؤیائی که آن را میبینند و به آن اندوهناک میشوند محزون نشوند]
- ترجمه سلطانیجز این نیست که نجوا از شیطان است تا کسانی که ایمان آوردهاند را محزون کند و چیزی ضرر زننده به آنها نیست مگر به اذن خداوند، و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند
- ترجمه راستینهمیشه نجوا و راز گفتن از (نفوس شریره) شیطان است که میخواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند در صورتی که هیچ زیان به آنها نمیرساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که به شما گفته میشود در مجالس جا بدهید پس جا باز کنید که خداوند برای شما فراخ نماید و وقتی که گفته میشود برخیزید پس برخیزید [یعنی وقتی که در مجالس به شما گفته میشود جا باز کنید یعنی بعضی از شما به بعضی نچسبید تا آنکه از حرارت هواء و حرارت انضمام (به هم چسبیدن) اذیّت کنید، و وقتی که گفته میشود در مجالس جا باز کنید به اینکه برای کسی که بعد از شما میآید مجلس (محل نشستن) را خالی کنید به اینکه بعضی از شما به بعضی بچسبید تا آنکه مجلس برای آتی خالی شود، یا بعضی بعد از زیارتش بر رسول (ص) و قضاء (انجام) وَطَر (خواسته، حاجت)ش از مجلس او بلند شود تا کسی که بعد از او میآید در مجلس او بنشیند پس فسح (جا باز کردن، فراخ کردن) کنید، و وقتی که گفته میشود از محلّ نشستنتان بلند شوید پس بلند شوید و به آن غمگین مشوید] که خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند [در دنیا به حُسن صیت (آوازه) و اعزاز (عزیز بودن) از خلق و تبسطّ (بسط یافتن) بر آنها و در آخرت در درجات جنان] و کسانی که به درجاتی علم داده شدهاند را بالا برد {مؤمنین را با رفع (بالا بردن) درجات خاصّ کرد برای اینکه غیر مؤمنین نه درجه و نه رفع دارند برای اینکه اجر عمل مشروط به ایمان است و از بین آنها علماء را برای شرف آنها و علوّ درجاتشان نسبت به مؤمنین با ذکر کردن خاصّ شدهاند} و خداوند به آنچه [از امتثال اوامر او و نواهی او و مخالفت با آن دو] که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که به شما گفته میشود در مجالس جا بدهید پس جا باز کنید که خداوند برای شما فراخ نماید و وقتی که گفته میشود برخیزید پس برخیزید که خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند و کسانی که به درجاتی علم داده شدهاند را بالا برد و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه راستینای اهل ایمان، هرگاه شما را گفتند که در مجالس خود جای را (بر یکدیگر) فراخ دارید، جای باز کنید (و برای نشستن مکان بالاتر و نزدیکتر به پیغمبر تنازع و تزاحم مکنید) تا خدا بر توسعه (مکان و مقام و منزلت) شما بیفزاید و هرگاه گفتند که از جای خود (برای توسعه مجلس یا کار خیر دیگری) برخیزید، برخیزید، تا خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان شما را (در دو جهان) رفیع گرداند، و خدا به هر چه کنید به همه آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُـولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که با رسول نجوا میکنید پس پیشاپیش نجوایتان صدقهای تقدیم کنید آن [تصدّق (صدقه دادن) یا تناجى (با هم نجوا کردن)] برای شما [در نجح (روا داشتن) و در تأثّر به محاورهٔ رسول (ص) داخلتر و] بهتر و [برای انفس شما از رجس (پلیدی) انانیّت و حبّ مال و رغبت در دنیا] پاکتر است و اگر [صدقهاى که آن را امام (پیشاپیش) از نجوایتان تقدیم کنید] نیافتید [پس عدم تقدیم به شما ضرر نمیرساند] پس همانا خداوند بسیار آمرزنده [است که به فضل خویش رجس انانیّات شما را میبخشد و اگرچه صدقهاى که در آن کسر انانیّت هست را تصدّق نکنید] و مهربان است [که به نجح مسئول شما و تأثّر شما به محاورت با رسول (ص) بدون تصدّق به شما رحم میکند]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که با رسول نجوا میکنید پس پیشاپیش نجوایتان صدقهای تقدیم کنید آن برای شما بهتر و پاکتر است و اگر نیافتید (تقدیم نکردن به شما ضرری نمیرساند) پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینای اهل ایمان، هر گاه بخواهید که با رسول سخن سرّی گویید (یا سؤالی کنید) پیش از این کار باید مبلغی صدقه دهید که این صدقه برای شما بهتر و پاکیزهتر است (که شما را از سؤالات بیجا بر کنار و از بخل و لئامت پاک میگرداند) و اگر (از فقر) چیزی (برای صدقه) نیابید در این صورت خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
آیا [بر آنچه که در دستان شما است و از فقر و حاجت] ترسیدید که پیشاپیش نجوایتان صدقاتی تقدیم کنید {در صدقۀ صوری کسری بر انانیّت هست و آن صدقه از انانیّت است، و خشوعی برای قلب هست و آن صدقه دادن از قلب است، و خضوعی از جسد هست و آن تصدّق از آن است، و توجّهی از قوای درّاکه به رسول (ص) و به جهت آخرت هست، و به جهت امتثال از امر خداوند و حرکاتی از قوای عمّاله در جهت آخرت و همان تصدّقات از آنها است} پس آنوقت [تقدیم صدقات را] انجام ندادید و خداوند بر شما توبه (التفات) کرد [به اینکه بر شما در ترک آن رخصت داد] پس [به جهت جبران تقصیر ترک صدقه امام (پیشاپیش) نجوا کردن] اقامهٔ نماز کنید و زکات بدهید [زیرا در نماز توجّهی به آخرت به نحو توجّه در تصدّق است، و در زکات کسری برای انانیّت هست مثل آنچه که در تصدّق امام (پیشاپیش) مناجات (نجوا کردن) هست] و از خداوند و رسولش [در سایر آنچه که آن دو شما را به آن امر کردهاند و آن دو شما را از آن نهی نمودهاند] اطاعت کنید و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه سلطانیآیا ترسیدید که پیشاپیش نجوایتان صدقاتی تقدیم کنید پس آنوقت انجام ندادید و خداوند بر شما توبه (التفات) کرد پس اقامهٔ نماز کنید و زکات بدهید و از خداوند و رسولش اطاعت کنید و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه راستینآیا از اینکه پیش از راز گفتن با رسول صدقه دهید (از فقر) ترسیدید؟پس حال که اداء صدقه نکردید و خدا هم شما را بخشید اینک نماز به پا دارید و زکات بدهید و خدا و رسول او را اطاعت کنید، و خدا به هر چه کنید آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
آیا ندیدی گروهی را که با کسانی که خداوند بر آنان غضب کرده دوستی کردند؟ {گفته شده: مراد از آنها گروهی از منافقین هواداران یهود بودند و اسرار مؤمنین را به آنان فاش میکردند و با آنان بر ذکر بدی نبیّ (ص) و مؤمنین اجتماع میکردند} آنها [برای عدم ایمان باطنیشان] از شما و نه [برای اقرار زبانی آنها به اسلام] از آنها نیستند و [بر عدم مجالست آنان با این گروه، یا عدم استماعشان به ازدراء (بی حرمتی) مؤمنین، یا به قصد تقویت دین] به دروغ سوگند یاد میکنند و (حال آنکه) آنها میدانند [که به دروغ سوگند یاد میکنند]
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی گروهی را که با کسانی که خداوند بر آنان غضب کرده دوستی کردند؟ آنها از شما و نه از آنها (برای اقرار زبانی آنها به اسلام) نیستند و به دروغ سوگند یاد میکنند و (حال آنکه) آنها میدانند
- ترجمه راستینآیا آن (منافق) مردمی را ندیدی که با (یهود) قومی که خدا بر آنها غضب کرده است دوستی کردند؟آنها به حقیقت نه از شما مسلمین و نه از فرقه یهودند و به دروغ قسم یاد میکنند (که ما اهل ایمانیم) در صورتی که خود میدانند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
خداوند برای آنها عذابی سخت مهیّا کرده زیرا آنها آنچه را که عمل میکردند بد است
- ترجمه سلطانیخداوند برای آنها عذابی سخت مهیّا کرده زیرا آنها آنچه را که عمل میکردند بد است
- ترجمه راستینخدا بر آنها عذابی سخت مهیّا کرده، زیرا بسیار زشت کردارند.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ
سوگندهایشان را [برای دفع ملامت مسلمین و حفظ عِرضشان و مالشان از مسلمین و از کفّار با مسلمین] به عنوان سپر [معنوی با صورت اسلام] گرفتند [و با صدّ کردن قوایشان از طریق قلب و با تشکیک ضعفاء مسلمین و منع کردن از کافران راغب در اسلام، یا غصب کنندگان حقّ آل محمّد (ص) سوگندهای خود را نزد مسلمین به عنوان سپر میگیرند که با آن ظنّ مسلمین به نفاق خود را دفع کنند و با آن ملامت سرزنش کنندگان بر خود را بر انحراف دفع نمایند، و خلق کثیری را از راه خدا که همان ولایت و همان امیر المؤمنین (ع) است صدّ میکنند] و از راه خدا باز داشتند پس برای آنان عذابی خوار کننده هست
- ترجمه سلطانیسوگندهایشان را به عنوان سپر گرفتند و از راه خدا باز داشتند پس برای آنان عذابی خوار کننده هست
- ترجمه راستینآن مردم منافق سوگند و قسمهای خود را سپر قرار دادند پس (خلق را) از راه خدا بازداشتند، پس بر آنها کیفر عذاب ذلّت و خواری خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ لَّن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
هرگز اموالشان و نه فرزندانشان از آنها چیزی را از [اغناء (بینیازی) از عذاب از] خداوند بینیاز نمیکند آنان اصحاب آتشند آنها در آن ماندگارند
- ترجمه سلطانیهرگز اموالشان و نه فرزندانشان از آنها چیزی را از خداوند بینیاز نمیکند آنان اصحاب آتشند آنها در آن ماندگارند
- ترجمه راستینو هرگز مال و فرزندان، آنان را از (عذاب قهر) خدا ابدا نرهاند، آنها اهل آتش دوزخند و در آن همیشه معذّبند.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ
روزی که خداوند آنها را جمیعاً بر انگیزد پس برای او [یعنی برای خداوند در قیامت] سوگند میخورند همانطور که [در دنیا] برای شما قسم میخورند و میپندارند که آنها بر چیزی هستند [حیثی که میگویند جز این نیست که با آن تقویت دین و نشر سنّت سیّد مرسلین (ص) را خواستهایم و برای خداوند سوگند یاد میکنند به گمان آنها که این اعمال از آنان به عنوان حقّ میباشد و اینکه خداوند با سوگند خوردن آنان از آنها قبول میکند] آگاه باشید که آنها همان دروغگویان هستند {هر کسی که متّصف به صفتی شده و امری را طلب کرده اعتقاد میدارد که اتّصاف او به این صفت محمود (پسندیده) مرضیّ برای خداوند است و طلب او برای آن امر مطلوب مرضیّ است مگر به نادر، همانطور که علمای عامّه که به قیاس و رأی و ظنّ و استحسان که آنها را بدعت نهادند اصلاح دین و حفظ آن را اراده کردند و این نیست جز هدم دین و صدّ بندگان از ائمّه (ع) و علماء میپندارند که آنها هدایت شده هستند و اینکه آنها مصلحان بر دین و بر بندگان هستند، و اینکه مصیب (درستکار) از آنها دو اجر دارد و مخطی (خطاء کننده) اجری واحد دارد، بلکه مصوّبه (قائلان به تصویب بر این باورند در ارتباط با مسائلی که از سوی شارع دستوری در آن باره نرسیده و حکم معیّنی ندارد، حکم آن تابع ظنّ مجتهد است) از آنها گفتهاند که در آرای آنها خطاء نیست و اینکه حکم خداوند تابع آرای آنان است و هکذا حال در آنها تا امروز ما این میباشد}
- ترجمه سلطانیروزی که خداوند آنها را جمیعاً بر انگیزد پس برای او سوگند میخورند همانطور که برای شما قسم میخورند و میپندارند که آنها بر چیزی هستند آگاه باشید که آنها همان دروغگویان هستند
- ترجمه راستینروزی که خدا همه آنها را (برای انتقام) برانگیزد پس چنان که برای شما قسم یاد میکنند برای خدا هم به دروغ سوگند میخورند و میپندارند که اثری بر آنها خواهد داشت. الا (ای اهل ایمان) بدانید که آنها بسیار مردم دروغگویی هستند.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ
شیطان بر آنها مستولی (چیره) شده [و بر آنها غلبه نموده به حیثی که متمکّن از آنها شده] و ذکر [فطری یا اختیاری] خداوند را از یاد آنها بُرده آنان حزب شیطان هستند، آگاه باشید همانا حزب شیطان همان زیانکاران هستند {برای اتلاف آنها بضاعت خود را که همان فطرت انسانی آنها و مدّت اعمار (عمرها) شریف آنان است و عوض آن و عوض نعیم ابدی که برای فطرت آنها مقرّر بوده و به عنوان عوض برای اعمارشان عذاب مؤبّد (ابدی) را گرفتند}
- ترجمه سلطانیشیطان بر آنها چیره شده و ذکر خداوند را از یاد آنها بُرده آنان حزب شیطان هستند، آگاه باشید همانا حزب شیطان همان زیانکاران هستند
- ترجمه راستینشیطان بر (دل) آنها سخت احاطه کرده که فکر و ذکر خدا را به کلی از یادشان برده، آنان حزب شیطانند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب شیطان به حقیقت زیانکاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ
همانا کسانی که به خداوند و رسولش عناد میورزند [و با او غضب میکنند یا در جنگ با او برمیخیزند یا با او مخالفت میکنند] آنها در [جملهٔ] ذلیلترینها هستند
- ترجمه سلطانیهمانا کسانی که به خداوند و رسولش عناد میورزند آنها در (جملهٔ) ذلیلترینها هستند
- ترجمه راستینآنان که با خدا و رسول او عناد و مخالفت میکنند آنها در میان (خلق) خوار و ذلیلترین مردمند.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
خداوند نوشته (مقرّر کرده) است که من و رسولانم [در دنیا به حجّت و دین و بر جنود شیاطین که در مملکت آنها بودند] حتماً غلبه میکنم [و اگرچه بحسب اجسامشان بعضی احیان (وقتها) مغلوب گشتهاند] همانا خداوند قوی و غالب است
- ترجمه سلطانیخداوند نوشته (مقرّر کرده) است که من و رسولانم حتماً غلبه میکنم همانا خداوند قوی و غالب است
- ترجمه راستینخدا (در لوح محفوظ) نگاشته و حتم گردانیده که البته من و رسولانم (بر دشمنان) غالب شویم، که خدا بسیار قوی و مقتدر است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
گروهی که به خداوند و روز آخِر ایمان آوردهاند را [در حالتی] نمییابی که با کسانی که با خداوند و رسول او مخالفت میکنند دوستی کنند اگرچه پدران آنها یا فرزندان آنها یا برادرانشان یا خویشان آنان باشند {و آن برای این است که وقتی که نسبت ایمان به صاحب ایمان ظاهر میشود و قوّت مییابد بر نسب جسمانی غلبه میکند} آنان [کسانی هستند که خداوند] ایمان [و همان صورت داخل شده در قلوب آنان از ولیّ امر آنان] را در قلوب آنها نوشت و با روحی از خود آنها را مؤیّد نمود {مقصود از روح همان ربّ النّوع انسانی است و تأیید او با روح به این است که ملکی از لشکریان این روح را بر او موکّل میکند که او را تأیید میکند و او را به آن تسدید (توفیق) مینماید} و آنها را در جنّتهایی که از تحت آنها نهرها جاری میشود داخل میکند، در آنجا جاودان هستند، خداوند از آنها خشنود است و [آنها] از او خشنود هستند {انفحهٔ (مایهٔ) ولایت که در قلوب مؤمنین داخل میشود همانطور که آن سبب انعقاد قلب بر ایمان میشود مادّۀ رضوان خداوند از بندگانش میشود} آنان حزب خدا هستند، بدانید همانا حزب خدا همان رستگارانند {انسان اگر ایمان که همان صورت ولیّ امر او است با بیعت با ولیّ امرش و توبه بر دست او در قلبش داخل شود فعلیّت اخیرۀ او فعلیّت ولیّ امرش میگردد و ولیّ امر او از جند الله (سرباز خدا) است، و بیعت کننده با این بیعت بواسطهٔ این فعلیّت از جند الله میگردد، و به وجود خویش و جنود مملکتش و لسان قالش و حالش دین خدا را یاری میکند، و به فطرتش و به اختیارش با جنود شیطان میجنگد و با وجود خویش و لسان حالش و گفتارش بندگان خدا را به خداوند دعوت میکند، و کسی که در جهل و اتّباع شیطان تمکّن یابد از حزب شیطان میگردد و برای شیطان مثل کسی میباشد که از حزب الله برای خداوند میباشد، و کسی که ایمان در قلب او داخل نشده و در اتّباع از شیطان تمکّن نیافته بر او به چیزی از بودن او از لشکریان رحمن یا شیطان حکم نمیشود کما اینکه بر او به نقمت یا نعمت حکم نمیشود بلکه او تا اعراف امیدوار به امر خداوند میباشد، یا او را عذاب میکند و یا بر او توبه (التفات) مینماید}.
- ترجمه سلطانیگروهی که به خداوند و روز آخِر ایمان آوردهاند را (در حالتی) نمییابی که با کسانی که با خداوند و رسول او مخالفت میکنند دوستی کنند اگرچه پدران آنها یا فرزندان آنها یا برادرانشان یا خویشان آنان باشند آنان (کسانی هستند که خداوند) ایمان را در قلوب آنها نوشت و با روحی از خود آنها را مؤیّد نمود و آنها را در جنّتهایی که از تحت آنها نهرها جاری میشود داخل میکند، در آنجا جاودان هستند، خداوند از آنها خشنود است و (آنها) از او خشنود هستند آنان حزب خدا هستند، بدانید همانا حزب خدا همان رستگارانند.
- ترجمه راستینهرگز مردمی را که ایمان به خدا و روز قیامت آوردهاند چنین نخواهی یافت که دوستی با دشمنان خدا و رسول او کنند هر چند آن دشمنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنها باشند. این مردم پایدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ایمان نگاشته و به روح (قدسی) خود آنها را مؤید و منصور گردانیده و آنها را به بهشتی داخل کند که نهرها زیر درختانش جاری است و جاودان در آنجا متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اینان به حقیقت حزب خدا هستند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب خدا رستگاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند و او غالب حکیم است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند و او غالب حکیم است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش یکتا خدای عالم که مقتدر و حکیم است مشغولند.
- ترجمه الهی قمشهای٢ هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَاأُولِي الْـأَبْصَارِ
او کسی است که کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیدند را برای اوّلین حشر (کوچ دادن جمعی) از دیارشان اخراج کرد {حشر اخراج جمعی از مکانی به مکانی دیگر است و معنی میدهد در اوّلین حشر مؤمنین را به سوی آنها، آنان را برای جنگ بیرون آورد، یا در اوّلین حشرشان برای جنگ کردن از قلعههایشان، یا به خاطر حشر اوّل آنان به سوی شام یا به سوی خیبر و حشر دوّم آنها به سوی قیامت یا به سوی شام، یا وقت ظهور قائم (ع) از شام، یا به سوی قیامت از شام، یا معنی میدهد در اوّل حشر و جلائی (ترک وطنی) که در زمان رسول (ص) و بعد از آن جلائی و حشری برای غیر آنان بر دست رسول (ص) واقع شد} گمان نکردید که خارج میشوند و آنها گمان کردند که قلعههایشان برای آنها مانع آنها از [بأس (سختگیری، عذاب)] خداوند است پس خداوند از جایی که نمیپنداشتند [عذابش را یا بأسش را] به آنها آورد [یا خلیفهاش نزد آنها آمد] و در دلهایشان ترس افکند بطوریکه [بنی نضیر] خانههایشان را با دستان خود و با دستان مؤمنین خراب میکردند پس ای دارندگان بصیرت عبرت بگیرید {اعتبار (عبرت گرفتن) عبارت از این است که شخص به امر نیکی یا به امر قبیحی نظر کند و اینکه به عاقبت آن و آنچه که بر آن مترتّب میشود نظر کند سپس نظر را به خودش معطوف نماید و از قبیح خودداری نماید و در نیکی رغبت نماید}
- ترجمه سلطانیاو کسی است که کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیدند را برای اوّلین حشر (کوچ دادن جمعی) از دیارشان اخراج کرد گمان نکردید که خارج میشوند و آنها گمان کردند که قلعههایشان برای آنها مانع آنها از خداوند است پس خداوند از جایی که نمیپنداشتند (عذابش را) به آنها آورد و در دلهایشان ترس افکند بطوریکه خانههایشان را با دستان خود و با دستان مؤمنین خراب میکردند پس ای دارندگان بصیرت عبرت بگیرید
- ترجمه راستیناوست خدایی که کافران اهل کتاب را (یعنی یهود بنی نضیر را که به مکر، قصد قتل پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله کردند) برای اولین بار همگی را از دیارشان بیرون کرد و هرگز شما مسلمین گمان نمیکردید که آنها از دیار خود بیرون روند و آنها هم حصارهای محکم خود را نگهبان خود از (قهر و انتقام) خدا میپنداشتند تا آنکه (عذاب) خدا از آنجا که گمان نمیبردند بدانها فرا رسید و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افکند تا به دست خود و به دست مؤمنان خانههاشان را ویران میکردند، پس ای هوشیاران عالم پند و عبرت گیرید.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَلَـوْلَا أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ
و اگر خداوند بر آنان جلای (ترک کردن) وطن مقرّر نمیکرد البتّه آنان را [مثل بنی قریظه] در دنیا عذاب میکرد و در آخرت برای آنها عذاب آتش هست [یعنی که عذاب آتش در آخرت برای آنها ثابت است اگرچه در دنیا عذاب نشوند]
- ترجمه سلطانیو اگر خداوند بر آنان جلای (ترک کردن) وطن مقرّر نمیکرد البتّه آنان را در دنیا عذاب میکرد و در آخرت برای آنها عذاب آتش هست
- ترجمه راستینو اگر خدا بر آنها حکم جلاء وطن نمیکرد (سختتر از آن) در دنیا (به قتل و اسارت مانند کفار بدر) معذّبشان میکرد و (به هر حال) عذاب آتش در آخرت بر آنها خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای٤ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
آن به (سبب) این است که با خداوند و رسولش دشمنی کردند [و عهد او را نبذ (دور انداختن، بی توجّهی کردن) کردند] و کسی که با خداوند دشمنی کند پس همانا خداوند [در دنیا و آخرت او را با عقوبتى شدید عقاب میکند برای اینکه او] سخت عقوبت کننده است
- ترجمه سلطانیآن به (سبب) این است که با خداوند و رسولش دشمنی کردند و کسی که با خداوند دشمنی کند پس همانا خداوند سخت عقوبت کننده است
- ترجمه راستیناین (جلاء وطن و آوارگی آنها) برای این بود که آنان با خدا و رسول او سخت دشمنی و مخالفت کردند و هر که با خدا (و رسولش) دشمنی آغازد عقاب خدا بسیار سخت است.
- ترجمه الهی قمشهای٥ مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ
آنچه از نخل [پست] قطع کردید یا آن را بر ریشههای آن ایستاده رها کردید پس به اذن خداوند [بود] و تا فاسقان را [با غیظ (خشم) کردن به آنان و حسرتشان بر قطع درختان خرمایشان در حضور آنها] خوار کند
- ترجمه سلطانیآنچه از نخل (پست) قطع کردید یا آن را بر ریشههای آن ایستاده رها کردید پس به اذن خداوند (بود) و تا فاسقان را خوار کند
- ترجمه راستینآنچه از درختان خرما را (که در دیار بنی نضیر) بریدید و آنچه را بر پا گذاشتید همه به امر خدا (و صلاح اسلام) و برای خواری و سرکوبی جهودان فاسق نابکار بود.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و آنچه را که خداوند از آنها بر رسولش برگشت داد [یعنی آن را به او ردّ کرد] {تمام ماسوی الله مملوک حقّ تعالی شأنه است به نحو مملوکیّت قوای علّامه و عمّاله برای نفس انسانی بلکه به نحو مملوکیّت صور ذهنی برای نفس انسانی، و اینکه انسان هر چه مرتبهای از مراتب انسانیّت را ترقّی کند مرتبۀ دانیّه در عین مملوکیّت آن خلیفه برای مرتبهٔ عالیّه است، مثلاً وقتی که انسان از مقام نفس به مقام قلب عروج میکند مقام نفس به عنوان مملوک برای قلب و در تصرّف در قوا به عنوان خلیفه برای آن میگردد، و قوا همانطور که آنها مملوکه برای قلب هستند بعد از قلب مملوکه برای نفس هستند و هکذا، و اینکه خدای تعالی مالک بر جمیع ماسوای خود است و بعد از او تعالی عقول به عنوان مالک بر مادون خود هستند، و بعد از آن نفوس کلّیّه مالک هستند، و بعد از آن نفوس جزئیّه مالک هستند، این در نزول است، و امّا در صعود و آن مختصّ به انسان است، پس وقتی که انسان استکمال مییابد و به عالم ملأ اعلى متّصل میشود به عنوان مالک بر مادون خود و خلیفهٔ خدا در آنچه که مادون او است میگردد و هر آنچه که در عالم طبع است پس آن برای خداوند است، و آنچه که برای خداوند است پس آن برای رسولش (ص) میباشد، و آنچه که برای رسولش (ص) میباشد پس آن برای ائمّه (ع) است، و آنچه که برای ائمّه (ع) میباشد پس آن برای شیعۀ آنان مباح است، و آنچه که در دستان اغیار میباشد پس آن مغصوب (غصب شده) در دستان آنها است، و آنچه که رسول (ص) و ائمّه (ع) و مؤمنین آن را از آنها بگیرند پس آن حقّ آنها است که غصباً از آنها گرفته شده و به اهلش که مالک آن بودهاند مسترد گردیده و لذلک به عنوان «فيئى» (برگشت شده) نامیده شده} پس [برای به دست آوردن آن] بر آن گلّهٔ اسبانی و نه شترانی را تاخت [و تاز] ندادید و لکن خداوند رسولانش را بر کسی که میخواهد مسلّط میکند و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه سلطانیو آنچه را که خداوند از آنها بر رسولش برگشت داد پس (برای به دست آوردن آن) بر آن گلّهٔ اسبانی و نه شترانی را تاخت (و تاز) ندادید و لکن خداوند رسولانش را بر کسی که میخواهد مسلّط میکند و خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه راستینو آنچه را که خدا از (مال) آنها به رسم غنیمت به رسول خود باز داد (متعلق به رسول است، زیرا) شما سپاهیان اسلام بر آن هیچ اسب و شتری نتاختید و لیکن خدا رسولانش را بر هر که خواهد مسلّط میگرداند و خدا بر هر چیز تواناست.
- ترجمه الهی قمشهای٧ مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُـولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
آنچه که خداوند از اهل قریهها به رسولش بازگرداند پس برای خداوند و برای رسول و برای خویشان [یعنی ذى قرباى رسول (ص)] و یتیمان و مساکین و راهماندگان [از قرابات رسول (ص)] است تا در گردش بین اغنیاء از شما نباشد و آنچه که رسول به شما داد [یعنی آنچه که از غنایم بنی نضیر به شما عطاء کرد، یا از مطلق غنائم، یا از مطلق اموال و اوامر] پس آن را بگیرید و آنچه که شما را از آن نهی کرد پس خودداری کنید و [در مخالفت کردن با رسول (ص)] از خداوند بهراسید همانا خداوند سخت عقوبت دهنده است
- ترجمه سلطانیآنچه که خداوند از اهل قریهها به رسولش بازگرداند پس برای خداوند و برای رسول و برای خویشان (رسول) و یتیمان و مساکین و راهماندگان است تا در گردش بین اغنیاء از شما نباشد و آنچه که رسول به شما داد پس آن را بگیرید و آنچه که شما را از آن نهی کرد پس خودداری کنید و از خداوند بهراسید همانا خداوند سخت عقوبت دهنده است
- ترجمه راستینآنچه را که خدا از اموال کافران دیار به رسول خود غنیمت داد آن متعلق به خدا و رسول و (ائمه) خویشاوندان رسول و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان (ایشان) است. این حکم برای آن است که غنایم، دولت توانگران را نیفزاید (بلکه به مبلغان دین و فقیران اسلام تخصیص یابد) و شما آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند واگذارید و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ
[و] برای فقرای مهاجری است که از دیارشان و اموالشان اخراج شدند{مراد از مهاجرین کسانی هستند که از مکّه یا سایر بلاد کفر به مدینه مهاجرت کردند یا کسی که از سیّئات به حسنات مهاجرت کرده است، یا کسی که از دار النّفس امّاره به دار النّفس لوّامه و از آن به نفس مطمئنّه که آن دو دار الاسلام هستند، و از آن به قلب که همان دار الایمان است هجرت کرده} [در حالی] که [در آن خروج] فضلی و رضوانی از خداوند را طلب میکردند {فضل نعم صوری و رسالت و احکام آن و قبول آن است، و رضوان ولایت و آثار آن و قبول آن است} و خداوند و رسولش را یاری میکردند آنان همان راستگویانند
- ترجمه سلطانی(و) برای فقرای مهاجری است که از دیارشان و اموالشان اخراج شدند (در حالی) که فضلی و رضوانی از خداوند را طلب میکردند و خداوند و رسولش را یاری میکردند آنان همان راستگویانند
- ترجمه راستینمقام بلند (یا غنائم) خاصّ فقیران مهاجرین است که آنها را از وطن و اموالشان به دیار غربت راندند در صورتی که (چشم از خانه پوشیده و) در طلب فضل و خشنودی خدا میکوشند و خدا و رسول او را یاری میکنند، اینان به حقیقت راستگویان عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
و کسانی که قبل از آنان (مهاجرین) {مراد کسانی میباشند که در مکّه ایمان آوردند سپس به مدینه برگشتند و منتظر قدوم محمّد (ص) شدند} در خانه و در ایمان اقامت کردند {کسانی که در خانههایشان اقامت نمودند آنها انصار هستند که برای آنها ممکن نشد که از خانههایشان برای هجرت رسول (ص) به سوی آنها خارج شوند} کسانی [از مؤمنان مهاجر] را که به سوی آنها هجرت کردهاند دوست میدارند {برای اینکه آنها به مهاجران احسان کردند و در خانههایشان به آنان اسکان دادند و در اموالشان شریک نمودند} و در سینههایشان حاجتی از آنچه که [به آنها] داده شد را نمییابند [یعنی مهاجران یا کسانی که در خانه اقامت کردند در انفس آنها حسدی یا غیظی لازم برای حاجت و فقر ناشی شده از آنچه که به مهاجرین داده شد را نمییابند] و [مؤمنان مهاجر را] بر خودشان ایثار میکنند (ترجیح میدهند) [به اینکه در حظوظ (بهرهها) نفسانی خود و در افضال (فضل دادن) خداوند بحسب ظاهر و باطن مؤمنین را مقدّم میدارند] و اگرچه احتیاج شدید (فقر و حاجت) در آنان باشد و کسی که از شُح [بُخل شدید] نفس خود مصون شده [یعنی کسی را که خداوند او را از شحّ نفسش حفظ کرده] پس آنان همان رستگارانند {بخیل کسی است که به آنچه که در دستش است بخل میورزد و بر مستحقّش عطاء نمیکند، و شحیح کسی است که به مال غیر بخل میورزد به این معنی که میخواهد که آنچه که در دست دیگری است برای او باشد و در گرفتن آنچه که در دست دیگران است به حلال یا حرام حیله میکند}
- ترجمه سلطانیو کسانی که قبل از آنان در خانه و در ایمان اقامت کردند کسانی (از مؤمنان مهاجر) که به سوی آنها هجرت کردهاند را دوست میدارند و در سینههایشان حاجتی از آنچه که (به آنها) داده شد را نمییابند و (مؤمنان مهاجر را) بر خودشان ایثار میکنند (ترجیح میدهند) و اگرچه احتیاج شدید در آنان باشد و کسی که از شُح (بُخل شدید) نفس خود مصون شده پس آنان همان رستگارانند
- ترجمه راستینو هم آن جماعت انصار که پیش از (هجرت) مهاجرین (در مکّه به رسول ایمان آوردند و) مدینه را خانه ایمان گردانیدند و مهاجرین را که به سوی آنها آمدند دوست میدارند و در دل خود هیچ حاجتی (و حسد و بخلی) نسبت به آنچه (از غنائم بنی نضیر) که به آنها داده شد نمییابند و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خویش مقدم میدارند (و جانشان به کلی از بخل و حسد و حرص دنیا پاک است) و هر کس را از خوی بخل و حرص دنیا نگاه دارند آنان به حقیقت رستگاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَالَّذِينَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُـولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ
و کسانی که بعد از آنها آمدند میگویند [ای] پروردگار ما بر ما و بر برادران ما که در (رتبهٔ) ایمان [یا در اصل ایمان] از ما سبقت گرفتند بیامرز و در قلوب ما بر کسانی که ایمان آوردهاند کینهای (حقدی) قرار مده، [ای] پروردگار ما همانا تو رئوف و مهربان هستی [و بندگانت را با رأفتت جواب میدهی]
- ترجمه سلطانیو کسانی که بعد از آنها آمدند میگویند (ای) پروردگار ما بر ما و بر برادران ما که در ایمان از ما سبقت گرفتند بیامرز و در قلوب ما بر کسانی که ایمان آوردهاند کینهای قرار مده، (ای) پروردگار ما همانا تو رئوف و مهربان هستی
- ترجمه راستینو آنان که پس از مهاجرین و انصار آمدند (یعنی تابعین و سایر مؤمنین تا روز قیامت) دایم به درگاه خدا عرض میکنند: پروردگارا، بر ما و برادران دینیمان که در ایمان پیش از ما شتافتند ببخش و در دل ما هیچ کینه و حسد مؤمنان قرار مده، پروردگارا، تویی که بسیار رؤوف و مهربانی.
- ترجمه الهی قمشهای١١ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُـولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
آیا ندیدی کسانی را که نفاق ورزیدهاند (عبد الله بن اُبیّ) که به برادرانشان از اهل کتاب که کفر ورزیدند (بنی نضیر) میگویند اگر [از دیارتان] اخراج شوید حتماً با شما خارج میشویم و دربارۀ شما ابداً از احدی اطاعت نمیکنیم [یعنی در جنگ با شما از محمّد (ص) و اصحابش اطاعت نمیکنیم] و اگر با شما جنگ شود حتماً شما را یاری میکنیم و خداوند گواهی میدهد که آنها البتّه دروغگو هستند
- ترجمه سلطانیآیا ندیدی کسانی را که نفاق ورزیدهاند که به برادرانشان از اهل کتاب که کفر ورزیدند میگویند اگر اخراج شوید حتماً با شما خارج میشویم و دربارۀ شما ابداً از احدی اطاعت نمیکنیم و اگر با شما جنگ شود حتماً شما را یاری میکنیم و خداوند گواهی میدهد که آنها البتّه دروغگو هستند
- ترجمه راستین(ای رسول) آیا آنان را که نفاق ورزیدند ندیدی؟که با برادرانشان همان یهود اهل کتاب که کافر شدند (در پیوسته و) گویند: اگر شما از دیارتان اخراج شوید البته ما هم به همراهی شما خارج خواهیم شد و در راه حمایت شما از احدی ابدا اطاعت نخواهیم کرد و اگر (مسلمانان) با شما جنگ کردند البته شما را مدد میکنیم، و خدا گواهی دهد که محققا آنها دروغ میگویند.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ
اگر اخراج شوند با آنها خارج نمیشوند و اگر با آنها جنگ شود آنها را یاری نمیکنند و اگر یاریشان کنند حتماً پشت میگردانند سپس یاری نمیشوند
- ترجمه سلطانیاگر اخراج شوند با آنها خارج نمیشوند و اگر با آنها جنگ شود آنها را یاری نمیکنند و اگر یاریشان کنند حتماً پشت میگردانند سپس یاری نمیشوند
- ترجمه راستیناگر آنها اخراج شوند هرگز منافقان با آنها خارج نمیشوند و اگر (مسلمانان) به جنگشان آیند هرگز یاریشان نمیکنند و اگر هم یاریشان کنند البته به جنگ پشت کنند و دیگر نصرت نخواهند یافت.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ
البتّه شما در سینههای آنها ترسناکتر از خداوند هستید [برای اینکه آنها از خداوند نمیترسند و با او مخالفت میکنند و از شما میترسند و با شما موافقت میکنند] آن به خاطر این است که آنها گروهی هستند که نمیفهمند [یعنی علم دینی اخروی ندارند و ادراکات آنها محصور بر ظاهر دنیا است و لذلک از خداوند نمیترسند و از شما میترسند]
- ترجمه سلطانیالبتّه شما در سینههای آنها ترسناکتر از خداوند هستید آن به خاطر این است که آنها گروهی هستند که نمیفهمند
- ترجمه راستیناین مردم منافق در دلشان از شما بیشتر ترس دارند تا از خدا، زیرا آنها مردمی هستند که هیچ فهم و شعوری ندارند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ
[ای مؤمنان، منافقان و یهود] جمیعاً [برای خوف آنها از شما] با شما نمیجنگند مگر در قریههای حصاردار یا از ورای دیوارها، سختگیریشان بین خود شدید است [و لکن برای القاء رعب در قلوبشان بر جنگ کردن با شما جرأت نمیکنند نه برای ضعف و جبن در آنها]، آنها را جمیع میپنداری و (حال آنکه) قلوبشان پراکنده است آن به خاطر این است که آنها قومی هستند که تعقّل نمیکنند [یعنی عقل ندارند، یا به عقولشان درک نمیکنند، یا به آنچه که صلاحشان در آن است تعقّل نمیکنند]
- ترجمه سلطانی(ای مؤمنان) با شما نمیجنگند (منافقان و یهود) جمیعاً مگر در قریههای حصاردار یا از ورای دیوارها، سختگیریشان بین خود شدید است آنها را جمیع میپنداری و (حال آنکه) قلوبشان پراکنده است آن به خاطر این است که آنها قومی هستند که تعقّل نمیکنند
- ترجمه راستین(یهودان از ترس) بر جنگ با شما جمع نمیشوند مگر در قریههای محکم حصار یا از پس دیوار (دشمنی مکر و حیله و جاسوسی) ، کارزار بین خودشان سخت است، شما آنها را جمع و متّفق میپندارید در صورتی که دلهاشان سخت متفرق است، زیرا آن قوم دارای فهم و عقل نیستند.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
[مَثَل آنان در آن] مانند مَثَل کسانی است که قبل از آنها نزدیک هستند {یعنی بنو قینقاع یا کسانی که در بدر کشته شدند یا همهٔ ابناء دنیا} [یعنی در حالی که آنها نزدیک به شما هستند یا زماناً نزدیک هستند] {زیرا کسی که از اهل دنیا باشد حال او این است که اگر در وفاء کردن نفع دنیوی او نباشد به وعدهاش وفاء نمیکند و کسانی که آنها را مشاهده میکنند رهبت (ترس) در سینههایشان شدیدتر میباشد از کسانی که آن را مشاهده نمیکنند} وبال امر خود را چشیدند و [در آخرت] عذابی دردناک دارند
- ترجمه سلطانی(مَثَل آنان در آن) مانند مَثَل کسانی است که قبل از آنها نزدیک هستند وبال امر خود را چشیدند و عذابی دردناک دارند
- ترجمه راستینمثل حال اینان هم مانند همان قوم کافر پیشین است (یعنی یهود قینقاع یا کفّار بدر) که (در دنیا) بدین زودی کیفر کردارشان را چشیدند و (در قیامت) هم عذاب دردناک بر آنها مهیّاست.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَـمِينَ
[مَثَل عبد الله بن اُبیّ در غزوۀ بنی نضیر و بنی قینقاع] مانند مَثَل شیطان است آنوقت که به انسان گفت کفر بورز پس چون کفر ورزید گفت همانا من از تو بیزارم همانا من از الله پروردگار عالمیان میترسم
- ترجمه سلطانیمانند مَثَل شیطان است آنوقت که به انسان گفت کفر بورز پس چون کفر ورزید گفت همانا من از تو بیزارم همانا من از الله پروردگار عالمیان میترسم
- ترجمه راستین(این منافقان) در مثل مانند شیطانند که انسان را گفت: به خدا کافر شو، پس از آنکه آدمی کافر شد بدو گوید: از تو بیزارم، که من از (عقاب) پروردگار عالمیان سخت میترسم.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِـمِينَ
پس عاقبت آن دو (شیطان و انسان کافر) بود که آن دو در آتش ماندگار در آن هستند و آن جزای ستمکاران است
- ترجمه سلطانیپس عاقبت آن دو (شیطان و انسان کافر) بود که آن دو در آتش ماندگار در آن هستند و آن جزای ستمکاران است
- ترجمه راستینپس عاقبت شیطان و آدمی که به امر او کافر شد این است که هر دو در آتش دوزخ مخلّدند و آن دوزخ کیفر ستمکاران عالم است.
- ترجمه الهی قمشهای١٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
ای کسانی که [با بیعت اسلامیّه] ایمان آوردهاید [در ارتکاب مناهی و ترک اوامر قالبیّه، یا در نقض بیعت و نقض عهد] از خداوند بهراسید [یا در شوب (آمیختن) اعمال قالبی با اغراض نفسانی مباح یا غیر مباح از خداوند تقوا (پروا) کنید، یا ای کسانی که با بیعت ایمانیّۀ ولویّه ایمان آوردید در انحراف از طریق قلب از خداوند بترسید، یا از خداوند در نسیان (فراموش کردن) ذکر مأخوذ، یا در نسیان خداوند در جمیع اعمالتان بهراسید، یا ای کسانی که با ایمان شهودی با شهود ملکوت ولیّ امر و نزول سکینه و حضور نزد ولیّ امرتان ایمان آوردهاید در التفات به غیر ولیّ امرتان و التذاذ به غیر شهود جمال او از خداوند تقوا (پروا) کنید زیرا او مهمان عزیز غیور است وقتی که به غیر او نظر کنید یا به لذّتی غیر از لذّت شهود جمال او منصرف شوید در خانههای قلوب شما اقامت نمیکند و برای شما حسرت فراق او و ندامت آن باقی میماند، یا در نسبت دادن افعال و صفات به خودتان حین حضور شما نزد ولیّ امرتان از خداوند تقوا (پروا) کنید] و نفس باید نظر کند که برای فردا چه اقدامی کرده (پیش فرستاده) {کسی که به اعمال اخرویّهٔ خویش نظر میکند پس باید به فعلیّت اخیره که همان فعلیّت ولایت است نظر کند تا برای او تمییز بین صحیح آن و فاسد آن و شوب آن و خالص آن، مدخرّ (اندوخته) آن برای فردایش و راجع (بازگشت کننده) آن به نفس و عاجل (اکنون) ممکن شود، زیرا این تمیز امر صعبی (دشواری) است که حاصل نمیشود مگر برای ناقد بصیر مخلَص} و از خداوند پروا کنید همانا خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است [و مشوب را از خالص تمیز میدهد]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید از خداوند بهراسید و نفس باید نظر کند که برای فردا چه اقدامی کرده (پیش فرستاده) و از خداوند پروا کنید همانا خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه راستینالا ای اهل ایمان، خداترس شوید و هر نفسی نیک بنگرد تا چه عملی برای فردای قیامت خود پیش میفرستد، و از خدا بترسید که او به همه کردارتان به خوبی آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای١٩ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
و مانند کسانی نباشید که [بطور مطلق] خداوند را فراموش کردهاند [و عملى برای فردا نمیکنند، یا مانند کسانی نباشید که در آنچه که برای آخرت عمل میکنند خداوند را فراموش کردهاند و آن را از حیثی که نمیفهمند برای دنیا قرار میدهند] پس انفس آنها، آنها [که همان جهات الهیّهٔ آنها و لطیفهٔ انسانیّهٔ آنان است] فراموش کرد [و آنچه که انجام میدهند را انجام نمیدهند مگر برای انفس حیوانی خود، نه برای انفس انسانیشان]، آنان خود فاسق هستند
- ترجمه سلطانیو مانند کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردهاند پس انفس آنها، آنها (جهات انسانی) را فراموش کرد، آنان خود فاسق هستند
- ترجمه راستینو مانند آنان نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند، خدا هم (حظّ روحانی و بهره ابدی) نفوس آنها را از یادشان برد، آنان به حقیقت بدکاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٠ لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ
اصحاب آتش و اصحاب جنّت متساوی نمیشوند {در قیامت فراموش کنندگان بر انفس خود و متّقین مساوى نمیشوند برای اینکه فراموش کنندگان اصحاب آتشند و متّقین اصحاب جنّت هستند و اصحاب نار همان زیانکاران معذّب هستند}، اصحاب جنّت همان رستگارانند
- ترجمه سلطانیاصحاب آتش و اصحاب جنّت متساوی نمیشوند، اصحاب جنّت همان رستگارانند
- ترجمه راستینهرگز اهل جهنم و اهل بهشت با هم یکسان نیستند، اهل بهشت به حقیقت سعادتمندان عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای٢١ لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم البتّه [با وجود صلابتش و عظمتش] از ترس خداوند آن را خاشع و شکافته شده میدیدی [و ما آن را بر شما نازل کردیم و حال آنکه شما ضعفائی لیّن (نرم) هستید و از خشیّت خداوند خاشع نشدید و نشکافتید] و این مَثلها [ی فرضی] را آنها را بر مردم میزنیم با ترقّب به اینکه [در احوال خویش] تفکّر کنند [و به قساوت خود نظر نمایند و در تلیین (نرم کردن) قلوبشان تدبّر کنند]
- ترجمه سلطانیاگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم البتّه از ترس خداوند آن را خاشع و شکافته شده میدیدی و این مثلها را آنها را بر مردم میزنیم با ترقّب به اینکه (در احوال خویش) تفکّر کنند
- ترجمه راستیناگر ما این قرآن (عظیم الشأن) را (به جای دلهای خلق) بر کوه نازل میکردیم مشاهده میکردی که کوه از ترس و عظمت خدا خاشع و ذلیل و متلاشی میگشت. و این امثال را برای مردم بیان میکنیم باشد که اهل (عقل و) فکرت شوند.
- ترجمه الهی قمشهای٢٢ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِـمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ
او خدایی است که جز او خدایی نیست عالم غیب و شهادت است [یعنی به آنچه که غایب از خلق است و به آنچه که بر آنان مشهود میباشد عالم است] او رحمان [مُفیض (افاضه کننده، فیض دهنده) بر وجودات و بر کمالات اوّلیّه بر موجودات] و رحیم [مفیض بر کمالات ثانویّه بر انسان] است
- ترجمه سلطانیاو خدایی است که جز او خدایی نیست عالم غیب و شهادت است او رحمان و رحیم است
- ترجمه راستیناوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست که دانای نهان و آشکار عالم است، اوست بخشنده و مهربان.
- ترجمه الهی قمشهای٢٣ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
او الله است که جز او خدایی نیست [الملک] پادشاهی است القدّوس [بسیار پاک منزّه از کثرات و نسبت دادن افعال و صفات و لحاظ کردن این نسب و حیثیّات] السّلام [سالم از هر نقصی و عیبی و از هر أنحای کثرات و حدود و نسب و اضافات مگر در اعتبار اعتبار کنندهها] المؤمن [کسی که خلق او از ظلم او ایمن هستند] المُهَیمِن (نگهدار، مؤتمن، تکیهگاه) العزیز (چیره) الجبّار (جبران کننده) [که هر کسر و نقصی و قصوری و تقصیری از بندگانش یا از سایر خلقش را جبران میکند، یا عظیم الشأن است] المتکبّر (بسیار بزرگ) [به حیثی که نزد او جلیلی و نه حقیری باقی نمیماند]، خداوند از آنچه که شریک میدارند [از اصنام و کواکب و عناصر و سایر موالید برای عدم بقای چیزی نزد بزرگی او] منزّه است
- ترجمه سلطانیاو الله است که جز او خدایی نیست (الملک) پادشاهی است القدّوس (بسیار پاک) السّلام (سلام) المؤمن (مؤمن) المُهَیمِن (نگهدار) العزیز (چیره) الجبّار (جبران کننده) المتکبّر (بسیار بزرگ)، خداوند از آنچه که شریک میدارند منزّه است
- ترجمه راستیناوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت) ، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّ است.
- ترجمه الهی قمشهای٢٤ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
اوست الله الخالق [که مادّه شیء را در اوّل ایجاد کرد]، البارئ (پدید آورنده) [که او را درست کرد و بر آنچه که شایسته است به او وجود داده] المصوّر (صورت دهنده) [که به کلّ آنها و کلّ اجزاء آنها صُوَری لایق حال آنها عطاء میکند]، نامهای نیک فقط از آن اوست {اسم اختصاص به اسم لفظی ندارد بلکه هر آنچه که دلالت بر شیئی دیگر بکند آن اسم برای آن شیء است چه دلالت آن وضعیّه باشد یا طبیعیّه یا عقلیّه، و چه دالّ، به عنوان لفظ باشد یا به عنوان معنی یا ذاتی جوهری، و اسم حسن آن است که در اطلاقش بر خداوند و در دلالتش بر او شوب نقص و عدم و حدّ نباشد، و این عبارت افادهٔ حصر اسماء حسنى در او میکند و آن برای حصر صفات علیا در او است، و به مفهوم مخالف صفتی است که افادۀ عدم جواز اطلاق اسماء سوء بر او را میکند، و اسماء سوء آنچه که دلالتش یا اطلاقش بر او تعالی باشد به عنوان مستلزم نقص و حدّ است}، آنچه که در آسمانها و زمین است او را تسبیح میکنند و او غالب و حکیم است {تصوّر نمیشود که اشیاء به عنوان مسبّح او تعالی باشند مگر وقتی که او فعلیّت اخیره برای اشیاء باشد و قوام جمیع اشیاء به او باشد، و این معنی مستلزم جمیع صفات سلبیّه و اضافیّه و حقیقیّهٔ ذات اضافه و حقیقت محضه است}.
- ترجمه سلطانیاوست الله الخالق (خالق) البارئ (پدید آورنده) المصوّر (صورت دهنده) نامهای نیک فقط از آن اوست، آنچه که در آسمانها و زمین است او را تسبیح میکنند و او غالب و حکیم است.
- ترجمه راستیناوست خدای آفریننده عالم امکان و پدید آرنده جهان و جهانیان، نگارنده صورت خلقان، او را نامهای نیکو بسیار است، آنچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش او مشغولند و اوست یکتا خدای مقتدر حکیم.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُـولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ
ای کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خود را به عنوان دوست مگیرید که به آنها مودّت افکنید و (حال آنکه) به آنچه از حقّ که به شما آورده کفر ورزیدهاند، رسول و شما را [از مکّه] بیرون میکنند [برای این] که به خداوند پروردگارتان ایمان آوردهاید اگر به [قصد] جهاد در راه من و طلب خشنودی من خارج شدهاید با آنها در پنهان دوستی میکنید [یا در سرّ (خفاء) دوستی نشان میدهید، یا به سبب مودّتی که بین شما و آنها است احوال رسول (ص) را در سرّ به آنان اعلام میکنید] و (حال آنکه) من آنچه که اخفاء کردهاید و آنچه که علنی کردهاید را میدانم [و رسولم را بر شما مطّلع میکنم] و کسی از شما که آن را انجام دهد پس همانا راه سواء (راست، درست) [و همان صراط انسانی] را گم کرده است [یعنی از راه درست به سوی راههای شیطانی گم شده است]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خود را به عنوان دوست مگیرید که به آنها مودّت افکنید و (حال آنکه) به آنچه از حقّ که به شما آورده کفر ورزیدهاند، رسول و شما را (از مکّه) بیرون میکنند (برای این) که به خداوند پروردگارتان ایمان آوردهاید اگر به (قصد) جهاد در راه من و طلب خشنودی من خارج شدهاید با آنها در پنهان دوستی میکنید و (حال آنکه) من آنچه که اخفاء کردهاید و آنچه که علنی کردهاید را میدانم و کسی از شما که آن را انجام دهد پس همانا راه سواء (راست، درست) را گم کرده است
- ترجمه راستینای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته و طرح دوستی با آنها افکنید در صورتی که آنان به کتابی که بر شما آمد یعنی قرآن حق سخت کافر شدند، رسول خدا و شما مؤمنان را به جرم ایمان به خدا از وطن خود آواره میکنند، پس نباید اگر شما برای جهاد در راه من و طلب رضا و خشنودی من بیرون آمدهاید پنهانی با آنها دوستی کنید، و من به اسرار نهان و اعمال آشکار شما داناترم، و هر که از شما چنین کند سخت به راه ضلالت شتافته است.
- ترجمه الهی قمشهای٢ إِن يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّـوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ
اگر به شما دست بیازند بر شما دشمن میباشند و دستانشان و زبانهایشان را به بدی (قتل و ضرب و شتم) به شما بگشایند و دوست دارند که شما [نیز] کفر بورزید
- ترجمه سلطانیاگر به شما دست بیازند بر شما دشمن میباشند و دستانشان و زبانهایشان را به بدی به شما بگشایند و دوست دارند که شما (نیز) کفر بورزید
- ترجمه راستینهر گاه آنها بر شما تسلط یابند باز همان دشمن دیرینند و هر چه بتوانند به دست و زبان بر عداوت شما میکوشند و چقدر دوست میدارند که شما کافر شوید.
- ترجمه الهی قمشهای٣ لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
خویشان شما [که به سبب آنها با رسول خدا (ص) مخالفت میکنید] و نه فرزندان شما هرگز به شما نفع نخواهند رساند در روز قیامت بین شما فاصله میافتد [یعنی از شدّت هول و خوف بین شما جدایی میافتد به حیثی که هر کدام از هر کدام فرار میکند] و خداوند به آنچه که عمل میکنید بینا است [و شما را بر آنچه که عمل کردهاید مجازات میکند و نجاتی برای شما از قِبل ارحام شما و نه از قِبل خدای تعالی نیست]
- ترجمه سلطانیخویشان شما و نه فرزندان شما هرگز به شما نفع نخواهند رساند در روز قیامت بین شما فاصله میافتد و خداوند به آنچه که عمل میکنید بینا است
- ترجمه راستینهرگز روز قیامت خویشان و فرزندان شما (اگر مؤمن نباشند) هیچ سودی برایتان ندارند که در آن روز خدا میان شما به کلی جدایی میافکند و خدا به هر چه کنید بیناست.
- ترجمه الهی قمشهای٤ قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَـوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
همانا در ابراهیم و کسانی که با او بودند برای شما الگوی خوبی [یعنی اقتداء نیک یا خصلت نیک که شایسته است که به آن اقتداء شود] میباشد آنوقت که به قوم خود گفتند همانا ما از شما و از آنچه غیر از خداوند بندگی میکنید برائت جویندهایم، از شما کفر (برائت) ورزیدیم (دوری گزیدیم) و دشمنی و بغض بین ما و شما بطور ابدی آشکار شد [یعنی بغض ما بر شما بغض برای خداوند است و بغض شما بر ما بغض برای شیطان است] تا آنکه به خدای یگانه ایمان بیاورید [و در این صورت عداوت، محبّت و الفت میگردد]، مگر قول ابراهیم به پدرش که حتماً برای تو طلب آمرزش میکنم و از [قِبل خداوند یا از رحمت یا از عذاب] خداوند، از چیزی برای تو مالک نیستم [ای] پروردگار ما، فقط بر تو توکّل کردیم و به تو برگشتیم و بازگشت (سرانجام) به تو است {توکّل جز با ترک نسبت دادن فعل به نفس نیست، و انابه در این صورت با ترک نسبت دادن صفات میباشد، و إِلَيْكَ الْمَصِير اشاره به فنای ذات است}
- ترجمه سلطانیهمانا در ابراهیم و کسانی که با او بودند برای شما الگوی خوبی میباشد آنوقت که به قوم خود گفتند همانا ما از شما و از آنچه غیر از خداوند بندگی میکنید برائت جویندهایم، از شما کفر (برائت) ورزیدیم (دوری گزیدیم) و دشمنی و بغض بین ما و شما بطور ابدی آشکار شد تا آنکه به خدای یگانه ایمان بیاورید، مگر قول ابراهیم به پدرش که حتماً برای تو طلب آمرزش میکنم و از خداوند، از چیزی برای تو مالک نیستم (ای) پروردگار ما فقط بر تو توکّل کردیم و به تو برگشتیم و بازگشت (سرانجام) به تو است
- ترجمه راستینبرای شما مؤمنان بسیار پسندیده و نیکوست که به ابراهیم و اصحابش اقتدا کنید که آنها به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و بتهای شما که به جای خدا میپرستید به کلی بیزاریم، ما مخالف و منکر شماییم و همیشه میان ما و شما کینه و دشمنی خواهد بود تا وقتی که تنها به خدای یگانه ایمان آرید، الاّ آنکه ابراهیم به پدر (یعنی عموی) خود گفت: (اگر ایمان آری) من برای تو از خدا آمرزش میطلبم (که از شرک و عصیان گذشته تو درگذرد) و (هر گاه ایمان نیاوری) دیگر من بر نجات تو از (قهر و غضب) خدا هیچ کاری نتوانم کرد، بار الها، ما بر تو توکل کردیم و رو به درگاه تو آوردیم و بازگشت تمام خلق به سوی توست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
[ای] پروردگار ما، ما را به عنوان فتنه (امتحان) برای کسانی که کفر ورزیدهاند قرار مده [یعنی ما را به عنوان امتحان یا به عنوان گمراهی یا به عنوان اثم یا به عنوان کفر یا به عنوان فضیحت (رسوایی) یا به عنوان عذاب یا به عنوان اضلال قرار مده، یعنی ما را سبب آن برای آنها قرار مده، یا ما را به خاطر عذاب کسانی که کفر ورزیدهاند ممتحن قرار مده، یا به خاطر هدایت یافتن کسانی که کفر ورزیدهاند و به عنوان سبب شدن آنان برای فتنۀ کسانی که کفر ورزیدهاند] و [در آنچه که از ما تفریط شد] ما را بیامرز، [ای] پروردگار ما، همانا تو همان عزیز [غالب منیع (بسیار با مناعت)] و حکیم هستی [که دقایق امور را میدانی، و صنع را مشتملاً بر غایات دقیق انیق (شگفتآور) اتقان (استوار کردن) میکنی]
- ترجمه سلطانی(ای) پروردگار ما، ما را به عنوان فتنه (امتحان) برای کسانی که کفر ورزیدهاند قرار مده و ما را بیامرز، (ای) پروردگار ما همانا تو همان چیره و حکیم هستی
- ترجمه راستینپروردگارا، ما را مایه فتنه و امتحان کافران مگردان و پروردگارا، ما را بیامرز که تنها تویی که (بر هر کار) بسیار مقتدری و (به صلاح خلق) کاملا آگاهی.
- ترجمه الهی قمشهای٦ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَن يَتَـوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ
البتّه همانا برای شما در آنها (ابراهیم و قومش) برای کسی که به خداوند و روز آخر امید میدارد الگویی نیکو میباشد و [کسی از شما] که [از تاسّی کردن] روی گرداند [پس به خداوند به چیزی ضرری نمیرساند و جز این نیست که از روی ترحّم بر شما به شما امر به تاسّی کردن نمود] زیرا خداوند او بینیاز و ستوده است [چه حمد شود یا حمد نشود]
- ترجمه سلطانیالبتّه همانا برای شما در آنها (ابراهیم و قومش) برای کسی که به خداوند و روز آخر امید میدارد الگویی نیکو میباشد و کسی که روی گرداند پس همانا خداوند او بینیاز و ستوده است
- ترجمه راستینالبته برای شما مؤمنان هر که به خدا و (ثواب) عالم آخرت امیدوار است اقتداء به ابراهیم و یارانش نیکوست، و هر که روی (از خدا) بگرداند خدا (از طاعت خلق) کاملا بینیاز و به ذات خود ستوده صفات است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ عَسَى اللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
چه بسا خداوند بین شما و کسانی از آنها که دشمنی داشتهاید دوستی قرار دهد، و خداوند بسیار توانا [است بر اینکه معادات (به هم دشمنی کردن) و تبرّى (بیزاری جُستن) را به محبّت و موالات (با هم دوستی کردن) تبدیل نماید] و خداوند بسیار آمرزنده است [آنچه که از آنها از معادات شما به جهالتی صادر شده و آنچه که از شما از موالات با آنها به جهالتی صادر شده است را میبخشد] و مهربان است [که به آنها رحم میکند و به شما رحم میکند چه رسد به مغفرت او بر شما]
- ترجمه سلطانیچه بسا خداوند بین شما و کسانی از آنها که دشمنی داشتهاید دوستی قرار دهد، و خداوند بسیار توانا و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینامید است که خدا دوستی میان شما و دشمنانتان (به فتوحات اسلام و ایمان کفّار) برقرار گرداند و خدا قادر و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
خداوند شما را از [دوستی کردن با] کسانی که در دین با شما جنگ نکردهاند و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمیکند که از آنها بیزاری جویید و به آنها دادگری کنید همانا خداوند دادگران را دوست میدارد
- ترجمه سلطانیخداوند شما را از (دوستی کردن با) کسانی که در دین با شما جنگ نکردهاند و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمیکند که از آنها بیزاری جویید و به آنها دادگری کنید همانا خداوند دادگران را دوست میدارد
- ترجمه راستینخدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمیکند که با آنان نیکی کنید و به عدالت و انصاف رفتار نمایید، که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست میدارد.
- ترجمه الهی قمشهای٩ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن يَتَـوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِـمُونَ
جز این نیست که خداوند شما را از کسانی که با شما در دین جنگ کردند و شما را از وطنتان اخراج نمودند و بر اخراج شما پشتیبانی کردند نهی میکند که [کراهت بدارید که] با آنها دوستی کنید و کسانی که با آنها دوستی کنند پس آنان [با وضع ولایت (دوستی کردن) در غیر موضع آن بلکه در موضع عداوت] همان ظالمان هستند
- ترجمه سلطانیجز این نیست که خداوند شما را از کسانی که با شما در دین جنگ کردند و شما را از وطنتان اخراج نمودند و بر اخراج شما پشتیبانی کردند نهی میکند که (کراهت بدارید که) با آنها دوستی کنید و کسانی که با آنها دوستی کنند پس آنان همان ظالمان هستند
- ترجمه راستینو تنها شما را از دوستی کسانی نهی میکند که در دین با شما قتال کرده و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شدند، زنهار آنها را دوست نگیرید و کسانی که با آنان دوستی و یاوری کنند ایشان به حقیقت ظالم و ستمکارند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که مؤمنات مهاجر نزد شما میآیند پس آنها را امتحان کنید [به اینکه موافقت قلوب آنها را بر زبانشان اختبار (آزمون) نمایید به اینکه قسم بخورند که از جهت بغض زوج و نه به جهت رغبت از سرزمینی به سرزمینی دیگر و نه التماس دِینی خارج نشدهاند و جز حبّ بر خداوند خارج نشدهاند] خداوند به ایمان آنها داناتر است [و جز این نیست که به شما به امتحان کردن امر میکند تا آنکه ایضاً ایمان آنها بر شما ظاهر شود] پس اگر آنها را مؤمنه دانستید پس آنها را به کفّار برمگردانید آنها بر آنان حلال نیستند و آنان بر آنها حلال نیستند و آنچه را که [بر این زنها از مهر و غیر آن] انفاق کردهاند به آنها (کفّار) بدهید و وقتی که اجرتهای (مهریۀ) آنها را به آنها بدهید {مهریههایشان را به عنوان اجور (اجرتها) نامید، برای اینکه مهریه، اجرت برای بذل بُضع (شرمگاه) است} گناهی بر شما نیست که با آنها نکاح کنید و کافرات را به زناشویی نگه مدارید و [اگر زنی از شما به کفّار ملحق شد] آنچه که انفاق کردهاید را درخواست کنید و باید آنچه که انفاق کردهاند را درخواست نمایند [یعنی وقتی که بین شما معاهده میباشد پس آنچه که شما انفاق کردهاید را درخواست کنید و آنان نیز باید آنچه که انفاق کردهاند را درخواست کنند و زنان ملحقات (ملحق شدگان) از آنها به شما را به آنها بر نگردانید و طلب استرداد ملحقات از شما به آنان را نکنید] آن حکم خداوند است که بین شما [به آن] حکم میکند و خداوند [به مصالح و غایات مترتّبه بر افعال و احکام] بسیار دانا و حکیم است [که فعلی را انجام نمیدهد مگر به غایات محکمهٔ نافع و حکمى را حکم نمیکند مگر برای مصالح عدیده و غایاتی شریفه]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که مؤمنات مهاجر نزد شما میآیند پس آنها را امتحان کنید خداوند به ایمان آنها داناتر است پس اگر آنها را مؤمنه دانستید پس آنها را به کفّار برمگردانید آنها (مؤنّث) بر آنان (مذکّر) حلال نیستند و آنان (مذکّر) بر آنها (مؤنّث) حلال نیستند و آنچه را که انفاق کردهاند به آنها بدهید و وقتی که مهریۀ آنها را به آنها بدهید گناهی بر شما نیست که با آنها نکاح کنید و کافرات را به زناشویی نگه مدارید و (اگر زنی از شما به کفّار ملحق شد) آنچه که انفاق کردهاید را درخواست کنید و باید آنچه که انفاق کردهاند را درخواست نمایند آن حکم خداوند است که بین شما حکم میکند و خداوند بسیار دانا و حکیم است
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، زنانی که به عنوان اسلام و ایمان (از دیار خود) هجرت کرده و به سوی شما آمدند (ممکن است جاسوس باشند) شما از آنها تحقیق کرده و امتحانشان کنید و البته خدا به (صدق و کذب) ایمانشان داناتر است، اگر با ایمانشان شناختید آنها را دیگر به شوهران کافرشان بر مگردانید که هرگز این زنان مؤمن بر آن کفّار و آن شوهران کافر بر این زنان حلال نیستند ولی مهر و نفقهای که شوهران مخارج آن زنان کردهاند به آنها بپردازید، و باکی نیست که شما با آنان نکاح کنید در صورتی که اجر و مهرشان را بدهید. و هرگز متوسل به حفاظت (و عقد و پیمان) زنان کافره نشوید و (اگر زنانتان از اسلام به کفر برگشتند و نزد کافران رفتند) از کفّار مهر و نفقه مطالبه کنید، آنها هم (اگر زنانشان ایمان آوردند و نزد شما آمدند) مهر و نفقه طلبند. این حکم خداست که میان شما حکم میکند و خدا (به حقایق امور) دانا و (به مصالح خلق) آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَإِن فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِّنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُم مِّثْلَ مَا أَنفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ
و اگر چیزی از شما فوت شد [یعنی یکی] از ازواج شما به سوی کفّار [برگشت] و به شما عاقبت (غنیمت) رسید آنگاه [ای مؤمنین] به کسانی که ازواجشان رفتهاند مثل آنچه که انفاق کردهاند [از غنیمتی که به شما رسیده] بدهید [یا معنی میدهد که شما بر زنانی دیگر عاقبت دهید و ای مؤمنان از بیت المال (خزانه) مسلمین به کسانی که ازواجشان رفتهاند آنچه که انفاق کردهاند را بدهید] و [ای مؤمنین از عدم اعطاء آنچه که انفاق کردهاند] بهراسید از خداوندی که شما به او مؤمن هستید
- ترجمه سلطانیو اگر چیزی از شما فوت شد (یعنی یکی) از ازواج شما به سوی کفّار (برگشت) و به شما عاقبت (غنیمت) رسید آنگاه به کسانی که ازواجشان رفتهاند مثل آنچه که انفاق کردهاند را بدهید و بهراسید از خداوندی که شما به او مؤمن هستید
- ترجمه راستینو اگر از زنان شما کسانی (مرتد شده) به سوی کافران رفتند و شما در مقام انتقام بر آمدید و غنیمت بردید، به مردانی که زنانشان رفتهاند به قدر همان مهر و نفقهای که خرج کردهاند بدهید، و از خدایی که به او ایمان آوردهاید بترسید و پرهیزکار شوید.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ای پیامبر وقتی که مؤمنات [یعنی مذعنات (زنان اذعان کنندگان) یا مشرفات بر اسلام] نزد تو میآیند که با تو بیعت کنند {چون زمان بعثت رسول خدا (ص) زمان فترت از رسولان (ع) و اندراس (محو شدن، پوسیدگی) از احکام آنها بود و مردم با اخذ از پدران و معلّمین، منتحل بر ملّت خود بودند و بیعت که اصل جملهٔ خیرات میباشد و شریعتی نبوده و ملّتی (دینی) صدق نکرده مگر با آن، اثر آن مندرسی (محو شدهای) ممحوّ (نقش و نوشتهٔ پاک شده) از اذهان، بلکه غریبه در انظار آنها و مستهجنه (قبیح) در عقول جزئیّهٔ آنها بود و مردان بعد از مشاهدهٔ این فعلت از رسول خدا (ص) و اخذ بیعت از هر کسی که ارادهٔ اسلام میکرد یقین کردند که آنها وقتی که ارادهٔ اسلام کنند این فعلت بر ایشان واجب است، و امّا زنان پس مانند این است که وجوب آن بر آنها (زنان) مخفی بود و مانند این است که آنها اعتقاد داشتند که اسلام به این است که بگویند: «لا اله الا الله، محمّد رسول الله» و ندانستند که انسان با این کلمه در امان است و امّا اسلام که جز با بیعت کردن محقّق نمیشود خدای تعالی چگونگی بیعت آنان را به عنوان تعریض به وجوب آن ایضاً بر آنها (زنان) ظاهر کرد} بنابر اینکه چیزی [از اشیاء یا چیزی از اشراک] را با خداوند شریک نکنند و سرقت نکنند و زنا ندهند و اولاد خود را [با وأد (زنده به گور کردن)] نکشند و بهتانی که آن را بین دستان خود و پاهای خود افتراء میبندند نیاورند {بطن (شکم) زن که جنین را حمل میکند بین دو دست است و فرج وی که طفل از آن متولّد میکند بین دو پایش است، و بهتانی که آنها از آن نهی شدند قذف محصنات و دروغ بر مردم، و اضافت اولاد به ازواج بنابر بطلان است} و از تو در نیکی نافرمانی نکنند [یعنی در آنچه که تو به آن امر کردی تو را عصیان نورزند زیرا معروف جز آن نیست] پس با آنها بیعت کن و از خداوند برای آنها آمرزش بطلب همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است {گفته شده پیامبر (ص) با این آیه با کلام با زنان بیعت میکرد و دست رسول خدا (ص) دست هیچ زنی را مسّ نمیکرد جز زنی را که او (مؤنّث) را مالک میشد، و روایت شده که وقتی که با زنان بیعت میکرد قدح آبی میخواست و دست خویش را در آن فرو میبرد و میگفت آنچه را که خدای تعالی آن را فرمود سپس دستش را خارج میکرد سپس آنها (زنان) دستشان را در آن فرو میبردند، و گفته شده که او (ص) با آنها از ورای جامه بیعت میکرد و گفته شده وجه در بیعت زنان با آنکه آنها (زنان) در جنگها از اهل نصرت (یاری رساندن) نیستند همان اخذ عهد از آنها (زنان) به آنچه است که شأن آنها را در دین و انفس و ازواج اصلاح مینماید}
- ترجمه سلطانیای پیامبر وقتی که مؤمنات (مذعنات) نزد تو میآیند که با تو بیعت کنند بنابر اینکه چیزی را با خداوند شریک نکنند و سرقت نکنند و زنا ندهند و اولاد خود را نکشند و بهتانی که آن را بین دستان خود (بطن) و پاهای خود (فرج) افتراء میبندند نیاورند و از تو در نیکی نافرمانی نکنند پس با آنها بیعت کن و از خداوند برای آنها آمرزش بطلب همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینالا ای پیغمبر (گرامی) چون زنان مؤمن آیند که با تو بیعت کنند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زنا کاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بر کسی افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند (یعنی فرزندی را که میان دست و پای خود پرورده و علم به آن از انعقاد نطفه او دارند به دروغ به کسی غیر پدرش نبندند) و با تو در هیچ امر معروفی مخالفت نکنند، بدین شرایط با آنها بیعت کن و بر آنان از خدا آمرزش و غفران طلب، که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ
ای کسانی که ایمان آوردهاید قومی که خداوند بر آنها غضب کرده است را به دوستی مگیرید آنها همانا از آخرت مأیوس شدهاند همانطور که کفّار از اصحاب قبور یأس میدارند.
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید قومی که خداوند بر آنها غضب کرده است را به دوستی مگیرید آنها همانا از آخرت مأیوس شدهاند همانطور که کفّار از اصحاب قبور یأس میدارند.
- ترجمه راستینالا ای اهل ایمان، هرگز قومی را که خدا بر آنان غضب کرده (یعنی جهودان را) یار و دوستدار خود مگیرید که آنها از عالم آخرت به کلی مأیوسند چنانکه کافران از اهل قبور نومیدند (یعنی فرقی میان جهودان و اهل کتاب که خود را معتقد به خدا و قیامت میدانند با کافران بیعقیده در مقام عمل هیچ نیست که هیچ کدام طالب آخرت و در فکر قیامت ابدا نیستند).
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند و او غالب و حکیم است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند و او غالب و حکیم است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش خدای عالم که مقتدر و حکیم است مشغولند.
- ترجمه الهی قمشهای٢ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِـمَ تَقُـولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا آنچه که [خود] انجام نمیدهید را [به دیگران] میگوئید {و این گفتن اعمّ است از اینکه در احکام الهیّه باشد به اینکه انسان به نحو افتاء یا تقلید حکمی از احکام را بگوید و حال آنکه خودش آن را انجام ندهد، و در امر به معروف و نهی از منکر به این است که به غیر خود امر کند و حال آنکه خودش ایتمار (فرمانبرداری) نکند و نهی کند و خودش انتهاء (خودداری) نکند، و در مواعظ و نصایح به این است که وعظ کند و نصیحت نماید به آنچه که خودش آن را انجام نمیدهد، و در صنایع و حِرَف (حرفهها) این است که صاحب حرفه وقتی که به صاحب صنعت میگوید که شایسته است که صنعت او چنین و چنان باشد، یا بگوید صنعت وقتی که چنین و چنان باشد مصنوع محکم میباشد و باقیماندنی میباشد و خود انجام ندهد}
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید چرا آنچه که (خود) انجام نمیدهید را (به دیگران) میگوئید
- ترجمه راستینالا ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی به زبان میگویید که در مقام عمل خلاف آن میکنید؟
- ترجمه الهی قمشهای٣ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُـولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ
نزد خداوند منفوری بزرگ است که آنچه را که [خود] انجام نمیدهید [به دیگران] بگوئید
- ترجمه سلطانینزد خداوند منفوری بزرگ است که آنچه را که (خود) انجام نمیدهید (به دیگران) بگوئید
- ترجمه راستیناین عمل که سخن بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب میآورد.
- ترجمه الهی قمشهای٤ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ
همانا خداوند دوست میدارد کسانی را که در راه او [در حالی که] به صف [هستند، صف بسته] پیکار میکنند مانند اینکه آنها بنایی مرصوص (محکم، اتّصال داده شده به هم) هستند
- ترجمه سلطانیهمانا خداوند دوست میدارد کسانی را که در راه او (در حالی که) به صف (هستند) پیکار میکنند مانند اینکه آنها بنایی محکم (اتّصال داده شده به هم) هستند
- ترجمه راستینخدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدّی آهنین همدست و پایدارند بسیار دوست میدارد.
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَاقَوْمِ لِـمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ
و [به آنها یاد آوری کن] آنوقتی را که موسی به قومش گفت ای قوم من، چرا مرا میآزارید و همانا میدانید که من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم [تا قبح فعل قوم موسی و غایت آن که مترتّبه بر آن است را به یاد آورند و از ایذاء (آزار دادن) تو یا ایذاء عترت تو بعد از تو ارتداع (خودداری) کنند] و چون [از حقّ] منحرف شدند خداوند قلوب آنان را [از استقامت انسانیّت] منحرف کرد و خداوند مردمان فاسق را هدایت نمیکند
- ترجمه سلطانیو (یاد آوری کن) آنوقتی را که موسی به قومش گفت ای قوم من، چرا مرا میآزارید و همانا میدانید که من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم و چون منحرف شدند خداوند قلوب آنان را منحرف کرد و خداوند مردمان فاسق را هدایت نمیکند
- ترجمه راستین(یاد آر) وقتی که موسی به قوم خود گفت: ای قوم، برای چه مرا رنج و آزار میدهید (و تهمت سحر و کذب و عیبهای دیگر بر من میبندید) در صورتی که بر شما معلوم است که من رسول خدا به سوی شما هستم؟باز چون (از حق) روی گردانیدند خدا هم دلهای بینورشان را (از سعادت و اقبال به حق) بگردانید و خدا هرگز مردم نابکار فاسق را هدایت نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٦ وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّـمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ
و [به آنها یاد آوری کن تا به حقّ بودن تو متذکّر شوند و از طاعت تو خارج نشوند] آنوقتی را که عیسی پسر مریم گفت ای بنی اسرائیل همانا من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم تصدیق کنندهام بر آنچه از تورات که بین دستانم است و بشارت دهندهام به رسولی که بعد از من میآید اسم او احمد است و چون بیّنات را نزد آنها آورد گفتند این سحری واضح است
- ترجمه سلطانیو (یاد آوری کن) آنوقتی را که عیسی پسر مریم گفت ای بنی اسرائیل همانا من فرستادهٔ خداوند به سوی شما هستم تصدیق کنندهام بر آنچه از تورات که بین دستانم است و بشارت دهندهام به رسولی که بعد از من میآید اسم او احمد است و چون بیّنات را نزد آنها آورد گفتند این سحری واضح است
- ترجمه راستینو هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق میکنم و نیز (شما را) مژده میدهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْـلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ
و چه کسی ظالمتر از کسی است که بر خداوند دروغ افتراء بندد و (حال آنکه) او به اسلام دعوت میشود {ظاهر آن مُنزل (نازل شده) دربارهٔ منکرین محمّد (ص) و رسالت او و معجزات او و قول آنها است که انبیاء (ع) توصیّه کردهاند که به رسولی ایمان نیاوریم مگر چنین و چنان باشد، به ما گفتند: بعد از ما پیامبری نیست، لکن تعریض به کسی است که بعد از رسول (ص) ادّعاى خلافت کرد و آن را از رسول (ص) یا از خداوند ادّعاء کردند} و خداوند مردمان ستمکار [با وضع ولایت در غیر موضع آن و با ادّعاى خلافت بدون استحقاق] را هدایت نمیکند
- ترجمه سلطانیو چه کسی ظالمتر از کسی است که بر خداوند دروغ افتراء بندد و (حال آنکه) او به اسلام دعوت میشود و خداوند مردمان ستمکار را هدایت نمیکند
- ترجمه راستینو آیا از آن کس که به راه اسلام و سعادتش میخوانند و او همان دم بر خدا افترا و دروغ میبندد کسی ستمکارتر هست؟و خدا هم هیچ قوم ستمکاری را هدایت نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٨ يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
میخواهند نور خداوند {نور خداوند همان ولایت است} را با دهانشان خاموش کنند و (حال آنکه) خداوند تمام کنندهٔ نور خود است و اگرچه کافران [به ولایت] از آن کراهت دارند
- ترجمه سلطانیمیخواهند نور خداوند (ولایت) را با دهانشان خاموش کنند و (حال آنکه) خداوند تمام کنندهٔ نور خود است و اگرچه کافران از آن کراهت دارند
- ترجمه راستینکافران میخواهند تا نور خدا را به گفتار باطل (و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا نور خود را هر چند کافران خوش ندارند کامل و محفوظ خواهد داشت.
- ترجمه الهی قمشهای٩ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
او کسی است که رسولش را به هدایت [یعنی رسالت] و دین حق فرستاد [و اسلام همانچه است که با آن هدایت به سوی امام و ایمان و دین حقّ است] تا که او را بر دین [یعنی بر جنس ادیان و طُرُق مختلفه] همگی غالب نماید {زیرا طُرُق نفس به سوی شیطان بسیار است و حال آنکه طریق الی الله واحد و همان طریق ولایت است} و اگرچه مشرکین [به ولایت] کراهت دارند
- ترجمه سلطانیاو کسی است که رسولش را به هدایت و دین حق فرستاد تا که او را بر ادیان همگی غالب نماید و اگرچه مشرکین کراهت دارند
- ترجمه راستیناوست خدایی که رسولش (محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله) را به هدایت خلق و ابلاغ دین حق فرستاد تا آن را هر چند مشرکان خوش ندارند بر همه ادیان عالم غالب گرداند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ
ای کسانی که ایمان آوردهاید [یعنی با بیعت عامّه اسلام آوردهاید] آیا شما را به تجارتی که شما را از عذابی دردناک نجات بدهد دلالت کنم؟
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید آیا شما را به تجارتی که شما را از عذابی دردناک نجات بدهد دلالت کنم؟
- ترجمه راستینای اهل ایمان، آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم؟
- ترجمه الهی قمشهای١١ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
[با ایمان خاصّ و بیعت ایمانیّۀ ولویّه] به خداوند و رسول او ایمان بیاورید و در راه خدا با [بذل] اموال خود [که آن همهٔ آنچه است که به انسان نسبت داده میشود] و انفستان [با بذل آن به حیثی که نه انفسى برای شما باقی بماند و نه آنچه که به انفستان نسبت داده میشود] جهاد کنید آن برای شما بهتر است اگر میدانستید [یعنی اگر از اهل علم میبودید آن را میدانستید، یا اگر آن را میدانستید آن را اختیار میکردید]
- ترجمه سلطانیبه خداوند و رسول او ایمان بیاورید و در راه خدا با اموال خود و انفستان جهاد کنید آن برای شما بهتر است اگر میدانستید
- ترجمه راستینبه خدا و رسول او ایمان آرید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید، که این کار (از هر تجارت) اگر دانا باشید برای شما بهتر است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
تا خداوند گناهان شما را برای شما بیآمرزد و شما را در جنّتهایی که از تحت آنها نهرها جاری میشود و به مسکنهای پاکی در جنّات عدن [یعنی جنّات اقامت، و آن آخرین جنّات است] داخل کند آن رستگاری بزرگ است
- ترجمه سلطانیتا خداوند گناهان شما را برای شما بیآمرزد و شما را در جنّتهایی که از تحت آنها نهرها جاری میشود و به مسکنهای پاکی در جنّات عدن داخل کند آن رستگاری بزرگ است
- ترجمه راستینتا خدا گناهان شما ببخشد و در بهشتی که در زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند و در بهشتهای عدن جاودانی منزلهای نیکو عطا فرماید. این همان رستگاری بزرگ است.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ
و [خصلت] دیگری که آن را دوست میدارید، یاری از خداوند و فتح [در دنیا با ظهور قائم (ع)] نزدیک است و به مؤمنین [به ظفر بر لشکریان نفس با ظهور قائم (ع) و نصرت خداوند] بشارت بده
- ترجمه سلطانیو (خصلت) دیگری که آن را دوست میدارید، یاری از خداوند و فتح نزدیک است و به مؤمنین بشارت بده
- ترجمه راستینو باز تجارتی دیگر که آن را هم دوست دارید نصرت و یاری خدا (در جنگ) و فتح نزدیک (سپاه اسلام) است، و اهل ایمان را (به این دو نعمت) بشارت ده.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ
ای کسانی که [با بیعت خاصّهٔ ولویّه] ایمان آوردهاید یاران خداوند باشید همانطور که عیسی پسر مریم به حواریون گفت که چه کسی مرا الی الله یاری میکند، حواریون گفتند ما یاری کنندگان خداییم و گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند پس [بعد از قول عیسی ابن مریم (ع)] گروهی [به خداوند بواسطۀ عیسی یا به عیسی (ع) بعد از این گفتار او] کفر ورزیدند پس به کسانی که ایمان آوردند بر [ضدّ] دشمنانشان کمک کردیم و غالب (چیره) گشتند.
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید یاران خداوند باشید همانطور که عیسی پسر مریم به حواریون گفت که چه کسی مرا الی الله یاری میکند، حواریون گفتند ما یاری کنندگان خداییم و گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند پس گروهی کفر ورزیدند پس به کسانی که ایمان آوردند بر (ضدّ) دشمنانشان کمک کردیم و چیره گشتند.
- ترجمه راستینای اهل ایمان، شما هم یاران خدا باشید چنان که عیسی مریم به حواریین گفت: کیست مرا برای خدا یاری کند؟آنها گفتند: ما یاران خداییم. پس (با آن همه معجزات) طایفهای از بنی اسرائیل به او ایمان آوردند و طایفهای کافر شدند، ما هم آنان را که ایمان آوردند مؤید و منصور گردانیدیم تا بر دشمنشان ظفر یافتند.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند پادشاه قدووس (پاک، منزه از هر عیب و نقص) غالب حکیم است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند پادشاه قدووس (پاک، منزه از هر عیب و نقص) غالب حکیم است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش خدا که پادشاهی منزّه و پاک و مقتدر و حکیم است مشغولند.
- ترجمه الهی قمشهای٢ هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُـولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ
او کسی است که در امّیها رسولی را از آنها برانگیخت که آیات او را برای آنها تلاوت کند و آنها را تزکیه نماید و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد اگرچه قبلاً البتّه در گمراهی واضحی (بدیهی) بودند
- ترجمه سلطانیاو کسی است که در امّیها رسولی را از آنها برانگیخت که آیات او را برای آنها تلاوت کند و آنها را تزکیه نماید و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد اگرچه قبلاً البتّه در گمراهی واضحی (بدیهی) بودند
- ترجمه راستیناوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت میکند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک میسازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی میآموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَـمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و دیگران از آنها که هنوز به آنها ملحق نشدهاند [و تا روز قیامت به آنها ملحق خواهند شد] و او غالب و حکیم است
- ترجمه سلطانیو دیگران از آنها که هنوز به آنها ملحق نشدهاند و او غالب و حکیم است
- ترجمه راستینو نیز قوم دیگری از آنان را (که به روایت از پیغمبر مراد عجمند) که هنوز به عرب (در اسلام) ملحق نشدهاند هدایت فرماید که او خدای مقتدر و همه کارش به حکمت و مصلحت است.
- ترجمه الهی قمشهای٤ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
آن [بعث رسول (فرستادن رسول) از جنس بشر یا بعث مثل محمّد (ص) که آنان را تزکیه نماید سپس به آنها کتاب و حکمت را تعلیم دهد] فضل خداوند است که آن را به کسی [از امّتها] که بخواهد میدهد {و آن منّتی است از او تعالی بر امّت محمّد (ص) یا آن فضل که همان رسالت و نبوّت است فضل خداوند است که آن را به کسی از افراد بشر که بخواهد میدهد} و خداوند دارای فضلی بزرگ است [پس زیاده از آن عطاء میکند یا با دادن رسالت بر مستحقّان چیزی از فضل او کم نمیشود، یا با بعثت محمّد (ص) در آنان دارای فضل بزرگ بر مردم است]
- ترجمه سلطانیآن فضل خداوند است که آن را به کسی که بخواهد میدهد و خداوند دارای فضلی بزرگ است
- ترجمه راستیناین (رسالت و نزول قرآن) فضل و کرامت خداست که به هر که بخواهد میدهد و خدا را فضل و رحمت نامنتهاست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِـمِينَ
مَثَل کسانی که تورات به آنها حمل (تکلیف) شد {تورات را انبیائشان آنها حمل کردند و علمائشان به اینکه تورات را به آنها تعلیم دادند و آنها را به عمل کردن به آن مکلّف کردند، و این به عنوان بیان برای حال یهود و ذمّ برای آنان است لکن آن تعریض به منافقین امّت محمّد (ص) است که به علیّ (ع) اقرار نکردند و کسانی که به قرآن عمل نکردند} سپس آن را حمل نکردند [به اینکه به آن عمل نکردند، در کلفت (سختی) حمل و تعب در آن و عدم انتفاع به آن بلکه تضرّر به سنگینی آن و تعب حمل آن] مانند مَثل خری است که کتاب حمل میکند {پس کسی که قرآن را یاد بگیرد و به آنچه که در آن است عمل نکند از اهل این مَثل باشد} بد است مَثَل این قومی که آیات خداوند را تکذیب کردند [یعنی هر کسی که آیات خداوند را تکذیب کند و هر کس که اهل ملّت (آئین) باشد و وجه الله را اراده نکند از اهل این مَثل میباشد] و خداوند گروه ظالمان [یعنی تکذیب کنندگان آیات خداوند و محمّلان (حمل کنندگان) کتب آسمانی و غیر حاملین (عاملین) آنها] را هدایت نمیکند
- ترجمه سلطانیمَثَل کسانی که تورات به آنها حمل (تکلیف) شد سپس آن را حمل (عمل) نکردند مانند مَثل خری است که کتاب حمل میکند بد است مَثَل این قومی که آیات خداوند را تکذیب کردند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمیکند
- ترجمه راستینوصف حال آنان که علم تورات بر آنان نهاده شد (و بدان مکلف شدند) ولی آن را حمل نکردند (و خلاف آن عمل نمودند) در مثل به حماری ماند که بار کتابها بر پشت کشد (و از آن هیچ نفهمد و بهره نبرد) ، آری مثل قومی که حالشان این است که آیات خدا را تکذیب کردند بسیار بد است و خدا هرگز ستمکاران را (به راه سعادت) رهبری نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٦ قُلْ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
بگو ای کسانی که یهودی شدهاید اگر میپندارید که شما اولیاء برای خداوند، نه مردم، هستید پس اگر [در این ادّعا] راستگو میباشید تمنّای مرگ نمائید {یعنی اگر شما اولیاء برای خداوند هستید پس زندگانی دنیوی حاجب شما از او میشود و هر محبّی (دوستداری) تمنّای ملاقات محبوب میکند و مرگ شما را از حجاب خارج میسازد و شما را به لقاء الله میرساند}
- ترجمه سلطانیبگو ای کسانی که یهودی شدهاید اگر میپندارید که شما اولیاء برای خداوند، نه مردم، هستید پس اگر راستگو میباشید تمنّای مرگ نمائید
- ترجمه راستینبگو: ای جماعت یهود، اگر پندارید که شما به حقیقت دوستداران خدایید نه مردم دیگر، پس تمنّای مرگ کنید اگر راست میگویید.
- ترجمه الهی قمشهای٧ وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِـمِينَ
و آن را به (سبب) آنچه که دستانشان [از معاصی] مقدّم (از پیش مهیّا) نموده است ابداً تمنّا نمیکنند [برای اینکه آنها فراموش کننده بر خداوند و راضی به حیات دنیا هستند] و خداوند به ستمکاران [یعنی به آنها] دانا است
- ترجمه سلطانیو آن را به (سبب) آنچه که دستانشان (از معاصی) مقدّم (از پیش مهیّا) نموده است ابداً تمنّا نمیکنند و خداوند به ستمکاران دانا است
- ترجمه راستینو حال آنکه در اثر آن کردار بد که به دست خود (برای آخرت خویش) پیش فرستادهاند ابدا آرزوی مرگ نخواهند کرد (بلکه از مرگ سخت ترسان و هراسانند) و خدا به (کردار) ستمکاران داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٨ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِـمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
[به یهود یا به جمیع خلق] بگو همانا مرگی که از آن فرار میکنید پس همانا آن با شما ملاقات میکند [و فرار از آن به شما نفع نمیرساند و لکن فرار شما از آنچه که ضرر میزند در مابعد آن است] سپس به عالِم غیب و شهادت [یعنی به کسی که جمیع غایبات از مدارک یا جمیع غایبات از خلق و جمیع مشهودات را، یا جمیع آنچه که از شأن آن این است که مشاهده شود را میداند یا عالم عالم غیب و عالم عالم شهادت است] برگردانده میشوید آنگاه به آنچه که عمل میکردید به شما خبر میدهد [و بحسب آن به شما جزاء داده میشود]
- ترجمه سلطانیبگو همانا مرگی که از آن فرار میکنید پس همانا آن با شما ملاقات میکند سپس به عالِم غیب و شهادت برگردانده میشوید آنگاه به آنچه که عمل میکردید به شما خبر میدهد
- ترجمه راستینبگو: عاقبت مرگی که از آن میگریزید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای پیدا و پنهان است بازگردانیده میشوید و او شما را به آنچه میکردهاید آگاه میسازد.
- ترجمه الهی قمشهای٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که برای نماز از روز جمعه نداء داده میشوید آنگاه به ذکر خداوند [یعنی نماز] بکوشید [سرعت بگیرید (بشتابید)] و معامله را ترک کنید [زیرا بیع در این روز خلاف مقتضای این روز است، خصوصاً وقت وصول خورشید به نصف النّهار] آن برای شما بهتر است {زیرا وقتی که هر روزی حقّ آن اداء شود برای شما بهتر میباشد} اگر میدانستید [که آن برای شما بهتر است آن را انتخاب میکردید]
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید وقتی که برای نماز از روز جمعه نداء داده میشوید آنگاه به ذکر خداوند بکوشید و معامله را ترک کنید آن برای شما بهتر است اگر میدانستید
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، هر گاه (شما را) برای نماز روز جمعه بخوانند فی الحال به ذکر خدا بشتابید و کسب و تجارت رها کنید که این اگر بدانید برای شما بهتر خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
پس وقتی که نماز گزارده شد آنگاه در زمین منتشر شوید و از فضل [صوری] خداوند [با طلب کردن آنچه که از جهت حلال به آن احتیاج دارید، و فضل معنوی خداوند با زیارت اخوان و عیادت مریضهایشان و تشییع جنازههایشان] طلب کنید و خداوند را بسیار ذکر کنید با ترقّب به اینکه شما رستگار شوید {زیرا فلاح (رستگاری) به ذکر است برای اینکه مناط طاعت و معصیت ذکر و غفلت است}
- ترجمه سلطانیپس وقتی که نماز گزارده شد آنگاه در زمین منتشر شوید و از فضل خداوند طلب کنید و خداوند را بسیار ذکر کنید با ترقّب به اینکه شما رستگار شوید
- ترجمه راستینپس آنگاه که نماز پایان یافت (بعد از ظهر جمعه باز در پی کسب و کار خود رفته و) روی زمین منتشر شوید و از فضل و کرم خدا (روزی) طلبید، و یاد خدا بسیار کنید تا مگر رستگار و سعادتمند گردید.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
و وقتی که تجارت یا لهوی میبینند به سوی آن (تجارت) پراکنده میشوند و تو را ایستاده [در حالی که بر منبر خطاب میکنی یا در نماز] رها میکنند [به آنها] بگو آنچه [از نعیم مقیم (ماندنی)] که نزد خداوند است از لهو و از تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزی دهندهها است.
- ترجمه سلطانیو وقتی که تجارت یا لهوی میبینند به سوی آن پراکنده میشوند و تو را ایستاده رها میکنند بگو آنچه که نزد خداوند است از لهو و از تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزی دهندهها است.
- ترجمه راستینو این مردم (سست ایمان) چون تجارتی یا لهو و بازیچهای ببینند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند؛ بگو که آنچه نزد خداست (یعنی ثواب آخرت و بهشت ابد) بسیار برای شما از لهو و لعب و تجارت (های دنیا) بهتر است و خدا بهترین روزیدهنده است. (در شأن نزول آیه جابر روایت کرد که قومی با رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نماز جمعه میخواندند، آواز طبل کاروان تجارت شنیدند، همه از پی تجارت و صدای لهو طبل رفتند جز هشت یا دوازده تن. رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: اگر این عده هم میرفتند عذاب خدا بر امت نازل میشد)
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ
وقتی که منافقان نزد تو میآیند میگویند شهادت میدهیم که همانا تو البتّه رسول خدایی و خداوند میداند که تو، البتّه رسول او هستی و خداوند گواهی میدهد که منافقان البتّه دروغگو هستند {نفاق عبارت از اظهار آنچه است که به آن عقیده نداشته باشی مثل کسانی که بدون اعتقاد به رسالت رسول (ص) یا با شکّ در رسالت او اظهار اسلام نمودند و با بیعت نبویّه بیعت کردند، یا معتقد بودند سپس شکّ و انکار پیشآمد کرد، این بحسب ظاهر و اعتقاد است و گاهی نفاق بحسب اعمال ظاهره بدون موافقت احوال باطنه اعتبار میشود}
- ترجمه سلطانیوقتی که منافقان نزد تو میآیند میگویند شهادت میدهیم که همانا تو البتّه رسول خدایی و خداوند میداند که تو، البتّه رسول او هستی و خداوند گواهی میدهد که منافقان البتّه دروغگو هستند
- ترجمه راستین(ای رسول ما) چون منافقان ریاکار نزد تو آیند گویند که ما به یقین و حقیقت گواهی میدهیم که تو رسول خدایی؛ و خدا میداند که تو رسول اویی و خدا هم گواهی میدهد که منافقان سخن دروغ میگویند.
- ترجمه الهی قمشهای٢ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
قسمهایشان را به عنوان سپر [از قتل و اسر (اسارت)] گرفتهاند [و با آن خونهایشان و اموالشان را حفظ کردند، یا از شتم و لوم (سرزنش) مسلمین آن را به عنوان سپر گرفتند، یا سپر از سوء ظنّ مسلمین به آنها و فرارشان از آنها] و از راه خدا [که همان علی (ع) و ولایت او است] صدّ کردند (بازداشتند یا اعراض کردند) همانا آنها آنچه که عمل میکردند بد است
- ترجمه سلطانیقسمهایشان را به عنوان سپر گرفتهاند و از راه خدا بازداشتند همانا آنها آنچه که عمل میکردند بد است
- ترجمه راستینقسمهای (دروغ) خود را سپر جان خویش (و مایه فریب خلق) قرار دادهاند و بدین وسیله راه خدا را (به روی خلق) بستهاند، آنان آنچه میکنند بسیار بد میکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٣ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ
آن [دروغ و به عنوان سپر گرفتن ایمان و صدّ (منع کردن) و صدود (مانع شدن) از سبیل الله] به (سبب) این است که آنها ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند {و کفر بعد از ایمان ابلغ (بیشتر) و اشدّ (شدیدتر) از کفر اوّل است و کفر نفاق افضح (رسواتر) است} پس بر قلوب آنان مهر نهاده شد [به حیثی که مدخل و مخرج برای ملک و نور در آنها باقی نماند] و (حال آنکه) آنها نمیفهمند [ادراکی اخروی مؤدّی به ادراک دیگر را درک نمیکنند]
- ترجمه سلطانیآن به (سبب) این است که آنها ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند پس بر قلوب آنان مهر نهاده شد و (حال آنکه) آنها نمیفهمند
- ترجمه راستیناین (نفاق و بدکاریشان) برای آن است که آنها (به زبان) ایمان آوردند و سپس (به دل) کافر شدند، پس مُهر (قهر و ظلمت) بر دلهاشان نهاده شد تا هیچ (از حقایق ایمان) درک نکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُـولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
و وقتی که آنها را میبینی اجسام آنها [به حسن (زیبایی) آنها و تجمّل آنها به آنچه که با آن تجمّل میشوند و طراوت آنها و نضارت (شادابی) آنها] تو را متعجّب میکند و اگر [سخن] بگویند [برای طلاقت (روانی) زبانشان و حلاوت کلامشان] به گفتارشان گوش میدهی مانند اینکه آنها [در خالی بودنشان از روح و عقل] چوبهایی [بر دیوار] نهاده شده هستند که [به عنوان ستون برای سقفی یا غیر آن نیستند، برای عدم توکّلشان بر پروردگارشان و جُبن (ترس) آنها و اتّهام آنها دربارۀ مسلمین] هر صدایی را علیهم (بر ضدّ خود) میپندارند، آنها دشمن هستند، پس از آنها حذر کن خداوند آنها را [از حیات انسانی] کشته است چگونه [از حقّ] بر میگردند (روی میگردانند)
- ترجمه سلطانیو وقتی که آنها را میبینی اجسام آنها تو را متعجّب میکند و اگر (سخن) بگویند به گفتارشان گوش میدهی مانند اینکه آنها چوبهایی (بر دیوار) نهاده شده هستند که هر صدایی را علیهم (بر ضدّ خود) میپندارند، آنها دشمن هستند، پس از آنها حذر کن خداوند آنها را (از حیات انسانی) کشته است چگونه (از حقّ) بر میگردند (روی میگردانند)
- ترجمه راستینتو چون آن منافقان را مشاهده کنی ظاهر و وجود جسمانی آنها (به آراستگی فریبنده) تو را به شگفت آرد و اگر سخن گویند (بس خوشگفتار و چرب زبانند) به سخنهاشان گوش فرا خواهی داد (ولی از باطن و درون) گویی که چوبی خشک تکیه کرده بر دیوارند (و هیچ عقل و ایمان و معرفت ندارند. و چون در باطن نادرست و بداندیشند) هر صدایی بشنوند بر زیان خویش پندارند. دشمنان به حقیقت اینان هستند، از ایشان بر حذر باش، خدایشان بکشد، (از حق) به کجا بازگردانیده میشوند؟
- ترجمه الهی قمشهای٥ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ
و وقتی که به آنها گفته شود که بیایید تا رسول خدا برای شما آمرزش بطلبد [از روی انکار و استکبار] سرهایشان را بر میگردانند و آنها را میبینی که صدّ میکنند (مانع میشوند یا اعراض میکنند) و آنها [از اتیان (آمدن) و اعتذار (عذرخواهی) و استغفار (طلب آمرزش)] استکبار کنندهاند
- ترجمه سلطانیو وقتی که به آنها گفته شود که بیایید تا رسول خدا برای شما آمرزش بطلبد سرهایشان را بر میگردانند و آنها را میبینی که مانع میشوند و آنها استکبار کنندهاند
- ترجمه راستینو هر گاه به آنها گویند: بیایید تا رسول خدا برای شما (از حق) آمرزش طلبد سر بپیچند و بنگری که با تکبر و نخوت (از حق) روی میگردانند.
- ترجمه الهی قمشهای٦ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ
برای آنها طلب آمرزش کنی یا برای آنها طلب آمرزش نکنی بر آنها یکسان است خداوند هرگز آنها را نخواهد آمرزید همانا خداوند مردمان فاسق را [به جنّت یا به حقّ] هدایت نمیکند
- ترجمه سلطانیبرای آنها طلب آمرزش کنی یا برای آنها طلب آمرزش نکنی بر آنها یکسان است خداوند هرگز آنها را نخواهد آمرزید همانا خداوند مردمان فاسق را هدایت نمیکند
- ترجمه راستین(ای رسول) تو (از خدا) بر آنان آمرزش بخواهی یا نخواهی به حالشان یکسان است خدا هرگز آنها را نمیبخشد که همانا قوم نابکار فاسق را خدا هیچ وقت (به راه سعادت) هدایت نخواهد کرد.
- ترجمه الهی قمشهای٧ هُمُ الَّذِينَ يَقُـولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ
آنها کسانی هستند که میگویند که به کسانی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا آنکه پراکنده (متفرّق) شوند و (حال آنکه) گنجهای آسمانها و زمین برای خداوند است و لکن منافقان [که میگویند انفاق نکنید تا آنکه متفرّق شوند] نمیفهمند [یعنی آن را با ادراکی اخروی درک نمیکنند]
- ترجمه سلطانیآنها کسانی هستند که میگویند که به کسانی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا آنکه پراکنده شوند و (حال آنکه) گنجهای آسمانها و زمین برای خداوند است و لکن منافقان نمیفهمند
- ترجمه راستیناینها همان مردم بدخواهند که میگویند: بر اصحاب رسول خدا انفاق مال مکنید تا (از گِردش) پراکنده شوند در صورتی که خدا را گنجهای آسمانها و زمین است لیکن منافقان درک آن نمیکنند.
- ترجمه الهی قمشهای٨ يَقُـولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ
میگویند قطعاً اگر به مدینه مراجعت کنیم حتماً عزیزتر آنها، ذلیلتر را بیرون میکند {از خودشان به عزیزتر و از مؤمنین به ذلیلتر کنایه کردهاند} و (حال آنکه) عزّت فقط برای خداوند و برای رسولش و برای مؤمنین است و لکن منافقین نمیدانند [که عزّت دنیوی و اخروی برای خداوند و نزد خداوند و برای کسانی از حزب الله میباشد و اگرچه بحسب انظار ظاهری مغلوب میباشند]
- ترجمه سلطانیمیگویند قطعاً اگر به مدینه مراجعت کنیم حتماً عزیزتر آنها، ذلیلتر را بیرون میکند و (حال آنکه) عزّت فقط برای خداوند و برای رسولش و برای مؤمنین است و لکن منافقین نمیدانند
- ترجمه راستینآنها (پنهانی با هم) میگویند: اگر به مدینه مراجعت کردیم البته اربابان عزّت و ثروت، مسلمانان ذلیل فقیر را از شهر بیرون کنند، و حال آنکه عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگه نیستند.
- ترجمه الهی قمشهای٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال شما و اولاد شما، شما را از ذکر خداوند سرگرم نسازد {زیرا به قلب برای لطافتش بر آن چیره میشود و اشتغال آن به کثرات خیالی آن را قسیّ میکند و ذکر خداوند آن را از رین (حجاب دل که موجب کفر و گمراهی است، چرک، زنگ) جلاء میدهد، پس اگر انسان به اموال و اولاد اشتغال بدارد پس وقتی که ذاکر بر خداوند باشد ذکر جلاء دهنده بر قلب او از رین میگردد، و وقتی که از ذکر خداوند غافل باشد رین بر قلب او متراکم میگردد به حیثی که اوّلاً تشکیک میکند سپس کفر میورزد و نفاق میکند} و کسی که آن را انجام دهد پس آنان [برای اتلاف بضاعتشان و عدم اخذ عوض برای آن] همان زیانکارانند
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید اموال شما و اولاد شما، شما را از ذکر خداوند سرگرم نسازد و کسی که آن را انجام دهد پس آنان همان زیانکارانند
- ترجمه راستینالا ای اهل ایمان، مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل سازند، و البته کسانی که به امور دنیا از یاد خدا غافل شوند آنها به حقیقت زیانکاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُـولَ رَبِّ لَـوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِـحِينَ
و قبل از آنکه مرگ به هر کدام از شما فرا رسد از آنچه [از اموال و قوا و اعراض] که به شما روزی دادهایم [و از نسبت دادن افعال و اوصاف به خودتان، و از انانیّات خویش] انفاق کنید، پس بگوید پروردگارا چرا برای من [اجلم را] تا مدّتی نزدیک به تأخیر نینداختی که [از آنچه که شایسته است که از آن تصدّق کنم] تصدّق کنم و از صالحان شوم
- ترجمه سلطانیو قبل از آنکه مرگ به هر کدام از شما فرا رسد از آنچه که به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پس بگوید پروردگارا چرا برای من (اجلم را) تا مدّتی نزدیک به تأخیر نینداختی تا تصدّق کنم و از صالحان شوم
- ترجمه راستینو از آنچه روزی شما کردیم (در راه خدا) انفاق کنید پیش از آنکه مرگ بر یکی از شما فرا رسد و در آن حال (به حسرت) بگوید: پروردگارا، چرا اجل مرا اندکی تأخیر نینداختی تا صدقه و احسان بسیار کنم و از نکوکاران شوم؟!
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَلَن يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
و (حال آنکه) خداوند هرگز نفسی را وقتی که اَجل آن بیاید [یعنی اجل مقدّر میشود] به تأخیر نخواهد انداخت و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است.
- ترجمه سلطانیو (حال آنکه) خداوند هرگز نفسی را وقتی که اجل آن بیاید به تأخیر نخواهد انداخت و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است.
- ترجمه راستینو خدا هرگز اجل هیچ کس را از وقتش که فرا رسد تأخیر نیفکند و خدا به هر چه کنید آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
آنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند مُلک [یعنی آنچه که شایسته است که مملوک شود] فقط برای او است و ستایش [یعنی آنچه که شایسته است که کامل با آن وصف شود] فقط برای او است و او بر هر چیزی بسیار توانا است [و قدرت دارد بر استنطاق اشیاء با تسبیح]
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها هست و آنچه که در زمین هست خداوند را تسبیح میکنند مُلک (آنچه که شایسته است که مملوک شود) فقط برای او است و ستایش فقط برای او است و او بر هر چیزی بسیار توانا است
- ترجمه راستینهر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش خدا مشغولند که سلطنت ملک هستی و ستایش (اهل عالم) برای اوست و او بر هر چیز تواناست.
- ترجمه الهی قمشهای٢ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
او کسی است که شما را خلق کرد و [بعضی] از شما کافر و [بعضی] از شما مؤمن هستید [و معنی میدهد پس کسانی از شما مؤمن به ولایت، و کسانی از شما کافر به ولایت هستید] و خداوند به آنچه که عمل میکنید بینا است
- ترجمه سلطانیاو کسی است که شما را خلق کرد و (بعضی) از شما کافر و (بعضی) از شما مؤمن هستید و خداوند به آنچه که عمل میکنید بینا است
- ترجمه راستیناوست خدایی که شما را آفرید، باز شما بندگان فرقهای کافر ناسپاس و بعضی مؤمن خداشناس هستید و خدا به هر چه کنید کاملاً بیناست.
- ترجمه الهی قمشهای٣ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ
آسمانها و زمین را به حقّ خلق کرد [و اسباب آسمانها و زمین که ایجاد شما و ابقای شما به آنها است جز بر امر حقّ و غایتی شریف متقن نمیباشد نه برای این غایات دنیّهٔ (پست) باطله که همان وصول قوای شهویّه و غضبیّه و شیطانیّه با مستلذّات آنها است پس غایات شریف خود را قطع نکنید و ذوات خویش را باطل نسازید] و به شما صورت داد و صورتهای شما را نیکو کرد [تا مقرّب برای او شوید زیرا او شما را خلق کرد و به شما صورت داد مشتمل بر جمیع آنچه که در عالم امر و خلق هست بلکه بر جمیع آنچه که در عالم الهی هست، تا به طرح (افکندن) طواری (نا اهل) از وجوه ذوات خود به شأن او تعالی گردید و به عنوان احقّ به قرب او گردید پس ذوات خود را بدون وصول به غایات خود باطل نکنید] و محلّ بازگشت (سرانجام) [شما] به او است [یعنی آمادگی برای حضور نزد او را طلب کنید و برای وصول به او به أحسن وجوه مهیّا شوید]
- ترجمه سلطانیآسمانها و زمین را به حقّ خلق کرد و به شما صورت داد و صورتهای شما را نیکو کرد و محلّ بازگشت (سرانجام) به او است
- ترجمه راستینخدا آسمانها و زمین را به حق (و نظم احسن اتقن) آفرید و شما آدمیان را به زیباترین صورت برنگاشت، و بازگشت همه خلایق به سوی اوست.
- ترجمه الهی قمشهای٤ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
آنچه که در آسمانها و زمین هست را میداند و آنچه که پنهان میکنید و آنچه که علنی میکنید را میداند و خداوند به ذات سینههای شما بسیار دانا است
- ترجمه سلطانیآنچه که در آسمانها و زمین هست را میداند و آنچه که پنهان میکنید و آنچه که علنی میکنید را میداند و خداوند به ذات سینههای شما بسیار دانا است
- ترجمه راستیناو آنچه را که در آسمانها و زمین است و آنچه را که شما پنهان و آشکار کنید همه را میداند و خدا به اسرار دلها هم داناست.
- ترجمه الهی قمشهای٥ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
[ای مردمان] آیا خبر کسانی که قبلاً کفر ورزیده بودند نزد شما نیامد [پس، از احوال آنان عبرت بگیرید و از مثل افعال آنها خودداری نمایید] پس وبال امر خود را [در دنیا] چشیدند [پس از مثل افعال آنها حذر کنید] و [در آخرت] عذابی دردناک دارند
- ترجمه سلطانیآیا خبر کسانی که قبلاً کفر ورزیده بودند نزد شما نیامد پس وبال امر خود را (در دنیا) چشیدند و (در آخرت) عذابی دردناک دارند
- ترجمه راستینآیا حکایت حال پیشینیان که کافر شدند به شما نرسید؟که (هم در دنیا) به کیفر کردارشان رسیدند و (هم در آخرت) عذاب دردناک بر آنان مهیّاست.
- ترجمه الهی قمشهای٦ ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوا وَّاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ
آن به (سبب) این است که رسولانشان بیّنات (دلائل واضح) را نزد آنها میآوردند [همانطور که رسول شما بیّنات را نزد شما آورد] آنگاه میگفتند آیا بشری ما را هدایت کند [مثل آنچه که میگویید اگر خداوند میخواست که رسولى بفرستد حتماً ملائکه را نازل میکرد] و [مثل شما به رسولانشان] کفر ورزیدند و [آنها و از بیّنات آنها و از تدبّر دربارهٔ آن] روی گردانیدند و خداوند [از آنها] مستغنی (بینیاز) است [یعنی خداوند در مظاهر رسولان آنها (ع) مستغنى است به این معنی که رسولان از آنها و از اعتداد (اعتناء) به آنها بینیازند، و از قِبل آنها استعداد قبول ایمان نبوده و از قِبل رسولان دعوتی برای آنان نبوده] و خداوند [از عبادت و ایمان آوردن آنها] غنیّ و [فی نفسه] ستوده است [شناخته شود یا شناخته نشود، ستایش شود یا ستایش نشود]
- ترجمه سلطانیآن به (سبب) این است که رسولانشان بیّنات (دلائل واضح) را نزد آنها میآوردند آنگاه میگفتند آیا بشری ما را هدایت کند و (مثل شما به رسولانشان) کفر ورزیدند و روی گردانیدند و خداوند (از آنها) مستغنی (بینیاز) است و خداوند (از عبادت و ایمان آوردن آنها) غنیّ و ستوده است
- ترجمه راستیناین (عذاب) برای آن بود که رسولان آنها با ادلّه و معجزات به سویشان میآمدند و آنها (به تکذیب و طعن) میگفتند: آیا بشرهایی (مانند ما) رهنمایی ما توانند کرد؟پس کافر شدند و روی گردانیدند و البته خدا (از کفر و ایمان خلق) بینیاز است که خدا غنیّ بالذّات و ستوده به جمیع صفات است.
- ترجمه الهی قمشهای٧ زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
کسانی که کفر ورزیدهاند پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد بگو بلی و پروردگار من حتماً شما را بر میانگیزاند سپس از آنچه که عمل کردهاید به شما حتماً خبر داده میشود سپس حتماً از آنچه که عمل کردهاید به شما خبر میدهد و آن برای خداوند آسان است
- ترجمه سلطانیکسانی که کفر ورزیدهاند پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد بگو بلی و پروردگار من حتماً شما را بر میانگیزاند سپس از آنچه که عمل کردهاید به شما حتماً خبر داده میشود سپس حتماً از آنچه که عمل کردهاید به شما خبر میدهد و آن برای خداوند آسان است
- ترجمه راستینکافران گمان کردند که هرگز (پس از مرگ) برانگیخته نمیشوند. بگو: چرا، به خدای من سوگند که البته برانگیخته میشوید و سپس به (نتیجه) اعمال خود آگاهتان گردانند و این کار بر خدا بسیار آسان است.
- ترجمه الهی قمشهای٨ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
پس به خداوند [که به او برانگیخته میشوید] و رسول او [که طریق ایمان به او را به شما تعلیم میدهد] و نوری که نازل کردیم {و نور مُنزل همان ولایت علیّ (ع) است که با هر پیامبری به سرّ و با محمّد (ص) به سرّ و جهر (آشکار) بود} ایمان بیاورید [یعنی وقتی که برانگیخته میشوید پس ایمان بیاورید] {و نور آن است که به ذات خویش ظاهر و غیر خود را ظاهر کند و این حقّ الوجود است، زیرا او به ذات خود ظاهر است به حیثی که آن قدیمیترین بدیهیّات و اوّل مدرکات است، و بعد از تعیین مفهوم همان نخستین مسؤلات (سؤال شدهها) است، و معنی مُظهر اشیاء بودن آن، این است که شیئی از اشیاء ظهوری بر مدرکی از مدارک ندارد مگر به (سبب) وجود، و وجود ظاهر به ذات خود، مُظهر برای غیر خود، همان مشیّتی است که آن فعل حقّ اوّل تعالی است و اضافت او به اشیاء و همان ولایت مطلقه است که جمیع ولایات جزئیّه حِصص (حصّهها، قسمتها) از آن هستند، و هر موجودی به آن موجود و هر ظاهری به آن ظاهر است، و نور را به امام قبل از اتّصال به امام تفسیر کردهاند، و آن ایمان داخل در قلب مؤمن با بیعت خاصّهٔ ولویّه است، و با این فعلیّت است که بر مؤمن سالک دقایق اخلاق او ظاهر میشود که آن باریکتر از مو و پنهانتر از راه رفتن مورچهٔ سیاه بر سنگ صاف در شب تاریک است، و مثل این شرک خفی بر او ظاهر میشود، و امثال این قبل از آن برای او ظاهر نمیشد، و برای مثل این نور و این ظهور است که مؤمن گاهی خودش را بدتر از هر بدکاری و گناهکارتر از هر گناهکاری میبیند، و گاهی بر نفس خود به اشدّ بغض غضبناک میگردد، و برای مثل این ظهور است که دنیا برای او به عنوان زندان میگردد، این همان ظهور علمی و حالی وجدانی است، و گاهی امام با صورت ملکوتی نورانیش بر سینهٔ سالک ظاهر میشود و این ظهور همان ظهور قائم (ع) در عالم صغیر است و در این هنگام است که زمین وجود سالک به نور پروردگارش روشن میشود اشراقی (روشنایی) شدیدتر از اشراق زمین عالم کبیر با نور آفتاب و برای شدّت روشنایی در آن کجی و نه ناهمواری نمیبینی و در آنروز اخبارش را حدیث میکند و سنگینیهایش را خارج میکند پس بر شما است به اتّصال به این نور، که اگر امام با صورت ملکوتی خویش بر شما ظاهر نشود پس اقّلی از ظهور رذایل و خصایل به نور او و نه اقلّی از ادراک قبح رذایل سپس انزجار از آنها و ادراک حُسن خصایل سپس رغبت در آنها و طلب برای آنها برای شما نیست} و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه سلطانیپس به خداوند و رسول او و نوری که نازل کردیم ایمان بیاورید و خداوند به آنچه که عمل میکنید آگاه است
- ترجمه راستینپس به خدا ایمان آرید و به رسول او و نور علم و حکمتی که (بندگان را در آیات قرآن) فرستادهایم بگروید، و (بترسید که) خدا به هر چه کنید آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٩ يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِـحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
روزی که شما را برای روز جمع، جمع میکند آن روز تغابن [به معنی یکدیگر را به زیان افکندن، افسوس همدیگر را خوردن، به هم حسرت خوردن] است [روز ظهور غبن مغبون (افسوس خوردن زیان دیده)، یا روز غبن (حسرت خوردن) اهل آتش به اهل جنّت در جنّت، با نزول آنها در منازل اهل آتش] و کسی که به خداوند ایمان آورد و عمل صالح کند [هر صالحى که باشد تا آنکه با عملى صالح آنچه که صحّت ایمان او است را ظاهر نماید، یا به صالحى عظیم که همان قبول ولایت با بیعت خاصّهٔ ولویّه است عمل کند] سیّئات او را از او میپوشاند و او را در جنّتهایی داخل میکند که از تحت آنها نهرها جاری میشود، در آنجا بطور ابد ماندگارند، آن رستگاری عظیم است
- ترجمه سلطانیروزی که شما را برای روز جمع، جمع میکند آن روز تغابن (یکدیگر را به زیان افکندن، افسوس همدیگر را خوردن، به هم حسرت خوردن) است و کسی که به خداوند ایمان آورد و عمل صالح کند سیّئات او را از او میپوشاند و او را در جنّتهایی داخل میکند که از تحت آنها نهرها جاری میشود، در آنجا بطور ابد ماندگارند، آن رستگاری عظیم است
- ترجمه راستین(یاد آرید) روزی که خدا همه شما را به عرصه محشر (برای حساب) جمع میگرداند و آن روز روز غبن و پشیمانی (بدکاران) است. و هر که به خدا ایمان آرد و نیکوکار شود خدا گناهانش بپوشد و در باغهای بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند که در آن بهشت ابداً جاودان متنعّم باشند و این به حقیقت سعادت و رستگاری بزرگ خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِينَ فِيهَا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ
و کسانی که کفر ورزیدهاند و آیات ما را دروغ شمردند آنان اصحاب آتش هستند، در آن ماندگارند و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است
- ترجمه سلطانیو کسانی که کفر ورزیدهاند و آیات ما را دروغ شمردند آنان اصحاب آتش هستند، در آن ماندگارند و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است
- ترجمه راستینو آنان که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنها اهل آتش دوزخ و در آن جاودان مخلّدند و آنجا بسیار بد منزلگاهی است.
- ترجمه الهی قمشهای١١ مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
مصیبتی جز به اجازۀ خداوند اصابت نمیکند {و جز برای حکمت تکمیل (کامل کردن) مؤمن نیست، و مصیبت کافر یا کفر او به استعداد سابق او و نقمت برای او میباشد} و کسی که [با بیعت عامّه] به خداوند ایمان بیاورد قلبش را [برای ایمان خاصّ و بیعت خاصّه] هدایت میکند [یا کسی که با بیعت خاصّه به خداوند ایمان میآورد قلبش را به سوی علم به اینکه اصابت مصیبتها جز به اذن خداوند نیست هدایت میکند] و خداوند به هر چیزی دانا است [و قلوب و ایمان آن و سایر احوال آن را میداند]
- ترجمه سلطانیمصیبتی جز به اجازۀ خداوند اصابت نمیکند و کسی که به خداوند ایمان بیاورد قلبش را هدایت میکند و خداوند به هر چیزی دانا است
- ترجمه راستینهیچ رنج و مصیبتی (به شما) نرسد مگر به فرمان خدا، و هر که به خدا ایمان آرد خدا دلش را (به مقام عالی رضا و تسلیم) هدایت کند و خدا به همه امور عالم داناست.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
از خداوند اطاعت کنید و از رسول [در جمیع آنچه که آن دو آن را به شما گفتهاند یا در خصوص ولایت علیّ (ع)] اطاعت کنید {مقصود از طاعت خداوند و رسولش (ص) در سایر آنچه که رسول او (ص) امر کرد انتهاء طاعت به قبول ولایت است، برای اینکه آن منظور از هر منظوری، و مطلوب از هر مطلوب است} پس اگر [از خداوند و رسولش] روی بگردانید [پس شینی (زشتی) از آن بر او ایراد (وارد) نمیشود] پس جز این نیست که بر [عهدهٔ] رسول ما فقط رساندن واضح است [و همانا رسالت خویش یا احکام رسالتش یا ولایت خلیفهاش را رساند]
- ترجمه سلطانیاز خداوند اطاعت کنید و از رسول اطاعت کنید پس اگر روی بگردانید پس جز این نیست که بر (عهدهٔ) رسول ما فقط رساندن واضح است
- ترجمه راستینو فرمان خدا و هم اوامر رسول حق را اطاعت کنید که اگر روی بگردانید بر رسول ما جز تبلیغ رسالت (و اتمام حجت) با بیان روشن تکلیفی نخواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٣ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
الله، خدایی جز او نیست و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند
- ترجمه سلطانیالله، خدایی جز او نیست و مؤمنین تنها باید بر خداوند توکّل کنند
- ترجمه راستینخدای یکتاست که جز او خدایی نیست و تنها بر خدا اهل ایمان توکل باید کنند.
- ترجمه الهی قمشهای١٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
{اشتغال به کثرات بطور مطلق به عنوان مانع برای قلب از توجّه به خداوند و اشتغال به طریق ولایت است و ایمان به نور که همان ولایت میباشد امری مهم مرغوبً فیه میباشد، و اشتغال به آنچه که قلب از کثرات متعلّقاً به میباشد خصوصاً ازواج و اولاد که برای شدّت تعلّق قلب به آن دو شدیدترین منع و بیشترین تأثیر در آنباره میباشند به مؤمنین از روی لطف به آنها نداء داد و آنان را از تعلّق به آن دو تحذیر نمود، سپس آنها را به عطوفت بر آن دو امر نمود و فرمود:} ای کسانی که ایمان آوردهاید همانا [بعضی] از ازواج شما و اولاد شما دشمن شما هستند [یعنی که بعضی از اولاد و ازواج در امر آخرت شما معین (کمک کننده) میباشند و در آن دوستدار شما میباشند، لکن بعضی دیگر در امر آخرت شما دشمنان شما میباشند] پس از آنها حذر کنید [و در جهت رضای آنها با امر خداوند مخالفت نکنید و لکن آنها را به خودشان رها نکنید و برای آنها نزد خداوند دعاء کنید و از خداوند برای آنها طلب مغفرت نمایید] و اگر [از بدیهای آنها] عفو کنید و [با تطهیر قلوب از حقد (کینهٔ پنهان در دل) بر آنها] پاک کنید و بیامرزید [خداوند بر شما میآمرزد و به شما رحم میکند، یا بر شما و بر آنها میآمرزد و به شما و به آنها رحم میکند] زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید همانا (بعضی) از ازواج شما و اولاد شما دشمن شما هستند پس از آنها حذر کنید و اگر عفو کنید و (قلب را) پاک کنید و بیامرزید پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینالا ای اهل ایمان، زنان و فرزندان شما هم برخی (که شما را از طاعت و جهاد و هجرت در دین باز دارند) دشمن شما هستند، از آنان حذر کنید، و اگر (از عقاب آنها پس از توبه آنان) عفو و آمرزش و چشمپوشی کنید خدا هم (در حق همه شما) بسیار آمرزنده و مهربان است.
- ترجمه الهی قمشهای١٥ إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ
جز این نیست که اموال شما و اولاد شما [که خداوند امر به حفظ آنان کرده است] به عنوان فتنه [یعنی به عنوان اختبار (امتحان) یا فساد یا به عنوان عذاب برای شما] هستند و خداوند است که پاداشی بزرگ تنها نزد او است [برای کسی که طاعت خداوند را بر محبّت اموال و اولاد برگزیده است، یا برای کسی که آن دو را به امر خداوند و توجّه به آن دو برای خداوند حفظ نمود و مشقّتهای حفظ آن دو و مشقّتهای تربیت اولاد و تنمیهٔ (نموّ دادن) اموال را برای خداوند تحمّل نمود]
- ترجمه سلطانیجز این نیست که اموال شما و اولاد شما به عنوان فتنه (امتحان) هستند و خداوند است که پاداشی بزرگ تنها نزد او است
- ترجمه راستینبه حقیقت، اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند (چندان به آنها دل نبندید) و (بدانید که) نزد خدا اجر عظیم (بهشت ابد) خواهد بود.
- ترجمه الهی قمشهای١٦ فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لِّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
و با آنچه که استطاعت دارید {زیرا خداوند نفسی را جز به وُسع آن تکلیف نمیکند} [در تعلّق قلب به کثرات و در ترک کثرات و طرح (دور انداختن) آنها و در انتقام از ازواج و اولاد یا حقد نسبت به آنها، یا وقتی که خداوند است که پاداش بزرگ نزد او میباشد پس در جمیع اوامر او و نواهی او] از خداوند پروا کنید و [از او اوامر او و نواهی او را بر زبانهای خلفایش] بشنوید و اطاعت کنید [از رسول او (ص)] و [از اموال خود و اعراض خود و قوای خود و نسبت دادن افعال و اوصاف به خودتان و انانیّاتتان] انفاق کنید که برای خود شما بهتر است و کسانی که از بخل نفس خود محفوظ شدهاند پس آنان همان رستگاران هستند
- ترجمه سلطانیو با آنچه که استطاعت دارید از خداوند پروا کنید و بشنوید و اطاعت کنید (از رسول او) و انفاق کنید که برای خود شما بهتر است و کسانی که از بخل نفس خود محفوظ شدهاند پس آنان همان رستگاران هستند
- ترجمه راستینپس تا بتوانید خدا ترس و پرهیزکار باشید و (سخن حق) بشنوید و اطاعت کنید و از مال خود برای (ذخیره آخرت) خویش (به فقیران) انفاق کنید. و کسانی که از خوی لئامت و بخل نفس خود محفوظ مانند آنها به حقیقت رستگاران عالمند.
- ترجمه الهی قمشهای١٧ إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ
اگر با قرضی نیک به خداوند قرض بدهید آن را برای شما مضاعف میکند و بر شما میآمرزد و خداوند بسیار سپاسگزار [است و مقتضای شکور بودن او این است که برای مُقرض عوض قرضش را مضاعف میکند] و بردبار است [که در مؤاخذت کسی که قرض ندهد عجله نمیکند]
- ترجمه سلطانیاگر با قرضی نیک به خداوند قرض بدهید آن را برای شما مضاعف میکند و بر شما میآمرزد و خداوند بسیار سپاسگزار و بردبار است
- ترجمه راستیناگر به خدا (یعنی بندگان محتاج خدا) قرض نیکو دهید خدا برای شما چندین برابر گرداند و هم از گناه شما در گذرد و خدا بر شکر و احسان خلق نیکو پاداش دهنده است و (بر گناهشان) بسیار بردبار است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذَلِكَ أَمْرًا
ای پیامبر وقتی که زنان را طلاق میدهید پس آنها را در عدّۀ (طهر) آنها طلاق دهید و عدّه را احصاء (شمارش) کنید [یعنی مدّت تربّص (انتظار) را و آن سه مرتبه قروء (حیض شدن، پاک شدن از حیض) در ذات الأقراء (دارای عادت متعارف که هر ماه یکبار خون میبیند)، و سه ماه در ذات الأشهر (در سنّ حیض دیدن هستند ولی به دلایلی حیض نمیشوند)، و وضع حمل در حامل است] و از الله پروردگارتان [در تضییق (تنگ گرفتن، سختگیری) بر آنها] بهراسید [که آنها را مضطر (ناچار) به فداء (باز خرید) برای طلاق نمایید، یا در تطویل (طولانی کردن) مدّت و عدّه، یا در حبس آنها بعد از عدّه، یا در طلاق ندادن آنها و ابقای آنها بطور بلاقسامه]، آنها را [بعد از طلاق تا عدّۀ آنها منقضی شود] از خانههایشان اخراج نکنید [تا شاید خداوند بین آنها (زنان) و ازواجشان تعاطفی و الفتی قرار دهد] و [خودشان هم] نباید خارج شوند {در روایت است که جز این نیست که با آن معنی میدهد که طلاق داده شده را بعد از طلاق دادن طلاق دهد و این است که بیرون نشود و بیرون نرود تا آنکه بار سوّم طلاق بدهد، پس وقتی که طلاق سوّم داد پس از او (مرد) جدا میشود و نفقه ندارد، و زنی را که مرد او را با طلاق دادن طلاق میدهد سپس او (زن) را دع (رها کردن) میکند تا آنکه اجل او (زن) بگذرد پس او (زن) نیز در منزل زوجش مینشیند و نفقه و سکنی دارد تا آنکه عدّهاش تمام شود} مگر آنکه زشتی آشکاری بیاورد {مراد از فاحشه در اینجا زنا یا اذیّت او (زن) بر اهل مرد و سوء خُلق او (زن)، یا اِشراف او (زن) بر مردان، یا سلاطت او (سلیطه بودن یا بد زبانی و زبان درازی و سلطه جو بودن زن) بر زوج خود، یا مساحقۀ (آمیزش دو زن) او است} و این حدود [یعنی قرقگاه او و احکام مقرّرهٔ] خداوند [بر بندگانش] است و کسی که از حدود خداوند تجاوز کند پس همانا به خودش ستم کرده است، تو نمیدانی [ای مخاطب] شاید که خداوند بعد از آن [طلاق یا بعد از آن بقاء (باقی ماندن) در خانههای ازواجشان] امری [یعنی رغبت زوج در مطلّقه و رجوع او به وی (زن)] را پدید آورد {و این همان علّت تربّص (انتظار) و عدم خروج از خانههایشان (مؤنّث) است}
- ترجمه سلطانیای پیامبر وقتی که زنان را طلاق میدهید پس آنها را در عدّۀ (طهر) آنها طلاق دهید و عدّه را احصاء (شمارش) کنید و از الله پروردگارتان بهراسید آنها را از خانههایشان اخراج نکنید و (خودشان هم) نباید خارج شوند مگر آنکه زشتی آشکاری بیاورد و این حدود خداوند است و کسی که از حدود خداوند تجاوز کند پس همانا به خودش ستم کرده است، تو نمیدانی (ای مخاطب) شاید که خداوند بعد از آن امری (رغبت زوج در مطلّقه و رجوع او به وی) را پدید آورد
- ترجمه راستینالا ای پیغمبر گرامی (امت را بگو) هر گاه زنان را طلاق دهید به وقت عدّه آنها (یعنی در زمان پاکی از خون حیض که در آن پاکی هم نزدیکی با آنها نکردهاید) طلاق دهید و زمان عدّه را (مدت سه پاکی) بشمارید، و از خدا که آفریننده شماست بترسید. و آن زنان را (تا در عدّهاند) از خانه بیرون مکنید و آنان نیز (بدون ضرورت) بیرون نروند مگر آنکه کار زشتی آشکار مرتکب شوند. و این احکام حدود شرع خداست و هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده است. تو ندانی شاید خدا (پس از طلاق) کاری از نو پدید آرد (یعنی میل رجوع در شما حادث گرداند).
- ترجمه الهی قمشهای٢ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا
پس وقتی که [قارین (ذات الأقراء یعنی زنانی که دارای عادت متعارف هستند که هر ماه یکبار خون میبیند و ذات الأشهر یعنی زنانی که در سنّ حیض دیدن هستند ولی حیض نمیشوند یعنی به دلایلی نظیر بیماری یا شیر دادن یا غیره عادت ماهیانه ندارند)] به اجل خود (آخر مدّتشان) میرسند پس آنها را به نیکی نگهدارید [یعنی به آنها رجوع کنید و آنها را در خانههایتان نگهدارید با اینکه با صحبت (همنشینی) آنها و قسامۀ آنها احسان میکنید] یا از آنها به نیکی جدا شوید [به نحوی که عقل و عرف آن را نیک بشمارد به اینکه آنها (زنان) را دعوت کنید که از خانهٔ شما خارج شوند و با غیر شما ازدواج نمایند] و دارندگان عدل از میان خود را [بر طلاق یا بر طلاق و بر امساک (نگهداشتن) یعنی رجوع به آنها (زنان)] شاهد بگیرید و [ای شهود] شهادت را برای [طلب مرضات (خشنودی)] خداوند اقامه نمایید [نه برای رضای مشهود له، یا برای اعراض و اغراض دنیوی]، آن [امر به طلاق در طهر و احصاء عدّه و عدم اخراج مطلّقات و امساک به معروف یا مفارقت به معروف] به کسی که به خداوند و روز آخر ایمان آورده پند داده میشود [زیرا او بر حکمتهای آن و مصالح آن ملتفت است و طالب این است که از اوامر خداوند ایتمار (فرمانبرداری) کند] و کسی که [در خلاف کردن اوامر او و نواهی او و تجاوز از حدود او] از خداوند پروا نماید خداوند برای او محلّ خروجی [از شبهات دنیا و از غَمَرات (دشواریها) مرگ و شدائد در روز قیامت و از هر فتنه و از هر بلیّه در دنیا یا آخرت] قرار میدهد
- ترجمه سلطانیپس وقتی که (قارین یعنی ذات الأقراء و ذات الأشهر، یعنی ماهانهدار و ماهانهشمار) به اجل خود (آخر مدّتشان) میرسند پس آنها را به نیکی نگهدارید یا از آنها به نیکی جدا شوید و دارندگان عدل از میان خود را شاهد بگیرید و (ای شهود) شهادت را برای خداوند اقامه نمایید، آن (امر به «طلاق» در طهر و «احصاء عدّه» و عدم «اخراج مطلّقات» و «امساك بالمعروف» یا «مفارقت بالمعروف») به کسی که به خداوند و روز آخر ایمان آورده پند داده میشود و کسی که از خداوند پروا نماید خداوند برای او محلّ خروجی قرار میدهد
- ترجمه راستینآنگاه که (نزدیک است) مدّت عدّه را به پایان رسانند باز یا به نیکویی نگاهشان دارید یا به خوشرفتاری رهاشان کنید و نیز (بر طلاق آنها) دو مرد مسلمان عادل گواه گیرید، و (شما شاهدان نیز) برای خدا شهادت را برپا کنید. بدین وعظ الهی آن کس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد پند داده میشود، و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث سخت عالم) را بر او میگشاید.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا
و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد و کسی که [در امور دنیایش و آخرتش] بر خداوند توکّل نماید {توکل عبارت از خروج از ارادۀ نفس و انتفاع او و ایتمار به امر خداوند بدون نظر به غایت نافعه از امر او تعالی و امتثال او برای نفس است} پس او [برای کمال علم او و قدرت او و احاطۀ او] وی را کفایت میکند زیرا خداوند [به آنچه که میخواهد بدون مانعی که او را منع کند و بدون عجز بر آن] امرش را رساننده است همانا خداوند برای هر چیزی قدری (اندازهای) قرار داده است [و لذلک به کفایت امور متوکّلین عجله نمیکند]
- ترجمه سلطانیو از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد و کسی که بر خداوند توکّل نماید پس او وی را کفایت میکند زیرا خداوند امرش را رساننده است همانا خداوند برای هر چیزی قدری (اندازهای) قرار داده است
- ترجمه راستینو از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان میسازد و بر هر چیز قدر و اندازهای مقرّر داشته است (و به هیچ تدبیری سر از تقدیرش نتوان پیچید).
- ترجمه الهی قمشهای٤ وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا
و از زنان شما کسانی که [با انقطاع حیض از آنها برای مرضی یا از جهت حمل یا برای کبَر (مُسن بودن) لکن کبَر آنها به پنجاه یا شصت نرسیده، یا رسیدن آنها مشکوکاً فیه میباشد] از حیض شدن مأیوس میشوند، [و امّا کسانی که به سبب رسیدن به پنجاه یا شصت از حیض شدن مأیوس میشوند پس نباید بعد از تفریق سه ماه صبر کنند و اصلاً نباید عدّۀ طلاق را بشمارند]، اگر [در مُسن بودن آنها و رسیدن آنها به سنّ کسی که حیض نمیشود] تردید کردید پس عدّۀ آنها سه ماه است و کسانی که [اکنون] حیض نشدهاند [و لکن آنها به سنّ کسی که حیض میشود رسیدهاند پس عدّۀ آنها سه ماه است مثل کسانی که حیض آنها قطع شده و به پنجاه یا شصت نرسیدهاند] و بارداران مدّت آنها [یعنی مدّت عدّۀ آنها یا آخر عدّۀ آنها زمانی] است که وضع حمل کنند و کسی که [در امر زنان، یا در احکام طلاق، یا در رفق (مدارا کردن) با آنها و عدم اقدام بر طلاق، یا در مطلق احکام خداوند] از خداوند پروا کند از امر او [در دنیا یا در دنیا و آخرت] برای او آسانی قرار میدهد
- ترجمه سلطانیو از زنان شما کسانی که از حیض شدن مأیوس میشوند اگر تردید کردید (از رسیدن به سنّ یأس آنها) پس عدّۀ آنها سه ماه است و کسانی که (اکنون) حیض نشدهاند (لکن به سنّ حیض رسیدهاند مثل کسانی است که حیض آنها به علّتی قطع شده) و بارداران مدّت (آخر عدّهٔ) آنها (زمانی) است که وضع حمل کنند و کسی که از خداوند پروا کند از امر او برای او آسانی قرار میدهد
- ترجمه راستینو از زنان شما آنان که از حیض (و فرزند، به ظاهر) نومیدند اگر باز شک (در تحقق سنّ یأسشان) دارید عدّه (طلاق) آنان سه ماه است و نیز زنانی که حیض ندیده (لیکن در سنّ حیض باشند آنها هم سه ماه عدّه نگه دارند) ، و زنان حامله مدّت عدّهشان تا وقت زاییدن است. و هر که متّقی و خداترس باشد خدا (مشکلات) کار او را آسان میگرداند.
- ترجمه الهی قمشهای٥ ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا
آن [مذکور از امر زنان یا از امر طلاق و عدّه] امر خداوند است [یعنی حکم او است] که آن را به شما نازل کرده و کسی که از خداوند پروا کند گناهانش [که قبل از تقوا یا از روی خطاء از او واقع شده است] را از او میپوشاند و [در آخرت] پاداش را برای او بزرگ میدارد
- ترجمه سلطانیآن امر خداوند است که آن را به شما نازل کرده و کسی که از خداوند پروا کند گناهانش را از او میپوشاند و پاداش را برای او بزرگ میدارد
- ترجمه راستیناین احکام فرمان خداست که به شما نازل کرد و هر که از خدا بترسد خدا گناهانش بپوشد و او را پاداش بزرگ (بهشت ابد) عطا کند.
- ترجمه الهی قمشهای٦ أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِن كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُم بِمَعْرُوفٍ وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى
آنها [یعنی مطلّقات که از خانههای شما خارج نشوند] را از حیثی (در جایی) که خود سکونت دارید از یافتهٔ خود [از آنچه که برای سکناى خود مییابید] اسکان دهید [یعنی مساکن آنها (مؤنّث) را پستتر از مساکن خویش قرار ندهید] و به آنها [در سکنی یا از جهتی دیگر غیر از سکنى] ضرر نرسانید تا بر آنها تنگ بگیرید [و آنها (مؤنّث) را وادار به خروج از مساکن خود نمائید] و اگر باردار باشند پس بر آنها انفاق کنید تا وضع حمل کنند [یعنی که رجعیّات (زنان مطلّقه رجعی، مرد حقّ رجوع دارد) که بقاء در خانهٔ زوج بر آنها هست نفقه دارند و بائنات (زنان مطلّقه بائن، مرد حقّ رجوع ندارد) نفقه ندارند مگر آنکه حامله باشند و تا آنکه وضع حمل کنند نفقه دارند] پس اگر [بعد از وضع حمل و انقطاع علاقهٔ نکاح] برای شما [به اولاد شما] شیر دهند پس اجور (اجرهای) آنها را [بر ارضاع (شیر دادن) برای شما] به آنها بدهید و بین خود به نیکی مشاوره کنید [یعنی باید بعضی از شما بعضی را در ارضاع و در دادن اجرت به نیکی امر کند] و اگر با هم به سختی افتادید [یعنی در مضایقه افتادید ای پدران از اتمام اجرت و ایفای آنچه از اجرت که آن حقّ مادران است، و ای مادران از مساهله (سهل انگاری) در مقدار اجرت] پس شیرده دیگری برای او طلب کنید {به عنوان عتاب بر پدران است بر مضایقه کردن در اجرت و مقدار آن، و بر مادران بر مضایقۀ مزبوره}
- ترجمه سلطانیآنها (مطلّقات) را از حیثی (در جایی) که خود سکونت دارید (از آنچه که برای) خود مییابید اسکان دهید و به آنها (زنان) ضرر نرسانید تا بر آنها تنگ بگیرید و اگر باردار باشند پس بر آنها انفاق کنید تا وضع حمل کنند پس اگر برای شما شیر دهند پس اجور (اجرهای) آنها را به آنها بدهید و بین خود به نیکی مشاوره کنید و اگر با هم به سختی افتادید پس شیرده دیگری برای او طلب کنید
- ترجمه راستین(زنانی که طلاق رجعی دهید تا در عدّهاند) آنها را در همان منزل خویش که میسّر شماست بنشانید و به ایشان (در نفقه و سکنی) آزار و زیان نرسانید تا آنان را در مضیقه و رنج در افکنید (که به ناچار از حق خود بگذرند) و به زنان مطلّقه اگر حامله باشند تا وقت وضع حمل نفقه دهید آنگاه اگر فرزند شما را شیر دهند اجرتشان را بپردازید و (در کار فرزند) میان خود به نیکی مشورت و سازش کنید. و اگر با هم سختگیری کنید (مادر صرفنظر کند تا) زن دیگری او را شیر دهد.
- ترجمه الهی قمشهای٧ لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا
باید دارا [متناسب] از سعۀ خویش انفاق نماید و کسی که رزقش بر او تنگ شده پس باید از آنچه که خداوند به او داده انفاق کند [بر آنچه شایسته است که بر آن انفاق شود از نفس و اولاد و پدران و ازواج و سایر کسانی که زیر دست آنها هستند از بردگان و کنیزان و خدم و مطلّقات رجعی و بائنات حامله، یا باید بر مطلّقات رجعی و بائنات حامله نفقه دهد، یا بر بائنات حامله، یا بر بائنات خارج از عدّۀ مرضعه (شیر دهنده) بر اولاد]، {طلاق در فقه به طلاق بدعی به معنی بدعت حرام و سُنّی به معنی سنّت مشروعه تقسیم میشود. طلاق بدعی طلاقی است که خلاف شرایط مقرّره در شرع انجام گرفته باشد و اگر این نوع طلاق واقع شود باطل است مانند طلاق حائض. طلاق سُنّی طلاقی است که مطابق احکام مقرّرهٔ شرعی انجام شده باشد و بر دو نوع طلاق باین که مرد در آن حقّ رجوع ندارد و طلاق رجعی که مرد در آن حقّ رجوع در زمان عدّه را دارد تقسیم میشود. در طلاق باین و در صورت تمایل مرد و زن به زندگی مشترک، نیاز به نکاح و عقد جدید است؛ مانند طلاق قبل از نزدیکی، طلاق یائسه، طلاق خُلع یعنی طلاق دادن زوجه توسط زوج در ازای گرفتن مالی معیّن (فدیه) از زوجه با کراهت وی از زوج، طلاق مبارات یعنی زن از شوهر تنفّر دارد و حاضر میشود با پرداخت پول از قید زوجیّت وی رها شود. در مبارات تنفّر دو جانبه است، طلاق سوّم که بعد از سه وصلت باشد و پس از هر کدام طلاق محقّق شده باشد و اعمّ است از اینکه وصلت ناشی از رجوع در زمان طلاق رجعی یا از نکاح جدید باشد. در طلاق رجعی در زمان عدّهٔ زن، مرد میتواند بدون نکاح جدید از طلاق رجوع کند و به زناشوئی با زوجه ادامه دهد} خداوند نفسی را جز آنچه که به آن داده تکلیف نمیکند، خداوند بزودی بعد از عسر (تنگی) [و ضیق در معیشت] آسانی [و وسعت در معیشت] قرار خواهد داد
- ترجمه سلطانیباید دارا (متناسب) از سعۀ خویش انفاق نماید و کسی که رزقش بر او تنگ شده پس باید از آنچه که خداوند به او داده انفاق کند، خداوند نفسی را جز آنچه که به آن داده تکلیف نمیکند، خداوند بزودی بعد از عسر (تنگی) آسانی قرار خواهد داد
- ترجمه راستینمرد دارا به وسعت و فراوانی نفقه زن شیرده دهد، و آن که نادار و تنگ معیشت است از آنچه خدا به او داده انفاق کند. که خدا هیچ کس را جز به مقدار آنچه (توانایی) داده تکلیف نمیکند، و خدا به زودی بعدِ هر سختی آسانی قرار دهد.
- ترجمه الهی قمشهای٨ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُّكْرًا
و چه بسیار از قریهها که از امر پروردگارشان و رسولانش سرپیچیدند پس آنها را با حساب کردنی شدید (دقیق) محاسب شدیم [و کسی که خداوند او را مداقّه نماید پس گریزی ندارد] و با عذابی ناپسند (ناشناس) [که احدی برای عظمت آن، آن را نشناسد] آنها را عذاب کردیم
- ترجمه سلطانیو چه بسیار از قریهها که از امر پروردگارشان و رسولانش سرپیچیدند پس آنها را با حساب کردنی شدید (دقیق) محاسب شدیم و با عذابی ناپسند آنها را عذاب کردیم
- ترجمه راستینو چه بسیار مردم دیاری که از امر خدا و رسولانش سرپیچیدند (و کافر شدند) ما هم آنان را به حساب سخت مؤاخذه کردیم و به عذاب بسیار شدید معذّب ساختیم.
- ترجمه الهی قمشهای٩ فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا
پس وبال کارشان را چشیدند و عاقبت کارشان زیانکاری (ضایع شدن بر اصل بضاعت) بود
- ترجمه سلطانیپس وبال کارشان را چشیدند و عاقبت کارشان زیانکاری بود
- ترجمه راستینتا کیفر کردار خود چشیدند و عاقبت کارشان زیانکاری (و حسرت) گردید.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَاأُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا
خداوند برای آنها [در دنیا یا در قیامت و بعد از آن] عذابی شدید مهیّا کرده، پس ای خردمندان، کسانی که [با بیعت خاصّهٔ ولویّه و دخول ایمان بواسطهٔ آن در قلوبشان] که ایمان آوردهاند، از خداوند پروا کنید همانا خداوند به شما ذکر را نازل کرده
- ترجمه سلطانیخداوند برای آنها عذابی شدید مهیّا کرده، پس ای خردمندان، کسانی که (با بیعت خاصّهٔ ولویّه) ایمان آوردهاند، از خداوند پروا کنید همانا خداوند به شما ذکر را نازل کرده
- ترجمه راستین(و) خدا بر آنان عذاب سخت (جهنم) مهیّا ساخت، پس شما ای خردمندانی که ایمان آوردهاید از خدا بترسید (و راه طاعت پیش گیرید) که خدا برای (هدایت) شما ذکر (یعنی قرآن) نازل کرد.
- ترجمه الهی قمشهای١١ رَّسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِـحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا
رسولی که آیات روشن خداوند را بر شما تلاوت کند تا کسانی که [با بیعت عامّه یا خاصّه] ایمان آوردهاند و [با وفاء کردن به شروط مأخوذه در دو بیعت] عمل صالح کردهاند را از تاریکیها به نور خارج کند و کسی که به خداوند ایمان بیاورد و عمل صالح کند او را در جنّتهایی داخل میکند که از تحت آنها نهرها جاری میشود، همانا خداوند برای او در آنجا رزقی را احسان کرده است بطور ابدی ماندگارند
- ترجمه سلطانیرسولی که آیات روشن خداوند را بر شما تلاوت کند تا کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند را از تاریکیها به نور خارج کند و کسی که به خداوند ایمان بیاورد و عمل صالح کند او را در جنّتهایی داخل میکند که از تحت آنها نهرها جاری میشود، همانا خداوند برای او در آنجا رزقی را احسان کرده است بطور ابدی ماندگارند
- ترجمه راستین(و نیز فرستاد) رسول بزرگواری را که برای شما آیات روشن بیان خدا را تلاوت میکند تا آنان را که ایمان آورده و نیکوکار شدند از ظلمات (جهل) به سوی نور (معرفت و ایمان) باز آرد، و هر کس به خدا ایمان آورده و نیکوکار شود خدا او را در باغهای بهشتی در آرد که نهرها زیر درختانش جاری است و همیشه در آن بهشت ابد متنعّمند، که خدا (در آنجا) رزق بسیار نیکو بر او مهیّا ساخته است.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا
خداوند است که هفت آسمان را و از زمین [در عدد] مثل آنها را خلق کرده {زمین اوّل همان هیولی اوّل است، و دوّم امتداد جسمانی، و سوّم بسائط عنصری، و چهارم مادّۀ جمادی، و پنجم مادّۀ نباتی، و ششم مادّۀ حیوانی، و هفتم مادّۀ بشری است؛ یا اوّلی عالم مثال سفلی، و دوّم عالم موادّ، و سوّم عالم طبایع، و چهارم عالم نفوس نباتی، و پنجم عالم نفوس حیوانی، و ششم عالم نفوس بشری، و هفتم عالم مثال علوی است} که امر [پیوسته] بین آنها نازل میشود تا بدانید که خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است و اینکه خداوند به [لحاظ] علم به هر چیزی احاطه دارد.
- ترجمه سلطانیخداوند است که هفت آسمان را و از زمین (در عدد) مثل آنها را خلق کرده که امر (پیوسته) بین آنها نازل میشود تا بدانید که خداوند بر هر چیزی بسیار توانا است و اینکه خداوند به (لحاظ) علم به هر چیزی احاطه دارد.
- ترجمه راستینخدا آن کسی است که هفت آسمان را آفرید و مانند آن آسمانها از (هفت طبقه) زمین خلق فرمود؛ امر نافذ او در بین هفت آسمان و زمین نازل میشود تا بدانید که خدا بر هر چیز توانا و به احاطه علمی بر همه امور عالم آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهایبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
١ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ لِـمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ای پیامبر چرا آنچه که خداوند بر تو حلال کرده را تحریم میکنی که رضایت ازواجت را طلب کنی و خداوند بسیار آمرزنده [است که بر شما آنچه که از ایمان (سوگند) شما به شما ملحق شده را میآمرزد] و مهربان است [و بعد از مغفرت به شما رحم میکند]
- ترجمه سلطانیای پیامبر چرا آنچه که خداوند بر تو حلال کرده را تحریم میکنی که رضایت ازواجت را طلب کنی و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است
- ترجمه راستینای پیغمبر گرامی برای چه آن را که خدا بر تو حلال فرمود تو بر خود حرام میکنی تا زنانت را از خود خشنود سازی؟در صورتی که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است (بر هیچ کس خصوص بر تو رسول گرامیش سخت نخواهد گرفت. در تفسیر وارد است که روزی حَفْصه با اجازه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به خانه پدرش عمر رفت، پیغمبر با ماریه در حجره حَفْصه خلوت کرد. ناگه او رسید و غوغا انگیخت که تو در حجره من با کنیزی خلوت کردی و آبروی مرا نزد زنانت بردی. حضرت برای خشنودی او فرمود: من ماریه را بر خود حرام کردم ولی این سرّ نزد تو است با هیچ کس مگوی. او به فور عایشه را هم آگه ساخت، او هم با رسول راجع به ماریه گفتگو کرد. حضرت سوگند خورد که ماریه را ترک گوید. آن دو زن شاد شدند و این آیه نازل گردید).
- ترجمه الهی قمشهای٢ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ
خداوند حلال کردن سوگندهایتان را بر شما فرض (واجب، یا مقدّر یا ثبت) کرده و خداوند مولای شما است [و او سزاوارتر به استرضاء (طلب رضایت) است] و او [به مصالح شما] بسیار دانا [است، و وقتی که میگوید سوگندهایتان را با کفّاره تحلیل کنید پس تحلیل کنید] و حکیم است [که در فعال خود و اقوال خود و برای شما تشریع نمیکند و به شما امر نمیکند و شما را نهی نمیکند مگر به آنچه که در آن مصالح (مصلحتها) و غایات شریفهٔ انیقه (شگفتآور) هست] {مثل این عتاب دلالت میکند بر کمال عنایت او به محمّد (ص) و رأفت او به او به حیثی که راضی نشده که او (ص) بعضی ملاذّ (لذّتها) مباحه را بر خودش حرام نماید، مانند پدر شفیقی (مهربان) که فرزندش را از ترک کردن بعضی ملاذّ نفسانیّه منع میکند شفقت کردن بر او است و از جهت منع از امساک از بعضی از آنچه که حظوظ (بهرهها) نفس در آنها هست برای او است و دلالت نمیکند بر اینکه از او ذنبی یا خلاف امری صادر شده، غایت امر این است که آن دلالت میکند بر اینکه او از بعضی از ملاذّ به جهت استرضاء بر بعضی از ازواجش امتناع کرده، و استرضاء ازواج از آنچه است که بر او ندب است و ندب به کاری که فاعلش مستحقّ مدح و ثواب باشد امّا بر تارکش گناه و عقابی نباشد گفته میشود و لذا به عمل شرعی که زائد بر فرایض و واجبات و سنن انجام شود گفته میشود}
- ترجمه سلطانیخداوند حلال کردن سوگندهایتان را بر شما فرض کرده و خداوند مولای شما است و او دانا و حکیم است
- ترجمه راستینخدا مقرر کرد برای شما که سوگندهای خود را (به کفّاره) بگشایید، و خدا مولای شما بندگان (و حکمش نافذ) است و هم او (به هر چیز عالم) دانا و به حکمت (تمام امور خلق) آگاه است.
- ترجمه الهی قمشهای٣ وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ
و آنوقت که نبیّ به بعضی از ازواجش سخنی سرّی گفت {سخن خلافت ابی بکر و عمر، یا حدیث تحریم ماریه و او را به کتمان آن امر کرد} پس چون [ماریه] آن را [به عایشه] خبر داد و خداوند آن را [یعنی خبر دادن او (ماریه) به عایشه را] بر او (محمّد) آشکار نمود [آن زوج مأموره به کتمان را به محمّد (ص)] معرفی کرد بعضی از آن را و از بعضی اعراض کرد و چون آن را به او خبر داد [حفصه] گفت چه کسی از این به تو خبر داده؟ گفت: دانای آگاه به من خبر داده
- ترجمه سلطانیو آنوقت که نبیّ به بعضی از ازواجش سخنی سرّی گفت پس چون (او مؤنّث) آن را (به عایشه) خبر داد و خداوند آن را بر او (محمّد) آشکار نمود (آن زوج مأموره به کتمان را به محمّد(ص)) معرفی کرد بعضی از آن را و از بعضی اعراض کرد و چون آن را به او خبر داد (حفصه) گفت چه کسی از این به تو خبر داده؟ گفت: دانای آگاه به من خبر داده
- ترجمه راستینوقتی پیغمبر با بعضی زنان خود (یعنی با حفصه راجع به ماریه یا راجع به ریاست ابوبکر و عمر) سخنی به راز گفت و آن زن (چون خیانت کرده و دیگری یعنی عایشه را) بر سرّ پیغمبر آگه ساخت و خدا به رسولش خبر داد او بر آن زن برخی را اظهار کرد و به رویش آورد و برخی را پردهداری نمود و اظهار نکرد؛ چون او را از افشاء آن سرّ آگاه ساخت آن زن گفت: رسولا، تو را که واقف ساخت (که من سرّ تو بر کسی فاش کردهام) ؟رسول گفت: مرا خدای دانای آگاه خبر داد.
- ترجمه الهی قمشهای٤ إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ
{سپس خدای تعالی بر زبان جبرئیل و محمّد (ص) حفصه و عایشه را خطاب نمود و فرمود:} که شما دو [زن از افشاء کردن آنچه که شما دو تا مأمور به کتمان آن شدید، یا از همّت شما بر سمّ (خشمناک کردن) او] به خداوند توبه کنید (برگردید) که قلوب شما دو تا منحرف شده و اگر شما دو [زن] علیه (بر زیان او) پشت هم شوید پس همانا خداوند او مولای او است و جبرئیل و صالح المؤمنین {و مراد از صالح المؤمنین علیّ بن ابی طالب (ع) است} و بعد از آن ملائکه پشتیبان او هستند
- ترجمه سلطانیکه شما دو (زن) به خداوند توبه کنید (برگردید) که قلوب شما دو تا منحرف شده و اگر شما دو (زن) علیه (بر زیان او) پشت هم شوید پس همانا خداوند او مولای او است و جبرئیل و صالح المؤمنین (علی ابن ابی طالب) و بعد از آن ملائکه پشتیبان او هستند
- ترجمه راستیناینک اگر هر دو زن به درگاه خدا توبه کنید (رواست که) البته دلهای شما (خلاف رضای پیغمبر) میل کرده است، و اگر با هم بر آزار او اتفاق کنید خدا یار و نگهبان اوست و جبریل امین و مردان صالح با ایمان (یعنی علی علیه السّلام به روایت عامّه و خاصّه) و فرشتگان حق یار و مددکار اویند.
- ترجمه الهی قمشهای٥ عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا
اگر [محمّد] شما را طلاق دهد چه بسا که پروردگارش مسلماتی مؤمنه بهتر از شما فرمانبردارانی توبه کننده عابدانی سیاحت کننده (روزه گیرنده) {گفته شده: مراد از آن روزه گیرندگان مؤنّث است، برای قول نبیّ (ص) که فرمود: سیاحت امّت من روزه است، زیرا صوم (خودداری) از مشتهیات نفس اطلاق (رهایی) برای نفس است، و در اطلاق آن برایش سیاحت در ملک ربّ هست، و گفته شده: مراد از آن پیگیران مؤنّث در امر خداوند و طاعت او هستند} بیوگانی و دوشیزگانی را به عنوان ازواج او جایگزین نماید
- ترجمه سلطانیاگر (محمّد) شما را طلاق دهد چه بسا که پروردگارش مسلماتی مؤمنه بهتر از شما فرمانبردارانی توبه کننده عابدانی سیاحت کننده (روزه گیرنده) بیوگانی و دوشیزگانی را به عنوان ازواج او جایگزین نماید
- ترجمه راستینامید است که اگر پیغمبر شما را طلاق داد خدا زنانی بهتر از شما به جایتان با او همسر کند که همه با مقام تسلیم و ایمان و خضوع اطاعت کنند و اهل توبه و عبادت باشند و رهسپار (طریق معرفت) ، چه بکر چه غیر بکر.
- ترجمه الهی قمشهای٦ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ
ای کسانی که [با بیعت عامّهٔ نبویّه یا با بیعت خاصّهٔ ولویّه] ایمان آوردهاید خودتان و اهلتان را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها است نگهدارید {وقایت (نگهداری) شخص لنفسه از آتش با حفظ خود بر آن از اتّباع شهوات و غضبات و حیل شیطانیّه است، و وقایت او برای اهل خویش با امر کردن آنها به معروف و تعلیم آن بر آنها و نهی آنها از منکر و تعلیم آن بر آنها و ترغیب آنها در خیرات و تحذیر آنها از شرور و اعلام به آنها به آنچه که آن غایت غایات و نهایت نهایات است از ولایت و اتّباع ولیّ امر. روایت است که چون این آیه نازل شد مردی از مسلمین در حالی که گریه میکرد نشست و گفت: از نفس خود عاجزم مکلّف اهلم شدم، پس رسول خدا (ص) فرمود: تو را کافی است که به آنها امر کنی به آنچه که خودت را به آن امر میکنی و آنها را نهی کنی از آنچه که خودت را از آن نهی میکنی} که ملائکۀ خشن و سختگیر بر آن هستند که از آنچه که امر شدهاند خدای را عصیان نمیکنند و آنچه که امر میشوند را انجام میدهند
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید خودتان و اهلتان را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها است نگهدارید که ملائکۀ خشن و سختگیر بر آن هستند که از آنچه که امر شدهاند خدای را عصیان نمیکنند و آنچه که امر میشوند را انجام میدهند
- ترجمه راستینای کسانی که ایمان آوردهاید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشی که مردم (دلسخت کافر) و سنگ (خارا) آتشافروز اوست و بر آن دوزخ فرشتگانی بسیار درشتخو و دلسخت مأمورند که هرگز نافرمانی خدا را (در اجرای قهر و غضب حق) نخواهند کرد و آنچه به آنها حکم شود انجام دهند.
- ترجمه الهی قمشهای٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ای کسانی که کفر ورزیدهاید امروز عذر خواهی نکنید جز این نیست که به آنچه که عمل میکردید جزاء داده میشوید
- ترجمه سلطانیای کسانی که کفر ورزیدهاید امروز عذر خواهی نکنید جز این نیست که به آنچه که عمل میکردید جزاء داده میشوید
- ترجمه راستین(به کافران گویند) ای کافران، امروز عذرخواهی مکنید (که پذیرفته نیست) تنها آنچه (در دنیا) میکردهاید به آن مجازات میشوید.
- ترجمه الهی قمشهای٨ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُـولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ای کسانی که [با بیعت عامّه] ایمان آوردهاید با توبهٔ نصوح [با بیعت خاصّه] به خداوند توبه کنید (برگردید) [یا معنی میدهد ای کسانی که با بیعت خاصّه ایمان آوردهاید توبه کنید و از مقام نفوس خویش به سوی خداوند که مظهر او قلوب شما است برگردید] {توبهٔ نصوح به معنی خالص از وصمت (ننگ) عود (برگشت) است، یا توبۀ ناصح (نصیحت کننده) است که صاحب آن لنفسه در آن است به اینکه به عنوان نادم (پشیمان) بر مامضی (آنچه که گذشته) و به عنوان عازم بر ترک در مایأتی (آنچه که میآید) باشد، یا از نصح به معنی خیاطت (دوختن)، توبهای است که خروقی (پارگیهایی) که در دین واقع شده را وصله میکند و فتوق (پارگیها) را میدوزد و فاسد را اصلاح مینماید، یا مراد از آن توبۀ جاری شده بر دست ولیّ امر در بیعت خاصّهٔ ولویّه است زیرا آن است که صاحبش را از هر بدی و غشّ و غلّی خالص میکند، و آن است که با آن صاحبش هر بدی و رذیلت را میبیند و نفسش را در خلاص از آن نصیحت میکند، و آن است که هر خرقی (پارگیی) که قبل از آن برای نفس واقع شده را میدوزد، و توبه بحسب صورت معانیی دارد و اینکه معنای آن این است که انسان بگوید: «أتوب الى الله» (به خدا باز میگردم)، یا «تبت الى الله» (به خدا برگشتم) و اینکه به نبیّ وقت خود یا ولیّ زمان خود رجوع کند و بر دست او با بیعت عامّه یا بیعت خاصّه بیعت کند، و اینکه بر معاصی قالبیّه نادم شود، و اینکه بر رذایل نفسانیّه نادم شود، و اینکه بر عقاید زائغه (منحرف) نادم شود، و اینکه از ملاحظهٔ نسبت دادن افعال به خودش، یا ملاحظهٔ نسبت دادن صفات به خودش، یا نسبت دادن وجود به خودش برگردد، و اینکه بر تلوّن (رنگارنگ شدن) خود در مقاماتش نادم شود و طلب تمکین نماید و به او بازگشت نماید، و همه به عنوان توبه هستند و همه بحسب مراتب اشخاص منظور آیه هستند} چه بسا که پروردگارتان بدیهای شما [از معاصی قالبیّه و رذایل نفسانیّه و عقاید زائغه (منحرف) و از رؤیت افعال از انفستان و نسبت دادن صفات به خودتان و از انانیّات شما] را از شما بپوشاند و شما را [بعد از ازالۀ سیّئات] در جنّتهایی داخل کند که از تحت آنها نهرها جاری میشود در آنروزی که خداوند پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند [یعنی با بیعت عامّه یا خاصّه با او بیعت کردند] را خوار نمیکند نور آنها بین دستان (پیشاپیش) آنها و به راستشان میشتابد {و از جملۀ جهات مابین دستان (جلو) و ایمان (راست) را اختیار نمود به جهت اشعار به دو جهت نفسِ مطیع شده است که آن بحسب دو قوّۀ علّامه و عمّاله است، و امّا خلف (پشت) و یسار (چپ) که آن دو برای نفسِ مطیع شده نمیباشند به معنی این است که آن جهت شیطانی و نه جهت حیوانی که از آن دو به خلف و یسار تعبیر میشود را نداشته باشد و اگر آن دو باشد آن نور در آن دو جهت نمیباشد}، [حالاً و قالاً] میگویند [ای] پروردگار ما نور ما را بر ما تمام کن {زیرا آنها با ظهور این نور و صورت ملکوتی از امامشان لوعتشان (بیتابی عشقشان) شدّت مییابد و حرقت (سوز) آنها زیاد میشود و طلبشان افزون میشود و ازدیاد ظهور و اشتداد این نور را طلب مینمایند به حیثی که برای آنان ذات و اثر باقی نمیماند، زیرا مَثَل آنان در این حال مَثل فراش (پروانهها) و سراج (چراغ) است که تا ذات و حرکت داشته باشند ساکن نمیشوند} و برای ما [حدود و نقایص ملحق شده به ما که مانع بر ما از کمال ادراک این نور است را] بپوشان که تو بر هر چیزی بسیار توانایی
- ترجمه سلطانیای کسانی که ایمان آوردهاید با توبهٔ نصوح (نصیحت کننده) به خداوند توبه کنید (برگردید) چه بسا که پروردگارتان بدیهای شما را از شما بپوشاند و شما را در جنّتهایی داخل کند که از تحت آنها نهرها جاری میشود در آنروزی که خداوند پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند را خوار نمیکند نور آنها بین دستان (پیشاپیش) آنها و به راستشان میشتابد میگویند (ای) پروردگار ما نور ما را بر ما تمام کن و برای ما بپوشان که تو بر هر چیزی بسیار توانایی
- ترجمه راستینالا ای مؤمنان، به درگاه خدا توبه نصوح (با خلوص و دوام) کنید، باشد که پروردگارتان گناهانتان را مستور گرداند و شما را در باغهای بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل کند در آن روزی که خدا پیغمبر خود و گرویدگان به او را ذلیل نسازد (بلکه عزیز و سرفراز ابد گرداند، در آن روز) نور (ایمان و عبادت) آنها در پیش رو و سمت راست ایشان میرود (و راه بهشتشان مینماید) و در آن حال (به شوق و نشاط) گویند: پروردگارا، تو نور ما را به حد کمال رسان و ما را (به لطف و کرم خود) ببخش که البته تو بر هر چیز توانایی.
- ترجمه الهی قمشهای٩ يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ
ای پیامبر [در عالم صغیر و عالم کبیر] با کفّار و منافقین جهاد کن و بر آنها سخت بگیر و جایگاه آنها جهنّم است و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است {رسول خدا (ص) هرگز با منافقی جنگ نکرد جز این نیست که با آنها الفت مینمود، و رسول خدا (ص) با کفّار جهاد کرد، و علیّ (ع) با منافقین جهاد نمود، و جهاد علیّ (ع) جهاد رسول خدا (ص) است}
- ترجمه سلطانیای پیامبر با کفّار و منافقین جهاد کن و بر آنها سخت بگیر و جایگاه آنها جهنّم است و بد بازگشتگاهی (سرانجامی) است
- ترجمه راستینالا ای رسول گرامی، اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاوردهاند) سخت گیر و (بدان که) مأوای آنها دوزخ است که بسیار بد منزلگاهی است.
- ترجمه الهی قمشهای١٠ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِـحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ
خداوند برای کسانی که [با کفر نفاق] کفر ورزیدند [و اگرچه آنها به انبیاء و اولیاء (ع) قرب (نزدیکی) داشتند] مَثلی زد زن نوح و زن لوط که تحت [ید] دو بنده از بندگان [خاصّ شده به ما] صالح ما بودند {بودن آن دو تحت آن دو به عنوان کنایه از کمال قرب آن دو است}
- ترجمه سلطانیخداوند برای کسانی که کفر ورزیدند مَثلی زد زن نوح و زن لوط که تحت (ید) دو بنده از بندگان صالح ما بودند
- ترجمه راستینخدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت (فرمان) دو بنده صالح ما بودند و به آنها (نفاق و) خیانت کردند و آن دو شخص (با وجود مقام نبوت) نتوانستند آنها را از (قهر) خدا برهانند و به آنها حکم شد که با دوزخیان در آتش درآیید.
- ترجمه الهی قمشهای١١ وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِـمِينَ
پس آن دو [زن] به آن دو خیانت (بیوفائی، پیمان شکنی) کردند و آن دو [بندهٔ صالح] از آن دو چیزی را از خداوند بینیاز نکردند و گفته شد [شما دو تا] با داخل شوندگان در آتش داخل شوید و خداوند برای کسانی که ایمان آوردهاند زن فرعون را مَثَل زد {زیرا وصلت کفّار و مخالطت (آمیختن) آنها با آنان ضرر نمیرساند چنانکه وصلت آسیه (زن فرعون) و مخالطتش با فرعون به وی ضرر نزده بود} آنوقت که [زن فرعون] گفت پروردگارا برای من خانهای نزد خود در جنّت بناء کن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و مرا از قوم ستمکار [یعنی قبطیهای تابع او] نجات بده
- ترجمه سلطانیپس آن دو (زن) به آن دو خیانت (بیوفائی، پیمان شکنی) کردند و آن دو (بندهٔ صالح) از آن دو از خداوند چیزی را بینیاز نکردند و گفته شد (شما دو تا) با داخل شوندگان در آتش داخل شوید و خداوند برای کسانی که ایمان آوردهاند زن فرعون را مَثَل زد آنوقت که (زن فرعون) گفت: پروردگارا برای من خانهای نزد خود در جنّت بناء کن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و مرا از قوم ستمکار نجات بده
- ترجمه راستینو باز خدا برای مؤمنان (آسیه) زن فرعون را مَثَل آورد هنگامی که (از شوهر کافرش بیزاری جست و) عرض کرد: بار الها (من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او گذشتم) تو خانهای برای من نزد خود در بهشت بنا کن و مرا از شرّ فرعون (کافر) و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش.
- ترجمه الهی قمشهای١٢ وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ
و مریم دختر عمران که فرج خویش را [از اینکه به آن نظر شود یا خود بنفسها به آن نظر کند] حفظ کرد پس در او [مذکّر] از روح خود دمیدیم و کلمات پروردگارش [مؤنّث] و کتب او را تصدیق کرد [مؤنّث] {مراد از کلمات همان کلمات وجودیّه و همان مراتب عالم مندرجه در فرزند آدم (ع) است، و مراد از کتب احکام نبوّات و رسالات و آثار ولایات و کتب تدوینی از آنها است} و از فرمانبرداران [مذکّر] بود [مؤنّث، او از مردان شمرده شده].
- ترجمه سلطانیو مریم دختر عمران که فرج خویش را حفظ کرد پس در او (مذکّر) از روح خود دمیدیم و کلمات پروردگارش (مؤنّث) و کتب او را تصدیق کرد (مؤنّث) و از فرمانبرداران (مذکّر) بود (مؤنّث) (او از مردان شمرده شده).
- ترجمه راستینو نیز مریم دخت عمران را (مَثَل آورد) که رَحِمش را پاکیزه داشت و ما در آن از روح قدسی خویش بدمیدیم، و او کلمات پروردگار خود و کتب آسمانی او را (با کمال ایمان) تصدیق کرد و از بندگان مطیع خدا به شمار بود.
- ترجمه الهی قمشهای