جزء شمارهٔ ۵


سورهٔ ۴- النساء

٢٤ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا

و [حرام شد بر شما نکاح با] شوهرداران از زنان [زیرا بُضع (شرمگاه زن) آنها مملوک دیگری است] مگر آنچه را که مالک شده‌‌اید [مانند زنان اسیر که ازواج کافر دارند و امر به طلاق کنیزی که صاحبش او را به ازدواج بَردهٔ خود درآورده یا پس از فروختن آنها که به منزلهٔ طلاق است]، [اینها احکام] مقرّرهٔ خداوند بر شما است، و ماورای آن برای شما حلال شده که با اموالتان طلب زناشویی کنید نه [آنکه] زنا کننده [باشید] پس به آنچه که با آن از آنها استمتاع (طلب تمتّع) کردید پس به عنوان فریضه [فرض شده یا به جهت عقد واجب شده] مزدشان را به آنها بدهید {آیه دالّ بر تحلیل مُتعه است}، و بعد از این فریضه گناهی بر شما نیست در آنچه که [هر دو] به آن [اعطاء زیاده بر فریضه یا اسقاط چیزی از فریضه توسط زن] تراضی کنید همانا خداوند دانا و حکیم می‌‌باشد [و مُتعه را از روی علم و به جهت غایاتی منوط به مصالح و حِکمى حلال نمود] {متعه به ازدواجی گفته می‌‌شود که در آن مرد و زن مدّت زمانی را برای عقد معین می‌‌کنند و پس از سپری شدن مدّت، خود به خود محرمیّت از بین رفته و احتیاجی به طلاق ندارد}

- ترجمه سلطانی

و (حرام شد بر شما نکاح با) شوهرداران از زنان مگر آنچه را که مالک شده‌اید (مانند اسراء و امر به طلاق کنیزی که صاحبش او را به ازدواج بَردهٔ خود درآورده یا فروختن آنها)، (اینها احکام) مقرّرهٔ خداوند بر شما است، و ماورای آن برای شما حلال شده که با اموالتان طلب زناشویی کنید نه (آنکه) زنا کننده (باشید) پس به آنچه که با آن از آنها طلب تمتع کردید پس به عنوان فریضه مزدشان را به آنها بدهید، و بعد از این فریضه گناهی بر شما نیست در آنچه که (هر دو) به آن تراضی کنید همانا خداوند دانا و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

و نکاح زنان شوهردار نیز (برای شما حرام شد) مگر آن زنانی که (در جنگهای با کفّار، به حکم خدا) متصرّف شده‌اید. این حکم خدا بر شماست، و هر زنی غیر آنچه ذکر شد شما را حلال است که به مال خود به طریق زناشویی بگیرید نه آنکه زنا کنید، پس چنانچه از آنها بهره‌مند شوید آن مهر معیّن که حق آنهاست به آنان بپردازید، و باکی نیست بر شما که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید (و بدانید که) البته خدا دانا و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٥ وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُم بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِـمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ وَأَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

و هر کس از شما که به لحاظ توانگری استطاعت ندارد که با زنان مؤمن [آزاد] نکاح کند پس از آنچه که مالک شده‌‌اید از کنیزان جوان مؤمن خود [نکاح کند] و خداوند به ایمان شما داناتر است، بعضی از شما از بعضی پس آنها را به اجازهٔ اهل آنها (خانوادهٔ دختر) نکاح کنید [زیرا بدون اذن زنا است] و اجور (مزدهای) آنها (زنان) را به عنوان [زنان] شوهردار [عفیفه] به نیکی بدهید نه به عنوان [زنان] زناکار و نه به عنوان [زنان] دوستِ پنهان گیرنده، پس وقتی که به زناشویی (به تزویج) در می‌‌آیند پس اگر فاحشه (زنا) آوردند پس نصف آنچه که از عذاب بر زنان آزاد است بر آنها (کنیزان) است [یعنی اینکه عبید (بردگان) و اماء (کنیزان) نصف حدّ زده می‌‌شوند] این [ترخیص نکاح با کنیزان] برای کسی از شما است که از عَنَت [تعب (رنج) و اذیّت از عزوبت (نداشتن جفت)] می‌‌ترسد و اگر صبر کنید [و از نکاح با کنیزان عفّت ورزید] برای شما بهتر است و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است [که با ترخیص (اجازه دادن) بر شما در نکاح آنها (مؤنّث) حین عنت (دشواری) و ترجیح تعفّف از آنها تا آنچه که امکان دارد تا آنکه از مضاجعت با آنها بدی بر شما وارد نشود]

- ترجمه سلطانی

و هر کس از شما که به لحاظ توانگری استطاعت ندارد که با زنان مؤمن (آزاد) نکاح کند پس از آنچه که مالک شده‌اید از کنیزان جوان مؤمن خود (نکاح کند) و خداوند به ایمان شما داناتر است، بعضی از شما از بعضی پس آنها را به اجازهٔ اهل آنها (دختر) نکاح کنید و اجور (مزدهای) آنها (مؤنّث) را به عنوان (زنان) شوهردار (عفیفه) به نیکی بدهید نه به عنوان (زنان) زناکار و نه به عنوان (زنان) دوستِ پنهان گیرنده، پس وقتی که به زناشویی در می‌آیند پس اگر فاحشه (زنا) آوردند پس نصف آنچه که از عذاب بر زنان آزاد است بر آنها (کنیزان) است این برای کسی از شما است که از دشواری می‌ترسد و اگر صبر کنید برای شما بهتر است و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است

- ترجمه راستین

و هر که را توانایی آن نباشد که زنان پارسای با ایمان (و آزاد) گیرد پس، از کنیزان مؤمنه که مالک آن شدید به زنی اختیار کند. خدا آگاه‌تر است به (مراتب) ایمان شما که شما اهل ایمان بعضی از جنس بعضی دیگرید (و همه مؤمن و در رتبه یکسانید) ، پس با کنیزان مؤمنه با اذن مالکشان ازدواج کنید و مهر آنها را به طرز پسندیده بدهید، کنیزانی که عفیف باشند نه زناکار و رفیق و دوست‌باز، پس چون شوهر کردند چنانچه عمل زشتی از آنها سر زند بر آنها نصف عذاب (یعنی حدّ) زنان پارسای آزاد است. این حکم درباره کسی است که بترسد مبادا به رنج افتد، و صبر کردن برای شما بهتر است، و خدا بخشنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٦ يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

خداوند می‌‌خواهد تا [آنچه را که آن در معاشتان و معادتان به صلاح شما است با این احکام از تحریم محرمّات و تحلیل محلّلات و تسنین (وضع کردن قانون) استمتاع از زنان و ترخیص در مکروهات از نکاح با اِماء (کنیزان) در وقت مساس (تماس) حاجت و تعفّف مهما امکن از آنها] برای شما بیان کند و شما را با سنّت‌‌های کسانی [از انبیاءِ] قبل از شما راهنمائی کند [تا به آنها اقتداء کنید] و [با خروج شما از مشتهیات انفستان و دخول شما در تحت امر خود و با امتثال اوامر خود و نواهی خود] بر شما توبه (التفات) کند و خداوند بسیار دانا [است و آنچه که اصلح به حال شما است را می‌‌داند] و حکیم است [که به آنچه که صلاح شما در آن نیست امر نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

خداوند می‌خواهد تا برای شما بیان (روشن) کند و شما را با سنّت‌های کسان (انبیاء) قبل از شما راهنمائی کند و بر شما توبه (التفات) کند و خداوند بسیار دانا و حکیم است

- ترجمه راستین

خدا می‌خواهد (راه سعادت را) برای شما بیان کند و شما را به آداب (ستوده) آنان که پیش از شما بودند رهبر گردد و بر شما ببخشاید، که خدا دانا و به حقایق امور آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٧ وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا

و خداوند می‌‌خواهد که [با خروج شما از مشتهیات انفستان و دخول شما در تحت امر خود و به امتثال اوامر و نواهی خود] بر شما توبه (التفات) کند و کسانی که از شهوات پیروی می‌‌کنند [همچنین کسی که از استمتاع زنان منع می‌‌نماید] می‌‌خواهند که به میلی (انحرافی) بزرگ [از طریقی که مؤدی به نجات شما است] متمایل (منحرف) شوید

- ترجمه سلطانی

و خداوند می‌خواهد که بر شما توبه (التفات) کند و کسانی که از شهوات پیروی می‌کنند می‌خواهند که به میلی (انحرافی) بزرگ متمایل (منحرف) شوید

- ترجمه راستین

و خدا می‌خواهد بر شما (به رحمت و مغفرت) بازگشت فرماید، و مردم هوسناکِ پیرو شهوات می‌خواهند که شما (از راه حقّ و رحمت) دور و منحرف گردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٨ يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا

خداوند می‌‌خواهد تا [با تشریع مُتعه و ترخیص نکاح کنیز] از شما سبک کند [تا عزوبت بر شما گران نشود] و انسان ضعیف خلق شده [و مقاومت در برابر شهوت و صبر از آن برای او ممکن نمی‌‌شود حتّی در آنچه از زنا که به او ضرر می‌‌رساند داخل می‌‌شود لذا متعه و نکاح با کنیز در وقت خوف از عنت ترخیص شده] است

- ترجمه سلطانی

خداوند می‌خواهد تا از شما سبک کند و انسان ضعیف خلق شده است

- ترجمه راستین

خدا می‌خواهد کار بر شما آسان کند، که انسان ضعیف خلق شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٢٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید اموال یکدیگر را به باطل مخورید مگر آنکه تجارتی ناشی از تراضی بین شما باشد، و خودتان را مکشید همانا خداوند به شما مهربان است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید اموال یکدیگر را به باطل مخورید مگر آنکه تجارتی ناشی از تراضی بین شما باشد و خودتان را مکشید همانا خداوند به شما مهربان است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، مال یکدیگر را به ناحق مخورید مگر آنکه تجارتی باشد که از روی رضا و رغبت کرده (و سودی برید) ، و یکدیگر را نکشید، که البته خدا به شما بسیار مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٠ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا

و کسی که آن (صرف و قتل) را از روی (برای) دشمنی [یعنی از روی عمد و تجاوز از حدود خداوند] و از روی ظلم انجام دهد پس او را با آتش خواهیم سوزاند و آن برای خداوند آسان می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و کسی که آن را از روی دشمنی و از روی ظلم انجام دهد پس او را با آتش خواهیم سوزاند و آن برای خداوند آسان می‌باشد

- ترجمه راستین

و هر کس از روی دشمنی و ستمگری چنین کند، پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم، و این کار (انتقام کشیدن از ظالمان) برای خدا آسان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣١ إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا

اگر از کبائر (گناهان بزرگ) که از آنها نهی شده‌‌اید اجتناب کنید سیّئات (بدی‌‌های کوچک) شما را از شما می‌‌پوشانیم و شما را به مدخلی (جایگاهی) کریم داخل می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

اگر از کبائر (گناهان بزرگ) که از آنها نهی شده‌اید اجتناب کنید سیّئات شما را از شما می‌پوشانیم و شما را به مدخلی (جایگاهی) کریم داخل می‌کنیم

- ترجمه راستین

(ای اهل ایمان) چنانکه از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کرده‌اند دوری گزینید، ما از گناهان دیگر شما درگذریم و شما را به مقامی نیکو برسانیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٢ وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا

و آنچه را که خداوند به (سبب) آن بعضی از شما را بر بعضی فضل (برتری) داده تمنّا نکنید {تمنّی طلب امر محال یا طلب چیزی است بدون تهیّه اسباب وصول به آن، و مراد از آنچه که خداوند فضل کرده یا نعمت‌‌های صوری است از سعهٔ عیش و امنیّت و صحّت و قوّت و عظمت در جسم و جاه و مسکن و زوج و قوا و جوارح و غیر آنها یا نعم باطنی از اخلاق و علم و حکمت و حُسن تدبیر و اُلفت و زهد و طاعت و غیر آنها} [یعنی چیزی را بدون اسباب حصول آن طلب نکنید، برای اینکه] مردان از آنچه که کسب کرده‌‌اند نصیبی (بهره‌‌ای) دارند و زنان از آنچه که کسب کرده‌‌اند نصیبی دارند [پس متوسّل به اسباب شوید و نعمت‌‌ها‌‌ی بعضى از خودتان را طلب نکنید برای اینکه آن از فضل خداوند بر وی است، و به خداوند توجّه (روی آوردن) کنید] و از خداوند از فضل او درخواست کنید همانا خداوند به هر چیزی دانا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و آنچه را که خداوند به (سبب) آن بعضی از شما را بر بعضی برتری داده تمنّا نکنید، مردان از آنچه که کسب کرده‌اند نصیبی (بهره‌ای) دارند و زنان از آنچه که کسب کرده‌اند نصیبی دارند و از خداوند از فضل او درخواست کنید همانا خداوند به هر چیزی دانا می‌باشد

- ترجمه راستین

آرزو (و توقّع بیجا) در فضیلت و مزیّتی که خدا به آن بعضی را بر بعضی برتری داده مکنید؛ که هر یک از مرد و زن از آنچه اکتساب کنند بهره‌مند شوند. و هر چه می‌خواهید از فضل خدا درخواست کنید (نه از خلق) که خدا به همه چیز داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٣ وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا

و برای همه سرپرستانی [مخصوص در ارث] قرار دادیم [یعنی اقارب (نزدیکان، خویشان) مخصوص یا دارندگان نسب مخصوص که به سبب استحقاق نسبت قرابت یا نسبت عقد بر آنان تفضّل می‌‌کنیم که ارث ببرند] از ماترک والدان (پدر و مادر) و خویشان و کسانی که با دستانتان عقد (عقد ملک یا عقد ضمان جریره یا عقد اسلام و ایمان) بسته‌‌اید پس نصیب [مقرّر] آنها را به آنها بدهید همانا خداوند بر هر چیزی شهید (بسیار مشاهده کننده) می‌‌باشد [و دقایق استحقاق بحسب نسب را مشاهده می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و برای همه سرپرستانی قرار دادیم، از ماترک والدان (پدر و مادر) و خویشان و کسانی که با دستانتان عقد (پیمان) بسته‌اید پس نصیب آنها را به آنها بدهید همانا خداوند بر هر چیزی بسیار شاهد (مشاهده کننده) می‌باشد

- ترجمه راستین

و ما برای هر چیزی از آنچه پدر و مادر و خویشان به جای گذاشته‌اند وارثانی قرار داده‌ایم، و با هر که عهد و پیمان (حقوقی) بسته‌اید بهره آنان را بدهید (و نقض عهد نکنید) که خدا بر هر چیز گواه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٤ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَالـلَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا

مردان عهده‌‌دار بر زنان [قائم بر آنها] هستند [قیام ولات (والی‌‌ها) بر رعیّت خود مراقب بودن احوال آنها، مقیّم (راست کننده) بودن اعوجاج آنها است] به (سبب) آنچه که خداوند بعضی از آنها را [با تفضیل او به مردان در جثّه و قوّه و ادراک و حُسن تدبیر و کمال عقل] بر بعضی و به (سبب) آنکه از اموالشان نفقه می‌‌دهند برتری داده [پس مراقبت آنها و سدّ فاقت (فقر و نیازمندی) آنها و قضای حاجت آنها بر عهدهٔ مردان است، و بر عهدهٔ زنان انقیاد و قبول نصیحت ایشان و حفظ غیب مردان است] پس زنان صالح [از آنها از آنچه که آن شأن آنها و حکم آنها است خارج نمی‌‌شوند بلکه آنها] مطیع و حافظ [بر خودشان و اموال ازواجشان] در غیاب [ازواج] هستند به آنچه که خداوند حفظ کرده است و [امّا غیر صالحات] زنانی که از نشوز (خروج) آنها [از طاعت شما] می‌‌ترسید [پس آداب معاشرت با آنها مدارات است با نصیحت کردن، و اگر آنها را کفایت نکرد پس به مهاجرتی (دوری کردنی) اندک به حیثی که منافی قسامهٔ آنها (مؤنّث) نشود، و اگر نتیجه نداشت پس آنها را بزند به حیثی که گوشتی از بدنشان قطع نشود و استخوانی نشکند] پس [با گفتار] به آنها اندرز بدهید و [با استدبار (پشت کردن) به آنها] در بستر از آنها دوری کنید و آنها را بزنید پس اگر از شما اطاعت کردند پس راهی [به ایذاء و تحَکّم به آنچه که شارع به آن رخصت نداده] را بر آنها طلب نکنید که خداوند علی (والا) و کبیر (بزرگ) است [پس در اعلاء (بالاتر) بودنتان بر زنان از علوّ خداوند بر خود غفلت نکنید که غفلت مورث تعدّی شما بر آنها (زنان) می‌‌شود] {زدن با برانگیختن ترحّم مرد نسبت به زن باعث عفو وی از فعل نشوز فاحش زن است و در اکثر در فواحش مانع ترک و طلاق زوج زوجهٔ خود را می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

مردان عهده‌دار بر زنان هستند به آنچه که خداوند بعضی از آنها را بر بعضی و به (سبب) آنکه از اموالشان نفقه می‌دهند برتری داده پس زنان صالح، مطیع و حافظ در غیاب (ازواج) هستند به آنچه که خداوند حفظ کرده است و زنانی که از نشوز آنها می‌ترسید پس به آنها اندرز بدهید و در رختخواب از آنان دوری کنید و آنها را بزنید پس اگر از شما اطاعت کردند پس راه (دیگر)ی را بر آنها طلب نکنید که خداوند علی (والا) و کبیر (بزرگ) است

- ترجمه راستین

مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ (حقوق آنها) باشند از آن رو که خدا هم (حقوق زنان را) حفظ فرموده است. و زنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را به زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید، که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشأن است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٥ وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا

و [ای اولیاء زوجین یا ای حکّام] اگر از جدایی [یعنی از اختلاف و نزاع] بین آن دو (زوج و زوجه) خوف داشتید پس [بین آن دو را اصلاح کنید که آن از لوازم ایمان و قرابت و حکومت است و آن دو را به خودشان وانگذارید و] داوری از اهل (خانوادهٔ) او (مرد) و داوری از اهل (خانوادهٔ) او (زن) برگزینید که [که بحسب قرابت دو شفیق بر آن دو و دو اراده کننده بر اصلاح باشند و ارادهٔ آن دو بر اصلاح در آن دو مؤثّر باشد] آن دو (داور از اقرباء) اصلاح (سازش) بین آن دو (زوج و زوجه) را بخواهند [ارادهٔ آن دو در نفوس زوجین تأثیر می‌‌کند و آن دو را برای افاضهٔ توافق از خداوند بین خود مستعدّ به آن تأثّر می‌‌نماید و اگر آن دو مستعدّ آن شوند] خداوند بین آن دو (زوج و زوجه) را موافق می‌‌نماید همانا خداوند دانا می‌‌باشد [به آنچه که به سبب آن، آن دو مستعدّ بر توافق می‌‌شوند و به آن به شما امر می‌‌کند] و آگاه [می‌‌باشد به چگونگی توافق و اصلاح]

- ترجمه سلطانی

و (ای اولیاء زوجین یا ای حکّام) اگر از جدایی بین آن دو خوف داشتید پس داوری از اهل (خانوادهٔ) او (مرد) و داوری از اهل (خانوادهٔ) او (زن) برگزینید که آن دو اصلاح (سازش) بین آن دو را بخواهند خداوند بین آن دو را موافق می‌نماید همانا خداوند دانا و آگاه می‌باشد

- ترجمه راستین

و چنانچه بیم آن دارید که نزاع سخت بین آنها پدید آید، از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینید، که اگر مقصود اصلاح داشته باشند خدا میان ایشان موافقت و سازگاری برقرار کند، که خدا دانا و آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٦ وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا

و خداوند را بندگی کنید و چیزی را با او شریک نکنید و به والدین و به خویشاوندان و به یتیمان و مسکینان و به همسایه‌‌ای که دارای نزدیکی (خویشاوندی نَسَبی) است و به همسایهٔ دور [نَسَبی و مکانی] و به همنشین نزدیک [مانند رفیق در تعلّم یا حرفه یا سفر] و به در راه ماندگان و به آنچه که دستان شما مالک شده (بردگان و کنیزان و اهل و خادم و خادمه و زیردستان با سرکشی و دلجوئی حال آنان و توجّه) احسان کنید [پس اگر محبّت خدا را می‌‌خواهید از تعهّد (سرکشی، دلجوئی) حال آنان و توجّه و احسان به آنها تأنّف نورزید] همانا خداوند کسی که مختال (خودپسند) و فخور (فخر فروش) می‌‌باشد را دوست ندارد {مختال کسی است که از توجّه به غیر حتّی به والدین روحانی تأنّف می‌‌ورزد و فخور وقتی که به غیر خود التفات می‌‌کند خودش را عظیم و غیر خود را حتّی والدین روحانی‌‌اش را حقیر می‌‌دارد}

- ترجمه سلطانی

و خداوند را بندگی کنید و چیزی را با او شریک نکنید و به والدین و به خویشاوندان و به یتیمان و مسکینان و به همسایه‌ای که دارای نزدیکی (خویشاوندی) است و به همسایهٔ دور و به همنشین نزدیک و به در راه ماندگان و به آنچه که دستان شما مالک شده احسان کنید همانا خداوند کسی که خودپسند و فخر فروش می‌باشد را دوست ندارد

- ترجمه راستین

و خدای یکتا را پرستید و هیچ چیزی را شریک وی نگیرید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایه دور و نزدیک و دوستان موافق و رهگذران و بندگان که زیردست تصرف شمایند نیکی کنید، که خدا مردم متکبّر خودپسند را دوست ندارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٧ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا

کسانی که بُخل می‌‌ورزند {بخل سجیّه‌‌ای است که انسان را از خارج کردن آنچه که تحت ید او است و رفع ید او از آن منع می‌‌کند، چه از حقوق الهی باشد مانند زکات و خمس یا حقوق خلقی مانند نفقات واجب و دیون حالّ (سررسید) شدهٔ مفروضه (واجب شده)، یا مسنونه (سنّت شده) مانند زکات و سایر صدقات مستحّب و صنایع (نیکویی کردن) معروفه (پسندیده) و مانند انفاقات مستحّب برای خودش و عیالش و خویشانش و همسایگانش} و مردم را به بُخل امر می‌‌کنند و آنچه که خداوند از فضلش [از نعمت‌‌های ظاهری و باطنی و قوّت قوا و حشمت و جاه و علوم و معارف] به آنها داده است را کتمان می‌‌کنند [عذر می‌‌آورند به اینکه آنچه که انفاق کنند را ندارند، کفران کننده هستند] و [ما] برای کافران (کتمان کنندگان نِعَم) عذابی خوار کننده مهیّا کرده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

کسانی که بُخل می‌ورزند و مردم را به بُخل امر می‌کنند و آنچه که خداوند از فضلش به آنها داده را کتمان می‌کنند و برای کافران عذابی خوار کننده مهیّا کرده‌ایم

- ترجمه راستین

همان گروه که بخل می‌ورزند و مردم را به بخل وادار می‌کنند و آنچه را که خدا از فضل خود به آنها بخشیده (از آیات و احکام آسمانی) کتمان می‌کنند. و ما برای کافران عذابی خوارکننده مهیّا داشته‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٨ وَالَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَن يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا

و کسانی که مال‌‌هایشان را انفاق می‌‌کنند که مردم ببینند و به خداوند و نه به روز آخِر ایمان نمی‌‌آورند [زیرا عدم ایمان، علّت برای انفاق در سبیل شیطان و برای عدم انفاق در راه خدا یعنی بخل است] و هر کس که شیطان قرینی برای او باشد پس بد قرینی (همدمی) است [برای اینکه اقتران (نزدیک شدن) او به سجن و سجّین و ملک شیاطین می‌‌کشاند]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که مال‌هایشان را انفاق می‌کنند که مردم ببینند و به خداوند و نه به روز آخِر ایمان نمی‌آورند و هر کس که شیطان قرینی برای او باشد پس بد قرینی (همدمی) است

- ترجمه راستین

و هم آنان که اموال خود را به قصد ریا و خودنمایی به مردم می‌بخشند و به خدا و روز قیامت نمی‌گروند. و هر که را شیطان یار است بسیار بد یاری است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٣٩ وَمَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَكَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيمًا

و بر آنها چه شده؟! [یعنی البتّه کلفت (مشقت) دنیوی و نه عقوبت اخروی بر آنها نیست] اگر به خداوند و روز آخر ایمان بیاورند [یعنی به مبدأ و معاد تا آنکه یقین کنند که نعمت از خداوند است و اینکه خزائن او با انفاق کردن تمام نمی‌‌شود و اینکه اعمال او به آن جزا داده می‌‌شود] و از آنچه که خداوند به آنها روزی داده انفاق کنند و خداوند به آنها دانا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و بر آنها چه شده؟! اگر به خداوند و روز آخر ایمان بیاورند و از آنچه که خداوند به آنها روزی داده انفاق کنند و خداوند به آنها دانا می‌باشد

- ترجمه راستین

چه زیانی به آنها می‌رسید اگر به خدا و روز قیامت ایمان آورده و از بهره‌ای که خدا به آنان داده چیزی انفاق می‌کردند؟! و خدا به (احوال و نیّات) آنان دانا است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٠ إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِن تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِن لَّدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا

همانا خداوند [به اندازهٔ] سنگینی ذرّه‌‌ای ظلم نمی‌‌کند و اگر حسنه باشد آن را چند برابر می‌‌کند و از نزد خود پاداشی عظیم می‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند (به اندازهٔ) سنگینی ذرّه‌ای ظلم نمی‌کند و اگر حسنه باشد آن را چند برابر می‌کند و از نزد خود پاداشی عظیم می‌دهد

- ترجمه راستین

خداوند به مقدار ذرّه‌ای به کسی ستم نکند، و اگر عمل نیکی باشد زیاد گرداند و (به نیکان) جانب خود مزدی بزرگ عطا کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤١ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَـؤُلَاءِ شَهِيدًا

پس [حال این مختالین (خودپسندان) موصوف با اوصاف سابق از شدّت خوف و عقوبت] چگونه است وقتی که از هر امّتی [از امم پیامبران] گواهی را [همان پیامبرشان را، یا از هر فرقه از فِرَق امّت تو با شاهدی که همان امامشان در عصر آنها است یا از هر امّتى از اُمَم انبیاء و از هر فرقه از فِرَق امم انبیاء و از فِرَق امّت تو با شاهدی که همان نبیّ آنها یا وصیّ نبیّ آنها و امام آنها است] بیاوریم و [ای محمّد] تو را به عنوان گواه بر اینان بیاوریم [که لهم (برای آنها) و علیهم (بر آنها) شهادت دهی]

- ترجمه سلطانی

پس چگونه است (حال آنان) وقتی که از هر امّتی (از امم پیامبران) گواهی را بیاوریم و (ای محمّد (ص)) تو را به عنوان گواه بر اینان بیاوریم

- ترجمه راستین

پس چگونه است (حال آنان) آن‌گاه که از هر طایفه‌ای گواهی آریم و تو را بر این امّت به گواهی خواهیم؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٢ يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُـولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا

در آنروز کسانی که [به خداوند یا به رسولان یا به اوصیاء آنها و ولایات اوصیای آنان] کفر ورزیده‌‌اند و رسول را [در امر او به ولایت و غیر آن] نافرمانی کرده‌‌اند آرزو می‌‌کنند که ایکاش زمین با آنها مساوی می‌‌شد [یعنی در آنروز یا در روز غصب خلافت دفن می‌‌شدند، یا برانگیخته نمی‌‌شدند یا خاک می‌‌بودند و آفریده نمی‌‌شدند، یا قابل محض قرار داده می‌‌شدند و اصلاً برای آنها فعلیّتی نمی‌‌بود] و هیچ سخنی را از خداوند کتمان نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

در آنروز کسانی که کفر ورزیده‌اند و رسول را نافرمانی کرده‌اند آرزو می‌کنند که ایکاش زمین با آنها مساوی می‌شد و هیچ سخنی را از خداوند کتمان نمی‌کنند

- ترجمه راستین

در آن روز آنان که به راه کفر رفته و نافرمانی رسول کردند آرزو کنند که ای کاش با خاک زمین یکسان بودند، و از خدا سخنی پنهان نتوانند کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٣ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُـولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید [یعنی به خداوند و به محمّد (ص) اذعان کرده‌‌اید، یا بر دست محمّد (ص) ایمان به خداوند را اراده کرده‌‌اید، یا با بیعت عامّهٔ نبویّه و قبول دعوت ظاهره بر دست محمّد (ص) ایمان آورده‌‌اید، یا با بیعت خاصّهٔ ولویّه و قبول دعوت باطنه ایمان آورده‌‌اید] به نماز نزدیک نشوید {صلات (نماز) در لغت بر دعاء و رحمت و استغفار و در شرع بر افعال و اذکار موضوعه (وضع شده) در شریعت، و در حقیقت یا بطور مجاز بر مواضع مقرّر برای نماز شرعی، و بر ذکر قلبی مأخوذ از صاحب اجازهٔ الهی، و بر صاحب اجازهٔ الهی، و بر صورت مثالی حاضر شده در قلب سالک از صاحب اجازه، و بر هر کدام از مراتب بشری و مثالی و قلبی و روحی به مراتب روحی او اطلاق می‌‌شود} و (در حالی که) شما مست هستید تا آنکه [از مستی خود فائق آیید و] بدانید که چه می‌‌گوئید و نه در حال جُنُب مگر رهگذران تا آنکه غسل کنید [به اینکه بدن‌‌هایتان را در آب فرو برید] و اگر مریض یا بر سفر بودید یا یکی از شما که از غائط می‌‌آید یا زنان را لمس (مجامعت) کردید پس هنوز که آب [برای استعمال] نیافته‌‌اید پس خاکی پاک را تیمّم (قصد) کنید و به روی خود و دستانتان مسح کنید همانا خداوند بسیار بخشاینده و بسیار آمرزنده است [آنچه که از اثر دنس هوی بر شما باقی می‌‌ماند را بر شما می‌‌پوشاند و شما را به سبب ذنوبتان از حضرت خود طرد نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید به نماز نزدیک نشوید و (در حالی که) شما مست هستید تا آنکه (از مستی خود فائق آیید و) بدانید که چه می‌گوئید و نه در حال جُنُب مگر رهگذران تا آنکه غسل کنید و اگر مریض یا بر سفر بودید یا یکی از شما که از غائط می‌آید یا زنان را لمس (مجامعت) کردید پس هنوز که آب نیافته‌اید پس خاکی پاک را تیمّم (قصد) کنید و به روی خود و دستانتان مسح کنید همانا خداوند بسیار بخشاینده و بسیار آمرزنده است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید (و چه می‌کنید) و نه در حال جنابت (به مساجد آیید) مگر آنکه رهگذر باشید تا وقتی که غسل کنید. و اگر بیمار بودید یا آنکه در سفر باشید یا قضاء حاجتی دست داده باشد یا با زنان مباشرت کرده‌اید و آب برای تطهیر و غسل نیافتید پس به خاک پاک تیمم کنید، آن‌گاه صورت و دستها را (بدان) مسح کنید، که خدا بخشنده و آمرزنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٤ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّوا السَّبِيلَ

آیا ندیدی کسانی را که بهره‌‌ای (حظّ اندکی) از کتاب داده شده‌‌اند [یعنی کتاب نبوّت به اینکه در شریعت داخل شدند و دعوت نبیّ را به دعوت ظاهره‌‌اش قبول کردند] گمراهی [و خروج از طریق ولایت و طریق قلب] را می‌‌خرند و [ای مؤمنین] می‌‌خواهند که شما را از راه [ولایت علی (ع)] گمراه کنند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسانی را که بهرهٔ (اندکی) از کتاب داده شده‌اند گمراهی را می‌خرند و (ای مؤمنین) می‌خواهند که شما را از راه گمراه کنند

- ترجمه راستین

آیا ندیدی و ننگریستی به (حال) آنان که اندک بهره‌ای از علم کتاب یافتند که خریدار ضلالت هستند و همی خواهند که شما (اهل ایمان) نیز گمراه شوید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٥ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا

و خداوند به دشمنان شما [از شما] داناتر است [پس هر کس که با زبانش محبّت شما و ولایت شما را اظهار کرد را ولی نگیرید بلکه به ولایت خداوند در مظاهر اولیائش که خداوند شما را به ولایت آنها امر کرده است اکتفاء کنید] و خداوند [در مظاهرش] به عنوان ولیّ کافی است و خداوند به عنوان یاری رساننده کافی است [پس ولایت و نصرت را غیر از کسی که خداوند و رسولش (ص) به شما به قبول ولایت او امر کرده‌‌اند و او علیّ (ع) است طلب نکنید و وجوه قلوبتان را از کسی که خداوند شما را به صرف (روی گردانیدن) از او امر کرده است برتابید]

- ترجمه سلطانی

و خداوند داناتر است به دشمنان شما و خداوند به عنوان ولیّ کافی است و خداوند به عنوان یاری رساننده کافی است

- ترجمه راستین

و خدا داناتر است به دشمنان شما، و همین بس که خدا دوستدار و یاور (شما) باشد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٦ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُـولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا

از کسانی که تهوّد (یهودیّت گرفتن) ورزیدند کلمات را از مواضع خود تحریف می‌‌کنند [با تبدیل کردن کلمه‌‌ای در مکان کلمه‌‌ای دیگر، یا با اسقاط بعضی از کلم، یا با صرف (برگرداندن) آن از مصادیق آن به غیر آن با تمویه (خلاف نمایاندن، باطل یا غلطی را به لباس حقّ و درست جلوه دادن) آن که آن غیر مصادیق آن است، یا با صرف آن از مقاصد مراد شدهٔ آن با تمویه اینکه غیر آن مقصود از کلام است چه آن از روی علم به مصداق و مقصود یا از روی جهل باشد] و [با زبانشان] می‌‌گویند ما شنیدیم و نافرمانی کردیم و بشنو! نمی‌‌شنوی! و «رعایت ما را بکن» {«راعنا» در زبان عبری به معنی ما را تحمیق کن است}، با پیچاندن زبان‌‌هایشان و از روی طعنه (استهزاء) در دین و اگر که آنها می‌‌گفتند که: «شنیدیم و اطاعت کردیم» و «بشنو و به ما نظر کن» البتّه برای آنان بهتر و استوارتر [و عادلانه‌‌تر] می‌‌بود و لکن خداوند آنها را به جهت کفرشان [به تو از خیر و صلاح] لعن (دور) کرده است و جز با [ایمان] اندکی ایمان نمی‌‌آورند

- ترجمه سلطانی

از کسانی که تهوّد (یهودیّت گرفتن) ورزیدند کلمات را از مواضع خود تحریف می‌کنند و می‌گویند ما شنیدیم و نافرمانی کردیم و بشنو! نمی‌شنوی! و «رعایت ما را بکن» (در زبان عبری به معنی ما را تحمیق کن)، با پیچاندن زبان‌هایشان و از روی طعنه در دین و اگر که آنها می‌گفتند که شنیدیم و اطاعت کردیم و بشنو و به ما نظر کن البتّه برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود و لکن خداوند آنها را به جهت کفرشان لعنت (دور) کرده است و جز به اندکی ایمان نمی‌آورند

- ترجمه راستین

گروهی از یهود کلمات (خدا) را از جای خود تغییر داده و گویند: (فرمان خدا را) شنیدیم و (از آن) سرپیچیم و (به جسارت گویند) بشنو که (کاش) ناشنوا باشی؛ و گویند ما را رعایت کن. و گفتار ایشان زبان‌بازی و طعنه و تمسخر به دین است. و اگر (به احترام) می‌گفتند که ما (فرمان حق را) شنیدیم و (تو را) اطاعت کنیم و تو نیز (سخن ما) بشنو و به حال ما بنگر، هر آینه آنان را نیکوتر بود و به صواب نزدیکتر، لیکن چون کافر شدند خدا آنها را لعنت کرد، و به جز اندکی ایمان نخواهند آورد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٧ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّـمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا

ای کسانی که کتاب داده شده‌‌اید [از یهود و نصاری، یا از اهل محمّد (ص)] به آنچه که [از قرآن یا از ولایت علی (ع)] نازل کردیم که تصدیق کننده [و مُثبت (اثبات کننده)] است بر آنچه که با شما است ایمان بیاورید قبل از اینکه [با محو محاسن آنها و اشکال فطری و کسبی آنها] وجوهی را محو کنیم و آنها را بر پشت (روزگار پیشین) خود بر گردانیم یا آنها را [با تغییر صور تمام اعضای آنها] لعنت کنیم و [آنها را مسخ کنیم] همانطور که اصحاب شنبه را لعنت (دور) [و مسخ] کردیم و امر خداوند انجام شده می‌‌باشد [و مانعی از نفاذ (جاری بودن امر و حکم) آن نیست پس حذر کنید از آنچه که وعده داده شده‌‌اید]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که کتاب داده شده‌اید به آنچه که نازل کردیم که تصدیق کننده است بر آنچه که با شما است ایمان بیاورید قبل از اینکه وجوهی را محو کنیم و آنها را بر پشت (روزگار پیشین) خود بر می‌گردانیم یا آنها را لعنت کنیم همانطور که اصحاب شنبه را لعنت (دور) کردیم و امر خداوند انجام شده می‌باشد

- ترجمه راستین

ای کسانی که به شما کتاب آسمانی داده شد، به قرآنی که فرستادیم که مصدّق تورات و انجیل شماست ایمان آورید پیش از آنکه بر چهره‌هایی (از اثر ضلالت) خط خذلان کشیم و آنها را واژگون کنیم یا مانند اصحاب سَبت بر آنها لعنت و عذاب فرستیم، و (بترسید که) قضای خدا واقع‌شدنی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٨ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِـمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا

همانا خداوند نمی‌‌آمرزد که [به اعتبار اتمّ مظاهر او که همان علیّ (ع) است] به او شرک ورزیده شود و آنچه که غیر آن [شرک] است را بر کسی [از والی (پیمان بسته، دوستدار) و شیعهٔ علیّ (ع)] که بخواهد می‌‌آمرزد و کسی که به خداوند [با اعتبار شرک به مظاهر اتمّ او] شرک ورزد [زیرا خداوند جز در مظاهرش شناخته و درک نمی‌‌شود، پس شرک به مظاهر او شرک به او است] پس گناهی عظیم را افتراء زده است

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند نمی‌آمرزد که به او شرک ورزیده شود و آنچه که غیر آن است را بر کسی که بخواهد می‌آمرزد و کسی که به خداوند شرک ورزد پس گناهی عظیم را افتراء زده است

- ترجمه راستین

محققاً خدا گناه شرک را نخواهد بخشید و سوای شرک را برای هر که خواهد می‌بخشد، و هر کس که شرک به خدا آورد به دروغی که بافته گناهی بزرگ مرتکب شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٤٩ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا

آیا ندیدی کسانی را که خودشان را پاک می‌‌دانند؟ بلکه خداوند است که کسی را که بخواهد پاک می‌‌کند [نه کسی که بخواهد که خودش را به عمل خویش پاک کند، برای اینکه آن فضل از خداوند است که اکتساب آن به عمل ممکن نمی‌‌شود، بلکه عمل اگر به امر خلفای او باشد نفس را بر قبول آن فضل آماده می‌‌کند] و [به قدر] فتیلی (رشتهٔ سفید در شکاف هستهٔ خرما) ظلم نمی‌‌شوند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسانی را که خودشان را پاک می‌دانند؟ بلکه خداوند است که کسی را که بخواهد پاک می‌کند و (به قدر) فتیلی (رشتهٔ سفید در شکاف هستهٔ خرما) ظلم نمی‌شوند

- ترجمه راستین

نمی‌بینی آنان را که دعوی پاکدلی کنند؟خداست که هر که را خواهد از رذائل پاک و منزّه دارد، و به قدر فتیلی (رشته خرما) به کسی ستم نشود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٠ انظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَكَفَى بِهِ إِثْمًا مُّبِينًا

نظر کن چگونه [در نسبت دادن طهارت به انفس خود، یا در تحصیل طهارت به فعلشان از روی گمان خود که خداوند در فعلشان راضی شده و اذن او است] به دروغ بر خداوند افتراء می‌‌بندند و همان به عنوان گناهی آشکار کافی است

- ترجمه سلطانی

نظر کن چگونه به دروغ بر خداوند افتراء می‌بندند و همان به عنوان گناه آشکار کافی است

- ترجمه راستین

بنگر چگونه بر خدا دروغ می‌بافند!و همین (افترا) بس گناهی آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥١ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُـولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَـؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا

آیا ندیدی کسانی را که از کتاب نصیبی داده شده‌‌اند به جِبْت (بت) و طاغوت (گردنکشان) ایمان می‌‌آورند و برای (در حقّ) کسانی که کفر ورزیده‌‌اند می‌‌گویند که اینان هدایت‌‌یافته‌‌تر از کسانی هستند که به راه ایمان آورده‌‌اند {اصل آنها علی (ع) و سپس ائمّهٔ (ع) و سپس شیعیانشان هستند}

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسانی را که از کتاب نصیبی داده شده‌اند به جِبْت (بت) و طاغوت (گردنکشان) ایمان می‌آورند و کسانی که کفر ورزیده‌اند را (در حقّ آنها) می‌گویند که اینان هدایت‌یافته‌تر از کسانی هستند که به راه ایمان آورده‌اند

- ترجمه راستین

ندیدی آنان که بهره‌ای از کتاب آسمانی داشتند (یعنی جهودان) چگونه به (بتان) جِبت و طاغوت می‌گروند و درباره کافران مشرک می‌گویند که راه آنان به صواب نزدیکتر از طریقه اهل ایمان است؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٢ أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا

آنان کسانی هستند که خداوند آنها را [با طرد آنها از باب خود و روی گردانیدن آنها از ولایت و متابعت بر کسی که او به منزلت او است] لعن (دور) کرده و کسی را که خداوند لعنت (دور) کند پس هرگز برای او یاوری نخواهی یافت

- ترجمه سلطانی

آنان کسانی هستند که خداوند آنها را لعن (دور) کرده و کسی را که خداوند لعنت (دور) کند پس هرگز برای او یاوری نخواهی یافت

- ترجمه راستین

این گروهند که خدا آنان را لعنت کرد، و هر که را خدا لعن کند دیگر مددکار و یاوری برای او نتوانی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٣ أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَّا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا

آیا آنها (متبوعین) از مُلک (مملکت) بهره‌‌ای دارند [تا بدان مستحقّ اتّباع شوند]؟ [و اگر فرض شود که نصیبى از ملک دارند] پس آنوقت نقیری (پشیزی) به مردم {یعنی متحقّقان به انسانیّت و همان اولیاء و اصل آنان علیّ (ع)} نمی‌‌دهند [چه رسد به اشباه ناس و نسناس]

- ترجمه سلطانی

آیا آنها (متبوعین) از مُلک (پادشاهی، مملکت) بهره‌ای دارند؟ (بر فرض اینکه داشته باشند) پس آنوقت نقیری (پشیزی) به مردم نمی‌دهند

- ترجمه راستین

مگر آنان که از احسان به خلق به هسته خرمایی بخل می‌ورزند بهره‌ای از مُلک خدا خواهند یافت؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٤ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا

یا بر آنچه که خداوند از فضل خود به آنها داده به مردم {اصل در مردم بعد از محمّد (ص)، علیّ (ع) و خلفای او هستند} حسد می‌‌ورزند، و همانا [علیرغم تأنّف آنها و کوری چشمشان] کتاب را [یعنی نبوّت را] و حکمت را به آل ابراهیم {محمّد (ص) و علیّ (ع) و خلفای او صلوات الله و سلامه علیهم} داده‌‌ایم {حکمت قوّه‌‌ای است که به آن انسان بر ادراک دقایق امور و خفایای مصنوع و بر اتیان به مصنوع مشتمل بر دقایق صنع قادر می‌‌شود} و به آنها مُلکی (مملکتی) عظیم دادیم

- ترجمه سلطانی

یا بر آنچه که خداوند از فضل خود به آنها داده به مردم حسد می‌ورزند، و همانا کتاب و حکمت را به آل ابراهیم داده‌ایم و به آنها مُلکی (مملکتی) عظیم دادیم

- ترجمه راستین

بلکه حسد می‌ورزند با مردم (یعنی پیامبر و مسلمین) چون آنها را خدا به فضل خود برخوردار نمود. که البته ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنها ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٥ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا

پس کسانی از آنها به او ایمان آوردند و کسانی از آنها او را مانع شدند (اعراض کردند یا دیگران را منع کردند) و جهنم به لحاظ سوزانندگی [برای آنها] کافی است [یعنی اگر در دنیا آنها را عقاب نکنیم پس جهنّم در آخرت برای آنها کافى است]

- ترجمه سلطانی

پس کسانی از آنها به او ایمان آوردند و کسانی از آنها او را مانع شدند و جهنم به لحاظ سوزانندگی (برای آنها) کافی است

- ترجمه راستین

آن‌گاه برخی بدو گرویدند و برخی مانع ایمان به او شدند؛ پس (آنان را) کیفر آتش افروخته دوزخ بس است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٦ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا

همانا کسانی که به آیات ما کفر ورزیده‌‌اند {علیّ (ع) اعظم آیات و کافر به او، کافر به جمیع آیات است} بزودی آنها را در آتش می‌‌سوزانیم هر چه پوست‌‌های آنها می‌‌سوزد پوستی غیر آن را بدل از آن می‌‌کنیم تا که عذاب را بچشند همانا خداوند عزیز (چیره) است [و هیچ مانعی از حکم و عقوبت او برای او نیست] و حکیم می‌‌باشد [که بدون استحقاق عقاب نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که به آیات ما کفر ورزیده‌اند بزودی آنها را در آتش می‌سوزانیم هر چه پوست‌های آنها می‌سوزد پوستی غیر آن را بدل از آن می‌کنیم تا که عذاب را بچشند همانا خداوند عزیز و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

آنان که به آیات ما کافر شدند به زودی در آتش دوزخشان درافکنیم که هر چه پوست تن آنها بسوزد آنان را پوست دیگری جایگزین کنیم تا (سختی) عذاب را بچشند، که همانا خدا مقتدر و کارش از روی حکمت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٧ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا

و کسانی که [به علی (ع)] ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح کردند بزودی آنها را در جنّت‌‌هایی داخل خواهیم کرد که نهر‌‌ها از زیر آنها جاری می‌‌شود، در آن بطور ابد جاویدانند، در آنها زوج‌‌هایی پاک برای آنها هست و آنها را در سایه‌‌ای که همواره سایه است داخل می‌‌کنیم

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح کردند بزودی آنها را در جنّت‌هایی داخل خواهیم کرد که نهر‌ها از زیر آنها جاری می‌شود، در آن بطور ابد جاویدانند، در آنها زوج‌هایی پاک برای آنها هست و آنها را در سایه‌ای که همواره سایه است داخل می‌کنیم

- ترجمه راستین

آنان را که ایمان آوردند و نیکوکار شدند به زودی در بهشتی درآوریم که نهرها از زیر درختانش جاری است و در آن زندگانی جاوید کنند و برای آنها در بهشت جفتهای پاکیزه است و آنان را به سایه رحمت ابدی خود درآوریم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٨ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا

همانا خداوند به شما (مردم مورد حسد واقع شده که خداوند از فضل خود به شما داده و به شما کتاب و حکمت و مُلک عظیم داده) امر می‌‌کند که [به جهت شکر بر آنچه که به آن بر شما انعام کرد] امانت‌‌ها را به اهل آنها بازگردانید [و آن را به غیر اهل آن اعطاء مکنید که به آن ظلم می‌‌کنید، و آن را از اهل آن منع نکنید که به آنها ظلم می‌‌کنید] و وقتی که بین مردم حکم می‌‌کنید به عدل حکم کنید همانا خداوند چه خوب به شما به آن پند می‌‌دهد [پس اندرزش را قبول کنید و از مخالفت کردن بر حذر باشید] که خداوند شنوا و بینا می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند به شما امر می‌کند که امانت‌ها را به اهل آنها بازگردانید و وقتی که بین مردم حکم می‌کنید به عدل حکم کنید همانا خداوند چه خوب به شما به آن پند می‌دهد که خداوند شنوا و بینا می‌باشد

- ترجمه راستین

همانا خدا به شما امر می‌کند که امانتها را به صاحبانش باز دهید و چون حاکم بین مردم شوید به عدالت داوری کنید. همانا خدا شما را پند نیکو می‌دهد، که خدا شنوا و بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٥٩ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُـولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُـولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید از خداوند [در آنچه که نازل کرده و مخصوصاً عمدهٔ آنچه که نازل کرده و آن همانچه است که صلاح شما و رفع نزاع شما و ردّ اختلاف شما به آن است، و آن تعیین کسی است که در جملهٔ امور دنیوی و اخروی خود، و در آنچه که بر شما اشتباه می‌‌شود به او یعنی علیّ (ع) مراجعه کنید] اطاعت کنید و از رسول [در آنچه که برای شما آورده و در آنچه که شما را از آن نهی کرده] و دارندگان امر از میان شما [کسی که شأنش شأن رسول و امرش امر او و طاعتش طاعت او می‌‌باشد تا آنجا که طاعت هر کدام غیر طاعت دیگری نباشد] اطاعت کنید و اگر دربارهٔ چیزی [بی اهمیّت] با هم نزاع دارید [چه رسد به نباء عظیم (خبر بزرگ) که همان خلافت و تعیین اولی الامر است] پس آن را به خداوند و رسول اعاده کنید [پس وقتی که آن دو او را برای شما تعیین نمودند پس جمیع امورتان را به او واگذار کنید] اگر به خداوند و روز آخِر ایمان می‌‌آوردید، آن بهتر و [بلکه] بهترین تأویل (برگرداندن) می‌‌بود [نه برگرداندن عبارت «اولی الامر» با معنی کردن آن به سلاطین]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خداوند اطاعت کنید و از رسول و دارندگان امر از میان شما اطاعت کنید و اگر دربارهٔ چیزی با هم نزاع دارید پس آن را به خداوند و رسول اعاده کنید اگر به خداوند و روز آخِر ایمان می‌آوردید، آن بهتر و (بلکه) بهترین تأویل (برگرداندن) می‌بود

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید، پس اگر در چیزی کار به نزاع کشد آن را به حکم خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و خوش‌عاقبت‌تر خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٠ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا

آیا ندیدی کسانی را که می‌‌پندارند که آنها به آنچه که به تو نازل شده و آنچه که قبل از تو نازل شده ایمان آورده‌‌اند می‌‌خواهند که محاکمه را نزد طاغوت [یعنی خارج از حکومت عقل که همان علیّ (ع) است] ببرند و (حال آنکه) امر شده‌‌اند که به او [یعنی به کسی که از حکومت عقل و حکم خدا خارج شده است] کفر بورزند و شیطان می‌‌خواهد که آنها را به گمراهی‌‌ای دور گمراه کند

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی کسانی را که می‌پندارند که آنها به آنچه که به تو نازل شده و آنچه که قبل از تو نازل شده ایمان آورده‌اند می‌خواهند که محاکمه را نزد طاغوت ببرند و (حال آنکه) امر شده‌اند که به او کفر بورزند و شیطان می‌خواهد که آنها را به گمراهیی دور گمراه کند

- ترجمه راستین

آیا ننگری به حال آنان که به گمان (و دعوی) خود ایمان به قرآن تو و کتبی که پیش از تو فرستاده شده آورده‌اند، چگونه باز می‌خواهند داوری به طاغوت برند در صورتی که مأمورند که به طاغوت کافر شوند؟! و شیطان خواهد که آنان را گمراه کند گمراهی دور (از هر سعادت).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦١ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُـولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا

و وقتی که به آنها گفته شود که به سوی آنچه که خداوند نازل کرده و به سوی رسول بیائید، منافقین را می‌‌بینی که با روی گردانیدن از تو اعراض می‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها گفته شود که به سوی آنچه که خداوند نازل کرده و به سوی رسول بیائید، منافقین را میبینی که با روی گردانیدن از تو اعراض میکنند

- ترجمه راستین

و چون به آنها گفته شود که به حکم خدا و رسول بازآیید، گروه منافق را بینی که مردم را از گرویدن به تو منع می‌کنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٢ فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا

پس وقتی که به آنچه که دستانشان پیش انداخته (مرتکب شده‌‌اند) مصیبتی (عقوبتی) [از خداوند] به آنها اصابت کند سپس چطور [به دروغ برای عذر خواهی] نزد تو می‌‌آیند [در حالی که] به خداوند قسم یاد می‌‌کنند که خواسته‌‌ای جز احسان [به تو و امّت تو] و توفیق (آشتی دادن) [بین آنها] نداشته‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

پس وقتی که به آنچه که دستانشان پیش انداخته (مرتکب شده‌اند) مصیبتی به آنها اصابت کند سپس چطور (به دروغ برای عذر خواهی) نزد تو می‌آیند (در حالی که) به خداوند قسم یاد می‌کنند که خواسته‌ای جز احسان و توفیق (آشتی دادن) نداشته‌ایم

- ترجمه راستین

پس چگونه خواهد بود (حال آنها) چون مصیبتی از کردار زشت خود به آنان رسد؟آن‌گاه نزد تو آیند و به خدا سوگند خورند که ما (در کار خود) قصدی جز نیکویی و موافقت نداشتیم!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٣ أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَـوْلًا بَلِيغًا

آنها کسانی هستند که خداوند آنچه [از نفاق] که در قلوب آنان است را می‌‌داند پس از آنان روی بگردان و [برای اتمام حجّت و تقلیل اظهار نفاق آنها] به آنها نصیحت کن و دربارهٔ خودشان [در شأن علی (ع)] به آنها با گفتاری رسا [که در آنها اثر کند و آنها را از اظهار نفاقشان منع کند تا آنکه بسیاری از امّت تو موافق آنها نشوند] بگو

- ترجمه سلطانی

آنها کسانی هستند که خداوند آنچه که در قلوب آنان است را می‌داند پس از آنان روی بگردان و به آنها نصیحت کن و دربارهٔ خودشان به آنها با گفتاری رسا بگو

- ترجمه راستین

اینانند که خدا از قلب آنها آگاه است، تو (ای رسول) از آنان روی بگردان و آنها را نصیحت کن و به گفتار دلنشین و مؤثر با ایشان سخن بگو.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٤ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُـولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُـولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا

و رسولی را نفرستادیم مگر برای اینکه به اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنها آنوقت که [با معاهدت بر معاندت علیّ (ع) و اتّفاق بر غصب حقّ او] به خودشان ستم کردند [توبه می‌‌کردند و پشیمان می‌‌شدند و] نزد تو [یا از جهت تعریض نزد علی (ع)] می‌‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌‌کردند و رسول برای آنها طلب آمرزش می‌‌کرد حتماً خداوند را بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان می‌‌یافتند [زیرا او علیّ (ع) را باب خود و مظهر رحمت خود قرار داد، پس کسی که نزد او توبه کند پس به توبۀ خداوند و رحمت او دست یافته است]

- ترجمه سلطانی

و رسولی را نفرستادیم مگر برای اینکه به اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنها آنوقت که به خودشان ستم کردند نزد تو می‌آمدند و از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و رسول برای آنها طلب آمرزش می‌کرد حتماً خداوند را بسیار توبه (التفات) کننده و مهربان می‌یافتند

- ترجمه راستین

ما رسولی نفرستادیم مگر بر این مقصود که خلق به امر خدا اطاعت او کنند. و اگر هنگامی که آنان (گروه منافق) بر خود ستم کردند به تو رجوع می‌کردند و از کردار خود به خدا توبه نموده و تو هم برای آنها استغفار می‌کردی و از خدا آمرزش می‌خواستی، در این حال البته خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٥ فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا

پس نه چنین است، پروردگارت را قسم که ایمان نمی‌‌آورند (متّصف به اسلام و ایمان عامّ نمی‌‌گردند) تا آنکه در آنچه که بین خود مشاجره (با هم نزاع) می‌‌کنند تو [یا از جهت تعریض علی (ع)] را حَکم کنند سپس از آنچه که [تو یا علی] قضاوت (حکم) کنی در خودشان حرجی (مسؤولیتی) نمی‌‌یابند که به جهت تسلیم شدن [خودشان را بر تو یا بر علی] تسلیم کنند

- ترجمه سلطانی

پس نه چنین است، پروردگارت را قسم که ایمان نمی‌آورند تا آنکه در آنچه که بین خود مشاجره می‌کنند تو را حَکم کنند سپس از آنچه که قضاوت کنی در خودشان حرجی (مسؤولیتی) نمی‌یابند که به جهت تسلیم شدن (خودشان را بر تو یا بر علی) تسلیم کنند

- ترجمه راستین

نه چنین است، قسم به خدای تو که اینان (به حقیقت) اهل ایمان نمی‌شوند مگر آنکه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حَکَم کنند و آن‌گاه به هر حکمی که کنی اعتراض نداشته، کاملاً (از دل و جان) تسلیم (فرمان تو) باشند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٦ وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا

و اگر ما بر ایشان می‌‌نوشتیم (مقرر می‌‌کردیم) که [برای کفّارهٔ ذنوبتان] خودتان را بکشید [چنانکه بر بنی اسرائیل بعد از عبادت آنها بر گوساله قتل را مقرّر کردیم و آنان انجام دادند و اینان نادم نمی‌‌شوند و انجام نمی‌‌دهند] یا از دیارتان [به جلاء و اخراج] خارج شوید جز اندکی از آنان آن را انجام نمی‌‌دادند و اگر آنها به آنچه که به آن [از رجوع به کتاب و به قول تو دربارهٔ علیّ (ع) و از رجوع به او و رضایت به حکومت او و تسلیم شدن بر او بعد از نادم شدن و طلب استغفار از او] به آن نصیحت می‌‌شوند انجام می‌‌دادند البتّه برایشان بهتر و [برای اقدام آنها بر تسلیم شدن] پایدارتر می‌‌بود

- ترجمه سلطانی

و اگر ما بر ایشان می‌نوشتیم (مقرر می‌کردیم) که خودتان را بکشید یا از دیارتان خارج شوید جز اندکی از آنان آن را انجام نمی‌دادند و اگر آنها آنچه را که به آن نصیحت می‌شوند انجام می‌دادند البتّه برایشان بهتر و پایدارتر می‌بود

- ترجمه راستین

و اگر ما به آنها حکم می‌کردیم که خود (یعنی یکدیگر) را بکشید یا از دیار خود (برای جهاد) بیرون روید به جز اندکی اطاعت امر نمی‌کردند، و اگر به آنچه پندشان می‌دهند عمل می‌کردند البته نیکوتر و کاری محکم و با اساس‌تر برای آنها بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٧ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا

و آنگاه محقّقاً از نزد خود پاداش بزرگی به آنها می‌‌دادیم [برای اینکه او باب رحمت ما است و کسی که به او روی آورد خائب (ناامید، بی ثمر) برنمی‌‌گردد]

- ترجمه سلطانی

و آنگاه محقّقاً از نزد خود پاداش بزرگی به آنها می‌دادیم

- ترجمه راستین

و در آن صورت محققا ما آنها را از نزد خود مزدی بزرگ (به پاداش طاعت) عطا می‌کردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٨ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا

و حتماً آنان را به راه راست هدایت می‌‌کردیم {زیرا ندامت از مخالفت کردنشان با او و طلب مغفرت از او موجب شمول رحمت ما بر آنها می‌‌شود و مستحقّ ایمان و توبۀ خاصّه بر دست او می‌‌شوند، و در این صورت آنها را قبول می‌‌کرد و برای آنان توبه می‌‌نمود و از آنها بیعت خاصّهٔ ولویّه می‌‌گرفت، و برای آنان دری به راه راست باز می‌‌کرد که همان راه قلب بلکه طریق به حضور نزد او است که همان حضور نزد خداوند است}

- ترجمه سلطانی

و حتماً آنان را به راه راست هدایت می‌کردیم

- ترجمه راستین

و بی‌شک آنان را به راه راست هدایت می‌نمودیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٦٩ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُـولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِـحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا

و هر کس از خداوند و رسول [با قبول امر آن دو دربارهٔ علی] اطاعت کند [و به او رجعت کند و به او التجاء برد، به او رحم می‌‌کند و از او بیعت و میثاق الهی می‌‌گیرد و او را در ولایت خود داخل می‌‌کند، و کسانی که علی (ع) آنها را در ولایتش داخل کند] پس آنها با کسانی خواهند بود که خداوند بر آنها نعمت کرده از پیامبران و صدّیقان و شهداء و صالحین {زیرا نعمت حقیقی همان علیّ (ع) و ولایت او است، و کسی که به نبوّت و کمالات آن برسد، به آن نرسیده مگر با ولایت علی، و از آنها کسی که ابتلاء شود ابتلاء نشده مگر با وقوف در ولایت علی} و آنها به نیکی رفیق (مهربان) هستند {نبىّ انسانی است که چیزی به او وحی می‌‌شود، و صدّیق کسی است که قولاً و فعلً و عقیدتاً و خلقاً از اعوجاج خارج شده و غیر خود را نیز از اعوجاج خارج می‌‌سازد و مراد از آنها اوصیاء هستند که در خودشان کامل و مکمّل بر غیر خود گشته‌‌اند، و شهداء آن کسانی هستند که با سلوک یا با جذب غیب را مشاهده کرده‌‌اند و به مقام قلب رسیده‌‌اند و نزد پروردگارشان در ولایت که همان علی (ع) است حاضر شده‌‌اند، یا مراد از آنها کسانی هستند که در جهاد استشهاد (طلب شهادت) کردند، و صالحین در اینجا آن کسانی هستند که به ولایت توسّل جستند، و به مقامی در آن نرسیده‌‌اند لکن از روی صدق سلوک کرده‌‌اند}

- ترجمه سلطانی

و هر کس از خداوند و رسول اطاعت کند پس آنها با کسانی خواهند بود که خداوند بر آنها نعمت کرده از پیامبران و صدّیقان و شهداء و صالحین و آنها به نیکی رفیق (مهربان) هستند

- ترجمه راستین

و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آن‌ها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد، و اینان نیکو رفیقانی هستند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٠ ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا

آن فضل از خداوند است [و کسی که فضل را طلب می‌‌کند پس باید به علیّ (ع) تولیّ نماید و باید که با بیعت با او در ولایت او داخل شود] و خداوند به لحاظ دانائی کافی است [به مقدار استحقاق شما و سلوک شما در طریق ولایت او، و به قدر طاعت شما و سلوک شما بر شما تفضّل می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

آن فضل از خداوند است و خداوند به لحاظ دانائی کافی است

- ترجمه راستین

این فضل و بخشش از سوی خداست، و علم (ازلی) خدا کفایت کند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧١ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِيعًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید آمادگی خود را برگیرید و گروه گروه کوچ (حرکت) کنید یا همگی با هم کوچ کنید

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید آمادگی خود را برگیرید و گروه گروه کوچ (حرکت) کنید یا همگی با هم کوچ کنید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان سلاح جنگ برگیرید و آن‌گاه دسته دسته یا همه یک‌باره متّفق (برای جهاد) بیرون روید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٢ وَإِنَّ مِنكُمْ لَـمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا

و همانا از شما البتّه کسانی هستند که کندی (درنگ) می‌‌کنند و اگر مصیبتی [ظاهری مانند قتل و هزیمت (شکست) و جراحت یا باطنی مانند ریاضات و ابتلائات راه] به شما اصابت کرد می‌‌گوید همانا خداوند بر من نعمت نهاد که در آنوقت با آنها شهید نشدم {و سلامت در دار بلاء را در برابر ابتلاء در طریق دار راحت، نعمت می‌‌بیند، و حال آنکه اگر در طریق آخرت نباشد، یا به انصراف از ولایت باشد نقمت است، زیرا کرامت به ایمان است که آن قبول دعوت باطنه و بیعت با صاحب آن با شرائط آن و با کسب خیر در آن است که به سوی ایثار (ترجیح دادن) آخرت بر دنیا می‌‌کشاند}

- ترجمه سلطانی

و همانا از شما البتّه کسانی هستند که کندی (درنگ) می‌کنند و اگر مصیبتی به شما اصابت کند می‌گوید همانا خداوند بر من نعمت نهاد که در آنوقت با آنها شهید نشدم

- ترجمه راستین

و همانا گروهی از شما (در کار جنگ) کندی و درنگ می‌کنند، اگر برای شما حادثه ناگواری پیش آید (به شماتت) گویند: خدا ما را مورد لطف خود قرار داد که با آنان حاضر نشدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٣ وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّهِ لَيَقُـولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَالَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا

و اگر فضلی [ظاهری یا باطنی] از خداوند به شما اصابت کند انگار بین شما و آنان دوستی نبوده البتّه حتماً می‌‌گویند ای کاش با آنها می‌‌بودم و به پیروزی بزرگ پیروز می‌‌شدم

- ترجمه سلطانی

و اگر فضلی از خداوند به شما اصابت کند انگار بین شما و آنان دوستی نبوده البتّه حتماً می‌گویند ای کاش با آنها می‌بودم و به پیروزی بزرگ پیروز می‌شدم

- ترجمه راستین

و اگر فضل خدا شامل حال شما گردد آن‌چنان که گویی میان شما و آنان ابداً دوستی نبوده (با تأسف) گویند: ای کاش ما نیز با آنان به جهاد رفته بودیم تا (از غنیمت) نصیب فراوان می‌بردیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٤ فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا

پس [مؤمنین] باید در راه خدا جنگ کنند کسانی که زندگانی دنیا را به آخرت می‌‌فروشند [یعنی کسانی که بر دست محمّد (ص) یا علیّ (ع) انفسشان و اموالشان را به اینکه جنّت برای آنها باشد بیع (بیعت) کرده‌‌اند] و کسی که در [حالی که او در راه خدا یا در حفظ] راه خدا می‌‌جنگد چه کشته شود یا غلبه کند پس اجری عظیم به او خواهیم داد

- ترجمه سلطانی

و (مؤمنین) باید در راه خدا جنگ کنند کسانی که زندگانی دنیا را به آخرت می‌فروشند و کسی که در راه خدا می‌جنگد چه کشته شود یا غلبه کند پس اجری عظیم به او خواهیم داد

- ترجمه راستین

پس کسانی باید در راه خدا جهاد کنند که (دست از جان شسته‌اند و) زندگی این جهان را به آن جهان می‌فروشند. و هر کس در راه خدا جهاد کند و کشته شود یا فاتح گردد، زود باشد که او را اجری عظیم دهیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٥ وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُـولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِـمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا

و شما [کدام منفعت را یا] چه [مانعی] دارید! که جنگ نمی‌‌کنید [زیرا ولایت همان سبیل الله حقیقی است] در [تقویت] راه خدا [یا حفظ آن و همان ولایت] و مستضعفین (ضعیف نگهداشته شدگان) [ائمّه و اتباع آنان و اولاد آنان که اشباه مردم آنان را ضعفاء می‌‌شمارند یا آنان را به سبب منع غنیمت آنها و قتل یارانشان ضعفاء قرار داده‌‌اند یا ضعفاى عقول از شیعه یا غیر آنها] از مردان و زنان و فرزندان کسانی که [بر دفع دشمنان قوّت ندارند و] می‌‌گویند [ای] پروردگار ما، ما را از این قریه که اهل آن ستمکار هستند خارج کن و از نزد خودت ولیّی برای ما قرار بده و از نزد خود یاوری برای ما قرار بده

- ترجمه سلطانی

و شما را چه شده! که در راه خدا جنگ نمی‌کنید، و ضعیف نگهداشته شدگان از مردان و زنان و فرزندان کسانی می‌گویند (ای) پروردگار ما، ما را از این قریه که اهل آن ستمکار هستند خارج کن و از نزد خودت ولیّی برای ما قرار بده و از نزد خود یاوری برای ما قرار بده

- ترجمه راستین

چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید و در راه (آزادی) جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک که (در مکه اسیر ظلم کفارند و) دائم می‌گویند: بار خدایا، ما را از این شهری که مردمش ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما (بیچارگان) نگهدار و یاوری فرست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٦ الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا

[زیرا] کسانی که ایمان آورده‌‌اند در راه خدا می‌‌جنگند و کسانی که کفر ورزیده‌‌اند در راه طاغوت می‌‌جنگند، [وقتی که مؤمنان در راه خدا می‌‌جنگیدند و کافران در راه شیطان می‌‌جنگیدند] پس [ای مؤمنین] با اولیاء شیطان بجنگید همانا فریب (نیرنگ) شیطان ضعیف می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

کسانی که ایمان آورده‌اند در راه خدا می‌جنگند و کسانی که کفر ورزیده‌اند در راه طاغوت می‌جنگند، پس با اولیاء شیطان بجنگید همانا فریب (نیرنگ) شیطان ضعیف می‌باشد

- ترجمه راستین

اهل ایمان در راه خدا، و کافران در راه طاغوت (شیطان) جهاد می‌کنند، پس (شما مؤمنان) با دوستان شیطان بجنگید (و از آنها بیم و اندیشه مکنید) که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٧ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِـمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَـوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّـمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا

آیا ندیدی (نظر کن) به کسانی [از قاعدین] که به آنها گفته شد [از جنگیدن] دست بدارید و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید [تا آنکه فضیلت جهاد را بدانید] پس چون جنگ بر آنها مقرّر شد آنوقت گروهی از آنها [برای خو نکردن آنها به جهاد و عدم تمکّن آنها در صفات مردان] از مردم مانند ترسیدن از خداوند یا با ترسی بیشتر می‌‌ترسند و [به سبب تنگی سینه‌‌هاشان از مجاهرت (رودررو شدن) با اعداء] گفتند [ای] پروردگار ما، چرا جنگ را بر ما مقرّر داشتی چرا برای ما به زمانی نزدیک [یعنی زمان دولت (گردش نیکی به سود کسی) مؤمنین] به تأخیر نینداختی، [به آنها] بگو متاع (بهره‌‌مندی) دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا پیشه کند بهتر است و [به اندازهٔ] فتیلی (رشتهٔ نازک در شکاف هستهٔ خرما) ظلم نمی‌‌شوید [تا آنکه بهراسید که به رنج‌‌هاتان اجر داده نمی‌‌شوید]

- ترجمه سلطانی

آیا ندیدی که به کسانی که به آنها گفته شد (زبانتان را از جدال) باز دارید و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید پس چون جنگ بر آنها مقرّر شد آنوقت گروهی از آنها از مردم مانند ترسیدن از خداوند یا با ترسی بیشتر می‌ترسند و گفتند (ای) پروردگار ما، چرا جنگ را بر ما مقرّر داشتی چرا برای ما به زمانی نزدیک به تأخیر نینداختی، (به آنها) بگو متاع دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا پیشه کرده بهتر است و (به اندازهٔ) فتیلی (رشتهٔ نازک در شکاف هستهٔ خرما) ظلم نمی‌شوید

- ترجمه راستین

آیا نمی‌نگری به حال مردمی که (گفتند: به ما اجازه جنگ ده و) به آنها گفته شد: اکنون از جنگ خودداری کرده، به نماز و زکات قیام کنید؛ پس آن‌گاه که بر آنها حکم جهاد آمد در آن هنگام گروهی از آنان به همان اندازه که باید از خدا ترسند یا بیش از آن، از مردم ترسیدند و گفتند: ای خدا، چرا بر ما حکم جنگ را فرض کردی؟چرا عمر ما را تا اجل نزدیک طبیعی به تأخیر نیفکندی؟بگو: زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست، و (در آنجا) کمترین ستمی به شما نخواهد شد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٨ أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُـولُوا هَذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُـولُوا هَذِهِ مِنْ عِندِكَ قُلْ كُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ فَمَالِ هَـؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا

هر کجا که باشید مرگ شما را در می‌‌یابد و اگرچه در برج‌‌هایی برافراشته (قصور مرتفع) باشید و [ای محمّد! لکن اگر به آنها با هر پندی نصیحت کنی فهم نمی‌‌کنند و] اگر به آنها نیکیی اصابت کند می‌‌گویند این از نزد خداوند است و اگر بدی به آنها اصابت کند می‌‌گویند که این از نزد تو است [مثل گفتارشان: که چرا جنگ را بر ما مقرّر کردی؟!]، بگو همه از نزد خداوند است {زیرا فاعل در هر موجودی همان خداوند است، و از شما جز استعداد قبول نیست}، و این قوم را چه می‌‌شود که به فهم سخن نزدیک نمی‌‌شوند [و در کلام مخالطه می‌‌کنند]

- ترجمه سلطانی

هر کجا که باشید مرگ شما را در می‌یابد و اگرچه در برج‌هایی برافراشته باشید و اگر به آنها نیکیی اصابت کند می‌گویند این از نزد خداوند است و اگر بدی به آنها اصابت کند می‌گویند که این از نزد تو است، بگو همه از نزد خداوند است، و این قوم را چه می‌شود که به فهم سخن نزدیک نمی‌شوند

- ترجمه راستین

هر کجا باشید اگر چه در کاخهای بسیار محکم، شما را مرگ فرا رسد. و آنان را اگر خوشی و نعمتی فرا رسد گویند: این از جانب خداست، و اگر زحمتی پیش آید گویند: این از جانب توست!بگو: همه از جانب خدا است. چرا این قوم (جاهل) از فهم هر سخن دورند؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٧٩ مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُـولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا

آنچه که از نیکی به تو اصابت کند پس از خداوند است و آنچه که از بدی به تو اصابت کند پس از خود تو است و تو را به عنوان رسول برای مردم فرستادیم [نه فاعل بر خیر و شرّ و وجهی بر تطیّر (فال بد زدن) به تو نیست] و خداوند به لحاظ گواه بودن کافی است [پس عدم اقرار آنها به رسالت تو به تو ضرر نمی‌‌رساند و]

- ترجمه سلطانی

آنچه که از نیکی به تو اصابت کند پس از خداوند است و آنچه که از بدی به تو اصابت کند پس از خود تو است و تو را به عنوان رسول برای مردم فرستادیم و خداوند به لحاظ گواه بودن کافی است

- ترجمه راستین

هر چه از انواع نیکویی به تو رسد از جانب خداست و هر بدی رسد از خودِ توست، و ما تو را به رسالت برای مردم فرستادیم، و تنها گواهی خدا کافی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٠ مَّن يُطِعِ الرَّسُـولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا

کسی که از رسول اطاعت کند پس به تحقیق از خداوند اطاعت کرده و کسی که روی گرداند پس تو را پاسدارنده علیهم (بر آنها) نفرستادیم [تا آنکه تو بر حفظ نکردن آنها حسرت بخوری]

- ترجمه سلطانی

کسی که از رسول اطاعت کند پس به تحقیق از خداوند اطاعت کرده و کسی که روی گرداند پس تو را پاسدارنده علیهم (بر آنها) نفرستادیم

- ترجمه راستین

هر که رسول را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده، و هر که مخالفت کند (کیفر مخالفتش با خداست و) ما تو را به نگهبانی آنها نفرستاده‌ایم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨١ وَيَقُـولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُـولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا

و [با زبان‌‌هایشان] می‌‌گویند [شأن ما دربارهٔ علی] طاعت است و وقتی که از نزد تو بیرون می‌‌روند گروهی از آنها شبانه غیر آنچه را که [دربارهٔ علی] می‌‌گویی در سر می‌‌پرورانند [و دسیسه می‌‌کنند و پیمان می‌‌بندند بر اینکه علیّ (ع) را از خلافت منع کنند] و خداوند آنچه را که شبانه دسیسه می‌‌کنند می‌‌نویسد پس از آنها اعراض کن [و آنها را مؤاخذه نکن که آن برای تو از جهت به فتنه نیفتادن سایر امّت تو اصلح است] و [در جملهٔ امورت خصوصاً در آنچه که از خلافت علی به آن اهمیّت می‌‌دهی] بر خداوند توکّل کن و خداوند به عنوان وکیل کافی است [زیرا او در امضاء امر به معاون و نه در استعلام امر به مشاور حاجت ندارد]

- ترجمه سلطانی

و (با زبان‌هایشان) می‌گویند (شأن ما) طاعت است و وقتی که از نزد تو بیرون می‌روند گروهی از آنها شبانه غیر آنچه را که می‌گویی در سر می‌پرورانند (دسیسه می‌کنند) و خداوند آنچه را که شبانه دسیسه می‌کنند می‌نویسد پس از آنها اعراض کن و بر خداوند توکّل کن و خداوند به عنوان وکیل کافی است

- ترجمه راستین

و (منافقان، روز) نزد تو به زبان اظهار فرمانبرداری کنند و چون از حضور تو دور شوند شبانه گروهی خلاف گفته تو را در دل گیرند، و خدا اندیشه شبانه آنها را خواهد نوشت. پس (ای پیغمبر) از آنها روی بگردان و به خدا اعتماد کن، که تنها خدا تو را نگهبان کافی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٢ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا

آیا پس در قرآن [و اینکه آن از نزد خداوند است] تدبّر (تفکّر) نمی‌‌کنند [تا صدق تو و رسالت تو را بدانند! آنگاه خلاف طاعت تو نقشه نکشند] و اگر از نزد غیر خداوند می‌‌بود حتماً در آن اختلاف زیادی می‌‌یافتند

- ترجمه سلطانی

آیا پس در قرآن تدبّر نمی‌کنند و اگر از نزد غیر خداوند می‌بود حتماً در آن اختلاف زیادی می‌یافتند

- ترجمه راستین

آیا در قرآن از روی فکر و تأمل نمی‌نگرند؟و اگر از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار می‌یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٣ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُـولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا

و وقتی که به آنها امری (خبری) از امنیّت یا ترس می‌‌آید [برای عدم توکّلشان و عدم ثباتشان در ایمان] آن را فاش می‌‌کنند و اگر آن را به رسول و به اولوالامر از خود واگذار می‌‌کردند [و او را وکیل خود می‌‌کردند و دربارهٔ آن چیزی تکلّم نمی‌‌کردند یا آن را بر آنان اظهار می‌‌کردند نه بر غیر آنان] البتّه کسانی از آنها که آن را استنباط می‌‌کنند آن را می‌‌دانستند و اگر فضل خداوند [یعنی رسالت] و رحمت او [یعنی ولایت] بر شما نمی‌‌بود البتّه جز [اشخاص] اندکی از شیطان پیروی می‌‌کردید

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به آنها امری (خبری) از امنیّت یا ترس می‌آید آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به رسول و به اولوالامر از خود واگذار می‌کردند البتّه کسانی از آنها که آن را استنباط می‌کنند آن را می‌دانستند و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نمی‌بود البتّه جز (اشخاص) اندکی از شیطان پیروی می‌کردید

- ترجمه راستین

و (منافقان) چون امری به آنان برسد که باعث ایمنی یا ترس (مسلمین) است (و باید پنهان داشت) آن را منتشر می‌سازند، در صورتی که اگر آن را به رسول و به صاحبان حکم که از خودشان هستند گزارش می‌دادند همانا آنان که اهل بصیرتند در آن واقعه صلاح‌اندیشی می‌کردند. و اگر نه این بود که فضل خدا شامل حال شماست، همانا به جز اندکی همه شیطان را پیروی می‌کردید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٤ فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنكِيلًا

پس در راه خدا جنگ کن [و از اعانت قومت و عدم آن باک مدار] که تو مکلّف نمی‌‌شوی مگر به [فعل] خودت [یا به اصلاح آن یا به اصلاح علی زیرا او نفس تو است]، و مؤمنین را ترغیب کن {زیرا اگرچه تو به آنها احتیاج نداری بلکه آنها به اصلاح کردن تو آنها را به تو محتاج هستند و جنگ کردن اصلاح برای آنها است برای اینکه آن مورث تشجّع (دلیری کردن) و تمکّن و ثبات و توکّل می‌‌شود} چه بسا خداوند که از سختی (گزند) کسانی که کفر ورزیده‌‌اند کفایت (جلوگیری) کند و (حال آنکه) خداوند از جهت سختگیری (گزند رساندن) شدیدتر و از جهت سزا رساندن (تعذیب) شدیدتر [از کفّار] است

- ترجمه سلطانی

پس در راه خدا جنگ کن که تو مکلّف نمی‌شوی مگر به خودت، و مؤمنین را ترغیب کن چه بسا خداوند که از سختی (گزند) کسانی که کفر ورزیده‌اند کفایت (جلوگیری) کند و (حال آنکه) خداوند از جهت سختگیری (گزند رساندن) شدیدتر و از جهت سزا رساندن شدیدتر است

- ترجمه راستین

پس (ای پیغمبر) تو خود تنها در راه خدا به کارزار برخیز، که جز بر خودت مکلف نیستی و مؤمنان را نیز ترغیب کن، باشد که خدا آسیب کافران را از شما بازدارد، که قدرت خدا بیشتر و عذابش سخت‌تر است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٥ مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا

کسی که به شفاعتِ پسندیده‌‌ای شفاعت کند [یعنی عمل حسنى را به عمل حسن دیگری منضمّ کند، یا به صاحبش (رفیقش) منضمّ شود و در عمل حسن با او مشارکت نماید، یا بین دو نفر را صلح دهد، یا از غیر خود برای رفیقش خیری را طلب یا سؤال نماید یا ضرری را دفع و عقوبتی را ترک کند، یا برای دوستش به خیر دعاء کند، یا رفیقش را به خیری دعوت یا بر خیری اعانت یا دلالت کند] نصیبی از آن برای او می‌‌باشد و کسی که شفاعت سیّئه‌‌ای را شفاعت کند از کفل (بهرهٔ) آن برای او می‌‌باشد {نصیب و کفل، حظّ و آنچه که از قسمت داده می‌‌شود است لکن استعمال نصیب در آنچه که در آن برای صاحبش حظّ هست از استعمال آن در آنچه که تعب وی در آن هست بیشتر است و کفل به عکس از آن است} و خداوند بر هر چیزی مراقب (مقتدر یا حافظ) است [که شفاعت شفیعى و نه کیفیّت آن و نه قدر آن از او فوت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

کسی که به شفاعتِ پسندیده‌ای شفاعت کند نصیبی از آن برای او می‌باشد و کسی که شفاعت سیّئه‌ای را شفاعت کند از کفل (بهرهٔ) آن برای او می‌باشد و خداوند بر هر چیزی مراقب است

- ترجمه راستین

هر که سبب کار نیکویی شود هم او نصیبی کامل از آن بَرَد، و هر که وسیله کار قبیحی گردد از آن سهمی بسزا خواهد یافت، و خدا بر همه چیز (از نیک و بد اعمال خلق) مراقبی تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٦ وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا

و وقتی که با تحیّتی (درودی، تهنیتی) به شما تحیّتی گفته شود پس با بهتر از آن تحیّت بگویید یا همان را ردّ کنید {تحیّت در عرف همان تسلیم (سلام کردن) است لکن مراد از آن معنایی اعمّ از تسلیم است و آن ایصال (رسانیدن) خیر به غیر است به نحو شفقّت (مهربانی) و تعظیم از روی تسلیم و دعاء و ثناء و تعظیم و هدیّه دادن، و نوشتنی که در آن تعظیم و شفقت و زیارت و غیر آن هست از آنچه که بر عظمت تحیّت شونده در قلب تحیّت گوینده و محبوبیّت او برای وی دلالت می‌‌نماید} همانا خداوند بر هر چیزی بسیار حسابگر است [پس شما را بر تحیّات شما و قدر آنها و ایضاً بر اغراض شما در آنها حسابرسی می‌‌کند پس آنها را به اغراض نیامیزید]

- ترجمه سلطانی

و وقتی که با درودی (تهنیتی) به شما درود گفته شود پس با بهتر از آن درود بگویید یا همان را ردّ کنید همانا خداوند بر هر چیزی بسیار حسابگر است

- ترجمه راستین

هر گاه شما را تحیت و سلامی گفتند شما نیز باید به تحیت و سلامی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید، که خدا به حساب هر چیزی کاملاً خواهد رسید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٧ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا

الله [خدائی است که]، هیچ خدایی جز او نیست البتّه شما را تا روز قیامت که شکّی در آن نیست جمع می‌‌کند و از خداوند راستگوتر کیست

- ترجمه سلطانی

الله (خدائی است که)، هیچ خدایی جز او نیست البتّه شما را تا روز قیامت که شکّی در آن نیست جمع می‌کند و از خداوند راستگوتر کیست

- ترجمه راستین

خدای یگانه، هیچ خدایی جز او نیست؛ محققاً همه شما را در روز قیامت که شک در آن نیست جمع آورد، و کیست که راست‌تر از خدا سخن گوید؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٨ فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا

پس شما را چه شده که دربارهٔ منافقان دو دستگی دارید؟ [یعنی برای شما شایسته نیست که دربارهٔ کسانی که خداوند حکم به کفر آنان کرده به دو فرقه متفرّق شوید] و خداوند به (سبب) آنچه که کسب کردند آنها را بر گردانده (در کفر ردّ کرده) است آیا می‌‌خواهید که کسی را که خداوند گمراه کرده هدایت کنید و کسی را که خداوند گمراه کند پس هرگز برای او راهی نخواهی یافت

- ترجمه سلطانی

پس شما را چه شده که دربارهٔ منافقان دو دستگی دارید؟ و خداوند به (سبب) آنچه که کسب کردند آنها را بر گردانده است آیا می‌خواهید که کسی را که خداوند گمراه کرده هدایت کنید و کسی را که خداوند گمراه کند پس هرگز برای او راهی نخواهی یافت

- ترجمه راستین

چرا شما درباره منافقین دو فرقه شدید؟با آنکه خدا آنها را به کیفر اعمال زشتشان (به حکم کفار) بازگرداند، آیا شما می‌خواهید کسی را که خدا گمراه کرده هدایت کنید؟در حالی که هر که را خدا گمراه کرد (یعنی هدایت خدا را نپذیرفت) هرگز تو بر هدایت او راهی نخواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٨٩ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا

دوست دارند که [شما] کفر بورزید چنانکه [خود] کفر ورزیدند و [آنگاه] مساوی باشید پس از آنها دوست نگیرید تا آنکه در راه خدا مهاجرت کنند پس اگر روی گردانیدند پس در هر جایی که آنها را یافتید آنها را بگیرید و آنها را بکشید و از آنها دوست و نه یاوری نگیرید

- ترجمه سلطانی

دوست دارند که (شما) کفر بورزید چنانکه (خود) کفر ورزیدند و (آنگاه) مساوی باشید پس از آنها دوست نگیرید تا آنکه در راه خدا مهاجرت کنند پس اگر روی گردانیدند پس در هر جایی که آنها را یافتید آنها را بگیرید و آنها را بکشید و از آنها دوست و نه یاوری نگیرید

- ترجمه راستین

(کافران) آرزو کنند که شما (مسلمین) هم به مانند آنها کافر شوید تا همه برابر (در کفر) باشید. پس از آنان تا در راه خدا هجرت نکنند دوست نگیرید، و اگر مخالفت کردند آنها را در هر کجا یافتید به قتل رسانید و از آنها یاور و دوستی نباید اختیار کنید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٠ إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا

مگر کسانی که به قومی وصل می‌‌شوند که بین شما و آنها پیمانی هست یا نزد شما می‌‌آیند [در حالی که] سینه‌‌هایشان از اینکه با شما جنگ کنند یا با قوم خود جنگ کنند تنگ است و اگر خداوند می‌‌خواست حتماً آنها را بر شما مسلّط می‌‌کرد و حتماً با شما نبرد می‌‌کردند پس اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و به شما [طرح] تسلیم افکندند، پس خداوند برای شما راهی [برای اسارت و کشتن] آنها قرار نداده است

- ترجمه سلطانی

مگر کسانی که به قومی وصل می‌شوند که بین شما و آنها پیمانی هست یا نزد شما می‌آیند (در حالی که) سینه‌هایشان از اینکه با شما جنگ کنند یا با قوم خود جنگ کنند تنگ است و اگر خداوند می‌خواست حتماً آنها را بر شما مسلّط می‌کرد و حتماً با شما نبرد می‌کردند پس اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و به شما (طرح) تسلیم افکندند، پس خداوند برای شما راهی (برای اسارت و کشتن) آنها قرار نداده است

- ترجمه راستین

مگر کسانی که به قومی که بین شما با آنها عهد و پیمانی است در پیوسته باشند یا (بر این عهد نزد شما آیند) که از جنگ با شما و با قوم خودشان (که دشمنان شما هستند) هر دو خودداری کنند و از جنگ دلتنگ باشند، (با این دو طایفه از کافران که در حقیقت به شما پناهنده‌اند نباید قتال کنید. ) و اگر خدا می‌خواست آنها را بر شما مسلط می‌کرد تا با شما قتال می‌کردند، پس هر گاه از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و تسلیم شما شدند خدا برای شما راهی بر علیه آنها نگشوده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩١ سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا

بزودی دیگرانی را خواهید یافت که [با خدعه کردن] می‌‌خواهند از شما ایمن شوند و [با وفاق می‌‌خواهند] قوم خود را ایمن کنند [در حالی که آنها] هرگاه که به فتنه [یعنی به جنگ کردن با شما] بر می‌‌گردند در آن سرنگون می‌‌شوند [یعنی از اظهار وفاق به جنگ کردن با شما بر می‌‌گردند] پس اگر از شما کناره نگرفتند و به شما [طرح] تسلیم نیفکندند و دست برنداشتند پس آنها را در هر جائی که به آنان دست یافتید بگیرید و آنها را بکشید و دربارهٔ آنها، برای شما علیهم (بر ضدّ آنان) برهانی آشکار [از جهت تسلّط و از جهت ید یا حجّت برای غدر (بی‌‌وفایی، پیمان شکنی) آنها] قرار داده‌‌ایم

- ترجمه سلطانی

بزودی دیگرانی را خواهید یافت که (با خدعه کردن) می‌خواهند از شما ایمن شوند و (با وفاق می‌خواهند) قوم خود را ایمن کنند هرگاه که به فتنه بر می‌گردند در آن سرنگون می‌شوند پس اگر از شما کناره نگرفتند و به شما (طرح) تسلیم نیفکندند و دست برنداشتند پس آنها را در هر جائی که به آنان دست یافتید بگیرید و آنها را بکشید و دربارهٔ آنها، برای شما علیهم (بر ضدّ آنان) برهانی آشکار قرار داده‌ایم

- ترجمه راستین

گروهی دیگر را خواهید یافت که می‌خواهند از شما و از قوم خود ایمنی یابند، هرگاه که راه فتنه‌گری بر آنها باز شود به کفر خود بازگردند. پس اگر از شما کناره نگرفتند و تسلیم شما نشدند و از اذیت شما دست نکشیدند در این صورت آنها را هر جا یافتید بگیرید و به قتل رسانید، ما شما را بر (جان و مال) این گروه تسلطی کامل بخشیدیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٢ وَمَا كَانَ لِـمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُوا فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا

و بر مؤمن [صحیح] نباشد که مؤمنی را [به غیر حقّ] بکشد [پس به هر حال عذاب خواهد شد] مگر از روی خطاء و کسی که مؤمنی را از روی خطاء بکشد، پس آزاد کردن برده‌‌ای مؤمن و دیه‌‌ای که به اهل او تسلّم (پرداخت) کند [بر عهدهٔ او] است مگر اینکه [اولیاء دم با عفو کردن] صدقه (تصدّق، گذشت) کنند و اگر از قومی باشد که بر شما دشمن هستند و (در حالی که) او مؤمن است پس آزاد کردن برده‌‌ای مؤمن [بدون دیه بر عهدهٔ او است] و اگر از قومی بود که بین شما و آنها پیمانی هست، پس [از جهت حفظ میثاق] تسلّم (پرداخت) دیه به اهل او و آزاد کردن برده‌‌ای مؤمن [بر عهدهٔ او است]، پس کسی که [برده‌‌ای یا ثمن آن را] نیافت پس دو ماه پیاپی روزه به (سبب) توبه از خداوند [بر عهدهٔ او] است و خداوند دانا [به وضع احکام] و حکیم می‌‌باشد [که آن را بر غایات محکمه وضع می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و بر مؤمن نباشد که مؤمنی را بکشد مگر از روی خطاء و کسی که مؤمنی را از روی خطاء بکشد، پس آزاد کردن بردهای مؤمن و دیه‌ای که به اهل او تسلّم (پرداخت) کند (بر عهدهٔ او) است مگر اینکه (اولیاء دم با عفو کردن) صدقه (گذشت) کنند و اگر از قومی باشد که بر شما دشمن هستند و (در حالی که) او مؤمن است پس آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بر عهدهٔ او) است و اگر از قومی بود که بین شما و آنها پیمانی هست پس تسلّم (پرداخت) دیه به اهل او و آزاد کردن برده‌ای مؤمن (بر عهدهٔ او) است، پس کسی که نیافت پس دو ماه پیاپی روزه به (سبب) توبه از خداوند (بر عهدهٔ او) است و خداوند دانا و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

هیچ مؤمنی را نرسد که مؤمن دیگری را به قتل رساند مگر آنکه به اشتباه و خطا مرتکب آن شود، و در صورتی که به خطا هم مؤمنی را مقتول ساخت باید (به کفّاره آن) بنده مؤمنی را آزاد کند و خونبهای آن را به صاحبش تسلیم نماید مگر آنکه دیه را ورثه (به قاتل) ببخشند. و اگر مقتولِ مؤمن از قومی باشد که با شما دشمن و محاربند، قاتل دیه ندهد، لیکن بر او است که بنده مؤمنی را آزاد کند، و اگر مقتول از قومی است که بین شما با آنها پیمان برقرار بوده پس خونبها را به صاحب خون پرداخته و بنده مؤمنی (به کفاره آن) آزاد کند، و اگر (بنده‌ای) نیابد بایستی دو ماه متوالی روزه دارد. این توبه‌ای است که از طرف خدا پذیرفته است و خدا دانا و حکیم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٣ وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا

و کسی که مؤمنی را به [قصد به] عمد بکشد پس جزائش جهنم است، در آن ماندگار است خداوند بر او غضب کند و او را لعن [دور] کند و عذابی عظیم برایش مهیّا سازد

- ترجمه سلطانی

و کسی که مؤمنی را به (قصد) عمد بکشد پس جزائش جهنم است، در آن ماندگار است خداوند بر او غضب کند و او را لعن (دور) کند و عذابی عظیم برایش مهیّا سازد

- ترجمه راستین

و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد مجازات او (آتش) جهنم است، که در آن جاوید (معذّب) خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید بر او مهیا سازد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُـولُوا لِـمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید وقتی که در راه خدا [در زمین با پاهایتان قدم] می‌‌زنید [یعنی در جهاد سفر می‌‌کنید] پس [در طلب ظهور امر از کفر و ایمان از کسی که با او ملاقات می‌‌کنید] بررسی (شدیداً ملاحظه) کنید [یعنی قبل از تیقّن (یقین یافتن) به کفر آنان در قتل تعجیل نکنید] و به کسی که به شما [طرح] تسلیم می‌‌افکند نگویید که مؤمن نیستی (اسلام او را انکار نکنید)، عَرَض (کالای زایل) زندگانی دنیا را می‌‌جویید [یعنی اسلام او را انکار نکنید برای ابتغاء (بدست آوردن) مالش با کشتن او بلکه امر او را بررسی کنید پس اگر اثر صدق در او ظاهر شد پس او را نکشید] و (حال آنکه) غنیمت‌‌های بسیار نزد خداوند است شما [هم] قبل از این، این‌‌چنین [کافر و متزلزل و مظهر (اظهار کننده) بر اسلام با زبان‌‌هایتان] بودید سپس خداوند بر شما منّت نهاد پس بررسی کنید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه است [پس در افعالتان و در نیّات خود احتیاط کنید]

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید وقتی که در راه خدا (قدم) می‌زنید پس بررسی کنید و به کسی که به شما (طرح) تسلیم می‌افکند نگویید که مؤمن نیستی، عَرَض (کالای زایل) زندگانی دنیا را می‌جویید و (حال آنکه) غنیمت‌های بسیار نزد خداوند است شما (هم) قبل از این، این‌چنین بودید سپس خداوند بر شما منّت نهاد پس بررسی کنید همانا خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه است

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، چون در راه خدا (برای جهاد با کفّار) بیرون روید (در کار دشمن) تحقیق و جستجو کنید و به آن کس که اظهار اسلام کند و به شما سر تسلیم فرود آورد نسبت کفر مدهید تا (مال و جانش را بر خود حلال کنید و) از متاع ناچیز دنیا چیزی غنیمت برید، که غنایم بی‌شمار نزد خداست. اسلام شما هم اول امر همچنین اظهار و تسلیمی بیش نبود تا وقتی که خدا بر شما منّت گذاشت، پس اکنون باید تحقیق کنید که خدا به هر چه کنید آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٥ لَّا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا

نشستگان از مؤمنین [کسانی که دعوت ظاهره را قبول کرده‌‌اند چه دعوت باطنه را قبول کرده و با بیعت خاصّه بیعت کرده باشند یا بر دعوت ظاهره و بر قبول بیعت عامّهٔ اسلامیّه وقوف کرده باشند] غیر ضررمندان و مجاهده کنندگان با اموالشان [با بذل آنها بر مجاهدین و صرف آنها در راه خیرات و انفاق آنها بر انفس آنها در جهاد و صرف قوایشان که همان اموال حقیقی آنها است، و همچنین نسبت دادن افعالشان و اوصافشان به خودشان] و انفسشان [با اتعاب (در رنج انداختن) خود در جهاد و اجهاد (جهاد کردن) با خود در خیرات و ریاضات] در راه خدا متساوی نمی‌‌شوند خداوند به مجاهدان با اموالشان و انفسشان بر قاعدان (نشستگان) به لحاظ درجه برتری داد و خداوند به هر کدام [از آن دو] وعدهٔ [پاداش] نیکو داده و خداوند مجاهدین [مجرّد از نسبت دادن اموال و انفس به طرح (دور انداختن) این نسبت و فناء از نسبت دادن اموال و صفات و انفس] را بر قاعدین با پاداشی بزرگ [که به حدّی محدود نمی‌‌شود] برتری داد {برای اینکه این مجاهدین از حدود خارج شده‌‌اند}

- ترجمه سلطانی

نشستگان از مؤمنین غیر ضررمندان و مجاهده کنندگان با اموالشان و انفسشان در راه خدا متساوی نیستند خداوند به مجاهدان با اموالشان و انفسشان بر قاعدان (نشستگان) به لحاظ درجه برتری داد و خداوند به هر کدام (از آن دو) وعدهٔ نیکو داده و خداوند مجاهدین را بر قاعدین با پاداشی بزرگ برتری داد

- ترجمه راستین

هرگز مؤمنانی که بدون عذر از جهاد بازنشستند با آنان که به مال و جان در راه خدا جهاد کنند یکسان نخواهند بود، خدا مجاهدان (فداکار) به مال و جان را بر بازنشستگان (از جهاد) بلندی و برتری بخشیده و همه (اهل ایمان) را وعده پاداش نیکو فرموده، و خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان به اجر و ثوابی بزرگ برتری داده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٦ دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا

به لحاظ درجاتی [بزرگ] از او و مغفرتی [بزرگ به ستر نسبت دادن افعال و صفات و انفس از آنها] و رحمتی [بزرگ] از خود {برای اینکه آنان از دار سخط خارج شدند و در دار رحمت داخل شده‌‌اند و به انفس خود رحمت گشتند} و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌‌باشد [یعنی اینکه شیمهٔ (خوی) او مغفرت و رحمت است و اختصاص به مغفرت او و رحمت او به مجاهدین مستحقّ آن دو ندارد، بلکه شامل قاعد غیر مستحقّ نیز می‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

به لحاظ درجاتی از او و مغفرت و رحمت و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

(این) درجات و بخشایش و رحمت اوست و خدا آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٧ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِـمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا

همانا کسانی که ملائکه آنها را می‌‌میرانند [در حالی که] ظلم کنندگانِ به خودشان بوده‌‌اند [به سبب عدم خروج از دار الشّرک که همان نفوس حیوانی آنها است مقصّر هستند] گفتند در چه [حال] بودید؟ [یعنی در کدام حال بودید تا اینکه به این ارجاس خارج شدید و چرا نفوستان را در حیات خود پاکیزه نکردید؟ از روی اعتذار (عذر خواهی)] گفتند: ما در زمین مستضعف بودیم [و اهل شرک بر ما غلبه کردند به حیثی که تغییر حال ما، برای ما ممکن نمی‌‌شد]، گفتند آیا زمین خداوند وسیع نبود؟ پس در آن مهاجرت می‌‌کردید پس آنان، جایگاهشان جهنم است و بد سرانجامی است

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ملائکه آنها را می‌میرانند (در حالی که) ظلم کنندگانِ به خودشان بوده‌اند گفتند در چه (حال) بودید؟ گفتند: ما در زمین مستضعف بودیم، گفتند آیا زمین خداوند وسیع نبود؟ پس در آن مهاجرت می‌کردید پس آنان، جایگاهشان جهنم است و بد سرانجامی است

- ترجمه راستین

آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بوده‌اند می‌گیرند، از آنها پرسند که در چه کار بودید؟پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟! و مأوای ایشان جهنم است و آن بد جایگاه بازگشتی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٨ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا

مگر مستضعفانی از مردان و زنان و کودکان که [بحسب عمل] استطاعت چاره جوئی ندارند و [بحسب نظر] به راهی هدایت نمی‌‌شوند {مستضعف کسی است که بحسب قوّهٔ عملیّه بر اعمالی که قلبِ او را از آنچه که او را از افاضات حقّ تعالی محجوب می‌‌کند تطهیر کند و نه بحسب قوّهٔ نظریّه بر تمییز بین حقّ و باطل قدرت ندارد، و گاهی مستضعف به کسی که دینی و مذهبی را سوای عادیّات نشنیده، تفسیر می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

مگر مستضعفانی از مردان و زنان و کودکان که استطاعت چاره جوئی ندارند و به راهی هدایت نمی‌شوند

- ترجمه راستین

مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکان که ناتوان بودند و گریز و چاره‌ای برایشان میسّر نبود و راهی (به نجات خود) نمی‌یافتند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

٩٩ فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا

پس آنان [با عدم خروجشان از دار الشّرک خود] چه بسا که خداوند [اقامت آنان در دار الشّرک را] از آنها عفو کند و خداوند بسیار بخشاینده و بسیار آمرزنده می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

پس آنان چه بسا که خداوند از آنها عفو کند و خداوند بسیار بخشاینده و بسیار آمرزنده می‌باشد

- ترجمه راستین

آنها امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند، که خدا گناهشان را می‌بخشد و خدا بخشنده و آمرزنده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٠ وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا

و کسی که در راه خدا مهاجرت نماید در زمین گذرگاه‌‌های زیاد و فراوانی می‌‌یابد {مرغم از رغام یعنی خاک است و به معنی مذهب (گذرگاه) و مهرب (گریزگاه) و مغضب (محلّ غضب و دفاع کردن) است، و مراد از آن محلّ تفرّج (گشایش یافتن) و تنزّه (پاک شدن از عیب و آلایش) از زمین است به حیثی که دشمنان را خوار می‌‌کند} و کسی که [ظاهراً و باطناً] از خانه‌‌اش خارج شود [در حالی که] مهاجر به سوی خداوند و رسول او است سپس مرگ او را [اختیاراً به جذبهٔ الهی یا اضطراراً در سبیل ظاهری یا باطنی] دریابد پس اجر او بر خداوند واقع شده است [یعنی شایسته نیست که غیر او اداء اجر او را متکفّل شوند و در آن بشارت تامّ برای آنان است] و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌‌باشد [و مَساوی (بدی‌‌ها) زایل نشده از او را می‌‌بخشاید و به او با اعطاء اجر او بلاواسطه رحم می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و کسی که در راه خدا مهاجرت نماید در زمین گذرگاه‌های زیاد و فراوانی می‌یابد و کسی که از خانه‌اش خارج شود (در حالی که) مهاجر به سوی خداوند و رسول او است سپس مرگ او را دریابد پس اجر او بر خداوند واقع شده است و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

و هر کس در راه خدا (از وطن خویش) هجرت کند در زمین برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت، و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست و خدا پیوسته آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠١ وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا

و وقتی که به زمین می‌‌زنید [سفر می‌‌کنید] پس بر شما گناهی نیست اگر بیم داشتید که کسانی که کفر ورزیده‌‌اند نسبت به شما فتنه کنند از نماز کوتاه کنید زیرا که کافران برای شما دشمنی واضح می‌‌باشند

- ترجمه سلطانی

و وقتی که به زمین می‌زنید (سفر می‌کنید) پس بر شما گناهی نیست اگر بیم داشتید که کسانی که کفر ورزیده‌اند نسبت به شما فتنه کنند از نماز کوتاه کنید زیرا که کافران برای شما دشمنی واضح می‌باشند

- ترجمه راستین

و هنگامی که در سفر باشید باکی بر شما نیست که نماز را کوتاه به جای آرید (چهار رکعت را دو رکعت کنید) هر گاه بیم آن داشته باشید که کافران شما را به رنج و هلاکت اندازند، که دشمنی کفار نسبت به شما کاملاً آشکار است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٢ وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا

و وقتی که [حین مسافرت و خوف] در میان آنها باشی پس برای آنها نماز را بپا دار [به اینکه امامت آنها را بکنی] پس باید گروهی از آنها با تو [برای نماز] بایستند و [گروه جنگ کنندهٔ آماده یا گروه نماز گزارنده] باید اسلحه‌‌هایشان را برگیرند پس وقتی که [گروه نماز گزارنده] سجده می‌‌کنند پس [گروه جنگ کننده] باید از ورای شما [یعنی گروه نماز گزارنده] باشند و باید گروهی دیگر که نماز نگزارده‌‌اند [بعد از آنکه آنان را در قیام دوّم منتظر می‌‌شوی و گروه نماز گزارنده با تو نمازشان را تمام کردند و به مواقف (مواضع جنگی) خود رفتند] بیایند پس تا با تو نماز بگزارند [به اینکه در قیام به تو اقتداء کنند و در قعود منتظر آنها شوی تا نمازشان را با اتیان رکعت دیگر تمام کنند سپس بعد از ملحق شدن آنها به تو در قعود بر آنها سلام دهی] و [گروهی که نماز گزاردند و در مواقف نماز نگزارده‌‌ها توقّف کردند، یا گروه مشغول به نماز] باید آمادگیشان و سلاح‌‌هایشان را بر گیرند، آنان که کفر ورزیده‌‌اند دوست دارند که از سلاح‌‌هایتان و متاع‌‌هایتان غفلت کنید و ناگهان با چرخشی یکباره بر شما حمله کنند و گناهی بر شما نیست که اگر از باران به شما اذیّتی باشد یا مریض باشید اسلحه‌‌تان را [برای سنگینی آن] بگذارید و [لیکن] آمادگیتان را برگیرید [ولی معذلک از طریق حزم (احتیاط) خارج نشوید] همانا خداوند [بر دستان شما] برای کافران عذاب خوار کننده‌‌ای مهیّا کرده است

- ترجمه سلطانی

و وقتی که در میان آنها باشی پس برای آنها نماز را بپا دار پس باید گروهی از آنها با تو بایستند و باید اسلحه‌هایشان را برگیرند پس وقتی که سجده می‌کنند پس باید از ورای شما باشند و باید گروهی دیگر که نماز نگزارده‌اند بیایند پس تا با تو نماز بگزارند و باید آمادگیشان و سلاح‌هایشان را بر گیرند، آنان که کفر ورزیده‌اند دوست دارند که از سلاح‌هایتان و متاع‌هایتان غفلت کنید و ناگهان با چرخشی یکباره بر شما حمله کنند و گناهی بر شما نیست که اگر از باران به شما اذیّتی باشد یا مریض باشید اسلحه‌تان را بگذارید و (لیکن) آمادگیتان را برگیرید همانا خداوند برای کافران عذاب خوار کننده‌ای مهیّا کرده است

- ترجمه راستین

و هرگاه شخص تو در میان سپاه اسلام باشی و نماز بر آنان به پا داری باید آنها با تو مسلّح به نماز ایستند، و چون سجده نماز به جای آوردند (و نماز را فُرادی تمام کردند) در پشت سرِ شما رفته و گروهی که نماز نخوانده بیایند و با تو نماز گزارند و البته با لباس جنگ و اسلحه، زیرا کافران آرزو و انتظار دارند که شما از اسلحه و اسباب خود غفلت کنید تا ناگهان یکباره بر شما حمله ور شوند. و چنانچه بارانی یا مرضی شما را از برگرفتن سلاح به رنج اندازد باکی نیست که اسلحه را فروگذارید ولی از دشمن برحذر باشید؛ خدا برای کافران عذابی سخت خوارکننده مهیا ساخته است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٣ فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا

و وقتی که نماز را گزاردید آنگاه [در هر حال] ایستاده و نشسته و بر پهلو‌‌هایتان [آرمیده] خداوند را ذکر کنید و وقتی که [که از شدّت خوف] مطمئن شدید پس نماز را [با شرایط آن و آداب مقرّره برای آن در سفر تمام کنید، یا وقتی که در وطن‌‌هایتان یا در خانهٔ اقامتتان مطمئن شدید پس آن را با اتمام رکعات آن تمام] اقامه کنید، همانا نماز، مقرّر شده‌‌ای وقت‌‌دار بر مؤمنین می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و وقتی که نماز را گزاردید آنگاه (در هر حال) ایستاده و نشسته و بر پهلو‌هایتان (آرمیده) خداوند را ذکر کنید و وقتی که مطمئن شدید پس اقامهٔ نماز کنید همانا نماز، مقرّر شده‌ای وقت‌دار بر مؤمنین می‌باشد

- ترجمه راستین

پس آن‌گاه که از نماز فراغت یافتید باز در همه احوال، ایستاده یا نشسته یا بر پهلو خفته (در هر حال که توانید) یاد خدا کنید، سپس که (از آسیب دشمن) ایمن شدید در این حال نماز (کامل) به جای آرید، که برای اهل ایمان، حُکمی معیّن و واجب و لازم است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٤ وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِن تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا

و در پیگرد قوم [حتّی با آنها بجنگید و آنها را اسیر کنید یا که تسلیم شوند] اگر رنج [هم] می‌‌برید سستی نکنید زیرا آنها هم همانطور که شما رنج می‌‌برید رنج می‌‌برند و آنچه را که [آنها] امید نمی‌‌دارند [شما] از خداوند امید می‌‌دارید و خداوند دانا و حکیم می‌‌باشد [و می‌‌داند که اصلح به حال شما و ثبات شما بر ایمان و عدم تعلّق شما به دنیا همان جهاد است، و شما را بر وفق حکمتش و علمش به دقایق مصالحی که بر شما ظاهر نمی‌‌شود در آن ترغیب می‌‌کند و تدبیر او به ادقّ (دقیق‌‌ترین) وجه و اتقن (متقن‌‌ترین) صنع است برای تمکّن دادن شما در بیشترین کمالات]

- ترجمه سلطانی

و در پیگرد قوم اگر رنج (هم) می‌برید سستی نکنید زیرا آنها هم همانطور که شما رنج می‌برید رنج می‌برند و آنچه را که (آنها) امید نمی‌دارند (شما) از خداوند امید می‌دارید و خداوند دانا و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

و نباید در کار دشمن سستی و کاهلی کنید؛ که اگر شما به رنج و زحمت می‌افتید آنها نیز (از دست شما) رنج می‌کشند با این فرق که شما به لطف خدا امیدوارید و آنها امیدی ندارند. و خدا دانا و حکیم است (و امیدواران را محروم نمی‌سازد).

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٥ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا

همانا ما کتاب را [یعنی کتاب نبوّت را که ظهور آن با قرآن است] به حقّ بر تو نازل کردیم {حقّ مطلق همان الله جلّ شأنه است و حقِّ مضاف همان مشیّت خداوند است که مسمّی به «حقّ مخلوقٌ به» و اضافهٔ اشراقیّه و حقیقت محمّدیّه است و آن ولایت مطلقه و همان علویّت علی (ع) و معروفیّت الله و ظهور او است} تا به آنچه که خداوند به تو نشان داد بین مردم حکم (قطع منازعات) کنی و [به رأی دیگری] برای خیانتکاران [بر دشمنان آنها] به عنوان دشمن مباش

- ترجمه سلطانی

همانا ما کتاب را به حقّ بر تو نازل کردیم تا به آنچه که خداوند به تو نشان داد بین مردم حکم کنی و (به رأی دیگران) برای خیانتکاران به عنوان دشمن مباش

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر) ما قرآن را به حق به سوی تو فرستادیم تا به آنچه خدا (به وحی خود) بر تو پدید آورده میان مردم حکم کنی، و نباید به نفع خیانتکاران (با مؤمنان) به خصومت برخیزی.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٦ وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا

و از خداوند [از آنچه که به آن اهتمام نمودی یا انجام دادی از خصومت در قِبال خائنان] طلب آمرزش کن که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و از خداوند طلب آمرزش کن که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

و از خدا آمرزش طلب، که خدا آمرزنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٧ وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا

و با کسانی که [به سبب اقتراف (کسب گناه کردن، ارتکاب) معاصی] به خودشان خیانت می‌‌ورزند مجادله مکن زیرا که خداوند کسی که خیانت پیشه و گناه پیشه باشد را دوست ندارد

- ترجمه سلطانی

و با کسانی که به خودشان خیانت می‌ورزند مجادله مکن زیرا که خداوند کسی که خیانت پیشه و گناه پیشه باشد را دوست ندارد

- ترجمه راستین

و هرگز به خاطر مردمی که با نفوس خود خیانت می‌کنند (با اهل ایمان) جدال مکن، که همانا خدا آن را که خیانتکار و بد عمل است دوست نمی‌دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٨ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَـوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا

[می‌‌خواهند] از مردم مخفی شوند (بپوشانند) و (حال آنکه) از خداوند مخفی نمی‌‌شوند و او با آنها است آنوقتی که به آنچه که گفتار از آن راضی نمی‌‌شود شبانه دسیسه می‌‌کردند و خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنند محیط می‌‌باشد [پس خفیّات (پنهانی‌‌ها) اعمال آنها و اقوال آنان و تدبیر آنها برای منع علی (ع) از حقّش از او شاذّ نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

(می‌خواهند) از مردم مخفی شوند و (حال آنکه) از خداوند مخفی نمی‌شوند و او با آنها است آنوقتی که به آنچه که گفتار از آن راضی نمی‌شود شبانه دسیسه می‌کردند و خداوند به آنچه که عمل می‌کنند محیط می‌باشد

- ترجمه راستین

(مردم خیانتکار در کار خیانت) از مردم شرم می‌کنند ولی از خدا شرم نمی‌کنند و حال آنکه او با آنهاست هنگامی که شبانگاه سخنانی ناپسند در دل می‌اندیشند، و خدا (در آن حال هم) به هر چه کنند آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٠٩ هَاأَنتُمْ هَـؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَن يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا

هان شما بودید که از اینان در زندگانی دنیا از آنها جانبداری می‌‌کردید پس چه کسی در روز قیامت نزد خداوند از آنها طرفداری می‌‌کند؟ [یعنی اینکه این مجادله نزد نبیّ (ص) می‌‌باشد و در روز قیامت نزد خداوند می‌‌باشد] یا چه کسی وکیل آنها می‌‌باشد!؟ {وکیل کسی است که مراقب بر امور موکّل و حافظ آن باشد}

- ترجمه سلطانی

هان شما بودید که از اینان در زندگانی دنیا از آنها جانبداری می‌کردید پس چه کسی در روز قیامت نزد خداوند از آنها طرفداری می‌کند؟ یا چه کسی وکیل آنها می‌باشد!؟

- ترجمه راستین

به فرض که شما خود از طرف آنها در زندگانی دنیا دفاع توانید کرد، کدام کس طرفداری آنها را روز قیامت خواهد نمود؟و چه کس به وکالت آنها تواند برخاست؟

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٠ وَمَن يَعْمَلْ سُـوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا

و کسی که به بدی عمل کند یا به خودش ظلم کند سپس از خداوند طلب آمرزش نماید خداوند را بسیار آمرزنده و مهربان می‌‌یابد {مغفرت ستر (پوشاندن) ذنوب و ترک عقاب بر آنها هست، و رحمت تفضّل بر او به مقدار زائد بر ترک عقاب است}

- ترجمه سلطانی

و کسی که به بدی عمل کند یا به خودش ظلم کند سپس از خداوند طلب آمرزش نماید خداوند را بسیار آمرزنده و مهربان می‌یابد

- ترجمه راستین

و هر که عمل زشتی از او سرزند یا به خویشتن ستم کند سپس از خدا طلب آمرزش و عفو نماید خدا را بخشنده و مهربان خواهد یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١١ وَمَن يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا

و کسی که گناهی را کسب کند پس جز این نیست که آن را بر زیان نفس خود کسب می‌‌کند و خداوند [به گناه او] دانا و حکیم می‌‌باشد [لغوی انجام نمی‌‌دهد تا آنکه ممکن شود که وبال اثم (گناه) او را بر دیگری برگرداند]

- ترجمه سلطانی

و کسی که گناهی را کسب کند پس جز این نیست که آن را بر زیان نفس خود کسب می‌کند و خداوند دانا و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

هر که گناهی کند به خود زیان رسانده، و خدا دانا و کارش از روی حکمت است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٢ وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا

و کسی که خطاء یا گناهی را کسب کند {خطیئه مانند لمه (لغزش، خلاف غیر عمد) آنچه است که از شخص با انزجار نفس صادر می‌‌شود مانند اینکه آن را قصد نکرده، و اثم آنچه است که بدون انزجار می‌‌باشد} سپس بی‌‌گناهی را به آن متّهم کند پس [به سبب نسبت دادن بدی به کسی که او برئ (بی‌‌گناه، بیزار، دوری گزیننده) از آن است] بهتانی و گناهی آشکار [زائد بر اثم اوّل خود به سبب تنزیه نفس خطاءکار یا گناهکار از آن و متهم کردن بی‌‌گناهی به آن] را حمل کرده

- ترجمه سلطانی

و کسی که خطاء یا گناهی را کسب کند سپس بی‌گناهی را به آن متّهم کند پس بهتانی و گناهی آشکار را حمل کرده

- ترجمه راستین

و هر کس خطا یا گناهی از او سر زند و تهمت به بی‌گناهی بندد مرتکب بهتان و گناه بزرگ و آشکاری شده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٣ وَلَـوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا

و اگر فضل خداوند (نبوّت و رسالت) و رحمتش (ولایت) بر تو [یا حافظ تو] نبود حتماً گروهی از آنها همّت می‌‌گماشتند که تو را [از رأى صواب (درست) تو یا از رؤیت صواب تو] گمراه کنند و گمراه نمی‌‌کنند مگر خودشان را [با همّت خود] و [بر فرض همّت از آنان] چیزی به تو ضرر نمی‌‌رسانند و خداوند کتاب (یعنی نبوّت) را و حکمت (یعنی ولایت) را بر تو نازل کرد و [با انزال ولایت] آنچه را که [از دقایق کثرات و دقایق احکام آنها که همان لازمهٔ رسالت است] نمی‌‌دانستی به تو تعلیم داد و فضل خداوند [یعنی رسالت یا مطلق نعمت‌‌های خداوند] بر تو بزرگ می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و اگر فضل خداوند و رحمتش بر تو نبود حتماً گروهی از آنها همّت می‌گماشتند که تو را گمراه کنند و گمراه نمی‌کنند مگر خودشان را و چیزی به تو ضرر نمی‌رسانند و خداوند کتاب را و حکمت را بر تو نازل کرد و آنچه را که نمی‌دانستی به تو تعلیم داد و فضل خداوند بر تو بزرگ می‌باشد

- ترجمه راستین

و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود گروهی از آنان (دشمنان اسلام) همت بر آن گماشته بودند که تو را از راه صواب دور سازند، حال آنکه آنها خود را از راه حق و صواب دور ساخته و به تو هیچ زیانی نتوانند رسانید و خدا به تو این کتاب (قرآن مجید) و (مقام) حکمت (و نبوت) را عطا کرده و آنچه را که نمی‌دانستی به تو بیاموخت، و خدا را با تو لطف عظیم و عنایت بی‌اندازه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٤ لَّا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا

در بسیاری از نجواهایشان خیری [برای مردم] نیست مگر کسی که به صدقه‌‌ای یا معروفی یا اصلاح بین مردم امر می‌‌کند و کسی که آن را برای جلب رضای خداوند [بطور خالص از شوب ریا و سُمْعه (خود نیک نمایاندن)] انجام دهد پس [برای صرف عرض (آبرو) خود یا برای تحمّل تعب اصلاح] به او اجری عظیم خواهیم داد [و کسی که به سبب نجوایش با رسول تشاقق (در خصومت به هم اصرار ورزیدن) می‌‌کند پس او عذاب بزرگ دارد و کسی که امر به صدقه نکرده و با رسول تشاقق ننموده پس نه اجر کاملی و نه عذاب دارد]

- ترجمه سلطانی

در بسیاری از نجواهایشان خیری نیست مگر کسی که به صدقه‌ای یا معروفی یا اصلاح بین مردم امر می‌کند و کسی که آن را برای جلب رضای خداوند انجام دهد پس به او اجری عظیم خواهیم داد

- ترجمه راستین

هیچ فایده و خیری در سخنان سرّی آنها نیست مگر آنکه کسی به صدقه دادن و نیکویی کردن و اصلاح میان مردم امر کند؛ و هر که در طلب رضای خدا چنین کند به زودی به او اجر عظیم کرامت کنیم.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٥ وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُـولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا

و کسی که بعد از آنکه هدایت برای او آشکار شد با رسول ناسازگاری نماید [به اینکه به مخالفت با او نجوى کند و به قول او راضى نشود و نهی کند از آنچه که به آن امر شده] و از غیر راه مؤمنین تبعیّت کند [بطور تکوینی] او را به آنچه که روی می‌‌کند بر می‌‌گردانیم و او را به جهنّم می‌‌رسانیم و چه بد سرانجامی است

- ترجمه سلطانی

و کسی که بعد از آنکه هدایت برای او آشکار شد با رسول ناسازگاری (مخالفت) نماید و از غیر راه مؤمنین تبعیّت کند او را به آنچه که روی می‌کند بر می‌گردانیم و او را به جهنّم می‌رسانیم و چه بد سرانجامی است

- ترجمه راستین

و هر کس پس از روشن بودن راه حق بر او، با رسول او به مخالفت برخیزد و راهی غیر طریق اهل ایمان پیش گیرد وی را به همان (طریق باطل و راه ضلالت) که برگزیده واگذاریم و او را به جهنم درافکنیم، که آن مکان بسیار بد منزلگاهی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٦ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِـمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا

همانا خداوند نمی‌‌آمرزد که [به اعتبار مظهر او که همان علی (ع) است] به او شرک ورزیده شود و مادون آن را بر کسی که بخواهد می‌‌آمرزد و کسی که برای خداوند [به اعتبار شرک به ولایت] شریک آورد پس هرآینه به گمراهی دوری گمراه شده

- ترجمه سلطانی

همانا خداوند نمی‌آمرزد که به او شرک ورزیده شود و مادون آن را بر کسی که بخواهد می‌آمرزد و کسی که برای خداوند شریک آورد پس هرآینه به گمراهی دوری گمراه شده

- ترجمه راستین

خدا گناه شرک را نخواهد بخشید و ما دون شرک را بر هر که مشیّتش تعلّق گیرد می‌بخشد. و هر که به خدا شرک آرد به گمراهی سخت و دور (از سعادت) در افتاده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٧ إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِن يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَّرِيدًا

[این مشرکان به خداوند یا به علیّ (ع)] غیر از او [یعنی غیر از خدا یا غیر از علیّ (ع)] را نمی‌‌خوانند مگر مادینه‌‌ها را و جز شیطانی نافرمان را نمی‌‌خوانند

- ترجمه سلطانی

غیر از او را نمی‌خوانند مگر مادینه‌ها را و جز شیطانی نافرمان را نمی‌خوانند

- ترجمه راستین

(مشرکان) نمی‌خوانند غیر خدای عالم جز دخترانی را (بتهایی را که نام دختران بر آنها نهاده‌اند) و نمی‌خوانند جز شیطان سرکش را.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٨ لَّعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا

خداوند او را لعن [دور] کرد و (در حالی که) گفت حتماً نصیبی معیّن از بندگانت را بر می‌‌گیرم

- ترجمه سلطانی

خداوند او را لعن (دور) کرد و (در حالی که) گفت حتماً نصیبی معیّن از بندگانت را بر می‌گیرم

- ترجمه راستین

که خدا آن (شیطان) را از درگاه رحمت خود دور کرده (زیرا به مجادله با خدا برخاست) و گفت: من از بندگان تو قسمتی معین را زیر بار طاعت خود خواهم کشید.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١١٩ وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا

و حتماً آنها را [از طریق هدایت] گمراه می‌‌کنم و حتماً آنها را سرگرم آرزو [های باطل مانند طول عمر و رفعت و حشمت و کثرت اموال و غیر آن] می‌‌کنم و حتماً به آنها [به باطل] امر می‌‌کنم که حتماً گوش‌‌های چهارپایان را بشکافند و البتّه حتماً به آنها امر می‌‌کنم که حتماً خلقت خداوند را تغییر دهند {تغییر خلق الله تغییر دادن خلقتی است که خداوند خلق کرده بدون اذن خداوند با تغییر دادن صورت ظاهری آن مانند قطع گوش از حیوان و انسان و اخصاء (اخته کردن) آن دو و هر مُثله (بریدن عضو) کردنی، یا صفت ظاهری آن، یا صورت باطنی آن مانند تغییر صورت انسانی او از استقامت به انحناء و نکس (سرنگون، عود مرض) و تبدیل کردن صور انسانی آنها به صور بوزینه‌‌ها و خوک‌‌ها به سبب اغوای آنها، یا با تغییر دادن صفت او مانند تغییر استقامت او بر طریق الهی به اعوجاج، و تغییر دادن دین مستقیم او به ادیان منحرفه، و تغییر فطرت او که بر اسلام است به فطرت کفّار، که آن تغییر اوامر خداوند و نواهی او را لازم می‌‌نماید} و کسی که شیطان [جنّی یا انسی] را به عنوان ولی (دوستدار یا امیر) غیر از خداوند اتّخاذ نماید پس هرآینه [با اتلاف رأس المال خود که همان لطیفهٔ انسانیّه است] با خسارتی واضح (بدیهی) زیان دیده است

- ترجمه سلطانی

و حتماً آنها را گمراه می‌کنم و حتماً آنها را سرگرم آرزو می‌کنم و حتماً به آنها امر می‌کنم که حتماً گوش‌های چهارپایان را بشکافند و البتّه حتماً به آنها امر می‌کنم که حتماً خلقت خداوند را تغییر دهند و کسی که شیطان را به عنوان دوست غیر از خداوند اتّخاذ نماید پس هرآینه با خسارتی واضح (بدیهی) زیان دیده است

- ترجمه راستین

و سخت گمراهشان کنم و به آرزو (های باطل و دور و دراز) درافکنم و دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند (که اینها نصیب بتهاست) و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند، و (ای بندگان بدانید) هر کس شیطان را دوست گیرد نه خدا را، سخت زیان کرده زیانی آشکار.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٠ يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا

به آنها وعده می‌‌دهد و آنها را به آرزوها سرگرم می‌‌کند و شیطان [جنّی (پنهانی)] به آنها جز به غرور [به معنی طمع انداختن به باطل (آنچه که به آن مغرور می‌‌شود)] وعده نمی‌‌دهد

- ترجمه سلطانی

به آنها وعده می‌دهد و آنها را به آرزوها سرگرم می‌کند و شیطان به آنها جز به غرور (طمع انداختن به باطل) وعده نمی‌دهد

- ترجمه راستین

(شیطان) آنان را بسیار وعده دهد و آرزومند و امیدوار کند، ولی آنان را چیزی به جز غرور و فریب وعده نمی‌دهد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢١ أُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا

آنان مأوایشان جهنّم است و از آن گریزگاهی نمی‌‌یابند

- ترجمه سلطانی

آنان مأوایشان جهنّم است و از آن گریزگاهی نمی‌یابند

- ترجمه راستین

ایشان را منزلگاه جهنم است و از آن مَفرّ و گریزگاهی نخواهند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٢ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا

و کسانی که ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح کردند بزودی آنها را در جنّت‌‌هایی داخل خواهیم کرد که از زیر آنها نهر‌‌ها جاری می‌‌شود، در آن همیشگی ماندگارند، وعدهٔ خداوند حقّ است و چه کسی در گفتار از خداوند راستگوتر است [و خلافی بر وعدهٔ او نیست]

- ترجمه سلطانی

و کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح کردند بزودی آنها را در جنّت‌هایی داخل خواهیم کرد که از زیر آنها نهر‌ها جاری می‌شود، در آن همیشگی ماندگارند، وعدهٔ خداوند حقّ است و چه کسی در گفتار از خداوند راستگوتر است

- ترجمه راستین

و آنان که به خدا گرویدند و کارهای شایسته کردند به زودی آنها را به بهشتی درآوریم که زیر درختانش نهرها جاری است و همیشه برای ابد در آن باشند. وعده خدا حق است، و کیست در گفتار راستگوتر از خدا؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٣ لَّيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَن يَعْمَلْ سُـوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا

به آرزو‌‌های شما و نه به آرزو‌‌های اهل کتاب نیست [که با انتساب خود و انتحالتان به نبیّ و کتاب آرزو می‌‌کنید که خداوند ذنوب (گناهان) شما را، آنچه که بوده باشد بیامرزد]، {انتحال به معنی چیز کسی را به خود نسبت دادن یا سخن دیگری را برای خود دعوی کردن یا خود را به دینی یا مذهبی بستن است} [بلکه] کسی که عمل بدی کند به آن جزاء داده می‌‌شود و غیر از [مظاهر] خداوند ولیّی [از امامی منصوب از خداوند که صاحب ولایت است که امور او را متولّی شود] و نه یاوری [از نبیِّ به حقّ که او را در مقابل آنچه که به او ضرر می‌‌زند یاری کند] برای خود نمی‌‌یابد [و با انحراف از نبوّت و ولایت، انتحال احکام نبوّت نفع نمی‌‌رساند]

- ترجمه سلطانی

به آرزو‌های شما و نه به آرزو‌های اهل کتاب نیست، کسی که عمل بدی کند به آن جزاء داده می‌شود و غیر از خداوند ولیّی و نه یاوری برای خود نمی‌یابد

- ترجمه راستین

کار به آمال و آرزوی شما و آرزوی اهل کتاب (یهود و نصاری) درست نشود؛ هر آن که کار بد کند کیفر آن را خواهد دید و به جز خدا احدی را یار و یاور خود نتواند یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٤ وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا

و کسی که به اعمال صالح عمل می‌‌کند، از مذکّر یا مؤنّث، و (در حالی که) او مؤمن است پس آنان داخل جنّت می‌‌شوند و به میزان اندکی ظلم نمی‌‌شوند {شرط قبول عمل همان ایمان خاصّ و بیعت بر دست علیّ (ع) است، یعنی اینکه عمل صالح وقتی به عنوان صالح می‌‌گردد که ناشئه از ایمان و راجع (بازگشت کننده) به آن باشد، وگرنه به عنوان صالح نمی‌‌باشد و اگرچه صورت آن صورت عمل صالح باشد}

- ترجمه سلطانی

و کسی که به اعمال صالح عمل می‌کند، از مذکّر یا مؤنّث، و (در حالی که) او مؤمن است پس آنان داخل جنّت می‌شوند و به میزان اندکی ظلم نمی‌شوند

- ترجمه راستین

و هر که از زن و مرد کاری شایسته کند با ایمان به خدا، چنین کسان به بهشت درآیند و به قدر نقیری (پرده هسته خرمایی) به آنان ستم نکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٥ وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا

و چه کسی نیکو دین تر از کسی است که وجه خود را بر خداوند تسلیم کرده {ایمان همان انقیاد وجه باطنی شخص و اخلاص آن برای کسی است که بر دست او بیعت کرده، و چون کسی که بر دست او با بیعت حقّه بیعت کرده واسطهٔ بین او و خداوند است اخلاص وجه برای او اخلاص برای خداوند است و او علیّ (ع) یا خلفای او هستند} و (در حالی که) او محسن است {احسان آن است که خداوند را بندگی کنی مانند اینکه تو او را می‌‌بینی، و اگر تو او را نمی‌‌بینی پس او تو را می‌‌بیند} و از آیین ابراهیم که حنیف (حقگرا، راستین) است تبعیّت کرده است و خداوند ابراهیم را به عنوان دوست قرار داد

- ترجمه سلطانی

و چه کسی نیکو دین تر از کسی است که وجه خود را بر خداوند تسلیم کرده و (در حالی که) او محسن است و از آیین ابراهیم که حنیف (حقگرا، راستین) است تبعیّت کرده است و خداوند ابراهیم را به عنوان دوست قرار داد

- ترجمه راستین

دین چه کس بهتر از آن کسی است که خود را تسلیم (حکم) خدا نموده و هم نیکوکار است و پیروی از آیین ابراهیم حنیف نموده؟! آن ابراهیمی که خدا او را به مقام دوستی خود برگزیده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٦ وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا

و آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای خداوند است و خداوند به هر چیزی محیط می‌‌باشد [و به همه چیز علم دارد و می‌‌داند چه کسی وجهش را بر او تسلیم کرده و مرتبت او و قدر استحقاق او را می‌‌داند، پس آنچه را که وی مستحقّ آن است از او امساک نمی‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

و آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای خداوند است و خداوند به هر چیزی محیط می‌باشد

- ترجمه راستین

هر چه در آسمانها و زمین است مِلک خداست و او به همه چیز احاطه و آگاهی دارد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٧ وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ الـلَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَن تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا

و دربارهٔ [حکم] زنان[شان]، از تو استفتاء [درخواست فتواء] می‌‌کنند بگو خداوند دربارهٔ آنها (زنان) به شما فتوا می‌‌دهد و دربارهٔ یتیمان زنان هنوز برای شما در کتاب تلاوت نکرده که [شما] آنچه [از میراث مفروض] که برای آنها مقرّر شده است را به آنها نمی‌‌دهید {در جاهلیّت صغیر و نه زن ارث نمی‌‌بردند} و [برای عدم مال و جمال] بیزاری می‌‌جوئید که آنها (زنان) و مستضعفین از فرزندان [آنها] را نکاح کنید و [به شما ایضاً فتوا می‌‌دهد به] اینکه بر یتیمان به قسط (دادگری) قیام کنید و هرآنچه از خیر که انجام دهید [در ارث زنان و قسامهٔ آنها و در حفظ یتیمان و اموال آنان عمل شما ضایع نمی‌‌شود] زیرا خداوند به آن دانا است

- ترجمه سلطانی

و دربارهٔ (حکم) زنان(شان)، از تو استفتاء (درخواست فتواء) می‌کنند بگو خداوند دربارهٔ آنها (زنان) به شما فتوا می‌دهد و دربارهٔ یتیمان زنان هنوز برای شما در کتاب تلاوت نکرده که (شما) آنچه (از میراث مفروض) که برای آنها مقرّر شده است را به آنها نمی‌دهید و (برای عدم مال و جمال) بیزاری می‌جوئید که آنها (زنان) و مستضعفین از فرزندان (آنها) را نکاح کنید و (به شما ایضاً فتوا می‌دهد به) اینکه بر یتیمان به قسط (دادگری) قیام کنید و هرآنچه از خیر که انجام دهید پس همانا خداوند به آن دانا است

- ترجمه راستین

(ای پیغمبر) درباره زنان از تو فتوا خواهند، بگو: خدا و آنچه از آیات کتاب او بر شما تلاوت شود هم در حق زنان و دختران یتیمی که مهر و حقوق لازمه آنها را ادا نکرده و مایل به نکاح آنان هستید و هم در حق فرزندان ناتوان فتوا خواهد داد، و نیز (دستور می‌دهد که) درباره یتیمان عدالت پیشه گیرید، و (در نیکی کوشید که) هر کار نیک به جای آرید خدا بر آن آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٨ وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

و اگر زنی از بدرفتاری شوهرش (سوء عشرت با زن و منع زن از حقوقش) {نشوز عدم قیام است به آنچه که بر او واجب می‌‌شود} یا از روگردانی [شوهر] [از جهت تجافی (دوری کردن) و عدم توجّه به زن با اعطاء حقوق زن از نفقه و پوشاک و قسامه به زن] بترسد پس بر آن دو گناهی نیست که آن دو بین خود به جهت توافق صلح کنند [یعنی صلحى را آن دو واقع سازند، و مقصود نفی جناح (گناه) است از اینکه بنابر دادن چیزی از مهر او (زن) یا غیر آن به زن، یا بنابر تحمّل خدمت برای او برای استمالت (دلجوئی از) او، یا بنابر اسقاط قسامهٔ او (زن) و سایر حقوق وی (زن) اصطلاح (با هم موافقت کردن) کنند] و صلح بهتر [از جدائی و طلاق و سوء عشرت] است و بُخل در نفس‌‌ها حضور دارد و اگر نیکی کنید [در عشرت] و [از نقص حقوق زنان یا از فرقت (جدا شدن) و فتح باب شماتت بر آنها] بپرهیزید [و با کراهتتان از آنها آنها را امساک (زندگی کردن مرد با زوجه‌‌اش) کنید باشد که خداوند به سبب احسان و تقوا به شما غفران جزاء دهد] پس همانا خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و اگر زنی از بدرفتاری شوهرش یا از روگردانی (شوهر) بترسد پس بر آن دو گناهی نیست که آن دو بین خود به جهت توافق صلح کنند و صلح بهتر است و بُخل در نفس‌ها حضور دارد و اگر نیکی کنید و بپرهیزید پس همانا خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه می‌باشد

- ترجمه راستین

و اگر زنی بیم داشت که شوهرش با وی مخالفت و بد سلوکی کند یا از او دوری گزیند باکی نیست که هر دو تن به گونه‌ای به راه صلح و سازش باز آیند، که صلح به هر حال بهتر است، و نفوس را بخل و حرص فرا گرفته. و اگر (درباره یکدیگر) نیکویی کرده و پرهیزکار باشید، خدا به هر چه کنید آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٢٩ وَلَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا

و هرگز استطاعت نخواهید داشت که بین زنان عدالت ورزید و اگرچه [بر عدل بین آنها] حریص باشید {زیرا عدل تسویت (مساوی داشتن) بین آنها است و آن اگرچه بحسب ظاهر ممکن باشد لکن بحسب میل قلبی مقدور نیست} پس به هر میلی [با سرایت میل باطنی به یکی از آنها و کراهت نسبت به دیگری] تمایل نکنید [آنگاه قسامهٔ آنها و غیر قسامهٔ آنها را مطابق بر میل باطنی خود نسبت به آنها قرار دهید] که او را (زنی را که کراهت دارید) مانند معلّقه‌‌ای [سرگردان که شوهر ندارد و اختیاری بر خودش ندارد] واگذارید و اگر [با تقلیل تفاوت میل قلبی به قدر آنچه که ممکن می‌‌شود و تسویت (مساوی کردن) ترحّم بر آنها (زنان) با اتّصاف شما به رحمت که از صفات خداوند است خودتان را] اصلاح کنید و [با چشم‌‌پوشی از نقایص و معایب آنها (زنان) که همان مغفرت (آمرزش) بر آنها است از انزجار قلبی از زنانی که کراهت دارید] بپرهیزید [متخلّق به اخلاق خداوند و مستحقّ رحمت و مغفرت او برای تخلّق شما به آن دو می‌‌گردید] پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌‌باشد [یعنی اگر آنچه را که به میل کلّی افساد کرده‌‌اید در مایأتی (بعد از این) اصلاح کنید و از افساد خودداری نمائید مُحقّ به رحمت او و مغفرت او می‌‌گردید، یا اگر صلح را واقع دارید و با ترحّم بر آنها (زنان) و مغفرت بر آنها از فرقت (جدایی) تقوا (خودداری) کنید مستحقّ رحمت او می‌‌گردید]

- ترجمه سلطانی

و هرگز استطاعت نخواهید داشت که بین زنان عدالت ورزید و اگرچه (بر عدل بین آنها) حریص باشید پس به هر میلی تمایل نکنید که او (زن) را مانند معلّقه‌ای (سرگردان) واگذارید و اگر اصلاح کنید و بپرهیزید پس همانا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان می‌باشد

- ترجمه راستین

شما هرگز نتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید هر چند راغب و حریص (بر عدل و درستی) باشید، پس به تمام میل خود یکی را بهره‌مند و آن دیگر را محروم نکنید تا او را معلّق و بلا تکلیف گذارید. و اگر سازش کنید و پرهیزکار باشید همانا خدا بخشنده و مهربان است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٠ وَإِن يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِّن سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا

و اگر [بعد از عدم رضایت به صلح و عدم احسان ازواج] آن دو جدا شوند خداوند هر کدام از آن دو را از سعهٔ خود [با ازواج برای مردان و ازواج برای زنان، یا با صفات ملائکه و خصال آنان] غنی می‌‌کند [و هر کدام از زوج‌‌ها که به انساء (فراموش کردن، ترک کردن) طبیعی از مضاجعت و تقلیل شهوت نکاح یا به اموال دنیوی سُلُو (فراموش کردن، زایل شدن غم) می‌‌کند پس به هر دو آنچه که از آن بی‌‌نیاز کند را می‌‌دهد] و خداوند دارای وسعت و حکیم می‌‌باشد [یعنی قدرت دارد بر توسعه دربارهٔ ازواج یا در خصال یا در اموال بر فرض تفرّق (جدا شدن) برای اینکه او بحسب هر چیزی واسع (دارای وسعت، سخاوتمند، سخی) است و به شما امر به احسان و اغضاء (چشم پوشی کردن) می‌‌کند برای اینکه او حکیم است و در آنچه که به آن امر می‌‌کند صلاح شما هست]

- ترجمه سلطانی

و اگر آن دو جدا شوند خداوند هر کدام از آن دو را از سعهٔ خود غنی می‌کند و خداوند دارای وسعت و حکیم می‌باشد

- ترجمه راستین

و اگر از یکدیگر جدا شوند، باز خدا هر یک را از دیگری به رحمت واسع خود بی‌نیاز خواهد کرد، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و (به حقیقت هر چیز) داناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣١ وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا

و برای خداوند است آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست و همانا به کسانی که قبل از شما کتاب داده شده‌‌اند و به شما [دربارهٔ مدارا کردن و پرهیز از سوء عشرت و فرقت] وصیّت کرده‌‌ایم که از خداوند پروا کنید [پس چرا شما از سوء عشرت تقوا (پرهیز) نمی‌‌کنید و در امر ازواجتان به فرقت منتهی می‌‌شوید] و اگر کفر بورزید [او حاجت به طاعت شما و تقواى شما ندارد تا به ترک شما حاجت او قضاء نشود، و بواسطهٔ کفر شما ذمّی به او الحاق نمی‌‌شود تا در رفع آن به طاعت شما محتاج شود، و حاجتی به حفظ شما برای خودش و مملکتش ندارد تا با ترک طاعت شما آن دو غیر محفوظ شوند] زیرا آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای خداوند است و خداوند بی نیاز و ستوده می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

و برای خداوند است آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست و همانا به کسانی که قبل از شما کتاب داده شده‌اند و به شما وصیّت کرده‌ایم که از خداوند پروا کنید و اگر کفر بورزید پس همانا آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای خداوند است و خداوند بی نیاز و ستوده می‌باشد

- ترجمه راستین

و هر چه در آسمانها و زمین است ملک خداست، و ما هم به آنان که پیش از شما به آنها کتاب داده شد و هم به شما سفارش اکید کردیم که پرهیزکار و خدا ترس باشید، و اگر هم کافر شوید ملک آسمان و زمین او راست (به طاعت شما محتاج نیست) و خدا بی نیاز و ستوده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٢ وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا

و آنچه که در آسمان‌‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای خداوند است [و مقتدر بر تصرّف در هر چیزی است به هر نحو که بخواهد] و خداوند به عنوان وکیل کافی است [و در حفظ کردن به طاعت شما احتیاج ندارد]

- ترجمه سلطانی

و آنچه که در آسمان‌ها هست و آنچه که در زمین هست برای خداوند است و خداوند به عنوان وکیل کافی است

- ترجمه راستین

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه ملک اوست، و تنها خدا به نگهبانی (خلق) کافی است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٣ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِكَ قَدِيرًا

ای مردم اگر بخواهد شما را می‌‌برد و دیگران را می‌‌آورد [پس به کفرتان از تحت قدرت و تصرّف او خارج نشوید] و خداوند بر آن بسیار توانا است

- ترجمه سلطانی

ای مردم اگر بخواهد شما را می‌برد و دیگران را می‌آورد و خداوند بر آن بسیار توانا است

- ترجمه راستین

ای مردم، خدا اگر بخواهد همه شما را (به کلی از دنیا) می‌برد و قومی دیگر می‌آورد؛ و البته خدا بر این کار مقتدر و تواناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٤ مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا

کسی که [با ترک تقوا و کفر به خداوند] ثواب دنیا را خواسته باشد [پس باید آن را با تقوا و طاعت خداوند طلب کند تا ثواب دنیا با ثواب آخرت برای او حاصل شود] و ثواب دنیا و آخرت نزد خداوند است و خداوند شنوا و بینا می‌‌باشد [و وقتی که اطاعت می‌‌کنند و تقوا پیشه می‌‌کنند یا قالاً یا حالاً طلب می‌‌کنند آنها را می‌‌شنود و آنها را اجابت می‌‌کند، و وقتی که طلب نمی‌‌کنند و غرضشان آن می‌‌باشد یا غرضشان آن نبوده و لکن حاجتشان به آن می‌‌باشد اغراضشان و مقدار حاجاتشان را می‌‌بیند و ایضاً از ثواب دنیا به آنها اعطاء می‌‌کند]

- ترجمه سلطانی

کسی که ثواب دنیا را خواسته باشد پس ثواب دنیا و آخرت نزد خداوند است و خداوند شنوا و بینا می‌باشد

- ترجمه راستین

هر که ثواب و نعمت دنیا را طالب است (از خدا بخواهد که) ثواب دنیا و آخرت نزد خداست، و خدا شنوا و بیناست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٥ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَن تَعْدِلُوا وَإِن تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

ای کسانی که [با بیعت عامّه بر دست محمّد (ص) و قبول دعوت ظاهره] ایمان آورده‌‌اید به عنوان گواه [یعنی متحمّلان و مؤدّین (اداء کنندگان) بر شهادات] برای [طلب رضای] خداوند همواره برپا کنندگان قسط (دادگری، عدل) باشید [زیرا با آن به سبب تسویت (مساوی کردن) بین دو طرف افراط و تفریط در نفس و به سبب تساوی دو طرف نزاع نزد نفس در نزاع خارجی، خروج و اخراج از اعوجاج ممکن می‌‌شود] و اگرچه بر زیان خودتان یا والدین و نزدیکان [باشد] چه بی‌‌نیاز باشند یا نیازمند [پس از استقامت خارج نشوید به ملاحظهٔ اینکه فقیر به انتفاع و عدم تضرّر اولی است و غنىّ بر فرض عدم وصول مالش به او ضرر نمی‌‌رسد یا دیگری به مال او نفع می‌‌برد بنابر فرض شهادت علیه (بر زیان او) به زور (دروغ)، یا به خیال انتفاع شما از غنىّ و عدم تضرّر شما از او و عدم مبالات (اعتناء) شما به فقیر] و خداوند به آن دو شایسته‌‌تر است پس [امر او را امتثال کنید و به تضرّر فقیر و عدم تضرّر غنىّ مبالات نکنید و] از هوی تبعیّت نکنید که [از حقّ] عدول کنید و اگر [زبانتان را حین ادای شهادت] بچرخانید [به اینکه آن را تغییر دهید] یا [با کتمان آن] اعراض کنید [خداوند بحسب آن به شما جزاء می‌‌دهد] پس همانا خداوند به آنچه که عمل می‌‌کنید آگاه می‌‌باشد

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید به عنوان گواه برای خداوند همواره برپا کنندگان قسط (دادگری) باشید و اگرچه بر زیان خودتان یا والدین و نزدیکان (باشد) چه بی‌نیاز باشند یا نیازمند و خداوند به آن دو شایسته‌تر است پس از هوی تبعیّت نکنید که (از حقّ) عدول کنید و اگر (زبانتان را حین ادای شهادت به غیر عدل) بچرخانید یا (با کتمان آن) اعراض کنید پس همانا خداوند به آنچه که عمل می‌کنید آگاه می‌باشد

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، نگهدار عدالت باشید و برای خدا گواهی دهید هر چند بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، (برای هر کس شهادت می‌دهید) اگر فقیر باشد یا غنی، خدا به (رعایت حقوق) آنها اولی است، پس شما (در حکم و شهادت) پیروی هوای نفس نکنید تا مبادا عدالت نگاه ندارید. و اگر زبان را (در شهادت به نفع خود) بگردانید یا (از بیان حق) خودداری کنید خدا به هر چه کنید آگاه است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٦ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا

ای کسانی که [با ایمان عامّ و بیعت بر دست محمّد (ص) و قبول دعوت ظاهرهٔ او] ایمان آورده‌‌اید [با ایمان خاصّ و بیعت ولویّه و قبول دعوت باطنه] ایمان بیاورید {اسلام و همان بیعت عامّهٔ نبویّه و اخذ میثاق به اعطای احکام قالبیّه و توبه بر دست محمّد (ص) گاهی ایمان نامیده می‌‌شود، برای اینکه آن طریق به آن و سبب برای حصول آن است، و حقیقت ایمان همان بیعت ولویّه و توبه بر دست علیّ (ع) یا بر دست محمّد (ص) است از حیث ولویّت او و اخذ میثاق با اعطای احکام قلبیّه و ادخال ایمان در قلب} به خداوند و رسول او و کتابی که بر رسولش نازل کرده و کتابی را که قبلاً نازل کرده {یعنی اینکه ایمان به محمّد (ص) با قبول دعوت ظاهرهٔ اسلامی او و انقیاد او و تقلید محض نه معرفت در آن است و نه تحقیقی است، و جز این نیست که معرفت از طریق قلب حاصل می‌‌شود پس به علیّ (ع) با قبول دعوت باطنهٔ او ایمان بیاورید تا ایمان در قلوب شما داخل شود و ابواب (درب‌‌ها) قلوب شما به ملکوت باز شود تا خداوند و رسولش (ص) و کتاب جامع او که همان نبوّت است، و کامل آن در محمّد (ص) است و صورت آن قرآن است و ناقص آن در پیامبران سلف بوده و صورت آن تورات و انجیل و صُحُف و زبور و غیر آن است را بشناسید} و کسی که به خداوند و ملائکهٔ او و کتب او و رسولان او و روز آخِر کفر بورزد پس به تحقیق به گمراهی دوری گمراه شده است

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید ایمان آورید به خداوند و رسول او و کتابی که بر رسولش نازل کرده و کتابی را که قبلاً نازل کرده و کسی که به خداوند و ملائکهٔ او و کتب او و رسولان او و روز آخِر کفر بورزد پس به تحقیق به گمراهی دوری گمراه شده است

- ترجمه راستین

ای کسانی که (به زبان) ایمان آورده‌اید، (به حقیقت و از دل هم) ایمان آورید به خدا و رسول او و کتابی که به رسول خود فرستاده و کتابی که پیش از او فرستاده (تورات و انجیل) . و هر که به خدا و فرشتگان و کتابها (ی آسمانی) و رسولان او و روز قیامت کافر شود به گمراهی سخت و دور (از سعادت) درافتاده است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٧ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا

همانا کسانی که ایمان آوردند [متبوعین منافقینی که به محمّد (ص) ایمان یعنی اسلام آوردند] سپس [با تعاهدشان (با هم عهد کردنشان) در مکّه بر مخالفت کردن با او] کفر ورزیدند سپس [حینی که قول او را در غدیر قبول کردند و با علی (ع) به خلافت بیعت کردند] ایمان آوردند سپس [با تخلّفشان از لشکر اسامه در حال حیات او] کفر ورزیدند سپس [با تشدید (سختگیری) خود بر آل محمّد] به کفر افزودند خداوند البتّه بر آن نباشد که آنها را بیامرزد و نه به راهی هدایتشان کند [زیرا آنها با قطع فطرت انسانیّت خود از فطرت مرتدّ شدند پس به توبه رجوع ندارند و راهی به سوی دار راحت ندارند]

- ترجمه سلطانی

همانا کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند سپس ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند سپس به کفر افزودند خداوند البتّه بر آن نباشد که آنها را بیامرزد و نه به راهی هدایتشان کند

- ترجمه راستین

آنان که نخست ایمان آورده سپس کافر شدند، باز ایمان آورده دیگر بار کافر شدند، پس بر کفر خود افزودند، اینان را خدا نخواهد بخشید و به راهی هدایت نخواهد فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٨ بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا

به [اتباع] منافقین [با خشم] بشارت بده به اینکه آنها عذابی دردناک دارند

- ترجمه سلطانی

به منافقین بشارت بده به اینکه آنها عذابی دردناک دارند

- ترجمه راستین

منافقان را بشارت ده که بر آنان عذابی دردناک خواهد بود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٣٩ الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا

کسانی که کافران [از دشمنان آل محمّد (ص) که ذکر آنها سابق شد] را [با اتّباع از آنها و قبول دعوت آنان و بیعت با آنها] به عنوان اولیاء غیر از مؤمنین [علیّ (ع) و اتباع او] اتّخاذ می‌‌کنند آیا نزد آنها عزّت می‌‌طلبند زیرا عزّت جمیعاً برای خداوند است [پس چرا آنها با امر او مخالفت می‌‌کنند و از اولیاء او تبعیّت نمی‌‌کنند، و از غیر او عزّت می‌‌طلبند]

- ترجمه سلطانی

کسانی که کافران را به عنوان اولیاء غیر از مؤمنین اتّخاذ می‌کنند آیا نزد آنها عزت می‌طلبند زیرا عزّت جمیعاً برای خداوند است

- ترجمه راستین

آن گروه که کافران را دوست گیرند و مؤمنان را ترک گویند، آیا نزد کافران عزّت می‌طلبند؟عزّت همه نزد خداست.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٠ وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا

و (حال آنکه) در کتاب بر شما نازل کرده که وقتی می‌‌شنوید که به آیات خداوند [و بزرگترین آنها علیّ (ع)] کفر ورزیده می‌‌شود و آنها را استهزاء می‌‌کنند پس با آنها ننشینید [چه رسد به موالات (دوستی کردن) با آنها] تا آنکه در سخنی دیگر فرو بروند [یعنی با آنها ننشینید تا منفعل شوند و بر مثل آن عود (بازگشت) نکنند] که آنگاه شما هم [با نشستن با آنها] مثل آنها هستید همانا خداوند جمع کنندهٔ همگی منافقان [شامل کسانی که ظاهراً با محمّد (ص) بودند سپس از اعداء او تبعیّت کردند] و کافران (متبوعین) در جهنّم است

- ترجمه سلطانی

و (حال آنکه) در کتاب بر شما نازل کرده که وقتی می‌شنوید که به آیات خداوند کفر ورزیده می‌شود و آنها را استهزاء می‌کنند پس با آنها ننشینید تا آنکه در سخنی دیگر فرو بروند که آنگاه شما هم مثل آنها هستید همانا خداوند جمع کنندهٔ همگی منافقان و کافران در جهنّم است

- ترجمه راستین

و محققاً خداوند در کتاب خود این حکم را بر شما فرستاد که چون آیات خدا را شنیدید که بدان کافر شوند و استهزا کنند پس با آن گروه (منافق) مجالست مکنید تا در حدیثی دیگر داخل شوند، که (اگر با آنان همنشین شوید) آن گاه شما هم مانند آنان هستید. و خدا منافقان را با کافران در جهنم جمع خواهد کرد.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤١ الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِن كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ وَإِن كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُم مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا

کسانی که در کمین شما هستند [وقوع امری از خیر یا شرّ را برای شما انتظار دارند] پس اگر پیروزیی از خداوند برای شما باشد می‌‌گویند آیا ما با شما نبودیم {یعنی که آنها طالبین بر دنیا می‌‌باشند هر کجا که آن را می‌‌یابند برای آن تملّق می‌‌گویند، تعلّقی به کفر و نه به ایمان ندارند} و اگر برای کافران نصیبی باشد می‌‌گویند آیا بر شما مستولی نشدیم و [آیا] شما را از مؤمنان منع نکردیم؟ پس خداوند در روز قیامت بین شما حکم می‌‌کند و هرگز خداوند برای کافران راهی (تسلّطی) بر مؤمنان قرار نخواهد داد {زیرا قتل مؤمنان توسط کافران و به اسیری گرفتن آنان و غارت اموال آنان جز این نیست که آن نسبت به ابدانشان است که آن به منزلهٔ سجن (زندان) برای آنان است نه نسبت به لطیفهٔ ایمانشان}

- ترجمه سلطانی

کسانی که در کمین شما هستند پس اگر پیروزیی از خداوند برای شما باشد می‌گویند آیا ما با شما نبودیم و اگر برای کافران نصیبی باشد می‌گویند آیا بر شما چیره نبودیم و (آیا) شما را از مؤمنان منع نکردیم؟ پس خداوند در روز قیامت بین شما حکم می‌کند و هرگز خداوند برای کافران راهی (تسلّطی) بر مؤمنان قرار نخواهد داد

- ترجمه راستین

منافقان آنانی هستند که نگران و مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید (برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهره‌ای رسد به آنها گویند: نه ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مؤمنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنان حکم کند، و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٢ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا

همانا منافقان به خداوند [به اعتبار مظاهر او و اتمّ آنها محمّد (ص) و علیّ (ع) هستند] خُدعه (نیرنگ) می‌‌زنند و (حال آنکه) او به آنها خدعه می‌‌نماید و [طریق عبادت آنان اینطور است که آنها] وقتی که به نماز بایستند کسل می‌‌ایستند که مردم آنها را ببینند [یعنی در وجود آنان داع (انگیزه) و شوق برای عبادت نیست مانند اینکه آنها مُکره (اکراه کننده) هستند و قیام آنها به نماز برای عبادت خداوند نیست، بلکه بر محض خدعه کردن با خداوند و به رؤیت مردم رساندن است] و [برای این است که] خدای را جز اندکی یاد نمی‌‌کنند

- ترجمه سلطانی

همانا منافقان به خداوند خُدعه (نیرنگ) می‌زنند و (حال آنکه) او به آنها خدعه می‌نماید و وقتی که به نماز بایستند کسل می‌ایستند که مردم آنها را ببینند و خدای را جز اندکی یاد نمی‌کنند

- ترجمه راستین

همانا منافقان با خدا مکر و حیله می‌کنند و خدا نیز با آنان مکر می‌کند، و چون به نماز آیند با حال بی‌میلی و کسالت نماز کنند و برای ریاکاری آیند و ذکر خدا را جز اندک نکنند.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٣ مُّذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَـؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَـؤُلَاءِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا

[آنها] متردّدانی بین آن [امر از ایمان و کفر] هستند که نه به سوی اینان و نه به سوی آنان هستند [رأیشان برای ضعف عقلشان و تسلّط وهمشان بر امر واحد استقامت نمی‌‌کند، زیرا خداوند آنها را گمراه کرده است] و کسی را که خداوند گمراه کند پس هرگز برای او راهی نخواهی یافت [تا بر آن استقامت نماید]

- ترجمه سلطانی

متردّدانی بین آن هستند که نه به سوی اینان و نه به سوی آنان هستند و کسی را که خداوند گمراه کند پس هرگز برای او راهی نخواهی یافت

- ترجمه راستین

دو دل و مردّد باشند، نه به سوی مؤمنان یکدل می‌روند و نه به جانب کافران. و هر که را خدا گمراه کند پس هرگز برای او راه هدایتی نخواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٤ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید کافران را [مانند منافقان] به جای مؤمنان به عنوان دوست نگیرید، آیا می‌‌خواهید که برای خداوند علیکم (بر زیان خود) سلطانی (حجّتی) آشکار قرار دهید {زیرا اتّخاذ بالغین در کفر و نفاق و در حالی که آنها دشمنان آل محمّد (ص) هستند به عنوان اولیاء با تصریح خداوند و تصریح نبیّ او (ص) به کسی که او ولیّ شما است و عداوت اینان بر کسی که آن دو ولایتش را ابراز و اعلان کردند موجب حجّت ظاهرهٔ خداوند بر زیان شما می‌‌شود}

- ترجمه سلطانی

ای کسانی که ایمان آورده‌اید کافران را به جای مؤمنان به عنوان دوست نگیرید، آیا می‌خواهید که برای خداوند علیکم (بر زیان خود) سلطانی (حجّتی) آشکار قرار دهید

- ترجمه راستین

ای اهل ایمان، مبادا کافران را به دوستی گرفته و مؤمنان را رها کنید!آیا می‌خواهید برای خدا بر (عقاب و کفر و عصیان) خود حجّتی آشکار قرار دهید؟!

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٥ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا

همانا منافقان در درک پائین‌‌تر از آتش هستند چون [بدترین اقسام کفر و قبیح‌‌ترین آنها کفر نفاق می‌‌باشد] و هرگز برای آنها یاوری نمی‌‌یابی

- ترجمه سلطانی

همانا منافقان در درک پائین‌تر از آتش هستند و هرگز برای آنها یاوری نمی‌یابی

- ترجمه راستین

البته منافقان را در جهنم پست‌ترین جایگاه است و برای آنان هرگز یاری نخواهی یافت.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٦ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا

مگر کسانی که [از نفاق خود] توبه کردند و [آنچه را که به نفاقشان فاسد کرده‌‌اند با نصرت رسالت و رسول یا مظهر او] اصلاح کردند و به خداوند [یعنی به مظهر او که او شیخ ارشاد و همان علیّ (ع) است] پناه آوردند و دینشان را برای خداوند [از اشراک ولایت کسی که بر آن اهل نیست و از اغراض کاسده] خالص کردند پس آنان [با توبهٔ خود بر دست علیّ (ع) و اعتصامشان (چنگ زدنشان) با بیعت خاصّهٔ ولویّه کردن آنها بعد از نفاقشان مؤمن گشته‌‌اند] با مؤمنان هستند و خداوند به مؤمنین اجری بزرگ خواهد داد

- ترجمه سلطانی

مگر کسانی که توبه کردند و اصلاح کردند و به خداوند پناه آوردند و دینشان را برای خداوند خالص کردند پس آنان با مؤمنان هستند و خداوند به مؤمنین اجری بزرگ خواهد داد

- ترجمه راستین

مگر آنها که توبه نموده و تباهکاری خود را اصلاح کردند و به (دین) خدا در آویختند (و به کتاب حق متوسل شدند) و دین خود را برای خدا خالص گردانیدند، پس این گروه در صف مؤمنان باشند و به زودی خدا به مؤمنان اجر بزرگ عطا خواهد فرمود.

- ترجمه الهی قمشه‌ای

١٤٧ مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا

اگر [با تعظیم مُنعم (خداوند) به خاطر نعمتی که آن علیّ (ع) است] شکر کنید {زیرا او اصل نعمت‌‌ها بلکه فرع آنها نیز هست، و نعمتی غیر او نیست} و [با بیعت خاصّهٔ ولویّه بر دست علیّ (ع)] ایمان آورید خداوند شما را عذاب نمی‌‌کند و خداوند شاکر [می‌‌باشد و شکر را با زیادت در نعمت جزاء می‌‌دهد] و دانا می‌‌باشد [که شکر شما از او فوت نمی‌‌شود]

- ترجمه سلطانی

اگر شکر کنید و ایمان آورید خداوند شما را عذاب نمی‌کند و خداوند شاکر و دانا می‌باشد.

- ترجمه راستین

خداوند چه غرضی دارد که شما را عذاب کند اگر (لطف خدا را) شکر گزارید و (به او) ایمان آرید؟! خدا شکر نعمت از شما می‌پذیرد و علمش (به صلاح خلق) محیط است.

- ترجمه الهی قمشه‌ای